آموزشادبیات و زبانسایر

درس 7 فارسی نهم

تعداد اسلایدهای پاورپوینت: ۳۹ اسلاید

alrza

صفحه 1:
Se ‏فارسی نهم متوسطه اول‎ ف رآیند تدریس درس هفتم

صفحه 2:

صفحه 3:

صفحه 4:
ارزشیابی تشخیصی ( گروهی ) ۱- جمله های زیر بخوانیلٍ و توضتحدهید. ۱۳ ‏ی‎ Mie et od SEO Se eR ee ee re RCE nn (ph SC ex Slo» Be ee ents eee ee ats een ‏درباره کتاب های زیر توضیح دهید.‎ -۲ ‏اخلاق ناصری‎ قابوس نامه

صفحه 5:
Sas 8 ۱ ORC eS eel ‏ال ل‎ a ae Sargon eee aL 0 اا ال ‎ogy ein‏ رن سو ( 0 ‏لكك‎ yl) sages ees ‏القپ) بقش وازه رد داد دز‎ ‏سك‎ 1 ‏ار‎ 0 alae eae ee ee cere

صفحه 6:
ptr AS eee eee

صفحه 7:

صفحه 8:

صفحه 9:
dS HO ‏گروه بندی و شماره بندی اعضای گروه(4-۳-۲-۱)‎ -۱ ۲- تقسیم. درس به تعداد اعضای گروه ۳- تقسیم وظایف هر فرد در گروه توسط سرگروه ۶- بررسی محتوا و یادداشت و گزارش اعضا ۵- بحث گروه ها و جمع بندی و توضیح دبیر درباره نکته ها 1- ارزشیابی تکوینی فردی و گروهی( چند گزینه ای) ۷- بحث گروهی و بحث نوشتن و ‎AIS‏

صفحه 10:
ی

صفحه 11:
‎sally‏ 5 وم ‏رت ‏كرببا سرش اتسين الیل فا ,یایند انیس ناقف دا قرو ‎Bist Ghee‏ ‎shee UA ‎ ‎By ‏كباعزار‎ ‎Hither Chenery Hy ‏ا صالخا‎ ee peo ‏لطم‎ ‎Haag ‎ ‏عا لدف قت حانار نابا }<= ‎Hin Megas Wg‏ حاطامکزفوظر شب وی ‏]مس ماهس

صفحه 12:
کلمات رذیف: غم مخور کلمات قافیه کنعان گلستان سامان خوش‌خولن دورلن پنهان طوفان) (مغیلان پایان حدلک ردان قرآن .مصراع اول با مصراع های زوج هم قافیه است پس قالب این شعرچیست!چرا؟ حالا به بحث در زمینه های زبانی و ادبی و سایر تکات کلیدی :این شعر می پردازیم

صفحه 13:
یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور یوسف: یکی از پیامبران قوم بنی اسرائیل, که در زیبایی آوازه داشت و برادرلنش از حسادت محبّت بیشتر پدر به او وی را در چاه افکندند و او به خواست خدا از چاه تا ماه (عزیزی مصر) نقل شده که پدر یوسف. در ملتم پسر از کلبه اش بیرون نیامد و بسیار گریست و از این جهت خانه ی پیر کنعان به کلبه ی احزان (خانه ی غم و اندوه) شناخته شده است- آرایه ی تلمیح (داستان حضرت یوسف)( کلبه ی احزان و گلستان) آرایه ی تضاد (یوسف و کنعان ) آرایه ی مراعات نظیر قمر دوم( ضمی از بمن لین خفن حودیرا کنعان: فلسطین امروزی جو كلستان: كلزارء باغ گل. جای پر شور و نشاط (در این جا). تضاد معنایی ( کلبه احزان و گلستان ) : باز می گردد» برمی گردد. جمع خزن‌:غم ها

صفحه 14:
ای دل غم دیده حالت به شود دل بد مكن وین سر شوریده بازآید دل به سامان غم مخور در این حال 9 هوا غزل های. زیادی سروده شده است. ولی«مونول و کت» گفتگوی درینی در این غزلء بيش از همه خود را عرضه می کند. آن کهنه که از کلام حافظ برمی آید. تجربه ی نه چندان آسانی را پیش روی خود دارد و تنها راه چاره تسلّی دادن به خویشتن است. و نگاه روشن به آینده ای که شاید زمانی از آن« بوی بهبود» شنود. « آمیدواری » دل غم دیده: دل خود حافظ است که دچار غم و محنت فراوانی است. دل بد كردن: بد دل شدنه نا اميد شدن. وین: مخقف و این شوريده: ‎.١‏ آشفته . ۲. عاشق . ۳. دیوانه سامان: در این جا(آرام - قرار آراستگی, نظم رواج و رونق). آرایه ی تضاد در «شوریده و سامان» آرایه ی مراعات نظیر (دل وسر) معنی: ای دل درد کشیده من, مأیوس مباش که حالت بهتر خواهد شد و آشفتگی های فکری تو آرام و قرار خواهند یافت.

صفحه 15:
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دایماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور دور گردون: گردش رو زگار مراد: میل» خواست .مصرع دوم آرایه ضرب المثل دارد «واج ‎abt‏ در «د» و «ر جناس(گر - بر) بیت نشان دهنده ناخرسندی کامل حافظ از گذر ایام است :معنى اكير جرخش رو زكار حتى دو روز مطابق ميل ما نبود؛ نبايد غم خورد. زيرا كذر زمان هميشه بر يك ‎Sb I.‏ نخواهد ماند

صفحه 16:
هان. مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غيب باشد اندر پرده . بازی‌های پنهان غم مخور ءهان: آگاه باش (شبه جمله است) .واقف: خبر داد مطلع ءنه ای: نیستی سر: رمزء راز ءغیب: عالم ملکوت. عالم بالاء اندر: حرف اضافه(در) آمد های آینده . تقدیر پرده-بازی) ؛ معنی هان ای دل, نا امید مباش و غم مخور, زیرا از رموز و اسرار عالم نهان, آگاه «نیستی؛ بازیهای پنهان زیادی در پشت پرده انجام میشود

صفحه 17:
ای ‎Jo‏ « ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند چون تو را نوح است کشتیبان ز توفان غم مخور ار: مخقف اگر فنا: نابودی» نیستی. بنیاد: اساس: پایه هی وود دی سیل فنا: اضافه تثبیهی .نوح و کشتی وتوفان: مراعات نظیر می سازند . تلمیح به داستان حضرت نوح نیز دارد .تضاذ بین (فنا وهستی) وجود دارد بنیاد هستی بر کند (کنایه از نابودی) واج آرایی (ن-ت) معنی ای دل من اگر سیل نابودی پایه های وجود را با خود ببرد؛ تا زمانی که نوح . کشتیبان توست. غم به خود راه نده

صفحه 18:
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور کعبه و بیابان و خار مغیلان: مراعات نظیر کبه: خانه ی خدا در .مكه خواهى زد قدم: قدم خواهى زد. ( فعل مستقبل ) ءسرزنش: ملامت» طعنه .مغبلان: درختچه ی خاردار که در بیابان ها می روید سرزنشی بسرلی‌خار مغيلانا تشخيصع» جناس (در » گر) معنی کر به اشتیاق طواف خانه خدا در بیابان قدم خوا هی زد. از صدمه و آسیب .درختچه خاردار بیابان, اندوهگین مباش اگر ما نیز در زندگی بر اساس علایق خود قدم در مسیری گذاشتیم؛ نباید از .سختی ها و درشتی های راه. ناراحت و اندوهگین با نومید شویم

صفحه 19:
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور بس: بسیار, خيلى زياد منزل: محل اتراق کاروان؛ جای فرود آمدن «بعید: دور «کان: مخف؛«که آن واج آرابى مراعات نظير (راه-بعيد-يايان) : معنى اكرجه استراحتكاه هاى بين راه سيار خطرناك هستند و مقصد نیز بسیار دور است؛ .لیکن همه ی راه ها و جاده ها سرانجام به انتها و مقصد می رسند

صفحه 20:
حافظا در کنج فقر و خلوت شب های تار تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور «حافظ: تخلّص خواجه شمس ادین محقد شیرازی است در این بیت ‎folic‏ هست و شبه جمله. تار: تاريكك فقر: تنگدستی, تهیدستی تخلص: نام ویژه ای است که شاعران با آوردن آن در انتهای شعر خود از تنگنای شعر رهایی .به بیتی هم که شاعر در آن «تخلّص» خود را می آورد. «یبت. تخلّص» می گویند مراعات نظیر (خلوت ‏ ورد . دعا و قرآن) جناس(در. درس) ۰ (تا-تار) ؛ معنی ای حافظ در تنهایی شب های تاریک و گوشه تهید ستی, تا زمانی که زمزمه ی تو ‎leo.‏ و قرآن باشد. غمی نداشته باش

صفحه 21:

صفحه 22:

صفحه 23:

صفحه 24:

صفحه 25:
حافظ شب ازی شم سالدّين محمد ملقب به خواجه حافظ شيرازى و مشهور به لسانالغيب از مشهورترين شعراى تاريخ ايران است كه در در قرن هشتم مى زيست . در خصوص دوران زندكى حافظ بهويزه زمان تولد او اطلاعات دقيقى در .“دست نيست وى از جمله ى شاعرانى است كه در ايام حيات خود شهرت يافت. حافظ علاوه بر اندوخته هاى علمى و ادبى خود قرآن را به جهارده روايت از حفظ داشت و با صداى خوش مى خواند. ازاين رو تخلّص حافظ را برای خویش برگزید. حافظ به سال ‎۷٩۱‏ در سن ‎1٩‏ سالگی در شیراز درگذشت. جسد او را در باغ مصلّی- در کنار نهر رکن آباد شیراز به خاک سپردنس محلی که امروزه به نام« ِّه» خوانده می شود

صفحه 26:
) ۱ ١ | ry 0 c= 6 / __ ل الو ا ق3۳۳۹ ی وت ی و ‎nT‏ 2

صفحه 27:
معمولاً شاعران در چایان شعر خویش نام خود يا نام ویژه ای را که نام شعری شاعر است به .كار مى برند به اين نام «تخلّص» و به بیتی که دارای تخلّص است. ابیت تخلص؛ می گویند تخلّص به معنای خلاص شدن و رها شدن است. گویی شاعر با نوشتن تخلص, از بند سخن آزاد می شود. تخلّص مانند امضا و نشان است. که در پایان شعر می آید مثلاً اسم اصلى حافظ. شمس الدّين محمّد است و نام شهريار. محمّد حسین بهجت تبریزی. .ولی این دو شاعر در شعر خویش «حافظ» و «شهریار» تخلّص می کرده اند

صفحه 28:
ارزشیابی تکوینی آلف) دعای زیر لب. یاه خاردارا ب) ذکر ‏ مفولان ج) بحر و جادو: مادز غولان ‎«eo ©‏ طغياتكران. ‎

صفحه 29:
ا ا 0 د) واقف نه ای

صفحه 30:
۲- مفهوممصراع 2 خست؟ 2 Spats ‘ely cs poe os (A ‏ب) غم نخوردن:‎ 7.۱ ۰ ‏ج)اصبر کون در مضیبت‎ د) فترسیدن از آسرزش دشهتان .7

صفحه 31:
oles ele Gib (at OIC OBO cal earl ١د)‏ شوق كعبه”

صفحه 32:
لام که ند در موودعمافظ ل ی رت 2 09 درستا

صفحه 33:
الف) خلاضه گویی . ب) آخزین ببت غزل” "ج) رهابی از غضه 5 * "دانم شعرق ‎ol‏ 5

صفحه 34:
Cyne ape een الفت) دایما یکسان نباشد حال دوران عم مخوز .. ب) هیچ راهی نیست كان را نيست پایان غم مخور. ج) ای دل عم دیده حالت به شوه دل یذ مکن و کرچه متول سم خطرنا کف است و شابن بیدا

صفحه 35:

صفحه 36:

صفحه 37:
‎Deere ea‏ جناي تشخيض” .واج آراتى) وجوددازد؛ ‎fore et he ‏دور کرکاونا کر‎ i ‏ذایبا بکسان تناشد"جال دورانق ‎

صفحه 38:
یج شکل های متفاوت یک واژه: Se SoS

صفحه 39:

39,000 تومان