صفحه 1:

صفحه 2:

صفحه 3:
يف اصطلاحات ‎.١‏ عرفان حقیقی ۲ عرفان کاذب ۴۲ معنویت

صفحه 4:
po 1 بحت

صفحه 5:
تلاش غرب براي جهت‌دهي این گرایش جهاني: توحه به سلیقه‌ها و ذاثقه‌های مختلف؛ برنامهريزى ب مختلف مخاطبان؛ اتف اراهن طر فيك كاي تبلي تبليغي 9 روآن شناختي؛

صفحه 6:
1 استفاده از بازي‌هاي رايانه‌اي و کارتن‌هاي ‎salty!‏ (توجه‌به نقش هنر و بازي در ‎ao fed‏ نظام ارزشي و فكري ی روایات. اقلاطون. روانشناسان ‏ رفارگا؛ واسونء ... سود از فيلوهاي سينمابي: فيلمهاي معنوي هاليود؛ 3. بهره‌گيري از ورزش» ورزشکاران. و ورزشگاه‌ها

صفحه 7:
4. استفاده از نمادها و مدها 5. استفاده از ادبیات مکتوب:

صفحه 8:
تعداد و تنوع عرفان‌هاي نوظهور © آمار از تعداد آنها وجود ندارد. © دائرة المعارف اديان جسيد. جاب انكلستان: 2500 دين جديد را كه داراي پیروان شناخته شده هستند معرفي کرده است. برخي از آنان بسیار فعال‌لند و برخي بیشتر در فضاي مجازي و اب دارند. ‎٩‏ ملکلم همیلتون (جامعه‌شناس مشهور مین): بیش از پنج‌هزار آیین دینی جدید! ‎٩‏ تعداد فرقه‌هاي نو ظهور در ایران و میزان موفقیت آنها: آمار دقيقي وجود ندارد. اما فعالیت آنها در حد بسیار وسيعي است. ‎ ‎ ‎

صفحه 9:
مهم‌تررین فررقه‌های جدید معنوی

صفحه 10:
و و و و و و و و و و و ادیان سنتي: بهودیت. مسیحیت. زردشتیت. صابئین ‎bugle‏ اکنکار (سفر باستاني روح) (پال توئیچل؛ هارولد کلمپ) سرخپوستي (کارلوس کاستاندا) فالون دافا (لي هنگجي) دالابي لاما (دالابي - اقيانوس؛ لاما- بير) رامالله (بيمان فتاحي؛ با اسم معنوي م. م. رامالله) عرفان كيهاني يا عرفان حلقه (محمدعلي طاهري) پائلو کوئلیو مدیتیشن متعالي (تي. ام) (ماهاريشي ماهاش بوگي)

صفحه 11:
فرقه‌های صوفی فعال در ایران ° فرقه‌های اهل سنت: ‎Je‏ > در شهر بانه. خانقاه مرکزی آنها قرار دارد) کسنزانی سر هم و ركد ل سد تعر ست مجه أشن عا یآ مه شیخ محمد نجار؛ در شهر پاوه) ندیه (شمسیه (سیدعیداثه 2 كنبدكاوس» أزاد شيهرء بندرت ركمن» * شاذليه بندى مجددى؛ مشهد, تايباد. ترتبت جام؛ سرخس؛ بجنوردء * فيه یه دک جوا دود ) * خاکساریه(1)جللی غلاسلیشاهی (؟] دوه معصوسلیشاهی,(۲) وه نی (۴)ددهعجم) © اويسيه (نادرعلى عنقا در أمريكا) * كميليه

صفحه 12:
‎٩‏ گزارشی از نظرسنجی #نگرش دلنشجویان به عرفان و معنوبت

صفحه 13:
بررسی مشخصه‌های معنویت‌ها و عرفان‌های کاذب

صفحه 14:
واعلموا انکم‌ملن تعرفوا الرشد حتي تعرفوا الذي تركه و لن تأخذوا بمیثاق الکتاب حتي تعرفوا الذي نقضه ولن ‎a‏ به حتي تعرفوا الذي نبذه فالتمسوا نلک من عنداهله فانهم عیش العلم و موت الجهل (نهج. خ147)

صفحه 15:
*توجه: 7 عرفان‌هاي نوظهور همگي بر بستر مدرنیته و فرهنگ غرب رویده‌لند؛به همین دلیل با مباني و اصول این فرهنگ کاملاً سازگارند: “دين ستيزي؛ #شکاکیت معرفت‌شناختی؛ #ناواقع كرابي معرفتي و ارزشي؛ ‎٩‏ کثرت گرايي معرفت‌شناختي و ديني؛ ٩سکولاریسم‏ و این‌جهان گرايي؛ #لیبرالیسم جنسي؛ ‎

صفحه 16:
1. نادیده گررفتن اعتقاد به خدا و یا انکار وجود او #خدا در عرفان اوشو *مردم به نزد من می‌آیند و می‌کویند ما آرزوى جستجوى خداوند را داريع. من به آنها می‌گهیم در ن بارهجا من صحیت نید لین لین مقوله رابه بحث نکشید. هر گونه صحبتی دربارة جستجوی خدا بی‌فایده است. هیچ معنا و مفهومی در آنچه می‌گویند لیست» «کلمة خدا فقط یک بهانه انست؟ ابزاری است برای ابراز احساضات مابه کل در و ولقع کل هستی خداستد کل الفیآست ووفتی با کل هستی یکی خواهید شد. رآه حل مشکل شما رسيدن بد كن وحدث | هر گاه انسان به نقطه‌ای برسد که خودش را کاملا خارج از ذهن ببیند» آنن وقت انسان خدا شده است.» «- خدای من حتی یک شخص نیست. بلکه یک است. ... خدای من چیزی عن اه شتا عدای بر همان ذهنيت الست الجا" لمبريز احساس الوهيت سويد

صفحه 17:
خدا در عررفان اکنکار #عرفان اكدكار هدق اصلی تم ینت نوی خود را ‎gitar‏ و مواجهه با نور و وت خدایند می‌داند.اما خدای مور نظر اکنکار با خدای اديان الهى متفأوت است. ‎ee‏ کندد که ضايی که ان ی تم ی از ان هی ملع أن هستنه اساسا وجود ذنارد وساختة خود ]

صفحه 18:
© بعضاً با زي کی بیشتری دریارة خدای ادیان دیگس سخن می‌گویند. به جای انکارّن» ادعا می‌کنند که ‎Seo abst‏ غيس از اكنكارء همگی محصول خدای طبقه پایین و طيقة فینریکی‌اند که آن را « کل‌نیررانجان» یا (سلطان نیرروهای منفی» می‌نامند.

صفحه 19:
ow” #در جليي دیگر خدا را امري سليقه‌اي و شخصی می‌دانند: «خدا آن است که هر روحی دارد که بشد.» خای یک مست لایطل همانی است كه او باور دارد ونداي يك عالم بزررگ نی همانی است که باور دارد. هم دوی آنها درپارة خدا درست می‌اندیشند! که در چستسوي شادیاسته چا که نا همان شادى است. لين دو هيج تأوتي با همع ندارند. حتی ممکن است آن مست به خدا نردیک‌تر باشد. آنچه که مهم (ست این است که اوا باید به مطلوب خود, هس جه كه مىخواهد باشد, عالاقهمند بأشند و ثانياء تما تم كين حنود را بى روى جستجوی خود بكذارند.

صفحه 20:
2 شادمانگی به عنوان هدف غایی #هدف اصلي بسيّاري از عرفان‌هاي نوظهور: «شادي و آرامش و امید» #از مکاتب سنتي: لذت‌گرایان و کلبیان و اپیکوریان ... #دالابي لاها: «من بر این باور هستم که هدف ‎goal‏ زندگي جستوجوي خوشبختي است. لين امري بديهي است. اينکه معتقد به دین باشیم یا نباشیم. و اينکه پیرو کدام مذهب هستیم. تفاوت زيادي نمي‌کند؛ همة ما در زندگي خود به دنبال چيزي مطلوب مي‌گرديم.به همین دلیل.به نظر من حرکت زندگي روبه سوي خوشبختی و شادمانگی است»

صفحه 21:
ow” سای‌بابا: «مآموریت من اعطای شوق و شادی‌به شماست که از ضعف و ترس دورتان کنم. مأمورست من پراکندن شادمانی است از اين جهت همیشه آماده‌ام میان شما بیلیم نه یکبار دوبار یا سه بار هر زمان که شما مرا بخواهید. اسمم ساتیا من راستی هستم اعمالم ساتیا جلال و شکوه من ساتیا تنها آرزوی من شادمانی شماست. شادی شما شادی من است شادمانی جدا از شما ندارم. قدرت من غیرقلبل اندازه‌گیری است تولد من غیر قلبل توضیح و غیر قابل درک و پیمایش است.»

صفحه 22:
فالون دافا: انگیزة اصلی تمرین کننده فالون دافا فقط بايد تزكية ذهن و بدن باشد. اما هدف از تزكية ذهن و بدن چیست؟ لی هنگجی می‌گوید. با تزكية ذهن و بدن است که فرد می‌تولند رنج و سختی خود را از بين ببرد. و زندگی او توآم با آرامش و شادی باشد.

صفحه 23:
3. نفی عقلانیت و فلسفه و منطق اوشوبا الفاظ مختلف وبه مناسبت‌های گوناگون علیه عقل و ذهن و منطق و فلسفه سخن می‌گوید. وبه جای آن بر پیروی از استاد و سرسپردگی دربرابر او تأکید می‌کند. * «من صاحب هيج نظام فلسفى نيستم. ... من حتی نمی‌دانم که دیروز چه گفته‌ام. به این موضوع اصلا فکر نمی‌کنم. من فقط پاسخگوی لین لحظه‌ام. من پاسخکوی حرف‌های دیروز نیستم. برو از دیروزی بپرس- قطعاً پیدایش نخواهی کرد. فردا نیز مرا نخواهی یافت.نه دیروزی وجود دارد ونه فردلیی تنها همین لحظه است که واقعیت دارد»

صفحه 24:
نقد. و بررسي * اگر کسی مدعی باشد با اصول فلسفه و منطق و عقل مى تواند همه رازها و حقایق عللم را کف نماید. روشن است که ادعایی بلندپروازانه و دست‌نایافتنی دارد. در عین حال, اگر کسی گمان کند که با بی‌اعتنایی به عقل و منطق نیز می‌تولند به حقایق دست یابد. او نیز در خیللی خام به سر می‌برد.

صفحه 25:
* عرفان حقیقی, «عرفانی عقلانی» است. نه تنهابا عقلانیت سازگار است که همراه تن است. عرفان بدون عقلانیست. عرفانی انسانی نخواهد بود همانطور که عقلانيت منهاى عرفان» از انسان» موجودی تک ساحتی و خشك و خسن مىسازد. انسان كاملء از ديدكاه اسلام: انسانى است كه همة ابعاد وجودىاش هماهنى با هم يبشرفت نمايند. هيج بعدى را فداى بعد ديكر نكند.

صفحه 26:
* قذ کو: ۰ عقلائیت مورد تأیید برخی معنویت‌های نوظهور عقلائیتی مادی و اینجهانی است. به همین دلیل عقلانیتی منیهای دین و ناسازگار با دین و مدافع تساهل و تسامح است.

صفحه 27:
4 مخالفت با ادیان الهي اکنکار: مشکلی که ماهانتا دارد چیرگی آموزش‌های غلطبی است که روح سابتادر مورد اینکه روح القدس چیسته خدا چیسته و خدا چه چینوی نیسته گرفته است. ‎PLS‏ ‏اين تورات اشتباه بايد كنار كذاشته شوند ... روحأنينيا فته استه شا ید این کارا | انجام دهید اس این کار بخصوص را انجام ندهید اگس تتاضاى بخشش نکنید ويا كس در مراسم متهي شسركة كنيد و2 جهتمی خواهد شد. ... حال بيشتى افراد بيه اين دليل در انجام سفى روح مشكل دا رند كه تمام این مناهیم غلطه محکم توسط ذهن نگه داشته شدماند. (حكمت اى. ذيل عنوان رادهاي ينهان ماهانتا. ص14.)

صفحه 28:
#مدعی‌اند با وجود ماهانتاه دیگر نیازی به تعالیم سایر ادیان وجود ندارد. «ماهانتا در هر عصری با شکوه و جلال تازه‌ای ظاهر می‌شود و در بین أمروز قدم م ولف على و حکنمتی که او استطاعتش را دارده بسیار پب از دكترينهابى است كه اديان بر طرفدار جمع أورى كردماتل زيرا ماموريك لو آموزش دادن تکنیک‌های سفر روح أست.» حکمت اک» ص ۱۵. #مدعی‌لند فرد می‌تولند بهودی یا مسیحی یا مسلمان باشد و به تعالیم اکنکار عمل كند. در عين حال» تأکید می‌کنند که «کنکار مستقیم‌ترین مسیر به سوی جهان‌های بهشتی سوگماد است.»! (همان» ص ۱۶)

صفحه 29:
#توئیچل از زبان ربازارتاراز می‌گوید: «هر دینی را که امروزه در قدرت است نام بر و من به تو نشان خواهم داد که فقط و فقط زائيدةٌ یک وجدان اجتماعی است؛ نه حقیقتی که از جانب سوگماد آمده باشد. هم آن قوانینی که به عنوان قوانین ‎all‏ شناخته شده‌لند. چیزی نیست جز یک وجدان اجتماعی متحول شده» دربارة محتوای ادیان نیز می‌گوید این ادیان بزرگ هیچ محتوایی را بازگو نمی‌کنند «مگر پیکری از احکام و مقررات که از جلنب قشر روحانیت رسمی برای تحت کنترل نگاه داشتن پیروان‌شان تنظیم شده است تا بدان وسیله عنان سیاسی و اقتصادی توده‌های مردم را به دست گیرند.» سرزمین‌های دورن ص ۰۲۰

صفحه 30:
دين‌ستيزي در آیین اوشو © «اگر میل جنسی تو واقعاً ارضاء شود احتیاجی به آلن همه وعده‌های پوچ نداری» چون به خواسته‌ات رسیده‌ای. اگس میل جنسی تو نکوهش, سکوب و نابود شود اگس تورا مجبور کر‌دند از این بابت احساس گناه کنی؛ آنن وقت موهوم پررستی می‌تواند ببرای هميشه به حیاتش ادامه دهد. با اين تررفند است که موهوم و موهوم پرستی اذرژی خویش را از خودکشی تو به دست می‌آورد!» وی دین را ساخته و پرداختٌ روحانیان می‌داند ومی‌گوید روحانیان چون نان‌شان در ترویج دین نهنته استه دین را سر پا نگه داشته‌اند و الا ادیان به خودی خود هیچ جذابیتی ندارند! (6370. pe ssl)

صفحه 31:
7 اوشو( گناه» را ساخته و پرداختة روحانیان به منظور تسلط بر توده‌ها می‌داند و می‌گوید: «گناء یکی از قدیمی تررفندها ببرای سلطه بر مردو است. آنها در تو احساس گناء ایجاد می‌کنند. آنها ایده‌هایی بس احمقانه به خوردت می‌دهند که قادر به محقق ساختن آنها نیستی. سپس كناء به وجود می‌آید و همین که گناه به وجود آمد تو به دام افتادماى. كناه راز كاسبى همة به اصطلاح اديان تشبيت شده (بنيا د كرا ) است.» (الماسهاي اشو. ص 258.)

صفحه 32:
مخالفت با احکام قضايي ‎cp?‏ ‎٩‏ «اکنون لین یک واقعیت علمي مبرهن و مسجّل است که تنببه کردن هر کسبه خاطر جنايتي که مرتکب شده. حملقت معض است. لین درست‌به لین مي‌ملند که کسي را به خاطر مسلول بودن تنبیه کنند وا چون سرطان دارد او راجه زندان بیندازند.»اوشو در ادلمه مي‌گهید در جامعة ایدملل من. دادگاه وجود دارد لماً حقوقدان‌ها و وکیلان در آن دادگاه‌هاً جليي ندایند؛ ژن‌شناسان همه کاره‌اند. اوشو مي‌گوید كسي که دست به تجاوز جنسي مي‌زند.به هیچ وجه نمي‌توان او را واقعاً مسوول چنان رفتاري دانست! ایا به دلیل پيروي از کشیش‌ها و ادياني که عزوبت را رواج مي‌دهند به جنين كاري مبتلا شده است ویابه دلیل وجود هورمون‌هاي جنسي در بدنش‌به ناچارسبه چنین ععلي کشیده شده است. اوشو در مي‌گوید: «مردي که از هورمون‌هاي جنسي يي برخوردار است باید زنان بيشتري داشته باشد. در مورد زن هم همینطور» آینده طلايي. ص 17-116 ‎ ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 33:
۵. شریعت‌ستیزی و فقه گریزی * تقریبا همهٌ عرفان‌های دروغین و معنویت‌های نوظهور (حتی اگر با اصل دین مشکلی نداشته باشند) با بعد فقهی آن به شدت مبارزه می‌کنند. پاره‌ای از صوفیان مسلمان و نفی شریعت اکنکار و نفی شریعت كوئليو و نفى شریعت اوشو و نفى شريعت 2_١

صفحه 34:
نقد و بررسی ۴ نکته اول: همه عرفان‌های کاذب اعم از آیین‌های سنتی و جدید علیرغم انکار شریعت. خود دارای شریعت ویژُه خویش هستند. آیین | شو و اکنکار و کوئلیو تعالیم فقهی و دستورالهمل‌های رفتاری خاصی دارند. مراقبه‌های اوشو از این سخخ‌اند. و یا تمرین‌های معنوی اکنکار چیزی جز دستور العمل‌های رفتاری نیستند. اینها خود به یک معنا ایجاد محدودیت برای افراد است. 2_١

صفحه 35:
* نکتة دوم: اگر عرفان راهی است برای رسیدن به خدا و تقرب‌به او پس جز با عمل كردن به دستورات خداهند. وصول به چنین هدفی امکان ندارد. خدای متعال نیز فرموده است: «قل ان كنتم تحبّون الله فاتبعونى يحببكم الله». * بنابرلین راهی برای وصول به هدف جز پیروی از دستورات فقهی اسلامی, که از ناحيةٌ خداوند برای بشر ارسال شده‌اند. وجود ندارد. 2

صفحه 36:
" نكتة سوم: هیچ انسانی به درجة معرفتی و شهودی پیامبر اکرم و امامان معصوم نرسیده است و نخواهد رسید و این حقیقتی است که مورد اتفاق همة صوفیان مسلمان است. امن انوار قدسیه لحظه‌ای از عمل به دستورات شرعی فروگذار نکردند. 2_١

صفحه 37:
* نکتة چهارم: اصولاً وصول به بی‌نهایت معنا و مفهوم ندارد. به تعبیر مرحوم علامة محمدتقی جعفری از شارحان بنام مثنوی معنوی: ۱ * هر قدمی که مطلبق دستور الهی بر می‌داريم و کوچکترین گردی را از آينة دل می‌زذاييم به همان اندازه از حقیقت مطلق برخوردار می‌شویم ... پایان این سیر و سلوك را مانند سير طبيعي و حرکت معمولی فرض کردن» از نهایت بی‌خبری | تصور يايان و أغاز و وسط در بىنهايت» أن اندازه بىاساس است كه در تناقض ... لذا اين مطلب كه جلالالدين مىكويد: «لو ظهرت ‎pa‏ بطلت الشرائع#:به بازیگزی ذهتی:وررواتی.ما بيشتر مربوط است تایه وأقجيابي ها رسب و وهی ‎maser‏ رو ایو 2

صفحه 38:
۶ تک ساحتی دیدن انسان #لين ویژگی را نیز می‌توان بسیاری از عرفان‌های شرقی, اعم از عرفان‌های هندی, بودلیی و در برخی از مکاتب اخلاقی و عرفلنی یونان باستان از جمله مکتب کلبیون به وضوح مشاهده کرد. برخی از آیین‌های ایران باستان همچون ابي هاذى اير 5ج ‎ee‏ . در عرفان مسیحی نیز این له به قوت مطرح است. #داستان شکایت سه تن از زنان مدینه از همسرانشان در نزد پیامبر در این باره مشهور است. 8 گفتگوی زن متبتله با امام باقر

صفحه 39:
ow” #یکی دیگر از اموری که نگاه نادرست و بخشی به انسان را در مکاتب و ن‌های دروغین عرفانی نشان می‌دهد. مسألة انزوا و گوشه‌نشینی است. ‎W‏ این کار را به هدف کسب توجه و تمرکزه لازم می‌دانند. اصل در چنین عرفان‌هایی توجه و تمرکز و مدیتیشن است. لذا هر چیزی که موجب تقویت این حالت شود «خوب» و با ارزش و هر چیزی که موجب ضعف در تمرکز و توجه گردد. «بد» و بی‌ارزش تلقی می‌گردد.

صفحه 40:
یکی دیگر از شواهد تک ساحت نگری به انسان در عرفان‌های کاذب؛ مسألةٌ بی‌توجهی آنها به مسائل سیاسی و حکومتی و نفی سیاست و يليد دانستن آن است. در عرفان‌های کاذب به یک معنا اصالت با فردگرایی و لذت‌گرایی فردی است. آنچه که برای آنان مهم است سعادت سالک و عارف است و لو به قیمت مشاهدةٌ ظلم و ستم بر مردمان باشد.

صفحه 41:
mpg ‏#نکته اول: تعارضی میان بعد مادی و بعد روحی وجود انسان نیست.‎ ‏نمی‌توان به انگیزهٌ تقویت و سعادت یکی دیگری را نادیده گرفت.‎ ‏بهره‌مندی مشروع از لذت‌های جسمی نه تنها تعارض و تضادی با‎ ‏معنویست و عرفان ندارد؛ بلکه شرط تکامل معنوی انسان و یکی از‎ ‏بهترین اسباب و وسایل وصول به سعادت واقعی است.‎

صفحه 42:
#نكتة دوم: در نقد گوشه‌نشینی عارفان دروغین می‌گوییم حق ن است که برای اصلاح درون نمی‌توان از اصلاح برون غافل بود. به همین دلیل عارفان حقیقی افزون بر مبارزه با دشمن درون با دشمنان بیرونی نیز مبارزه می‌کنند و این مبارزه را برای حیات معنوی انسان لازم می‌دانند. هر چند مبارزات درونی را دشوارتر و سخت‌تر از مبارزات بیرونی می‌دانند.

صفحه 43:
ow” #نكتة سوم: راه اصلى وصول‌به هدف عرفان, «بندگی» خداوند است. بندگی‌به معناى عام بندگی در همة ارکان و ساحت‌های وجودی انسان. هر یک از غرایز انسانی» از جمله غريزة نوع‌دوستی و دیگرخواهی نیز بندگی خاص خود را دارند. عارف حقیقی کسی است که حق بندگی همه ابعاد وجودی‌اش را ادا می‌کند. نمی‌توان ادعای محبت خدا و عشق السی داشست اما نسبت به مخلوقات او بی‌اعتنا بود و در سیاست و مدیریت و تدبیر امور بندگان الهی هیچ دخالتی نکرد و خود را کنار کشید.

صفحه 44:
ow” © نكتة جهارم: دربارة رابطهٌ معنویت و سیاست نظریات متعددی مطرح شده که می‌توان همه آنها را در دو طیف کسترده «نظرية جدایی معنویت از سیاست» و «نظرية تعامل معنویت و نا بيه جدلیی معنویت و سیاست دو دسته مدافع دارد: از طرفی برخی از اگرایان دروغین و سرکرده‌های عرفان‌های کاذب به پندار دفاع از معنویت می‌خواهند ی راز ات بو نکه دارند و از طیف دیگر برخی از سیاستمداران و قدرت گرا الهی به منظور بهرهبرداری‌های مادی و اجتماعی از توده‌ها و بازگذاشتن دست سیاستمداران برای حفظ قدرت و سیاست خود: ساحت سیاست را جدای از ساحت عرفان و معنویست می‌دانند. حق ن است که لین نظریه. از طرفی ناشی از عدم درک درست عرفان و معنویت است و از طرف دیکر معلول برداست نادرست از سیاست است. 8 372

صفحه 45:
#نکتهُ پنجم: نفس قدرت و سیاست را نمی‌توان خوب یا بد دانست. اگر همراه با معنویت حقیقی و در راستای تحقق معارف الههی و خدمت به خلق خدا باسد. جزء بهترین کارهاست. اما اگر موجب غرور و خودبزرگبینی و ستم بر زیردستان و تجاوز به حقوق و مقررات الهی باشد. بد است. بنابراين بايد ديد كه هدف از سياست ورزى و قدرت كرايى جيست.

صفحه 46:
#نکتهُ ششم: بزرگ‌ترین طراحان معنویت و عرفان در بین بشریت؛ یعنی پیامبران و اولیاء دین, همگی برای استقرار نظام سیاسی و حکومت دینی تلاش کرده و با طاغوت‌های زمان خویش درافتاده و لحظه‌ای در مبارزه با ظلم و ظالمان کوتاهی نکرده‌اند.

صفحه 47:
ow” #نکته هفتم: سرکرده‌های عرفان‌های کاذب هر چند در ظاهر با سیاست و سیاستمداران مخالف‌لند و پیروان خود رابه عدم دخللت در سیاست و مسائل اجتماعی دعوت می‌کنند. اما تردیدی نیست که هدف اصلی و پنهان آنان از چنین توصیه‌ای هدفى سياسى است. لذا از سوی قدرتمندان و سیاستمداران غربی به شدت مورد تبلیغ و حمایت قرار می‌گیرن چگونه می‌توان باور کرد پدیده‌ای که مخللف سیاست باشد. از سوی سیاستمداران و قدرتمندان تبلیغ شده و از هر گونه حمایتی برخوردار گردد؟ بهترین مکان‌ها و تفریحگاه‌ها از سوی اربابان زر و زور و سیاست در اختیار آنان قرار گیرد؟

صفحه 48:
7 كثرت كرابي سلوكي #به سوي كعبه راه بسيا رات ‎aes‏ تو از خشکی «اني #راه‌هابه تعداد انفاس خالیق است. هیچکدام ترجيحي بر ديكري ندارد. ‎٠‏ مهم نتیجه است. نه وسیله. #سماع و رقص عارفانه به همان اندازه درست است که عرفان اسلامي مبتني بر شریعت, عرفان‌هاي هندي و شرقي و غيبي و امثال ن‌سبه همان اندازه عا رابه نتیجه مي‌رسانند که عرفان مبتتي بر وحي.

صفحه 49:
* دالابي لاما ميكويد: : «در اين جهانم آد الاب لاما عي كويد عدر امن مان ادع قات ی ماه رد مي‌کنند و من معتقدم مابه بنج میلبارد دين مختلف نباز داریم» چرا که در برداشت‌ها و تفکرات انسان‌ها تنوع بسیار گسترده‌اي وجود دارد. به اعتقاد حر در ی کند که براي او و ذر تعسبت با باورهايش: بهترين باشد, ‎we‏ ‎nore‏ کت كه كرما برها بك د دا دل نمی کید آن دین گرهي از کار فرو بستة بشر نمي‌گشود. اگر يى رستوران داشتیم و آن رستوران تنها یک نوع غدا داشت- هر روز يك نوع غذا- پس از مدتي» چند مشتري مي‌داشت؟ انسان‌ها به وجود تنوع در غذاي خود نیاز دارند؛ چرا که سلائق مختلفي دارند. کار ادیان هم تغذية معنوي بشر است. و به گمان همة ما متوجه هستیم ‎aS‏ تتوع ادبان به نقع ماست.» هبر شادمازگي: مض295-394

صفحه 50:
ow” نقد و بررسي (1) 2 رسیدن به مدول مقصود و ب‌خورداری از قررب الهی و مقام فنای حقيقىء كه اوج اهداف عارفان استه راه ويثية خود را می‌طلید؛ ؛ با هر راهي نمی‌توان به این هدف رسید. رسیدن -به مقام فنا وقرب الهي را نمىتوان با ناف رمانى او به دست آورد! جكونه ممكن است با نادیده گررفتن فرمان‌های محبوب و معشوق بتوان به بارگاه او راء يافت؟ يك عاشق حقيقى هركن به خود اجازه نمی‌دهد که لحظه‌ای از یاد معشوق غافل بماند؛ در همه حركات و سکناتش همواره به دنبال رضايت معشوق است.

صفحه 51:
ow” نقد و بررسی (2) 3. هيج كس توا رسيدن.به اوج معنويت پیامبر اسلام و امامان معصوم را ندارد . آنان با بالا رفتن از نرد؛ لحظه‌اي در انج ب نماز و إمام حسین در سايةعمل‌بهفریضة لمربهمعروگ و نهي از منکربه آن مقام بزرگ دست ‎gb 4‏ نک یس من حقیقت بلکه تتها وسیلك آنء متابعت از ‏شریعت وحیانی است. جكونه ممكن است راءهاى بهتى و ساده‌تری باشد اما خداوند آلن را از بندگان دریغ ‏نماید؟ ار حتایقیباطنی وجود دارند که دارند و ار راهی بمرای ومبول بهآنها وجود دارده این راه متحصر در راه شریعت است و بس.

صفحه 52:
ww SS” ۸ نفی واقع‌گرایی ارزشی عارفان اک در پاسخ به این پرسش که آیا اکنار با سقط جنين يا همجنس بازی مخالفت مى كند؟ مى' اکنکار موضوعاتی از قبيل سقط چنسی رابه عنوان ن ‎oa‏ شخصى در نظر گرفته وبه عنوان یک سازمان نظری نمی‌دهد.» # ترویج تساهل و تسامح از سوی پائلو کوئلیو #نقد و بررسی: *بر اساس نظام ارزشی اسلام. ارزش‌ها ريشه در واقعیت دارند. «الاحکام الشرعية تابع للمصالح و المفاسد الواقعیث»

صفحه 53:
ow” = © كه با نامهاى مختلفى نام ‎Ig stale yy abl oad ing Ni‏ و ال آن. جایگاه استاد در این تلقی در حقیقت جایگاه پیامبران و بلکه جایگاه خدا ! پیامبران جرلت و جسارت تخلف از دستورات خداوند را ندارند و در فقط وا أبلاغ دستورات و خواسته‌های الهی به بشر می‌دانند و خداوند 0 تيارى جز ابلاغ دستورات أو را به أنان نداده است: بو ما على الرسول الا لبلاغ»4 * اما استاد و بير در تصوف و عرفانهاى كاذب كونه دخللت و تصيفى در احكام ‎ue ue Sees Aid NG bial‏ حق سرپیچی از این دستور را ندارد؛ بلکه حق چون و چرا هم ندارد.

صفحه 54:
ow” #در عرفان اکنکار به جای توسل به خدا برای حل مشکلات بايد به يبر يا ماهانتا که رهبری اکنکار را بر عهده دارد متوسل شد. #«هر کسی که تمرینات معنوی اک را انجام ده نتوجه می‌شود که زندگي او به ‎os til‏ انار درد سفر ‎sc‏ بايد با ابدة جود اس است.))(( ار دارد سفر روح بايد ايده وجود اد زنده اک مشکلی نداشته باشد زیرا استاد وسیلةٌ رسیدن به سرزمین‌های خداوند است که روح الهی آن را در اختیار ما قراز داده است.» «در مدرسة اک هیچ روزنه‌ای وجود ندارد که یک بچه بتولند به وسیلةٌ آن از دید أستاد بیرون رفته و شود. ‎Ge‏

صفحه 55:
ow” #در عرفان ساحری نقش اوال یا پیرآنقدر برجسته می‌شود که معتقدند سالک برای مواجهه با او باید تمرین‌ها و ریاضت‌های شدید و آموزش‌های طولانی و دراز مدتی را تحمل نماید. و الا اگر سالک بدون تمرین و ریاضت کافیء با ناوال رو به رو شود. بلافاصله خواهد مرد. کارلوس کاستاندا مدعی است «بدون یک آموزش طولانی هيج انسانى قادر به رویارویی با ناوال نیست. گر یک انسان معمولی با نوال مواجه شود بی‌درنگ خواهد مرد» گزیده مجموعه آثار. کارلوس کاستاندا. ص ۶۲

صفحه 56:
۰. لیبرالیسم جنسی: دامن زدن به مسائل جنسی کونلیو:هبرای تحقق تشرف بايد با اين نيرو آشنا شوى. بقيه جيزها نيروى جنسى ساحرانء به استادان بزرك تعلق دارد و يس از مراسم با آنها آشنا می‌شوی. پس چطور با ن رو به رو شوم؟ يك فرمول ساده است ... فرمول اين است در تمام مدت رابطهُ جنسىء از حواس پنجگانه‌ات استفاده کن. اگر در لحظة اوج لذت جنسىء؛ همه اين حواس با هم از ‎oly‏ برسندء براى تشرف يذيرفته مى ششوى. (يرباء كه ۳

صفحه 57:
#اوشو سکس را امری مقدس و مهم‌ترین نیروی زندگی دانسته و همكان را از نکوهش سکس بر حذر داشته و معتقد است که هم دگرگونی‌های زندگی از طریق لين نيزو رخ: مى دهذ. سكين .را مقدمة عباذت می‌ناند الرعه نه هر سکسی را؛ بلكه سكسى كه از روى شور و سرخوشى باشد! جنين سكسى است كه مولد عشق است و عشق نيز مولد عبادت است. اوشوء سكس را تنها در ارتباط با غير هم‌جنس خلاصه نمی‌کند؛ بلکه همجنس‌بازی را نیز تقدیس می‌کند. و بهترین مکان برای دین‌شناسی و خداشناسی را کاباره‌ها می‌داند و نه کلیساها و مساجد؟ ‎FAT la ee)‏ و ص۱۱۶ ‎

صفحه 58:
ow” ©اوشو انسان ایدهآل را در قالب ترکیبی با عنوان «زوربای بودایی» معرفی می‌کند. زوربا شخصیتی است زمینی و اهل خوشگذرانی‌های دنیوی و جسمانی» اما بودا مظهر عرفان و معنویت و زهد و کناره‌گیری از دنیا است. وی در این باره می‌گوید: «همةٌ تلاش من بر یک چیز متمرکز است: آفرینش انسانی نوین مثل «زرباى بودا» در يك كمون نمونه همة افراد از هر دوی این کیفیت‌ها برخوردار خواهند بود»

صفحه 59:
1 انكار معاد و طح مسألةٌ تناسخ وجه مشترک همة عرفان‌هاي شرقي و غربي و سرخ‌پوستي همین است. البته لین مسأله. امر جديدي نیست. تناسخ از ويژگي‌هاي مشهور ادیان و آيين‌هاي هندي است. در بونان باستان و از سوي فیثاغوریان هم مطرح شده است.

صفحه 60:
تناسخ و پاسخ‌دهی به مشکلات روحی گس ما در زندگی‌های گذشته مورد آزار قررار گرفته و ترس را تجربه کرده باشیم؛ احتمالاً هنوز اين عواطف را در حافظةٌ روانى خود حنظ كردمايم وشايد به همین دلیل در زندگی کنونی از احساس ترس و تدش در عذابیم. ۰ (اکنکار حکمت باستاني براي عصر حاضر. صص 40-39.)

صفحه 61:
تناسخ و حل اختلافات شخصیتی والاین و فرزندان #استدلال دیگر آیین اکنکار: #اختلافات شخصیتی والدین و فرزندانشان را جز از راه تناسخ نمی‌توان توجیه کرد. چطور می‌شود که والدین یک کودک هیچ علاقه‌ای به موسیقی ندارند. اما فرزند آنان نه تنها علاقمند به موسیقی می‌شود بلکه استعدادی درخشان در موسیقی هم دارد؟ «شاید او اين استعداد را در زندگی قبلی پرورش داده و خاطرات ضعیفی از آن دوران دارد.»

صفحه 62:
استدلال از راه تجربة شخصى #اوشو و تناسخ: تمسک به تجربةٌ شخصی. #«من مراقبه کرده‌ام. من به نقطه‌ای رسیده‌ام که از آنجا می‌توانم زندگی‌های قبلی خود راببینم و همین برهان بسنده است. لین شناخت من است. این تجربة من است این به میراث هندوان باورها يا هيج چیز ‎a‏ ربطی ندارد. من بر اساس اختیار خود سخن می‌گویم» (بنک برای كيين ص51

صفحه 63:
# دالایی لاما: #كسانى كه به تناس باو دارند. د مهاب اس زنجی نمی‌برند و یا تحمل جدايى دوستان 1 ‎ae‏ ا سرنوشت و تام به رفتارهای خود او 1 .2 در لاما می‌کوشد. جه بدروانش ‎gsr‏ أرما باد ‎le‏ آنان سود و چون زند. نی‌سان از پیش رقم خورده است پس ‎Sieg se et a‏ ماحد دأ بال وى از كا فعال مي‌سازد و مى كويا إيد ‎Hiei esis cee‏ در دست خود ما است يس براى بهتر شدن زندكى آينده

صفحه 64:
نقد و پررسي تناسخ به اين معنا که مکاتب هندی و بودایی و آییزهای نوظهور معنوی مثل اوشو و اکنکار و کوئلیو می‌گویند قطعا باطل است. هم از نظبر فلسفی و هم از نظر دینی. #بى اساس تناسخ, اموری از قبیل توبه» استغار» عذو الهی؛ احباط عمل, و امثال آنن هیچ جایگاهی ندارند. #اين استدلال اوشو که می‌گوید من نودم وجودهای سابقم را مشاهده کردم مطوع است که هیچ ارزش منطقی و عقلانی ندارد. در مقابل آن به سادگی می‌توان ادعا کرد که میلیوزها نف ‎ute Soo‏ تجربه‌ای نداشته‌اند.

صفحه 65:
#این سخن که‌با تناسخ بخواهیم علت اختلافات شخصیتی فرزندان را والدین توجیه کنیم» نیز واضح البطلان است. لین حاکی از نادیده گرفتن اختيار آدميان در شكلدهى به شخصيت خودشان و ناشى از جهل نسبت به عوامل شکل‌دهی به شخصیت انسان است.

صفحه 66:
۱۳ #مدافعان تناسخ؛ اعتقاد به آن را به معنای دادن فرصت به انسان‌ها برای تکمیل شخصیت خود می‌دانند. اما این نیز آرزوبی بی مورد و بی‌وجه است. خداهند ابزار و وسایل درونی و بیرینی هدلیت را در اختیار ‎doe‏ آدمیان قرار داده است: عقل به منزلة پیامبر درونی و هزاران پیامبران بیرونی. در ‎ob‏ کریم از زبان برخی از جهنمیان آمده است که آرزوی بازگشست مجدد به این دنیا را دارند اما به آنان فرصت داده نمی‌شود.

صفحه 67:
علت تأثیررگذاری عرفانهاى كاذب ‎ .(‏ علت اصلی جهل افراد است: (عامل اصلی همه انحرافات در تاريخ اسلامی را می‌توان جهل نامید: دعای اربعین آمام حسین) ‏۲ _ معمولا اعضای این فرقه‌ها دلبسته‌تر و پایبندتر هستند. ‏۳ _ مخفی کاری آنان لین حللت را در ذهن خیلی افراد ایجاد می‌کند که حتماً چیز مهمی دارند -. = ‏>. كنترل همه جولنب زندگی مریدان از نوع غذاء محل مسکن. همسر لباس و ‏5 استفاده از موسیقی, مد و نماد ‎

صفحه 68:
ow” 7 بمباران محبت: وعده شغل» مسکن, تسکین آلام روحی» بهبود امراض مزمن صعب العلاج چسمی. قرار گرفتن در محیطی صمیمی, یافتن ران ۷ ادعا می‌کنند ۲ كه راهى سريع؛ مرحلهبندى شده و قابل اجرا براى رسیدن به حقیقت دارند. که نیازی به عمل به دستورات دینی ندارد. ۸ ساده و در دست‌رس جلوه دادن تجربه‌های معنوی جدید 4 کم‌کاری عالمان و مبلغان دینی در ارائُ معارف معنوی

صفحه 69:
نقش سیاست‌بازان در ترویج عرفان‌های کاذب ‎.١‏ بهره‌برداری از برخی آموزه‌ها ‎Mio ©‏ آموزة درون گرایی افراطی و گوشه‌نشینی و آموزة تناسخ #در اغلب آیین‌های جدید اعتقاد به تناسخ که به گونه‌ای ملازم با جبر ‏اجتماعی و سیاسی هم هست. وجود دارد. حتی در عرفان اکنکار آمریکایی این اعتقاد جایگاه بسیار بالایی دارد. و اين ابزار خوبی در دست زور گویان و ستمگران است.با لين اعتقاد می‌توان جلوی خیلی از شورش‌های اجتماعي و سیاسی را گرفت. و افراد رابه امید زندگی بهتر در مرحلةٌ بعدی ساکت نگه داشت.

صفحه 70:
ow” ‎oul‏ پایگاه: ‏«دالكوركي» شاهزادة روسى» در ببدليش بابيت و پهاینت. شرکت درس ‎Test ies ee Bote ee‏ ی ری ‎tig duos‏ ‎See gee eet‏ بید کفت تسم نماینده آمام زمان هستید و من به شما و مقام بسیار والاتان واقفم. خود سید هم باورش شد. آمروزه فرقه‌ای تسده ‏أست كه كاملا در اختيار استكبار و عليه مسلمانان اقدام مى كند.

صفحه 71:
ow” 3 مقابله با معنویت اسلام شيعي: #تقویبت اسلام فردي و منهای ‎sale‏ اسلام منياي روحائیت. اسلام منياي مدیریت. به عنوأن مثال در ایران اسلامي از سال 42 به بعد که مشلیخ صوفیه رولبط خوبی باً دربار شاه داشتند. به مقامات عالي مي‌رسیدند. در زمأن دکتر اقبال خانقاه‌ها رشد کردند.

صفحه 72:
ow” 4. مهيار قدرت مرجعیت: #نقش مرجعیت را در خنثي کردن توطئه‌هلیش به وضوح در سده‌هاي اخیر دیده‌اند. بر اين اساس با ترویچ چنین فرقه‌هايي. به محوریت دادن به نقش پیر و استاد در حقیفت مي‌خواهند بديلي براي مرجعیت ایجاد کنند.

صفحه 73:
ow” راه‌هاي مقابله ۰ ع شناخت عرفان حقيقي و عرفانهاي كاذب 3 تاتید بر عقللیت و پزهی از مور خرافي ی فريبخوردكان لين عرصه زنان هستند. رقيابيني. فال‌بيني. طا كف بيني: سنگ ذرماني و فرادرماني و سحر و جادو و احضاز روح و ‎eae‏ * جلوگيري از نفوذ خرافات در عزاداري‌ها. به ویژه عزاداري‌هاي خانگي!

صفحه 74:
ow” ۰ راه‌هاي عملی 1 افشاگري و ایجاد حساسیت در میان افراد و خانواده‌ها 2 جلوگيري از فعاليت‌هاي خزندة دشمنان و تیاجم اخلاقي و معنوي آنان 3. استفاده از ظرفیت مجللس مذهبي و خانگي و پايگاه‌هاي بسیچ براي معرفي عرفان حقيقي * احياي ابعاد عرفلني و اخلاقي عاشورا: فاطمیه. شعبانیه, دهة فجر. هفتهٌ دفاع مقدس و امثال آن.

صفحه 75:
ow” 4 ارائة الگوهاي عيني: داستان‌هاي عارفان و عالمان راستین؛ داستان‌هاي شهیدان. 5. خودسازي به منظور جامعه‌سازي: نيروهاي ارزشي مي‌توانند الگوي عيني و متحرک ارزش‌ها و اخلاقیات اسلامی باشند.

بررسی فرقه‌هاي نوظهور معنوي و عرفاني احمدحسین شریفی توزیع از فتیان ‏www.Fetyan.net تعريف اصطالحات .1 .2 .3 عرفان حقيقي :شناخت شهودي خداي متعال ،اسماء ،صفات و افعال او؛ عرفان کاذب :هر نوع عرفاني که هدف آن چيزي غير از قرب الهي باشد و راه سلوکي آن نيز مورد تأييد دين نباشد؛ معنويت )spiratuality( :اصطالحي جديد است؛ معاني بسيار متفاوت و حت ي متعارض دارد .از ديدگاه غربيان ،معنوي ت هر چيزي است که «شادي ،آرامش و اميد به زندگي» را به ارمغان بياورد. اهميت بحث .1 .2 .3 .4 معنويت‌گرايي گرايشي جهاني است؛ نفوذ و گسترش مکاتب معنويت‌گراي جديد در کشور ما؛ تهديدات اعتقادي ،امنيت ي ‌،فرهنگ ي ،اقتصادي ،و سياسي اين معنويت‌ها براي کشور ما؛ يکي از راه‌هاي مبارزه با اسالم‌گرايي ،توليد و تکثير رقبا؛ تالش غرب براي جهت‌دهي اين گرايش جهاني: توجه به سليقه‌ها و ذائقه‌هاي مختلف؛ برنامه‌ريزي براي سطوح مختلف مخاطبان؛ استفاده از همة ظرفيت‌هاي تبليغي و روان‌شناختي؛ .1استفاده از بازي‌هاي رايانه‌اي و کارتن‌هاي کودکان: (توجAهبAه نقAش هنAر و بازي در شکل‌دهAيبAه نظام ارزشي و فکري جامعAه :روايات ،افالطون ،روان‌شناسان رفتارگرا، واتسون)... ، .2استفاده از فيلم‌هاي سينمايي :فيلم‌هاي معنوي هاليود؛ سينما ماوراء، .3بهره‌گيري از ورزش ،ورزشکاران ،و ورزشگاه‌هAا :يوگا، فالون دافا (جوآن فالون) ،کاباال (ق ّباال) .4استفاده از نمادها و مدها :شيطان‌پرستي ،گروه‌هاي مسيحي، .5اسAتفاده از ادبيات مکتوب :بAه ويژAه در عرصة رمان و داستان‌هاي عرفاني :کتاب‌هاي کوئليو ،رمان هري‌پاتر تعداد و تنوع عرفان‌هاي نوظهور آمار دقيقي از تعداد آنها وجود ندارد. دائرة المعارف اديان جديAد ،چاپ انگلسAتان 2500 :ديAن جديAد را که داراي پيروان شناخته‌ شده هسAتند معرفAي کرده اسAت .برخي از آنان بسAيار فعال‌انAد و برخAي بيشتAر در فضاي مجازي و اينترنتAي فعاليت دارند. َ م ُ لکلAم هميلتون (جامعه‌شناس مشهور ديAن) :بيش از پنج‌هزار آيين‌ ديني جديد! تعداد فرقه‌هاي نAو ظهور در ايران و ميزان موفقيAت آنهAا :آمار دقيقي وجود ندارد .اما فعاليت آنها در حد بسيار وسيعي است. مهم‌ترين فرقه‌هاي جديد معنوي فعّال در ايران  ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ اديان سنتي :يهوديت ،مسيحيت ،زردشتيت ،صابئين ساي‌بابا اوشو (باگوان شري راجينش) اکنکار (سفر باستاني روح) (پال توئيچل؛ هارولد کلمپ) سرخپوستي (کارلوس کاستاندا) فالون دافا (لي‌ هنگجي) دااليي الما (دااليي= اقيانوس؛ الما= پير) رامالله (پيمان فتاحي؛‌ با اسم معنوي م .م .رام‌الله) ‌ عرفان کيهاني يا عرفان حلقه (محمدعلي طاهري) پائلو کوئليو مديتيشن متعالي (تي .ام) (ماهاريشي ماهاش يوگي) فرقه‌هاي صوفي فعال در ايران ‏ فرقه‌هاي اهل سنت: قادريه (حسيني (در حال حاضر شيخ يحيي حسيني :در شهر بانه ،خانقاه مرکزي آنها قرار دارد) کسنزاني (بنيانگذار سيد محمد کسنزاني و رهبر فعلي سيد نهرو کسنزاني ،نجاريه (شيخ عبدالقادر نجار ،االن ماموستا شيخ محمد نجار؛ در شهر پاوه) نقشبنديه (شمسيه (سيدعبداهلل نقشبندي مجددي؛ مشهد ،تايباد ،ترتبت جام ،سرخس ،بجنورد، گنبدکاوس ،آزاد شهر ،بندرترکمن)... ، شاذليه ‏ فرقه‌هاي شيعي: ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ نعمت‌اللهيه ( :گناباديه (پرطرفدارترين فرقه در ايران؛ نورعلي تابنده) ،مونس عليشاهيه (نورعليشاه: نوربخش) ،صفي عليشاهيه ،کوثرعليشاهيه) ذهبيه (احمديه (دزفولي‌ها :دکتر گنجويان) ،مهدويه (محسني)) خاکساريه (( )1جاللي غالمعليشاهي )2( ،دوده معصومعليشاهي )3( ،دوده نورائي )4( ،دوده عجم) اويسيه (نادرعلي عنقا در آمريکا) کميليه گزارشي از نظرسنجي ‏نگرش دانشجويان به عرفان و معنويت بررسي مشخصه‌هاي معنويت‌ها و عرفان‌هاي کاذب واعلموا انکAملAن تعرفوا الرشAد حتي تعرفوا الذي ترکAه و لن تأخذوا بميثاق الکتاب حتAي تعرفوا الذي نقضAه و لAن تمسAکوا به حتAي تعرفوا الذي نبذه فالتمسAوا ذلAک من عنداهلAه فانهAم عيAش العلAم و موت الجهل (نهج ،خ)147 توجه‌: ‏ عرفان‌هاي نوظهور همگAي بر بسAتر مدرنيتAه و فرهنAگ دليل با مباني و اصول اين فرهنگ کام ً ال سازگارند: غرب رويده‌انAد؛ بAه همين ‏دين‌ستيزي؛ ‏شکاکيت‌ معرفت‌شناختي؛ ‏ناواقع‌گرايي معرفتي و ارزشي؛ ‏کثرت‌گرايي معرفت‌شناختي و ديني؛ ‏سکوالريسم و اين‌جهان‌گرايي؛ ‏ليبراليسم جنسي؛ .1ناديده گرفتن اعتقاد به خدا و يا انکار وجود او ‏خدا در عرفان اوشو «مردم به نزد من مي‌آيند و مي‌گويند ما آرزوي جستجوي خداوند را داريم .من ميگويم در اين باره با من صحبت نکنيد .اين مقوله را به بحث نکشيد، به آنها ‌ هر گونه صحبتي دربارة جستجوي خدا بي‌فايده است .هيچ معنا و مفهومي در ميگوين د نيس ت« ».کلم ة خدا فق ط ي ک بهان ه اس ت .ابزاري اس ت براي آنچ ه ‌ کل ،الهي است و وقتي ابراز احساسات ما به کل .در واقع کل هستي خداست‌ . شم ا ل بريز احس اس الوهي ت شوي د ،ب ا ک ل هس تي يک ي خواهي د شد .راه ح ل نقطهاي برسد که مشکل شما رسيدن به آن وحدت است ...هر گاه انسان به ‌ خودش را کام ً ال خارج از ذه ن ببين د ،آ ن وق ت انس ان خدا شده اس ت...« ». خداي من حتي يک شخص نيست ،بلکه يک حضور است ... .خداي من چيزي است ،اينجا». ‌ عيني ،آنجا ،نيست .خداي من همان ذهنيت خدا در عرفان اکنکار ‏عرفان ا َِکنکار هدف اص&لي تمرينات معنوي خود را خداشناس&ي و مواجهAه با نور و صAوت خداونAد مي‌داند .ام&ا خداي مورد نظ&ر اکنکار ب&ا خداي اديان اله&ي متفاوت اس&ت .اينان بعض ًا تأکي&د مي‌کنن&د ک&ه خداي&ي ک&ه اديان اله&ي و حت&ي برخ&ي از اديان هندي مبلغ آن هستند ،اساس ًا وجود ندارد و ساختة خود آنان است. بعضاً ب&ا زيرک&ي بيشتري دربارة خداي اديان ديگر س&خن مي‌گويند .ب&ه جاي انکار آAن، ادع&ا مي‌کنن&د ک&ه اديان ديگ&ر ،غي&ر از اکنکار ،همگ&ي محص&ول خداي طبق&ة پايي&ن و طبق&ة «کل‌نيرانجان» يا «سلطان نيروهاي منفي» مي‌نامند. ‌ فيزيکياند که آن را َ در جايAي ديگAر خدا را امري سAليقه‌اي و شخصAي مي‌داننAد« :خدا آ&ن اس&ت ک&ه ه&ر روح&ي باور دارد ک&ه باشد ».خداي ي&ک مس&ت اليعق&ل همان&ي است ک&ه او باور دارد و خداي ي&ک عال&م بزرگ ني&ز همان&ي اس&ت ک&ه باور دارد .ه&ر دوي آنه&ا دربارة خدا درس&ت مي‌انديشن&د! کس&ي ک&ه در جس&تجوي شادي اس&ت ،چرا ک&ه خدا همان شادي اس&ت .اي&ن دو هي&چ تفاوت&ي ب&ا ه&م کت&ر باشد .آنچ&ه ک&ه مه&م اس&ت اي&ن اس&ت ک&ه او ًال ندارند .حت&ي ممک&ن اس&ت آ&ن مس&ت ب&ه خدا نزدي ‌ باي&د ب&ه مطلوب خود ،ه&ر چ&ه ک&ه مي‌خواه&د باش&د ،عالقه‌من&د باشن&د و ثاني ًا ،تمام تمرک&ز خود را بر روي جستجوي خود بگذارند. .2شادمانگي به عنوان هدف غايي ‏هدف اصلي بسياري از عرفان‌هاي نوظهور« :شادي و آرامش و اميد» ‏از مکاتب سنتي :لذت‌گرايان و کلبيان و اپيکوريان .... ‏دااليAي المAا« :مAن بر ايAن باور هسAتم کAه هدف اصAلي زندگي ‏Aتوجوي خوشبختAي اسAت .ايAن امري بديهAي اسAت .اينکAه معتقد جس ‌ بAه ديAن باشيAم يAا نباشيAم ،و اينکAه پيرو کدام مذهAب هستيم ،تفاوت زيادي نمي‌کنAد؛ همAة مAا در زندگAي خود به دنبال چيزي مطلوب ميگرديم .بAه هميAن دليAل ،بAه نظAر مAن حرکAت زندگAي رو بAه سوي ‌ خوشبختي و شادمانگي است» ساي‌بابا« :مأموريت من اعطاي شوق و شادي به شماست که از ضعف و ترس دورتان کنم .مأموري ت م ن پراکندن شادمان ي اس ت از اي ن جه ت هميش ه آمادهام ميان شما بيايم نه يکبار دوبار يا سه بار هر زمان که شما مرا بخواهيد. ‌ اس مم س اتيا م ن راس تي هس تم اعمال م س اتيا جالل و شکوه م ن س اتيا تنه ا آرزوي م ن شادمان ي شماس ت .شادي شم ا شادي م ن اس ت شادمان ي جدا از اندازهگيري است تولد من غير قابل توضيح و ‌ شما ندارم .قدرت من غيرقابل غير قابل درک و پيمايش است». فالون دافا :انگيزة اصلي تمرين‌کنندة فالون دافا فقط بايد تزکية ذهن و بدن باشد .اما هدف از تزکية ذهن و بدن چيست؟ لي هنگجي مي‌گويد، با تزکية ذهن و بدن است که فرد مي‌تواند رنج و سختي خود را از بين ببرد .و زندگي او توأم با آرامش و شادي باشد. .3نفي عقالنيت و فلسفه و منط&ق اوشو با الفاظ مختلف و به مناسبت‌هاي گوناگون عليه عقل و ذهن و منطق و فلسفه سخن مي‌گويد .و به جاي آن بر پيروي از استاد و سرسپردگي دربرابر او تأکيد مي‌کند. « م ن ص احب هي چ نظام فلس في نيس تم ... .م ن حت ي نمي‌دان م ک ه گفتهام .ب ه اي ن موضوع اص ً ال فک ر نمي‌کنم .م ن فق ط ديروز چ ه ‌ لحظهام .من پاسخگوي حرف‌هاي ديروز نيستم .برو ‌ پاسخگوي اين از ديروزي بپرس .قطعاً پيدايش نخواهي کرد .فردا نيز مرا نخواهي يافت .نه ديروزي وجود دارد و نه فردايي تنها همين لحظه است که واقعيت دارد» نقد و بررسي • اگ ر کس ي مدع ي باش د ب ا اص ول فلس فه و منط ق و عق ل ميتوان د همة‌ رازه ا و حقاي ق عال م را کش ف نماي د ،روش ن ‌ اس ت ک ه ادعاي ي بلندپروازان ه و دس ت‌نايافتني دارد .در بياعتنايي به عقل و عين حال ،اگر کسي گمان کند که با ‌ ميتوان د ب ه حقاي ق دست ياب د ،او ني ز در خيالي منط ق ني ز ‌ ميبرد. خام به سر ‌ • عرفان حقيق ي« ،عرفان ي عقالن ي» اس ت .ن ه تنه ا ب ا عقالني ت س ازگار اس ت ک ه همراه آ ن اس ت .عرفان بدون عقالني ت ،عرفان ي انس اني نخواه د بود همانطور ک ه عقالنيت منهاي عرفان ،از انسان ،موجودي تک ساحتي و ميس ازد .انس ان کام ل ،از ديدگاه اس الم، خش ک و خش ن ‌ انس اني اس ت ک ه هم ة ابعاد وجودي‌اش هماهن گ ب ا ه م، پيشرفت نمايند .هيچ بعدي را فداي بعد ديگر نکند. • تذکر: • عقالنيت مورد تأييد برخي معنويت‌هاي نوظهور عقالنيتي مادي و اينجهاني است .به همين دليل عقالنيتي منهاي دين و ناسازگار با دين و مدافع تساهل و تسامح است. .4مخالفت با اديان الهي اکنکار :مشکل&ي ک&ه ماهانت&ا دارد چيره‌گ&ي آموزش‌هاي غلط&ي اس&ت ک&ه روح س&ابق ًا در مورد اينک&ه ،روح القدس چيس&ت ،خدا چيس&ت ،و خدا چ&ه چيزي نيس&ت ،گرفت&ه اس&ت .تمام اي&ن تص&ورات اشتباه باي&د کنار گذاشت&ه شون&د ...روحاني‌نم&ا گفت&ه اس&ت ،شم&ا باي&د اي&ن کار را انجام دهي&د ،اگ&ر اي&ن کار بخص&وص را انجام ندهي&د ،اگ&ر تقاضاي بخش&ش نکني&د و ي&ا اگ&ر در مراس&م مذه&بي شرک&ت نکني&د ،روح جهنم&ي خواه&د شد ... .حال بيشت&ر افراد ب&ه اين دلي&ل در انجام سفر روح مشکل دارند که تمام اين مفاهي&م غل&ط ،محکم توسط ذه&ن نگه داشته شده‌اند( .حکمت اک ،ذيل عنوان راه‌هاي پنهان ماهانتا ،ص).14 مدعي‌ان د ب ا وجود ماهانت ا ،ديگ ر نيازي ب ه تعالي م س اير اديان وجود ندارد. «ماهانتا در هر عصري با شکوه و جالل تازه‌اي ظاهر مي‌شود و در بين مردم امروز قدم مي‌زند .علم و حکمتي که او استطاعتش را دارد ،بسيار پيشرفته‌تر از دکترين‌هايي است که اديان پر طرفدار جمع‌آوري کرده‌اند ،زيرا مأموريت او آموزش دادن تکنيک‌هاي سفر روح است ».حکمت اک ،ص.15 ‏مدعي‌اند فرد مي‌تواند يهودي يا مسيحي يا مسلمان باشد و به تعاليم اکنکار عم ل کند .در عي ن حال ،تأکي د مي‌کنن د ک ه «اکنکار مس تقيم‌ترين مس ير ب ه سوي جهان‌هاي بهشتي سوگماد است( !».همان ،ص)16 توئيچل از زبان ربازارتاراز مي‌گويد« :هر ديني را که امروزه در قدرت است نام ببر و من به تو نشان خواهم داد که فقط و فقط زائيدة يک وجدان اجتماعي است؛ نه حقيقت ي ک ه از جان ب س وگماد آمده باشد .هم ة آ ن قوانين ي ک ه ب ه عنوان قواني ن الهي شناخته شده‌اند ،چيزي نيست جز يک وجدان اجتماعي متحول شده» دربارة محتواي اديان نيز مي‌گويد اين اديان بزرگ هيچ محتوايي را بازگو نمي‌کنند «مگر پيکري از احکام و مقررات که از جانب قشر روحانيت رسمي براي تحت کنترل نگاه داشتن پيروان‌شان تنظيم شده است تا بدان وسيله عنان سياسي و اقتصادي توده‌هاي مردم را به دست گيرند ».سرزمين‌هاي دور ،ص.20 دينستيزي در آيين اوشو ‌ « اگ&ر مي&ل جنس&ي ت&و واقع ًا ارضاء شود احتياج&ي ب&ه آ&ن هم&ه وعده‌هاي پوچ نداري، چون ب&ه خواس&ته‌ات رس&يده‌اي .اگ&ر مي&ل جنس&ي ت&و نکوه&ش ،س&رکوب و نابود شود، اگ&ر ت&و را مجبور کردن&د از اي&ن باب&ت احس&اس گناه کن&ي ،آ&ن وق&ت موهوم پرس&تي ميتوان&د براي هميش&ه ب&ه حيات&ش ادام&ه دهد .ب&ا اي&ن ترفن&د اس&ت ک&ه موهوم و موهوم ‌ پرس&تي انرژ&ي خوي&ش را از خودکش&ي ت&و ب&ه دس&ت مي‌آورد!» وي دي&ن را س&اخته و پرداخت&ة روحانيان مي‌دان&د و مي‌گوي&د روحانيان چون نان‌شان در تروي&ج دي&ن نهفت&ه اس&ت ،دي&ن را س&ر پ&ا نگ&ه داشته‌ان&د و اال اديان ب&ه خودي خود هي&چ جذابيت&ي ندارند! (آينده طالئي ،صص).38-37 اوش&و «گناه» را س&اخته و پرداخت&ة روحانيان ب&ه منظور تس&لط بر توده‌ه&ا مي‌دان&د و ميگوي&&د« :گناه يكي از قديمي‌ ترفنده&&ا براي س&&لطه بر مردم اس&&ت .آنه&&ا در ت&&و ‌ احس&اس گناه ايجاد مي‌كنند .آنه&ا ايده‌هاي&ي ب&س احمقان&ه ب&ه خوردت مي‌دهن&د كه قادر ب&ه محق&ق س&اختن آنه&ا نيس&تي .س&پس گناه ب&ه وجود مي‌آي&د و همي&ن كه گناه ب&ه وجود آم &&د ،ت &&و ب &&ه دام افتاده‌اي .گناه راز كاس &&بي هم &&ة ب &&ه اص &&طالح اديان تث &&بيت شده الماسهاي اشو ،ص).258 ‌ (بنيادگرا) است( ». مخالفت با احکام قضايي دين « اکنون ايAن يAک واقعيAت علمAي مAبرهن و مسAجِندرک هيبنت هک تسا لّ هAر کAسبAه خاطر جنايتAي کAه مرتکAب شده ،حماقAت محAض اسAت .ايAن درسAتبAه ايAن مي‌مانAد کAه کسAي را به خاطAر مسAلول بودن تنAبيه کننAد و يAا چون سAرطان دارد او رابAه زندان بيندازند».اوشو در دانهAا و وکيالن در آن ادامAه مي‌گويAد در جامعAة ايده‌آAل مAن ،دادگاه‌ وجود دارد امAا حقوق‌ ‌ دادگاههAا جايAي ندارنAد؛ ژن‌شناسAان همAه کاره‌اند .اوشAو مي‌گويAد کسAي کAه دسAت به تجاوز ‌ جنسAي مي‌زنAد،بAه هيAچ وجAه نمي‌توان او را واقعًا مسAؤول چنان رفتاري دانسAت! او يAا به دليل پيروي از کشيش‌ها و ادياني که عزوبت را رواج مي‌دهند به چنين کاري مبتال شده اسAت و يAابAه دليAل وجود هورمون‌هاي جنسAي در بدنAشبAه ناچاربAه چنيAن عملي کشيده شده اسAت .اوشAو در هميAن زمينAه مي‌گويAد« :مردي کAه از هورمون‌هاي جنسي بيشتري برخوردار اسAت بايAد زنان بيشتري داشتAه باشد .در مورد زن هم همينطور ».آينده طاليي ،ص.117-116 تقريباً همة عرفان‌هاي دروغين و معنويت‌هاي نوظهور (حتي اگر با اصل دين مشکلي نداشته باشند) با بعد فقهي آن به شدت مبارزه مي‌کنند. ◦ پاره‌اي از صوفيان مسلمان و نفي شريعت ◦ اكنكار و نفي شريعت ◦ کوئليو و نفي شريعت ◦ اوشو و نفي شريعت نکت ة اول :هم ة عرفان‌هاي کاذب ،اع م از آيين‌هاي س نتي و جدي د ،عليرغ م انکار شريع ت ،خود داراي شريع ت ويژ ة خوي ش هس تند .آيي ن اوش و و اکنکار و مراقبههاي اوش و ‌ کوئلي و تعالي م فقه ي و دس تورالعمل‌هاي رفتاري خاص ي‌ دارند. همگ ي از اي ن س نخ‌اند .و ي ا تمرين‌هاي معنوي اکنکار چيزي ج ز دستور العملهاي رفتاري نيس تند .اينه ا خود ب ه ي ک معن ا ايجاد محدوديت‌ براي افراد ‌ است.  نکتة دوم :اگر عرفان راهي است براي رسيدن به خدا و تقرب به او ،پس جز با عمل کردن به دستورات خداوند ،وصول به چنين هدفي امکان ندارد .خداي متعال نيز فرموده است: ◦ «قل ان کنتم تحبّون اهلل فاتّبعوني يحببکم اهلل». ‏ اسالمي ،که ‌ بنابراين راهي براي وصول به هدف جز پيروي از دستورات فقهي از ناحية خداوند براي بشر ارسال شده‌اند ،وجود ندارد. نکت ة س وم :هي چ انس اني ب ه درج ة معرفت ي و شهودي پيام بر اکرم و امامان معصوم نرسيده است و نخواهد رسيد و اين حقيقتي است که مورد اتفاق همة صوفيان مسلمان است .اما آن انوار قدسيه لحظه‌اي از عمل به دستورات شرعي فروگذار نکردند. نکتة چهارم :اصو ًال وصول به بي‌نهايت معنا و مفهوم ندارد .به تعبير مرحوم عالمة محمدتقي جعفري ،از شارحان بنام مثنوي معنوي: هر قدمي که مطابق دستور الهي بر مي‌داريم و کوچکترين گردي را از آينة دل مي‌زداييم ،به همان اندازه از حقيقت مطلق برخوردار مي‌شويم ...پايان اين سير ‌خبري و سلوک را مانند سير طبيعي و حرکت معمولي فرض کردن ،از نهايت بي ‌اساس است که ‌نهايت ،آن اندازه بي است؛ زيرا تصور پايان و آغاز و وسط در بي ‌گوي د« :ل و ظهرت ‌الدي ن مي فرو رفت ن در تناق ض ...لذا اي ن مطل ب ک ه جالل الحقائق بطلت الشرائع» به بازيگري ذهني و رواني ما بيشتر مربوط است تا به واقعيابي ما( .تفسير و نقد و تحليل مثنوي ،محمدتقي جعفري ،ج ،11صص)119-118 ‌ .6تک ساحتي ديدن انسان ‏اين ويژگي را نيز مي‌توان در بسياري از عرفان‌هاي شرقي ،اعم از عرفان‌هاي هندي ،بودايي و در برخي از مکاتب اخالقي و عرفاني يونان باستان از جمله مکتب کلبيون به وضوح مشاهده کرد .برخي از آيين‌هاي ايران باستان همچون آيين ماني نيز کما بيش مدافع اين ايده بودند .در عرفان مسيحي نيز اين مسأله به قوت مطرح است. ‏داستان شکايت سه تن از زنان مدينه از همسرانشان در نزد پيامبر در اين باره مشهور است. ‏گفتگوي زن متبتله با امام باقر يک ي ديگ ر از اموري ک ه نگاه نادرس ت و بخش ي ب ه انس ان را در مکات ب و آيينهاي دروغي ن عرفان ي نشان مي‌ده د ،مس ألة انزوا و گوشه‌نشين ي است. ‌ ميدانند .اص ل در اينان غالباً اي ن کار را ب ه هدف کس ب توج ه و تمرک ز ،الزم ‌ چني ن عرفان‌هاي ي توج ه و تمرک ز و مديتيش ن اس ت .لذا ه ر چيزي ک ه موج ب تقوي ت اي ن حال ت شود« ،خوب» و ب ا ارزش و ه ر چيزي ک ه موج ب ضع ف در تمرکز و توجه گردد«‌،بد» و بي‌ارزش تلقي مي‌گردد. يکي ديگر از شواهد تک ساحت نگري به انسان در عرفان‌هاي کاذب، مس ألة بي‌توجه ي آنه ا ب ه مس ائل س ياسي و حکومت ي و نف ي س ياست و پلي د دانس تن آ ن اس ت .در عرفان‌هاي کاذب ب ه ي ک معن ا اص الت ب ا فردگراي ي و لذت‌گراي ي فردي اس ت .آنچ ه ک ه براي آنان مه م اس ت س عادت س الک و عارف اس ت و ل و ب ه قيم ت مشاهدة ظل م و س تم بر مردمان باشد. نقد و بررسي ‏نکت ة اول :تعارض ي ميان بع د مادي و بعد روح ي وجود انس ان نيست. نميتوان ب ه انگيزة تقوي ت و س عادت يک ي ،ديگري را ناديده گرفت. ‌ بهرهمندي مشروع از لذت‌هاي جس مي ن ه تنه ا تعارض و تضادي ب ا ‌ معنوي ت و عرفان ندارد؛ بلک ه شرط تکام ل معنوي انس ان و يک ي از بهترين اسباب و وسايل وصول به سعادت واقعي است. ميگويي م ح ق آ ن گوشهنشين ي عارفان دروغي ن ‌ ‌ ‏نکت ة دوم :در نق د نميتوان از اص الح برون غاف ل بود .ب ه اس ت ک ه براي اص الح درون ‌ همي ن دلي ل عارفان حقيق ي افزون بر مبارزه ب ا دشم ن درون ،ب ا ميکنن د و اي ن مبارزه را براي حيات دشمنان بيرون ي ني ز مبارزه ‌ ميدانند .ه ر چن د مبارزات درون ي را دشوارت ر و معنوي انس ان الزم ‌ ميدانند. سختتر از مبارزات بيروني ‌ ‌ نکتة سوم :راه اصلي وصول به هدف عرفان« ،بندگي» خداوند است .بندگي به معناي عام .بندگ ي در هم ة ارکان و س احت‌هاي وجودي انس ان .ه ر ي ک از نوعدوستي و ديگرخواهي نيز بندگي خاص خود غرايز انساني ،از جمله غريزة ‌ را دارند .عارف حقيق ي کس ي اس ت ک ه ح ق بندگ ي همة‌ ابعاد وجودي‌اش را ادا ميکند .نمي‌توان ادعاي محب ت خدا و عش ق اله ي داش ت ام ا نس بت ب ه ‌ بياعتن ا بود و در س ياست و مديري ت و تدبي ر امور بندگان اله ي مخلوقات او ‌ هيچ دخالتي نکرد و خود را کنار کشيد. ميتوان هم ة نکتة چهارم :دربارة رابط ة معنوي ت و س ياست نظريات متعددي مطرح شده ک ه ‌ ‌  آنه ا را در دو طي ف گس تردة «نظري ة جداي ي معنوي ت از س ياست» و «نظري ة تعام ل معنوي ت و سياست» جاي داد .نظرية جدايي معنويت و سياست دو دسته مدافع دارد :از طرفي برخي از معنويتگرايان دروغي ن و س رکرده‌هاي عرفان‌هاي کاذب ب ه پندار دفاع از معنوي ت مي‌خواهن د ‌ قدرتگرايان غي ر ‌ آ ن را از س ياست دور نگ ه دارن د و از طرف ديگ ر برخ ي از س ياستمداران و برداريهاي مادي و اجتماعي از توده‌ها و بازگذاشتن دست سياستمداران ‌ الهي به منظور بهره‌ براي حف ظ قدرت و س ياست خود ،س احت س ياست را جداي از س احت عرفان و معنوي ت ميدانند. ‌ حق آن است که اين نظريه ،از طرفي ناشي از عدم درک درست عرفان و معنويت است و از طرف ديگر معلول برداشت نادرست از سياست است. نکتة پنج م :نفس قدرت و سياست را نمي‌توان خوب يا بد دانست .اگر همراه ب ا معنوي ت حقيق ي و در راس تاي تحق ق معارف اله ي و خدم ت ب ه خل ق خدا باش د ،جزء بهتري ن کارهاس ت .ام ا اگ ر موج ب غرور و خودبزرگ بيني و س تم بر زيردس تان و تجاوز ب ه حقوق و مقررات اله ي ‌ باش د ،ب د اس ت .بنابراي ن باي د دي د ک ه هدف از س ياست‌ورزي و قدرتگرايي چيست. ‌ نکتة ششم :بزرگ‌ترين طراحان معنويت و عرفان در بين بشريت ،يعني پيام بران و اولياء دي ن ،همگ ي براي اس تقرار نظام س ياسي و حکوم ت دين ي تالش کرده‌ و ب ا طاغوت‌هاي زمان خوي ش درافتاده‌ و لحظه‌اي در مبارزه با ظلم و ظالمان کوتاهي نکرده‌اند. نکت ه هفت م :س رکرده‌هاي عرفان‌هاي کاذب ه ر چن د در ظاه ر ب ا س ياست و مخالفاند و پيروان خود را به عدم دخالت در سياست و مسائل ‌ سياستمداران ميکنن د ،ام ا ترديدي نيس ت ک ه هدف اص لي و پنهان آنان از اجتماع ي دعوت ‌ توصيهاي هدفي سياسي است .لذا از سوي قدرتمندان و سياستمداران ‌ چنين ميتوان باور کرد ميگيرند .چگون ه ‌ غرب ي ب ه شدت مورد تبلي غ و حماي ت قرار ‌ باشد ،از سوي سياستمداران و قدرتمندان تبليغ ‌ پديدهاي که مخالف سياست ‌ شده و از ه ر گون ه حمايت ي برخوردار گردد؟ بهتري ن مکان‌ه ا و تفريحگا‌‌هه ا از سوي اربابان زر و زور و سياست در اختيار آنان قرار گيرد؟ .7کثرت‌گرايي سلوکي ‏به سوي كعبه راه بسيار است من ز دريا شوم تو از خشكي (قاآني) راههAابAه تعداد انفاس خاليAق اسAت .هيچکدام ترجيحAي بر ديگري ندارد .مهم ‌  نتيجه است ،نه وسيله. ‏سAماع و رقص عارفانه به همان اندازه درست است که عرفان اسالمي مبتني بر شريعت. ‏ عرفانهاي هندي و شرقAي و غربAي و امثال آAن،بAه همان اندازه مAا رابAه نتيجه ‌ ميرسانند که عرفان مبتني بر وحي. ‌ داالي ي الم ا مي‌گوي د« :در اي ن جهان آدم‌هاي مختلف ي هستند ،و باورهاي مختلفي دارند .پنج ميليارد انسان روي کرة خاک زندگي مي‌کنند و من معتقدم ما به پنج ميليارد دين مختلف نياز داريم، چرا که در برداشت‌ها و تفکرات انس ان‌ها تنوع بس يار گسترده‌اي وجود دارد .به اعتقاد من هر انساني بايد از يک مسير معنوي عبور کن د ک ه براي او و در نس بت ب ا باورهاي ش ،بهتري ن باشد ... .من فکر مي‌کنم که اگر ما تنها يک دين داشتيم ،طولي نمي‌کشيد که آن دين گرهي از کار فرو بستة بشر نمي‌گشود .اگر يک رستوران داشتيم و آن رستوران تنها يک نوع غدا داشت -هر روز ،يک نوع غذا -پس از مدتي ،چند مشتري مي‌داشت؟ انسان‌ها به وجود تنوع در غذاي خود نياز دارند؛ چرا که سالئق مختلفي دارند .کار اديان هم تغذية معنوي بشر است ،و به گمان من همة ما متوجه هستيم که تنوع اديان به نفع ماست ».هنر شادمانگي ،صص.295-294 نقد و بررسي ()1 .2رس&&يدن ب&&ه منزل مقص&&ود و برخورداري از قرب اله&&ي و مقام فناي حقيق&&ي &،ک&&ه اوج اهداف عارفان اس&ت ،راه ويژ&ة خود را مي‌طلب&د؛ ب&ا هAر راهAي نمي‌توان ب&ه اي&ن هدف رس&يد .رسيدن بAه مقام فن&ا و قرب الهAي را نمي‌توان ب&ا نافرمان&ي او ب&ه دس&ت آورد! چگون&ه ممک&ن اس&ت ب&ا فرمانهاي محبوب و معشوق بتوان ب&ه بارگاه او راه يافAت؟ ي&ک عاش&ق حقيق&ي ناديده گرفت&ن ‌ هرگ&&ز ب&&ه خود اجازه نمي‌ده&&د ک&&ه لحظه‌اي از ياد معشوق غاف&&ل بمان&&د؛ در هم&&ة حرکات و سکناتش همواره به دنبال رضايت معشوق است. نقد و بررسي ()2 .3هيAچ کAس توانايAي رسAيدنبAه اوج معنويAت پيامAبر اسAالم و امامان معصAوم را ندارد .آنان با باال يافتهاند .پيامAبر تAا آخريAن سAاعات عمر ‌ رفتAن از نردبان شريعAت بAه آAن مقام رفيAع دسAت لحظهاي در انجام دسAتورات الهAي کوتاهAي نکرد .امير‌مؤمنان در محراب نمازبAه شهادت رسيد ‌ و امام حسAين در سAاية عمAلبAه فريضAة امAربAه معروف و نهAي از منکAربAه آAن مقام بزرگ دست يافت. &ائبترين وس&يلة وصAول بAه حقيقAت بلک&ه تنه&ا وس&يلة آAن ،متابع&ت از .4عق&ل و شرع حک&م مي‌کنن&د ک&ه بهتري&ن و ص ‌ شريع&ت وحيان&ي اس&ت .چگون&ه ممک&ن اس&ت راه‌هاي بهت&ر و س&اده‌تري باشAد ام&ا خداون&د آ&ن را از بندگان دري&غ نماي&د؟ اگ&ر حقايق&ي باطن&ي وجود دارن&د ک&ه دارن&د و اگ&ر راهي‌ براي وص&ول ب&ه آنه&ا وجود دارد ،اي&ن راه منحص&ر در راه شريعت است و بس. .8نفي واقع‌گرايي ارزشي عارفان اک در پاسخ به اين پرسش که آيا اکنکار با سقط جنين ي ا همجنس بازي مخالفت مي‌کند؟ مي‌گويند« :اکنکار موضوعاتي از قبيل سقط جنين ،طالق يا گرايش جنسي را به عنوان تصميماتي شخصي در نظر گرفته و به عنوان يک سازمان نظري نمي‌دهد». ‏ترويج تساهل و تسامح از سوي پائلو کوئليو ‏نقد و بررسي: بر اساس نظام ارزشي اسالم ،ارزش‌ها ريشه در واقعيت دارند« .االحکام الشرعية تابع للمصالح و المفاسد الواقعية» .9پيروي از استاد که با نام‌هاي مختلفي نام‌گذاري مي‌شود :قطب ،استاد ،پير ،ماهانتا ،ناوال و امثال آن. جايگاه اس تاد در اي ن تلق ي در حقيق ت جايگاه پيام بران و بلک ه جايگاه خدا اس ت .زيرا پيام بران جرأ ت و جس ارت تخل ف از دس تورات خداون د را ندارن د و خود را فق ط واس طة ابالغ دس تورات و خواس ته‌هاي اله ي ب ه بش ر مي‌دانن د و خداون د ني ز اختياري ج ز ابالغ دستورات او را به آنان نداده است« :و ما علي الرسول اال البالغ»؛ حق هر گونه دخالت و تصرفي در احکام ام ا اس تاد و پير در تصوف و عرفان‌هاي کاذب ِ الهي را دارد .به همين دليل ممکن است به سالک دستور دهد دزدي کند .و او نه تنها حق سرپيچي از اين دستور را ندارد؛ بلکه حق چون و چرا هم ندارد. در عرفان اکنکار به جاي توسل به خدا براي حل مشکالت ،بايد به پير يا ماهانتا که رهبري اکنکار را بر عهده دارد متوسل شد. «هر کسي که تمرينات معنوي اک را انجام دهد متوجه مي‌شود که زندگي او به خوب ي اداره مي‌شود .اي ن بدان س بب اس ت ک ه اداره کنندة حقيق ي زندگ ي او ماهانت ا اس ت«».اگ ر کس ي انتظار دارد س فر روح کن د ،باي د ب ا ايدة وجود اس تاد زندة اک مشکل ي نداشت ه باش د زيرا اس تاد وس يلة رس يدن ب ه س رزمين‌هاي خداوند است که روح الهي آن را در اختيار ما قرار داده است« ».در مدرسة اک هيچ روزنه‌اي وجود ندارد که يک بچه بتواند به وسيلة آن از ديد استاد بيرون رفته و گم شود». در عرفان ساحري نقش ناوال يا پير آنقدر برجسته مي‌شود که معتقدند سالک براي مواجهه با او بايد تمرين‌ها و رياضت‌هاي شديد و آموزش‌هاي طوالني و دراز مدتي را تحمل نمايد .و اال اگر سالک بدون تمرين و رياضت کافي ،با ناوال رو به رو شود ،بالفاصله خواهد مرد .کارلوس کاستاندا مدعي‌ است «بدون يک آموزش طوالني هيچ انساني قادر به رويارويي با ناوال نيست. اگ ر يک انس ان معمول ي ب ا ناوال مواجه شود بي‌درنگ خواهد مرد ».گزيده مجموعه آثار، کارلوس کاستاندا ،ص.62 .10ليبراليسم جنسي :دامن زدن به مسائل جنسي ‏کوئلي و«:براي تحق ق تشرف ،باي د با اين نيرو آشن ا شوي .بقيه چيزها نيروي جنس ي س احران ،ب ه اس تادان بزرگ تعل ق دارد و پ س از مراس م ب ا آنه ا آشنا مي‌شوي .پس چطور با آن رو به رو شوم؟ يک فرمول ساده است ...فرمول اين است در تمام مدت رابط ‌ة جنسي ،از حواس پنجگانه‌ات استفاده کن .اگر در لحظة اوج لذت جنس ي ،هم ة اي ن حواس ب ا ه م از راه برس ند ،براي تشرف پذيرفته مي‌شوي( .بريدا ،ص).193 ،192 اوش و س کس را امري مقدس و مهم‌تري ن نيروي زندگ ي دانس ته و همگان را از نکوه ش س کس بر حذر داشت ه و معتق د اس ت ک ه هم ة دگرگوني‌هاي زندگ ي از طريق اين نيرو رخ مي‌دهد .سکس را مقدمة عبادت مي‌داند .البته نه هر سکسي را؛ بلکه سکسي که از روي شور و سرخوشي باشد! چنين سکسي است که مول ِد عشق است و عشق نيز مول ِد عبادت است .اوشو ،سکس را تنها در ارتباط با غير هم‌جن س خالص ه نمي‌کن د؛ بلک ه همجنس‌بازي را ني ز تقدي س مي‌کند .و بهتري ن مکان براي دين‌شناس ي و خداشناس ي را کاباره‌ها مي‌داند و نه کليس اها و مساجد! (الماس‌هاي اشو ،ص .383و ص).126 اوشو انسان ايده‌آل را در قالب ترکيبي با عنوان «زورباي بودايي» معرفي مي‌کند. زوربا شخصيتي است زميني و اهل خوشگذراني‌هاي دنيوي و جسماني ،اما بودا مظه ر عرفان و معنوي ت و زه د و کناره‌گيري از دني ا اس ت .وي در اين باره مي‌گويد« :همة تالش من بر يک چيز متمرکز است :آفرينش انساني نوين مثل «زرباي بودا» در ي ک کمون نمون ه هم ‌ة افراد از ه ر دوي اي ن کيفيت‌ه ا برخوردار خواهند بود» &سألة تناسخ .11انکار معاد و طرح م ‌ وجAه مشترک همAة عرفان‌هاي شرقAي و غربAي و سAرخ‌پوستي هAمين اسAت .البتAه ايAن مسAأله ،امر جديدي نيست .تناسخ از ويژگي‌هاي مشهور اديان و آيين‌هاي هندي اسAت .در يونان باسAتان و از سوي فيثاغوريان هم مطرح شده است. پاسخدهي به مشکالت روحي تناسخ و ‌ «اگ&&ر م&&ا در زندگي‌هاي گذشت&&ه مورد آزار قرار گرفت&&ه و ترس را تجرب&&ه کرده باشي&م ،احتما ًال هنوز اي&ن عواط&ف را در حافظ&ة روان&ي خود حف&ظ کرده‌اي&م و شاي&د ب&ه همي&&ن دلي&&ل در زندگ&&ي کنون&&ي از احس&&اس ترس و تن&&ش در عذابيم( ».اکنکار حکمت باستاني براي عصر حاضر ‌،صص).40-39 تناسخ و حل اختالفات شخصيتي والدين و فرزندان ‏استدالل ديگر آيين‌ اکنکار: اختالفات شخص يتي والدي ن و فرزندانشان را ج ز از راه تناس خ نمي‌توان توجي ه کرد .چطور مي‌شود ک ه والدي ن ي ک کودک هي چ عالقه‌اي ب ه موس يقي ندارن د ،ام ا فرزن د آنان ن ه تنه ا عالقمن د ب ه موس يقي مي‌شود بلک ه اس تعدادي درخشان در موسيقي هم دارد؟ «شايد او اين استعداد را در زندگي قبلي پرورش داده و خاطرات ضعيفي از آن دوران دارد». استدالل از راه تجربة شخصي ‏اوشو و تناسخ :تمسک به تجربة شخصي. نقطهاي رس يده‌ام ک ه از آنج ا مي‌توان م «م ن مراقب ه کرده‌ام .م ن ب ه ‌ زندگيهاي قبلي خود را ببينم و همين برهان بسنده است .اين شناخت من ‌ اس ت .اي ن تجرب ة م ن اس ت اي ن ب ه ميراث هندوان ،باوره ا ي ا هي چ چي ز ‌گويم» (اينک برکه‌اي ديگرشان ربطي ندارد .من بر اساس اختيار خود سخن مي کهن ،ص)46 تناسخ و تحمل سختي‌ها دااليي الما: دارند ،در مصيبت‌ها يا اص ً ال رنجي نمي‌برند و يا ‌ ‏کساني که به تناسخ باور تحم ل مص يبت و جداي ي دوس تان و عزيزان براي او خيل ي آس ان است. سرنوشت فرد وابستگي تام به رفتارهاي خود او دارد .دااليي الما مي‌کوشد به پيروانش بباوراند که اعتقاد به کارما نبايد باعث رکود و بي‌تحرکي آنان شود و گمان کنند چون زندگي کنوني‌شان از پيش رقم خورده است پس نبايد هيچ حرکتي براي اصالح وضع موجود داشته باشند .وي از کارما باوري فعال مي‌سازد و مي‌گويد با توجه به اين باور بايد دانست که زندگي آيندة ما آيندهمان بايد تالش ‌ در دست خود ما است پس براي بهتر شدن زندگي‌ کنيم. نقد و بررسي ‏تناس&خ ب&ه اي&ن معن&ا ک&ه مکات&ب هندي و بوداي&ي و آيين‌هاي نوظهور معنوي مث&ل اوش&و و اکنکار و کوئليو مي‌گويند قطع ًا باطل است .هم از نظر فلسفي و هم از نظر ديني. ‏بر اس&اس تناسAخ ،اموري از قبي&ل توب&ه ،اس&تغفار ،عف&و اله&ي ،احباط عم&ل ،و امثال آ&ن هي&چ جايگاهي ندارند. ‏اي&ن اس&تدالل اوش&و ک&ه مي‌گوي&د م&ن خودم وجودهاي س&ابقم را مشاهده کرده‌ام معلوم اس&ت ک&ه هي&چ ارزش منطق&ي و عقالن&ي ندارد .در مقاب&ل آ&ن ب&ه س&ادگي مي‌توان ادع&ا کرد ک&ه ميليون‌ه&ا نفر ديگر چنين تجربه‌اي نداشت ‌هاند. اي ن س خن که ب ا تناس خ بخواهيم عل ت اختالفات شخص يتي فرزندان را والدين توجيه کنيم ،نيز واضح البطالن است .اين حاکي از ناديده گرفتن اختيار آدميان در شکل‌ده ي ب ه شخص يت خودشان و ناش ي از جه ل نسبت به عوامل شکل‌دهي به شخصيت انسان است. مدافعان تناس خ ،اعتقاد ب ه آ ن را ب ه معناي دادن فرص ت ب ه انس ان‌ها براي تکمي ل شخص يت خود مي‌دانند .ام ا اي ن ني ز آرزوي ي ب ي مورد و بي‌وجه است .خداوند ابزار و وسايل دروني و بيروني هدايت را در اختيار هم ة آدميان قرار داده اس ت :عق ل ب ه منزل ة پيام بر درون ي و هزاران پيامبران بيروني .در قرآن کريم از زبان برخي از جهنميان آمده است که آرزوي بازگش ت مجدد ب ه اي ن دني ا را دارن د ام ا ب ه آنان فرصت داده نمي‌شود. علت تأثيرگذاري عرفان‌هاي کاذب .1 .2 .3 .4 .5 عل ت اص لي جه ل افراد اس ت( :عام ل اص لي هم ة انحرافات در تاريخ اسالمي را مي‌توان جهل ناميد :دعاي اربعين امام حسين) معموالً اعضاي اين فرقه‌ها دلبسته‌تر و پايبندتر هستند. مخفي کاري آنان اين حالت را در ذهن خيلي افراد ايجاد مي‌کند که حتماً چيز مهمي دارند ... کنترل هم ‌ة جوانب زندگي مريدان از نوع غذا ،محل مسکن ،همسر ،لباس و ... استفاده از موسيقي ،مد و نماد .6 .7 .8 .9 بمباران محبت :وعده شغل ،مسکن ،تسکين آالم روحي ،بهبود امراض مزمن يا صعب‌ العالج جسمي ،قرار گرفتن در محيطي صميمي ،يافتن ياران شفيق ... ادع ا مي‌کنن د ک ه راه ي س ريع ،مرحله‌بندي شده و قابل اجرا براي رسيدن به حقيقت دارند .که نيازي به عمل به دستورات ديني ندارد. ساده و در دست‌رس جلوه دادن تجربه‌هاي معنوي جديد کم‌کاري عالمان و مبلغان ديني در ارائة معارف معنوي نقش سياست‌بازان در ترويج عرفان‌هاي کاذب .1بهره‌برداري از برخي آموزه‌ها مثال آموزة درون‌گرايي افراطي و گوشه‌نشيني و آموزة تناسخ در اغل ب آيين‌هاي جدي د اعتقاد ب ه تناس خ ک ه ب ه گونه‌اي مالزم ب ا جبر اجتماعي و سياسي هم هست ‌،وجود دارد .حتي در عرفان اکنکار آمريکايي اين اعتقاد جايگاه بسيار بااليي دارد .و اين ابزار خوبي در دست زورگويان و ستمگران است .با اين اعتقاد مي‌توان جلوي خيلي از شورش‌هاي اجتماعي و سياسي را گرفت .و افراد را به اميد زندگي بهتر در مرحلة بعدي ساکت نگه داشت. .2 ايجاد پايگاه: ‏ نقش کينياز دالگورکي ،شاهزادة روسي ،در پيدايش بابيت و بهايئت .شرکت در درس سيدکاظم رشتي آشنايي با سيدعلي‌محمد شيرازي .معتاد کردن او و القا انديشه‌هاي خود به او .کم‌کم به سيد گفت شما نمايندة امام زمان هستيد و من به شما و مقام بسيار وااليتان واقفم .خود سيد هم باورش شد .امروزه فرقه‌اي شده است که کامالً در اختيار استکبار و عليه مسلمانان اقدام مي‌کند. .3مقابله با معنويت اسالم شيعي: تقوي(ت اس(الم فردي و منهاي س(ياست .اس(الم منهاي روحانيت، اس(الم منهاي مديريت .ب(ه عنوان مثال در ايران اس(المي از سال 42 ب(ه بع(د مي‌بينيم ک(ه مشاي(خ ص(وفيه رواب(ط خوب(ي با دربار شاه داشتند .ب(ه مقامات عال(ي مي‌رس(يدند .در زمان دکتر اقبال خانقاه‌ها رشد کردند. .4 مهار قدرت مرج(عيت: ‏نق(ش مرجعي(ت را در خنث(ي كردن توطئه‌هاي(ش به وضوح در س(ده‌هاي اخي(ر ديده‌اند .بر اي(ن اس(اس ب(ا تروي(ج چنين فرقه‌هاي(ي ،ب(ه محوري(ت دادن ب(ه نق(ش پي(ر و استاد در حقيقت مي‌خواهند بديلي براي مرجعيت ايجاد كنند. راه‌هاي مقابله راههاي علمي: ‌  .1 شناخت عرفان حقيقي و عرفان‌هاي کاذب ‏ .2 طراحي مهندسي اخالقي و تربيتي در سطح خرد و کالن ‏ .3 عل(م مقدم(ة عم(ل اس(ت .اگ(ر جه(ل مهم‌تري(ن عام(ل اثرگذاري اي(ن نوع مکاتب است ،نخستين گام براي مقابله ،شناخت و آگاهي است. جزيرهاي. ‌ پرهيز از نگاه بخشي و تأکيد بر عقالنيت و پرهيز از امور خرافي: ‏ ‏ فريبخوردگان اي(ن عرص(ه زنان هس(تند .رؤيابين(ي ،فال‌ بيني ،طالع‌بيني، ‌ بيشت(ر کفبيني ،سنگ‌درماني و فرادرماني و سحر و جادو و احضار روح و ... ‌ جلوگيري از نفوذ خرافات در عزاداري‌ها .به ويژه عزاداري‌هاي خانگي! راههاي عملي ‌  .1افشاگري و ايجاد حساسيت در ميان افراد و خانواده‌ها فعاليتهاي خزندة دشمنان و تهاج(م اخالقي و ‌ .2جلوگيري از معنوي آنان ظرفيت مجال(س مذه(بي و خانگ(ي و پايگاه‌هاي بسيج ‌ .3اس(تفاده از براي معرفي عرفان حقيقي ‏ احياي ابعاد عرفان(ي و اخالق(ي عاشورا ،فاطمي(ه ،شعباني(ه ،ده(ة فجر، هفتة دفاع مقدس و امثال آن. .4ارائة الگوهاي عيني: داستان‌هاي عارفان و عالمان راستين؛ داستان‌هاي شهيدان. .5خودسازي به منظور جامعه‌سازي: نيروهاي ارزش(ي مي‌توانن(د الگوي عين(ي و متحرک ارزش‌ها و اخالقيات اسالمي باشند. ‏www.Fetyan.net

51,000 تومان