صفحه 1:
صفحه 2:
بسم الله الرحمن الرحيم
صفحه 3:
منبع درسی
معارف اسلامی i)
علیرضا امینی»محسن جوادی
ویراست6
نشر معارف
PF Ge
قم
©0066
تلفن 0006و
صفحه 4:
فصل اول
(ييامبرشناسم)
صفحه 5:
گفتار اول
چرا دین؟
صفحه 6:
نیاز به وحی
از دیدگاه برخي» نیاز انسان به امداد وحي چنان
است که حتي در امور پزشكي و خواص ادویه
نیز محتاج پیامبران است این دیدگاه را كساني
چون علامه طباطبايي برنتافته اند و گفته اند
وجه اصلي نیاز آدمي به وحي» سامان دادن به
زندگي اجتماعي نیست» زیرا بي استعانت از
آموزه هاي وحياني و با بهره گيري از تجربه
هاي تلخ و شیرین زندگي شخصي و جمعي»
مي تواند حداقل نیاز هاي زندگي اجتماعي را
فراهم کند
صفحه 7:
موضوع نیاز آدمي به دین» فقط در
پرتو توجه به حیات اخروي او
معناي واقعي خود را مي يابد .به
:كفته علامه طباطبايي
بحث از نبوت و نياز به دين»بدون
توجه به معاد»جایگاه مناسب خود
“.را نخواهد يافت
صفحه 8:
احساس استعلا
احساس فرا رفتن از زندگي دنيا
که بدان احساس استعلا نیز مي
گویند» در هر انساني وجود
دارد و همین امر زمینه اقبال
او به دعوت بيامبران بوده
.است
صفحه 9:
نظر فیض کاشانی
مرحوم فيض كاشاني مي نويسد :غرض
اصلي از فرستادن بيامبران و قرار دادن
شرايع» بهره مند ساختن حيات دنيوي از
امدادهاي غيبي» سوق دادن انسان به سوي
خداوند» شهوات را به خدمت عقل در
آوردن و سمت و سوى اخروي دادن به
حیات دنیوی است" تا انسان از شقاوت
,رهیده» هماي سعادت را در آغوش گیرد
صفحه 10:
بحث و بررسی عقلی پدیده
نبوت» شرط ایمان به
پیامبران نیست بلکه
است
صفحه 11:
ضرورت نبوت از منظر کلامی
متکلمان» كساني بودند که علاوه بر توضیح
اعتقادهاي ديني به دفاع از آنها در مقایل شك و
ترديدهاي دیگران مي پرداختند .این شك و
تردیدها گاهي در خارج از عالم اسلام ريشه
داشت مثل اصل وجود خداوند و یا
توحید .گاهي شك و ترديدهايي بودند که برخي
از مسلمانان در باب باورهاي مسلمانان دیگر
روا مي داشتند که همین منشاً پیدایش گروه
هاي مختلف كلامي شد
صفحه 12:
متکلمان از جهت روشي که در دفاع از
باورهاي ديني خود به کار مي گرفتند»
دچار اختلاف شدند و برخي از آنها
همچون معتزله» روش عقلي در پیش
گرفتند و برخي همچون اشاعره کمتر به
نظرپردازي عقلي روي آوردند .کلام
شيعي از جهت روش همانندي زيادي با
کلام معتزله دارد» ولي از جهت باورهاي
مورد دفاع» اختلاف هاي بنيادي با هم
دار ند
صفحه 13:
حسن وقیح عقلی
آدمیان با عقل خود حسن برخي از
امور و نيز قبح برخي ديكر را
درمي يابند و در شناخت أنهاء
نيازي به وحي ندارند .اين توانايي
عقل در شناخت كليات اعمال نيكو و
زشت» در اصطلاح متكلمان "حسن
. و قبحعقلي" نامیده مي شود
صفحه 14:
تمد بلج
در رو ايات اسلامي از
عقل به "رسول
“cyl تعبیر شده
,است
صفحه 15:
محدودیت هاي عقل
عقلگرچه ب رشناختاصولک لیلعلل)
حسنو قبیح قادر است»ولیدر شناسايي
موارد جزئي ناتواناست و عقل استدلالي
در شناخت حکم امور جزتي» معمولا به
خطا رفته است. مثلا خرد آدمیحسن
سپاسگزاریاز خداوند را و هم وجوب آن
را در مي یابد» اما نمي داند با چه اعمالي
از عهده شکر او بر مي آید
صفحه 16:
شناسايي حسنلعا لو لحساست کلیف طلی6
در پاوی ندویه لعمالخوب به تنهايي
موجب عمل نمي شود و همین طور
شناخت اعمال زشت ولحساستکلیف عقلي»
.به ترك آنها نمیلنجامد
زیرا تحقق عمل اختیاری علاوه بر ادراک
حسن و تکلیف وابسته به تصمیم و اراده
.آدمی است
صفحه 17:
عقل شیطانی
عقل شيطاني به حیله
آنديشي بر اي اشباع
بيش تر غرايز و اميال
حيواني مي بردازد
صفحه 18:
قاعده لطف
راه متکلمان در اساس مبتني بر درك اين نكته
است که خداوند آدمي را بر پایه دعوت عقلي به
خير فراخوانده استء اما اين فراخواني بدون
ارسال رسولان عقیم است و به کمال نمي رسد»
هم چنان که بدون نزول وحي» روشنائی عقل
فروغ چنداني ندارد .او که به اطف خود. خرد
را در جان آدمي نهاد» باز بر اساس لطف خود
شرع و وحي راربه عتل ارزاني مي دارد تا
,چراغ خرد با روغن شرع شعله ورتر گردد
صفحه 19:
ضرورت نبوت از منظر حکیمان
حکمت و فلسفه اسلامي؛» اگر چه ريشه در
حکمت قرآني و سنت اسلامي و به ویژه
سخنان حضرت علي علیه السلام دارد» بي
تردید نظم و نسق گيري آن به مثابه يك
علم محصول آشنايي دانشوران مسلمان با
انديشه هاي يوناني است» که از رهگذر
ترجمه آثار آنها در قرن دوم و سوم هجري
صورت گرفت
صفحه 20:
در بستر تمدن اسلامي حکیمان
بزرگي ظهور کردند که از
برجسته ترین آنها فارابي» ابن
سينا و شيخ اشراق و در دوره
اخير صدرالدين شيرازي
معروف به ملاصدرا اسث
صفحه 21:
برهان هدایت dale
برهان هدایت عامه
میراث حکیمان مسلمان
ازبررسي لزوم ارسال
,انبیاء الهی است
صفحه 22:
نظم يك موجود» اشارم به هماهنگي .4
اعضاي آنو عدم تضاد و تعاروض
بخش هاي مختلف سازنده لشدارد؛
اما هدايت آنبه معناي اين است كه
خداوند همان موجود هماهنگ و منظم
,را به سویمقصودیرولنکردم است
صفحه 23:
هدایت هر چيزي مناسب با تجهیزلتو .6
استعدادهاي وجود او است بنابر لینانسان» از
آنجهت که حیولناست. مانند دیگر حیوانات از
هليتغريزي برلهرشد و کمال حيواني
برخوردار است اما روح الهي که حیات معقول
و انساني در گرو آناست. امتیاز مهمي برلي
انسان به ارمغان آوردم است و آنعنصر اختیار
لستچنین موجودیالبته هدايثي درخور خود مي
طلبد که با اختیار او تتاسب داشته باشد و
خداوند پیامبرانرا برايهدایت انسان ها فرستادم
.است
صفحه 24:
هدایت عامه (فطرت)
در هر موجودي» نوعي کشش و
برنامه وجود دارد که زندگي آن را
از مسير سنگلاخ هاي عالم ماده و
طبیعت به مقصد معلوم هدايت مي
کند .حکیمان از اين امر به اصل
.”هدايت عامه ”ياد كرده اند
صفحه 25:
مفهوم آیه زیر بر اين نکته گواه است که
شناخت بایسته و شایسته خداوند»
مستلزم قرار و اذعان به هدایت و
راهنمايي عمومي او» و به ویژه دخالت
وي در زندگي بشر است. و آنگاه که
گفتند « خدا چيزي بر بشر نازل نکرده
ست "بزرگی خدا را چنانکه باید
صفحه 26:
مه
سنت
مسلمانان علاوه بر قرآن کریم
مجموعه اي به نام سنت در
. اختيار دار ند
سنت به طور عمده روایات به
جاي مانده از پیامبر گرامي ص
صفحه 27:
امام صادق علیه السلام در جواب كسي که اثبات نبوت
را از وي خواسته بود» فرمود :ما چون ثابت کردیم
خداي حكيمي خالق ما است که بسي والا و متعالي
i تن از آن است ae ee
بتواند با او گفت و كو كندء مي دانيم كه بايد
فرستادكاني در ميان مردم داشته باشند که از جانب
او سخني بگویند و خواست خداوند را بیان کنند و
آدمیان رار به مصالح و مفاسدشان که شناسايي و
بايبندي به آنها مايه بقاي او است» رهنمون
شوند .پس باید آمران و ناهياني باشند» که البته
.همان انبیا هستند
صفحه 28:
امام علي عليه السلام در خطبه آغازین نهج
البلاغه مي فرمایند :خداوند» پیامبران خود را
بي در بي به سوي مردم گسیل داشت تا عهد و
پيماني را که آدمي در ازل بسته و خداوند را به
ربوبیت پذیرفته بود» متذکر شوند و بازخواهي
کنند و نعمت هاي از ياد رفته ي او را به ياد
آدمي آورند و با تبليغ حقايق توحيدي بر آنها
احتجاج كنند و آنجه را كه در عمق ذهن و خرد
.آنها نهان است» برانكيزند
صفحه 29:
هر دو استدلال كلامي و فلسفي متوقف بر
محدودیت عقل و خرد در یافتن راه و رسم
حیات معقول و انساني است که آدمي را
از حیات حيواني فراتر مي برد .اما
محدودیت عتل به معناي نفي ارج و اعتبار
آن نیست .تنها در قیاس با نيازهاي گسترده
آدمي است که سخن از محدودیت عقل مي
.رود
صفحه 30:
عقل و شرع
عقل و شرع از یکدیگر ناگریزند
که عقل اساس است و شرع
بناي بر آن است و بنیاد بنا
بدون اساس ممکن نیست و ۱
,اساس بدون بنا سودمند نیست
صفحه 31:
تحقق عملي از سوي خداوند» اين است که
عقل و خرد آدمي ارتباط اين کار را با
اراده الهي در مي یابد و خداوند را چنان
مي بیند که اين کار را انجام مي دهد .مثلا
وقتي مي گوییم بر خدا ضروري است که
پيامبري بفرستد» جيزي جز اين نيست كه
خداوند جنان حكيم و عنايتمند به آدمى است
.كه امكان ندارد بيامبري نفرستد
صفحه 32:
كفتار دوم
فوايد دين
صفحه 33:
هدایت
مهم ترين فايده دين هدايت انسان به
سعادت يايدار اخروي است .نقش دين
در اين جهت؛ انحصاري است زيرا
چنین هدايتي» دانشي فراتر از آنچه
انسان از طریق معمولي مي تواند
کسب کند.لازم دارد وبدون وحی
,دسترس ناپذیر است
صفحه 34:
تمدن
انسان شاید بدون دین بتواند زندگي
اجتماعي داشته باشد» ولي زندگي
مدني آو مرهون تعالیم ديني
است .نقش دين در شكوفايي تمدن هاي
بشري انکارناپذیر است .
عدالت »اخلاق» علم» معنویت و
سیاست عدل محور از مولفه هاي
اساسي تمدن هستند که ريشه در دين
at da
صفحه 35:
دين واخلاق
اندیشیدن درباره نسبت دین و
اخلاق» سابقه طولانی دارد و
از زمان افلاطون تاکنون ذهن
فیلسوفان و متکلمان بسياري را
.به خود مشغول کرده است
صفحه 36:
حسن و قبح شرعی
برخی اخلاق را میوه اي مي دانند که بر
شاخه هاي درخت دين مي رويد و
بدون آن مجال ظهور ندارد از نظر
اينان بنياد حسن و قبح اخلاقى بر امر
و نهی شرعی است..مکتب اشعری از
.اين نظريه دفاع مي کند
هرچه آن خسرو کند شیرین بود
صفحه 37:
حسن و قبح عقلی
از سخن امام حسين عليه السلام در كربلا كه مي
فرمايند اي مردم؛ اگر دین ندارید» لااقل آزاده
باشید و از سخن امام علي عليه السلام كه مي
فرمایند حتي اگر اعنقادي به بهشت و جهنم
نداشته باشیم» باز سزاوار است که به فضایل
اخلاقي آراسته شویم» زیرا این فضایل خود
مايه توفيق استء در مي يابيم كه خوبي افعال
نه تنها در كرو امر خداوند نيستء بلكه اين امر
الهي است كه به جيزي تعلق مي كيرد كه خوب
باشد
صفحه 38:
دين و معرفت اخلاقى
برخى فيلسوفان و متكلمان معتقدند كه بدون
يرتوافكني وحيء عقل نمي تواند حسن و قبح
همه ي اموري را که لازم دارد» دریابد و
ساختار معرفت اخلاقی بشر با داده هاي
وحياني که از علم مطلق الهی سرچشمه می
گیرد» سامان مي گیرد و عقل را در
شناسائی نتایج اعمال بویژه پیامدهای
اخروی آنها یاری داده و داوری اخلاقی را
..ممكن و تسهیل میسازد
صفحه 39:
وحی عقلانیت اخلاقی انسان
را بر می کشد و آنرا وارد
و از اين رهكذرءنظام
اخلاقى دينى را شكل ميدهد
صفحه 40:
سعی فیلسوفان و عالمان اخلاق
در معرفت اخلاقی ستودنی
است اما اگر پیامبران نبودند »
اخلاق در کنج مدرسه ها و
کتابخانه ها می ماند و توده
.مردم به آن اقبال نمی کردند
صفحه 41:
دین در اصل تحقق اوصاف اخلاقي
نقشي ندارد» ولي در علم ما به آنها
نقش مهمي دارد» به طوري که بدون
ارشاد وحي بسياري از احکام اخلاقي
به ویژه امور مربوط به رابطه اخلاقي
انسان با خداوند براي انسان ناشناخته
مي ماند
صفحه 42:
دين و تربيت اخلاقى
نقش مهم ديكر دين در عرصه
.اخلاق و تربیت اخلاقی است
معرفت اخلاقی در صورتی
ارزشمند است که تربیت اخلاقی
را هم در پی داشته باشد. بیماری
راعمل به نسخه پزشک درمان
.ميكند
7
صفحه 43:
ريشه های اخلاق را فهماندن و راه
علاج را نشان دادن »یک نفر را به
مقتصد نزدیک نکند و یک قلب
ظلمانی را نور ندهد و یک خلق فاسد
,را اصلاح ننماید
.امام خمینی» شرح حدیث جنود عقل و جهل» ص 49
صفحه 44:
موعظه و تربیت اخلاقی
موعظه» يكي از عناصر»
موثر در تربیت اخلاقي است»
تا آنجا که مي توانگفت ءحلقه
ي وصل نظرپردازياخلاقي و
عمل اخلاقي» همان موعظه
.است
صفحه 45:
اسوه و تربیت اخلاقی
سهم دیگر دین در عرصه
تربیت اخلاقي» تحویل
اسوه هاي برجسته
اخلاقي به جامعه بشري
است
صفحه 46:
انسان های معمولی با دیدن کسانی
که از میان آنها برخاسته و به زیور
اخلاق آراسته شده اند» شور و
شوق مضاعفی یافته و احساس
میکنند که میتوانند مثل الگوها رشد
.اخلاقی نمایند
صفحه 47:
دين و معنويت
از نظر جامعه شناسان »سرجشمه هاى
احساس سرخوردكي و يوج كرايي به
.سه دسته اند
هرگاه انسان از لحاظط نظرینتولند .4
پدیده هاي مهم زندگي خود مثل
مرگحوادشش کستها.بلاها و... را
تبیین کند» دستخوش سردرگمي و ر
.مي شود
نا
صفحه 48:
يكي دیگر از علل احساس بي معنايي و .6
پوچي» رنج کشیدن هاي نامفهوم است .درد
و رنجي که حکمت آنبر انسان رنجور
پوشیده باشد» احساس پوچي را در او برمي
.انگیزد
مشاهده كاميابي هاي رذیلت پیشگان و .6
ناکامي هاي عامان فضیلت پیشه. از
. عوامل دیگر احساس پوچي در انسان لست
صفحه 49:
باورهای دینی افق های نوینی را
فراروی انسان می گشایند و آدمی
را در تبیین پدیده هائی مثل مرگ و
درد ورنج و بلا پاری میکنند. و با
ارائه تعریف متفاوتی از کامیابی و
ناکامی تحمل مرگ و بلاها ناکامی
.ها و رنجها را آسان می سازند
صفحه 50:
با یاد خدا و گام نهادن در صراط مستقیم
قلب انسان آرامش میابد و از غلتیدن در
,ورطه پوچی و بی معنائی می رهد
پیامبران با عطر دل انگیز معنویت احساس
پاکی و قدسیت را در آدمیان بیدار میکنند
و عواطف و احساات آنان را از حد
غرایز حیوانی فراتربرده و روزنه هائی
.از ملکوت را به روی آنان می گشایند
صفحه 51:
دين و عدالت
ظلم ستپزی پیامبران الهی به
دیگران درس شهامت و شجاعت
می آموزد و به ایشان اراده و
انگیزه عدالت جوئی میبخشد و
آدمی را از سکوت در برابر
ظالمان و مماشات با ایشان باز
.میدارد
صفحه 52:
گفتار سوم
علم و دين
صفحه 53:
تعقل سرچشمه علم
اندیشیدن» يكي از اجزاء ذاتي آدمي
است و به اصطلاح قدما فصل
منطقي انسان به شمار مي
رود ,تعقل» سرچشمه علم و دانايي
است و شاید همان امانتي است که
به گفته قران کریم» موجودات دیگر
.از پذیرفتن آن سرباز زدند
صفحه 54:
امانت را بر آسمان و زمین و کوه ها"
عرضه کردیم پس. از برداشتن آن
سرباز زدند و از آن هراسناك شدند و
انسان آن را برداشت »راستي او
*ستمگري نادان بود"احزاب PO
آسمان بار امانت نتوانست کشید
,قرعه فال بنام من دیوانه زدند
صفحه 55:
دين و انديشه
دين باز نمود فطرت و سرشت آدمى
است و نهال دين ورزى بر زمين
دانائى و انديشه روئيده است.از
ديدكاه دين علم و انديشه موجب
.خشیت الهی است
از بندگانخدا تنها دلنایاناز او ...
میترسند....فاطر»60
صفحه 56:
کثرت استعمال کلماتی مانند
فقه» علم»تدبر ءتفکر در قرآن
گویای اهمیت علم در قرآن
.است
بكو ليا كسانىكه مىدانند و كسانى..
كه نميدلنند.يكسانند؟.زمرء.©
صفحه 57:
ارزش, علم در سخن پیأمبر ص
ابن سینا در رساله ي "معراجیه" روايتي را از
بيامبر كرامي اسلام عليه صلوات الله نقل مي
كند كه كوياي ارزش والاي تفكر در نكرش
:ديني است
اي علي ! در مسابقه تقرب به خداوند اگر بر
مرکب علم و دانايي و اندیشه سوار شوي از
هر کس ديگري» حتي آنان که با نماز و روزه
به سوي خدا مي شتابند» بيشي مي كيري و به
.قرب خداوند نايل مي شوي
صفحه 58:
علم تجربی
آنچه در باب اهمیت علم گفته شد مربوط
به معنای عام علم است اما علم معناي
محدودتري نیز دارد که در عصر
رنسانس در غرب پدید آمد» که فقط به
معارفي که از رهگذر تجربه به دست
مي آیند گفته مي شود .مشاهده و
آزمون دو عنصر اساسي علم در
. معناي جدید خود است
صفحه 59:
نقش یونان و اسلام در علوم تجربی
تاريخ علم تجربى نشان ميدهد كه علوم
تجربى و برخى ديكر از شاخه هاى
معرفت در يونان روئيد و در بستر
تمدن درخشان اسلامى به اوج شكوه
خود رسيد جندانكه برخى اساسا علوم
تجربى امروزى را صورت تكامل
.يافته علوم تجربى اسلامى ميدانند
صفحه 60:
برخی نیز علوم تجربی رایج
را كاملا بيكانه از علوم
تجربى اسلامى دانسته و
آنرا بذرى ميدانند كه در مهد
.الحاد يرورش يافته است
صفحه 61:
یک سوال
چرا در تمدن اسلامي حتي در اوج
رشد علوم تجربي موضوع تعارض
دین و علم پیش نیامد» اما در تمدن
جدید غرب بلافاصله بعد از رشد و
گسترش علوم تجربي» مسأله
تعارض آن با دین» موضوع محافل
و مجالس علمي شد؟
صفحه 62:
پاسخ
وجود برخي مطالب در تورات و انجیل
که با دعاوي علوم تجربی ناسازگار
بود و نیز برخورد نادرست اصحاب
كليسا با عالمان نامداري چون گالیله,
در فراهم كردن زمينه تعارض ميان
عالمان و دين باوران تأثيري زرف
,داشت
صفحه 63:
زمینه تعارض علم و دين
كساني بدون دقت در آموزه هاي ديني و
یافتن ربط و نسبت آنها با نتایج
تحقبقات علمي پنداشته اند که میان آن
دو تعارضیلاینحل است و لاجرم باید
.. يكي را رها کرد
صفحه 64:
برخي از اينان به اتكاي كمال دين و اين كه
هر معرفتي را بايد از كتاب مقدس كرفت»
به جشم ترديد و تحقير در يزوهش هاي
علمي نكريسته و آن را با دينداري
ناسازكار دانسته اند. اينان بجاى آنكه براى
يافتن قوانين خلقت جشم بر عالم تكوين
بكشايند به كتب مقدس و آثار دينى جشم
دوخته و عالمان بزركى جون كاليله را
.تكفير كرده اند
صفحه 65:
از سوي دیگر» برخي از مدعیان
تعارض» علم را گریزناپذیر دانسته
وتنها راه رسیدن به حقیقت را علم
تجربی دانسته و دست از دينداري
کشیده اند.اين تلقي از علم که در
دامان رنسانس پرورش
یافت» به scientisml ALS ale
,معروف گشت
صفحه 66:
در نگاه این گروه از دانشمندان بحث از
خدا و فرشته و زندگی اخروی و...
پوچ و بی معناست و تنها علوم تجربی
و مادی فضیلت است و میتواند
خوشبختی را برای بشر به ارمغان
آورده و بهشت را برای بشر بر روی
زمین بسازدهاما بزودی نادرستی این
.تصورات برملا شد
صفحه 67:
دلايل عدم تعارض ميان دين و علم
برخي از مهم ترين مباني و فرض هاي-0)
علوم تجربي» خود از سنخ علوم تجربي
نیستند و به لحاظ معرفتي مقدم بر دادم
:هاي تجرییاند.مثللینکه
الف)طبیعت مادی مستقل ازفاعل درک کننده
.واقعیت دارد و قابل فهم است
ب)نظم و فرآیندی که در مقیلس محدود
,کشف میشود قابل تعمیم به کل هستی است
صفحه 68:
فناوريکه فرآورده علم جدید است» 0
برخلاف انتظار به جاي آنکه صلح و
آرامش و اطمینان خاطر را به نوع
بشر هدیه دهد» خود مایه ي جنگ ها
و دلهره هاویسیار شد وثابتکرد که
بهشتخيا لىعلوم تجربیسرلبیی یش
نبود 4 ممکنلستحتویه نابودی
,باه دستغخودشمنجر گردد
صفحه 69:
علم و علم گرائی
علم با علم گرايي متفاوت است. علم گرايي
همان نگریستن عالم از دریچه تنگ علم و
. ستیز با دیگر معارف همگون است
امام علي علیه السلام در مورد ارتباط دين
: و علم مي فرمایند
حیات علم در گرو ایمان است و اگر دین و
ایمان از جامعه اي رخت بربندد» درخت
دانش» برگ و باري جز تلخي و
.ناهنجاري ندارد
صفحه 70:
دیدگاه های مختلف رابطه علم و دين
در مورد نسبت داده هاي علمي با آموزه هاي
.ديني سه نظريه وجود دارد
: علم و دين دو نهاد متعارضند .0
طبق اين نظر حداقل بين برخي از آموزه هاي
دين با داده هاي تجربي تعارض است . فرض
اصلي اين ديدكاه آن است كه هم متون وحياني
درباره علم طبیعت سخن گفته اند و هم علم
مدعي حقيقت نمايي در اين عرصه استء ليكن
كفته هاي آن دو در برخي موارد متعارض
.است
صفحه 71:
كساني که اعتقاد به تعارض دین و علم را
دارند مواردي از تعارض این دو را آورده
. اند
به عنوان مثال آیات کتاب مقدس از زمین -
مركزي عالم دفاع مي کند درحالي که
علم» خورشید - مركزي را پذیرفته
است یا مثلا آموزه هاي ديني از خلقت
ثابت انواع سخن مي گویند درحالي که
زیست شناسي» تحول انواع را يذيرفته
است
صفحه 72:
نقد نظريه تعارض علم و دين
در پاسخ گروهی معتقدند که عهدین نظر
قطعی در باره واقعیات تجربی نداده و
تفسیر عهدین میتواند با داده های قطعی
.علوم تجربی سازگار شود
و گروه دیگر معتقدند که علم تجربی تنها
ابزاری برای سودمندی درعمل است وبه
دنبال واقعیت نیست لذا همچون افسانه ای
مجعول است ولی آنچه دین میگوید.
,واقعیت است
صفحه 73:
گروهی موارد ادعايي تعارض را
مورد بحث قرار داده و ثابت کرده
اند كه آيات عهدين يا قرآن كريم؛
اكرجه دلالت ظاهري بر خلقت
مسثقل انسان از خاك دارد با توجه
به قراین مختلف مي تواند با نظریه
.تکامل نیز سازگار باشد
صفحه 74:
برخي دیگراز ناقدان با بهره گيري از
ديدگاههاي رایج در فلسفه علم» مبني بر
این که نظریات علمي برگردان واقعیت
هاي خارجي نیست. بلکه بر ساخته هاي
ذهني انسان استوار است که به دلیل
سودمندي در تحلیل و تبیین حوادث عالم
مقبول افتاده است» به نقد ديدكاه تعارضص
ادعايي يرداخته اند .اين نظریه» كه در
فلسفه علم امروز رواج
دارد«ابزارانكاري»» ناميده مي شود
صفحه 75:
نظریه تعارض فعلا رواجی ندارد و
اينکه بشر بر سر دوراهی علم و
دین قرار گیرد» مطرح نیست بلکه
بیشتر اين اندیشه مطرح است که
بشر در زندكى به هر دو نياز
.دارد
صفحه 76:
علم و دين دو نهاد متمایز و بیگانه لند.6
سخن كساني كه كنار نهادن دين يا علم
را از ساحت زندگي انسان برنمي
تابند» اين است که دين و علم دو مقوله
جدا از هم و متغایرند و وظیفه و
کارکرد متمايزي دارند است و از اين
روي هرگونه تعارضي میان آن دوء از
صفحه 77:
اینان میگویند الهیات و علم با دو
موضوع كاملا متفاوت سر وکار
,دارند
موضوع دین تجلی خداوند در مسیح
است و موضوع علم تجربی کشف
و پیش بینی قوانین طبیعت با
.آزمون و مشاهده
صفحه 78:
دیدگاه كارل بارت
کارل بارت » که يكي از تأثیرگذارترین
متکلمان مسيحي است و بیشترین نقش را
در بسط و توسعه سخت کيشي نوین دارد»
معتقد بود که الاهیات و علم با موضوع
هاي از بن متفاوتي سروکار دارند.
موضوع آلاهبات تهاي خد ول در مسوج
است و موضوع علم» جهان طبيعت .وي
احتقاد به تمایز حوزه علم و دین دارد
صفحه 79:
پیش فرض اصلي سخت
كيشي نوين اين است
که :متون مقدس» هیچ چیز
معتبر و موثقي راجع به
,مسائل علمي به ما نمي گوید
صفحه 80:
فیلسوفان اگزیستانسیالیست( اصالت
وجود ) معمولا معرفت علمي را غير
شخصي و عيني مي دانند اما معرفت
ديني را شخصي و ذهني .موضوع
sale اشياي مادي و نقش و کارکرد
.هاي شخصي و اخلاقي
صفحه 81:
فیلسوفان تحلیل زباني» دين و علم را دو
بازي زباني متفاوت مي دانند که هر
يكه براي هدف خاصي برنامه ريزي
شده اند. غایت علمی معمولا پیش بینی
و کنترل است » اما زبان" دين براي
مقاصدي نظیر نیایش و کسب آرامش
و هدایت به کار مي رود
صفحه 82:
اشکال اساسي جدا انگاري
مطلق ميان دين و علم»
ناديده كرفتن بخشي از زبان
دين استء كه به بيان حقايق
,طبيعي پر داخته است
صفحه 83:
علم و دين دو نهاد مكمل لند.©
كروهى ديكر مدعي شده اند كه
علم و دين ممكن است موضوع
واحدي داشته باشند» اما غرض
.و غايت آن دو متفاوت است
صفحه 84:
معتقدان به مكمل بودن علم و دين» تمایز
موضوعي میان علم و دین را نپذیرفته»
مي گویند :بسا که دین نیز درباره حوادث
طبيعي سخن گفته است .اما داشتن
موضوع واحد» موجب تعارض میان آن
دو نیست» زیرا تبیین ديني از يك حادثه
طبيعي» سمت و سويي متفاوت با تبیین
علمي آن حادثه دارد و اين تبیین ها مکمل
همدیگرند. (مثال تابلوی یک مغازه)
صفحه 85:
: آنها گفته اند
اگر دین درباره عالم طبیعت» سخني
گفته باشد» غرض از آن کشف
معاني حوادث طبيعي است»
درحالي که علم با علل حوادث
.طبيعي سر و کار دارد
صفحه 86:
پیش فرض نظریه مکمل بودن
دين و علم؛ با نظریه متمایز
بودن علم و دين مشترك است
هر دو بر اين باورند كه دين
سخني درباره علل حوادث
صفحه 87:
: نقد نظريه مكمل بودن علم و دين
سخن گفتن از معاني حوادث منافاتي با
سخن از علل آنها ندارد بنابراین نباید
از اين نكته غفلت شود كه برخي از
گزاره هاي متون ديني نقش جملات و
اظهارات علمي را نیز دارند ,در
چنین تفسيري از دین» امکان آن هست
كه بين كفته دين و دستاورد علم
.تعارض افتد
صفحه 88:
در ياسخ بايد كفت :علي الاصول جنين
امكاني وجود دارد» اما راه هاي
رهايي از اين چالش هم وجود دارد
يكي اين که متون ديني تا حدي مجال
,تفسیر و تأویل دارند
ديكر اين كه نظریات علمي هم تا
حدودي آميخته با ظن و فرض و
.احتمال اند
صفحه 89:
این بدان معناست که آنجا که علم تجربی در
مورد طبیعت به یک نئیجه قطعی رسیده
است»ولی ظاهر آن با دین متعارض است
تفسير و تاويل بايد تحول و تکامل یابد و
آنجا که دین بیان قطعی از طبیعت کرده
نیست علم تجریی باید تحول و تکامل
.يابد
صفحه 90:
گفتار چهارم
وحی و معجزه
صفحه 91:
وحى
هر امتى شاهد دعوت بيامبرى بوده
است كه ضرورت داشته و عقل هم
ضرورت آنرا در ميابد اما سوال
اینجاست که یک بشر چگونه با
خداوند تماس گرفته و پیام او را
دریافت میکند. تماس مخلوق با خالق
,در نظر مردم شگفت آور است
صفحه 92:
تعریف وحی
قرآن کریم» سخن گفتن
خداوند با پیامبران را
وحي ناميده است .وحي
به معناي القاي محرمانه
.جيزي است
صفحه 93:
موارد استعمال وحی در قرآن
و گاهي درباره انسان هايي هم که پیامبر
نیستند» به کار رفته است» گاهي به حیوانات
نسبت داده شده است و گاهي حتي به جمادات
. هم وحي الهي فرود آمده است
... به مادر موسي وحي کردیم-
. .و پروردگار تو به زنبور عسل وحي کرد -6
آنروز که( زمین )خبرهاي خود را باز -9
كويد( همانكونه )كه بروردكارتبدلنوحي
كردم است
صفحه 94:
معناي مشترك وحي در تمام اين
استعمال هاء هدایت و راهنمايي
پنهان از دیده دیگران است. البته
در هر مورد» وحي الهي مناسب با
گیرنده هدایت» شکل خاصي به
.خود مي كيرد
صفحه 95:
براي ايمان به وحي كه شرط
لازم تدین است » لزومي به
شناسايي دقیق آن نیست و
تنها توجه به امکان آن و
ادعای انبیا در باب وقوعش
.كافي است
صفحه 96:
وحی نبوغ و کشف و شهود
وحي از جانب خداوند است و گاهي
پیامبر نیز انتظار آن را ندارد .اين
ويژگي» وحي را هم از شهود و هم از
نبوغ» برتر مینشاند. نبوغ قدرت شدید
ذهنی است که برخی افراد را بدون
طی مراحل علمی لازم و معمول » به
,درک حقایق توفیق میدهد
صفحه 97:
تفاوت وحی و نبوغ
سنخ حقیقت هايي که از رهگذر
نبوغ حاصل مي آیند» از نوع همان
حقايقي است که عقل قادر به ادراك
آنها است برخلاف حقایق وحياني
که بر اثر گشوده شدن چشم انداز
,جدید آشکار مي شود
صفحه 98:
تفاوت وحی و کشف و شهود
کشف و شهود که معمولا بر آثر ریاضت نفس براي
برخي ممکن مي گردد» برخلاف وحيء از انسان
شریوع مي شود .انسان اگر توجه خود را از بیرون»
معطوف به درون کند و مدتي نفس سرکش را
ریات دهد» حقايقي را در عمق جان خود مي یابد
که دیگران از آن بي بهره اند .وي اين حقایق را از
كسي دریافت نمي کند» اما در وحي» پیامبر فقط
گیرنده پیام است و خود مخاطبي است که كسي براي
. او سخن مي كويد
صفحه 99:
شايد دليل اين كه در قرآن کریم بیش از
مار خطاب به پیامبر اسلام از
واژه «قل» به معنی«بازگو» استفاده
شده است» این نکته باشد که نقش
پیامبر در ابلاغ وحي فقط تکرار بي کم
و کاست پیام الهي است و از اين که
کوچکترین تغييري در آن بدهد» سخت
بیم داده شده است
صفحه 100:
بيامبران از ميان كساني انتخاب مي
شدند كه شهرتي به دانشوري و علم
نداشته و كاه خواندن و نوشتن نيز نمي
دانستند» تا اين شبهه بر ذهن آدميان
هجوم نیاورد که گفته هاي آنان»
حاصل دریافت شهودي است که با
بياني عصري و برگرفته از فرهنگ
,زمانه آميخته است
صفحه 101:
آیه زیر اشاره بر اهمیت حفظ متن وحي از
هركونه تغيير و دكركوني دارد
فرود آمده لهاست از جانب( بيام)
بروردكار جهانيان» و اگر( پیامبر )پارم لي
گفته ها بر ما بسته بود» دست راستش را
سخت مي گرفتیم» سپس رگقلبش را پارد
مي كرديم و هيج يك از شما مانع
.از(عذلب)او نمي شد. الحاقه 0 وم
صفحه 102:
پیامبران مدعي دریافت پیام الهي ازره
طریق وحي اند .تصدیق و ایمان به
این ادعا یا بر اساس گواهي فطرت و
اطمینان برآمده از عمق جان آدمي
است و يا از رهگذر استدلال و
استنباط. يس طلب دلیل بر صدق
ادعاي پیامبران» امري معقول و
پسندیده است
صفحه 103:
معجزه از ضروریات
است و ایمان به وقوع آن
به معناي ایمان به قدرت
غيبي انبیا و شرط
,رستگاری است
صفحه 104:
علت معجزه
پذیرش وقوع معجزه بدون علت» خلاف اصل
بديهي عقل است و با فرهنگ خود قرآن که بر
نظام سبب و مسببي عالم صحه مي گذارد»
منافات دارد .پذیرش وقوع معجزه بدون علت»
پذیرش تصادف است که پيامدهاي ويرانگري
دارد» از جمله این که اگر بنا است معجزه
بدون علت باشد» چرا کل عالم ممکنات بدون
علت و بر حسب تصادف موجود نشده باشد» که
,دیگر نیاز به خدا هم نباشد
صفحه 105:
َك مکاتب ناه
پاسخ مکاتب مختلف به علل وقوع معجزه
به اعتقاد اشاعره» علت تحقق معجژه ارادم qd.
خداوند است و ارادم او بر هر چيزي تواناست
به باور شیعیان بر جهان طبیعت» نظام
. ضرورماسباب و مسببات حاكم است
براين اساس معجزه نيازمند توضيح و تبيين است»
زيرا به ظاهر جنين مي نمايد كه نظام ضرورت
.طبيعت را نقض كرده است
صفحه 106:
برخي از دانشمندان مسلمان ضمن
پذیرش نقش عناصر طبيعي در نظام
خلقت و ارتباط ضروري علی و
معلولي» جايي براي توجیه معجزه هم
باز مي گذارند و آن را از رهگذر
دخالت نيروي غیر طبيعي در سیر
,طبيعي امور ميدانند
صفحه 107:
تبیین le معجزه
در توضیح و تبیین چگونگي معجزه با
فرض قبول نظام ضروري عالم دو نظر
وجود دارد
معجزه اگرچه در ظاهر نقض قوانین-)
طبيعي مي نماید» در واقع چنین نیست و آن
چه وجود دارد» علم انبیا به روندهاي
,جایگزی نیلستکه ما بر آنها واقف نیستیم
صفحه 108:
بيامبر با استمداد از غیب» قدرتي-6
شگرف پیدا مي کند که به وسیله آندر
مسير طبيعي امور عالم دخل و
تصرف مي کند .اما دخل و تصرف
= 9 امور خود در
چارچوب قواعد خا :
كيرد و به معناي باطل كردناسبات
صفحه 109:
تفاوت معجزه و عمل مرتاض
مرتاض ها گاه كارهاي خارق العاده اي
انجام مي دهند» اما تفاوت آنها با
معجزه انبیا در قدرتي است که موجب
اين اعمال است. قدرت پیامبران به
onl خداوند است» درحاليكه مرتاضان
با تقویت قواي روحي خود و
اثرگذاشتن در روندهاي طبيعي چنین
.اعمالي را انجام مي دهند
صفحه 110:
تفاوت معجزه و کرامت
در كتاب هاي كلامي براي بیان تفاوت
معجزه با کرامت به مقارن بودن
معجزه با ادعاي نبوت و دریافت وحي
و خالي بودن کرامت از اين Leal
اشاره مي کنند. کرامت بر خلاف
رياضتء از غيب مدد مي كيرد» بي
.آنكه بر اي اثبات رسالت باشد
صفحه 111:
معجزه علاوه بر آن که امکان وحي را ثابت
مي کند»بر اساس قاعده "اشياي همانند»
داراي حکمي همانند هستند*نشان مي دهد
چنان که مي توان قدرتي را از غیب كرفت
و عصايي را اژدها کرد» مي توان سخن
خداوند را از غيب كرفت و به آن علم بيدا
.كرد و هم ديكران را به آن آشنا كرد
صفحه 112:
نقش معجزه
نقش معجزه بیشتر براي
اثبات وقوع وحي است. نه
امکان آن» و دلالت معجزه
بر صدق ادعاي انبیا در
,دریافت وحي است
صفحه 113:
گفتار پنجم
جاو دانگی اسلدم
صفحه 114:
مقدمه
اولین انساني که پاي به
عرصه وجود نهاد و
زندگي را در زمین آغاز
کرد» پيامبري از پیامبران
_خداوند بوده است
صفحه 115:
آیات زیر به پیامبر بودن حضرت آدم
:اشاره دارد
به یقین خداوند» آدم و نوح و خاندان ابراهیم
و خاندان عمران را بر مردم جهان»
برتري داده است آل عمران 06
و(خداوند) همه اسماء را به آدم آموخت بقره
ed
سپس آدم از پروردگارش كلماتي را
دریافت کرد بتره 9
صفحه 116:
اولین انسان پیامبر
با استناد به ادله اي که در باب
ضرورت وجود وحي و رسالت در
زندگي انسان گفته شد» نیز مي
تواند این را ادعا که اولین انسان
پیامبر بوده است» ثابت کرد زیرا
او نيز براي رستكاري خويش نياز
.به امداد الهي داشته است
صفحه 117:
انواع پیامبران
برخي از فرستادگان را خداوند برمي-)
انگیخت تا قوم و قبيله لهرا از انحرلف
عقيدتي یا اخلاقي و اجتماعي ویژه لي
که بدلندچار شده بودند»
برهاند «رسلكت این گروم از پیامبران
به زمان و مکان خاصي محدود مي شد
.و پیام جهان شمولي نداشتند
صفحه 118:
برخي از فرستادگان الهي وظیفه 6۰
تبلیغ. واستقرار شریعت پیامبران
بزرگمانند نوح ع و موسیع را بر
عهده دلشتند .آنان مي بايست چرلغ
هدايتي را که پیامبرانصاحب شریعت
روشن کردم بودند» فروزاننگه دارند
و آنپیام را در دیگر محدودم هاي
,جغرافيايي و زماني بگسترانند
صفحه 119:
كروهي از بيامبرانكساني بودند كه در -د©
اصل فقط برلييك قوم یا ملت خاصي play
الهي را مي آوردند و خود نیز دعوي جهان
شمولي نداشنند .قرآنکريم دربارم حضرت
:يونس ع مي فرماید
و او را به سوي يك صد هزار( تفر از ساکنان
نینوا )یا ببشتر روانه کردیم .پس ایمان آوردند و
.تا چندي برخوردارشان کردیم
پيامبراني نیز بودند که رس لیعظیم تر -6
داشتند و همگانمخاطبپیام الهي آنان بودند
صفحه 120:
خاتمیت
پیامبر عظیم الشأن اسلام علاوه
بر اين که صاحب شریعت
است» ويژگي ديگري نیز دارد
او خاتم بيامبران است ودين او
آخرين برنامه سعادت بشر
.اسث
صفحه 121:
اعتقاد به این که ماجراي پيامبري و
نبوت با آمدن حضرت محمد
صلوات الله عليه يايان مي كيرد و
سلسله اي كه از آدم شروع شده بود
با حضرت محمد ص به فزجام مي
رسد از ضروریات دین اسلام
.است
صفحه 122:
در غزوه تبوك پیامبر به حضرت
: علي علیه السلام مي فرماید
تو براي من مانند هارون براي
موسي هستيء با اين تفاوت که بعد
از من بيامبر ديكري نخواهد
آمد. .اين حديث اشاره به خاتمه
.نبوت دارد
صفحه 123:
آیه زیر اشاره به خاتمه نبوت با حضرت
. محمد عليه صلوات الله عليه دارد
محمد يدر هيج يك از مردان شما نيست» ولي
فرستاده خدا و خاتم بيامبران است و خدا
همواره بر هر جيزي دانا است. قرآن كريم
براي همه مردم نازل شده است. خاتم به
معناي مهري است كه نامه يا ييام را با آن
,پایان مي دهند
صفحه 124:
براي تحلیل نظري دلیل خاتمیت اسلام» بايد
وضع فكري و معنوي اقوام گذشته را با وضع
بشر در دوره هاي بعد از رسالت پیامبر اسلام
سنجید .زندگی بشریت مانند زندگي آدمي
مراحل مختلفي دارد . دوره كودكي بشر سپري
شده و مقارن ظهور اسلام» او وارد دوره
پختگي و بلوغ خود شده بود و اين تفاوت دو
دوره» خود را به صورت هاي مختلف نمایان
. مي سازد
صفحه 125:
بشر در دوران اولیه حیات خود به كودكي
مي ماند که محتاج مراقبت مستمر بود انبیا
پي در پي مي آمدند تا پیوسته وي را
متوجه رستگاري خود سازند.اما بشر
امروز که مخاطب اسلام است» به حدي از
درك و بلوغ رسیده است که با سرمایه
هاي زميني و آسماني خود مي تواند
وظایف خویش را تشخیص دهد و مسير
.رستگاري را تا پایان بپیماید
صفحه 126:
مفهوم اجتهاد» که استتباط احکام تعالیم اسلام
است. اهمیت زيادي دارد زیرا از رهگذر آن
است که اسلام بخش عمده اي از نيازهاي جدید
و بي سابقه ي بشري را پاسخ مي دهد .باید
توجه داشت که مجتهد» حکم جديدي نمي آورد
که با خاتمیت اسلام منافات داشته باشد» بلكه او
فقط وقتی با موضوع جديدي مواجه مي شود
كه حکم آن در متون ديني نیامده است» حکم آن
را با استفاده از تعالیم اسلامي بر اساس روش
به دیگر ان اعلام می دارد
صفحه 127:
يكي از دلایل تجدید نبوت هاء
تحریف هايي بود که بشر در کتاب
آسماني مي کرد و آن را از کتاب
هدایت به كتابي معمولی تنزل مي
داد و گاه حتي آن را مایه گمراهي
دیگران مي ساخت .فهم و دریافت
معارف با استعداد و آمادگي
.ارتباط تنگاتنگي دارد
صفحه 128:
قرآن متعهد به بیان حقایق لازم براي
رستگاري انسان است و از اين جهت»
جيزي را فروكذار نكرده است .از اين
رو پیشرفت در علوم طبيعي» رياضي
و حتي فلسفه؛ آموزه هاي اسلام را
دستخوش تغییر و تحول نمي كند و
رشد علمي و تكنولوژي موجب تجدید
نبوت نمي شود
صفحه 129:
آنچه ممکن است تغبیر آن مایه نقص
دين تلقي شود تغيير در مناسبات
حتوقي است» زیرا زندگي جدید
مسائل جديدي مطرح کرده است»
اما راه حل اسلامي براي حل اين
كونه مسائل اجتهاد است
صفحه 130:
قرآن سخن خداوند است» درحالیکه در
تلقي بسياري از مسیحیان» کتاب مقدس
تعبيري از تجربه ديني حضرت عیسی
ع است که لزوما از فرهنگ و زبان
قوم خود اثر گرفته است. نه آنکه
,کلمات آن عین سخن خداوند باشد
صفحه 131:
تا فقه و حقوق و اخلاق )همگي در CAT
,قرآن است
طبق آیه زیر خداوند وعده داده است که
قرآن را از هرگونه تحريفي حفظ کند
بيتردید» ما اين قرآن را به تدریج نازل کرده ایم
و قطعا نگهبان آن خواهیم بود
صفحه 132:
براي روشن تر شدن معجزه قرآن»
سه نكته را بايد در كانون توجه
:خود قرار داد
خار قالعادم بودن)
استناد پیامبر به آنبرليصدق-6
ادعاي خود
ناتواني آدمیان از معارضه با آن 0
صفحه 133:
خارق العاده بودن قرآن را از
جهات متعددي مي توان نشان
cal که برخي بدین قرارند
اعجاز طريقي
اعجاز لفظي
صفحه 134:
اعجاز طريقي قرآن کریم
آورنده قرآن بي هیچ ترديدي يك فرد عامي بوده و نام
او در میان دانشوران و ادیبان آن روزگار نبوده
است .نه فقط پیامبر بلکه در محیط آن روز مکه»
علم و دانش رواجي نداشت و زبان هنر. تنها در
وصف امیال پست آدمي درخشش داشت .اگر قرآن
محصول خرد و انديشه ي خود او بودء بايد لااقل از
سال ها قبل كلماتي مانند قرآن از زبان او شنيده مي
شد .نه فقط آوردن قرآن از جانب بيامبر خارق العاده
بود» بلکه برآمدن قرآن در محيط آن روز حجان
.بيريون از عادت و انتظار بود
صفحه 135:
اعجاز لفظي قرآن کریم
قرآن در اوج فصاحت و بلاغت است» يعني به
اعتراف سخن شناسان بزرگ معاني را در
عباراتي زیبا و رسا بیان مي کند .قرآن
اسلوب بیان خاصي دارد که نه شعر است و
نه نشمعمولی. ولي بخشي از فصاحت و
بلاغت آن در زيبايي تعبیرها و به كارگيري
مثل ها است .زيبايي قرآن در فصاحت و
بلاغت الفاطش محصور نیست. بلکه آهنگ
دلنشین اصوات آن نیز جلوه اي از اعجاز آن
.است
صفحه 136:
قرآن وشعر
زيبايي شعر در گرو خیال پردازي آن
است که معمولا هر چه از واقعیت
دورتر باشد» به ذائقه آدمي شیرین تر
مي آید اما قرآن از هرگونه خیال
پردازي و تشبیه هاي مبالغه آمیز رایج
در شعر خالي است. با این همه
.زيبايي آن مسحور کننده است
صفحه 137:
اعجاز معنائی
قرآن » کتاب هدایت و مشعل
فروزان راه رستگاري است و
هرچه را که آدمي براي
حصول به سعادت دنیا و
آخرت خود لازم دارد؛ به او
صفحه 138:
در نگاه قرآن سعادت انسان از گذرگاه
واقعیت ها عبور مي کند» به همین
جهت است که شناخت خداوند به
عنوان اصلي ترین واقعیت هستي» و
ایمان به فرشتگان به عنوان واقعیت
مهم در عرصه فعل و تدبیر الهي و
شناخت ده ها واقعبت اصبل دیگر»
همگي ارکان سعادت آدمي است
صفحه 139:
خدا ۱
. 5-0 3-7
eats ق رآ
:۱ ۰
~ ار 8 2
J 7 a ات يي
۳ 9 از | نیت نظر
ياز بالا تواند ۳ | es 4
i ا ست
ویر اوه 7 ۱
و
نما
ايد
صفحه 140:
گفتار ششم
یگانگی راه اسلام
صفحه 141:
*
مقدمه
در طول تاریخ پیامبران بزرگی ظهور
کردند که برخی صاحب شریعت و
کتاب آسمانی بودند. آنچه امروز از آن
شرایع بر جا مانده است عمدتا در
قالب سه دين بزرك توحيدي یهودیت»
مسیحیت و اسلام
صفحه 142:
درباره اين که پیامبران صاحب شریعت چه
كساني بوده اند» اختلاف است .معمولا
آيين زرتشت هم جزو شرایع آسماني به
شمار مي آيد برخي از دين شناسان غربي
آيين هاي بوداء كنفوسيوس و شينتو را هم
جزء اديان آسماني به شمار آورده اند »اما
ديدكاه رايج و تقريبا اجماعى علماي
.اسلامي» خلاف آن است
صفحه 143:
کثرت گرائی
كساني معتقدند که تکثر ادیان نشانگر
وجود راه هاي مختلف به خداوند است
و در واقع به جاي يك صراط مستقیم
«بلور الیسم» صراط هاي مستقیم
وجود دارد .اين نكرشء در اصطلاح
رايج امروزي (كثرت كرايي )ناميده
.مي شود
صفحه 144:
در ميان متكلمان مسيحي» شايد جان هيك بیش از
دیگران در دفاع از کثرت گرايي سخن گفته
است. کیت یندل میگوید که اديان غير از
کثرت گرايي است .اولي واقعیت خارجي است»
اما ديگري نظریه الاهياتي يا فلسفي است که
مي خواهد تکثر واقعي ادیان را توضیح دهد و
تباید كساني به بهانه واقعیت تکثر ادیان» از
واقعي و حقيقي بودن کثرت گرايي سخن
بگویند
صفحه 145:
حصرگرائی
طبق نظریه«حصرگرايي» همواره
فقط يك دين وجود دارد كه مي
تواند عهده دار هدايت انسان باشد
بنابراين» يك راه مستقيم وجود دارد
.حصركرايي نكرش غالب در ميان
.بيروان هر ديني است
صفحه 146:
باو ر کلیسا
عيسي که من زاه و را و"
حیات هستم .هیچ کس نزد پدر جز
به وسيله من نمي آيد“ همواره از
انحصار دين نجات بخش و معتبر
.در مسيحيت دفاع مي كردند
صفحه 147:
باور مسلمانان
در ميان مسلمانان نیز اعتقاد قطعی
وجود دارد که راه هدایثت همواره
واحد است» به طوري که مسلمانان
هر روز بارها از خداوند مي خواهند
که آنان را به راه مستقیم -نه راه هاي
مستقیم - هدایت کند. « اهدنا الصراط
« المستقيم
صفحه 148:
۰ & هه 2
زمینه های کثرت گرائی
فليب كويين سه عامل را زمينه هاي ظهور کثرت
كرايي دانسته است
بسيارياز مسيحيان از جنك هاي مذهبي خسته -4
شده و نوعي تساهل و تسامح بيشه خود كردم بودند
كسترش مطااهات اديان در جامعه مسيحي قرن -.©
بيستم و يافتن وجوه اشترلكبسيارمميان اسلام و
مسيحيت
- همزيستي پیروانادیان مختلف در كشورهاي -©
غربي
صفحه 149:
برخي از نویسندگان مسلمان از
نوعي کثرت گرايي» به نام
کثرت كرايي ديني غير
فروكاهشي جانبداري مي کنند»
که مفاد آن همان حصرگرايي
.است
صفحه 150:
نظر جان هیک
به نظر جان هيك مدعاي كانوني کثرت گرايي آن
است که همه ادیان آسماني راه رستگاري
اند .دلیل اصلي اين ادعا آن است كه روح
خودمحوري رهايي یابد و زندگي خود را بر
مدار واقعیت سر و سامان دهد .روشن است که
مراد از واقعيتمحوري» تنظیم حیات بر اساس
خواست خداوند است .به عقيده هيك جنين
.كاري از همه اديان اصيل بر مي آيد
صفحه 151:
واقعیت آشكاري که کثرت
گرایان را با مشکل مواجه
مي کند» وجود اختلاف هاي
عقيدتي در ادیان موجود
است
صفحه 152:
نقد بر نظریه کثرت گرايي
برخي از منتقدان غربي به درستي
اشاره کرده اند که باید انسان نسبت
به معبود خود و سرسپاري نسبت
به او» برداشت صحيحي داشته
باشد تا بتواند از دام خودپرستي
,بر هد
صفحه 153:
تا تصور روشن و درستي از معبود
نباشد» ممکن است آدمي همچنان در
دام خودپرستي باشد» هر چند بر او
نام خداپرستي نهاده باشد .این سخن
قرآن است که به پیروان خود هشدار
مي دهد " آیا ديدي آن که خدایش را
*هواي نفس خود گرفته بود؟
صفحه 154:
اشکال پلورالیستها ناسازگاری اعتقادات ادیان
جان هيك مي كويد :آنجه اين
ناسازكاري را از ميان بر مي دارد آن
است كه اين اعتقادات را آيينه واقعيات
. ندانيم
خداي واقعي نه خداي مسيحيان است و
نه خداي مسلمانان» جرا كه اصلا او
. در انديشه محدود آدمي نمي كنجد
صفحه 155:
:او میگوید
آنچه اسلام و مسیحیت و یا هر دین ديگري
را در يك ردیف مي نشاند» آن است که
پیروان هر ديني» سوداي شناخت خداوند
دارند وي براي توضیح نظر خود تمثيلي
: مي آورد
ما انسان ها در مواجهه با خداوند و عالم
الوهي مانند نابینایان در مواجهه با يك فيل
۳
هستیم
صفحه 156:
نقد نظرجان هیک
برداشت عموم موّمنان آناست که
اعتقادالتديني بازتابدهندم حقیقت
. است
لكر جه ذاتوبوبي در دسترس فهم مادم
نیست» انسان مي تواند شناخت درست و
مطابق با واقع از خاق خود بدست آورد»
به ویژه آنکه آنمعرفت را در آینه وحي
. باز جوید
صفحه 157:
تمثیل هيك خطاست .در واقع انسان در
برخورد با غیب همچون انسان بیناه
اما در تاريكي با فيلي است که هرگز
. ندیده است
اگر شمعي در دستان بیننده قرار گیرد»
او تصویر روشني از فیل خواهد
. داشت
.وحی همان شمع است
صفحه 158:
اشکال هيك در آن است که انسان را محکوم
به خطا درباره خداوند مي داند» اما چون
آن خطا عام است» پس حقیقت همان
است .اين اشكال ناشي از آن است كه وي
مي کوشد تجربه ديني انسان معمولي را
مبنا ي اعثقادات او قرار دهد و نقش
معرفت بخشي وحي را نادیده بگیرد . در
.شناخت غيب در دست انسان است
صفحه 159:
این سخن که اعتقادلتنقش -6
مقد مه ای دارند نباید به معناي آن تلقي
شود که آنها جزء سعادت آدمي
نیستند» زیرا رکن اصلي سعادت آدمي
توحید است و انسان» حتي اگر بر
فرض مي توانست بدون اعتقاد
توحيدي متحول شود. اين تحول
,سعادت بخش نبود
صفحه 160:
پرسش
چگونه مي توان گفت برخي از آموزه هاي
عقيدتي ادیان آسماني - مانند مسیحیت بر
خلاف حق است؟
پاسخ آنست که عيسي علیه السلام پیامبر بزرگ
الهي است و تعالیم او همگي بر حق است اما
بايد به يك نكته اساسي توجه داشت و آن اين
كه: آموزه هاي هيج ديني نمي تواند در تعارض
با دين ديكر باشدء جرا كه سرچشمه همه ي
. آنها يكي است
صفحه 161:
افزون بر آن آموزه هاي ديني نباید
با دريافت هاي صریح عقلي
بستیزد .هر جا جنين اتفاقي افتاد»
بايد ديد كه آيا آن آموزه ها واقعا
تعاليم آن دين است يا ناشي از سوء
فهم و برخاسته از تحريف آموزه
.ها است
صفحه 162:
بر اساس دیدگاه
حصرگرايي در هر دوره
اي فقط يك راه براي
رستكاري وجود دارد
صفحه 163:
تکاملی بودن رسالت
بوده است و خداوند به اقتضاي
رشد آگاهي و نیز ارتقاي سطح
مسئولیت پذيري آدمیان» هدایت
درخور و مناسب را در اختیار
.آنان_قرار مي دهد
صفحه 164:
در همین مورد حضرت عيسي ع مي فرمایند
گمان مبرید که آمده ام تا تورات يا صحف
انبيا را باطل سازم نیامده ام تا باطل نمایم
بلکه تا تمام نمایم
: همچنین در قرآن کریم آمده است
امروز دين شما را برایتان کامل ونعمت خود
را بر شما تمام گردانیدم و راه اسلام را
براي شما آييني بركزيدم
صفحه 165:
رستگاری از رهگذر اسلام
با ظهور پیامبر اسلام قرآن کریم انسان ها
را دعوت مي کند تا مسير رستگاري را
از رهگذر اسلام بپیمایند . و هر که جز
اسلام» ديني دیگر جوید» هرگز از وي
پذیرفته نشود» و وي در آخرت از
زيانكاران است . قرآن دراين آيه به دين
خاص اشاره دارد و نه به تسليم شدن و
صفحه 166:
.پیامبران پلورالیست نیستند
يكي از مدافعان کثرت گرايي مي گوید
"هر پیامبر و پيشواي مذهبي فقط به
دين خود دعوت مي كندء يعني هيج
بيامبري نمي تواند بلوراليست باشد .او
اصلا تمام ماهيت رسالتش اين است
كه ديكران را به سوي خود بخواند و
از فرقه ها و مکاتب دیگر "منصرف
*کند
صفحه 167:
حصرگرائی عدم مدارا نیست
حصرگرايي نگرا ني هايي را
از جمله اين كه به نظر مي آيد
معناي پذیرفتن انحصار حق در
يك دین» تعصب و دست کشیدن
از مدارا با پیروان دیگر ادیان
. است
صفحه 168:
اين پندار هراس آورء بسياري از اهل اندیشه
است ,حال آنكه اذعان به اين که راه حقيقي
سعادت دين اسلام استء به معناي آن
نيست كه بايد انسان هاي ديكر را وادار به
تسليم شدن در برابر اين حقيقت كنيم. در
دين هيج اجباري نيست و راه از بيراهه به
. خوبي آشكار شده است
صفحه 169:
شیوه پیامبران و امامان
دعوت به حق بايد بر اساس حکمت و
بصيرت باشدء نه به زور و قدرت .
بيامبران و امامان كه به شيوه ي
حصركرايانه دعوت خود را بي مي
گرفتند» با دلي به وسعت دريا با
مخالفان و پیروان ادیان دیگر برخورد
میکردند و کرامت انساني آنان را
.هرگز پایمال نمي کردند
صفحه 170:
انگیزه و اساس مدارا
قرآن کریم به ما تذکر مي دهد که اساس مدارا با
پیروان ادیان دیگر نباید کسب رضایت ایشان
باشد. زیرا اين مسأله ما را به درآمدن در کیش
و مسلك آنان و در نهایت خروج از صراط
مستقیم وا مي دارد . بلکه اساس محبت مدارا با
ديكران؛ باید کسب رضاي خداوند باشد» که در
خارج نمي شود که آن ديگري را هم به اسلام
.متمایل میکند
صفحه 171:
نظر استاد شهید مطهری
: شهید مطهربي مي گوید
ائمه شيعه ع تكيه شان بر اين مطلب بود كه هر جه بر
سر انسان مي آيد از آن رو است كه حق بر او
عرضه بشود و او در مقابل حق» تعصب و عناد
بورزد» و یا لااقل در. شرايطي باشد كه مي بايست
تحقیق و جستجو كندءً اما افرادي كه ذاتا و به واسطه
قصور فهم و ادراك و يا به علل ديكر در شرايطي
به سر مي برند كه مصداق منكر و يا مقصر در
تحقیق و جست و جو به شمار نمي روند» آنها در
ردیف منکران و مخالفان نیستند» آنها از مستضعفین
و مرجون لامراالله به شمار مى روند
صفحه 172:
...ادامه دار 4