صفحه 1:
براى بار جندم عزم كربلا كرده بوداهر چند وقت یکبار دلش برای خاک
کربلا که هنور بوی تازه ی شهدا را میدهد تنگ میشود و حالا دوباره در راه
al. » قدم برمیدارد
خستگی امانش نمیدهد و به قول امروزی ها شیطونه بهش میگه : يه جند
یر بخواب!اما از آن گذشته شوق دیدن گنبد پر از عشق و زرق و
» .برق امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) به او فرصت استراحت نمیدهد
کمی گذشته است و او با سیدی آشنا شده است.تا قبل از آشنایی با او
آرام و قرار نداشت شت اما همین که به چهره او نگاه میکند آرامش خاصی
سرناسر روحش را فرا میگیرد.ساعت ها گذشته و در اين زمان آنها حسابی با
إجه شد که سید فرد بسیار عالمی است و با توجه به
آنها شکل گرفته او میخواهد از فرصت استفاده کند و
«.سوال هایش را از او پپرسد
سوال هایش را یکی پس از دیگری میپرسد و سید با دانایی تما
تى انها اس دهدب شور الكت به دهان بيد كاه ميكند.و
حالا نوبت به سوال اصلى رسيده؛سوالى كه سالهاست ذهنش را دركير كرده
است.او از سيد عالم ميبرسد:آيا در زمان غيبت كبرى امكان ملاقات با اما
زمان(عج)وجود دارد؟و در همین هنگام تازیانه از دست او می افتد.سید با
توازنی غیر قابل وصف تا را به او میدهد و میگوید: چطور ممکن نیست
وقتی دستان او در دستان توست؟ناگهان چشمانش سیاهی میرود؛فراموش
ميكند كه دقيقا كجاست و به كجا ميرود و بعد به زمين می افتد و جند.
«.ساعت بعد به هوش مى آيد و هركارى ميكند كه دوباره به آن زمان بركردد
آرى!ابومنصور جمال الدين حسن بن يوسف بن مطهر حلی, معروف به علامه
حلى جزء محدود افرادی است که لیاقت دیدار با امام عصر(عج)را داشته
است و مطمتنا این آرزوی هرکسی است که نه تنها سعادت یاری کردن امام
را بلکه سعادت و لیاقت دیدار با امام زمان را داشته باشد و اين موضوع بر
كسى يوشيده نيست كه هنوز براى هيجكس دير نيست؛ يس بهتر است تا
«!دیر نشده است دست به کار شویم
صفحه 2:
خودارزیابی
چراعلاه با وجود خستگیس یار یه راهشادله می
داد
چرا علاسه. آنسول ایا از لمام زماراعج) پرسیید؟.
امام زمان علا | برای ملاقات انتخا 5
Lb فان امه حلی را رای ت انتخاب کرده بود
قالب شعر به شکل شعر گفته میشود که بر دو نوع است: شکل
ظاهری و شکل درونی (یا شکل ذهنی). شکل ظاهری که شامل وزن یا
بیوزنی, تساوی مصرعها و یا کوتاهی و بلندی آنها, قافیهها - در
صورتی که قافیهای وجود داشته باشد- و صداها و حرکات ظاهری
.کلمه میشود
: مثنوی
شعری است بر یک وزن با بیت های مصرع , که هر بیت قافیه ای
جداگانه دارد . و چون هر بیت دارای دو قافیه است آن را مثنوی
( مزدوج يا دوتايى) ناميده اند . شعرى كه در ان هر افيه هايى
.مستقل و جدا از ابیات دیگر داشته باشد مثنوی ,یا دوگانی نام دارد
مثنوی به سبب امکان نوکردن قافیه در هر بیت برای سرودن منظومه
های بلند مناسب تراست. مثنوی از قدیمترین قالبهای شعر فارسی و
مخصوص زبان فارسی است و در همه ادوار از آن استفاده می شده
. است
Jie:
ابيات غزل بين 5 تا 10 ييت دارد و دو مصراع اولين بيت و مصراع دوم
.بقيه اببات هم قافيه اند
شعرى است بر يك وزن ويك قافيه به طورى كه مصراع اول بيت
. نخست , با همه ی مصراع های دوم ابيات ديكر هم قافيه باشد
ar مد tS oy A Ole AK
او
صفحه 3:
قصیده : ِ
شعری است که مصراع اول و مصراعهای زوج آن با هم هم قافیه
است و تعداد ابیات آن از پانزده بیت بیشتر است (تاأ هفتاد و
هشتاد پیت)
قالب شعری است که از دو ببت با قافیه هایی در مصراعهای
اول ,دوم و چهارم درست شده است.
رباعى : 1
"رباعی" از کلمه ی "رباع" به معنى "جهارتايى" كرفته شده است.
"رباعی" شعرى است جهار مصراعى كه بر وزن "لاحول و لاقوة
الاباللة" سروده مى شود. _
سه مصراع اول رباعی تقریباً مقدمه ای برای منظور شاعر هستند و
حرف | در مصراع چهارم گفته می شود.
قالبی ویژه ی شعرهای ایرانی است که چهار مصراع دارد و معمولا
مصراع سوم آن قافیه ندارد. محتوای رباعیها بیشتر عارفانه, عاشقانه
یا فلسفی است. خیام بزرگترین رباعی سرای جهان است.
baie
ترجیع بند :
غزل هايي است هم وزن با قافیه های متفاوت که بیت یکسان
مصرعی آنها را به هم میپیوندند. به هر غزل یک «خانه» یا «رشته»
و به بيت تكرارى ميان انها «ترجيع» يا «برگردان» میگویند.
قالب ترجیع بند ویژهی شعر فارسی است. درون مایه های ترجیع
بند عشق, مدح و عرفان است.
مسمط : ِ
شعری است که از رشته های گوناگون پدید میأید. قافیه ی رشته
ها متفاوت است و در هر رشته همه ی مصراع ها به جز مصراع آخر
هم قافيهاند. به هر بخش رشته میگویند و به مصراع آخر هر رشته,
.بند گویند. در ضمن تمام بندها با هم هم قافیه میباشند
صفحه 4:
گفت و گو
عااه حلیدوبار سعاد.تدیدار با لمام عصر(عج)را داشته.
استهرباره اولینبار که با هم دیدار داشتند با هم گفت
.و كوكنيد
.درباره بينؤير كفو كو كنيد
حشم آلوده كجاءديدن دلدار كجا
کهلوقیف رخ يار كجا
دل سرگشته
حرفهیجدولرا به گونه ارب 4 هم بپیوندید ک1(4
زد دیاز 355555552
ol
ف
3
ص
تت
ار
€
a
0
— >»
س
J
۰
ها ها
2
3
9
G
eG &e
ars
ن we
ار
=o
ن
Cac Cac ما
6
۳"
ع
J
1
د اه
م
١
.كلمةٌ مناسسيا باتوجّه به متندر سلنتخابک نید(2
حالا دوباره در راه آن قدم....»(برداشت,برمید ارد, برخواهد
داشت)
یه چند ساعت...بخواب!(بگیر برو,بزار)
صفحه 5:
حکایت
مردی در قریه دقوسا که یکی از قریه های کنار نهر فرات
بزرگ است , ساکن بود . نا ام آن مرد نج و لقبش اسود بود و
أو از اهل خير و نيكى وصلاح بود . از برای او, زن صالحه ای
بود كه او را فاطمه مى كفتند ٠. أو نيز زنى خير و صالحه بود .
ين مرد و زن هر دو نابينا كشتند و مدتى بر اين حال صفيقه
. باقى ماندند . و اين در سال 712 بود
يس در یکی از شبها , زن ديد كه دستى بر سر او كشيده شد
. و گوینده ای گفت : «حق تعالی , کوری تو را زایل
گردانيدة است و برخیز شوهر خود ابو علی [نجم] را خدمت
«. کن و در خدمت به او کوتاهی مکن
زن گفت : « پس من چشم گشودم و خانه را پر از نور
«. ديدم . دانستم که این حضرت قاثم است
نجم الثاقب
صفحه 6:
شعرخوانی
من گریه میکنم که تماشا کنی مرا
ای کاش امشبی که تو راهی مشعری
مرا
تو سفرهدار گریه ماه محرمی
آقا قسم به چادر خاکی مادرت
آيا شود که مثل شهیدان دم وصال
بیتالحرام سینهزنان خاک کربلاست
همه خویش زاثر شش گوشهام کنی
مرا
اى روضدخوان تنك غروب منا بيا
حاجى فاطمه شده صحرانشين خدا
جدا
هرگز مباد از سر خود وا کنی مرا
همراه خویش راهی صحرا کنی
چشمی پر اشک میشود اعطا کنی مرا
خواهم شریک گریه زهرا کنی مرا
با روی غرق خون شده زیبا کنی مرا
دارم اميد محرم آنجا کنی مرا
مسند نشین عرش معلا کنی
پرچم به دوش ماتم کرب و بلا بیا
صاحب حرم دگر بشود از حرم
قاسم نعمتی
درس آزاد | على رضا بهرام زاده | نام دبير :
استاد زارعى نهم 2 | از مدرسه راهنمايى