صفحه 1:
ل ۹ اه
فارسى دوم دبيرستان دوره اول
فرآيند تدريس
درس هفتم
صفحه 2:
صفحه 3:
صفحه 4:
۱-در عبارت زیر چند علط املابی وجود دازد؟ ( نویسی)
در اطراف گردن طاوس قویا چادری سیاه افکنده يندارى با
رنگ سبز تندی در هم آميخته ...»
۲ کدام یک از واج های جند حرفی موب نمی شود؟
(ذ زظ ضن) ۰( و «تو» تور اول») Goch) (غق)
دام واژه با بقیه مفاوت آننت؟
تال 7 ane قفن 5 عافن
۴-چرا این جمله قابل خواندن نیست؟ « منمشتعلعشقعلمچکنم »
صفحه 5:
۵-تر کیب های زیردرا کامل کنیك,
oH ale رد Olt 4b =
جو Ol Feds مه زیارو بان <
۶-شکل دزست راانتخاب کنیاد.
حمر OE BEL راسك شاه کف کار Gee
- گناه
نیز ما را از راه راست منجرف می کند.(خورد- خرد)
۷-در متن "زیر۵ غلط املایی وجوک.دارد ؛ شکل درست ان ها
رابتو یسید:
محال است سعدی که راه صفا . توان رفت جز بر پی مصطفا
نور خوزشید در جهان فاش ات "عافت از ضعف چشم خفاش است
صفحه 6:
شعر راه « نیک بختی » را که محئوای اندارذی دارده نا آهنگ
ی نیم؛ به گونه ای که
نده حس, کند خود؛ مخاطبش است.
ل اکنون که به
ادانی خود موعترف شدی, تو را بیاموزم . بدان كه اينها كه تو
گفتی همه فرء است و اصل در خوردن ن.است که لقمه حلال
بايد و اكر حرام را صد از این گونه آداب به جا بیاوری فایده
ندارد و سیب تازیکی دل شود.
صفحه 7:
صفحه 8:
١
|
صفحه 9:
3
ري 20 8 ا
Teer Oe a
yz) ۳
0
۳ iat ae
Vo te
ء وو را درم خارت رم صیرف ور
صفحه 10:
ae ins ۳۲
لباس کهنه درو يشائد زین نه ترم كوله بار زین نه نرم
مس یش #(( - حکایت مر خادکش 2
خارکش پیری با دلق دزشت بشتهای خار همی برد به بشت پازگردانی؟
لعگلتگات قدمی برمیداشت هر قدم دانة شکرک میکاشت
وی نوارتده دلهای نزند!
ست
عمر در خارکشی باختهای عزت از
بیر گفتا که: «چه عزت زیت به _ که نیام بر در تو بالین نه؟ ۱
سر
نهنده
داد با اینهمه افتادگیام عز ۲و “mes
www.asradciojag. logha.com اسدى اومان
صفحه 11:
صفحه 12:
خارکش پیری با دلق دزشست
امبتيق: جامددرو يقس 3
.همى برد: مى برد ( كاربرد قديم ماضى استمرارى) 2 >
.معنى : خاركشس بيرى با لباس زبر فرسودهء يشته خارى را بر يشت خود حمل مى كرد
لنگلنگان قدمی برمیداشت هر قدم ذانه شكرى مىكاشت
ن: در حال لنگیدن دانه ی شکر: شکرگزاری را به کاشتن دانه تشبیه کرده است
.معنی بیت: در حالی که می لنگید و راه مى رفت ؛ با هر قدم خدا زا سياس مى كفت
إكاى فرازنده اين جرخ بلند! وی نوازنده دلهای نژند
نده: افوازنده. بلند کننده برپا کننده نوازنده: آنکه نوازش و مهربانی کند. لطف کننده
وهگین» پژمرده: غمناک؛ سرد و بی روج
معنی بیت: ای خدایی که این روزگار و آسمان رابرافراشته ای و ای کسی که آرامش
.دهنده ی دلهای غمکین هستی
كنم از جيب نظر تا دامن چه عزیزی که نکردی با من
پیراهن. گریبان » مجاز سر عزيزى: ارجمندى , احترام
دلمنظر كردن" كنايه از: "به تماموجود از سرتا بالمنديشيدرة
معنی بیت: وقتی که ازسر تا پای خودرا نگاه می کنم؛ مى انديشم: مئ بينم كه همه
.نوع بزرگواری و ارجمندی را در حقّم کرده ای
صفحه 13:
در دولت به رخم بگشادی تاج عزت به سرم بنهادی
7 عزْت: ارجمندی, سرافرازی» RIE
sae » خوش بختی و سعادت را در مقابل چشمان من باز کردی و ارجمندی و
.بزرگی را مانند تاج ترما eo
گوهر شکر عطایت شفتن
تحسین, مدح؛ ستایششکره سياس جمع : ثنيه
0 شفتن: سوراخ کردن؛ ساییدن, (درباره ی مروارید)
ن در حذى نيستم كه بتوانم تو را ستايش كنم و از عبهده شك ركزارى
.نعمت و بخشش هاى تو برآيم
نوجوانی به جوانی مغرور رخش پندار همیراند ز دور
tall Jay گمان» JUS تصورغروره تکتر
معنی بیت: نوجوانی که مغرور جوانی خود بود؛ از دور در حالی که اسب کبر و غرور را
مى راند به يبرمرد نزدیک شد. (پندار جوان مانند رخش, تند و سریع به حرکت
درآمد.)
صفحه 14:
اآمد آن شکرگزاریش به كوش گفت کای پیر خرف گشته. خموش
خرف: مرد کم عقل و پیر
معنی بیت: شکر گزاری پیرمرد به گوش جوان رسید و گفت: ای پیرمرد کم عقل!
اساکت باش
خاو یت ری زیی سای كام + دولتت RATS ea SoS nee
زین سان: مخفف از این سان بدین نحو اینگونه گام: قدم 1
معنی بیت: خار بر پشت نهاده ای و اینگونه به سختی راه می روی! خوشبختی و بخت
و اقبالت چیست وعژتت کدام است؟
عزّت از خواری نشناختهای عمر در خارکشی باختهای
بونی ذا
"عزتو خوایی: آرایه ی "تسضاد" یا "طباق؛ "خوار و خار": آرلیه ی "جناس
بیت: تو هنوز تفاوت سربلندی را از ذلت و خواری درک نکرده ای و عمرت را
.درخار کشی از دست داده ای
پیر گفتا که: «چه عژت زین به . که نیام بر در تو بالین نه
بالین: آنچه بهنگام خواب زیر سر نهند. بالش, بالشت
معنی بیت: پیرمرد جواب داد که چه عزتی بالاتر از این است که بر در خانهى تو
بالش خوابم را نمیگذارم.( محتاج به کسی چون تو نیستم.)
صفحه 15:
کای فلان! چاشت بده یا شامم . نان و آبی که خورم و آشامم
.چاشت: غذا و طعامی که به هنگام صبح یا نزدیک ظهر می خورند
معنی بیت: که ای فلانی! به من صبحانه یا شام بده و یا نانی که بخورم و آبی که
بنوشم
۱ شکر گویم که مرا خوار نساخت . به خسی چون تو گرفتار نساخت
خسي: شخص پست و فرومایه. ناچیز
ه خدا را سپاس می گویم که مرا ذلیل و خوار نساخت و به شخص پستی
.چون تو گرفتار و نیازمند نکرد
داد با این همه افتادگیام عز آزادی و آزادگیام
افتادگی: فروتنی تواضع؛ ناتوانی آزادی: رهایی, در بند نبودن (از نظرجسمانی)
آزادگی: حریت. جوانمردی, نجابت؛ اصالت ol: و آزادگی" آرایه ی جناس دارند
: با این همه ضعف و ناتوانی که دارم به من عزت آزادی و آزادگی را هدیه
صفحه 16:
مشهورترین شاعر پارسی گوی سده نهم هجری است.
عبدالرحمان در ۸۱۷ ق در خرجرد جام تولد یافت. مدتی دشتی
تخلص می کرد و سپس به مناسبت مولد خود و به سبب ارادتی کم |
كه به شيخ جام داشت تخلص جامی را برگزید. در هرات و
سمرقند علوم رسمی را تحصیل کرده است. جامی در هرات در
۸ مق وفات یافت
جامی آثار متعد و منتور و منظوم دارد. تاثیر افکار و اشعارش در
هندوستان و ماواءلنهر و در ادبیات و افکار مردم سرزمين عثمانى |
بسیار بود. دیوانش مشتمل بر قصاید؛ مثنویات؛ غزلیات؛ مقطعات [
و رباعبات است
اثر منظوم دیگر وی ( هفت اورنگ ) به تقلید از خمسه نظامی
alas ols الذمت ,سلامان docs SB aos lly
الاحراره یوسف و زلیخاء مجنون و لیلی خرد نامهاسکندری
از آثار منفورش اشعه اللمعات؛ بهارستا
النبوی؛ لوایح و لوامع
؛ نفحات الانس؛ شواهد
صفحه 17:
«۵
صفحه 18:
فایده و استفاده مناسب این شعر چیست؟
صفحه 19:
صفحه 20:
الف) موسیقی دان, خک .
.ب) نوازش کننده, خمگین
ج) آموزنده؛ خشمکین ..
5) مهربان؛ دل افسرده..
صفحه 21:
الف) سبحه الابراو 2
ب) تحفه الاحوار. .
ON ct جو دي
صفحه 22:
oo eal
ES NEE
صفحه 23:
ن شغر در جه قالیث است؟
صفحه 24:
Sire
ره تركيب هايبى
ا
اب) اضافی .-
ج) عاظفی.
<۵) شبه جمله
صفحه 25:
[۱ en eager
صفحه 26:
“dodge.
صفحه 27:
الف)آبه لباس کهنه ام می نگرم. 7
ب) به تهی دستی و فقرم مى تكرم:
ج) از جیب و نذاری گله متدم:
د) به تما وجودم می pS
صفحه 28:
۱ کر ؟
ee eosin
ورالدین عببالرحمان در.آغاز ج
د)اورنک ۰
صفحه 29:
ot
صفحه 30: