صفحه 1:
صفحه 2:
Slideymaster
مقدمه :حکیم ابوالقاسم فردوسی
توسی (زاده ۹ خورشیدی, ۳۲۹ هجری قمری -
درگذشته پیش از ۳۹۷ خورشیدی, ۴۱۱ هجری
قمری درتوس خراسان), سخنسرای
نامی ایران و سراینده شاهنامه حماسه
ملی ایران است. فردوسی را بزرگترین سراینده
.پارسی گو دانستهاند
صفحه 3:
زایش و نام و نشان:بر پایه دیدگاه بیشتر
پژوهشگران امروزی» فردوسی در سال ۳۲۹
هجری قمری برابر با ۳۱۹ خورشیدی (۹۴۰
میلادی) در روستای پاز در
شهرستان توس (طوس) در خراسان دیده به
جهان گشود.و همچنین با درنگریستن به اين
که فردوسی در سال ۳۸۷ قمری, پنجاه و
هشت ساله بودهاست, میتوان درست بودن
اين گمان را پذیرفت.نظامی عروضی؛
نخستین پژوهندهای که درباره زندگی
فردوسی جستاری نوشتهاست, زایش
فردوسی را در روستای «باز» (یاز
دانستهاست. بنمایههای تازهتر روستاهای
«شاداب» و «رزان» را نيز جايكام j
فردوسی دانستهاند اما
صفحه 4:
نام او همه جا ابوالقاسم فردوسی شناخته شدهاست. نام
کوچک او را در بنمایههای کهنتر مانند عجایب
المخلوقات و تاریخ گزیده (حمدالله مستوفی) و سومین
مقدمه کهن شاهنامه, «حسن» نوشتهاند. منابع دیگر
همچون ترجمه عربی بنداری» پیشگفتار دستنویس
فلورانس و پیشگفتار شاهنامه بایسنقری (و نوشتههای
برگرفته از آن) نام او را «منصور» گفتهاند. نام پدر او نیز
در تاريخ گزیده و سومین مقدمه کهن شاهنامه «علی»
كفته شدهاست. محمدامين رياحى يس از بررسى
کهنترین بنمایهها, نام «حسن بن علی» را پذیرفتنی
دانستهاست و اين نام را با قرینههای دیگری که وابستگی
او را به یکی از فرقههای تشیع میرساند, سازگارتر
صفحه 5:
براعی در فردوسودر بهایههای
کمارزشتر نامهایدیگرین یز آوردماند,
مانند: «مولانا احمد بنمولانا فرخ»
(مقدمه بایسنغرع, «فخرالایناحمد»
(هفتاقلیم), «ف خرا اایناحمد ابنحکیم
مولانا» (مجالس| لومنینو مجمع ا فصحا),
و «حسنلسحق شرفشام» (تذکرة
اشعراء). ت غودوز نولدگه دز ک تاببحضاسم
ملیایراندوباره ناددستب ودننام
«ف خر این نوشتماستکه دادنل قبهایی
کم به «ااین پایانمیافتماند در زمان
آغاز نوجولنیف ردوسیکاربرد پیدا
کردماستو ویژم «امیرانمقتدر»
صفحه 6:
پرورش و بالندگی:بر پایه اشارههای ضمنی
فردوسی دانسته شدهاست که
او دهقان و دهقانزاده بود. دهقان در روزگار
فردوسی و در شاهنامه او به معنی ایرانیتبار و
نیز به معنی مالک روستا پا رئیس شهر
بودهاست. درباره دوران کودکی و جوانی او نه
خود شاعر سخنی گفته و نه در بنمایههای کهن
جز افسانه و خیالبافی چیزی به چشم
میخورد. با اين حال از دقت در ساختار زبانی و
بافت تاریخی - فرهنگی شاهنامه, میتوان
دریافت که او در دوران پرورش و بالندگی
خویش از راه مطالعه و ژرفنگری در سرودهها
و نوشتارهای پیشینیان خویش سرمایه کلانی
اندوخته كه بعدها دست مايه أو در
صفحه 7:
آغاز زندگی فردوسی همزمان با گونهای جنبث
نوزايش در ميان ايرانيان بود كه از سده سوم
هجری آغاز شده و دنباله واوج آن به سده
چهارم رسید و گرانیگاه آن خراسان و
سرزمینهای aot بود. در درازنای همین دو
سده شما
ى از سرايندكان و
نويسندكان يديد آمدند و با آفرينش أذيى - خود
زبان پازشتق درى را كه توانستة تود داق برابر
obs عربی پایدار sles توانی روزافزون
ند و به صورت زبان ادبی و فرهنگی
درآوردند. فردوسی از همان روزگار کودکی
بیننده کوششهای مردم پیرامونش برای
پاسداری ارز شهای دیرینه بود و خود نیز در
صفحه 8:
در گذشت وآرامگاه #سال مرگ فردوسی تا چهار سده
پس از زمان او در بنمایههای کهن نیامدهاست. نخستين
نوشتهای که از زمان مرگ فردوسی یاد کرده مقدمه
شاهنامه بایسنغری است که سال ۴۱۶ هجری قمری را
آوردهاست. این دیباچه که امروزه بیپایه بودن نوشتارهای
آن به اثبات رسیده از بنمایه دیگری یاد نکردهاست.
تذکرهنویسان بعدی همین تاریخ را بازگو کردهاند. جدای از
آن تذکرةالشعرای دولتشاه (که آن هم بسیار بیپایهاست)
زمان مرگ او را در سال۱ ۱ هجری قمری آوردهاست.
محمدامین ریاحی, با درنگریستن در گفتههایی که
فردوسی از سن و ناتوانی خود یاد کردهاست, این گونه
نتیجهگیری کردهاست که فردوسی میبایست يس از
سال ۴۰۵ هجری قمری و پیش از سال ۴۱۱ هجری
قمری از جهان رفته باشدیس از مرگ, واعظ طبرستان
صفحه 9:
صفحه 10: