صفحه 1:
ماد ارس
بسم الله الرحمن الرحیم
2070 مهارت
تفکر انتقادی
صفحه 2:
استدلال کردن متضمن فکر کردن است .فکر کردن هم به نوبه ی خود متضمن زبان
است . جرا که بدون داشتن زبان نمی توانستیم فکری را بیان کنیم .
بنابراین برای آنکه استدلال کردن را بفهمیم باید به دقت به رابطه ی میان فکر وزبان
توجه کنیم
صفحه 3:
4h; fA 7
زبان پدیده بسیار پیچیده است تعداد واه های موجود در زبان متناهی
است اما میتوانیم لین واه ها رابه کار بکيريم تا تعدادی نامتناهی از
جملات مختلف را با معنا های متفاوت بسازيم.
بسیاری از جملات عادی که می گوییم یا می نویسیم پیش از این
هرگز به زبان نیامده اند
صفحه 4:
در واقع . حدی برای تعداد جملات جدید با
معناهای جدیدی که می توان ساخت وجود ندارد .
از سوی دیکر اغلب شیوههای مختلفی لاد
برای بیان موضوعی واحد وجود دارد > یآ ۲
صفحه 5:
لا زبان نوشتاری و گفتاری ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند اما یکسان نیستند
زبان گفتاری انعطاف پذیرتر و در نتیجه پیچیده تر از زبان نوشتاری است چرا که میتوانیم معنای واژ گان و
جملات را از طریق حر کاتمان موقع سخن گفتن, لحن و حللت صورتمان تغییر دهیم در مورد جملات زیر توجه
کنید چگونه هنگامی که واه بر آن تاکید میشود و زیرش خط کشیده شده تغییر میکند معناهای متفاوتی
يديد مى آيند
صفحه 6:
** زبان همواره در حال تغییر تدریجی است و اين تقبیرات عمدتاً قابل پیشبینی نیستند
** یک زبان واحد ممکن است طی چند قرن به دو شکل متفاوت تحول یلبد به نحوی که فردی که به یکی از
اين دو شیوه سخن میگوید شیوه دیگر را غیر قابل فیم بداند
* با توجه به پیچید کی زبان شگفت آور است که میتوانیم پیش پیش از آنکه به مدرسه برویم دست کم کار
کردن با یک زبان را بیاموزیم همه ما دست کم با یک زبان آشنلیی کامل داریم و بنابرلین چیستی زبان را
ميفيميم دست كم به اين معنا كه مى دانيم جكونه بايد زبان را به كار بريم
صفحه 7:
معمولا توضیح دادن اینکه یک وایّه یا جمله یبه خصوص چه معنایی دارد دشوار نیست اما ماهیت خود معناست که بسیار معماگونه به
نظر میرسد واه ها معنای خود را چگونه به دست میآورند لین معنا ها چگونه تغییر می کنند؟ لیا معنلیی كه وازد ها دارفد با معناى
جملات متفاوت است؟
برا ی آنکه د رکمان را از ماهیت و پیچیدگی معنا بهبود بخشیم به طور خلاصه به سه نظریه معنا خواهیم پرداخت
صفحه 8:
نظریه ارجاعی معنا
> نظريه ارجاعى معنا را اولینبار ارسطو در قرن چهارم پیش از میلاد تشریح کرد .
< طبق این نظریه معنای یک واژه عبارت است از آنچه واژه به آن ارجاع میدهد.
<< واه درخت به تمامی درخت های جهان ارجاع میدهد بناباین قابل قبول به نظر می رسد که بگوییم
معنای درخت عبارت است از تمامی درخت های جهان اگر بدانیم درخت به چه چیزی ارجاع میدهد.
صفحه 9:
مشکلات نظریه ارجاعی
نظریه ارجاعی مشکلات جدی دارد به نظر میرسد که در قلب این نظریه خلطی میان فهمیدن معنای یک واه و دانستن مرجع
آن پدید آمده است هنگامی که معنای واه درخت را میفهمیم معمولاً در بره بخش کوچکی از درخت جهان اطلاع داریم و اگر
معنای درخت عبارت باشد از مجموعه مراجع آن» نکته اخیر مشکلآفرین خواهد بود
نظریه ارجاعی نمیتولند لین واقعیت را تبیین کند كه حتی بچههای کوچک می تولند معنای درخت را بر مبنای آشنلیی مستقیم با
تنها چند درخت بفهمند.
صفحه 10:
نظر به ایدهی معنا
نظريفى ايده اى معنا را جان لاك در قرن هفدهم مطرح کرد وی معتقد بود که معنای یک واه عبارت است از
ایده پا تصویری ذهنی که آن واه تداعی میکند . هنگامی که به واه درخت فکر می کنیم به نظر می رسد
تصویر ذهنی خاصی در ذهن ما تداعی میشود و میتوانیم بپذيريم که معنای درخت عبارت است از لین تصویر
در ذهان ما اين نظريه ظاهراً قادر است با مواردی همچون پیرترین مرد جهان کنر بیاید چرا که میتوانیم
بگوییم این عبارت تصویر خاصی را در ذهن ما تداعی میکند
صفحه 11:
ان
مشکلات نظر به ایده ای معنا =
تأمل کنیم این تصویر يا ایده را بسیار مبهم می یا
نتیجه ای که از این نظریه بر می آید این است که ما هرگز نمی توانیم مقصود دیگران را از یک
واژه به خصوص بنهمیم شما هرگز نمی توانید تصاویر ذهنی مرا ببینید و من هم هرگز نمی توانم
تصاویر ذهنی شما را ببینم
صفحه 12:
نظریه کاربردی معنا
لا لودویک ویتگنشتاین (۱۸۸۹-۱۹۵۱) و جان آوستین (۱۹۱۱-۱۹۲۰)لين رویکرد جدیدی را درباره معنا در
قرن بیستم بسط دادند
لا که نظریه کاربردی معنا خوانده می شود آنها می پذیرفتند که بسیاری از واه ها به چیزها ارجاع میدهند و
بسیاری از واه ها تصویری ذهنی یا ایده ای را تداعی میکنند اما معتقد بودند که حاملان اصلی معنانه واه
ها بلکه جمله ها هستند واه ها تنها هنگامی معنا دایند که در جملات به کار روند بدون چنین بستری واژه ها
معنایی ندارند
صفحه 13:
اما اگر معنای جملات اولویت دارد و معنای واژه ها از آن استخراج میشود یعنی اگر نمیتوانیم معنای یک جمله را
از معنای واژگان آن استخراج کنیم جكونه بايد معنای جملات را توضیح دهیم؟ ویتگنشتاین و آوستین معتقد بودند
كه معناى جملات را بايد از كاربرد آنها تشخيص داد زبان يك ایزار است و همانطور كه تا كاربرد چکش را ندانيم
نمیدانیم چکش واقعی چیست. معناى يك جمله را نميدانيم مكر آنكه بدانيد جمله برای چه کاری بیان میشود
صفحه 14:
٠١ ۰ سین
کار کردهای حم کاوکتومیفی SS
4 7 با بج کار کوده ارزدلانه
کارکرد عاطفی
صفحه 15:
صفحه 16:
تعریفهای گزارشی
رایجترین عدف از تعریف ارائه اطلاعات مورد نیاز برای درست کار بردن یک واژه است کاربرد درست یک واژه عبارت است از
کاربرد استاندارد آن یعنی نحوه کاربرد واژه نزد کسانی که معمولا تن را به کار میبرند هنگامی که میخواهیم معنای
یک واژه را در کاربرد استاندارد آن بدانیم به نعریف گزارشی نیاز داریم, یعنی تعریفی که این کاربرد استاندارد را گزارش می
دهد واژهنامهها نعریفهای گزارشی در اختیار ما قرار میدهند
صفحه 17:
تعریف های قراردادی
گاه مفید است که معنای جدید و دقیقتر خلق کنیم برای مثال در گزارشی درباره استفاده از زمینها در فلان
معطقه ممگن است لام باشد انواع استفاده از زمین ها را تعریف کنیم که در ابن حللت از تعریف فراردادی بهره
میگيريم در چنین گزارشی قرارداد میکنیم که واه های آزمین [ کشاورزی ۰ مسکونی. صنعتی. تفریحی و مانند
اینها در چه معنایی به کار می روند هنگامی که چنین کاری میکنیم نمیخواهیم کاربرد استاندارد واه ها را
گزارش دهیم . اگرچه روشن است که نمی خواهیم از کاربرد استاندارد هم زياد دور شویم
صفحه 18:
درستی یک تعریف ذات گرایانه را نمیتوان همچون یک تعریف
گزارشی صرفا با استناد به کاربرد استاندارد واژه مشخص کرد
همچنین نمی توان همانند تعریف های قراردادی به کارامدی
تعریف توسل جست . تعریفهای ذات گرایانه را باید در واقع
نظریههای خلاصه شده تلقی کرد, یعنی تلاشی برای بیان نظری
موجز درباره ماهیت آنچه تعریف میشود بدین ترتیب ارزیابی یک
کاری از 7 نر های مربوط به معانی واژه ها فراتر می رود
صفحه 19:
روشهای تعریف کردن
از روشهای مختلفی مىتوان براى تعريف كردن واژهها بهره
فت اين روش ها را می توان برای ارائه تعریف های گزارشی
قراردادی و ذات گرایانه به کار برد
روش جنس و فصل
روش اشاره ای
روش ترادف
روش عملیاتی
روش سیاقی
صفحه 20:
روش جنس و فصل
یکی از روشهای مرسوم برای تعریف کردن یک واژه که به نوعی از
موجودات ارجاع مى دهد اين است که ابتدا ay دسته بزرگتری از موجودات
اشاره كنيم كه موجود مورد بحث ذيل آن قرار مى كيرد اين دسته جنس
خوانده مى شود سيس به خصوصيتى يعنى فصل اشاره مى كنيم كه آن نوع
ادك انواع كه ذيل جنس قرار م ىكيرند متمايز م ىكند
صفحه 21:
روش اشارهای
گاه میتوانیم معنای یک واژه را به سادگی با ذکر مثال چه به صورت شفاهی و چه با اشاره مستقیم منتقل کنیم.
گاه لازم است چند مثال بزنیم تا مطمئن شویم که معنا روشن شده است.
استفاده از تعریفهای اشاره ای برای اصطلاحات کلی ممکن است مشکل آفرین باشد اگر بخواهیم اصطلاحاتی
چون عدالت با حقیفت رازبازاشاره تعریف کنم ممک اس محاط ماو تشتیص اینکه ایس مثال هد چه بیری
اشتراک دارند دچار مشکل شود علاوه بر اين مثال زدن برای برخی واژه ها دشوار است.
صفحه 22:
روش ترادف
خيلى وقت ها براى تعريف كردن يك واه کافیست مترادف آن را ذكر
روشن است كه اين روش تنها برای واژه هایی کارآمد است كه
ترادف های بیش دقیقی دارند واژه هایی را که مترادف ندارند
م و بيس د a J ار
صفحه 23:
روش عملیاتی
گاه می توانیم یک واژه را با مشخص کردن یک قاعده يا عملیات به دقت تعریف کنید
براى مثال در علم ضرورى Cowl هر واژه به نحوی تعریف شود که بتوان دقيقاً كفت
واژه در چه مواردی قابل اطلاق است و در چه مواردی خیر .
یک راه برای رسیدن به این سطح از دقت این است که آزمون یا عملیاتی را ذکر کنیم
صفحه 24:
روش سیاقی
برخی واژهها را میتوان به بهترین شکل با به کار بردن آن در یک سیاق استاندارد و سپس ذکر جمله ای که واژه
در آن به کار نرفته اما همان معنا را میدهد تعریف کرد
اینکه استدلال قوت منطقی دارد و این معناست که اگر مقدمه های استدلال صادق باشند توجیهی را برای باور به
صدق_نتبجه ی استدلال فراهم می آورند.
صفحه 25:
ارزیابی تعریف های گزارشی
صفحه 26:
تعریف بیش از هد موسع است اگر عبارت تعریف کننده به چیزهای
ارجاع دهد که در محه 0 ازه اي که تعر یف شده قرار نه
صفحه 27:
تعریف های بیش از حد محدود
یک تعریف بیش از حد محدود است اگر عبارت تعریف
کننده به برخی از چیزهایی که در مجموعه مرجع وازه
تعریف شده جای میگیرند ارجاع ندهد.
صفحه 28:
تعریفهای هم بیش از حد موسع و هم بیش از حد محدود
یک تعریف ممکن است همزمان هم بیش از حد موسع و هم بیش از حد
محدود باشد چنین حالتی زمانی روی می دهد که عبارت تعریف کننده
هم به چیزهایی ارجاع دهد که واژه تعریف شده به آنها ارجاع نمی دهد
(و بنابراین بیش از حد موسع باشد) و هم دربردارنده برخی از چیزهایی
صفحه 29:
صفحه 30:
تعریف مبهم
گاه تعریف ها به دلیل استفاده از واژه های مبهم یا زبان استعاری
نمی توانند معنای واژه تعریف شده را به روشنی بیان کنند و در
صفحه 31:
ارزیابی تعریف های فراردادی و ذات گرایانه
مباحث قبلی ۵ الگوی تعریف های ناکارآمد را توصیف کردیم این الگوها موجب می شود که تعریف نتواند
اکاربرد استاندارد واژّه ای را به شکل کارآمد منتقل کند اما مقصود از تعاریف قراردادی و ذات گرایانه انتقال
کاربرد استاندارد واژه نیست تعریف قراردادی چنانکه دیدیم قرار است معنایی جدید یا محدود برای واژهای:
وصعاكندمنائرائن تمئجوان يه آين سيت که کازین ساره woe a Leal سمل من گیدان را ناجانسب
ارزیابی کرد مقصود از تعریف ذات گرایانه هم چنان که دیدیم , توصیف ماهیت ذاتی چیزی است و از آنجا که
هيج تضمینی نیست که کاربرد استاندارد واه نمایاننده درک درست از ذات آن باشد باز هم نمیتوان تعریفی:
صفحه 32:
وقتی تعريف قراردادی یاذات گرایانه ی واژهای با کاربرد
استاندارد آن تفاوت چشمگیری دارد مسئله باز هم دشوارتر
است منجر به بعد بفهمی و سردرگمی میشود
صفحه 33:
۷ وقتی واه ای که برایش تعریفی قراردادی یا ذات گرایانه می سازیم کاربرد واضح و مشخصی
نداشته باشد احتمال بدفهمی باز هم بیشتر میشود چون ناهمخوانی میان کاربرد معمول واه و
معنای تعریف شده آن ممکن است کاملا آشکار نباشد.
% از تن بحمر آینکه:وازههایی که کازبرد معمول شان کمابیش عنهم aj walle all cual کان میزوند
که مستلزم تعریف دقیق تر است .
۲ مثلاً تعابیری چون تعارض منافع , آلاینده, امنیت ملی, ناهنجاری روانی, یا اشد مجازات چنین
نبازمند معنای دقیق اند و باید از تفاوت ها و تغییرات
صفحه 34:
ملاحظات اخیر درباره تعریف های قراردادی و ذات گرایانه حاکی از آن است که هنگام بررسی یک
تعريف بايد ابتدا نوع تعریف را تشخیص دهیم اگر تعریف قراردادی است باید تشخیص دهیم هدف از
تعریف چه بوده و سپس محقق شدن يا نشدن Gam vil را بررسی کنیم( البته باید درباره خود هدف نیز
نقادانه فکر کنیم اما در اینجا فعلاً بر کیفیت تعریف متمرکزیم) اگر تعریف ذات گرایانه است باید نظریه
ای را که تعریف ذیل آن مطرح شده بفهمیم ,سپس, این موضوع را بررسی کنیم که آیا تمامی نکات
ذاتی که در نظریه آمده در تعریف نیز گنجانده شده اند یا خیر .
در این موارد نمی توانیم برای ارزیابی تعریف به کاربرد استاندارد استناد کنیم بلکه میتوانیم تعریف را
صفحه 35:
تعريف كردن وازهها نوعى هنر است بايد درک خویی از این موضوع داشته باشیم که در
هر موقعی چه نوع تعریفی مناسب است واژه نامه نویسان سعی میکنند تعریفهایی
ارائه دهند که در دامنه وسیعی از سیاق های مختلف به کار آید اما حتی آنها هم ادعا نمی
کنند که شرح کاملی از معنای واژه ها فراهم کرده اند برای مثال آنها تمامی کاربردهای
صفحه 36:
با این حال گاه میخواهیم واژه ای را تعریف کنیم تا درکمان ol jl
افزايش يابد يا عمق بيدا كند چنین حالتی زمانی پیش می آید که واژزه
مورد بحث انتزاعی باشد يا به پدیده یا شیئی پیچیده ارجاع دهد.
در چنین مواردی اغلب تصوری کلی از معنای واژه داریم و میتوانیم به
چند مثال اشاره کنیم اما متوجه میشویم که ممکن است گفتن دقیق
صفحه 37: