صفحه 1:
صفحه 2:
ملاک های شناخت
حق و باطل
صفحه 3:
أ اهميت و ضرورت شناخت حق
حق و حقیقت های ثابت و جاودانه وجود دارد و قابل شناسایی می باشند .
#د تکامل فرد و جامعه در ابعاد مادی و معنوی در پیروی از حق و حقیقت است .
با سرپیچی از حق : انحراف و فساد و سقوط دامنگیر فرد و جامعه خواهد شد .
:* هر انسانی وظیفه دارد و مسئول است که حق و باطل را بشناسد .
+ علی علیه السلام فرمودند: لا یونسک الا الحق و لا بوحشنک الا الباطل "*
"چیزیباتو لنس نگیرد مگر حق و غیر از باطل و ناروا چیزیستو رابه وحشت
نیاندازه"
© لازمه نيل به حق شناسی »صبر و شکیبایی است
صفحه 4:
مفهوم شناسى حق
كلفسق
"حق درقاموس لغتبه معنای ثبوت. ضد باطل و موجود
ثلبت . وجود ابتی که انکار لن روا نباشد و نیز به معنای
وجود مطلق و غير مقیدی کهبه هیچ قیدی مقيد نشده
باشد. يعنى ذات اقدس بارى تعالى آمده است .
" در معنای اصطلاحی. » حکم مطلبقبا ولقع را كويند كه
بر اقوال و عقاید و مذاهب و ادیان اطلاق می
شود.تردیبدی نیست در اينکه حق در برخی موارد دارای
ماهیت اعتباری عقلانی و در بعضی موارد شرعی است .
ص2
صفحه 5:
معنای «باطل »
* معمولا از معنای حق. ضد ّن یعنی باطل نیز فهمیده
عی شود: صاحب مفردات گهید: «باطل چیزی است که
در مقام فعص بات ندارد و در فعل و قول هر دو به کار
مى رود.
* در آقرب الموارد آمده است: باطل مقلبل حق است و آن
را فاسد و بی اثر و ضایع می سازد.
* صاحب قاموس قرن می گوید: باطل آن است که در
قضاوت عمومی مضمحل می شود و بشر در عین ابتلا به
باطل به ضرر و ناحق بودن آن حکم می کند. >
صفحه 6:
معنای «حق» در فرهنگ قر آنی
در فرهنگ قرآنی این واژه درمصانی مختلف به کار رفته :
1 ایجاد کننده چیزی بر اساس حکمت
۲.شیء ایجادشده براساس حکمت
۳-اعتقاد به چیزی آن گونه که هست
۴.فعل و سخنی که به اندازه و به موقع باشد
حق را درمعنای مطابقت و موافقت با اموری می جوییم که مطابق
و موافق با فلسفه و هدف آفرینش باشد هرچند که آن امر در
واقعیت. . تحقق خارجی نداشته و علل و عواملی که از تحقق آن
جلوگیری به عمل آورده باشد.
« احق» در قرن.به معنای مجموعه نظام مند و هدفدار است که
بر این اساس, عالم تکوین و عالم تشیبع هر دو حق هستند.
امام خامنه ای ۲۴ آبان ۱۳۹۱
صفحه 7:
«حق و باطل » در کلام حضرت علی علیه السلام
حضرت علي علیه السلام می فرماید: «برای هر حقی باطلی نیز قرار
داده اند. » (خطبه ۱۹۴)
* «دایره حق در توصیف و بیان از هر چیزی وسیح تر است. ولی به
هنكام عمل از روی انصاف. مجال آن از همه چیز تنگ تر و کم وسعت
تر است. » (خطبه ۲۰۷)
۳ «حق ». هر کس به اندازه وسع خود با زیباترین واژه ها به توصیف آن
می پردازد. ولی این ها جز تعریف لفثلی چیز دیگری نیست و اصل
«حق » وقتی معنامی شود که از سر اتصاف و عمل به أن نكاه كنيم
* «حق سنگین, لما گواراست و باطل,سبک اما بلاخیز و مرگ آور».
(حکمت ۳۷۶) |
صفحه 8:
لعا ةا
الف - آنهه كه وجود دارد حمق است مانند ''قوانين موجود در
نظام آخرینش" و آنچه که وجود ندارد و نسبت و ادعای بی جا
می کنند باطل است .
*ب - آنچه که وجود دارد و باید هم وجود داشته باشد حق است
مانند "عدالت و نظم عمومی" و آنچه که ومود دارد و نباید
وجود داشته باشد باطل است مانند "" ظلم و ستم , انمراغات
افلاقی . تجاوزات بشری . ادعاهای دروغین و ۲۰
* پس تعریف کامل حق در دو جمله نهفته است .
۲ - وجود داشته باشد
۲ - و باید وجود داشته باشد ۲
صفحه 9:
نمایش باطل در شکل و شمایل حق و مورد توجه مردم
" تشخیص حق در واقعیت های موجود بسیار سخت و دشوار است؛
چون جهان واقعیت هاء پر از امور باطلی است که گاه آشکارا و به
روشنی خودنملیی می کند و دربسیاری از اوقات با نملیی از حق
جلوه می کند.
" مخالفت طبیعی انسان هابا نولقص و امور ضدکمللی از جمله باطل,
موجب می شودتا باطل خود را در شکل و شمایلی که مورد توجه و
پسند مردم است و به حق درمی آورد.
* مشکل, زملنی دو چندان می شود که گروهی از مردم.به صورت
تعمدی می کوشندتا حق و باطل رابه هم بيامیزند و لین آمیختگی
را تقمیت کنند. زیرا منلفع آنان در لين
امکان تشخیص و جداسازی آن نهفته
صفحه 10:
مَل آب و کف
yo J) > السَماء مَاءَ فَسَالَتْ أَؤْديَةٌ بقَدَرِهَا فَاخْتَمَلَ
السّيْلٌ رَبَدَا رَابِيَا وَممّا يُوقدُونَ ALE فى الثَّارِ BUA
حلية آو متاع رَد مُثهُ RISE يَضْرِبٌ الله Gai وَالْبَاطْلَ
BESS Soli Gi bly 2B CASS SI GE
OW [ae )( JEM يَضْرِبٌ الله SUSE الأَرْضٍ
ص2
صفحه 11:
نکته هادر مورد این آیبه .
- تناسب بهره ها و ظرفیتها
- پرتاب شدن باطل به خارج
-بقا به میزان سود رسانی
- تداوم مبارزه حقّ و باطل
نمود داشتن باطل و اصیل بودن حق
طفیلی بودن باطل و استقلال حق
صفحه 12:
ال ا
#: امام على عليه السشلام مى فرمايد :
'لقد اوضح لكم سبيل الحق و انار طرقه فشقوه لازمه او
سعاده دائمه ''"
"آفريدكار انسان براى رشد و تكلمل بشرء راه هاى حق را
به روشنی معرفی فرمود و مسیر راههای هق را نورانی و
روشن نمودتا رهروان راه حق منحرف نگرهند . سرانجام »
با بدبختی دائمی در انتظار خلاف کاران است وسعادت
دائمى در سر راه حق طلبان ". 2
صفحه 13:
معیارها و راه های شناخت حق از باطل
*انسان اگر بر پایه فطرت سالم باقی بماند و عوامل
بیرونی چون شیطان و عوامل درونی چون چیرگی
هوای نفس نباشد. به طور طبیعی خواهان حق
است؛ زیرا کمال را در حق می جوید و به آن
گرایش می یابد.
"با این همه حتی اگر فطرت و طبیعت انسان سالم
برای او مشکل و دشوار باشد. هر چند که به دنبال
شناخت. آن به سوی حق خواهد رفت. ۱
صفحه 14:
a> evr dws سد مد مد
۳
uel تعادل
مطابقت با وحی و کلام الهی
وحدت زایی
ایمان زایی
نیک فرجامی
و اصلاح سازی
رهایی از سرگردانی 7
صفحه 15:
صفحه 16:
معیار های کلی شناخت حق
*علم و آگاهی ؛
< « لا تری الجاهل الا مفرطا او مفرطا»
قرآن کریم ؛
* «راست و چپ گمراهی است و راه میانه » راه راست الهی است ؛ کتاب خدا و
آیین رسول آن را گواه است» و سنت را گذرگاه است و بازگشت بدان جایگاه
است.»
" عترت و اهل بیت پیامبر(ص) ؛
۲ معبار قرار دادن حق و سنجش افراد بر اساس آن ؛
< ان الحق لا یعرف بالرجال اعرف الحق تعرف اهله »
* آگاهی وشناخت نفسبت به زمان و مقتضیات و شرایط زمانه ؛
< امام صادق علیه السلام :«العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس ۲
صفحه 17:
ابزارهای شناخت حق از باطل
“ابزار درونى
" ابزار بيرونى (وحى و دين الهی)
ص2
صفحه 18:
ابزار درونی
الف) نطرت باک و سالم انسانی گر ايش به کمال و نقص گر یزی
# فکر و فطرت پاک انسانبه طور طبیعی گرلیشبه خیر و خوبی و
کمال دارد و لن رابه عنوان حق. شناسایی کرده و در چی لن می
رود.
* از علل مخالفتبا حق و موافقتبا باطل, تغییر در فطرت و طبیعت
آدمی است.
ب) فکر و خرد
* انسان هابا تفکر در هستی و فلسفه آفربنشبه سادگی حی توانند
دریابند که جهان آفربنش بر محور حقانیت آفریده شده است و
انسان ها بليد در همين مسير كعللى كام بردايند و از باطل كريزا
اشند. 2
صفحه 19:
ابزار بیرونی (وحی و دين الهى)
. از آن جلیی که برای بسیاری از مردم شبهات و حق نملیی باطل
امکان تفکر درست و صحیح را می گیرد و انسان هابه سبب
هواهای نفسانی و وسوسه های شیطلنی. بخشی از فطرت سالم
وباك خويش راعى آلایند. در لين جاست كه خداوند از طریق
برمنی. به فرياد انسان ها مى رسد و آنان را براى
شناخت حق أن باطل پاری می رساند.
یه ۲۱۳ سوره بقره به نیاز بشر به وحی و دین الهی براى
شناخت باطل و راه راست از مزاهي اشاره دار وقبیین می
کند که اگر خداوند یر انسان از طریق روحی و دین نبود
بسیاری از مردم از aes 3 ناتوان عی ماندند و
در مسیر باطل گام بر می داشتند.
صفحه 20:
انسانبا دست یلبی.به حق واقعی عی تولندبه ایمان واقعی
(مائده آیات Li AY امید به آینده بهتر و برتر
(همان) بهره گیری از امدادهای غيبى و استجابت دعا و
نيليش از سوي خداوند (رعد آيه 19) و بهره مندى از
آموزه هاى قركنى و هدايتكرى كننبه سوى كمال (مائده
آیه ۸۳) و بصیرت(رعد آبه ۱۹) دست يابد.
از نظر اسلام معيار همه:جيز:حقيقت ومعيار حقيقت» خود
ص2
صفحه 21:
موانع شناخت حق
موانع مادی و نفسانی
موانع شناختی
موانع اجتماعی و سیاسی
صفحه 22:
صفحه 23:
صفحه 24:
ET teal
یر ؛
صفحه 25:
جبهه های انحرافات
فکری وعملی
ص2
صفحه 26:
زمینه های مهم خطا و انحراف :
زمینه های پینشی:
. علم و معرفت ناقص
۲.شناخت تک بعدی و یک جانبه
۳.شناخت النقاطی
۴باور و ایمان ضعیف
زمینه های انگیزشی:
.ثروت
۲.قدرت
۳۲.شهوت
me 7
صفحه 27:
جبهه های انحرافات فکری وعملی در اندبشه استاد مطهری
* الف. جبشه بیرونی .که در خارج از محیط و جامعهی اسلامی, به
وسیلهی بیگانگان شکل گرفته است
* ب. جبهه درونی . که خطر آن به مراتب بیشتر از جبهه
بیرونی است
۴ دو انحراف عظیم جمود و جهل که منشا تحجرگرایی و
تجددطلبی افراطی و التقاط زدگی است و هر کدام در هر
عصر و زمانی با روحی واحد. قالبی متکثر و متعدد به حسب
زمان میپوشند و نقابدارانه در متن و بدنهی فرهنگ و
آموزههای اسلامی نفوذ میکنند. ۱
صفحه 28:
تحجر و جمود
* "تحجر " به معنای ایستایی. تحول ناپذیری. جمود و برنتابیدن فرهنگ
و ارزشهای حق و متعالی است که هم در ساحت بینش و دانش
(تحجر) و هم در حوزه گرایش و رفتار (جمود) بروز و ظهور دارد و عقل
" و دل و ابزارهای معرفتباب و منابع شناختزا را نیز شامل میگردد
* پس تحجر عقلی. قلبی و تحجر در موضع عملی و رفتاری, علت عدم
پذیرش حق و گرایش به کمل و سعادت واقعيميگردد لذاست كه
"تحجرگرابی " ماذ شكو یی آندیشه دینی و ایجاد تعامل
حكمت و حكومت»
مديريت و سياست و حتى
* پس هم متحجر و هم متجدد با روبکردهای افراطی و تفربطی از خط
اعتدال خارج و گرفتار بیماری خطرناک « سقوط و انحراف هستند
و در تفسير و برقرارى إ تباط هاى جب را "5.0595 خود با
خود " "خود با جهان " و "خود با جامعه " عاجز و آسيب يذيرند.
ص2
ابر معیشت eal
صفحه 29:
افسام جریانهای فکری انحرافی
.جربانی که تئوری "حسبنا کتاب atl " را در رسیدن به مقاصد
متی و سیاسیاش مطرح و نقطه عطفی در آنحراف فکری شد
و به مهجوریت عترت و انزوای سنت و سيره نبوى انجاميده.
بت جامعه اسلامی را از دامان پیامبر (ص) و عترت پاکش کوتاه
3
۲ جریانی که در برابر آن "حسبنا احادیثنا و اخبارنا " را طرح و به
مهجوریت قرآن کریم اهتمام ورزید و جامعه را از معارف و
آموزههای اصیل وحیانی باز داشت.
۳. جربانی که در قالب تقدس, مساله معرفت ناپذیری و دستٍ
نيافتنى بودن أموزههاى قبا نى را میت on
التراب و رب الارباب " به "تعطیل تفکر
معطله نامیدهاند.
صفحه 30:
مولفههای انحراف
۱.جهالت به اصالتهاء عمق دین و انديشه دینی.
۲ ایجاد انحراف در حوزه دین, با تبدیل عنصر "امامت دینی " به
"خلافت "و سپس "سلطنت دینی *.
۳. فرقه سازیهای کلامی و سیاسی. یا کلام سیاسی از سوی امویان
9“
۴ تهاجم فرهنگی. تبلیغاتی و روانی گسترده از صدر اسلام تا کنون
با شیوههای متنوع به اسلام ناب محمدی (ص). 38
صفحه 31:
۵. نفوذ جریانهای بیرونی در ساحتهای دینی به صورت پالابش نشده.
۶ گرایش اشباری گری در تفکر شیعی. که البته بزرگانی به ستیز عالمانه
با آن پرداختند.
۷ نفوذ انديشه خارجیگری به صورتهای مختلف در عرصه تفکر و
معرفت دينى.
۸ گرایش علم پرستانه و زمان پرستانه در تفسیر دینی.
٩ تاوبل گراییهای افراطی در حوزههای دینی.
۰ تهاجم تئوریک با روش لیبرالیسمی و پوزبتویسمی به انديشه ناب
دینی و..
صفحه 32:
تحجر در دو ساحت فکری» علمی و ساحت فعلی» عبنی
" الف. تحجرگرایی سنتی که به نام تقدس و تحفظ دین. مانع پویایی و
کار آمدی و خلوص دین و دینداری میشود.
ب تحجركرايى مدرن كه به نام تجددطلبي. بازسازی دین.
سازكار كردن ديو با ترقى و بيشرفت و اشتىدادن دين با علم. دین
را به قربانكاه مدرنيته و تجددخواهى فرستاده و بم نكاه دينى
به برون دينى و درون دینی و تفکیک حوزههای دینی و آموزههای
اسلامی از هم. بعنی جدا انگاری ساحات عقاید. ee احكام و
نتسيم دين به كوهر صدفه» حداقلى و حذاكترى در بر أورده تردن
نیازها و | برو انا«
دین و تفسیرهای هرمنوتیکی از آن. در حقی
پرداخته و دین را در دو محور. آسیبپذیر می
< . محور توانایی و کا رآمدی ۲ محور خلوص و ناب بودن.
صفحه 33:
مژلفه های نوگرایی و تجددخواهی معتدل و منطقی
١ هر تغییری که در اوضاع اجتماعی پیدا میشود.
نباید مطلقا حاکم باشد بلکه معیارهای اسلامی.
۲. تطبیق مقررات اسلام با مق زمان به معنای جایگزینسازی مقررات
جدید و نسخ مقررات گذشته نیست.
خییرات و پدیدههای جدید که در زمان پیدا میشهند دو گونهاند تکاملی و
انحرافی و انسان باید بین اين دو تمایز قائل شود.
۴. نباید با ere ی چه نو است گریزان و با جهل از هر پدیده
نوظههری استقبا 2
۵ جهل و جمود هر دو برای تفکر اصیل اسلامی خطر سازند.
کهنه پرستی و دیگری بر نوپرستی مبتنی است و هر دو :
را ترویج مینمایند.
صفحه 34:
ساز گاری اسلام با توسعهی تمدن و صورتهای متغیر زندگی
محورهای شش گانه شهید مطهری دربارهی ساز گاری اسلام با توسعهی تمدن»
فرهنگ و صورتهای متغیر زندگی:
" توجه اسلام به روح و معنا نه قالب و شکل (معناگروی نه صورت گرابی).
۲ قوانین ثابت برای احتیاج ثابت و قوانین متغیر برای احتیاج متغیر.
۳. مساله اهم و مهم که بر محور مصالح عالیه تفسیر پذیرند.
۴ وجود قوانینی چون لاحرج و لاضرر که قواعد حاکماند و کار تعدیل و کنترل
قوانین دیگر را به عهده دارند.
۵. اختیارات حاکم و ولی جامعه. .
۶ اصل اجتهاد که قوه محر که اسلام بوده و مایه هماهنگی دین با پیشرفت
تمدن است.
صفحه 35:
معبارحقانیت ونمادهای حقائیت قدرت وحاکمیت
درهمه اعصار
۰ شریعت دینی
رهبری دینی
که هردو مورد شامل عصر حضور معصومین(ع) و عصر فیبت
معصو مین(ع) می شود.
صفحه 36:
الزامات مهم پیوستگی با محور حق
معرفت
۲ محبت (تولی وتبری)
7 تبعیت وتمرکز اکشریت برمحورهق
ص2
صفحه 37: