امام حسن عسگری دارای 15 اسلاید

nothadi

صفحه 1:

صفحه 2:
© ORKKKKKKK ‏طراحی از‎ : ی : مدرسه ‎stad‏ کلاس

صفحه 3:
مام حسن عسکری(ع) در روز جمعه هشتم ربيع الثائيسال 757 هجرى قمرى به دنيا آمد. بدرش امام دهم حضرت امام هادی(ع) است. در مورد نام مادر آن‌حضرت که ام ولد نیز بوده گزارش‌های مختلفی وجود دارد. در برخی از منایع. نام اوه «حدیت». «توتن». یا «سلیل» ذکر شده است. بنابر نقلى. بيامبر اسلام(ص) در سخنى با مام علی(ع) از ولادت تمام امامان و از جمله امام يازدهم خبر داده و حضرتشان را جنين توصيف فرمود: #خداوند تبارك و تعالى در صلب امام هادى تطفداى قرار داد كه او را نزد خود “حسن" تاميد و او را همچون نورى در شهرها قرار داد. در زمين: خليفه و مايه ‎oj‏ امت جدّش نمود و هادى و راهنمای شیعیانش کرده نزد برورذكارش او را شفيع آنان نمود. خداوند او را مايه نقمت و عذاب مخالفان قرار داد و براى دوستانش و كسانى كه اورا امام خود بدانند. حججت و برهان گرداند» امام حسن عسکری(ع» پدر و پدربزرگشان به «بن الرضا» تیزمعروف بودند ۱ آن‌حضرت در سال ۲۳۴ ق و در حالی که دوسال بیشتر نداشتند به همراه پدر با فراخون متوگل, به سامرًا رفتند و بالاجبار تا آخر عمر بابرکتشان در همان شهر سکونت گزیدند امام حسن عسکری(ع) با نرجس (یا حکیمه) (دختر یشوعا؛ پسر قیصر روم که مادرش از ولادحوارتون و نسبش به شمعون وصی حضرت عیسی می‌رسد) ازدواج نمود. امام حسن عسکری (ع) تنها یک فرزند داشت که او همان حضرت مهدی منتظر(عج) و آخرین امام

صفحه 4:
امامت امام حسن عسکری(ع( حضرت امام هادی(ع) به یکی از اصحاب خود چنین نوشت: «ابو محمد فرزند من از نظر خلقت و آفرینش, سالم‌ترین افراد آل محمد. و حجتش از همه محکم‌تر. و بزرگ‌ترین فرزند و من بوده. و رشته امامت و احکام نزد او است. و تو آنچه از من می‌پرسیدی از او بپرس». شاهویه بن عبداله می‌گوید: امام دهم(ع) نامه‌ای بدین مضمون برایم نگاشتند که؛ «تو خواستی لز امام پرسش کنی و نگران اين موضوع هستی, ولی نگران نباش! خداوند مردم را پس از هدایت. سرگردان نمی‌کند ... اينك امام شما بعد از من فرزندم ابومحمد است ..». به هر حال بعد از شهادت امام هادی(ع) در سال ۲۵۴ ق. امامت شیعیان به مدت شش سال در دستان باکفایت امام عسکری(ع) بود. انشین

صفحه 5:
شهادت امام حسن عسکری(ع) بیشتر علمای شیعه بر این اعنقاد هستند که حضرت مسموم شده است و همچنین پدرش و ‎die‏ و همه امامان دیگر به شهادت رسیده‌اندو در این‌باره به آنچه از امام صادق(ع) و امام رضا(ع) روایت شده استدلال کرده‌اند که فرمودند: به خدا سوگند! هیچ کدام از ما نیست جز این که شهید می‌شود. حضرتشان در روز جمعه هشتم ربیع الاول ۲۶۰ ق به شها بعد از آن بود که شیعیان برای اقامه نماز در خانه آن‌حضرت جمع شدند و جعفر برلدر امام رسید. بازدهم. خود را برای پیش‌افتادن در نماز آماده می‌کرده كه ناگاه حاضران دیدند که نوجوانی آمده و دامن جعفر را گرفته و او را از کنار پیکر امام دور کرده و خود بر.ایشان نماز خواند و مردم نیز با او به آقامه نماز پرداختند و سپس محل را ترک کرده و ناپدید شد و مردم نفهمیدند که از کدام سو رفت.

صفحه 6:
سبب شهادت امام حسن عسکری(ع) فرزند عبیدالله بن خاقان می‌گوید: روزی برای پدرم که وزیر معتمد بود خبر آوردند که امام حسن(ع) بیمار است. پدرم با عجله خبر را به خلیفه داد. خلیفه به پنج نفر از معتمدانش - از جمله نحریر خادم - دستور داد که خانه حضرت را زیر نظر داشته باشند و طبیبی را مقّر کرد که هر صبح و شام از احوال ایشان آگاه شود. بعد از دو روز خبر آوردند که بیماری آن‌حضرت شدیدتر شده است. پدرم نزد حضرتشان رفته و به پزشگان دستور داد که از آنجا دور نشوند و از قاضی القضات نیز خواست که ده نفر از دانشمندان سرشناس را پیوسته نزد امام(ع) نگهدارد. به نظر می‌رسد تمام اینها صحنه‌سازی‌هایی بود که مرگ آن حضرت را طبیعی جلوه دهند. به هر حال. امام به شهادت رسید و در همان شهر سامرا و در همان خانه‌ای که پدرشان در آن دفن شده بود به خاک سپرده شد ‎٩‏

صفحه 7:
سيره عملى امام حسن عسکری(ع) جوانمردى ایشان تا اندازه‌ای بود که حتی به مخالفان نیازمند خود نيز كمك مىكردند. محمد بن على بن ابراهيم بن موسی بن جعفر(ع) نقل می‌کند: زمانی به تهی‌دستی مبتلا شده و زندگی برایمان دشوار شده بود. روزی پدرم(که بعد از امام هفتم(ع) فردی را به امامت نمی پذیرفت) به من گفت: نزد حسن بن على برویم؛ زیا او را به جوانمردی توصیف می‌کنند.به پدرم گفتم: مگر او را می‌شناسی؟! گفت: نه! راه که می‌رفتيم. پدرم گفت: کاش ایشان پانصد درهم به من بدهد تا دویست درهم آن‌را صرف پوشاک و دویست درهم را صرف پرداخت بدهی‌ها و صد درهم دیگر را هم برای مخارج زندگی به مصرف برسانم. من هم با خود گفتم: کاش سیصد درهم نيز به من می‌داد تا صد درهم را برای پوشاک و صد درهم را برای مخارج زندگی و با صد درهم دیگر مرکبی تهیه می‌کردم! وقتی به حضورشان رسیدیم. ایشان از پدرم پرسیدند چرا تاکنون نزد ما نیامده‌ای؟ پدرم گفت: با اين وضع خجالت می‌کشیدم خدمت برسم! وقتی خواستیم مرخص شویم. همان مقدار پول که آرزویش را داشتیم. به ما دادند... یه پدرم گفتم: آیا لیلی روشن‌تر از این برای امامت ایشان می‌خواهی؟ پدر گفت: من به آیین خود عادت کردم!

صفحه 8:
امام عسکری(ع) با وجود تمام محدودیت‌ها و کنترل‌هایی که از طرف دستگاه خلافت به عمل می‌آمد. یک سلسله فعالیت‌های ماند مخقیانه سیاسی را رهبری می‌کرد که از چشم جاسوسان دربار *داود بن اسود»» خدمتكزار امام(ع) كه مأمور هيزمكشى و كرم كردن حمام خانه بود. مىكويد: حضرتشان به من قرمود: «اين جوب را بكير و نزد عثمان بن سعيد ببر و به او بده». من جوب را راه مرا بست. سقا از من خواست حیوان را کناربزنم. من چوب را بلند كر نکستگی آن‌را تكاء كردي جتني يه تلمدها أفتاد که در ال چوب. حالى كه سقا مرا به باد فحثى و ناسزا كرفت فته روانه شدم. در راه به یک نفر سقّا برخوردم. قاطر او

صفحه 9:
وقتی به در خانه امام رسیدم. «عیسی» خدمتگزار امام. کنار در به استقبالم آمد و گفت: آقا و سرورت | | می‌گوید: چرا قاطر را زدی و چوب را شکستی؟ گفتم:نمی‌دانستم داخل چوب چیست؟ امام فرمود: «چرا كارى مى كنى كه مجبور به عذر خواهى شوى؟ مبادا بعد از اين جنين كارى كنى. اگر شنیدی کسی به ما ناسزا هم مى كويد راه خود را بككير و برو و با او مشاجره نكن. ما در شهر و ديار بدى به سر مى بريم؛ تو فقط كار خود را بكن و بدان كه كزارش كارهايت به ما مىرسد». قضيه نشان مىدهد كه امام(ع). اسناد. نامدها و نوشتههايى را كه ص ی بوده: در میان چوب. جاسازی کرده و برای عثمان بن سعید. که شخص بسیار مورد اعتماد و رازدارى بوده. فرستاده است و این کار را به عهده مأمور حمام که کارش هیزم آوردن و چوب شکستن و امثال اینها بوده و طبعاً سوء ظن کسی را جلب نمی کرده واگذار کرده است. ولی بر اثر بی‌احتیاطی او نزدیک بوده | راز فاش شود. ‎pl!‏ عسکری(ع) در مدت کوتاه امامت خویش با سه نفر از خلفام, عباس که هبریک ا: دیگم ‏بودند, معاصر بود. این سه تن عبارتند از ‎.١‏ المعترٌ ‏۲ المهتدی ‏۲ احمد المعتمد ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 10:
امام حسن و تربیت شاگردان شایسته امام حسن عسکری(ع) همانند سار ممان معصوم(ع) در زمينه تربيت شاكرد اهتمام خاصى داشث. جنائكه شيخ طوسى بيش از صد تقر از ياران و شاكردان أنحضرت را ياد كرده اسث. امام حسن عسكرى(ع) و نوشتن كتاب حضرت عسكرى(ع) علاوه بر تربيت شاكردان و تشويق نويستدكان, خود نيز دست به قلم برده و كتابها و ناممهلى می‌شود: برای توسعه علم و دانش و هدایت و راهتمایی جامعه از خود به يادكار كذاشته است كه به نمونههايى |: ۱. «تفسير القرآن» كه حسن بن خالد برادر محمد بن خالد أنرا تقل كرده است. كفتنى استه امروزه كتابى با عنوان «تفسير الامام العسكرى(ع)» موجود است كه عالمان رجال و حدیث بر آن نقدها درند و ن‌ر غر از نوشته اصلی می‌دانند ۴ کتاب «المنقبة» که مشتمل بر بسیاری از احکام و مسائل حلال و حرام است. laa امام حسن عسکری(ع) برای گسترش است ماند: امه آن‌حضرت به شبعیان قم که منن آن .بابويه» «اسحاق بن اسماعيل تبشابوری#نوشته است. هنگ تشیع. توسعه علم و دا در کناب هدایت و سازندگی, نمه‌های فراانیبه شهرها نوشته ثبت و ضبط شده ااست. همچتین نامه‌ای که آمامبه «علی بن

صفحه 11:
ازدواج امام حسن عسکری (ع) - امام حسن عسكرى عليه السلام با باتوی شایسته به نام «فرچس» ازدواج نمود که به نامهای دیگری چون «سوسن» یا «صقیل» و لیکه نیز نامیده شده است . او دختر «یوشما» پسر قیصر روم و از نوادگان «شمعون» یکی از حواریان مسیح علیهالسلام بود که به طریقی معجزهآسا از سوی خداوند برای همسری امام يازدهم بركزيده شد. هنگامی که «ترجس» در روم بود خوابهای شگفتانگیزی دید یکبار در خواب بيامبر عزيز اسلام صلى الله عليه و آله و حضرت مسيح عليه السلام را ديد كه او را به عقد ازدواج أمام حسن عسکری علیه السلام درآوردند. و در خواب دیگری. شگفتیهای دیگری دید و به دعوت حضرت فاطمه زهرا عليها لسلام مسلمان شد. اما اسلام خود را از خانواده و اطرافیان خويش بنهان ميداشت. تا آنگاه که میان مسلمانان و رومیان جنگ درگرفت و قیصر خود به همراه لشکر روانه جبهههای جنگ شد. «ترجس» در خواب فرمان یافت که بهطور ناشناس همراه کنیزان و خدمتکاران به دنبال سپاهی که به مرز د و او چنین کرد و در مرز برخی از جلوداران سپاه مسلمانانآنان را اسیر ساختند و بيائكة بداتتد او از خانواده قيصر است همراه ساير اسيران به بغداد بردند. میروند بره ين واقعه در اواخر دوران امامت امام دهم حضرت هادى عليه السلام روی داد . و كاركزار امام هادى عليه السلام نامهای را که امام به زبان رومی نوشته بود. به فرمان آن گرامی در بغداد به نرجس رساند و او را از بردهفروش خریداری کرد و به سامراتزد امام هادی علیه السلام برد امام آنچه را نرجس در خوایهای خود. دیده بود به او یادآوری فرمود: و بشارت داد که او همسر امام یازدهم و مادر فرزندی است که بر سراسر جهان مستولی میشود و زمین را از عدل و داد پر میسازد. آنگاهامام هادی علیه السلام نرجس را به خواهر خود «حکیمه» كه از بانوان بزرگوار خاندان امامت بود سپرد تا آداب اسلامی و احکام را به او بیاموزد و مدتی بعد نرچس به همسرى امام حسن عسکری علیه السلام درآمد.

صفحه 12:
حدیثی از امام حسن عسگری شما را سفارش مى كنم به تقواى الهى و بارسابى در دينتان و کار و کوشش برای خدا و راستگوبی و أذاى امانت به كسى كه امانتى به شما سبرده است. تيكوكار باشد يا تبهكار. و سجده طولانی و نیکو همسایهداری؛ زیر محمّد صلى الله عليه و آله براى اين امور آمده استددر ميان عشيرة هايشان. تماز بخوانيد. در تشييع جنازه هايشان. شركت ورزيد. از بيمارانشان. عیادت کنید. حقوق آنان, را ‎als‏ زیرا هرگاه فردی از شما در دینش, پارسا و در گفتارش, راستگو باشد و امائت را ادا کند و با مردم خوشخویی کند. گفته شود: این شیعه است و اين, مرا شاد می سازد ازخدا بروا كنيد و مايه آراستكى ما باشید. نهباعث ننگ و زشتی, هرگونه دوستی را بای ما جلب کنید و هرگونه زشتی را از ما دور سازید؛ زیر هر خوبی که در حق ما گفته شود. ما اهل آن هستیم و هر بدی که دربره ما گفته آيد. نه چنانيم. ما را در کتاب خداء حقی است و با رسول خدا, خويشاونديم وخداوند. ما را پاک شمرده است و جز ماء هر کس چنین ادعایی کند. دروغ گوست. خدا و مر راء فراوان ياد كنيد و بسيار قرآن بخوانيد و فراوان بر بيامبر صلى الله عليه و آله صلوات فرستيده زيرا صلوات بر رسول خدا صلى الله علي و آله ده ثواب دار آن جه را به شما سفارش كردم باس داريد. شما را به خدا مى سبارم و بدرودتان مى كويم.

صفحه 13:
امام حسن عسکری(ع) و تناقض قرآن اسحاق كندى كه أز فيلسوفهاى زه ‎ses bye‏ خود بود. مخفیانه وبا جدیّت به نگارش کتابی به نام «نناقض القرآن» يكى إز شاكردان او خدمت امام رسيد. حضرت عسكرى(ع) فرمودند: «يك مرد توانا ميان شما وجود ندارد كه بت راز سوگرم شدن يد غران بار طردة» لو كفت ما از شا ردان اين مرد هستيم جطور مى توانيم در اين مورد با کار دیگری بر او اعتراض نمائيم؟! امام(ع) فرمودند: «مى توانى آنجه به تو مىآموزم به او برساتى؟» جواب داد: آرى. فرمود: #مىروى بيش أو خيلى به او محبت مى كنى و در كارى كه اشتفال دارد به او کمک خواهى كرد. وقتى به تو انس كرفت و با او نزديك شدى. مى كويى يك سؤال برايم بيش آمده اكر اجازه ‎ge‏ يريسع او توعد گنت ولت رأ برس بأو يكوا آيا اين لمكان وجود خإرة ك قرآن ييا لو بف كويد منظورم از اين سخن غير آن جيزى است كه تو كمان كردداى! استادت جدين امكانى را تأييد خواهد ‎fs allan gl Sale gs waged lye yal gape‏ آنچه و خیل گردمای را رده کرد باشد. شاكرد بيش استادش كندى رفت و مدتى يا أو همساز شد تا بالآخره اين يرسش را مطرح ساخت .. كندى بعد از بذيرفتن اشكال از شاكردش برسيد كه اين اشكال كار خودت نيست و آن را از كه آموختهاى؟! و بعد از آنكه فهميد كه امام عسكرئ(ع) اين توصيه را به شاكردش كرده بوف. تمام آتجه نوشته بوذ را سوزائد.

صفحه 14:
امام حسن عسکری(ع) و اما بعد از او ابو الاديان مئكويد من در خدحت امام مسكرئزع) كار مىكردم و نوشتههاء بستربیماریبودبه خدمت اما رسیم اشانتام‌هیی نوشت و قرمود: یه را به دلن برسان, چهاده رور سقرت طلوق: می‌کشد و روز پانزدهموارد سار می‌شوی در حالی كه از منزل من صداى شيون مىشنوى و مرا روی تخته غسل می‌بینی» و را به شهرها میبدم هنگامی که آنحضرت در ابو الاديان مىكويد: عرض كردم اكر اين اتفاق براى شما بيفتد امام بعد از شما جه كسى خواهد بود؟ المام(غ) فرمود: #هر كس جواب نامدهاى مرا از تو خواست او يغد از من امام است». ابو الاديان: تشاتهاى بيغزائيد. ‎depp‏ #هر كس بر من نماز خوائد او قائم بعد از من لسث» ‎ ‏ابو الاديان: تشاتداى ديكر بيغزائيد. ‏امامزع): ههر کس به آنچه در کیسه وجود دارد خبر داد و قام عد از من هست» ‎ ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 15:
ابو الادیان: هیبت آن‌حضرت مانع شد که من بپرسم در کیسه چیست؟ من نامدها را به مدائن رساندم وجواب أنها را كرفتم و جنانجه فرموده بود روز بانزدهم به اما برگشتم و در خانهاش صداى شيون بود و تعدادى از شيعيان مشغول غسل دادن ايشان بودنده نائئهان ديدم جعفر برادر امام بر ماهتا و یمه کرد و بجع عد و أو زا تدليث تند وبه أدلست تهنيت م ىكويدد با خود فتن ‎ee‏ از است پس امانت باطل است؛زیا می‌دانستم که چنفر شراب می‌نوشد و قمار می‌کند و طتبهر هم مى ندا من تؤديك أو رفتم و تسليت كفتم و تهنيت دادم و جيزى از من نبرسید سپس شخصی بیرون آمد و كفت: يا سيدى برادرت كفن شده است برخيز و بر او نماز بخوان. جعفر بن على با جمعى از شيعيان كه اطرا ‎bas ji de Gar oe pad a Aaah Gh) 4 aS Lhe sf ay‏ تبرت کف كرد يود جطقر ‎led cae ay atl Seg de‏ الله ابر کف کودکی کندمگون و منم موو پیوستهقنان از اطاق بيرون آمد و رداى جعفر را عقب كشيد و كفت: «اى عموا من سزاوارترم كه به جنازه يدرم نمازكزارم عقب ایستاه جمفزیا وی هرهم رنک وردعقب ایتا و آن روک ‎py St gle‏ تما شاد و ‎em pel‏ ‎Vay Gh RS iE Gia caps gy SB OER‏ وان مها ‎a6 phil‏ با تواست» نها اب وی دادم و با خود کفتم: ین دو ‎pe AL‏ لزه ‎chy ghar‏ که داشت ناه و فراد م‌کرد و از دست أن كودك مىناليد. حاجز وشاء به او كفت: أن كودك كه بود؟! كفت: به خدا سوكندا من تا كنون نه لو را ددم و ند وا مي‌شناسمنا هنز تحشته بودیم که عند مقر أر قم أسسدي اررحلت لماع ‎al ghia‏ ‎Say al needs ley gad‏ کنر سوى جتيفر ون هلى فوس تفلف قميان در و تام کزده و نهر داشتند که تمه‌ه و امولی ام است. بو امه‌ها از کیست و چقدر مال در این کیسه‌ه است؟ جعفر ازجا پیط و جامدهاى خود را تكانيد و كفت ازما علم غيب مى خواهيد؟! خادمى از ميان خانه بيرون شد و به أنها كفت تاندهاين كه با شما انت إز فلان و فلان ات وهر هميان هزار لشرقي أست. أنه تأممها و الول را به عننت لق مهرد و ‎eg Sg] EM‏ که تور بای ار انا فرساده است و ما

39,000 تومان