آموزشسایر

پاور پوینت درس اول فارسی خوانداری ششم دبستان با عنوان معرفت آفریدگار

پاور پوینت درس اول فارسی خوانداری ششم دبستان با عنوان معرفت آفریدگار بسیار با کیفیت با پاسخ تمرین ها

فریبرز محمدی فارسانی

14 صفحه
618 بازدید
08 مهر 1400

برچسب‌ها

صفحه 1:

صفحه 2:
بت مآ ند جان داگرست[موضت جراخ دل بد ور جان برافروشت ‎pene Ps‏ کشت دوشن و فش 16 زم ‎phe‏ حق اندم وى ذ بيدابى اسست يان ule «Po ‏روغ‎ Aik معنای ابیات به نام كسى كه فكر كردن را به انسان آموخت و دل او راب جان روشنی بخشيد. از فضل و بخشش او هر دو جهان روشن شد و از عنایت اوه خاك انسان به گلستان تبدیل شد. بدان که کل جهان جلوه ای از نور خداوند است و خداوند از شدت پیدایی پنهان به نظر می رسد.

صفحه 3:
به‌تام آن که جات را قکرت آموخت خّد را تست تاب نو ر آن دوی مرف لش مس 9 ‎or BF‏ ‎Cy ot‏ 58 ۲ ل ا در او هر ج بلفتد ازا م و بيش تشانی داده‌اند از دید‌ی خیش SH JOP Oe ‏جاش ونا رات‎ lee حط ةلك :نظا ان ال دست ‎a‏ ‏معناى ابيات عقل انسان تحمل درك خداوند را ندارد و براى درك اوء بايد راه ديكرى را بيدا كنى. هر كسى از شناخت خداوند حرفی زد بدان تنها از دریچه ی چشم خودش صحبت کرده است. کسی که جانش سرشار از وجود خداست همه ی عالّم را فشانی از وجود خدا می بیند.

صفحه 4:
إين هل ‎SUP‏ شابیند. رن چندین بسیادی, این ا خی استکآذیگار اشان است و ثمت بر ايشان از دی است. آفگار اد پرستدن وير ثنت او ام دایب هدن همه ی لین آفریده ها که حی بینید» آفریننده ای دایند که اینها رلبه وجود آورده است و هر نعمتی که لین آفریده ها دایند از سوی همان آفریننده است. خداهند را بلید پرستید و به خاطر همه ی نعمت هایی که بخشیده است شکر کرد.

صفحه 5:
و 7 0 ‎plow GF» Ve Wil ep) wal‏ افزليد اندر دل و تلت از لين و ‎fF 1‏ ۱ ‎yaetalt‏ تاريل ‎all‏ اند دل و ‎git‏ كرا است. 3 ابوعلى بلعمى؛ تاريخ بلعمى تفكر درباره ى آفريدكار و موجودلقى كه آفريده است» دل را روشنی و آگلهیعی بخشد و غفلت وبی توجهیبه آنها دل را تاریک و نادان می کند و نادانی نتبجه اش گمراهی است.

صفحه 6:
WEA P (fell ‏رسد‎ yf Hh Ae SP ‏بلا ای دزیر از‎ ‎Cia PRs s‏ — المى موزون مرغ. لوى فوش للم ار ‏معناى ابيات ‏باد بهارى از سوى سبزه زار شروع به وزيدن كرد و صداى آواز برندكان فيزاز شوق به آسمان رسيد ‏برخيز و اين حركت و نغمه ها و بوى خوش را كه به خاطر آمدن بهار ايجاد شده غنيمت بشمار و تو نيز كارى انجام بده ‎ ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 7:
Wis ‏وبرل1_عسست. يادخدا ىكند بلبل و ری چ. خواند؟ یا‎ foo MS eben ees > Psp Mie Boe yoo Sy ‏معدي‎ = ‏معنای ابیات‎ ‏همه ى موجودات از جمله كلهاء درختان و يرندكان مشغول ياد و ستايش خداوند هستند.‎ انسان عاقل و هوشیار» همه ی موجودات جهان را نشانه ای از دانش پروردگار خود می داند.

صفحه 8:
فكرت- انديشه» تفكر برافروخت- روشن كرد فيض - عطاء بخششء عنايت كلشن - كلستان | فروغ- نور» روشنایی خرد- عقل تاب- تحمل» صبر تجلّى- بيدا شدن سياس دارى - شك ر كزارى غفلت< بی توجهی» بی خبری» نادانی مرغزار- سبزه زار ربيع - بهار موزون- سنجيده؛ داراى وزن و آآهنى معرفت- شناخت به علم و دانش قُمرى- نوعى برنده كوجى هوشيار - عاقل» آگاه

صفحه 9:
[] لر شعرى كه خوأنديدء «بلبل» و «فمری» چه می‌خند؟ .. یاد وستایش خداونه بردامت شما زر بيت البرك درختان سبز در نظر هوثشيار هر ورقش دفری‌ست معرفت كردئار) جبست؟ برای انسان آگاه» هر موجودی نشانه ای از دانش عظيم خداوند است. ‎A‏ 4 جا توجه‌به متن درس» تأکید بر 7 به ظر شم بلعمى بر جه جيزى تای داد یل ‎AS Yo 2p‏ شعرزارى نعمت هاى خداوفد و تفکر است. چه تفاوتی بین عبلات انسان‌ها با در موجودات هست؟ عبادت انسان» بر خلاف موجودات دیگرء آگاهانه و ارادی است. جرا بايد در همه حال شکرگزار خداوند بو

صفحه 10:
‎a8‏ براى زيبا و موزون شدن شعر جاى اجزاى جمله تغيير ‎J US ge‏ جمله ابنكه فعل به جاى اينكه در أخر جمله قراركيرد در وسط و حنى كاهى در ابتلاى جمله قرار مى كيرد مانن باز به كردون رسيدنالفى هر مرغ زار ‏خیز و غليمت شمار جنبش بلا ربيع ‎val‏ موزون مرغ بوى خوش لالدزار فعل ‏4 ب) ما مقصود خود را به صورت جمله بیان می‌کنيم. (جمله», يك يا مجموع جند كلمه است ‏که پیام کاملی را از گوینده به شنونده برساند.

صفحه 11:
؛ 4 انواع جمله 4 جملدى خبری: جمله‌ای است که خبری را بیان می‌کند؛ مانندبلاپهاری وزید. 4 جمله‌ی پرسشی: جمله‌ای است که در آن پرسشی وجود درد؛ ند بلبل و قمری چه خواند؟ :4 جملدى امرى: جملهاى است که د رن خواهشیبافرمنی بان می‌ودانند خی و غنیمت شم ‎galas‏ عاطفی: جمله‌ای است که بانگر احساس و عاطفه باشد؛ مانتد جه كل زیبایی! ‏علامت آخر جمله ی خبری علامت آخر جمله ی امری ‏علامت آخر جمله ی عاطفی علامت آخرجمله ی پبرسشي_ سس ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 12:
ا دو دوست» ‎aly‏ از جاذ‌ای در بیابان عبور می‌کردند. بین راه برسر موضوعی اختلاف پیدا کردند و بهمشاجره پرداختند. یکی از آنها از سرخشم بر چهره‌ی دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بوده سخت آزرده شد ولی بدون اینکه چیزی بگویده روی شن‌های بیابان نوشت: «مروز بهترین دوست من برجهردام سيلى زد».

صفحه 13:
آن دوکنار یکدیگر به‌راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار رودخانه استراحت کنند. ناگهان شخصی که سیلی خورده بود. لغزيد و در رودخانه افتاد دوستش به كمكش شتافت و او را نجات ذاد. او بعد از اينکه از غرق شدن نجات یافت» روی صخره‌ای سنگی» اين جمله را حك كرد: «امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد». دوستش با تعجب از او پرسید: «بعد از اینکه من با سيلى تو را آزردم تو أن جمله را روی شن‌های صحرا نوشتی؛ ولی حالا این جمله را روی صخره حک می‌کنی؟» و لبخندی زد و گفت: «وقتی از تو رنجیدم. روی شن‌های صحرا نوشتم تا باد آن را پاک کند ولی وقتى توبه من محبّت کردی: آن را روی سنگ حک کردم تا هیچ تندبادی هم آن را پاک نکند و محبّت تو از یادم نرود».

صفحه 14:
جه زيباست بارسى

39,000 تومان