صفحه 1:
صفحه 2:
صفحه 3:
صفحه 4:
صفحه 5:
راجرز طبیعت قطعی روانکاوی و رفتارگرایی را رد کرد و معتقد بود که ما به دلیل تحوه درکمان از
وضعیتی که داریم رفتار میکنیم. ما بهترین متخصص خودمان هستیم به طوریکه که هیچ کس نمیتواند
ما را آتگونه که باید درک کند.
کارل راجرز باور داشت که انسانها یک کیره اساسی درنه و آن تعایل به حودشکوفای استء یی
تحقق تونییهای بالقوه و دستيابى به بالاترين سطح "انسانيت'"
مانند گلی که در صورت مناسب بودن شرایط به بالاترین حد خود میتواند برسد. اما محدود به محيط
است افراد در صورتی که محیط آنهابه اندازه کافی حوب باشد شعوفا میشولد و به بتانسیل خود دست
باس کنندیا ان حال بر خلاف یک کل تال هر فرد متحصر به حودش است و ما تا به شحصیت
.خود به طرق مختلف رشد میکنیم
صفحه 6:
راجرز معتقد بود که افراد ذاتاً خوب و خلاق هستند.
افراد تنها زمانی مخرب میشوند که خودپنداری ضعیف داشته باشند یا محدودیتهای بیرونی بر فرآیند
ارزش گذاری آنها غلبه کند. کارل راجرز معتقد بود که برای دستیابی به خودکفایی فرد باید در
وضعیت سازگاری باشد.
این بدان معناست که خودشکوفایی زمانی اتفاق میافتد که "خود ایده آل " فرد (یعنی آنچه که دوست
دارد باشد) با تصوير واقعی آنها از خودشان مطابقت داشته باشد. راجرز فردی را توصیف میکند که به
عنوان یک فرد کاملاً فعال در حال تحقق و خودشکوفایی است.
«خودشکوفایی دست پیدا میکنیم. تجربه دوران کودکی است
تعیین کننده اصلی اينكه آيا ما به
صفحه 7:
صفحه 8:
طبق دیدگاه راجرزتمامی انسانها؛ یک نیروی انگیزشی اساسی دارند که گرایش به
شکوفایی است به عبارت دیگر گرایش شکوفا شدن درگرایش فطری ارگانیزم به
پروراندن تمام استعدادهایش به طوری که بتواندبه زندگی ادامه دهد وپیشرفت کند.
مابا فرآیند ارزش گذاری ارگانیزمی نیز متولد میشویم که ما را قادر می سازد آن
دسته از تجربههلیی که زندگی مارا تقویت می ES به صورت مثبت ارزش گذاری
کنیم وبرای تجربه هایی که مانع از رشد ما می شوند ارزش منفی قائل شویم.
صفحه 9:
پس ما با نیروهای شکوفا کننده ای به دنیا می
که ما را برمی انگیزند
وفرایندهای ارزش گذاری ای که مارا تنظیم می کنند.
هنگامی که خود آگاهیمان نمایان می شود. نیاز به توجذ مثبت به خودرا
پرورش می دهیم وقتی افراد طبق ارزشهای درونی ساختة دیگران عمل می
کنند. شرایط ارزش رافراگرفته اند.
صفحه 10:
:الگوی 3 رابطه درمانی
راجرز به صراحت اعلام داشته است که شرایط ضروری وکافی
برای درمان, دررابطة درملنی نهفته است. برای اينکه رابطة درمانی
تغییر شخصیت سازنده ای به بارآورد. باید شش شرط ضروری را
داشته باشد.
صفحه 11:
۱- رابطة متقابل :
دریک رابطه باید دونفرحضورداشته باشند که هریک مقداری تفاوت محسوس
دردیگری ایجاد کند.
۲ آسیب پذیری:
درمانجو دراین رابطه درحالت ناهمخوان قراردارد ونسبت به اضطراب آسیب
پذیراست.
۳) صداقت:
درمانگردررابطه درمانی. همخوان صادق است. صداقت یعنی درمانگران آزادانه
وعمیقاً خودشان باشند به طوریکه تجربه های واقعی آنها دقیقً زخود نمایان شوند.
صفحه 12:
۶ توجذ مثبت نامشروط:
اگردرمانگر بتولند توجه مثبت نامشروط به درمانجو نشان دهد درمانجو آزادلنه می
تواندخود را با عشق ومحبت. همان گونه که هست بپذیرد.
۵ همدلی خالصانه:
درمانگرپا همدلی خالصانث. دنیای درونی درمانجورادرک می کند ومی کوشد اين
درک را به درمانجو منتقل کند.
ادراک صداقت:
درمانجو تا حدودی تأیید و همدلی درمانگر را درک می کند برای همدلی و
دلسوزی, درمانگ باید یک فرد صادق تلقی شود.
صفحه 13:
:راجرز ينج ويزكى فرد كاملا فعال را مشخص کرد
تجریه پذیری: احساسات مثبت و منفی پذیرفته شده است. احساسات منفی انکار نمیشوند؛ بلکه (یه جای توسل به مکانیسمهای دفاعی) از
.آنها استفاده میشود
زندگی وجودی: تماس با تجربیات مختلف که در زندگی رخ میدهد. اجتناب از تعصب و پیش داوری. این که بتوانیم در زمان حال زندگی
.کنیم و به طور کامل از زمان حال قدردانی کنیم. نه اينکه هميشه نگاهمان به گذشته یا آینده باشد (یعنی برای لحظهی حال زندگی کنید)
احساس اعتماد: احساس اعتماد موجب میشود که احساسات. غرایز و واکنشها مورد توجه قرار گیرند. ما باید به خود اعتماد کنیم که
انتخابهای درست را انجام دهیم
خلاقیت: تفکر خلاق و ریسک پذیری از ویذگیهای زندگی یک فرد فعال است. یک فرد همیشه نمیتواند تفکر خلاقانه داشته باشد. این شامل
انایی تنظیم و تفییر و جستجوی تجربیات جدید است
بوندگی وشات بغئن. یک فرد خوشحال: از زندگیاشن راضی است و همیشه به دنبال چالشها و تجربیات جدید است
صفحه 14:
از نظر کارل راجرز کودک دلرای دو نیاز اساسی میباشد: توجه مثبت از دیگران و احساس ارزشمندی,
چگونه در مورد خودمان فکر میکنیم. احساس ارزشمندی ما هم برای سلامت روانی و هم برای اینکه
بتوانیم به اهداف و بلندپروازیهای زندگی برسیم و به خودشکوفایی برسیم از اهمیت اساسی برخوردار
است. ارزش خود را میتوان به عنوان یک پیوستار از بیار بالا تا بايين در نظر گرفت. از نظر کال راجوز
فردی که دارای ارزش شخصی بالایی است. یعنی دارای اعتماد به نفس و احساسات مثبت نسبت به خود
است. در زندگی با چالشهایی روبرو میشود. در مواقعی شکست و ناراحتی را میپذیرد و با افراد صریح
صفحه 15:
فردی با احساس ارزشمندی پایین ممکن است از چالشهای زندگی اجتناب کند. نپذیرد که
زندگی گاهی اوقات دردناک و ناراحت کننده است و حللت تدافعی به خود بگیرد. راجرز معتقد
بود احساس ارزشمندی در اولیل کودکی ایجاد میشود و از تعامل کودک با مادر و پدر شکل
میگیرد. با بزرگ شدن کودک. تعامل با دیگران بر احساس ارزشمندی لو تأثیر میگذارد.
راجرز معتقد بود که ما باید از دیگران ارزیلبی مثبتی داشته باشیم. ما باید احساس ارزشمندی
و احترام کنیم.
صفحه 16:
:محتوای درمان
درمان فردمداره بیشتریک نظرية فرآیند است تا محتواء درمانگران
فرد مدارمعتقدند اضطراب علت مشکلات افراد نیست. بلکه پیامد
ناراحت كنندة یک زندگی تجربه شده است.
كرجه اضطراب عاملی است که افراد رابه درمان میکشاند. وظيفة
ما حساسیت زدایی اضطراب نیست .
صفحه 17:
راجرزء نیازیه عزت نفس را مهمترین مسئله درون فردی می دلند وفقط آن را
حرمت نفس می خواند.
او فرد مسئول, را فردی شکوفا کننده میدلند که ازدگرسالاری یا کنترل شدن
توسط دیگران ومحیط به خود مختاری یا کنترل درونی تغییر می یابد.
صفحه 18:
:فرایندهای درمان
وظيفة درمانجو : وقتی درمانجویان درجوی قرار بگیرند که توجه مثبت نامشروط دریافت کنند. آزادانه
می توانند دربارة هرچیزی که دوست دارند بحث کنند. جریان درمان را درمانجویان و نه درمانگران»
هدایت می کنند:
۱
مسئولیت درمانجویان لین است که ابتکارعمل را دردست گرفته و درمانگر را از تجربه های شخصی خود با ۳6
خبر کنند وآماده باشند که از او پسخوراند بگيرند.
وظیفه درمانگر : وظیفة درمانگردرارتباط با افزایش دادن هشیاری درمانجو, تقریباً به طور کامل نوعی
بازتاب تلقی می شود. درمانگر مثل یک آیینه یا بازتاب دهندة احساسات درمانجو پیام هلیی رابه او می
رساند. درمانگر آزاد است که فعالانه گوش کند واحساسات واقعی درمانجو را دقیقاً منعکس نماید .
درمانگران می توانند با سازمان دادن همدلانة اطلاعات ناشی از تجربة درمانجو درمان را پیش ببرند.
درمانگران با هدلیت کردن توجه درمانجوبه سمت جنبه های اساسی هرآنچه مورد بحث قرار می گیرد؛ به ۱
آنها کمک می کنند تجربه های عاطفی تهدید کنندة خود را ابراز دارند.
صفحه 19:
:انتفادهایی از نظریه راجرز
طرفداران راجرز رابايد به دليل اشتياق به بررسى علمى درمان فردمدارتحسين كرد ولى انها بايد به این مهم توجه داشته باشند
.كه به دليل خطاهاى روش شناختى كه درآزمايشهايشان يافت مى شوده برى ازانتقاد نيستند
انجه درمان فردمدارتأمين مى كند نوعى رابطة انتقالى است كه تمام عناصرمحبت مادرى آرمانى را دربردارد. به درمانجويان باغ
كل سرخى نويد داده مى شود كه درآن تمام بدى ها و خوبى هاى آنها با محبت تامشروط مواجه خواهد شد
اما درنظام راجرزء دانش اهميت كمى دارد و مطمئناً شرط لازم براى درمان نتيجه بخش نيست و ديكر اينكه راجرز براى تمام
.برخوردهاى باليتى. دستورالعمل ها ودرمان هاى واحدى را مطرح کرد
صفحه 20:
ویژگی افرادی که میخواهند خود را کشف کنند و خویشتن
خود را تحقق بخشند. این است که آنهصا بیشتر مایلاند
«فرایند» چیزی باشند و نه «فرآورده» یا محصول آن.
کارل راجرز