صفحه 1:
"4 Out مارکسیسم انتقادی الف)شکل گیری مکتب فرانکفورت و مطالعات انتقادی ‎a les eae en‏ ۱۲ نداشتند رسما مكتت فرانكفورت را يايه كذارى كردند. ذر اين مكتب اعتقاد بر اين است كه د رجامعه نوين سركوبى ناشى از عقلانيت جاى استثماراقتصادى لبه عنوان مساله غالب) را گرفته است ‎Pom ee Oger ry Pao fen Meron cary‏

صفحه 2:
مکتب نئومارکسيستي(انتقادی- فرانکفورت) صاحب نظران انوا نويه ساي تتورهار كسيستي آدرنو ماركسيم هكلي هور کهایمر نظريه انتقادي ( مكتب فرانكفورت) لوكاج ماركوزه هابرماس كرامشي

صفحه 3:
ویژگی های مکتب انتقادی: > تسلط نظام فرهنگی بر جامعه به جای نظام اقتصادی 7 "بکارگیری تکنیک های عینی در جامعه شناسی 7" تلفیق نظریه فروید با وبر و مارکس در سطح فرهنگی و اجتماعی 7 "در جستجوی روابط دیالیکتیکی بین جنبه های ذهنی و عینی زندگی اجتماعی

صفحه 4:
انتقاد بر مکتب تضاد: مارکس در جبر اقتصادي گرفتار شده و برتري را به نظام اقتصادی داده و شکست نظام سرمایه داری را حتمی می داند و به تفکرات و کنش فردی بها داده است.

صفحه 5:
زیر مجموعه های مارکسیسم هگلی: - لوكاج الات انين د كلق کرایی است لین مگتب ‎otal -‏ مار کسیسم ساخت گرایی: التوسر ترکیب ساخت گرایی و مارکسیسم 0 - پولانتزاس

صفحه 6:
مشخصات نظربه انتقادی: (#عامل عمده تحولات. روشنفکران هستند نه طبقه کارگر ۳ معتقد به تحقيقات بين رشته اي + وجود ارتباط بين نظريه و روش 6 بد بيني نسبت به آينده ‎FE‏ طرح مفاهيمي چون (صنعت فرهنگ وروشنفكري توده اي) ‏6 ایجاد رابطه ديالكتيکي بین عین و ذهن

صفحه 7:
eS toe need ۳ ‎er nee‏ و پردازد که جایگزین بهره کشی اقتصاد: ‎Rc sce

صفحه 8:
مصنوغات فرهنگیآدر دو زمیئهآنگرانکنثااه هستند: مصنوغات فرهنگي به مانند ‎ac,‏ ایده ها پشته بندي شده در حد آنبوه نگزیسته مي شود که توسط رسانه‌ ها ارائه مي شود آنها جنبه سرکوب کننده و تشكيني دارند و موجبٌ سردرگمي افراد مي شوند.

صفحه 9:
هربرت ما رکوزه نظریه پرداز جنبش بین المللی چپ نو انتقاد هوشیارانه از نظام جوامع صنعتی نفوذ در میان جنبش های سیا سی مخالف نظام موجود در اروپا و آمریکا

صفحه 10:
نظریات سلطه بر طبیعت از طریق علم و تكنولوژي الزاماً شکل جدیدی از سلطه در انسانها را به وجود آورده است دو طبقه پرولتاربا و بورژوا دیگرعاملان فعال تاربخي 0 نیستند. درجامعه مدرن تكنولوزى به توتاليتاريسم منجرمى كردد

صفحه 11:
دیدگاه مار کوزه در باب انقلاب 4# طبقه کارگرغرق در امور مادی شده و نمی تواند به خواسته های واقعی خود برسد. 4# تمایز بین خواسته های راستین و کاذب مهمترین انديشه مارکوزه است: 08 عشق و علاقه کارگر تبدیل به خواسته های کاذب شده است. 8 تسلط عقلانیت تکنولوژیکی عامل اصلی این نیازهای کاذب است. 8 کول ی با بدد آوردن فراواش نعمت توافت انز بندة نیازهای مادی و آنهم کاذب نماید.

صفحه 12:
صور مصرف در جامعه برخوردار از فراوانی نعمت دو اثر است: ۱ نیازهای مادی را که در صورت برآورده نشدن به اعتراض می انجامد بر آورده می کند. ۲ پرورش حس یگانگی افراد با نظا م موجود افزایش مصرف هر گونه انگیزه خود فرمانی را از میان می برد. نتیجه: انقلاب توسط طبقه کارگر به وقوع نمی پیوندد. عاملان دگرگونی و انقلاب در جامعه معاصر . دانشجویان ۲. زنان ۲ گروههای اقلیت ملتهای جهان سوم

صفحه 13:
جرج ار کاچ به مادی کردن امور معنوي می پردازد ولی مارکس به شی انگاری

صفحه 14:
جورج لوکاچ دو محور اساسی نظریه لوکاج . مادی کردن امور معنوی . آگاهی طبقاتی مادی کردن امور معنوی کالا پایه ارتباطی میان انسانها می گردد و به شکل یک شی گسترش یافته شکل عيني به خود می گیرد. کارگران کالاهایی که خود تولید کرده اند را فراموش کرده و به آن ارزش می دهند که بازار آن را بوجود آورده است. بازار از فرد تولید کننده مستقل می شود.

صفحه 15:
مفهوم شی انگاری: متعلق به مارکس فرایندی است که در آن کالاها و بازار شکل موجودیتی مستقل و عینی و دارای حیات جدا از فرد تولید کننده نگریسته می شود. ۲ مارکس: مفهوم شی انگاری به وضعیت اقتصادی محدود می شود. #الؤكاج : اما مفقوم‌مادی کردن امورمعنوّی به کل جامعه برمی گردد. تقد بهازنکهساکتر. اجتماعی حیاتطاه توص ‎Silas‏ ‏دارند.

صفحه 16:
آگاهي طبقاتي مربوط به نظام مشترك اعتقادات طبقه اي است که در جامعه وجود دارد آگاهي طبقاتي در نظام سرمابه داري به شکل نادرست به بقاي خود ادامه مي دهد و اين عامل ناشي از جايكاه طبقه در ساختار اقتصادي جامعه نشات مي كيرد تنها طبقه اي كه ظرفيت توسعه آكاهي طبقاتي را دارد.پرولتاریاست که موجودي فعال الست لذا ستیز طبقاتي باید از سطح اقتصادي شروع و به سطح آگاهي موثر طبقاتي برسد و در این مرحله است که پرولتاربا قادر به كنش و كنار زدن نظام سرمایه داري خواهد بود.

صفحه 17:
پورکن هابرماس بر مفهوم کنش متقابل اجتماعی و انواع آن متمرکز است. بخصوص کنش ارتباطی. مارکس کنش متقابل اجتماعی را نادیده و آن را به کار تقلیل داده است. انواع كنش:( درسطح کلان ) ۱. کنش هدفمند عقلابی 7777 آبرای کار ۲ کنش ارتباطی 7۳ برای کنش متقابل ار رال تس ال اس

صفحه 18:
انواع کنش :(در سطح خرد) 1- کنش ابزاري 2- کنش استراتزيك کنش هدفمند عقلايي تمایزمیان کنش ابزاري وکنش استراتژيك است. 7 کنش ابزاري : کنش يك فرددرمحاسبه عقلاني روابط میان اهداف و وسایل است. کنش استراتژيك : کنش گروهي افراد و محاسبه عقلايي روابط ميان اهداف و وسایل است. كنش ابزاري دو در جستجوي منافع خود هستند- آکتشن استرا ‎[ELS‏ عدف عردو سلعه براوار سب

صفحه 19:
انتقادی قه رهایی بخش | اقتدار هایی از سلطه (بهترين علم)

صفحه 20:
انواع کنش: 1 آینده نگر - پیش بینی کننده: جهت گيري کنشگر به طرف سبك و سنكين كردن ابزار و وسايل 2 هنجاري: جهت گيري کنشگر به طرف ارزشهاي مشترك گروه و در انتظار ‎all oye che‏ 3 نمايشي: کنشگر آگاهانه در رفتار خود دخل و تصرف مي کند. 4 ارتباطي

صفحه 21:

صفحه 22:
3 ی ‎SANE its‏ ‎pbb. 5‏ یه ‎ee‏ ی کار و هابرماس به پدیکه ارتباطات تاكيد دار 2 7 مارکس در جستجوي حذف موانع سرمایه داري در راه ایجاد كار به شكل طبيعي آن است. 200 ‎nel‏

صفحه 23:
بحران های نظام سرمایه داری 43 بحران عقلانیت* دخالت فزاینده دولت. باعث بوجود آمدن پدیده ای می شود که هابرماس آن را بحران عقلانیت می نامد که ان نوعی بحران در نظام است. ۲ بحران مشروعیت ۳ از دست دادن یکپارچگی اجتماعی ۳ بحران انگیزه سسساز دست دادن مشارکت اجتماعی

صفحه 24:
به ابن دليل بروز مي کند که دولت ناگزیر است وام بگیرد تا كاركردهاي خود را به انجام برساند. لذا دجار نوعي تورم و بحران مالي مستمر مي شود اين بحران عقلانيت است جون ريشه مسائل در ناتوانى دولت براى اشتى دادن منافع متفاوت و متضاد سرمايه خصوصي مي باشد كه اين بحران در سطح يكيارجكي اجتماعي به صورت بحران مشروعيت بروز مي کند.اگر دولت نتواند استراتژي هاي مناسب را براي آشتي دادن منافع متضاد پیدا کند. ‎٠‏ مشروعيت خود را از نظر مردم از دست مي دهد و دولت در انجام فعالیت هاي خود شکست مي خورد.

صفحه 25:
افزایش قدرت دولت و نظارت فن سالارانه لازم برای مهار سایر شکل های بحران(مشروعیت و عقلانیت) منجر به تضعیف انگیزهای مردم برای مشارکت در نظام می شوة؛ انگیزه رقابت اقتصادی همراه با اخلاق کار مرتبا از پین می رود.( منظور از اخلاق کار: نوعی نیاز درونی است که مردم نپاز پیدا می"کنند که بلید کار کنند) چون کار به سمت روزترگی و دبوان سالار پیش می رود. دولت دیوان سالار روز به روز قدرتمند مىّ شود و امکان مشارکت سودمند مردم در فرایند های تضمیم گیری از طریق نهادهای دموکراتیک از بین می رود.

صفحه 26:
2 ‎ONCE pee nee serene Onion‏ -دید گاه آنها مبتنی بر نقد پوزیتویسم است به نظر آن ها در جهان امروز خرسندی و خوشبختی فرد تحقیق نمی یابد بلکه ‎Sie kor peel aes TSE Ss) aCe‏ ۱9 ‎Reser)‏ ‎es CLG)‏ ل ‎ee‏ لل 0 ")ناجيز شمردن خصلت و كيفيت فرد در تحول اشكال توليد ‎TPE Wer Pe Seles ane Pema We fe Ape re es Pe se =‏ 7

صفحه 27:
مکتب فرانکفورت تفکیک ماکس وبر از عقلائیت صوری و ذاتی را پذ برفته co ‏عقلانيت صورى :خرد تكنولوزيكك:خدمت به نيروهاى سلطه كر‎ RE One ‏ا ا‎ ل 9 ‎Out‏

صفحه 28:
مار کسیسم انتقادی و آرای ارتباطی: الف-نظریات هور کهایمرو آدرنو ee ey Pere en ‏اس‎ le HES See Eo ‏رساندن منافع صاحبان صنایع به کار فى افتد. اين صنایع فرهنگی باعث تولید‎ ‏تخدير ۲[ فرهنگی ۱۳۹ رس تر تجاری و‎ eee ere ery rao See ne Se 2 See as ©

صفحه 29:
5 x ب_نظریات هربرت مارکوزه ۱ 575 تسار دانشجویی گردید.انديشه های مارکوزه در متن بيات 0 م 1 یکی در سطح خواستههای کاذب و ديكرى در سطح علايق و آكاهى راستين ‎ee‏ و لك 1

صفحه 30:
ج-نظریات یور کن هابرماس | ‏ارتباطى:‎ Pp SS ‏اكت ات ا ل‎ a eee need (Wy Cs eet eee eS ne earn 0000 Te کذش استراتزیک به عمل دو یا چند نفر مربوط ‎Ein‏ هدف ؛کنش معقولانه و هد فدار خود را هماهنگ می کنند. این کنش به تققیب حساب شده منفعت شخصى مربوط مى شود. را داح ترا زآن است که تنها اعمال گفتاری یا معادل های غیر شفاه یآن را در ب رگیرد.

صفحه 31:

صفحه 32:

صفحه 33:
آدرنو و هورکهایمر واژه صنعت فرهنگ را بکار برده اند ویژه گیهای صنعت فرهنگ: 1.كميت كرابي 2. توجه به بازار و توليد بيشتر 3. تفكر فراملي داشتن 4. مصرف كنندكي محض 5. ايجاد همانند سازي در افراد 6. قالب ريزي محصولات متناسب توده ها ( ايجاد مصرف كرابي) 7. قبديل انسانها به نوكرمأبانه بودن

ماركسيسم انتقادي الف)شكل گيري مكتب فرانكفورت و مطالعات انتقادي دانشمندان ي ك ه از گراي ش ب ه ج برگرايي اقتص ادي دل خوشي نداشتند رسما مكتب فرانكفورت را پايه گذاري كردند .در اين مكتب اعتقاد بر اين است كه د رجامعه نوين سركوبي ناشي از عقالنيت جاي استثماراقتصادي (به عنوان مساله غالب) را گرفته است و كانون تسلط از اقتصاد به قلمرو فرهنگ كشيده شده است. مكتب نئوماركسيستي(انتقادی -فرانکفورت) صاحب نظران آدرنو هوركهايمر لوكاچ ماركوزه هابرماس گرامشي انواع نظريه هاي نئو ماركسيستي ماركسيم هگلي نظريه انتقادي ( مكتب فرانكفورت) ويژگي هاي مكتب انتقادی: تسلط نظام فرهنگي بر جامعه به جاي نظام اقتصادي بكارگيري تكنيك هاي عيني در جامعه شناسي تلفيق نظريه فرويد با وبر و ماركس در سطح فرهنگي و اجتماعي در جستجوي روابط دياليكتيكي بين جنبه هاي ذهني و عيني زندگي اجتماعي انتقاد بر مكتب تضاد: ماركس در جبر اقتصادي گرفتار شده و برتري را به نظام اقتصادي داده و شكست نظام سرمايه داري را حتمي مي داند و به تفكرات و كنش فردي بها داده است. زير مجموعه هاي ماركسيسم هگلي: لوكاچتحت تاثير ذهن گرايي است اي:ن مكتب گرامشيماركسيسم ساخت گرايي: التوسر تركيب ساخت گرايي و ماركسيسم -پوالنتزاس مشخصات نظريه انتقادي: عامل عمده تحوالت ،روشنفكران هستند نه طبقه كارگر معتقد به تحقيقات بين رشته اي وجود ارتباط بين نظريه و روش بد بيني نسبت به آينده طرح مفاهيمي چون (صنعت فرهنگ وروشنفكري توده اي) ايجاد رابطه ديالكتيكي بين عين و ذهن توجه به سطح فرهنگي جامعه جديد به سركوب افراد از طريق فرايند عقال ني شدن مي پردازد كه جايگزين بهره كشي اقتصادي شده است. تكنولوژي توانايي تفكر انتقادي را از افراد مي گيرد. مصنوعات فرهنگي در دو زمينه نگران كننده هستند. مصنوعات فرهنگي به مانند .....ايده ها بسته بندي شده در حد انبوه نگريسته مي شود كه توسط رسانه ها ارائه مي شود. آنها جنبه سركوب كننده و تسكيني دارند و موجب سردرگمي افراد مي شوند. هربرت ماركوزه شهرت پيامبر نهضت چپ نظريه پرداز جنبش بين المللي چپ نو انتقاد هوش:يارانه از نظام جوامع صنعتي نفوذ در ميان جنبش هاي سيا سي مخالف نظام موجود در اروپا و آمريكا نظريات سلطه بر طبيعت از طريق علم و تكنولوژي الزام ًا شكل جديدي از سلطه در انسانها را به وجود آورده است دو طبقه پرولتاريا و بورژوا ديگرعامالن فعال تاريخي نيستند. درجامعه مدرن تکنولوژی به توتالیتاریسم منجرمی گردد دي:دگاه ماركوزه در باب انقالب طبقه كارگرغرق در امور مادي شده و نمي تواند به خواسته هاي واقعي خود برسد. تمايز بين خواسته هاي راستين و كاذب مهمترين انديشه ماركوزه است. عشق و عالقه كارگر تبديل به خواسته هاي كاذب شده است. تسلط عقالنيت تكنولوژيكي عامل اصلي اين نيازهاي كاذب است. تكنولوژي با پديد آوردن فراواني نعمت توانسته انسانها را بنده نيازهاي مادي و آنهم كاذب نمايد. صور مصرف در جامعه برخوردار از فراوانی نعمت دو اثر است: )1نیازهای مادی را که در صورت برآورده نشدن به اعتراض می انجامد برآورده می کند. )2پرورش حس یگانگی افراد با نظا م موجود افزایش مصرف هر گونه انگیزه خود فرمانی را از میان می برد. نتیجه :انقالب توسط طبقه کارگر به وقوع :نمی پیوندد. عامالن دگرگونی و انقالب در جامعه معاصر .1دانشجویان .2زنان .3گروههای اقلیت ملتهای جهان سوم جرج لوکاچ به مادی کردن امور معنوي می پردازد ولی مارکس به شی انگاری جورج لوکاچ دو محور اساسی نظریه لوکاچ .1مادی کردن امور معنوی .2آگاهی طبقاتی مادی کردن امور معنوی کاال پایه ارتباطی میان انسانها می گردد و به شکل یک شی گسترش یافته شکل عيني به خود می گیرد. کارگران کاالهایی که خود تولید کرده اند را فراموش کرده و به آن ارزش می دهند که بازار آن را بوجود آورده است. بازار از فرد تولید کننده مستقل می شود. مفهوم شی انگاری :متعلق به مارکس فرایندی است که در آن کاالها و بازار شکل موجودیتی مستقل و عینی و دارای حیات جدا از فرد تولید کننده نگریسته می شود. مارکس :مفهوم شی انگاری به وضعیت اقتصادی محدود می شود. لوکاچ :اما مفهوم مادی کردن امورمعنوی به کل جامعه برمی گردد. اعتقاد به اینکه ساختار اجتماعی حیاتی مخصوص به خود دارند. آگاهي طبقاتي مربوط به نظام مشترك اعتقادات طبقه اي است كه در جامعه وجود دارد آگاهي طبقاتي در نظام سرمايه داري به شكل نادرست به بقاي خود ادامه مي دهد و اين عامل ناشي از جايكاه طبقه در ساختار اقتصادي جامعه نشات مي گيرد تنها طبقه اي كه ظرفيت توسعه آگاهي طبقاتي را دارد،پرولتارياست كه موجودي فعال است. لذا ستيز طبقاتي بايد از سطح اقتصادي شروع و به سطح آگاهي موثر طبقاتي برسد و در اين مرحله است كه پرولتاريا قادر به كنش و كنار زدن نظام سرمايه داري خواهد بود. پوركن هابرماس بر مفهوم كنش متقابل اجتماعي و انواع آن متمركز است. بخصوص كنش ارتباطي. ماركس كنش متقابل اجتماعي را ناديده و آن را به كار تقليل داده است. انواع :كنش (:درسطح كالن ) براي كار .1كنش هدفمند عقاليي براي كنش متقابل .2كنش ارتباطي نظريه محصول كنش انساني است. انواع كنش (:در سطح خرد) -1كنش ابزاري -2كنش استراتژيك كنش هدفمند عقاليي تمايزميان كنش ابزاري وكنش استراتژيك است. كنش ابزاري :كنش يك فرددرمحاسبه عقالني روابط ميان اهداف و وسايل است. كنش استراتژيك :كنش گروهي افراد و محاسبه عقاليي روابط ميان اهداف و وسايل است. هر دو در جستجوي منافع خود هستند- كنش ابزاري و هدف هر دو سلطه بر ابزار است. كنش استراتژيك تقسيم بندي علوم: نياز علم وسيله ارتباطي منفعت تجربي-تحقيقي عالقه تكنيكي تاريخي -تفسيري عالقه عملي عالقه رهايي بخش انتقادي (بهترين علم) كار زبان اقتدار كنترل تكنيكي درك دنيا رهايي از سلطه انواع كنش: .1آينده نگر -پيش بيني كننده: جهت گيري كنشگر به طرف سبك و سنگين كردن ابزار و وسايل .2هنجاري: جهت گيري كنشگر به طرف ارزشهاي مشترك گروه و در انتظار جواب گروه است. .3نمايشي: كنشگر آگاهانه در رفتار خود دخل و تصرف مي كند. .4ارتباطي كنش ارتباطي كنش ارتباطي سبب؟ .1جامعه پذيري افراد .2تفسير كنش افراد .3يكپارچكي اجتماعي وانسجام گروه تفاوت ماركس با هابرماس ماركس بر كار و هابرماس به پديده ارتباطات تاكيد دارند. ماركس در جستجوي حذف موانع سرمايه داري در راه ايجاد كار به شكل طبيعي آن است. هابرماس در جستجوي حذف موانع ايجاد ارتباطات آزاد است. بحران هاي نظام سرمايه داري دخالت فزاينده دولت ،باعث بوجود .1بحران عقالنيت آمدن پديده اي مي شود كه هابرماس آن را بحران عقالنيت مي نامد كه آن نوعي بحران در نظام است. .2بحران مشروعيت از دست دادن يكپارچگي اجتماعي .3بحران انگيزه از دست دادن مشاركت اجتماعي به اين دليل بروز مي كند كه دولت ناگزير است وام بگيرد تا كاركردهاي خود را به انجام برساند .لذا دچار نوعي تورم و بحران مالي مستمر مي شود اين بحران عقالنيت است چون ريشه مسائل در ناتواني دولت براي آشتي دادن منافع متفاوت و متضاد سرمايه خصوصي مي باشد كه اين بحران در سطح يكپارچگي اجتماعي به صورت بحران مشروعيت بروز مي كند،اگر دولت نتواند استراتژي هاي مناسب را براي آشتي دادن منافع متضاد پيدا كند ،مشروعيت خود را از نظر مردم از دسmت مي دهد و دولت در انجام فعاليت هاي خود شكست مي خورد. افزايش قدرت دولت و نظارت فن ساالرانه الزم براي مهار ساير شكل هاي بحران(مشروعيت و عقالنيت) منجر به تضعيف انگيزهاي مردم براي مشاركت در نظام مي شود؛ انگيزه رقابت اقتصادي همراه با اخالق كار مرتب ًا از بين مي رود (.منظور از اخالق كار :نوعي نياز دروني است كه مردم نياز پيدا مي كنند كه باي:د كار كنند) چون كار به سمت روزمرگي و ديوان ساالر پيش مي رود. دولت ديوان ساالر روز به روز قدرتمند مي شود و امكان مشاركت سودمند مردم در فرايند هاي تصميم گيري از طريق نهادهاي دموكراتيك از بين مي رود. آدرنو -هوركهايمر: معتقد به ماركسيسم بدون پرولتارياديدگاه آنها مبتني بر نقد پوزيتويسم استبه نظر آن ها در جهان امروز خرسندي و خوشبختي فرد تحقيق نمي يابد بلكه در روندي تاريخي با زوال فرديت انسان همراه است اين زوال به سه شكل است: )1يكپارچه شدن آگاهي به وسيله ارتباطات هدايت شده )2ناچيز شمردن خصلت و كيفيت فرد در تحول اشكال توليد ) 3دگرگوني در ساختمان رواني انسان به دليل اجتماعي شدن يكپارچه انسانها مكتب فرانكفورت تفكيك ماكس وبر از عقالنيت صوري و ذاتي را پذيرفته است. عقالنيت صوري :خرد تكنولوژيك:خدمت به نيروهاي سلطه گر عقالنيت ذاتي يا فرهنگي:ارزيابي وسايل بر حسب ارزش هاي انساني و عدالت ماركسيسم انتقادي و آراي ارتباطي: الف-نظريات هوركهايمرو آدرنو آنها به اين مساله پرداخته اند كه صنايع فرهنگي بخش جديدي از صنعت موسسات اطالع رساني مانند راديو،مطبوعات و سينماست كه براي به نتيجه رساندن منافع صاحبان صنايع به كار مي افتد .اين صنايع فرهنگي باعث توليد تخدي ر كننده محص والت فرهنگ ي ،ايجادبازارهاي وس يع تر تجاري و س ازگاري س ياسي اس ت ب ه عبارت ي در حقيق ت فرهن گ توده اي حاصل فرهنگ منفعل و اسيركننده است. ب-نظريات هربرت ماركوزه نظريات سياسي ماركوزه وارد حوزه سياست شد و موجب جنبش هاي س ياسي دانشجوي ي گرديد.انديش ه هاي ماركوزه در متن تاريخ ي فاشيس م و واكن ش نس بت ب ه ان قاب ل فه م اس ت وي با بازگشت به فلسفه هگل در پي درافكندن بنيادي نو براي انقالب بود نقط ه عزيم ت انديش ه ماركوزه تص وير در دو سطح از حيات اجتماعي به شيوه هگلي است يكي در سطح خواسته هاي كاذب و ديگري در سطح عاليق و آگاهي راستين تاريخي. وسایل ارتباط جمعی عامل گسترش فرهنگ توده است. ج-نظريات يوركن هابرماس الف.كنش ارتباطي: هابرماس با دو مفهوم عقل ارتباطي و حوزه عمومي به بررسي همه جانبه ارتباطات در عصر جديد مي پردازد بر اساس اين نظريه وي با تمايز ميان "كنش استراتزيك" و "كنش ارتباطي"معتقد است: كنش استراتزيك به عمل دو يا چند نفر مربوط است كه در تعقيب يك هدف ،كنش معقوالنه و هد فدار خود را هماهنگ مي كنند .اين كنش به تعقيب حساب شده منفعت شخصي مربوط مي شود. يكي از عناصر مهم كنش ارتباطي،عنصر گفتار است اما يك چنين كنشي گسترده تر از آن است كه تنها اعمال گفتاري يا معادل هاي غير شفاهي آن را در برگيرد. ب( .گستره) حوزه عمومي: حوزه عمومي گستره اي از كنش ها و نهادها ي فرهنگي است كه كاركرد غيرفرهنگي يعني نقش هاي سياسي،اجتماعي و اقتصادي نيز پيدا مي كنند. ”مؤيد باشيد“ آدرنو و هوركهايمر واژه صنعت فرهنگ را بكار برده اند ويژه گيهای صنعت فرهنگ: .1كميت گرايي .2توجه به بازار و توليد بيشتر .3تفكر فراملي داشتن .4مصرف كنندگي محض .5ايجاد همانند سازي در افراد .6قالب ريزي محصوالت متناسب توده ها ( ايجاد مصرف گرايي) .7تبديل انسانها به نوكرمأبانه بودن

62,000 تومان