سایرتحقیق و پژوهش

زندگینامه کارن هورنای

صفحه 1:

صفحه 2:
زند گینامه کارن هورنای استاد راهنما:ء

صفحه 3:

صفحه 4:
زند گینامه کارن هورنای روانکاو آلمانی در ۱۶ سیتامبر سال ۱۸۸۵ درهامیورگ متولد شد. تبار هورنای در اصل نروژی و هلتدی بود. کودکی هورنای اصلاً تعریفی نداشت. مادرش او را طرد می‌کرد و برادر بزرگترش را بیشتر دوست می‌داشت و پدرش قیافه و هوش را پیوسته تحقیر می‌کرد و در او اهساس حقارت. بی‌ارزشی به ومود می‌آورد.این فقدان محبت پدر و مادر چیزی )| که بعدها «اضطراب اساسی» نامید در او پرورش داد و این نمونه دیگری از نفوذ تجارب شخصی نظریه‌پرداز بر دیدگاهش درباره شخصیت را نشان می‌دهد

صفحه 5:
زند گینامه برخلاف مخالفت پدر, هورنای وارد دانشکده پزشکی دانشگاه برلین شد و درجه دکتری پزشکی خود را در ‎۱٩۱۳‏ دریافت کرد. او ازدواج کرد دارای سه دفتر شد و یک دوره طولانی آشفتگی هیجانی ‏ يشت سر گذاشت. تحصیلات خود را در پزشکی و روانپزشکی در همانما به پایان رسانید. در سال ۱۹۳۲ به آمریکا مهاجرت نمود و به عنوان استاد دانشگاه در رشته روانکاوی مشغول به تدریس شد. در ضمن با همکاری عده‌ای از همکاران و شاكردان خود مؤسسهاى به نام «مؤسسه روانكاوى هورناى» در نيويورك داير نمود. كه هماكنون اين مؤسسه به وسيله شاكردان او اداره می‌شود.

صفحه 6:
زندكينامه طبابت خصوصی را در 1919 آغاز كرد و به عضويت هيلت علمى انستيتو درآمد. مقالههاى زيادى درباره مسايل شخصيتى زنان نوشت كه در آنها با برفی از مفاهیم فرویدی مخالفت کرد. در ۱۹۳۲ به عنوان مدیر وابسته انستیتوی روانگامی شیکاگو به ایالات متمد آمریکا رفت. او ضمن اشتغال ‎ay‏ طبابت خصوصی, در انستیتوی روانکاوی نیویورک به تدریس پرداخت. اما نارضایی فزاینده دریاره نظریه سنتی فرویدی او را بر تن داشت تا از این گروه جدا شود. انستیتوی روانکاجی آمریکا را تأسیس کرد و تا هنگام مرگ در ریاست آن باقی ماند. کارن هورنای در چهارم دسامبر سال ۱۹۵۲ در آمریکا درگذشت.

صفحه 7:

صفحه 8:
نظریه هورنای هورنای بر لاف فروید. نقش برتر عوامل جنسی را انکار کرده و از اعتبار نظریه ادیپی او انتقاد می‌کرد. به عقیده هورنای. مردان با انکار تساوی حقوق زن و مرد و به حداقل رساندن فرصت‌های آنان برای خدمت به جامعه و پیشرفت می‌کوشند تا برتری خود را هورتای بر خلاف فروید. انسان را محکوم به رنج بردن و ویران‌گری نمی‌دانست. به عقیده او بشر استعداد این را دارد که قابلیت‌هایش را رشد دهد و به انسانی شایسته تبدیل شود. او در نظریه‌اش الگویی از شخصیت را مبتنی بر عوامل اجتماعی معرفی کرد که تأثیر عوامل مادرزادی در آن بسیار اندک بود. هورنای معتقد بود اگر در خانواده کودک تفاهم. احساس ایمنی. محبت. گرمی و صمیمیت وجود داشته باشد از پیدایش روان‌رنجوری پیشگیری می‌شود. در اینجا به چند مفهوم اصلی در نظریه هورنای اشاره می‌کنيم.

صفحه 9:
اضطراب اساسی مفهوم بنیادی نظریه هورنای "اضطراب (ساسی" است که به صورت "امساس جدایی و درماندگی کودک در دنیایی که بالقوه خصومت‌گر است" تعریف می‌کنند. به عقيده وی هر چیزی که رابطه مطمئن بین کودک و والدین را مفتل کند می‌تماند اضطراب ایجاد کند. بنابراین اضطراب اساسی مادرزادی نیست و تمت تأثیر عوامل محیطی و اجتماعی همچون نگرش سلطه‌گرانه. فقدان حمایت. فقدان محبت و رفتارهای متفیر می‌باشد. کودک درمانده در دنیای تهدید کننده در جستجوی امنیت فاطر است و تنها نيروى ‎Spas‏ رفتار انسان نیاز به سلامت. امنیت و رهایی از ترس است. به نظر هورنای. شخصیت می‌تواند در سراسر عمر تغییر کند و هیچ چیز در رشد کودک کلیت ندارد. او بر شیوه رفتار والدین و پرستاران با کودک در حال رشد توجه می‌کند و بیان می‌دارد که هر گونه گرایش کودک نتیجه رفتارهای اطرافیان است و همه چیز به عوامل محیطی و اجتماعی وابسته است.

صفحه 10:
نیازهای روان رنجوری اضطراب اساسی, از رابطه والدین - کودک به وجود می‌آید. هنگامی که این اضطراب تولید شده توسط اجتماع یا محیط ظاهر می‌گردد کودک تعدادی از راهبردهای رفتاری را برای مقابله با اهساس ناامتی و درماندگی در خود پرورش می‌دهد. اگر هر یک از این راهبردهای رفتاری به صورت بخش تثبیت شده شخصیت او درآید یک نیاز روان رنموری یا نوروتیک نامیده می‌شود که در واقع یک شیوه دفاع در برابر اضطراب است. هورنای در سال ۱۹۴۵ نیاز روان رتجور را در ۳ طبقه کلی دسته بندی کرد به طوری که هر کدام با نگرش اساسی فرد نسبت به خود و دیگران ارتباط داشته باشند.

صفحه 11:
نبازهای روان رنجوری ۱. شخصیت تسله‌گره نیاز به مرکت به سوی مردم. نیاز به تأیید و محبت و نیاز به مونس غالب از مشخصه این دسته است. هرکت به سوی مردم با قبول درماندگی و کوشش برای جلب محبت دیگران میسر می‌شود. ۲. شخصیت جداشده: دوری جستن از مردم. استقلال و کمال از جمله نیازهای اوست. دوری جستن از مردم مستلزم دور ماندن از دیگران و اجتناب از هرگونه موقعیت وایستگی است. ۳ شخصیت پرفاش‌گر: حرکت علیه مردم. ابراز نیاز برای رسیدن به قدرت. استئمار دیگران. کسب هیئیت. برخورداری از تمسین و پیشرفت از جمله نیازهای او به شمار می‌رود. لازمه حركت بر عليه مردم خصومت. طغیان و پرخاش‌گری است.

صفحه 12:
تعارضهای درون روانی هورنای از تأثیر عوامل درمنی بر رشد شخصیت غافل نشد. زمانی که نظریه او تکامل یافت. بر تعارضهای درونی که افراد بهنجار و روان رنجور آنها را تجربه مى كنند. تأكيد بیشتری کرد, ۲ تعارض درون روانی مهم ۱- خود انگاره آرمانی ۲- بیزاری از خود (۳031۲60-]661)» كه اولى تلاش براى حل كردن تعارضها به وسیله ترسیم کردن تصویر خداگونه از خویشتن و دومی به طور نامعقول به خوار شمردن خود وآقعی فرد مربوط می شود.

صفحه 13:
خودانگاره آرمانی خودپنداره آرمانی. تصویر غلطی از شخصیت آدمی را ارائه می‌دهد و مانند نقاب ناکامل و گمراه کننده‌ای است که مانع از تن می‌شود که افراد روان‌رنجور, خود واقعی‌اش را شناخته و آن را بپذیرند. روان‌رنجوران با زدن این نقاب بر چهره وجود تعارضات درونی خود را انکار کرده و خود را برتر از آن می‌بینند که واقعا هستند.

صفحه 14:
ب- بیزاری از خود هورنای ب روش بیزاری از خود را مشخص کرد. ۱- توقعات مداوم از خود -ه (استبداد بایدها) ‎-٠‏ كذاهكارانكارى بير همانه خويش > مرتباً فودشان را ملامت می کنند. ۳- خود خوار شماری > به صورت (حقير شمردن, دست کم گرفتن و ... )ابراژ مى شود عا- ناكام كردن فود -> هورناى منضبط كرن خود سالم را از ناكام كردن خود وران. (نجور متمايز كرد 6- خودآزادى يا زجر خويشتم -> خودةآزارى زمانى كه قصد اصلى افراد وارد كردن صدمه يا عذاب به خودشان است طبقه مجزايى مى شود. + اعمال كردن تكانه هاى فود تباهئ -> که می تداند جسمانی یا رواتی. هشیار یا ناهشیار. حاد یا مزمن به عمل درآمده یا فقط درعالم خیال باشد.

صفحه 15:
روان درمانی هدف کلی درمان به روش هورتای این است که به بیماران کمک شود به تدریج در مسیر خود پرورانی حرکت کنند. به عبارت دیگر, هدف این است که به بیماران کمک شود خودانگاره آرمانی شان را رها کنند. از جستجوی روان رنجور برای شهرت دست بکشند و بیزاری از خود را به پذیرفتن خود واقعی تبدیل کنند. آنها شنافت عمیق تر و روشن تری در مورد اهساس ‎«Lo‏ عقاید و آرزوهایشان کسب می کنند آنها به جای استفاده کردن از مردم برای تعارض های بنیادی شان, با امساس های اصیل با آنها ارتباط برقرار می کنند. به عقیده هورنای, هدف روان‌گاوی, کشف آستانه تعمل. امکان خودپرورانی است و نیز بازشناسی روابط پسندیده انسانی که در این میان همراه با توانایی برای خلق اثّر هنری و پذیرش مسئولیت فردی, بخش‌هایی ضروری به حساب می‌آیند .

صفحه 16:
روان شناسی زنانه از نظر هورنای, تفاوتهای روانی بین زنان و مردان ناشی از آناتومی نیست. بلکه به علت انتظارات فرهنگی و اجتماعی است. هورنای تأكيد كرد که اضطراب بنیادی محور نیاز مردان ‎ay‏ مطیع ساختن زنان و تمایل زنان به تحقیر کردن مردان است هورنای شواهدی برای عمومیت عیقده ادیپ پیدا نکرد. در عوض, او معتقد بود. ‎Gal‏ عقده در برفی افراد یافت می شود و جلوه ای از نیاز روان رنجور به محبت است. هورنای با آدلر موافق بود که زنان بیماری از نرینه تمایی برخوردارند. یعنی آنها اعتقاد بیمار گمنی دارند به اين كه مردان از زنان برترند. با اين حال اين تمايل. «ميل به داشتن تمام ویژگی ها يا امتيازاتى است كه در فرهنك ما مردانه انكاشته مى شوند.

صفحه 17:
ارزیابی نظریه هورنای امتیاز نظریه هورنای تصویر روشنی است که او از شخصیت روان رنجور ترسیم می کند : با این حال پرداختن انمصاری او به افراد روان رنجوه ضعف جدی نظریه اوست. نظریه هورنای از لماظ توانایی در تولید پژوهش و برآورده کردن ملاک ابطال پذیری ضعیف است. بنابراین نه اثبات پذیر است نه ابطال پذیر. نظریه او از لحاظ توانایی ن در سازمان دهی دانش درباره افراد رمان رنجور, بالا ارزیابی می شود. اما از نظر توانایی تن در توضیم دادن آنچه درباره افراد در مجموع شنافته شده است. پایین ارزیابی می شود. نظریه هورنای از نظر رمنمودی برای اقدامات تا اندازه ای غوب است. اما به قدر کافی روش اقدام روشن و مشرومی رابرای کارورزان تأمین نمی کنند. از این لماظ پایین ارزیابی می شود. نظریه هورنای از نظر ملاک ایجاز بالا ارزیایی می شود.

صفحه 18:
برداشت از انسان نظر او درباره شخصیت انسان قوماً تمت تأثیر برداشت او از روان رنجوری قرار دارد. به نظر او تفامت اصلی بین یک آدم سالم و یک نفر ردان رنجور در این است که هر یک تا چه اندازه ای وسواس گونه به سوی مردم. علیه مردم. یا به دور از مردم حرکت می کنند. ماهیت وسواسی گرایش های روان رنجوری حاکی است که برداشت هورنای از انسان جبرگرایانه است. اما با این حال افراد روان رنجور از طریق روان درمانی می توانند مقداری کنترل بر تعارض های درون روانی داشته باشند. به همین دلیل, نظریه ردان کاهی اجتماعی هورنای از نظر انتخاب آزاد. اندکی بالاتر از جبرگرایی ارزیابی می شود. نظريه هورناى را می توان تا اندازه ای خوش بینانه ارزیابی کرد. او معتقد است افراد از نیروی شفابخشی برخوردارند که آنها را به سمت خودپرهرانی سوق می دهد. اگر بتوان از اضطراب بنیادی اجتناب کرد. افراد در روابط میان فردی شان اهساس امنیت خواهند کرد در نتیجه شخصیت سالمی را پرورش خواهند داد.

صفحه 19:
تألیفات هورنای شخصیت ‎Quoc‏ زمانه ما عصبیت و رشد آدمی تضادهای درونی ما خودکاوی روان‌شناسی زنان

صفحه 20:
مفهوم زندكى خيلى بيشت راز همه جيز داشتن است.

جهت مطالعه ادامه متن، فایل را دریافت نمایید.
10,000 تومان