صفحه 1:
بسم الله الرحمن الرحیم
صفحه 2:
کتاب شناخت رفتار درمانگری یکپارچه شده با
ذهن آگاهی
اصول و روش اجرا
تالیف :برونو ای.کایون
ترجمه:
دكتر محمد خدایاری فرد
کوروش محمدی حاصل
مریم دیده دار
صفحه 3:
. فصل پنجم: تناسب بالینی
٠ خلاصه نکات مهم
* به سبب اختلاف در تعریف سازه و عملیاتی
سازی ذهن آگاهی, چندین عامل مخل ممکن
است درنهایت تفاوت هایی در تعاریف عملیاتی
آموزش ذهن آگاهی و کارآمدی درمانی آنها
ایجاد کنند. این عوامل عبارتند از :
صفحه 4:
سازوکارهای نامتمایز عمل؛
تأکید بر شناخت در مقابل حس احشایی؛
اين دیدگاه که ذهن آگاهی با شناخت رفتار
درمانى سنتى سازكار است يا نيست؟
اين ايده كه ناراحتى و پریشانی هنگام مراقبه
yas آگاهی نابهنجار يا خطرناک است.
تفاوت مهمی بین آرمیدگی و تعادل فکری
وجود دارد.
صفحه 5:
: آرمیدگی به واسطم اجتناب از پریشانی حس
آرامش را بر مى انكيزد كه از طريق آن حس
عاملیت پا کنترل بر موقعیت ناخوشایند ایجا"
می شود. اما اين کار ما را به تعادل فکری
نزدیک نمی کند. تنش ها همچنان ناپذیرفتنی
باقی می مانند. فنون آرمیدگی با اين کار می
توانند به طور بالقوه اجتناب تجربی را ارتقا
دهند. برعکس وقتی طی مراقبة ذهن آگاهی
تجارب پذیرفته شدند, چیزی برای اجتناب
وجود نخواهد داشت و آرمیدگی محصول جانبی
ae بر eee po
صفحه 6:
٠ فصل پنجم: تناسب بالینی
* تنها در بی کسی اضطرارهای زندگی است که
کیش ما آزمون می شود: پس از پندارهای
روزمره قاصر شده و به خدايان خويش رجعت
می کنیم.» (ویلیام جیمز)
صفحه 7:
٠ عوامل مشکل آفرین
* اختلاف در تعریف عملیاتی ذهن آگاهی مبحث مهمی در
این حوزه بالینی پژوهشی و کاربردی جدید است. صاحب
نظران مختلفی که تمایل دارند بر جنبه هایی تأکید کنند که
با تعلق خاطر نظرشان بیشتر تناسب داشته باشد, این
سازه را به صورت های مختلف توصیف کرده اند. این
قضیه می تواند با توجه به رویکردهای مختلف, دیدگاه
جهان شمول تری را پیش رو قرار دهد و در عين حال به
دشواری هایی در عملیاتی سازی مولفه های فعالش
بینجامد و ناهمخوانی هایی در کاربردهای درمانی ایجاد
کند.
صفحه 8:
۰ تفاوت در تعریف سازه: تأکید بر
* الن لنگر" ذهن آگاهی را با تأکید بر فرایندهای
طبقه بندی تعریف کرده است (لنگر, ۱۹۸۹).
الگوی شناختی وی حالت ذهن آگاهی al
مثابه سبک شناختی منعطف توصیف می کند
که امکان حصول دید گسترده تری از موقعیت
را فراهم مى كند. اين تمایز بین ذهن آگاهی و
ذهن نااكاهى به صورت زير تعريف شده است:
صفحه 9:
+ ذهن ناآگاهی را مي توان به عنوان یک حالت شناختی
تعریف کرد که در yl افراد به شدت بر طبقات و تمایزات
ایجادشده در گذشته تکیه می کنند. ذهن ناآگاهی شامل
عمل مبتنى بر مجموعه ای شکل از قوانین و نگرش
هاست. هر رویداد یا موقعیت جدیدی در یک طبقه از پیش
تعبین شده گنجانده می شود و رفتارها و پاسخهای نگرشی
بر حسب آن طبقه تجویز می شوند. در مقابل ذهن آگاهی
را می توان به عنوان حالت مداومی از طبقه سازی تعریف
کرد. فرد ذهن آگاه رویکردهای نوینی را براي رويدادها و
موقعیتها خلق می کند. او در قالب نگرش های انعطاف
ناپذیر از پیش تعیین شده محبوس نشده است
صفحه 10:
۰ لانگر ue «V99Y) ۳۹ ذهن آگاهی را به
منزله «حالت آگاهی مداومی که در آن
فرد به طور از بافت و محتوای
اطلاعات آگاه است» مفهوم سازی می
كند. با اين حال لانكر اشاره کرد
مفهوم ذهن آگاهی وى نبايد به طور
مستقيم با رویکرد ذهن آگاهی مشتق
شده از توصیف غیردوگان ٠ سنت
بودایی نراوادا مقایسه شود.
صفحه 11:
* اغلب نقش مواجهه با رویدادهای فیزیولوژیک و خاموش سازی
در مقایسه با مواجهه با رویدادهای شناختی ثانویه در نظر گرفته
ميشود يا حتی در بعضی موارد از تعاریف عملیاتی کنار گذاشته
شده است. ولز (۲۰۰۲, ص ۹۶) هدف ذهن آگاهی را «فارغ بودن
از ارزیابی های محرک یا شناخت به منظور متوقف کردن افکار
نشخوار گونه مرتبط با موقعیت فرد» در نظر گرفته است. اين
تعریف عملیاتی از ذهن آگاهی مزایای زیادی دارد (تیسدیل و
دیگران, ۲۰۰۰), اما در عین حال اغلب بر سطوح بالاتر پردازش
شناختی تمرکز دارد و الحاق پردازش هم ظهور حسی حرکتی را
از نظر دور داشته است. به همین ترتیب تعدادی از تعاریف
عملیاتی از مهارتهای ذهن آگاهی بر ذهن آگاهی نسبت به افکار
تأکید داشته و حس های رایچ بدنی هم ظهور را مدنظر دارند.
صفحه 12:
سوگیری به نفع ترجیح آگاهی فراشناختی به
آگاهی احشایی احتمال دارد کارامدی اين
مداخله را به دامنه محدودتری از گروه های
بالینی یا علائم در هر گروه بالینی محدود کند.
پایه و اساس این ادعا عبارت است از تغییر
آشکار خلق و توانایی كنار آمدن هنكام تغيير از
ذهن آگاهی تنفس به تکلیف منزل وارسی
بدنی. مراجعان اغلب با شروع فن وارسی
بدنی, تسکین عمیق تری را احساس می کنند.
صفحه 13:
۰ الگوهای جدید ارائه و اصلاحات نسل سوم و حتی چهارم, با توجه
به ویژگی درمانجویان مورد نظر مولفه ها را رقیق تر می کنند
برای مثال بررسی اثر ذهن آگاهي بر اختلال ها با علائم شناختی
که ظاهرا شامل حس های بدنی آزارنده نمی شوند, مانند بی
خوابی, تشخوار, يا فقدان توانایی حل مسئله, ممکن است شکل
تعدیل یافته ای از درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی ((۱۸86)
سیگال و دیگران (۲۰۰۲) را به کار گیرند. خود درمان شناختی
مبتنی بر ذهن آگاهی نیز شکل تعدیل شده الگوی کاهش استرس
مبتنی بر ذهن آگاهی کابات زین (۱۹۸۲, ۱۹۹۰) است که شکل
تعديل ده اک از مراقبه ذهن آگاهی سنتی نیز به شمار می رود
.. که با نام ساتی پاتانا ویپاسانا یا مراقبه درون بینی شناخته
ane هک و همکاران, ۰۱۹۸۵ ص ۱۶۵).
صفحه 14:
* در ۷۱68۲ وارسی بدنی محور اصول
تنظیم هیجانی است. از آنجا که
هیجانات خود را به شکل افکار و حس
skh بدنی هم ظهور نشان میدهند؛
آموختن حفظ آرامش در حضور حس
های بدنی به کمینه سازی واکنش گری
هیجانی طی بحران ها کمک می کند. مطالعه
بخش انعطاف پذیری عصبی در فصل چهارم
به روشن تر شدن این مهم یاری می رساند.
صفحه 15:
هنگامی که افراد در پردازش اطلاعات استرس
آور در نواحی زیر قشری مغز (به ویژه
امیگدال و دیگر گذرگاه های لیمبیک) به تله می
پیشانی و بهره گرفتن از عینیت گرایی/
منطقی بودن, دشوار خواهد بود.
صفحه 16:
1 با توجه به اینکه برچستگی بعضی حسها طی نظارت بر
افكار جارى از طريق تنفس به عنوان تكيه كاه افزايش
یافته است. تعدادی از مداخلات گرایش دارند تمرکزی
منظم اما ناپیوسته بر بدن به کار گيرند. برعکس وارسی
منظم بدن که با روش سنتی ویپاسانا اموخته شده است,
امکان حساسیت فزاینده به حسهای ظریف را به دست
می دهد که کاهشی در آستانه هشیاری است. در نتیجه,
pile ظریف پریشانی را می توان در توالی رویدادهای راه
انداز یک هیجان, به طور هشیارانه و سریع تر ردیابی کرد.
با اين کار زمان کافی برای aa هشیار و مرجح در
اختیار درمانجو قرار می گيرد.
صفحه 17:
سولز و فلتر (۱۹۸۵) در فراتحلیلی, نتایج
چندین فراتحلیل را آزمودند که حاکی از
کارامدی نسبی سبکهای کنار آمدن اجتنابی بر
سبى هاى كنار آمدن غیر اجتنابی در افراد در
مواجهه با تهدید قریب الوقوع بود. مهم ترین
ash های این فراتحلیل به قرار زیر است:
صفحه 18:
* در گوتاه مدت, اجتناب با سازكارى بهتر مرتبط
بود؛
* بذل توجه به همراه تفسیر هیجانی با هیچ نوع
تفسیر خاصی (کنترلها), تأثیری بر نتیجه ندارد
و نتيجه در هر دو صورت با هیجانات منفی
بیشتر همراه است و میزان سازگاری نیز کمتر
از راهبرد اجتنابی است؛
صفحه 19:
* بذل توجه به همراه تمرکز بر حس تنفس
در مقایسه با پردازش هیجانی در
بهتر مد محر میشود .
* جز تحلیل تأثیرات طولانی وت اجتتاپ: دز
ابتدا نتایج بهتری به همراه داشت, اما بذل
توجه به تدریج با نتایج مثبت تری مرتبط بود.
صفحه 20:
بذل توجه طی موقعیت های تهدید کننده تاکید
داشت. به ویژه بذل توجه به همراه تفسیر مبتنی بر
پسخوراند حسی حرکتی بهترین نتایج درمانی را نشان داد.
نتایج مذکور به این دلیل است که تعداد فزاینده ای از صاحب
نظران و مربیان از بعضی جنبه های تمرین ذهن آگاهی بیش
از جنبه های دیگر بهره گرفته اند. گاهی نیز چنین نتایجی بر
پایه مقهوم پردازیهای نظری قرار دارند.تحلیل این پژوهش ها
شواهدی به دست داده است مبني بر اينکه USE بر حس
احشایی طی پردازش رویدادهای آزارنده روی هم رفته
مهارت کنار آمدن بهتری را شکل میدهد.
صفحه 21:
* اگر پژوهشهای حوزه پردازش و کاربردهای
ذهن آگاهی میخواهند بر پاية ذات این رویکرد
قرار گيرند. باید مفهوم پردازی های جدید نقش
محوری آگاهی و پذیرش احشایی را JUS
نگذارند. به همین ترتیب نباید اين آگاهی لحظه
به لحظه را کنار گذاشت که هر تجربه. شناخت
صفحه 22:
۰ آگاهی بدون خرد
* بالینی كران اغلب در مورد ساختار ذهن آگاهی و
تکالیف متناظری که باید به عنوان پیش نیاز پیاده
كنند. سردرگم می شوند. همان طور که در
قسمتهای بعد تأکید خواهد شد. این مسئله تا حدودی
به دلیل در پیش گرفتن تمرین منظم فردی است,
زیرا صاحب نظران و مربیان بسیاری از بعضی جنبه
های ذهن آگاهی بیش از جنبه های دیگر سود مى
برند, گاهی نیز بر پایه مفهوم سازی های نظری.
صفحه 23:
يكى از محدوديت هاى رايح تمرين کارامد,
عبارت است از درك اينكه ذهن اكاهى ابتدا با
«اكاهى عريان به تجربه» سروكار دارد. اما
ماندن با اين آكاهى عريان به تجربه بدون
توسعه دادن تعادل فکری, کمکی به پرداختن
مناسب به بحران نمی کند. تا حدودی به این
علت که افراد هميشه منطق به حد کافی واقع
نگر یا متقاعد کننده در مورد آگاه بودن از
تجارب دردناکی که با رفتار اجتنابی و می کنند
از ان تسکین يافته اند. دریافت نکرده اند.
صفحه 24:
* بسیاری از درمانجویان دچار مشکلات شدید یا
مزمن» تجاربی با ذهن آگاهی داشته اند و به
سبب عدم اموزش كافى در مورد نحوه باز
ارزيابى تجاربشان دجار عود علائم شده اند و
از اين رو اعتبار ناچیز عقاید گذشته خود در
مورد آن را تصدیق مى کنند. به منظور مواجهه
عوامل نگه دارنده و کمک کننده به بحران؛
تأکید مى کند.
صفحه 25:
بر پایه الگوی نظری که al MiCBT گذاری
کرده است (فصل دوم). عامل اصلی نگه
دارنده رفتار ناسا زگارانه, عبارت است از
واکنش به حسهای بدنی. با وجود اين درمانجو
هميشه از این مسئله آگاه نیست, زیرا ممکن
است به همراه ارائه منطق صحیح, به درمانجو
آموخته شده باشد که نقطه تمرکز آگاهی به
طور مساوی بین وجوه ادراکی تقسیم شود.
صفحه 26:
* بسیاری از درمانگران که از رویکرد مبتنی بر ذهن آگاهی
استفاده wo کنند, ممکن است به درمانجویان بیاموزند
توجه غیرداورانه خود را به طور مساوی به بینایی,
شنوایی, بویایی, لامسه, چشایی, افکار و حس های بدن
تقسیم کنند. آگاه بودن از در دست داشتن یک خودکار و
حس کردن احساس های مرتبط با آن ممکن است
اندکی بینش و شهود به دست دهد و همه اینها ممکن
است از عود جلوگیری کنند, اما وقتی درمانجو در شرف
ارتکاب خودکشی باشد, این مهارت مفیدترین چیزی
نیست که بتوان از جعبه ابزار بالینی ارائه کرد.
صفحه 27:
٠ طى دورة ۷8۲ درمانجویان می آموزند آنچه به
آن واکنش نشان می دهند, محرک نیست؛.واکنش
به شخص یا چیز بیرونی داده نمی شود, بلکه به
Wh yur داده می شود که درون بدن قراردارند.
وقتی به مرحله ای برسیم که تعادل فکری به اندازه
کافی برای مواجهه با هیجان های طاقت فرسا قوت
گرفته باشد, ذهن آگاهی در دیگر وجوه می تواند در
انتقال اين مهارت ها به زندگی روزمره Jie) قدم
زدن ذهن آگاهانه) بسیار مفید باشد.
صفحه 28:
٠ سازوکارهای عمل نامتمایز در فنون
مراقبه ای
* برای بعضی از صاحب نظران که
میخواهند اصطلاح مراقبه را طوری به
کار ببرند که گویا مجموعه ای از اصول
اساسا مشترک را پوشش می دهد, اين
کلمه ممکن است گمراه کننده باشد.
فنون مراقبه به دو گروه عمده تقسیم می
شوند: مراقبه تمرکز و مراقبه تحلیلی .
صفحه 29:
٠ فنون مراقبة مبتنی بر تمرکز به طور معمول
یک ورد (صدا یا عبارتی که پیوسته تکرار
میشود) یا یک موضوع تصویری در ذهن )1395
شكل: الهه يا متظوه) را نبه كار مى كيود.
رويكرد مراقبة متعالى (/11) از اين دسته
است. هدف اصلى اين فنون و نه ضرورتا
انتظار کاربران) اغلب آرامش و تمرکز ذهن با
برقراری ارتباط با موضوعات حسی به تازگی
ق شده است.
صفحه 30:
* آرمیدگی عمیق, با مزایای شناخته شده
اش (بنسون» ۱۹۷۵) به سادگی
آگاهی از رویدادهای ذهنی و فیزیکی
موجود يا جاری استفاده می کند
صفحه 31:
٠ قسمتی از ذهن آگاهی عبارت است از آموختن
مشاهده رویدادهای درونی و بیرونی بدون
تلاش برای خاتمه آنها در صورت دردناک بودن
يا تلاش برای تداوم آنها در صورتی که خوشایند
باشند.
صفحه 32:
* فرد به جای اینکه موقعیت را رها یا هیجان را
بازداری کند, به تجربه توجه می کند, بدون
توجه به اينکه آن تجربه چقدر ناراحت کننده
باشد. اين تمركز روى تجربه لحظه حال, بر
يايه رويكردهاى روانشناختى شرقى معطوف
به كاهش رنج و همين طور نظريه هاى غربى
فرايندهاى تقويت نشده به عنوان روشى براى
خاموش كردن اجتناب خودكار از باسخ هاى
ترس استوار است الينهان, ۱۹۹۴ (VA. ge
صفحه 33:
* بنا به تعریف, هر نوعی از مواجهه ایجاد
ناراحتی می کند. این احتمال نیز وجود دارد,
مراجعی که دعا از ناراحتی گذرا را تجربه نمی
کند, دیر يا زود متوجه میشود که به خوبی
تمرین نمی کند. بعضی دانشجوپان و حتی
گاهی مربیانشان نمی دانند که آموزش ذهن
آگاهی به ناراحتی خوشامد می گوید و آن را به
عنوان ابزاری در حساسیت زدایی به کار می
گیرد.
صفحه 34:
مهم تر از آن اینکه به مغز خود مي آموزیم
اطلاعات را طی تجارب استرس اور در نواحی
قشری پیشانی (گذرگاه های عاطفی تر)
پردازش کند نه اينکه اطلاعات را به طور
خودکار در نواحی لیمبیک (گذرگاه sly
عاطفی) پردازش کند. با حفظ تعادل فکری,
هرچه ناراحتی بیشتری پردازش کنیم. مغز
بیشتر می آموزد اطلاعات استرس آور را با
ناراحتی کمتر و به طور منطقی پردازش کند.
صفحه 35:
۰ فنونی مانند مراقیم متعالی (۲2)" آرامش بخش ترند. اين
فنون مانند روشهای آرمیدگی استاندارد شامل مشاهده محض
پدیده های روان تنی به همان صورتی که ظهور و افول مى
کنند و همزمان بازداری پاسخ نیستند؛ به عبارت دیگر فاقد
فرایند مواجهه هستند. این فنون واقعیت روانشناختی موجود
را در کالبد ظاهری یا تصویرسازی بصری قرار میدهند, یعنی
داده های حسی جاری شبکه های توجه را وادار می کنند تا در
ونداد حسی جدید را پردازش کنند نه اینکه خاطرات ظاهر
شده همزمان و اطلاعات حسی حرکتی مرتبط با آن پردازش
شوند. به همین ترتیب آنچه در دیگر فنون اثر جانبی خوانده
مى شود؛ در آموزش ذهن آگاهی کارامد اغلب به عنوان اثر
اصلی و جزء جدایی ناپذیر فرایند خاموشی لحاظ میشود
(برای بحث بیشتر» کوستانسکی و هاسید, ۲۰۰۸).
صفحه 36:
٠ آرمیدگی و تعادل فکری
۶ فقدان تمایز بین آرمیدگی و فنون مراقیه مانعی عمده
براق ذرى تساوکارهای عملی در ذهن آگاهی انست. براق
تقونة تقا وت ققفی در عواقل قضروط زیرتتاعت
فرایندهای فتون مراقبه و تعادل فکری وجود دارد. فن
آرميدكى عضلانى بيشرونده جيكوبسون (1977) در
مداخلات رفتارى يى فن استاندارد مراقبه آرميدكى است
که توسط برنشتین و بور کوک (۱۹۷۳) اقتباس شده است
پژوهش های کنترل نشان داده است که آرمیدگی عضلاتی
پیش رونده در درمان اضطراب موّثر است (بور کوک و
کاستلو, ۱۹۹۳).
صفحه 37:
۰ حس کنترل به دست آمده از فرایند آرمیدگی عضلانی
پیشرونده به تنهایی مزایای درمانی را توجیه می کند (راس
و بلانچارد, ۱۹۸۲). با وجود این چنین حالتی شکل محدودیه
از کنترل است, زیرا بايد مشکلی از نوع دیگر ظاهر شود,
که آرمیدگی با آن مرتبط نباشد و متعاقباً ممکن است
ناتوانی فراگیر عود کند. شکل دیگری از کنترل که حس
امنیت معتبرتر و پایدارتری به دست می دهد, عبارت است
از کنترلی که معطوف به عادات واکنشیمان باشد و
به همم موقعیتها تعمیم يابد نه اینکه به مجموعه
ای ازعلايم و تجلیات محیطی محدود باشد. این
کنترل کارکردی از تعادل فکری است.
صفحه 38:
۰ به هر حال تعادل فکری در حالت آگاهی عمیق به
کار می رود و به طور خودکار پذیرش حس های
بدنی را ایجاد می کند که به طور پویا با افکار
هم ظهور متجلی می شوند تا یک تجربه را
بسازند. اين به علائم احشایی پانیک محدود نمی
شود. ممكن است تقاضاى ارميده كردن عضلات
در گروه آرمیدگی, در بعضی اشخاص به طور
ناخواسته اندکی تعادل فکری نسبت به حس های تنیدگی
و عضلات: آزمیده ايجاد كتد و اين مهارت هنكام انثقال به
زندكق روتزهمره تجمل راه اتدازهاى محيطيه را افزاييتن
دهد.
صفحه 39:
* از ۱ مزایای روانی درمانی ممکن است
3.
کمتر به الیل لیل خود عمل آرمیدگی باشد و بیشتر
به سبب تجربه تجلیات سایکوفیزیولوژیک پیش
آمده در لحظه حال, به همراه اندکی پذیرش
باشد
صفحه 40:
:MiCBT 3,594 آرمیدگی عضلاتی پیش رونده را در
پیوستار ظرافت» تمرين های ذهن آگاهی قرار
میدهد. در این پیوستار آرمیدگی عضلانی پیش رونده
یکی از کم ظرافت ترین و در عين حال مقيدترين
تمرینهاست. همان طور که در مورد MICBT نیز
گفته شد, آرمیدگی عضلانی پیشرونده وسیله است
نه هدف. اين فن به طور معمول در اولین هفته های
آموزش ۱۱8۲ به مدت یک هفته اجرا می شود تا
توجه درمانجو را به بدن معطوف کند.
صفحه 41:
* کنترل و پذیرش در آموزش ذهن آگاهی
٠ سوال مهم دیگر این است که آیا کنترل
و پذیرش آن گونه که عامه مردم اعتقاد
دارند به طور متقابل منحصر به فردند یا
خیر. آموزش ذهن آگاهی وابستگی
متقابل آنها را نشان داده است.
صفحه 42:
۰ مراجعان به طور پیشرونده کشف می
کنند که در چارچوب بدن نمی توانند
زندگی را کنترل کنند. افکار و حس
های بدنی فراتر از کنترل آنها می آیند
و می روند. حس های ناخوشایند
مطابق اراده فرد راهشان را نمی کشند
و بروند و حس های خوشایند فقط
هنگامی که فراخوانده می شونده حاضر
می شوند. در واقع هرچه بیشتر به نوع
حس (با تجربه) خاص كه خوذيهءخود ظاهر
hele Blea ae ل مش
.د سه
صفحه 43:
۶ این مشاهدات در مورد افکار نیز صدق می کنند.
خاطرات مربوط به تجریه ها ورای کنترل می
آیند و می روند. هرگونه تنفر از خاطره
ناخوشایند به طور همزمان فعال سازی حس
های بدنی ناخوشایند و واکنش منفی ذهنی
رفتاری متعاقب آن را افزایش می دهد و اين
حالت هم الگوی مورد نظر را تقویت می کند. به
عبارت دیگر, اگر متعادل باشیم, به ظهور و افول
افکار کنترل نشدنی, اشراف خواهیم داشت.
صفحه 44:
s در آموزش ذهن آگاهی کنترل فقط معطوف به
الگوی عادات واکنشی است (برای مطالعه نقد
مربوط به اين اصل, ر.ک: هایس, استروسال و
ویلسون, ۱۹۹۹). آزاد گذاشتن افکار و احساس
های بدنی بدون ایجاد مزاحمت همان
سازوکاری است که امکان خاموش سازی
پیشرونده اين الگوها را امکان پذیرمی کند.
صفحه 45:
* به تدريج درمانجويان در مى يابند كه تجربه
كران زتاكى قر اروث دقن و بات همتاق
تجربه در محيط است. بعضى صاحب نظران
دريافته اند كه كنترل واقعى را مى توان با
يذيرش به درست آورد (هایس و دیگران, 2۹۹9۹
کراسکی و هازلت استيونز, ٠٠١٠ رومر و
اورسیلو, ۲۰۰۲). ویژگی محوری اغلب اختلال
sb هیجانی درک نامناسب کنترل سالم است
و احتمالا در ابقای این اختلال ها نقش دارد.
صفحه 46:
* الگوی هم ظهور تقویت فرض می کند که
واکنش ها می توانند تحریکی (آشکار) با
بازدارنده (خودسرکوبگری) باشند. به همین
ترتيب اين الكو در بعضی موقعیتها «فقدان
واکنش گری» را به عنوان سبک واكنشى پنهان
در نظر مى كيرد كه بازنمای مقاومت فرد در
برابر تجربه حسهاى بدنى ناخوشايندند.
صفحه 47:
* با وجود اين برخی شواهد نشان میدهند تلاش
برای تغییر واکتش پنهان به آشکار (برای مثال
با برون ریزی) ممکن است در تقویت حس
کارامدی درمانگر مفید باشد, اما ضرورتا
درمانجو را به خودپذیری نزدیک تر نمی کند
(سولز و فلتچر, ۱۹۸۵).
صفحه 48:
8 احتمال دارد واکنش ها بیشتر آگاهانه و برونی
شوند, زیرا درمانجویان می توانند از واکنش
های مرتبه دوم (سرکوب هیجانی) چشم پوشی
کنند و با واکنش مرتبه اول (رفتاری که تلاش
دارند از ان اجتناب کنند, مانند پاسخ ترس)
مواجه شوند. فرایند پذیرش با توانایی در حال
پیشرفت درمانجویان برای پذیرش ماهیت غیر
شخصی و ناپایدار واکنش ها تسهیل ميشود.
صفحه 49:
٠» ادعا شده است که اگر به درمانجویان اجازه داده
شود آزادانه واکنش های هیجانی خود را ابراز
کنند, توانایی بیشتری برای آزاد گذاشتن افکار و
حس های بدنی به دست می آورند و می توانند
مدت های طولانی علائم بهبود را حفظ کنند. این
ادعا al و اساس ندارد. وقتی این افراد ظاهرة
شرو اكتشكي بونامة دهن آگاهی را در پیش می
ri nS با وجود منع واکنش گری هیجانی, به طور
متناقضی تا مدتی واکنش گرتر می شوند.