عوام و خواص از منظر حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی)
در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونتها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.
- جزئیات
- امتیاز و نظرات
- متن پاورپوینت
برچسبهای مرتبط
- امام خامنه ای
- پاورپوينت عوام و خواص از منظر حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی)
- پاورپوینت
- پاورپوینت آماده
- پاورپوینت رایگان
- پیروزی انقلاب
- تقسيم جامعه
- تمثيل خواص و عوام
- جنگ نرم
- چگونگی تقسيم جامعه
- دانلود پاورپوینت
- دانلود پاورپوینت آماده
- دانلود پاورپوینت رایگان
- رهبر انقلاب
- طرفدار باطل
- عبرت از تاریخ
- عوام و خواص
- معنای خواص
- معنای عوام
امتیاز
عوام و خواص از منظر حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی)
اسلاید 1: پایگاه اطلاع رسانی افسران جنگ نرمwww.afsaranjavan.irعوام و خواص از منظرحضرت امام خامنه ای(مدظله العالی)
اسلاید 2: مخاطبان شما عموم مردمند، نه مردم عوام!در اينجا بحثى مطرح مىشود كه مخاطبان ما خواص و علما كه نيستند؛ عامهى مردمند؛ اينرا چهكار كنيم؟ اتفاقاً هنر اينجاست. فرق است بين اينكه ما چيزى براى عموم درست كنيم، و چيزى براى عوام درست كنيم. معناى لغوى «عوام» با «عموم» يكى است؛ اما معناى اصطلاحى «عوام» و «عموم» فرق مىكند. بيانات در ديدار با اعضاى «گروه ويژه» و «گروه معارف اسلامى» صداى جمهورى اسلامى ايران 13/12/1370
اسلاید 3: معناي خواصببينيد عزيزان من! به جماعت بشرى كه نگاه كنيد، در هر جامعه و شهر و كشورى، از يك ديدگاه، مردم به دو قسم تقسيم مىشوند: يك قسمْ كسانى هستند كه بر مبناى فكر خود، از روى فهميدگى و آگاهى و تصميمگيرى كار مىكنند. راهى را مىشناسند و در آن راه - كه به خوب و بدش كار نداريم - گام برمىدارند. يك قِسم اينهايند كه اسمشان را خواص مىگذاريم. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 4: معناي عوامقسم ديگر، كسانى هستند كه نمىخواهند بدانند چه راهى درست و چه حركتى صحيح است. در واقع نمىخواهند بفهمند، بسنجند، به تحليل بپردازند و درك كنند. به تعبيرى ديگر، تابع جَوّند. به چگونگى جوّ نگاه مىكنند و دنبال آن جوّ به حركت در مىآيند. اسم اين قسم از مردم را عوام مىگذاريم. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 5: چگونگي تقسيم جامعهپس، جامعه را مىشود به خواص و عوام تقسيم كرد. اكنون دقّت كنيد تا نكتهاى در باب خواص و عوام بگويم تا اين دو با هم اشتباه نشوند بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 6: ارتباط خواص باطبقه يا قشري خاصخواص چه كسانى هستند؟ آيا قشر خاصّى هستند؟ جواب، منفى است. زيرا در بين خواص، كنار افراد با سواد، آدمهاى بىسواد هم هستند. گاهى كسى بىسواد است؛ اما جزو خواص است. يعنى مىفهمد چه كار مىكند. از روى تصميمگيرى و تشخيص عمل مىكند؛ ولو درس نخوانده، مدرسه نرفته، مدرك ندارد و لباس روحانى نپوشيده است. بههرحال، نسبت به قضايا از فهم برخوردار است. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 7: تمثيل خواص و عوامدر دوران پيش از پيروزى انقلاب، بنده در ايرانشهر تبعيد بودم. در يكى از شهرهاى همجوار، چند نفر آشنا داشتيم كه يكى از آنها راننده بود، يكى شغل آزاد داشت و بالاخره، اهل فرهنگ و معرفت، به معناى خاص كلمه نبودند. به حسب ظاهر، به آنها عامى اطلاق مىشد. با اين حال جزو خواص بودند. آنها مرتّب براى ديدن ما به ايرانشهر مىآمدند و از قضاياى مذاكرات خود با روحانى شهرشان مىگفتند. روحانى شهرشان هم آدم خوبى بود؛ منتها جزو عوام بود. ملاحظه مىكنيد! رانندهى كمپرسى جزو خواص، ولى روحانى و پيشنماز محترم جزو عوام! بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 8: تمثيل خواص و عواممثلاً آن روحانى مىگفت: «چرا وقتى اسم پيغمبر مىآيد يك صلوات مىفرستيد، ولى اسم «آقا» كه مىآيد، سه صلوات مىفرستيد؟!» نمىفهميد. راننده به او جواب مىداد: روزى كه ديگر مبارزهاى نداشته باشيم؛ اسلام بر همه جا فائق شود؛ انقلاب پيروز شود؛ ما نه تنها سه صلوات، كه يك صلوات هم نمىفرستيم! امروز اين سه صلوات، مبارزه است! راننده مىفهميد، روحانى نمىفهميد! بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 9: تمثيل خواص و عواماين را مثال زدم تا بدانيد خواص كه مىگوييم، معنايش صاحب لباسِ خاصى نيست. ممكن است مرد باشد، ممكن است زن باشد. ممكن است تحصيلكرده باشد، ممكن است تحصيل نكرده باشد. ممكن است ثروتمند باشد، ممكن است فقير باشد. ممكن است انسانى باشد كه در دستگاههاى دولتى خدمت مىكند، ممكن است جزو مخالفين دستگاههاى دولتىِ طاغوت باشد. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 10: تعريف خواصخواص كه مىگوييم - از خوب و بدش - (خواص را هم باز تقسيم خواهيم كرد) يعنى كسانى كه وقتى عملى انجام مىدهند، موضعگيرىاى مىكنند و راهى انتخاب مىكنند، از روى فكر و تحليل است. مىفهمند و تصميم مىگيرند و عمل مىكنند. اينها خواصند. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 11: تعريف عوامنقطهى مقابلش هم عوام است. عوام يعنى كسانى كه وقتى جوّ به سمتى مىرود، آنها هم دنبالش مىروند و تحليلى ندارند. يك وقت مردم مىگويند «زنده باد!» اين هم نگاه مىكند، مىگويد «زنده باد!» يك وقت مردم مىگويند «مرده باد!» نگاه مىكند، مىگويد «مرده باد!» يك وقت جوّ اين طور است؛ اينجا مىآيد. يك وقت جو آن طور است؛ آنجا مىرود! بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 12: تقسيم بندي خواصخواص، طبعاً دو جبههاند: خواصِ جبههى حق و خواص جبههى باطل. عدّهاى اهل فكر و فرهنگ و معرفتند و براى جبههى حق كار مىكنند. فهميدهاند حق با كدام جبهه است. حق را شناختهاند و براساس تشخيص خود، براى آن، كار و حركت مىكنند.اينها يك دستهاند. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 13: تمثيل خواص طرفدار حق و باطليك دسته هم نقطهى مقابل حق و ضد حقّند. اگر باز به صدر اسلام برگرديم، بايد اين طور بگوييم كه «عدّهاى اصحاب اميرالمؤمنين و امام حسين، عليهما السّلام هستند و طرفدار بنىهاشمند. عدّهاى ديگر هم اصحاب معاويه و طرفدار بنىاميّهاند.» بين طرفداران بنىاميّه هم، افراد با فكر، عاقل و زرنگ بودند. آنها هم جزو خواصند. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 14: نحوه برخورد با خواص طرفدار باطلپس خواصِ يك جامعه، به دو گروهِ خواصِ طرفدار حق و خواصِ طرفدار باطل تقسيم مىشوند. شما از خواص طرفدار باطل چه توقّع داريد؟ بديهى است توقّع اين است كه بنشينند عليه حق و عليه شما برنامهريزى كنند. لذا بايد با آنها بجنگيد. با خواص طرفدار باطل بايد جنگيد. اينكه ترديد ندارد. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 15: عبرت از تاريخهمينطور كه براى شما صحبت مىكنم، پيش خودتان حساب كنيد و ببينيد كجاييد؟ اينكه مىگوييم سررشتهى مطلب، سپرده به دست ذهن؛ يعنى تاريخ را با قصّه اشتباه نكنيم. تاريخ يعنى شرح حال ما، .....تاريخ يعنى من و شما؛ يعنى همينهايى كه امروز اينجا هستيم. پس، اگر ما شرحِ تاريخ را مىگوييم، هر كداممان بايد نگاه كنيم و ببينيم در كدام قسمتِ داستان قرار گرفتهايم. بعد ببينيم كسى كه مثل ما در اين قسمت قرار گرفته بود، آن روز چگونه عمل كرد كه ضربه خورد؟ مواظب باشيم آن طور عمل نكنيم. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 16: تحليلي بر رفتار شناسي عوامشما خودتان را در صحنهاى كه از صدر اسلام تبيين مىكنم، پيدا كنيد. يك عدّه جزو عوامند و قدرت تصميمگيرى ندارند. عوام، بسته به خوش طالعى خود، اگر تصادفاً در مقطعى از زمان قرار گرفتند كه پيشوايانى مثل امام اميرالمؤمنين عليهالسّلام و امام راحل ما رضواناللَّه تعالى عليه، بر سرِ كار بودند و جامعه را به سمت بهشت مىبردند، به ضربِ دستِ خوبان، به سمت بهشت رانده خواهند شد. اما اگر بخت با آنها يار نبود و در مقطعى قرار گرفتند كه «وجعلنا هم ائمة يدعون الىالنارِ» و يا «المتر الىالذين بدلوا نعمةالله كفرا و احلوا قومهم دارالبوارِ. جهنم يصلونها و بئس القرارِ» به سمت دوزخ خواهند رفت. پس، بايد مواظب باشيد جزو عوام قرار نگيريد. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 17: خصوصيات عوامجزو عوام قرار نگرفتن، بدين معنا نيست كه حتماً در پى كسب تحصيلات عاليه باشيد؛ نه! گفتم كه معناى عوام اين نيست. اى بسا كسانى كه تحصيلات عاليه هم كردهاند؛ اما جزو عوامند. اى بسا كسانى كه تحصيلات دينى هم كردهاند؛ اما جزو عوامند. اى بسا كسانى كه فقير يا غنىاند؛ اما جزو عوامند. عوام بودن، دستِ خودِ من و شماست. بايد مواظب باشيم كه به اين جَرگه نپيونديم. يعنى هر كارى مىكنيم از روى بصيرت باشد. هر كس كه از روى بصيرت كار نمىكند، عوام است. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 18: لذا، مىبينيد قرآن دربارهى پيغمبر مىفرمايد: «ادعوا الىالله على بصيرة انا و من اتبعنى.» يعنى من و پيروانم با بصيرت عمل مىكنيم، به دعوت مىپردازيم و پيش مىرويم. پس، اوّل ببينيد جزو گروه عواميد يا نه. اگر جزو گروه عواميد، به سرعت خودتان را از آن گروه خارج كنيد. بكوشيد قدرت تحليل پيدا كنيد؛ تشخيص دهيد و به معرفت دست يابيد.
اسلاید 19: و اما گروه خواص. در گروه خواص، بايد ببينيم جزو خواصِ طرفدارِ حقّيم، يا از جملهى خواص طرفدار باطل محسوب مىشويم. اينجا قضيه براى ما روشن است. خواص جامعهى ما، جزو خواص طرفدار حقّند و در اين ترديدى نيست. زيرا به قرآن، به سنّت، به عترت، به راه خدا و به ارزشهاى اسلامى دعوت مىكنند. امروز، جمهورى اسلامى برخوردار از خواصِ طرفدارِ حقّ است. پس، خواصِ طرفدار باطل، حسابشان جداست و فعلاً به آنها كارى نداريم. به سراغِ خواصِ طرفدار حق مىرويم. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 20: همهى دشوارى قضيه، از اينجا به بعد است. عزيزان من! خواصِ طرفدارِ حق، دو نوعند. يك نوع كسانى هستند كه در مقابله با دنيا، زندگى، مقام، شهوت، پول، لذّت، راحت، نام و همهى متاعهاى خوبْ قرار دارند. اينهايى كه ذكر كرديم، همه از متاعهاى خوب است. همهاش جزو زيباييهاى زندگى است. «متاع الحياة الّدنيا.» متاع، يعنى بهره. اينها بهرههاى زندگى دنيوى است. در قرآنكه مىفرمايد «متاع الحياة الدنيا»، معنايش اين نيست كه اين متاع، بد است؛ نه. متاع است و خدا براى شما آفريده است. منتها اگر در مقابل اين متاعها و بهرههاى زندگى، خداى ناخواسته آن قدر مجذوب شديد كه وقتى پاىِ تكليفِ سخت به ميان آمد، نتوانستيد دست برداريد، واويلاست! اگر ضمن بهره بردن از متاعهاى دنيوى، آنجا كه پاى امتحان سخت پيش مىآيد، مىتوانيد از آن متاعها به راحتى دست برداريد، آن وقتْ حساب است. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 21: مىبينيد كه حتّى خواصِ طرفدارِ حق هم به دو قسم تقسيم مىشوند. اين مسائل، دقّت و مطالعه لازم دارد. بر حسب اتّفاق نمىشود جامعه، نظام و انقلاب را بيمه كرد. بايد به مطالعه و دقّت و فكر پرداخت. اگر در جامعهاى، آن نوعِ خوبِ خواصِ طرفدارِ حق؛ يعنى كسانى كه مىتوانند در صورت لزوم از متاع دنيوى دست بردارند، در اكثريت باشند، هيچ وقت جامعهى اسلامى به سرنوشت جامعهى دوران امام حسين عليهالسّلام مبتلا نخواهد شد و مطمئنّاً تا ابد بيمه است. اما اگر قضيه به عكس شد و نوع ديگرِ خواصِ طرفدار حق - دل سپردگان به متاع دنيا. آنان كه حق شناسند، ولى درعينحال مقابل متاع دنيا، پايشان مىلرزد - در اكثريت بودند، وامصيبتاست! بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 22: اصلاً دنيا يعنى چه؟ يعنى پول، يعنى خانه، يعنى شهوت، يعنى مقام، يعنى اسم و شهرت، يعنى پست و مسؤوليت، و يعنى جان. اگر كسانى براى حفظ جانشان، راه خدا را ترك كنند و آنجا كه بايد حق بگويند، نگويند، چون جانشان به خطر مىافتد، يا براى مقامشان يا براى شغلشان يا براى پولشان يا محبّت به اولاد، خانواده و نزديكان و دوستانشان، راه خدا را رها كنند، آن وقت حسينبنعلىها به مسلخ كربلا خواهند رفت و به قتلگاه كشيده خواهند شد. آن وقت، يزيدها بر سرِ كار مىآيند و بنىاميّه، هزار ماه بر كشورى كه پيغمبر به وجود آورده بود، حكومت خواهند كرد و امامت به سلطنت تبديل خواهد شد! بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 23: آرى! وقتى خواصِ طرفدارِ حق، يا اكثريت قاطعشان، در يك جامعه، چنان تغيير ماهيت مىدهند كه فقط دنياى خودشان برايشان اهميت پيدا مىكند؛ وقتى از ترس جان، از ترس تحليل و تقليل مال، از ترس حذف مقام و پست، از ترس منفور شدن و از ترس تنها ماندن، حاضر مىشوند حاكميت باطل را قبول كنند و در مقابل باطل نمىايستند و از حق طرفدارى نمىكنند و جانشان را به خطر نمىاندازند؛ آن گاه در جهان اسلام فاجعه با شهادت حسينبنعلى عليهالسّلام - با آن وضع - آغاز مىشود. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 24: دورانِ لغزشِ خواصِ طرفدارِ حق، حدوداً هفت، هشت سال پس از رحلت پيغمبر شروع شد. به مسألهى خلافت، اصلاً كار ندارم. مسألهى خلافت، جدا از جريان بسيار خطرناكى است كه مىخواهم به آن بپردازم. قضايا، كمتر از يك دهه پس از رحلت پيغمبر شروع شد. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 25: ابتدا سابقهداران اسلام - اعم از صحابه و ياران و كسانى كه در جنگهاى زمان پيغمبر شركت كرده بودند - از امتيازات برخوردار شدند، كه بهرهمندىِ مالىِ بيشتر از بيتالمال، يكى از آن امتيازات بود. چنين عنوان شده بود كه تساوى آنها با سايرين درست نيست و نمىتوان آنها را با ديگران يكسان دانست! اين، خشتِ اوّل بود. حركتهاى منجر به انحراف، اين گونه از نقطهى كمى آغاز مىشود و سپس هر قدمى، قدم بعدى را سرعت بيشترى مىبخشد. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 26: انحرافات، از همين نقطه شروع شد، تا به اواسط دوران عثمان رسيد. در دوران خليفهى سوم، وضعيت به گونهاى شد كه برجستگان صحابهى پيغمبر، جزو بزرگترين سرمايهداران زمان خود محسوب مىشدند! توجّه مىكنيد! يعنى همين صحابهى عالىمقام كه اسمهايشان معروف است - طلحه، زبير، سعدبنابىوقّاص و غيره - اين بزرگان، كه هر كدام يك كتاب قطور سابقهى افتخارات در بدر و حُنين و اُحد داشتند، در رديف اول سرمايهداران اسلام قرار گرفتند. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 27: يكى از آنها، وقتى مُرد و طلاهاى مانده از او را خواستند بين ورثه تقسيم كنند، ابتدا به صورت شمش درآوردند و سپس با تبر، بناى شكست و خرد كردن آنها را گذاشتند. مثل هيزم، كه با تبر به قطعات كوچك تقسيم كنند! طلا را قاعدتاً با سنگِ مثقال مىكشند. ببينيد چقدر طلا بوده، كه آن را با تبر مىشكستهاند! اينها در تاريخْ ضبط شده است و مسائلى نيست كه بگوييم شيعه در كتابهاى خود نوشتهاند. حقايقى است كه همه در ثبت و ضبط آن كوشيدهاند. مقدار درهم و دينارى كه از اينها به جا مىماند، افسانهوار بود. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 28: همين وضعيت، مسائل دوران اميرالمؤمنين عليهلصّلاة والسّلام را به وجود آورد. يعنى در دوران آن حضرت، چون عدّهاى مقام برايشان اهميت پيدا كرد، با على در افتادند. بيست و پنج سال از رحلت پيغمبر مىگذشت و خيلى از خطاها و اشتباهات شروع شده بود. نَفَس اميرلمومنين عليهالصلاة والسلام نَفَس پيغمبر بود. اگر بيست و پنج سال فاصله نيفتاده بود، اميرالمؤمنين عليهالصّلاة والسّلام براى ساختن آن جامعه مشكلى نداشت. اما با جامعهاى مواجه شد كه: «يأخذون مال الله دولا و عبادالله خولا و دينالله دخلا بينهم» جامعهاى است كه در آن، ارزشها تحتالشّعاع دنيادارى قرار گرفته بود. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 29: جامعهاى است كه اميرالمؤمنين عليهالصّلاة والسّلام، وقتى مىخواهد مردم را به جهاد ببرد، آن همه مشكلات و دردسر برايش دارد! خواص دوران او - خواص طرفدار حق يعنى كسانى كه حق را مىشناختند - اكثرشان كسانى بودند كه دنيا را بر آخرت ترجيح مىدادند! نتيجه اين شد كه اميرالمؤمنين عليهالصّلاة والسّلام بالاجبار سه جنگ به راه انداخت؛ عمر چهار سال و نه ماه حكومت خود را دائماً در اين جنگها گذراند و عاقبت هم به دست يكى از آن آدمهاى خبيث به شهادت رسيد. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 30: بعد نوبت امامت به امام حسن عليهالسّلام رسيد و در همان وضعيت بود كه آن حضرت نتوانست بيش از شش ماه دوام بياورد. تنهاى تنهايش گذاشتند. امام حسن مجتبى عليهالسّلام مىدانست كه اگر با همان عدّهى معدود اصحاب و ياران خود با معاويه بجنگد و به شهادت برسد، انحطاط اخلاقىِ زيادى كه بر خواص جامعهى اسلامى حاكم بود، نخواهد گذاشت كه دنبال خون او را بگيرند! بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 31: گاهى شهيد شدن آسانتر از زنده ماندن است! حقّاً كه چنين است! اين نكته را اهل معنا و حكمت و دقّت، خوب درك مىكنند. گاهى زنده ماندن و زيستن و تلاش كردن در يك محيط، به مراتب مشكلتر از كشته شدن و شهيد شدن و به لقاى خدا پيوستن است. امام حسن عليهالسّلام اين مشكل را انتخاب كرد. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 32: وضع آن زمان چنين بوده است. خواص تسليم بودند و حاضر نمىشدند حركتى كنند. يزيد كه بر سرِ كار آمد، جنگيدن با او امكانپذير شد. به تعبيرى ديگر: كسى كه در جنگ با يزيد كشته مىشد، خونش، به دليل وضعيّت خرابى كه يزيد داشت، پامال نمىشد. امام حسين عليهالسّلام به همين دليل قيام كرد. وضع دوران يزيد به گونهاى بود كه قيام، تنها انتخابِ ممكن به نظر مىرسيد. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 33: وقتى امام حسين عليهالسّلام قيام كرد - با آن عظمتى كه در جامعهى اسلامى داشت - بسيارى از خواص به نزدش نيامدند و به او كمك نكردند. ببينيد وضعيت در يك جامعه، تا چه اندازه به وسيلهى خواصى كه حاضرند دنياى خودشان را به راحتى بر سرنوشت دنياى اسلام در قرنهاى آينده ترجيح دهند، خراب مىشود! بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 34: عظمت مقام امام حسين عليهالسّلام در بين خواص چنين است كه حتّى ابن عبّاس در مقابلش خضوع مىكند؛ عبداللَّه بن جعفر خضوع مىكند، عبداللَّهبن زبير با آنكه از حضرت خوشش نمىآيد خضوع مىكند. بزرگان و همهى خواصِ اهل حق، در برابر عظمت مقام او، خاضعند. خاضعان به او، خواص جبههى حقّند؛ كه طرف حكومت نيستند؛ طرف بنىاميّه نيستند و طرف باطل نيستند. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 35: در بين آنها، حتّى شيعيان زيادى هستند كه اميرالمؤمنين عليهالصّلاة والسّلام را قبول دارند و او را خليفهى اوّل مىدانند. اما همهى اينها، وقتى كه با شدّت عملِ دستگاه حاكم مواجه مىشوند و مىبينند بناست جانشان، سلامتىشان، راحتىشان، مقامشان و پولشان به خطر بيفتد، پس مىزنند! اينها كه پس زدند، عوام مردم هم به آن طرف رو مىكنند. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 36: وقتى به اسامى كسانى كه از كوفه براى امام حسين عليهالسّلام نامه نوشتند و او را دعوت كردند، نگاه مىكنيد، مىبينيد همه جزو طبقهى خواص و از زبدگان و برجستگان جامعهاند. تعداد نامهها زياد است. صدها صفحه نامه و شايد چندين خورجين يا بستهى بزرگ نامه، از كوفه براى امام حسين عليهالسّلام فرستاده شد. همهى نامهها را بزرگان و اعيان و شخصيتهاى برجسته و نام و نشاندار و همان خواص نوشتند. منتها مضمون و لحن نامهها را كه نگاه كنيد، معلوم مىشود از اين خواصِ طرفدارِ حق، كدامها جزو دستهاى هستند كه حاضرند دينشان را قربانى دنيايشان كنند و كدامها كسانى هستند كه حاضرند دنيايشان را قربانى دينشان كنند. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 37: از تفكيكِ نامهها هم مىشود فهميد كه عدّهى كسانى كه حاضرند دينشان را قربانى دنيا كنند، بيشتر است. نتيجه در كوفه آن مىشود كه مسلم بن عقيل به شهادت مىرسد و از همان كوفهاى كه هجده هزار شهروندش با مسلم بيعت كردند، بيست، سى هزار نفر يا بيشتر، براى جنگ با امام حسين عليهالسّلام به كربلا مىروند! يعنى حركت خواص، به دنبال خود، حركت عوام را مىآورد. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 38: فرماندار كوفه، نعمانبنبشير نام داشت كه فردى ضعيف و ملايم بود. گفت: تا كسى با من سرِ جنگ نداشته باشد، جنگ نمىكنم. لذا با مسلم مقابله نكرد. مردم كه جو را آرام و ميدان را باز مىديدند، بيش از پيش با حضرت بيعت كردند. دو، سه تن از خواصِ جبههى باطل - طرفداران بنىاميّه - به يزيد نامه نوشتند كه اگر مىخواهى كوفه را داشته باشى، فرد شايستهاى را براى حكومت بفرست. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 39: عبيداللَّه بن زياد از بصره تا كوفه يكسره تاخت. در قضيهى آمدن او به كوفه هم نقش خواص معلوم مىشود، كه اگر ديدم مجالى هست، بخشى از آن را برايتان نقل خواهم كرد. او هنگامى به دروازهى كوفه رسيد كه شب بود. مردم معمولى كوفه - از همان عوامى كه قادر به تحليل نبودند - تا ديدند فردى با اسب و تجهيزات و نقاب بر چهره وارد شهر شد، تصوّر كردند امام حسين عليهالسّلام است. جلو دويدند و فرياد السّلام عليك يا بن رسولاللَّه در فضا طنين افكند!ويژگى فرد عامى، چنين است. آدمى كه اهل تحليل نيست، منتظر تحقيق نمىشود. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 40: اين مقطع هم، نقش خواصِ به اصطلاح طرفدارِ حق كه حق را شناختند و تشخيص دادند، اما دنيايشان را بر آن مرجّح دانستند، آشكار مىشود. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 41: كارى كه ابن زياد كرد اين بود كه عدهاى از خواص را وارد دستههاى مردم كرد تا آنها را بترسانند. خواص هم در بين مردم مىگشتند و مىگفتند با چه كسى سر جنگ داريد؟! چرا مىجنگيد؟! اگر مىخواهيد در امان باشيد، به خانههايتان برگرديد. اينها بنىاميهاند. پول و شمشير و تازيانه دارند. چنان مردم را ترساندند و از گرد مسلم پراكندند كه آن حضرت به وقت نماز عشا هيچ كس را همراه نداشت؛ هيچكس! بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 42: بنده كه نگاه مىكنم، مىبينم خواصِ طرفدارِ حق مقصرند و بعضىشان در نهايت بدى عمل كردند. مثل چه كسى؟ مثل شريح قاضى. شريح قاضى كه جزو بنىاميّه نبود! كسى بود كه مىفهميد حق با كيست. مىفهميد كه اوضاع از چه قرار است. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 43: يك وقت يك حركت بجا، تاريخ را نجات مىدهد و گاهى يك حركت نابجا كه ناشى از ترس و ضعف و دنياطلبى و حرص به زنده ماندن است، تاريخ را در ورطهى گمراهى مىغلتاند. اى شريح قاضى! چرا وقتى كه ديدى هانى در آن وضعيت است، شهادت حق ندادى؟! عيب و نقصِ خواصِ ترجيح دهندهى دنيا بر دين، همين است. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 44: اگر امثال شَبَثْ بن ربْعى در يك لحظهى حسّاس، به جاى اينكه از ابن زياد بترسند، از خدا مىترسيدند، تاريخ عوض مىشد. گيرم كه عوام متفرّق شدند؛ چرا خواصِ مؤمنى كه دوْر مسلم بودند، از او دست كشيدند؟ بين اينها افرادى خوب و حسابى بودند كه بعضيشان بعداً در كربلا شهيد شدند؛ اما اينجا، اشتباه كردند. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 45: البته آنهايى كه در كربلا شهيد شدند، كفّارهى اشتباهشان داده شد. دربارهى آنها بحثى نيست و اسمشان را هم نمىآوريم. اما كسانى از خواص، به كربلا هم نرفتند. نتوانستند بروند؛ توفيق پيدا نكردند و البته، بعد مجبور شدند جزو توّابين شوند. چه فايده؟! بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 46: به عوام كارى ندارم. خواص را مىگويم. چرا هنگام عصر و سرِ شب كه شد، مسلم را تنها گذاشتيد تا به خانهى طوعه پناه ببرد؟! اگر خواص، مسلم را تنها نمىگذاشتند و مثلاً، عدّه به صد نفر مىرسيد، آن صد نفر دور مسلم را مىگرفتند. خانهى يكىشان را مقرّ فرماندهى مىكردند. مىايستادند و دفاع مىكردند. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 47: مسلم، تنها هم كه بود، وقتى خواستند دستگيرش كنند، ساعتها طول كشيد. سربازان ابن زياد، چندين بار حمله كردند؛ مسلم به تنهايى همه را پس زد. اگر صد نفر مردم با او بودند، مگر مىتوانستند دستگيرش كنند؟! باز مردم دورشان جمع مىشدند. پس، خواص در اين مرحله، كوتاهى كردند كه دوْر مسلم را نگرفتند. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 48: ببينيد! از هر طرف حركت مىكنيم، به خواص مىرسيم. تصميمگيرىِ خواص در وقت لازم, تشخيص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنيا در لحظهى لازم، اقدام خواص براى خدا در لحظهى لازم. اينهاست كه تاريخ و ارزشها را نجات مىدهد و حفظ مىكند! در لحظهى لازم، بايد حركت لازم را انجام داد. اگر تأمّل كرديد و وقت گذشت، ديگر فايده ندارد. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 49: امام، در لحظهى لازم تصميم لازم را گرفت. اگر خواص امرى را كه تشخيص دادند به موقع و بدون فوت وقت عمل كنند، تاريخ نجات پيدا مىكند و ديگر حسينبنعلىها به كربلاها كشانده نمىشوند. اگر خواص بد فهميدند، دير فهميدند، فهميدند اما با هم اختلاف كردند؛ كربلاها در تاريخ تكرار خواهد شد. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 50: به افغانها نگاه كنيد! در رأس كار، آدمهاى حسابى بودند؛ اما طبقهى خواص منتشر در جامعه، جواب ندادند. يكى گفت ما امروز ديگر كار داريم. يكى گفت ديگر جنگ تمام شد. ولمان كنيد، بگذاريد سراغِ كارمان برويم؛ برويم كاسبى كنيم. چند سال، همه آلاف و اُلوف جمع كردند؛ ولى ما در جبههها گشتيم و از اين جبهه به آن جبهه رفتيم. گاهى غرب، گاهى جنوب، گاهى شمال. بس است ديگر! خوب؛ اگر اين گونه عمل كردند، همان كربلاها در تاريخ، تكرار خواهد شد! بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 51: خواص! خواص! طبقهى خواص! عزيزان من! ببينيد شما جزو كدام دستهايد؟ اگر جزو خواصيد - كه البته هستيد - پس حواستان جمع باشد. عرض ما فقط اين است. البته مطلبى كه دربارهى آن صحبت كرديم، خلاصهاى از كل بود. در دو بخش بايد روى اين مطلب كار شود: يكى بخشِ تاريخى قضيه است؛ كه اگر وقت داشتم خودم مىكردم. متأسفانه براى پرداختن به اين مقولات، وقتى برايم نمىماند. به هر صورت، علاقهمندانِ كاردان بايد بگردند و نمونههايى را كه در تاريخ فراوان است، بيابند و ذكر كنند كه كجاها خواص بايستى عمل مىكردند و نكردند؟ اسم اين خواص چيست؟ چه كسانى هستند؟ البته اگر مجال بود و خودم و شما خسته نمىشديد، ممكن بود ساعتى در زمينهى همين موضوعات و اشخاصش برايتان صحبت كنم؛ چون در ذهنم هست. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 52: بخش ديگرى كه بايد روى آن كار شود، تطبيق با وضع هر زمان است. نه فقط زمان ما، بلكه هر زمان. بايد معلوم شود كه در هر زمان، طبقهى خواص، چگونه بايد عمل كنند تا به وظيفهشان عمل كرده باشند. اينكه گفتيم اسير دنيا نشوند يك كلمه است. چگونه اسير دنيا نشوند؟ مثالها و مصداقهايش چيست؟ بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 53: عزيزان من! حركت در راه خدا، هميشه مخالفينى دارد. از همين خواصى كه گفتيم، اگر يك نفرشان بخواهد كار خوبى انجام دهد - كارى را كه بايد انجام دهد - ممكن است چهار نفر ديگر از خودِ خواص پيدا شوند و بگويند آقا، مگر تو بيكارى؟! مگر ديوانهاى؟! مگر زن و بچه ندارى؟! چرا دنبال چنين كارها مىروى؟! كمااينكه در دورهى مبارزه هم مىگفتند. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 54: اما آن يك نفر بايد بايستد. يكى از لوازم مجاهدتِ خواصى، اين است كه بايد در مقابل حرفها و ملامتها ايستاد. تخطئه مىكنند، بد مىگويند، تهمت مىزنند؛ مسألهاى نيست. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 55: غرض اين است كه هر حركتى شما انجام دهيد و يا خواص در هر بخشى انجام دهند - حركت اخير، البته نسبت به كارهاى بزرگ و عظيمى كه ممكن است در آينده پيش آيد، امر كوچكى است - كسانى هستند كه بگويند چرا؟ و اشكال كنند. بيانات در ديدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص 20/3/1375
اسلاید 56: من حالا فقط چند مثال بياورم. خواص و عوام، هر كدام وضعى پيدا كردند. حالا خواصى كه گمراه شدند، شايد «مغضوب عليهم» باشند؛ عوام شايد «ضالّين» باشند. البته در كتابهاى تاريخ، پُر از مثال است. بيانات مقام معظّم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه تهران 18/2/1377
اسلاید 57: چند مثال از خواص: خواص در اين پنجاه سال چگونه شدند كه كار به اينجا رسيد؟ من دقّت كه مىكنم، مىبينم همه آن چهار چيز تكان خورد: هم عبوديّت، هم معرفت، هم عدالت، هم محبّت. بيانات مقام معظّم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه تهران 18/2/1377
اسلاید 58: وقتى كه ابوموسى از قصرش خارج شد، «اخرج ثقله من قصره على اربعين بغلاً»(26)؛ اشياى قيمتى كه با خود داشت، سوار بر چهل استر با خودش خارج كرد و به طرف ميدان جهاد رفت! آن روز بانك نبود و حكومتها هم اعتبارى نداشت. يك وقت ديديد كه در وسط ميدان جنگ، از خليفه خبر رسيد كه شما از حكومت بصره عزل شدهايد. اين همه اشياى قيمتى را كه ديگر نمىتواند بيايد و از داخل قصر بردارد؛ راهش نمىدهند. هر جا مىرود، مجبور است با خودش ببرد. چهل استر، اشياى قيمتى او بود، كه سوار كرد و با خودش از قصر بيرون آورد و به طرف ميدان جهاد برد! «فلمّا خرج تتعله بعنانه»(27)؛ آنهايى كه پياده شده بودند، آمدند و زمام اسب جناب ابوموسى را گرفتند. «و قالو احملنا على بعض هذا الفضول»(28)؛ ما را هم سوار همين زياديها كن! اينها چيست كه با خودت به ميدان جنگ مىبرى؟ ما پياده مىرويم؛ ما را هم سوار كن. «وارغب فى المشى كما رغبتنا»(29)؛ همان گونه كه به ما گفتى پياده راه بيفتيد، خودت هم قدرى پياده شو و پياده راه برو. «فضرب القوم بسوطه»(30)؛ تازيانهاش را كشيد و به سر و صورت آنها زد و گفت برويد، بيخودى حرف مىزنيد! «فتركوا دابة فمضى»(31)، از اطرافش پراكنده و متفرّق شدند؛ اما البته تحمّل نكردند. به مدينه پيش جناب عثمان آمدند و شكايت كردند؛ او هم ابوموسى را عزل كرد. اما ابوموسى يكى از اصحاب پيامبر و يكى از خواص و يكى از بزرگان است؛ اين وضع اوست! بيانات مقام معظّم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه تهران 18/2/1377
اسلاید 59: در كوفه، حاكم «سعدبن ابىوقّاص» بود؛ رئيس بيتالمال، «عبداللَّهبن مسعود» كه از صحابه خيلى بزرگ و عالى مقام محسوب مىشد. او از بيتالمال مقدارى قرض كرد - حالا چند هزار دينار، نمىدانم - بعد هم ادا نكرد و نداد. «عبداللَّهبنمسعود» آمد مطالبه كرد؛ گفت پول بيتالمال را بده. «سعدبن ابىوقّاص» گفت ندارم. بينشان حرف شد؛ بنا كردند با هم جار و جنجال كردن. جناب «هاشمبن عتبةبنابىوقّاص» - كه از اصحاب اميرالمؤمنين عليهالسّلام و مرد خيلى بزرگوارى بود - جلو آمد و گفت بد است، شما هر دو از اصحاب پيامبريد، مردم به شما نگاه مىكنند. جنجال نكنيد؛ برويد قضيه را به گونهاى حل كنيد. «عبداللَّه مسعود» كه ديد نشد، بيرون آمد. او به هر حال مرد امينى است. رفت عدّهاى از مردم را ديد و گفت برويد اين اموال را از داخل خانهاش بيرون بكشيد - معلوم مىشود كه اموال بوده است - به «سعد» خبر دادند؛ او هم يك عدّه ديگر را فرستاد و گفت برويد و نگذاريد. به خاطر اين كه «سعدبنابىوقّاص»، قرض خودش به بيتالمال را نمىداد، جنجال بزرگى به وجود آمد. حالا «سعدبن ابىوقّاص» از اصحاب شوراست؛ در شوراى شش نفره، يكى از آنهاست؛ بعد از چند سال، كارش به اينجا رسيد. ابناثير مىگويد: «فكان اول مانزغ به بين اهل الكوفه»(32)؛ اين اوّل حادثهاى بود كه در آن، بين مردم كوفه اختلاف شد؛ به خاطر اينكه يكى از خواص، در دنياطلبى اينطور پيش رفته است و از خود بىاختيارى نشان مىدهد! بيانات مقام معظّم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه تهران 18/2/1377
اسلاید 60: ماجراى ديگر: مسلمانان رفتند، افريقيه - يعنى همين منطقه تونس و مغرب - را فتح كردند و غنايم را بين مردم و نظاميان تقسيم نمودند. خمس غنايم را بايد به مدينه بفرستند. در تاريخ ابناثير دارد كه خمس زيادى بوده است. البته در اينجايى كه اين را نقل مىكند، آن نيست؛ اما در جاى ديگرى كه داستان همين فتح را مىگويد، خمس مفصلى بوده كه به مدينه فرستادهاند. خمس كه به مدينه رسيد، «مروان بن حكم» آمد و گفت همهاش را به پانصدهزار درهم مىخرم؛ به او فروختند!(33) پانصدهزار درهم، پول كمى نبود؛ ولى آن اموال، خيلى بيش از اينها ارزش داشت. يكى از مواردى كه بعدها به خليفه ايراد مىگرفتند، همين حادثه بود. البته خليفه عذر مىآورد و مىگفت اين رَحِم من است؛ من «صله رَحِم» مىكنم و چون وضع زندگيش هم خوب نيست، مىخواهم به او كمك كنم! بنابراين، خواص در ماديّات غرق شدند. بيانات مقام معظّم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه تهران 18/2/1377
اسلاید 61: وقتى معيارها از دست رفت، وقتى ارزشها ضعيف شد، وقتى ظواهر پوك شد، وقتى دنياطلبى و مالدوستى بر انسانهايى حاكم شد كه عمرى را با عظمت گذرانده و سالهايى را بىاعتنا به زخارف دنيا سپرى كرده بودند و توانسته بودند آن پرچم عظيم را بلند كنند، آن وقت در عالم فرهنگ و معارف هم چنين كسى سررشتهدار امور معارف الهى و اسلامى مىشود؛ كسى كه تازه مسلمان است و هرچه خودش بفهمد، مىگويد؛ نه آنچه كه اسلام گفته است؛ آن وقت بعضى مىخواهند حرف او را بر حرف مسلمانان سابقهدار مقدّم كنند!اين مربوط به خواص است. آن وقت عوام هم كه دنبالهرو خواصند، وقتى خواص به سَمتى رفتند، دنبال آنها حركت مىكنند. بزرگترين گناه انسانهاى ممتاز و برجسته، اگر انحرافى از آنها سر بزند، اين است كه انحرافشان موجب انحراف بسيارى از مردم مىشود. وقتى ديدند سدها شكست، وقتى ديدند كارها برخلاف آنچه كه زبانها مىگويند، جريان دارد و برخلاف آنچه كه از پيامبر نقل مىشود، رفتار مىگردد، آنها هم آن طرف حركت مىكنند. بيانات مقام معظّم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه تهران 18/2/1377
اسلاید 62: خوب، حالا در مقابل يك چنين پديدهاى، علاج چيست؟ عقل سالم حكم ميكند و شرع هم همين را قاطعاً بيان ميكند: علاج عبارت است از صراحت در تبيين حق، صراحت در بيان حق. وقتى شما مىبينيد يك حركتى به بهانهى انتخابات شروع ميشود، بعد يك عامل «دشمن»ى در اين فضاى غبارآلوده وارد ميدان شد، وقتى مىبينيد عامل دشمن - كه حرف او، شعار او حاكى از مافىالضمير اوست - آمد توى ميدان، اينجا بايد خط را مشخص كنيد، اينجا بايد مرز را روشن كنيد. ديدار با اعضای شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى29/10/88
اسلاید 63: همه وظيفه دارند؛ بيشتر از همه، خواص؛ و در ميان خواص، بيشتر از همه، آن كسانى كه مستمعين بيشترى دارند، شنوندگان بيشترى دارند. اين وظيفه است ديگر: مرزها روشن بشود و معلوم بشود كه كى چى ميگويد. اينجور نباشد كه باطل، خودش را در لابهلاى گرد و غبارِ برخاستهى در ميدان مخفى كند، ضربه بزند و جبههى حق نداند از كجا دارد ضربه ميخورد. اين است كه حرف دو پهلو زدن، از خواص، مطلوب نيست. ديدار با اعضای شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى29/10/88
اسلاید 64: خواص بايد حرف را روشن بزنند و مطلب را واضح بيان كنند. اين، مخصوص يك گرايش سياسى خاص هم نيست. در داخل نظام اسلامى، همهى گرايشهائى كه در مجموعهى نظام قرار دارند، اينها بايد صريح مشخص كنند كه بالاخره آن حمايتى كه مستكبرين عالم ميكنند، مورد قبول است يا مورد قبول نيست. وقتى كه سران استكبار، سران ظلم، اشغالگران كشورهاى اسلامى، كُشندگان انسانهاى مظلوم در فلسطين و در عراق و افغانستان و خيلى جاهاى ديگر، مىآيند وارد ميدان ميشوند، حرف ميزنند، موضع ميگيرند، خوب، بايد معلوم بشود اين كسى كه در نظام جمهورى اسلامى است، در مقابل اين چه موضعى دارد؛ حاضر است تبرّى بجويد، بگويد من دشمن شمايم؟ من مخالف شمايم؟ ديدار با اعضای شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى29/10/88
اسلاید 65: وقتى در داخل محيط فتنه، كسانى با زبانشان صريحاً اسلام و شعارهاى نظام جمهورى اسلامى را نفى ميكنند، با عملشان هم جمهوريت و يك انتخابات را زير سؤال ميبرند، وقتى اين پديده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص اين است كه مرزشان را مشخص كنند، موضعشان را مشخص كنند. دوپهلو حرف زدن، كمك كردن به غبارآلودگى فضاست؛ اين كمك به رفع فتنه نيست، اين كمك به شفافسازى نيست. شفافسازى، دشمنِ دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگى، كمك دشمن است. اين، خودش شد يك شاخص. اين يك شاخص است: كى به شفافسازى كمك ميكند و كى به غبارآلودگى كمك ميكند. همه اين را در نظر بگيرند، اين را معيار قرار بدهند. ديدار با اعضای شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى29/10/88
اسلاید 66: حکایت همچنان باقی است...
خرید پاورپوینت توسط کلیه کارتهای شتاب امکانپذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.
در صورت بروز هر گونه مشکل به شماره 09353405883 در ایتا پیام دهید یا با ای دی poshtibani_ppt_ir در تلگرام ارتباط بگیرید.
- پاورپوینتهای مشابه
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.