صفحه 1:
بنام خدا
صفحه 2:
کرتاران سای از حاکمان شیعه در منطقه باشتین سبزوار (۷۲۳۶-۷۸۸ قمری)
صفحه 3:
سربداران نخست به صورت یک قیام مذهبي شیعی- صوفی علیه هیئت حاکمه. (چه ایرانی و
۲ ب انیم مذهبی شماری از شیوخ خراسان و سبزوار
۲ ۰ ۰ ۵ ی سیاسی گل منطقه شرقی و شمللی ایران آن
زمان را دربرگرفت. این قیام با همراهی دو گروه مذهبی (درویشان) و سیاسی (سربداران)
شکل گرفت. نخستین رهبران مذهبی ایشان شیخ خلیفه و شاگردش شیخ حسن جوری
بودند. در ایام تیمور هم شیخ داود سبزواری از همین طایفه علیه تیمور قیام کرد.
مذهب تشیع با بنمایهای از تعالیم تصوف و بیگانهستیزی و فتوت و جوانمردی و بُعد مردمی
و فقدان ورائت در سلطنت از جمله عوامل و ویژگیهای مهم اين قیام محسوب مىشد. اين
دولت مدت نیم قرن در خراسان و جرجان (گرگان)» قومس (کومش ) و مازندران و جوین و
اسفراین حکومت کرد. و عاقبت بهدست امیرتیمور گو رکانی منقرض گردید.
صفحه 4:
شروع نهضت سربداران
2 فصیح احمد خوافی مولف مجمل فصیحی درباره واقعه باشتین مینویسد:
لا «در نهم يا دوازدهم شعبان سال ۷۳۶ یا ۷۳۷ هجری پنج ایلچی مفول در خانه حسین حمزه و حسن حمزه از
لي 0 ا دود و ار ايسان شراب شاه طلینند و لجاخ کردند وبی حرمتی نمودند. یکی از
دو برادر قدری شراب آورد. وقتی که ایلچیان مست شدند. شاهد طلبیدند و کار فضیحت را بهجائی رساندند که
عورات ایشان را خواستند. دو برادر گفتند دیگر تحمل اين ننك را نخواهيم کرد. بگذار «سر ما به دار» رود
شمشیر از نیام برکشیدند. هر پنج تن مفول را کشتند و از خانه بیرون رفتند و گفتند ما سربدار میدهیم.4
صفحه 5:
سربداران و شيعه
1
سربداران. سبزوار را (که مردم آنجا از قرنهای نخستین اسلامی به تشیع اشتهار داشتند) مرکز حکومت خود قرار دادند و با
صوفیان و مردلنى كه به دوستی اهل بیت (ع) مشهور بودند. رابطه اردت برقرار کردند و شاعران را ه مدیحه سرائی از اهل
بیت (ع) وا داشتند.
یطوری که نوشتهند دولت شیعه مذهب سربداران با برخی از عالمن بزرگ شيعه كه در خارج از ايران سكونت داشتند. رابطه
برقرار كرد و باب مكاتبه را با مراكز مهم شيعه افتتاح نمود. از جمله با حلب و جیل عامل در لبنان که از زمان این
شهرآشوب مازندرنی (قرن ششم هجری) یکی از مراکز مهم شیعیان دوازده امامی محسوب میشد. تماس حاصل گردید. و
کت رن ودرا لق شعئر مدهب شيمه به خراسان دعوت شدند. بر لثر همین دعوتها و
مراودات بود که فقیه معروف شهید اول شیخ شمس الدین محمد مکی (مقتول به سال ۷۸۶ هجری) کتاب مشهور خود
یعنی اللمعة الدمشقيه را به نام سلطان على مؤيد سربدارى آخرين امير سربداران تأليف كرده به خراسان فرستاد. تا شیعیان
آن ديار بر طبق فتاوى او كه در آن كتاب مندرج است عمل نمايند.
صفحه 6:
Ce Sig سربداران
درباره حکومت سربداران, موارد خاصی در منابع نقل شده است که برخی از این آنها عبارتند از:
در زمان حکومت سریداران دهقانان فقط سه دهم محصول جمع آوری شده رابه عنوان مالیات به دول میپرداختن در اضافه
بر این مبلغ. چیزی از آنها به عنوان مالیات گرفته نمیشد.
فرمائرواء مقربان و سربازان همه يك جور لباس مىيوشيدند و جامههایآنها شامل يارجههايى از يشم كوسفند يا شتر بود.
در خانه فرمانروا هر روز گرههملیی تشکیل میشد که حاضران غذا میخوردند. درلین اجتماع هرکس اعم از فروتمند و بینوا
مي تواست شركت كند وغذا يخورف
7 10 0 0107 048 ردنك كساره آنها در آغاز موازده هزار ِن: بعدها هيجده هزار ثن و سرانجام بيست
دو هرار تن ارد رسنده بود که همه از دولت حقوق میگرفتند.
صفحه 7:
تحولات سیاسی و اجتماعی دوران سربداران
1 وجیه الدین مسعود. برقرارى عدللت اجتماعی. حذف مالیاتهای سنگین و نیکی به مردم را سرلوحه کارهای
خود قرار داد. ابن بطوطه میگوید:
ان در قلمرو آنان رونق گرفت که اگر سکه های طلا و نقره در اردوگاه ایشان روی زمین می
كد تاها آن ببتارنمی شده کسی دست به سوی آن دراز نمی کرد:»
1 خواجه شمس الدین علی. با طفای تیمور صلح کرد تا امنيت مرزهاى شمال سربرداران را حفظ کند.
صفحه 8:
0 ست ای مذهب تشیع
| سابقه تشیع در قلمرو سربداران, به مهاجرت علویان, به ویژه حضور امام رضا در خراسان بر میگردد.
لأ مهاجرت آنان موچب شد مردم خراسان. تحت تأثیر فرهنگ شیعه قرار گیرند.
!| ی ات ۳ در توران حتوعت خود به ترویج مذهب شيعه و مناقب ائمه و ضرب سکه >
امام پرداختند.
صفحه 9:
دولت سربداران پس از مرگ وجیهالدین
ا ل لع ا رن دار که بجضی میتسب به جناح میانهرو و برخی مربوط به جریان اقراطی بودند. یکی
يس از دیگری پرسر کار آمدند.
نخستين فرمانروايانى که پس از مرگ وچیلدین مسعود در راس سربداران قرار گرفتند لقب سلطان نداشتند. زيرا اسماً جانشین
لطفالله - فررند صغیر وجیهالدین مسعود - بودند و وی را به ولیعهدی پدر میشناختند و به لقب میرزا (شاهزاده) مینامیدند؛
پس از وجیهالدین مسعود به ترتیب:
آقا محمد تیمور (محمد آی تیمور)؛ رفیق جنگی مسعود بود که به نیلبت خود در سبزوار گذاشته بود. از آنجلیی که وی گمماینده ی
جناح میانهرو بوده خواجه شمسالدین علی که از متنفذترین جناح افراطی بود از وی خواست که از مسند خلافت برخیزد. 6
,شاداد و عقر حتومت را درک گفت و حواجه شمسالدین عدهای را از پی فرستاده وی را کشتند. خواجه شمسالدین خود
قبول زمامداری سر باز زد.
کلو اسفندیار سربدار: وی برگزیده شبخیان بود و در ۴ جمادیالثلنی سال ۷۴۸ هجری بدست لشکر سربدار یا همان هواداران جناح
میانهرو کشته شد. لشکریان قصد داشتند خواجه لطفالله فرزند خواچه مسعود رابه تخت سلطنت بنشانند ولی خواجه شمسالدین
على مانع شد و تصمیم گرفتند تا بلوغ وی خواجه شمسالدین ابن فضلالله نایب و جانشین وی باشد.
صفحه 10:
دولت سربداران پس از مرگ وجیهالدین
٠٠00 ذا رلك و اف بت مله بر سر کر بود وی بمحض شنیدن خبر حمله طوفغای تیمورشان که اميدوار بود
سربداران بر آثر نقاق و مبارزات حاخلی نانوان شده باشند. خود را خلع کرد و گفت که همن شایسته اين كار نیستم»
خواجه شمسالدین علی؛ (۷۳۸-۷۵۳ هجری): وى بس از جند بار امتناع از قیول زمامداری این مقام را پذیرفت. در عهد او مستخدمینی که
از دولت مواجب میگرفتند به ۱۸۰۰۰ رسید که بیشتر آنان لشکریان بودند
درویش هندوی مشهدی که از طرف شمسالدین علی به حکومت دامتان معین شده بود در آن شهر خروج کرد که این طفیان فرونشانده
2 دولت سریدران در دوان شمیلدین علی چنان استور بود که ايلخان طوغای تیمورخان در كركان و مازتدران و ملک معزالدین حسین
كرت در هرات بيمناك شدند و طوغاى از لشکرکشی که مقدمات ن را فراهم كرده بود جشم بوشيد. در عهد شمس,الدين على پیمان
00 00000000 واوا GaN ge تكد يه تصرف خواجه مسعود بوهه يتصرف لو باشد. سريداران در دوران خواجة
oye openly ws ea ee gl) پرداختد و تزدیک بو آن شهر را مسخر كتند ولى برا مقابله با
ale مدرلا عدون كرت ملك هرات لاتزير قست از مخاضره كشيدنه.
ل خواجه شم الدين على بس از قريب ينج سال حكمرلنى به دست يكى از نوكران خويش بنام حيدر قصاب كه تحصيلدار خراج بود كشته
شد و بهلوان يحبى كرابى كه يكى از سريداران ميانهرو بود شهريار إيشان كشت.
صفحه 11:
با تشکر از همراهی شما .