صفحه 1:
لا شناخت حل مسئله و ارائه الگوریتم
لا شناخت اجزاء لازم برای حل مسئله
Q
بررسی صحت الگوریتم
صفحه 2:
هدفهای رفتاری
:دانشجو پس از مطالعه این فصل باید بتواند
الگوریتمی را برای حل مسئله ارائه دهد.
* الگوریتم های مختلف برای یک مسئله را مقایسه کند.
1# شرط ها و حلقه ها را در الگوریتم بکار بیرد .
صفحه 3:
معد مه
در ژنذگن روژمره انسان ب مسائل مختلفي روبروست و برای هر کدام از این مسائل (حل
مشکلات) راه حلی و روشی را بر میگزیند. مسانلی از قبیل راه رفتن, غذا خوردن. خواییدن و غیره
که بشر تقریباً هر روز آنها را پیش روی خود دارد.
همه این مسائل نیاز به روشی برای حل کردن دارند مثلا راه رفتن باید با ترتیب خاصی و مراحل
معینی انجام شود. تا مسئله راه رفتن برای بشر حل شود. اصطلاحاً روش انجام کار یا حل مسئله را
الگوریتم آن مسئله مینامند
صفحه 4:
* تعریف الگوریتم
الگوریتم مجموعهای از دستورالعمل هاء برای حل مسئله میباشد که شرایط زیر
را بايد دارا باشد:
* دقيق باشد
* جزئیات کامل حل مسئله را داشته باشد.
* پایانپذیر باشد.
صفحه 5:
+ 2
* مراحل الگوریتم
برای حل یک مسئله باید الگوربتم آن مسئله را مشخص کنیم (یا بیابیم) که
اصطلاحاً طراحي الگوریتم برای آن مسئله نامیده میشود. در طراحی
الگوریتم معمولا سه مرحله زیر را از هم جدا میکنند:
* خواندن دادهها
* انجام محاسبات
* خروجیها
صفحه 6:
مثال الگوریتمی بنوبسید که دو عدد از ورودی دریافت کرده مجموع دو عدد را
محاسبه و چاپ نماید.
boas انجام محاسبات ورودیها.
مجموع دو عدد. جمع دو عدد. a,b
صفحه 7:
مثال: الگوریتمی بنوبسید که سه عدد از ورودی دریافت کرده مجموع و میانگین
.سه عدد را محاسبه و چاپ کند
خروجیها انحام محاسبات ورودیا
چاپ مجموع محاسبه مجموع a
جاب ميانكين محاسبه ميانگین b
صفحه 8:
معمولا درک یک الگوریتم با شکل راحتر از نوشتن آن بصورت متن میباشد. لذا
الگوریتم را با فلوچارت(10170131])نمایش میدهند. فلوچارت از شکلهای
زیر تشکیل میشود.
؟ علامتهای شروع و پایان: که معمولا از یک بیضی استفاده میکنند:
* علامتهای ورودی و خروجی: که معمولا از متوازیالاضلاع استفاده میشود:
صفحه 9:
*علامتهای محاسباتی و جایگزینی: برای نمایش دستورات جایگزینی و محاسباتی از
مستطیل استفاده می کنند:
جایگزین یا محاسبات
*؟ علامت شرط: برای نمایش شرط از لوزی استفاده میشود.
* علامت اتصال: برای اتصال شکلهای مختلف بهم از فلشهای جهتدار استفاده میکنند.
صفحه 10:
* فلوچارت مجموع سه عدد )> Begin
۳"
Read(a,b,c)
Sum < atb+c
Ave < sum/3
ii Write(sum,ave) 7
صفحه 11:
مثال: فلوچارتی رسم نمائید که دو عدد از ورودی دریافت کرده سپس محتویات دو
عدد را پا هم جابجا نماید.
صفحه 12:
emp
temp
temp
a
12
15
صفحه 13:
:فلوچارت مسئله بالا بصورت زیر خواهد بود
صفحه 14:
4 تمرین
١ فلوجارتى رسم نمائيد كه طول و عرض مستطيل را از ورودى دريافت
رده محيظ و عساحتت آلرا محابيه و حاب كتدد
۲- فلوچارتی رسم نمائید که شعاع دایرهای را از ورودی دریافت کرده.
محيط و مساحت انرا محاسبه و جاب نمايد.
فلوچارتی رسم کنید که سه عدد ۲ ,5600۳00 ر 11370 را از و
بافت کرده. محتویات آنها را جابجا نموده. حاصل را در خروجی
پ کند.
صفحه 15:
6- فلوجارتی رسم نمائید که دو عدد از ورودی دریافت کرده. سپس
بحتویات دو عدد را بدون استفاده از متغیر کمکی جابجا کند.
۵- فلوچارتی رسم نمائید که عددی (درجه حرارت برحسب سانتیگراد)
را از ورودی دریافت کرده سپس آنرا به درجه فارنهایت تبدیل کند.
صفحه 16:
:ی
> دستورالعملهاي شرطي
در حل بسیاری از مسائل یا ت تقریباً تمام مسائل نیاز به استفاده از شروط
جزء نیازهای اساسی محسوب میشود. همانطور که ما خودمان در
زندگی روزمره با این شرطها سرکار داریم. بطور مثال اگر هوا ابری
باشد ممکن است چنین سخن بكوييم:
اگر هوا بارانی باشد سپس چتری برمیدارم.
در غیر اینصورت چتر برنمیدارم.
صفحه 17:
NO
عمل يا اعمال بعدى
صفحه 18:
مثال : فلوچارتی رسم نمائید که عددی را از ورودی
زوج بودن آن را تشخیص دهد. in)
Write(‘odd’) ۳
صفحه 19:
صفحه 20:
حير تسس
صفحه 21:
خروح
۱
2 و
اك
oS |i
=
a
8
“riers
صفحه 22:
:ی
* تمرین
۱- فلوچارتی رسم کنید که عددی را از ورودی دریافت کرده. قدر مطلق
عدد را در خروجی چاپ AS
۲- فلوچارتی رسم نمائید که عددی از ورودی دریافت کرده مثبت. منفی
یا صفر بودن عدد را تشخیص داده, در خروجی با پیغام مناسب
چا کت
۳- فلوچارتی رسم نمائید که عددی را از ورودی دریافت کرده. بخشپذیری
آن پر ۳ و ۵ را پررسی نماید.
فلوچارتی رسم نمائید که ضرایب یک معادله درجه دوم را از ورودی
دریافت کرده ریشههای آن را محاسبه در خروجی چاپ کند.
صفحه 23:
** حلقهها
در حل بسیاری از مسائل با عملیاتی روبرو میشویم . که نیاز به تکرار
دارند و عمل تکرار آنها به تعداد مشخصی انجام میگیرد. فرض AES
بخواهیم ميانكين ۰ عدد را محاسبه کنیم. در اینصورت منطقی بنظر
نمیرسد که ۰ متغیر مختلف را از ورودی دریافت کنیم سپس آنها ر
حت ع
صفحه 24:
*حلقه های با تکرار مشخص
*؟حلقه های با تکرار نا مشخص
صفحه 25:
در اين نوع حلقهها تعداد تکرار مشخص میباشد این حلقه از اجزاء زیر
تشکیل میشود:
۱- اندیس حلقه
۲- مقدار اولیه برای انديس حلقه
۳- مقدار افزاینده براى انديس حلقه (معمولا یک واحد در هر مرحله)
4- مقدار نهایی (تعداد تکرا حلقه)
۵- شرطی برای کنترل تعداد تکرار حلقه
صفحه 26:
صفحه 27:
صفحه 28:
صفحه 29:
1۵
1۵
ه و ویو
خروجی
صفحه 30:
مثال : فلوجارتى رسم كنيد كه 2 عدد از ورودی دریافت کرده.
بزرگترین مقدار از بین 2 عدد را بيدا كيده در خروجى جاب نمايد.
انديس حلقه i
بزرگترین مقدار
Max
صفحه 31:
صفحه 32:
ورودی دریافت کرده سپس 5 به و yn 9
صفحه 33:
write(pow)
yes
pow <— pow*x (=)
حلقه
i< 1
صفحه 34:
۱ ۲
(در پاسکال به حلقه مقط مشهورند.)
ر این حلقهها با توجه به ورودی. تعداد تکرار مشخص میشود. و دقیقاً
نمی توان تعداد تکرار حلقه را بدون ورودی معین کرد. اين حلقه ها فقط
شامل شرطی هستند که تا زمانیکه برفرار باشد حلقه اجرا میشود.
صفحه 35:
No
محموعه دستورالعملها
و جاگزینها
صفحه 36:
مثال: فلوچارتی رسم کنید که عددی را از ورودی دریافت کرده
سپس تعداد ارقام آن را شمرده در خروجی چاپ نماید.
؟عدد خوانده شده N
؟ تعداد ارقام count
صفحه 37:
Begin
count g 0
if N>0 then
yes
N <—Ndiv10
count < count+1
صفحه 38:
در حالت کلی جملات سری بصورت:
عدد خوانده شده
جمله اول سری
جمله دوم سری
جمله سوم سری
2 كل
025 a
صفحه 39:
صفحه 40:
3-0
* تمرين
-١ فلوجارتى رسم نمائيد كه عددى از ورودى دريافت كرده. كامل بودن
آنرا بررسى نماید. (عدد کامل. عددی است که مجموع مقسومعليههاى
آن با خودش برابر باشد.)
۲- فلوچارتی رسم کنید كه ا را از ورودی دریافت کرده ا جمله سری
فیبوناچی را تولید نماید.
۳ فلوچارتی رسم نمائید که دو عدد ]1۷ , لا را از ورودی خوانده.
بزرگترین مقسومعلیه مشترک دو عدد را محاسبه و چاپ کند.
صفحه 41:
EE EE EEE EE موممئي
حلقههاي تودر تو *
الكوريتمهايى كه تا حال بكار برديم. فقط شامل یک حلقه بودند.
در صورتى كه در بسيارى از مسائل ممكن است نياز به استفاده از جند
حلقه در داخل هم باشيم. در اين نوع حلقهها باید دقت بیشتری به خرج
دهيم. تا مشکلی پیش نیاید. اگر از حلقههای نوع اول بصورت تودرتو
استفاده کنیم در اینصورت برای هر حلقه شرط نهایی و انديس اوليه
جداگانه باید تعریف کنیم .
صفحه 42:
مقدار نهایی خود تکرار میشود. در کل اگر حلقه اولیه 12 بار تکرار شود و
حلقه داخلی 322 بار. در ایتصورت کل حلقه :
nxm
بار تکرار خواهد شد.
صفحه 43:
صفحه 44:
=
سرى 59 محاسبه نماید:
x
للىيى... + ۳ وت
* اندیس حلقه اول 1
* وریدی لا
* محاسبه فاکتوریل fact
* انديس حلقه داخلى ل
* مجموع Sum
صفحه 45:
cn سپ
صفحه 46:
* تمرینات آخر فصل
۱- فلوچارتی رسم نمائید که آل عدد از ورودی دریافت کرده تعداد
اعداد اول و کامل را شمرده در خروجی چاپ نماید.
- فلوچارتی رسم نمائید که 26 , ۷[ را از ورودی خوانده مقدار سری
یر را محاسبه کند:
Ss برچ شاد + +1- 5
صفحه 47:
ere 17 201ص
6 فلوجارتى رسم كنيد كه تاريخ تولد شخصى را از ورودى خوانده.
سن شخص را با تاريخ روزء محاسبه نموده در خروجى جاب كند.
۵- فلوچارتی رسم نمائيد که (10<10) ۷], لا را از ورودى دريافت
کرده سری فیبوناچی بین ]۷[, ۷[ را توليد كرده. در خروجى جاب كنا
صفحه 48:
Ve
کاربرد آرايه ها در الكو
كوريتم ها
هدفهاي كلي
اخت آرايه ها
5 سد
اخت ا ee جستجو
لگوریت ۱
تفت ریتم های لاز
oe ی لازم برای
35 =
il و
۱ و مر
جستجو يا ا
a زى
صفحه 49:
:دانشجو يس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
"ذا از آرایه ها در حل مسئله استفاده کند .
8 بااستفاده از ارایه ها لیستی را مرتب نماید .
در صورت لزوم در لیستی جستجو انجام دهد .
صفحه 50:
فرض کنید بخواهیم اطلاعات ۱۰۰ کارمند را از ورودی بخوانیم و
سپس آنها را مرتب کنیم. در اینصورت باید ورودیها در جایی از
حافظه ذخيره کنیم. در زبانهای برنامهنویسی معمولا از آرایه برای
ذخیره اطلاعات در حافظه استفاده میکنند. در آرایهها ما با توحه به
تعداد ورودیها. طول آن را مشخص میکنیم. سپس دادهها را خوانده در
آن قرار مى دهيم
صفحه 51:
موممئي EE EE EEE EE
پم ده ۰
wis pi ** آرایه
خانههای پشت سر هم از حافظه که همنوع بوده و توسط یک اسم معرفی
میشوند. آرایه نام دارد.
نحوه دسترسی به هر یک از اعضاء آرایه. از طریق اندیس آرایه امکانپذیر
است . برای تعریف آرایه ابتدا طول آرایه که در حقیقت تعداد خانههای آن
راگن هی کلد,.قفین میکتيم: سیسن توع تعانها باید معین شوك
در فلوچارتها آرایهها را بصورت زير نمایش میدهیم:
Name[ 1 .. Length ]
طول آرایه اسم آرايه
صفحه 52:
زير مى باشد:
a{1..100]
Read(ali])
10
صفحه 53:
oe
Nam [ index 1
انديس آرايه اسم آرایه
مثال: فلوجارتى رسم كنيد كه يى آرايه حداكثر ٠٠١ عنصری را از ورودی
دريافت كرده. سيس آن را خروجى نمايش دهد.
صفحه 54:
yes
write(afil)
1 1
للع
Read(alil)
i <— i+l
جع
صفحه 55:
a[1..20]
i<1
ali] <— Nmod2 و و No
1 1 1ه 3
N <— Ndiv2
صفحه 56:
مثال : فلوچارتی رسم نمائید که عددی از ورودی دریافت کرده سپس
اعداد اول قبل از آن را تولید نموده . در یک آرایه قرار دهد.
[2]1..100
1 حه 1
A Read(N) 7
|
ke
‘alt |< 2
a[2] <— 1
صفحه 57:
صفحه 58:
EEE EEE << << ">
(search and Sort ) جستجو و مرتب سازي **
یکی از مسائلی که در بحث طراحی الگوریتم بسیار مهم است. بحث
مرتبسازی و جستجو میباشد. منظور از جستجو اینست که یک مقداری
را از یک لیست جستجو کنیم و منظور از مرتبسازی اینست که یک لیست
مرتب از دادهها را تولید کنیم.
برای جستجو و مرتبسازی الگوریتمهای مختلفی وجود دارد در زیر
الگوریتمهای اولیه. برای جستجو و مرتبسازی را بررسی میکنیم.
صفحه 59:
دو الگوریتم زير غالبا برای جستجو بکار میروند:
صفحه 60:
مين
نیب دوي
لین
با اولي
4
تر تیب
به
عبا جستجو را د
د >
زر
م
ات
7و
ىو
حستجو:
mae
شد
بيدا
جستحو )=
>>
مود
عنصر
Lie
می سب
يسه
مقاد
يه
آراب
عنصر
9
میدهیم,
oo
ales
آن را
اندیس
صفحه 61:
write(index)
صفحه 62:
در جستجوی دودوئی . لیست مورد جستجو مرتب میباشد. لذا برای
جستجو اعمال زیر انجام میشود:
۱- عنصر ۲ با عنصر وسط آرايه كه انديس آن برابر
middle (low+high)/2
مقایسه میشود.
صفحه 63:
tol 9 1
8 559 3 0 د ۱
ليست قرار دارد. لذا آرايه با انديسء جد يد در نظ ر كرفته
میشود و قسمت پایین لیست از فضاى جستجو حذف مىشود.
السك اذى
۳-اگر 2 از عنصر وسط آرایه بزرگتر باشد قسمت بالای لیست حذف
میشود و فضای جستجو, قسمت پایین آرایه خواهد بود.
۶- اگر 2 برابر عنصر وسط باشد عمل جستجو خاتمه میپذیرد.
صفحه 64:
مرتبسازی بحث بعدی این فصل میباشد. برای مرتب کردن دادهها نیز
/ -
الگوریتمهای مختلفی وجود دارد. که هر کدام مزایا و معایب خاص خود
را دارد. بحث مقصل در این مورد را به فصلهای بعد واگذار میکنيم.
صفحه 65:
موممئي EE EE EEE EE
50
* تمرین
*فلوچارتی رسم نمائید که عددی از ورودی دریافت کرده اعداد کامل
قبل از خود را تولید و در یک آرایه قرار دهد.
*فلوچارتی رسم نمائید که یک آرایه حداکثر ۱۰۰ عنصری از ورودی
دریافت کرده عناصری از آن که اول هستند را با صفر کردن حذف نماید.
*فلوچارتی رسم نمائید که یک عدد حداکثر ۲۰ رقمی را توسط آرایهای
از ورودی دریافت نماید. سپس یک عدد تک رقمی را از ورودی خوانده
در عدد ۲۰ رقمی ضرب نموده, حاصل را در خروجی چاپ نماید.
صفحه 66:
هدفهاي
كلي
شناخت اجزاى تشكيل دهنده يك برنامه
شناخت ساختار يك برنامه در زبان ياسكال
بررسى دستكاههاى خروجى و دستورات لازم در زبان
ياسكال براى توليد خروجى
صفحه 67:
:دانشجو يس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
اجزاء لازم براى نوشتن برنامه در زبان ياسكال را بداند.
a يك شناسه صحيح در زبان ياسكال را تعريف كند.
ساختار یک برنامه در زبان پاسکال و اعلانهای مربوط به برنامه را
تعریف نماید.
یک برنامه ساده به زیان پاسکال که فقط خاصیت خروجی دازد؛ بنویسد.
صفحه 68:
(Reserved Words ) کلمات ذخیرهشده *
(identifier ( شناسهها *
صفحه 69:
کلمات ذخیره شده, کلماتی هستند که مترجم زبان آنها را میشناسد و
معنای خاصی برای زبان دارند. مترجم زبان به محض مشاهده این کلمات
اعمال خاصی را انجام میدهد. هر زبان دارای تعداد مشخصی
کلمات ذخبره شده میباشد و این تعداد قابل افزایش توسط برنامهنویس
صفحه 70:
then
unit
until
uses
var
with
while
exports mod
file nil
for not
function object
goto of
1 or
implementation packed
in procedure
inherited program
inline record
interface repeat
concat.
constructor
destructor
صفحه 71:
* شناسه در پاسکال برای نامگذاری ثابتهد تایپها؛ يروسيجروهاء توابع»
میدانهای یک رکورد. برنامه و همچنین یوئیت مورد استفاده قرار
مى كيرد.
صفحه 72:
ح 1 5
0 ما تان يبا
علستاندارد: لیر
= اس 0 هااز قباد
53h er t 2 2045 1
۱ نپاسکللتسعر یفشدملند
>
1 ها
تراسا 5-5
turers. ل
userdefine عن
گفته a
مونسود.
صفحه 73:
EE << << ">
* ساختار برنامه در زبان پاسکال
:اجزاء اصلي یک برنامه به زبان پاسکال بصورت زیر ميباشد
عنوان برنامه
قسمت تعاریف برنامه
قسمت دستور العملها
صفحه 74:
Constant Declaration اعلانثابتها ۶
Type Declaration اعلان انواع *
Declaration Variable اعلانمتفیرها *
Declaration Label اعلان برچسبها °
صفحه 75:
بصورت زیر بیان کرد:
استفاده از کلمه ذخیره شده ۳100713100 و اسم برنامه ( که میتواند
بكار برده نشود )
قسمت تعاریف شناسهها
بلوک اصلی برنامه که با 36010 ¢5,5 5 4 End همراه نقطه
(.) ختم میشود.
هر دستور در پاسکال به ( ۶) ختم میشود.
صفحه 76:
block
شناسه
del
| Statement
صفحه 77:
> << کچ
*مثال هاي حل شده
Program Print ( output ) ;
Begin
Writeln (' Pascal Language
۱۱8 Writeln (' Hello'
):
End.
صفحه 78:
:خروجي برنامه بالا بصورت زیر ميباشد
Pascal Language
Hello
صفحه 79:
فصل 5
نواع عملگرها و دادهها در زبان باسكال
هدفهاي
كلي
معرفي انواع عملكرها در زبان پاسکال
شناخت انواع دادهها
بررسي اولویت عملگرها
معرفي دستورات جايكزيني در باسكال
صفحه 80:
:دانشجو پس از مطالعه این فصل باید بتواند
"انواع عملگرها در زبان پاسکال را بكار ببرد
انواع دادهها برای یک برنامه را تعريف كند.
"ارايت عله عا دن تک عبارت وا تفحه دهد
ایک برنامه ساده با عملیات معمولی را بنویسد:
صفحه 81:
si لک ها
عملگرها نمادهایی هستند که برای انجام اعمال خاصی مورد استفاده
قرار میگیرند.عملگرها برای انجام اعمال خاصى روی عملوندها
( 026181205 ) بكار مىروند. با توجه به نوع عملگر ممکن
است يك يا دو عملوند وجود داشته باشد. عملگرها در زبان
ياسكال از تنوع زيادى برخوردارند.
صفحه 82:
صفحه 83:
منال نام عملگر
7 جمع ص
ae x-y, x وضع ١
= ضرب ay)
div تقسیم adivb
mod باقیمانده تقسیم |amodb
me سا | بح اه
5
صفحه 84:
مثال نام مار
۷ < 1 بزرگتر >
« بزرگتر مساوی =>
2s Sy كو جكتر <
د کوچکتر مساوی <=
aes مساوی بودن =
x<>y نامساوی ><
صفحه 85:
مثال
a>y and
y<x
xy 01
y<x
Not (x)
OR
Not
صفحه 86:
صفحه 87:
بالاترین تقدم (
Not
div / mod
- +
Shl shr
< =< =>
<> =
And
XOR
صفحه 88:
>" << آ" « ا
* انواع دادهها ( 965 012182 )
(Simple data type) ol. cesls <
Structural 122182 ( ( دادههاى ساختيانفته
Types
(Pointer Data Types) دادههاى اشارمكر
صفحه 89:
Char type) «Sis ¢s°
*صحیح ( 1۳1606۲ )
#عشاری (حقیقی)
String type) las, ¢5°
*نوع Boolean type) da
صفحه 90:
محدوده
ز 0 تا 255
128؟! 127
از 32768- تا 32767
از 0 تا 65535
از 2147483648- تا
2147483647
es:
Byte
Shortint
Integer
Word
Longint
صفحه 91:
10
تعداد ارقام
معني دار
13-11
8-7
16-15
30-19
30-19
محدوده
2.2 6-39 ..,
1.7 8
1:5 رت
7 3.4
e-324 ... 5.0
1.7 e 308
e -4932 ... 3.4
1.1 e 4932
69 oe:
9.2:e 18
Real
Single
Double
Extend
Comp
صفحه 92:
انواع دادههای ساختیافته عبارتند از:
ارایهها
رکوردها
مجموعهها
فایلها
صفحه 93:
EE EE EEE EE ">
(Variables) & pio *
متغیر. محلی از حافظه است که دارای نوع و اسم میباشد. نوع متغیر همان
,نوع داده بوده و اسم متغیر از قواعد اسم گذاری شناسه تبعیت میکند
در پاسکال برای معرفی متغیرها بصورت زیر عمل میکنند:
(کلمه ذخیره 14-5( Var
نوع متغیر: اسم متفیر
صفحه 94:
>" << آآآآاحسأ"اآ۳
(Constants) kat *
یک ثابت نام شناسهای است که در آغاز یک برنامه یک مقدار در آن جاگزین
میشود. درست مانند متغیرها. ثابتها را میتوان بعنوان خانههایی از حافظه در نظر
بكيريم که مقدار دادهها در آنها ذخیره میشود ولی مقدار ثابت مشخص میباشد,
,طوری که نمیتوان مقدار یک ثابت را در برنامه خود بوسیله یک دستور تغییر داد
te Sees pty po عریف ینکن cl
مقدار ثابت < اسم متفیر Const
صفحه 95:
:ی
* دستور جايگزيني
برای قرار دادن یک مقدار یا مقدار یک متفیر داخل یک متغیر دیگ از دستور
.جایگزینی استفاده میکنند
شکل کلی یک دستور جایگزینی در پاسکال بصورت زیر است:
عبارت محاسباتی t= اسم شناسه
عبارت قیاسی يا
عبارت منطقی
صفحه 96:
"" << آ" "اس "اآ" ۳طء+آ۳
آترودان فو bad When نه بر نامه
(Comment)
افزودن مطلب توضیحی در درون خود برنامه عملی پسندیده و مطلوب است
بدین ترتیب که بعد از مدتی امکان فراموشی کار با برنامه از بین میرود و در
.کل میتوان گفت که نوشتن توضیحات در پرنامه خوانایی آن را بالا میبرد
در پاسکال توضیحات بین دو آکولاد محصور میشوند.
This is comment } {
{ This program written by A.
Pascal }
صفحه 97:
4 مثال
جابجا كردن مقدار دو متغير
17
صفحه 98:
Var
a,b, temp : integer
Begin
a:=15;b:=17;temp:=0;
temp: =a;
a:=b;
خروجي برنامه 0
برط - ط ارو دو 13 رطملا -حة
صفحه 99:
EEE EEE
چند نکته در مورد برنامهنويسي
استفاده از اسامی با مفهوم برای متغیرها
* استفاده از دستور 0115 در صورتی که مقدار
ثابت در برنامه وجود داشته باشد.
سوال جوابی بودن برنامه (ورودیها و خروجیها بايد
دارای پیغام مناسب باشند)
*_نوشتن برنامه با فیمت مناسب (رعایت قرار گرفتن
خطوط مختلف برنامه زیر هم و فاصله گذاشتن آنها از
صفحه 100:
EE EE EEE EE موممئي
تمرینات *
«حاصل عبار تهاي زیر را بدست آورید
A)3*13 Mod3 div3 =?
B)7.3*5/3=?
C)(3+4<6) and (4+7<13)=?
D)33-8*3 div 3 mod (5 div3) =?
E)NOT (((3-4 MOD3)<5) and((6 div 4)
<=3 ))
صفحه 101:
A: = true ; B: = false ; C: = true ;
A)(A AND B) OR (A AND C)=?
B)(A OR NOT B) and (NotA ORC)=?
C)A OR B AND C=?
D) NOT (A OR B) AND C=?
صفحه 102:
EE << << ">
تمرینات برنامهنويسي
© برنامهای بنریسید که ابماد مخللت که عبارتند از ۳: ۱۲ راادر نظر
گرفته محیط و مساحت آن را محاسبه و با پیغام مناسب در
خروجی چاپ کند.
برنامهای بنویسید که دو متغیر صحیح با مقادیر ۳, ۱۵ زا دوز
گرفته محتویات دو عدد را بدون استفاده از متغیر کمکی جابجا
نماید.
* _ برنامهای بنوبسید که سه عدد بنام های , 1121۳0
Second, First بترتیب با مقادیر ۱۷, ۱۳,۱۵ را در
نظر گرفته بطور چرخشی مقادیر آنها را جابجا نموده در خروجی
لكل
صفحه 103:
6 فصل iG
ورودي و خروجي
معرفیدستورلتخروجی 610 ۱۷۷۲
معرفی خروجی فرمتبندی شده
بررسی دستورات ورودی 1٩630 و ReadLn
صفحه 104:
:دانشجو يس از مطالعه ابن فصل بايد بتواند
et ارات نر نظن ادر ري شان دقل
#أعبارات خروجى را با فرمت مناسب چاپ کند.
Gla ll مورد نياز برنامه را از ورودى دريافت نمايد.
#ابرنامةهاى ساده به زبان ياسكال بنويسد.
صفحه 105:
> << کچ
* خروجي با دستور ۲۷۲6
اين دستور برای نوشتن اطلاعات در خروجی بکار میرود. اطلاعات خروجی
میتوانند ثابتهای عددی. مقادیر متغیرها. عبارات و غیره باشند. شکل دستور در
:حالت کلی بصورت زیر است
(....... و متغیر ۲ و متغیر ۱ )۲۷۲16
يا sind ی عیارت: ۷و عبارت۱ 0
.. و ابت ۲ وابت CV
صفحه 106:
Ch: char ;
R: Real ;
egin
A:= 10; B:=15 ;
Ch: ="T' ۶
R: = 12.25
Write ('A=',A,'
B=',B) ;
Write (‘ch =',ch,'R=',R) ;
Write (' sum of A and B=',A+B) ;
ind. { end of program }
ی برنامه فوق در خروجی خواهیم داشت
B= 15 ch = TR = 1.2250000000 e + 01 sum of A and
صفحه 107:
> << کچ
٠ خروجى با دستور Writeln
اين دستور همانند دستور ۷۷۲16 عمل مىكند با اين تفاوت كه بعد از
اجراء كنترل را به ابتداى سطر بعد منتقل مى كند در نتيجه موجب چاپ
دادههای بعدى در ابتداى سطر بعد مى شود.
صفحه 108:
R: Real
in
15 < :ظ : 10 < :۱
2 ۳ ۲ * 2 ود
8-1228 7
Vriteln ; { new line }
Vriteln('A=',A,' B=',B);
Nriteln('Ch=',ch,'R=',R);
Vriteln ('Sum of A and B=',A+B) ;
.{ End of program }
:خروجی برنامه بصورت زير میباشد
A=10 ظ < 15
Ch=T R=1.225000000 e + 01
Sum of A and B= 25
صفحه 109:
۹
هه
خروجي فرمتبندي شده
اگر بخواهیم اطلاعات با فاصله های مشخص یا در مکان
مشخصی در صفحه نمایش قرار گيرند. باید فرمت جاپ
.را در دستورات بیان شده مشخص کنیم
صفحه 110:
:فرمت اعداد صحیح بصورت زير مشخص میشود
( طول میدان: داده صحیح ) ۷۷۲11۵18 یا Write
صفحه 111:
در تعريف طول ميدان براي متغيرها يا دادههابي از نوع صحيح به نکات زیر توجه کنید:
اكر طول ميدان از طول ارقام عدد صحيح بيشتر تعریف شود عدد در
منتهى اليه سمت راست ميدان نوشته مى شود.
+ اگز طول میدن اژ طول ارقام عدد صحیح کمتر تغریف شود طول dy lige
اندازه تعداد ارقام در نظر كرفته مى شود و طول ميدان تعريف شده بیاثر
خه اهد ب د.
صفحه 112:
X:= 3200 ;
As. = 12) 5
B= 217) :
Write (X:3,A:5 , B:5) ;
See دري
3200 12 217
صفحه 113:
برای نمایش اعداد اعشاری بصورت دلخواه می توان با تعریف طول
.میدان و تعداد ارقام اعشاری, عدد مزبور را نمایش داد
در حالتک لیطولمیللنرا میتسولنبه صوونذیر تعریفکرد :
( تعلداد ایقام بسعد از صمیز: طولمیدلن Write (cick pi
۷۲۵۴ با
صفحه 114:
اگر طول میدان بزرگتر از تعداد ارقام عدد ذکر شود. عدد در منتهی الیه سمت راست
مان مى كود
اكر فقط طول ميدان ذكر شود. عدد به صورت نماد علمى در طول ميدان مشخص شده
بجا ا دود
از آنجائى كه براى نمايش اعداد در نماد علمى حداقل 8 محل مورد نياز است. لذا
هنگامی که تنها طول میدان ذکر شده باشد. اكر از 8 رقم كمتر باشد. حداقل ۸ رقم
در نظر كرفته مى شود
صفحه 115:
۷ هنگامی که طول میدان همراه با تعداد ارقام بعد از ممیز ذکر شود. اگر طول
میدان کوچکتر از مقدار عدد باشد. پاسکال تنها طول میدان را به اندازهای
که مورد نیاز است تصحیح کرده و آنرا برابر اندازه واقعی که عدد در آن
قرار میگیرد. اصلاح میکند.
۲ اگر تعداد ارقام بعد از ممیز زیاد باشد و تعداد ارقام بعد از مميز ذكر شده د
ر طول میدان کمتر از تعداد ارقام اعشاری عدد باشد. تعداد ارقام اعشار
مطابق درخواست برنامهنویس نشان داده خواهد شد و رقم اخر اعشار آن
نسبت به عدد بعدی گرد میشود.
صفحه 116:
برای نمایش رشتهها و کاراکترهای با طول میدان بصورت زیر عمل
تن .
( طولمیدلث متغیر یسا عباتوشتهلییا کاراکتری) Write
در توربو پاسکال. کلیه موارد گفته شده در مورد اعداد صحیح برای
برشتهها ثیز صادق است
صفحه 117:
* ورودي با 13620 , 16۵012
از اين دستور برای خواندن داده ها و اختصاص آنها به متغیرها
:استفاده میشود. در خواندن داده ها به دو موضوع بايد دقت شود
منبع دادمها یبعنیدستگام ورودیکه از آندادمها خولنده -1
مینسود
متغيرىكه دادمهاىخولنده شده در كنقرار موكيره -2 .
صفحه 118:
... و متغير 7 و متغير 15680 (
اين دستور عمل خوائدن دادهها و ذخيره آنها در متغيرها را انجام مىدهد
و يس از اتمام عمل خواندن كنترل را براى خواندن و نوشتنهاى بعدى
در همانخط نگه میعارد .
صفحه 119:
ram Example _1 (input, output) ;
first , second , temp: integer ;
Writeln ;
Writeln ('Please Enter two numbers') ;
Readln ( first , second ) ;
Temp: = first ;
First: = second ;
Second: = temp ;
Write (' first = ', first , 'second = ': 10, second )
{end of program }
_
صفحه 120:
خروجی برنامه بالا به صورت زیر میباشد:
Please Enter two numbers
15 17
First = 17 second = 15
صفحه 121:
>" آاس۳
تمرینات
خروجوقطعه برنلعهوير را تسعيينكنيد :
Valuel: = 27.3 ;
Value2: = -8.5 ;
Writeln (' Valuel is', Valuel ) ;
Writeln ) ' Value2 is', Value2 ) ;
Sum: = Valuel1 + Value2 ;
Writeln ('Sum of Two Values =',
Sum: 6:2) ;
صفحه 122:
Writeln (' Xis ': 10,.X%: 6:2 ,'T istr4,1:5) 3
Writeln ('I is': 10,1: 1) ;
Writeln ('Xis':10,X:2:1) ;
Writeln ('Xis':15,X:7:1) ;
Writeln ( \Tis*: 1105‘ X is ': 104% 723 ))>
صفحه 123:
* تمرینات برنامه نويسي
برنامهای بنویسید که دو عدد را از ورودی دریافت کرده و
محتویات آنها را بدون استفاده از متفیر کمکی جابجا نماید
برنامهای بنویسید که سه عدد صحیح , Third
Second , first را از ورودی با پیغام مناسب دریافت
کرده سپس محتویات این سه متغیر را بصورت چرخشی جابجا
نموده با پیغام مناسب در خروجی چاپ کند.
صفحه 124:
برنامهای برای یک حسابدار اداره جمع آوری مالیات بنویسید که صورت
.حسابهای مالیات را محاسبه نماید
خورودی
شماره شناسایی مالیات دهنده
بهای ارزیابی شده
نرخ مالیات
اخروچین
صورت حساب بافرمت مناسب شامل تمام دادههای ورودی و میزان بدهی
صفحه 125:
فصل 7
ساختارهاي شرطي و کنترلي
هدفهاي كلي
معرفىدستور شرطي©119 20ة If
معرفى دستور CASE
پررسی دستورات تکرار for. while . repeat
استورات شرطی متدا <
بررسی چند تابع و روال استاندارد زبان پاسکال
صفحه 126:
:دانشجو يس از مطالعه ابن فصل بايد بتواند
"ا برنامههايى را بنويسد كه در آنها نياز به استفاده از شرط وجود دارد.
8 تفاوتهای بین دستورات مختلف با ك1 و 14 -©19© را تشخيص دهد.
كا برنامههايى كه نياز به تكرار تعدادى عمليات داشته باشئد را بنویسد.
"ا در صورت نياز بتواند در برنامههاء از روالها و توابع استاندارد زبان استفاده نماید
صفحه 127:
EEE EEE
2
دستورات شرطى “of
بطور کلی توسط اینگونه دستورات میتوان بر حسب شرایط مختلف.
تصمیمات متفاوتی را اتخاذ نمود و برحسب برقرار بودن یا نبودن شرایط
.دستورات متفاوتی را اجرا نمود
ت شرطي در حالت كلي به دو نوع تقسيم مي شوند:
دستور ]1
دستور 256
صفحه 128:
هرگاه در طول برنامه نیاز به استفاده از شرط یا شروط داشته باشیم. از دستور
1 .ستفاده می کنیم
دستور 11 بطور کلی به سه شکل بر حسب نیاز ممکن است ظاهر شود:
cooly if
Else sto. if
های متداخل
صفحه 129:
then
در اين نوع دستور شرطی اگر شرط خاصی تحقق يافته باشد. عمل يا اعمال
خاصی انجام میشود. در غیر اینصورت برنامه روال عادی خود را طی می کند.
در صورتی که شرط برقرار باشد ارزش منطقی 11116 به خود میگیرد و
اگر شرط برقرار نباشد. ارزش منطقی 32156 به خود خواهد گرفت.
صفحه 130:
:دیاگرام دستور بالا بصورت زیر میباشد
۵00۱5
صفحه 131:
Number: integer ;
Begin
Write ('Please enter Number:') ;
Readlin ( Number ) ;
if Number>0 then
Write (' Number is positive ' )
End
خروجی برنامه بالا بصورت زیر است:
Please enter Number: 12
Number is positive
صفحه 132:
* در این دستور ابتدا شرط بررسي ميشود, در
صورتي که شرط برقرار
mush عمل يا اعمال خاصي را انجام ميدهد و
در صورتي که شرط برقرار نباشد. عمل یا
اعمال بخصوص ديگري را اتجام خواهد داد.
صفحه 133:
۱ دستور
else
رز دستور ۲
دیاگرام دستور بصورت: د
صفحه 134:
gin
Writeln (‘Please enter Number:') ;
Readln ( Number ) ;
if (Number mod 2) =0 Then
Write (' even ' )
else
Write ('odd') ;
d. { end of program }
خروجی برنامه بالا بصورت زیر است:
Please enter Number:
17
odd
صفحه 135:
End
Else
Begin
ز دستور 1
ز دستور 2
صفحه 136:
هركاه در نوشتن برنامه نياز به انتخاب يك شرط از بين چند شرط داشته
باشیم. معمولاً از 1 متداخل استفاده مى كنند. در جنين مواقعى استفاده از 14
متداخل كارائى برنامه را بالا مىبرد زيرا بجاى كنترل تمام شروط فقط تا
زمانيكه شرط برقرار نشده. ]1 ها بررسی میشوند. بعد از برقرار شدن يكى
از شروط. كنترل برنامه به بعد از ۶ منتقل میشود و اين در بهبود كارائى
يك برنامه مى تواند بسيار موثر باشد.
صفحه 137:
if )2 عبیتشرطیا then
۱ دستور
60 عبيتشرطىئ؟ 14 واه
دستور۲
08۲ عبلیتشرطی else If
دستور ۳
else
1] عبیتشرطیا then
if عبیتشرطی] then
دستور |
else
دستور ۲
صفحه 138:
Grade
17-20
14-17
12-14
10 - 2
0 - 0
صفحه 139:
ReadIn ( Grade )
if Grade > = 17.0
Writeln ('Grade is A')
Else If Grade > = 14.0 Then
Writeln (' Grade is B')
Else If Grade > = 12.0 Then
Writeln ('Grade is C')
Else If Grade > = 10
Writeln (' Grade is D')
Else
Writeln (' Grade is F ‘¢
Writeln ('Press any Key ...' : 30
ReadIin :
Then
صفحه 140:
زبان پاسکال دستور 1856 را بصورت زیر در نظر میگیرد:
Case oc Of
و دستور١ 0 : مقدار ۱
,م دستور ۲ . : مقدار ۲
م دستور ۳ : مقدار ۳
Otherwise
> دستور
End ; { End of case }
صفحه 141:
Write (' please enter two Numbers: ' )
Readin(a,b) ;
Write (' please Enter A operator: ' )
Readeln ( op) ;
Case op of
'+': Writeln ('Sum =',(a+b):6:
2) 3
'.': Writeln (' Subtract =',(a-b):
63.25); >
'*': Writeln (' Multiple =',(a*b):
6:2)
۱/۰۰ Writeln. (‘ divide’= ‘) (a/b )1/6: 2)
ade oon ora nar a acne ENN
صفحه 142:
دیاگرام دستور ۵56 بصورت زير ميباشد:
صفحه 143:
EE << << ">
* ساختارهاي کنترلي
بسیاری از مواقع لازم است عمل يا اعمال به تعداد دفعات معین یا نامعین انجام شوند
در چنین مواقعی زبانهای برنامهنویسی دستوراتی دارند كه مى توان اين اعمال تکراری
را انجام داد. در حالت کلی ساختارهای کنترلی شامل یک یا چند شرط و همچنین
متغیر یا اصطلاحاً شمارندهای برای پایان دادن به شرط میباشند
صفحه 144:
0 مقدار نهایی 10 مقدار اولیه - اندیس For
۶ دستور
باید توجه داشته باشید که در حلقه تعداد تکرار کاملاً مشخص است و حلقه دقیفاً به
.تعداد تکرار مشخص اجرا میشود
صفحه 145:
دستور برای انجام عمل يا اعمالی مشخص به تعداد تکرار معین بکار برده میشود.
نه 101 شامل یک اندیس ( 10065 ) مقدار اولیه ( ۷۵1۳6 111 ) مقدار نهایی
( ۷۵16 1۳881 ) و مقدار افزاینده میباشد. اين حلقه با قرار دادن مقدار اولیه در
س حلقه شروع شده و بعد از هر تکرار یک واحد به اندیس حلقه اضافه میکند تا
نهایت به مقدار نهایی برسد. شکل کلی حلقه بصورت زیر میباشد:
صفحه 146:
Var
i, number , Sum: integer ;
Begin
Writeln (' please enter 100 Numbers:
1
For I:=1 to 100 do
Begin
ReadIn (number ) ;
Sum:= Sum + number ;
End ;
Writeln ('Sum =', Sum) ;
End. { end of program }
صفحه 147:
0 مقدار نهاي 001171180 مقدار اولیه - : لندیس ۴01
۶ دستون
ار اين شکل از دستور 370۳ ابتدا مقدار اولیه در اندیس حلقه قرار داده می شود
و بعد از آن در هر تکرار حلقه یک واحد از اندیس حلقه کم می شود تا به
مقدار نهایی برسد .
صفحه 148:
Var
i,n, Fact : integer ;
Begin
Fact: =1 ;
Write (' please enter A Number ') ;
Readin (n) ;
For I:=n downto 1 = do
Fact : = Fact * i ;
Writeln (' Fact = ', Fact) ;
End .
صفحه 149:
0 مقار نهایی 0 مقدار ایلیه - : لندیسا for
© مقدار نهایی 0 مقدار اولیه -: اندیس 2 for
۶ دستور
صفحه 150:
in
For j:=1 to 3 do
Write (' pascal': 8) ;
Writeln ;
1
خروجی
Pascal Pascal Pascal J) a>» (i =
1)
Pascal Pascal 2856081 مرحله دهم ) 1 >
2)
Paceral Paceal Pacecal . si. .f 7)
صفحه 151:
مقدار
نهايي
مقدار
اولیه
سرهم
صفحه 152:
در حالت كلى هدف از بكار بردن این دستور انجام عملیاتی مشخص
به تعداد دفعات نامعین است
مينحلقه به صووتؤير بكار بردهمى شود:
0 عبارت منطقى While
Desay
صفحه 153:
Numbers ') ;
ReadIn (m,n) ;
While (m Mod n) > < 0 0
MOD n;
End ; { end of
while }
صفحه 154:
صفحه 155:
اين دستور نيز از نوع دستورات تکراری میباشد و به کمک آن میتوان یک يا چند
.دستور را به تعداد نامعین بار اجرا کرد
لیردستور مشلبه دستور ۲16
:است. با تفاوتهایی که در زیر عنوان میکنیم
در دستور (1 1361068 بسرعکسدستور While
.شرط حلقه در انتهای حلقه بررسی میشود لذا حلقه حداقل یکبار اجرا میشود
_
صفحه 156:
۲) دستور 8606616 تا زمانی اجرا میشود که شرط خاصی تحقق
پیدا نکرده است در حالیکه دستور ۷۷0116 تا زمانی که شرط برقرار
aul اجراسشود.
۳ دستور :606۵ نیاز به بلوک ندارد و همراه 10 ظاهر میشود.
صفحه 157:
; شرط یا شروط until
صفحه 158:
eal ;
riteln (' please enter Numbers While is Not Negative ')
um: =0 ;
ve:= 0 3
epeat
Readln ( Number ) ;
Sum: = sum + Number ;
t=i+ 1 ۶
til number =0 ; { End of Repeat }
:=i-1
ve: = Sum /i ;
riteln ('Sum =', Sum, ' average = ': 12, ave: 7:2) ;
nd of program }
صفحه 159:
صفحه 160:
EEE EEE << << ">
** معرفي چند پروسیجر ( ۳۵6606
پروسیجرها یا زیر روالها قسمتهای مستقلی از برنامه اصلی میباشند که به
تنهایی اعمال خاصی را انجام داده و وظایف مستقل و بخصوصی بر عهده
آنها گذاشته میشود. یک مزیت بزرگ پروسیجرها اینست که یکبار در برنامه
گنجانده شده ولی در محلهای مختلف ازآن استفاده به عمل میآید و از
.اصول برنامهنویسی ساخت یافتهاست
صفحه 161:
هدف: انتقال کنترل برنامه به خارج از بلوک فعلی
Procedure Exit ;
استفاده از این پروسیجر در هر بلوک از برنامه باعث میشود که کنترل
برنامه بلافاصله به خارج از آن بلوک انتقال Lb
صفحه 162:
هدف: خاتمه دادن به اجرای یک حلقه
Procedure Break ;
استفاده از پروسیجر فوق باعث. میشود. که اجرای. یک خلقه: خائمه یافته و
کنترل برنامه به دستورالعمل بعدی انتقال پابد.
صفحه 163:
هدف: باز گشت به ابتدای حلقه
Procedure continue ;
وقتی انم پزوسحر, دز QU Rade isl ally UES! ad ge GOW MA
مییابد و دستورات بعد از پروسیجر اجرا نمیشوند.
صفحه 164:
غال : pistes IS
را 0
۱ کب
از ورود ۳ 2
ی
دريافت 1 عد
فت کرده. ۱
0 بح در مبذ
jae 00
sé
یک مینای ۲ ببرد.
صفحه 165:
Power: = 1 ;
N:=0;
Write (' enter A Number: ') ;
1۳801 ( Number ) ;
Repeat
R: = Number MOD 2 ;
Number: = Number DIV
2;
N: = N + Power* R ;
Power: = Power * 10 ;
Until Number < 2 ;
N: = N + Number * Power ;
Writeln ('Number In Base 2= '
oN);
IM tS 7 ال م
صفحه 166:
Readin (N) ;
Fl: =0;F2:=1;
Write (F1:5, F2:5) ;
For i:=3 to N_ do
Begin
F3: = Fl + F2;
If (i mod 10) =0 Then
Writeln ;
Write (F3:5) ;
۳1: < ۳2 ز
F2: = F3 ;
End ; { end of for }
|, { end of program }
صفحه 167:
۳ 1 116
“ah: 3
۰
تمرینات Begin
۱- خروجی قطعه برنامههای زیر را تعیین کنید:
Sum: = Sum +i
۱
end ;
b)
is = 0.3
Sum: =°0';
While i<=20 do
Begin
i+ ;
صفحه 168:
be Di
Until (b div 3)=5 ;
d)
Count
Stop :
While Count < Stop Do
Begin
For K:=1 to Count
Do
Write (K:3) ;
Writeln ;
صفحه 169:
EE EE EEE EE موممئي
تمرينات برنامه نویسی **
۱- برنامهای بنویسید که با استفاده از حلقه ها خروجی زير را تولید کند.
صفحه 170:
بسرنامهلوبنویسید که تسعدادیعدد از ورودیدویافتکرده مجموع -2
ايقام هر علد را در خروجىجا نايد ( پابانداده ها بسه ۱- ختممی
شود)
بسرنامهلوبنویسيد که دو علد صحیح را از ورودیدویافکرده -3
تن
.اعداد فيبوناجى بين اين دو عدد را جاب كند
برنامهلىيب:ويسيد كه يكلسكناس١٠٠٠ توملئنىرا به حلتهاى4
مخت نيعت يه لسکناس۲۰۰ تسوملنی ۱۰۰ تسوملنی 0۰ تسوملنی ۲۰
توملنی ۱۰ توملنیو سکه های۵ توملنیو ۲ توملنیو یکتوملنیخرد
bo.
صفحه 171:
8 فصل
Arrayb 47
هدفهاي كلي
شناخت لزوم استفاده از ساختار داده ای به نام آرایه
شناخت انواع آرایهها و موارد استفاده از آنها
ی و
شناخت الگوریتمهای مرتبسازی و جستجو
صفحه 172:
:دانشجو پس از مطالعه این فصل بايد بتواند
* آرایهها یک بعدی را در برنامههای خود بکار ببرد.
8 ماتریسها را پیادهسازی نماید.
عمل جستجو در آرایه انجام دهد.
#ایک لیست را توسط روشهای مرتب سازی حبابی انتخابی و غیره مرتب کند.
صفحه 173:
* آرایه و انواع آن
خانههای پشت سرهم از حافظه که همنوع بوده و توسط یک اسم معرفی
میشوند. آرایه نام دارد. نحوه دسترسی به هر یک از اعضاء ارایه از
تطر يق "انيسن ريه امكالوفة بر انتتی
برای تعریف آرایه ابتدا طول آرایه که درحقیقت تعداد خانههای آنرا مشخص
میکند. معین میگردد. سپس نوع خانههایی که دادهها در آن قرار خواهند
كرفت را تعيين مى كنند
صفحه 174:
آرایههای یک بعدی بصورت زیر تعریف میشوند:
Name ۳ array [1.. Length] of
alte | ْ هچ ان زره |
کلمه ذخیره شده اسم آرایه
صفحه 175:
Var
No: Array [1.. 50] of
integer ;
id: Array [1.. 20] of Byte ;
Name , Fam: Array [ 1.. 30] of
char ;
صفحه 176:
۱- با استفاده از دستورات ورودی
۲- مقداردهی در طول برنامه
طریقه دسترسی به عناصر آرایه بصورت زير میباشد:
Name [ index ]
|
انديس آزرایه
۳
صفحه 177:
Writeln (' please enter TEN Numbers') ;
For i:=1 to 100 do
Readin (No[il]) ;
Max: = No[ 1] ; Index: = 1 ;
For i:=2 to 100 do
If No[i] > Max Then
Begin
Max: = No[i] ;
Index: =i ;
End ;
Writeln ('The Maximum is =', Max) ;
۱ Writeln ('And Index =', Index) ;
End of program }
صفحه 178:
integer ;
Begin
Writeln (' please enter 100 Numbers :
13
For i:=1 to 100 do Begin
Read (a[li]) ;
If(i Mod 10)=0 Then
Writeln ;
End ;
For i:=1 to 50 do
Begin
Temp: =a[101-i] ;
a[101-i]:=a[i];
۱ ali]: =temp ;
End ;
صفحه 179:
برای نمایش ماتریس درحافظه معمولاً از آرایههایی بنام آرایههای دویعدی استفاده میکنند
رای فرزکا بیشتر ابیز آرایةها آنها را بضورت ماتربس دزانظر میگیرند
آرایههای دو بعدی بصورت زیر معرفی میشوند:
Name 1 array [1..row ,1.. column ] of
type ۳
لا ا . ] | | |
نوع عناصر آرایه کلمه ذخیره شده تعداد ستونها_
تعداد سطرها كلمه ذخيره شده اسم ارايه
صفحه 180:
jin
For i:=1 to 5 do
Begin
For j:=1 to 5 do
Read (ali,j]) ;
Writeln ;
End ;
Writeln ;
For i:=1 to 5 do Begin
For j:=1 to 5 do
Write (ali,j]:5) ;
Writeln ;
End ;
1.
صفحه 181:
میتوان آرایههایی با ابعاد بیشتر از دو نیز تعریف کرد. بطور کلی برای
: معرفى يك آرايه جند بعد توان بصورت زد د
ی .1 [ مج 3 1 Name: psu (iene
length2 ] ....
Of array [ 1..
lengthN ] of Type
ويا
Name: array [ 1.. length1, 1.. length2,.... 1..
lengthN ] of Type
صفحه 182:
EEE EEE << << ">
Ry نکاتی جند در مورد آرایهها
” تعریف آرایه با محدوده منفی
برای مثال:
A:array[-10..10] of Real 1 ;
7 تعريف آرايه از نوع منطقى ) (Boolean
براى مثال:
A:array[1..20] of Boolean ;
صفحه 183:
ای مثال
A: array [ Boolean ] of ee
;integer
۲آرایهای با محدوده کاراکتری:
بزاع شال
۵1 05 1[ ۲2 .۲۸۰۰ ] 27727 :۱
"آرایهای که برای اعضای آن محدودیت قائل شویم
براى مثال:
A: array[1.. 20] of 1.. 0
صفحه 184:
© جستجو و مربسازي ( 2310 5621012
(Sort
یکی از مسائلی که در بحث طراحی الگوریتم بسیار مهم است. بحث مرتبسازی
و جستجو می باشد. منظور از جستجو اینست که یک مقداری را از یک لیست
جستجو کنیم و منظور از مرتب سازی اینست که یک لیست مرتب از داده ها را
ایجاد کنیم. حال تعدادی الگوریتم که برای مرتبسازی و جستجو بکار میروند
را بسررسیمرکنيم بخصوص زمانيكه ساختار داده ما يكآرليه باشد .
صفحه 185:
در كل دو نوع عمل جستجو را در اين كتاب بررسی میکنیم :
Linear search (+ oye >”
Binary search جستجو دودویی
صفحه 186:
در جستجوی خطی عبارت مورد جستجو را نخست با اولین عضو آرایه مقایسه
مى ocd اگر برابر بود عمل جستجو با موفقیت همراه بوده و عمل جستجو
خاتمه مییابد در غیر اینصورت روند را ادامه داده و عبارت مورد جستجو را
بترتیب با عضو دوم. سوم ... مقایسه میکنیم تا اينكه حالت تساوی حاصل شود
.و اگر این حالت حاصل نشد. عباریت مورد جستجو در لیست قرار ندارد
صفحه 187:
ee
hile (i< =N) and (flag) Do
Begin
1-1+ 1 ۶
if A[i] =x Then
Begin
Index: =i ;
Flag: = false ;
End ;
End ;
flag Then
Writeln ('The Element is found ' )
56
Writeln ('The Element is not found') ;
صفحه 188:
درجستجوی دودوئی لیست اولیه بایدمرتب باشد. برای جستجو در چنین آرایهای
نخست انديس وسط آرايه را يبدا مى كنيم و عنصر واقع در اين انديس را با
:عبارت مورد جستجو مقايسه مى كنيم و حالات زير ممكن است حاصل شود
(0۲,] اندیس ابتدای آرایه و 13006 اندیس آخرین عناصرآرایه و
6 اندیس عنصر وسط میباشد.)
صفحه 189:
. ] ۸10016 [ < X Then
Low : = middle بر ایتصورت
و مقدار جدید 10010016 را که عبارتست از:
Middle : = ( low + middle ) / 2
صفحه 190:
1016 [ > Then
upper : = middle در اينصورت
و مقدار جدید 1010016 را که عبارتست از:
Middle : = ( low + middle ) / 2
صفحه 191:
idle ] =X Then
Write ('The Eiement is قر ابنضووة
found ' )
OW > ۱۷۵۳6۲ فيا ب لتفاقبیفند عملجستجو را تا زملنیکه ELL AS ope |
می باشد ادامه میدهیم و در هر مرحله که حالت سوم رخ دهد عمل جستجو خاتمه مییابد.
صفحه 192:
برای مرتبسازی دادهها روشهای متفاوتی وجود دارد . تفاوت روشهای
مرتبسازی در زمان اجرای آنها می باشد. در حالت کلی با توجه به تعداد
ورودیها (داده ها) و نوع مسئله مرتبسازی می توان از انواع روشهای
.مرتبسازی استفاده نمود
حال بعضی از روش های مرتب سازی عمومی را بررسی میکنیم.
*؟ مرتبسازی حبابی ) (Bubble sort
*مرتبسازی انتخابی ( 50۲۲ 5616611012 )
صفحه 193:
سادهترین روش مرتبسازی روش مرتبسازی حبابی میباشد. یکی از خصوصیات بارز اين
نوع مرتبسازی این است که فهم آن ساده بوده و برنامهنویسی آن به سهولت انجام می كيرد
مرتبسازی حبابی نخست عنصر اول و دوم را با هم مقایسه میکند و در صورت نیاز. آنها
را جابجا میکند. سپس عنصر دوم و سوم را مقایسه میکند. این عمل را تا زمانیکه به انتهای
آرایه نرسیده تکرار میکند. در پایان مرحله اول بزرگترین عنصر در آخرین all SE قرار
سر دا میدهد. اين روند را 1 - N مى كيرد. در مرحله دوم از خانه اول تا خانه
تا زمانیکه تمام عناصر آرایه مرتب نشدهاند ادامه میدهد و در نهایت یک لیست مرتب شده
بصورت صعودی در خروجی تولید میشود
صفحه 194:
For j:=1 to n-1 do
If x[j] >x[j+1] Then
Begin
Temp: = x[j] ;
۶ ][ 1: 2۶ ][ + 11 ز
X[j+1]: =temp ;
End ;
تعداد مقایسهها در این روش بصورت زير محاسبه میشود:
1-1 + 2-2 + .. +
N(N-
1)/2
صفحه 195:
در این روش مرتبسازی نخست کوچکترین عنصر را در کل آرایه پیدا کرده
در خانه اول آرایه قرار میدهيم سپس عنصر کوچکتر بعدی را یافته در خانه
دوم قرار میدهیم اين روند را تا زمانیکه کل آرایه مرتب نشده ادامه مید.
مرتب میدهیم
صفحه 196:
1: < 1 to n do
Min: = x[i];
Index: =i ;
For j:=i+lto n do
If x[j] < Min Then
Begin
Min: = x[jl];
Index: =j ;
End ; { find The smallest Element }
X [index]: = x[iJ ;
X[i]: = Min ; { swap Minimum With other Elem«
; { end of selection sort }
صفحه 197:
EEE << <<"
ad جند منال در مورد آرایهها
مثال : برنامهای بنویسید که یک عدد صحیح از ورودی دریافت کرده سپس
اعداد اول قبل از آن را تولید و در آرایه قرار دهد
a:array[1..50] of integer ;
i,j, N: integer ;
k: Byte ;
flag : Boolean ;
Write (' Enter A Number:') ;
Readin(N) ;a[1]:=2; a[2]:=3;
flag : = True ;
ks=2 ;
—
صفحه 198:
Flag : = false ;
If flag Then
Begin
K:=k+1;
ALK]: =1
End ;
Flag : = Ture ;
End ; { end of for }
Writeln ('The prime Numbers before N')
For j:=1 to K_ do
Writeln (a[i]:5 ) ;
nd .{ End of program }
صفحه 199:
Begin.
Writeln ('Enter Array') ;
for i:=1 to 3 do
for j:=1 to 3 do
Read(a[li,j]) ;
Writeln ; Writeln ('The result matrix
For i:=1 to 3 do Begin
For j:=1 to 3 do Begin
Write (a[i,j]:8:2) ;
Sum: = sum + a[i,j ];{ calculate sum
any row }
End ;
Writeln ( sum: 8:2 ) ; Sum:=0 ;
صفحه 200:
ray "36 ator integer
1۳9 يحب 1..60] of integer ;
M,N.1,j ,.ki Byte ;
Begin
Write ('Enter Dimention of arrays:') ;
ReadIn(N,M) ;
Writeln (‘Enter first Array') ;
for i:=1 to N do
Read (L1[i]) ;
Writeln ('Enter second Array') ;
= for j:=1 to M do
Read (L2[i]);
صفحه 201:
End
Else if L1[i] < L2[j] Then Begin
L3[k]:=L1[i] ;
;1 زرح(
End
Else Begin
]ناک ۶ ۶ ] ون 1 3
1» < 1+1 رز
۲۵ | ق ] اج(
i=l
زع نل +1:
end ;
k =k+1;
} ل ل سو
صفحه 202:
1 ز 1+ 16 ع
end
Else if j< =M Then
for p:=j to M do Begin
L3[k]:=L2[p];
k=k+1;
600,
Writeln ;
Writeln ('The result of merge is') ;
for i:=1 to k-1 do Begin
Write: (.L3) [1] 5).5
If (i mod 10)=0 Then
Writeln ;
End ; { end of merge }
id. { End of program }
صفحه 203:
Begin
Writeln (' Enter Number of sentence: ' )
Readin(N) ;
Writeln (‘Enter sentence') ;
for i:=1 to N do
Read (state [i]) ;
for i:=1 to N do
if state[i] =‘ ' Then
state[i]:='*' ;
Writeln_ ;
Writeln ('The output sentence') ;
for i:=1 to N do
Write (state[i]) ;
صفحه 204:
- کدامیک از دستورات زیر در مورد اعلان زیر صحیح است:
a: array['A'..'Z'] of
char
‘af A]: ='Z-w
ب- ۸ 2 :2۰1 ۲] 5 ۰
ج- 2-1 :1 ' 1ه
د- 12 2 :1 1۰ ۲ ] 2
ح- 12 < :1 ۲1۰] 2
صفحه 205:
a: array | -2U.. LU] Of char
‘a: array [ -20..-20,0..-20] of 'A'..'Z
a: array [ Booleam ] of char
a: array[1..10,'A'..'Z'] of integer
صفحه 206:
تمرینات برنامهنویسی
* برنامهای بنویسید که که یک آرایه حداکثر ۵۰ عنصری را از
ورودی دریافت کرده و سپس عناصری از ارایه که او هستند
را با صفر جایگزین کرده ارایه حاصل را در خروجی چاپ
کند.
برنامهای بنویسید که عددی از ورودی دریافت کرده سپس آن را به
عامل های اول تجزیه نماید و حاصل را بصورت زیر در خروجی
ذجاب: لمانب
برای مثال: ۳-۲۱ ۱ ۷ ۱)
صفحه 207:
برنامهاى ب که یک عدد از ورودی دریافت کرده سپس در صورت وجود صفرهای
آن را حذف نموده. نتيجه را در خروجى جاب نمايد.
* برنامه ای بنویسد که یک ماتریس ۵ * ۵ رااز ورودى دريافت كرده سبس مجموع هر
سطر را انتهای همان سطر و مجموع هر ستون را در انتهای همان ستون چاپ نماید.
صفحه 208:
ماتریس هم پر حسب ستون و هم بر حسب سطر مرتب نموده به همراه ماتریس اول
در يك سر عاك ابية
* برنامهاى بنويسيد كه يك آرايه ٠٠١ عنصرى ازنوع صحيح كه ١6١ عنصرمرتب
درآن قرار میگیرد را از ورودی دریافت کرده سپس آرایه دومی با ۵۰ عنصر را از
ورودی بخواند
صفحه 209:
فصل و |
هاي كتابخانه اى توابع و روال
هدفهاي كلي
شناخت ساختار تابع و روال
شناخت توابع و روالهاى استاندارد براى نوعهاى صحيح
شناخت توابع و روالهاى استاندارد براى نوعهاى اعشارى و كاركترى
أشناخت توابع و روالهاى استاندارد رياضى
صفحه 210:
:دانشجو پس از مطالعه این فصل باید بتواند
= توابع و روالهای استاندارد را در صورت نیاز در برنامه استفاده کند.
# ساختار توابع و خروجیهای آنها را تشخیص داده و در برنامه خود از آنها
استفاده کند.
۴ ساختار روالها و خروجیهای آنها را تشخیص داده و نتایج حاصل از آنها را
مورد استفاده قرار دهد.
#توابع ریاضی را برای محاسبه عبارت ریاضی در برنامه بکار ببرد.
صفحه 211:
EEE EEE << << ">
ساختار تابع 4
در كل هدف تابع اينست كه متغير يا متغيرهايى را بعنوان يارامتر از برنامه
اصلى دريافت كرد. عمل خاصى را روى بارامترها انجام داده و نتيجه را به
برنامه اصلی برگرداند
:شکل کلی فراخوانی توابع در برنامه اصلی بصورت زیر میباشد
ساختار تابع: 1
Function Name ( parameters )
Type
| | | |
نوع تابع پارامترها
اسم تابع کلمه ذخیره شده
صفحه 212:
EEE EEE << << ">
* توابعی برای اعداد صحیح و اعشاری
Abs at ¥
دف: باز گرداندن قدر مطلق ( 8۳5010116 ) پارامتري که به آن ارسال ميشود:
Function Abs (x: Integer ): Integer ;
Function Abs (x: Real ): Real ;
اين تابع يك عبارت از نوع حقیقی يا صحیح را بعنوان آراگون دریافت کرده سپس
.قدر مطلق آن را محاسبه و حاصل را برگرداند
صفحه 213:
Real ;
Integer ;
: = Abs (- 191.15 ) ;
خروجیحاصل:
F= 191.15 I= 171
صفحه 214:
هدف: باز گرداندن سینوس یک عدد از نوع اعشاری
Function Sin ( X: Real ): Real تابع:
6 یک عبارت یا عدد از نوع اعشاری بوده و حاصل مقدار سینوس ا میباشد.
صفحه 215:
Var
X: Real ;
Begin
2 : < 510 ) 10( :
Write ('sin(10)=', x:8:2);
End.
صفحه 216:
هدف: باز گرداندن کسینوس یک عدد از نوع اعشاری.
تابع: Function cos ( X: Real ): Real
ی کعبارتبا عدد از نوع لعشاریبوده و حاصلمقدار کسینوس ilies
صفحه 217:
۴
X: Real ;
gin
ز (10) 605 < : 2
Write ('cos(10)=', x:8:2) ;
d.
صفحه 218:
هدف: بازگرداندن آرک تانژانت یک عدد از نوع اعشاری
; Function ArcTan ( X: Real ): Real تابع:
6 یک عبارت يا عدد از نوع اعشاری بوده حاصل مقدار آرک تانژانت X میباشد.
صفحه 219:
Var
X: Real ;
Begin
X:=ArcTan (10) ;
Write (' ArcTan (10) =', x:8:2);
End.
توجه: در صورتى كه در توابع مثلثاتى زاويه از نوع درجه ارائه شود
:مى توان با فرمول زير معادل راديان آن را محاسبه كرد
Real = Dey * 3.14159 / 180
صفحه 220:
هدف: عدد نپر ( 2.71828 < 6 ...) رابه توان یک عدد میرساند.
شکل تابع: :) Function Exp ( X: Real
Real ;
X عبایتیا ستغیریاز نوع لعشاریوده و حاصلتلبع نیز یکعدد لعشاریسیاشد
اين تابع مقدار عبه توان ۴ را محاسبه میکند.
صفحه 221:
X: Real ;
i: integer ;
Begin
For i:=1 to 10 do
Begin
X:=exp (i) ;
Writeln ) ۶: 8:2 ( ۶
End ;
End.
صفحه 222:
هدف: قسمت اعشاری یک عدد اعشاری را برمیگرداند.
Function frac ( X: Real ): Real ی تابع:
عددعاز نوع لعشاییو حاصلتسلبع یکعدد لعناییکه قسمتلعشایی
عدد 26 است می باشد و بعبارت دیگر این تابع قسمت اعشاری عدد ورودی را
به عنوان خروجی باز میگرداند.
صفحه 223:
0
Y,X: Real ;
gin
X: = frac (24.769) ;
Y: = frac (- 12.75 ۱
Write ('x=', 8: 3,"y= "ee 23
0 ۰
X= 0.769 حلا - 5
صفحه 224:
هدف: قسمت صحیح یک عدد اعشاری را برمی گرداند.
‘unction Int ( X: Real ): Real تابع:
ا يكعبارتيا متغير از نوعلمعشايىو خروجىتابع فيزيكعلد
اعشارى است اين تابع مقدار صحيح يك عدد اعشارى در خروجى
نشان میدهد.
صفحه 225:
X: = Int (2.87) ; {2.0}
Y:=Int(-8.76) ; {-
صفحه 226:
هدف: محاسبه لگاریتم یک عدد
اعشاري در مبناي ».
; Function Ln ( X: Real ): Real شکل تابع:
6 ی کهبایتی| متفیر ازنوع لعشاریوده وحاصلتلیع فیز یک دلءاییم ی شا
صفحه 227:
r
X: Real ;
»gin
X:=Ln (2.87) ; {x = 3.73767 }
Write (°x=',x:10:5) ;
id.
صفحه 228:
هدف: فرد بودن عدد صحیح را
بررسي مي کند.
unction odd ( X: logint ): Booleam کل تابع:
یکعبایساز نوع 10120110 لستو تسلبع .فرد بسودنعباینتوا بسروسیمیک:
اگر مقدار خروجی تابع 1۳016 باشد 16 فرد است و اگر مقدار خروجی تابع alse
باشد ک فرد يست
صفحه 229:
صفحه 230:
هدف: غالباً براى يبدا كردن كد اسکی یک متغفیر کاراکتری بکار میرود.
شکل تابع: :) Function Ord (x: char
ارت ۲ از نوع كاركتري را بعنوان بارامتر دریافت
وكد اسكي أن را برمي كرداند.
اكر : از نوع اسكالر باشد تابع بعنوان خروجي
ترتیب قرار گرفتن : رادر مجموعه
اي که ابتدا به عنوان اسکالر اعلان شده, باز
ميگرداند.
صفحه 231:
Var
ch: char ;
Begin
For ch:='A' to '‘'Z' do
Write (ord (ch):5) ;
کد اسکی " ۸" تا" 2 ' را درخروجی چاپ میکند
كد اسکی ۲ ۸ ۰ عدد 1۵ میباشد.
End .
صفحه 232:
هدف: عدد پی را بر میگرداند.
Function pi: Real کل تابع:
اين تابع برای بازگرداندن عددی پی ( ۳۱۶۱۵۹۲ ۰۰۰) مورد استفاده قرار میگیرد.
صفحه 233:
هدف: مقدار قبل مقدار پارامتر را
بر مي گرداند.
pn pred (x): < same type of parameter > ; ۲
پارامتر تابع می تواند از هر نوع باشد و با توجه به نوع پارامتر تابع نیاز از
هم نوع میباشد و خروجی تابع مقدار قبل از * میباشد.
صفحه 234:
{ flag =
{i=-
Ch: = pred ('d') ;
c'}
i: = pred (15) ;
14 }
flag: = pred ( True ) ;
false }
i: = pred (- 30) ;
31 }
صفحه 235:
۲ تابع 1۳۵۱000
هدف: برای تولید عدد تصادفی
:شکل تابع
Function Random: Real ; )1
2)Function Random (x: word ):
word ;
اگر تابع [st 4 Random یک یعنی بدون آرگومان مورد
استفاده قرار گیرد یک عدد تساوی از نوع اعشاری بین صفر و یک
تولید می کند و اكر به شكل دو بكار رود باعث تولید یک عدد تصادفی
از نوع ۷۷0۵1 که بزرگتر یا مساوی صفر و کوچکتر از * است خواهد شد.
صفحه 236:
Var
i: integer ;
Begin
For i:=1 to 10 do
Begin
Writeln ( Random :
B27) ; Writeln
(Random )20(:8) ;
End ;
End.
۰ عدد تصادفى بين صفر و یک.
و ۱۰ عدد تصادفی Ge ۰ و ۶۰ تولید نماید.
صفحه 237:
هدف: برای گرد کردن اعداد اعشاری بکار می رود.
تابع: Function Round (x: Real ): Longint
} یکعبارتیامتفیر لعشاریسوده وخروجیتلبع یکعدد اننوع Longint
یباشد که نتیجه گرد کردن6 مىباشد. اين تابع 7 را به نزدیکترین مقدار
حیح گرد میکند.
صفحه 238:
er ee ee و
0 2 :) 1
13 1 9
هددع ein ee
{i=18 اللا
i: = Round (17.45) {i=18
صفحه 239:
هدف: برای محاسبه محذور یک عدد صحیح یا اعشاری بکار میرود.
شکل تابع:
Function sqr (x: Integer ): Integer ;
Function sqr (x: Real ): Real
7
* عبارتی یا متغییری از نوع صحیح یا اعشاری بوده و خروجی تابع فیزیک
یک عدد صحیح یا اعشاری می باشد اين تابع مجذور 16 را بعنوان خروجی بر
میگرداند.
صفحه 240:
Var
i: integer ;
Begin
For i:=1 to 10 do
Writeln ('I* 2=' , sqr
)1(( ز
End.
صفحه 241:
Function sqrt (x: 0
0 ; Real ): Rea
بر کت ee ee
ah ltl ys جنر # را بسعنولنخروجوبر میگ ردلند
صفحه 242:
Y, X: Real ;
Begin
Y:= sqrt (64) ; {y=8}
Z:= sqrt (0.16) ; {z=0.4
Write ('x =',x:8:2,'y=',y
5:82:27
End.
صفحه 243:
هدف: مقدار بعد از مقدار فعلی را برمی گرداند.
Function succ (x): same type of شکل تابع:
زر parameters
X یک عبارت از نوع صحیح. اولین و غیره بوده و خروجی تابع نیز از همان
نوع 3 مى باشد اين تابع مقدار بعد از ۱ را بعنوان خروجی بر میگرداند.
صفحه 244:
ch: = suce ('a') {ch='b'}
ch: = suce('A') {ch='B'}
i: =suce (15) {i= 16}
flag : = suce ( false ) { flag = True }
flag : = suce ( True ) { situa = 5 }
صفحه 245:
هدف: قسمت صحیح یک عدد اعشار را بر میگرداند.
Function Trunc (x: Real ): شکل تابع:
; Longint
x کضارتیا متعیر از نوغ شاوی ودد و خروجیتسلبع یکعدد از نوع
Longint میباشد. این تابع قسمت صحیح عدد اعشاری ۶ را بعنوان
خروجی بر میگرداند.
صفحه 246:
x,i,j:Longint ;
Begin
i: =trunc (12.5) ; {i=12}
j: =trunc (12.4) ; {i= 12}
k: = trunc (13.5) ; {k=13}
Writeln ('IT=',i:5 ,'j=',j:5,'
(5:علا,' دعا :
End.
صفحه 247:
ee
توابع از نوع کاراکتری *
در این بخش توابعي رآ بررسي مي کنیم که خروجي
آنها ار نوع كاراكتري باشد
chr at ¥
هدف: معادل کاراکتری یک کد اسکی را بر میگرداند.
Function chr ( X: Byte ): char کل تابع:
يكعباوتيا متغير از نوع بايتبوده و خروجىتالبع يككاركتر موياشد
ن تابع کد اسکی را دریافت کرده و معادل کارکتری آن را بر میگرداند.
صفحه 248:
Var ,
i: Byte ;
Begin
For i:=65 to 91 do
Writeln (chr(1)) ;
End. خروجی :
برنامه بالا حروف ۸ تا 2 را در خروجی le میکند.
صفحه 249:
هدف: براي تبديل يك كاراكتر به حرف
بزرگتر بکار ميرود.
Function Upcase (ch: char ): شکل تابع:
; Char
یک عبارت یا متفیر از نوع کاراکتر بوده و خروجی تلبع فیزیک کاراکتری
باشد این تلبع حرف کوچک رابه حرف بزرگ تبدیل کرده و بعنوان خروجی
حروف بزرك را بر مى كرداند.
صفحه 250:
yte ;
(‘enter Numbers: ') ;
m(N) ;
i:=1 to N do
Read (Sen[il]) ;
In ;
i:=1 to N do
If (sen[i] >='a') and (sen[i] <='z') Then
sen [i]: = Upcase (sen[i])
In (' Out pot of program') ;
i:=1 to N do
Writeln (sen[i]) ;
f program }
3
صفحه 251:
EEE EEE
روالهاي استانداره *
در بخش های قبل دیدید که در توابع پارامترها به تابع ارسال می شود و تابع نیز
مقداری را بعنوان خروجی برمیگرداند روالها نیز مشابه توابع عمل میکنند با
اين تفاوت که خروجی روالها از طریق پارامتر برمی گردانده میشود يا اعلان به
.سیستم عامل میباشد. بنابراین روالها بدون نوع هستند
:شکل کلی روالها بصورت زیر میباشد
Procedure Name
| | |
پارامترهاي روال اسم روال علمه
صفحه 252:
هدف: یک یا چند واحد از پارامتر ارسالی کم می کند.
:شکل روال
Procedure Dec (Var X: longint ) ;
Procedure Dec ( Var X: longint , N: longint ) ;
۴ يكمتغير از نوع ]10100130 و بسصورمتفیریسویساشدلین
روللکولحد از پسارلمتر ایسالکسم موکسند
صفحه 253:
Var 5
N : integer
Begin
N:=1201;
Dec (N) ; {N= 1200 }
Writeln (N) ;
Dec (N, 200) ; {W=
1000 }
Writeln (N) ;
End.
صفحه 254:
هدف: کنترل برنامه را به خارج از بلوک جاری منتقل می کند.
Procedure شکل روال:
> Exit
این روال باعث می شود که کنترل برنامه از بلوک جاری خارج شود. اگر این
روال در برنامه اصلی بکار رود باعث خروج از برنامه میشود. و اگر در یک
روال يا تابع بکار رود باعث خروج از روال یا تابع شده و کنترل برنامه به
برنامه اصلی منتقل میشود.
صفحه 255:
Var 9
i,j: integer ;
Begin
i: = 100;
[ : 2 20 ز
Dec (i,j) ;
Write (i) ;
Exit ;
End.
: خروجی
بعد از اتمام عمليات تابع 123:18 باعث خروج از برنامه می شود.
صفحه 256:
هدف: خاتمه دادن به اجرای برنامه
Procedure شکل روال:
; Halt
اين روال باعث خاتمه اجرای برنامه شده و کنترل برنامه به سیستم عامل بر
كردة.
صفحه 257:
هدف: اضافه کردن یک یا چند واحد به یک متغیر
cedure Inc ( Var X: longint ) شکل تلیع:
مد Inc ( Var X: longint , N: longint ) ;
ا يكهباينها متغير از نوع 10801126 مىباشد دين ولليه مقنار
متغير * يكيا جند واحد مضافه ميكند
صفحه 258:
Var
N,i,j: integer ;
Begin
{i= 101}
inc (j,N) ; {j= 210}
Writeln (i=',i,'j=',j) ;
End.
صفحه 259:
هدف: باعث تغیر نحوه تولید اعداد تصادفی می شود.
Procedure شکل روال:
; Randomize
وقتی در برنامه از تابع 18213010102 استفاده میکنیم اعداد تصادفی تولید
شده در اجراهای مختلف یکسان می باشد برای جلوگیری از این وضعیت قبل
از استفاده از تابع 1823000100 روال 180110101026 را بکار میبريم. تا
باعث تولید اعداد تصادفی متفاوت در اجراهای مختلف گردد.
صفحه 260:
Var
i: word ;
Begin
Randomize;
For i:=1 to 10 do
Writeln (Random (50) ) ;
End.
صفحه 261:
EE E EE EEE
حل چند مثال برنامهنويسي *
1 : 0 ) > < 10 ( مثال : برنامه ای بنویسید که یک ماتریس مربع
از مقادیر صحیح را از ورودی دریافت کرده آنگاه عناصری که مربع کامل
نیستند را صفر کرده و در نهایت ماتریس حاصل را در خروجی چاپ می کند.
۳
؟ تايوه 26667
a:array[1..10,1..10]of integer ;
gin
Write (' enter Number:') ;
For i:=1 to N do
For j:=1 to N do
Read: ((ai[ei jell) iy;
صفحه 262:
ali,j]sqr (Abs (ali,j1)))
Then
8 یرل زود
Writeln ('The oupput Mafrix') ;
For i:=1 to N do
Begin
For j:=1 to N do
Write (a [i,j 1:5) 3
Writeln ;
End ;
End. { End of program }
صفحه 263:
Vrite (' enter sentence ') ز
Repeat
Read (sen[i]) ;
Ing: Giy ¢
Until sen[i]='.' ;
Writeln ;
n: = Dec(i) ;
For i:=1 to n do
If (sen[i]>='A')and (sen[i]<='B') Then
sen[i]= chr(ord(sen[i])+(ord('a')-ord('
Writeln ('The result sentence') ;
For i:=1 to n do
Write (sen[i]) ;
End of program }
صفحه 264:
+ تمرینات
i,j: integer ۲ ۳
۱.خروجی تمرینات زیر را تعیین کنید: a aed
ز 20 < :[ 100 2< : 1
7 1001011
Dec (j,10) ;
Mead) 2
Writeln (1:25,j:5) ۶
y : integer ;
in
7 : =Round (18.31) MoD 5 ;
Writeln (y) ;
-_
صفحه 265:
Chi = "A" 3
Ch: = chr(ord(ch)+3) ;
Write (ch) ;
Xe S112" s
Suce Cx)
0: < BL
Pred (ch) ;
Write (x,ch) ;
صفحه 266:
EE EE EEE EE موممئي
۰ ۰ 5 د
** تمرینات برنامهنويسي
۱- برنامهای بنویسید که تعداد ۱۰۰۰ شماره حساب بانکی ۷ رقمی بطور
تصادفی بین ۵۱۱۹۶۳۲ و ۹۹۸۱۷۱۱ را تولید کرده و چاپ کند.
۲- برنامه ای بنویسید تا تعداد ۳۸ عدد تصادفی صحیح بین ۱۰ تا ۹٩ راتولید
کرده سپس آن را در خروجی به شکل مربع وسط صفحه نمایش چاپ کند.
۳- برنامهای بنویسید که یک عدد ۲۰ رقمی از ورودی دریافت کرده آن
زار نگدعده: تک برقبی طرب: موجه و حامل رارجر خروعی جات تباتیت
صفحه 267:
فصل 10
عتفیرهاک ایلکتروو وشتهها (String)
هدفهاي كلي
بررسی ساختار آرایه هایی از نوع کاراکتر
معرفی نوع داد جدید به نام رشته
مقایسه آرایه ای از کاراکتر و رشته
شناخت توابع و روالهای استاندارد برای رشته ها
صفحه 268:
:دانشجو يس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
ja
رایهای از کاراکترها را در پرنامه پکار ببرد.
8 آرایهای از کاراکترها را با رشته مقایسه کند.
"ا اسمی افراد و غیره را با استفاده از آرایهای از رشته مرتب نماید.
#توابع و روالهای استاندارد مربوط به رشتهها را در برنامه خود بكار ببرد.
صفحه 269:
* متغيرهايي از نوع کاراکتر
متفیرهای کاراکتری ظرفیت پذیرش یک کاراکتر( شامل یک رقم. یک حرف از
.حروف و يا يك كاراكتر ديكر ) را دارا میباشند
مقدار دهیلینمتغیر ها به صووؤير مئهاشد :
یگ د بلع" :
اكر بخواهيم متغير هاى كاراكترى را از ورودى بخوانيم بايد دقت بيشترى
به .خرج دهيم براى اينكه فضاهاى خالى كاراكتر محسوب مى شوند
صفحه 270:
Writeln (' equal ' )
Else
Writeln (' Not equal') ;
خروجی حاصل از قطعه برنامه بالا بصورت زیر است:
Not equal
صفحه 271:
تیقمها بسصویتزیر مقایسه میسوند -1
9 ع وين 1 مهد 35" هم 1 ۷ PQS
.رقمها از لحاظ كد اسكى يشت سر هم قرار كرفتهاند
مقايسه مىشوند -2
صفحه 272:
EEE EEE << << ">
) 51 ( متغيرهاي رشتهاي
تعریف: مجموعهای از کاراکتر را یک رشته نامیده و متغفیر از نوع آن را
.یک متغیر رشتهای مینامند
این متغیر نیز مانند ساير متغیرها در قسمت تعاریف متغیرها ( ۷۵ ) معرفی
میشود. در تعریف یک متغیر رشتهای معمولاً طول آن را مشخص میکنند.
اكر طول تعیین نشود بطور قراردادی کامپایلر حداکثر طول را برای آن در نظر
مى كيرد. حداکثر طول رشته ۲۵۵ کاراکتر میباشد.
صفحه 273:
طول رشته
کلمه ذ<
اخترهشده |
سم رشته
صفحه 274:
Var
S:string[10] ;
Begin
S:='pascal' ;
Write (s) ;
End.
صفحه 275:
; Read (s )
هنگام خواندن متغیرهای رشتهای اگر طول رشته ورودی از طول تعریف
شده بیشتر باشد فقط به اندازه طول تعریف شده خوانده می شود و اگر طول
رشته ورودی کمتر از طول تعریف شده باشد. رشته ورودی در منتهیالیه
سمت چپ متغیر رشتهای قرار گرفته و بقیه متغیر رشته ای بدون محتوا
تاق مق هائك
صفحه 276:
7 میتوان استفاده کرد::
Write (s) ;
مثال : برنمهای بنویسید که شماره دانشجوئی. اسم و فامیل دانشجوثی را
.از ورودی دریافت کرده سپس در خروجی نمایش دهد
صفحه 277:
Name , family: string [ 40] ;
Id: longint
writeln (' Enter student number
ReadIn (Id) ;
writeln ('Enter Name') ;
ReadIn (Name ) ;
writeln ('Enter family') ;
ReadIn ( family ) ;
writeln(' Id Name Family
writeln ( Id: 7 , Name,
Var
Begin
صفحه 278:
آرايهاي از رشته بصورت زیر تعریف ميشود:
iy [1..length] of string
نوع رشته اي طول آرايه
صفحه 279:
برای خواندن چنین آرایهای بصورت زیر عمل میکنیم:
r i:=1 to 50 do
ReadIn (Name [i]) ;
ly نمایش آرایه در خروجی بصورت:
For i:=1 to 50 do
Writeln ( Name [i] )
صفحه 280:
ring[10] ; temp: i,j: Byte;
riteln (' Enter Ten Names') ;
2۲ i:=1 to 10 do
ReadIn (Name [i] ) ;
r j:=1 to 9 do
for j:=i+1 to 10 do
if Name [i] > Name [j] Then Begin
Temp : = name [i] ;
Name [i]: = Name[j] ;
Name [j]: = temp ;
End ; { sort Algrithm }
‘iteln ('The sorted list') ;
r i:=1 to 10 do
writeln (Name [i]) ;
nd of program }
صفحه 281:
00 58 اسمی از ورودی. سایر اطلاعات اسم خوانده شده را در
.صورت وجود در خروجى نمايش دهد
Name , Family: array[1..50] of string[ 30] ;
id: array[1..50] of longint ;
Nam : string [ 30] ;
صفحه 282:
write ('Enter Name:') ;
ReadIn (Name ) ;
write ('Enter family:') ;
Readln ( family ) ;
write ('Enter student Number:') ;
ReadIin (Id) ;
end ;
writeln ;
write ('Enter Name:') ;
Readin (Nam) ; -_
صفحه 283:
if Name[i] = Nam then
flag : = false ;
end ;
If flag then
writeln ('Not found') ;
Else
Begin
writeln(' Id Name
family ')
write (Id, Name : 30, family : 30 ) ;
end ;
صفحه 284:
EEE EEE << << ">
° توابع و روالماي كتابخانهاي براي متغيرهاي رشتهاي
Concat تبع v
مدف: الحاق دو يا چند رشته به یکدیگر
Function concat (S1,S2,...,Sn): :عبات شکل
; string
1 , 52 , ... , 532 متغيرهايى از نوع رشته هستند و خروجى تابع نيز
یک متغیر رشتهای است این تابع دویا چندتابع را به هم پیوند داده. و رشته
حاصل را برمی گرداند.
صفحه 285:
Str3 ر str1 , str2: string
egin
Str1 : ='Pascal' ;
572 : < ۲ 0016۲
Str3 : = Concat ( Str1 , Str2) ;
write ( Str3 ) ;
nd.
با اجرای برنامه فوق. عبارت 0016 Pascal نشان داده خواهد شد.
صفحه 286:
ندف: استخراج یک زیر رشته ( 511053110 ) از یک رشته
n copy (S:string ; Index:Integer; count: Integer): stri
يكهبايتيا متغير يشته لیک» میخولهيم از آنزیر پشته لیک» نقطه 5
میباشد جدا کنیم لنا زیر یشته ob , Count 112016 شریع آن
لمستموياشد 0۷11 حاصل یکیشته که طوللنبه لنلازد
صفحه 287:
Var
Strycstnil: string: 5
Begin
Str: =' Pascal Book' ;
Siriv= Capy( Str, 7,4) 74 Sri]
Book }
write (Str1) ;
End.
صفحه 288:
هدف: حذف یک زیر رشته از یک رشته
شکلروال: Procedure delete (Var str: string;
Index:integer;length: integer ) ;
5 یبکمتفر رشته لی 1110102 یکعبارتیامتغیر صحیح و Length نب
٠ عبارت یا متیر صحیح میباشد. روال 126166 یک زیر رشته را از یک
ته حذف میکند این روال از محل Index بطول 1.6۳01 از رشته ٩]
ف میکند و رشته حاصل بعنوان خروجی روال برگردانده میشود.
صفحه 289:
Var
St: string ;
Begin
St: = 'Pascal.Book' ;
Delete (St,7,5) ۶
writeln (St) ;
End.
خروجی حاصل از برنامه فوق 389081 میباشد.
صفحه 290:
هدف: درج ( وارد کردن ) یک رشته در یک رشته دیگر
Procedure Insert ( Str1: string ;Var :J\;, Js:
; Str2: string ; Index: Byte )
513 عبارت يا متغیر رشته ای. ٩12 منغیر رشته ای و ole Index
دد از نوع os میباشد. روال 11561 رشته 9171 رادر رشته 512
خانه Index درج میکند و رشته حاصل خروجی روال خواهد بود.
صفحه 291:
Var
Str1 , str2: string ;
Begin
Str1: =' Pascal 7' ;
Str2: ='Turbo' ;
Insert (Str1, Str2,6) ;
End.
خروجی حاصل )3 Turbo pascal 7 Yu ub, خواهد بود.
صفحه 292:
هدف: محاسبه طول رشته
Function length (Str: string): ۰ شکل تابع:
; Integer
Str يكعبارتوشته لمويوده و خروجىتلبع يكعدد صحيح موياشد
اين تابع طول رشته ورودی را محاسبه و بعنوان خروجی بر میگرداند.
صفحه 293:
Var
St: string ;
n: integer ;
Begin
St: = 'Turbo Pascal 7' ;
n:=length(S4); {n=14}
Write (' The length of string
ist) a) 3
End.
صفحه 294:
هدف: برای جستجوی یک رشته داخل رشته دیگر
Function pos ( Str1: string ; 512: شکل تابع:
رز String ): Byte
1 يك عبارت يا متغير رشته ای و ٩112 نیز یک عبارت یا متفیر
رشته ای میباشد و خروجی تابع یک عدد صحیح می باشد. اين تابع محل
اولین وقوع رشته 1 در رشته ٩۲2 را بعنوان خروجی بر میگرداند.
صفحه 295:
Var
Str1 , Str2: string ;
i: integer ;
Begin
Str1: =' Book' ;
Str2: = ' Pascal Book' ;
i: = Pos (Str1,Str2) ; {i=
8}
Write ('i=',i) ;
JPA, ga oti lB yl poe feo SS as eg 0S
.در رشته دوم وجود نداشته باشد ) تابع مقدار صفر بر میگرداند
صفحه 296:
هدف: برای تبدیل عدد به یک رشته عددی بكار مى رود.
ال. 1: ( Str: string ر تقم؟ :تعاطا :1 )او وتال0 ۵8(
Procedure Str (F: Real: format, Str: string) : ;
درشکل ۰۱ 1 یک عبارت یا متغیرعددی بوده و ٩ یک متغیر رشتهای
مى باشد اين روال يك عدد صحيح با فرمت مشخص را به يك رشته عددى
درشكل ” . 7 يك عبارت يا متغير رشتهاى و Str يك متغير رشتهاى مى باشد
صفحه 297:
Var
Number, Str: String ;
Begin
Str (543:5, Str) ; {Str='
543' }
Str (12.25: 7:2 Str) ; { Str
=' 12.25'}
Str (127: 3: Str) ; { Str=
'127'}
Str (3.1239: 7:3, Str) ;
{ Str =' 3.124'}
End.
صفحه 298:
هدف: تبدیل یک رشته عددی به یک عدد
; Procedure Val (S: String روال: ۱: 66۲ص :۲ ۷۵۲ ز
; (Var Error: inte¢
dure Val (S: String ; Var N: Real ; Var Error: inte¢
5 یکعبارتیامتغیر يشته لی ۷( يكمتغير از نوع صحيح يالمعشايىو
1 نیز یکمتفیر از نوع صحيح مئباشد دين ولليكيشته عددى
را به يكعلد صحيح يالمعشارىتبديلمىكند و لمزرا توسطمتغير N
بسرمیگردلند دگر عملتسبدیلسطور صسحیح لنجام شود. مقلار متفیر
281101 برلبر صفر در غیر اینصور تم حل و جود لشکل لوا مشخص رمک ند
صفحه 299:
F: Real ;
St='475';
Val (St,N,E) ; {N=475,E
St=' 475' ;
Val (St, F,E) ; {F= ,E=3
St = '3.1716' ;
Val (St, F,E) ; { F = 3.1716
Begin
,E=0}
End.
صفحه 300:
موممئي EE EE EEE EE
**ارائه جند مثال در مورد رشتهها و کاراکترها
مثال : برنامهای بنویسید که یک جمله از ورودی دریافت کرده سپس در
صورتی که TS ads وجود داشته باشد انها را به 216 تبدیل نماید و در
نهایت رشته حاصل را در خروجی نمایش دهد.
توجه كنيد كه ممکن است بیش از یک بار کلمه 18 تکرار شده باشد
در اینصورت همه کلمات 15 را با 816 تبدیل کند.
صفحه 301:
Writeln (' Enter sentence
ReadIn (St) ;
Repeat
i: = Pos (‘is', St) ;
if 1< 0 Then
Begin
Delete ( St,
i,2);
Insert
(‘are', St,i) ;
end ;
1-141 يت د |)
صفحه 302:
Begin 1
Writeln ('Enter sentence') ;
Readin (St1) ; j:=1;
For i:=length(Stl) downto 1
do Begin
Sta [jl<e= StL (i] »
Inc (j) ;
End ;
Writeln ('The result') ;
Writeln ( St1 ) ; Writeln( St2 ) ;
صفحه 303:
EE << << ">
تمرینات
۴ با فرض اینکه 51 , 92 , 93 متغیر های رشته ای
هستند خروجی عبارتهای زیر را تعیین کنید.
a)S3 =copy(S1,1,6) ;
b)S3 = concat (S3, 52, $1) ;
e@)S3'= copy'( $2.4. 1.,posCS1,, S2)—1 ).¢
d)Delete (S2, pos(S1,S2),length(S1)) ;
صفحه 304:
S1: string ;
i: integer ;
91: = 'ABCDEF' ;
For i:=1 to length(S1) ;
Delete (S1,i,1) ;
Writeln (S1) ;
Var
Begin
-End
صفحه 305:
St: string ;
i: integer ;
ReadIn ( St) ;
For i:=1 to length(St) Do
1] ) 5۲ ]1 [ < < ۲ 0۲ ( 280 ) 5۲ ]1[ > 2 9 1
Delete (St,i,1) ;
Writeln (St) ;
صفحه 306:
sert (S1,S2,pos(S1,S2)) ;
$3: = copy (S2, pos (S1,S2), length (S1) ;
3: = copy (S2, pos (St, S2), length (S2) ;
plete (S1, pos (S2, S81), length (S2 );
ز 6 # 2: [ 0 ] ۱1
صفحه 307:
۳ 5 1 High
* تمرینات برنامهنویسی
*برنامهای بنویسید که یک پاراگراف را از ورودی دریافت کرده
( حداکثر ۱۰ خط ) سپس:
.الف) تعداد کلمات هر سطر را شمرده و انتهای سطر نمایش دهد
.ب) تعداد حروف صدا دار را شمرده جاب نمايد
.ج) تعداد خطوط برنامه را شمرده در خروجی چاپ کند
.د) تعداد جملات هر خط را محاسبه و در سطر های جداگانه نمایش دهد
صفحه 308:
*برنامهای بنویسید که یک عدد در مبنای مشخص را از ورودی دریافت
کرده سپس آن را به مبنای 102 که از ورودی خوانده می شود ببرد.
*برنامهای بنویسید که یک پاراگراف را از ورودی دریافت کرده
کلمات تکراری هر سطر را حذف نموده و پاراگراف حاصل را بهمراه
پاراگراف اولیه در خروجی با پیغام مناسب نمایش دهد.
صفحه 309:
*برنامهای بنویسید که دو عدد ۲۰ رقمی ( بصورت رشته باید خوانده شود )
را از ورودی دریافت کرده سپس مجموع و حاصل ضرب این دو عدد را
محاسبه و در خروجی با پیغام مناسب چاپ نماید.
*برنامهای بنویسید که یک رشته از ورودی دریافت کرده
سپس کلمات داخل آن را بصورت عمودی کاراکتر به کاراکتر نمایش دهد:
*یرنمای بنویسید که یک پاراگراف با حداکتر ۵ خط را از ورودی دریافت
نماید. سپس مجموع ارقام یا اعداد ( در صورت وجود ) هر خط را محاسبه
نموده در انتهای همان سطر نمایش دهد.
صفحه 310:
ges
برنامههاي فرعي
هدفهاي كلي
۷ شناخت اجزاء تشکیلدهنده توابع و روالها
* بررسی انواع پارامترها و متغیرها در برنامههای فرعی
* شناخت تفاوتهای روالها و توابع
* معرفی مزایای استفاده از زیر برنامهها
صفحه 311:
:دانشجو يس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
"" برنامه خود را به جندين زيربرنامه تقسیمبندی نماید.
"" زيربرنامهها را با توجه به قوانین موجود. در ساختار برنامه جا دهد.
۴ باتوجه به مزایای استفاده از آنها را در برنامه خود بکار ببرد.
صفحه 312:
الم < << کچ
* روالها
روالها نوعی از برنامههای فرعی هستند. که به طور مستقل و جداگانه وظیفه
یا وظایف خاصی از برنامه اصلی را انجام میدهند. روال ها در صورت نیاز
اطلاعات خود را از طریق پارامترها دریافت و همچنین در صورت نیاز نتایج را
از طريق پارامترها به برنامه اصلی باز میگردانند. پارامترها در حقیقت خطوط
.ارتباطی بین برنامه اصلی و برنامههای فرعی هستند. پارامترها باعث می شوند
که توابع و روال ها روانتر عمل کنند. زیرا آنها به پرنامه های فرعی این قابلیت را
.می دهند که با هر فراخوانی دادههای مختلفی را مورد پردازش قرار دهند
صفحه 313:
Procedure Name (parameters list )
| | |
vious siaelS لیست پارامترها اسم روال
ar
{ List of locad variable }
Begin
1 { Procedure Body }
End af End of procedure }
صفحه 314:
اسم پرنامه اصلی Program
: تعاریف برنامه اصلی
Procedure ... ۳
Begin {main program }
فراخوانی روال ها
End. { End of program 1
صفحه 315:
(Formal parameters ) ¢5)50 sb xb.)
(Actual parameters ) (ily (bs LLY.
از پارامترهای صوری هنگام اعلان روال و از پارامترهای واقعی هنگام
رفخولت رو لها لستفادد مشود
صفحه 316:
پارامترهاي صوري در حالت كلي 2 نوعنده که با توجه به نوع روال و
تصمیم برنامه نویس مورد استفاده قرار مي گیرند:
” يارامترهاى مقدارى ( 122323126166375 71731116)
(Variable parameters ) «i يارامترهاى ”
صفحه 317:
پارامترهای مقداری. پارامترهایی هستند که مقدار متفیرهای فرستاده شده از
برنامه اصلی را دریافت می کنند و وظیفه آنها فقط عبور دادن مقدار به روال
میباشد. لذا تغییرات پارامترهای مقداری در روال به برنامه اصلی انتقال نمییابد
: پارلمترهایس قداریب صوردفیر تسعریفمیشوند
dure Name (varl: type ; var2:type,...
ع مقداری اسم روال کلمه ذخیره شده
صفحه 318:
am main
2 , ۷1 , ۷2 : ۲
ure test (A1,A2,B1,B2:integer); {formal para
—/ fi}
x1 ,x2,yl, یت ; { Actual parameters }
{End of program a
صفحه 319:
در مثال بالا این تناظر برقرار است:
پارامترهای واقع
Al
A2
B1
B2
متناظر است با
نا
پارامرهای وافعي برنامه اصلی انتحاب شوند. این به gle این تست که
این پارامترها ( پارامترهای صوری ) همان پارامترهای واقعی هستند
صفحه 320:
متغیرهای ۰.۰ , ۷۵۲1 ر ۷۵32 پارامترهای مقداری هستند. توجه کنید. که
این پارامترها صوری هستند و نوع و ترتيب آنها بايد با نوع و ترتيب
پارامترهای واقعی در تناظر یک به یک باشند.
صفحه 321:
ram main
2 , ۷1 , ۷2 : 1
lure test (A1,A2,B1, B2: integer ); {formal pai
Begin { main }
test (x1 ,x2,yl,y2) ; { Actual
paramete
End. { End of program }
—_—
صفحه 322:
همانطور که ملاحظه می کنید. روالی بنام 05 با ۶ پارامتر مقداری
در پرنامه استفاده شده است. متفیرهای 1 ر 22 , 31 , ۷2 از برنامه
اصلی به روال 651 ارسال شده و بترتیب مقادیر این متغیرها در
متغیرهای با همان نوع در ۸1 , ۸2 , 191 , 192 قرار می گيرند.
صفحه 323:
یک پارامتر مفیری. تفیرات یک پارمترواقمی را منوان حروجی به پرنامه
اصلی برمی گرداند. تفاوت این گونه پارامترها با پارامترهای مقداری در ارسال
تغييرات ايجاد شده در پارامترها میباشد. وقتی نیاز است. که نتایج روال به
برنامه اصلی برگردد. از پارامترهای متغیری استفاده میکنند
اعلان پارامترهای متغیری به صورت زیر میباشد:
Name ( var id1 : type ; var id2: type ,...
مت پارامترهاي متغيري اسم رواال کلم
تفیرهای 2 , 101 و ... پارامترهای متغیری میباشند که نتایج روال. توسط
انها به برنامه اصلی باز گردانده میشود.
صفحه 324:
را محاسبه و نتیجه را در برنامه اصلي چاپ نماید.
Num1, Num2: integer; Total,average:
Var
Real;
Procedure ComputeSumAve(Num1 , Num2:
integer ;
Var sum, ave:
Real);
Begin
Sum:=Num1+Num2; Ave:=sum/2;
End; {End of procedure}
Begin {Main}
WriteLn(' Enter Two
Numbers');ReadLn(Num1,Num2);
ComputeSumAve (Num1, Num2, total,
average); ۳۳۳
WriteLn(‘The Sum is= ', sum:8:2 ,
صفحه 325:
پارامتر واقعی متناظر است با يارامتر هاى صورى
Num1 Num1
Num2 Num2
Total sum
Average ave
0 , 111721 پارلمترهایمتدایوو 2۷76 , SUM پارلمترهایمتغیرء
باشند. که توسط آنها نتایج به برنامه اصلی برگردانده میشود.
صفحه 326:
در برنامههای فرعى دو نوع متغير علاوه از پارامترها مورد استفاده قرار
میگيرند. این متغیرها متفیرهای محلی یا متغیرهای سراسر هستند.متفیرهای
محلی. متغیرهایی هستند که در بلاک مربوط به خود قابل استفاده هستند. ولی
متغیرهای سراسری در تمام برنامههای فرعی قابل دسترس میباشند
متغیرهای محلی در داخل برنامههای فرعی در قسمت تعاریف معرفی میشوند
.و در خارج از روال قابل دسترسی نیستند
صفحه 327:
-edure CalcSumAve ( Num1 , Num2: Read );
Sum , Ave: Real ;
Sum:= Num1 + Num2 ;
Ave:= Sum /2;
WriteLn(' The Sum is =', sum:8:2 ) ;
WriteLn(' The average is =',ave:8:2);
;{End of procedure}
صفحه 328:
مر ری
x
Y.
صفحه 329:
>dure test(var b: integer } a: Integer );
D: integer; {local variable}
1
D:=12;a:=bt+d; b:=at+c;c:=ct+2;
1 {Main}
A= 1; b=2; 6:=3;
Test(a,b);
Writeln(‘a=',a,'b=',b,'’c=',c);
{End of program}
:خروجی پبرنامه بالا بصورت زير است
a =16 b=2 c=5
صفحه 330:
بکارگیری روالهای بدون پارامتر
بکارگیری روال همراه پارامترهای با خاصیت ورودی
بکارگیری روال همراه پارامترهای با خاصیت ورودی و خروجی
صفحه 331:
كاهى لازم است تا برنامه فرعی کاملاً مستقل (بینیاز از مقادیر برنامه اصلی) در
بخشهای مختلف یک برنامه اجرا شود. در این صورث نیاز به استفاده از پارامتر
بیمفهوم میباشد و از روالهای بدون پارامتر استفاده مى كنند
غالبا زمانیکه بخواهيم پیفامهای خاصی را در قسمتهای مختلف برنامه نمایش
دهیم. این پیفامها را در یک روال قرار داده و در صورت SLs روال
مربوطه را فراخوانی میکنیم.
صفحه 332:
Program Example ;
Procedure Head
Begin
WriteL((Name Family Age
No’);
۱۷۷ ا ا م م )ام از 0
End;
Begin{Main}
WriteLn(' open university ' ) ;
Head;
End.
صفحه 333:
همانطور که قبلاً اشاره کردیم» هدف از بکارگیری پارامترها انتقال مقادیر از
برنامه اصلی به روالها میباشد. اگر این انتقال یک طرفه باشد یعنی فقط از
برنامه اصلی به روال باشد. این نوع پارامترها فقط خاصیت ورودی خواهند
داشت. (قبلا در اين مورد توضیح داده شده است) در اين نوع روالها از
پارامترهای مقداری استفاده مى كنئد
صفحه 334:
(1 nple ;
NI: integer ;
cedure sq( M: integer) ;
egin
WriteLn (‘sqartis=',M*M );
nd;
n {Main}
Write(' Enter Number = ') ;
RealLn (N) ;
For I:=1 to N_ do
Sq (i) ;
_ {End of program}
صفحه 335:
۲ بكارگيري روال همراه پارامترهاي با خاصیت ورودي و خروجي
در این نوع روالها پارامترها دو خاصیت مهم دارند یکی انتقال دادهها از
برنامه اصلی به روال و دیگری انتقال یا ارجاع نتایج از روال به برنامهاصلی
میباشد. در اين نوع روالها از پارامترهای متفیری استفاده می کنند
صفحه 336:
Program Example ; سيت
Var
A, b: integer ;
Procedure change (var x, y:
integer) ;
var
temp:integer;
Begin
Temp:=x;
Sy;
Y:=temp;
End;
صفحه 337:
Begin { Main }
ReadLn( a,b);
Change(a,b);
WriteLn ('a=',a,'b=',b);
End.{End of program}
صفحه 338:
۰ ۳
** ارتباط روالها با یکدیگر
در پاسکال زیر برنمهها نهتنها از طریق برنامه اصلی بلکه از داخل یکدیگر
نیز ,فراخوانی میشوند
فراخوانی روالها از داخل یکدیگر تابع قوانین کلی زیر است:
۲ قلنون اول
قانون دوم
قانون سوم
صفحه 339:
از هر برنامه (اصلی یا فرعی) به برنامه فرعی در صورتی میتوان. دسترسی
داشت. که در بخش تعاریف Of برنامه (اصلی يا فرعی) قرار داشته باشد.
بطور مثال در شکل زیر پرنامه اصلی 11 میتواند. به كليه برنامههای فرعی
1,2 و... که در بخش تعاریف برنامه اصلی قرار دارند. مراجعه کند
صفحه 340:
صفحه 341:
nd;
egin {Main}
۳001:
Proc2;
nd.
صفحه 342:
والهای 07002 ,ر 101061 داخل برنامه اصلی 118310 تعریف شدهاند. لذ
راحتی میتوان در برنامه اصلی به آنها دسترسی پیدا کرد.
والها خود نیز داخل هم میتوانند قرار بگیرند. دقیقاً مثل روالهای معمولی
این تفاوت که در داخل روال باید تعریف شوند. به اینگونه روالها. اصطلاحاً
والهای متداخل یا تودرتو میگویند.
صفحه 343:
اگر روالها در بخش تعاریف یک برنامه به موازات یکدیگر تعریف شوند و
نه در داخل هم. در روالهای بعدی امکان رجوع به روالهای قبلی وجود
خواهد داشت. بعبارت دیگر به روالی میتوان دسترسی پیدا کرد که قبلاً تعريف
شده باشد.
صفحه 344:
برنامه اصلى
روالها
در شکل بالا چون 102 قبلاً معرفی
شده است میتوان آنرا داخل 3
فراخوانی کرد.
Main
21
22
23
P2
صفحه 345:
گر روالها در بخش تعاریف برنامهأی بصورت متداخل باشند. در اینصورت
ز روال درونی میتوان به روالهای بیرونی که قبلا تعریف شده.
راجعه کرد و همچنین از روال درونی به روالهای بیرونی که به موازات
کدیگر قرار گرفتهاند. نیز میتوان دسترسی پیدا کرد.
لور مثال در شکل زیر روال 1 میتواند به روالهای 2,03 دسترسی
ییدا کند. وهمچنین روال درونی 104 میتواند بهروالهای 103 , 102 مراجعه کند
صفحه 346:
Main
P3
22
Pl
صفحه 347:
EE << << ">
** اعلان روالها به روش 1015172101
همانطور كه قبلاً اشاره كرديم از روالى مىتوان در روال ديكر استفاده کرد.
كه قبلاً تعريف شده باشد. در توربوياسكال نقيصه فوق به كمك اعلان
01 قابل حل است. بدین صورت كه اكر روالى به هنكام تعريف با
اعلان 503583301 همراه باشد. بدون رعایت از پیش تعریف شدن میتواند.
در روالهای دیگر ظاهر شود.
صفحه 348:
Procedure Name ( parameters ) ;
; forward
| ۱
| ! ۱
کلمه ذخیره شده لیست پارامترها اسم
روال کلمه ذخیره شده
صفحه 349:
صفحه 350:
End;
همانطور که ملاحظه میکنید با اعلان روال 97063 ۳
بصورت 1201080230 بقیه روالها میتوانند به آن 3 1
دسر لکد 212003
End. {End of program}
صفحه 351:
EE EE EEE EE موممئي
(Functions) توابع *
نوع دیگری از برنامههای فرعی, توابع میباشند. توابع مانند روالها.
پیمانههای مستقلی هستند. با این تفاوت که روالها میتوانند. تعدادی
خروجی داشته باشند. در حالی که توابع فقط یک خروجی دارند. در روالها
معمولاً خروجیها توسط پارامتر به برنامه اصلی ارجاع داده میشود. ولی
در توایع اینکار به نحو دیگر انجام میگیرد.
صفحه 352:
Function Name ( List Of Parameters ) :
; Function Type
نوع تابع ليست پارامترها
wh pul كلمه ذخيره شده
صفحه 353:
۰ دکنه
—
تابع فقط میتواند. یک خروجی داشته باشد. نوع خروجی تابع. همان نوع تابع
محسوب مىشود. لذا با توجه به نوع خروجى تابع. نوع تابع تشخیص داده
میشود. ذکر اين نکته خالی از لطف نیست که نوع پارامترهای صوری توابع
معمولا مقداری هستند چرا که توابع نوعی برنامههای فرعی هستند که فقط یک
خروجی برمی گردانند. لذا استفاده از پارامترهای از نوع متغیری پسندیده
نمیباشد. (اشکال کامپایلری در توربوپاسکال ندارد ولی در پاسکال استاندارد
این کار اشکال کامپایلری دارد.)
مقدار خروجی توابع توسط اسم تابع برگردانده میشود. توابع مثل روالها بعد
.از قسمت تعاریف پرنامه اصلی ظاهر میشود
صفحه 354:
Name := Resualt Of
Function ;
End ;
صفحه 355:
تمام پارامترهای تابع باید از نوع مقداری باشند
نوع داده نتیجه تابع در انتهای عنوان تابع و بعد از لیست پارامترهای صوری
قرار میگیرد
در بدنه تابع. خروجی تابع با نسبت دادن مقدار به نام تابع مشخص میشود
صفحه 356:
N: Integer 7
on Fact ( M: Integer ): longint ;
P, 1: Integer ;
P=i1:
For i:=2 To M _ do
P= P'* Tx
Fact:= P ;
{ Main }
Write ('Enter Number='); Readln(N);
Writeln (' Factorial is =', Fact (N )); {Call Func
صفحه 357:
ناحیه داده هاي اصلي_ 11301 ناحیه داده هاي
پارامترهای صوری
M پارامترهای واقعی
N
ee
متفیرهای محلی
نتیجه تابع P
2 1
نتیجه تابع
2
صفحه 358:
+ دوایع بار تسی IRCCULSLUIL)
(Functions
در پاسکال یک تابع یا روال میتواند. خودش را فراخوانی نماید. پیمانهای که
خودش را فراخوانی میکند یک پیمانه بازگشتی نام دارد. اين نوع توابع در
۶ ی و واه وت اد وت ۰ ارت s
شرط خاص که غالباً به یک عدد ثابت ختم میشود. ادامه پیدا میکند. سپس
مقدار تابع از پایین به بالا محاسبه میشود و در نهایت نتیجه تابع حاصل
.می شود
صفحه 359:
را در محلی از حافظه بنام پشته (8126016) قرار میدهد. اگر بازگشت به تابع
بازكشتى مجدداً صورت گیرد. مقادیر فعلی متغیرها مجدداً بدنبال مقادیر قبلی
و اصطلاحاً در پشت مقادیر اولیه قرار میگيرند. هنگامی که شرط پایانی در
تابع بازگشتی رخ می دهد. در اولین بازگشت مقادیری را که هنگام مراجعه
به خود. در پشته نگهداری کرده مجدداً در دسترس قرار میدهد و بهمین
ترتیب در باز گشتهای بعدی این عمل تکرار میشود تا مقدار تابع محاسبه شود.
صفحه 360:
مقادیر متغیرها درآخرین بازگشت به تابع
مقادیر متغیرها در سومین بازگشت به تابع
مقادیر متغیرها در دومین بازگشت به تابع
مقادیر متغیرها در اولین بازگشت به تابع
صفحه 361:
مقادیر متغیرها درآخرین بازگشت به تابع
مقادیر متفیرها در سومین بازگشت به تاپع
مقادیر متفیرها در دومین بازگشت به تابع
مقادیر متغیرها در اولین بازگشت به تابع
صفحه 362:
۳016 ز
N : integer ;
on Fact ( N: integer ): Longint ;
If N=1 Then
Fact:= 1
Else
Fact:= N * Fact(N-1);
Writeln ('Enter Number' ) ;
Writeln (' Factorial is =', Fact (N ) ); {Call Fur
صفحه 363:
صفحه 364:
Function GCD ( N,M:integer ):
Integer ;
Begin
If (N<=M) and (M Mod N =
0) Then
GCD:=N
Else
GCD:= GCD(M,NmodM);
End ;
صفحه 365:
EEE EEE << << ">
۰ ۳۹ 2
** مقايسه توابع و روالها
توابع و روالها هر دو برنامههای فرعی هستند. که بطور مستقل وظایفی را بر
:عهده دارند. ولی در این میان از بعضی جنبهها متفاوت میباشند که عبارتند از
حوم فرلخولنیآنها با هم متفاولست روا ها از طریقعبارلتووا لفرلخولنده .1
یشوند. درصورتی که فراخوانی تابع توسط عبارات مقایسهأی و یا تخصیص
بجه به يك متغير صورت مى كيرد
كام معلانيكتلبع. نوع تلبع يانوع نتيجه حاصلاز تلبع بايد ذكر شود.
مورتى كه روالها نيازى به اين كار ندارند
ولبع فسقط یک خروجیبرمیگ ردلنند ولیروا فا میسولنند چندینخریجی3
گردانند. درضمن نتیجه توابع توسط اسم تابع فرستاده میشود ولی روالها
طریق پارامترها. نتایج را برمی گردانند
صفحه 366:
* طربقه ارسال آرایهها به توابع و روالها
آرایهها خود مجموعهی از دادهها میباشند. لذا برای ارسال آنها نمیتوانیم
از روش معمولی ارسال پارامترها استفاده کنیم. و بطور مستقیم نمیتوان آنها
را به برنامههای فرعی انتقال داد. برای ارسال آرایهها به عنوان پارامتر به
برنامههای فرعی از دستور 137106 استفاده میکنند. دستور 11/06 قبل از
تعاریف برنامه اصلی بکار میرود و توسط این دستور در واقع یک نوع
سادهسازی در تعاریف فراهم میشود. و با این سادهسازی میتوان دادههای
صفحه 367:
تعریف داده ساخت یافته = شناسه Type
برای مثال یک ارایه از نوع صحیح را تعریف میکنیم:
Type No = array [1...100] of intec ;
در اینصورت تعریف آرایه به. ۷0[ نسبت داده میشود. اگر بخواهیم متغیری
از نوع آرايه بالا تعريف کنیم. آنرا از نوع 3٩0 تعریف میکنیم:
ar
Number: No ;
صفحه 368:
m Example ;
a=array[1..100] of integer ;
B:a; N: Word ;
1 Search (b:a; N: Word ; x: integer ) : ۷
[, Index: Word ; Flag: Boolean; { local vari
Index:= 0 ;
Flag:= TRUE ;
—_—
صفحه 369:
Index:= I ;
Flag:= FALSE ;
End ;
Inc (1);
End ;
Search:= Index ;
End ;
LORE EOE OEE CETTE eee
1
—_—
صفحه 370:
Begin { Main }
Writeln (' Enter Number' ) ;
ReadIn ( N);
For I:=1 To N Do
ReadIn ( b[ I] );
Writeln (' Enter Number ' ) ;
ReadIn ( x );
If Search(b,N,x)=0 Then
Writeln (' Not
Found ') ;
Else
Writeln (Search(b,N,x) );
End. {End Of Program }
صفحه 371:
* تمرینات
" روال Down را در نظر بگیرید:
601111 Down ( N: Integer) ;
in
While N>0 do
Begin
Write (N: 3);
Dec (N);
End ;
7
ب) وقتی روال بصورت )5( down فراخوانی شود. چه چیزی چاپ میشود
ب) مقدار پارامتر واقعى 7 بعد از اجرای روال چیست؟
صفحه 372:
ion MyStery ( M,N: Integer): integer
If N= 1 Then
MyStery:= 1
Else
MyStery:= M* MyStery(M,N-1) ;
{ End Of Function }
ف) تابع بازكشتى بالا را به ازاء مقادیر 1۷]<5 , 4 ۱[ فراخوانی کنید.
ب) تابع بازگشتی بالا را به ازاء مقادیر 1۷1-53 ر 25 لا فراخوانی کنید.
صفحه 373:
:ی
© تمرینات برنامهنويسي
" برنامهای بنویسید که اطلاعات حداکثر ۱۰۰ دانشجو که عبارتند از:
vt Family Nanie
اسم 900 شماره
دانشجوئی
را از ورودی دریافت کرده سپس:
الف) توسط روالی بنام :501 اطلاعات را برحسب شماره دانشجوئی مرتب کند.
ب) توسط تابعی بنام 5628۳610 شماره دانشجوئی فردی را از ورودی دریافت
نماید. در صورتی که شخص موردنظر در لیست باشد. سایر اطلاعات آنرا
صفحه 374:
* آرایهآی از نوع صحیح با حداکثر ۱۰۰ عنصر را در نظر بگیرید.
برنامهأى بنويسيد كه ابتدا آرايه را از ورودى دريافت کرده سپس با استفاده از
يك تابع بازكشتى بيشترين مقدار آرايه را محاسبه نمايد.
" دو آرايه مرتب حداكثر١١٠ عنصرى كه شامل اسامى افراد مىباشد را درنظر
بكيريد.
برنامهاى بنويسيد كه نخست دو آرايه را از ورودى دريافت نموده سيس توسط
روالى بنام 6 اين دو آرايه در هم ادغام نموده و در آرايه سومى قرار دها
صفحه 375:
فصل 12
هدفهاي كلي
١
مفهوم مجموعه و دادههای شما شى در زبان ياسكا
J Ob} )
e
جموعه و داد شمارث
ههای شمارشی به عنوان متغیر
: Rostra
صفحه 376:
:دانشجو يس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
5 مفهوم مجموعه و دادههای شمارشی را درک کند.
۴ بتواند در صورت لزوم از مجموعه و دادههای شمارشی استفاده کند.
صفحه 377:
تعداد محدودی از دادهها که از نظر نوع یکسان هستند. در غالب مجموعه و يا
.گونههای شمارشی نگهداری میشوند که مفهومی شبیه در ریاضیات دارند
برای استفاده در مواردی خاص نظیر روزهای هفته و یا نوع ماشينها و... كه
ترتیبی هستند و یا یک مجموعه از دادههای پشت سر هم میباشند. استفاده از
این ساختارها کار را بسیار راحت میکند. هر چند وجود آنها به عنوان
ساختارهای دادهای. الزامینیست. بهرحال به عنوان ابزارهایی از زبان پاسکال
هستند که در مواقعی. ضروری بنظر میرسند و مسئله را به صورتی قابلفهم و
.راحت حل مى كند
صفحه 378:
* مجموعهها (عاه6)
در زبان پاسکال مجموعه مفهومی شبیه به مفهوم مجموعه در ریاضیات جدید
دارد. متفیری است که شامل لیستی از اعداد صحیح. SINS بولین و یا از نوع
همارشفئ :و ياشد كه :دا راق داد هاض موه بجهدا رده ها می پاش ناو
این جهت بسیار شییه به یک آرایه در زیان پاسکال است که شامل دادهعانی از
یک نوع میباشد. ولی آرایه دارای عناصر محدودی نیست و در ضمن مانند
.آرایه تعریف نمیشود
صفحه 379:
برای تعریف یک مجموعه از کلمات کلیدی 0 6 بصورت زیر استفاده میکنیم:
Type
Name= Set of Type Of Set;
Type
Digit_type = 0..9;
Digit = Set of
Digit_type
صفحه 380:
1
ar
ch: set of char; 55
HO PP ot of boolean;
faBumreet of byte;
0..255 5
x: set of 100..200;
y: set of ‘a'..'z';
z: set of '0'..'9';
صفحه 381:
عضو مجموعه میباشد يا خیر. این عمل در زبان پاسکال با کلمه کلیدی
in
صورت میگیرد. اگر عضویت صحیح باشد جواب 11116 وگرنه
False
میباشد. همچنین دو مجموعه را میتوان با علامات شرطی ح < >
<- و >-مقایسه کرد که همگی دارای خروجی درست يا غلط میباشند.
ولیعلامات شرطی < و > در مورد مجموعهها کاربردی ندارد.
صفحه 382:
Begin oe
a:= [1..3,4]; Jee:
if 3 in a then write('3 is in set a‘)
جايميشود
else write(‘'3 is not in set a');
write(3 in a);
True
write(8 in a); False
write([1,2,3,4,] = a);
True
write([1,2,3,4] = [2,2,1,1,1,3,4,4]);
True ۱
۱۲116)]1,21[ < ]1,2,3[((
False
write([1,2] <= [1,2,3]);
صفحه 383:
در ریاضیات میتوانیم مجموعهها را با هم اجتماع اشتراک و تفاضل کنیم که
اين عملیات در پاسکال با عملگرهای +. * و - به ترتیب میباشد. اجتماع
دو مجموعه ترکیبی از همه عضوهای آنها است و اشتراک یعنی عضوهایی
که در هر دو مجموعه مشترک است و تفاضل یعنی اعضایی که در مجموعه
اول میباشد و در مجموعه دوم وجود ندارد.
صفحه 384:
d=[2,3]
e=[0,1]
et o
b: set of 0. 10;
c, d, e: set of byte;
-gin
a:=[0,1,2,3];
b:=[2,3,4,5];
c:= a+b;
0,1,2,3,4,5]=[0..5]
d:= a*b;
e:= a-b;
id.
صفحه 385:
۱. آرگومان ورودی روالها میتواند مجموعه باشد که قبلاً در تایپ تعریف شده
باشد. نه اينكه مستقیم در روال به عنوان آرگومان بياید. ولی خروجی یک تابع
نمیتواند از نوع مجموعه باشد.
۲ برای نوشتن یا خواندن مجموعهها باید عضو به عضو عملیات صورت
بگیرد و مستقیماً توابع Read ۰ روی آنها کار نمی کنند.
صفحه 386:
Program test ;
Var
num , temp : set of byte;
I, c: integer ;
Begin
Writln (‘Enter numbers:
Readln( 1) ;
Num :=[];
0 (0) 2
—_
صفحه 387:
while (i >-1) do
begin
c:=c+1;
temp :=[I];
num := num + temp ;
ReadIn( 1);
end;
for 1:= 0 to 255 do
if (i in num) then
write(i:5 ) ;
End.{ End Of Program }
صفحه 388:
>" << << آآآآآاسا"اآ۳
* دادههای شمارشی
(Enumeration)
دادههای شمارشی. یک مجموعه مرتب از اعداد است که در برنامه. هر عدد
دارای نام بخصوصی است. این نامها در داخل دو پرانتز باز و بسته قرار
میگیرند و بترتیب از صفر مقدار میگیرند مگر اینکه برنامهنویس به آنها
.مقدار مخصوصی بدهد
صفحه 389:
۷06
0
Jar
Cars_type = (Peykan, Pride, Pegout,
Cars: cars_type;
حال در پرنامه 0815 میتواند مقادیر داخل دادههای شمارشی را بگیرد:
cars:= Pride;
cars:= PK;
صفحه 390:
۱ 1۵79 ۵6 = (sat, sun, mon, tue, wed, thu,
fri );
Var
Day: Days_type;
Begin
Day:= Mon;
i:= ord (sat) + ord (day) + (succ(sat));
j:= ord ( pred (sun) + ord (pred (fri));
writeln(i:5, j:5);
End.
1-3 j=5
: خروجی
صفحه 391:
متغیر داده شمارشی شبیه مجموعهها حداکثر دارای ۲۵۹ عضو میتواند باشد که
از صفر تا ۲۵۵ شماره گذاری میشود و لذا یک بایت حافظه را اشغال میکند.
صفحه 392:
و به عنوان آرگومانهای روالها و یا خروجی توابع میتواند درنظر گرفته شود
ولی حتماً باید در 11106 تعريف شده باشد و مستقيماً نمى توأن بكار برد.
اين عمل مشابه مجموعهها و آرایهها نیز میباشند. لذا ابتدا در 13706 تعریف
میشود. سپس به عنوان ورودی و یا خروجی روالها استفاده میشود وگرنه
خطای کامپایلری پیش خواهد آمد. همچنین میتوان در آرایهها از دادهها
شمارشی استفاده کرد.
صفحه 393:
rogram test: را حساب کند.
ype
days_type =
1t,sun,mon,tue,wed,thu,fri ) ;
ar
day: days_type;
i: byte;
egin
Write('Enter your days number: ' );
ReadIn(i);
While (i>=0) and (i<=6) do begin
Case I Of
صفحه 394:
4: day:= wed;
5: day:= thu;
6:day:= fri;
end;
Case day Of
sat: writeln (‘your day is
sat');
sun: writeln (‘your day is
sun’);
end; 1 ۱
1۲62 019 )01(*
صفحه 395:
٠ تمرینات
A=[1,3,5,7] , , [8-12,4,6 و [1,2,3]-0) باشد عبارات زير ر
فى کنید.
الف- (00- 8) + لكر
ب A + (B*C)
ج- A+B+C
inA2 =
صفحه 396:
"برنامهای بنویسید تا مجموعه ای از کاراکترهای کوچک را گرفته و به یک
مجموعه از کاراکترهای حروف بزرگ متناظر با آن تبدیل کند.
به کمک دادههای شمارشی. برنامه ای بنویسید که نام دانشجویان يك كلاس را
در برگیرد و هر دانشجو نیز یک شماره داشته باشد. سپس با دریافت نام او
شماره او در نمایشگر چاپ شود.
صفحه 397:
فصل 13 ِ
وكورهها (00105ع18)
هدفهاي كلي
* مفهوم ركورد و اجزاى آن
* انواع ركوردها و استفاده از آن در برنامه
* معرفى مزاياى ركوردها در برنامه
صفحه 398:
:دانشجو يس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
"" مواقع لزوم ركورد را تشخيص دهد.
8 از رکوردها در برنامهاش استفاده کند.
a برنامههای بزرگ و با دادههای زیاد بنویسد.
صفحه 399:
نوع داده ساخت یافتهای که در اینجا مطرح میشود. ر کورد نام دارد که حهت
نگهداری دادههای مختلف نظیر نام. نام خانوادگی. سن و آدرس برای یک
دانشجو بكار میرود. رکوردها برخلاف آرایهها که دارای عناصر از یک
جنس و نوع هستند. دارای عناصر از انواع مختلف میباشند. اطلاعات از
نوع مختلف را نمیتوان در آرایه نگهداری کرد چرا که دارای جنس مشابه
نیستند و لذا از ساختاری به نام رکورد استفاده میشود.
صفحه 400:
ب ب ب <ج ب ب << 1۳11[
** تعریف ركوردها
نوع داده ساختيافته اى كه از يك سرى داده ها يا اطلاعات مرتبط به هم
+تشکیل می شود
. هر کدام از اطلاعات را یک فیلد می نامند
بطور کلی تعریف نوع رکورد در زیر آمده است:
ype
Name = Record
Field1-list : type1;
Field2-list : type2;
Fieldn-list : typen;
End;
صفحه 401:
Type
Student = Record
Name: String [10];
Family: String [15];
Age: integer;
Address: String;
End;
در اين تعريف Student 3 ¢ 18600۲0 است. حال میتوان در
1 برنامه تعریف کرد:
Var
S: Student;
صفحه 402:
براي دسترسي به فيلدهاي رکورد ازعلامت *." استفاده ميشود. يعني بصورت زیر:
نام فیلد . نام متغیر رکورد
مثال: برنامهای بنویسید که رکوردی از نو اعداد ایجاد کرده و مقادیر
آنرا مقدارهی کند.
صفحه 403:
end;
Var
Num = Numbers;
begin
Num. a
Num. b:
Num. x
Num. y:
Num. z
Write (Num.a 1 Num.b + Num.x + Num.y
+ Num.z);
End.
صفحه 404:
Type
Student = record
Id: integer;
Name: string[10];
Family: string[15];
Sex: char;
Age: integer;
End;
Var
Stu: student;
صفحه 405:
Stu.sge: =18;
Case sex of
'M': write('Mr.');
'F': write('Mrs.');
end;
write(stu.name, ''
stu.family);
End.
صفحه 406:
برای بدست آوردن فضای اشغال شده توسط رکورد ابتدا باید فضای اشغال
شده توسط تمامیفیلدها را بدست آورده و سپس باهم جمع کنیم.
مثال زیر را درنظر بگیرید:
صفحه 407:
A, B: Real; = yer
C, D: String [10]; 3 ett
F: Array [1... 10] of Boolean; 3 Yee
G: list1; 3 ۷*۵
x: Rectype;
۱۰+۱۰+۱۱+۱۲-۳ بایت فضا اشغال میشود.
ir
صفحه 408:
EEE EEE
F399 Go 495, *
فیلدهای یک رکورد میتوانند از هر نوعی باشد. از جمله میتوانند از نوع
رکورد دیگری باشند. در اینجا نیز مشابه قبل دسترسی به همان صورت
میباشد فقط به تعذاد رکوردهای تودرتو؛ ۱ پیش میآید Type
به مثال زیرتوجه کنید:
Rec = recor
a, b:
nteger;
c: char;
x: Record
p:
integer;
q:
integer;
ا 5
صفحه 409:
0
Rec;
دراینجا یک رکورد تودرتو به نام 1*00 تعریف شده است که متغیر ۲ از آن
نوع تعريف شده است. سپس برای دسترسی به فیلدهای 6, 0 , 2 میتوان
به صورت زير عمل کرد:
ra
r.b
ولی برای دسترسی به فیلدهای ]6, 0 چون متعلق به رکورد > نیز هستند داریم:
9
1.
صفحه 410:
:ی
٠ آرايهاي از رکوردها
هنكامى كه ما تعدادى داده مشابه داريم ولى در هريك. دادههاى مختلفى وجود
دارد میتوانیم یک رکورد تعریف کرده. سيس آرايهاى از آن تعريف كنيم.
e
student = record
Name: string[10];
Id: integer;
Age: integer;
End;
Arr_stu: array[1..10] of student;
5: Arr_stu;
صفحه 411:
5 ارايه 5
از نوع آن تعریف شده است.
مشابه ساختار آرایه چیزی عوض نشده است و فقط هر عنصر آرایه یک
رکورد میباشد که دارای سه فیلد مطابق جدول فوق میباشد.
و ترس ی رب من
S[1].age
S[2].name
S[2].id
صفحه 412:
ب ب ب <ج ب ب << 1۳11[
ارسال ر کورد به زیربرنامهها
ید زا نیت ومع ور ار هت ال از ری پارامترهای
بتغیر و مقدار به زیربرنامه ارسال کرد. ولی نوع برگشتی fi نمىتوانة ا
ز نوع رکورد باشد. یعنی حتماً باید از نوع ساده نظیر 01 .1۳6061 و...
اشد و از انواع ترکیبی نظیر رکورد. آرایه. مجموعه و فایل نمیتواند باشد.
اگر بخواهيم رکوردی را بصورت پارامتر به زیربرنامه ارسال كنيم, ابتدا بايد
آنرا در 706 تعریف کرده و سپس ارسال شود وگرنه کامپایلر خطا صادر
میکند.
صفحه 413:
Type
Stu-rec = Record
Name: string [10];
ID: integer;
Age: record
Day: integer;
Month: integer;
Year: integer;
End;
End;
Stu_arr=array[1..no] of سک
و
صفحه 414:
Stu: stu_rec;
Procedure ReadStu(Var S: Stu_rec);
Var i: integer;
Begin
for i:= 1 to no do
ReadIn(S[i].name, S[i].id, S[i].age.day,
S[i].age.month, S[i].age.year);
End;
صفحه 415:
War 1 ۳
Begin
for i:= 1 to no do
Writeln(S[i].name,'', S[i].id,'', S[i].age.day,'
', S[i].age.month,'', S[i].age.year);
End;
Begin
ReadStu(Stu);
WriteStu(Stu);
End.
صفحه 416:
EE EEE ۳-۳ " "" "
تمرینات
"برای گونههای حیوانات یک پارک نظیر پرندگان وحشی رکوردی شامل
نام. دسته. محیط زندگی, سن بسازید. در نظر بگیرید که در پارک ۱۰۰
گونه از یک پرنده وحشی وجود دارد
(راهنمایی: آرایهای از رکورد با فیلدهای گفته شده بسازید).
* برنامهای بنویسید که برای نگهداری تاریخ به صورت روز. ماه و سال
براى ٠٠١ سال بكار رود. در واقع به صورت تقویم باشد و جملهای در مورد
آن تاریخ را نگهداری کنید؟ (راهنمایی: آریهای ۳۹۱ تابی از روز بهمراه
آرایهای از ۱۲ ماه و یک سال و یک رشته را به صورت یک رکورد در نظر
گرفته سپس برای ۱۰۰ سال بصورت یک آرایه صدتایی در نظر بگیرید.)
صفحه 417:
١ ْ 14 فصل
(Files) Gut
هدفهاي كلي
* مفهوم فايل و انواع آن
* موارد استفاده از فايلها
صفحه 418:
:دانشجو يس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
#" در برنامهداش از فايلها استفاده كند..
"" براى برنامههاى با دادههاى زياد از فايل استفاده كند..
* با فایلهای دادهای و بایزی برنامهنویسی کند.
صفحه 419:
برای ذخیره دائمی دادهها از ساختاری به نام فایل ile) استفاده مى كنيم.
تاکنون همه عملیات لازم در حافظه اصلی انجام میگرفت که گذرا و فقط
به زمان اجرای برنامه و روشن بودن کامپیوتر بستگی داشت. ولی در فایلها
چنین نیست. بلکه دادهها در فایلهایی قرار دارند که حتی بعد از خاموش
کردن کامپیوتن بعدها قابل دسترسی است.
صفحه 420:
EEE EEE << << ">
(Text) io sb *
یک فایل متتی از تعداد کاراکتر تشکیل شده است که با یک اسم در روی دیسک
ذخیره شده است. چون فایل از نوع متنی است میتوانید دادههای داخل آنرا
مشاهده کنید.
ساختار دادهها در یک فایل متنی بدین صورت است که تعدادی خط وجود دارد
كه به علامت 801-17 ختم مىشوند و در انتهاى فايل نيز علامت "18001 قرار
دارد. طول خطوط نامشخص است و اندازه فايل ممكن است بسيار بزرك يا
كوجك و يا تهى باشد.
صفحه 421:
تعویف يك متغير فايلى ١١
نسبت دادن اسم فايل به متغیر فایلی ۲۰
6۷30 ایجاد فایل با دستور .۳
صفحه 422:
Name : Text;
نسبت دادن اسم فایل به متغیر فایلی
Assign(FileVar ,
‘NameFile’ )
© ایجاد فاپل با دستور
Rewrite( FileVar
)
صفحه 423:
۰ مجموع آنها را بنویسد.
:
4; Array [ 1.. 10] of integer;
Sum, i: integer;
gin
Sum: = 0;Writeln (' Enter 10 numbers:
For i: = 1 to 10 do begin
Read (A [i]);
Sum: = sum + Afi];
end;
Assign (f, 'out.dat');
37 تا کرت ی ی LEK.
صفحه 424:
Writeln (f, A[il);
Writeln (f, Sum);
Close (f);
End.
بعد از نوشته شدن اطلاعات در فایل . فایل باید بسته شود برای اینکار از
: روال زیر استفاده می شود
Close(FileName)
صفحه 425:
تعییف یک متفیر فایلی ۱۰
نسبت دادن اسم فایل به متفیر فایلی .۲
باز کردن فایل برای خواندن با ۳۰
1 سستور
صفحه 426:
ستور 13680 و 1362011۳ برای خواندن اطلاعات از فایل بکار می روند .
7 بعد از خولندندادههایمورد نسظر بسه سطر بسعد میرود. لینعمل
ای ۷۷۳366180 نیز چنین میباشد. ولی قبل از استفاده از اين دستورات بايد
ایل متنی برای خواندن یا نوشتن باز شود. دستور 36596 فایل متنی را برای
خواندن باز میکند و مکان نما را ابتدای فایل میبرد.
ستور 161۷1116 فایل متنی را برای نوشتن در آن باز کرده. و مکان نما را به
شدای آن می برد.
صفحه 427:
f: Text;
str1, str2: string; a, b, c, d, e: integer;
gin
Assign (f, ' Test. dat ');
Reset (f);
ReadlIn (f, str1);
Readln (f, a, b, c);
Readln (f, d, e, str2);
Write (str2, ':', a+ b+ c+ d+ e);
Close (f);
صفحه 428:
11 0 كبى از فايل درخروجى بسازده.
f1,f2: Text;
str1,str2 : string ; ch: char ;
agin
write(‘Enter Input file: ');
readIn(str1);
write(‘Enter output (copy) file:
readIn(str2);
assign(f1,strl);
reset(f1);
assign(f2,str2);
rewrite(f2);
صفحه 429:
در اين برنامه ابتدا دو فایل به نامهایشان نسبت داده میشوند و ترتیب برای
خواندن و نوشتن باز میشوند. سپس توسط 60 شرط خاتمه فایل ورودی
یعنی 81 بررسی میشوند و در یک حلقه تو در تو ۷۷10116 شرط خاتمه خطوط
نیز توسط 60139 بررسی شده و کاراکترها از فایل ورودی خوانده شده و در
فایل خروجی نوشته میشوند.
صفحه 430:
begin
while not eoln(f1 )
do
begin
read(f1,ch);
write(f2,ch);
end;
readIn(f1);
writeln(f2);
end;
Close(f1);
Close(£2);
End.
صفحه 431:
EE EE EEE EE موممئي
(Binary & Typed) ,to€53 9 فايلهاي دودوبي **
ن نوع فایلها در زبان پاسکال از تایبهای مختلف 3729, 1600۲0
تقل 122161©1, 1620 و ... تشكيل شده است كه نياز به يردازش متنوء
بيه مرتبسازى. جستجو. حذف وء.. دارند. اين فايلها يس از ايجاد توسط
رنامه. قابل رؤيت توسط ويراشكرها نيستند. بلكه به صورت كدهاى اسكى
ى باشند يعنى دودويى مىباشند. نحوه دسترسى به اطلاعات آنها نيز به
سورت تصادفى (18212010332) است.
صفحه 432:
تعویف يك متغير فايلى ١١
نسبت دادن اسم فايل به متغیر فایلی ۲۰
6۷30 ایجاد فایل با دستور .۳
صفحه 433:
Name: File Of FileType ;
نسبت دادن اسم فایل به متفیر فایلی
Assign(FileVar ,
‘NamefFile’ )
© ایجاد فاپل با دستور
Rewrite( FileVar
)
صفحه 434:
Const n=100;
Type
Student = Record
Name: string[10];
Family: String[15];
Age: integer;
ID: integer;
end;
Sarray = Array [1..n] of
student;
صفحه 435:
Var
دودویی از نوع صحيح ;Bf2: file of integer
دودویی از نوع رکورد دانشجو ;Bf3: file of student
فایل دودویی از نوع کاراکتر ;Bf1: file of char
2 Bf6: file of set of 'A'..'Z 6 Ass yom 5! (25252,
صفحه 436:
Bf: file of strin[10]; Str: string
[10];
i: integer;
Begin
Assign (Bf,'out.dat');
Rewrite (Bf);
For i:=1 ton do Begin
Readln (str);
Write (Bf,str);
End;
Close (Bf);
+ oo
صفحه 437:
در جدول صفحه بعد تمام روالهای کتابخانهای پاسکال جهت کار با فایلها
آورده شده است که به همراه توضیحات لازمه جهت کار با آنها میباشد.
همچنین برای هر تابع و رویه محل مورد استفاده آن در ستونی مشخص
شده است .
صفحه 438:
صفحه 439:
انتقال وحرکت مکاننمادر فابل
[| شماره رکورد از انتهاي فايل | Filefos
داد ردهاي فایل جاري:
| نت ae تعدا
صفحه 440:
>,
مثال های حل شده *
مثال : برنامهای بنویسید که تعداد خطوط یک فایل متنی را باست. آورف
Var
F: text ;
ch: char,
str: string[20];
count: integer;
Begin
Write (‘Enter the file name:
Readln(str);
Assign(f,str);
Reset(f);
صفحه 441:
count:=0;
While not 53 do
begin
While not eoln(f) do
Read(f,ch);
Readln(f);
count:=count+1;
end;
Write(‘the number of lines in file is:
count);
End.
صفحه 442:
Const
r— 0:
Type
Booktype = Record
name: string[20];
ID: integer;
end;
Var
Bf: file of Booktype;
LID: integer;
name: string[20];
Book: Book type;
صفحه 443:
Rewrite 5
For I:=1 to n do
begin
Write (‘Enter the name & ID of book:
Readin (name, ID);
Book.name:= name;
Book.ID:= ID;
Write (Bf, Book);
End;
Close (Bf);
End.
صفحه 444:
پگ « 5
Ww تمرینات
*برنامهای بنویسید که از یک فایل متنی از اعداد حقیقی که در سطرها و
ستونها مختلف قرار دارند. میانگین دادهها را بدست آورده و در مانیتور
چاپ کند.
*برنامهای بنويسيد كه در انتهای یک فایل متنی. همان فایل متنی را اضافه کند.
" برنامهاى بنويسيد که در یک فایل نوع دار از کاراکترهاء اطلاعات آماری
هر کاراکتر را بدست آورده. یعنی تعداد هر کاراکتر را بدست آورد.
مثلاً کاراکتر 8 به تعداد 40 تا و کاراکتر "13" به تعداد ۳۹ تا و...
صفحه 445:
هدفهاي كلي
res تعریف
یک الگوریتم aus a
الگوریتم ae :
rr ج |
1
صفحه 446:
:دانشجو پس از مطالعه این فصل باید بتواند
"" پرنامه خود را تحلیل زمانی نماید.
* مرتبه الگوریتم را بدست آورد.
* الگوریتمهای بازگشتی را تحلیل نماید.
صفحه 447:
تحلیل یک الگوریتم یعنی ارزیابی روشهای مختلف حل آن مسئله. بررسی و
محاسبه بهترین و بدترین حالتهاء بصورتی که با توجه به شرایط بهترین
حالت را بتوان انتخاب کرد. الگوریتم در واقع تعداد محدودی از دستورالعملها
می باشد که بترتیب اجرا میشوند و هدف خاصی را دنبال میکنند
صفحه 448:
** تعریف مرتبه یا پيچيدگي الگوریتم ( 0 بزرگ)
براي بدست آوردن بدترین حالت اجراي يك الگوریتم
با مرتیه پیچیدکن الگوزیتم از
0 بزرگ استفاده ميکنيم و بنا به تعریف عبارتست
از ((00(<0))0؟ و
no خوانیم ()] از مرتبه 620 ميباشد, اگر و تنها
Ac> 0, Vn > n0= f(x)<cg(x)
صفحه 449:
n>=3 <= cg(n)=In+2A(n)
لذا میتوان گفت. پیچیدگی زمانی (610] از مرتبه O(n) میباشد.
صفحه 450:
EEE EEE << << ">
* بدست آوردن مرتبه الکوریتمها
برای بدست آوردن مرتبه اجرای الگوریتمها باید به دقت بررسی شود و تعداد
تکرار آن الگوریتم بدست آورده شود. یعنی در واقع تعداد تکرارها بدست
آورده شود و سپس با هم جمع شده و مطابق مثالهای قبلی به پیچیدگی زمان
واقعی رسید. برای این منظور از الگوریتمهای ساده شروع کرده و به پیچیده
میرسیم.
صفحه 451:
x:= 0;
For I:=1 ton
do
:=x+1;
که در آن « تعداد ورودی میباشد. یعنی حلقه 601 بستگی به پارامتر 9 دارد.
همان طور که از تعریف حلقه 50۲ برمیآید تعداد 11-۱+۱ تکرار یعنی
1 تسکرار یجود دارد و لنا قطعه برنامه فوقاز مرتبه(6()10 مریاشد
صفحه 452:
Function fact ( n: integer
integer ;
var
f,i: integer;
begin
f:=1,
for I:=1 to n do
f:=f*i;
fact:=f;
end;
صفحه 453:
تابع فوق فاکتوریل عدد « را بر میگرداند. همانطور که میبینید تابع شامل
یک حلقه 701 ساده بوده که از یک تا 9 متغیر بوده و لذا بار تکرار میشود
۲ جمله ساده نیز وجود دارد که زمان های ثابتی دارند
ین مرتبه تابع بالا برابر است با
0)
صفحه 454:
۲ پیچیدگی زمانی توابع زیر را بدست آورید:
چپ
1. £1(n) =n+ 2n? +100
2. £2(n) =n? + n°" ++ 2
3. £3) =2" + 5" + logn!+n”
4. £4(n) =logn+ Jn +1
5. £5(n) =n? logn + n!°™ + (logn)!
صفحه 455:
Function test(n : integer):
teger ;
var
i,x: integer;
Begin
x:=0;
for i:=1 to n do
x:=x+1;
for i:=1 to n do
for j:=1 to n do
x:=x+1;
test:=x;
pad
صفحه 456:
sf
فصل 1
ا لگوریتم ها Algorithm
هدفهاي كلي:
شناخت حل مسئله و ارائه الگوریتم
شناخت اجزاء الزم برای حل مسئله
بررسی صحت الگوریتم
هدفهاي رفتاري
:دانشجو پس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
الگوریتمی را برای حل مسئله ارائه دهد.
الگوریتم های مختلف برای یک مسئله را مقایسه کند.
شرط ها و حلقه ها را در الگوریتم بکار ببرد .
مقدمه
در زندگي روزمره ،انسان با مسائل مختلفي روبروست و= براي هر كدام از اين مسائل (حل
مشكالت) راه حلي و روشي را بر ميگزيند .مسائلی از قبيل راه رفتن ،غذا خوردن ،خوابيدن و= غيره
كه بشر تقريب ًا هر روز آنها را پيش روي خود دارد.
همه اين مسائل نياز به روشي براي حل كردن دارند مثال راه رفتن بايد با ترتيب خاصي و مراحل
معيني انجام شود .تا مسئله راه رفتن براي بشر حل شود .اصطالح ًا روش انجام كار يا حل مسئله را
الگوريتم آن مسئله مينامند
تعريف الگوريتم
ميباشد كه شرايط زير
الگوريتم مجموعهاي از دستورالعمل ها ،براي حل مسئله
را بايد دارا باشد:
• دقيق باشد
• جزئيات كامل حل مسئله را داشته باشد.
•
پايانپذير باشد.
مراحل الگوريتم
براي حل يك مسئله بايد الگوريتم آن مسئله را مشخص كنيم (يا بيابيم) كه
اصطالح ًا طراحي الگوريتم براي آن مسئله ناميده ميشود .در طراحي
الگوريتم معمو ً
ال سه مرحله زير را از هم جدا ميكنند:
• خواندن دادهها
• انجام محاسبات
• خروجيها
مثال :الگوريتمي بنويسيد كه دو عدد از ورودي دريافت كرده مجموع دو عدد را
محاسبه و چاپ نمايد.
انجام محاسبات
جمع دو عدد
خروجيها
مجموع دو عدد
.1
.2
.3
.4
.5
وروديها
a,b
شروع
Lن
b ,aرا بLLخوا .
مجموع b , aرا محاسبه و در sumقرار بده.
sumرا در خLروLجLيچLاپكLLن
پايان
مثال :الگوريتمي بنويسيد كه سه عدد از ورودي دريافت كرده مجموع و ميانگين
.سه عدد را محاسبه و چاپ كند
c
خروجيها
چاپ مجموع
چاپ ميانگين
انجام محاسبات
محاسبه مجموع
محاسبه ميانگين
وروديها
a
b
.1شروع
.2سه عدد از ورودي بخوان
.3مجموع سه عدد را محاسبه و در Sumقرار بده.
Sum.4را بLLر سLه تLLقسيمكLLردLه،Lدر AveقLرار بLLده.L
Lن
Ave , Sum.5را در خLروLجLيچLاپك. L
.6پايان.
معموال درك يك الگوريتم با شكل راحتر از نوشتن آن بصورت متن ميباشد .لذا
الگوريتم را با فلوچارت()flowchartنمايش ميدهند .فلوچارت از شكلهاي
زير تشكيل ميشود.
عالمتهاي شروع و پايان :كه مع=موال از يك بيضي استفاده ميكنند:
خاتمه
End
Begin
شروع
عالمتهاي ورودي و خروجي :كه معموال از متوازياالضالع استفاده ميشود:
چاپ کردن write
خو=اندن
Read
عالمتهاي محاسباتي و جايگزيني :براي نمايش دستورات جايگزيني و محاسباتي از
مستطيل استفاده ميكنند:
جایگزین یا محاسبات
• عالمت شرط :براي نمايش شرط از لوزي استفاده ميشود.
جهتدار استفاده ميكنند.
شكلهاي مختلف بهم از فلشهاي
• عالمت اتصال :براي اتصال
• فلوچارت مجموع سه عدد
Begin
Read(a,b,c)
Sum
a+b+c
Ave
sum/3
Write(sum,ave)
End
مثال :فلوچارتی رسم نمائيد كه دو عدد از ورودي دريافت كرده سپس محتويات دو
عدد را با هم جابجانمايد.
براي حل اين مسئله b , aرا دو متغير كه در آنها دو عدد خوانده شده ،قرار
ميگيرند در نظر ميگيريم .سپس با استفاده از يك متغير كمكي محتويات اين دو
عدد را جابجا ميكنيم :
a
12
temp
temp
b
a
b
15
12
15
12
temp
a
b
a
b
15
15
15
12
12
12
temp
temp
فلوچارت مسئله باال بصورت زير خواهد بود:
Begin
Read(a,b)
temp
a
a
b
b
temp
Write(a,b)
End
تمرين
1ـ فلوچارتي رسم نمائيد كه طول و عرض مستطيل را از ورودي دريافت
كرده محيط و مساحت آنرا محاسبه و چاپ كند.
2ـ فلوچارتي رسم نمائيد كه شعاع دايرهاي را از ورودي دريافت كرده،
محيط و مساحت آنرا محاسبه و چاپ نمايد.
فلوچارتي رسم كنيد كه سه عدد Third , second, firstرا از ور
يافت كرده ،محتويات آنها را جابجا نموده ،حاصل را در خروجي
پ كند.
4ـ فلوچارتي رسم نمائيد كه دو عدد از ورودي دريافت كرده ،سپس
محتويات دو عدد را بدون استفاده از متغير كمكي جابجا كند.
5ـ فلوچارتي رسم نمائيد كه عددي (درجه حرارت برحسب سانتيگراد)
را از ورودي دريافت كرده سپس آنرا به درجه فارنهايت تبديل كند.
دستورالعملهاي شرطي
در حل بسياري از مسائل يا تقريب ًا تمام مسائل نياز به استفاده از شروط
جزء ،نيازهاي اساسي محسوب ميشود .همانطور كه ما خودمان در
زندگي روزمره با اين شرطها سركار داريم= .بط=ور مثال اگر هوا ابري
باشد ممكن است چنين سخن بگوييم:
•
اگر هوا باراني باشد سپس چتري برميدارم.
در غير اينصورت چتر برنميدارم.
در حالت كلي شرط را بصورت زير نمايش ميدهند:
yes
عمل يا اعمال
ش=رط ی==ا ش=رو=ط If
then
NO
عمل يا اعمال بعدي
مثال :فلوچارتي رسم نمائيد كه عددي را از ورودي دريافت كرده ،فرد يا
زوج بودن آن را تشخيص دهد.
Begin
)Read(a
R
a mod 2
yes
)’Write(‘even
if R=0 then
No
)’Write(‘odd
End
مثال :فلوچارتي رسم كنيد كه دو عدد از ورودي دريافت كرده بزرگترين عدد
را پيدا كرده در خروجي چاپ نمايد.
Begin
)Read(a,b
a
b
max
yes
max
if b>max
No
)Write(max
End
Begin
مثال :فلوچارتي رسم نمائيد كه سه عدد از ورودي
دريافت كرده ،كوچكترين عدد را يافته
در خروجي چاپ نمايد:
)Read(a,b,c
a
b
max
yes
min
yes
min
if b<min then
No
c
if c<min then
No
)Write(min
End
نمونه اجراي فلوچارت باال بصورت زير ميباشد:
c
Min
خروج
11
12
12
11
11
11
11
b
17
a
1
2
3
4
5
تمرين
-1فلوچارتي رسم كنيد که عددي را از ورودي دريافت كرده ،قدر مطلق
عدد را در خروجي چاپ كند.
-2فلوچارتي رسم نمائيد كه عددي از ورودي دريافت كرده مثبت ،منفي
يا صفر بودن عدد را تشخيص داده ،در خروجي با پيغام مناسب
چاپ كند.
-3فلوچارتي رسم نمائيد كه عددي را از ورودي دريافت كرده ،بخشپذيري
آن بر 3و 5را بررسي نمايد.
4ـ فلوچارتي رسم نمائيد كه ضرايب يك معادله درجه دوم را از ورودي
دريافت كرده ،ريشههاي آن را محاسبه در خروجي چاپ كند.
حلقهها
در حل بسياري از مسائل با عملياتي روبرو ميشويم ،كه نياز به تكرار
دارند و عمل تكرار آنها به تعداد مشخصي انجام ميگيرد .فرض كنيد،
بخواهيم ميانگين 100عدد را محاسبه كنيم ،در اينصورت منطقي بنظر
نميرسد كه 100متغير مختلف را از ورودي دريافت كنيم سپس آنها را
جمع كنيم.
• انواع حلقه ها
• حلقه های با تکرار مشخص
• حلقه های با تکرار نا مشخص
• حلقه های با تکرار مشخص
در اين نوع حلقهها تعداد تكرار مشخص ميباشد اين حلقه از اجزاء زير
تشكيل ميشود:
1ـ انديس حلقه
2ـ مقدار اوليه براي انديس حلقه
-3مقدار افزاينده براي انديس حلقه (معموال يك واحد در هر مرحله)
4ـ مقدار نهايي (تعداد تكرا حلقه)
5ـ شرطي براي كنترل تعداد تكرار حلقه
اين حلقهها را غالب ًا با فلوچارت بصورت زير نمايش ميدهند:
1
No
اتمام كار حلقه
i
if i<=n
yes
مجموعه دستورات حلقه
i+1
i
مثال :فلوچارتي رسم نمائيد كه عدد nرا از ورودي دريافت كرده،
مجموع اعداد از يك تا nرا محاسبه كند.
n
م قدار ن هايي
i
انديسحلقه
Begi
n
Read(n)
I
sum
1
0
if I<=n
No
Write(sum)
yes
حلقه
End
sum
I
sum+I
I+1
نمونه اجراي فلوچارت باال بصورت زير است:
I
sum
خروجي
15
5
1
2
3
4
5
6
N
0
1
3
6
10
15
1
2
3
4
5
6
7
مثال :فلوچارتي رسم كنيد كه nعدد از ورودي دريافت كرده،
بزرگترين مقدار از بين nعدد را پيدا كر=ده در خروجي چاپ نمايد.
انديس حلقه
مقدار نهايي
بزرگترين مقدار
Max
i
n
Begin
Read(n)
I
max
2
a
No
if i<=n then
write(max)
yes
End
Read(a)
حلقه
yes
if a > max
No
i
i+1
max
a
مثال :فلوچارتي رسم نمائيد كه ، n , xدو عدد صحيح مثبت را از
ورودي دريافت كرده سپس xبه توان nرا محاسبه كند.
• انديس حلقه
n
• مقدار نهايي
• عدد به توان pown
i
Begin
Read(n,x)
i
pow
1
1
if i<=n then
No
write(pow)
yes
حلقه
pow
i
pow*x
i+1
End
حلقههايي كه تعداد تكرار آنها مشخص نيست
(در پاسكال به حلقه whileمشهورند).
در اين حلقهها با توجه به ورودي ،تعداد تكرار مشخص ميشود .و دقيق ًا
نميتوان تعداد تكرار حلقه را بدون ورودي معين كرد .اين حلقه ها فقط
شامل شرطي هستند كه تا زمانيكه برقرار باشد حلقه اجرا ميشود.
ميشوند:
در حالت كلي اين نوع حلقهها بصورت زير نمايش داده
No
شLرط يLا شLروLط If
yes
محموعه دستورالعملها
و جاگزينها
مثال :فلوچارتي رسم كنيد كه عددي را از ورودي دريافت كرده
سپس تعداد ارقام آن را شمرده در خروجي چاپ نمايد.
• عدد خوانده شده
• تعداد ارقام
N
count
Begin
count
0
Read(N)
if N>0 then
No
write(count)
yes
N
N div 10
حلقه
count
count+1
End
مثال :فلوچارتي رسم نمائيد كه عددي از ورودي دريافت كرده ،سري
فيبوناچي قبل از آنرا توليد نمايد.
در حالت كلي جمالت سري بصورت:
fk=fk-1+fk-2
عدد خوانده شده
N
جمله اول سري
f1
جمله دوم سري
f2
جمله سوم سري
f3
Begin
F1
f2
0
1
Read(N)
f3
f1+f2
if f3>N then
yes
write(f3)
حلقه
f1
f2
f3
f2
f3
f1+f2
No
End
تمرين
-1فلوچارتي رسم نمائيد كه عددي از ورودي دريافت كرده ،كامل بودن
مقسومعليههاي
آنرا بررسي نمايد( .عدد كامل ،عددي است كه مجموع
آن با خودش برابر باشد).
-2فلوچارتي رسم كنيد كه Nرا از ورودي دريافت كرده N ،جمله سري
فيبوناچي را توليد نماید.
3ـ فلوچارتي رسم نمائيد كه دو عدد N , Mرا از ورودي خوانده،
بزرگترين مقسومعليه مشترك دو عدد را محاسبه و چاپ كند.
حلقههاي تودرتو
الگوريتمهايي كه تا حال بكار برديم ،فقط شامل يك حلقه بودند.
در صورتي كه در بسياري از مسائل ممكن است نياز به استفاده از چند
حلقه در داخل هم باشيم .در اين نوع حلقهها بايد دقت بيشتري به خرج
دهيم ،تا مشكلي پيش نيايد .اگر از حلقههاي نوع اول بصورت تودرتو
استفاده كنيم در اينصورت براي هر حلقه شرط نهايي و انديس اوليه
جداگانه بايد تعريف كنيم .
در حلقههاي تودرتو به ازاي يكبار تكرار حلقه اوليه ،حلقه داخلي به اندازه
مقدار نهايي خود تكرار ميشود .در كل اگر حلقه اوليه nبار تكرار شود و
حلقه داخلي mبار ،در اينصورت كل حلقه :
بار تكرار خواهد شد.
nm
فلوچارت حلقههاي تودرتو را ميتوان بصورت زير نشان داد:
1
i
.
.
.
A
اتمام كار حلقه هاي تو در تو
No
if i<=n then
yes
1
مجموعه دستورات و جايگزيني Lها
No
j
if j<=m then
yes
i
i+1
A
مجموعه دستورات و جايگزيني Lها
j+1
j
حلقه
مثال :فلوچارتي رسم نمائيد كه Nرا از ورودي دريافت كرده ،مجموع
سري زير را محاسبه نمايد:
N
!N
....
3
!3
• انديس حلقه اول
• ورودي N
• محاسبه فاكتوريل fact
• انديس حلقه داخلي j
• مجموع Sum
I
2
!2
S 1
i
sum
2
1
Read(N)
A
No
if i<=N
Write(sum)
yes
End
fact
j
1
2
if j<=i
No
sum
sum+i/fact
yes
fact
j
fact*j
j+1
i
i+1
A
تمرينات آخر فصل
-1فلوچارتي رسم نمائيد كه Nعدد از ورودي دريافت كرده تعداد
اعداد اول و كامل را شمرده در خروجي چاپ نمايد.
-2فلوچارتي رسم نمائيد كه N , Xرا از ورودي خوانده مقدار سري
زير را محاسبه كند:
xn
!N
....
x4
!4
x2
!2
S 1
-3فلوچارتي رسم نمائيد كه عددی را از ورودي دريافت كرده مقلوب
عدد را محاسبه و در خر=وجي چاپ كند.
4ـ فلوچارتي رسم كنيد كه تاريخ تولد شخصي را از ورودي خوانده،
سن شخص را با تاريخ روز ،محاسبه نموده در خروجي چاپ كند.
-5فلوچارتي رسم نمائيد كه ( N ,M )m>nرا از ورودي دريافت
كرده سري فيبوناچي بين N ,Mرا توليد كرده ،در خروجي چاپ كند
فصل 2
كاربرد آرايه ها در الگوريتم ها
هدفهاي كلي
شناخت آرایه ها و مفهوم آن
شناخت الگوریتم های الزم برای جستجو و مرتب سازی
مقایسه انواع روش های جستجو با هم
هدفهاي رفتاري
:دانشجو پس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
از آرایه ها در حل مسئله استفاده کند .
با استفاده از آرایه ها لیستی را مرتب نماید .
در صورت لزوم در لیستی جستجو انجام دهد .
مقدمه
فرض كنيد بخواهيم اطالعات 100كارمند را از ورودي بخوانيم و
سپس آنها را مرتب كنيم ،در اينصورت بايد وروديها را در جايي از
حافظه ذخيره كنيم .در زبانهاي برنامهنويسي معموال از آرايه براي
ذخيره اطالعات در حافظه استفاده ميكنند .در آرايهها ما با توجه به
تعداد وروديها ،طول آن را مشخص ميكنيم .سپس دادهها را خوانده در
آن قرار ميدهيم=.
تعريف آرايه
خانههاي پشت سر هم از حافظه ،كه همنوع بوده و توسط يك اسم معرفي
ميشوند ،آرايه نام دارد.
نحوه دسترسي به هر يك از اعضاء آرايه ،از طريق انديس آرايه امكانپذير
است .براي تعريف آرايه ابتدا طول آرايه كه در حقيقت تعداد خانههاي آن
را مشخص ميكند ،معين ميكنيم .سپس نوع خانهها بايد معين شوند.
در فلوچارتها آرايهها را بصورت زير نمايش ميدهيم:
] Name[ 1 .. Length
طول آرايه
اسم آرايه
براي خواندن يك آرايه از ورودي از حلقهها استفاده ميكنيم .فلوچارت
خواندن آرايه از ورودي بصورت زير ميباشد:
]a[1..100
1
No
i
if i<=100
yes
)]Read(a[i
i+1
i
با توجه به فلوچارت باال براي دسترسي به عنصر iام آرايه در حالت
كلي بصورت :
] [ index
Nam
انديس آرايه اسم آرايه
عمل ميكنند.
مثال :فلوچارتي رسم كنيد كه يك آرايه حداكثر 100عنصري را از ورودي
دريافت كرده ،سپس آن را خروجي نمايش دهد.
Begin
a[1..100]
i
1
Read(N)
if i<=N
No
i
1
yes
if i<=N
Read(a[i])
yes
i
i+1
write(a[i])
i
i+1
No
End
مثال :فلوچارتي رسم= كنيد كه عددي را از
ورودي دريافت كرده آن را به مبناي 2ببرد.
i
i-1
No
]a[1..20
i
1
)Read(N
if N>0
yes
End
No
N mod 2
i+1
if i >0
]a[i
i
yes
)]write(a[i
i-1
i
N div 2
N
مثال :فلوچارتي رسم نمائيد كه عددي از ورودي دريافت كرده سپس
اعداد اول قبل از آن را توليد نموده ،در يك آرايه قرار دهد.
]a[1..100
i
1
)Read(N
3
2
1
k
]a[1
]a[2
A
if i<=N
No
i
yes
j
k
End
yes
2
0
write(a[i])
i
if j<=i div 2
No
if k=0
yes
No
i
i+1
yes
if I mod j = 0
No
j
No
if i<k
1
j+1
k
1
A
i+1
yes
a[k]
k
i
k+1
جستجو و مرتب سازي ( ) search and sort
يكي از مسائلي كه در بحث طراحي الگوريتم بسيار مهم است ،بحث
مرتبسازي و جستجو ميباشد .منظور از جستجو اينست كه يك مقداري
را از يك ليست جستجو كنيم و منظور از مرتبسازي اينست كه يك ليست
مرتب از دادهها را توليد كنيم.
براي جستجو و مرتبسازي الگوريتمهاي مختلفي وجود دارد در زير
الگوريتمهای اوليه ،براي جستجو و مرتبسازي را بررسي ميكنيم.
الگوریتم های جستجو ( )search
ميروند:
دو الگوريتم زير غالب ًا براي جستجو بكار
•جستجوي خطي linear search
•جستجوي دودوئی binary search
• جستجوي خطي linear search
در جستجوي خطي عبارت مورد جستجو را به ترتيب با اولين ،دومين
و … عنصرآرايه مقايسه ميكنيم اگر عنصر مورد جستجو پيدا شد
اندیس آن را نمايش ميدهيم.
list[1..100]
i
1
index
0
falg
0
:فلوچارت جستجوي خطي بصورت زير است
i
Read(x)
1
No
if (i<=N) and
(flag=0)
write(index)
End
yes
if list[i]=x
i
i+1
yes
index
flag
i
1
• جستجوي دودوئی binary search
در جستجوي دودوئی ،ليست مورد جستجو ،مرتب ميباشد .لذا براي
جستجو اعمال زير انجام ميشود:
-1عنصر Xبا عنصر وسط آرايه كه انديس آن برابر
(low+high)/2
مقايسه ميشود.
middle
2ـ اگر xاز عنصر وسط كوچكتر باشد ،عنصر مورد نظر احتما ً
ال در
قسمت باالی ليست قرار دارد .لذا آرايه با انديس ،جديد در نظر= گرفته
ميشود و قسمت پايين ليست از فضاي جستجو حذف ميشود.
3ـ اگر xاز عنصر وسط آرايه بزرگتر باشد قسمت باالي ليست حذف
ميشود و فضاي جستجو ،قسمت پايين آرايه خواهد بود.
-4اگر xبرابر عنصر وسط باشد عمل جستجو خاتمه ميپذيرد.
مرتب سازي () sort
مرتبسازي بحث بعدي اين فصل ميباشد .براي مرتب كردن دادهها نيز
الگوريتمهاي مختلفي وجود دارد ،كه هر كدام مزايا و معايب خاص خود
فصلهاي بعد واگذار ميكنيم.
را دارد .بحث مفصل در اين مورد را به
تمرين
•فلوچارتي رسم نمائيد كه عددي از ورودي دريافت كرده ،اعداد كامل
قبل از خود را توليد و در يك آرايه قرار دهد.
•فلوچارتي رسم نمائيد كه يك آرايه حداكثر 100عنصري از ورودي
دريافت كرده ،عناصري از آن كه اول هستند را با صفر كردن حذف نمايد.
•فلوچارتي رسم نمائيد كه يك عدد حداكثر 20رقمي را توسط آرايهاي
از ورودي دريافت نمايد .سپس يك عدد تک رقمي را از ورودي خوانده
در عدد 20رقمي ضرب نموده ،حاصل را در خروجي چاپ نمايد.
فصل 4
ساختار برنامه در زبان پاسکال
هدفهاي
كلي
شناخت اجزاي تشكيل دهنده يك برنامه
شناخت ساختار يك برنامه در زبان پاسكال
بررسي دستگاههاي خروجي و دستورات الزم در زبان
پاسكال براي توليد خروجي
هدفهاي رفتاري
:دانشجو پس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
اجزاء الزم براي نوشتن برنامه در زبان پاسكال را بداند.
يك شناسه صحيح در زبان پاسكال را تعريف كند.
ساختار يك برنامه در زبان پاسكال و اعالنهاي مربوط به برنامه را
تعريف نمايد.
يك برنامه ساده به زبان پاسكال كه فقط خاصيت خروجي دارد ،بنويسد.
اجزاي تشکيلدهنده يک برنامه
• کلمات ذخيرهشده ( ) Reserved Words
• شناسهها ( ) identifier
کلمات ذخيرهشده ( Reserved
) Words
کلمات ذخيره شده ،کلماتي هستند که مترجم زبان آنها را ميشناسد و
معناي خاصي براي زبان دارند .مترجم زبان به محض مشاهده اين کلمات
اعمال خاصي را انجام ميدهد .هر زبان داراي تعداد مشخصي
کلمات ذخيره شده ميباشد و اين تعداد قابل افزايش توسط برنامهنويس
نيست.
ليست کلمات ذخيره شده در پاسکال عبارتند از:
and
exports
mod
shr
asm
file
nil
string
array
for
not
then
begin
function
object
to
case
goto
of
type
concat
if
or
unit
constructor
implementation packed
until
destructor
in
procedure
uses
div
inherited
program
var
do
inline
record
with
downto
interface
repeat
while
شناسهها ( ) identifier
• شناسه در پاسکال براي نامگذاري ثابتها ،تايپها ،پروسيجروها ،توابع،
ميدانهاي يک رکورد ،برنامه و همچنين يونيت مورد استفاده قرار
ميگيرKد.
:در حالت کلي دو نوع شناسه وجود دارد
id هايا=س=تاندارد :ا=ينن=وع idها از ق=بلدر ز=بانپ==اس=کا=لت==ع=ريفش=ده=ا=ند
=هها ،م=عنايخ=اص=يدار=ند .
و در ب==رنام
id هايغ=يرا=س=تاندارد :ا=ينن=وع idها ب==وس=يله ک=ار=بر ب==طور م=جزا ت==ع=ريف
ً
م=يش=ود.
=طالحا ب==ه آ=ن=ه=ا userdefinedگ==فته
م=يش=وند و ا=ص
ساختار برنامه در زبان پاسکال
:اجزاء اصلي يک برنامه به زبان پاسکال بصورت زير ميباشد
عنوان برنامه
قسمت تعاريف برنامه
قسمت دستور العملها
قسمت تعاريف برنامه
Constant Declaration
اعالن ثابتها
Type Declaration
اعالن انواع
Declaration Variable اعالن متغيرها
Declaration Label
اعالن برچسبها
•
•
•
•
درحالت کلي ميتوان شکل يک برنامه در زبان پاسکال را
بصورت زير بيان کرد:
•
•
•
•
استفاده از کلمه ذخيره شده Programو اسم برنامه ( که ميتواند
بکار برده نشود )
قسمت تعاريف شناسهها
بلوک اصلي برنامه که با Beginشروع و به Endهمراه نقطه
( ) .ختم ميشود.
هر دستور در پاسکال به ( ; ) ختم ميشود.
:نمودارهاي يک برنامه و بلوک بترتيب به صور ت زير ميباشد
0
block
;
(
شناسه
)
شناسه
Program
,
.End
Statement
;
Begin
مثال هاي حل شده
Program
Print ( output ) ;
Begin
Writeln ( ' Pascal Language
');
Writeln ( ' Hello '
);
End.
:خروجي برنامه باال بصورت زير ميباشد
Pascal Language
Hello
فصل 5
انواع عملگرها و دادهها در زبان پاسکال
هدفهاي
كلي
معرفي انواع عملگرها در زبان پاسكال
شناخت انواع دادهها
بررسي اولويت عملگرها
معرفي دستورات جايگزيني در پاسكال
هدفهاي رفتاري
:دانشجو پس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
انواع عملگرها در زبان پاسكال را بكار ببرد
انواع دادهها براي يك برنامه را تعريف كند.
اولويت عملگرها در يك عبارت را تشخيص دهد.
يك برنامه ساده با عمليات معمولي را بنويسد.
عملگرها
عملگرها نمادهايي هستند که براي انجام اعمال خاصي مورد استفاده
قرار ميگيرند.عملگرها براي انجام اعمال خاصي روي عملوندها
( ) Operandsبکار ميروند .با توجه به نوع عملگر ممکن
است يک يا دو عملوند وجود داشته باشد .عملگرها در زبان
پاسکال از تنوع زيادي برخوردارند.
در پاسکال چهار دسته عملگر وجود دارند :
محاسباتي
رابطه اي
منطقي
بيتي
عملگرهاي محاسباتي
عملگر رديف
مثال
نام
x+y
جمع
+
x – y , -x
تفريق و منهاي
يکاني
-
3
x*y
ضرب
*
3
x/y
تقسيم
/
4
a div b
تقسيم
div
5
a mod b
باقيمانده تقسيم
mod
6
1
عملگرهاي رابطه اي
مثال
نام
عملگر
x>y
بزرگتر
<
x >=y
بزرگتر مساوي
=<
x<y
کوچکتر
>
x <= y
کوچکتر مساوي
=>
x=y
مساوي بودن
=
x <> y
نامساوي
<>
عملگرهاي منطقي
مثال
a>y and
y<x
x>y or
y<x
) Not ( x
نام
عملگر
و
And
يا
OR
نقيض
Not
عملگرهاي بيتي
نوع عمل
عملگر
و
AND
يا
OR
يا انحصاري
XOR
نقيض
NOT
انتقال به سمت چپ
Shl
انتقال به سمت راست
Shr
تقدم عملگرها
)
( باالترين تقدم
Not
div
/
mod
-
+
Shl
>
*
shr
=>
=<
><
=
And
XOR
OR
<
) data types ( انواع دادهها
)Simple data type( دادههاي ساده
Structural Data ( ( دادههاي ساختيافته
Types
)Pointer Data Types( دادههاي اشارهگر
)Simple data type( دادههاي ساده
)Char type( نوع کاراکتري
) integer ( صحيح
)اعشاري (حقيقي
)String type( نوع رشته اي
)Boolean type( نوع منطقي
صحيح ( ) integer
اندازه بر
حسب
بايت
محدوده
نوع
1
از 0تا 255
Byte
1
از -128تا 127
Shortint
2
از -32768تا 32767
Integer
2
از 0تا 65535
Word
4
از -2147483648تا
2147483647
Longint
اعشاري (حقيقي)
اندازه
برحسب
بايت
تعداد ار5قام
معني دار
محدوده
نوع
… 2.2 e – 39
1.7 e 38
Real
6
13-11
4
8-7
e -45 … 1.5
3.4 e 37
Single
8
16-15
e -324 … 5.0
1.7 e 308
Double
10
30-19
e -4932 … 3.4
1.1 e 4932
Extend
ed
8
30-19
e 18 … 9.29.2 e 18
Comp
دادههاي ساختيافته ( ( Structural Data Types
انواع دادههاي ساختيافته عبارتند از:
آرايهها
رکوردها
مجموعهها
فايلها
متغيرها ()Variables
متغير ،محلي از حافظه است که داراي نوع و اسم ميباشد .نوع متغير همان
.نوع داده بوده و اسم متغير از قواعد اسمگذاري شناسه تبعيت ميکند
ميکنند:
در پاسکال براي معرفي متغيرها بصورت زير عمل
;
)ک==لمه ذ=خ=يره= ش=ده=( Var
نوع متغير :اسم متغير
ثابتها ()Constants
يک ثابت نام شناسهاي است که در آغاز يک برنامه ،يک مقدار در آن جاگزين
ميتوان بعنوان خانههايي از حافظه در نظر
ثابتها را
ميشود .درست مانند متغيرها .
يباشد،
بگيريم که مقدار دادهها در آنها ذخيره ميشود ولي مقدار ثابت مشخص م
.طوري که نميتوان مقدار يک ثابت را در برنامه خود بوسيله يک دستور تغيير داد
مKيکنيم :
KفKKکثKKابKتبKKKصورKتزKيرعمل
بKKراKيتKKعKري ي
مقدار ثابت = اسم متغير Const
دستور جايگزيني
براي قرار دادن يک مقدار يا مقدار يک متغير داخل يک متغير ديگر ،از دستور
.جايگزيني استفاده ميکنند
شکل کلي يک دستور جايگزيني در پاسکال بصورت زير است:
عبارت محاسباتي = :اسم شناسه
عبارت قياسي
عبارت منطقي
يا
افزودن توضيحات به برنامه
()Comment
افزودن مطلب توضيحي در درون خود برنامه عملي پسنديده و مطلوب است
بدين ترتيب که بعد از مدتي امکان فراموشي کار با برنامه از بين ميرود و در
يتوان گفت که نوشتن توضيحات در برنامه خوانايي آن را باال ميبرد
.کل م
در پاسکال توضيحات بين دو آکوالد محصور ميشوند.
} { This is comment
{ This program written by A.
} Pascal
مثال
جابجا کردن مقدار دو متغير
b
a
17
15
b
17
a
15
temp
15
b
17
a
17
temp
15
b
15
a
17
Program
Example4 ;
Var
a , b , temp : integer
Begin
a : = 15 ; b : = 17 ; temp : = 0 ;
temp : = a ;
a:=b;
خروجي برنامه:
b : = temp ;
a = 17 b = 15
Writeln ( ' a = ' , a , ' b = ' , b ) ;
چند نکته در مورد برنامهنويسي
•
•
•
•
استفاده از اسامي با مفهوم براي متغيرها
استفاده از دستور Constدر صورتي که مقدار
ثابت در برنامه وجود داشته باشد.
سوال جوابي بودن برنامه (وروديها و خروجيها بايد
داراي پيغام مناسب باشند)
نوشتن برنامه با فر=مت مناسب (رعايت قرار گرفتن
خط=وط مختلف برنامه زير هم و فاصله گذاشتن آنها از
اول سطر و غيره)
تمرينات
حاصل عبارتهاي زير را بدست آوريد:
A) 3 * 13 Mod 3 div 3 = ?
B) 7.3 * 5 / 3 = ?
C) ( 3 + 4 < 6 ) and ( 4 + 7 < 13 ) = ?
D)33 – 8 * 3 div 3 mod ( 5 div 3 ) = ?
E) NOT ((( 3 – 4 MOD 3 ) < 5 ) and (( 6 div 4 )
< > 3 ))
: هايم=نطقيرا ب==ه ازاء م=قاد=ير ز=ير م=شخصک==نيد
=ت
ح=اص=لع=بار
A: = true ; B: = false ; C: = true ;
A) ( A AND B ) OR ( A AND C ) = ?
B) ( A OR NOT B ) and ( Not A OR C ) = ?
C) A OR B AND C = ?
D) NOT ( A OR B ) AND C = ?
تمرينات برنامهنويسي
•
•
•
برنامهاي بنويسيد که ابعاد مثلث که عبارتند از 1.3 , 3را در نظر
گرفته محيط و مساحت آن را محاسبه و با پيغام مناسب در
خروجي چاپ کند.
برنامهاي بنويسيد که دو متغير صحيح با مقادير 15 , 3را در نظر
گرفته محتويات دو عدد را بدون استفاده از متغير کمکي جابجا
نمايد.
برنامهاي بنويسيد که سه عدد بنام هاي Third ,
Second , Firstبترتيب با مقادير 13 , 15 , 17را در
نظر گرفته بطور چرخشي مقادير آنها را جابجا نموده در خروجي
با پيغام مناسب چاپ کند.
فصل 6
q
ورودي و خروجي
هدفهاي
كلي
م=ع=رف=يد=س=تورا=تخ=رو=ج=يWriteln
فرمتبندي شده
معرفي خروجي
بررسي دستورات ورودي Readو ReadLn
هدفهاي رفتاري
:دانشجو پس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
عبارات مورد نظر را در خروجي نمايش دهد.
عبارات خروجي را با فرمت مناسب چاپ كند.
متغيرKهاي مورد نياز برنامه را از ورودي دريافت نمايد.
برنامههاي ساده به زبان پاسكال بنويسد.
خروجي با دستور Write
اين دستور براي نوشتن اطالعات در خروجي بکار ميرود .اطالعات خروجي
ميتوانند ثابتهاي عددي ،مقادير متغيرها ،عبارات و غيره باشند .شکل دستور در
:حالت کلي بصورت زير است
( .......و متغير 2و متغيرwrite) 1
( .......و' عبارت '2و'عبارت)' 1
يا
يا
( .......و ثابت 2وثابت ) 1
ar
A , B: integer ;
Ch: char ;
R: Real ;
مثال
Begin
A: = 10 ; B: = 15 ;
Ch: = ' T ' ;
R: = 12.25
Write ( ' A = ' , A, ' B = ' , B ) ;
Write ( ' ch = ' , ch , ' R= ' , R ) ;
Write ( ' sum of A and B = ' , A + B ) ;
End. { end of program }
اي برنامه فوق در خروجي خواهيم داشت
B = 15 ch = TR = 1.2250000000 e + 01 sum of A and B
خروجي با دستور Writeln
اين دستور همانند دستور Writeعمل ميکند با اين تفاوت که بعد از
اجرا ،کنترل را به ابتداي سطر بعد منتقل ميکند در نتيجه موجب چاپ
دادههاي بعدي در ابتداي سطر بعد ميشود.
A , B: integer ;
Ch: char ;
R: Real ;
in
A: = 10 ; B: = 15 ;
Ch: = ' T ' ;
R: = 12.25 ;
Writeln ;
{ new line }
Writeln ( ' A = ' , A , ' B = ' , B ) ;
Writeln ( ' Ch = ' , ch , ' R = ' , R ) ;
Writeln ( ' Sum of A and B = ' , A + B ) ;
d. { End of program }
مثال
خروجي برنامه بصورت زير ميباشد:
A = 10 B = 15
Ch = T R = 1.225000000 e + 01
Sum of A and B = 25
خروجي فرمتبندي شده
اگر بخواهيم اطالعات با فاصله هاي مشخص يا در مکان
مشخصي در صفحه نمايش قرار گيرند ،بايد فرمت چاپ
.را در دستورات بيان شده مشخص کنيم
طريقه تعيين فرمت چاپ براي اعداد صحيح
:فرمت اعداد صحيح بصورت زير مشخص ميشود
( طول ميدان :داده صحيح ) Writeln
يا
Write
دادههايي از نوع صحيح به نکات زير توجه کنيد:
در تعريف طول ميدان براي متغيرها يا
•
•
اگر طول ميدان از طول ارقام عدد صحيح بيشتر تعريف شود ،عدد در
منتهياليه سمت راست ميدان نوشته ميشود.
اگر طول ميدان از طول ارقام عدد صحيح کمتر تعريف شود ،طول ميدان به
اندازه تعداد ارقام در نظر گرفته ميشود و طول ميدان تعريف شده بياثر
خواهد بود.
مثال
X:= 3200 ;
A: = 12 ;
B: = 217 ;
Write ( X:3 , A:5 , B:5 ) ;
:خ=رو=ج=ي
3200
12
217
طول ميدان اعداد اعشاري
براي نمايش اعداد اعشاري بصورت دلخواه ،مي توان با تعريف طول
.ميدان و تعداد ارقام اعشاري ،عدد مزبور را نمايش داد
يت==وا=نب==ه ص=ور=تز=ير ت==ع=ريفک=رد :
در ح=ا=لتک==ليط=ولم=يدا=نرا م=
=ن م=تغير ا=عشار=ي( Write
) ت==ع=داد ار=قام ب==ع=د از م=ميز :ط=ولم=يدا :
Writelnيا
در تعريف فرمت براي اعداد اعشاري به نکات زير بايد توجه کرد:
اگر طول ميدان بزرگتر از تعداد ارقام عدد ذکر شود ،عدد در منتهي اليه سمت راست
.ميدان چاپ ميشود
اگر فقط طول ميدان ذکر شود ،عدد به صورت نماد علمي در طول ميدان مشخص شده
.چاپ می شود
از آنجائي که براي نمايش اعداد در نماد علمي حداقل 8محل مورد نياز است ،لذا
هنگامي که تنها طول ميدان ذکر شده باشد ،اگر از 8رقم کمتر باشد ،حداقل 8رقم
.در نظر گرفته ميشود
هنگامي که طول ميدان همراه با تعداد ارقام بعد از مميز ذکر شود ،اگر طول
ميدان کوچکتر از مقدار عدد باشد ،پاسکال تنها طول ميدان را به اندازهاي
که مورد نياز است تصحيح کرده و آنرا برابر اندازه واقعي که عدد در آن
قرار ميگيرد ،اصالح ميکند.
اگر تعداد ارقام بعد از مميز زياد باشد و تعداد ارقام بعد از مميز ذکر شده د
ر طول ميدان کمتر از تعداد ارقام اعشاري عدد باشد ،تعداد ارقام اعشار
برنامهنويس نشان داده خواهد شد و رقم آخر اعشار آن
مطابق درخواست
نسبت به عدد بعدي گرد ميشود.
طول ميدان کاراکترها و رشتهها
براي نمايش رشتهها و کاراکترهاي با طول ميدان بصورت زير عمل
ميکنيم.
=تها=ييا ک=ارا=ک=تري( Write
=ن م=تغير يا ع=بار=تر=ش
) ط=ولم=يدا :
در توربو پاسکال ،کليه موارد گفته شده در مورد اعداد صحيح براي
رشتهها نيز صادق است
.
ورودي با Readln , Read
از اين دستور براي خواندن داده ها و اختصاص آنها به متغيرها
:استفاده ميشود .در خواندن داده ها به دو موضوع بايد دقت شود
م=نبع داد=ه=ها يعنيد=س=تگاه= ورود=يک==ه از آ=نداد=ه=ها خ=وا=نده= 1-
م=يش=ود
.
م=ي==يرد . 2-
م=تغيريک==ه داد=ه=هايخ=وا=نده= ش=ده= در آ=نق=رار گ
شکل کلي دستور ورودي Readبصورت زير ميباشد:
;( .....و متغير 2و متغير ( 1Read
اين دستور عمل خواندن دادهها و ذخيره آنها در متغيرها را انجام ميدهد
و پس از اتمام عمل خواندن کنترل را براي خواندن و نوشتنهاي بعدي
م=يدارد .
در ه=مانخ=طن==گه
مثال جابجا کردن محتويات دو عدد
ram
Example_1 ( input , output ) ;
first , second , temp: integer ;
n
Writeln ;
Writeln ( 'Please Enter two numbers ' ) ;
Readln ( first , second ) ;
Temp: = first ;
First: = second ;
Second: = temp ;
Write ( ' first = ' , first , ' second = ': 10 , second )
{ end of program }
:خروجي برنامه باال به صورت زير ميباشد
Please Enter two numbers
15
17
First = 17 second = 15
تمرينات
: خروجيق طعه ب رنامه زير را ت عيينکنيد
Value1: = 27.3 ;
Value2: = -8.5 ;
Writeln ( ' Value1 is ' , Value1 ) ;
Writeln ( ' Value2 is ' , Value2 ) ;
Sum: = Value1 + Value2 ;
Writeln ( ' Sum of Two Values = ' ,
Sum: 6: 2 ) ;
اگر متغير Xاز نوع realو مقدار آن 12.235و متغير 3از نوع صحيح
و مقدار آن 100باشد خروجي دستورات زير را تعيين کنيد؟
; ) X is ': 10 , X: 6: 2 , ' I is ': 4 , I: 5
; ) I is ': 10 , I: 1
; ) X is ': 10 , X: 2: 1
; ) X is ': 15 , X: 7: 1
; ) I is ': 10 , ' X is ': 10 , X: 7: 3
'
'
'
'
'
(
(
(
(
(
Writeln
Writeln
Writeln
Writeln
Writeln
تمرينات برنامه نويسي
برنامهاي بنويسيد که دو عدد را از ورودي دريافت کرده و
.محتويات آنها را بدون استفاده از متغير کمکي جابجا نمايد
برنامهاي بنويسيد که سه عدد صحيح Third ,
Second , firstرا از ورودي با پيغام مناسب دريافت
کرده سپس محتويات اين سه متغير را بصورت چرخشي جابجا
نموده با پيغام مناسب در خروجي چاپ کند.
برنامهاي براي يک حسابدار اداره جمع آوري ماليات بنويسيد که صورت
.حسابهاي ماليات را محاسبه نمايد
:ورودي
شماره شناسايي ماليات دهنده
بهاي ارزيابي شده
نرخ ماليات
:خروجي
صورت حساب بافرمت مناسب شامل تمام دادههاي ورودي و ميزان بدهي
فصل 7
ساختارهاي شرطي و كنترلي
هدفهاي كلي
م=ع=رف=يد=س=تور ش=رط=يIf and Else
معرفي دستور case
بررسي دستورات تكرار for ، while ، repeat
untilدستورات شرطي متداخل
معرفي
بررسي چند تابع و روال استاندارد زبان پاسکال
رفتاري
هدفهاي÷
:دانشجو پس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
برنامههايي را بنويسد كه در آنها نياز به استفاده از شرط وجود دارد.
تفاوتهاي بين دستورات مختلف با ifو else- ifرا تشخيص دهد.
برنامههايي كه نياز به تكرار تعدادي عمليات داشته باشند را بنويسد.
در صورت نياز بتواند در برنامهها ،از روالها و توابع استاندارد زبان استفاده نمايد
دستورات شرطي
بطور کلي توسط اينگونه دستورات ميتوان بر حسب شرايط مختلف،
تصميمات متفاوتي را اتخاذ نمود و برحسب برقرار بودن يا نبودن شرايط
.دستورات متفاوتي را اجرا نمود
ات شرطي در حالت کلي به دو نوع تقسيم ميشوند:
د.س.تور if
د.س.تور Case
• دستور if
هرگاه در طول برنامه نياز به استفاده از شرط يا شروط داشته باشيم ،از دستور
. Ifستفاده ميکنيم
دستور ifبطور کلي به سه شکل بر حسب نياز ممکن است ظاهر شود:
ifساده
ifه=مرا=ه= Else
ifهاي متداخل
• – If
then
در اين نوع دستور شرطي اگر شرط خاصي تحقق يافته باشد ،عمل يا اعمال
خاصي انجام ميشود .در غير اينصورت برنامه روال عادي خود را طي ميکند،
در صورتي که شرط برقرار باشد ارزش منطقي Tureبه خود ميگيرد و
اگر شرط برقرار نباشد ،ارزش منطقي Falseبه خود خواهد گرفت.
• ( If – thenادامه )
شکل کلي دستور ifبصورت زير ميباشد:
شرط يا شروط
; دستور
:دياگرام دستور باال بصورت زير ميباشد
شناسه ;
دستور
Then
شرط ياشروط
if
f
Program Example ;
Var
Number: integer ;
Begin
Write ( 'Please enter Number: ' ) ;
Readln ( Number ) ;
if Number > 0 then
Write ( ' Number is positive ' )
;
End .
• مثال
:خروجي برنامه باال بصورت زير است
Please enter Number: 12
Number is positive
• دستور ifهمراه else
• د5ر اين دستور ابتدا شرط بررسي 5مي5شود ،د5ر
صورتي 5که 5ش5رط برقرار
باش5د ،عم5ل يا اعم5ال خاصي را 5انجام مي5دهد و
در صورتي 5ک5ه ش5رط برقرار نباشد ،ع5مل يا
اعم5ال بخص5وص ديگ5ري را انجام خواهد داد.
ا5ينگونه دستورات در واقع 5حالت 5توس5عه 5يافته5
دس5تورات if 5ميباش5ند.
شکل کلي اين دستور بصورت زير است:
thenع=بار=تيا ع=بارا=تم=نطقي if
; دستور1
else
; دستور2
دياگرام دستور بصورت:
then
عبارت يا عبارات منطقي
;دستور
else
if
دستور
ogram
Example ;
ar
Number: integer ;
egin
Writeln ( 'Please enter Number: ' ) ;
Readln ( Number ) ;
if ( Number mod 2 ) = 0 Then
Write ( ' even ' )
else
Write ( ' odd ' ) ;
nd. { end of program }
• مثال
:خروجي برنامه باال بصورت زير است
Please enter Number:
17
odd
صورت ديگر دستور
Thenع بارتم نطقي If
Begin
; دستور 1
; دستور 2
.
.
.
End
Else
Begin
; دستور 1
; دستور 2
.
.
• Ifهاي متداخل
هرگاه در نوشتن برنامه نياز به انتخاب يک شرط از بين چند شرط داشته
باشيم ،معمو ً
ال از Ifمتداخل استفاده ميکنند .در چنين مواقعي استفاده از If
متداخل کارائي برنامه را باال ميبرد زيرا بجاي کنترل تمام شروط فقط تا
زمانيکه شرط برقرار نشده If ،ها بررسي ميشوند .بعد از برقرار شدن يکي
از شروط ،کنترل برنامه به بعد از Ifمنتقل ميشود و اين در بهبود کارائي
يک برنامه ميتواند بسيار موثر باشد.
در حالت کلي Ifمتداخل به صورت هاي زير ممکن است ،در برنامه ظاهر شود.
then
Lي
عLبارLتشLرط 1
if ( 2
then
then
دستور 1
عLبارLتشLرطLي1
عLبارLتشLرطLيif 2
thenعLبارLتشLرطLيelse if 2
دستور 1
دستور2
else
thenعLبارLتشLرطLيelse If 3
;دستور2
دستور 3
else
.
.
.
if
مثال :برنامهاي بنويسيد که نمره دانشجوئي را از ورودي دريافت کرده ،با توجه به
:مقدار نمره يکي از خروجي هاي زير را نمايش دهد
خروLجي
A
B
C
D
F
Grade
17 – 20
14 - 17
12 – 14
10 – 12
0 – 10
Grade : Real ;
Begin
Write ( ' please enter a Real
Number : ' ) ;
Readln ( Grade ) ;
if Grade > = 17.0
Then
Writeln ( ' Grade is A ' )
Else If Grade > = 14.0 Then
Writeln ( ' Grade is B ' )
Else If Grade > = 12.0 Then
Writeln ( ' Grade is C ' )
Else If Grade > = 10
Writeln ( ' Grade is D ' )
Else
Writeln ( ' Grade is F ‘(;
Writeln ( ' Press any Key … ' : 30
) ;
Readln ;
دستور
Case
زبان پاسکال دستور Caseرا بصورت زير در نظر ميگيرد:
Of
عLبارLت
; دستور 1
.
:
Case
مقدار 1
; دستور 2
:
مقدار 2
; دستور 3
:
مقدار3
} End ; { End of case
.
.
Otherwise
; دستور
Var
برنامهاي بنويسيد که دو عدد به همراه يک عملگر را از;ورودي: مثال
a , b: Real
op: char ; . کار يک ماشين حساب ساده را شبيهسازي نمايد،دريافت کرده
Begin
Write ( ' please enter two Numbers: ' )
;
Readln ( a , b ) ;
Write ( ' please Enter A operator: ' )
Readeln ( op ) ;
Case op of
' + ': Writeln ( ' Sum = ' , ( a + b ): 6:
2) ;
' - ': Writeln ( ' Subtract = ' , ( a - b ):
6: 2 ) ;
' * ': Writeln ( ' Multiple = ' , ( a * b ):
6: 2 )
' / ': Writeln ( ' divide = ' , ( a / b ): 6: 2 )
;
دياگرام دستور Caseبصورت زير ميباشد:
End
دستورات
ثابت
:
,
;
of
عبارت
Case
ساختارهاي کنترلي
.بسياري از مواقع الزم اس=ت عمل يا اعمال به تعداد دفعات معين يا نامعين انجام شوند=
در چنين مواقعي زبانهاي برنامهنويسي دستوراتي دارند که ميتوان اين اعمال تکراري
را انج=ام داد .در حالت کلي ساختارهاي کنترلي شامل يک يا چند شرط و همچنين
متغير يا اصطالح ًا شمارندهاي براي پايان دادن به شرط ميباشند
شکل کلي حلقه بصورت زير ميباشد:
Doمقدار نهايي Toمقدار اوليه = :انديس For
; دستور
بايد توجه داشته باشيد که در حلقه تعداد تکرار کام ً
ال مشخص است و حلقه دقيق ًا به
.تعداد تکرار مشخص اجرا ميشود
حلقه for
ميشود.
دستور براي انجام عمل يا اعمالي مشخص به تعداد تکرار معين بکار برده
قه forشامل يک انديس ( ) indexمقدار اوليه ( ) initial valueمقدار نهايي
ميباشد .اين حلقه با قرار دادن مقدار اوليه در
( ) final valueو مقدار افزاينده
ميکند تا
يس حلقه شروع شده و بعد از هر تکرار يک واحد به انديس حلقه اضافه
ميباشد:
نهايت به مقدار نهايي برسد .شکل کلي حلقه بصورت زير
Var
عدد از ورودي100 برنامهاي بنويسيد که: مثال
. عدد را محاسبه و چاپ نمايد100 مجموع،دريافت کرده
i , number , Sum: integer ;
Begin
Writeln ( ' please enter 100 Numbers:
') ;
For I: = 1
to
100
do
Begin
Readln ( number ) ;
Sum:= Sum + number ;
End ;
Writeln ( ' Sum = ' , Sum ) ;
End. { end of program }
دستور forرا بصورت زير هم ميتوان بکار برد.
doم قدار ن هايي downtoم قدار اوليه = :انديس for
; دستور
در اين شکل از دستور Forابتدا مقدار اوليه در انديس حلقه قرار داده مي شود
و بعد از آن در هر تکرار حلقه يک واحد از انديس حلقه کم مي شود تا به
مقدار نهايي برسد .
Var
برنامهاي بنويسيد که عدد صحيحي را از ورودي
: مثال
دريافت کرده و فاکتوريل آن را محاسبه نمايد.
i , n , Fact : integer ;
Begin
Fact : = 1 ;
Write ( ' please enter A Number ' ) ;
Readln ( n ) ;
For I : = n
downto
1
Fact : = Fact * i ;
Writeln ( ' Fact = ' , Fact ) ;
End .
do
Forهاي متداخل
doم=قدار ن =ه=ايي toم=قدار او=ل=يه = :ا=نديسfor 1
doمقدار نهايي
toمقدار اوليه = :انديس for 2
; دستور
i: = 1
to
3
do
مثال:
gin
For
j: = 1
to
3
do
Write ( ' pascal ': 8 ) ;
Writeln ;
d ;
خروجي
Pascal
1)
Pascal
2)
Pascal
Pascal ( مرحله اولi =
Pascal
Pascal ( مرحله دومi =
دياگرام دستور for
مقدار
نهايي
To
مقدار
اوليه
=:
انديس
For
Downto
دستور
d
o
حلقه While
در حالت کلي هدف از بکار بردن اين دستور انجام عملياتي مشخص
به تعداد دفعات نامعين است
ا=ينح=لقه ب==ه ص=ور=تز=ير ب==کار ب==رد=ه= م=ي ش=ود= :
Do
عبارت منطقي While
; دستور
Var
m , n , r: integer ;
Begin
بزرگترين مقسوم عليه دو عدد: مثال
Writeln ( ' Please Enter Two
Numbers ' ) ;
Readln ( m, n ) ;
While ( m Mod n ) < > 0 Do
Begin
r: = m MOD n ;
m: = n ;
n: = r ;
End ; { end of
while }
دياگرام دستور Whileبصورت زير مي باشد:
دستور
do
While
عبارت شرطي
و در صورتي که دستور مرکب باشد دياگرام بصورت زیر است :
End
دستور
;
Begin
دستور
Repeat
ميباشد و به کمک آن ميتوان يک يا چ=ند
اين دستور نيز از نوع دستورات تکراري
.دستور را به تعداد نامعين بار اجرا کرد
ا=يند=س=تور م=شاب=ه د=س=تور while
:است ،با تفاوتهايي که در زير عنوان ميکنيم
در د=س=تور ) Repeat 1ب==رعکسد=س=تور While
ميشود
.شرط حلقه در انتهاي حلقه بررسي ميشود لذا حلقه حداقل يکبار اجرا
)2دستور Repeateتا زماني اجرا ميشود که شرط خاصي تحقق
پيدا نکرده است در حاليکه دستور Whileتا زماني که شرط برقرار
باشد ،اجرا ميشود.
)3دستور Repeatنياز به بلوک ندارد و همراه Untilظاهر ميشود.
شکل کلي اين دستور بصورت زير ميباشد:
Repeat
; دستور1
; دستور2
.
.
;
شرط يا شروط
until
برنامه مجموع و ميانگين تعدادي عدد صحيح مثبت
, Sum , Number : integer ;
ve: Real ;
Writeln ( ' please enter Numbers While is Not Negative ' )
Sum: = 0 ;
Ave: = 0 ;
Repeat
Readln ( Number ) ;
Sum: = sum + Number ;
i: = i + 1 ;
Until number = 0 ; { End of Repeat }
i: = i - 1
ve: = Sum / i ;
Writeln ( ' Sum = ' , Sum , ' average = ': 12 , ave: 7: 2 ) ;
end of program }
دياگرام دستور Repeatبصورت زير ميباشد:
شرط يا شروط
Until
دستور
;
Repeat
معرفي چند پروسيجر ( Procedure
)
قسمتهاي مستقلي از برنامه اصلي ميباشند که به
پروسيجرها يا زير روالها
تنهايي اعمال خاصي را انجام داده و وظايف مستقل و بخصوصي بر عهده
آنها گذاشته ميشود .يک مزيت بزرگ پروسيجرها اينست که يکبار در برنامه
گنجانده شده ولي در محلهاي مختلف ازآن استفاده به عمل ميآيد و از
.اصول برنامهنويسي ساخت يافتهاست
پروسيجر Exit
هدف :انتقال کنترل برنامه به خارج از بلوک فعلي
; Exit
Procedure
استفاده از اين پروسيجر در هر بلوک از برنامه باعث ميشود که کنترل
برنامه بالفاصله به خارج از آن بلوک انتقال يابد.
پروسيجر Break
هدف :خاتمه دادن به اجراي يک حلقه
; Procedure Break
استفاده از پروسيجر فوق باعث ميشود که اجراي يک حلقه خاتمه يافته و
کنترل برنامه به دستورالعمل بعدي انتقال يابد.
پروسيجر continue
هدف :بازگشت به ابتداي حلقه
; Procedure continue
وقت=ي اين پروس=يجر در حلق=ه ظاه=ر ميشود کنترل برنام=ه ب=ه اول حلق=ه انتقال
مييابد و دستورات بعد از پروسيجر اجرا نميشوند.
ارائه چند مثال از کاربرد حلقه ها و شرطها
مثال :بر=نامهاي بنويسيد که يک عدد صحيح در مبناي ده
را
از ورودي دريافت کرده ،به يک عدد در مبناي 2ببرد.
Var
Number , N , Power , R: integer ;
Begin
Power: = 1 ;
N: = 0 ;
Write ( ' enter A Number: ' ) ;
Readln ( Number ) ;
Repeat
R: = Number MOD 2 ;
Number: = Number DIV
2 ;
N: = N + Power * R ;
Power: = Power * 10 ;
Until Number < 2 ;
N: = N + Number * Power ;
Writeln ( ' Number In Base 2 = '
,N) ;
عدد را از وروديn برنامهاي بنويسيد که: مثال
جمله سري زير که به سريn ،دريافت کرده
F1 , F2 , F3 , N: integer ;
.فيبوناچي معروف است را چاپ نمايد
gin
Write ( ' please enter A Number: ' ) ;
Readln ( N ) ;
F1: = 0 ; F2: = 1 ;
Write ( F1: 5 , F2: 5 ) ;
For
i: = 3
to
N
do
Begin
F3: = F1 + F2;
If ( i mod 10 ) = 0 Then
Writeln ;
Write ( F3: 5 ) ;
F1: = F2 ;
F2: = F3 ;
End ; { end of for }
d. { end of program }
Sum : = 0 ;
While i < = 120 do
Begin
تمرينات
: خروجي قطعه برنامههاي زير را تعيين کنيد-1
Sum : = Sum + i
;
i:=i+1 ;
end ;
b)
i:=0 ;
Sum : = 0 ;
While i < = 20 do
Begin
i:=i+1 ;
b:=5 ;
Repeat
Writeln ( b , ( b div 5 ) : 3 ) ;
b:=b–1 ;
Until ( b div 3 ) = 5 ;
d)
Count : = 0 ;
Stop : = 4 ;
While Count < Stop Do
Begin
For K : = 1 to Count
Do
Write ( K : 3 ) ;
Writeln ;
تمرينات برنامه نویسی
-1برنامهاي بنويسيد که با استفاده از حلقه ها خروجي زير را توليد کند.
1
1
1
2
2
3
1
3
2
2
2
4
1
1
1
2 3 4 3
3
4
5
1
2
1
=ها=يب==نويسيد ک==ه ت==ع=داد=يع=دد از ورود=يدر=ياف=تک=رد=ه= م=جموع 2-
ب==رنام
=اپ==مايد ( .پ==ايانداد=ه= ها ب==ه -1خ=تم م=ي
ار=قام هر ع=دد را در خ=رو=ج=يچ ن
ش=ود )
=ها=يب==نويسيد ک==ه دو ع=دد ص==حيح را از ورود=يدر=ياف=تک=رد=ه= 3-
ب==رنام
:س==پس
.اعداد فيبوناچي بين اين دو عدد را چاپ کند
يک=س=کناس 1000ت==ومان=يرا ب==ه ح=ا=لتهاي4-
ا
=ها=يب==نويسيد ک==ه
ب==رنام
=ي 20
=ي 50ت==ومان ،
=ي 100ت==ومان ،
م=ختلفيعنيب==ه ا=س=کناس 200ت==ومان ،
=ي 10ت==ومان=يو س==که هاي 5ت==ومان=يو 2ت==ومان=يو يکت==ومان=يخ=رد
ت==ومان ،
.ن==مايد
فصل 8
آرایه هاArray
هدفهاي كلي
شناخت لزوم استفاده از ساختار داده اي به نام آرايه
ش=ناخت انواع آرايهها و موارد استفاده از آنها
شناخت مفاهيم مرتبسازي و جستجو
شناخت الگوريتمهاي مرتبس=ازي و جستجو
رفتاري
هدفهاي÷
:دانشجو پس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
آرايهها يك بعدي را در برنامههاي خود بكار ببرد.
ماتريسها را پيادهسازي نمايد.
عمل جستجو در آرايه انجام دهد.
يك ليست را توسط روشهاي مرتب سازي حبابی ،انتخابي و غيره مرتب كند.
آرايه و انواع آن
خانههاي پشت سرهم از حافظه که همنوع بوده و توسط يک اسم معرفي
ميشوند ،آرايه نام دارد .نحوه دسترسي به هر يک از اعضاء آرايه از
.طريق انديس آرايه امکانپذير است
براي تعريف آرايه ابتدا طول آرايه که درحقيقت تعداد خانههاي آنرا مشخص
خانههايي که دادهها در آن قرار خواهند
ميکند ،معين ميگردد .سپس نوع
گرفت را تعيين مي کنند
آرايههاي يک بعدي
آرايههاي يک بعدي بصورت زير تعريف ميشوند:
of
] [ 1 . . Length
array
:
Name
;
طول آرايه
نوع آرايه کلمه ذخيره شده
اسم آرايه
کلمه ذخيره شده
: برای مثال
Var
No: Array [ 1.. 50 ] of
integer ;
id: Array [ 1.. 20 ] of Byte ;
Name , Fam: Array [ 1.. 30 ] of
char ;
:مقداردهي آرايهها مثل متغيرها به دو صورت امکانپذير است
-1با استفاده از دستورات ورودي
-2مقداردهي در طول برنامه
طريقه دسترسي به عناصر آرايه بصورت زير ميباشد:
] [ index
Name
انديس آرايه
اسم
آرايه
بيشترين، عدد صحيح از ورودي دريافت کرده100 برنامهاي بنويسيد که
: مثال
مقدار و محل وقوع آن را در خروجي چاپ نمايد.
o: array [ 1.. 100 ] of integer ;Max , i , index: integer ;
Writeln ( ' please enter TEN Numbers ' ) ;
For i: = 1 to 100 do
Readln ( No [ i ] ) ;
Max: = No [ 1 ] ; Index: = 1 ;
For i: = 2 to 100 do
If No [ i ] > Max Then
Begin
Max: = No [ i ] ;
Index: = i ;
End ;
Writeln ( ' The Maximum is = ' , Max ) ;
Writeln ( ' And Index = ' , Index ) ;
{ End of program }
عنصري را از ورودي دريافت کرده100 برنامهاي بنويسيد که يک آرايه
:مثال
Var
.عناصر آرايه را معکوس نمايد
i , temp : integer ; a : array [1 .. 100 ] of
integer ;
Begin
Writeln ( ' please enter 100 Numbers :
') ;
For i : = 1 to 100 do Begin
Read ( a [ i ] ) ;
If ( i Mod 10 ) = 0 Then
Writeln ;
End ;
For i : = 1 to 50 do
Begin
Temp : = a [ 101 – i ] ;
a [ 101 – i ] : = a [ i ] ;
a [ i ] : = temp ;
End ;
آرايههاي دو بعدي
براي نمايش ماتريس درحافظه معمو ً
ميکنند
ال از آرايههايي بنام آرايههاي دوبعدي استفاده
.براي درک بيشتر اين آرايهها آنها را بصورت ماتريس در نظر ميگيرند
ميشوند:
آرايههاي دو بعدي بصورت زير معرفي
of
] [ 1 .. row , 1 .. column
array
type
:
;
Name
نوع عناصر آرايه کلمه ذخيره شده تعداد ستونها
اسم آرايه
کلمه ذخيره شده
تعداد سطرها
سپس، را از ورودي دريافت کرده5*5 برنامهاي بنويسيد که يک ماتريس
: مثال
r
آنرا در خروجي چاپ نمايد.
a : array [ 1 .. 5 , 1 .. 5 ] of integer ;
i , j : integer ;
gin
For i : = 1 to 5 do
Begin
For j : = 1 to 5 do
Read ( a [ i , j ] ) ;
Writeln ;
End ;
Writeln ;
For i : = 1 to 5 do Begin
For j : = 1 to 5 do
Write ( a [ i , j ] : 5 ) ;
Writeln ;
End ;
d.
آرايههاي چند بعدي
آرايههايي با ابعاد بيشتر از دو نيز تعريف کرد .بطور کلي براي
ميتوان
:معرفي يک آرايه چند بعدي مي توان بصورت زيرعمل کرد
array [ 1..
Name : array [ 1.. length1 ] of
length2 ] ….
Of array [ 1..
lengthN ] of Type
و يا
Name: array [ 1.. length1 , 1.. length2 , …. 1..
lengthN ] of Type
نکاتي چند در مورد آرايهها
تعريف آرايه با محدوده منفي
براي مثال:
; A: array [ -10.. 10 ] of Real
تعريف آرايه از نوع منطقي ( ) Boolean
براي مثال:
; A: array [1.. 20 ] of Boolean
آرايههاي با محدوده منطقي:
براي مثال
A: array [ Boolean ] of
;integer
آرايهاي با محدوده کاراکتري:
براي مثال
A: array [ 'A'.. 'Z' ] of Real
آرايهاي که براي اعضاي آن محدوديت قائل شويم
براي مثال:
A: array [ 1.. 20 ] of 1.. 30
جستجو و مرتبسازي ( Search and
) Sort
مرتبسازي
يکي از مسائلي که در بحث طراحي الگوريتم بسيار مهم است ،بحث
و جستجو مي باشد .منظور از جستجو اينست که يک مقداري را از يک ليست
جستجو کنيم و منظور از مرتب سازي اينست که يک ليست مرتب از داده ها را
مرتبسازي و جستجو بکار ميروند
ايجاد کنيم .حال تعدادی الگوريتم که براي
م=ي==نيم ب==خصوصز=مان=يکه س=اخ=تار داد=ه= م=ا يکآرا=يه ب==اشد .
را ب==رر=س=ي ک
جستجو در آرايه
در کل دو نوع عمل جستجو را در اين کتاب بررسي ميکنيم :
جستجوي خطي Linear search
جستجو دودويي Binary search
جستجوي خطي Linear search
در جستجوي خطي عبارت مورد جستجو را نخست با اولين عضو آرايه مقايسه
ميکنيم ،اگر برابر بود عمل جستجو با موفقيت همراه بوده و عمل جستجو
خاتمه مييابد در غير اينصورت روند را ادامه داده و عبارت مورد جستجو را
بترتيب با عضو دوم ،سوم ...مقايسه ميکنيم تا اينکه حالت تساوي حاصل شود
.و اگر اين حالت حاصل نشد ،عباريت مورد جستجو در ليست قرار ندارد
:قطعه برنامه زير را مي توان در حالت کلي براي جستجوي خطي بکار برد
ag: = True ;
=0 ;
hile ( i < = N ) and ( flag ) Do
Begin
i: = i + 1 ;
if A [ i ] = x Then
Begin
Index: = i ;
Flag: = false ;
End ;
End ;
flag Then
Writeln ( ' The Element is found ' )
se
Writeln ( ' The Element is not found ' ) ;
جستجو دودويي Binary search
آرايهاي
درجستجوي دودوئي ليست اوليه بايدمرتب باشد .براي جستجو در چنين
نخست انديس وسط آرايه را پيدا ميکنيم و عنصر واقع در اين انديس را با
:عبارت مورد جستجو مقايسه ميکنيم و حاالت زير ممکن است حاصل شود
( Lowانديس ابتداي آرايه و upperانديس آخرين عناصرآرايه و
middleانديس عنصر وسط ميباشد).
حالت اول:
A [ middle ] < X Then
Low : = middle
در اينصورت
: را که عبارتست ازmiddle و مقدار جديد
Middle : = ( low + middle ) / 2
حالت دوم:
ddle ] <X Then
upper : = middle
در اينصورت
: را که عبارتست ازmiddle و مقدار جديد
Middle : = ( low + middle ) / 2
:حالت سوم
ddle ] =X Then
در اينصورت
) ' found
Write ( ' The Eiement is
هايا==لفيا ب ا=تفاقب==يفتد ،ع=ملج=ستجو را ت==ا ز=مان=يکه Low < upper
=ا=لت
ر ص=ور=تيک==ه ح
مي باشد ادامه ميدهيم و در هر مرح=له که حالت سوم رخ دهد عمل جستجو خاتمه مييابد.
مرتبسازي
مرتبسازي دادهها روشهاي متفاوتي وجود دارد .تفاوت روشهاي
براي
مرتبسازي در زمان اجراي آنها مي باشد .در حالت کلي با توجه به تعداد
مرتبسازي مي توان از انواع روشهاي
وروديها (داده ها) و نوع مسئله
مرتبسازي استفاده نمود
.
حال بعضي از روش هاي مرتب سازي عمومي را بررسي ميکنيم.
مرتبسازي حبابي ( ) Bubble sort
مرتبسازي انتخابي ( ) Selection sort
مرتبسازي حبابي ( ) Bubble sort
ميباشد .يکي از خصوصيات بارز اين
سادهترين روش مرتبسازي روش مرتبسازي حبابي
.نوع مرتبسازي اين است که فهم آن ساده بوده و برنامهنويسي آن به سهولت انجام مي گيرد
مرتبسازي حبابي نخست عنصر اول و دوم را با هم مقايسه ميکند و در صورت نياز ،آنها
ميکند ،سپس عنصر دوم و سوم را مقايسه ميکند .اين عمل را تا زمانيکه به انتهاي
را جابجا
ميکند ،در پايان مرحله اول بزرگترين عنصر در آخرين خانه آرايه قرار
آرايه نرسيده تکرار
ميگيرد .در مرحله دوم از خانه اول تا خانه
ميدهد .اين روند را N – 1
عمل باال را انجام
تا زمانيکه تمام عناصر آرايه مرتب نشدهاند ادامه ميدهد و در نهايت يک ليست مرتب شده
.بصورت صعودي در خروجي توليد ميشود
i: = 1
For
If
to n do
j: = 1 to n - 1
do
x [ j ] > x [ j + 1 ] Then
Begin
Temp: = x [ j ] ;
X [ j ]: = x [ j + 1 ] ;
X [ j + 1 ]: = temp ;
End ;
:تعداد مقايسهها در اين روش بصورت زير محاسبه ميشود
n–1 + n–2 + … +
N(N= 1
1)/2
مرتبسازي انتخابي ( ) Selection sort
مرتبسازي نخست کوچکترين عنصر را در کل آرايه پيدا کرده
در اين روش
در خانه اول آرايه قرار ميدهيم سپس عنصر کوچکتر بعدي را يافته در خانه
دوم قرار ميدهيم اين روند را تا زمانيکه کل آرايه مرتب نشده ادامه ميدهيم
:مرتبسازي انتخابي ميتوان نوشت بصورت زير ميباشد
قطعه برنامهاي که براي
i: = 1
to
n
do
in
Min: = x [ i ] ;
Index: = i ;
For j: = i +1 to n do
If x [ j ] < Min Then
Begin
Min: = x [ j ] ;
Index: = j ;
End ; { find The smallest Element }
X [ index ]: = x [ i ] ;
X [ i ]: = Min ; { swap Minimum With other Eleme
; { end of selection sort }
چند مثال در مورد آرايهها
مثال :برنامهاي بنويسيد که يک عدد صحيح از ورودي دريافت کرده سپس
.اعداد اول قبل از آن را توليد و در آرايه قرار دهد
; a : array [ 1 .. 50 ] of integer
; i , j , N : integer
; k : Byte
; flag : Boolean
in
; ) ' Write ( ' Enter A Number :
; Readln ( N ) ; a [1] : = 2 ; a [2] : = 3
; flag : = True
; k:=2
For i : = 4 to N
do
Begin
For j : = 2 to ( i div 2 ) do
If ( i mod j ) = 0 Then
Flag : = false ;
If flag Then
Begin
K:=k+1 ;
A[k]:=i ;
End ;
Flag : = Ture ;
End ; { end of for }
Writeln ( ' The prime Numbers before N ' )
For
j : = 1 to
K
do
Writeln ( a [ i ] : 5 ) ;
End . { End of program }
Var
را از ورودي دريافت کرده و مجموع هر سطر3*3 برنامهاي بنويسيد که يک ماتريس: مثال
a: array
[ 1..
, 1.. 3ماتريس]در
of Real
; sum:
; i را.
,j
نمايد
چاپ3خروجي
همراه خود
سطر بهReal
انتهاي همان
byte ;
Begin
Writeln ( ' Enter Array ' ) ;
for i: = 1 to 3
do
for j: = 1 to 3
do
Read ( a [ i , j ] ) ;
Writeln ; Writeln ( ' The result matrix
For
i: = 1 to 3 do
Begin
For j: = 1 to 3 do
Begin
Write ( a [ i , j ]: 8: 2 ) ;
Sum: = sum + a [ i , j ];{ calculate sum
any row }
End ;
Writeln ( sum: 8: 2 ) ; Sum : = 0 ;
Var
آرايه، برنامهاي بنويسيد که از ادغام دو آرايه مرتب
: مثال
. ايجاد کند بطوريکه آرايه سوم مرتب باشدL3 سومي بنام
L1 , L2: array [ 1.. 30 ] of integer ;
L3: array [ 1.. 60 ] of integer ;
M , N , i , j , k: Byte ;
Begin
Write ( ' Enter Dimention of arrays: ' ) ;
Readln ( N , M ) ;
Writeln (' Enter first Array ' ) ;
for i: = 1 to N
do
Read ( L1 [ i ] ) ;
Writeln ( 'Enter second Array ' ) ;
for j: = 1 to M
do
Read ( L2 [ i ] ) ;
i: = 1 ; j: = 1 ; k: = 1 ;
while ( i < = N ) and ( j < = M ) Do
Begin
If L1 [ i ] > L2 [ j ] Then
Begin
L3 [ k ]: = L2 [ j ] ;
J: = j + 1 ;
End
Else if L1 [ i ] < L2 [j ] Then Begin
L3 [ k ]: = L1 [ i ] ;
i: = i + 1 ;
End
Else
Begin
L3 [ k ]: = L1 [ i ] ;
k: = k + 1 ;
L3 [ k ]: = L2 [ j ] ;
i: = i + 1 ;
j: = j + 1 ;
end ;
k: = k + 1 ;
End ; { end of while }
if i < = N Then
for p: = i to n
do Begin
L3 [ k ]: = L1 [ p ] ;
k: = k + 1 ;
end
Else if j < = M Then
for p: = j to M
do Begin
L3 [ k ]: = L2 [ p ] ;
k: = k + 1 ;
end ;
Writeln ;
Writeln ( ' The result of merge is ' ) ;
for i: = 1 to k - 1
do Begin
Write ( L3 [ i ] : 5 ) ;
If ( i mod 10 ) = 0 Then
Writeln ;
End ; { end of merge }
nd. { End of program }
کاراکتري را از ورودي دريافت80 برنامه ای بنويسيد که يک جمله حداکثر: مثال
کرده وسپس کاراکترهاي فضاي خالي را با کاراکترستاره جايگزين کند.
Var
state: array [ 1.. 80 ] of char ;
i , N : integer ;
Begin
Writeln ( ' Enter Number of sentence: ' )
;
Readln ( N ) ;
Writeln (' Enter sentence ' ) ;
for i: = 1 to N
do
Read ( state [ i ] ) ;
for i: = 1 to N
do
if state [ i ] = ‘ ' Then
state [ i ]: = ' * ' ;
Writeln ;
Writeln ( ' The output sentence ' ) ;
for i: = 1 to N
do
Write ( state [ i ] ) ;
تمرينات
کداميک از دستورات زير در مورد اعالن زير صحيح است:a: array [ ' A '.. ' Z ' ] of
char
الف'a [ ' A' ]: = ' Z -
ب' a [ ' a ' ]: = 'A -
جa [ ' A' ]: = 1 -
دa [ ' I ' ]: = 12 -
حa [ ' i ' ]: = 12 -
تعداد بايتهايي که هر کدام از اعالنهاي زير اشغال مي کنند را محاسبه نمائيد.•
•
•
•
a: array [ -20.. 10 ] of char
' a: array [ -20.. -20 , 0.. -20 ] of ' A '.. ' Z
a: array [ Booleam ] of char
a: array [ 1.. 10 , ' A '.. ' Z ' ] of integer
تمرينات برنامهنويسی
•
برنامهاي بنويسيد که که يک آرايه حداکثر 50عنصري را از
ورودي دريافت کرده و سپس عناصري از آرايه که اول هستند
را با صفر جايگزين کرده آرايه حاصل را در خروجي چاپ
کند.
برنامهاي بنويسيد که عددي از ورودي دريافت ک=رده سپس آن را به
عامل هاي اول تجزيه نمايد و حاصل را بصورت زير در خروجي
:چاپ نمايد
براي مثال) 1 ^ 7 ( * ) 1 ^ 3 ( = 21 :
•
برنامهاي بنويسيد که يک عدد از ورودي دريافت کرده سپس در صورت وج=ود صفرهاي
آن را حذف نموده ،نتيجه را در خروجي چاپ نمايد.
• برنامه اي بنويسد که يک ماتريس 5 * 5را از ورودي دريافت کرده سپس مجموع هر
سطر را انتهاي همان سطر و مجموع هر ستون را در انتهاي همان ستون چاپ نمايد.
•
برنامهاي بنويسيد که يک ماتريس حداکثر 10 * 10را از ورودي دريافت کرده
ماتريس هم بر حسب ستون و هم بر حسب سطر مرتب نموده به همراه ماتريس اولي
در يک سطر چاپ نمايد.
•برنامهاي بنويسيد که يک آرايه 200عنصري ازنوع صحيح که 150عنصرمرتب
ميگيرد را از ورودي دريافت کرده سپس آرايه دومي با 50عنصر را از
درآن قرار
ورودي بخواند=.
فصل 9
ای توابع و روال
هاي كتابخانه
هدفهاي كلي
شناخت ساختار تابع و روال
شناخت توابع و روالهاي استاندارد براي نوعهاي صحيح
شناخت توابع و روالهاي استاندارد براي نوعهاي اعشاري و كاركتري
شناخت توابع و روالهاي استاندارد رياضي
رفتاري
هدفهاي÷
:دانشجو پس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
توابع و روالهاي استاندارد را در صورت نياز در برنامه استفاده كند.
ساختار توابع و خروجيهاي آنها را تشخيص داده و در برنامه خود از آنها
استفاده كند.
ساختار روالها و خروجيهاي آنها را تشخيص داده و نتايج حاصل از آنها را
مورد استفاده قرار دهد.
توابع رياضي را براي محاسبه عبارت رياضي در برنامه بكار ببرد.
ساختار تابع
در کل هدف تابع اينست که متغير يا متغيرهايي را بعنوان پارامتر از برنامه
اصلي دريافت کرد .عمل خاصي را روي پارامترها انجام داده و نتيجه را به
.برنامه اصلي برگرداند
:شکل کلي فراخواني توابع در برنامه اصلي بصورت زير ميباشد
ساختار تابع:
) ( parameters
Name
نوع تابع
اسم تابع
Function
: Type
پارامترها
کلمه ذخيره شده
توابعي براي اعداد صحيح و اعشاري
تابع Abs
دف :باز گرداندن قدر مطلق ( ) absoluteپارامتري که به آن ارس.ال ميشود:
; Function Abs ( x: Integer ): Integer
; Function Abs ( x: Real ): Real
اين تابع يک عبارت از نوع حقيقي يا صحيح را بعنوان آراگون دريافت کرده سپس
.قدر مطلق آن را محاس=به و حاصل را برگرداند
: مثال
Real ;
Integer ;
: = Abs ( - 191.15 ) ;
: = Abs ( - 171 ) ;
Writeln ( ' f = ' , f : 8 : 2 , ' I = ' , I ) ;
F = 191.15
I = 171
:خ=رو=ج=يح=اص=ل
تابع Sin
هدف :باز گرداندن سينوس يک عدد از نوع اعشاري
ل تابع:
Sin ( X: Real ): Real
Function
ميباشد.
Xيک عبارت يا عدد از نوع اعشاري بوده و حاصل مقدار سينوس X
: مثال
Var
X : Real ;
Begin
X : = sin ( 10 ) ;
Write ( ' sin ( 10 ) = ' , x :8 : 2 ) ;
End.
تابع Cos
هدف :باز گرداندن کسينوس يک عدد از نوع اعشاري.
ل تابع:
cos ( X: Real ): Real
Function
م=يب==اشد
Xيکع=بار=تب==ا ع=دد از ن=وع ا=عشار=يب==ود=ه= و ح=اص=لم=قدار ک==سينوس X
r
X : Real ;
gin
X : = cos ( 10 ) ;
Write ( ' cos ( 10 ) = ' , x : 8 : 2 ) ;
d.
: مثال
تابع ArcTan
هدف :بازگرداندن آرک تانژانت يک عدد از نوع اعشاري
ل تابع:
ArcTan ( X: Real ): Real
; Function
ميباشد.
Xيک عبارت يا عدد از نوع اعشاري بوده حاصل مقدار آرک تانژانت X
Var
; X : Real
Begin
; ) X : = ArcTan ( 10
; ) Write ( ' ArcTan ( 10 ) = ' , x : 8 : 2
End .
توجه :در صورتي که در توابع مثلثاتي زاویه از نوع درجه ارائه شود
ميتوان با فرمول زير معادل راديان آن را محاسبه کرد
:
Real = Dey * 3.14159 / 180
تابع Exp
هدف :عدد نپر ( ) … e = 2.71828را به توان يک عدد ميرساند.
شکل تابع:
; Real
Exp ( X: Real ):
Function
م=يب==اشد
Xع=بار=تيا م=تغيرياز ن=وع ا=عشار=يب==ود=ه= و ح=اص=لت==اب=ع ن==يز يکع=دد ا=عشار=ي
اين تابع مقدار eبه توان Xرا محاسبه ميکند.
Var
X : Real ;
i : integer ;
Begin
For
i:=1
to
10
do
Begin
X : = exp ( i ) ;
Writeln ( x : 8 : 2 ) ;
End ;
End .
: مثال
تابع frac
هدف :قسمت اعشاري يک عدد اعشاري را برميگرداند.
ل تابع:
frac ( X: Real ): Real
Function
ق=سمت=عشار=ي
ا
Xع=دد=ياز ن=وع ا=عشار=يو ح=اص=لت==اب=ع يکع=دد ا=عشار=يک==ه
عدد Xاست مي باشد و بعبارت ديگر اين تابع قسمت اعشاري عدد ورودي را
به عنوان خروجي باز ميگرداند.
: مثال
r
Y , X : Real ;
gin
X : = frac ( 24.769 ) ;
Y : = frac ( - 12.75 ) ;
Write ( ' x = ' , 8 : 3 , ' y = ' , 8 : 2
nd .
X=
0.769
Y=
) ;
- 0.75
: روجي
تابع Int
هدف :قسمت صحيح يک عدد اعشاري را برميگرداند.
ل تابع:
Int ( X: Real ): Real
Function
Xيکع=بار=تيا م=تغير از ن=وع ا=عشار=يو خ=رو=ج=يت==اب=ع ف==يزيکع=دد
اعشاري است اين تابع مقدار صحيح يک عدد اعشاري در خروجي
نشان ميدهد.
: مثال
Var
y , x : Real ;
Begin
X : = Int ( 2.87 ) ;
Y : = Int ( - 8.76 ) ;
8.0 }
End .
{ 2.0 }
{-
تابع Ln
هدف :محاسبه لگاريتم يک عدد
اعشاري در مبناي .e
شکل تابع:
Ln ( X: Real ): Real
; Function
م=يب==اشد
Xيکع=بار=تيا م=تغير از=نوع ا=عشار=يب==ود=ه= و=حاص=لت==اب=ع ف==يزيکع=ددا=عشار=ي
ar
X : Real ;
egin
X : = Ln ( 2.87 ) ;
{ x = 3.73767 }
Write ( ' x = ' , x : 10 : 5 ) ;
nd .
: مثال
تابع Odd
هدف :فرد بودن عدد صحيح را
بررسي مي کند.
کل تابع:
odd ( X: logint ): Booleam
unction
Xيکع=بار=تاز ن=وع longintا=س=تو ت==اب=ع ،ف==رد ب==ود=نع=بار=ترا ب==رر=س=يم=يک==ند
اگر مقدار خروجي تابع Trueباشد Xفرد است و اگر مقدار خروجي تابع alse
باشد Xفرد نيست.
i : integer ;
n
For
i:=1
to
100
do
If odd ( i ) Then
Writeln ( ' i = ' , j : 3 ) ;
: مثال
تابع Ord
هدف :غالب ًا براي پيدا کردن کد اسکي يک متغير کاراکتري بکار ميرود.
شکل تابع:
; Longint
عبارت xاز نوع کارکتري را بعنوان پارامتر دريافت
و کد اسکي آن را برمي گرداند.
اگر xاز نوع اسکالر باشد تابع بعنوان خروجي
ترتيب قرار گرفتن xرا در مجموعه
اي که ابتدا به عنوان اسکالر اعالن شده ،باز
ميگرداند.
Ord ( x: char ):
Function
مثال :
Var
do
''Z
to
; ch : char
Begin
For
' ch : = ' A
; ) Write ( ord ( ch ) : 5
End .
:خر=وجی
کد اسکي' ' Aتا' ' Zرا درخروجي چاپ ميکند
ميباشد.
کد اسکي ' ' Aعدد 65
تابع pi
هدف :عدد پي را بر ميگرداند.
کل تابع:
pi: Real
Function
ميگيرد.
اين تابع براي بازگرداندن عددي پي ( ) … 3.141592مورد استفاده قرار
تابع Pred
هدف :مقدار قبل مقدار پارامتر را
بر مي گرداند.
ع
; > pred ( x ): < same type of parameter
پارامتر تابع مي تواند از هر نوع باشد و با توجه به نوع پارامتر تابع نياز از
ميباشد.
هم نوع ميباشد و خروجي تابع مقدار قبل از x
on
Ch: = pred ( ' d ' ) ;
c'}
{ ch = '
i: = pred ( 15 ) ;
14 }
{i=
flag: = pred ( True ) ;
false }
{ flag =
i: = pred ( - 30 ) ;
31 }
{i=-
: مثال
تابع Random
هدف :براي توليد عدد تصادفي
:شکل تابع
; 1) Function Random: Real
2) Function Random ( x: word ):
; word
اگر تابع Randomبه شکل يک يعني بدون آرگومان مورد
استفاده قرار گيرد يک عدد تساوي از نوع اعشاري بين صفر و يک
توليد مي کند و اگر به شکل دو بکار رود باعث توليد يک عدد تصادفي
از نوع wordکه بزرگتر يا مساوي صفر و کوچکتر از xاست خواهد شد.
Var
i : integer ;
Begin
For
i:=1
to
10
do
Begin
Writeln ( Random :
8:7) ;
Writeln
( Random ) 20 ( : 8 ) ;
End ;
End .
، عدد تصادفي بين صفر و يک10
. توليد نمايد40 و0 عدد تصادفي بين10 و
: مثال
خروجی:
تابع Round
هدف :براي گرد کردن اعداد اعشاري بکار مي رود.
تابع:
Round ( x: Real ): Longint
Function
Xيکع=بار=تيام=تغير ا=عشار=يب==ود=ه= و=خرو=ج=يت==اب=ع يکع=دد از=نوع Longint
ميباشد .اين تابع Xرا به نزديکترين مقدار
ميباشد که نتيجه گرد کردن X
صحيح گرد ميکند.
i : = Round ( 57.4 )
}
{ i = 57
i : = Round ( 59.5 )
}
{ i = 60
i : = Round ( 12.7 )
}
{ i = 13
i : = Round ( 12.25 )
}
{ i = 12
i : = Round ( 17.75 )
}
{ i = 18
i : = Round ( 17.45 )
{ i = 18
: مثال
تابع sqr
هدف :براي محاسبه مجذور يک عدد صحيح يا اعشاري بکار ميرود.
شکل تابع:
; Function sqr ( x: Integer ): Integer
Function sqr ( x: Real ): Real
;
Xعبارتي يا متغييري از نوع صحيح يا اعشاري بوده و خروجي تابع فيزيک
يک عدد صحيح يا اعشاري مي باشد اين تابع مجذور Xرا بعنوان خروجي بر
ميگرداند.
: مثال
Var
i : integer ;
Begin
For
i:=1
to
10
do
Writeln ( ' I ^ 2 = ' , sqr
(I)) ;
End .
تابع sqrt
هدف :براي محاسبه جذر يک عدد بکار ميرود.
شکل تابع:
; Real ): Real
Function sqrt ( x:
Xيکع=بار=تاز ن=وع ا=عشار=يب==ود=ه= و خ=رو=ج=يت==اب=ع ف==يزيکع=دد ا=عشار=ي
م=يگ=ردا=ند.
م=يب==اشدا=ينت==اب=ع ج=ذر Xرا ب==عنوا=نخ=رو=ج=يب==ر
Var
: مثال
Y , X : Real ;
Begin
Y : = sqrt ( 64 ) ;
Z : = sqrt ( 0.16 ) ;
{y=8}
{ z = 0.4
}
Write ( ' x = ' , x : 8 : 2 , ' y = ' , y
:8:2) ;
End .
تابع succ
هدف :مقدار بعد از مقدار فعلي را برمي گرداند.
شکل تابعFunction succ ( x ): same type of :
; parameters
Xيک عبارت از نوع صحيح ،اولين و غيره بوده و خروجي تابع نيز از همان
نوع Xمي باشد اين تابع مقدار بعد از Xرا بعنوان خروجي بر ميگرداند.
: مثال
ch : = suce ( ' a ' )
{ ch = ' b ' }
ch : = suce ( ' A ' )
{ ch = ' B ' }
i : = suce ( 15 )
{ i = 16 }
flag : = suce ( false )
{ flag = True }
flag : = suce ( True )
{ ==ريف==شده
} ت==ع ن
تابع Trunc
هدف :قسمت صحيح يک عدد اعشار را بر ميگرداند.
شکل تابع:
; Longint
Function Trunc ( x: Real ):
Xيکع=بار=تيا م=تغير از ن=وع ا=عشار=يب==ود=ه= و خ=رو=ج=يت==اب=ع يکع=دد از ن=وع
ميباشد .اين تابع قسمت صحيح عدد اعشاري Xرا بعنوان
Longint
خروجي بر ميگرداند.
: مثال
Var
x , i , j : Longint ;
Begin
i : = trunc ( 12.5 ) ;
{ i = 12 }
j : = trunc ( 12.4 ) ;
{ i = 12 }
k : = trunc ( 13.5 ) ;
{ k = 13 }
Writeln ( ' I = ' , i : 5 , ' j = ' , j : 5 , '
k=',k:5) ;
End .
توابع از نوع کاراکتري
در اين بخش توابعي را بررسي مي کنيم که خروجي
آنها از نوع کاراکتري باشد.
تابع chr
هدف :معادل کاراکتري يک کد اسکي را بر ميگرداند.
کل تابع:
chr ( X: Byte ): char
Function
م=يب==اشد.
Xيکع=بار=تيا م=تغير از ن=وع ب==ايتب==ود=ه= و خ=رو=ج=يت==اب=ع يکک=ار=ک=تر
ن تابع کد اسکي را دريافت کرده و معادل کارکتري آن را بر ميگرداند.
مثال :
Var
; i : Byte
do
91
to
i : = 65
Begin
For
; ) ) Writeln ( chr ( I
:خروجی
برنامه باال حروف Aتا Zرا در خروجي چاپ ميکند.
End .
تابع Upcase
هدف :براي تبديل يک کاراکتر به حرف
بزرگتر بکار ميرود.
شکل تابع:
; char
Upcase ( ch: char ):
Function
chيک عبارت يا متغي=ر از نوع کاراکت=ر بوده و خروج=ي تاب=ع فيزيک کاراکتري
باش=د اين تاب=ع حرف کوچ=ک را ب=ه حرف بزرگ تبديل کرده و بعنوان خروج=ي
حروف بزرگ را بر ميگرداند.
array [ 1.. 80 ] of char ;
Byte ;
: مثال
( ' enter Numbers: ' ) ;
ln ( N ) ;
i: = 1 to N do
Read ( Sen [ i ] ) ;
eln ;
i: = 1 to N do
If ( sen [ i ] > = ' a ' ) and ( sen [ i ] < = ' z ' ) Then ;
sen [ i ]: = Upcase ( sen [ i ] ) ;
eln ( ' Out pot of program ' ) ;
i: = 1 to N do
Writeln ( sen [ i ] ) ;
of program }
روالهاي استاندارد
در بخش هاي قبل ديديد که در توابع پارامترها به تابع ارسال مي شود و تابع نيز
مقداري را بعنوان خروجي برميگرداند روالها نيز مشابه توابع عمل ميکنند با
اين تفاوت که خروجي روالها از طريق پارامتر برميگردانده ميشود يا اعالن به
.سيستم عامل ميباشد .بنابراين روالها بدون نوع هستند
:شکل کلي روالها بصورت زير ميباشد
Name
; Procedure
پارامترهاي روال
اسم روال
کلمه
روال Dec
هدف :يک يا چند واحد از پارامتر ارسالي کم مي کند.
:شکل روال
; ) Procedure Dec ( Var X: longint
; ) Procedure Dec ( Var X: longint , N: longint
م=يب==اشدا=ين
Xيکم=تغير از ن=وع longintو ب==صور=تم=تغير=ي
م=ي==ند.
روا=ليکوا=حد از پ==ارا=م=تر ار=سا=ليک==م ک
: مثال
Var
N : integer
Begin
N : = 1201 ;
Dec ( N ) ;
{ N = 1200 }
Writeln ( N ) ;
Dec ( N , 200 ) ;
{W=
1000 }
Writeln ( N ) ;
End .
روال Exit
هدف :کنترل برنامه را به خارج از بلوک جاري منتقل مي کند.
شکل روال:
; Exit
Procedure
اين روال باعث مي شود که کنترل برنامه از بلوک جاري خارج شود .اگر اين
روال در برنامه اصلي بکار رود باعث خروج از برنامه ميشود .و اگر در يک
روال يا تابع بکار رود باعث خروج از روال يا تابع شده و کنترل برنامه به
برنامه اصلي منتقل ميشود.
مثال :
Var
:خروجی
; i , j : integer
Begin
; i : = 100
; j : = 20
; ) Dec ( i , j
; ) Write ( i
; Exit
End .
بعد از اتمام عمليات تابع Exitباعث خروج از برنامه مي شود.
روال Halt
هدف :خاتمه دادن به اجراي برنامه
شکل روال:
; Halt
Procedure
اين روال باعث خاتمه اجراي برنامه شده و کنترل برنامه به سيستم عامل بر
ميگردد.
روال Inc
هدف :اضافه کردن يک يا چند واحد به يک متغير
شکل تابع:
) ocedure Inc ( Var X: longint
; ) edure Inc ( Var X: longint , N: longint
Xيکع=بار=تيا م=تغير از ن=وع Longintم=يب==اشدا=ينروا=لب==ه م=قدار
م=ي==ند.
م=تغير xيکيا چ=ند وا=حدا=ضاف=ه ک
: مثال
Var
N , i , j : integer ;
Begin
i : = 100 ;
j : = 200 ;
N : = 10 ;
inc ( i ) ;
{ i = 101 }
inc ( j , N ) ;
{ j = 210 }
Writeln (' i = ' , i , ' j = ' , j ) ;
End .
روال Randomize
هدف :باعث تغير نحوه توليد اعداد تصادفي مي شود.
شکل روال:
; Randomize
Procedure
وقتي در برنامه از تابع Randomاستفاده ميکنيم اعداد تصادفي توليد
شده در اجراهاي مختلف يکسان مي باشد براي جلوگيري از اين وضعيت قبل
از استفاده از تابع Randomروال Rondomizeرا بکار ميبريم .تا
باعث توليد اعداد تصادفي متفاوت در اجراهاي مختلف گردد.
: مثال
Var
i : word ;
Begin
Randomize;
For
i:=1
to
10
do
Writeln ( Random ( 50 ) ) ;
End .
حل چند مثال برنامهنويسي
مثال :برنامه اي بنويسيد که يک ماتريس مربع ( n * n ) n < = 10
از مقادير صحيح را از ورودي دريافت کرده آنگاه عناصري که مربع کامل
نيستند را صفر کرده و در نهايت ماتريس حاصل را در خروجي چاپ مي کند.
ar
n , i , j : integer
; a : array [ 1 .. 10 , 1 .. 10 ] of integer
egin
; ) ' Write ( ' enter Number :
For i : = 1 to N do
For j : = 1 to N do
; ) ] Read ( a [ i , j
For i : = 1 to N do
For j : = 1 to N do
If a [ i , j ] sqr ( Trunc (sqrt (Abs ( a[ i , j ] )))
Then
a[i,j]:=0 ;
Writeln ( ' The oupput Mafrix ' ) ;
For i : = 1 to N do
Begin
For
j : = 1 to N do
Write ( a [ i , j ] : 5 ) ;
Writeln ;
End ;
End . { End of program }
برنامهاي بنويسيد که يک جمله از ورودي دريافت کرده سپس حروف: مثال
.بزرگ جمله را به حروف کوچک تبديل نمائيد
sen : array [ 1 .. 80 ] of char ; Ch : char ; i : word ;
Write ( ' enter sentence ' ) ;
Repeat
Read ( sen [ i ] ) ;
Inc ( i ) ;
Until sen [ i ] = ' . ' ;
Writeln ;
n : = Dec ( i ) ;
For i : = 1 to n do
If ( sen [ i ] > = ' A ' ) and ( sen [ i ] < = ' B ' ) Then
sen [ i ] = chr ( ord ( sen [ i ] ) + ( ord ( ' a ' ) – ord ( '
Writeln ( ' The result sentence ' ) ;
For i : = 1 to n do
Write ( sen [ i ] ) ;
End of program }
تمرينات
r
i , j : integer
gin
i : = 100 ; j : = 20 ;
inc ( i ) ;
Dec ( j , 10 ) ;
inc ( i , j ) ;
Writeln ( i : 5 , j : 5 ) ;
d.
:خروجي تمرينات زير را تعيين کنيد.1
y : integer ;
gin
y : =Round ( 18.31 ) MoD 5 ;
Writeln ( y ) ;
d.
:خروجي دستورات زير را محاسبه نمائيد2.
Ch: = ' A ' ;
Ch: = chr ( ord ( ch ) + 3 ) ;
Write ( ch ) ;
X: = 12 ;
Succ ( x ) ;
Ch: = ' B ' ;
Pred ( ch ) ;
Write ( x , ch ) ;
تمرينات برنامهنويسي
-1برنامهاي بنويسيد که تعداد 1000شماره حساب بانکي 7رقمي بطور
تصادفي بين 5119432و 9981711را توليد کرده و چاپ کند.
-2برنامه اي بنويسيد تا تعداد 38عدد تصادفي صحيح بين 10تا 99راتوليد
کرده ،سپس آن را در خروجي به شکل مربع وسط صفحه نمايش چاپ کند.
-3برنامهاي بنويسيد که يک عدد 20رقمي از ورودي دريافت کرده آن
را در يک عدد تک رقمي ضرب نموده و حاصل را در خروجي چاپ نمائيد.
فصل 10
م تغيرهايك اراكتريو رشتهها )(String
هدفهاي كلي
بررسي ساختار آرايه هايي از نوع كاراكتر
معرفي نوع دادة جديد به نام رشته
مقايسه آرايه اي از كاراكتر و رشته
شناخت توابع و روالهاي استاندارد براي رشته ها
رفتاري
هدفهاي÷
:دانشجو پس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
آرايهاي از كاراكترها را در برنامه بكار ببرد.
آرايهاي از كاراكترها را با رشته مقايسه كند.
اسمي افراد و غيره را با استفاده از آرايهاي از رشته مرتب نمايد.
توابع و روالهاي استاندارد مربوط به رشتهها را در برنامه خود بكار ببرد.
متغيرهايي از نوع کاراکتر
متغيرهاي کاراکتري ظرفيت پذيرش يک کاراکتر ( شامل يک رقم ،يک حرف از
.حروف و يا يک کاراکتر ديگر ) را دارا ميباشند
م=يب==اشد :
م=قدار د=هيا=ينم=تغير ها ب==ه ص=ور=تز=ير
; ' ch: = ' A
اگر بخواهيم متغير هاي کاراکتري را از ورودي بخوانيم بايد دقت بيشتري
به .خرج دهيم براي اينکه فضاهاي خالي کاراکتر محسوب مي شوند
.مثال :خروجي قطعه برنامه زير را تعيين کنيد
; ' Ch: = ' A
; ' C: = ' a
If ch = c Then
) ' Writeln ( ' equal
Else
; ) ' Writeln ( ' Not equal
خروجي حاصل از قطعه برنامه باال بصورت زير است:
equal
Not
ميتوان کاراکترها را از لحاظ اردينال (مرتبه) بصورت زير
درکل
:دستهبندي کرد
م=يش=وند 1-
:ر=ق=م ها ب==صور=تز=ير م=قايسه
''0' < '1' < '2' < '3' < … < '9
.رقمها از لحاظ کد اسکي پشت سر هم قرار گرفتهاند
ر م=قايسه م=يش=وند 2-
' < … < 'Z'< … <'a' < 'b' < … < 'z
متغيرهاي رشتهاي ( ) String
مجموعهاي از کاراکتر را يک رشته ناميده و متغير از نوع آن را
تعريف:
.يک متغير رشتهاي مينامند
اين متغير نيز مانند ساير متغيرها در قسمت تعاريف متغيرها ( ) Varمعرفي
رشتهاي معمو ً
ال طول آن را مشخص ميکنند.
ميشود .در تعريف يک متغير
اگر طول تعيين نشود بطور قراردادي کامپايلر حداکثر طول را براي آن در نظر
ميگيرد .حداکثر طول رشته 255کاراکتر ميباشد.
نحوه تعريف متغير رشته اي بصورت زير ميباشد:
Name
طول رشته کلمه ذخيره شده
اسم رشته
متغيرهاي رشتهاي را بصورت زير ميتوان مقداردهي کرد:
Var
; ] S : string [ 10
.
.
.
Begin
.
.
; ' S : = ' pascal
; ) Write ( s
.
.
End .
رشتهاي ازدستور Readيا Readlnبصورت
براي خواندن متغيرهاي
استفاده کرد:
زيرمي
توان
) ; Read ( s
هنگام خواندن متغيرهاي رشتهاي اگر طول رشته ورودي از طول تعريف
شده بيشتر باشد فقط به اندازه طول تعريف شده خوانده مي شود و اگر طول
رشته ورودي کمتر از طول تعريف شده باشد ،رشته ورودي در منتهياليه
سمت چپ متغير رشتهاي قرار گرفته و بقيه متغير رشته اي بدون محتوا
،باقي مي ماند
رشتهاي نيز ازدستور Writeيا
براي چاپ يک متغير
ميتوان استفاده کرد:
Writeln
) ; Write ( s
مثال :برنامهاي بنويسيد که شماره دانشجوئي ،اسم و فاميل دانشجوئي را
.از ورودي دريافت کرده سپس در خروجي نمايش دهد
Var
Name , family: string [ 40 ] ;
Id: longint
Begin
writeln ( ' Enter student number
') ;
Readln ( Id ) ;
writeln ( ' Enter Name ' ) ;
Readln ( Name ) ;
writeln ( ' Enter family ' ) ;
Readln ( family ) ;
writeln ( ' Id
Name
') ;
writeln ( Id: 7 , Name ,
Family
ميشود:
آرايهاي از رشته بصورت زير تعريف
string
نوع رشته اي
of
] [ 1 .. length
طول آرايه
ay
براي خواندن چنين آرايهاي بصورت زير عمل ميکنيم:
i:=1
to
50
do
; ) ] Readln ( Name [ i
or
براي نمايش آرايه در خروجي بصورت:
i: = 1
to
50
do
) ] Writeln ( Name [ i
For
نفر از ورودي دريافت کرده و آنها را برحسب10 برنامهاي بنويسيد که اسم
: مثال
حروف الفبا مرتب نمايد.
Name : Array [ 1 .. 10 ] of string [ 10 ] ;
tring [ 10 ] ; temp : i , j : Byte;
writeln ( ' Enter Ten Names ' ) ;
or i : = 1
to 10
do
Readln ( Name [ i ] ) ;
or j : = 1
to 9
do
for j : = i +1
to 10
do
if Name [ i ] > Name [ j ] Then Begin
Temp : = name [ i ] ;
Name [ i ] : = Name [ j ] ;
Name [ j ] : = temp ;
End ; { sort Algrithm }
riteln ( ' The sorted list ' ) ;
r i:=1
to 10
do
writeln ( Name [ i ] ) ;
nd of program }
مثال :برنامهاي بنويسيد که اسم ،فاميلي و شماره دانشجوئي حداکثر 50
دانشجو را از ورودي دريافت نمايد.
سپس با خواندن اسمي از ورودي ،ساير اطالعات اسم خوانده شده را در
.صورت وجود در خروجي نمايش دهد
; ] Name , Family : array [ 1 .. 50 ] of string [ 30
; id : array [ 1 .. 50 ] of longint
; ] Nam : string [ 30
write ( ' Enter Number : ' ) ;
Readln ( N ) ;
for i : = 1
to N
Do Begin
write ( ' Enter Name : ' ) ;
Readln ( Name ) ;
write ( ' Enter family : ' ) ;
Readln ( family ) ;
write ( ' Enter student Number : ' ) ;
Readln ( Id ) ;
end ;
writeln ;
write ( ' Enter Name : ' ) ;
Readln ( Nam ) ;
while ( i < = n ) and flag Do
Begin
inc ( i ) ;
if Name [ i ] = Nam then
flag : = false ;
end ;
If flag then
writeln ( ' Not found ' ) ;
Else
Begin
writeln ( ' Id
Name
family ' )
write ( Id , Name : 30 , family : 30 ) ;
end ;
کتابخانهاي براي متغيرهاي رشتهاي
توابع و روالهاي
تابع Concat
هدف :الحاق دو يا چند رشته به يکديگر
شکل تابع:
; string
Function concat ( S1 , S2 , … , Sn ):
Sn , … , S2 , S1متغيرهايي از نوع رشته هستند و خروجي تابع نيز
يک متغير رشتهاي است اين تابع دويا چندتابع را به هم پيوند داده ،و رشته
حاصل را برميگرداند.
Var
Str3 , str1 , str2 : string
:م ثا ل
Begin
Str1 : = ' Pascal ' ;
Str2 : = ' Book ' ;
Str3 : = Concat ( Str1 , Str2 ) ;
write ( Str3 ) ;
End.
. نشان داده خواهد شدPascal Book عبارت،با اجراي برنامه فوق
تابع Copy
هدف :استخراج يک زير رشته ( ) substringاز يک رشته
n copy (S:string ; Index:Integer; count: Integer): strin
يکع=بار=تيا م=تغير ر=ش=ته ا=يک==ه م=يخ=وا=هيم از آ=نز=ير ر=ش=ته ا=يک==ه ن==قطه S
م=يب==اشد ج=دا ک==ني .م ل=ذا ز=ير ر=ش=ته Countو ط=ولآ=ن Indexش=رو=ع آ=ن
=ل يکر=ش=ته ک==ه ط=ولآ=نب==ه ا=نداز=ه=
م=يب==اشد Countح=اص ،
=ت
.ا=س ،
:م ثا ل
Var
Str , str1: string ;
Begin
Str: = ' Pascal Book ' ;
Str1: = Copy ( Str , 7 , 4 ) ; { Str1 =
Book }
write ( Str1 ) ;
End.
روال Delete
هدف :حذف يک زير رشته از يک رشته
شکلروال:
;Procedure delete (Var str: string
) ; Index:integer;length: integer
=ي Indexيکع=بار=تيا م=تغير ص==حيح و Lengthن==يز
Sيکم=تغ=ر ر=ش=ته ا ،
ک عبارت يا متغير صحيح ميباشد .روال Deleteيک زير رشته را از يک
شته حذف ميکند اين روال از محل Indexبطول Lengthاز رشته Str
ف ميکند و رشته حاصل بعنوان خروجي روال برگردانده ميشود.
:م ثا ل
Var
St : string ;
Begin
St: = 'Pascal.Book' ;
Delete ( St , 7 , 5 ) ;
writeln ( St ) ;
End.
.ميباشد
Pascal خروجي حاصل از برنامه فوق
روال Insert
هدف :درج ( وارد کردن ) يک رشته در يک رشته ديگر
شکل روالProcedure Insert ( Str1: string ;Var :
) ; Str2: string ; Index: Byte
Str1عبارت يا متغير رشته اي Str2 ،متغير رشته اي و Indexعبارتي
دد از نوع صحيح ميباشد .روال ، Insertرشته Str1رادر رشته Str2
ز خانه Indexدرج ميکند و رشته حاصل خروجي روال خواهد بود.
:م ثا ل
Var
Str1 , str2: string ;
Begin
Str1: = ' Pascal 7' ;
Str2: = ' Turbo' ;
Insert ( Str1 , Str2 , 6 ) ;
End.
. خواهد بودTurbo pascal 7 خروجي حاصل از برنامه باال
تابع Length
هدف :محاسبه طول رشته
شکل تابع:
; Integer
Function length ( Str: string ):
م=يب==اشد.
Strيکع=بار=تر=ش=ته ا=يب==ود=ه= و خ=رو=ج=يت==اب=ع يکع=دد ص==حيح
اين تابع طول رشته ورودي را محاسبه و بعنوان خروجي بر ميگرداند.
:م ثا ل
Var
St: string ;
n: integer ;
Begin
St: = 'Turbo Pascal 7' ;
n: = length ( S4 ) ; { n = 14 }
Write ( ' The length of string
is: ' , n ) ;
End.
تابع Pos
هدف :براي جستجوي يک رشته داخل رشته ديگر
شکل تابعFunction pos ( Str1: string ; Str2: :
; string ): Byte
Str1يک عبارت يا متغير رشته اي و Str2نيز يک عبارت يا متغير
رشته اي ميباشد و خروجي تابع يک عدد صحيح مي باشد .اين تابع محل
اولين وقوع رشته Str1در رشته Str2را بعنوان خروجي بر ميگرداند.
م ثا ل:
Var
; Str1 , Str2: string
; i: integer
Begin
; ' Str1: = ' Book
; ' Str2: = ' Pascal Book
= i: = Pos ( Str1 , Str2 ) ; { i
}8
; ) Write ( ' i = ' , i
End.
اول
نکته :توجه کنيد که اگر عمل جستجو با موفقيت انجام نشود ( يعني رشته
.در رشته دوم وجود نداشته باشد ) تابع مقدار صفر بر ميگرداند
روال Str
هدف :براي تبديل عدد به يک رشته عددي بکار مي رود.
والocedure Str( I: integer: format , Str: string ) :1 :
; Procedure Str ( F: Real: format , Str: string ) :2
درشکل I ،1يک عبارت يا متغيرعددي بوده و Strيک متغير رشتهاي
ميباشد اين روال يک عدد صحيح با فرمت مشخص را به يک رشته عددي
تبديل مي کند.
درشکل F ، 2يک عبارت يا متغير رشتهاي و Strيک متغير رشتهاي ميباشد.
Var
Number , Str: String ;
:م ثا ل
Begin
Str ( 543: 5 , Str ) ;
{ Str = '
543' }
Str ( 12.25: 7: 2 ,Str ) ;
{ Str
= ' 12.25' }
Str ( 127: 3: Str ) ;
{ Str =
'127' }
Str ( 3.1239: 7: 3 , Str ) ;
{ Str = ' 3.124' }
End.
روال Val
هدف :تبديل يک رشته عددي به يک عدد
روال; Procedure Val ( S: String ; Var N: integer :1 :
; ) Var Error: integ
edure Val ( S: String ; Var N: Real ; Var Error: integ
=ي Nيکم=تغير از ن=وع ص==حيح يا ا=عشار=يو
Sيکع=بار=تيا م=تغير ر=ش=ته ا ،
Errorن==يز يکم=تغير از ن=وع ص==حيح م=يب==اشد .ا=ينروا=ليکر=ش=ته ع=دد=ي
را ب==ه يکع=دد ص==حيح يا ا=عشار=يت==بديلم=يک==ند و آ=نرا ت==وس=طم=تغير N
=يگ=ردا=ند .ا=گر ع=ملت==بديلب==طور ص==حيح ا=ن=جام ش=ود ،م=قدار م=تغير
ب==رم
م=ي==ند.
Errorب==را=بر ص==فر در غ=ير ا=ينصور=تم=حلو=جود ا=ش=کا=لرا م=شخص ک
Var
St: string ;
E , N: integer
F: Real ;
:م ثا ل
;
Begin
St = ' 475 ' ;
Val ( St , N , E ) ;
{ N = 475 , E
St = ' 475' ;
Val ( St , F , E ) ;
{F=
St = '3.1716' ;
Val ( St , F , E ) ;
{ F = 3.1716
=0}
,E=3
}
,E=0}
End.
رشتهها و کاراکترها
ارائه چند مثال در مورد
مثال :برنامهاي بنويسيد که يک جمله از ورودي دريافت کرده سپس در
صورتي که کلمه ISوجود داشته باشد آنها را به areتبديل نمايد و در
نهايت رشته حاصل را در خروجي نمايش دهد.
توجه کنيد که ممکن است بيش از يک بار کلمه ISتکرار شده باشد
در اينصورت همه کلمات ISرا با areتبديل کند.
Var
St : string ;
Begin
Writeln ( ' Enter sentence
') ;
Readln ( St ) ;
Repeat
i : = Pos ( 'is' , St ) ;
if
i>0
Then
Begin
Delete ( St ,
i,2) ;
Insert
( 'are' , St , i ) ;
end ;
Var
، برنامهاي بنويسيد که يک رشته از ورودي دريافت کرده: مثال
St1 , St2 : string ;
دو سطرiدر, رشته
سپس معکوس رشته را بدست آورده ;بهمراه خود
j : integer
.جداگانه چاپ نمايد
Begin
Writeln ( ' Enter sentence ' ) ;
Readln ( St1 ) ; j : = 1 ;
For
i : = length ( St1 )
downto
do Begin
St2 [ j ] : = St1 [ i ] ;
Inc ( j ) ;
End ;
Writeln ( ' The result ' ) ;
Writeln ( St1 ) ; Writeln ( St2 ) ;
1
تمرينات
• با فرض اينکه S3 , S2 , S1متغير هاي رشته اي
هستند خروجي عبارتهاي زير را تعيين کنيد.
; ) a)S3 = copy ( S1 , 1 , 6
; ) b)S3 = concat ( S3 , S2 , S1
; ) c)S3 = copy ( S2 , 1 , pos( S1 , S2 ) – 1
; ) ) d)Delete ( S2 , pos( S1 , S2 ) , length ( S1
:•خروجي قطعه برنامه زير را تعيين کنيد
Var
S1: string ;
i: integer ;
Begin
S1: = 'ABCDEF' ;
For
i: = 1
to
length ( S1 ) ;
Delete ( S1 , i , 1 ) ;
Writeln ( S1 ) ;
.End
:•خروجي قطعه برنامه زير را تعيين کنيد
St: string ;
i: integer ;
Readln ( St ) ;
For
i: = 1
to
length ( St )
Do
If ( St [ i ] > = ' 0 ' ) and ( St [ i ] < = ' 9 ' ) t
Delete ( St , i , 1 ) ;
Writeln ( St ) ;
S2 = ' Book ' , S1 = ' • با فرض اينکه
' هستند خروجي عبارت زير را تعيينpascal Book
.کنيد
nsert ( S1 , S2 , pos ( S1 , S2 ) ) ;
3 : = copy ( S2 , pos ( S1 , S2 ) , length ( S1 ) ;
3 : = copy ( S2 , pos ( St , S2 ) , length ( S2 ) ;
elete ( S1 , pos ( S2 , S1 ) , length ( S2 );
S1 [ 0 ] := # 6 ;
تمرينات برنامهنويسی
•برنامهاي بنويسيد که يک پاراگراف را از ورودي دريافت کرده
( حداکثر= 10خط ) سپس:
.الف) تعداد کلمات هر سطر را شمرده و انتهاي سطر نمايش دهد
.ب) تعداد حروف صدا دار را شمرده چاپ نمايد
.ج) تعداد خطوط برنامه را شمرده در خروجي چاپ کند
.د) تعداد جمالت هر خط را محاسبه و در سطر هاي جداگانه نمايش دهد
•برنامهاي بنويسيد که يک عدد در مبناي مشخص را از ورودي دريافت
کرده سپس آن را به مبناي mکه از ورودي خوانده مي شود ببرد.
•برنامهاي بنويسيد که يک پاراگراف را از ورودي دريافت کرده
کلمات تکراري هر سطر را حذف نموده و پاراگراف حاصل را بهمراه
پاراگراف اوليه در خروجي با پيغام مناسب نمايش دهد.
•
برنامهاي بنويسيد که دو عدد 20رقمي ( بصورت رشته بايد خوانده شود )
را از ورودي دريافت کرده سپس مجموع و حاصل ضرب اين دو عدد را
محاسبه و در خروجي با پيغام مناسب چاپ نمايد.
•
برنامهاي بنويسيد که يک رشته از ورودي دريافت کرده
سپس کلمات داخل آن را بصورت عمودي کاراکتر به کاراکتر نمايش دهد:
•
برنامهاي بنويسيد که يک پاراگراف با حداکثر 5خط را از ورودي دريافت
نمايد .سپس مجموع ارقام يا اعداد ( در صورت وجود ) هر خط را محاسبه
نموده در انتهاي همان سطر نمايش دهد.
فصل 11
برنامههاي فرعي
هدفهاي كلي
شناخت اجزاء تشكيلدهنده توابع و روالها
بررسي انواع پارامترها و متغيرها در برنامههاي فرعي
شناخت تفاوتهاي روالها و توابع
معرفي مزاياي استفاده از زير برنامهها
رفتاري
هدفهاي÷
:دانشجو پس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
برنامه خود را به چندين زيربرنامه تقسيمبندي نمايد.
زيربرنامهها را با توجه به قوانين موجود ،در ساختار برنامه جا دهد.
باتوجه به مزاياي استفاده از آنها را در برنامه خود بكار ببرد.
روالها
روالها نوعي از برنامههاي فرعي هستند ،که به طور مستقل و جداگانه وظيفه
يا وظايف خاصي از برنامه اصلي را انجام ميدهند .روال ها در صورت نياز
اطالعات خود را از طريق پارامترها دريافت و همچنين در صورت نياز نتايج را
از طريق پارامترها به برنامه اصلي باز ميگردانند .پارامترها در حقيقت خطوط
برنامههاي فرعي هستند .پارامترها باعث مي شوند
،ارتباطي بين برنامه اصلي و
که توابع و روال ها روانتر عمل کنند ،زيرا آنها به برنامه هاي فرعي اين قابليت را
.مي دهند که با هر فراخواني ،دادههاي مختلفي را مورد پردازش قرار دهند
; Procedure
:شکل کلي روالها بصورت زير مي باشد
Name
( parameters
list )
کلمه ذخيره ش
اسم روال
ليست پارامترها
Var
{ List of locad variable }
Begin
.
.
{ Procedure Body }
.
.
End ; { End of procedure }
در حالت کلي روال ها در برنامه اصلي بصورت زير ظاهر ميشوند:
; اسم برنامه اصلي Program
; تعاريف برنامه اصلي
..... Procedure
;
Begin
} { main program
.
.
.
فراخواني روال ها
.
.
} End. { End of program
پارامترها با توجه به محل وقوع آنها به دو دسته تقسيم مي شوند:
.1پارامترهاي صوري ( ) Formal parameters
2.پارامترهاي واقعي ( ) Actual parameters
از پارامترهاي صوري هنگام اعالن روال و از پارامترهاي واقعي هنگام
م=يش=ود .
ف==را=خوا=ن=يروا=لها ا=س=تفاد=ه=
پارامترهاي صوري در حالت کلي 2نوعند ،که با توجه به نوع روال و
تصميم برنامه نويس مورد استفاده قرار مي گيرند:
پارامترهاي مقداري ( ) Value parameters
پارامترهاي متغيري ( ) Variable parameters
پارامترهاي مقداري ( ) Value parameters
پارامترهاي مقداري ،پارامترهايي هستند که مقدار متغيرهاي فرستاده شده از
برنامه اصلي را دريافت مي کنند و وظيفه آنها فقط عبور دادن مقدار به روال
ميباشد .لذا تغیيرات پارامترهاي مقداري در روال به برنامه اصلي انتقال نمييابد
پ==ارا=م=ترهايم=قدار=يب==صور=تز=ير ت==ع=ريفم=يش=وند :
Name ( var1 : type ; var2 : type , . . .
وع مقداري
اسم روال
کلمه ذخيره شده
edure
: به برنامه زير توجه کنيد: مثال
ram
main
2 , y1 , y2 : integer
ure test (A1,A2,B1,B2:integer);{formal param
n { main }
x1 , x2 , y1 , y2 ) ; { Actual parameters }
{ End of program }
نکته :پارامترهايي که در روال بکار برده مي شود ،هيچ ارتباطي به پارامترهاي
ارسالي از برنامه اصلي ندارند و فقط مقادير اين متغيرها از برنامه اصلي
ارسال مي شود .لذا اسامي پارامترهاي صوري ممکن است هم اسم با
پارامترهاي واقعي برنامه اصلي انتخاب شوند ،اين به معناي اين نيست که
.اين پارامترها ( پارامترهاي صوري ) همان پارامترهاي واقعي هستند
در مثال باال اين تناظر برقرار است:
پارامترهاي واقعي
A1
A2
B1
B2
متناظر است با
پارامترهاي صوري
X1
X2
Y1
Y2
متغيرهاي … Var2 , Var1 ,پارامترهاي مقداري هستند .توجه کنيد ،که
اين پارامترها صوري هستند و نوع و ترتيب آنها بايد با نوع و ترتيب
پارامترهاي واقعي در تناظر يک به يک باشند.
: به برنامه زير توجه کنيد: مثال
ram
main
x2 , y1 , y2 : integer
dure test ( A1 , A2 , B1 , B2: integer ); {formal par
......
Begin { main }
....
test ( x1 , x2 , y1 , y2 ) ; { Actual
......
parameters }
End. { End of program }
همانطور که مالحظه مي کنيد ،روالي بنام testبا 4پارامتر مقداري
در برنامه استفاده شده است .متغيرهاي y2 , y1 , x2 , x1از برنامه
اصلي به روال testارسال شده و بترتيب مقادير اين متغيرها در
متغيرهاي با همان نوع در B2 , B1 , A2 , A1قرار مي گيرند.
پارامترهاي متغيري ( ) Variable parameters
يك پارامتر متغيري ،تغييرات يك پارامتر واقعي را بعنوان خروجي به برنامه
اصلي برميگرداند .تفاوت اين گونه پارامترها با پارامترهاي مقداري در ارسال
تغييرات ايجاد شده در پارامترها ميباشد .وقتي نياز است ،كه نتايج روال به
.برنامه اصلي برگردد ،از پارامترهاي متغيري استفاده ميكنند
اعالن پارامترهاي متغيري به صورت زير ميباشد:
… Name ( var id1 : type ; var id2 : type ,
ست پارامترهاي متغيري
اسم رواال
كلمه
تغيرهاي id1 , id2و … پارامترهاي متغيري ميباشند كه نتايج روال ،توسط
آنها به برنامه اصلي بازگردانده ميشود.
و ميانگين دو عددExample;
بنويسيد كه مجموعComputeSumAve روالي بنام: مثال
Program
.را محاسبه و نتيجه را در برنامه اصلي چاپ نمايد
Var
Num1, Num2: integer; Total,average:
Real;
Procedure ComputeSumAve(Num1 , Num2:
integer ;
Var sum , ave :
Real);
Begin
Sum:=Num1+Num2; Ave:=sum/2;
End; {End of procedure}
Begin {Main}
WriteLn(' Enter Two
Numbers');ReadLn(Num1,Num2);
ComputeSumAve (Num1, Num2, total,
average);
WriteLn('The Sum is= ', sum:8:2 ,
پارامترهاي واقعي و صوري عبارتند از:
پارامتر واقعي
Num1
Num2
sum
ave
متناظر است با
پارامترهاي صوري
Num1
Num2
Total
Average
Num1 , Numپ==ارا=م=ترهايم=قدار=يو sum , aveپ==ارا=م=ترهايم=تغيري
يباشند ،كه توسط آنها نتايج به برنامه اصلي برگردانده ميشود.
متغيرهاي محلي و سراسري ( )Local and Global Variable
برنامههاي فرعي دو نوع متغير عالوه از پارامترها مورد استفاده قرار
در
ميگيرند .اين متغيرها متغيرهاي محلي يا متغيرهاي سراسر هستند.متغيرهاي
محلي ،متغيرهايي هستند كه در بالك مربوط به خود قابل استفاده هستند .ولي
.متغيرهاي سراسري در تمام برنامههاي فرعي قابل دسترس ميباشند
متغيرهاي محلي در داخل برنامههاي فرعي در قسمت تعاريف معرفي ميشوند
.و در خارج از روال قابل دسترسي نيستند
cedure
. روالي براي محاسبه مجموع و ميانگين دو عدد بنويسيد: مثال
CalcSumAve ( Num1 , Num2: Read );
Sum , Ave: Real ;
in
Sum:= Num1 + Num2 ;
Ave:= Sum / 2 ;
WriteLn(' The Sum is =' , sum:8:2 ) ;
WriteLn(' The average is =',ave:8:2);
;{End of procedure}
در مثال باال sum , Aveمتغيرهاي محلي ميباشند .براي فراخواني روال
) ;CalcSumAve(x.yكه درآن x.yدو متغير ازنوع Real
ميباشند .به شكل زيرتوجهكنيد:
پارامترهاي صوري
پارامترهاي واقعي
X
Num1
Y
Num2
متغيرهاي محلي
Sum
Ave
. خروجي برنامه زير را تعيين كنيد: مثال
ram
edure
Example6;
A , b , c: integer ;
{Global Variables}
test(var b: integer ; a: integer );
D: integer ;
{local variable}
n
D:= 12 ; a:= b + d ; b:= a + c ; c:= c+ 2 ;
n {Main}
A:=1; b:=2; c:=3;
Test(a,b);
WriteLn( ' a = ' , a ,' b = ' , b , ' c = ' , c ) ;
{End of program}
خروجي برنامه باال بصورت زير است:
a =16 b=2 c=5
روالها معمو ً
ال به سه شكل ظاهر ميشوند:
روالهاي بدون پارامتر
بكارگيري
بكارگيري روال همراه پارامترهاي با خاصيت ورودي
بكارگيري روال همراه پارامترهاي با خاصيت ورودي و خروجي
بكارگيري روالهاي بدون پارامتر
گاهي الزم است تا برنامه فرعي كام ً
ال مستقل (بينياز از مقادير برنامه اصلي) در
بخشهاي مختلف يك برنامه اجرا شود .در اين صورت نياز به استفاده از پارامتر
بيمفهوم ميباشد و از روالهاي بدون پارامتر استفاده ميكنند
.
غالب ًا زمانيكه بخواهيم پيغامهاي خاصي را در قسمتهاي مختلف برنامه نمايش
دهيم ،اين پيغامها را در يك روال قرار داده و در صورت نياز ،روال
مربوطه را فراخواني ميكنيم.
. بدون دريافت پارامتري فراخواني ميشودHead روال: مثال
Program
Procedure
Begin
Example ;
Head ;
WriteL('Name
Family
Age
No');
WriteLe('……………………………...');
End;
Begin{Main}
WriteLn( ' open university ' ) ;
Head;
End.
بكارگيري روال همراه پارامترهاي با خاصيت ورودي
همانطور كه قب ً
ال اشاره كرديم ،هدف از بكارگيري پارامترها انتقال مقادير از
برنامه اصلي به روالها ميباشد .اگر اين انتقال يك طرفه باشد يعني فقط از
برنامه اصلي به روال باشد ،اين نوع پارامترها فقط خاصيت ورودي خواهند
داشت( .قبال در اين مورد توضيح داده شده است) در اين نوع روالها از
.پارامترهاي مقداري استفاده ميكنند
. را درخروجي چاپ نمايدN تا1 روالي بنويسيد كه توسط آن مربعات اعداد: مثال
gram
Example ;
N , I: integer ;
cedure sq ( M: integer ) ;
Begin
WriteLn (' sqart is = ' , M * M ) ;
End;
in {Main}
Write(' Enter Number = ') ;
RealLn ( N ) ;
For
I:= 1
to N
do
Sq (i) ;
. {End of program}
بكارگيري روال همراه پارامترهاي با خاصيت ورودي و خروجي
روالها پارامترها دو خاصيت مهم دارند يكي انتقال دادهها از
در اين نوع
برنامهاصلي
برنامه اصلي به روال و ديگري انتقال يا ارجاع نتايج از روال به
روالها از پارامترهاي متغيري استفاده ميكنند
ميباشد .در اين نوع
.
مثال :روالي بنام changeبنويسيد كه توسط آن دوعدد بعنوان پارامتر
دريافت كرده ،مقادير اين دو متغير را جابجا نموده و نتيجه را در برنامه
اصلي چاپ نمايد.
; Program Example
Var
; A , b: integer
Procedure change (var x , y:
; )integer
var
;temp:integer
Begin
;Temp:=x
;X:=y
;Y:=temp
;End
Begin { Main }
ReadLn( a , b ) ;
Change( a , b );
WriteLn (' a= ' , a , ' b= ' , b ) ;
End.{End of program}
ارتباط روالها با يكديگر
برنامهها نه تنها از طريق برنامه اصلي بلكه از داخل يكديگر
در پاسكال زير
نيز .فراخواني ميشوند
روالها از داخل يكديگر تابع قوانين كلي زير است:
فراخواني
قا=نون اول
قانون دوم
قانون سوم
قانون اول
از هر برنامه (اصلي يا فرعي) به برنامه فرعي در صورتي ميتوان ،دسترسي
داشت ،كه در بخش تعاريف آن برنامه (اصلي يا فرعي) قرار داشته باشد.
ميتواند ،به كليه برنامههاي فرعي
بطور مثال در شكل زير برنامه اصلي M
p1,p2و… كه در بخش تعاريف برنامه اصلي قرار دارند ،مراجعه كند
Main
برنامه
اصلي
Proc1
Proc2
برنامه هاي فرعي
.
.
.
.
ProcN
rogram Main;
ar
……..
rocedure proc1;
ar
……..
Begin
………
End;
rocedure proc2;
Var
………
Begin
……
nd;
Begin {Main}
Proc1;
Proc2;
End.
: به برنامه زير توجه كنيد: مثال
روالهاي proc1 , proc2داخل برنامه اصلي Mainتعريف شدهاند .لذ
براحتي ميتوان در برنامه اصلي به آنها دسترسي پيدا كرد.
روالها خود نيز داخل هم ميتوانند قرار بگيرند .دقيق ًا مثل روالهاي معمولي
ا اين تفاوت كه در داخل روال بايد تعريف شوند .به اينگونه روالها ،اصطالح ًا
روالهاي متداخل يا تودرتو ميگويند.
قانون دوم
روالها در بخش تعاريف يك برنامه به موازات يكديگر تعريف شوند و
اگر
روالهاي قبلي وجود
روالهاي بعدي امكان رجوع به
نه در داخل هم ،در
خواهد داشت .بعبارت ديگر به روالي ميتوان دسترسي پيدا كرد كه قب ً
ال تعريف
شده باشد.
ميتوان
بطور مثال اگر p1,p2,p3سه روال باشند دراينصورت
بصورت زيرعمل كرد:
برنامه اصلي
Main
P1
روال ها
در شكل باال چون p2قب ً
ال معرفي
شده است ميتوان آنرا داخل p3
فراخواني كرد.
P2
P3
P2
قانون سوم
اگر روالها در بخش تعاريف برنامهأي بصورت متداخل باشند ،در اينصورت
از روال دروني ميتوان به روالهاي بيروني كه قب ً
ال تعريف شده،
مراجعه كرد و همچنين از روال دروني به روالهاي بيروني كه به موازات
يكديگر قرار گرفتهاند ،نيز ميتوان دسترسي پيدا كرد.
ميتواند به روالهاي p2,p3دسترسي
طور مثال در شكل زير روال p1
روالهاي p2 , p3مراجعه كند
ميتواند به
پيدا كند .وهمچنين روال دروني p4
برنامه اصلي
Main
P3
روال ها
P2
P1
اعالن روالها به روش forward
همانطور كه قب ً
ال اشاره كرديم از روالي ميتوان در روال ديگر استفاده كرد،
كه قب ً
ال تعريف شده باشد .در توربوپاسكال نقيصه فوق به كمك اعالن
forwardقابل حل است .بدين صورت كه اگر روالي به هنگام تعريف با
اعالن forwardهمراه باشد ،بدون رعايت از پيش تعريف شدن ميتواند،
در روالهاي ديگر ظاهر شود.
شكل اعالن به روش forwardبصورت زير ميباشد:
; ) Name ( parameters
كلمه ذخيره شده
Procedure
; forward
اسم
ليست پارامترها
كلمه ذخيره شده
روال
ogram forward_Main ;
r
………
ocedure
proc3 ; forward ;
ocedure
proc1;
r
……..
egin
………
d;
ocedure
proc2;
r
………
egin
………
proc3;
……
d;
: مثال
Procedure
proc3;
var
……..
Begin
…….
End;
Begin {Main program}
………
proc1;
proc3 ميكنيد با اعالن روال
همانطور كه مالحظه
proc2;
بقيه روالها ميتوانند به آن،forward بصورت
proc3;
.دسترسي پيدا كنند
………
End. {End of program}
توابع ()Functions
نوع ديگري از برنامههاي فرعي ،توابع ميباشند .توابع مانند روالها،
روالها ميتوانند ،تعدادي
پيمانههاي مستقلي هستند .با اين تفاوت كه
خروجي داشته باشند ،در حالي که توابع فقط يك خروجي دارند .در روالها
معمو ً
ال خروجيها توسط پارامتر به برنامه اصلي ارجاع داده ميشود .ولي
در توابع اينكار به نحو ديگر انجام ميگيرد.
ميباشد:
شكل كلي اعالن يك تابع بصورت زير
Function Name ( List Of Parameters ) :
; Function Type
نوع تابع
اسم تابع
ليست پارامترها
کلمه ذخيره شده
:نکته
تابع فقط ميتواند ،يك خروجي داشته باشد .نوع خروجي تابع ،همان نوع تابع
محسوب ميشود .لذا با توجه به نوع خروجي تابع ،نوع تابع تشخيص داده
ميشود .ذكر اين نكته خالي از لطف نيست كه ،نوع پارامترهاي صوري توابع
معمو ً
برنامههاي فرعي هستند كه فقط يك
ال مقداري هستند چرا كه توابع نوعي
خروجي برميگردانند .لذا استفاده از پارامترهاي از نوع متغيري پسنديده
نميباشد( .اشكال كامپايلري در توربوپاسكال ندارد ولي در پاسكال استاندارد
اين كار اشكال كامپايلري دارد).
مقدار خروجي توابع توسط اسم تابع برگردانده ميشود .توابع مثل روالها بعد
.از قسمت تعاريف برنامه اصلي ظاهر ميشود
:ميباشد
شكل كلي توابع بصورت زير
Name ( Parameters ) :
Function
Type ;
Var
………..
Begin
……………..
……………..
……………..
Name := Resualt Of
Function ;
End ;
ميرسد:
توجه به نكات زير در بكارگيري توابع ضروري بنظر
.تمام پارامترهاي تابع بايد از نوع مقداري باشند
نوع داده نتيجه تابع در انتهاي عنوان تابع و بعد از ليست پارامترهاي صوري
.قرار ميگيرد
.در بدنه تابع ،خروجي تابع با نسبت دادن مقدار به نام تابع مشخص ميشود
am
on
برنامهأي بنويسيد كه يك عدد از ورودي دريافت كرده سپس
: مثال
فاكتوريل عدد را محاسبه،fact توسط تابعي بنام
.در برنامه اصلي چاپ نمايد
Example ;
N: Integer ;
Fact ( M : Integer ) : longint ;
P , I : Integer ;
P:= 1 ;
For
i:= 2 To
P:= P * I ;
Fact:= P ;
M
do
{ Main }
Write ( ' Enter Number = ' ) ;
Readln ( N ) ;
Writeln (' Factorial is = ' , Fact ( N ) ) ; {Call Funct
ناحيه دادهها بعد از فراخواني بشكل زير ميباشد:
ناحيه داده هاي اصلي
پارامترهاي صوري
M
متغ=يرهاي محلي
P
I
نتيجه تابع
?
Factناحيه داده هاي
پارامترهاي واقعي
N
نتيجه تابع
?
توابع بازگشتي (Recursion
)Functions
در پاسكال يك تابع يا روال ميتواند ،خودش را فراخواني نمايد .پيمانهاي كه
خودش را فراخواني ميكند يك پيمانه بازگشتي نام دارد .اين نوع توابع در
بدنه خود ،خودشان را فراخواني ميكنند .اين فراخواني تا برقراري يك
شرط خاص كه غالب ًا به يك عدد ثابت ختم ميشود ،ادامه پيدا ميكند .سپس
مقدار تابع از پايين به باال محاسبه ميشود و در نهايت نتيجه تابع حاصل
ميشود
.
هنگامي كه تابع بازگشتي به خود مراجعه ميكند ،مقادير فعلي متغيرهاي خود
را در محلي از حافظه بنام پشته ( )stackقرار ميدهد ،اگر بازگشت به تابع
بازگشتي مجدداً صورت گيرد ،مقادير فعلي متغيرها مجدداً بدنبال مقادير قبلي
و اصطالح ًا در پشت مقادير اوليه قرار ميگيرند .هنگامي كه شرط پاياني در
تابع بازگشتي رخ مي دهد ،در اولين بازگشت مقاديري را كه هنگام مراجعه
به خود ،در پشته نگهداري كرده ،مجدداً در دسترس قرار ميدهد و بهمين
بازگشتهاي بعدي اين عمل تكرار ميشود تا مقدار تابع محاسبه شود.
ترتيب در
شكل زير نحوه قرار گفتن مراجعههاي يك تابع بازگشتي به پشته را نمايش ميدهد.
شرط پاياني
مقادير متغيرها درآخرين بازگشت به تابع
.
.
.
.
.
مقادير متغيرها در سومين بازگشت به تابع
مقادير متغيرها در دومين بازگشت به تابع
مقادير متغيرها در اولين بازگشت به تابع
ترتيب دسترسي به مقادير هنگام بازگشت از تابع بازگشتي از باال به پايين ميباشد و
ميتوان آنرا بصورت زير نمايش داد:
مقادير متغيرها درآخرين بازگشت به تابع
.
.
.
.
.
مقادير متغيرها در سومين بازگشت به تابع
مقادير متغيرها در دومين بازگشت به تابع
مقادير متغيرها در اولين بازگشت به تابع
برنامهأي بنويسيد كه با استفاده از توابع بازگشتي فاكتوريل عدد صحيح
: مثال
. را محاسبه نمايدN
am
Example ;
N : integer ;
ion
Fact ( N : integer ) : Longint ;
If N = 1 Then
Fact:= 1
Else
Fact:= N * Fact ( N – 1 ) ;
Writeln ( ' Enter Number ' ) ;
Writeln ( ' Factorial is = ' , Fact ( N ) ); {Call Fun
ميباشد:
در برنامه باال ترتيب قرار گرفتن مقادير در پشته بصورت زير
N=1
Fact := 1
) 2 * Fact ( 1
) 3 * Fact ( 2
) 4 * Fact ( 3
N=5
) Fact ( 4
* 5
تابعي براي محاسبه بزرگترين مقسوم عليه مشترك دو عدد صحيح: مثال
. بنويسيدN , M
Function
GCD ( N , M: integer ) :
Integer ;
Begin
If ( N <= M ) and ( M Mod N =
0 ) Then
GCD:= N
Else
GCD:= GCD ( M ,N mod M ) ;
End ;
مقايسه توابع و روالها
برنامههاي فرعي هستند ،كه بطور مستقل وظايفي را بر
روالها هر دو
توابع و
:عهده دارند .ولي در اين ميان از بعضي جنبهها متفاوت ميباشند كه عبارتند از
ها از ط=ريقع=بارا=تروا=لف==را=خوا=نده= 1.
روا=ل
=ت
=تس .
==حوه= ف==را=خوا=ن=يآ=ن=ها ب==ا ه=م م=تفاو ا=
يشوند ،درصورتي كه فراخواني تابع توسط عبارات مقايسهأي و يا تخصيص
يجه به يك متغير صورت ميگيرد
گام ا=عالنيكت==اب=ع ،ن=وع ت==اب=ع يا ن=وع ن==تيجه ح=اص=لاز ت==اب=ع ب==ايد ذ=كر ش=ود،
روالها نيازي به اين كار ندارند
صورتي كه
م=يت==وا=ن=ند ،چ=ندينخ=رو=ج=ي3.
ها
روا=ل
=يگ=ردا=ن=ند ،و=ل=ي
=وا=ب=ع ف==قطيكخ=رو=ج=يب==رم
روالها
رگردانند .درضمن نتيجه توابع توسط اسم تابع فرستاده ميشود ولي
ز طريق پارامترها ،نتايج را برميگردانند
طريقه ارسال آرايهها به توابع و روالها
آرايهها خود مجموعهأي از دادهها ميباشند ،لذا براي ارسال آنها نميتوانيم
از روش معمولي ارسال پارامترها استفاده كنيم .و بطور مستقيم نميتوان آنها
را به برنامههاي فرعي انتقال داد .براي ارسال آرايهها به عنوان پارامتر به
برنامههاي فرعي از دستور Typeاستفاده ميكنند .دستور Typeقبل از
تعاريف برنامه اصلي بكار ميرود و توسط اين دستور در واقع يك نوع
سادهسازي در تعاريف فراهم ميشود .و با اين سادهسازي ميتوان دادههاي
ساخت يافته را به برنامههاي فرعي منتقل كرد.
فرم كلي دستور Typeدر بخش تعاريف بصورت زير است:
تعريف داده ساخت يافته
= شناسه
Type
براي مثال يك ارايه از نوع صحيح را تعريف ميكنيم:
integ
array [1…100] of
= No
; Type
در اينصورت تعريف آرايه به No ،نسبت داده ميشود .اگر بخواهيم متغيري
از نوع آرايه باال تعريف كنيم ،آنرا از نوع Noتعريف ميكنيم:
ar
; Number: No
برنامهاي بنويسيد كه يك آرايه حداكثر 100عنصري را از ورودي
ثال :
دريافت كرده ،سپس عدد را از ورودي خوانده ،توسط تابعي بنام Search
محل وقوع عدد در آرايه را نمايش دهد.
; integer
of
; Example
]a = array [1.. 100
; B: a ; N : Word
Search (b:a; N: Word ; x: integer ) : Wo
m
on
I , Index: Word ; Flag: Boolean ; { local vari
; Index:= 0
; Flag:= TRUE
While
( I <= N ) And ( flag ) do
Begin
If b[ I ] = x Then
Begin
Index:= I ;
Flag:= FALSE ;
End ;
Inc ( I ) ;
End ;
Search:= Index ;
End ;
{*********************************************
}
Begin { Main }
Writeln ( ' Enter Number ' ) ;
Readln ( N ) ;
For
I:= 1
To
N
Do
Readln ( b[ I ] ) ;
Writeln ( ' Enter Number ' ) ;
Readln ( x ) ;
If
Search ( b , N , x ) = 0 Then
Writeln ( ' Not
Found ' ) ;
Else
Writeln ( Search( b , N , x ) ) ;
End. { End Of Program }
تمرينات
• روال Downرا در نظر بگيريد:
cedure
; ) Down ( N: Integer
in
While N > 0 do
Begin
; ) Write ( N: 3
; ) Dec ( N
; End
;
ف) وقتي روال بصورت ) down (5فراخواني شود ،چه چيزي چاپ ميشود
ب) مقدار پارامتر واقعي Nبعد از اجراي روال چيست؟
• تابع بازگشتي زير را در نظر بگيريد:
MyStery ( M , N: Integer ) : integer
ion
If
N = 1 Then
MyStery:= 1
Else
; ) MyStery:= M * MyStery ( M , N – 1
} { End Of Function
ف) تابع بازگشتي باال را به ازاء مقادير N=4 , M=5فراخواني كنيد.
ب) تابع بازگشتي باال را به ازاء مقادير N=5 , M=3فراخواني كنيد.
تمرينات برنامهنويسي
برنامهاي بنويسيد كه اطالعات حداكثر 100دانشجو كه عبارتند از:
Name
Familyفاميلي
St_Noشماره
اسم
دانشجوئي
را از ورودي دريافت كرده سپس:
الف) توسط روالي بنام sortاطالعات را برحسب شماره دانشجوئي مرتب كند.
ب) توسط تابعي بنام searchشماره دانشجوئي فردي را از ورودي دريافت
نمايد ،در صورتي كه شخص موردنظر در ليست باشد ،ساير اطالعات آنرا
نمايش دهد.
آرايهأي از نوع صحيح با حداكثر 100عنصر را در نظر بگيريد.
برنامهأي بنويسيد كه ابتدا آرايه را از ورودي دريافت كرده سپس با استفاده از
يك تابع بازگشتي بيشترين مقدار آرايه را محاسبه نمايد.
دو آرايه مرتب حداكثر 100عنصري كه شامل اسامي افراد ميباشد را درنظر
بگيريد.
برنامهاي بنويسيد كه نخست دو آرايه را از ورودي دريافت نموده سپس توسط
روالي بنام mergeاين دو آرايه در هم ادغام نموده و در آرايه سومي قرار دهد
فصل 12
دادههاي شمارشي
مجموعهها و
هدفهاي كلي
مفهوم مجموعه و دادههاي شمارشي در زبان پاسكال
مجموعه و دادههاي شمارشي به عنوان متغير
استفاده از مجموعهها و دادههاي شمارشي در برنامه
رفتاري
هدفهاي÷
:دانشجو پس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
مفهوم مجموعه و دادههاي شمارشي را درك كند.
بتواند در صورت لزوم از مجموعه و دادههاي شمارشي استفاده كند.
مقدمه
دادهها كه از نظر نوع يكسان هستند ،در غالب مجموعه و يا
تعداد محدودي از
گونههاي شمارشي نگهداري ميشوند كه مفهومي شبيه در رياضيات دارند
.
براي استفاده در مواردي خاص نظير روزهاي هفته و يا نوع ماشينها و ...كه
ترتيبي هستند و يا يك مجموعه از دادههاي پشت سر هم ميباشند ،استفاده از
اين ساختارها كار را بسيار راحت ميكند .هر چند وجود آنها به عنوان
ساختارهاي دادهاي ،الزامينيست .بهرحال به عنوان ابزارهايي از زبان پاسكال
هستند كه در مواقعي ،ضروري بنظر ميرسند و مسئله را به صورتي قابلفهم و
.راحت حل ميكند
مجموعهها ()Sets
در زبان پاسكال مجموعه ،مفهومي شبيه به مفهوم مجموعه در رياضيات جديد
دارد .متغيري است كه شامل ليستي از اعداد صحيح ،كاراكتر ،بولين و يا از نوع
شمارشي ميباشد كه داراي تعداد عناصر محدود به حداكثر 256تا ميباشد .از
دادههايي از
اين جهت بسيار شبيه به يك آرايه در زبان پاسكال است كه شامل
يك نوع ميباشد ،ولي آرايه داراي عناصر محدودي نيست و در ضمن مانند
.آرايه تعريف نميشود
تعريف مجموعه
براي تعريف يك مجموعه از كلمات كليدي set ofبصورت زیر استفاده ميكنيم:
Type
;Name= Set of Type Of Set
:مثال
Type
;Digit_type = 0..9
Digit = Set of
Digit_type
مثال:
V
ar
ch: set of char;
#0..#255
bool: set of boolean;
num: set of byte;
false..true
0..255
x: set of 100..200;
y: set of 'a'..'z';
z: set of '0'..'9';
عمليات روي مجموعهها
در رياضيات عمل عضويت وجود دارد كه به اين معني است كه متغيري
عضو مجموعه ميباشد يا خير .اين عمل در زبان پاسكال با كلمه كليدي
in
صورت ميگيرد .اگر عضويت صحيح باشد جواب Trueوگرنه
False
ميباشد .همچنين دو مجموعه را ميتوان با عالمات شرطي =،>< ،
<= و >= مقايسه كرد كه همگي داراي خروجي درست يا غلط ميباشند.
وليعالمات شرطي < و > در مورد مجموعهها كاربردي ندارد.
Begin
مثال:
a:= [1..3,4];
if 3 in a then write('3 is in set a')
ود.ش
ي.اپم.چ
else write('3 is not in set a');
write(3 in a);
True
write(8 in a);
False
write([1,2,3,4,] = a);
True
write([1,2,3,4] = [2,2,1,1,1,3,4,4]);
True
write([1,2] = [1,2,3]);
False
write([1,2] <= [1,2,3]);
عملگرها روي مجموعهها
در رياضيات ميتوانيم مجموعهها را با هم اجتماع ،اشتراك و تفاضل كنيم كه
اين عمليات در پاسكال با عملگرهاي * ،+و -به ترتيب ميباشد .اجتماع
دو مجموعه تركيبي از همه عضوهاي آنها است و اشتراك يعني عضوهايي
كه در هر دو مجموعه مشترك است و تفاضل يعني اعضايي كه در مجموعه
اول ميباشد و در مجموعه دوم وجود ندارد.
مثال:
ar
a: set of byte;
b: set of 0..10;
c, d, e: set of byte;
egin
a:=[0,1,2,3];
b:=[2,3,4,5];
c:= a+b;
0,1,2,3,4,5]=[0..5]
d:= a*b;
e:= a-b;
nd.
d=[2,3]
e=[0,1]
:در استفاده از مجموعه ها به نکات زیر توجه کنید
.1آرگومان ورودي روالها ميتواند مجموعه باشد كه قب ً
ال در تايپ تعريف شده
باشد ،نه اينكه مستقيم در روال به عنوان آرگومان بيايد .ولي خروجي يك تابع
نميتواند از نوع مجموعه باشد.
.2براي نوشتن يا خواندن مجموعهها بايد عضو به عضو عمليات صورت
بگيرد و مستقيم ًا توابع Write، Readروي آنها كار نميكنند.
مثال :برنامهاي بنويسيد كه تعداد محدودي عدد مختوم به -1را از ورودي
بخواند و در يك مجموعه از اعداد صحيح قرار بدهد .سپس اعضاي اين
مجموعه را با توجه به مجموعه ساخته شده در خروجي چاپ كند:
; Program test
Var
;num , temp : set of byte
; I , c : integer
Begin
Writln ('Enter numbers:
;)
; ) Readln( I
; ] [ =Num :
; c := 0
while ( i > -1) do
begin
c := c + 1 ;
temp := [ I ] ;
num := num + temp ;
Readln( I ) ;
end;
for I := 0 to 255 do
if ( i in num ) then
write( i:5 ) ;
End.{ End Of Program }
دادههاي شمارشي
()Enumeration
دادههاي شمارشي ،يك مجموعه مرتب از اعداد است كه در برنامه ،هر عدد
داراي نام بخصوصي است .اين نامها در داخل دو پرانتز باز و بسته قرار
ميگيرند و بترتيب از صفر مقدار ميگيرند مگر اينكه برنامهنويس به آنها
.مقدار مخصوصي بدهد
به مثال زير توجه كنيد :
Type
Cars_type = (Peykan, Pride, Pegout,
;)K
Var
;Cars: cars_type
ميتواند مقادير داخل دادههاي شمارشي را بگيرد:
حال در برنامه cars
;cars:= Pride
;cars:= PK
: به مثال زير توجه كنيد
Type
Days_type = ( sat, sun, mon, tue, wed, thu,
fri );
Var
Day: Days_type;
Begin
Day:= Mon;
i:= ord (sat) + ord (day) + (succ(sat));
j:= ord ( pred (sun) + ord (pred (fri));
writeln(i:5, j:5);
End.
خروجی:
i=3
j=5
:نکته
متغير داده شمارشي شبيه مجموعهها حداكثر داراي 256عضو ميتواند باشد كه
شمارهگذاري ميشود و لذا يك بايت حافظه را اشغال ميكند.
از صفر تا 255
عمليات روي دادههاي شمارشي
دادههاي شمارشي همانند هر نوع تايپي ميتوانند در typeبرنامه تعريف شود
و به عنوان آرگومانهاي روالها و يا خروجي توابع ميتواند درنظر گرفته شود
ولي حتم ًا بايد در typeتعريف شده باشد و مستقيم ًا نميتوان بكار برد.
مجموعهها و آرايهها نيز ميباشند ،لذا ابتدا در typeتعريف
اين عمل مشابه
ميشود ،سپس به عنوان ورودي و يا خروجي روالها استفاده ميشود وگرنه
خطاي كامپايلري پيش خواهد آمد .همچنين ميتوان در آرايهها از دادهها
شمارشي استفاده كرد.
مثال :مشابه مجموعهها نميتوان دادههاي شمارشي را مستقيم ًا Read
يا Writeكرد .برنامهاي بنويسيد كه اعداد صفر تا شش را به مراتب دريافت
دادههاي شمارشي روزهاي متناظر با آنها را از شنبه تا جمعه
كرده و به كمك
را حساب كند.
Program test:
Type
= days_type
; ) at,sun,mon,tue,wed,thu,fri
Var
;day: days_type
;i: byte
Begin
;) ' Write('Enter your days number:
;)Readln(i
While (i>=0) and (i<=6) do begin
Case I
Of
0: day:= sat;
1: day:= sun;
2: day:= mon;
3: day:= tue;
4: day:= wed;
5: day:= thu;
6:day:= fri;
end;
Case day Of
sat: writeln ('your day is
sat');
sun: writeln ('your day is
sun');
:
end;
Readln(i);
تمرينات
ر ] A=[1,3,5,7و ] B=[2,4,6و ] C=[1,2,3باشد عبارات زير ر
ابی کنيد.
الفA + (B –C) -
)A + (B*C
ب-
ج-
د–
A+B+C
in A 2
برنامهاي بنويسيد تا مجموعه اي از كاراكترهاي كوچك را گرفته و به يك
مجموعه از كاراكترهاي حروف بزرگ متناظر با آن تبديل كند.
به كمك دادههاي شمارشي ،برنامه اي بنويسيد كه نام دانشجويان يك كالس را
در برگيرد و هر دانشجو نيز يك شماره داشته باشد .سپس با دريافت نام او
شماره او در نمايشگر چاپ شود.
فصل 13
ركورد ها )(Records
هدفهاي كلي
مفهوم ركورد و اجزاي آن
انواع ركوردها و استفاده از آن در برنامه
معرفي مزاياي ركوردها در برنامه
رفتاري
هدفهاي÷
:دانشجو پس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
مواقع لزوم ركورد را تشخيص دهد.
از ركوردها در برنامهاش استفاده كند.
برنامههاي بزرگ و با دادههاي زياد بنويسد.
مقدمه
يافتهاي كه در اينجا مطرح ميشود ،ركورد نام دارد كه جهت
ساخت
نوع داده
نگهداري دادههاي مختلف نظير نام ،نام خانوادگي ،سن و آدرس براي يك
دانشجو بكار ميرود .ركوردها برخالف آرايهها كه داراي عناصر از يك
جنس و نوع هستند ،داراي عناصر از انواع مختلف ميباشند .اطالعات از
نوع مختلف را نميتوان در آرايه نگهداري كرد چرا كه داراي جنس مشابه
نيستند و لذا از ساختاري به نام ركورد استفاده ميشود.
تعريف ركوردها
ساختيافته ای که از یک سری داده ها یا اطالعات مرتبط به هم
نوع داده
.تشکیل می شود
.هر کدام از اطالعات را یک فیلد می نامند
بطور كلي تعريف نوع ركورد در زير آمده است:
ype
Name = Record
;Field1-list : type1
;Field2-list : type2
..
..
;Fieldn-list : typen
;End
: استفاده ميش=ود كه مطابق زيرميباشدRecord از كلمه كليدي،راي س=اختن ركورد
Type
Student = Record
Name: String [10];
Family: String [15];
Age: integer;
Address: String;
End;
حال ميتوان در. استRecord از نوعStudent در اين تعريف
: برنامه تعريف كردvar
Var
S: Student;
دسترسي به فيلدهاي ركورد
براي دسترسي به فيلدهاي ركورد ازعالمت ' '.استفاده ميشود .يعني بصورتزير:
نام فيلد .نام متغير ركورد
برنامهاي بنويسيد كه ركوردي از نوع اعداد ايجاد كرده و مقادير
مثال:
ي كند.
آنرا مقداره
Type
Numbers = record
a, b, c = integer;
x, y, z = Real;
end;
Var
Num = Numbers;
begin
Num. a: = 2;
Num. b: = 3;
Num. x: = 2.5;
Num. y: = 3.5;
Num. z: = 10;
Write (Num.a + Num.b + Num.x + Num.y
+ Num.z);
End.
برنامهاي بنويسيد كه ركورد يك دانشجو را داشته باشد و با توجه
مثال :
به جنس او كلمه آقا و يا خانم را به همراه نام و نام خانوادگياش را چاپ كند.
Type
Student = record
;Id: integer
;]Name: string[10
;]Family: string[15
;Sex: char
;Age: integer
;End
Var
;Stu: student
Begin
Stu.id:= 80132;
Stu.name:='Ali';
Stu.family:='Ahmadi';
Stu.sex:='M';
Stu.sge:=18;
Case sex of
'M': write('Mr.');
'F': write('Mrs.');
end;
write(stu.name, ' ' ,
stu.family);
End.
بدست آوردن حجم يك ركورد
براي بدست آوردن فضاي اشغال شده توسط ركورد ابتدا بايد فضاي اشغال
شده توسط تماميفيلدها را بدست آورده و سپس باهم جمع كنيم.
مثال زير را درنظر بگيريد:
ype
nd;
ar
List1 = Array [1… 5] of integer;
List2 = Array [1… 5] of char;
Rectype = Record
A, B: Real;
6*2
C, D: String [10];
10+1
F: Array [1… 10] of Boolean;
G: list1;
2*5
1*10
x: Rectype;
. بايت فضا اشغال ميشود10+10+11+12=43
ركوردهاي تودرتو
فيلدهاي يك ركورد ميتوانند از هر نوعي باشد ،از جمله ميتوانند از نوع
ركورد ديگري باشند .در اينجا نيز مشابه قبل دسترسي به همان صورت
Type
ميباشد فقط به تعداد ركوردهاي تودرتو '.' ،پيش ميآيد.
Rec = record
زيرتوجه كنيد:
به مثال
a, b:
;integer
;c: char
x: Record
p:
;integer
q:
;integer
Var
r:
;Rec
دراينجا يك ركورد تودرتو به نام Recتعريف شده است كه متغير rاز آن
ميتوان
نوع تعريف شده است .سپس براي دسترسي به فيلدهاي a , b ,c
به صورت زير عمل كرد:
r.a
r.b
ولي براي دسترسي به فيلدهاي p ,qچون متعلق به ركورد xنيز هستند داريم:
r.x.p
r.x.q
آرايهاي از ركوردها
هنگاميكه ما تعدادي داده مشابه داريم ولي در هريك ،دادههاي مختلفي وجود
دارد ميتوانيم يك ركورد تعريف كرده ،سپس آرايهاي از آن تعريف كنيم.
pe
Student = record
;]Name: string[10
;Id: integer
;Age: integer
;End
;Arr_stu: array[1..10] of student
;S: Arr_stu
در باال ابتدا يك ركورد دانشجو تعريف شده است ،سپس به تعداد 10نفر
دانشجو تحت آرايه Arr_stuشكل گرفته است و سرانجام متغيري به نام S
از نوع آن تعريف شده است.
مشابه ساختار آرايه ،چيزي عوض نشده است و فقط هر عنصر آرايه ،يک
ركورد ميباشد كه داراي سه فيلد مطابق جدول فوق ميباشد.
براي دسترسي به آرایه فوق داريم:
S[1].name
S[1].id
S[1].age
S[2].name
S[2].id
..
..
..
ارسال ركورد به زيربرنامهها
ركوردها را ميتوان مشابه انواع تعاريف ساده ديگر به صورت پارامترهاي
متغير و مقدار به زيربرنامه ارسال كرد .ولي نوع برگشتي توابع نميتواند
از نوع ركورد باشد ،يعني حتم ًا بايد از نوع ساده نظير integer، charو...
باشد و از انواع تركيبي نظير ركورد ،آرايه ،مجموعه و فايل نميتواند باشد.
اگر بخواهيم ركوردي را بصورت پارامتر به زيربرنامه ارسال كنيم ،ابتدا بايد
آنرا در typeتعريف كرده و سپس ارسال شود وگرنه كامپايلر خطا صادر
ميكند.
دانشجو ايجاد30 را برايstu ميخواهيم برنامهاي بنويسيم كه ركورد: مثال
. به كمك زيربرنامه مقداردهي شده و چاپ شوند،كرده
Program test;
Const
no = 30;
Type
Stu-rec = Record
Name: string [10];
ID: integer;
Age: record
Day: integer;
Month: integer;
Year: integer;
End;
End;
Stu_arr=array[1..no] of
Var
Stu: stu_rec;
Procedure ReadStu(Var S: Stu_rec);
Var i: integer;
Begin
for i:= 1 to no do
Readln(S[i].name, S[i].id, S[i].age.day,
S[i].age.month, S[i].age.year);
End;
Procedure WriteStu(S: Stu_rec);
Var i: integer;
Begin
for i:= 1 to no do
Writeln(S[i].name,' ' , S[i].id, ' ' , S[i].age.day,'
' , S[i].age.month,' ' , S[i].age.year);
End;
Begin
ReadStu(Stu);
WriteStu(Stu);
End.
تمرينات
براي گونههاي حيوانات يك پارك نظير پرندگان وحشي ركوردي شامل
نام ،دسته ،محيط زندگي ،سن بسازيد .در نظر بگيريد كه در پارك 100
گونه از يك پرنده وحشي وجود دارد
(راهنمايي :آرايهاي از ركورد با فيلدهاي گفته شده بسازيد).
برنامهاي بنويسيد كه براي نگهداري تاريخ به صورت روز ،ماه و سال
براي 100سال بكار رود .در واقع به صورت تقويم باشد و جملهاي در مورد
آن تاريخ را نگهداري كنيد؟ (راهنمايي :آرايهاي 366تايي از روز بهمراه
آرايهاي از 12ماه و يك سال و يك رشته را به صورت يك ركورد در نظر
گرفته سپس براي 100سال بصورت يك آرايه صدتايي در نظر بگيريد).
فصل 14
ف ــايـلها )(Files
هدفهاي كلي
مفهوم فايل و انواع آن
موارد استفاده از فايلها
رفتاري
هدفهاي÷
:دانشجو پس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
در برنامهاش از فايلها استفاده كند..
براي برنامههاي با دادههاي زياد از فايل استفاده كند..
با فايلهای دادهاي و بايزي برنامهنويسي كند.
مقدمه
براي ذخيره دائمي دادهها از ساختاري به نام فايل ( )Fileاستفاده ميكنيم.
تاكنون همه عمليات الزم در حافظه اصلي انجام ميگرفت كه گذرا و فقط
به زمان اجراي برنامه و روشن بودن كامپيوتر بستگي داشت .ولي در فايلها
دادهها در فايلهايي قرار دارند كه حتي بعد از خاموش
چنين نيست ،بلكه
كردن كامپيوتر ،بعدها قابل دسترسي است.
فايلهاي متني ()Text
يك فايل متني از تعداد كاراكتر تشكيل شده است كه با يك اسم در روي ديسك
ذخيره شده است .چون فايل از نوع متني است ميتوانيد دادههاي داخل آنرا
مشاهده كنيد.
ساختار دادهها در يك فايل متني بدين صورت است كه تعدادي خط وجود دارد
كه به عالمت EOLNختم ميشوند و در انتهاي فايل نيز عالمت EOFقرار
دارد .طول خطوط نامشخص است و اندازه فايل ممكن است بسيار بزرگ يا
كوچك و يا تهي باشد.
طريقه ایجاد يك فايل متني
تعر=یف یک متغیر فایلی 1.
نسبت دادن اسم فایل به متغیر فایلی 2.
Rewriteایجاد فایل با دستور 3.
تعریف یک متغیر فایلی
;Name : Text
نسبت دادن اسم فایل به متغیر فایلی
Rewriteایجاد فایل با دستور
Assign(FileVar ,
) ’‘NameFile
Rewrite( FileVar
)
مثال :برنامهاي بنويسيد كه از ورودي 10عدد دريافت كند و آنها را
به ترتيب هر كدام دريك خط ازيك فايل خروجي بريزد و در انتها تعداد و
مجموع آنها را بنويسد.
r
;f: Text
;A: Array [ 1.. 10] of integer
;Sum, i: integer
gin
Sum: = 0;Writeln (' Enter 10 numbers:
For i: = 1 to 10 do begin
;)]Read (A [i
;]Sum: = sum + A[i
;end
;)'Assign (f, 'out.dat
do
For
i: = 1
to 10
;)]Writeln (f, A[i
;)Writeln (f, Sum
;)Close (f
End.
بعد از نوشته شدن اطالعات در فایل ،فایل باید بسته شود برای اینکار از
:روال زیر استفاده می شود
)Close(FileName
طريقه خواندن اطالعات از يك فايل متني
تعر=یف یک متغیر فایلی 1.
نسبت دادن اسم فایل به متغیر فایلی 2.
باز کردن فایل برای خواندن با 3.
Resetدستور
باز کردن فایل برای خواندن با دستور
) Reset ( FileName
دستور Readو Readlnبرای خواندن اطالعات از فایل بکار می روند .
م=يرود .ا=ينع=مل
Readlnب==ع=د از خ=وا=ندنداد=ه=هايم=ورد ن==ظر ب==ه س==طر ب==ع=د
ميباشد .ولي قبل از استفاده از اين دستورات بايد
راي Writelnنيز چنين
ايل متني براي خواندن يا نوشتن باز شود .دستور Resetفايل متني را براي
خواندن باز ميكند و مكان نما را ابتداي فايل ميبرد.
دستور Rewriteفايل متني را براي نوشتن در آن باز كرده ،و مكان نما را به
ابتداي آن ميبرد.
' ميخواهيم اعداد داخل فايلtest.dat' حال بافرض موجود بودن فایل متني
: را كه پنج تا هستند را از فایل خوانده باهم جمع كنیم
rogram usefile ;
ar
f: Text;
str1, str2: string; a, b, c, d, e: integer;
egin
Assign (f, ' Test. dat ');
Reset (f);
Readln (f, str1);
Readln (f, a, b, c);
Readln (f, d, e, str2);
Write (str2, ': ' , a + b + c + d + e );
Close (f);
nd.
برنامهاي بنويسيد كه يك فايل متني شامل چند جمله را از ورودي دريافت
: مثال
.كرده و يك كپي از فايل درخروجي بسازد
ar
f1,f2: Text;
str1,str2 : string ; ch : char ;
egin
write('Enter Input file: ');
readln(str1);
write('Enter output (copy) file:
readln(str2);
assign(f1,strl);
reset(f1);
assign(f2,str2);
rewrite(f2);
ميشوند و ترتيب براي
در اين برنامه ابتدا دو فايل به نامهايشان نسبت داده
خواندن و نوشتن باز ميشوند .سپس توسط eofشرط خاتمه فايل ورودي
يعني f1بررسي ميشوند و در يك حلقه تو در تو whileشرط خاتمه خطوط
كاراكترها از فايل ورودي خوانده شده و در
نيز توسط eolnبررسي شده و
فايل خروجي نوشته ميشوند.
while not eof ( f1 ) do
begin
while not eoln( f1 )
do
begin
read(f1,ch);
write(f2,ch);
end;
readln(f1);
writeln(f2);
end;
Close(f1);
Close(f2);
فايلهاي دودويي و نوعدار() Binary & Typed
ن نوع فايلها در زبان پاسكال از تايپهاي مختلف record ,array
read ,integer ,charو … تشكيل شده است كه نياز به پردازش متنوع
مرتبسازي ،جستجو ،حذف و… دارند .اين فايلها پس از ايجاد توسط
شبيه
رنامه ،قابل رؤيت توسط ويراشگرها نيستند ،بلكه به صورت كدهاي اسكي
ميباشند يعني دودويي ميباشند .نحوه دسترسي به اطالعات آنها نيز به
صورت تصادفي
( )Randomاست.
طريقه ایجاد يك فايل نوع دار
تعر=یف یک متغیر فایلی 1.
نسبت دادن اسم فایل به متغیر فایلی 2.
Rewriteایجاد فایل با دستور 3.
تعریف یک متغیر فایلی
Name : File Of
FileType ;
نسبت دادن اسم فایل به متغیر فایلی
Assign(FileVar ,
‘NameFile’ )
ایجاد فایل با دستورRewrite
Rewrite( FileVar
)
:نوعدار از انواع مختلف در زير آوردهشدهاست
نحوه تعريف يك فايل دودويي
Const n=100;
Type
Student = Record
Name: string[10];
Family: String[15];
Age: integer;
ID: integer;
end;
Sarray = Array [1..n] of
student;
:مثال
ل دودويي از نوع صحيح
ل دودويي از نوع ركورد دانشجو
فايل دودويي از نوع كاراكتر
Var
;Bf2: file of integer
;Bf3: file of student
;Bf1: file of char
ل دودويي از مجموعه Aتا Bf6: file of set of 'A'..'Z
;'Z
تايي) از ورودي خوانده10 برنامهاي بنويسيد كه تعداد رشته (حداكثر: مثال
.و در يك فايل دودويي بنويسيد
Const n= 10;
Var
Bf: file of strin[10]; Str: string
[10];
i: integer;
Begin
Assign (Bf,'out.dat');
Rewrite (Bf);
For i:=1 to n do Begin
Readln (str);
Write (Bf,str);
End;
Close (Bf);
كتابخانهاي پاسكال جهت كار با فايلها
در جدول صفحه بعد تمام روالهاي
آورده شده است كه به همراه توضيحات الزمه جهت كار با آنها ميباشد.
همچنين براي هر تابع و رويه محل مورد استفاده آن در ستونی مشخص
شده است .
رديف
نام دستور
عمليات مربوطه
فايلها
ي
متن
ي
فايلها
ي
نوع
دار
1
Assign
نام فايل را به متغير فايل نسبت
ميدهد.
+
+
2
Reset
فايل مربوطه را براي خواندن باز
ميكند.
+
+
3
Rewrite
فايل مربوطه را براي نوشتن باز
ميكند.
+
+
4
Read
خواندن از فايل
+
+
5
Readln
خواندن از فايل متني
+
×
6
Write
نوشتن در فايل
+
+
7
Writeln
نوشتن در فايل متني
+
×
11
Close
بستن فايل
+
+
+
12
Seek
انتقال وحركت مكاننمادر فايل
دودويي
×
+
+
13
Seekoln
مشخص نمودن رسيدن به انتهاي
خط فايل متني
+
×
×
14
Seekeof
مشخص نمودن رسيدن به انتهاي
فايل متني
+
×
×
15
Filefos
شماره ركو5رد از انتهاي فايل
×
+
+
16
Filesize
تعداد ركوردهاي فايل جاري را
برميگرداند
×
+
+
حذف يك ركورد از انتهاي فايل
×
+
+
18
Erase
براي حذف فايلها بكار ميرود.
+
+
+
19
Rename
براي تغيير نام فايلها بكارميرود.
+
+
+
20
Flush
محتويات بازفايل متني را به
ديسكت انتقال ميدهد.
+
×
×
Truncate 17
مثال های حل شده
. برنامهاي بنويسيد كه تعداد خطوط يك فايل متني را بدست آورد: مثال
Var
F: text ;
ch : char ;
str: string[20];
count: integer;
Begin
Write ('Enter the file name:
);
Readln(str);
Assign(f,str);
Reset(f);
count:=0;
While not eof(f) do
begin
While not eoln(f) do
Read(f,ch);
Readln(f);
count:=count+1;
end;
Write('the number of lines in file is:
',count);
End.
كتاب را در يك10 تعداد،كتابها در نظر گرفته
ركوردي از: مثال
.فايل نوع دار ذخيره كنيد
Const
n = 10;
Type
Booktype = Record
name: string[20];
ID: integer;
end;
Var
Bf: file of Booktype;
I , ID : integer;
name: string[20];
Book: Book type;
Begin
Assign (Bf,'book.dat');
Rewrite (Bf);
For I := 1 to n do
begin
Write ('Enter the name & ID of book:
');
Readln (name, ID);
Book.name:= name;
Book.ID:= ID;
Write (Bf, Book);
End;
Close (Bf);
End.
تمرينات
برنامهاي بنويسيد كه از يك فايل متني از اعداد حقيقي كه در سطرها و
ستونها مختلف قرار دارند ،ميانگين دادهها را بدست آورده و در مانيتور
چاپ كند.
برنامهاي بنويسيد كه در انتهاي يك فايل متني ،همان فايل متني را اضافه كند.
برنامهاي بنويسيد كه در يك فايل نوع دار از كاراكترها ،اطالعات آماري
هر كاراكتر را بدست آورده ،يعني تعداد هر كاراكتر را بدست آورد.
مث ً
ال كاراكتر ' 'Aبه تعداد 45تا و كاراكتر ' 'Bبه تعداد 36تا و…
فصل 15
تحليل الگوريتمها
هدفهاي كلي
مفهوم و تعريف الگوريتم=
مفهوم كارايي يك الگوريتم
مرتبه يك الگوريتم=
رفتاري
هدفهاي÷
:دانشجو پس از مطالعه اين فصل بايد بتواند
برنامه خود را تحليل زماني نمايد.
مرتبه الگوريتم را بدست آورد.
الگوريتمهاي بازگشتي را تحليل نمايد.
مقدمه
تحليل يك الگوريتم يعني ارزيابي روشهاي مختلف حل آن مسئله ،بررسي و
محاسبه بهترين و بدترين حالتها ،بصورتي كه با توجه به شرايط بهترين
حالت را بتوان انتخاب كرد .الگوريتم در واقع تعداد محدودي از دستورالعملها
می باشد كه بترتيب اجرا ميشوند و هدف خاصي را دنبال ميكنند
تعريف مرتبه يا پيچيدگي الگوريتم ( Oبزرگ)
براي بدست آوردن بدترين حالت اجراي يك الگوريتم
يا مرتبه پيچيدگي الگوريتم از
Oبزرگ استفاده ميكنيم و بنا به تعريف عبارتست
از )) f(n)=O(g(nو
ميخوانيم ) f(xاز مرتبه ) g(xميباشد ،اگر و تنها
)c 0,n n0 f (x) c.g(x
ميتوان با در ر
نظرگرفتن g(n)=nو c =3رابطه زیر
مثال n 2=f(n)+1 :
حاصل می شود :
)n>=3 <= cg(n)=1n+2f(n
ميباشد.
لذا ميتوان گفت ،پيچيدگي زماني ) f(nاز مرتبه ) O(n
بدست آوردن مرتبه الگوريتمها
براي بدست آوردن مرتبه اجراي الگوريتمها بايد به دقت بررسي شود و تعداد
تكرار آن الگوريتم بدست آورده شود .يعني در واقع تعداد تكرارها بدست
آورده شود و سپس با هم جمع شده و مطابق مثالهاي قبلي به پيچيدگي زمان
واقعي رسيد .براي اين منظور از الگوريتمهاي ساده شروع كرده و به پيچيده
ميرسيم.
حلقههاي ساده به شكل زير باشد:
فرض كنيد الگوريتمي داراي
;x:= 0
For I :=1 to n
do
;x:=x+1
كه در آن nتعداد ورودي ميباشد .يعني حلقه forبستگي به پارامتر nدارد.
برميآيد تعداد n-1+1تكرار يعني
همان طور كه از تعريف حلقه for
م=يب==اشد.
nت==كرار و=جود دارد و ل=ذا ق=طعه ب==رنام=ه ف==وقاز م=رتبه) O(n
: مرتبه تابع زير را بدست آوريد: مثال
Function fact ( n : integer ) :
integer ;
var
f,i: integer;
begin
f:=1;
for I := 1 to n do
f:=f*i;
fact:=f;
end;
تابع فوق فاكتوريل عدد nرا بر ميگرداند .همانطور كه ميبينيد تابع شامل
يك حلقه forساده بوده كه از يك تا nمتغير بوده و لذا nبار تكرار ميشود.
2جمله ساده نيز وجود دارد که زمان های ثابتی دارند.
بنابراین مرتبه تابع باال برابر است با :
)O(n
تمرينات
: پيچيدگي زماني توابع زير را بدست آوريد
1. f1(n) n 2n2 100
2. f 2(n) n3 nlogn n 2
3. f 3(n) 2n 5n logn!nn
4. f 4(n) logn
n 1
5. f 5(n) n2 logn nlogn (logn)!
: پيچيدگي زماني تابع زير را بدست آوريد
Function test( n : integer ) :
teger ;
var
i,x: integer;
Begin
x:=0;
for i:=1 to n do
x:=x+1;
for i:=1 to n do
for j:=1 to n do
x:=x+1;
test:=x;
پایان