صفحه 1:
صفحه 2:
صفحه 3:
ارکان
رکن : عبارت است از جسم بسیطی کهبه غیر از
خود تجزیه نمی شود و تشکیل دهنده اجزای تمام
موجودات بوده و تعداد آنها چهارتاست.
© © © ©
Sat Sie گرموتر سردوتر سردوختگ
های لولیه
إبجاد لطاقت-. ايعاد تعتفل-. ابجاد تفانی "ایجه بادری
فى لش سبك eeu) igs a
وظایف yee? Me ES, SE
Ge اطافك ١ تراصام
وسكي
سیک وگن کیت مت است هد ایام
lle ee Se, درآ منموی
حي كه سكن سير 7
ae کی هو وان مسري
جستی که منگینی طع داد :خاک متسر
صفحه 4:
eee ©
امزجه
مزاج : کیفیت یکسان و جدیدی است که
در نتیجه آمیختن ارکانبا یکدیگر و فعل و
انفعال آنها به وجود می آید.
در جهان آفرینشبی نهلیت مزاج داریم چرا که
نسبت امیختن عناصر چهارگلنه با هم متفاوت
است به همین دلیل است که هیچ دو شخصی
كسان ليسستنه: Pip Gil Salas
شخص نمی تواند کاملا یکسان باشد.
انواع مزاجها:
) معتدل
۲)غیرمعتدل:
الف) مفرد: گرمسرد,خشک,تر
ب)مرکب: گرم و خشک.گرم وترسردوترسردوخشک
صفحه 5:
All
لا خلط: جسم روان و مرطوبی است که غذا
نخست بار بدان تبدیل می شود. ما
8 (se 6۵ 8 [1 1
تعادل اخلاص سس مهمی در
بسیاری از بیماریها به علت عدم تعادل اخلاط 9
حاصل می شود. A
1
© کیفیت اخلاط: ۱
0 صفرا گرم و خشک 3
0 سودا: سرد وخشک ۳
۰ حون ۱ ries
2 سرد ویر
سور
صفحه 6:
۵ + هع هشع
۰
اعضاء
اعضاء: اجسامی هستند که از نخستین
امتزاج اخلاط پدید مى آیند.
هر عضوی دارای مزاجی است که برازنده
آن عضو می باشد.
اندامهای دارای مزاج گرم به ترتیب :
قلب-خون-كبد-كوشت-ماهيجه -طحال -كليه-
شريان-وريد- يوست معتدل كف دست
اندامهاى داراى مزاج سرد به ترتیب :
بلغم -بيه -جربى -مو-اسستخوان -غضروف -رباط -وتر -
غشاها-عصب-تخاع -مفز-پوست
اندامهای دارای مزاج خشك به ترتیب :
مو-استخوان-غضروف -رباط -وتر-غشا- شربان سورید-
بلغم-خون-جربى-بيه-مغز-نخاع-كوشت يستان و
بیضه ها -شش-جگر -طحال -کلیهسماهیچه ها -پوست.
بتصوير شساتيك بود و ترتيب الويت مزاج انلمها درست نمى با
صفحه 7:
ارواح
روح : ارواح جمع روح است و منظوراز
آنها اجسام لطیفی هستند که ازلطافت
بخارهای اخلاط بوجود می آیند.
تقسیمات ارواح :
روح طبیعی: جایگاه ن در کبد است وتوسط
وريدها در بدن منتشر شده وظيفه كن تغذيه و
رشد ونمو بدن است.
روح نفسانی : جایگاه آن در مغز است وتوسط
اعصاب در بدن شده وظیفه لن حس
وحركت و تدا
روح حيولنى : جايكاه آن قلب است و توسط
شريانها دربدن منتشر شده وظیفه آن رساندن
De روج روج طبی می بت که بر حطهجسم ات و در
علوم طيعى مورد بحث قرار مى كيرد
صفحه 8:
قوا
ال قوه : قوا جمع قوه است وبه معنى
نیروهلیی است که موجب فعل و انفعالات
دز بدن می شوه
تقسیمات و وظایف قوا:
قوای طبیعی : تغذیه بافتها و اندامها
قوای نفسانی : حس و حرکت وتدبیر
قوای حیولنی: آوردن نسیم موافق و دور
کردن بخارهای دخانی-خوف وغضب
صفحه 9:
قوای طبیعی
تقسیمات و وظایف قوای طبیعی:
) مخدومه:
للف) غاذبه-نامیه : بقای شخص (آماده
كردن غذا -رساندن كن براى افزونى نشو
ونما)
پامولنه-مصوره: بقای نوع (سداین
منی-نقشه اعضاء و شکل دادن به آنها)
۲)خادمه :
الف) جاذبه: جلب نفع
ب)ماسکه: نگهداری مواد
ج)هاضمه : ایجاد قوام شایسته در غذا
د)دافعه : رفع مواد غير لازم از بدن
صفحه 10:
e+e *# OR
ع + © # #
قواى نفسانى
تقسيمات ووظايف قواى نفسانى:
١)قواى مدركه :
الف)قوای ظاهری: حواس پنجگانه
ب)قوای باطتی :
حس مشترک : درک صور محسوس
قوه خیال : حفظ صور محسوس
متصرفه : تصرف در صور محسوس و معانی
آنها
قوه وهم: درک معانی جزئی مربوط به
محسوسات
قوه حافظه: حفظ معانی غیر محسوس
۲)قوای محرکه :
الف)باعثه: انگیزه جلب منفعت یا دفع ضرر
ب)فاعله: بکارگیری عضلات در اجرای
دستورات قوه باعثه
۲قوای مفبزه: علییرانورو فخیشت
صفحه 11:
افعال
ال افعال : به نتیجه حاصل از عملکرد قوا
می گویند.
© هدف از وجوة تغامی امور طبیعيه آن استا که
بيك فعل بطور صحیح و کامل انجام بگیرد.مثلا
چشم توائقی درست دیدن بیدا کندویا مفلات é
با هماهنگی یکدیگر باعث ایجاد حرکت شوند.
9 اهمیت افعال: fi ۵
امور طبیعیه یک زنجیره به هم پیوسته است که 1
صحت و تعادل تعام قسعتهای این زنجیرهبرای ۰ 13
رسیدن به یک عملکرد صحیح لازم است. از سا 2
اختلال در فعل و عملکرد هی توان به سیب 3
احتمالى لن و اختلال در قوا-ارواح-اعضاء- —
اخلاط و مزاج پی برد.