صفحه 1:
صفحه 2:
۰ يكى از سوالات مهم و قدیمی در روانشناسی
و زبانشناسى مربوط به رابطه زبان و تفکر
است . ايا زبان تنها شرط وجود فعاليت هاى
عالى ذهن مانند تفکر , تخیل , تجرید , تعمیم .
استدلال, قضاوت و مانند آن است ؟ آیا اگرما
زبان نمی آموختیم از اين فعالیتهای عالی ذهن
بی بهره میبودیم؟
صفحه 3:
۰ چنانچه بر اثر تصادف يا بیماری قدرت سخن
گفتن را از دست بدهیم. آیا قدرت تفکر را نیز
از دست خواهيم داد ؟ این سوالها تازگی 57
و از دير باز توجه فلاسفه ومتفکرین را بخود
مشغول داشته است. افلاطون معتقد بود که
در هنگام تفکر روح انسان با خودش حرف
میزند.
صفحه 4:
واتسون از پیشروان مکتب رفتار گرائی در
روانشاسی این مطلب را به نحو دیگر بیان
کرده استم او معتقد است تفکر چیزی نیست
در اندامهای صوتی در آمده است. تعیارث: دیگر
تفکر همان سخن گفتن است که وازده شده و
به صورت حرکات يا انقباض هائی خفیف در
اندامهای صوتی ظاهر میشود .
صفحه 5:
* ولی تا آنجا که روانشناسی زبان بر اساس شواهد
موجود میتواند. قضاوت کند.: اين. نظریات زا
افراطی میداند و پاسخ این سئوال را با احتیاط
چنین میدهد: زیان تنها شرط و تنها عامل مؤثر در
cules های عالی ذهن چون تفکر نیست ولی
شاید مهمترین عامل باشد. تفکر بدون استفاده از
زبان ممکن است ولی این نوع تفکر بسیار ابتدائی
است و قدرت تجرید در آن بسیار ضعیف است تا
آنجا که شاید نتوان بر آن نام تفکر اطلاق کرد,
صفحه 6:
* ولى بهر حال فعالیتهای ذهنی از نوع تفکر
بدون زبان نیز صورت میگیرد . ما بعضی
دلایلی را که روانشناسان عرضه ميكنند تا ثابت
كنند زبان تنها شرط تفكر نيست در زير ذكر
صفحه 7:
* در حقیقت بنیاد اکتساب , پرورش و کار فعالیت sb
عالی ذهن, چون تفکر, ساختمان عصبی انسان
ست . اگر انسان دارای چنین ساختمان عصبی
نبود , نه تنها نمی توانست این فعالیت های عالی
ذهنی را در خود بپروراند, بلکه خود زبان را نیز یاد
نمیگرفت . شما اگر سعی کنید . به عالی ترین
پستانداران نزديك بانسان, مثلا شمپانزه, زبان ياد
بدهيد(زبان به معنى انسانی آن یعنی دستگاهی نظام
يافته از علائم قرار دادى) به كارى عبث دست زده
ايد.
صفحه 8:
زيرا ساختمان عصبى آن حيوانء او را براى
یادگیری چنین دستگاهی مجهز نكرده است.
يكى از روانشناسان به ازمايش جالبى دست
زده است : روزی که فرزند او به دنیا آمد,
نوزاد شمپانزه ای را هم از باغ وحش گرفت و
به خانه آورد و هردو را تا آنجا كه ممكن بود در
شرایط همانندی بزرگی کرد. نوزاد شمپانزه
بسيارى جيزها ياد كرفت ولی وقتی نوبت به
أموختن زبان رسيد به كلى درمانده شد و از
كودك انسانى عقب ماند .
صفحه 9:
* اگر کودك انسان زبان ياد مى كيرد فقط به
اين علت نیست که در جامعه بدنیا امده و از
روز نخست اطرافیان با او سخن میگویند. البته
اين مطلب عامل بسيار مهمى است. ولي در
اصل ؛ اين يادكيرى بدين علت صورت ميكيرد
كه طبيعت يا ساختمان رزنتيك اين کودک از
طریق ورائت او را برای یادگیری چنین دستگاه
پیچیده ای مجهز کرده است. زبان چیزی
نیست که از طریق ورائت منتقل گردد.
صفحه 10:
* زبان دستگاهی است نظام يافته از علائم
قراردادی که ارزش آن علائم و رابطه آنها با
پدیده هائی که به آنها دلالت میکنند بوسیله
اجتماع تعیین ميشود.
صفحه 11:
* بنا براين زبان را بايد در اجتماع و از اجتماع ياد
كرفت. ولى استعداد يا توانائى بالقوه براى
يادكيرى زبانٍ جيزى است كه ما از طريق
ورائت در هنگام تولد با خود بدنيا مى آوريم.
این استعداد یا توانائی بالقوه مربوط به
ساختمان و کار دستگاه عصبی ما است که در
نتیجه تکامل در طول هزارها هزارسال بصورت
امروزی در امده است .
صفحه 12:
* اگر کودك نوزادی را که تازه چشم بجهان
گشوده است از پدر و مادر و اجتماعی که در
wl متولد شده جدا کنیم و به اجتماع دیگری
منتقل نمائیم کودك بدون کم و کاست زبان
اجتماعی را که بان منتقل شده است یاد
خواهد گرفت زیرا چنانکه گفتیم. زبان به
عنوان دستگاهی از علائم , غریزی و ارثی
نیست بلكه نهادياست اجتماعى و قراردادی ۳
صفحه 13:
* اگر جز این بود انتقال از يك جامعه به جامعه دیگر
موّثر نمی افتاد و در هر صورت کودک به زبان
والدین خود سخن میگفت . ولی قطع نظر از اینکه
کودك در اجتماعی که بدنیا آمده بزرگی شود یا به
اجتماع دیگری منتقل شود, به شرط اینکه با او
سخن گفته شود, زبان خواهد آموخت اعم از اينکه
اين زبان, زبان والدین و اجتماع نخستین او باشد یا
زبان اجتماعی باشد که بان انتقال یافته است. زیرا
توانائی یادگیری زبان استعدادی است ارثی که كودك
در هنگام تولد باخود همراه دارد .
صفحه 14:
‘ اگر اين استعداد یا توانائی بالقوه نبود , یعنی
اگر دستگاه عصبى و عضلانى كودك از طريق
مكانيسم وراثت برای اینکار مجهز نشده oy
او هرگز زبانی را یاد نمی گرفت. چنانچه نوزاد
شمپانزه که فاقد این استعداد ارتی است از
یادگیری آن ناتوان است .
صفحه 15:
9 به علت تکامل زیستی «oll
مخصوصاً تکامل دستگاه عصبی و
بالاخص رشد و نمو مغز است که"
یادگیریهای پیچیده , از جمله یادگیری
زبان که حتی پستانداران نزديك بانسان
از اکتساب آن عاجزند» در انسان امکان
پذیر گردیده است. مثلا نهنگ دریائی در
میان همه پستانداران دارای بزرگترین
مغزاست که وزن آن به چندین
گرم میرسد ولی نسبت وزن مغز به
اف ae) oe) oe) a ee ee ۱۳۳ ۰ ..
صفحه 16:
٠ الكترونى : نا تجا بيش رفته كه
انسان أز عهده بر نمى آبد در بيك جشم
انحرافی مه نوردی را كه بايد روی ماه
فرمانهای متناسبی صادر میکند .
صفحه 17:
٠ يا محل يك ماهواره را در فضای
لایتناهی با چنان صحتی اندازه گیری
میکند که سرنشین سفینه دیگری
میتواند خود را بان برساند وسفینه خود
را بان قلاب کنند. ولی این دستگاهها از
نظر حجم بسیار گسترده هستند و
گاهی چندین اتاق و ساختمان را پر
میکنند و چندین تن وزن دارند.
صفحه 18:
٠ اما مغز انسان با این همه توانائی و
cules در محفظه ای به حجم
۰ سانتیمتر مکعب» یعنی در
درون جمجمه ماکه حجم آن کمتر از
حجم کلاهی است که بر سر میگذاریم ,
قرار گرفته است . در این
کوچك میلیاردها سلول عصبی هر آن در جنب
و جوش و فعالیتند. ننها پوشش مغز انسان
(60۲۲۵) در حدود ۱۵ میلیارد سلول دارد که
به طرق مختلف با یکدیگر در ارتباطند .
صفحه 19:
* از طرف دیگر ماشین های حساب الكتروني باوجود
توانائی فوق العاده خود در محاسبه از لحاظی بسیار
احمقند. برای اینکه این دستگاهها محاسبات خود را انجام
دهند شما باید جزئی ترین اطلاعات لازم را باز بانی بسیار
ساده که خاص آنهاست بانها بدهید و اگر نقصی در
اطلاعات اولیه باشد تمام محاسبات غلط از آب درمیآید,
زیرا ماشین فاقد شعور, است . ماشین از خود چیزی کم
و زياد نميكند و فقط بر اساس داده های شما قضاوت
مینماید, در حالیکه مغز انسان دشوره دارد , اطلاعات
رسیده را جرح و تعدیل میکند و بسیاری از کمبودها و
نواقص انرا خود اصلاح مینماید .
صفحه 20:
* چه بسیار قضاوتهای درستی که مغز ما از روی
قرائن و امارات میکند و با وجود نقص و
شکاف در اطلاعات اولیه به نتایچ درست
میرسد. به همین دلیل حتی دقیق ترین ماشین
های حساب الکترونی از انجام دادن بسیاری از
فعالیتهای مغز عاجزند. آنها نمی توانند حدس
بزنند , سوءظن پیدا کنند , تخیل داشته باشند ,
تجرید و تعمیم انجام دهند یا در زمینه
صفحه 21:
* ولی این ماشینها از دو لحاظ مهم بر انسان
برتری دارند. از لحاظ گنجایش حافظه و از
لحاظ بسيج كردن اطلاعات لازم دريك آن.
ماشين هاى الكترونى نيرومندى ساخته شده
كه داراى حافظه هاى بسيار توانائى هستند
بطوريكه هزازها نكثه زا دز حافظه خود.نكه
ميدارند.
صفحه 22:
* ولى از اين مهمتر اينكه اين ماشينها میتوانند
تمام اين اطلاعات را در يك أن بسيج كنند و
جوابى كه در مقابل يك مساله عرضه ميكنند با
توجه به تمام اطلاعاتى باشد كه در حافظه
خود انبار كرده اند. ولى مغز انسان اغلب نمى
تواند تمام اطلاعاتى را كه در حافظه انبار
كرده در يك لحظه كوتاه بسيج كند و وقتى
تعداد عواملى كه بايد در محاسبه وارد شوند
بسیار باشد ناتوان ميمانده نه تنها محاسبه او
زمان بیشتری میگیرد بلکه اغلب دچار اشتباه
صفحه 23:
ولی جالب اینجاست که این دستگاهها که از
این جهات بر مغز انسان تفوق دارند ساخته
مغز انسان هستند. به عبارت دیگر مغز انسان
به ناتوانى خود يى برده و دستكاههائى ساخته
كه از او تواناتر باشند ! آيا اين شگفت نيست ؟
صفحه 24:
« آيا اين مضمون این شعر را که می گوید ٠
ذات نایافته از هستی بخش - کی تواند که شود
هستی بخش , نقض نمیکند ؟آنچه میخواهیم از
عالی ذهن چون تفکر, استدلال و مانند آن در
درجه اول مربوط به ساختمان عصبی انسان و
صفحه 25:
* اكتساب و بكار بردن زبان خود يكى از اين
فعاليتهاى عالى ذهن است كه وجود آن مديون
ساختمان دستگاه عصبی انسان است. اگر
انسان دارای چتین ساختمان غصبی
نبودومغزی چنین پرورده نمیداشت ie a
خود زبان را نيز ياد نميكرفت .
صفحه 26:
* دلایل دیگری که روانشناسان عرضه میکنند تا
نشان دهند با وجود اینکه زبان با تفکر رابطه
ای سخت پیوسته دارد تنها شرط آن نیست ,
مربوط به رفتار بیمارانی است که در نتیجه
بیماری يا سانحه ای مغز آنها آسیب دیده
است. در فيزيك و شیمی ممکن است محقق
شرایط خاصی در آزمایشگاه بوجود آورد تا
رفتا ر ماده را آنطور که میخواهد مطالعه کند
صفحه 27:
. ولی در مورد مسائل مربوط به انسان محقق
حق ندارد دستگاه عصبی انساني را بطور
آزمایشی دچا ر اختلال کند تا از آن برای تحقیق
خود نتیجه گیری کند. به این دلیل است که در
اکثر مطالعات روانشناسی آزمایشات روی
بحث است که نتایجی که از مطالعه روی
مورد انسان صادق باشد .
صفحه 28:
٠ جواب این ستوال هر جه باشد این نکته مسلم
است که در باره رابطه تفکرو زبان خود انسان
باید مورد مطالعه قرار گیردزیرا حیوانات
دیگر , حتی پستانداران نزديك به انسان » _
دارای تفکر وزبان به معنی اخص و انسانی آن
نیستند و بهمین دلیل نمیتوانند در اين مورد
مفید واقع شوند . بنابراین رفتار بیمارانی که
بطور تصادفی در اثر ضایعه ای دچار اختلال
شده اند تنها مدارك آزمایشگاهی است که
میتوان بان استناد کرد .
صفحه 29:
۰ دلایل نوع سوم رفتار حیواناتی چون
پانزه است . میدانیم که میمونها
فاقد زبان به معنی انسانی آن هستند
و علائمی که برای ارتباط با یکدیگر بکار
میبرند از مشتی فریادهای گوناگون
تجاوز نميكند. ولى با وجود اين
شميانزه ها مى توانند فكر كنند و در
مقابل بعضی مسائل راه حل پیدا کنند.
صفحه 30:
* البته نوع تفكر و راه حل هائى كه اين
حيوانات بيدا ميكنند در مقايسه با تفكر
انسانی بسیار ساده 3 ابتدائى است
ولی این خود دلیل اين است كه در اين
حيوانات تفكر ساده ميتواند بدون
دخالت زبان وجود داشته باشد .
صفحه 31:
٠ اکثر روانشناسان اینطور نتيجه میگیرند که
پادگیری و استعمال Obj به عنوان دستگاهی
از علائم آوائی قراردادی اختصاص به انسان
دارد . تکامل زیستی انسان و رشد و توسعه
فوق العاده دستگاه عصبی او , بار امکان
میدهد که چنین دستگاه پیچیده ای را بیاموزد و
بكار برد.
صفحه 32:
* زبان تنها شرط و تنها عامل مؤثر در تفكر و
ديكر فعاليتهاى عالى ذهن نيست ولى زبان
توانائی انسان را در تفکر و دیگر فعالیتهای
wind به میزان معجزه آسائی بالا میبرد تا
جائیکه میتوان گفت تفکر و استدلال در مراحل
عالی و بسیار مجرد از زبان غیر قابل تجزیه
است .
صفحه 33:
٠ در این مراحل . تفکر یعنی زبان و زبان یعنی
تفکر. بدون زبان میتوان تصور کرد که تفکرو
دیگر فعالیتهای عالی ذهن در انسان وجود
داشته باشند, ولی مسلما این فعالیتها در
مراحل ابتدائی باقی میماند, چنانکه در بسیاری
حیوانات دیگر باقیمانده اند, و هرگز تا اين
درجه پرورده نمی شوند .