صفحه 1:

صفحه 2:
قال على (ع): 5 ‏لآنها‎ ٠ 55 ‏سرك الشبهه‎ ae) Cre eae RD ks ‏فقدعاءهم‎ 3 CES ‏البقين-‎ ‏ا ا‎ ٠. ‏الضلال‎ شبهه را ازاين رو شبهه ناميدند كه به حق شباهت دارد . ار ۱ ‎Pp ewe OC ecade| ere)‏ ۱

صفحه 3:
نقد و ۳ معنوبت مدرن با تأکید بر رویکردهای روشنگکری دینی معاصر

صفحه 4:
Kyo Cd gare 1 OSU 0 59 po ّن چه بررسی و نقادی لین رویکرد را ضروری می نماید. یکی رهیافت علمی است که همواره ما را به ارزیابی و وزن کشی اندیشه های نو می خواند. ۲. دیگری نفوذ و رواج پاره‌ای عرفانهای واردلتی در چند سالةٌ اخير است كه عمدتاً بدون تأکید بر شریعت و چه بسابا نفی و طرد لّن ۰ طیفی از افراد جامعه را در سطوح مختلف تحت تأثیر آموزه‌های خود قرار داده است. نظريَةٌ معنویّت مدرن (همان گونه که خواهد آمد» بستری مناسب برای رشد و نمای اين گونه عرفانهاست و به نحوی مبانی فلسفی و روان شناختی این طیف از رویکردهای معنوی را مهندسی و تئوریزه می‌نماید.

صفحه 5:
۲ معنویت مدرن در راستای پاسخ به نسبت میان عقل و دین و جمع سنت و تجدد شکل گرفته است.(رهیافت معنوبت بر آیند ادراک دو ضرورت است؛ ضرورت مدرن بودن و ضرورت فرارفتن از مادیت و توجه به ساحتهای برتر وجود انسان. معنویان لازمه دینداری در عصر مدرن را سازواری دین با مقلفه‌های اجتناب ناپذیر آن می‌دانند) ۲ معنویت را خاستگاه و نقطة عزیمتی دیگر نیز هست و آن کاهش درد و رنج است. از این بعد معنویت رنک وبوی روان شناختی بيدا مى نمايد؛ روان‌شناسی‌ای که ناظر به بهداشت روانی و زندگی بهتر و بی غدغه تراست.

صفحه 6:
چیستی معنه بت مدرن معنویّت نوه‌اي مواجهه با جهان هستي است که در آن شخص روي هم رفته با رضایت باطن زندگي مي‌کند و دستخوش اضطراب ‏ دفره و نوميدي غي شود.

صفحه 7:
مؤلفههاى رضايت باطن 5 لمثل رنجهاىسيرينىو درون إنسازرا .1 آزار ندهدا .شاد( آدمی لفسردد و بين شاط نباشه) .2 ۳ امید(به (به زندگی_-دنییی خود آمیدوار بوده و نسبت به آینده خوش‌بین باشد).

صفحه 8:

صفحه 9:
۱ اصول محرفتی ۲ اصول عاطفی - نفسانی ۳ اصول ارادی - رفتاری 8 اصول روشی

صفحه 10:

صفحه 11:
لوال ا ‎pee ee eas CTS Coe‏ ا ا ا ل كه مشتمل بر اعتقادات بيشمارى استء براى انسان امروزى قابل قبول نمى باشد . ‎ree‏ ل ا ا ‎sre‏ تف تعبد وقدآيت زدايى إل اتباخاصض1 م را ی نام تعبد سر وکار داریم . انسان معنوی شخصی است استدلالی که زیر بار 0 nS) een eee Cy Lie le Se eee ETE ee ae eee eee ees te iia bee . ‏خود می آورد‎ 0 mene ir tee een

صفحه 12:
SC ane al ‏معنای بی اعتمادی به تاریخ آن است که انسان مدرن باور نموده است که در‎ ‏سخن قطعی تمی توان گفت . بی اعتمادی به تاریخ یعنی این که‎ 2 ee nom elec ‏تاریخ‎ + نفی ویژگیهای «محلی»: ادیان تاریخی هر کدام در یک مقطع خاص تاریخی و در یک موقعیّت خاص جغرافیایی ودر يك اوضاع و احوال خاص فرهنكى و عرفي ‎ieee eel ee‏ تعاليم امور اعتقادى) ۳ عملى ) الهاار ‎Gl SOB ey‏ ۱ مان و مكانى زيست مىكنند » سعادت بخش ل ا

صفحه 13:
ایمان ناواقع گرا: ”2 عقلانیت مدرن: این جایی و اکنونی زیستن:

صفحه 14:

صفحه 15:
نقض غرض درمعنویّت مدرنء چه بسا انسان با اموري ذهني» خيالي و حاصل از احساسات» سر و كار بيدا نمايد كه هيج بهره‌اي از حقیقت و واقعيت ندارند و بديهي است كه وقتي باوري با واقع مطابقت نداشت خود منشأ درد ورنج است.

صفحه 16:
میان صدق (ب)يكک ‎(ustPivctiva)As> 33 5 5 9b‏ 4 ‎(retirocrattyy)‏ آن تفاوت است. بدین معنا که هر باور معقول و موجهىء لزوما صادق نيست. در نظريّه معنويّت به اين نكته به نيكى توجه شده است. منتها نواندیشان معنوي » معقوليت صرف را در گزارههای معنوي کافی دانسته و معتقدند توجیه» ما 1

صفحه 17:
الف)نقد انمان ناواقع کروانه از صدق بنیاز مسازد.. حال پرسش آن است که دل بستن و اعتقاد به گزارههای صرفاً بسیاری از آنها در عالم واقع» كاذب و نادرست باشد» آیا دست كم روح حقيقت

صفحه 18:
۳.لوازم این ایمان 9-0.معنویّت نوین عنصر نقد و شك را در ایمان دخیل مي‌داند. 9-بر اساس اين رويكرد دینداری در عصر های مختلف در هر عصرى مضمونى بيدا مدكند.

صفحه 19:
7 ب) نقد نعبد گریزی و فداست زذایی ۱.عدم تلازم مدرنیته با استدلال ۱ | انسان مدرن هميشه اهل استدلال نیست زيرا وى نيز در امور عاطفى و ارادى و ۱ ۱

صفحه 20:

صفحه 21:
0 -1- ین مزلفه بیان ‎oh‏ آزمون‌بزيري «نيري ‎Ps ae Sosy‏ بوزيتواستي وسيل ) و بر اين باور وس کم ورستی یا اورصق و نيز 6ارآمري و يا ذامارآمري يق اكزاره ‎waren pat gen AG oo? of o‏ تفصین نقر شره «سش.

صفحه 22:
‎JY‏ و در ابجاد رضایت باطن ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 23:
= 1 3) وامداری معنویت نسبت به دب معنويّت را ميتوان در بعد ويزكيهاي اخلاقي و عاطفي - نفساني» صائب و بر حق دانست . حقیقت طلبي» جمال جويي ۰ خيرخواهي » صداقت .» وحدت رفتار وكفتار » فارغ بودن از ۳ بسياري از آموزه هاي اخلاقي معنویان همه و همه مقبول و مطلوبند و همین بُعد از معنویت است که چه در مقام نظر و چه در حيطة عمل جاذبهاي در افكنده و ذهنها و جانها را به سوي خويش رهنمون ا د ا ا ‎on‏ ا ‎wer ee‏ دين نيست؟ آيا دعوت به اين اصول اخلاقي ابتدا از لسان افرادي جز انبياي عظام و اولياي کرام ادیان الهي به گوش رسیده است ؟

صفحه 24:
ه)عر فانهاى بدلى

صفحه 25:

صفحه 26:

صفحه 27:

صفحه 28:

با تأکید بر رویکردهای روشنفکري ديني معاصر .1آن چه بررسي و نقادي اين رويکرد را ضروري مي نمايد ،يکي رهيافت علمي است که همواره ما را به ارزيابي و وزن کشي انديشه هاي نو مي خواند. .2ديگري نفوذ و رواج پاره‌اي عرفانهاي وارداتي در چند سالة اخير است که عمدتاً بدون تأکيد بر شريعت و چه بسا با نفي و طرد آن ،طيف ي از افراد جامعه را در س طوح مختل ف تح ت تأثي ر آموزه‌هاي خود قرار داده اس ت .نظريّ ة معنويّت مدرن (همان گونه که خواهد آمد) ،بستري مناسب براي رشد و نماي اين گونه عرفانهاست و به نحوي مباني فلسفي و روان شناختي اين طيف از رويکردهاي معنوي را مهندسي و تئوريزه مي‌نمايد. .1معنوي ت مدرن در راس تاي پاس خ ب ه نس بت ميان عق ل و دي ن و جم ع س نت و تجدد شک ل گرفت ه اس ت(.رهياف ت معنوي ت برآين د ادراک دو ضرورت اس ت‌؛ ضرورت مدرن بودن و ضرورت فرارفت ن از مادي ت و توج ه ب ه س احتهاي برت ر وجود انس ان .معنويان الزم ه دينداري در عص ر مدرن را سازواري دين با مؤلفه‌هاي اجتناب ناپذير آن مي‌دانند) .2معنويت را خاستگاه و نقطة عزيمتي ديگر نيز هست و آن کاهش درد و رنج است .از اين بعد معنويت رنگ وبوي روان شناختي پيدا مي نمايد؛ روانشناس ي‌اي ک ه ناظ ر ب ه بهداش ت روان ي و زندگ ي بهت ر و ب ي ‌ ‌غدغه‌تر‌‌است‌. رنجهاي يرونيو درونيانسانرا 1. ب آرامش ( .آزار ن دهد) .ش اد ي(آد ميافسرد ه و ب ‌ني شاطن باشد) 2. .3اميد(به زندگي دنيوي خود اميدوار بوده و نسبت به آينده خوش‌بين باشد). .1تزلزل مابعدالط بيعه‌هاي قدي م :از نظرگاه معنوي ّ ت نوين ،اديان متافيزيکهاي سنگيني دارند که بسيار پر حجم و انعطاف ناپذير است .اين متافيزيک و عقبه تئوريک ک ه مشتم ل بر اعتقادات بيشماري اس ت ،براي انس ان امروزي قاب ل قبول نم ي باشد . معنويت ديانتي را بنا مي‌نهد که اين بار متافيزيکي را به کمترين ح ّد ممکن برساند . .2نفي تعبد و قداست زدايي از اشخاص: وقتي چيزي را به اين دليل مي پذيريم که کس ديگري آن را گفته است ،ما با امري به نام تعب د س ر وکار داري م .انس ان معنوي شخص ي اس ت اس تداللي ک ه زير بار عب ت ّ د نمي رود .به تعبير ديگر ،انسان معنوي خود فرمانفرماست .الزمه تعبد گريزي« ،قداست زدايي از اشخاص » و «برابري طلبي» است .همه افراد بايد به يک چشم نگريسته شوند و اعتبار سخنِ هر کس به ميزا ِن داليلي است که براي اثبات حرف خود مي آورد . .3بي اعتمادي به تاريخ: معناي بي اعتمادي به تاريخ آن است که انسان مدرن باور نموده است که در باب تاريخ ،سخن قطعي نمي توان گفت .بي اعتمادي به تاريخ يعني اين که تاريخ يک علم احتمالي است نه قطعي . ي «محلي»: .4نفي ويژگيها ِ اديان تاريخ4ي ه4ر کدام در ي4ک مقط4ع خاص ِ تاريخ4ي و در ي4ک موقعيِتّ خاص جغرافيايي خاص فرهنگي و عرفي بروز و ظهور يافته اند که اين موضوع به ِ و در ي4ک اوضاع و احوا ِل تعالي4م(امور اعتقادي) واحکام(‌امور عمل4ي ) آنه4ا رن4گ محل4ي و بوم4ي داده اس4ت .بي تردي4د اي4ن امور براي افرادي ک4ه در خارج از آ4ن ظرف زمان4ي و مکان4ي زيس4ت مي‌کنند ، سعادت بخش و مفيد نخواهد بود. .  معنوي ت واج د ايمان اس ت و لک ن اي ن ايمان از سنخ اعتقاد به يک واقعيت نمي‌باشد چرا که واقعيت امري متبدّل و متحول است و قرار و ثبات ندارد .از اين نوع ايمان به «ايمان ناواقع گروانه» تعبير مي‌گردد ؛ ايمانى كه خود آن ،با قطع نظر از متعلَّقش موضوعيت داشته و مطلوب است. .1ايمان ناواقع‌گرا: .2عقالنيت مدرن :عقل گراي ي مهمتري ن شاخص ه معنوي ت است زيرا معنوي ت مدرن از دل عقالني ت جدي د بيرون م ي آيد .معنويت معتقد است که سخن هر کسي تنها در صورتي قابل پذيرش است که آن را عقالني سازد .براي شخص معنوي صدق و کذب باورها و اعتقاداتش اهميّتي ندارد و آن چه مهم است ،اين است که عقيده عقالني و موجه باشد .معنويان ،عقالنيت و معرفت را امري نسبي و متطور مي‌دانند. .3اين جايي و اکنوني زيستن :انسان معنوي يک انسان سکوالر است بدين معنا که براي پذيرش هر نسخه و راهکار عملي براي زيست بهتر ،از روش آزمون درمعنويّت مدرن ،چه بسا انسان با اموري ذهني ،خيالي و حاصل از احساسات ،سر و کار پيدا نمايد که هيچ بهره‌اي از حقيقت و واقعيت ندارند و بديهي است که وقتي باوري با واقع مطابقت نداشت خود منشأ درد ورنج است. صدق ()truthيك باور و توجيه( )justificationيا ميان ِ ت معقولي ِ ( )rationalityآن تفاوت است .بدين معنا كه هر باور معقول و موجهى ،لزوما صادق نيست .در نظريّه معنويّت به اين نكته به نيكى توجه شده است. منتها نوانديشان معنوي ،معقوليت صرف را در گزارههاى معنوي كافى دانسته و معتقدند توجيه ،ما از صدق بىنياز مىسازد ..حال پرسش آن است كه دل بستن و اعتقاد به گزارههاى صرفا ً معقول ،كه چه بسا بسيارى از آنها در عالم واقع، كاذب و نادرست باشد ،آيا دست كم روح حقيقت جوى آنها را اقناع مىكند ! .3-1معنويّت نوين عنصر نقد و شك را در ايمان دخيل مي‌داند. .3-2بر اساس اين رويکرد ديندارى در عصرهاى مختلف در هر عصرى مضمونى پيدا مىكند. انسان مدرن هميشه اهل استدالل نيست زيرا وي نيز در امور عاطفي و ارادي و حتي بعضا عقيدتي خويش بر اساس .دليل حرکت نمي‌کند .2ناکارآمد در ايجاد رضايت باطن

51,000 تومان