صفحه 1:
سلام و درود
صفحه 2:
مولفین کتاب درسی شما » ادبیات فارسی را به ۳
. قلمرو (شاخه) تقسیم کر ده اند
صفحه 3:
صفحه 4:
ms Fi ate SO ١
سر
له بدوحا لكب زه كفب بعك صد ف
ين ST سست هره از غرور
co قود
ويد کی بر Suet
a
ره يل wast کرو هگر
7
ds aay ew
Le eee
مرس ۰
اه ی يسركل روو بد حدقا
Pipa on wel ree
aa 8
اف bo ae ع مد چر مرح
یم
زد يدم سن تحر عبتاك
۳
eg me از
Sate we
مت
Bh ate ate ony
afin gh nee Pos
5
7 72
اس تزا ورط. کر LD
7 ی
كك بان خبره و فاعوئل ان .کح رن أوسشس اند
صفحه 5:
صفحه 6:
کسه بسه دهانسر » زدد کف چونصدف کله چو تسیریکه رود .2
بسر هدف
[Beeps اک eto acs ree
سويهدفمي رود راسنوسریع به پیشمیرفت a5 asp i
صفحه 7:
کفت دیبرمترکه » بسکتاهنم تاج سر ابو صحرا » عنم 3
معني چشمه با خود گفتمیناصر Oe ee
كه 5 دشتهستم . : چشمه خودشرا سببنيبايیو طرا امعم
onl دشتها مد باند
صفحه 8:
چونسنوم» سبزه در آغوشرمن بسوسهرَنُد بسر سر و بسر دوشمن4
قتیتند و تیز حرکتکنم ( جاریمیشوم) سبزه me منسبزه ي-
se فته با هايجویابه سر وتنم را غرقب وسه
صفحه 9:
چونسگشلیم ز سر »هو شکن . عله بسبیندیخ خود را بسهمن5
شکن: مفعولبیج و خم زلف
[0 Se poor
سر عم es oles 0 axes
یر ای سرا ی سس اسان رک
كانه مضراء اول کناب ار عاف شدن ان
معنیبیت هرگاه چینموهايم رلبگشایم(کنایه ازامولج نداشته باشم) ماه چهره-
ي زيبايخود در را لیینه ي ( منابولال) منمیبیند
صفحه 10:
قطردی بایانکه درلفتد به خاک زو بدمدبسگهر 6
تلبناک 1
| معنهييت قطره ي بارانبه که زمینمیافتد , گلهاییچونمروارید درخشانرا- :
.ميروياند ۱
I
صفحه 11:
در بسرهن یه چو بسه پابارنشرد از خجلیسربه گویبارسره - 7
| معني بيت ab رن وقتي فردرازخد را در قوش جن بایان مي برد
١ مد ىا شان وعم د وا ) ازشرمندكّي سرافكنده خواهد شد
1
صفحه 12:
طبر زعن حلملسرمليه شد باغز » مصاحپسیولیه شد - 8
گرفتنابر در آسما
a ao ر ريك رك سم ee eco ogee yea eelane
.و باغ زيبايي و زینت خودش از را به من دست آورد
صفحه 13:
کلبسه هممینگو بسرلزنگی میکند از پسرتو مرزندگی_ 9
| معني بیت :گل با همه ي زيبايي و شکوهش از , برکت روشني وجود من زندگي
i
صفحه 14:
در بُن این پرده ی نیلوفری کیست کند با چو منی همسری 3
معني زیر لینآسمانآبيچه کسیمیت واند با من رابريک ند و هم شأنمناسن(-
| 5 هیچ کسهم شآنوبرابر مننیست )
صفحه 15:
یرتمط آنمستشده از فرور جفنو زمبداً چو کمیگشتور _ 11
معني با لینشیوه , چشمه ي زیبایمسنشده از تکیُرشبه پیشمیرفت-
.وقتيکه کمیاز سرچشمه أشدورشد
صفحه 16:
شید بسکیپحر خروشندملی سهمگنی نادید جوشندملی 12
بحر: دريا خروشیدن: بانگب رزدن, فریاد کشیدن
سهمگن ۰ محفف سهمکین , ترسنات . وحشت انگیز هراسنال
نادره ( موتت تادر ) بي هانند. کمیاب شکب طرفه
نادره جوشنده : ترکیب وصفي مقلوب . دارنده ي جوشش بي مانند
0
0
a ناگهان دريايي خروشان را رودرروي خود . دید دريايي ترسناك با جوششي
صفحه 17:
نسترد بسر آورشه» فشلککسرشه کسر شبدد سیه کسرشه» _
شدهمزهرد در
اغراق در توصیف بلندي صداي دریا
معني: دریا فریاد بلندي برآورد وگوش فلك راناشنوا کرده بود و چشمان سیاهش ,
| .زهره ي بیننده را پاره مي کرد
صفحه 18:
رلستسه مانند بکیزلزله .دادم تنشبر ترساحليّله _ 14
.معني: درست مانند زلزله اي بود كه تنش بر را تن ساحل تكيه داده بود |
صفحه 19:
چشمهی کوچکچوبه آنجایسید ولنهمه هنکلمه ی دریا بسدید _ 15
| .معنن چشمه ي کوچلكوقتییه آنجایگاه سید و , آنهم عظمنو غوغایدریا را ديد
صفحه 20:
خولسک زاریَیطه قدم دیکشد خویشتناز حادثه بسرتر - 16
كشد
1 تصميم گرفت خودش از را آن جاي خطرناك کناربکشد واز آسیب دریا ا
ند oon
۱ 1
صفحه 21:
لیکچنانخیرد و خاموشماند كز همه شیوینسخنی گوثرهاند _ 17
اك [ عا جار teas رده اموي Lup aes to کت 1512۳5۱2512
.شیرین سخني خود از را یاد برد و خاموش شد
مفهوم : با دیدن شكوهمندي دریا كوچکي خودش را دریافت و سکوت اختیار کر
صفحه 22:
* نام اصلی : علی اسفندیاری
© نام مستعار : نيما يوشيج
* متولد : ۲۱ آبان ۱۲۷۶ یوش
۰ مرگ : ۱۳ دی ۱۳۳۸ تهران
علت مرك :نات الزيه 7 دسا ماب
٠ زمينه فعاليت : شعر نو
* پیش : شاعر و معلم
* مدرک تحصیلی : فارغ التحصيل مدرسه عالى سن لوبى
۰ سالهای فعالیت :۱۳۰۱ ۱ ۱۳۳۸
if Vigra, Aig
ff ۸ “ap Wy
صفحه 23:
قلمرو زبانی :
لا معناى وازدهاى مشخص شده را با معدل امروزی آنهامقایسه کنید.
در بن اين برده نيلوفرى كيست كلد باجو منى همسرى؟
راست به مانشد یکی زلزله داده تنش برتن ساحلء يله
همسروكردندرمتنكنايه*
« از برابري کردن , هم شأني کردن و امروزه به معني « زناشويي, ازدواج
راست در متن به معني
« درست » و امروزه به معني سمت راست يا سخن درست است
صفحه 24:
8 بيت زير را بر اساس ترتیب اجزای جمله در زبان فارسی, مرقب کنید.
«کشت یکی چشمه ز سنگی جدا غلغلهزنء جهرهنماء تيزيا»
يك چشمه , جوشان , خود نما وتندرو از تخته سنگي جدا شد.
| هسته در نقش نهاد / جوشان: : گروه قيدي : ae The lee oe
| نما معطوف به قید تندرو : معطوف به قید / : از نشانه يا نقش نماي متهم :
تخته سنگ : متقم 1 : جدا مسند / : شد فعل اسنادي
صفحه 25:
قلمرو ادبی
| هر یک از بیتهای زیر را از نظر آرایههای ادبی بررسی کنید.
چون بگشایم ز سر مو شکن اه ببیند رخ خسود را به من
گه به دهان, بر زده کف چون صدف گاهچوتیری که رودبرهدف
چشمه: تشخیصو استعاره*ماه: تشخیصو استعاره* , مو سر / رخ و مود
شکن: مراعاتتظیر
: مو اسیتعاره از آبچشمه *شٍگن: استعاره از امولج خروشان* مصراع اول:
کنایه از آرام شدن
تشبیه : چشمه به تیرو صدفصدفو هدف: جناس ن اقصاختلافيچشمه وصد ف*
تشخیصو لستعاره *#مراعاتفظیر: و تیر هدف دهانو کف فب ردهانزدن: کنایه
از پ ن مستیو نشاط و نيرومندي
صفحه 26:
۲ با توجه به شعر نیماء « چشمه » نماد چه کسانی است؟
« نماد « انسان مغرور و خودخواه » یا « مردم خودخواه , ناهشیار و خود
7 آمیختن دو یا چند حس و یا یک حس با پدیدهای ذهنی (انتزاعی)» در کلام را «حسآمیزی»
میگویند.
نمونه: «حرفهایم مثل یک تکه چمن روشن بود.»
در این نمونه» سپهری از« روشن بودن حرف» سخن گفته است. «روشن بودن» امری
دیدنی و «حرف», شنیدنی است. شاعر در این مصراع» دو حسٌ بینایی و شنوایی را با هم
آميخته است.
# نمونهای از کاربرد اين آراية ادبی را در سرودة نیم بيابيد.
ليك چنان خیره و خاموش ماند كز همه شيرين سخني , گوش ماند
صفحه 27:
هروازه امكان دارد در معناى حقيقى ويا معناى غيرحقيقى بد كار رود. به منای حقیقی وژه
«حقيقت»و به معناى غيرحقيقى أن «مجاز» می گویند. «حقیقت» اّلین و رایجترین معنایی
است که از یک واژه به ذهن میرسد. «مجاز»» به کار رفتن واژهای است در معنی غیر حقیقی؟
بهشرط آنکه میان معتأی حقیقی و معتای شیر خقیقی واه ارتباط و پیوندی برقرر بائند معال:
پشت دیوارآنچه گویی: هوش دار تا نباشد در پس دیواره كوش ١ سعدى
صفحه 28:
همان طور که میدانید»«گوش» اندام شنوایی است و در این معنا؛ «حقیقت» است و نمیتواند در
بس ديوار بيايد؛ شاعر در اين بيت به مفهوم مجازى «كوش » يعنى «انسان سخن چین» تأ کید دارد.
اكنون به ذوبيت زير توج تماييدة 1
ما را سر باغ و پوستان نیست هرجا كه تويى تفرّج آنجاست > سعدى
عالّم ازشوروشرعشق خبرهيج نداشت فتنهانكيز جهان نركس جادوى توبود we ١
در بيت اؤلء وازة «سر» در مفهوم مجازى «قصد و انديشه» به كار رفته است. «سر» محل و
جايكاه «انديشه» است.
در بيت دوم؛ مقصود شاعر از وا «نركس» معنايى غير حقيقى؛ يعنى «جشم» است. أنجه كه
«گل نرگس» و «چشم» را به هم میپیوندد و اجازه میدهد تا یکی بهجای دیگری به کار رود,
«شباهت» میان آن دو است.
8 در شعر این درس, دو نمونه «مجاز» بیابید و مفهوم هر یک را بنوپسید.
صفحه 29:
قلمرو فکری
[آ] بس از رسيدن به درياء جه تغييرى در نگرش و نحوة تفر «چشمه» ایجاد شد؟
۲ معنی و مفهوم بيت زير را به نثر روان بنويسيد.
«نعره برآوردهء فلك كرده كر دیده سیه کرد شده زّهره در»
[Fl سرودة زير از سعدى استه محتوای آن را با شعر نیما مقایسه کنید.
یکی قطره باران ز ابری چکید خجل شد چوپهنای دریا بدید
که جایی که دریاست من کیستم؟ گراوهست حقاکه من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید. صدف در کنارش بهجان پروربد
بلندى از آن يافت كاو بست شد درنیستی کوفت تاهستشد
UF دوست داريد جاى كدام يك از شخصيتهاى شعر نيما ( جشمه؛ دريا) باشيد؟
sly انتخاب خود دلیل بیاورید.
صفحه 30:
ان خی ۶
در أبكيرى سه ماهى بود: دو حازم؛ يكى عاجز.
از قضاء روزى دو صيّاد بر آن كذشتند وبا يكديكر
ميعاد نهادند كه دام بيارند و هر سه را بكيرند.
ماهيان اين سخن بشنودند؛ آنكه حزم زيادت
داشت و بارها دست برد زمانةٌ جافى را ديدة يوده
سبك روى بدكار آورد واز آن جانب كه آب در
مى أمد» game x رفت. در اين ميان» صيّادان
برسيدند وهر دو جانب أبكير محكم ببستند.
درباره كليله و دمنه جه مى دانيد؟ ٠
