صفحه 1:
Corporate Governance
صفحه 2:
عنوان
مراحل استفاده
صفحه 3:
حاکمیت شرکتی به رابطه شرکت و سهامداران محدود میشود. اين الگویی قدیمی است که در قالب
نظریه نمایندگی بیان میشود. در آن sow طیف, حاکمیت شرکتی را میتوان به صورت شبکهای از
روابط در نظر گرفت که نه تنها میان شرکت و مالکان آنها (سهامداران) بلکه میان شرکت و تعداد
زیاده از دینقعان از جمله کازکنان. مشتریان, فروشندگان. دارندگان اوراق فرضه
چنین دیدگاهی در قالب نظریه ذینفعان دیده میشود. راهبری شرکتی یا راهبری ب
شرکتی یا حاکمیت بنگاه, طبق تعریف ارائه شده از سوی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی, عبارت
است از رویهها و فرایندهایی که طبق آنها سازمان هدایت و کنترل میشود. ساختار راهبری شرکتی
توزیع حقوق و مسئولیتها بین فعالان مختلف سازمان - مثل هیثت مدیره, مدیران, سهامداران. و
دیگر ذینفعان - را مشخص میکند؛ و قواعد و رویههایی را برای تصمیمسازی معین میکند. به عبارتی
حاکمیت شرکتی, بر رولبط میان ذینفعان یک شرکت حکومت میکند تا سهامداران دارای سود پیشینه
شوند و در عین حال منافع همه ذینفعان برآورده شود. مهمترین این ذینفعان سهامداران, اعضای هیئت
مدیره و مدیرعامل شرکت هستند. طبق نشریه اصول حاکمبت شرکنی سازمان همکاری و توسعه
اقتصادی Solis Lol Yass (OECD) راهبری شرکتی عبارتند از : - اطمینان از مبانی یک چارچوب
راهبری شرکتی اثربخش؛ - حقوق سهامداران و کارکردهای مالکیتی کلیدی؛ - رفتار عادلانه با
سهامداران؛ - نقش ذینفعان در راهبری شرکتی؛ - افشا و شفافیت؛ - مسئولیتهای هیئت مدیره.
"تریکلر" در سال 1994 سه وظیفه حاکمیت شرکتی را اینگونه بیان میکند: 1- شکل دادن به وظای
و عملکرد شرکت (در راستای تاثیر در ماموریتهای شرکت) 2- شکل دادن به کاراییها (کمک به
افزایش عملکرد سازمان) 3- تطابق وظایف (با ماموریتها و استراتژی) البته "حاکمیت شرکتی*
دارای معانی مختلف دیگری نیز میشود که تعاریف و توضیح بالا جامع همعی این تعاریف هستند.
رژیمهای حاکمیت شرکتی بین کشورهای مختلف, متفاوت است. اما در هر کدام از این رژیمها سه
مسئله به صورت خاص وجود دارد: 1- ساختار اعضا 2- عضویت اعضا 3-وظایف و مسئولیتهای اعضا
صفحه 4:
صفحه 5:
صفحه 6: