صفحه 1:
درس دوم جلسه دوم
۲
صفحه 2:
صفحه 3:
نا هذّا رن علی جَبل لته اشفا مد
ال وسوره ۵۹: الحشر
۳
صفحه 4:
: یذ سین تباب نم
oe ae at a
t ee oa
+ oben aes
تشه اث وه فشک من قبل ها رك
445 والی غاد أَخاهمْ وا ال با و ابا لالم نله
غیره ان ثم الا مفترون 0۰۱ » یا ق مالک هن رن
et ees
go وبا له سل السَماة عم مذرارا و
ولا توا مجرمین +۵۲ قالوا یا هوذ ما
رجمه
«tts )9(
"/ پس, آنچه را از آن آگاه نیستی, از من مخواه! من به تو اندرز صدهم تا از جاها
عرض كرد: «يروردكارا! من به تو يناه ممبرم كه از تو جيزى بخواهم كه از آن آكاهى ندارم! و
SI مرا نبخشی, و بر من وحم نکنی, از زیانکران خواهم بود!» (۴۷)
(esi) گفته شد: «ای نوح! با سلامت و برکاتی از ناحیه ما بر تو و بر تمام امتهايى كه با
تواند, فرود آی! و امتهای نیز هستند که ما آنها را از نعمتها بهرهمند خواهیم ساخت,
سپس عذاب دردناکی از سوی ما به آنها سرسد (,چرا که این نعمتها را کفران سکنند!)»
(ra)
اینها از خبرهای غیب است که به و (ای پیامبر وحى صکنیم: ه تور و نهقومت, اينها را
پیش از این نصدانستید! بنابر اينه صبر و استقامت کنء که عاقبت از آن پرهیرگاران
است؟! (69)
(ما) به سوی (قوم) عاد, برادرشان «هود» را فرستادیم: (به آنها) گفت: «ای قوم من! خدا
را پرستش کنید, که معبودی جز و برای شما نییست! شما فقط تهمت مزنید (و بته را
شريك او مخوانید)! (۵۰)
ای قوم من! من از شم برای این (رسالت), پاداشی نصطلیم: پاداش من, تنها بر کسی
است که مرا آفریده است: آیا نصفهمید؟! (۵۱)
و ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید, سپس به سوی او بازگردید, تا (GL)
آسمان را پی در پی بر شما بفرستد: و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید! و گنهکرانه, روی (از
سذللّه (ov)
حق) بر
صفحه 5:
صفحه 6:
صفحه 7:
صفحه 8:
صفحه 9:
انس با قرآن
م a a اس AnH بط
اني توكلت على الله ربي و ربكم
Sec, =e توکلکردم ع ...
صفحه 10:
انس با قرآن
2
و الی مود آخاهم صالحا
| و(فرستادیم) مس YF
عم ذا
صفحه 11:
انس با قرآن
oe 2 of و
قال يا قوم اعبدوا الله
۱
eee ه ه ه هه © © © © © ه ه و و © ه ه وه @ ه ه ه و هو
صفحه 12:
oe
عليه توكلت و اليه آنيب
صفحه 13:
پیام قر آنی
log توفيقي
الاچلیله..
موفقیت من (در همه کلرها) جز به پلری خدا
صفحه 14:
کنعان» پسر نوح oe
با بدان کم نشین که صحبت بد گرچه پاکی , تو را پلید کند
آفتابی بدین بزرگی را لکه ای ابر» نابدید کند
سنایی غزنوی
صفحه 15:
كنعان» بسر فوح
ساختٍ كشتى توسط حضرت نوح به بايان رسيده بود که نشانههای عذاب الهی آشکار شد.
حضرت توح و پیروانش سوار بر کشتی شده بودند. باران چون سیل از آسمان میبارید و از دل زمین نیز آب
بیرون میزد. کم کم زمین به دریایی بزرگ تبدیل شد و کشتی بر روی آب شناور گنست.
حضرت نوح چهار پسر داشت. سه تن از آنان ایمان آورده و بر کشتی سوار شده بودند. اما جهارمين پسرش
كه كنعان نام داشت ايمان نياورده بود. يدر نگران فرزند بود. در آخرین لحظات. حضرت نوح فرزندش کنعان را
كه به دتبال راه نجاتی میگشت. صدا زد و گفت :
«کنعان! پسرم! همراه ما سوار کشتی شو و با کافران مباش». اما کنعان خندید و گفت : «من به بالای کوهی پناه
میبرم که مرا از غرق شدن در آمان نگاه میدارد».
بدر در باسخ كفت : امروز هبج جيزى نمیتواند از اجرای فرمان خداوند جلوگیری کند. مگر اینکه کسی ایمان
بیاورد و خداوند به او رحم کند
در اين هنكام موج بلندی از آب؛ بین پدر و پسر فاصله انداخت و کنعان نیز همراه دیگر کافران غرق شد
صفحه 16:
کنعان» پسر نوح ose
و و بو
پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد
سک اصحاب کهف روزی چند بي نيكان كرفت و مردم شد
سعدی
آیا می توانید بگویید چرا کنعان دعوت حضرت نوح را نادیده گرفت و ایمان نیاورد؟
cate tested