صفحه 1:
صفحه 2:
* روز چهارم دسامبر ۱۹۹۲ تازه از یکی از آن میهملنی های شام خیریه ای که هميشه با انیت
خیر برگزار می شود ولی به ندرت انگیزاننده است و جزئی از زندگی یک مدیر عامل ساکن
نیویورک. از جمله خود من در مقام مدیرعاملی شرکت ار جی ار نابیسکو می باشد. برگشته
بودم. هنوز بیش از پنج دقیقه از ورودم به آپارتمان خود در خیابان پنجم نگذشته بود که تلفن
زنگ زد تا نگهبان دم در ورودی پیغامی رابه من برساند. ساعت حدود ده شب بود. نگهبان
گفت: «آقای برک می خواهد هر چه زودتر امشب شما را ببیند.
* من که از لین درخواست دیروقت در ساختمانی که همسایه ها حتی به یکدیگر تلفن هم نمی
زنند غافلگه 9اع زر دم پرسیدم کدام آقای برک آلان کجاست» آیا او واقعا می خواهد لين دوقع
شب رودررو با من ملاقات کند؟
صفحه 3:
* نگهبان پاسخ داد: « آقای جیم برک» او در آپارتمانی واقع در طبقات GL این ساختمان زندگی
می ده اه استای زیادی دار ده هت شمارا بسند.
* من آقای جیم برک را خیلی خوب نمی شناختم. ولی رهبری او در جانسون لند جانسون و نیز
انجمن آمریکای معاف از دارو» را می ستودم. عملکرد او در سروسامان دادن به بحران زهرآگین
تايلنوله در سال ها قبلء او را به صورت اسطوره ای در عللم کسب و کار در آورده بود. هيج
تصوری در مورد این که چرا او این وقت شب می خواهد با من ملاقات کند نداشتم. زمانی که به
او زنگ زدم گفت که همین الان به دیدارم خواهد آمد.
صفحه 4:
* من نوشته های آینده نگرها و دانشمندان و خبرگان رایلنه در مطبوعات و وال استریت. و سیلیکون ولی را
در مورد وضعیت آی بی ام در آن برهه ی زمانی. می خواندم. همه ی آن ها به طور قطع شک من. و تصور
می کنم بسیاری از نامزدهای دیگره را زیادتر می کردند. برجسته ترین افراد لین گروه دو نفر به نام های
جارلز موريس و جارلز فركوسون بودند كه به نظر مى رسيد در همه جاء در رسانه ها و در تلويزيون» حي
دارند. آنها كتلبى به نام جنكهاى رايلنه اى نوشته و در لن آينده ی ترسناک و شومی را برای آی بی
تصوير کرده بودند. آنها در کتاب خود گفته بودند که: «به احتمال قوی و جدی کار ge!
نیرویی در صنعت رایلنه تمام است. بیل » فرد بانفوذ و سرشناس نرم افزاری» كه همه ى دست
اندرکاران صنعت دوست دارند از او متنفر باشند» لین موضوع را که در یک اظهارنظر غیررسمی کار ی بی
ام را در هفت سال تمام شده دانسته. انکار کرد. ولی ممکن است حق با گیتس باشد. آی بی ام اکنون
تقریبا در ۳ زمینه های اصلی فن یله ای ملاح شدء از سال ۱۹۸۰ کار کرده است ... رابان
های بزرگ سنتی یک شبه از میان نخواهند رفت. ولی یک فن آوری کهنه هستند. و محدوده ی استفاده
ا در عال ۴ ۳ رای 5 ااا lea سيره شدند: برونتوساروسها به اعماق
ژرف تر باتلاقها پناه بردند. ولی بالاخره یک روز از باتلاقها بیرون زدند.
صفحه 5:
لسسسست ۳
* نقطه ی عطف تفکر من در تعطیلی پایان هفته ی پرزیدنتزدی در فوریه ی ۱۹۹۲ روی داد. من در خانه ی خود در فلوریداء
جلئی که دوست دارم در ساحل دریا قدم بزنم و ذهن خود را از آشفتگیها پاک و جمع و جور کنم. بودم. لین کار برای من
جنبه ی درملنی زیادی دارد. در خلال یک ساعت پیاده روی روزلنه در آن تعطیلی پایان هفته متوجه شدم که باید در مورد
وضعیت لَى ce ام به نجو متفاوتی فکر کنم. آنچه که موجب تغییر تصمیم من شد اتفاقات جاری در ارچی ارنابیسکو بود.
روشن شده بود که کک لرراز انجام خزید سهام تعیین کنندهی پیش بینی شده در برنامه ی خود متصرف شله است در
دلیل برای لین کار وجود داشت. نخست. همان طور که در کتاب بریان بوراوس و جان هلیاره به نام بربرها پشت دروازه اند
بحث شده. در بحبوجهآی اضطراب و دیوانگی جریان مزایده در ۰۱۹۹۸ کک آر مبلفی بیش از قیمت واقعی نابیسکو پرداخت
نمود. لين موضوع به معنای لین بود که علی رغم رسیدن به همهی اهداف نوسازی ال بی اوء اهرم های عملیلتی کافی برای
تولید درآمدهای پیش بینی شده وجود نداشت. دلیل دوم لين بود که درآمدهای عملیلتی حاصل از کسب و کار توتون در
نتیجه ی جنگ قیمتل که بلافاصله بعد از خرید سهام ایرجی ار نابیشکو توسط فیلیپ موریس به راه افناده بوده تحت فشار
قرار داشت. فیلیپ موریس فقط داشت از توصیه ی ری کروک. بنیان گذار مک دونالد » پیروی می کرد که یک بار گفته بود:
«وقتی می بینید رقیب تان در حال غرق شدن است. یک شیلنگ آ
نشانى برداريد و در دهان أو قرار دهيد.
صفحه 6:
* در طول ده روز بعد ما بر روی یک قرارداد استخدامی کار کردیم. انجام لین کار به دلائل متعددی آسان
نبود. دلیل عمده لين بود كه ار جى ار نابیسکو یک ال بی او بود» و در یک ال بی او از مدیرعامل انتظار می
رفت كه خود را با مالكان هم راستا كرده و سهم بزركى 59 مورد نظر داشته باشد. در نتيجهء من در
بای جو ملک ۱۷/۲ میلیون سیم بود و حق دم ۱۶ میلیون سهم دیگر را هم دش د Soe
مالکیت سهام کم ترین بخش حقوق و مزایای جیرانی یک مدیر را تشکیل می داد.
* هیئت مدیره و بوروکراسی منلبع انسانی ی بی ام آشکارا با لین انديشه که مدیران باید سهم عمده ای از
شرکت را مالک باشنده مخالف بودند.
* لین نخستین تجربه ی من از وضعیت انزواگرلیی فوق العادهی آی بی ام بود.ما تا حدودی همه ی کارها را
در لین زمینه کرده بودیم. و کار بعدی من این بود ک ک آرو هیئت مدیره ی نابیسکو را از تصمیم خود
اا هه ی بعف در ۱۲۲۰ مار سابقات جوكان ديناه شور ابيسكو» بركزار 26
شد
صفحه 7:
* نابیسکو همهی مشتریان اصلی خود رابه لین مسابقات دعوت می کرد. و حضور در لُن برای من
مهم بود. من همچنین می دانستم که هنری کراویس, یکی از شرکای عللی رتبه ی ک کار در
ن میهملنی حضور خواهد داشت و تصمیم داشتم تا در مورد تصمیم خود با او گفتگو کنم. نام
من به عنوان یکی از نامزدهای شفل ی بی ام تا آن وقت در رسانه ها مطرح شده بود و مى
دانستم که ک کار و هیئت مدیرهی ارجی ار نگران بودند. فضای جلسه ی هفته ی قبل با ک
کار به میزان قابل توجهی تنش آور بود.
* به اين ترتيبء در روز یکشنبه ۲۱ مارچ در اتاق هتل خود در مسابقات «دیناه شور» به هنری
کراویس گفتم که در نظر دارم شغل پیشنهادی ی بی ام را قبول کنم. او از لین بابت خوشنود
نبود. ولی در مجموع. برخوردی مودبانه و آرام داشت. او تلاش کرد تا مرا از تصمیم خود
منصرف كند» ولی من قاطعانه اعلام ۵36۱ که راه برگشتی وجود ندارد.
صفحه 8:
ما ۶3اب با نروه اف
ee),
جلسات مذکور نگاه می کنم. می بینم که نخستین جلسهی برگزار شده توسط کارکنان منابع انسانی ی بی ام یک
oles تلفنی با مدیرکل ها واحدهای عملیلتی کشوری در سرتاسرجهان. با تأکید بر لین نکته که بنیان قدرت ۰ ۲
بر رهبران کشوری قرار دارد. بودپس از لن با هلی کوپتر از منقنتن به حدود سی مایلی شمال تن به ۳۳۰۰۳۵۰ ۳۱
شرکت در آرمونک نیویورک رفتیم.
* زملنی که در گذشته به عنوان مشتری به تشکیلات ی بی ام آمده بودم. هرگز به ساختمان دفلتر مرکزی ن پا نگذاشته
بودم. نخستین احساس و تصور خود را هرگز فراموش نخواهم کرد. لین ساختمان با راهروهای متعدد دراز و ساکت خود که
دفلتر مختلف اداری با درهای بسته در آنها قرار داشتند (و سکوت آنها فقط با صدای نرم گام ها بر روی کف پوش نارنجی
روسن را کیک و كن شكسته مى شد)؛ مراجه ياد يكا ادارهى دولتى هى انداخت. هيج نشلنه اى حاكى از لين كد
در یک شرکت راینه ای قرارداریم در مدیرعامل دیده نمی شد. تزئینات هنری یا سایر ain en رار
چشم نمی . هیچ رایله ای در دفتر بوهند به یگ دق کتفرل ی بررگ عدلیت برای ملاقات با گروه مدیری بنگاه که
ole aga از مديران thas BONS cet alle ابررىف هدلت كردنك: نحودى لباس پوشیتن زنان را به باه
es ل كاملا متحس ,د 5 انس تاش نفد پوش بود که همه ی مردان» به غبر از من
پیراهن سفید پوشیده بودند.
صفحه 9:
فلسفه و روش مدیریتی
من بر پایه ی اصول, نه روش ها مدیریت می کنم.
تمام کارهای ما به دستور و اشارهی بازار انجام می شود.
من یکی از معتقدین جدی کیفیت. راهبردها و برنامه های رقابتی قدرتمند. کار گروهی.
پرداخت بر پایه ی عملکرد» و مسئولیت اخلاقی. هستم.
من به دنبال کسانی هستم که برای حل مسائل و کمک به همکاران خود کار مى کنند. من
سیاست بازان را در سطل آشغال میریزم.
صفحه 10:
* در سه شنبه ی هفته ی بعد. در سی ام مارس ۰۱۹۹۳ در جلسه عادی هیئت مدیرهی ی بی ام شرکت
کردم. در لین جلسه بود که به عنوان رئیس هیثت مدیره و مدیرعامل شرکت انتخاب شدم تا کار رسمی
خود را دو روز بعد شروع نمایم.
رس ee
corte (Le ener ل مد ون ل عامل دنیستند. زمللی که دور اناق مي
كشتم وبا et ا ل اا ا
برد 6 اف كز کنام هستند.
«نكات را ١ ٠ كرا اجلسه ی اول را کاملا تاو دارم بو کته لین بود که یک کمیته ی اجرایی
وجود داشت. سه نفر از اعضای لین کمیته از کارکنان کنونی یا قبلی بودند. لین موضوع که لین هیتت
مدیرهای درونی چشم انداز مللی شرکت را مفصل تر از بحث و گفتگوی بعدی کل هیثت مدیره مورد
بحث قرار میداد توجه مرا به خود جلب کرد.
صفحه 11:
* از نقطه نظر Sea كسب و كارىء جان ن روز خر کر كسب و كار محصولات مك ولك ردك ol
بی ام بود. من فهمیدم که شرکت در حال گفتگوی گسترده در مورد یک سرمایه گذاری مشترک با
ولاء ]نت عاق لين طريق؛ خرف ۳ چه را که تان کسب وکار خر ار
تضمین نماید. من از او پرسیدم که لین تصمیم چقدر قریب ل ۱ پاسخ داد. «خیلی».
مورد دیگری که تا حدودی با قرارداد موتورولا مرتبط بود. پیشنهادی در مورد اخذ امتیاز حقوق ساخت
ریزپردازنده های اینتل بود.
* او كفت كه شرکت از عهده ی پژوهش پایه بر نمی آید و واحد مذکور باید کوچک گردد. او کاملا
دلوايس كسب و كار نرم افزارء مين فریم. و محصولات میلنی ی بی ام بود. با مرور یادداشتهای خود.
می بینم که او نسبت به بیشتر اگر نه همهی. موضوعات کسب و کاری مورد عمل ما در سالهای بعد.
آکاف ال ای اکتا مرور این نادداشتها مرا مسج می کند این است که هیچ شاه ای از
فرهنگ. کار گروهی. مشتریان, پا رهبری به عناصری که بعد به صورت دشوارترین gle ill لَى بى
ام در ام - وحوف نداشت جان آن رو دفتری دوس امتوره كانت كات" رفتء و تا جلفی که
میدانم. به گفته ی خودش, هرگز به گذشته برنگشت.
صفحه 12:
* در اول آوریل سال ۰۱۹۹۳ (شاید در روز دروغ اول آوریل) من کار خود را در آی بی ام شروع کردم. سهام
ی بی ام در ۱۳ دلار ثلبت بود. نیویورک تایمز در مقلله ای ضمن خوشامدگویی به من. توصیه هایی در
مورد نحوه جمع و جور کردن شرکت مطرح می کرد: «لی بی ام دارای مغزها و سنت گراهای فراوان
ات تنها جیری که ناز دارد یک مرد دلیر Sus tLe pees خودروی ی یام د ۰ ۳۳۲
جهل و بنج دقيقه ی صبح مرا از خلنه ام در کانکتی کات برداشت. ولی نه به ادارات مرکزی شرکت در
آرمونک. بلکه به یکی از ادارات دیگر متعلق به آی بی ام در وست چستر کانتی " نیویورک برد. پیرو
پیامهای هفته ی گذشته ی من به گروه مدیریت عللی شرکت. و هماهنگ با آن, ندلاوتنباخ که در آن
زمان ریاست همهی فروش های خارج از ایالات متحده (به قول ی بی el «تجارت جهانی را بر عهده
داشت. مرا به شرکت در جلسه ی همه ی مدیرکل های کشوری که اتفاقا قرار بود صبح آن روز برگزار
شود. دعوت کرده بود.زملنی که وارد لین ساختمان اداری بزرگ و باشکوه شدم «که در حال abl pe
مرکزی مسترکارت بین المللی است». از پله هابه در جلوئی رفتم که قفل بود. یک دستگاه کارت خوان
پهلوی در قرار داشت. ولی ادارهی حراست ی بی ام هنوز پرای من کارت شناسایی صادر نکرده بود. در
آن لحظه و در آن جا من به عنوان مدیرعامل تازهی شرکت ناامیدلنه به در میکوبیدم تا شاید توجه
کسی جلب شود و در رابه روی من بگشاید. پس از مدتی یک زن نظافتچی آمد. مرابا شک و بدبینی
ورانداز کرده و سپس در را به رویم باز نمود. تصور می کنم اقدام او بیش از لن که ناشی از هرگونه
احساسی در مورد این که من خودی هستم باشد. برای جلوگیری از دق الباب کردن من بود.
صفحه 13:
1
۲
۳
پوشیدن پیراهن سفید و نیم تنه در زیر ۲
مشارى برل We Mee Les ۳ در بیرون اداره است و مر
تلفن بزنده مورد نیاز می باشد
میهمانی های غافلگیرانه ی بوردیک برای پرسنل باید در عرض ۱۵ دقیقه تحت عنوان
«متفرقه» برنامه ریزی aoe دح تولد. چنگال هاء دستمال سفره هاء و چاقوی کیک بری
توسط منشی بوردیک فراهم می شود. دستیار اجرلیی بر روی نزدیک ترین صندلی به در مى
نشیند تا به تلفن ها پاسخ دهد
صفحه 14:
اولویت های اولیه
* دو هفته ی بعد آکنده از جلسات با مدیران گزارش و من. مصاحبه با نامزدهای مشاغل مدیرکل
امور مللى و مدير منلبع انسانى؛ و بازدید از محل cle کلیدی ی بی ام. بود. یکی از مهم ترین جلسات در روز دوم
حضور من اتفاق افتاد من از برامرم ٩ک عواسته بودم عا یلید وبا من در مورد شرکت کفتگو کند ۰ ۱
گذراندن کللج مستقیما وارد آی بی ام شده بود. به مدت جندين سال. یکی از ستاره های سریعا اوج گیرندهی لّی بی
ام بود. او در اروپا خدمت کرده و یک بار هم منطقه ی قدرتمند آسیا - پاسیفیک را سرپرستی کرده ود ose
کنم در مسیر رسیدن به یکی از مدیریت های عللی - عضویت در گروه نخبگان و تیم مدیران ارشد - قرار داشت که
یک مرتبه در اوج شغل خودبه علت ابتلابه بیماری نامشخصی به نحو غم الگیزی متوقف شد. او شش ماه قبل از ترک
حال ار ۱ ee از او خواسته يوس ۲ برگرده و ستاو و
رهنمودهایی به شرکت بدهد. مهمترین وظیفه ی او همکاری با نیک دونوفریو, پخش سیستم های بزرگ جثه . به
منظور پیدا کردن راه حلی برای مین فریم. بود. دیک (یا هم نزدیک بودیم. زیرا او بزرگتر بود و من هميشه دنباله روی
گام ب (يا ن طور که هميشه در خانواده به اوامی گفتند. ريج ) و من در دوران کودکی به کنم برای دو برادر نسبتا
موفق چیر پر معمولی متفاوتی را در پیش گرفتیم» ولی همواره در جمع خانوادگی از مصاحبت . در بزرگسالی هر یک
از ما راه هرگز با او احساس رقلبت نمی کردم زیرا هر کدام از ما از نردبان بنگاه خودبا تر بود و من هميشه دنباله روی
گام به گام او بودم - که تصور و خانوادگی از مصاحبت هم لذت می بردیم.
صفحه 15:
تسه تا تسهامداران
* شاید بتوان گفت که ترسناک ترین رویداد ماه اول ورود من به ی بی ام. جلسه ی سالیانه ی
صاحبان سهام بود. يقين دارم که این جلسه. چند سال پیش از آن برای ۲۶ آوریل در تامه
فلوریدا برنامه ریزی شده بود.
* لزومی به گفتن ندارد که حضور در اولین جلسه ی سهامداران در زمانی که شرکت دارای
چنین مسائل عمده و آشکاری بود. برای من چللش ترسناکی ب ميرسید. تنها سه هفته بود که
من در آنجا بودم وبه سختی می توانستم محصولات تشخیص دهم چ ae
کار آنها را توضیح دهم.باء خدای نکرده فن آوری موجود در آنها را بان کنم.علوه بآ
روشن بود که سهامداران آی بی ام خشمگین بودند - و شلید epee | بود. سهام ی بی
ام از ۴۳ دلار در سال ۷ به ۲ دلار در روز جلسه ی سهامداران سقوط کرده و به کمتر از
نصف قیمت سال گذشته ی آن در همین موقع رسیده بود.