صفحه 1:
۰ کته از سبک زندگی پیامبر خاتم (ص)

صفحه 2:

صفحه 3:
هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می رفت. ۲-در راه رفتن قدم ها را بر زمین نمی کشید. س-نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود. ۴-هرکه را می دید مبادرت به سلام می کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت. ۵-وقتی با کسی دست می داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی کشید. ۶-با مردم چنان معاشرت می کرد که هرکس گمان می کرد عزیز فرد نزد آن حضرت است. ۷-هرگاه به کسی می نگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمی کرد. ۸-هرگز به روی مردم چشم نمی دوخت و خیره نگاه نمی کرد. 9-چون اشاره می کرد با دست اشاره می کرد ته با چشم و ابرو. ۰ ۱-سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی شد لب به سخن نمی گشود.

صفحه 4:
۱ ۱-هرگاه با کسی. هم صحبت می شد به سخنان او خوب گوش فرا می داد. ۳-چون با کسی سخن می گفت کاملا برمی گشت و رو به او می نشست. ۱۳-با هرکه می نشست تا او اراده برخا نمی کرد آن حضرت برنمی خاست. ۱۴-در مجلسی نمی نشست و برتمی خاست مگر با یاد خدا. ۱۵ -هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می نشست نه در صدر آن. ۶-در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی داد و از آن نهی می کرد. ۱۷-هرگز در حضور مردم تکیه نمی زد. ۸-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود. ٩-اگر‏ در محضر او چیزی رخ می داد که ناپسند وی بود نادیده می گرفت. ۰ ۲-اگر از کسی خطایی صادر می گشت آن را نقل نمی کرد.

صفحه 5:
۱ ۷-کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمی کرد. ۲۲-هرگز با کسی جدل و منازعه نمی کرد. ۲۳-هرگز سخن کسی را قطع نمی کرد مگر آنکه حرف ‎gi‏ و باطل بگوید. ۲۴-پاسخ به سوالی را چند مرتبه تکرار می کرد تا جوایش بر شنونده مشتبه نشود. ۲۵-چون سخن ناصواب از کسی می شنید. نمی فرمود« چرا فلانی چنین گفت» پلکه می فرمود « یعضی مردم را چه می شود که چنین می گویند؟» ۲۶-با فقرا زیاد نشست و برخاست می کرد و با آنان هم غذا می شد. ۷-دعوت بندگان و غلامان را می پذیرفت. ۲۸-هدیه را قبول می کرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود. 9 -بيش از همه صله رحم به جا مى آورد. خویشاوندان خود احسان می کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد.

صفحه 6:
۳۱-کار نیک را تحسین و تشویق می فرمود و کار بد را تقبیح می نمود و از آن نهی می کرد. ۳۲-آنچه موجب صلاح دین و دتیای مردم بود به آنان می فرمود و مکرر می‌گفت هرآنچه حاضران از من می شنوند به غایبان برسانند. س۳س-هرکه عذر می آورد عذر او را قبول می کرد. ۴-هرگز کسی را حقیر نمی شمرد. ۳۵-هرگز کسی را دشنام نداد و يا به لقب های بد نخواند. ۳۶-هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را تفرین نکرد. ۳۷-هرگز عیب مردم را جستجو نمی کرد. ۳۸-از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی گرفت و با همه خوشخو بود. ۳۹-هرگز مذمت مردم را نمی کرد و بسیار مدح آنان نمی گفت. ۰-بر جسارت دیگران صبر می فرمود و بدی را به نیکی جزا می داد.

صفحه 7:
۱ ۴-از بیماران عیادت می کرد اگرچه دور افتاده ترين نقطه مدينه بود. ۴۲-سراغ اصحاب خود را می گرفت و همواره جویای حال آنان می شد. ۴۳-اصحاب را به بهترین نام هایشان صدا می زد. ۴-با اصحابش در کارها بسیار مشورت می کرد و بر آن تاکید می فرمود. ۴۶-میان یارانش انس و الفت برقرار می کرد. ۷-وفاد! مردم به عهد و پیمان بود. ۸-هرگاه چیزی به فقیر می بخشید به دست خودش می داد و به کسی حواله نمی کرد. ۹-اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می آمد نمازش را کوتاه می کرد. ۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می کرد نمازش را کوتاه می کرد.

صفحه 8:
st ۱ ۵-عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران می رسید. ۵۲-احدی از محضر او نا امید نبود و می فرمود « برسانید به من حاجت کسی را که نمی تواند. حاجتش را به من برساند.» ۳ه-هرگاه کسی از او حاجتی می خواست اگر مقدور بود روا می فرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعده ای نیکو او را راضی می کرد. ۵۴-هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد. ۵۵-پیران را بسیار اکرام می کرد و با کودکان بسیار مهربان بود. ۶ه-غریبان را خیلی مراعات می کرد. ۷-با نیکی به شروران؛ دل آنان را به دست می آورد و مجذوب خود می کرد. ۵۸-همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت . ٩-چون‏ شاد می شد چشم ها را بر هم می گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی کرد. و-اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمی شد .

صفحه 9:
۱ ۶-مزاح می کرد اما به بهانه مزاح و خنداندن: حرف لفو و باطل نمی زد. ۲-نام بد را تغییر می داد و به جای آن نام نیک می گذاشت. ۶۳-بردباری اش همواره بر خشم او سبقت می گرفت. ۴-از برای فوت دنیا ناراحت نمی شد و پا به خشم نمی آمد. ۶۵-از برای خدا آنچنان به خشم می آمد که دیگر کسی او را نمی شتاخت ۶-هرگز برای خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حریم حق شکسته شود. ۷-هیچ خصلتی نزد آن حضرت منفورتر از دروغگویی نبود. ۸-در حال خشنودی و نا خشنودی جز یاد حق بر زبان نداشت. -هرگز درهم و دیناری تزد خود پس انداز نکرد ۷۰-در خوراک و پوشاک چیزی زیادتر از خدمتکارانش نداشت.

صفحه 10:
۱ ۷-روی خاک می نشست و روی خاک غذا می خورد. ۲- روی زمین می خوابید. ۷۳-کفش و لباس را خودش وصله می کرد. ۴-با دست خودش شیر می دوشید و پای شتر ش را خودش می بست. ۷۵-هر مرکبی برایش مهیا بود سوار می شد و برایش فرقی نمی کرد. ۷۶-هرجا می رفت عبایی که داشت به عنوان زیر انداز خود استفاده می کرد. ۷-اکثر جامه های آن حضرت سفید بود. ۸-چون جامه نو می پوشید جامه قبلی خود را به فقیری می بخشید. ۹-جامه فاخری که داشت مخصوص روز جمعه بود. ۸۰-در هنگام کفش و لباس پوشیدن همیشه از سمت راست آغاز می کرد.

صفحه 11:
۱ -ژولیده مو بودن را کرا ۲-هميشه خوشبو بود و بیشترین مخارج آن حضرت برای خریدن عطر بود. ۸۳-هميشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک می زد. ۸۴-نور چشم او در نماز بود و آسایش و آرامش خود را در نماز می یافت. ۸۵-ايام سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه می داشت. ۶-هرگز نعمتی را مذمت نکرد. ۷-اندک نعمت خداوند را بزرگ می شمرد. ۸-هرگز از غذایی تعریف تکرد یا از غذایی بد نگفت. ۹-موقع غذا هرچه حاضر می کردند میل می فرمود. ۰-در سر سفره از جلوی خود غذا تناول می فرمود.

صفحه 12:
۱-بر سر غذا از همه زودتر حاضر می شد و از همه دیرتر دست می کشید. ۲-تا گرسنه نمی شد غذا میل نمی کرد و قبل از سیر شدن منصرف می شد. ۳-معده اش هیچ كاه دو غذا را در خود جمع نکرد. ۴-در غذا هرگز آروغ نزد. ۵-تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمی خورد. ۶-بعد از غذا دستها را می شست و روی خود می کشید. ۷-وقت آشامیدن سه جرعه آب می نوشید؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله. ۸-از دوشیزگان پرده نشین با حیاتر بود. -چون می خواست به منزل وارد شود سه بار اجازه می خواست. ۰ -اوقات داخل متزل را به سه بخش تقسیم می کرد: بخشی برای خدا. بخشی برای خانواده و پخشی برای خودش بود و 9 بز با مردم قسمت می کرد. خودش را

صفحه 13:
يايان ۷ موضوع :۱۰۰ نکته از سبک زندگی پیامبر خاتم (ص) ی نع ها

رایگان