روانشناسی و روانپزشکی

کتاب شناخت رفتار درمانگری یکپارچه شده با ذهن آگاهی

تعداد اسلايدهاي پاورپوينت: 66 اسلايد مرحله چهارم MiCBT؛ پیشگیری از عود با همدلی اساسی

پریسا

صفحه 1:
بسم الله الرحمن الرحیم

صفحه 2:
* فصل نهم: مرحله چهارم ۱08۲؛ پیشگیری از عود با همدلی اساسی ‎٠‏ مکمل عشق, شفقت است نه تجملات, بدون عشق و شفقت, انسانیت دیری نخواهد پایید.» ۶ (دالای لاما)

صفحه 3:
۶ خلاصه نکات مهم ۶ درمانجویان با پیشرفت درمان. نخست با متمركز كردن توجه و ایجاد پذیرش نسبت به فرایندهای حسى شان (مرحله اول). مهارتهای درونی سازی مفیدی به دست می آورند. سپس با تمرکززدایی از تجربه و تغییر جهت آن به سوی دیگران, شروع به برونی سازی این مهارتها به منظور پرداختن به رفتار اجتنابی و واکنش های ناخشنودساز بین فردی می کنند. مرحله چهارم به عنوان یک گسترش طبیعی به افراد مى آموزد براى إدغام بهتر مقاهیم اساسن شفقت و آگاهن کلن و پیو صورت اخلاقی عمل کنند؛

صفحه 4:
مرحله چهارم به درمانجویان می آموزد توجه خود را به همه موجودات, حقوق: ارزش و اهميتشان در كل سیستم موجودات زنده برونی سازی کنند. بينش. از سطوح خرد آگاهی به سطوح کلان توسعه می یابد و از اين رو احتمال عود را کاهش میدهد؛ درمانجویان می آموزند که اولین مخاطب هیجاناتی هستند که نسبت به دیگران ایجاد کرده اند. به همین ترتيبد ایجاد افکار مشفقانه برای خود و دیگران تجارب هيجانى رضايت بخش. توليد خواهد كرد و به پیشگیری از عود کمک می کند؛

صفحه 5:
‘ پژوهشگران شواهدی در مورد تغییرات مغزی نشان میدهند که هنگام تمرین مراقبه عشق ورزی مهربانی در نواحی مغزی مرتبط با ° مرحله جهارم متززهاق سين شود محدود ما را گسترش می دهد؛

صفحه 6:
اصول مراقبه عشق ورزی- مهربانی به کار گرفته شده در مرحله چهارم ۱۱۵8۲ شامل سه گام است كه هر كدام حدود دو دقيقه به طول می انجامند: ایجاد افکار عشق ورزانه و مهرورزانه نسبت به خود, افرادی که دوستشان داریم و برایشان اهمیت قائلیم و همه اشخاص دیگر, در عين حال جفت كردن اين افكار با جريان آزاد حسهاى بدنى بسيار ظريف و خارش مانند (ر.ک: فصل چهارم. وارسى بيشرفته)؛

صفحه 7:
* باید عود را بر حسب وقوع آنی یک تجربه مشابه و در عين حال متفاوت, به همراه ۱ يذيرش باز ارزيابى كرد نه برحسب شكست

صفحه 8:
‎٠‏ فصل نهم: مرحله چهارم 0۱8۲؛ پیشگیری از عود با همدلی اساسی ‏* در حرفه های مربوط به یاری کردن دیگران شامل سلامت روان» ثابت شده است نگرش همدلانه درمانگر فرایند درمان را تسهیل كرده و اغلب تغییرات مورد نظر در مانجو را تبیین می کند. همدلی", یکی از مهم ترین عوامل مشترکی است که به موفقيت درمان می انجامد درمانجویان به طور معمول همدلی درمانگر را مهم تر از فن مورد استفاده رتبه بندی می ‎US‏

صفحه 9:
۶ در مداخله های روانشناختی, همدلی پایه ممکن است به عنوان «تجربه ذهنی و طبیعی شباهت بین احساسات خود و دیگران بدون از دست دادن بینش به اینکه کدام احساس مربوط به چه کسی است » تعریف شود (دیسیتی و جکسون, ۲۰۰۴, ص ۷۱), به طور معمول پاسخ همدلانه شامل آگاه كردن درمانجو به بحران های گفته شده و گفته نشده و حالات هیجانی است

صفحه 10:
* همدلی در سطوح مختلف تجربه درمانگر عمل می کند. ما ممکن است به طور اشکار تجربه یک فرد را بپذیریم و با قاعده همدلانه پاسخ دهیم (برای مثال اين بايد برات سخت باشه») ودر عين حال ‎ool]‏ به علت خستگی, کار زياد و عوامل دیگری مثل خوگیری از وی احساس فاصله کنیم. به علاوه همدلی هميشه شامل پاسخ ملموس به تجربه هیجانی فرد نیست

صفحه 11:
۶ ممکن است در حالی که از مشاهده بهبود درمانجو يا از ملاحظه موفقیت یک عضو خانواده با هعکار احساس رضايت فى كنيم: خاموش بمانیم. اموزش همدلی یا «مراقبة عشق ورزی- مهربانی» هميشه در سنت های آموزش ذهن آگاهی گنجانده شده است. (هارت, ۱۹۸۷).

صفحه 12:
* در کارورزان با تجریه ذهن آگاهی, همدلی به ر سنتی شفقت (در زبان مقدس بودایبان متاه) ناميده شده است, كه به طور خودجوش از درک عمیق رنج شخصی و علل آن ناشی مى شود و رشد پذیرش بین فردی کارورزان را تسهیل می کند, همدلی تحمل خالصانه دیگران و اين درک را که ایجاد پذیرش و شفقت برای خود و دیگران جزء لاینفک رشد فردی است, یکپارچه می کند. به همین ترتیب همدلی ع فرایند یادگیری و هم یک هدف

صفحه 13:
* همدلی بعنوان جزیی از الگوی ۲:5۲ ۶ مرحله چهارم ۷۱۵8۲ بر ایجاد همدلی در درمانجو به عنوان قسمتی از فرایند درمان تاکید می کنند یک سوّال بجا این است که فارغ از اشتمال سنتی همدلی در روش های شرقی آیا لازم است آن را در الگوی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به کار بریم؟ بعد از سالها تردید در اين مورد, کاپات سرین (۲۰۰۵) امتیاز مهم ارتقای همدلی در درمانجو را ارائه کرده است. دانیل سیگل" نیز اظهار ‎no‏ کنند ایجاد همدلی به مغز در یکپارچه کردن وجوه مختلفی که روابط بین فردی سالم را برقرار می کنند. کمک می کند ا(سیگل, ۲۰۰۷). بی شک تا زمانی که توانایی شفقت افزايش پیدا نکند. آموزش ذهن آگاهی بی ثمر خواهد بود.

صفحه 14:
* در برنامه ۷۱۵5۲ برای حرکت به سوى تغییرات سیستمیک سرمایه گذاری می شود. تغی که متغیرهای شخصی, رابطه مان با جهان را نیز تحت تأثیر قرار می تهنة. نين مسئله اق بداين دليل است كه دش رید محيط اجتماعى مانند خانواده. دوستان, همكاران با کارمندان آژانس كاريابى مى تواند با عود در آينده ارتباط داشته باشد. سیستمی که در آن زندگی می کنیم: اغلب به وقوع دوباره رویدادهایی که پیامدهایی برای سلامت روان دارند. مساعدت می کند. این رویدادها ممکن است برای وضعیت سلامت روان اساسی نباشند, اما اغلب در عود و بهبود نقش دارند.

صفحه 15:
* همان طور که به خاطر دارید, مرحله سوم به ایجاد یا ارتقای مهارت ‎sh‏ جرات ورزی می پردازده یعنی توانایی فرضیه پردازی (و تحمل) در مورد تجارب هیجانی دیگران و ایجاد آگاهی نسبت به مسئولیت در قبال تجارب خود. از آنجا که بینش ایجادشده در مرحله سوم درمانجو را به درک بهتر فردی که تعارض بین فردی را با کمک فرد دیگر ایجاد کرده, رهنمون شده است. بعضی اشکال همدلی تا پیش از آین,انجاد شنده:انتت. بنایز این آنوزش هعدلی ,دز مرحله چهارم گام مستقیم و منطقی بعدی درمانجوست تا توانایی جدیدی برای ارزیابی. درک و پذیرش مشکلات دیگران به دست آورد

صفحه 16:
پژوهش با ابزار تصویربرداری کاربردی موج مغناطیسی (۴۱۴۱) نشان داده است که می توان از طریق مراقبه عشق ورزی- مهربانی به سرسختى دست يافت. اين قضيه در آموزه هاى سنتى بودايى تدريس مى شود (دیویدسون و دیگران, ۲۰۰۴). طی مرحله چهارم ۱۱08۲ درمانجویان می آموزند که چگونه از خودآگاهی افزایش ‎ola ail‏ برای جفت کردن (یا پی ریزی) افکار همدلانه با حس های بدنی خوشایند استفاده کنند.

صفحه 17:
پیامدهای ذهن آگاهی پیامدهای تجربی نفرت و ‎“ie‏ برای درمانجویان توضیح داده میشود که با پیشرفت ‎cud pb‏ ذهن آگاه بودن» به طور روزافزون روشن می شود که ما اولین مخاطب هیجانات خود هستیم, حتی اگر هیجانات معطوف به فرد دیگری باشند. حدی که ما می توانیم در صورت توجه نکردن به تجارب درونی از اين واقعیت چشم پوشی کنیم. شایان توجه است.

صفحه 18:
برای مثال فقط با چند هفته تمرین ذهن آگاهی خواهیم دید اولین کسی هستیم که از تتفر, تتش و سراسیمگی رنج می برد, حتی اگر خشم ما بجا و معقول به نظر برسد و معطوف به شخص دیگری باشد. به همین ترتیب متذکر می شویم که اولین مخاطب و ذینفع عشق به شخص دیگر هستیم. ما ایجاد کننده افکار مثبت و حس های بدنی هم ظهور و متعاقبا: شتخصی-هستيم که آنما ترا ‎tae, galas‏ کند. در واقع هیچ مدرکی نداريم که نشان دهد مخاطب مورد نظر واقعا عشقی را که ابراز می کنیم, دریافت می کند؛ به جز اينکه تصور می کنیم چنین باشد. در مورد هیجانات منفی نیز چنین موضوعی صدق می کند.

صفحه 19:
* بدون بینش کافی به طور معمول گرایش داریم که علت تجارب مثبت و منفی خود را به افراد و موقعيت هاى بيرونى نسبت دهيم يا در صورتى كه ارزش خود پایین باشد, آن را به خود نسبت مى دهیم. آموزش ذهن آگاهی کمک می کند تا در مورد علل احساس هایمان تجدید نظر کنیم و بیش از پیش مسئولیت آنها را بر عهده بگیریم. ذهن آگاهی همچنین کمک می کند تا نسبت به اطرافیان خود بیشتر همدلی داشته باشیم؛ کسانی که تا کنون شانس خوبی برای کسب ان نداشته اند.

صفحه 20:
‎٠‏ طى مرحله چهارم در مانجویان درک خود را نسبت به این متبلور می کنند و به کار می گیرند که موجب ایجاد نگرش عشق ورزیدن و مهربان بودن تجارب شخصى خوشايند و لذتبخش مى شود., اما توليد هيجاناتى مانند ترس و خشم هر چند بجا باشد, با حس های بدنی ناخوشایندی مانند ترس و خشم مرتبط بوده و اغلب مخرب هستند.

صفحه 21:
‘ در تمرین روزانه که در قسمت های بعدی این توضیح داده خواهد شد, درمانجویان بینش خود را به دیگران گسترش می دهند. . در مانجویان کشف افرادی که واکنش منفی به آنها دارند, آگاه نیستند که منحصرا به محصول افگارشان واکنش نشان میدهند, یعنی حس هاى بدنی.

صفحه 22:
۰ به عبارت دیگر, درمانجویان با توجه به تجارب شخصی شان می آموزند که منفی گری شخص تنها دلیل واقعی رنج روانشناختی آنهاست. + در مرحله چهارم در مالجوبان می آموزند نگرش منفی خود را بپدیرنه ی بمب اینکه قربانی ‎oo SIL‏ شان هستند (آن طور که قبل از آموزش ذهن آگاهی بودند), ۰ تصمیم خطرناک را کنار بگذارند. به همین ترتیب تمرين در باره اين بيليش و متعاقبا اقزايش همذلى يه:درماتجويان كمك مى كنذ از عود دا انو ‎Be‏ سا ‎Mo (oa‏

صفحه 23:
۶ کاوش زندگی اخلاقی ‎Jil 9‏ دیگر افزايش. ذهن آگاهی عبارت است از درک بهتر پیامدهای نیات و اعمال روزانه خود, در واقع مربیان مراقبة شرقی و غربی قوبا معتقدند کسانی که تلاش زیادی برای بروز رفتار اخلاقی نمی کنند, از آموزش ذهن آگاهی سود نمی برند. علت چنین مسئله ای تا حدودی برمی گردد به اينکه انسان ها موجوداتی اجتماعی اند و اغلب مشکلات ما از تجارب بین فردی ناشی شده با قویا از آنها متاثر می شود. کردارهایی که برای خود یا دیگران خطرناک باشند, شرایط روانشناختی موجود را حفظ یا حنی تقویت می کنند و در دوره درمان مخربند

صفحه 24:
* . از اين رو ذهن آگاهی رهنمودهای اخلاقی را باشند, یکپارچه می کند. به طور معمول این رهنمودها «پنج پند» زندگی اخلاقی خوانده میشوند (گونگا, ۱۹۸۷ هارت, ۱۹۸۷؛ هان, ۳-۰-۷

صفحه 25:
* در تعالیم سنتی بودایی, در پیش گرفتن تمرین ذهن آگاهی بدون تعهد اولیه به سلوک اخلاقی ممکن نیست, این کار به لحاظ تقاری غلما و به لحاظ فنی ناموفق است. درونی سازی این پنج پند اخلاقی در درمان مبتنی بر ذهن آگاهی فردی در حال وقوع است. برای مثال مونتیرو و ناتال و موستن ( ۰ در کلینیک ذهن آگاهی اوتاوا نام بشه عادت استادانه را برای آن برگزیده و آن را در برنامه آموزشی هشت هفته ای خود گنجانده اند

صفحه 26:
* این پنج اصل اخلاقی دقیقا با ادراک غربی «بی آزار بودن» سازگار است و به طور معمول برای آن هدف تأیید میشود. اين پنج اصل عبارتند از دروغ نگفتن, دزدى نكردن, عدم ارتکاب قتل, عدم مصرف مواد و عمل رابطه جنسى. بدون رضایت راستین که به طور سنتی به أآن: بدأخلافي جتسی سب گویند

صفحه 27:
باید به کار آموزان و به ویژه در مانجویان سلامت روان کمک سید تا از اعمال مضربه خود آگاه تر شوند و فراوانی آنها را کاهش دهد

صفحه 28:
* طی مرحله چهارم از کار اموزان درخواست می شود تا به عنوان تجارب رفتاری, تلاش کنند اين پنج با اخلاقی را در زندگی روزمره خود به کار گیرند. ‎a‏ طور معمول طی یک یا دو هفته, اين کار را در اسلام تغییرات اخلاقی با تجارب اخلاقی می گویند. باید برای درمانجویان روشن شود که پایبندی به این چالش های اخلاقی طی یک هفته, با جزم اندیشی اخلاقی ارتباطی ندارد و بعد از این مدت کوتاه کارورزان می توانند اصول اخلاقی را که طی این دوره مفید يافته اند. انتخاب کنند و در آینده تلاش اکید اصول دیگری را که برایشان چالش برانگیزترند, به آنها ملحق کنند. اين مسئله به تنهایی زندگی بسیاری از درمانجویان و درمانگرانی را که تحت ۲ آموزش دیده اند,. دگرگون کرده است, پنج رهنمود با چالش اخلاقی مذکور به صورت زیر توصیف شده اند

صفحه 29:
* با آموزش ذهن آگاهی بیشتر آگاه می شویم كه وقتى به عمد به کسی دروغ می گوییم. حس های بدنی ناخوشایندی را نیز به همراه آن احساس می کنیم, اگرچه اين مسئله در مورد دروغگویی مرضی به دلیل خوگیری و حس بهنجار بودن ناشی از دروغگویی همیش زياد قابل تشخیص نیست. از سوی دیگر, دروغ گفتن فرد, به طور تعمول با تاراجتی دز جوزد حقیفت:همزاه است: آگز الگوی هم ظهور تقویت را از فصل دوم به خاطر آورید. دروغ در ابتدا می پردازش اطلاعات و در درون مولفه ارزشیابی روی میدهد. قضاوت خودکار یا آگاهانه فرد از گفتن حقیقت, پیامدهای معنا و انتظار را راه اندازی می کند که برای فرد پذیرفتنی نیستند. (برای مثال قضاوت درباره خود با پیش بینی کرد از جانب دیگران). به عبارت دیگر, اين ارزشیابی ها دلالتهای منفی را تحریک می کنند و در پی آن با حس های بدنی ناخوشایند هم ظهور می شوند

صفحه 30:
* دروغ گفتن پاسخ ¢ آموخته شده شخص است (مولفة واکنش الگوی مورد نظر) که اغلب به کاهش ناراحتی کمک می کند. دروغگویی از منظر غیراخلاقی, حلقه مهم در زنجیر اجتناب تجربی است. این توجیه (کاهش ناراحتی اغلب مبتنى بر خوداكاهى دو ما و فقدان شواهد محدوديت قوى به حساب مى أيد.

صفحه 31:
‎٠‏ با كاهش قضاوت و افزایش خودپذیری, به طور معمول آشکار می شود که نیازی نیست با قربانی کردن ارزش هایمان حقیقت را تحریف کنیم برای پیروی از «خط مشی های ارزشی» (هایس و دیگران, 1999( ‎wh ulel‏ در حضور دیگران به صداقت خود اقرار كنيم, در اين مرحله از آموزش به کار گیری این اصل اخلاقی منفرد می تواند آثار دگرگون ساز مثبت زیادی داشته باشد. توجه داشته باشید به درمانجویان اين مسئله را نیز توضیح می دهیم که طی اين مرحله در کنار دروغگویی هر شکل دیگری از گفتار خطرناک منع می شود.

صفحه 32:
* ۲ دزدی نمونه دیگری است از آنچه به طور معمول ‎sly‏ دیگران خطرناک است و غیر اخلاق به حساب مى آید. وقتی از درمانجویان خواسته می شود چیزی را که مال انها نيست, ‎ing‏ اغل می گویند هرگز دزدی نمی کنند, پس این تکلیف چالش زیادی ایجاد نمی کند. اما وقتی تصریح می کنیم این شامل اعمالی مثل تماس های غیرکاری با تلفن محل کار, دیر رسیدن به محل کار و ترک زودتر از موعد محل کار, تظاهر به بیماری برای نرفتن به محل ‎OWS‏ سرقت ادبی, کپی کردن غیرمجاز سیدی و غیره نیز هستند اوضاع تغییر می کند.

صفحه 33:
۰ در واقع, دزدی می تواند تا آشکارا بسیار تغییر ناپذیر باشد. مانند مور دروغ گفتن. نمی توانیم چیزی بدزدیم, مگر آنکه قبل از ارتکاب به عمل میل شدیدی به حسهای بدنی خوشایند یا بیزاری از حس های ناخوشایند داشته باشیم بهتری داشته باشیم.

صفحه 34:
* ۳. مصرف مواد رفتار خطرناک دیگری است که بر پایه حس های بدنی ناخوشایند قرار دارد, چه آزارنده و چه مطلوب. این کار مانع بذل توجه می شود و در عین متعادل ماندن و توجه پایدار لحظه به لحظه را به حال خود رها می کند. مصرف مواد یکی از بزرگترین موانع مراقبه ذهن آگاهی ات و به شدت‌یرای هار واکنش هاى عاديت:(اكتستابى) بيه قعال سازی شبکه های عصبی پیش پیشانی وابسته است. وقتی مواد اين گذرگاهها را بازداری زدایی می کنند, رفتارهای اغلب خطرناک از بازداری ‎eae lay‏ شتوتدوتروی تن دهند, مضرف:مواد جاتع از احساس كردن تجربه افکار و حس های بدنی هم ظهور) می شود یا اينکه احساس هایی را تسهیل می کند که پذیرفتنی تر به نظر می رسند. به عبارت دیگر, مصرف مواد مانع پذیرش تجربی می شود. سوء مصرف الکل و دیگر داروها یکی از بزرگترین موانع کاربرد يا ارتقای مهارتهای ذهن آگاهی است و احتمال پاییندی به دیگر اصول اخلاقی را نیز کاهش می دهد.

صفحه 35:
۶ ۴. محدود کردن حس اراده از همان سبک پردازش اطلاعات پیروی می کند.برای مثال قبل از قتل ارادی بطور معمول احساس ترس یا خشم شدید می کنیم. البته چند استثنا نيز وجود دارند, مانند سایکوپاتی شدید

صفحه 36:
* . برای مثال پژوهش سایکوفیزیولوژیک چنایی دکتر ویلیامز و دکتر هایتس در دانشگاه تاسمانیا نشان داد سطح برانگیختگی فرد قبل از ارتکاب به قتل بالاتر است و طی ارتکاب به قتل کاهش است. و ‎SIG I ob‏ به قتل کاهش و بلافاصله بعد از قتل كاهش مى يابد. به هر حال بیشتر درمانجویان و کاراموزان ما سایکویات نیستند و فکر قتل برایشان استرس آور است و به طور معمول معطوف ‎a‏

صفحه 37:
۶ ویژگی بارز مرحله چهارم 1116871 عبارت است از ایجاد شفقت نسبت به خود و دیگران چگونه می توان شفقت را پرورش داد, در حالی که رنجی به اندازه گرفتن جان یک فرد یا حیوان را تحمیل می کنیم؟ بله, درست است که گاهی در حال جارو کردن تکه های نان از کف آشیزخانه چند مورچه را می کشیم, بدون اینکه احساس قاتل بودن کنیم پا حتی توجهی به آن داشته باشیم, با وجود اين رنجی را ایجاد کرده ایم. اين قضیه گاهی به نظر درمانجویانی که هنوز به حد کافی خودآگاهی و تعادل فکری به دستٌ تیاوردة ‎ial‏ آتدکن افراظی نی زننند. با این حال ان نتیک ناهتتنیازانه پردازش اطلاعات هنوز رفتار خودکار نامیده می شود (کابات زین, ۲۰۰۵: سیگال و دیگران, ۲۰۰۲), و عامل حفظ رفتارهای غیرمفیدی است كه به عود وضعیت روانشناختی می انجامند. وقتی افراد مرحله چهارم را آغاز می کنند, به طور معمول بینش کافی برای ادراک مزایای فردی پرهیز از کشتن را به دست می آورند و اغلب گزارش می کنند که با اولین کوشش توانمند شده اند.

صفحه 38:
* ۵. پنجمین عمل خطرناک عبارت است از رابطه جنسی ناخواسته به دلایل روشن, اغلب افراد به خوبی درک می کنند که سوء استفاده جنسی خطرناک است و موجب می شود فرد به درمان روانشناختی نیاز پیدا کند. در بافت معمولی مانند روابط صمیمانه تلاش برای ممانعت از اعمال جنسی خطرناک نشان دهنده اهمیت و احترام برای شریک جنسی است. این کار هنگامی که هر دو نفر خواستار عمل جنسی باشند, احتمالا موجب لذت بيشتر خواهد شد و متعاقبا جنبه های مهمی از رابطه شامل خلاقیت, پیوستگی و دلبستگی سالم ارتقا می ‎wh‏

صفحه 39:
‎٠‏ تغییرات مغزی مرتبط به تمرین همدلی ‏* پژوهش با استفاده از ابزار تصویربرداری موج مغناطیسی کارکردی نشان می دهد که تمرین منظم مراقبه عشق ورزی- مهربانی در مرحله چهارم ۷۱۳8۲ سلول های مغزی مرتبط با همدلی را قعال می کند (لوتز و دیگران: 0۳۰۰۸ لوتز و همکارانش ثابت کردند که هیجان ها و حالات ذهنی مثبتی مانند شفقت و مهربانی را می توان با تمرین مراقبة منظم آموخت.

صفحه 40:
براساس این پژوهش و پژوهش های قبلی, دو ناحیه اصلی مغز با توانایی به اشتراک گذاشتن هیجانات و همدلی ارتباط خاصی دارند. اینسولا که ناحیه مغزی در عمق لوب پیشانی است, در تشخیص هیجانات نقش محوری دارد. اين ساختار در طراحی پاسخ های فیزیولوژیک به هیجانات مانند نرخ ضربان قلب و فشار خون و انتقال اطلاعات به دیگر نواحی مغز نیز نقش اساسی دارد. منطقه دیگو کدر چجزنت هقدلی آهضیت دازده‌غبارت است: ار مجل اتضال تین لوپهای گیجگاهی. و بش ری در مکوه زاست. این ناجیه پردازش همدلی و به ویژه توانایی ادراک حالات ذهنی و هیچانی دیگران را بر مراقبه کنندگان کهنه کار بیشتر از تازه کارها توسعه پیدا کرده است. عهده دارد. پژوهش لوتز و دیگران (۲۰۰۸) نشان ميهد كة.اين 5و تاحية له قور متشخضی در

صفحه 41:
* مهارت عشق ورزی-مهربانی را چه موقع بهتر است آموزش داد؟ * الگوهای درمانی مختلف و همین طور رویکردهای سنتی بودایی, مراقبه عشق ورزی مهربانی را در برنامه آموزیش ذهن آگاهی زودتر تعلیم میدهند؛ گاهی بلافاصله بعد از شروع آموزش, مانند اس ان گونگا و آخلاف وی, ۱/۱08۲ روش ینمی بوزمین: را چه کار می گیرد: (بزای مثال: هایت. ۱۹۸۷): ‎gi cats gal gal‏ اين ايده است كه وقتي.مضامين ذهنئ داورانه هنوز در زتدكى روزموه بیچسته اند ظرفیت عشق غیرمشروط را به سختی می توان ایجاد کرد. آیا در حالی که هنوز علائم اضطراب وجود دارند, واقعة می توانیم خود را به طور قطع قانع کنیم که اوضاع.امنو آمان: است؟ آیانمن توانیم خود:را دزمان کنیم: در حالین که بهترین: دوستمان به گونه ای برخورد می کند که گویا خودبیزاری تمام زندگی مان را فرا گرفته است؟ آیا می توانیم از ته دل برای همسایه دردسرساز آرزوی موفقیت كنيم, در حالى كه در حضور او حس تنفر وجودمان را تسخير مى كند؟ آيا مى توانيم مشتاقانه آرامش و همنوايى مان را با تمام كائنات قسمت كنيم, در حالى که خلق افسرده مان اجازه نمیدهد تمیکز لازم برای احساس تأسف نسبت به خودمان را داشته باشیم؟

صفحه 42:
© فتطی قیاسی بز این است که‌باید قبل از کاشتن پذزهای جدید: باغچه را وجین کنیم, وگرنه علف های هرز به سادگی جوانه ها را از بین خواهند برد. این قیاس معقول به نظر می رسد, اما تا قبل از پژوهشهای اخیر هیچ سند تجربی دال بر بهترین ترتیب ارائه درمان وجود نداشت. بارنهوفر" و همکاران (۲۰۱۰) تأثیرات افتراقی فنون ذهن آگاهی تنفس و مراقبه عشق ورزی- مهربانی بر تواجی بش پیشانی و اقزافینا به افسودگن بالیبی»رانبا استفاده از الکتروانسفالوگرافی (286) و دیگر سنجه ها بررسی کردند. بعد از یک دوره مراقبه پانزده دقیقه ای نتایج به دست آمده, فارغ از فن مورد استفاده. حاکی از فعالیت بیشتر در نواحی پیش پیشانی چپ بود. نتیجه بسیار سودمند برای درمانگران اين بود که گرایش شرکت کنندگان به نشخوار فکری نتایج را تعدیل می کرد.

صفحه 43:
* شرکت کنندگانی که نشخوار فکری بیشتری داشتند, به ذهن آگاهی تنفس پاسخ میدادند نه عشق ورزی- مهربانی, و شرکت کنندگانی که نشخوار فکری پایین تری داشتند, بیشتر به عشق ورزی- مهربانی پاسخ میدادند تا ذهن آگاهی تنفس, هر دو شکل مراقبه سودمندند, اما مولفان به شاخص های افتراقی ارائه آنها در درمان درمانجویان سابق افسرده اشاره می کنند. اگرچه این یک پژوهش گوچگ مقیاین اسب (بعداد-۱۵): اما اولین داده تجزیی زا برای حمايت: أز ساختاز سلسلة هزاتبى اراثة درمان در 1181 به دست میدهد: پیاده سازی ذهن آگاهی تنفس در اولین دوره آموزش براى پرداختن باد لیشوار و دیگر فرايندهاي فکری فرمایید. و پادسازی مراقبة بعد مهربانی در آخرین دوره آموزش برای ارنمای شیفت بعد از خنثی شدن نشخوار و دیگر افکار غیرمفید

صفحه 44:
همدلی به عنوان کار کردی از بی خودشدگی قبل از ذهن آگاه شدن بیشتر به آنچه هستیم و م تر از آن, آنچه نیستیم, تجربه تکراری چهار وجه زیر که پیوسته «ورد شناسایی قرار می دهیم, مفهوم خود تداوم می بخشد 1- ادراک محرک حسی 2- ارزشیابی این محر کها به واسطه, رابطه شان با سیستم های عقاید ريشه دار 3- تجربه حسی حرکتی مشتق از این ارزشیابی 4 پاسخ به تجربه و پسخوراند با پیامدی که تناسب پاسخ را تعیین می کند (برای مطالعه تبیین دقیقی از الگوی هم ظهوریر. ک. فصل دوم)

صفحه 45:
‎٠‏ همان طور که در فصول قبل بحث شد, بدون ذهن آگاهی کانی دانش ما درباره خود محدود, شکننده و آسيه يذير خواهد بودر زیرا پیوسته در خطر مواجهه با انتقادهاى خود و ديكران يا فقدان اعتبار قرار خواهد داشت. از دیدگاه ذهن آگاهی, مشکل اصلی پیش همانندسازی با مسائل دنیوی ناپایدار اين است که همه چیز تغییر می کند, هر آنچه با آن هماترساری هن کتیم: جلرم ‎pain‏ اس ‎Long‏ ‏احساس فقدان عمیقی خواهیم داشت که نتیجه اش جوانه زدن درد روانشناختی از ناهشیاری است

صفحه 46:
۰ وقتی آموزش ذهن آگاهی شروع می شود (مرحله اول 1/181), درمانجویان به طور پیشرونده در می یابند که همه هسهای بدنی و افکار, رویدادهایی گذرا هستند که پیوسته می ایند و مى روند.

صفحه 47:
برای مثال پی بردن و فاجعه انگاری (ارزشیابی) اینکه نمی توانم بسیاری از مواردی را که خوانده ام ادراک حسی) بخاطر آورم, موهای بدنی ناخوشایندی ایجاد می کند (تجربة احشایی) که برای مثال سبب می شود احساس ناتوانی کرده و مردود شدن در امتحان را پیش بینی کنم (واکنش), توجه داشته باشید که واکنش من در این مورد ذهنی

صفحه 48:
* در نهایت وقتی مردود شدم (پسخوراند), ایده قوی نبودن در درس خواندن تایید می شود و این ایده حس عمیق شکست را تقویت می کند. در اين مثال انتقاد از خود به موفقیت تحصیلی فرر و طرحواره متناظر آن محدود است. در دیگر موارد, ارزش خود ممکن است بر پایه به رسمیت شناخته شدن خلاقیت فرد در محیط کار, توانایی در ترفیع خانواده مطابق هنجارهای اجتماعی یا جذابیت جسمی باشد

صفحه 49:
* ارزش خود * اگر معنای خود فقط یک سازه باشد (کلی, ۱۹۹۵), پس ارزش خود چیست؟ ویژگی خاص افسردگی, ارزش خود پایین است. براساس ادبیات پژوهشی مربوط به شناخت درمانگری سنتی خودارزشیابی های منفی که به ارزش خود پایین می انجامند, بايد مرکز توجه مداخله درمانی باشند (برای مثال, یک و دیگران, ۱۹۷۹). به عبارت دیگر, اهداف مداخله همان علائم اختلال هستند. با وجود اين تمایز مهمی بین چگونگی ادراک فرد از خود (برای مثال در اززش بایین) :و هیزان:دلتستکن معطوق: به:خودپندازه وجود دارد.

صفحه 50:
* به گونه ای متناقض, شخصی که ارزش خود پایینی را تجربه می کند. نسبت به جنبه های شخصی منفور دلبستگی بسیار زیادی ایجاد می کند. این مسئله به طور ناخواسته ديدكاه هاى ارزنده ساز مربوط به خود 7 تقويت می کند. از اين رو دلبستگی به حس خود و خودارزشیابی های منفی که به ارزش خود پایین می انجامند, شانه به شانه یکدیگر پیش می روند. هرجه خودپنداره منفورتر باشد, اهمیت بیشتری به آن داده می شود و متالیا در زندگی روزمره اهمیت بیشتری می باید شود و به کسی میدان این حالت نیز در الحملة جان استور دس را ایجاد و حفظ می کند

صفحه 51:
۰ دو پایگاه خودپذیری ۶ اکتساب خود پذیری به توانایی فرد برای خودارزشی بستگی دارد و ممکن است به عنوان تجربه دوبعدی مفهوم سازی شود. درمانجویان می توانند بیاموزند خود را به واسطه يسخوراند بيرونى يا تجربه درونى كسلش از خود و همدلى بيذيرند.

صفحه 52:
موضع بیرونی خود پذیری به طور معمول اعتقاد بر این است که وقتی حس خودارزشی فرد به دلیل عدم تأیید در گذشته پایین باشد, به رسمیت شناختن نکات خوب ایشان سودمند خواهد بود. برای مثال درمانجویی که تشخیص اختلال شخصیت مرزی" (58۳0) را دریافت کرده است, احتمالا با مشکلات تنظیم هیجان. حس خودارزشی پایین. ترس از طرد و ترک شدن روبه روست که از ناموثق سازی یا تجارب تروماتیک در دوران کودکی آموخته شده است. متعاقبا این درمانجو باید مطمئن شود که مورد انتقاد قرار نمی گیرد يا ترک نمی شود. نیاز به کسب اطمینان می تواند شکل های مختلفی به خود بگیرد, مانند آزمودن حدود دلبستگی همسر یا یک دوست يا ابراز صریح نیاز به تأیید.

صفحه 53:
* موضع خود پذیری درونی شده ۰ پایگاه دوم خود پذیری با توجه به مزیت خودآگاهی و گسلش, به طور خودجوش ظاهر ديكران 8 انجام دادن کاری نیست, بلکه می توانيم با حضور بيشتر در تجربه و درک. يذيرش و لذت بردن از أن كاملا احساس خرسندى

صفحه 54:
تمرین ذهن آگاهی در پردازش درونی سازی موضع خودارزشی نقش مهمی دارد و خود پذیری نیز مى تواند از آن حاصل شود. درک اينکه خود پذیری یک سازه بوده و مثل افکار و حسها نابايدار است منتوانة نياز به تسخورانة

صفحه 55:
۶ افزایش توانایی در گسلش از معنای خود, نیاز به تایید بیرونی در مورد اینکه چه کسی هستیم را کاهش می دهد. برای داشتن احساس ارزشمندی مقبول و مرتبط بودن با دیگران, کمتر به دیگران نیاز خواهیم داشت. خودپذیری و خرسندی در زندگی به طور متناقضی با رشد توانايى رها كردن معناى خود جامد (انعطاف نايذير) ارتقا مى يابند

صفحه 56:
* آموزش در مرحله چهارم ‎٠‏ اصول ‏* بعد از هر جلسه مراقبه با استفاده از حس های بدن به عنوان وجه اساسی, حدودا با پنج دقیقه آموزش همدلی ادامه میدهیم. این شامل تمرکز بر حس, های بدنی ظريفه خوشایند (اغلب در سینه, ناحیه بدن يا كف دست است تا ذهن فقط افکار مثبت را تسهیل کند. سپس با تجربه فارغ از تنش, درمانجویان افکار مثبتی را تولید می کنند که آغلب شامل آرزوی ایجاد صلح برای خود. شفقت برای خود و دیگران, و ایجاد آگاهی و تعادل فکری بیشتر است.

صفحه 57:
* با توجه به اصول هم ظهور بحث شده در فصل دوم. ایجاد چنین افکار مثبتی به طور معمول به حسهاى بدنی هماهنگ مانند حس جریان گرما و ارتعاش در نقاط مختلف بدن می انجامد. وقتی درمانجویان سه دقیقه افکار نیک برای خود ایجاد کردند, سه تا بنج دقیقه را صرف تدوين آرزوى در ميان گذاشتن آرامش: شفقت و شایستگی شان با دیگران می کنند (ر.ک: درسنامه همدلی اساسی در ضمیمه الف - مرحله جهارم- يا قايل. صوتى ,شماره ۱۰ geet & oe oe Dee ef

صفحه 58:
* تدوین این افکار در حالی که توجه زمینه شامل حس های بدنی خوشایند است, تجربه قوی و شایسته عنوان «متعالی» می دانند.

صفحه 59:
‎٠‏ بخشایشگری ‏* مرحله چهارم می تواند برای درمانجویان شگفت انگیز باشد. بعضیها ممکن است عمیقا متأثر شوند و آن را ابراز کنند؛ بسیاری در اولین جلسه اشک می ریزند. به طور معمول بخشیدن واقعی خود يا دیگران یک تجربه هیجانی دارد. درمانجویانی که دوره های طولانی را صرف مراقبه ذهن آگاهی کرده اند (شامل مولف), دریافته اند که کیفیات همدلانه اساسی و پربار به طور معمول حالت امنیت و رضامندی, حس پیوستگی اجتماعی و علاقه راستین به شادکامی دیگران را می پرورانند (چندیرامانی, ورما و دار, ۵ گونکا, ۱۹۸۷؛ هارت, ۱۹۸۷؛ کابات -زین, ۲۰۰۵).

صفحه 60:
* پیاده سازی مرحله چهارم * تمرین همدلی اساسی در ۷۱۱۵8۶۲ از سنت ویباسانا پیروک ست کنجر آيج تمرين مستلزم گذراندن جلسات ذهن آگاهی (مراقبه نشسته) و بودن در حالت ذهنى ارام و متعادل است. ار او فردی تحریکاتی باشد, تمرین آگاهی تنفسی بسیار منفی خواهد بود, پس تمرین همدلی اساسی در جلسه حاض امکان پذیر نخواهد بود و بهتر است به جلسه بعد موکول شود

صفحه 61:
* همان طور که پیشتر گفتیم, تمرین زمینه همدلی ما را ملزم می کند که ابتدا بر بدن تمرکز کنی یعنی جایی که یک جریان خوشایند از حس های ارتعاش وجود دارد. این حس های خوشایند شبه الکتریکی به طور معمول هنگام تمرین روشهای وارسی پیشرفته رایج ترند (ر.ک: سیدی پیشرفته, کایون, 0۲۰۰۵). بعد از چند دقیقه ما حسها و افکار همدلانه را به کسانی که در رابطه با آنها دچار تعارض هستیم, معطوف می کنیم, با اين درك كه عامل تعارض بر پایه ناآگاهی به آنچه در مرحله اول آموخته ایم قرار داشته است. اين مرحله از شرطی سازی تقابلی استفاده می کند که در آن به طور معمول یک محرک آزارنده (برای مثال چهره با صدای کسی که با او مشکل داریم / خواهیم داشت) با افکار نیک و جسهای بدنی خوشایند جفت می شود.

صفحه 62:
* از آنجا که پیاده سازی برای بعضی درمانگران همیشه آسان نیست, تا وقتی زمینه درمانجو در آگاهی به حسهای واقعی بدنی حفظ می شود, می توان از تصویرسازی نیز استفاده کرد. درسنامه کوتاه موجود در ضمیمه «الف» رابطه تصویرسازی و حس های بدنی را روشن مى

صفحه 63:
زمان و نحوه به کار گرفتن مرحله چهارم وقتی درمانجویان برای مرحله چهارم آماده می شوند, اجرای تمرین همدلی اساسی - چه به صورت گروهی یا جلسات یک به یک - با آنها اهمیت پیدا می کند تا اطمینان حاصل شود که فرایند روشن و واضح است و براساس اینجا و اکنون قرار گرفته است. درمانجویان تشویق می شوند تا بعد از هر تمرين. مراقبة نشسته, صبح و عصر به مدت پنج تا ده دقیقه آن را تمرین کنند. تأکید بر نیاز به آرام کردن هر تنش باقی مانده احتمالی در بدن و ابتدائا داشتن افکار پاک و مثبت ضروری است, چرا که نمی توانیم در عين داشتن افکار منفی یا تتش عضلانی شدید آرامش و همنوایی را در میان بگذاریم.

صفحه 64:
* باز - ارزیابی خود * عود یکی از موانع مهم پیشرفت درمانجو در هر نظام درمانی است که تغییر رفتاری را ایجاد مى کننده حتی هنگامی که مداخله و اندکی پیشرفت صورت گرفته باشد (مارلات و گوردون, ۱۹۸۵) عود را میتوان به عنوان بازگشت به ذهن ناآگاهی مفهوم سازی کرد. یک دلیل عود عبارت است از مواجهه با تجارب بسیار چالش برانگیز اغلب مورد اجتناب واقع شده که فرد در مواجهه با آن به عادات گذشته بازگشت می

صفحه 65:
۰ جان کابات زین و همکاران (سالمون و دیگران, ۱۹۹۸) اظهار کرده اند در برنامه های مبتنی بر ذهن آگاهی به روش های زیر به مسئله عود پرداخته شود: * ۱. با تأکید بر تازگی هر لحظه, شامل الگوهای رفتاری که ممکن است کهنه و عادتی به نظر برسند (برای مثال تنفس, نگرش های مربوط به سلامتی و انگیزه معکوس کردن عادات قدیمی) 1# ۲: با فراتر رفتن از برچسبهایی که اغلب با رویدادهای عود رابطه دارند, مانند پسرفت., بازگشت يا حتی عود و مواجهه با تجربه به عنوان فرصتی برای توجه متمرکز تجدید شده

صفحه 66:
3° "عودها را می توان به عنوان رویدادهایی با ویژگی های آشنا و در عین حال دارای کیفیت های جدید و بی همتا درنظر گرفت که فرصتهای بالقوه ای برای رشد و تغییرند. تغییر رفتاری وروانشناختی هميشه شامل فرایندی ‎iby,‏ غیرخطی, با چرخه های بازگشت کننده, تجدید سازمان دهنده و سامان دهنده اند.

جهت مطالعه ادامه متن، فایل را دریافت نمایید.
34,000 تومان