صفحه 1:
صفحه 2:
در نخستین سالهای دهه 1960 جنبشی در روان شناسی امریکا بوجود آمد
که به عنوان روانشناسی انسان گرایی یا نیروی سوم شناخته شده است.
اين جنبش قصد آن نداشت که مانند بعضی از دیدگاههای نو فرویدیها یا نو
رفتارگرایان شکل تجدید نظر شده با انطباق یافتهای از مکتبهای فکری
موجود باشد. بر عکس چنانچه از اصطلاح نیروی سوم استنباط میشود,
روانشناسی انسان گرایی میخواست جای دو نیروی عمده روانشناسی
را بگیزدروانکاوی و رفتازگرانینعتن
صفحه 3:
انسان گراهاءتلاش روان تحلیل گران را برای بررسی دنیای درونی مورد
تمجید قرار دادنداما احساس می کنند روان تحلیل گراها نسبت به ظرفیت
.های انسان برای رشد وآزادی انتخاب بسیار بدبین هستند
.ورفتارگراها هم افراد را منحصرا در کنترل محیط بیرونی درنظر می گیرند
.بنابراین انسان گرایی در واکنش به اين نیرو به وجود آمد
.یکی از رهبران اين چنبش مزلو است
.مزلو روان شناسی انسان گرا را نیروی سوم لقب داد
صفحه 4:
+ بروکلین در ۱۹۰۸ آوریل اآبراهام مزلو در
به دنیا آمد. یکبهودی, در خانوادهای Susie
.پسر خجالتی وغمگین بود
.روانشناس انسان گرای آمریکایی است
صفحه 5:
او امروزه ب راعن_ظریه سلسله مرلتبنیانهاجلنسانیاش*
.یا«هرم مزلو»معروفشده لست
ترچمهو تظیم: دک زهره
مدرس و پتوهشگر روازشناسي مثبت كرا
| أبراهام هارولد مزل Shay OND به بر
وهای منت ار و نگ انسلنهاى مشهور موفق برداخته ا
مزل هو سال 1988 تظويه سلسله مراتب تيؤهاى اسان رأ مطوج ١
وهر كلب لكيه
ابن تظريه ما اانا بنج دسته نيز اماس دارم و همه
See ik al, براى ارضاى اين aa
‘wv awandevalcom [oopyigh © 2015 DuchRerakeanoe Press LLC.
صفحه 6:
مزلو دربين كا
بين كارهاى مهم خویش,بیش:
.خودشکوفایی رهای مهم خویش,بیشترین علاقه را بهبلترین نیزیعنی نیازبه
:ویژگیافرادخودشکوفا**
oe همرنگیک مترعبامحیط دارند*
.اگوبردا ریک مترعدارند*
کمتر تحبقاثیرنحبط
اثیرنحبط قراردارند"
خودمختار عوآزادیعملب يشت
.آنها اساسا به و 0
1 یله ی دا
رشد درونیخودشانب رلتگیخته میشوند*
صفحه 7:
وقتیادراکخودشکوفاییآنها شدنمیبابد میت وانآنرا کات جربه ی**
.اوج» نامید
صفحه 8:
مزلودر ابتدای کار به شدت به رفتارگرایی اعتقاد داشت وهرگز به طور کامل آن
را رد نکزد
تنها چیزی که او را آزار می داد؛یکجانبه نگری رفتارگرایی بود
مزلو معتقد بود افراد همچنین زندگی درونی وظرفیت هایی برای رشد,خلاقیت
.وانتخاب آزاد دارند
صفحه 9:
:دیدگاه ولیده هاعک لیم زلو"*:
لنسانها دارلیهستیزیستشنا روها ید رونیهه Yas b bol
.سموشد وخودشکوفاییب یش میب رند
.لنسانها از استعدادها, منشخلق وخو وتولناییهایخاصیب رخوردارند(2
هسته ى درونوما نبروعمثبتیاستکه مارا ببه سوعلنسانیتک املسوقمط3
دهد
طبیعتهرونیما به نیرومندیغرایز در حیواناتف یستوبه سادگیب رلثر(4
.بادگیرعت وقعانف رهنگیت رس و... خاموشمیش ود
.سركوبوطبيعسهرونىاغلبهر دورانك ودكواتفاق میافتد(5
صفحه 10:
هسته ی درونیماءهمراه با لنگیزه ی آنبه سویخود شکوفاییضعیف میلگ
.شود أماحتیدر بزرگسالیه ندرتاپدید میشود
تعداد کمیاز لنسانهابافراد خودشکوفا هستند.لینافراد کمتر به وسیله ی(6
.ف_شارهاعدرونیدرقا لخاصیدر میلیند ورلکد وبدونت_غییر باقیمیمانند
صفحه 11:
:سول 3
عقاید مزلو به عنوان روانشناس انسان گرای جدید تاحد زیادی به كدام سنت
:گرایش داشته است
She
صفحه 12:
مزلو و رشدگرلیان*
همان طور که مزلو از
.رسش اشاره می کنند
هسته ی زیست شناختی صحبت می کند,رشدگرایان هم به
وسشة*
:مزلو وگزل*
صفحه 13:
:ایتباط نظریه ی مزلو وتفکراتمونتسورک*
مونتسوری معنقد است که نیازی نیست ما کودکان را به یادگیری وادارسازیم.یا
ازطریق پاداش دادن آن ها را برانگیریم ویا بخاطر اشتباهاتشان آن ها را سرزنش
بلکه ما می توانیم براق رد ظرفنت عاق آن ها به شوه ق.خودسان ید تروهاه
.وابسته به رسش آن ها اعتمادکنیم
مزلو مونتسوری را بخاطر اعتقادش به نیروهای خلاق ذاتی کودکان,به عنوان یک
.معلم کاملا انسان گرا مطرح می کند
صفحه 14:
:_فکراتمزلو دیمورد دوه ی ب زرگسا اروشباهآن_اتفکرات ونگدر لینراستا**
مزلو مى كويد بزركسال كاملا اجتماعی شده که استعدادهای درونی اش برای
خودشکوفایی راکد مانده,همواره انگیزه ها وصداهایی از درون او را متوجه خودش
.می سازد
پونگ نیز معتقد است که افراد قبل از سن میانسالی معمولا به دنبال کسب
جایگاه وموفقیت های بیرونی هستند.اما در دوره ی میانسالی موفقیت بیرونی
جایگاه خودش را از دست می دهد وصداهایی از درون فرد رامتوجه بخش هایی از
.خویشتن که مورد غفلت قرارگرفته.می کند
صفحه 15:
.دومانفرويدىتاحد زيادوير نيروهاىدرونىرشد تكيه دارر**
صفحه 16:
.توجه به فرليندهاوذلتىرشد در مكتبعتلهايم كاملا آشكار اسك*
بتلهایم تلاش نمی کرد تا کودکان آشفته را وادارسازد تا به شبوه های طبیعی
رفتارکنند بلکه سعی می کرد شرایطی مانند عشق,محبت وهمدلی و...فراهم
.کندتاکودکان درجهت رشد درونی خود احساس امنیت کنند