صفحه 1:
صفحه 2:
در پایان از دانشجویان انتظار می رود:
۳ 4
معانی سالامتی:بیماری و تندرستی را توضیح دهد.
* اپعاد سللامتی را پیان کند.
مدلهاى سالامتى را شرح دهد.
* عواملتعيين كننده سلامتى را بيان كند.
* عوامل خطى ساز را توضيح دهد.
* اهمیت‌پیشگیری را بیان كند و سطوح مختلف آن را توضيح دهد.
صفحه 3:
٠ سلامتی یکی از واژه هایی است كه بيشر
مردم با انکه مطمئن اند معنی آن را می
دانند,تعریف آن را دشوار می Wh
* احتمالا قدیمی ترین تعریف عبارتست از بیمار
نبودن.اين تعریف :
< از سلامتی تنها بر روی بعد جسمی انسان
تمرکز نموده در حالیکه صرفا عدم ابتلا به
بیماری نمی تواند سلامتی معنا شود.در این
تعریف نقش عوامل تعیین کننده زیست
محیطی,اجتماعی, روانشناختی و فرهنگی
نادیده گرفته شده و به طور کلی پیشرفتهای
علوم پزشکی و اجتماعى به اين نتيجه رسيده
صفحه 4:
مفهوم بوم شناختی(»ُ۲0109ع])
* در اين مفهوم سلامت تعادل يويا بين انسان و محيط
زيست است و بيمارى را به عدم تعادل آنها نسبت داده
است.تاریخ به خوبی ثابت کرده است که بهبود در تطابق
انسان با محیط زیست ge Maine i we) اميد
به زندكى و بهتر شدن كيفيت زندكى شود حتى اكر
خدمات بهداشتى مدرن هم در كار نباشد.
صفحه 5:
1. وضعیت خوب و عالی بدن ,فکر و روج و به خصوص
عاری بودن از درد يا بیماری جسمی(فرهنگ وبستر)
2 وضعيت عالى جسم يا روح و حالتى كه اعمال بدن
به موقع و به طور موثر انجام شود(فرهنگ
اكسفورد)
WHO(World Health Organization) .3
سالامتی عبارت است از رفاه کامل جسمی,روانیءاجتماعی و نه تنها بیمار یا معلول
نبودن.درسالهای اخیر با توانایی داشتن یک زندگی از نظر اقتصادی و
اجتماعی مثم»این تعرریف تقویت شده است.
صفحه 6:
ابعاد سالامتى
تنها شام سازكارى و هماهنكى درون شخص و بين هر
شخص با ديكر اعضاى جامعه و بين اعضاى
جامعه و دنيايى است كه در آن زندكى مى
کند.سلامتی در این بعد شامل عملکرد اجتماعی
است.بهداشت روحی به آن بخش از فرد اطلاق می
نتجوی معنا و مقصود زندگی است.
شامل کمال »اخلاقیات‌داشتن هدف در زندگی و تعهد
و جاع حرط ريست خرن ارد ان كيرد
صفحه 7:
طیف سلامت و بیماری
هدف و آرزوی بشر
.سلامتی مثبت است
صفحه 8:
مدلهاى سلامت و بیماری
The Biomedical Model مدل بیومدیکال
اين مدل بر شاخصهاى فيزيولوزيكى سلامتى و بيمارى تاكيد دارد.در اين مدل»بدن به يك
ماشین پیچیده تشبيه شده است كه در نتيجه اختلال در مكانيسم قسمتى از آنءبيمارى
اتفاق مى افتدبراى حفظ كاركرد اين ماشين »نخست بايد تشخيص داد كه علت اختلال
جيست و سيس به مداخلاتى جهت درمان اين وضعيت
يرداخت.دارودرمانى»جراحى »فيزيوترابى از درمانهاى رايج محسوب مى شوند. تلاش جهت
جلوكيرى از بروز بيمارى به صورت اقداماتى جهت كنترل و ريشه كنى علل فيزيكى بيمارى
است.
از زمانى که مدل بیومدیکال وارد حوزه سلامتی شد.پیشرفت قابل توجهی در تشخیص و
درمان بیماریها صورت گرفت.هرچند به تدریج مشخص شد که همه بیماریها را
نمی توان از طریق اقدامات صرفا تشخیص و درمانی از بين برد.
صفحه 9:
مدل عامل - میزبان - محیط
Agent-Host-Environment Model
درسال ۱۹۸۴ توسط پزنکر ۴۵52۲۱616۲
عامل بيماريزا
به كاركيرى اين مدل يرستار را قادر مى سازد كه براى
هر برنامه مراقبتى:تمامى فاكتورهاى .
محيطق ,فيزيولوز يكن و شيوه زندگی افراد را مد نظر
قرار دهد.
A is ميزبان
صفحه 10:
مدل باور
Health-belief Model
۰ اين مدل براساس روابط متقابل مابين اعتقادات افراد و رفتارهای
۰ مدل باور بهدائستى به برستار كمك مى كند تا عوامل تاثیر
گذار بر درک »باور و رفتار بیماران را شناخته و با بهره
گیری از آنها برنامه های مراقبتی بهتری را جهت پیشگیری
یا درمان بیماری و اعاده سلامتی افراد طرح ریزی نماید.
* آهمیت فاثل شدن برای انجام افدامات پیشگیری کننده توسط
فرد
صفحه 11:
DUNN 335 Joo
تندرستی عبارت از درک ذهنی از توانایی .هماهنگی و سیر زندگی است.
دان تندستی را توسط چارچوبی توضیح می دهد. چهار منطقه آن :
۱.سلامتی ضعیف در محیط نا مساعد
۲.سلامتی ضعیف در محیط مناسب
۳.بالاترین حد سلامتی در یک محیط نا مساعد
>بالاترین حد سلامتی در یک محیط مساعد
محیط بسیار خوب و مناسب بهداشتی
بالاترين حد مرگ
محيط بسيار نامناسب بهداشتى
صفحه 12:
عوامل تعيين کننده سلامتی
آرایش ژنتیکی
رفتارهای فردی
محیط فیزیکی
شرایط زندگی و کاری
درآمد
تحصیلات
حمایت اجتماعی
سیاست عمومی
صفحه 13:
عوامل خطر ساز
Risk factor
به هرگونه موقعیت برفتارشرایط محیطیءوضعیت فیزیکی یا متغیر دیگری اطلاق می
شود که افراد یا گروه های اجتماعی را در مقابل بیماری و حادثه آسیب پذیر سازد.
بررسی و شناخت دقیق ریسک فاکتورها به پرستار کمک می کند که در زمینه تعدیل
یا حذف آنهابرنامه ریزی نموده و از این طریق در جهت بهبود وضعیت سلامتی
افراد گام بردارد.
صفحه 14:
. عوامل ژنتیکی و ورائت
عوامل فیزیولوژیکی
سن و دوره های رشد
. نژاد
. عوامل محیطی
. عادات و شیوه های زندگی