سایرتحقیق و پژوهش

چرا علم در جهان اسلام شکوفا شد و چرا به افول گرائید؟

صفحه 1:
چرا علم در جهان اسلام شکوفا شد و چرا به افول گرائید؟ دکتر مهدی گلشنی استاد دانشگاه صنعتی شریف

صفحه 2:
در پی‌ترجم آثار عمیو ف لسفی‌از زبانهاویونانیو غرم به - . زبان عربی » یک نهضت علمی در جهان اسلام بپا خاست در لصل‌لینن هضتبین‌مورخان‌علم لختاهی‌وجود ندارد» لمّا در - میزان‌خلاقیتو نو آوری‌سامانان‌لختاه نظر هائی‌ست ولی‌غا لا بد .نو آوری‌مسلماناناذعان‌کردم لند - جان برنال : « به طور خلاصه آنان در قرون وسطی آن نوع تفکر علمی و ‎Gla‏ علمی - صنعتی را که ما به آلمان جدید نسبت می دهیم داربا بودند. به نظر می رسد که آنان بر خلاف یونانیان» آزمایشگاه و آزمایشگری صبورانه را تحقیر نکردند ... اروپا از آنها چیزی را که ما دوست داریم روحیه بیکنی بنامیم به « .ميراث برد

صفحه 3:
جرج سارتون اذعان دارد که مسلمانان برای560 سال رهبری علمی جهان را در دست داشتند و در 0660 سال بعد هم در این رهبری با مسیحیان شریک بودند. او در مورد 06060 سال اول» براى هر (0© سال يك عالم مسلمان را به عنوان نمایش برجسته آن دوره انتخاب می کند . او برای 600 سال اول جابربن حیّان» وبرای (60 سال آخر خیام را بر میگزیند. اهم عوامل شکوفاتی علم 0 تشویق قرآن و در سنت به فراگیری علم )9 ۱ ‏ی ۳ (زمر‎ es lal پیامبر اعظم (ص مق ۳ لا رم ماس فعلیه بالعلم » » اطلب العلم من المهد الی اللحد « جرج سارتون : «من بار دیگر سنوال می کنم : چگونه می توان به شناخت درستی از دانش مسلمین دست یافت» اگر تمرکز آن حول قرآن را درک نکنیم »

صفحه 4:
©- تشویق صریح قرآن به تدبر و تفکر در احوال کائنات « قل انظروا ما ذا فی السموات والارض ... » ( یونس / 0600 ) « فلا ینظرون الی الابل کیف خلقت» و الی السماء کیف رفعت و الی الجبال کیف نصبت و الی الارض کیف سطحت . » ( غاشیه / ‎SO‏ ‎(d?P-‏ نلینو : « عامل دیگری که دینداران را به علم هیأت متوجه ساخت آیاتی از قرآن است که در آنها سخن از سودی است که خدا در اجریام آسمانی و حرکت آنها برای همه مردم قرار داده است و از افراد بشر خواسته است تا در فيض رحمانی و حکمت مندرج در آنها نیک بیندیشند... بسیاری از کسانی که در بارة توحید کتاب تألیف کرده اند بر آن بوده اند که بهترین راه شناخت خدا و بزرگداشت اوء» انديشه در شگفتی های آفرینش و در حکمتی است که در آفریده های خود به ودیعت نهاده است. »

صفحه 5:
‎-O‏ تشویق به کسب ‎ple‏ از هر منبع ذی علم قرآن : « فبشر عبادی الذین یستمون القول فیتبعون احسنه ...» ( زمر ‎(ae /‏ ‏حدیث نبوی :« اطلبوالعلم و و بالصین » ‏امام علی (ع):« العلم ضالة المومن فخذوه ولو من ایدی المشرکین » استاد مطهری (ره) : گرچه ائمه ما با چشم نقد به خلفا نگاه می کردند» اما یک مورد نمی بینیم که این کار خلفا را یک بدعت تلقی کرده باشند. ‏به طور خلاصه؛ اسلام در مورد فراگیری علم » مرزی را قائل نمی شود و کسب علم از هر منبع ذی علم را توصیه می کند.

صفحه 6:
<- تشویق دانشمندان و فراهم کردن امکانات تحقیق و آموزش برای آنها - تأکید قرآن و سنت بر بزرگداشت علما تأثیر فراوانی داشت و حتی اهل کتاب نیز مورد تکریم بودند. - بعضی از فرمانروایان در بزرگداشت علماء از هیچ اقدامی فروگزار نمی کردند. مثلا ابوریحان بدون اذن قبلی به دربار قابوس بن وشمگیر می رفت » و خواجه نصیر آنقدر در رصدخانه مراغه مراعات علماء را می کرد که موید الدین عرضی در مقدمه رساله ای که در وصف رصدخانه مراغه نوشته است» رفتار خواجه با علماء را مهربان تر از رفتار پدر با فرزندان توصیف کرده است. - به علماء کمک مالی می شد و برای داتش طلبان هم کمک مالی فراهم بود. - در تأسیس مدارس و کتابخانه ها نیز همه گونه تلاش صورت می كرفت. - براى حوزه هاى علميه موقوفات فراوان بود.

صفحه 7:
6- احساس جهان وطنی دانش يزوهان مسلمان همه سرزمين هاى اسلامى را وطن خود مى دانستند و برای استفاده از اساتید یا مدارس خاص » مهاجرت می کرد ند و خدمت در هر نقطه را خدمت به دارالاسلام تلقی می نمودند. ابن خلدون در مقدمه : » مسافرت كردن برای دانش اندوزی و دیدار دانشمندان برجسته» برای دانش پژوهان برنامه ای ضروری است. بی گمان هیچ اندیشمند و فرزانه ای نیست که چندین رشته از دانش را بتواند فرا گیرد یا حتی همگی مسائل یک علم را بداند. پس برای برداشتن دانش ژرف و گسترده» یک دانشجو بایستی از سفر کردن و دیدار هرچه بیشتر دانشمندان به نام سود گیرد. » - در آن دوران اختلاف بین حکمرانان سرزمین های مختلف اسلامی مانع از رفت و آمد علماء نمی شد و تعصبات قومی و نژادی و اختلاف تابعیت مطرح نبود. - آدام متز در تاریخ تمدن اسلامی» مشکلات جایجانی مسلمانان را کمتر از مشکلات جابجائی یک آلمانی در قرن هیجدهم می داند.

صفحه 8:
©- حاكميت تسامح -وجود سعة صدرء تحمل آراء ديكران و رفتار منصفانه با فرق ديكّر در دارالاسلام باعث شد كه بين ‎al ll‏ كوناكون باب تعاملات علمى باز شود و همكارى در جهت ييشرفت علمى صورت كيرد. بهمين دليل اقوام مختلف در دارالاسلام با احساس امنیت زندگی می کردند و از همکاری با مسلمانان مضایقه نداشتند. - جرجی زیدان : « تنها خلفای عباسی دارای این روش نبودند؛ بلکه هر دولت اسلامی که هواخواه علم و ادب بود طبعاً آزادی فکر و عقیده را ترویج می کرد. پزشکان دربار خلفای فاطمی در مصر نیز عالباً بهودی و مسیحی و سامری بودند و از تمام مزایای بزرگان قوم بهره مند می شدند» منصب عالی می گرفتند» و حقوق های گزاف دریافت می داشتند » - البته همة جای دارالاسلام و در همه اوقات آن دوران چنین نبود» ولی هرجا كه با سعة صدر با علماء برخورد می شد. آنجا برای جذب متخصصان مرکزیتی پیدا می کرد.

صفحه 9:
0 تشويق به پرهیزاز تقلید کورکورانه و سفارش به تبعیت از برهان - قرآن صریحا مسلمان را از تقلید کورکورانه برحذر داشته و به پیروی از برهان دعوت كرده است : «و لا تقف ما لیس لک به علم ... « (اسراء ‏ 99( - قرآن حتی کافران را به آوردن برهان خوانده است : « ... ءاله مع الم قل هاتوا برهانکم آن کنتم صادقین. » ( نمل / ‎(OF‏ - قرآن منلمانان را به جدال احسن با اهل کتاب فراخوانده است + « و لا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن ... » ( عنکبوت / 66) طبق تفسير امام صادق(ع): جدال غیر احسن آن است که بدون برهان طرف مقابل را رد کنیم يا حقى را از او منکر شویم که مبادا آترا علیه ما یکار برد. ابن سينا كفت:« من تعوذ ان يصدق من غير دليل فقد انسلخ عن الفطرة الانسانیه » ابن رشد : « پس واجب است بر ما که بر نو نوع نظر كذشتكان در موجودات عالم و شيوه اسئدلال آنان طبق موازين و شرايط برهان نظر افکنده با دقت نظر آنچه را که گفته اند و در کتب خود ثبت کرده اند مورد توجه قرار دهیم. آنچه را که درست است قبول کردم بدان مسرور شویم و سياس داريم و به أنجه كه نادرست است به درستى واقف شده از يذيرش أن عذر خواهيم .

صفحه 10:
م حقیقت جوئی عالمان -قرآن حق را فوق همه چیز قرار داده و تبعیت از آن را توصیه کرده است:« و من اظلم ممّن افتری ‎gf LAS ail gle‏ کذب بالحق لما جائه ... »( عنکبوت ‎(CO‏ ‏پیامبر اعظم (ص):« فی القلب نور لایضینی الا من اتباع الحق ... » فارابی :« استاد فلسفه باید نیک خود پرهیزگار باشد و از شهرت کناره گیرد؛ بدان سان که شهرت او فقط برای تحرّی حقیقت و پژوهش دانش بکار رود. » ابو ریحان بیرونی : " از حق بخاطر گمراهی گوینده آن دوری کردن بر خلاف آن است که در قرآن آمده: الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه...» ( تحدید نهایات الاماکن» ابن هيث « حق مطلوب بالذات است...يس طالب حق كسى نيست كه [فقط] در .مين نظر مى افكند... بلكه طالب حق تابع حجت و برهان است.» ( الشكوك على بطلميوس) خواجه نصير الادين طوسى ( در آخر كتاب مصارع المصارع كه در رد كتاب مصارعات شهرستانی نوشته) :غرض وی از نگارش این کتاب» نه نصرت ابن سینا و کوبیدن شهرستانی بوده » بلکه صرفا خواسته است که طریق حق و انصاف را بپیماید » تا افراد بى اطلاع فریفته گفتار مدعیان علم نشوند.

صفحه 11:
9 جامعیت ‎ple‏ اسلامی و وحدت علوم در اسلام متفکران مسلمان منشاء همه علوم را خداوند می دانستند و لذا به یک وحدت ارگانیک بین آنها قانل بودند. آنان بین معارف خاص دینی وعلوم طبیعت جدائیم نمی دیدند و هدف هر دو را یکی می دانستند. از نظر آنها علوم طبیعی یکپارچگی طبیعت را نشان می دهد که حاکی از وحدت مبداً عالم است و اين همان چیزی است که هذف ادیان است: لذا آنها همه علوم را در یکجا تدریس می کردند و بعضی از آنها بین علوم طبیعی و حکمت دینی جمع می کردند. - اخوان الصفا : «رأی و مذهب ما همة مذاهب را در بر می گیرد و همة دانشها را یکجا گرد می آورد و اين بدان سبب است که انديشه و مذهب ما عبارت است از نظر و پژوهش در همة موجودات حسی وعقلی» و از آغاز تا انجام» و ظاهر و باطن و اشکار و نهان . و حقیقت را یاری مي دهد از این جهت که همه از یک مبداً و یک عت و یک جهان و يك نفس محيط بر آمده انده اگر چه گوهرهای گوناگون گشته اند. « - عالمان مسلمان دنبال این بودند که علوم مختلف را بهم ربط دهند و تصویری منسجم از طبیعت ارائه کنند. - آنان حتی علومی را که از دیدشان فواید علمی یا مادی ب بر آنها مترتب نبود مورد توجه قرار می دادند» چنانکه امروزه در اروپا و آمریکا نيز علوم محض جايكاه خاص خود را دارند و تنها فوايد عملى زودرس مورد نظر أنها ئيست.

صفحه 12:
0 سخت گوشی دانشمندان مسلمان در کسب معرفت یکی از عوامل موثر در ترویج بازار علم و علوّ سطح آن در دارالاسلام در آن اعصار سخت کوشی و خستگی ناپذیری دانشمندان مسلمان بود. عالمان مسلمان برای دسترسی به یک استاد يا حل یک معضل علمی یا فلسفی از هیچ کوششی مضایقه نمی کردند. محمد زکریای رازی در توصیف دوران پیری اش مى كويد كه هركاه به كتابى كه قبلا نخوانده بود يا دانشمندى كه قبلا او را نديده بود دست مى یافت به هیچ کار دیگری مشغول نمی شد تا از آنها بهره مى كرفت. او می گوید در تألیف جامع کبیر 19) سال شب و روز کار می کرد تا حدّی که چشمانش ضعیف شد و عضلات یکی ار دستانش از کار افتاد و به ضعف باصره دچار شده ولی اینها مانع از خواندن و نوشتن او نشد» وحتی به کسانی متوسل می شد که برایش کتاب بخوانند يا یادداشت بنویسند. مسعودی » که از بزرگترین جغرافیا دانان اسلام و متولد بغداد است؛ کشورهای بیشماری را دید و حتی تا دریای چین رفت و حاصل اين مسافرتها را در 060 جلد کتاب فراهم کرد» که پس ار دو بار تلخیص» به صورت مروج الذهب *4 جلدی در آمد

صفحه 13:
چرا علم در جهان اسلام افول کرد - از اوائل قرن 1) میلادی انحطاط علوم در جهان اسلام شروع شد. یعنی میزان فعالیت علمی رو به کاهش رفت. البته درقرون بعدی بعضی دانشمندان برجسته ظهور کردند» مثل خواجه نصیرالدین طوسىء يا غياث الدين جمشید کاشانی ۰ اما اینها استثنائات بودند. در واقع از اواسط قرن پنجم هجربی که نظامیه ها براه افتاده دروس ندرپس شده در آنها بیشتر مشتمل بر معارف خاص دینی و ادبیات بود» و علوم عقلی به کلاسهای خصوصی محدود شد. - دلایل زیادی برای افول علم در دارالاسلام ذکر شده است : 0) شیوع تصوف و کلام اشعری 9) ورود مغولها به ايران در قرن ششم ©) ورود صلیببون به کشورهای اسلامی ) ) ) (©) تنازعات در كشورهاى اسلامى

صفحه 14:
- از نظر اینجانب سهم عمد؛ افول علم ناشی از حاکمیت اشعریون است که با آموزش فلسفه و علوم عقلی دیگر مخالفت می کردند. - غزالی در مورد طبیعیات : « و امّا طبیعیات» پس حق در آنها آميخته با باطل است و صواب آنها مشتبه با خطا است » - نظر غزالی در مورد ریاضیات : دقت ریاضی اعجاب می آورد. پس بقیه فکر می کنند که همه استدلالهای فلاسفه همین انقان را دارد و لذا برای کفریات آنها هم شأن قائل می شوند. - ابن تيميه : « علم رسیده از پیامبر(ص)۰ چیزی است که شایسته است علم نامیده شودء و ما سواى آن يا علم است ولی نافع نیست و يا علم نیست گرچه به این عنوان موسوم شده باشد» و البته اگر علم» نافع باشد ضرورتاً در میراث حضرت محمد(ص) آمده است. » - این گونه ذهنیت در غرب جهان اسلام هم حاکم بود. مثلا ابن خلاون گفت : « مسائل طبیعیات نه برای دین ما مهم است و نه برای معاش ما. پس ترک آن واجب است.اما آنچه که مربوط به موجودات وراء حسّ مى شودء یعنی روحانیت» که موسوم به علم الهی و مابعدالطبیعه است» ذوات آن ها مجهول است و وصول بدانها ممکن نیست و بر آنها برهانی موجود نمی باشد. »

صفحه 15:
نظر عاشان‌غربی‌در مورد دلیل‌عدم رشد عوم در دارا-اهلام. (1) بعضی از عالمان غربی گفته اند كه دليل عدم رشد علوم در دارالاسلام اين بود كه از نظر مسلمانان همه جيز مستقيماً به خدا نسبت داده مى شود و جائى براى علل ثانويه يا قوانين طبيعت نيست. اين ادعا درست نیست» و صرفاً مدعاى يك مكتب كلامى » مكتب اشعری» ! ولى اين مكتب بخاطر حمايت خلفاى عباسى از آن رشد كرد و تمام مكاتب ديكر را سركوب كرد. اما همة فلاسفه اسلامى و همجنين ساير مكاتب كلامى به قانون عليت و علل ثانويه اعتقاد داشتند. بعضواز عا مانمسيحىادعا كرده لند كه دليللينكه علم فقط در ارويا (2) تكوزيافت ويزكىا لهياتمسي دم لست عا مانب جسته 3 و9 و 4۶ يلادىمسيحيانمؤمنبودند كه وظيفه خود را فهم صنع اللهىمىدانستند. بك ‎De.‏ 0 جهاناسلام فاقد بعضراز ييشرفرضهاءئظم بود اما درست ایمان به آن پیش فرضهانی که از نظر آنها زمینه رشد علم در جهان غرب بوده » در نگرش اسلامی هم موجود بوده و بر آن ها تاکید هم شده است. به علاوه غالب عالمان برجسته مسلمان اذعان کرده اند که انگیزه اصلی آنها در ,مطالعه طبیعت فهم صنع الهی در طبیعت بوده است

صفحه 16:
(9) بعضی از عالمان غربی مدعی هستند که عالمان مسلمان فاقد ظرفیت عقلانی برای ور بودند و صرفا نقش انتقال دهنده علوم یونانیان به اروپای قرون وسطی را به عهده داشتند . کار علمی جهان اسلام عمدتاً تجربی و متوجه کاربردهای عملی بود و به مطالعاتی که منجر به نتایج مفید نمی شد کاری نداشتند. برتراند راسل : « تمدن محمدی در بهترین روزهایش در هنر و بسیاری از کارهای قنی قابل تحسین بود اما هیچ ظرفیتی برای تفحص مستقل در موضوعات نظری از خود نشان نداد. اهمیت آن » که نباید کم ارزیابی شود به عتوان منتقل کننده بود. » از نظر ‎Sal‏ مسلمانان عمدتاً مفسران ارسطو و افلاطونیان جدید در منطق و متافیزیک بودند.اما اين اعا که علم اسلامی عمدتاً تجربی بود درست نيست. در واقع ریاضی دانان مسلمان بعضی از انتزاعی ترین کارها را کردند. کافي است كه به کارهای این هیثم در فیزیک یا خیام در ریاضی يا خواجه نصیر در نجوم توجه کنیم. در اینجا به چند مورد اشاره مى كنم : - هم خیام و هم طوسی » اصل پنجم اقلییس در هندسه را مورد چالش قرار دادند. - ابن هیثم در اپتیک بطلمیوس مناقشه کرد و کارهای جدیدی در اپتیک عرضه داست. - کارهای خوارزمی در جبر شامل بعضی نوآوریهای واقعی نسبت به کارهای یونانیان بود.

صفحه 17:
‎-P‏ بعضی از نویسندگان» مسلمان و غير مسلمانء ادعا می کنند که علم جدید در دارالاسلام تکون نیافت» زیرا عالمان مسلمان تعصب نسبت به میراث گذشتگان داشتند و فاقد شجاعت برای رفتن وراء آنها بودند . به طور ‎od‏ عالمان مسلمان محافظه کار بودند» و عالمان غربی انقلابی. ‏این بسیار دور از حقیقت است. اعتراضات رازی به جالینوس» بیرونی به فیزیک ارسطوئی و نوآوریهای ابن هیثم در اپتیک » شواهد خوبی برای این مطلب هستند. رازی الشکوک علی جالینوس را نوشت و در آن بعضی از ایده های فلسفی و طبی جالینوس را مورد نقد قرار داد و در پاسخ آنهانی که به او ايراد كرفتند که چرا به فیلسوف عالمی در طراز جالینوس اعتراض می کند» گفت : ‏« اما حوزة پزشکی و فلسفه تسلیم به مراجع و پذیرش [ دربست ] آراء آنها » همراهى كردن با آنهاء و نرفتن دنبال کشفی وراء آنها را روا نمی دارند. همین طورء یک فیلسوف این نوع نگرش را از شاگردانش و آنهائی که از او می آموزند» دوست نمی دارد. » ‎

صفحه 18:
ابن هيثم كتاب الشكوك على بطلميوس را نوشت که در آن بعضی از آراء بطلمیوس را به جالش طلبيد . او در اين کتاب كفت : « بطلمیوس آرایشی را پیشنهاد کرد که نمی تواند وجود داشته باشد» و این كه اين آرایش در ذهن او حرکت سیارات را تولید می کند» او را از خطا بر حذر نداشت زیرا حرکات موجود سیارات نمی تواند نتیجه آرایشی باشد که نمی تواند وجود داشته باشد. » بدیهی است که اگر با اين نوع ذهنیت جوّ عقلانی دوران طلائی تمدتن اسلامی ادامه یافته بود. مسلمانان از غربیان در تکرّن علم جدید جلو می افتادند. نتیجه گیری به طور خلاصه. انگیزه اصلی در رشد علم در دارالاسلام» توصيه قوی اسلام و سنّت به مطالعه طبیعت بود. اين منجر به توسعة علوم عقلي در جهان اسلام شد. افول علم در چهان اسلام» به علت رشد بعضى جريانات ضدّ عقلى بود كه اين تأكيد قرآنی را نادیده گرفت. و پاره پاره شدن جهان اسلام » اين فقر علوم عقلی را تشدید کرد. اکنون که در دارالسلام نهضت بازگشت به اصالتهای اسلامی و تجدید حیات امت اسلامی براه افتاده است. لازم است به دلایل ظهور و افول تمدن درخشان اسلامی توجه شود ذا موائع ۳ علم در دارالاسلام بر طرف شود و زمينة تأسیس یک تمدن اسلامی روزامد فراهم براى تكوّن يك تمدن اسلامى روزآمد؛ بايد به توصيه هاى قرآن و سنّت در باره توسعه مطالعة نظرى و تجربى طبيعت همّت گماشت» و البته این مستلزم کنار گذاشتن عقده حقارت نسبت به غرب و یک عزم راسخ در عالمان و حاکمان مسلمان است.

چرا علم در جهان اسالم شکوفا شد و چرا به افول گرائید؟ دکتر مهدی گلشنی استاد دانشگاه صنعتی شریف در %پ%%%یت%%%ر%جمۀ آ%ثار علمیو ف%%%لسفیاز زبانه%ایی%%ونانیو غیره %ب%%%ه- % .ز%بان عربی ،یک نهضت علمی در جهان اسالم بپا خاست در ا%صلا%ینن%%هضتب%%%ینمورخانعلم %ا%ختالفیوجود ن%%دارد ،ا%مّا در - میز%ا%نخالقیتو ن%%وآور%یمسلمانانا%ختالفن%%ظرهائیهست ،ولیغ%ا%%لباً ب%%%ه% .ن%%وآوریمسلماناناذعانک%%%رده %ا%ند جان برنال :« به طور خالصه ،آنان در %قر%ون وسطی آن نوع تفکر علمی و حیات علمی – صنعتی ر%ا که ما به آلمان جدید نسبت می دهیم دار%ا بودند .به نظر می ر%سد که آنان بر خالف یونانیان ،آزمایشگاه و آزمایشگری صبورانه را تحقیر %نکردند ... اروپا از آنها چیزی ر%ا که ما دوست دار%یم ر%وحیه بیکنی بنامیم به » .میراث برد جرج سارتون اذعان دارد که مسلمانان برای 350سال رهبری علمی جهان را در دست داشتند و در 250سال بعد هم در این رهبری با مسیحیان شریک بودند .او در مورد 350سال اول ،برای هر 50سال یک عالم مسلمان را به عنوان نمایش برجستۀ آن دوره انتخاب می کند .او برای 50 سال اول جابربن حیّان ،وبرای 50سال آخر خیّام را بر میگزیند. اهم عوامل شکوفائی علم -1تشویق قرآن و در س ّنت به فراگیری علم « قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین ال یعلمون » ( زمر ) 9 / پیامبر اعظم (ص) : « من ارادالدنیا فعلیه بالعلم ،و من اراد االخرة فعلیه بالعلم و من اراد هما معا َ فعلیه بالعلم » « اطلب العلم من المهد الی اللحد » جرج سارتون : «من بار دیگر سئوال می کنم :چگونه می توان به شناخت درستی از دانش مسلمین دست یافت ،اگر تمرکز آن حول قرآن را درک نکنیم » -2تشویق صریح قرآن به تدبر %و تفکر در %احوال کائنات « قل انظروا ما ذا فی السموات واالرض ( » ...یونس ) 101 / « افال ینظرون الی االبل کیف %خلقت ،و الی السماء کیف رفعت و الی الجبال کیف نصبت و الی االرض کیف سطحت ( » .غاشیه 20 / ) 17نلینو : « عامل دیگری که دینداران ر%ا به علم هیأت متوجه ساخت آیاتی از قرآن است که در آنها سخن از سودی است که خدا در اجر%ام آسمانی و حرکت آنها برای همۀ مردم قرار داده است و از افراد بشر خواسته است تا در فیض رحمانی و حکمت مندرج در آنها نیک بیندیشند... بسیاری از کسانی که در بار%ۀ توحید کتاب تألیف کرده اند بر %آن بوده اند که بهترین راه شناخت خدا و بز%رگداشت او ،اندیشه در شگفتی های آفرینش و در حکمتی است که در آفریده های خود به ودیعت نهاده است» . -3تشویق به کسب علم از هر %منبع ذی علم قرآن « :فبشر %عبادی الذین یستمون القول فیتبعون احسنه ( »...زمر ) 18 / حدیث نبوی «:اطلبوالعلم و لو بالصین » امام علی (ع) «:العلم ضالة المومن فخذوه ولو من ایدی المشر%کین » استاد مطهری (ره) :گرچه ائمه ما با چشم نقد به خلفا نگاه می کردند ،اما یک مورد نمی بینیم که این کار %خلفا را یک بدعت تلقی کرده باشند. به طور خالصه ،اسالم در مورد فراگیری علم ،مر%زی را قائل نمی شود و کسب علم از هر منبع ذی علم را توصیه می کند. - 4تشویق دانشمندان و فراهم کردن امکانات تحقیق و آموزش برای آنها تأکید قرآن و سنت بر بزرگداشت علما تأثیر فراوانی داشت و حتی اهلکتاب نیز مورد تکریم بودند. بعضی از فرمانروایان در بزرگداشت علماء از هیچ اقدامی فروگزارنمی کردند .مثال ابوریحان بدون اذن قبلی به دربار قابوس بن وشمگیر می رفت ،و خواجه نصیر آنقدر در رصدخانه مراغه مراعات علماء را می کرد که مؤید الدین عرضی در مقدمه رساله ای که در وصف رصدخانه مراغه نوشته است ،رفتار خواجه با علماء را مهربان تر از رفتار پدر با فرزندان توصیف کرده است. به علماء کمک مالی می شد و برای دانش طلبان هم کمک مالی فراهمبود. در تأسیس مدارس و کتابخانه ها نیز همه گونه تالش صورت میگرفت. -برای حوزه های علمیه موقوفات فراوان بود. -5احساس جهان وطنی دانش پژوهان مسلمان همه سرزمین های اسالمی را وطن خود می دانستند و برای استفاده از اساتید یا مدارس خاص ،مهاجرت می کرد ند و خدمت در هر نقطه را خدمت به داراالسالم تلقی می نمودند. ابن خلدون در مقدمه : « مسافرت کردن برای %دانش اندوزی و دیدار دانشمندان برجسته ،برای دانش پژوهان برنامه ای ضروری است .بی گمان هیچ اندیشمند و فرزانه ای نیست که چندین رشته از دانش را بتواند فرا گیرد یا حتی همگی مسائل یک علم را بداند .پس برای برداشتن دانش ژرف و گسترده ،یک دانشجو بایستی از سفر کردن و دیدار هرچه بیشتر دانشمندان به نام سود گیرد» . در آن دوران اختالف بین حکمرانان سرزمین های %مختلف اسالمی مانعاز رفت و آمد علماء نمی شد و تعصبات قومی و نژادی و اختالف تابعیت مطرح نبود. آدام متز در تاریخ تمدن اسالمی ،مشکالت جابجائی مسلمانان را کمتراز مشکالت جابجائی یک آلمانی در قرن هیجدهم می داند. -6حاکمیت تسامح وجود سعۀ صدر ،تحمل آراء دیگران و رفتار منصفانه با فرق دیگر درداراالسالم باعث شد که بین اقوام گوناگون باب تعامالت علمی باز شود و همکاری در جهت پیشرفت علم%ی صورت گیرد .بهمین دلیل اقوام مختلف در داراالسالم با احساس امنیت زندگی می کردند و از همکاری با مسلمانان مضایقه نداشتند. جرجی زیدان :« تنها خلفای عباسی دارای این روش نبودند ،بلکه هر دولت اسالمی که هواخواه علم و ادب بود طبعا ً آزادی فکر و عقیده را ترویج می کرد. پزشکان دربار خلفای فاطمی در مصر نیز عالبا ً یهودی و مسیحی و سامری بودند و از تمام مزایای بزرگان قوم بهره مند می شدند ،منصب عالی می گرفتند ،و حقوق های %گزاف دریافت می داشتند » البته همۀ جای داراالسالم و در همه اوقات آن دوران چنین نبود ،ولیهرجا که با سعۀ صدر با علماء برخورد می شد ،آنجا برای جذب متخصصان مرکزیتی پیدا می کرد. -7تشویق به پرهیزاز تقلید کورکورانه و سفارش به تبعیت از برهان قرآن صریحا ً مسلمان را از تقلید کورکورانه برحذر داشته و به پیروی از برهاندعوت کرده است : « و ال تقف ما لیس لک به علم ( « ...اسراء ) 36 / قرآن حتی کافران را به آوردن برهان خوانده است :« ...ءاله مع هللا ،قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین ( » .نمل ) 64 / قرآن مسلمانان را به جدال احسن با اهل کتاب فراخوانده است :« و ال تجادلوا اهل الکتاب اال بالتی هی احسن ( » ...عنکبوت ) 46 / طبق تفسیر امام صادق(ع) :جدال غیر احسن آن است که بدون برهان طرف مقابل را رد کنیم یا حقی را از او منکر شویم که مبادا آنرا علیه ما بکار برد. ابن سینا گفت «:من تعوذ ان یصدق من غیر دلیل فقد انسلخ عن الفطرة االنسانیه » ابن رشد : « پس واجب است بر ما که بر نوع نظر گذشتگان در موجودات عالم و شیوه استدالل آنان طبق موازین و شرایط برهان نظر افکنده با دقت نظر آنچه را که گفته اند و در کتب خود ثبت کرده اند مورد توجه قرار دهیم .آنچه را که درست است قبول کرده بدان مسرور شویم و سپاس داریم و به آنچه که نادرست است به درستی واقف شده از پذیرش آن عذر خواهیم » . -8حقیقت جوئی عالمان قرآن حق را فوق همه چیز قرار داده و تبعیت از آن را توصیه کرده است «:ومن اظلم ممّن افتری علی هللا کذباً ،او ّ کذب بالحق لما جائه (» ...عنکبوت )68 پیامبر اعظم (ص) «:فی القلب نور الیضیئی اال من اتباع الحق » ... فارابی «:استاد فلسفه باید نیک خود پرهیزگار باشد و از شهرت کناره گیرد، بدان سان که شهرت او فقط برای تحرّ ی حقیقت و پژوهش دانش بکار رود» . ابو ریحان بیرونی ” :از حق بخاطر گمراهی گوینده آن دوری کردن بر خالف آن است که در قرآن آمده :الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه ( »...تحدید نهایات االماکن» ابن هیثم « :حق مطلوب بالذات است...پس طالب حق کسی نیست که [فقط] در کتب متقدمین نظر می افکند ...بلکه طالب حق تابع حجت و برهان است». ( الشکوک علی بطلمیوس) خواجه نصیر االدین طوسی ( در آخر کتاب مصارع المصارع که در رد کتاب مصارعات شهرستانی نوشته) :غرض وی از نگارش این کتاب ،نه نصرت ابن سینا و کوبیدن شهرستانی بوده ،بلکه صرفا ً خواسته است که طریق حق و انصاف را بپیماید ،تا افراد بی اطالع فریفته گفتار مدعیان علم نشوند. -9جامعیت علم اسالمی و وحدت علوم در اسالم متفکران مسلمان منشاء همه علوم را خداوند می دانستند و لذا به یک وحدتارگانیک بین آنها قائل بودند .آنان بین معارف خاص دینی وعلوم طبیعت جدائی نمی دیدند و هدف هر دو را یکی می دانستند .از نظر آنها علوم طبیعی یکپارچگی طبیعت را نشان می دهد که حاکی از وحدت مبدأ عالم است و این همان چیزی است که هدف ادیان است .لذا آنها همه علوم را در یکجا تدریس می کردند و بعضی از آنها بین علوم طبیعی و حکمت دینی جمع می کردند. اخوان الصفا :« رأی و مذهب ما همۀ مذاهب را در بر می گیرد و همۀ دانشها را یکجا گرد می آورد و این بدان سبب است که اندیشه و مذهب ما عبارت است از نظر و پژوهش در همۀ موجودات ح ّسی وعقلی ،و از آغاز تا انجام ،و ظاهر و باطن و اشکار و نهان ،و حقیقت را یاری می دهد از این جهت که همه از یک مبدأ و یک علت و یک جهان و یک نفس محیط بر آمده اند ،اگر چه گوهرهای گوناگون گشته اند» . عالمان مسلمان دنبال این بودند که علوم مختلف را بهم ربط دهند و تصویریمنسجم از طبیعت ارائه کنند. آنان حتی علومی را که از دیدشان فواید علمی یا مادی بر آنها مترتب نبود موردتوجه قرار می دادند ،چنانکه امروزه در اروپا و آمریکا نیز علوم محض جایگاه خاص خود را دارند و تنها فواید عملی زودرس مورد نظر آنها نیست. -10سخت گوشی دانشمندان م%سلمان در کسب معرفت یکی از عوامل مؤثر در ترویج بازار علم و علوّ سطح آن در داراالسالم در آن اعصار سخت کوشی و خستگی ناپذیری دانشمندان مسلمان بود. عالمان مسلمان برای دسترسی به یک استاد یا حل یک معضل علمی یا فلسفی از هیچ کوششی مضایقه نمی کردند. محمد زکریای رازی در توصیف دوران پیری اش می گوید که هرگاه به کتابی که قبال نخوانده بود یا دانشمندی که قبال او را ندیده بود دست می یافت به هیچ کار دیگری مشغول نمی شد تا از آنها بهره می گرفت .او می گوید در تألیف جامع کبیر 15سال شب و روز کار می کرد تا ح ّدی که چشمانش ضعیف شد و عضالت یکی ار دستانش از کار افتاد و به ضعف باصره دچار شد ،ولی اینها مانع از خواندن و نوشتن او نشد، وح ّتی به کسانی متوسل می شد که برایش کتاب بخوانند یا یادداشت بنویسند. مسعودی ،که از بزرگترین جغرافیا دانان اسالم و متولد بغداد است، کشورهای بیشماری را دید و حتی تا دریای چین رفت و حاصل این مسافرتها را در 30جلد کتاب فراهم کرد ،که پس ار دو بار تلخیص ،به صورت مروج الذهب 4جلدی در آمد چرا علم در جهان اسالم افول کرد از اوائل قرن 12میالدی ،انحطاط علوم در جهان اسالم شروعشد ،یعنی میزان فعالیت علمی ر%و به کاهش رفت .البته درقر%ون بعدی بعضی دانشمندان برجسته ظهور کر%دند ،مثل خواجه نصیرالدین طوسی ،یا غیاث الدین جمشید کاشانی ،اما اینها استثنائات بودند .در% واقع از اواسط قرن پنجم هجر%ی که نظامیه ها براه افتاد ،دروس تدر%یس شده در آنها بیشتر مشتمل بر معارف %خاص دینی و ادبیات بود ،و علوم عقلی به کالسهای خصوصی محدود شد. دالیل زیادی برای افول علم در داراالسالم ذکر شده است :( )1شیوع تصوف و کالم اشعری ( )2ورود مغولها به ایران در قرن ششم ( )3ورود صلیبیون به کشورهای اسالمی ( )4تنازعات در کشورهای اسالمی از نظر اینجانب سهم عمدۀ افول علم ناشی از حاکمیت اشعریون است که با آموزش فلسفهو علوم عقلی دیگر مخالفت می کردند. غزالی در مورد طبیعیات « :و امّا طبیعیات ،پس حق در آنها آمیخته با باطل است وصواب آنها مشتبه با خطا است » نظر غزالی در مورد ریاضیات :دقت ریاضی اعجاب می آورد ،پس بقیه فکر می کنند که همه استداللهای فالسفه همین اتقان را دارد و لذا برای کفریات آنها هم شأن قائل می شوند. ابن تیمیه :« علم رسیده از پیامبر(ص) ،چیزی است که شایسته است علم نامیده شود ،و ما سوای آن یا علم است ولی نافع نیست و یا علم نیست ،گرچه به این عنوان موسوم شده باشد ،و البته اگر علم ،نافع باشد ضرورتا ً در میراث حضرت محمد(ص) آمده است» . این گونه ذهنیت در غرب جهان اسالم هم حاکم بود .مثال ابن خلدون گفت :« مسائل طبیعیات نه برای دین ما مهم است و نه برای معاش ما .پس ترک آن واجب است.اما آنچه که مربوط به موجودات وراء حسّ می شود ،یعنی روحانیت ،که موسوم به علم الهی و مابعدالطبیعه است ،ذوات آن ها مجهول است و وصول بدانها ممکن نیست و بر آنها برهانی موجود نمی باشد» . ن%%ظر ع%ا%%لمانغ%ربیدر مورد دلیلع%دم %رشد علوم %در دارا%%السالم(1) % بعضی از عالمان غربی گفته اند که دلیل عدم رشد علوم در داراالسالم این بود که از نظر مسلمانان همه چیز مستقیما ً به خدا نسبت داده می شود و جائی برای علل ثانویه یا قوانین طبیعت نیست. این ادعا درست نیست ،و صرفا ً مدعای یک مکتب کالمی ،مکتب اشعری ،است ولی این مکتب بخاطر حمایت خلفای عباسی از آن رشد کرد و تمام مکاتب دیگر را سرکوب کرد .اما همۀ فالسفه اسالمی و همچنین سایر مکاتب کالمی به قانون علیت و علل ثانویه اعتقاد داشتند. ب%%%عضیاز ع%ا%%لمانمسیحیادعا ک%%%رده %ا%ند ک%%%ه %دلیلا%ینکه %علم %ف%%%قط در اروپا )(2 %ست ع%ا%%لمانب%%%رجستۀ ق%%رون 16و 17 ی%%افت ویژگ%یا%%لهیاتمسیحیب%%%وده %ا . ت%%%کون ، میالدیمسیحیانمؤمنب%%%ودند ک%%%ه %وظیفه %خ%ود را ف%%%هم %ص%%نع %ا%%لهیمیدا%نستند .ب%%%ه% .عالوه %جه%انا%سالم %ف%%%اقد ب%%%عضیاز پ%%%یشف%%%رضه%ایعلم %ب%%%ود اما درست ایمان به آن پیش فرضهائی که از نظر آنها زمینه رشد علم در جهان غرب بوده ،در نگرش اسالمی هم موجود بوده و بر آن ها تاکید هم شده است .به عالوه غالب عالمان برجسته مسلمان اذعان کرده اند که انگیزه اصلی آنها در .مطالعه طبیعت فهم صنع الهی در طبیعت بوده است ( )3بعضی از عالمان غربی مدعی هستند که عالمان مسلمان فاقد ظرفیت عقالنی برای نوآوری بودند و صرفا ً نقش انتقال دهندۀ علوم یونانیان به اروپای قرون وسطی را به عهده داشتند .کار علمی جهان اسالم عمدتا ً تجربی و متوجه کاربردهای عملی بود و به مطالعاتی که منجر به نتایج مفید نمی شد کاری نداشتند. برتراند راسل « :تمدن محمدی در بهترین روزهایش در هنر و بسیاری از کارهای فنی قابل تحسین بود ،اما هیچ ظرفیتی برای تفحص مستقل در موضوعات نظری از خود نشان نداد .اهمیت آن ،که نباید کم ارزیابی شود ،به عنوان منتقل کننده بود» . از نظر راسل ،مسلمانان عمدتا ً مفسران ارسطو و افالطونیان جدید در منطق و متافیزیک بودند.اما این ا ّدعا که علم اسالمی عمدتا ً تجربی بود درست نیست .در واقع ریاضی دانان مسلمان ،بعضی از انتزاعی ترین کارها را کردند .کافی است که به کارهای ابن هیثم در فیزیک یا خیام در ریاضی یا خواجه نصیر در نجوم توجه کنیم .در اینجا به چند مورد اشاره می کنم : هم خیام و هم طوسی ،اصل پنجم اقلیدس در هندسه را مورد چالش قرار دادند. ابن هیثم در اپتیک بطلمیوس مناقشه کرد و کارهای جدیدی در اپتیک عرضهداست. کارهای خوارزمی در جبر شامل بعضی نوآوریهای واقعی نسبت به کارهاییونانیان بود. -4بعضی از نویسندگان ،مسلمان و غیر مسلمان ،ا ّدعا می کنند که علم جدید در داراالسالم تکوّ ن نیافت ،زیرا عالمان مسلمان تعصب نسبت به میراث گذشتگان داشتند و فاقد شجاعت برای رفتن وراء آنها بودند .به طور خالصه ،عالمان مسلمان محافظه کار بودند ،و عالمان غربی انقالبی. این بسیار دور از حقیقت است .اعتراضات رازی به جالینوس ،بیرونی به فیزیک ارسطوئی و نوآوریهای ابن هیثم در اپتیک ،شواهد خوبی برای این مطلب هستند .رازی الشکوک علی جالینوس را نوشت و در آن بعضی از ایده های فلسفی و طبی جالینوس را مورد نقد قرار داد و در پاسخ آنهائی که به او ایراد گرفتند که چرا به فیلسوف عالمی در طراز جالینوس اعتراض می کند ،گفت : « اما حوزۀ پزشکی و فلسفه تسلیم به مراجع و پذیرش [ دربست ] آراء آنها ،همراهی کردن با آنها ،و نرفتن دنبال کشفی وراء آنها را روا نمی دارند .همین طور ،یک فیلسوف این نوع نگرش را از شاگردانش و آنهائی که از او می آموزند ،دوست نمی دارد» . ابن هیثم کتاب الشکوک علی بطلمیوس را نوشت که در آن بعضی از آراء بطلمیوس را به چالش طلبید .او در این کتاب گفت : « بطلمیوس آرایشی را پیشنهاد کرد که نمی تواند وجود داشته باشد ،و این حقیقت که این آرایش در ذهن او حرکت سیارات را تولید می کند ،او را از خطا بر حذر نداشت ،زیرا حرکات موجود سیارات نمی تواند نتیجه آرایشی باشد که نمی تواند وجود داشته باشد» . بدیهی است که اگر با این نوع ذهنیت جوّ عقالنی دوران طالئی تم ّدتن اسالمی ادامه یافته بود ،مسلمانان از غربیان در تکوّ ن علم جدید جلو می افتادند. نتیجه گیری به طور خالصه ،انگیزۀ اصلی در رشد علم در داراالسالم ،توصیۀ قوی اسالم و س ّنت به مطالعه طبیعت بود .این منجر به توسعۀ علوم عقلی در جهان اسالم شد .افول علم در جهان اسالم ،به علت رشد بعضی جریانات ض ّد عقلی بود که این تأکید قرآنی را نادیده گرفت ،و پاره پاره شدن جهان اسالم ،این فقر علوم عقلی را تشدید کرد. اکنون که در دارالسالم نهضت بازگشت به اصالتهای اسالمی و تجدید حیات امت اسالمی براه افتاده است ،الزم است به دالیل ظهور و افول تمدن درخشان اسالمی توجه شود تا موانع رشد علم در داراالسالم بر طرف شود و زمینۀ تأسیس یک تمدن اسالمی روزآمد فراهم گردد. برای تکوّ ن یک تم ّدن اسالمی روزآمد ،باید به توصیه های قرآن و س ّنت در باره توسعه مطالعۀ نظری و تجربی طبیعت همّت گماشت ،و البته این مستلزم کنار گذاشتن عقده حقارت نسبت به غرب و یک عزم راسخ در عالمان و حاکمان مسلمان است.

51,000 تومان