صفحه 1:
صفحه 2:
مکتب متعارف كينزي
ایده هاي برچسته در مکتب متعارف کينزي بصورت زیر خلاصه مي گردد:
al
:2
اقتصاد ذاتا بي ثبات است و در معرض شوكهاي غير قابل بيش بيني قراردارد.
اگر اقتصاد در معرض یک اختلال قرارگیرد. در صورت عدم اتخاذ تدابیر لازم. مدت
زمان نسبتا طولاني براي بازگشت به اشتغال کامل مورد نیاز مي باشد. يعني اقتصاد
سریعا خودش به تعادل نمي رسد.
سطح تولید و اشتفال کل اساسا توسط تقاضاي کل تعیین مي گردد و مسولین مي
توانند براي تاثير كذاري بر تقاضاي موثر مداخله كرده جا بازكشت سريعتريه اشتفال
كامل را تضمين نمايد.
در جریان سیاست تثبیت. بطور كلي سیاست مللي بر سیاست پيلي ترجیح دارد. این
ايده ها كه در مدل متعارف كينزي يافت مي شود. همان مدل 19/00 مشهور
صفحه 3:
مدل 108-400
مدل متعارف كينزي كه جنين تاثير مهمي بر توسعه اقتصاد کلان داشته است. ابتدا از
مقاله معروف هيكس (1937) تحت عنوان « آقاي کینز و کلاسیکها: یک تفسير
پيشنهادي» نشات مي گيرد.
بازار کالا و منحني 15
منحني 18 مکان هندسي تركيبلتي از نرخهاي بهره و درآمد ملي است كه بيانكر تعا
در بازار کالا است .با لین فرض که رابطه بین سرمایه گذاري و نرخ بهره منفي است
منحني 18 شیب نزولي دارد. شیب منحني 18 بستگي به کشش بهره اي مخارج
سرمایه گذاري ومقدار ضریب تكاثري دارد. شیب منحني 19 بیشتر (کمتر) مي شود
هر گاه واکنش سرمایه گذاري به تفییرا
ترخ بهره کمتر (بیشتر) و مقدار ضریب
تكائري كوجكتر ( بزرگتر) باشد. در حللت حدي کینز که سرمایه گذاري نسبت به نرخ
بهره كاملا بي
ش است منحني 18 عمودي خواهد بود.
صفحه 4:
بازار پول و منحني ۵
ms 136 مکان هندسي کرگيباتي از ترشهای بهره و درامد است كه بياتكر تعادل در
زار پول مي باشد,با لین فرض که تقاضاي پول رابطه مثبت با درآمد و رابطه منفي با
رخ بهره دارده eee IM ete مشت درد با فلت بودی سای lal همراه با
Glatt ul, معاملاتي و احتياطي پول فولیش مي یلید که با تلبت بودن
با ي کاهش تقاضاي سفته بازي پول و حفظ تعادل بازار
افزایش
عرضه يولء نرخ بهره بالاتري براي 15
پول مورد
منحني 1۸1 شیب بیشتر (کمتر) دارد اگر کشش درآمدي پول بزرگتر(کوچکتر) و کشش
بهره اي تقاضاي پول کمتر(بشتر) باشد. بعنوان مثال با تلبت بودن سایر شرلیط. اگر
بدنبال یک افزلیش معین در درآمد. تقاضاي بول افزايش بيشتري يلبد. نياز داريم كه
نوخ بهره نیز افزلیش بيشتري پیدا کند تا تعادل در بازار بول حفظ شود كه منحني
6 را پرشیب تر مي کنددر حالتهاي حدي؛ (للف) محدوده كلاسيکي که در آن
تقاضاي پول نسبت به نرخ بهره کاملابيی کشش است و لذا منحنی 1 کاملا عمودي
مي باشد و (ب) دام نقدينگي که در آن تقاضاي پول نسبت به نرخ بهره کاملا با کشش
است و لذا منحني 1.1 افقی خواهد
صفحه 5:
مدل 15400 ونقش سباستهاي بولي و مالي
تعادل همزمان بازار کالا و پول از تقاطع منحني هاي 9 و )ادر «, و © بدست
aes
نمودار 3-2 مدل 164/0
صفحه 6:
اگر سطح درآمد کمتر از اشتفال کامل باشد. در این صورت هم سیاست پيلي و هم
سیاست مللي نقش بالقوه و مهمي در تثبیت اقتصادي بازي مي کنند . حال بطور
خلاصه عواملي را مرور مي کنیم که موثر بودن نسبي سياستهاي يولي و مالي را در
تاثیر گذاري بر تقاضاي کل و از این طریق بر سطح تولید واشتفال تعیین مي کند.
سیاست مللي در تاثیر گذاري بر تقاضا وبه دنبال آن بر سطح تولید و اشتفال موثرتر
خواهد بود اگره (الف) تقاضاي بول نسبت به نرخ بهره با کشش باشد يعني منحني ۷0
کم شیب تر باشد و (ب) کشش بهره اي سرمایه گذاري کمتر باشد. يعني شیب ۹5
بیشتر باشد. در حللت حدي که منحني ۷0 عمودي ( محدوده کلاسيكي ) باشد.
انبساط مللي هیچ اتري بر درآمد نخواهد داشت . زیرا افزلیش در رخ بهره. سرمايه
گذاري بخش خصوصي رادرست به اندازه افزلیش در مخارج دیلت. کاهش خواهد داد:
يعني جانشيني ls رخ مي دهد . در حالت حدي دیگر که 0 افقي است (دام
نقدينگي نتيجه انبساط Et ۰ معادل یا اثر ضریب تكاثري کامل مدل ساده
3
نزي مي باشد.
صفحه 7:
در نمودار 3-4 مجدداً اقتصادي را در نظر بگیرید که بار- و ,۳( تقاطع 305 رهنا) در
تعادل اشتفال ناقص است. در مکانیسم انتقال کينزي , تاثيرگذاري سیاست پولي بستگي
داردبه + ( للف) میزان تاثیر افزلیش عرضه پول بر کاهش نرخ بهره » (ب ) میزان واکنش
سرمایه گذاري به کاهش نرخ بهره و (ج) مقدار ضریب تكاثري
نمودار 3-4 سیاست پولي انبساطي
صفحه 8:
سياست بولي در تثيرگذاري بر تقاضاي کل و در نتیجه بر سطح تولید و اشتفال موثرتر است,
اگر (الف) تقاضاي پول نسبت به نرخ بهره کم کشش باشد. يعني منحني 0 پرشیب تر
باشد (ب ) سرمایه گذاري نسبت به نرخ بهره با کشش باشد يعني منحتي 18 افقي تر
باشد,
در حالتهاي حدي کينزي يعني منحني HILO (دام نقدينگي) یا منحني 19 عمودي
(که سرمایه گذاري نسبت به نرخ بهره كاملابي کشش است) وضعیت بگونه اي است که
سیاست پولي هیچ اثري بر درآمد ندارد. در حالیکه سياستهاي پولي و مللي در شرایط
عادی» براي تاثیرگذاري بر تولید و اشتفال می توانند مورد استفاده قرار گيرند. موثر
نسبي لين دو ابزار بستكي به بارامترهاي ساختاري مدل يعني شيب نسبي منحني هاي
و 0 دارد.
در نگرش کينزي متعارف به نظر مي آید تقاضاي بول اساسا به تغييرات نرخ بهره خيلي
حساس باشد (که منحني ,را کم شیب تر مي کند) در حالیکه سرمایه گذاري بگونه
اي است که به تغییرات نرخ بهره حساس نیست ( که متحني 09 را پرشیب تر مي کند.
صفحه 9:
آنچه در زیر مي آید
لین تحلیل اقتصاد را مي توان به صورت جبري نیز خلاصه نمود
فرض
مي شود که در اشتغال ناقص و سطح قيمت ثلبت مي باشد. مخارج کل حقيقي LO)
برابر است با یک مقدار مستقل (40, قسمتي که به درآمد حقيقي وایسته است (0
و قسمتي که به نرخ بهره حساس است (ع) +0
ae در تاسیی خجصتر ده تقاضاويکلر Subbed
رط 2و کل oe
بهره لس است: ys ay ly has 4 4)
فرض مي شود که عرضه اسمي پول به صورت برونزا تعیین مي گردد. تعدل بازا
جايي است که عرضه و تقاضاي يول برابر باشند:
با مرتب نمودن این روابط و حل آن براي ۷ داریم
7 1
و m= Pa.
صفحه 10:
براساس این معادلات. رويكرد متعارف كينزي بيانكر كوجك بودن «و بزرك بودن ٠١
است. وقتي يسبت كوجك باشد؛ (الف) اختلالات بخش حقيقي اقتصاد موجب
oa در درامد مي شود ولاب) سياست هالي + بطور تسبي موثرتر أست و
ضروچكاثري مخارج مستقل به نزديك است. ضمن اینکه سیاست پولي » بطور
ع ال به صفر گرایش دارد.
بعنوان مثال, دام نقدينگي بیانگر این است که «باید بزرگ بوده و به بي نهايت نزديك
باشد که در این صورت تقاضاي پول داراي کشش بهره اي بي نهایت بوده و منحني
0افقي است (توچه شود که شیب موحني gl LO است) که به نوبه خود
موجب مي شوداكع وِجَلالَة تعادلي تبديل به شود
اي حالتي بررسي نمود كه سرمايه به نرخ بهره
حساس نباشد يعني بارامتر نزديك به صفر باشد كه در اين حالت منحني 08 كاملاً عمودي
ات ولي قرض آینکه 0<< باشد. منحني ۸0 صعودي خواهد بود. در اینجا نیز معادله
فوق syd
مي شود و همان نتایج قبلي بدست مي آید.
همین وضعیت و نتایج را مي توان
صفحه 11:
ايده متعارف كينزي در مورد موثر بودن سیاست مالي توسط پول گرایان و هم چنین
دیگران ) به چالش کشیده شد که نوعاً می گویند در بلندمدت انبساط مالی محض
(يعني
اط مالي بدون اینکه توسط تغییرات عرضه پول همراهي شود) نتیجه اش
خروج بخش خصوصي یا جايگزيني مخارج خصوصي است و لذادراي کمترین اثر بر
روي تفاضاي کل ۰ سطح درآمد و اشتغال Spi sabe
نچه که در زیر مي آید: واکنش کينزي ها را شرح مي دهیم که مجددً مدعي اهمیت
سياست مالي هستند اما تاكيد آنها بر اثرات ثروت است كه نلشي از تلمين مالي مخارج.
دولت از طريق اوراق قرضه مي باشد.
صفحه 12:
or Se
صفحه 13:
در نمودار 3-5» قسمت بالايي بیانگر مدل (6/-19 متعارف و قسمت پاييني آن وضعیت
بودجه دولت يعني مخارج دولت (60> و درآمدهاي ماليتي (۱> نشان مي دهد. در
اینجا فرض
شول تاج دولت : مست
از درآمد ولي درآمدهاي مالياتي وابسته به 1627
باشد. در
( تقاطع ) بازار کالا و پول در تعادل هستند و بودجه دولت نیز متوازن است
» یعتی يك وضعیت تعادلی با ثبات برقرار است. حال فرض کنید که مسولین
بدنبال افزایش سطح درآمد و اشتفال از طریق افزایش مخارج دولت باشند. افزایش در
مخارج دولت منحتي 43 را به سمت راست يعني از ,1 به ,18 انتقال مي دهد و
تابع مخارج دولت به بابين يعني از .()به ,80 منتقل مي شود.
صفحه 14:
در ( تقاطع ؟041*كسري بودجه برابر با 00 است و مادامیکه این كسري وجود داشته
باشد. مسئولین مچبور خواهند بود اوراق قرضه بيشتري منتشر کنند که منجر به
افزایش نروت بخش خصوصي و افزایش مخارج مصرفي خصوصي و تقاضاي پول خواهد
اشد. اكر أثر ثروت بر مصرف ( که منحني 18 را به راست انتقال مي دهد که توسط
پیکانها نشان داده شده است) بیشتر از اثر آن بر تقاضاي پول ( که منحتي ۷0 را به
چپ منتقل مي کند) باشد سپس در بلندمدت انبساط مالي که با نتشار اور
تامين مالي شود, نتیجه اش افزایش درآمد به ۷ مي باشد. جاییکه کسري بودجه
برطرف خواهد شد يعني جانشيني از بین خواهد رفت. بعلاوه اگر افزایش در
پرداختهاي بهره اي که ناش از انتشار اوراق قرضه هستند نیز به حساب آيند. تابع
مخارج دولت به زیر منتقل مي گردد و درآمد باید به سطحي بیش از ,۷ افزایش
يابد تا تعادل بودجه دولت را برقرار سازد. بنابراين روشن است كه وارد كردن اثر ثروت
و محدودیت بودجه دولت در مدل ۰194/0 تاثیر سیاست افزایش مخارج دولت و
نامين مالي آن از طريق اوراق قرضه را بطور بالقوه در افزایش درآمد و اشتفال موثرتر
عي سار
صفحه 15:
يكي از ایرادات وارده بر پیش بيني هاي این تحلیل, مربوط به كارآمدي سیاست مالي مي
باشد که از قضیه " برابربدهي ريكاردويي " سعطمهجه باط ملس نشات مي
گیرد. بطور خلاصه این قضیه بیان مي کند که بار مخارج دولت بر بخش خصوصي چه
از طريق افزايش در ماليات تامين مالي شود و جه از طريق فروش اوراق قرضه برابر
است. فروش اوراق فرضه دولتي باري را بر بخش خصوصي تحمیل مي كند كه مجبور
به پرداخت بدهي مالياتي آتي بمنظور تامین پرداختهاي بهره اي مي کند و اگر اوراق
قرضه با سررسید معین باشند دولت مجبور به بازخرید اوراق قرضه نیز خواهد شد. با
فرض اینکه بخش خصوصي این بدهي مالياتي آتي را كاملاً در نظر بگیرد و آنرا در
محاسیات خود وارد نماید.اوراق قرضه دولتي بعنوان فروت خالص به حساب نخواهد
آمد. بسعي هاي مالياني آتي تنزيل خواهند شد و درمي يابيم كه ارزش فملي آنها
Jb Jlrs ids
ارزش اوراق قرضه فروخته شده خواهد
ايط براي تامين مخارج دولت تفاوتي ندارد كه اوراق قرضه دولتي منتشر شود يا
امالياتها افزايش يابند زيرا با فروش اوراق فرضه ثروت بخش خصوصي متاثر نخواهد شد.
صفحه 16:
تامین مالي مخارج دولت از طریق اوراق قرضه فقط وقتي موثرتر از تامین مالي از طریق
مالیات خواهد بود که اوراق قرضه دولتي بعنوان ثروت خالص بحساب آیند. بحث هايي
در مخالفت با قضیه " برابري بدهي ريكاردويي " مطرح شده است.
اولاً آگر بدهی مالياتي آتي که ناشي از انبساط مالی از طریق اوراق قرضه است به عهده نسل
آینده گذاشته شود آنگه مي توان گفت که نسل فعلي روتمندتر خواهد شد. این بحث.
بارو که وجود ارث به معني نگراني والدین در مورد بار مالياتي فرزندانشان مي باشد نيز
در معرض برخي انتقادات بوده است. یمنوان مثال جاي تردید درد که یا همه والدین
چنان دوراندیش یا نگران خواهند بود كه بدهي هاي مالياتي انتظاري فرزندانشان را به
حساب أورند؟ ثاني با وجود بازار سرمايه ناقص. اوراق قرضه دولتي مي توائد يعنوان
ثريت خااص بد حناب ايند deur كه دولت به اوراق قرشه لي بردازد: عتمم
بدهي مالياتي آتي را تعيين مى كند. جنائجه دولت ذر مقايسه باافراده دسترسي
مناسب تري به بازارهاي سرمايه داشته باشد. نرخ بهره مذكور كمتر از نرخ تنزيل
موردنظر بخش خصوصي جهت برآورد ارزش فعلي بدهي ماليتي آتيبوده و در این
صورت اوراق قرضه دولت به عنوان ثروت خالص در نظر گرفته خواهد شد.
صفحه 17:
در اینجا شرایطی را بحث مي کنيم که در آن مدل 164/0 نمی تواند بطور خودکار درجهت
برقراري تعادل اشتفال کامل عمل نماید
تعادل اشتغال ناقص در مدل کینزی
در مدل 15-460 وجود تعادل اشتغال ناقص را مي توان به وجود "چسبندگي هاي " سیستم
بویژه به دو قيمت كليدي يعني دستمزد پولي و نرخ بهره نسبت داد. ما با این فرض
5
زي شروع مي کنیم که دستمزدهاي پولي به سمت پایین چسبندگي دارند. این
مورد را با استفاده از نمودار چهار قسمتي 3-6 نشان داده ایم
در اینجا همواره باید از نمودار (حد شروع کرده و درجهت خلاف عقربه ساعت حرکت نماییم
نال در
تا إين سطح درآمد را كه توسط تقاضاي كل تعیین مي شود. برحسب سطح |
قسمت 44 مشخص نماييم.
صفحه 18:
اقتصادي را در نظر بگیرید که ابتدا در نقطه یعنی تقاطع24 و 40 در قسمت (۸0 باشد
تعر را CR
اشتغال(02 کامل است.
تضميتي وجود ندارد که سطح
با
الي كه توسط تقاضا تعيين مي كرد ( يعني ) برابر
ال کامل ( یم ) باشد. مازاد عرضه كار هيج اثري بر دستمزد يولي ندارده
بطوريكه ممكن است اين اقتصاد در سطحي كمتر از تعادل اشتغال كامل يا بيكاري
bol, باقى بمائد. اكنون مدال 9489 را با فرض كلاسيكها مبنى بر
قيمتها ودستمزدهاي اسمي تركيب كرده و امكان وجود تعادل اشتفال ناقص را از نظر
تئوريکي بررسي مي کنیم.
انعطاف پذيري
صفحه 19:
صفحه 20:
ماتند قبل در حالیکه بازار کالا و پول در تعادل هستند. سطح درآمد ,۷۲ از سطح درآمد
اشتغال کامل (,۲کمتر ميباشد. با رجوع به قسمت ( واضح است که این بدان
معناست gh AIM aS اشتغال کلمت)از اشتغال کامل ۰ باشد در این صورت
pe 1
ah با دستمزد حقيقي ih,
است که بالاتر از مقدار تعادلي قرار دارد. مادامیکه دستمزدهاي پولي و
Sus انعطاف پذیر باشند بهر حال اقتصاد خودش را به تعادل اشتفال کامل
aa, رساند.
در .مازاد عرضه کار موجب کاهش دستمزد پولي (00> ميگردد که هزينههاي
بتگاه را کاهش داده و موجب کاهش قیمتها (۳). ميگردد. کاهش قیمت ارزش حقيقي
عرضه پول را افزایش داده و موجب انتقال 0 به راست میگردد. مازاد ماندههاي
حقيقي 0 0*4 به بازار اوراق قرضه هدايت مي شود كه قيمت اوراق قرضه را
افزايش و نرخ بهره را كاهش ميدهد. كاهش نرخ بهره بنوبه خود مخارج سرمایه گذاري
را كاهش داده كه آن نيز افزايش تقاضاي كل و لذا افزايش توليد و اشتغال را به دنبال
دارد.اثر "غیرمستقیم" کاهش دستمزدهاي پولي و قیمتها که مخارج را از طريق فرخ
بهره متاثرميسازد به اثر ثر کین" معروف است.
صفحه 21:
صفحه 22:
افزلیش در تقاضاي كل نرخ کاهش قیمتها را کندتر ميکند. بگنهاي که دستمزد پولي با
نرخ سريعتري از قيمتها (كاهش نامتوازن) كاهش مييلبد و دستمزد حقيقي شروع به
کاهش و حرکت به Sets ie a) HU Ue
Md) ميکند. کاهش دستمزدهاي پولي و قیمتها و نتقال منحني (به راست تا جايي
ادامه مييابد كه اشتفال كامل برقرار شده و مازاه عرضه کار حذف شود.
افزايش تقاضاي كل (از طريق اثر كينز) تضمين ميكند اقتصاد به اشتغال كامل
رك تددر ادن مدل عمومی. دو حالت حدی پا خاص وجود دارد که علیرغم
تعطاف پذيري کامل دستمزد پيلي و قیمتها, اقتصاد نميتولند بطور خودکار یه تعادل
اشتغال کامل برسد. لین دو حللت خاص عبارتند از:(للف) دام نقدينگي و (ب) حالتي
که
مخارج سرمایهگذاري نسبت به نرخ بهره بيکشش باشد. لین دو مورد به ترتيب در
نمودار 3-7 3-8 نشان داده شداند
در حللت دام نقدينگي اگرچه کاهش قیمتها عرضه حقيقي پول را افزایش ميدهد (که
منحني 0 را به راست يعني از ,(مابه ,۱۸0 منتقل ميکند). اما مندههاي حقيقي
اضافي تمامأ جذب تقاضاي سفتهبازي يا وجوه بیکار ميشوند. ماندههاي ي اضافي به با بازار
3 قرضه راه تميبابندو لین ملنع کاهش نرخ بهره ,"(نقطه 6ظ) ميشود كه بر
افزلیش تقاضا و باز گرداندن اشتغال کامل» مورد نياز ميباشد. باتوجه به اينكه LG
"ثلا افزليش تمييلبد نا نرخ كافش قیمت راکند نمیا لیمتها متناسب با کاهش
دستمزد بولىي كاهش مويابنسد (انقباض متوازن)و لنا
ثابت ميماند كه بالاتراز دستمزد متعادلكننده بازار يعني ١ است؛
صفحه 23:
حالتي که سرمایهگذاري نسبت به نرخ بهره بيکشش باشد نیز در نمودار 3-8 نشان داده است
که اقتصاد نميتواند بطور خودکار به تعادل برسد.
در اين حالت اكرجه افزايش در مانددهاي حقيقي (که منحني ( را از ,0 به (40راانتق
ميدهد) از طریق ثر کین" موجب کاهش نرخ بهره ميگردد. اما کاهش نرخ بهره براي
بازكرداندن اشتغال كامل. کافي نیست با رجوع به مودار 3-8 معلوم ميشود كه اگر مخارج
سرمايهگتاري نسبت به رخ بهره بيکشش باشد تعادل اشتفال کامل فقط از طریق ثر کین"
يا يك ترخ بهره مني الود حاصل مي شود.
بطور خلاصه. كاهش دستمزد بهلي و قيمتها نمي تولند موفق به برقراري اشتغال كامل شوند.
مكر اينكه آنها بتوانند تقاضاي كل را از طريق "اثر كينز” افزايش دهند. در حالت دام نقدينكي
و بيكشش بودن سرمايهكذاري. تقاضاي كل براي رسيدن به اشتغال كامل اكافي بوده و
بيكاري غيرارادي بايدار فقط در صورتي حذف ميكردد كه سطح تقاضاي كل از طريق
سياست انبساطي مالي افزايش يابد.
بتي نكين. فرض مي كند كه دستمزدهاي يولي و قيمتها با نرخ يكساني كاهش مي بابند: يعني
اننبا متوازن در نتيجه: كامش أشتفال ارتباطي مه افزايش دستمزد حشيقي ندارد بلكه
مريوط به كاهش تقاضاي مؤثر مىباشد. بعبارت ديكر بنكاهها به نقطه خارج از تقاضاي كار
خود حرکت ميکنند که در قست (( نمودار 3-8 موجب حركت از نقطه 9) به 09 خواهد
شد يا اين وجود از نظر بتينكين» أين عدم تعلدل بطور تامحدود درام نشواهد حاشت: زيرا
همجتان كه دستمزد يولي و قيمتها كاهش مييابند. يك "لثر مستقيم" بوجود خواهد أمد كه
تقاضاي كل را از طريق ارزش ماندههاي يولي افزايش ميدهد كه مي توائد تعادل اشتغال كامل
را برقرار نمايد: يعني حركث از نقطه 69 به 69 ,
صفحه 24:
صفحه 25:
الربيكو
بيكو م يكويد كه اكر دستمزدهاي بولي و قيمتها انعطاف پذیر باشند مدل متعارف كينزي
نم يلواند در تعادل کمترراز اشتغال كامل قرار يكيره أثر بيكو بياتكر لين است كه جلف
قيمتها موجب افزايش ثروت حقيقي ميشود كه بنوبه خود منجر به افزليش مخارج مصرفي
م يكردد. فرض كنيد كه مانند نمودار 8:7 اقتصاد در تعادل اشتغالاقفص در دام نقدينگي
در نقطه . باشد (تقاطع ,18 و م(0. همراه با کاهش قیمتهاء.نه تنها منحني ءابه دليل
ش ارزش حقيقي عرضه پول به راست منتقل ميگردد (از م40 به ,0.00 بلکه منحنی 46
نيز به دليل لثر افزايش :ثروت حقيقي بر مخارج مصرفی به راست منتقل میشود داز 48
به,16).
ميتوان بررسي نمود که در لین تحلیل وقتي لثر ثروت یا لثرپیگو بر مخارج را وارد کنیم در
حالت خاصي که سرمايه گذاري بيکشش است (نمودار ۰)3-8 اقتصاد بطور خودکار تعدیل
دی اجان تاج lly sanity oe ميرنيم. Vo ملاحظات بويا مي تولند لثر بيكو را
بعنوان يك "مکانیسم سریع و خودکار در برقراري تعادل” بياعتبار نمايد. براي مثال اكر افراد
انتظار کاهش قیمتها را در آینده نیز داشته باشنده آنها ممکن است مصرف را.به تعويق اندازند
که سیب افزايش بيكاري ميگردد. همچنین اگر بنگاهها انتظار تداوم رکود را داشته باشند آنها
ce, رما گناري خود رب یی Slee eile leans GUL
ae oe مزمن, ورشکستگیها افزلیش ميیابد که موجب کاهش بيشتري در مخارج
ميشود . در تحلیل نموداري. کاهش قیمتها ممکن است موجب کاهش و انتقال منحني 15
لا از اشتغال کامل دورتر کند.
صفحه 26:
ele a is cas ies le slid) pls Shes lees Nt
ميآیند. پول بيروني را ميتوان بعنوان سکه و اسکناس به علاوه سپرده هاي بانكي ( که
بصورت ذخایر نقد بلنک یا به صورت ذخایر در بالک مركزي نگهداري مي شهند ) در نظر
گرفت. بول بيروني را ميتوان بعنوان ثروت خللص بخش خصوصي تلقي نمود زیرا در مقابل
پول دروني را ميتوان بصورت ile آن. بدهي بلافصلي براي بخش خصوصي وجود ندارد. در
سپردههاي بانکي تعریف نمود كه از طريق وام دادن به بخش خصوصي ایجاد ميگردد. باتوجه
به اينكه معادل این سپردهها بدمي بخش خصوصي است (وامهاي بانکي»: در این صورت
ميتوان گفت که پول دروني را نميتوان بعنوان ثروت خالص در نظر گرفت.
در مورد ایتکه اوراق قرضه دولتی را ميتوان بعنوان ثروت خالص به حساب آورد تردید وجود
داد من گفت که بش خصومي لین یت را در نظر اد که ال کاهش یمت.
ارزش حقيقي بدهي معوقهدولت فزایش مي يابد كه لزوما مالياتهاي آتي را براي تامين افزايش
در پرداختهاي بهرهاي دولت و یا باز خريد اوراق قرضه دولتي افزليش خواهد داد. كر افزايش
در ارزش فعلي بدهيهاي ماليلتي آتي دقيقاً افزليش در ارزش حقيقي بدهي معوقه دولت را
جبران نمايد. انتقال منحني 169 بدلیل اثر ثروت بوجود نخواهد آمد. ترديدهاي
يادي در مورد.
ويژگي هاي برقراري تعادل خودکار از طریق اثر پیگو وجود دارد . شواهد تجربي در مورد
قدرت ee etree ees مت
صفحه 27:
تلفیق نلكلاسيکي تسام سس(
اواخر دهه 1950 و اوايل دهه 1960 يك ديدكاه اجماعي تحت عنوان "تلفيق نتوكلاسيك"
ظهور کرد که نظریه عمومي کینز را بعنوان حالت خاصي ا ا كلاسيكي
ميدانست (يعني حالتي که دستمزد پولي به سمت پایین چسینده است و ملنع تعدیل
خودکار کلاسيك به سمت اشتفال کامل ميشود) که در آن کينزيها سياستهاي مداخلهگرانه
كينزي را براي تضمين بازكشت سريعتر به اشتغال كامل توصيه ميكردند.
تفسیر مجددي از کینز: مدلهاي عدم تعادلي
بحث کلاور و لیان هافوود
تفس مجند کلاور و لیان هافوود بیانگ للن اسب که انفلاب کیتر موجه ولراس بو تلفيق
تنوكلاسيكي تتانسته است منعطق کینز را بشتاسد. منطقي که به نبال رد مکلیسم هماهنگ
کننده والراسي يعني " حراج گر" بود.
در چهارچوب تعادل عمومي, والراس نقش محوري را به حراج گري مي دهد که از طریق
مکانیسم رفت و بركشت هكم تضمین مي كند كه تمام بازارها در دست يلبي به مبادله
ee
غلطي هرگز رخ نمي دهد. حراج گر والراسي بدنیال برداري از قیمت ها است که تمام بازار
را تسویه مي کند و اجازهانجام مبدله در قیمت هاي غيرتعاهلي. ی در
صورت خريداران و فروشندگان در حریدها و فروشهایشان مواجه با جيره بندي مي شوند.
صفحه 28:
کارگزاران اقتصادي اجازه تعیین و هدایت قیمت هاي نسبي را به چنین مکانیسمي مي
دهند( يعني آنهاقیمت پذیرهستند) و خودشان در مورد مقاديري که مایل به فروش هستند
تصمیم مي گيرند(يعني آنهاتعیین کننده مقدار هستند) . در چنین دنيايي . درجه میعان تمام
ا سس را قبول مي كنيد مي توانید تمام
١ ل ا ا
کار و کالا وجود دارد كه بهم وابسته هتنس نمودار 3-9
or
©
ow),
(ow
بازار کار
صفحه 29:
براي مئال فرض كنيد كه حراج كر لبتدا مجموعه قبمتهاق | را در بازار كارو © را در بازار
كالا برقرار تمايد. با اين قيمتهاي نسبي فقط ب اندازه واحد از نيروي کار بصورت ذهني
خريداري مي كرد هار صورتي كه واحد عرضهطي بمردد. يعني بيانكر مازاد عرضه
A ol ales cul O) IS بازار كالا فقط واحداقفاض مي شود. يعني
بياذكر مازاد تقاضاي كالا (4800 است. البته حراج كر والراسي اجازه جنين مبادله هاي غلطي
را در اين قيمتهاي غيرتعادلي نمي دهد و فرايند رفت و بركشت يا فرايند آزمون و خطا امكان
كاهش دستمزد حقيقي در بازار كار و افزايش سطح قيمتها در بازار كالا را فراهم مي سازد تا
قيمتهاي تعادلي واز اينرو مقادير تسويه کننده بازار برقرار كردند.
درجنين
ابي مازاد عرضه كار همراه با مازاد تقاضاي كالا است. با برقراري فيمتهاي تعادلي
مي يابيم که مبادلات موثر و ذهني بايستي برابر شوند زيرا تصميمات مربوط به عرضه كار در
عین حال تصمیمات مربوط به تقاضاي کالا نیز مي باشند( که کلاور آن را فرضیه تصميم
واحد
مي نامند ساروا مط ,د00 ). انتقال تمايلات يا علائم ذهني به عهده حراج كر است
و آنها را از اين طریق که فقط قیمتها و مبادلات تعادلي مجازند تحقق يابند به علائم و
پيامدهاي موثر تبدیل مي کند. این مکانیسم قیمت. اعمال اقتصادي را بمنظور تضمین
مبادلات بهینه بین طرفین ۰ کنترل و هماهتگ مي کند.
صفحه 30:
کلاور و ليان هافوود هر دو تصديق مي كنند كه براي انتقال از دنياي ولراس به دنياي کینز,
تمام آنچه كه بليد انجام داد لين است كه خود را از كاركرد مكانيسم رفت و يركشت از طریق
حذف حراج كر والراسي خلاص كنيم :
Se ag Ee feet ieee ay) حلفا ارد عبت بید لو -راع کري که فرش می کید مهرب تسام
leh Jas Calta egy loge ctl همه مه
بدون چنین حراج گري. کارگزاران اقتصادي مجبورند قیمت گذار باشند و چنین مکانیسم
كنترل
كننده أي كه مانع از مباذلات زيربهينه شود ديكر هيج قدرتي ندارد و لذا ممکن است قيمتهاي
غير تعادلي برقرار كردد. در جنين دتيليي قسمت كوتاه مدث باز
اینده ميباشد))
مبادلات موثر را تعیین
خواهد كرد كه سبب جيره بندي طولاني مي شود. لین را مي توان در تمودار 3-10 مشاهده
نعود كه قيعت بالاثر ار تعادل زيعني ee ua, 3) را كر بي حارد ولي فقط فلي
خريداري مي كرددء زيرا مبادلات واقمي را تقاضا.تعيين مي کند. به همین طریق در قيمت:
بايين قر از تعادل , © مقدار نقاضا, 0 مي باشد ولي فقط 3 عرضه و فروخته مي شود زیرا
مبادلات واقعي را عرضه تعیین میکند (,,3بیانگر میزان اقناء نشده یا جیره بندي در
هنگامي است که بازارنمي تولند تسویه شود در بازارهليي که تسویه نمي شوند لازم است بين
تقاضا و عرضه ذهني و موثر تمایز قاثل شویم. زیرا اولي تمایلات محدود نشده را نشان مي دهد
( که بر ميناي این فرض قرار دارد که فروشها و
دومي فرصتهاي محدود شده را نشان مي دهد (که توسط توانليي فرد برای کت فرش
محدود مي شود) . در نتیجه خط سل منحني مبادله موثر و خط سقه منحتي مبادله ذهني را
نشان مي دهد. فقط در دنياي خاص والراس است که با قيمتهاي تسویه کننده بازار مواجه
هستیم که در آن تقاضا و عرضه ذهني و موثر در نقطه ۲ برابرند
.يدها همواره مي نوانند به واقعیت بپیوند) و
صفحه 31:
©
ره
®,
3 a
a
نمودار 3-10 مبادلات موثر و ترجیعات ذهني
صفحه 32:
در دنياي کینز که قيمتهاي غيرتعادلي موجب مبادلات غلط و عدم تعادلي مي شوند. تقاضاي
سس سس سس سس ب ب
( کوتاه مدت) کمتر از عرضه ذهتي (بلندمدت) است.
در چنین دنيايي تصمیم براي فروش بطور خودکار تبدیل به تصمیم براي خريد نمي شودء زيرا
قبل از اينکه هر خريدي بتولند بوجود آید ابتدا بلید فروش تحقق يابد. لين همان نکته اساسي
است که تحت عنوان فرضیه تصمیم دوگلنه کلاور هسب سسد ۸ مي باشد. خريدهاي
ريزي شده
Li
ذهني ) بوجود نخواهد آمد مگر اینکه فروشهاي ذهني تبدیل به واقعي شهند( موثر شوند) (
تنها علائمي که در يك بازار به ديكري انتقال مي یابند عبارتند از پيامهاي موثري که از طریق
برداختهاي لازم يشتيباني مي شوند.
ناتلني در تحقق و فروش نيروي کار توسط هر فردي بنوبه خود به ناتولني در خريد يا تقاضاي
کالاها تبدیل مي شود, زیرا فروشندگان چنین کالايي فقط علاقمند به تقاضاهايي هستند که
توسط توانليي پرداخت پشتيباني مي شود(يعني تقاضاي موثر نه ذهني). تقاضاي ذهني هیچ
اطلاعات یا علائم مفيدي را نمي رساند. فقط تقاضاها و عرضه هاي موثر به حساب مي آیند.
این حقیقت که فرد قیل از اينکه بتواند بخرد مجبور است بفروشد» ببانگر وجود مسئله Sho
در سیستم بازار غیرمتمرکز است بگونه اي که افسانه " فوق تهاتري" در حراج گر والراسي نیز
بلید کنار گذارده شود. در دنياي کینز تاکید بر اينکه تمام کالاها به يك اندازه داراي نقدينگي
صفحه 33:
هركسي مجبور است پول را از کالاهاي غيرپولي متملیز کند و طيفي از كالاهاي قابل فروش را
بپذیرد زیراپول وقعً تها داريي قلبل قبول در تمام بازارها است. هماطور كه كلاور نيز بطور
خلا بيار
مي کند که "پول کالا را مي خرد و کالا پول را .اما کالا کالا را نمي
تهأتري به معني رد فرضیه تصمیم واحد است.
جه نظر لیان هافوود در دنياي کینز واکنش اولیه به شوكهليي که به سیستم وارد مي شود از
طریق مقادیر است نه از طریق قیمتها.با توجه به اینکه سرعت نسبي تعدیل قیمتها بگونه اي
است که از مقادیر عقب تر مي ماند(برعکس والراس) در غیاب حراج گر eee
متوجه مکانیسم هاي کنترل بوده و در ارتباط با ایجاد و انتشار اطلاعات مي باشد. براي
كاستي هاي مربوط به اطلاعات و هماهنكي . منجربه فرآيندهابي (بازخورد ليت د ها
انحراف ها را بزرگ مي کند(مانند ضریب تكاثري). در حالیکه تلفیق والراسي به آنها اهمیت
نمي دهد و مکانیسم هليي (بازخورد منفي) را برجسته مي کند که انحراف ها را كوجك مي
نماید.
لیان هافوود دیدگاه کلاور را توسعه مي دهد و تاکید مي کند که تفاوت کینز از کلاسیکها
مستلزم جيزي بيش از حذف حراج كر . نيست. در لين دنياء کارگزاران اقتصادي» تصمیمات
مربوط به " قیمت و مقدار" را اتخاذ می کنند و داراي انتظارات بی کشش هستند. یعنی آنها
قيمتهاي ذخیره براي نيروي کارشان
( و كالاهاي ديكر) را تعيين مي كنند كه بر مبناي تجربیات قبلي مي باشد. هنگامیکه چنین
بازارهليي نمي توانند تسويه شوند. مبادله كنندكان بالقوه در تعديل قيمتهايشان كند هستند و
مشغول جستجوي بازار به اميد رسيدن به قيمتهابي مي شوند كه قبلا" دست يافتني بودند .
كنار كذاردن افسانه
صفحه 34:
لين يكي از مشكلات مربوط به كندي تعدیل قیمت است که نسبت به قيمتهاي مورد نیاز براي
تسویه بازار داراي تاخیر مي باشد.
دو مساله كليدي وجود دارد که مانع از بازگشت سریع تعادل به ۱
مي شود که از کمبود
تقاضاي موثر رنج مي برد ولین فقط مربوط به زملئي است که حراج گر و افسانه فوق تهاتر
Gio شده باشد. اولاً در دنياي کینز عرضه خدمات نيروي کار توسط بیکاران موجب تقاضاي
موثر براي كالاها نمي شود مكر أنكه بتوانند كارشان رابه فروش برسانند. دربك اقتصاد پولي:
كاركران تمايلي ندارن
يك ابزار برداخت جذاب نيست. زيرا كاركران مجبورند كه ريسكها و هزينه مبادله بسيار زيادي
را متحمل شوند. اگر تولیدکنندگان دریابند که محصوا مناسب براي نهاده
کار است ( همچتانکه در دنياي والراسي چنین است) آنگاه عرضه خدمات نيروي کار بطور
خودكار به تقاضاي موثر براي محصول بنكاه تبدیل مي شود
كه مزد خود را برحسب محصول حقيقي درياقت كنند. محصول بنكاه
يك ابزار پر
ثانياً مسئله زمان نیز مطرح است که مربوط به تغیبر در ترجیحات زماني کارگزران منفرد
اقتصادي است: در دنياي والراسي اقزايش در يس انداز از طريق وجوه 5
کاهش مي دهد. كه بنوبه خود سبب افزليش سرمايه كذاري مي شود. بطوريكه تركيب جدید
توليد: تغيير در تمايلات را منعكس مي كند. علائمي به بخش توليد انتقال مي يلبد كه تركيب
توليد را از مصرف به سرمايه كذاري تغيير دهد.
بل قرض که نرخ بهره را
صفحه 35:
در دنياي کینزه این وضعیت کاملاً متفاوت است زیرا چنیر
انمي انتقال نمي يابد. مه فقط
مكانيسم نرخ بهره داراي تعديل كند مي باشد بلكه افزليش در يس انداز ابتدا از طريق كاهش
در تقاضاي موثر بوجود مي آيد زيرا كاركزاران اقتصادي فقط علامت مي دهند كه جه جيزي را
نمي خواهند نه اينكه جه مي خواهند. بخش توليد
متلبع آزاد شده را در كجا يكار كيرد نمي باشد زيرا هس اندازكنندكان تمايلي به انتشار (و در
نتیجه متعهد کردن خود ) ندارند.
يك نقض جدي در بیان آنها لین است که هر دو فوض مي کنند که انقلاب کینز بر ضد والراس
بود. آنها هر دو يك افسانه والراسي نظام مند و رسمي را بعنوان نماينده كلاسيكها . ابداع
نمودند تلاش .طولاني كينز براي جدليي کلاسيك ها متوجه والراس نيود بلكه متوجه كمبريج
مارشال و بيكو بود مدل كاملاً توسعه يافته والراسي كه مورد انتقاد كلاور و ليان هافوود قرار
محصول بعد كنيزي بود (كه در ايا
جهاني دوم تعريف كرديد) و نمي توانست هدف انقلاب كينز در مقابل ايده هاي متعارف باشد.
ر به دریافت اطلاعات مبني بر اينكه
كرفته است در حقيقت
ات متحده امريكا بعد از جنك
صفحه 36:
مباني خرد اقتصاد كلان راجع به عدم تسو از
افليس در بحث عود تاكيد جارد كه هيج نظريه اقتصاد علي بدون بررسی همه جولنب آن از
ناحیه اقتصاد خرد. كامل نمي باشد. بارو و كراسمن (1976) و مالينوا (1977) در كارهاي اخير
خود تلاش نموده اند که بررسي مجدد از نظريه..بيكاري براسلين مدلهاي جيره يندي فو
جهارجوب اقتصاد كلان و برمبناي عدم تسويه بازارها ارائه دهند.
مالیرا اشاره بي کند که نظریه يكاري کملا با نطربه چیره بدي مرتیط است زیر وجود
بيكاري غيرارادي نشان مي دهد که عرضه کنندگان نيروي کار. جیره بندي شده اند( با توجه
به این که عرضه کار بیشتر از تقاضاي آن است).
مالینواتقسیم بندي گینه شناسي تعادل هاي مختلق یا جیره بندي را الله مي کند که در آن
معنا که آنها مي توانند یا بازارها
بازار کار و بازار کالاهاي مصرفي در تعادل نیستند. بدین
فروشنده باشند( همراه جیره بندي حداقل يك خریدار) با" بزار خریدار" باشند (همراه با جیره
بندي حداقل يك فروشنده). بيكاري كينزي (000. براساس فروشندگلني که در هر دو بازاره
جيره بندي شده لند مشخص مي گردد. يعني در هر دو بازار مازاد عرضه وجود دارد که همراه
ااست با کارگراني که دراشتفال و بنگاههايي که
فروش کالاها جیره بندي شده اند
صفحه 37:
در ولقع بيكاري كينزي به دلیل کمبود تقاضا است و بديهي است که وقتي کمبود تقاضا وجود
داشته باشد در ين صورت تمام کارگرلني که ملیل به كار هستند و تمامبنگاههايي که مایل به
فروش کالا هستند نمي تواتند بطور کامل کارو كالاي خود را بفروشند و اصطلاحا مي كوييم
بندي شده اند.
اري كلاسيکي (060). هنگامي بوجود مي آید که خریدران در بازار كالا و فروشندگان
بازار كاره جيره بتدي شده باشند. يعني بنگامها تمایل کمتري از خانورها را مه در هر و
بازار دارند و سطح بالاي دستمزد باعث مي شود كه بكاركيري كاركران بيشتر يا فروش کالاهاي
بيشتر سودآور تباشد. بنابرلين در اينجا بيكاري كلاسيكي به لين معني است كه خريداران
ابازار كالا نمي توانند تمام كالاهاي مورد نيازشان را خريداري نمايند زيرا مقدار عرضه کل کم
از تقاضا است که لین وضعیت همراه است با اينكه ذر بازار كار عرضه کنندگان كار (كاركران )
نمي تواتند نيروي كار خود را بطور كامل بفروشند زيرا متقاضبان كارزبتكاهها) بدليل بالا بودن
دستمزدهانمي تونند نيروي کار مورد نیز را خريدارينمایند.بنابلین در اینجابه دلیل بل
بودن دستمزد در بازار کارعرضه کار بیش از تقاضاي کار است ( يعني عرضه کنندگان کا
جيره بندي مي شوند) و این همراه است با اينکه در بازار کالاء عرضه کالا کمتر از تقاضا
است( يعني خریداران کالاجیره بندي مي شوند.
صفحه 38:
تورم جلوگيري شده )٩۲( علا سیم( زمني به وجود مي آید که خریدران در هر دو
بازار سهیمه بتدي شده باشند يعني مازاد تقاضا هم در بازار کار و هم در بازار کالا بوجود مي
آيد و لذا متقاضیان کار و کالا نمي توانند تمام کار و كالاي مورد نیاز خود را خريداري نمایند و
w جيره بندي
می شود در ع ا ل oleae Gans ps موتر هستد ahs
تقاضا در هردو بازار معرف لَن است که مقدار عرضه موثر برابر با مقداری است که خریداران
واقعا می خرند. در حالي که تمایل به عرضه بیش از مقدار تقاضا است.
lhe Under-Consumption (00) 23-22 oS به وجود مي آید که فروشندگان در
بازار کالا و خریداران در بازار کار جیره بندي شده باشند يعني سطح دستمزد بايين به اين
معني است كه مازاد تقاضا در بازلر کلر همراه است با مازاد عرضه در بازار كالا. مالینوا
خود را عمدتاً معطوف به حالتبازگینکللا مي کند و آنرا مهمتر از بقیه موارد مي داند.
فروشد كان خريداران.
(000©)بيكاري كلاسيكي | (00) بيكاري كينزي | خريداران بازار
تورم جلوگيري شده | (00) کم مصرفي | فروشندگان کار
١ 0
تمودار 1-11 گونه شناسی تعادلهاي جیره
بندي
صفحه 39:
تعدل بازارکالا
نمودار 3-12عدم تسویه بازارها
لين نمودار بيانكر تركيب هاي مختلفي از دستمزد بولي و سطح قيمت است كه بر اساس آن
وضعيت هاي متفاوتي براي بازار كالا و كار به وجود مي آيد. خط 00 ترکیبات مختلفي از 0 و
© است كه تعادل بازار كار را نشان مي دهد. مشابه اين . خط 060 تعادل بازار كالاهاي مصرفي
را نشان مي دهد. بدهي ست كه نقطه :كه از نقاطع هر دو منحني بدست مي آید بيانكر
تعادل همزمان هر دو بازار است كه به آن تعادل والراسي مي كوييم كه هر دو بازار تسويه مي
صفحه 40:
اگر قیمتها و دستمزدها قادر به تعدیل باشند در این صورت. پیکانها جهت نيروهاي برقرار
کننده تعادل را نشان مي دهد. براي مثال در مورد بيكاري كلاسيكي ۰ دستمزدها بايستي
کاهش یابند. زیرا با مازاد عرضه کار مواجه هستیم و قیمتها بايد افزا با مازاد
تقاضاي كالا مواجه هستيم. و1
برخي افراد ناحیه کم مطرفي رابه منحني در نمودار 30413 تقليل لمي دهند. حالت كينزي
عبارت از ناحيه سمت راكسعة و أست و مورد كل
یایند
در سمت جب وبالاي رمي
باشدء تورم جلو
ي شده منطبق با ناحيه بين
نمودار 3-13عدم تسویه بازارها و فضاي ماع
صفحه 41:
در رويكرد جيره بندي ٠ نوع سیاست دهلت بستگي به ناحیه اي دارد که اقتصاد در آن قرار مي
گیرد. بعنوان مثال, شما سياست هاي كينزي را براي درمان بيكاري كلاسيكي استفاده نمي
كنيد هر افزايني در
انتقال خط 000 به سمت راست مي شود. يعني يك حركت كلي به سمت شمال شرقي نمودار
3-2 خواهیم داشت؛ هم بنگاهها و هم خانوارها در حللت رقلبت با دولت براي منافع خواهند
بود(بنكاهها براي نيروي کار و خانوارها براي کالاها). همانطور که مالینوا اشاره مي کند.
افرلیش تقاضاي دولت. اشتفال را افزلیش و مازاد عرضه را در بزار الا و کار کاهش مي دهد"
در بازار کالا" اثر ازدحام " وجود دارد که با کاهش در عرضه کار همراه است. ناحیه هاي جدید
مخارج دولت, خط 60 در نمودار 3.12 را به بلا نتقال مي دهد و موجب
توسط خط چین ها در نمودار 3-13 مشخص شده اند.
صفحه 42:
اگر اقتصاد دچار بيكاري كلاسيکي یا تورم جلوگيري شده , باشد افزایش در فعالیت دولت
وضعیت را بدتر می سازد ضمن اینکه احتمالاً وضعیت کينزي را بهبود مي بخشد ( نقاط «,ط از
تعا
ل والراسي :1" دورتر مي شوند ضمن اینکه نقطه «به آن نزدیکتر مي شود)
آنهيي که چهارچوب فوق را قبول درن.بناچر به این نتیجه مي رسند که حالت كينزي یک
مورد از بین موارد دیگر است. در حقیقت مالینوا بطور شيوايي به این نکته اشاره داشته است.
که " انقلاب کينزي" عبارت از تغییر تاکید از یک نوع تعادل کوتاه مدت به نوعي دیگر بود نا
انتاريه اه رای رت و بر رای اعد
بايد تاكيد نمود که نظريه بردازان عدم تعادلي, فضاي درخور توجهي را در قتصاد کلان باز
نموده اند که بر مبادله غلط و بر لزوم ارتباط بین خرد و کلان تاکید دارند. بتابراین آنها رویکرد
بيجيده تري را براي مباني خرد اقتصاد كلان در مورد عدم تسويه بازارها ارائه مي دهند.
صفحه 43:
صفحه 44:
مرحله سه
تگرش پولي بهنظریه
راز پرداختها و تعیین نوخ ارز:
مرحله دو
هرود انتظارات به
تحلیل منحني فلیپس
پول گرايي متعارف
مرحله یک
نظریه مقداري پول
صفحه 45:
اگر نظریه عمومي کینز را برحسب نظریه مقداري پول (که در فصل 2 تشریح گردید) بخواهیم
بیان کنیم.نظریه عمومي کینز دلالت بر اين دارد كه در شرايط اشتغال ناقص (كه مي تواند
براي دورههاي طولاني تداوم يابد) سرعت درآمدي بول (۱ کاملاًبيثبات است و بطور انفعالي
با هر تفییر مستقلي در عرضه پول (400 یا در درآمد پولي (۷7). خود را تطبیق ميدهد.
در حالت دام نقدينكيء افزايش در عرضه بول دقيقاً و بطور كامل توسط تغيير مخالفي در
سرعت گردش پول. خنشي ميگردد. افزايش در عرضه بول تماماً بصورت ماندههاي سفته بازي
يا راكد (در يك سطح درآمد و نرخ بهرهثابت) درمي آید
بر حالت دام سرمايهگذاري که سرمايه گذاري کاملاً بيکشش است نیز افزایش در عرضه بول
هیچ اثري بر سطح درآمد حقيقي ندارد. عرضه پول در تاثيرگذاري بر درآمد حقيقي بياثر
مي شود زيرا سرمايةكناري به تغييرات نرخ بهرء حساس نيست. اكريا ثابت بودن سطح درآمد»
نقاضاي بول افزايش يابد. سرعت گردش پول كاهش خواهد يافت.
درهر يك از اين دو حالت حدي كينزي بول بياهميت است. تحت جنين شرايطي. اكر جه
رابطه نظريه مقداري به قوت خود باقي است. كينزيهاي متعارف م يكويند كه اين رابطه براي
تجويز سياست يولي بلا استفاده ميباشد.
صفحه 46:
به مقدا, ان
گر چه نظریه مقداري سنتي, بدنه اصلي رابطه بین عرضه پول و سطح عمومي قیمت را
تشکیل ميدهد. ولي فریدمن (1956) ابتدا تفسیرش از نظریه مقداري پول رابه صورت نظریه
تقاضاي پول ارائه نمود نه نظریه سطح قیمت یا درآمد اسمي.
فریدمن ميگوید که تقاضاي پول (شبیه تقاضاي هر دارايي) جرياني از خدمات را به دارنده آن
ارائه ميدهد كه بستكي به سه عامل دارد:
(الف) محدوديت ثروت كه تعيين كننده حداكثر بولي است كه ميتوان نگهداري نمود.
ب Rae ايا عايدي يول در مقايسه به بازدهي ساير دارابيهاي حقيقي و مالي كه مي توان
به آن اشكال نيز تكهداري نمود
cet ا
نحوه تخصيص كل ثروت بين اشكال مختلف بستكي به نرخ بازدهي نسبي دارابيهاي مختلف دارد.
داراييها نه فقط شامل بول و اوراق قرضه بلكه شامل سهام و كالاهاي فيزيكي نيز ميباشد. در
وضعیت تعادل. ثروت بكونهاي بين دارابيها اختصاص مي يابد كه نرخ بازده نهابي آنها برابر شود.
تعبير ساده شده تابع تقاضاي پول فریدمن بصورت زیر ميباشد:
Me = Ayn Pb
که" درآمد دائمي را نشان ميدهد که به عنوان یک جانشین براي ثروت یا محدودیت بودجه مورد
استفاده 0
قرارميگیر. « بازدهي دارابي مالي نرخ تورم انتظاري ونا سليقه و ترجيحات فردي را نشان
مه
صفحه 47:
با ثايت بودن ساير شرايط اين تحليل ميگوید كه تقاضاي بول بيشتر خواهد بو ار
(الف) سطح ثروت بالاتر باشد. 1
(ب) بازدهي ساير دارابيها كمتر باشد .
(ج) نرخ تورم انظاري کمتربشد و برعکس,
هركاه نرخ بازدهي نهابي دارابيها براير نباشدء اقراد حداكثر كننده مطلوبيت» ثروت خود را بين
دارابيهاي مختلف. مجنداً تخصيص خوافتد داد. اين فر ايند تعديل سبد خاراني, فسته مركزي
نظریهپول گرایان در مورد مانزم لقال است که به موجب آن تفیبرات در حجم پول بر بخش
حقيفي آثرميگذار. این وا ميتون با بررسي اثر افزايش در عرضه بول از طريق عمليات بازار
باز نشان داد. فرض ميشود تعادل ple jo aly) باشد که تروت بگوناي بین دارییهای مالي
و حقيقي اختصاص يابد كه نرخ بازدهي نهابي آنها برابر باشد. بدنبال خريد اوراق قرضه توسط
مقامات بولي. موجودي بول افزايش مي يابد. يا توجه به اينكه نرخ بازده نهابي هر دارابي همراه
با افزايش موجودي آن دارابي كاهشى مي يابد لذا ترخ بازدهي موجودي يول كاهشن خواهد
يافت. همجنانكه ماندههاي يولي مازاد با دارايي هاي مالي و حقيقي (مانند كالاهاي با دوام و
مصرفي) مبادله مىشوند. قيمت آنها شروع به افزايش ميكند تا تعادل سبد دارايي مجدداً در
جابي يرقرار شود كه همه داراني ها بطور بهينه تكهداري شوند و نرخ بازده نهابي آنها برلير
گردد.
صفحه 48:
نظریه مقداري و تغييرات در درآمد پولي : شواهد تجربي
اين كفته كه يك رابطه تابمي با ثبات بین تقاضاي ماندههاي حقيقي و تعداد محدودي از
متفيرهاي تعیینکننده ن وجود دارد. نکته اصلي رویکرد نظریه مقداري جدید به تحلیل
اقتصاد کلان ميباشد. اگر تلبع تقاضاي بول جا ثبات باشد آنگاه سرعت بول نيزها تبات
خواهد oy
بطور متوسط با استفاده از 18 دوره (از 1870 به بعد. بدون جنگها فریدمن دریافت که اوجهاي
(عشيضهاي). سر اسر عرضه ول تقریبا حنی 36 زدل علد از
اوجهاي(حضيضهاي)"سطح فعالیت افتصادي جلوتر بوده است. فریدمن نتیجه ميگیرد که
اينها شواهدي قوي دال بر تاثي ركذاري پول بر فعاليتهاي اقتصادي ارائه ميدهد.
اول در مقلبل لين سوال بيش ميآید كه آيا ين زمانبندي شواهد. استنتاج رابطه علي از بول
به فعاليتهاي اقتصادي را تصديق ميكند. آنجه كه ظاهراً يك رابطه مثبت همراه با تقدم به نظر
ميرسد مي تواند يى رابله ممكوس همراء با تآخر باشد» ار لين حيث كه تقدم Dlg
بسادكي انعكاسي از تاثير زودتر فعاليتهاي اقتصادي بر يول باشد. تغييرات بول و فعاليتهاي
ا ا ل ل ل ل اك
‘ اقتصادي بوده است.
تائيرشان بر فعاليت
ثانياً ايرادات آماري نيز به روش فريدمن وارد شده است كه بموجب آنء او دو جيز را نظير به
نظیره مقایسه نکرده است. هنگامیکه کارکن و سولو این آزمونها را با دادههاي فریدمن با
استفاده از نرخهاي تغییر پول و فعالیت اقتصادي مجدداًبررسي نمودند. آنها هیچ تقدم يكساني
از تفییرات پول به تغییرات در فعالیت هاي اقتصادي نيافتند.
صفحه 49:
فریدمن و شوارتز با مطالعه شرایط تاريخي که تحت آن.
ات در عرضه پول در طي این
دوره ركودهاي عمده رخ داده است. ميگویند عواملي که انقیاض پولي را بوجود آوردهاند عمدتً
مستقل از تغییرات همزمان یا قبلي در درآمد پولي و قیمتها بوده است. بعبارت دیگره تغییرات
پولي علت ركودهاي عمده هستند نه معلول آن.
جدال بیشتر مربوط به تفسیر مجدد رکود بزرگ بود که بر تونايي تفییرات پولي و سیاست
پولي تاکید ميکردن. فریدمن و شوارتز همچنین ثاکید ميکنند که تغيير
عمدتاً نقش مستقلي در نوسانات ادواري ایفا کرده است.
اصول اساسي که طرفداران رویکرد نظریه مقداري بول در تحلیل اقتصاد کلان (که عموما در
اواسط دهه 1960 مطرح گردید) بکار ميبرند عبارتند از
برات حجم پول. عامل مسلط در تبیین تفییرات درآمد پولي است.
2-با توجه به ثبات تقاضاي پول. بیشترین بيثباتيهاي مشاهده شده در اقتصاد را مي توان به
نوسانات عرضه پول نسبت داد که توسط مقامات پولي ایجاد ميشود. ۲
3- مقامات پولي ميتونند عرضه پول را کنترل کنند و آگر چنین كاري را انجام داده و عملي
نجايند: مسير درامد يولي محفاوت از وضعيتي لست كه در آن عرضة يول هرونرا بلشد.
4- تاخير بين تغيير در حجم بول و تغيير در درآمد بولي. طولاني و متغير است بطوريكه تلاش
براي استفاده از سياست بولي مصلحتي جهت تنظيم اقتصاد مي تولند بنوبه خود موجب
بي ثباتي كردد.
5- عرضه بول بايستي با نرخ ثابتي. مطلبق با رشد محصولء رشد نملید تا ثبات قیمت را در
پلندمدت تضمین نماید.
در حجم پول
“1
صفحه 50:
تحلیل منحنی فیلیپس با لحاظ نمودن انتظارات
مرحله دوم در توسعه پولگرايي همراه با تحلیل دقيقتري از شيوهاي است که اثرات تفیبر در
نرخ انبساط پولي را به اسمي و حقيقي تقسیم ميکند. این تحلیل مرهون کارهاي مستفل
فریدمن و فلپس راجع به ادبیات منحني فیلیپس است.
منحني فیلیبس از تحقیق آماري آرتور فیلیپس(۱958 در باره رابطه بين بيكاري (40» و نرخ
تفییر دستملاف بولي در انگلستان طي دوره 1861-1957 بدست ميآید. همانطور که
نمودار 4-4 نشان ميدهد. رابطه برأوردي بين اين دو متغير. یک رابطه غيرخطي و
موی است:
ahd Ft PP lage
صفحه 51:
بدنبال كار اولیه فیلیپس, گسترش لین بحث در دو شاخه تجربي و نظري تداوم با
در زمینه تجربي. اقتصاددانان علاقهمند بودند که آیا یک رابطه با ثبات بین تورم و
بيکاري درسایر اقتصادهاي مبتنی بر بازار وجود دارد. تا زملنی که هدف سیاستگذاران
دستیایی همزمان به تورم پایسن و بیکاری پابین باشد, کشف مبادله باثبات بين اين هو
هدف به معناي یک معماي سياستي بود که در صورثي ميتونبرلن غیه کرد که از
ence en at را به چب التقال نل
اولين مطالعه اساسي جهت ارلئه يك بايه نظري قوي براي لين منحني توسط لييسي
(1960) از طريق تركيب دو رابطه مفروض ارائه شد: (للف) رابطه خطي مثبت بين
ترخ افزايش ,در دستمزد هيلي و مازاد تقاضا و (ب) رابطه فيرخطي منفي بين مازاة
تقاضا و يكاري ۳
رابطه تغخییر دستمزد و مازاد کار در نمودار 4-5 نشان داده شده است.
صفحه 52:
قسمت (" این نمودار بیانگر اين است که در هر دستمزدي کنر از . وجود مازاد
تقاضاي کار موجب افزایش دستمزدها خواهد شد. قسمت (40 این نمودار نشان ميدهد
وقتي مازاد تقاضاي کاره بیشتر باشد نرخ افزایش دستمزد پولي نیز بیشتر خواهد بود.
۵ ©
z 4-5 اتمودار
cog all تفیبر دستمزه و مازاد تقاشاي كار
صفحه 53:
رابطه بین مازاد تقاضاي کار و بيكاري در نمودار 4-6 نشان داده شده است.
یه
3
نمودار 4-6 رابطه بين مازاد تقاضاي كار و بيكاري
صفحه 54:
حتي هنگامیکه بازار کار تسویه ميشود (يعني مازاد تقاضا ومازاد عرضه وجود ندارد).
مقداري بيكاري وجود خواهد داشت زيرا همواره افرادي هستند که شف لهاي خود را تفيير
داده و به دنبال شغل جديد ميباشند (يعني 2۲ در نمودار 4-6) ليپسي ميگوید: كه اكر
چه بيكاري در واکنش به مازاد تقاضاي مثبت. كاهش مي يابد (بعنوان مثال. مشاغل جدید
را سادهترميتونپیدانمد) ما بيكاري ققط بطور جاني به صفر ميرسد. به عباوت دیگر
افزايش ماراد تقاضاي كار همراه است با كاهش هاي به مراتب کمتري در بيكاري: با ترکیب
بن دو رابطه مفروضء ليبسي توانست يك توجيه اقتصادي براي وجود رابطه غيرخطي
بين نرخ تغيير دستمزد بولي و بيكاري كه در نمودار
4-4 نشان داده شده است. ارائه نماید
صفحه 55:
یه ليپسي ميگوید که نرخ تغییر دستمزدهاي پولي بستكي به ميزان مازاد تقاضا
(یا عرضه) در بازار کار دارد که از متغیر جانشین بيكاري استفاده ميکنيم.
۷-0
(2-4)
yg DHE Dec ls PP و نرخ رشد دمتمزد و قیمت.
صفحه 56:
قسمت )£0 این نمودار با اين فروض استخراج ميشود که؛ (الف) تولید بستگي به
سطح اشتغال دارد و اينكه بيكاري رابطه منفي با سطح اشتغال دارد. (ب) فرض
ميشود كه قيمتها به شيوه هع تعیین ميشوند که بخش عمده آن را
دستمزدها تشکیل ميدهند. در سادهترین شکل خود. قیمت گذاري جمسم ميگوید
لله تورم بستكي به Se Nand بولي منهاي رشد بهرهوري فارد.
.با رجوع .به قسمت (5 اين نمودار معلوم مي شود كه درآمد متناسب با اشتغال كامله
سازكار با قيمتهاي با ثبات است (يعني ). بدنبال یک محرک حقيقي انيساطي,
ها کی 46 که
به انتقال مييابد و درآمد حقيقي به بلاتر از اشتغال كامل يعني از به
افزايش مي يابد.
با رجوع به قسمت (ه نمودٌ 4-7 بديهي است که همچنانکه درآمد حقيقي به BMG
از اشتفال کامل افزلیش ميبلبد. تورم به یش گنلید و همراه با افزلیش قيمتهاء
ارزش حقيقي حجم پول کاهقیل EM, co که منحني ارا از به انتقال ميدهد
و اقتصاد به فلتفال کامل برميگردد (يعني تقاطع و در اشتغال کامل, «
قيمتهاي باثبات» برقرار ميشوده يعني به در قسمت ( لین نمودار 4-7 مي
رسیم
صفحه 57:
منحني فیلیپس توسط بسياري از کينزي ها بدین صورت تفسیر شد که دلالت بر
مبادله با ثبات در بلند مدت دارد و بیانگر تصويري از ترکیبات ممکن تورم _ بيكاري
است که بر مبناي آن مي توان دست به انتخاب سیاست اقتصادي زد.
در اواخر دهه 1960 و اولیل دهه 1970هم تورم و هم بيكاري شروع به افزایش کرده
بودند.
رابطه باثبات بین تورم و بيكاري توسط فریدمن و فلپس به چللش کشیده شد. هر
دوآنها وجود مبادله دائمي بين تورم و بيكاري را رد نمودند. مشکل منحني فیلیپس
اولیه لین است که درآن. تعيين نرخ تغيير دستمزد بولي كاملاً مستقل از نرخ تورم
است و اين بنوبه خود دلالت بر اين دارد كه كاركران غيرعقلايي بوده و دجار توهم
پولي کامل هستند. بدین معني که تصمیمات مربوط به عرضه کارشان را بر مبناي
متمو پولي قزر مي دهند كه كلملا مستقل اسست از انجد که براي قيمت رح مي
صفحه 58:
منحني فیلیپس با لحاظ نمودن انتظارات
فریدمن ميگوید که منحني فیلیپس بايستي بر حسب نرخ تفییر دستمزد حقيقي
طرحريزي شود. بنابرلين وي در منحني فیلیپس اولیه. نخ تورم نتظاري یا پيشبيني
شده را بعنوان متغیر ديگري براي تعبین نرخ دستمزد پولي وارد ميکند. منحني
.فيلييس با لحاظ نمودن انتظارات را متوان توسط معادله زیر توصیف نمود
۲۷- جرب OF) 1
معادله 4-3 نشان مي دهد که افزایش نرخ دستمزد پهلي ناشي از دو عامل است:
بخشي که توسط وضعیت مازاد تقاضا (که به عنوان جانشین لّن از سطح بيكاري
استفاده ميکنیم) تعیین ميگردد و بخشي که نرخ تورم انتظاري را نشان ميدهد.
صفحه 59:
ورود نرخ تورم انتظاري (علاوه بر مازاد تقاضا) براي نعیین نرخ تغيير دستمزد پولي
بدین معتاست که به جاي یک متحتی فیلیپس متحصر بفرد: خانوادهاي از منختيهاي
فیلیپس داریم که هر یک از نها در آرباط با یک نرخ تورم نتظاري متفاوت ميباشد.
شووار 4-10 دوا آر لين متعتیها راهان میدهد که به آنها سنعتی فیللیسس كولاه
مدت گفته میشود.
U<Uy u=v, U>Uy
P> Ps P=Pe P< Pe
RPO,
RPO,
تمودار 4-10: منحني فبلیپس با افزودن انتظارات
صفحه 60:
حال تصور كنيد كه مسئولين از طریق افزایش تقاضاي كل با استقاده از يك انبساط
پيلي. بيكاري ۱۳ از .يد كاهش دهند. مازاد تقاضا در بازار كالا و بول فشاري در
ee افزایش قيمتها و دستمزد پولي وارد ميکند که همراه لن» قیمت کالاها
سریعتر از دستمزدها تعدیل مي شوند. حال با توجه با دورهاي از بات قیمت
تجربه شده است. كاركران افزايش دستمزد بولي خود را به اشتباه همانتد افزايض
سر عقف بوسر كرد ولنا کار سنوی را درم ميکند دم ی دار دهم
بعلي موقني مي شوند. دستمزدهاي حقیفیکاهش مويابند و در عين حال دستمود
بولي با رخ در حال این است. يعني نقطه 6 روي منحني فیلیپس کوتاه مدت
صفحه 61:
کارگران مشاهده ميکنندکه دستمزد حقيقي کاهش يافته و لذا براي افزلیش بیشتر در
دستمزد پولي فشار ميآورند که منحني فیلیپس کولات 5۲/5بالا راز
به ) انتقال ميدهند. دسققلمزدهاي پيلي با نرخ رشد برایر با یعلاوه نرخ تورم
افرایش ميیابند.بنگامها همره با افزایش دستمزد حقيقي, کارگران را اخراج ميکنند و
بيكاري افزایش ميیابند تا در نقطه « دستمزد حقيقي به سطح اولیه خود و بيكاري نیز به
تداك تعر أنمنث كه هنكاميكه در جانه زني بر سر تعيين دستمزد. نرخ تورم كاملا
بيشبيني د يعني MRR باشد (يعني توهم بولي وجود ندارد
گونه مبادلهاي
دستمزد پولي دیقاً باب با نوخ افزلیش قيمتها است. بطوري که دستمزد حقيقي ثابت
بلتدمدت بين ترخ دستمزدبيكري وجودندارد. در ترخ افزيش
ماندر
تفیل فریدمن به پذیرش این قضبه کلاسیکی که پول در بلند مدت خنتی است کمک
نمود. در حالیکه هنوز معتقد بود که پول در کوتاه مدت اثرات حقيقي دارد
صفحه 62:
منحنی فیلیپس با لحاظ نمودن انتظارات
)4-4(
v= AU) + 6
اگر مقدار تخمینی/ برایر با واحد باشده به معني عدم مبادله بلندمدت است. برعکس
اگر تخمین کمتر از واحد و بزركتر ان صقر باشذه به معني 'وجود مبادله بلندمدت
است. اما از مبادله کوتاهمدت. کمتر ميباشد. 2
=1
نمودار 4-11: مبادله بين تورم و
صفحه 63:
از نمودار 4-11 مشهود است که؛ (للف) اگر مقدار تخميلمي. برابر با صفر باشد. بدین
معني است که مبادله کوتاهمدت و بلندمدت بین تورم و بيكاري دفیقاً براساس
منحني فیلیپس اولیه خواهد بود. (ب) اگر تخمین برابر با واحد باشد به معني عدم
وجود مبادله بلندمدت است. (ج) اگر تخمین کمتر از واحد هلي بزرگتر از صفر باشد.
به معني مبادله کوتاهمدت و بلندمدت است. اما مبادله بلندمدت کمتر از کوتاهمدت
ميباشد.
طي اوایل دهه 1970 موضوع وجود يك منحني فیلیپس عمودي بلندمدت تبدیل به
يك موضوع جدي در مجادله بين كينزيها و بول كرايان كرديد.
صفحه 64:
در سخنراني نوبل» فریدمن (1977) توصيفي در مورد وجود منحني فیلیپس با شیب
مثبت براي يك دوره چند ساله ارائه نمود که سازگار با منحني فیلیپس بلندمدت
عمودي در سطح نرخ بيكاري طبيعي است. فریدمن اشاره نمود که اگر نرخهاي تورم
بطور فزايندهاي در نرخهاي تورم بالا فرار شوند. افزایش در فرار بودن تورم منجر به
eb بیشتر مشود و همچنانکه کارایی بازار کاهش میپلید و سیستم قیمت
بعنوان مکانیسم هماهنگي و ارتباطي. کارايياش کمتر ميشود ممکن است بيكاري
افزايش يابد.
هم جنين افزايش عدم اطمينان موجب كاهش سرمايهكذاري شده و منجر به افزايش
بيكاري ميشود. فریدمن هم چنین ميگوید: همچنانکه نرخهاي تورم افزلیش ميیابد و
بطور فزايندهاي فرارميشند. گرلیش دولت به مداخله بیشتر در فرآیند تعیین قیمت از
طریق اعمال کنترل قیمت و دستمزد بیشتر شده که کارآيي سیستم قیمت را کاهش
داده و منجر به افزليش بيكاري ميشود. بنابرلين. لين رابطه مثبت بين تورم و بيكاري.
از يك افزليش بيش جيني نشده در نرخ تورم و فرار بودن آن نتیجه ميشود. در حاليكه
اين دوره انتقال ميتواند كاملاً طولاني باشد و حتي دهدها طول بكشد اما از نظر
فریدمن سرانجامبه نرخ طبيعي بیکار برخواهد گشت.
صفحه 65:
دستاوردهاي سياستي منحني فیلیپس با لحاظ نمودن انتظارات
یه محض اینکه تورم کاملاًپيشبيني شود. در قراردادهاي دستمزد دخالت داده
ميشوند و بيكاري به نرخ طبيعياش برميگردد. فرضي که در تحلیل پولگرایان
قرار دارد این است که تورم انتظاري, فقط بصورت تدريجي و طبق فرضیه
انتظارات تطبيقي يا تصحيح خطاي انتظارات با ترم واقعي anes
فرض ميشود كه كاركران انتظارات تورمي خود را به اندازه درصدي از خطاي
گذشته (يعني تفاوت بين نرخ تورم واقعي و نرخ تورم انتظاري) تعدیل ميکنند
رم By =ak- By) -
كه 5 ثایت بوده و بین 0 و 1 ميباشد. با جايگزيني تكراري ميتوان نشان داد که
تورم انتظاري برابر با میانگین وزني از نوخهاي تورم واقعي گذشته است که
اهمیت بيشتري به تورم هاي اخیر ميدهد:
(-00) "ل اه مج چاه له جع جز
صفحه 66:
مدل پسنگره»بجمنه: انتظارات تورمي صرق بر مبناي نرخهاي تورم
گذشته ميباشد. وجود شکاف زملني بین افزلیش در نرخ واقعي تورم و افزایش در نرخ
انتظاري امکان کاهش موقتي در بيكاري به کمتر از نرخ طبيعي را فراهم ميسازد
هنگامیکه تورم کاملاً پيشبيني شود اقتصاد به نرخ طبيعي بيكاري بر ميگردد. اما با
يك نرخ دستمزد تعادلي بالاتر و تورم بالاتر که برابر با نرخ رشد پولي است.
اگر انتظارات طبق فرضیه انتظارات عقلايي شکل بگیرد و کارگزاران اقتصادي داراي
اطلاعات مشابهي مانند مسئولین باشند. سپس نرخ تورم انتظاري را فوراً در واکنش به
GH در نرح انبساط بولي لفرايش خواهد داد. در حالتي كه هيج وققداي بين
لین قدرتي براي
تاثيرگذاري بر تولید و اشتفال حتي در زمان کوتامدت نخواهد داشت.
افزایش در نرخ تورم انتظاري و واقعي وجود نداشته باشد.
صفحه 67:
فرضیه شتابگرا با سساسس: دومین دستاورد سياستي مهم براي منحني
فیلیپس عمودي بلندمدت. مربوط به فرضیه شتابگرا است. این فرضیه ميگوید که هر تلاشي
که بخواهد بيكاري را بطور دائمي در سطحي کمتر از نرخ طبيعي نگه بدا
شنابان است. : 8
ردء نتيجداث,
اش تورم
U<Uy U=Uy U>Us
P> Pe معط Ps Pe
RPO,
SHPO,
تعودار 4-10: منحني فیلیپس با افزودن انتظارات
صفحه 68:
باتوجه به نمودار 4-10 روشن است که اگر بيكاري بطور دائمي در ,(0 نگه داشته شود (يعني
کمتر از نرخ طبيعي ,60 وجود مازاد تقاضاي مداوم در بازار کار منجر به لین خواهد شد که
نرخ تورم واقمي از انتظاري, بالاتر باشد. همچنانکه نرخ تورم واقمي افزایش ميیابد. مردم
انتظارات تورمي خود را به سمت بالا تجدیدنظر ميکنند (يعني انتقال منحني فیلیپس
کوتاهمدت به بالا) که بنوبه خود منجر به يك نرخ تورم واقعي بالاتر و للي آخر. خواهد شد که
منجر به ابر تورم ميگردد. بعبارت دیگر به متظور حفظ بيكاري در سطحي کمتر از نرخ
طبيعي. بلید دستمزدهاي حقيقي الزماً در کمتر از سطح تعادليشان نگه داشته شوند. براي
أينكه اين امر اتفاق افتد. قيمتهاي واقعي باید با نوخ سر
از دستمزد پولي افزایش یابند
در چنین وضعيتي, کارگران انتظارات تورمي خود را به سمت بالا تجدیدنظر کرده و بر
افزايشهاي بیشتر در دستمزد پولي اصرار ميورزند. که بنوبه خود منجر به نرخ تورم واقعي
بالاتر خواهد شد. نتیجه نهايي؛ تورم شتابان خواهد بود كه x
مداوم در نرخ انبساط پولي است. برعکس اگر بيكاري بطور مداوم بخواهد بالاتر از نوخ طبيعي
باشد. کاهش شتابان تورم رخ خواهد داد
از لین تحلیل نتیجه ميشود که نرخ طبيعي تنها سطحي از بيكاري است که در آن نرخ تورم
ثابتي را ميتواند حفظ نمود.
صفحه 69:
هزينههاي کاهش تورم برحسب تولید و بيكاري:
فریدمن ميگوید که تورم هميشه و همه جا يك پدیده پيلي است. بدین معني که تورم
ميتواند فقط از طریق افزایش سریعتر در مقدار پول نسبت به توليد ايجاد شود.
معماي سياستي مسئولین لین است که اگر آنها بخواهند خيلي سریع نرخ تورم را از طریق
آنقباض پولي کاهش دهتد. هزینه تورم برحسب بيكاري, بالاتر خواهد بود.
مهما ع
12-4 : هزينه هاي كاهش تورم بر حسب توليد - بيكاري
صفحه 70:
در تمودار 4-12 فرض ميکنيم که اقتصاد ابتدا در نقطه 0 يعني تقاطع منحني فیلیپس
کوتاهمدت (,96800). و منحني فیلیپس بلندمدت عمودي (۸۸86۳0. باشد. بنابرلین نقطه
شروع بحت. هم تعادل کوتاسدت و هم بلندمدت است که در
دستمزد و قیمت داراي
نرخ رشد ثابتي بوده و"كاملا- بيش بيني مي شوند (يعني ) و بيكاري در نرخ
طبيعي al Oy) حال تصور كنيد كه اين نرخ تورم از نرخ موردنظر مستولين خيلي بالاتر
باشد و لذا آنها تمايل به كاهش نرخ تورم از طريق كاهش نرخ انبساط پولي دارند و
ميخواهند به نقطه 0 در طول منحني فیلیپس بلندمدت حرکت کنند.
دو سياست رقيب را در نظر بكيريد كه مسئولين مي توانند براي رسيدن به وضعيت
مطلوبشان يعني نقطه 20 اتخاد نمايند. يكي كاهش يكباره نرخ انبساط بولي و افزايش
بيكاري به ,0 است بطوري که رشد دستمزد و قيمت سريعاً كاهش مييلبد يعني يك
حركت اوليه در طول ,661۳0 از نقطه 0 به 0 . هزينه اوليه
زيادي در بيكاري از ,4 به ,6 ميباشد. همچنانکه نرخ تورم آتي به سمت پا
ميشود منجنی فیلیپس کوناهمدت به پایین انتقال ميباید و تعادل کوتاهمدت و بلندمدت
جديد نهايتا؛7 متقلة!0) حاصل مي كردد. يعني تقاطع ASURPO 5 ORPO,
و بيكاري ,0 ميباشد .
صفحه 71:
است دیگر
پولي شروع کنند و ابتدا بيكاري را مثلا به (0 افزلیش دهند بطوریکه رشد دستمزدال قیمت
که براي مسئولین وجود دارد این است که با کاهش کمتري در نرخ انبساط
به کاهش یلبد؛ يعني حرکت در طول ,6000 از نقطه 0 به 0 . در مقایسه یا سیاست
ALT یکباره لین سياست تدريجي» همراء يا افرليش اوليه اكمتري ذر بيگاري از دا به ره
است. همجنانكه نرخ تورم واقعي كاهش ميیابد و کمتر از نرخ انتظاري ميشود (ما بهمقدار
خيلي كمتري از سیاست اول» نتظارات به سمت پایین تجدیدنظر ميشود و منحني
فیلیپس کوتاهمدت به پایین انتقال RPO) ah ge که مرتبط با نرخ تورم انتظاري
است. کاهش بیشتر در نرخ انبساط پولي. نر لورم را بیشتر کاهش خواهد داد تا نرخ تورم
هدف يعني حاصل گردد. بهرحال انتقال به نقطه 0 بر روي LRPO فاصله زماني
al pacman ial YM , ضد تورمي تاکید نماييم.اگر مردم
معتقد باشند که مسئولین متعهد به سياستهاي پوليانقباضي جهت کاهش تورم هستند.
كاركزاران اقتصادي نیز نتظارات تورمي خود را سریعًبه سمت پایین تعدیل خواهند کرد و
در vara هزينههاي آن که بصورت کاهش تولید - اشتفال است. کاهش ميیابند.
صفحه 72:
عدماي از بول كريان نوعي شاخصيندي را بيشنهاد نمودهائد
با استفاده از شاخص بندي. افزايش دستمزد يولي بطور خودكار همراه با كاهش تورم: كند
ميشود. در نتيجه؛ اين خطر را که در هنگام کاهش تورم. کارفرمایان تحت قراردادهاي
موجود ملزم به افزایش دستمزد پولي باشند برطرف ميسازد. به عبارت دیگر شاخصبندي
باعت ميشود که افزایش دستمزدها سرعت كمتري داشته باشد و بنایرین بيكاري به مقدار
كمتري, افزايش ميیابد. همچنین برخي از اقتصاددانان ميگویند که يك سیاست قيمتي و
[آمدي مي تواند نقش تكميلي و موقتي براي انقباض بولي ايفا نمايد تا انتقال به نرخ تورم
پایینتر را از طریق کاهش انتظارات تورمي همراهي نماید
يكي از مشکلات استفاده از سياستهاي قيمتي و درآمدي این است که حتي اگر این
سیاستها ابتدا در کاهش انتظارات موفی شوند. هتگامیکه این سیاستها رها میشوند یا
خاتمه ميابندهانتظارات تورمي ممکن است به سمت باا تجدیدنظر گردند. در تتیجه,
لا ا ,2 pL
کاهش بيكاري و رشد دستمزد را خنشي ميکند.
بطور خلاصه, در روش پول گرايي متعارف. هزينههاي انقباض پولي (يعني کاهش تولید
اشتفال) بستگي به سه عامل عمده دار ولا آا مستولین کاهش سریع با تدريجي را در
نرخ انبساط بولي دنبال مي كنند. تانيً؛ ميزان تطبيق سازماني؛ يعنوان متال آيا قراردادهاي
١ ثالثً. سرعتي كه با آن کارگزاران اقتصادي انتظارات
دستمزد شاخص بندي ميشوند يا نه.
بابين مي أورند.
صفحه 73:
توصیه سياستي فریدمن در مور نرخ رشد يولي ثابت (منطبق با نرخ رشد روند یا لندمدت
اقتصاد) براساس چند بحث قرار دارد. این بحثها شامل باورهايي است که
(1) كر مستولين عرضه بول را با نرخ با ثباتي در طول زمان افزايش دهند, اقتصاد تمایل
يه قرار كرفتن در نرخ طبيعي بيكاري همراه با ترخ تورم با ثبات خواهد داشت؛ يعني در
نقطهاي در طول منحني فيلييس بلندمدت عمودي.
(2) اتخاذ يك قاعده بولي. منشا بزركترين بي ثباتي در اقتصاد را از بين ميبرد, (باستثناي
حالتي که توسط رشد پولي نامنظم مختل شود) زیرا اقتصادهاي سرمايهداري پیشرفته بطور
ذاتي در اطراف نرخ طبيعي, باثبات هستند.
(3) با وضعيت فعلي دانش
التصادي» سراست يولي ملستي عي توالد منيور ب بي تبان
كرد و وضع را بدتر كند نه بهترء زيرا در رابطه با سياستهاي بولي. وقفدهاي طولاني و
امغر وجود داره و
(4) بخاطر عدم اطلاع از نرخ طبيعي (كه ممكن است در طول زمان تغيير كند) دولت نبايد
خودش را متوجه "نرخ بيكاري هدف" نمايد.
صفحه 74:
نرخ طبيعي بيكاري و سياستهاي بخش عرضه
فریدمن نرخ طبيعي بيكاري را بصورت زیر تعریف ميکند:
سطحي از بيكارى كه از سیستم معادلات تعدال عمومي والراسي استخراح مي شود که د رآنها
خصوصیات ساختاري واقميبازارهاي کار وکلا وجود داردمند:تاتص باا» تغییرات تصادفی در
عرضه و تقاضاء هزينه جم عأوري اطلاعات در مورد مشاغل خالي و تواناييها ي كاركران و هزينههاي
تغيير شغل و غيره.
آنجه كه اين روش بر آن تاكيد دارد اين است كه اكر دولتها تمايل به كاهش نرخ طبيعي
بيكاري به منظور دستيابي به سطوح توليد و اشتغال بالاتر دارند: بايستي سياستهاي
مديريت عرضه رأ دنبال كنند كه براي بهبود ساختار و كاركرد بازار كار و صنعت Sol
مي شوند نه سياستحاي مديريث تقاضًا.
(1 ) افزايش انكيزه كار كردن. بعنوان مثال از طريق كاهش نرخهاي ماليات بر درآمد نهايي
و كاهش منافع بيمدهاي بيكاري و اجتماعيء
(2) انعطاف پذيري دستمزدها و بعنوان مال از طريق كاهش قدرت اتحاديدهاي كاركريء
(3) تحرك شغلي و جغرافيابي نيروي كارء بعنوان مثال در حالت اول از طریق تدارك
طرحهاي دولتي بازآموزي و
(4) كارابي بازار كالاها و خدمات. بعتوان مثال از طريق خصوصيسازي.
صفحه 75:
4-4- رویکرد پولي به نظریه تراز پرداختها و تعیین نرخ ارز:
مرحله سوم در توسعه پولگرليي. در دهه 1970 ظهور کرد که همراه با وارد نمودن رویکرد
ی
1-4-4- رویکرد پولي به تراز پرداختها با نرخ ارز ثابت:
در اکثر مدلهاي پولي تراز پرداختها چهار فرض كليدي مطرح است: الا تقاضاي پول يك تابع
با تبات از تعدادي متفیر محدود است. Lat در بلندمدت تولید و اشتفال به سمت مطوح
اشتفال کامل یا طبيمي حرکت ميکند. ثالثً. مسئولين نمي توانند اثر يولي كسريها ويا
مازادهاي تراز برداختها بر عرضه بول داخلي را در بلندمدت خنثي و عقيم نمايند. رابعاً. بعد
از کسر عوارض و هزينههاي حمل و نقل. آربیتراژ تضمين خواهد كرد كه قيمت كالاهاي
تجارعي مشابه: رود لنجمدت كرايغي يم ابوک «اشتعا دشار برداختها را براي يك اقتصاد باز
كوجك در نظر مي گيريم. در این مدل فرض ميشود که؛ (1) درآمد حقيقي در سطح طبيعي
یا اشتغال کامل ثابت است. (2) قانون قیمت واحد در بازارهاي مالي و کالا برقرار است و (3)
سطح قیمت داخلي و نرخ بهره داخلي در سطح جهاني آنهاتثبیت شدداند.
تقاضاي ماندههاي حقيقي بستگي به درآمد حفيقي و نرخ بهره دارد:
M, = PAY.) (ace)
صفحه 76:
عرضه پول برابر است با اعتبار داخلي (يعني پولي که بصورت داخلي خلق شده است.
(موم) عمد
که .0 عرضه پول. 0 اعتبار داخلي و 6٩ ذخایر بينالمللي ميباشد.
ر تعادل بازار پول» ,(4 باید برایر با (0) باشد. بطوریکه:
a3 مره
رابطه 4-13 را یصورت زیر نیز ميتوان نوشت:
مب 00,0
با فرض اينکه سیستم ابتدا در تعادل باشد. اکنون پیامد یکبار افزلیش در اعتبار داخل (0.
توسط مسئولین را بررسي ميکنيم. از آنجايیکه متفيرهاي تلبع تقاضاي پول (معادله 4-11)
همه بطور برونزا تعیین ميشوند. تقاضاي بول نمي تولند با افزایش در اعتبار داخلي تغيير
کند. افراد ماندههاي پولي مازاد خود را براي خريد كالا و اوراق بهادار خارجي خرج ميکند
که موجب كسري تراز پرداختها ميشود.
2 . مسئولین متعهد به فروش ارز خارجي هستند تا کسري تراز
برداختها را ب« كه منجر به کاهش ذخلیر بينالمللي (0> ميشود. کاهش PES
بينالمللي بل FUNG Sins sais, اولیه در عرضه پول مي باشد و
عرضه پول تا جليي به کاهش ادامه ميدهد که كسري تراز پرداختها حذف شود. هنگامیکه
عرضه بول به سطح اولیهاش برگردد. اين سیستم به تعادل بر خواهد گشت اما در این تعادل
جدید افزایش اعتبار داخلي همراه با ch کاهش برابر در ذخایر ارزي است.
صفحه 77:
تحليل را pore sols آن دادن پيشبينيهاي این
روش, مجددً این تحلیل را سادهسازي ميکنيم. در اينجا يك اقتصاد باز كوجك را در نظر
بیان نمود. براي
مي يريم كد داراي رشد مدلومي در درامد حقيقي باشد ولي ترخهاي بهره و قيمشهاي
جهاني (واز اينرو داخلي) ثابت هستند. در این حالت. وضعیت تراز برداختها رابطه بين رشد
تقاضاي بول و رشد اعتبار داخلي را منمكس م يكند. هركاه كه كسترش اعتبارات داخلي
بیشتر از رشد تقاضاي پول (به سیب را
درآمد حقيقي) باشد. کشور دچار كسري مزمن
را توا سور ری هار ی ور و اد
بو ری موی و با که و كدري
مزمن تراز پرداختها را تامین مالي نماید. ایجاد میکند, برعکس هرگاه که مستولین نتواتند
اه
پرداختها موجه خواهد شد. هر چند يك کشور معکن است در كوتاامدت بدنبال دستياي يه
اختها به منظور بازسازی ذخایر تهي شده بینالمللی باشد؛ اما در بلندمدت
غیرعقلایی است که يك کشور بطور مداوم سیاست دستيابي به مازاد تراز پرداختها را دنبال
3 المللی كمي ارد
مازاد ترا
نماید و بدین ترتیب بطور مداوم ذخایر
صفحه 78:
دستاوردهاي سياستي رویکرد پولي تحت نرخهاي ارز ثابت:
تعدیل خودکار و قدرت سياستهاي تغییر دهنده تقاضا: رویکرد پهلي پيشبيني ميکند که
يك مکانیسم تعدیل خودکار (بدون سیاست مصلحتي دپلت)
ي دولت) براي تصحیح عدم تعادلهاي
موارنه ها ری ند
در مورد يك کشور کوچكه که سبستم نوخ ارز ثیت را در مقلیل بقیه دنیادنبال ميکند؛
عرضه بول لين كشور تبديل به يك متغير درونزا مي شود.يا ثلبت بودن ساير شرليط. كسري
موازنه برداختها منجر به كاهش ذخاير ارزي كشور و كاهش عرضه بول داخلي ميشود و
برعكس بعبارت ديكرء جابيكه مستولين مجيورند ارز خارجي راجا بول داخلي در قيمت
ثايت بخرند يا بفروشند. تغييرات در عرضه بول نه فقط مي تواند ناشي از منابع داخلي (يعني
اعتبار داخلی) بلکه هم چنین ناشي از سیاست مداخله در موازنه پرداختها جهت حفظ نرخ
ثلبت ارز ميباشد. براساس معادله 4-12 بديهي است که سیاست پولي داخلي فقط تقسیم
عرضه بول كشور بين اعتبارات داخلي و ذخلير ارزي را تعيين ميكند نه خود عرضه پول را
جا ثلبت بودن ساير شرليط. هر افزايشي .در اعتبارات داخلي توسط كافش معلدل ذر ذخاير
ارزي همراهي ميشود بدون اينكه هیچ اثري بر عرضه پول داشته باشد. سياست يولي در يك
اقتصاد یاز کوچك. در تاثيرگذاري بر هر متفيري بجز ذخایر ارزي در بلندمدت کاملاً NSE
صفحه 79:
تورم بعنوان بيك پدیده پهلي بينالمللي: در دنياي نرخهاي ثلبت ارزه تورم بعنوان يك
پدیده پولي بينالمللي مورد توجه قرار ميگیرد که ميتواند توسط مدل انتظارات مازاد
as ۱
سر لسسه سس توضیح داده شود. مازاد تقاضا بستگي به انبساط پولي دنیا
ونه اقتصاد داخلي دارد.افزلیش در نوخ انبساط بولي دنيا (ناشي از انبساط پولي توسط يك
کشور بزرگ یا ناشي از انبساط پيلي همزمان توسط تعدادي از كشورهاي كوجك) موجب
مازاد تقاضا شده و از اینرو موجب فشار تورمي در سرناسر اقتصاد جهاني ميگردد
پولگرایان ميگوبند شتاب تورم که در اقتصادهاي غربي در اواخر دهه 1960 رخ داد اساسا
ناشي از افزایش نرخ انبساط پولي در ایالات متحده امریکا جهت تامین مللي افزایش در
است که در رژيم نرخهاي ارز ثلبت که تا 1971 برقرار
بود. فشار تورمي که در امریکا شروع شده بود به سایر اقتصادهاي غربي از طریق
مخارج جنگ ویتنام بود ادعا شده
عرضه پول داخلي آنها که از کسري موزنه پرداختهاي امریکا تشات ميگرفت سرایت کرد.
ایالات متحده امریکا عملاً وضعیت پولي را براي بقیه دنیا تعیین نمود. سرانجام. اين وضعيت
براي سایر کشورها غیرقابل قبول گشت و منجر به سقوط سیستم برتون وودز گردید.
صفحه 80:
رویکرد پولي به تعیین نرخ ارز:
رويكرد بولي به تعیین نرخ ارزء اربرد مستقیم رویکرد پولي به موزنه
۱
اختها در سیستم
ارز كاملا شناوره نرخ ارز براي تشويه بازار أرز
نرخ ارز شناور است. تحت يك سيستم نرخ
بگونهاي تعدیل ميشود که موازنه پرداختها همواره صفر گردد.
با رجوع به معادله 4-1 واضح است که با ثلبت بودن درآمد حقيقي در سطح طبيعي یا
اشتفال کامل و تثبیت نرخ بهره داخلي در سطح ترخ بهره جهلني. مازاد عرضه پول فقط از
طریق افزایش در قیمت داخلي ميتواند حذف شود. تفاوت بین ماندههاي پولي واقعي و
مطلوب منجر به افزايش تقاضاي كالاها و اوراق بهادار خارجي و متناظر آن. مازاد عرصه بول
داخلي (در بازار داخلي) ميشود که موجب کاهش ارزش پول داخلي خواهد شد. کاهش
ارزش پول داخلي منجر به افزایش قیمت داخلي ميشود که بنوبه خود افزایش تقاضاي
ماندههاي پولي را بدنبال دارد. تعادل بازار پول هنگامي برقرار ميشود که ماندههاي پولي
واقعي و مطلوب مجدداً در تعادل قرار گیرند. در این مدل پولي ساده. نرخ ارز اسمي
متناسب با افزیش عرضه Jy کاهش ميباید. بعبارت دیگر ترخ ارز توسط عرضه نسبي
يولها تعيين عي شود.
صفحه 81:
اهمیت دستاوره سناستی که از لین رویکرد بدست میلید لین است که اعطق پذیر
ارز براي کنترل نرخ تورم داخلي از طریق کنترل نرخ انیساط بولي داخلي: شرط لازم ا
حالت نرخهاي ارز كاملاً انعطافيذير, نوخ تورم داخلي توسط نرخ انبساط
بولي داخلي spy cat eb ae als uc
بحث در مورد نقش و رفتار سیاست
يخوبي در عبارت زیر خلاصه شده است که از
موديگلياني ميباشد:
ولكرايان قبول دايند که آتچه من بعنوان پیام علعي و اساسي نظریه عمومي کینز دریافت کردهام
لین است كه يك اقتصاد مبتني بر بازا ركه از يول استفاده م يكند نياز به تثبيت دارد. م يقوان تثبيت شود
و لذا بايستي توسط سياستهاي يولي و مللي تثبيت كردد. در مقلبل. يو لكرايان لين ديدكاه را دايند كه
هيج نياز جدي به تثبيت اقتصاد وجود ندارد. حني لكر نيازي.به سياستهاي تثبيت وجود داشته باشد
نع يتوان آن را انجام داد زيرا احتعالاً ب يثباتي را بيشتر ص يكند تا كعتر.