صفحه 1:
ae
Lay slgilwl
اين د Ke 8
كمي و بگذارید ° ۷ با دقت بخوانيد
چيزهاي زيادي ۳ مي Lisle.
os aad
صفحه 2:
First Lesson
پس از چند ماه در دانشکده
اام لك
ازآنجاییکه دانش آموزخوبي بودم
سریعاً به تمام سوالات پاسخ
Neca etter) ۱[
...آخر اين بود
0 crorsuiy eli
بود؟
صفحه 3:
پاسخ نامه را بلند کردم ولي به سوال آخر
0
SOE esr See Bye
پرسید که استاد سوال آخر باید حتما پاسخ
داده شود؟
in hrer pee ا ل ل
PS RCR SOT TEP SEBS)
.اي مهم هستند
First Lesson
صفحه 4:
First Lesson
oY Cup ا vevt] D-S) ETT
سلام کنند.
30
Foy Sees
سپس دنبال این رفتم که نام
00 ا ۱
.اوماریانا بود
صفحه 5:
Second Lesson
دريك شب باراني وطوفاني زني
غيرسفيديوست كنارجاده ايستاده
بود.
0 ا Mater] cy
20 Dy] ne PRS POR er)
.اوبه رهگذران علامت مي داد
صفحه 6:
Second Lesson
EOS Ser rene es See
كشمكشهاي نزادي كه باعث جدايي امريكا
a Pence Cot PERT =O eins
.كند
اوزن را به يك محل امني برد ويك
تعميركارماشين صدازد سپس براي او يك
تاكسي گرفت.به نظرمي رسید که زن
COTS S< Te Ory rere
.اورا روي يك کاغذ نوشت
صفحه 7:
اك
.نفردرب خانه مرد رازد
0 49 rasi Lgl
SPE eO CT ASC Everts
يك تلویزین رنگي همراه با يك
یادداشت , که در آن زن ازاینکه
اورا در آن شب کمك کرده بود
.تشک رکرده بود
Second Lesson
صفحه 8:
Second Lesson
0 meres eer
.کاملاً خیس کرده بود
از شما متشکرم از اینکه توانستم
بيش شوهرم موقعي كه در حال
ed ا
0006
درحق من كرديد بركت ونعمت
.بدهد
۳
“خانم كينك كل
صفحه 9:
Third Lesson
جند وقت ييش زماني كه بستني خيلي كران
نبود يك يسر ده ساله به يك كافي شاب رفت
موقعیکه
نشست از گارسون
پرسید ليمت بستني گردوبي چند اشت ۶
. اوكفت )© سنت است
.پسرا زجییش پول درآورد وآنرا شمرد
صفحه 10:
Third Lesson
سپس پرسید قیمت بستني ساده چقدر است؟
آنجا افراد ديگري بودند که منتظربستد
بودند.كارسون در حاليكه كمي بداخلاق وبي
:حوصله بود با تندي گفت
۱
,شمرد وگفتلطفاً يكبستنيسادم بدهيد
صفحه 11:
Third Lesson
كارسون بستني را همراه با صورت حساب
براي او برد .پسر بستني اش را خورد
.وپولش را به صندوق پرداخت کرد
ل 002
eee B-2oe SOBs ۱
.سنت بابت انعام براي او گذاشته بود
0000 ET lee Core
Prey er ee ee eger
صفحه 12:
۱۳۰۱۵ Sic
عاشق باش آنگونه که هیچ كسي شما را
ناراحت نمي کند.
| Cae Be
RG
بخوان آنگونه كه هيج كسي صدايتان رأ
ae
Teas) ۱
cul,
كمي وقت بگذاريد واين داستانهای زيبا
را با دقت بخوانيد
مطمئنا ً چيزهاي زيادي را مي
فهميدودرك
......مي كنيد
First Lesson
پس از چند ماه در دانشكده
.پزشكي استاد تستي را به ما داد
ازآنجاييكه دانش آموزخوبي بودم
سريعا ً به تمام سواالت پاسخ
دادم به غير از سوال آخر.سوال
...آخر اين بود
نام پيشخدمت آموزشگاه مان چه
بود؟
First Lesson
پاسخ نامه را بلند كردم ولي به سوال آخر
جواب ندادم.قبل از اينكه كالس تمام شود
دانش آموز ديگري درمورد سوال آخر
پرسيد كه استاد سوال آخر بايد حتما پاسخ
داده شود؟
استادجواب داد البته .شما افراد زيادي را
درزندگي تان مي بينيد .تمام آنها تا اندازه
.اي مهم هستند
First Lesson
شما بايد به آنها توجه داشته
اگر يك لبخند
باشيد حتي
ساده داشته باشند يا فقط
سالم كنند.
هرگز اين درس را فراموش
....نكردم
سپس دنبال اين رفتم كه نام
پيشخدمتمان را بفهمم .نام
.اوماريانا بود
Second Lesson
دريك شب باراني وطوفاني زني
غيرسفيدپوست كنارجاده ايستاده
بود.
ماشين اش خراب شده بود
وشديدا ً به كمك نيازداشت.
.اوبه رهگذران عالمت مي داد
Second Lesson
مردجوان سفيدپوستي بدون توجه به
كشمكشهاي نژادي كه باعث جدايي امريكا
در دهه 60شده بود ايستاد تا به او كمك
.كند
اوزن را به يك محل امني برد ويك
تعميركارماشين صدازد سپس براي او يك
تاكسي گرفت.به نظرمي رسيد كه زن
خيلي عجله دارد.اما از اوتشكركرد وآدرس
.اورا روي يك كاغذ نوشت
Second Lesson
پس از هفت روز ازآن جريان يك
.نفردرب خانه مرد رازد
اوبا تعجب ديد كه پيكي است كه
.بسته اي كوچك به اوداد
يك تلويزين رنگي همراه با يك
يادداشت ،كه در آن زن ازاينكه
اورا در آن شب كمك كرده بود
.تشكركرده بود
Second Lesson
شما زماني آمديد كه باران مرا
.كامال ً خيس كرده بود
از شما متشكرم از اينكه توانستم
پيش شوهرم موقعي كه در حال
مرگ بود برسم
خداوندبه شما بابت كمكي كه
درحق من كرديد بركت ونعمت
.بدهد
ارادتمندشما
“خانم كينگ كل
Third Lesson
چند وقت پيش زماني كه بستني خيلي گران
نبود يك پسر ده ساله به يك كافي شاپ رفت
موقعيكه پشت ميز نشست از گارسون
پرسيد :قيمت بستني گردويي چند است ؟
.اوگفت 50سنت است
.پسرازجيبش پول درآورد وآنرا شمرد
Third Lesson
سپس پرسيد قيمت بستني ساده چقدر است؟
آنجا افراد ديگري بودند كه منتظربستني
بودند.گارسون در حاليكه كمي بداخالق وبي
:حوصله بود با تندي گفت
س??نتا?ست.پ???سردوباره? پ???ولشرا 35
.ش??مرد وگ?فتل??طفاً ي??ك ب???ستنيس??اده? ب???دهيد
Third Lesson
گارسون بستني را همراه با صورت حساب
براي او برد .پسر بستني اش را خورد
.وپولش را به صندوق پرداخت كرد
وقتي گارسون ميزراتميز مي كردشروع به
گريه كردن كرد.....در گوشه بشقاب 15
.سنت بابت انعام براي او گذاشته بود
پسر به جاي بستني گردويي ،بستني ساده
!گرفت تا بتواند به او انعام دهد
:يك نفر يك موقعي مي گفت
كاركن آنگونه كه نيازي به پول نداريد.
عاشق باش آنگونه كه هيچ كسي شما را
ناراحت نمي كند.
برقص آنگونه كه كسي شما را تماشا نمي
كند.
بخوان آنگونه كه هيچ كسي صدايتان را
نمي شنود.
زندگي كن آنگونه كه بهشت برروي زمين
.است