روانشناسی و روانپزشکی

کتاب شناخت رفتار درمانگری یکپارچه شده با ذهن آگاهی

تعداد اسلايدهاي پاورپوينت: 60 اسلايد مرحله دوم MiCBT ؛ مواجهه ذهن آگاه و ارزیابی شناختی مجدد

پریسا

صفحه 1:
بسم الله الرحمن الرحیم

صفحه 2:
کتاب شناخت رفتار درمانگری یکپارچه شده با ذهن آگاهی اصول و روش اجرا تالیف :برونو ای.کایون ترجمه: دكتر محمد خدایاری فرد کوروش محمدی حاصل مریم دیده دار

صفحه 3:
8 فصل هفتم: مرحله دوم ‎MiCBT‏ ‘ مواجهه ذهن أكّاه و ارزيابى شناختى مجدد

صفحه 4:
* خلاصه نکات مهم ۰ هدف اصلی مرحله دوم ۱8۲ آموختن ممانعت از اجتناب تجربی است که مانع از _ پیشرفت درمائجویان به سوی اهداف يا زندگی بر اساس ارزشهایشان می شود. با افزايیش اعتماد به خود در عین مواجهه با موقعیتهای چالش برانگیز که از سوی دیگر ممکن است تمایل به اجتناب از آنها را داشته باشند, قابل وصول است؛

صفحه 5:
* این رویکرد به دقت مولفه های محوری مراقبه ذهن آگاهی (آگاهی تجربی و تعادل فکری) را با روشهای مواجهه شناخته شده در درمان رفتاری ترکیب می کند. به طور خاص, مواجهه دوقطبی تصویرسازی خود-رهنمون درباره موقعیت های مورد اجتناب را با مواجهه ترکیب می کند. مواجهه دوقطبی به طور معمول در جهار جلسه بى در بى يازده دقيقه ای مورد استفادم قرار مى كيرد كه درآخر هر تمرين مراقبه ذهن آگاهی و قبل از پرداختن به موا افيد ‎aa‏ كا 3 کم ز پرداختن به مواجهه

صفحه 6:
‎٠‏ هدف مواجهه دوقطبی عبارت است از ‏سيت زدایی مراجع نسبت به موقعیت ناراحت كننده قريب الوقوع قبل از اينكه با راحتى, دلكرمى و مهارت بيشتر به مواجهه واقعى بيردازد. اين روش مواجهه تدريجى استاندارد را براى هر موقعيت الزامى نمى كند. به اين ترتيب زمان زيادى راصرفه جويى می کند, درحالى كه به بسيارى از مباحث مى پردازد؛

صفحه 7:
* سیستم های درمانی که به طور مستقیم بر تجربه حسی تکیه ندارند, هم به لحاظ بعدی و هم به لحاظ وجهی نامتجانس اند. تجانس بعدی هنگامی میسر است که روش درمان ‎ay‏ ‏طور مستقیم به تجربه واقعی درمانجو بپردازد.

صفحه 8:
برای متال کوشش برای منطقی بودن (بعد شناختی برای کاهش واکنش گری هیجانی (بعد هیجانی / حسی تنی) از ابزاری استفاده می کند که با مشکل نامتجانس است و بدین ترتیب پیچیدگی های غیرضروری در مداخله ایجاد می شود. به همین صورت روشهای نامتجانس, از وجوه مغزی نامتجانسی استفاده می کنند.

صفحه 9:
۶ در مورد شناخت درمانگری استاندارد, از درمانجوی هیجانی انتظار می رود مهارت های تحلیلی پیچیده ای را به کار گیرد که در مناطق چپ و میانی پیشانی | پیش پیشانی مغز تولید شده اند, در حالی ‎aS‏ عمده منایع ذهن در گذرگاه های هیجانی بین نواحی پیش پیشانی راست و ناحیه زیر قشری (لیمبیک) به کار گرفته می شوند. بر عکس, روشهای مبتنی بر ذهن آگاهی هم به لحاظ بعدی و هم وجهی متجانس اند؛

صفحه 10:
* در تمرین ذهن آگاهی بازارزشیابی شناختی به عنوان پیامد بینش تجربی روی می دهد. در ۲ مهم از روش های پرسشی سقراطی از بالا به بايين) و هم از روشهاى تجربى از يايين به بالا) بازارزيابى عقايد غير مفيد استفاده مى شود؛

صفحه 11:
‎٠‏ باز ارزيابى كردن معنای خود به وسیله تجربه. پذیرش تجربی و انعطاف پذیری را ارتقا می دهد.

صفحه 12:
8 فصل هفتم: مرحله دوم ‎MiCBT‏ ‘ مواجهه ذهن اگاه و ارزیابی شناختی مجدد ۰ نمی توانيد آنجه را كه برايتان بت و ور کنترل کنید, ولی می توانید نگرشتان را به رخ میدهد تحت کنترل داشته باشید.» ‎٠‏ برایان تریسی)

صفحه 13:
۰ هدف مرحله دوم ۰ هدف اصلی مرحله دوم ۱8۲ آموختن ممانعت از اجتناب تجربی به درمانجویان است. اجتناب تجربی از حرکت درمانجویان به سوی ‎Shoal‏ یا زندگی کردن براساس ارزشها ممانعت می کند. اين مسئله با افزایش اعتماد به خود در مواجهه با موقعیتهای چالش برانگیزی که درمانجو گرایش دارد از انها اجتناب کند, حاصل می شود.

صفحه 14:
مرحله دوم سازوکارهای مراقبه ذهن آگاهی را با سازوکارهای تصوری و روش های مواجهه در محیط طبیعی به دقت ترکیب می کند تا درمانجو را نسبت به موقعیت ناراحت کننده پیش رو حساسیت زدایی کند. این مرحله با اهداف اولیه درمان پذیرش و تعهد که درمانجویان را کمک می کند اهداف ارزنده شان را پیگیری کنند, انطباق بسیار زیادی دارد (هایس و دیگران, ۱۹۹۹).

صفحه 15:
ایده مهم مواجهه تدریجی در رفتاردرمانگری به لحاظ تاریخی اصطلاح خاموشی برای اشاره به ‎i‏ مواجهه تعدیل رفتاری و همین طور ت طبیعی كه هنكام عدم تقويت ياسخ ‎en‏ شده روی می دهد, به کار می رود. مفهوم کهن ناپایداری در اموزش ذهن آگاهی شرح استادانه ای از اصل خاموشی است. قرایندهای مواجهه اصولا بر خاموشی تکیه دارند. یعنی قانون تغییر

صفحه 16:
)5085(( ‏واحدهای ذهنی پریشانی‎ ٠ ۶ از درمانجو خواسته می شور تعدادی از موقعیت های ناراحت کننده را در پشت برگه واحدهای ذهنی پریشانی فهرست کند (چه درونی و چه بیرونی). درمانجو باید میزان ناراحتی در هر موقعیت نوشته شده را ازا تا ۰ نمره گذاری کند. سپس پنج موقعيتي را كه ببشترين ناراحتى را ايجاد مى كنت انتخاب كند. اين ينج موقعيت به ترتيب از كمترين تا بيشترين نيرومندى در جلو بركه واحدهاى ذهنى يريشانى ثبت مى شوند

صفحه 17:
‎٠‏ مواجهه خیالی ‏* پژوهش در رفتاردرمانگری (به ویژه فنون آشکار) نشان دهنده هم توانی بین تجربه به صورت تصور تجربه واقعی است. پاسخ های هیجانی و پردازش شناختی به طور مشابهی تجربه می شوند و ممکن است بیشتر تفاوت های کمی داشته باشند تا کیفی. یک کابوس ممکن است مثل رویداد تروماتیک گذشته ناراحت کننده باننند: ولى :نيدت ثازاحتى منقاوت است: علاوميس ]اين زهان که طول می کشد تا از پله پایین برویم. به اندازه زمانی است که به صورت خیالی این کار را انجام میدهیم. درمانگران رفتاری به درستی بحث کرده اند که اگر درمانجو به حد کافی از تخیل استفاده کند؛ فرایندهای مواجهه چه خیالی و چه در محیط واقعی به لحاظ کیفی آثار مشابهی را ایجاد می کنند (کوتلا, ۱۹۶۷؛ اشپیگلر و گورمون, ‎(vey‏

صفحه 18:
‎٠‏ اثبات هم توانی تجربی ‏* اگرچه ارائه آموزش روانی کارامد است, ثابت كردن اين هم توانى مزيتى دارد. مزيت اين هم توانی این است که اعتبار درمانگر و انگیزش درمانجو را افزايش میدهد. یک راه برای مستند کردن ادعای زمان سنج استفاده کنیم.

صفحه 19:
9 غلبه بر محدودیت های تجسمی . ۰ توانایی افراد در تصور یک صحنه» بو مزه يا صدا بسیار متفاوت است. متخصصان فرایندهای تصویرسازی ذهنی بحث کرده اند که اگر یک موقعیت در تصور به حد کافی شخصی سازی شود, همه می توانند از تصویرسازی ذهنی استفاده کنند. اين موضوع مهمی است که هنگام پیاده سازی مرحله دوم بايد لحاظ شود

صفحه 20:
روش حل اين مسئله در 111687 عبارت است از تاكيد بر حس هاى بدنى.. حس هاى بدن به طور معمول رويدادى را كه فرد تلاش مى كند فرابخواند. از پیش شخصی سازی کرده اند. از آنجا که ذهن و بدن هر دو در فرایند تصویرسازی نقش دارند, درمانگر میتواند برای جبران قصور اجتمالی توانایی تصویرسازی, بر حس احشایی تأکید کند.

صفحه 21:
‎٠‏ مواجهة دوقطبی ‏۰ خاموشی, یکی از پیامدهای تعادل فکری ‏۰ متعادل بودن (آگاه و پذیرا/ بی واکنشی به افکار و حس های بدن) از بسیاری لحاظ شکلی از مواجهه و بازداری پاسخ است.

صفحه 22:
* در جلسه درمان, از درمانجو خواسته می شود چشمانش را ببندد و به طور ذهنی (تصور کردن, شنیدن, مزه کردن, بوییدن, هر کدام که مناسب تر است) یکی از آخرین رویدادهای ناراحت کننده را از ابتدای فهرستن که قبلا تهیه شده اسنجم به خاطر آورد. از آتجا که این موقعيت به نتتبت آشکار انتنت, از او تخواهید با حفظ هرچة بیشتر تعادل, حس های بدنی مرتبط با آن رویداد را به خاطر آورد و حس كيد و اهن دو آنها آگاه‌باشد. وقعت مدیزیت این زوندادیا فوقعیت آسان نز شد, از مراجع تقاضا می شود بة ژویداد بعدى فهرست مواجهه برود و فرایند را با همان منطق تکرار کند. با پیشرفت تمرین, مهارت نیز پیشرفت می کند. گاهی ناراحتی در همه موقعیت های ذکر شده به سبب افزایش یافتن سطح کلی تعادل فکری, به یکباره نسبتا خاموش می شود.

صفحه 23:
* در حساسیت زدایی منظم سنتی (ولپی , ‎,)۱۹۶٩‏ ‏درمانجویان یاد می گیرند در عین حفظ آرامش و ممانعت از پاسخ ناخواسته, با محرک هدف مواجه شوند. در ۲ حساسیت زدایی در مورد حسهای جسمی فراخوانده شده در پی محرک صورت می گیرد نه فقط حساسیت زدایی در مورد خود محرک. از ابتدا مراجع می داند که حساسیت او از درونداد خارجی (مثل عنکبوت) زدوده نمی شود. ذهن آگاهی کسب شده طی مرحله اول امکان دریافت عمیق از پدیده تجربی را فراهم می کند. مراجع حس می کند که مشکل از کجا ناشی می شود و می تواند مسئولیت آن را برعهده بگیرد.

صفحه 24:
* به همین دلیل اطمینان دارد که درمانجو می تواند تحت کنترل باشد و احساس ایمنی کند. اين امر فرایند را برای افراد حساس تر دست یافتنی تر می کند و از این رو نرخ ریزش را به حداقل می رساند. علاوه بر این, به دلیل رشد هشیارانه تعادل فکری, پاسخ مداوم به تدریج خاموش می شود. از مراجعان تقاضا می شود تجربه آزارنده را به عنوان یک ابزار و روش ارزنده برای مواجهه, خاموش سازی فوری, و تغيير بلندمدت به كار كيرند. اين هدف با به ‎a € € €. 2 € Ie‏ oe, mee late

صفحه 25:
* بعد از چندین جلسه حساسیت زدایی خیالی, درمانجویان تشویق می شوند به مواجهه واقعی بپردازند. اين کار را می توان با استفاده از برگه واحدهای ذهنی پریشانی (95لا5) انجام داد (ضمیمه ج, برگه مواجهه سلسله مراتبی). مزیت این رویکرد دوقطبی در حساسیت زدایی به توانایی آن در ارائه مهارتهای کنار آمدن قبل از وقوع مواجهه واقعی برمی گردد. درمانجو فرایند مذکور را با مکان کنترل از پیش درونی شده و حس خودکارامدی به دست آمده از تمرین های تعمیم یافته احشایی (وارسی بدن) متحمل میشود و همه اینها در مرحله اول کسب شده اند.

صفحه 26:
زمانی که مواجهه واقعی با موفقیت انجام گرفت, از درمانجویان بدون ياداوري اولین درجه بندی شان پرسیده می شود اکنون معتقدند آن موضوع سابق ناراحت کننده چقدر برایشان ایجاد ناراحتی می کند. وقتی بازسنجی آن مورد خاص در واحدهای ذهنی پریشانی حاکی از کاهش ناراحتی بود, تفاوت کمی موجود یادآور شده و از آنها پرسیده میشود اکنون چه تفاوتی در موضوع ناراحتی و توانایی شان برای پرداختن به آن موضوع احساس می کنند. درمانگر به دقت به نحوه باز ارزیابی دیدگاههای درمانجویان توجه کرده و آنها را تشویق می کند بینش و مهارت خود را در مورد آیتم های باقیمانده فهرست به کار گيرند.

صفحه 27:
* ایده مهم بازسازی شناختی در شناخت درمانگری * براساس مفهوم سازی تأثیرگذار بک در مورد شناخت درمانگری, «اين نظر که معنای خام رویداد تعیین کننده پاسخهای هیجانی است, هسته الگوی شناختی هیجانات و اختلال های هیجان تشکیل میدهد: معنای مذکور در کالبد یک شناخت نهاده شده است» (بک, ۱۹۷۶, ص ۵۲) . متعلقات چنین رویکردی هنوز به طور گسترده در مفهوم سازی اصلیش به کار میرود و عبارت است و گنجایش پرداختن مستقیم به فرایندهای ارزشیابانه, که یکی از چهار کارکرد الگوی همظهر ۲ مطرح شده در ۲۸/8۲ است ارزشیابی). تاکید عمومی که متضمن شناخت درمانگری سنتی است عبارت است از محتوای شناختی و چگونگی ساختار یافتن این محتوا در تفکر ما. تصور می شود واکنش ها (ذهنی, هیجانی یا جسمی) به واسطه محتوای شناختی از عقاید محوری ناشی می شوند. عقاید محوری نیز از طریق رویدادهای جاری زندگی (بک, ۶ بک و دیگران, ۱۹۷۹؛ امری و گرینبرگ ۱۹۸۵) یا کاستی های فلسفی موضوعی (الیس, ۱۹۷۹؛ الیس و دریدن, ۱۹۸۷) فعال می شوند.

صفحه 28:
* چند محدودیت * اگر واکنشهای هیچانی به احساس آسودگی و آرامش بینجامند, می توان با تأکید بر اینکه واکنش هیجانی فقط عقاید غیرمنطقی و فکرهای غیر مفید را تقویت می کند, منطق شناخت درمانگری را برای درمانجویان افسرده و مضطرب توضیح داد. درک منطقی محض حس اثربخشی و انگیزش ایجاد می کند, اما به ویژه در درمانجویان دارای ذهنیت روانشناختی, عادات واکنشی را با همان سرعت افکار اولیه تغییر نمیدهد. یک و همکاران بر این اساس که افکار افسرده ساز در افسردگی درونزاد یکی از شاخص های افسردگی هستند تا علت آن, بعضی از مفروضات بنیادی شناخت درمانگری را با روبکرد معتدل تری بازبینی کردند (بک و هاگاء ۱۹۹۲؛ هاگا و بک, ۱۹۹۵). اگرچه عقلانی سازی بدون احساس کردن کامل تجربه بدنی ممکن است مزایایی داشته باشد, پژوهش ها نشان میدهند که وجه کلامی اغلب در بلندمدت مثمر ثمر نیست (هایس, ۱۹۹۴). بعضی از تناقض های موجود در مداخله های سنتی که بر محتوای افکار نظر دارد, به صراحت توسط استفان و هایس و همکاران مورد اشاره قرار گرفته است هایس و دیگران. ۱۹۹۹) و از آن موقع صاحبنظران متعددی به آن پرداخته اند (سیگال, ویلیامز و تیسدیلب, ۲۰۰۲).

صفحه 29:
* تجانس بعدی و وجهی ۶ همان طور که در فصل دوم گفتیم, جان تیدیل و همکاران استدلال نیرومندی برای نیاز به تجانس بعدی در درمان مطرح کردند که به واسطه رویکرد ۱05 به صورت نظری به آن دست یافته بودند. آنها فرض کردند که فرد ممکن است مشکلات زیادی در تفکر منطقی داشته باشد و در عین حال هیجانات فرض را تجربه کند, زیرا رمزگذاری گزارهای (که از طریق تفکر منطقی پیش کشیده میشود) با رمزگذاری ضمنی (که با الگوهای قیاسی پیش کشیده میشود) نامتجانس است. آنها بحث می کنند که پردازش اطلاعات در ابعاد یا زیرسیستم های گوناگونی از سیستم پردازش اطلاعات کلی انجام می گیرد (تیسدیل و برنارد, ۳ تیسدیل, سیگال و ویلیامز, 1990(

صفحه 30:
* در رویکردهای شناختی سنتی به طور معمول فرض بر این است که بعد تجربی مورد اغماض واقع مى شود. به ويزه حس هاى بدن اغلب از معادله كنار كّذاشته مى شوند, مكّر اينكه به مشکلی آشکار تبدیل شوند, مانند علائم | ضطر اب به ویژه در مورد اختلال ‎Sul‏ ‏(کلارک, ۱۹۸۶).

صفحه 31:
برعکنتن, الگوی هم ظهور تقویت که زیرساحت ۱/19۳ است, حس احشایی را مولفهای حیاتی بین عقاید محوری (ارزشیابی و واکنش گری هیجانی (واکنش) در نظر می گیرد. وقتی یک ایده محوری تحریک می شود, حس های بدنی تولید می کند که واکنش را به راه می اندازند. عقاید محوری در هر دو دیدگاه ۱8۲ و شناخت درمانگری سنتی مهم تلقی می شوند, اما ۷۱058۲ برای حس های بدنی به همان اندازه اهمیت قائل می شود, چرا که آنها پیامدهای واقعی فعال سازی عقاید محوری هستند. در دیدگاه ۷۱8۲ ما به آن پیامدهای ظهور واکنش نشان می دهیم نه به عقاید محض.

صفحه 32:
پژوهش ها نشان میدهند که شناخت درمانگری سنتی در کمک به بازسازی محتوای عقاید برای درصد زیادی از افراد افسرده و مضطرب موّثر است, به ویژه بعد از اتمام بحران یا با کمک دارودرمانگری. اين درمان همچنین فرض می کند که درمانجو می تواند از استدلال برای پرداختن به پویایی های ظهور) بهره ببرد. احتمالا برای درمانجویان پریشان ناامیدکننده خواهد بود زیرا کارکردهای مغز با وجوه درگیردر اين تلاش

صفحه 33:
* مولمن و گورمن (۲۰۰۵) با استفاده از ز آزمون نوروسایکولوژیک روی نمونه ای از بزرگسالان دچار اختلال اضطراب فراگیر نشان دادند شرکت کنندگانی که توانایی های شناختی شان (کارکرد اجرایی در نواحی پیش پیشانی کرتکس دست نخورده و سالم بود, مى توانستند از درمان شناخت رفتار درمانی بهره ببرند, اما شرکت کن که کارکردهای ‎wheal‏ ‏شان کمتر سالم بود, نتوانستند از این درمان بهره بگیرند.

صفحه 34:
* به طور خلاصه یک دلیل کارامدی آموزش ذهن آگاهی ممکن است در تجانس بعدی آن با تجربه درمانجو و وجوه متناظر فعال شده در مغز, ريشه داشته باشد. برای مثال اگر درمانجو نسبت به وجود اندکی اضطراب آگاه شود, تجربه اش ضرورتا و به طور مستقیم به حس های بدنی اتصال داده می شود. در عین حال وقتی اضطراب به حداکثر شدت خود برسد, وی اغلب از بعد شناختی منفصل می شود. ظاهرا عمل مستقیم روی برانگیختگی, با باقی مانده آگاهی و تعادل معطوف به حسهای بدن, مواجهه با آن را آسان تر می کند تا وقتی در سطح نامتجانس به لحاظ ابعادی (شناختی) به آن پرداخته شده و برای دستیابی به افکار خودکار تلاش شود.

صفحه 35:
ردیابی پویا در مقابل بازیابی گذشته نگر در شناخت درمانگری سنتی هر پاسخ ناسا زگارانه در پی تفکرات خودکار تحریف شده می آید (بک, ۱۹۷۶). الگوی عصبی رفتاری تقویت که در پس 058۲ وجود دارد, با اين پیش فرض توافق کامل ندارد. رویکرد ۱۱05۲ با اینکه یک سیستم ارزشیابی بین تشخیص محرک و پاسخ قائل میشود (شکل۲ - ۱), فرض نمی کند که ارزشیابیها افکار کاملا جا افتاده ای باشند.

صفحه 36:
پژوهشهای تجربی در روانشناسی شناختی نشان داده اند که چندین سطح شناخت وجود دارند و باید بین آثار افکار و هیجان ها در سطوح مختلف این سیستم تمایز قائل شد (گرینبرگ و سافران, ۱۹۸۴ ۱۹۸۷ لونتال, ۴ برنارد و تیسدیل, ۱۹۹۱؛ تیسدیل و برنارد, ۱۹۹۳). ویلیامز و دیگران (۱۹۹۷) ۳۳ همین اساس به نیاز برای گسترده کردن حیطه مداخله های درمانی تأکید کرده اند

صفحه 37:
‎٠‏ نقش خودکار بودن عبارت است از افزایش ذهنی. این تعش به فعالیتها امکان می دهد زیر سطح هشیاری پردازش شوند, در حالی که منایع توجه در جای دیگری صرف شوند. در ‎MiCBT‏ فرض می شود برای راه اندازی پاسخ سریع شبگاههای پردازشگر و حس های بدنی هم ظهور کمتری فعال می شوند.

صفحه 38:
5 از آنجا كه عادات قديمى ياسخ نياز به پردازش معنایی ندارند, ظاهرا غيرمحتمل به نظر مى رسد كه ايده هاى جاافتاده - كه بارها در انبار افكار ناسازكارانه معمول درمانى مورد نظر كبى بردارى مى شوند به صورت انلاين قابل ‎boy‏ از رویداد, به احتمال بيشترى افكار خودكار به طور نسبى بازيابى مى شوند يا با توجيه كردن با مى شوند. فرد براى رديابي آنلاين بايد به همزمائی پدیده بیرونی یا درونی ذهن آگاه باشد را ذهنی نقطه مقابل ذهن تحریک پذیر است. حالات ذهن آگاهی و واکنش گری هیجانی نقطة مقابل یکدیگرند

صفحه 39:
* ممکن است سوال شود آیا این تفاوت چند ثانیه ای يا چند دقیقه ای بين واكنش به رويداد وله فكر به درک و پیشرفت آزمودنی ارتباطی دارد. ياسخ اين است كه «بله, بسيار مرتبط است, زیرا در فاصله بین مرحله ارزشیابی واقعی (فکر خودکار) و تحلیل بازیابی (یا بازسازی). دیگر واکنش به وقوع پیوسته است. اگر واکنش مخرب باشد, چند ثانیه يا دقیقه تاخیر حتی بیشتر هم معنادار می شود

صفحه 40:
۰ ممکن است سوال شود اين با توجه به درمان چه فرقی می کند؟ ما بسیاری از دوستان, همكارآن با شرمائجويان را مى بينيم كه بارها رفتار نامطلوبى را انجام مى دهند و يس از ان عذرخواهى مى كنند, اما اغلب دير شده است. ممكن است نسبت به بعضى طرحواره هايمان بسیار آگاه باشیم و در عین حال نتوانیم بعضی از عادات واکنشی را بازداری کنیم, چه شناختی, چه هیجانی و چه رفتاری..

صفحه 41:
* این تفاوت ها اثر مهمی بر کارامدی و طول دوره درمان دارند؛ اول اينکه تلاش درمانجو در حفظ افکار ناکارامد. اغلب موجب می شود واکنش منفی و توجیه واکنش همچنان ادامه پیدا می کند (وقتی خیلی دیر شده است, متعاقبا یکی از رویدادهای رایج در اولین مراحل شناخت درمانگری سنتی رشد حس ناکارآمد بودن يا پیچیدگی زياد فرایند مذکور است يا اینکه درمانجو باز هم نمی تواند حتی چنان تکلیف ساده ای را انجام دهد. در مورد درمانجویان افسرده حس رایج قصور یا بی ارزش بودن ممکن است از طریق ناتوانی در بارداری واکنش ها و پسخوراند منفی از سوی اطرافیان مهم, تقویت شود

صفحه 42:
* مفهوم غیرمنطقی بودن ۰ به دلیل اینکه تصور غربی از منطقی بودن به عواملی مثل ارزش های فردی و فرهنگی وابسته است این مفهوم منحصرا مبتنی بر منطق نیست, ایا به درمانجوی افسرده ‎AY‏ ‏ساله ای که بیم مرگ دارد می توان گفت که ایمان شدید او به انجیل ممکن است به ترس ‎slo‏ غیرمعقول وی دامن زده باشد؟

صفحه 43:
* آیا می توانیم از درمانجوی افسرده ۴۴ ساله که به تازگی از هند به اروپا مهاجرت کرده است, بخواهیم بعد از تجربة مورد خشونت واقع شدن و طرد شدن در محیط کار, برداشت خود از بی انصافی و حمایت نشدن از جانب نهاد جبران خسارت کارگری را از نو سازمان دهد؟ آن مفهوم از غیر منطقی بودن که به طور جهانی فعتیر است: ‎anislu gulls couls Soo 5] gil so: calél‏ چالش کشیدن دیدگاههای غیرمفید نسبت به یک موقعیت از دیدگاه شناختی سنتی می تواند درمانجویان را بیشتر از تجربه شان, درمان و درمانگر, دور کند.

صفحه 44:
* از دیدگاه ذهن آگاهی, چسبیدن به هر رویداد درونی که به رنج دامن بزند, ‎az‏ فکر باشد و چه حس بدنی, عمل غیرمنطقی است که از فقدان ذهن آگاهی ناشی می شود. به همین ترتیب تولید تفکر منفی که ممکن است به طور بالقوه با تجلی آشکار به شکل پاسخ فیزیکی یا کلامی به دیگران آسیب برساند, به طور اجتناب ناپذیر ابتدا به خود فرد آسیب می رساند. اين نخست به شکل حس های بدنی ناخوشایند و واکنش های آزارنده ظاهر می شود.

صفحه 45:
* تداوم بخشیدن به رنج (که به واسطه حسهای بدنی تجریه می شود) و در عین حال تلاش برای موی از عامل آن (برای مثال بحث در مورد خودخواهی یک دوست به منظور تغیٍ وق واقعا عبر متطقى به تظر مي ‎“ar clad‏ این ترتیب, ذهن آگاهی و غیر منطقى بودن رابطة معکوس دارند.

صفحه 46:
* مفهوم دیگری از غیرمنطقی بودن که می توان به صورت جهانی به کار برد, عبارت است از تمایل به عمل (ذهنی يا رفتاری بدون لحاظ کردن موضوع عمل, عمل, حتی عامل و موضوع ماهیت متغیری دارند. کسانی که ذهن آگاهی را به کار نمی برند, ممکن است این برایشان بیشتر فلسفی باشد تا مبتنی بر تجربه. اگر یک رویکرد تجربی همان ابزار انتخابی برای یادگیری در مورد خود باشد, پس مفهوم غیرمنطقی بودن ضرورتا با اين مفهوم که انسان به حسنهای تاخوشایند. بدنی پانتختقی دهد (نه مجزک راه انداز)؛ مرتبط می شود. عامل ‎oly‏ انداز شواهدی برای غیرمنطقی بودن به دست می دهد. اگر غير منطقى بودن به لحاظ بوم شناختى اين گونه ريشه دار باشد, درمانجو به سادكى در خواهد يافت كه توليد و ابقای افکاری که تجارب ناخوشایند ایجاد می کنند, عاقلانه نیست.

صفحه 47:
* باز ارزیابی محتوا ۱ * با اینکه به نظر می رسد بازسازی شناختی با آموزش ذهن آگاهی ناهمخوان باشد, گاهی کاربرد بازسازی شناختی به خودی خود بسیار مناسب است. برای مثال در بعضی درمانجویان میزان آمادگی برای تغییر به اندازهای نیرومند نیست که بتواند بر عقاید بنیادین مرتبط با ناتوانی در کنار آمدن با تکلیف منزل ( ۰ دقیقه تمرین مراقبة نشسته, دو بار در روز) غالب شود. در اين صورت می نوان از رویکرد شناختى سنتى استفاده كرد. در اين رويكرد تصور مى شود تغيير معنا يا عقيده مى تواند رفتار را تغيير دهد.

صفحه 48:
© یرمانجوی سیر ده‌ساله آی زا به خاظر جی آورگه‌ارنمسالگی از اختلال اضطراب فراگیر رنج می برد. با اين دختر کم سن وسال توافق کردیم روزی دو بار همراه مادرش تمرین کند. در دو هفته اول کار خیلی خوب پیش رفت, اما مادر به تدریج پر مشغله شد و نتوانست این روند را با دخترش ادامه دهد. دختر تا جلسه درمان بعدی روزی یک بار به تنهایی تمرین کرد. مشخص شد که استرس و اضطراب خود مادر موجب تقویت اضطراب و رفتار اجتنابی دختر شدة بود آضا در ‎yulutsl Oley ol‏ #545 تهتزین کازی که می‌توانم انجام دهم, تمرکز بر دختر است. در عين حال تلاش مى كردم تغيير را در مادر سرمشق دهى كنم. در حالى كه من, مادر و دختر در اناق بقديم: شروع به استفادة: از دبالوى ستعراظن با دعر کردم تا هر دو آنها را كمى كنم ديدكاههايشان را باز ارزيابى كنند.

صفحه 49:
® این ,ورد واقعی گنای میدهدگازبرجازارربابی شتا قتیببرای گنک ری دیگر جنبه های درمان چقدر مفید است. کاربرد بازارزیابی شناختی در ‎MICBT‏ بهشرانط یستگی:داروو اتعطاف:ناپذیری تطری:همکن اس اتريخشى ابن درمان را ضعيف كند يا حتى سيب قطع درمان از سوق درما جو شود, لازم بست «عطايش ترا به لقايشض تيد ». تصميم كيرف ‎sl 9598.59‏ أززياني مجتواايه ورى صوفعيت يسكت دارزد. دريافت جمريق رسمی مراقبه ذهن آگاهی, از درمانجو می خواهیم محتوا را با سازوکار اشتباه نگیرد. اگرچه طی تمرین بهتر است تمرکز روی محتوای افکار نباشده دز زیدگی زون‌جره: همان‌تظوز کة مسائل :را يا:دزمانجوموردضيحت قرار میدهیم, مشکلی در به چالش کشیدن محتوای یک فکر وجود ندارد. به ویژه هنگامی که درمانجو می آموزد افکار تا این حد اهمیت ندارند كه جدی گرفته شوند. نیازی به دو کرانه اقراطی نیست. در ۱۸8۲ در واقع تلاش می کنیم برای یافتن یک راه بینابین پذیرش و تغییر را یکپارچه کنیم.

صفحه 50:
۰ از کل های فاجعه آمیز تا جزء‌های قابل پذیرش ۶ ایک مفروضه عمده که در آموزش ذهن آگاهی سنتی هدف قرار می گیرد, واقعی پنداشتن ماهیت هیجان هاست. وقتی درمانجویی می پندارد «حق دارم خیلی عصبانی باشم زیرا همسرم بسیار بی انصاف است», رویکرد شناختی سنتی تعدادی از مفروضات را به چالش می کشد. ‎sly‏ مثال اين ر فرد كه ديكران بايد منصف باشند. همان طور که پیشتر گفتیم. تمرکز اغلب بر محتواست و در عین الگویی که از طریق محتوای آن انحراف پردازش می شود, درک میشود؛ برای مثال, تعمیم, کمینه سازی, یا شخصی سازی چنین موضوعاتی به عنوان عدالت پا سرزنش. تصور می شود در صورت تغیبر معنای زیرساخت این افکار. هیجانات نیز تغییر خواهند کرد.

صفحه 51:
* هنگام کاربرد ۷۸63۲ به سازوکارهای هیجانات نیز پرداخته می شود, نه فقط محتوا و الگوی افکار. مانند مثال بالا از مراجع سژال می شود: «چطور متوجه می شوید هیجانی که تجربه می کنید خشم است و نه شادی؟ تفاوت تجربی بین اين دو چیست؟» درمانگر مکرر سوالاتی از اين دست مى يرسد: «يا چشم های بسته می توانید به دقیق ترین حالت ممكن توصيف كنيد كه خشم شما از چه تشکیل شده؟ » يا «اين حسها در کجای بدن شما قرار دارند؟». به طور معمول به درمانجو نشان داده مشود که چگونه در نتیجه توانایی اجازه عبور دادن به افکار سرزنشگر و توانایی پذیرش تجربی موقعیت مورد نظر, ‎slo yur‏ بدن ظاهر می شوند و گذر می کنند. درمانگر به درمانجو کمک می کند چگونگی تعامل مداوم حس های بدنی و افکار در زمینه», چگونگی غیرشخصی بودن و ناپایدار بودن ماهیت هیجان هاء و نحوه تشکیل یک هیجان از اجزای مخلف راتجزبه كتد كه مى توائيم بياموزيم نهاتتتادكى كتترلشان كنم

صفحه 52:
به حساب آوردن تغییر * علاوه بر موارد گفته شده, در ۲۱68۲ بازارزشیابی تفکر و حس کردن عادات به حساب یک قانون جهانشمول گذاشته می شود؛ واقعیت لایتغیر تغییر (فلیشمن, ۰۱۹۸۶ 1۹۹۹؛ گونگا, ۱۹۸۷؛ هارت, ۱۹۸۷؛ کابات-زین. ۱۹۹۰؛ مارلات. ۲۰۰۲). پیش نیاز اساسی رویکرد ذهن آگاهی عبارت است از این دریافت شخصی که قانون ذکر شده در درون ما عمل کرده و تغییر پایه های الگوی تفکر و رفتار را تسهیل می کند, به نحوی که همگام با واقعیت عینی تر, شروع به پردازش اطلاعات براساس قوانین طبیعی ‎ro‏ کنیم. مفهوم تغییر درونزاد پایه ‎sly sl‏ بازارزیابی شناختی و واقعیتی است که در رویکرد ۱۱8۲ آزمون می شود و برای ایجاد تعادل فکری حیاتی است (برای تبیین مارلات ذر مورد تجریه قردی طی مراقبه ویپاسانا..ر. ک: مارلاث و کریستلر, 1995).

صفحه 53:
* ارزشیابی مجدد خودپنداره ‎٠‏ بازارزیابی خودینداره ‏۰ در افسردگی , به طور معمول مفروضات منفی گزارش شده در اظهارهای «من» و «مال ‎«Kyo‏ فراوانند. مفروضاتی مانند «من فقط وقتی خوب میشوم که دیگران از من راضی باشند», اگر چنین برداشتی با وجود ماهیت متغیری که دارد حفظ شود, می تواند تأثیرات

صفحه 54:
* ابتدائا چگونه یک حالت دائم التفیبر را با هویت ثابت اشتباه می گیریم؟ از دیدگاه ادراکی, منشاً محرک می تواند در اینکه افراد چگونه با یک تجربه همانندسازی کنند, نقش, محوری ایفا کند. در فصل قبل یاداور شدیم که وقتی یک محرک برونزاد را پیرون بدن و افکارمان تجربه می کنیم. مانند بو یا تصویر, گرایش داریم با آن همانندسازی کنیم. بر عکس وقتی یک محرک درونزاد را تجربه مانند فکر یا حس بدنی, گرایش داریم آن را به عنوان بخشی از خود ادراک کنیم. احتمالا در ذه تصدیق می کنیم «من از درد و افکار منفی خودم بیزارم», اما وقتی با منظره ای که دوست نداریم می شویم. به ندرت فکر می کنیم که «من از بینایی ام بیزارم».

صفحه 55:
۶ از آنجا که در ادراک بافت درونی تجاریمان بر حسب رویدادهای ادراکی آموزش ندیده ایم, آمادگي داریم با این تجارب همانندسازی کنیم. وقتی به خود می آموزيم که افکار و حس های بدنی خود را کمتر با داوری و واکنش گری ادراک کنیم, به طور فزاینده ای به همان صورتی که هستند, به نظر می رسند به طوری که گویا اطلاعات ادراکی هستند و ما آنها را با میزانی از گسلش, بیشتر مشابه حسهای دیگری ملاحظه می کنیم که مسئول درک بو, مزه, بینایی و عیره هستند.

صفحه 56:
* ذهن آگاهی موجب می شود که کمتر با تجارب درونی همانندسازی کنیم, به همین دلیل اندکی فاصله بین تجربه های دردناک و خودپنداره ایجاد مى شود. به اين ترتيب در عين نینداشتن ان تجربه به عنوان قسمتى از خود, اگاهی كامل نسبت به أن امكان يذير مى شود.

صفحه 57:
* فقدان تجربه هشیار از تجارب بدن به همراه مفهوم فلسفی عمیق مربوط به حس خود که از طریق هنجارهای اجتماعی و تعلق فرهنگی تقویت شده ‎cul‏ در این سوء تفاهم پرهزینه نقش دارند. بنابراین عاقلانه است که یک سیستم درمان عاطفی اطمینان حاصل کند که الگوی فعالیتش عقاید مربوط به حس جعلی خود را تقویت نمی کند و در عین حال به اندازه ای منعطف است که اجازه نمی دهد افکار منحرف فعلی به تشدید اختلال بالینی

صفحه 58:
* این منطق که اغلب مشکلات هیجانمان هزینه هایی هستند که به دلیل تسلی حس خودپنداره خود می پردازيم, باید با دقت توضیح داده شود و به واسطه اصول هم ظهوری (جفت شدن ارزشیابی و حس احشایی) اثبات شود. اين كار (و نه بحث فلسفی درباره ماهیت زودگذر خود) هم به درمانجو و هم درمانگر کمک می کند که عمیقا درگیر تجربه شوند.

صفحه 59:
* بعد از جلسات درمانی کافی (اغلب ۴ تا ۵ هفته ۲ آغلب درمانجویان می توانند ماهیت ناپایدار حس خود را درک و تجربه کنند. به طور معمول درمانجویان در می یابند که «اگر پردازشی ‎a aS‏ واسطه آن حین های بدنی. و افکار قن آیند او تی روند فراتر از کنترل من هستند, پس نمی توانند من راستین باشند و اگر هیچ یک از حس های بدنی و افکارم مال من نیستند. پس کلیت وجود من شامل احساسات و جسم من به طور مداوم در حال تغییرند و کلمه من برایم معادل ناپایداری است.

صفحه 60:
‎٠‏ از این رو ذهن آگاهی فزاینده نسبت به «چیست» موجب افزايیش درک «چه نیست» بازارزیابی شناختی.

جهت مطالعه ادامه متن، فایل را دریافت نمایید.
34,000 تومان