علوم انسانی و علوم اجتماعی

کتاب شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی

تعداد اسلایدهای پاورپوینت: ۳۴ اسلاید نسبیت-در-زبان

پریسا

34 صفحه
1098 بازدید
31 شهریور 1398

برچسب‌ها

صفحه 1:

صفحه 2:
‎٠‏ هر كس غير از زبان مادری خود زبان یا زبانهاى ديكرى بداند وسعى كرده باشد. از آن زبانها 2 به يكديكر ترجمه كندء يقينا متوجه شده است که در کارترجمه اشکالات زیادی وجود دارد . بعضی از این اشکالات مربوط به ساختمان دستوری متفاوت دوزبان است.

صفحه 3:
. بعضی دیگر ناشی از اختلاف فرهنگ وتمدن وعادات ورسوم دوقومی ‎cul‏ ‏که به آن دوزبان مختلف سخن مى گویند و در زبان آنها منعکس شده است. و بعضی دیگر ناشی از عدم تطابق کامل وازه ها در دوزبان است: معنى وازه ها در دوزبان ا هم نزديك باشند تقریبا , نه تحقيقا , برابر هم قرار مى كيرند . اختلاف ساختمان دستوری زبانها وعدم تطابق ‎POUT cnn aw‏ مه

صفحه 4:
۰ که به آن « نسبیت در زبان» می گویند. ما در این مقاله از بحث در باره اختلاف ساختمان دستوری زبانها چشم می پوشیم و می کوشیم با توجه به اختلاف معنی واژه ها مفهوم نسبیت در زبان را روشن کردانیم .

صفحه 5:
۰ نسبيت در زبان براساس دراصل ويك نتیجه گیری قرار دارد: ۱- زبان تصویر درستی از واقعیت جهان خارج به دست نمیدهد . ۲- هرزبان تصویر متفاوتی از واقعیت جهان خارج به دست میدهد.

صفحه 6:
‎٠‏ نتیجچه : چون تقسیمات زبان بر تقسیمات جهان خارج منطبق نیست و چون ما در قالب مقولات زبان فکر می کنیم , پس ما جهان را انچنان درك مى کنیم که زبان برای ما ترسیم می کند.

صفحه 7:
* از طرف دیگر چون زبانهای مختلف تصویرهای وتى از ن به دست ميدهند يس هرزبانى متافيزيك مخفى و نسبيت در زبان خاص خود, دارد که سخنگویان آن در قالب مقولات نسبی آن جهان را ادراك می کنند ؛ به عبارت دیگر سخنگویان زبانهای مختلف جهان بینی های متفاوت دارند .

صفحه 8:
زبان تصویر درستی از واقعيت به دست نمى دهد ما واژه هاى زبان را براى بيان اشياء, وقایع» پدیده ها و بطور کلی برای بیان تجربه خود از جهان خارج بکار می بریم. ولی جهان خارج انچنانکه واژه های زبان نشان میدهند نظام یافته

صفحه 9:
* به عبارت دیگر» تقسیماتی که واژه های ‎ols‏ نشان ه میدهند. ‎wee‏ است و جهان بیرون نیست . . مثلا در طبیعت ماده ای وجود دارد که هر ملکول آن از دو اتم هیدروژن و يك انم اکسیژن ساخته شده است (۲۱۳9).

صفحه 10:
اين ماده بسته به اينكه جه مقدار حرارت داشته باشد به صورتهاى مختلف در می ‎wl‏ ولى در تمام احوال از نظر شیمیائی همان ماده است و فرمول ساختمانی آن نیز همان است. ولی ما در زبان خود برای اين ماده واحد در درجات مختلف حرارت نامهای مختلف گذارده ايم و آن ‎wh‏ ‘ آب 3 بفار می تامیم. جالب تر ایتک اگز صورت بخارشده آن در روی زمین باشد اوه ‎LI. cla. FS‏ از ‎os‏ ]مس ‎GN.‏ . ۲

صفحه 11:
‎٠‏ اكر اين ني بخار در روی زمین به مایع تبدیل شود آن را ‎Gly TI‏ اگر در آسمان به مایع تبدیل شود آن را باران مى كوييم. اكر اين ‎ul‏ در ‎SI)‏ زمین منجمد شود آن رايخ ولي اگر در آسمان منجمد شود آن را برف يا تگرگی مینامیم.

صفحه 12:
اده را در نظر داشته باشیم با شکل ظرف آن چگوند باشد همکن است آن را ‎sale apse‏ ‎gi‏ دریاچه. دریاء اقیانوس, برکه وغیره بناميم. آنجه مسلم است در همه اين احوال در طبيعت يك ماده واحد با فرمول شيميائى ثابتى وجود دارد و نام گذاریهای ما در زبان برپایه خصوصیات عرضی آن قرار گرفته است.

صفحه 13:
+ تم گذاری پاتطبقه بتدی زبانی ما بر اساس تجارب ناقص ما از طبیعت قرار دارد ولی تجریه ما از جهان خارح الزاما با واقعیت جهان شیمیائی محیط می توانند به سه صورت مایع , جامد و گاز در آیند.

صفحه 14:
۰ اما ما در زبان خود فقط برای ‎aw aS HO‏ صورت آن را بیشتر می بینیم سه واژه جداگانه داریم ولی برای عناصر دیگر , مثلا آهن ,زبان و تفکر واژه های جداگانه نداریم زیرا مقدار حرارتی که رای مایع کردن با بخارکردن آهن لازم است آنقدر زیاد است که در تجربه عادی و روزمره ما وارد نمی شود

صفحه 15:
‎٠‏ تقسیم بندی رنگها نمونه دیگری است كه عدم انطباق بين مرزیندی زبان و جهان ‎we‏ را نشان می دهد. مادرزبان خود از رنگهای سرخ سبزء بنفش وغیره صحبت می کنیم» ولی اینها واحددر حالات مختلف داده ايم . اگر نور خورشید را از منشوری عبور دهید تجزیه میشود و يك طیف نوری به وجود می آورد

صفحه 16:
‎٠‏ آنچه در دنیای بیرون وجود دارد انرژی نوری با طول موجهای متغیر تدریجی است و تاثیری که آنها در روی چشم ما می گذارد يك دسته رنگهای مختلف است . ولی ما در زبان خود برای این رنگها نام گذاشته ایم: یعنی این رشته پیوسته را در نقاطی قطع کرده. برای آن نقطهها نامی گذاشته و نسبت به تفاوت تدریجی و پیوسته آن نقاط تقطیع با یکدیگر بی اعتنا مانده ایم . چون زبان مادری ما دارای این تقسیم بندی ویژه است, بنابراین ماعادت کرده ایم اين پدیده پیوسته جهان خارج را بر طبق الگوهای زبان خود تقطیع کنیم و نسبت به نوسان آنها بی اعتنا باشیم و حتی آنها را آدراك هم نكنيم . بد ترتیب می بینیم که تقسیم بندی زبان ما دقیقا منطبق بر واقعیت جهان خارج نیست ولی ما طوری به آن عادت کرده ‎eal‏ ‏و آن را بدهی میدانیم که اگر گفته شود زبان دیگری هم هست

صفحه 17:
نسبیت در زبان که در آن این تقسیم بندی معتبر شمرده تميتتود شابة تعجب کنیم. با اندکی تأمل در مورد واژه های عادی زیان صدها نمونه فى ‎cass ar oles‏ داد که همه گواه بر آن خواهند بوذ که مرزبندی معنائی کلمات در زبان منطبق بر مرزبندی قرینه ای در جهان فیزیکی خارج نیست . مثلا اکتر صفاتی که ما صدها بار در روز بکار می بریم مانند گرم» سرد سبك سنگین وغیره, هیچ کدام مفهوم دقیقی ندارند. ما ممکن است قهوه ای را که ۲۰ درجه حرارت دارد سرد بنامیم در حالیکه آب آشامیدنی خود را که سه درجه حرارت دارد گرم بدانیم, یا کتابی را که دو کیلو گرم وزن دارد سنگین و منیزی را کوندم کیلو‌گرم وزن‌زدازدسیك تلقی کنیم:

صفحه 18:
هر ‎en‏ تصوير مت متفاوتى از وا قعیت خارج به دست مى دهد زباتها در تقطيع د تجر به گویندگان خود از جهان و نام گذاری آن با يكديكر اختلاف دارنده بدین معنی که ممکن است يك حوزه تجربى در بك زبان بين دو كلمه تقسيم شده باشد در حاليكه همان حوزه در زبان ديكر بين ينج كلمه بخش شده باشد. در اينصورت اشكار

صفحه 19:
زبان به ما امکان میدهد که برداشت خود را از جهان بیرون در قالبهای خاصی بریزیم که زبان به طور پرورده به ما تحويل ميدهدو ما با آنها از زمان طفوليت جنان انس مى كيريم كه آنها را بديهى مى انكاريم و جون تصور مى كنيم زبان ما تصوير درستى از واقعيت به دست می دهد

صفحه 20:
9 بنابراین نتیجه می گیریم که همه زبانها نيز بايد همين مقولات و طبقه بندى ها را داشته باشند درحاليكه نه زبان ما تصوير درستى از واقعيت به دست ميدهد و نه تقسيمات زبان ما جهانى و عمومى است بلکه هرزبانی برداشت گویندگان خود رااز واقعيت به طور متفاوتی تقسیم می کند. ء درجه هردو زبانی فرق می کند ولی هیچ . اد ار رن . ۰ .۰ ۱۳۱ ۷ ۳( 2

صفحه 21:
* حوزه معنائی (66۱0 56۲۱۵۲۱ ) عبارتست از قسمتی از تجربه انسانی که بین دسته ای از کلمات زبان تقسیم شده است بطوریکه آن کلمات , مانند ذرات ‎pg‏ چسبیده و دندانه دار موزائيك, حریم پکدیگر را محدود می کنند و مجموعا آن حوزه را می پوشانند

صفحه 22:
‎٠‏ وقتی حوزه های معنایی خر مختلف را موردنسبیت در زبان مطالعه قرار شالوده آنها قرار گرفته با هم فرق باشد يا از عناصر منفرد و مجزا تشکیل شده باشد و يا ممکن است عینی و محسوس و یا ذهنی ومجرد باشد. ‎Mic‏ ‏برشی که درباره حوزه معنائی رنگها داده شد. براساس تجربه ای پیوسته و ‎ee‏ ی الا ی اد

صفحه 23:
. یکی دیگر از حوزه های معنایی که در مقایسه زبانهای مختلف زیاد مورد مطالعه قرار گرفته, حوزه روابط خویشاوندی است. بنياد تجربى اين حوزه محسوس و مجزا است زیرا افرادی که کلمات زبان به آنها اشاره می کنند هم وجود خارجی دارند و هم مجزا ومنفرد از یکدیگر هستند .

صفحه 24:
* حوزه روابط خویشاوندی در زبان فارسی در مقایسه با انگلیسی ظریفتر تقسیم شده است. به عبارت دیگر بعضی خصوصیات که در برش معنائی زبان انگلیسی مهم تلقی نشده اند در زبان فارسی با اهمیت تلقی شده و در نتيجه واژه های بیشتری برای بیان آنها اختصاص داده شده است.

صفحه 25:
* مثلا در مورد آن دسته روابط خویشاوندی که در انگلیسی با کلمه 00۱510 بیان می شود , یا به بیان دیگر در حوزه ای که اين کلمه می پوشاند , مهم نیست که شخص مذکر يا منت باشد, و یا خویشاوندی از طرف پدر یا از طرف مادر باشد, در حالیکه اين خصوصیات در زبان فارسی مهم تلقی شده و در نتیجه آن حوزه بین ۸ کلمه تقسیم شده است.

صفحه 26:
* بنابر این کلمه ‎Cousin‏ شمولی بیشتر وصراحتی کمتر از هريك از کلمات ۸ گانه فارسی دارد . بدین ترتیب واضح است که به علت اختلاف برشء هيجكدام از كلمات فارسى را در اين حوزه نمى توان بطور مطلق معادل كلمه أ05ا0© دانست بلكه بايد ككفت در بافت ( 000۲6۵۵ )های مختلف ممکن است هريك از کلمات هشتگانه فارسی معادل ترجمه ای کلمه ‎Cousin‏ قرار گيرند.

صفحه 27:
* در انگلیسی از نیمه شب تا ظهر روز بعد و گاهی تاساعت يك يا دو بعد از ظهر را 9 می گویند در حالیکه این قطعه در فارسی به چهار قسمت تقسیم شده است: از نیمه شب تا روشن شدن هوا هنوز جزو شب قبل به حساب می آید و به آن شب؛ مى گویند» از هنگام روشن شدن هوا تا حدود ساعت ده , اصبح» و از حدود ساعت ده تاحدود ساعت دوازده پیش از ظهر و حدود ساعت دوازده را «ظهر» می گویند .

صفحه 28:
* از طرف دیگر از حدود ساعت يك بعدازظهر تا حدود ساعت پنج وحتی دیرتر را در انگلیسی 0 و از این حدود تا نیمه شب را 9 می گویند , ولی این قطعه نیز در زبان فارسی طور دیگری تقسیم شده است: از حدود ظهر تا حدود ساعت چهار را دیعدازظهر, و از اين حدود تا هنكام تاريك شدن هوا رادعصر, و از اين هنگام تا نیمه شب را شب, می نامند.

صفحه 29:
* نکته دیگری که باید به آن توجه داشت اینست که کلمه شب در فارسی در دو نوع تقسیم بندی وارد می شود : یکی در تضاد با روز, چنانکه می گوئیم شب و روزه و دیگری در تقسیم بندی بالا كه در نمودار نشان داده شده , چنانکه می گوئیم «صبح و ظهر وشبه . ولی زبان انگلیسی در اين دو شبکه دو کلمه متفاوت بكا رمى برد : در اولى كلمه ۲ ( منل 45۷ 2۳00 ۱۱9۲۲ ) و در avanina ..I¢C +

صفحه 30:
حوزه + معنائی قرار مى كيرد مجرد ‏ باشد. اختلاف برش حوزه ‎sl‏ معنائی مجرد در زبانهای مختلف پیچیده تر 5

صفحه 31:
* ممکن است تجربه ای که زیر بنای يك حوزه معنائی قرار می گیرد مخلوطی از مفاهیم مجرد ومحسوس و پیوسته و منفرد باشد. مثلا کلمه «ساعت, در فارسی لااقل برای بیان شش مفهوم به کار برده می شود که برای هر کدام در انگلیسی کلمه جداگانه ای به کار برده مى شود : ‎-١‏ قطعه ای از زمان معادل با ۶۰ دقيقه ‎aS)‏ انگلیسی ‎hour ol‏ است)

صفحه 32:
۲- علائم نوشته ای که عقربه های ساعت نشان میدهد (که معادل آن در انگلیسی گاهی ۷ است)۳- برای نامیدن دستگاهی که زمان را نشان میدهد و به دیوار نصب می شود يا روى جائى قرار مى كيرد (كه معادل آن در انكليسى >ا©ع10© است)

صفحه 33:
* ۴- برای نامیدن همین دستگاه وقتی آن را به مج دست می بندند (که معادل آن در انگلیسی 0 است ) ۵- به معنی وقت (که معادل آن در انگلیسی ۱۳۱6 است ) ۶- مقدار زمانی که بطور پیوسته در کلاس درس صرف مى شود, مثل وقتی که می گوئیم ساعت اول شیمی تدریس می شود, که معادل انگلیسی آن ۳۵۲۱۵۵ است

صفحه 34:
‎٠‏ آنچه می توان گفت اینست كه مسأله نسبيت در زبان و مطالعه حوزه های معنائی فعلا یکی از مباحت داغ:زبانشتاسی, استولی خیلی زوداست که بتوان در باره نتایج پژوهش هایی که در اين باره شده و می شود اظهار نظر قطعی کرد. مطالعه حوزه های معنائی و توجه به اختلاف برش آنها در دو زبان دارای کار برد عملی نیز هست : مترجمین ومعلمان زبان خارجه بیش از همه می توانند از نتایج این پژوهشها در کار خود بهره برداری کنند .

جهت مطالعه ادامه متن، فایل را دریافت نمایید.
69,000 تومان