صفحه 1:
يسم الله الرحمن الرحيم
صفحه 2:
:جان يلىفير
۱ الا ORE
0100000 ا الم ا ل ا
زندكى :
۱ مالا ا eee es
۱ emer or es FIP Pg Fcc Poe
اما شهرت او بیشتر به دلیل فعالیتهایاش زمینشنناسی است. او در ۱۸۱۹ در ادینبرای اسکاتلند
ت نت
صفحه 3:
ar را وا را ار
ی
at lel Sch se خی ay cl joc ea Meal ale pce Lt
ابداع هندسههای ناقلیدسی انجامید ماندگار کرد. جان پلیفیر پنج سال بعد از
در گنت هوستاش جرمز هاتن درک انقلایی هانن از جرحة زین شتاختی را در
کتابی به نام «تصاویر نظرية هاتنی زمین» ارائه کرد.
صفحه 4:
صفحه 5:
پدر لاگرانژ. یک کارگزار پردر آمد فرانسویالاصل در تورین بود. او با با نوزدهسالگیاش استاد
ریاضی دانشسرای نظامی-سلطنتی در تورین شد و در آنجا اولین مقاله خود را در مورد معادلات
دیفرنسیالی منتشر کرد. لاگرانژ همچنین از موسسان آکادمی تورین در سال ۱۷۵۷ بود.
سال ۱۷۵۶ لاگرانژ از طرف فریدریش دوم. به عنوان مدير آکادمی علمی پروس و جانشین
لئونارد اویلر در برلین خوانده شد. در زمان ناپلئون نیز, لاگرانژ به عنوان سناتور و کنت فرانسه
صدا زده شد. ژوزف لویس لاگرانژ در پانتیون (پاریس) آرام گرفته است. او در زمان مرگ هفتاد و
هفت سال داشت.
صفحه 6:
زندگی :
پدرش تئون از ریاضیدانان مشهور و استاد دانشگاه اسکندریه بود.تحت تعالیم پدر ریاضیات و فلسفه را
آموخت. تئون برای آموزش همه جانبث او اهمیت بسیاری قاثل بود و به این سبب هیپاتی هنر سخنوری و
خطابه را آموخت و به ورزشهابی چون سوارکاری و شنا پرداخت. تثون او را با تمامی نظامهای مذهبی آن
زمان آشنا کرد و به هیپاتیا تفکر دور از تعصب را آموخت.
بخش عمدهای از تعلیم او به سفرهایش اختصاص دارد. برخی معتقدند او بیش ده سال از عمرش را در سفر
گذرانده است.او سفر کوتاهی به آتن داشت و در مدرسه آتن به عنوان دانشجو تحصیل کرد. در بازگشت از
آتن از او برای تدریس در دانشگاه اسکندریه در رشته فلسفه و ریاضیات دعوت شد و تا پایان عمر به
تدریس در این دانشگاه مشغول بود. به علت تسلط کامل به علوم زمان خود و نطق بینظیرش معلم محبوبی
بود. افراد بسیاری از کشورهای مختلف برای شرکت در کلاسهای او به اسکندریه میآمدند و بسیاری از
مردم برای شنیدن سخنان او جمع میشدند. سقراط مورخ مینویسد: «او معلم محبوبی بود. در خانة او
همانند اتاق کنفرانسش سخت کوش ترین دانشجویان آن روز آمد و شد داشتند.»
با وجود پیشنهادهای ازدواجی که از جانب شاهزادگان و فلاسفه داشت. هرگز ازدواج نکرد
پایان