آموزشادبیات و زبان

فارسی هشتم درس 7

30 صفحه
503 بازدید
16 اردیبهشت 1402

برچسب‌ها

صفحه 1:
ل ۹ اه فارسى دوم دبيرستان دوره اول فرآيند تدريس درس هفتم

صفحه 2:

صفحه 3:

صفحه 4:
۱-در عبارت زیر چند علط املابی وجود دازد؟ ( نویسی) در اطراف گردن طاوس قویا چادری سیاه افکنده يندارى با رنگ سبز تندی در هم آميخته ...» ۲ کدام یک از واج های جند حرفی موب نمی شود؟ (ذ زظ ‏ ضن) ۰( و «تو» تور اول») ‎Goch)‏ (غق) دام واژه با بقیه مفاوت آننت؟ تال 7 ‎ane‏ قفن 5 عافن ۴-چرا این جمله قابل خواندن نیست؟ « منمشتعلعشقعلمچکنم »

صفحه 5:
۵-تر کیب های زیردرا کامل کنیك, ‎oH ale‏ رد ‎Olt 4b‏ = جو ‎Ol Feds‏ مه زیارو بان < ۶-شکل دزست راانتخاب کنیاد. حمر ‎OE BEL‏ راسك شاه کف کار ‎Gee‏ ‏- گناه نیز ما را از راه راست منجرف می کند.(خورد- خرد) ۷-در متن "زیر۵ غلط املایی وجوک.دارد ؛ شکل درست ان ها رابتو یسید: محال است سعدی که راه صفا . توان رفت جز بر پی مصطفا نور خوزشید در جهان فاش ات "عافت از ضعف چشم خفاش است

صفحه 6:
شعر راه « نیک بختی » را که محئوای اندارذی دارده نا آهنگ ی نیم؛ به گونه ای که نده حس, کند خود؛ مخاطبش است. ل اکنون که به ادانی خود موعترف شدی, تو را بیاموزم . بدان كه اينها كه تو گفتی همه فرء است و اصل در خوردن ن.است که لقمه حلال بايد و اكر حرام را صد از این گونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سیب تازیکی دل شود.

صفحه 7:

صفحه 8:
١ |

صفحه 9:
3 ري 20 8 ا ‎Teer Oe a‏ yz) ۳ 0 ۳ iat ae Vo te ء وو را درم خارت رم صیرف ور

صفحه 10:
‎ae ins ۳۲‏ لباس کهنه درو يشائد زین نه ترم كوله بار زین نه نرم ‏مس یش #(( - حکایت مر خادکش 2 خارکش پیری با دلق دزشت بشته‌ای خار همی برد به بشت پازگردانی؟ لعگ‌لتگات قدمی برمی‌داشت هر قدم دانة شکرک می‌کاشت وی نوارتده دل‌های نزند! ‎ ‏ست ‏عمر در خارکشی باخته‌ای عزت از ‏بیر گفتا که: «چه عزت زیت به _ که نی‌ام بر در تو بالین نه؟ ۱ سر نهنده ‎ ‏داد با اینهمه افتادگی‌ام عز ۲و ‎“mes‏ ‎www.asradciojag. logha.com ‏اسدى اومان‎ ‎

صفحه 11:

صفحه 12:
خارکش پیری با دلق دزشست امبتيق: جامددرو يقس 3 .همى برد: مى برد ( كاربرد قديم ماضى استمرارى) 2 > .معنى : خاركشس بيرى با لباس زبر فرسودهء يشته خارى را بر يشت خود حمل مى كرد لنگ‌لنگان قدمی برمی‌داشت هر قدم ذانه شكرى مىكاشت ن: در حال لنگیدن دانه ی شکر: شکرگزاری را به کاشتن دانه تشبیه کرده است .معنی بیت: در حالی که می لنگید و راه مى رفت ؛ با هر قدم خدا زا سياس مى كفت إكاى فرازنده اين جرخ بلند! وی نوازنده دل‌های نژند نده: افوازنده. بلند کننده برپا کننده نوازنده: آنکه نوازش و مهربانی کند. لطف کننده وهگین» پژمرده: غمناک؛ سرد و بی روج معنی بیت: ای خدایی که این روزگار و آسمان رابرافراشته ای و ای کسی که آرامش .دهنده ی دلهای غمکین هستی كنم از جيب نظر تا دامن چه عزیزی که نکردی با من پیراهن. گریبان » مجاز سر عزيزى: ارجمندى , احترام دلمنظر كردن" كنايه از: "به تماموجود از سرتا بالمنديشيدرة معنی بیت: وقتی که ازسر تا پای خودرا نگاه می کنم؛ مى انديشم: مئ بينم كه همه .نوع بزرگواری و ارجمندی را در حقّم کرده ای

صفحه 13:
در دولت به رخم بگشادی تاج عزت به سرم بنهادی 7 عزْت: ارجمندی, سرافرازی» ‎RIE‏ ‎sae‏ » خوش بختی و سعادت را در مقابل چشمان من باز کردی و ارجمندی و .بزرگی را مانند تاج ترما ‎eo‏ ‎ ‎ ‏گوهر شکر عطایت شفتن تحسین, مدح؛ ستایش‌شکره سياس جمع : ثنيه 0 شفتن: سوراخ کردن؛ ساییدن, (درباره ی مروارید) ن در حذى نيستم كه بتوانم تو را ستايش كنم و از عبهده شك ركزارى .نعمت و بخشش هاى تو برآيم ‏نوجوانی به جوانی مغرور رخش پندار همی‌راند ز دور ‎tall Jay‏ گمان» ‎JUS‏ تصورغروره تکتر معنی بیت: نوجوانی که مغرور جوانی خود بود؛ از دور در حالی که اسب کبر و غرور را مى راند به يبرمرد نزدیک شد. (پندار جوان مانند رخش, تند و سریع به حرکت درآمد.)

صفحه 14:
اآمد آن شکرگزاریش به كوش گفت کای پیر خرف گشته. خموش خرف: مرد کم عقل و پیر معنی بیت: شکر گزاری پیرمرد به گوش جوان رسید و گفت: ای پیرمرد کم عقل! اساکت باش خاو یت ری زیی سای كام + دولتت ‎RATS ea SoS nee‏ زین سان: مخفف از این سان بدین نحو اینگونه گام: قدم 1 معنی بیت: خار بر پشت نهاده ای و اینگونه به سختی راه می روی! خوشبختی و بخت و اقبالت چیست وعژتت کدام است؟ عزّت از خواری نشناخته‌ای عمر در خارکشی باخته‌ای بونی ذا "عزتو خوایی: آرایه ی "تسضاد" یا "طباق؛ "خوار و خار": آرلیه ی "جناس بیت: تو هنوز تفاوت سربلندی را از ذلت و خواری درک نکرده ای و عمرت را .درخار کشی از دست داده ای پیر گفتا که: «چه عژت زین به . که نی‌ام بر در تو بالین نه بالین: آنچه بهنگام خواب زیر سر نهند. بالش, بالشت معنی بیت: پیرمرد جواب داد که چه عزتی بالاتر از این است که بر در خانهى تو بالش خوابم را نمیگذارم.( محتاج به کسی چون تو نیستم.)

صفحه 15:
کای فلان! چاشت بده یا شامم . نان و آبی که خورم و آشامم .چاشت: غذا و طعامی که به هنگام صبح یا نزدیک ظهر می خورند معنی بیت: که ای فلانی! به من صبحانه یا شام بده و یا نانی که بخورم و آبی که بنوشم ۱ شکر گویم که مرا خوار نساخت . به خسی چون تو گرفتار نساخت خسي: شخص پست و فرومایه. ناچیز ه خدا را سپاس می گویم که مرا ذلیل و خوار نساخت و به شخص پستی .چون تو گرفتار و نیازمند نکرد داد با این همه افتادگیام عز آزادی و آزادگی‌ام افتادگی: فروتنی تواضع؛ ناتوانی آزادی: رهایی, در بند نبودن (از نظرجسمانی) آزادگی: حریت. جوانمردی, نجابت؛ اصالت ‎ol:‏ و آزادگی" آرایه ی جناس دارند : با این همه ضعف و ناتوانی که دارم به من عزت آزادی و آزادگی را هدیه

صفحه 16:
مشهورترین شاعر پارسی گوی سده نهم هجری است. عبدالرحمان در ۸۱۷ ق در خرجرد جام تولد یافت. مدتی دشتی تخلص می کرد و سپس به مناسبت مولد خود و به سبب ارادتی کم | كه به شيخ جام داشت تخلص جامی را برگزید. در هرات و سمرقند علوم رسمی را تحصیل کرده است. جامی در هرات در ۸ مق وفات یافت جامی آثار متعد و منتور و منظوم دارد. تاثیر افکار و اشعارش در هندوستان و ماواءلنهر و در ادبیات و افکار مردم سرزمين عثمانى | بسیار بود. دیوانش مشتمل بر قصاید؛ مثنویات؛ غزلیات؛ مقطعات ‏ [ و رباعبات است اثر منظوم دیگر وی ( هفت اورنگ ) به تقلید از خمسه نظامی ‎alas ols‏ الذمت ,سلامان ‎docs SB aos lly‏ الاحراره یوسف و زلیخاء مجنون و لیلی خرد نامه‌اسکندری از آثار منفورش اشعه اللمعات؛ بهارستا النبوی؛ لوایح و لوامع ؛ نفحات الانس؛ شواهد

صفحه 17:
«۵

صفحه 18:
فایده و استفاده مناسب این شعر چیست؟

صفحه 19:

صفحه 20:
الف) موسیقی دان, خک . .ب) نوازش کننده, خمگین ‏ ج) آموزنده؛ خشمکین .. 5) مهربان؛ دل افسرده..

صفحه 21:
الف) سبحه الابراو 2 ب) تحفه الاحوار. . ON ct ‏جو دي‎

صفحه 22:
oo eal ES NEE

صفحه 23:
ن شغر در جه قالیث است؟

صفحه 24:
Sire ‏ره تركيب هايبى‎ ا اب) اضافی ‏ .- ج) عاظفی. <۵) شبه جمله

صفحه 25:
[۱ en eager

صفحه 26:
“dodge.

صفحه 27:
الف)آبه لباس کهنه ام می نگرم. 7 ب) به تهی دستی و فقرم مى تكرم: ج) از جیب و نذاری گله متدم: ‏ د) به تما وجودم می ‎pS‏

صفحه 28:
۱ کر ؟ ‎ee eosin‏ ورالدین عببالرحمان در.آغاز ج د)اورنک ۰

صفحه 29:
ot

صفحه 30:

39,000 تومان