صفحه 1:
معنای دوست داشتن
داستان
صفحه 2:
خانواده بسیار فقیری بودند ٩ ۱ 9 فززعه و یک 4
00 eee
0|801 ieee er reel,
ee aH HR RE ا Det
فقط ,شکمشان را یه سختی سیر کنند. اما یک سال
00 ا oe بدون هیچ" علنی؛
پدشت آمد, در نتیجه کمی پیش از و ان
۰
۳"
3)
0ك
صفحه 3:
رن کاتالوگ کهنه و خاک
گرفته ای را بیرون کشید و
رق ره كمجنان 5 صنكار
أنرا يكى يكى ورق مىزدا
خانواده هم دورش جمع
میشدید, بالاخره رن آینهو
بستار ریایی دید وب بر
ار و رس
بيش أر آن در خانه هركر
آبنه اى تداشتتد ار آنجایی
ول كافى براك Wangs
نان رارسا اد
وقتی در مزرعه سرگرم ک
مر ای اس ار اه
سد ار سد اك در بلست
و هلینواهه به استقبالش رفة
صفحه 4:
KS ae
لير , بود که
5-6 و
ا در آینه دید پچ 0
راباز كرد و خود را در آينه 1
جک تو هميشه : 6
و جیغ زد:
تیار انز زی مهد از راه
رسید و آینه را قابید او در |
چهار سالگی از قاطر لگد