صفحه 1:
به نام خداوند جان و خرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند کیوان و گردان سپهر
ز نام و نشان و گمان برترست
به بینندگان آفریننده را
نیابد بدو نیز اندیشه راه
سخن هر چه زین گوهران بگذرد
خرد گر سخن برگزیند همی
ستودن نداند کس او را وهست
خرد را و جان را همی سنجداو
بدین آلت رای و جان و زبان
به هستيش بايد كه خستو شوى
يرستنده باشى و جوينده راه
توانا بود هر كه دانا بود
از اين يرده برتر سخنكاه نيست
كزين برتر انديشه برنكذرد
خداوند روزى ده رهنماى
فروزنده ماه و ناهيد ومهر
نگارندهی بر شده گوهرست
نبینی مرنجان دو بیننده را
که او برتر از نام و از جایگاه
نیاید بدو راه جان و خرد
همان را گزیند که بیند همی
ميان بندكى را ببايدت بست
در اندیشهی سخته کی گنجد اوی
ستود آفریننده را کی توان
ز گفتار بیکار یکسو شوی
به ژرفی به فرمانش کردن نگاه
ز دانش دل پیر برنا بود
صفحه 2:
نگاه اجمالی به منظومه ي شمسي
تاکنون نظریات زیادی در مورد منشا منظومه شسی و زمین ارائه شده است» در میان آنها » دو نظر
اساسی وجود دارد.
اولی فرضیه برخورد نزدیک نام گرفته است. بر این پایه است که سیارهها ۰ از مواد جدا شده از
تشکیل شدهاند. بر طبق آن » کشش گرانشی یک ستار: یا دنبالدار به حدی بوده است که
هنكام عبور از كنار خورشيد مقدارى از ماده آن را بیرون کشیده است. زمین ما عضوی
خانواده خور شید
منظومه شمسی نه سیاره اصلی تعدادزیلدی قمر طبیمی (اقمر) » تداد زیلای سیارکها » تعداد
نامعلومی ستارههای دنبالدار به همراه شهاب ها » شهاب سنگها به دور خورشید در حال گسترش
صفحه 3:
یهت تا وی تا
وا PLANETARY
PHOTOJOURNAL aay a
> be 0
vee yw
Za
منظومه نش
صفحه 4:
محتویات منظومه شمسی
تمامی اجرامی که تحت نیروهای گرانشی خورشید در مدارها در گردشند»
منظومه شمسی را تشکیل میدهند. این اجرام بر اساس جرمشان در سلسله
مراتب مشخص قرار دارند» در راس آنها خورشیدواقع است سپس سیارات ۰
اقمار و حلقههای آنها » خردههای بین سیارهای (ستارههای دنبالهدار »
سیارکها ؛ شیاب ها) و در آخرین مرتبه گازها و گرد و غبار بین سیارهای
قرار دارند
صفحه 5:
خانواده منظومه شمسی
تمام اجرام آسمانی که در یک منظومه
مداری قرار دارند» تحت تاثیر جاذبهای
دو جانبه به دور یک جرم مشترک
مرکزی میچرخند. در منظومه زمین __
ماه مرکز جرم مشترک در فاصله
۳0 کیلرمتری (20600ایلی)
هسته زمین قرار داشته و از سطح زمین
خارج نشده است. در مورد منظومه
شمسی ۰ مرکز جرم مشترک همواره با
تغییر موقعیت نسبی سیارهها ۰ در حال
تغییر است. اين مرکز در فاصلهای
حدود 0000000020 کیلومتر
(90000 مایل) خارج از سطح
خورشید قرار دارد.
صفحه 6:
سیارات منظومه شمسی
[اسیاره ماه
لاسیاره عطارد
لاسیاره زهره
لاسياره زمين
لاسياره مريخ
اسیاره مشتري
لاسياره زحل
oul] سياره اورانوس
لاسياره نبتون
لاسياره بلوتون
الأسياره سدنا
صفحه 7:
كت
صفحه 8:
درازی
روز
One
Wee
wr
۴
OY
۸
الاعرء
درازای
۱
۵
1
درد
VAF
Youre
۸۴۱
SEA
re
or
جرم
(برحسب جرم زمین)
aot
۳۸
۱۴۶
wr
(برحسب قطر
زمین(
۲
or
۲۹۸
YAY
كيدان يا
زحل
اورانو
نیتون
صفحه 9:
Pee ae Pete
Spinning disc
of gas and dust
ب
خورشيد نازه
0-7
Newly born Sun
صفحه 10:
نظریه برخورد نزدیک
* در اوایل قرن بیستم میلادی دو اخترشناس امریکایی نظریه
برخورد نزدیک را ارائه دادند که بنا به عقيده آنها » ذراتی
از ماده خورشید » در اثر برخورد نزدیک یک ستاره دیگر
بیرون ريخته است. بعدا این ذرات به همدیگر پیوسته و
اجرام بزرگی را تشکیل میدهند که از اين اجرام «Sy
سل يرههابوجوداآمدواند.
صفحه 11:
فرضیه کانت - لاپلاس
* نظریه مهم دیگر در سال و00 مولاكى 005050 تسيو
بوسیله فیلسوف آلمانی » امانوئل كانت » مطرح شد. نظر كانت
به عقيده قابل قبول امروزى شبيه است. بر طبق آن » منظومه
شمسی از یک ابر گاز و غبار در حال چرخش » شکل كرفتة
است عا
داده شد. فرضيه كانت - لايلاس ؛ یک ابر
2 بزرگ از گازهای داغ را ترسیم میکند که به دور محور
خود مىجرخد. كانت و لايلآس »ء اين ابر بزرك را سحابى
ناميدهاند.
صفحه 12:
سرد شدن گاز سحابی . باعث انقباض آن میشود. در این
ضمن . با انقباض جرم اصلی ۰ حلقههایی از گاز در
اطراف آن باقی میمانند. این جرم اصلی همان خورشید .
است. حلقهها » در اثر نیروی گریز از مرکز (نیرویی است
که اجسام در حال چرخش را به طرف بیرون از. مرکز
چرخش میراند.) از مرکز دور میشوند. بنابراین
فرضیه حلقههای جدا از هم » منقبض شده و سیارهها را
بوجود آوردهاند. دانشمندان در درستی این نظر تردید
دارند» چرا که گازهای داغ گرایشی به انقباض ندارند» بلکه
در فضا گسترش مییابند.
صفحه 13:
نظریه جدید ابرغبار
* فیزیکدان آلمانی کارل فون وایتسزیکر بنیاد اصلی نئوری جدید ابر
غبار را پیشنهاد کرد Dl tae اختر تتایرم:آمرنیکایی به نام چر از
كويير نظر see را بهصورت تئوری جدید منشا منظومه
تكميل كرد ارات هنطوم شمسى + از هقان كان و جلا
ما ی از د ا ابر بزر
a eee ea jk Ee ۳
ذرات موجود در اين بخشها « همدیگر را جذب کردهاند و سرانجام
سیارهها را بوجود آوردهاند. بیشتر مواد ابر اصلی در اثر تابش
خورشید از آن دور شدهاند» ولی پیش از آنکه خورشید » حالت
ستاره به خود گیرد؛ اندازه سیارهها به حدی رسیده بود که
میتوانستند در مداری به دور آن باقی بمانند پا گردش کنند.
صفحه 14:
شکل گیری منظومه شمسی
* شکل گیری منظومه شمسى از ديد ديناميك
* منظومه شمس nse ما ny, مار مرن رگ لزع
ان میدهد» بطوری که اگر از بالای قطب شمال خورشید دیده
شود منظومه شمسی قواعد زیر را پیدا میکند:
سیارات در خلاف جهت عقربههای ساعت در اطراف خورشید
میگردنده خورشید نیز در همان جهت به دور خود میچرخد.
* به استثتای عطارد و سیاره پلوتو » اکثر سیارات دارای صفحات
oe ply Mea, ahs نا فيه دان قالبروج شیب
دارند» مدارها تقریبا هم صفحه هستند.
به استثنای عطارد و پلوتو » سیارات در مدارهایی میگردند که
خیلی به دایره نزدیک هستند.
صفحه 15:
به استثنای زهره و سیاره اورانوس » سیارات در خلاف جهت
عفربههای ساعت (یعنی در همان جهت حرکت مداریشان) به دور
خود میچرخند.
اکثر قمرها در همان جهتی که سیارات مادرشان به دور خود
فى جراقند I نز در کي صفعاتا استواپی-سپار اک فران دار ند
ستارههای دنبالهدار با دوره تناوب طولانی » مدارهایی دارند که از
همه جهات و زوايآ میآینده بر خلاف مدارهای هم صفحه سیارات »
اقمار » سیارکها و ستارههای دنبالهدار با دوره تناوب کوتاه.
سه عدد از سیارات مشتریگون شناخته شدهاند که دارای حلقه هستند.
صفحه 16:
شکل گیری منظومه شمسی از دید شیمی
تشکیل یک سیاره مستلزم یک فرآیند چند مرحلهای است؛ اولا دانههای جامد
عتقلق مسقا خررشيه سم نم ثانیا این ذرات باهم یکی شده و
اجرام اسمانى بزرك به نام ريز سيارات را شكل مىدهند كه سيس تصادم كرده
و برای هکل بيش سيارات با هم يكى مىشوند و به سيارات امروزى متحول
میگردند. تر کیبات شیمیایی سیارات بوسیله فرآیندی به نام ت تسلسل تراکم از روی
تراکم دانهها تعیین میشوند. ایده اولیه تسلسل تراکم این است:
مرکز سحابی باید در دمایی برابر چندین هزار درجه کلوین بوده باشد. در اینجا
دانههای جامد » حتی ترکیبات آهن و سیلیکاتها نمیتوانستند متراکم شوند. در
جای دیگر که مواد میتوانستند به عنوان دانههای جدید متراکم شوند» بهصورت
زير به دما بستگی داشت:
صفحه 17:
پایینتر از 60000 کلوین » دانههای ساخته شده از مواد خاکی متراکم
شدند» زیر 0728 کلوین دانههای مواد خاکی و یخی هر دو میتوانستند
شکل بگیرند. در دمای متفاوت گاززهای موجود و جامدات حاضر بطور
شیمیایی برهمکنش کرده و ترکیبات متنوعی را تولید میکنند. اگر دمای
سحابی به سرعت از مرکز به طرف بیرون کاهش یابده چگالیها و ترکیبات
سیارات میتوانند با تسلسل تراکم توضیح داده شوند.
صفحه 18:
زمين
مقدمه
زمين » سومين سياره نزديك به خورشيد و بزركترين سياره در ميان سيارات درونى است.
ساختار درونى زمين مثل ساير سيارات درونى از يك هسته داخلى و يك هسته خارجى به
همراه لايههاى مذاب و نيمه مذاب و سنكى جامد تشكيل يافته است. هسته داخلى فلزى و
جامد بوده و توسط هسته خارجى كه فلزى و مذاب استء احاطه شده است.
ازمين شرايط بسيار منحصر بفردى دارد. هيجكدام از سيارات ديكر آب مايع و جو بر
اكسيزن نداشته و حيات در آنها وجود ندارد. تكامل تدریجی زمین که 6۳.0 میلیارد سال
طول کشیده است؛ همچنان بطور طبیعی و نیز بر اثر فعالیقهای انسان ادامه خواهد داشث.
همچنین چگالی زمین از تمام سیارات دیگر بیشتر است.
صفحه 19:
فاصله متوسط از
خورشید.
قطر استوا
مدت حرکت وضعی
مدت حرکت انتقالی
سرعت حرکت انتقالی
دمای سطحی
جرم (زمين - 1)
جكالى متوسط (آب <
a
جاذبه (زمین ۶ 1)
تعداد قمر
0 ميليون
إمتر
6 كيلومتر
3 ساعت
5 روز
9 کیلومتر در
ثافيه.
5 تا 70 درجه
سانتیگراد
00.1
52:5.
1
1
خط عمود بر
صفحة مدارى
انحراف محور
انحراف
محوری ۲۳۸۴۵۴
صفحه 20:
صفحه 21:
تاریخچه تخمین عمر زمین
ی که زمانغیر قابل لسبن است» تور ابعاد زمان نیاز به بسیرت ذهام داشت کی
طبیعت گرایان قرن هفدهم قادر به پذیرش آن نیودند» بنابراین نگرش قرون وسطایی کوتاه
بودن زمان دنیوی همچنان باقی ماند. محفقین مسیحی آن زمان بطور کلی میپنداشتند که سن
زمین در حدود 600020 سال است؛ رقمی که بر اساس قبول نوشتههای باستانی عبرانی
قرار است. ٠
ديد كلى
از روزی که انسان برای نخستین بار شروع به نوشتن افکار خود کرد؛ پیوسته نگران
موقعیت خود در alle لایتناهی بوده است. لیکن تا سال ۳60 و نوشتههای «جیمز هاتن»
» مفهوم زمان ثقریبا نامحدود » تنها برای اتسان دارای معنا بود و زمین صرفا در یک ,
چارچوب موقتی مورد نظر قرار میگرفت. در اندیشه انسان قرون وسطی » زمین از نظام
بستهای تشکیل میشد که از آغاز آن چندان وقتی نمیگذشت و عاقبت آن هم چندان دور نبود.
صفحه 22:
سیر تحولی و رشد
تخمین عمر زمین از مدتهای بسیار طولانی فکر دانشمندان را به خود مشغول کرده بود.
دانشمندان مختلف سعی داشتند با روشهای مختلفی سن کر ه زمین را تخمین بزنند که از آن
جمله میتوان تخمین عمر زمین را بر اساس شوری آب اقیانوسها و محاسبه میزان
رسویگذاری ذکر کرد. در سال 0072 ۰ فیزیکدان معروف «لرد کلوین» (لسسرا
ماد ))) قدمت و عمر زمين را به اين صورت تعریف نمود که زمین در ابتدا به حالت
مذاب بوده و بعد سرد شده است. وی همچنین اظهار نظریههایی را بر اساس فرضیههایی در
مورد منشأً و مبدا حرارت خورشید به عمل آورد و ادعا کرد زمین سنی در حدود 260 الی
00 میلیون سال دارد.
صفحه 23:
در اوایل قرن بیستم » »283« SSI 2 (okves) «(4L8» 5 (Rauber Pord)
و «بولتوود» (لممطه8) در آمريكا دريافتند كه تجزيه عناصر نايايدار جهت توليد
ايزوتويهاى راديوزنيك مىتوانند براى تعيين سن كانيها و سنكهاى يوسته كره زمين مورد
استفان قرال كيرك. ولى روشها وتكتيكهاى تيل ادر أن يزمان BAO GA SH
مقدار ايزوتويهاى راديوزنيك موجود در سنكها را تعيين نمايد. در نتيجه منحصرا بعداز
سال 0©©)0 كه اسبكترومتر (سصوص ص ؤددم8)) اختراع كرديدء تعيين سن سنكها به
طریق ایزوتوپی معمول گردید از اين مقاله سعی میشود تا روشهایی را که از ابتدا براى
برآورد عمر زمین مورد استفاده قرار گرفته» مورد بحث قرار دهیم و در نهایت به روشی
که ایوووه alltel میقووتر گزفن اشکه آفباه کیم,
صفحه 24:
تخمین عمر زمین بر اساس شوری آب اقیانوسها
در سال ۲۵06) «ادموند هالی» (ببطهبا؟ (Bdeooad « منجم انگلیسی » اين مطلب را
پیش کشید که سن زمین را میتوان از روی مقدار شوری آب اقبانوسها محاسبه کرد. عملا
نقشه اين بود که مقدار شوری آب دریاها را با دقت تمام محاسبه و سپس عمل را ده سال بعد
تکرار کننده با محاسبه مقدار ازدیاد شوری آب در هر ده سال میتوان زمان لازم برای
تحصیل شوری آب فعلی را از آبهای شیرین اولیه بست آورد. اگر هم چنین آزمایشی انجام
شده باشدء هيج ازديادى در شورى آب اقيانوسها ديده نشد. ,
در اواخر قرن نوزدهم بعضى محققان با تجديد نظر در روش فوق و با تجزيه شيميايى آب
روجفانعها + مقدان. سديع اضافه شده:بهدزياها دن هر سال تؤسط روجغانههاء دنيا زدأ
محاسبه كردند. با دانستن حجم تقريبى آب اقيانوسهاى امروزى و فرض اينكه آب اقيانوسهاى
اوليه شيرين بوده است و ميزان ازدياد سديم توسط رودخانههاى امروزى ميانكينى براى تمام
زمان زمين شناسى استء آنها زمان لازم براى تحصيل غلظت سديم و شورى امروزى را
محاسبه كردند. سرانجام نتيجهكيرى كردند كه از روز اولى كه آب براى نخستين بار بر
روى سطح زمين متراكم شدء 6760 میلیون سال میگذرد. امروزه ما میدانیم که تخمين هالى
از سن اقیانوسهای زمین به مراتب کمتر سن واقعی آنهاست. دلیل عمده آن هم اين است که
او تعویض سدیمی را که میان آب دریا و سنگهای پوسته کره زمینی صورت میگیرد» بسیار
ناچیز میپنداشت.
صفحه 25:
تخمین عمر زمین بر اساس میزان رسویگذاری
هر که سنگهای رسوبی را مطالعه کرده باشد» میداند که طبقهای ضخیم از ماسه سنگ
میتواند در عرض یک روز تهنشین شود یا لایه نازک كل رسی که روی آن قرار میگیرد»
ممکن است برای تهنشین شدن به DED سال زمان نياز داشته باشد و سطح طبقه بندى ميان
آنها ممکن است نماینده مذت زمانی بیش از مجموع آنها باشد. برای ضخامت معیتی ار
طبقات رسوبی میانگینی برآیتمیزآن رمویگذاریه وجود دارد. اگر تغییرات مهمی در شرایط
محیط رسوبی رخ ندهد و نرسایش نیز در امر رسوبگذاری وقفه ایجاد نکند. ضخامت
طبقات کم و بیش متناسب با زمان سپری شده خواهد بود.
زمین شناسان اواخر قرن نوزدهم تصور میکردند که میتوانند در صورت تخمین میزان
تهنشست در محیطهای رسوبی امروزی » زمان مشخص شده توسط واحدهای سنگهای
قدیمی مشابه را نیز معین کنند. آنها همچنین تصور میکردند که در صورت تعیین ضخامت
کل طبقات رسوب کرده در گذشته » خواهند توانست کل زمان زمین شناسی طی شده را
صفحه 26:
تخمین عمر زمین بر اساس سرد شدن کره زمين
در بسیاری مناطق درجه حرارت معادن عمیق ازدیاد محسوس و یکنواختی را بر حسب
ازدیاد عمق نشان میدهد. اين افزایش حرارت نشان میدهد که دما از درون گرم زمین به
طرف قسمت سرد خارجی آن جریان دارد و از پوسته زمین متصاعد میشود. اين اتلاف
كرما قابل اندازه گیری است و منطق « کلوین » (62۰)) استدلال میکرد که اگر زمین با
از دست دادن حرارت » تدریجا در حال خنک شدن است؛ پس در زمان گذشته میبایست
گرمتر بوده باشد. کلوین این پدیده را به صورت اتلاف حرارت از یک حالت مذاب اولیه در
نظر گرفته بود و با مطالعه میزان جریان حرارت امروزی نشان داد که از نظر زمان زمین
شناسی » مسلما مدت زیادی از زمانی که زمین در حالت مذاب بوده» نگذشته است.
این زمان ظاهری تبلور پوسته جامد زمین » حداکثر قدرت ممکن را برای حیات » آنگونه که
ما مىشناسيم» مشخص کرد. عدم دسترسی به جزئیات مربوط به نقطه ذوب سنگها و هدایت
گرما تحت شرایط حرارت و فشار زیاد ۰ مانع ارزیابی دقیق زمان تبلور میشد. لکن مدت
تعیین شده بسیار کم بود. بر این اساس زمانی که کلوین بدست آورده بود» 1000 میلیون
سال بود.
صفحه 27:
مواد راديواكتيو
بعضى از مواد معدنى داراى خاصيت راديواكتيو هستند؛ بدين معنى كه از خود سه نوع
اشعه خارج مىسازند. اشعه خارج شده يا داراى بار الكتريكى مثبت استء كه در اين
صورت به نام يرتو آلفا خوانده مىشود و يا داراى بار اكتريكى منفى است كه اشعه بتا
خوانده مىشود. نوع سوم اشعه كه نزديك به اشعه ايكس اسثء از نظر الكتريكى خنثى
است و به نام اشعه گاما خوانده میشود. در اثر صدور اين ذرات » به مرور جسم به مواد
دیگر تبدیل میشود.
مدت زمانی را که جهت نصف شدن اتمهای اولیه لازم است؛ به نام زمان نیم عمر . .
میخوانند. زمان نیم عمر اجسام مختلف » متفاوت است و از چند ثانیه تا چند میلیارد سال
تغیبر میکند. سنگهای تشکیل دهنده زمین معمولا حاوی یک یا چند ماده رادیواکتیو
اسیم و... هستند. با در دست داشتن سرعت تجزیه و اندازه
اورانیوم » رادیوم » توریوم و
گیری مقدار اولیه و ماده تبدیل شده موجود در نمونه » میتوان زمانی را که از تجزیه نمونه
میگذرد» بدست آورد و بر اساس همین روش است که سن زمین تعیین شده است.
صفحه 28:
تخمین سن زمین بر اساس سنگهای آسمانی
قسمت اعظم و در ضمن قدیمیترین بخش تاریخ زمین شناسی را بخش پرکامبرین تشکیل
میدهد که معمولا از نظر شناسى مشخص است و میتوان سنگهای متعلق به آن را را
تشخیص داد. آزمایشات مختلف بر روی سنگهای این بخش اعداد متفاوتی را بدست داده که
کمترین آنها 06060 میلیون سال و بیشترین آنها 9.0 میلیارد سال است. اگر تصور کنیم
که پرکامبرین از 0.0 میلیارد سال پیش شروع شده ۰ زمان تشکیل زمین مسلما از اين عدد
بیشتر است و بنابراین برای تعیین سن زمین از عوامل دیگر نیز بایستی کمک گرفت.
یکی از اين عوامل » سنگهای آسمانی است. از آنجا که مطابق تمام نظریات موجود » تشکیل
زمين و سایر سیارات منظومه شمسی همزمان بوده است با تعيين سن این سنگها میتوان .
سن واقعی زمین را بدست آورد. حداکثر سنی که تا به حال برای سنگهای آسمانی بدست آمده
6 میلیارد سال بوده است. یکی دیگر از عواملی که به تعیین سن زمین کمک میکند؛
نمونههایی است که از ماه گرفته شده و بر اساس تجزیه نمونههای مذبور عددی نظیر عدد
فوق برای آنها حاصل شده است. بدین ترتیب میتوان عدد 4۳۰6 میلیارد سال را برای سن
زمین در نظر گرفت.
صفحه 29:
تعریف زمین شناسي
زمین شناسي (( ear ازدو A 0 به پوس nee =
5 به معني علم تشکیل شده است ) ae
مي پردازد. ا اح وم وی 4-6
زمین مواد تشکیل دهنده آن و شکل وخواص آن وهمچنین تحولات آن
از گذشته تا حال مي پردازد.
زمين شناسي فيزيکي
بررسي نحوه پیدایش زمین .نیروها فرایندها و عواملي که باعث تغییر و
تکامل کره زمین است مي پردازد در زمین شناسي Sd تمه بیدایش:
ساختمانهاي کره زمین تحت تاثیر عواملي مثل آتشفشان و زلزله (عوامل
داخلي )و بك أب يخ و..... (عدامل خارجي )مي برداليد.
صفحه 30:
ساختمان زمین
زیر سطح زمینی که ما برآن گام می گذاریم بر خلاف سطح سخت وجامدآن ویژگیهای
خاص خود را دارد. با افزایش عمق هم جنس وهم حالت مواد سازنده زمین تغییر می کند .
این همان چیزی است که باعث تعجب و شگفتی می شود . کره زمين را براساس تغییر
خواص فیزیکی وشیمیایی آن به چند لایه تقسیم می نمایند
صفحه 31:
(onsite
دانشمندان علوم زمین و زلزله شناس با مطالعه امواج ثبت شده زلزله ها درایستگا ههای
زلزله سنجی وزلزله شناسی به اين واقعیات متفاوت از هم پی برده اند. اولین بررسی ها که
دز این زعیته انجام شده است بیانگر تعس زوند امواج در اعناق؛چهل کیلومتز خشکیها و
پنج کیلومتری کف اقبانوسها می باشد جانی که بنام حد فاصل بین پوسته و گوشته شناخته مى
شود و به افتخار کاشف آن« موهوروویچ» استاد دانشگاه زاگرب به نام انفصال «موهو»
معروف شده است . ضخامت متوسط قسمت جامد پانزده کیلومتر و وزن مخصوص آن
. حرق است
اين انفصال مرز بین انواع مختلف سنگها است و با یک افزایش تند در سرعت امواج
<و9) مشخص می شود . این قسمت از زمین بنام" پوسته " زمین معروف است که
درمقایسه با شعاع زمین ضخامت نا چیزی دارد . ضخامت پوسته زمین در زیر
اقیانوسهانازکتر از قاره ها است .( حداقل (0) کیلومتر در زیردریاهاوحداکثر 000 کیلومتر
) در زیر خشکیها
صفحه 32:
پوسته زمین از دوبخش تشکیل می شود :
(GIL) Ss بخش
بخش سیال (,9160) )که بیشتر از سنگهای گرانیتی و گرانودیوریت تشکیل و بعلت فراوانی
حتاسيو بارسيعبو: الومينيوم ( :9-090 )بيتام سيان خوانده رب شود:
بخش سيما ( 08/0009 )
بخش سيما ( 0520009 )كه قشر زيرين يوسته است و بيشتر از بازالتى تشكيل شده وبه علت
دارابودن سيلسيم ومنيزيم ( 084-0005 ) به نام سيما معروف است .
البته از تخريب سنكهاى دو بخش بالا طبقه رسوبى تشكيل مى كرددكه شامل آبرفتها ونهشته
هاى مختلف است .ضخامت اين طبقه در كوديها كاهى به (00 كيلومتر مى رسد وبعضى
bs دگزگون شده wail
صفحه 33:
گرشته یا جبه (صلحس)
دومین گسستگی که در روند امواج منتشر شده از زلزله
ها مشاهده می شود در Gee 006000کیلومتری از
سطح زمین است و بنام "گوتنبرگ"معروف است.
حد فاصل بین گسستگی موهوروویج وگوتنبرگ بنام
گوشته معروف است.در گوشته نیز خصوصیات امواج
لرزه ای تغییر می نمایدکه با توجه به همین تغییر به
چندبخش تقسیم من شود
صفحه 34:
الف ) لايه بالايى :
اين بخش منشاء بسيارى از فعاليتهاى زمين شناسى است همانندفغاليتهاى ماكمايى » زلزله
هاى عميق و تغيير مكان قاره ها.بخش بالايى همراه با يوسته يك لايه به ضخامت WROD
000 كيلومتررا تشكيل مى دهدكه از سنكهاى سخت وشکننده تشکیل می دهدوبنام " سنگ
کره "خوانده می شود . سنگ کره به قطعاتی تقسیم شده که به هر یک از آنها"صفحه" می
گویند. صفحه ها نسبت به یکدیگر در حال تغییر و جابجانی می باشند که این حرکتها
رویدادهای زمین شناسی را بوجود میآورد. محققین زمین شناسی بر وجود سنگهای فو ق
بازی در اين قسمت اتفاق نظر دارند. اما در مورد توزیع آن اتفاق نظر ندارند.
در زیر سنگ کره ناحیه ای به نام “سست کره" معروف است .سرعت امواج لرزه ای در
این قسمت کاهش می یابدوبه لایه ای کم سرعت هم معروف است.
ب)- ناحیه عبور
اين منطقه بین 430000 تا حدود 10(6(60) کیلومتری عمق زمین است . در این قسمت شاهد
افزایش نسبی سرعت امواج هستیم که بیانگر تغییر ماهیت سنگهای این قسمت است
صفحه 35:
ج )- گوشته پلینی
از عمق 0000 تا 896000
کیلومتر عمق زمين است . در اين
قسمکت سنگها چگال وبسیار الاستیک
اند وسرعت امواج زلزله بصورت
تقریباً یکنواختی افزایش می يابد.
در زیرگوشته زمين از عمق
(000©© كيلومترى تا مركز زمين
هسته زمين قراردارد. درهسته زمين د
عمق 0600 كيلومترى یک انفصال
در خواص الستیک هسته وجود داردکه
هسته رابا توجه به آن بدو قسمت
خار.جنی و داخلی تقنیم نی کنند. از
آنجا که امواج عرضی از هسته
خارجی عبور نمی کنند بایستی این
قسمت را مایع دانست و چون درهسته
داخلی سرعت امواج افزایش می یابد
اين قسمت را جامد مى دانند.
صفحه 36:
جنس هسته زمین را بیشتر نیکل وآهن تشکیل داده است . هسته نقشی درحرکت ورقه های
سنگ کره ندارد ولی منبع تولید میدان مغناطیسی زمین است.
پوسته زمین به انضمام قسمت بالائی گوشته فوقانی قسمت سخت زمین را تشکیل می دهند
که سنگ کره یا لیتوسفر خوانده می شود و بر سست کره که حالت خمیری دارد واقع شده
است . ضخامت لیتوسفربطور متوسط )()))کیلو متر است.لیتوسفر به صفحه های مجزائی
تقسیم می شود که این صفحه ها ثابت نیستند و دائماً در حال حرکتندکه منجر به ایجاد پدیده
های مختلف تکتونیکی می گردد.
صفحه 37:
لینوسفر از شش صفحه اصلی بنامهای افریقاءاوراسیا»امریکاء آرام اسثر الیاوقطبی بعلاوه چند
صفحه کوچکتر تقسیم شده است.حرکت صفحه ها نسبت به هم به سه طریق انجام مى كيرد :
الف )- در پشته های اقیانوسی صفحه ها از هم دور می شوند ومواد مذاب درون زمین از
اینجا بیرون می ریزد.
ب ) - صفحه ها بهم نزدیک وبا هم بر خورد می کنندویک صفحه به زیر دیگری می رود
( در مرز صفحه های اقیانوسی وقاره ای)
ج ) - صفحه ها در کنار یکدیگر می لغزند.
صفحه 38:
به حالت " الف" که ورقه ها از هم دور می شوند و باعث بیرون ریختن مواد مذاب می شود
بخش "سازنده" زمین می گویند و به قسمت "ب" که که صفحه ها به هم برخورد وبه زیر
یکدیگر می روند بخش " مخرب " می گویند.
بیشتر فعالیتهای تکتونیکی مثل زلزله هادر حاشیه صفحه ها ی پوسته زمین رخ می دهد و
قسمت مرکزی صفحه های زمین کمتر دچار زلزله شده اند. و همینگونه زلزله ها در محل
برگرردصفهه مان فازه اي Sl ies BB
درمحل دور شدن صفحه ها از هم در پشته های اقیانوسی مواد مذاب بیرون ريخته و منجمد
می شوند و بخشی از صفحه ها تولد شده از محور میانی از هم دور می شوند » وبعد از طی
مسافتی نسبتاً طولانی صفحه های مزبور دوباره در گوشته فرو رفته ومدفون می شوند
وموجب ایجاد گودالهای عمیقی میگردد نظیر گودال ماریان ؛ کوریل و ae
تکتونیک صفحه ای از محور بر آمده اقیانوسها متولدو بطور جانبی گسترش می یابد و . .
سنرانجام به اعناق گوشته رانده می شود. قاره ها دارای ختخامت زیاد هستند و ازفظلّترکیب
شیمیائنی و جنس با صفحه های اقیانوسی تفاوت دارندودر صفحه های اقیانوسی همانند میخ
قراردارن یا همانندچوب پنبه که در آب شناور است قرار دارندودر نتیجه قاره ها نیز در
حزکت: صفحه: ها شرکت AES gg
زلزله هادر جاهانی که صفحه ها با هم اصطکاک دارند یا جاهایی صفحه ها در مقابل هم
واقعند و یا جاهایی که صفحه ها بدرون زمین فرو می روند مشاهده مي شود.
صفحه 39:
پوت مین آزرسعذادی ورفهمتحرك گیل شدهناستکه داساندر ۲۱۱۷
برخورد یا دور شدن از هم هستند.
صفحه 40:
پوسته زمین از تعدادي ورقه متحركث تشکیل شده است که دائما در حال برخورد یا دور شدن
از هم هستند. سخت کره از نه ورقه بزرگ و دوازده ورقه کوچکتر تشکیل شده است. قاره
هاءورقه هاي قاره اي را تشکیل مي دهند. ورقه هاي اقيانوسي قسمت عمده بستر دریا را
تشکیل مي دهند. مطالعه ورقه هاي زمین ساختي که زمین ساخت ورقه اي نامیده مي شود
به ما كمك مي کند تا اشتقاق قاره هاء گسترش بستر اقیانوس» فورانهاي آتشفشاني و تشکیل
کوهها را توضیح دهیم.نيروهايي که باعث حرکت ورقه هاي زمین ساختي مي شوند در اثر
حرکت آهسته گوشته زیرین شکل مي گیرند. سنگهاي گوشته در اثر حرارت بالايي که در
زیر آنهاسته دائما به سمت بالا حرکت مي کنند و در اثر سرد شدن فرونشست مي کنند. ای
چرخه میلیونها سال طول مي كشد.
اشتقاق ورقه ها در سطح زمین طي میلیونها سال صورت گرفته است و هنوز هم ظاهر
بيروني زمین را تغییر مي دهد. وقتي به نقشه دنیا نگاه کنید مي بینید که حاشیه شرقي
آمريكاي شمالي و جنوبي با حاشیه غربي اروپا و منطبق مي شود. طي میلیونها
سالءاين قاره ها به آهستگي از هم جدا شده اند. (اشتقاق قاره ها(
صفحه 41:
ورقه هاي واگرا:
جايي که دو ورقه از هم دور مي شوند»سنگ داغ و مذاب (ماگماي مایع) به صورت گدازه
خارج مي شود و ماده جديدي به ورقه ها افزوده مي شود. پهاین ترتیب ورفه اقیاننسی|
جديدي تشکیل مي شود. جاي که این اتفاق رخ مي دغدئيشته ميان اقيانوسي نامیده مي شود.
پشته هاي میان اقيانوسي به ندرت بیش از 666060 فوت (19600 متر) ارتفاع دارند
اما ممکن است هزاران مایل در امتداد بستر اقیانوس کشیده شوند. در زیر هر يك از
اقيانوسهاي بزرگ جهان.يك پشته میان اقيانوسي وجود دارد. نمونه اي از آنها پشته مياني
اطلس در اقیانوس اطلس است که از قطب شمال تا قطب جنوب کشیده شده است. پشته . .
هاي میان اقيانوسي مناطقي هستند که فعالیت آتشفشاني و زمین لرزه در آنجا زیاد است.
صفحه 42:
ورقه هاي همگرا :
در بسياري جاهاءورقه هاي بزرگ سطح زمین به آهستگي به سمت هم حرکت مي کنند.
گاهي اوقات لبه يك ورقه در اثر نيروي برخورد تخریب مي شود و گاهي اوقات در اثر
برخورد؛ لبه ورقه ها چین خورده و رشته كوههاي بزرگي به وجود مي آيد. هنكامي كه يك
ورقه زمین ساختي به زیر ورقه دیگر خم مي شود. فرورانش رخ مي دهد. در آثر برخورد
ورقه چگال اقبانوسي با ورقه سبکتر قاره اي» اين اتفاق رخ مي دهد. در امتداد ساحل
آمريكاي جنوبي این پدیده دیده مي شود. ورقه اقيانوسي به زیر سست کره رانده مي شود. در
اث رگرماي سست کرهءورقه فرورانده شده ذوب مي شود. در سطح يك درازگودال اقبانوسي
ایجاد مي شود و به دنبال آن يك کمان قوسي تشکیل مي شود. در اين منطقه فعاليتهاي
آتشفشاني و زمین لرزه هم رخ مي دهد.
صفحه 43:
اطلس در حال رشد :
ایسلند در بالاي پشته مياني اطلس قرار دارد و نشان مي دهد که در امتداد پشته» ورقه هاي
آمريكاي شمالي و اروپا از هم دور مي شوند. پشته اي که در اینجا از زمان برخورد قاره ها
مورد بررسي قرار مي گیرد» يكي از ورقه هايي است که به دو لایه تقسیم مي شود: لايه
زیرین از سنگهاي چگال گوشته تشکیل شده و لایه بالايي از سنگهاي سبك پوسته تشکیل شده
است. وقتي لايه گوشته فرورانش مي کند.لایه بالايي تراشیده مي شود و روي ورقه دیگر
تجمع مي يابد بنابراين رشته كوههايي مانند آلب به وجود مي آيند. اين رشته كوههاء كوههاي
جين خورده ناميده مي شوند.
صفحه 44:
مهمترین پلیت تکتونیک و یا حرکتهای صفحه ای
در دنيا
صفحه 45:
سطح زمین دارای 2" خشکی بزرگ است که از شکسته شدن یک قاره واحد بزرگ در
طول زمان و بر اثر پدیده پلیت تکتونیک به دست آمده است. هر کدام از این صفحات که
به قاره موسوم است سالیانه حدود 060 مایل حرکت می کنند. بر اثر این حرکتها مرزهای
قاره ها دارای مدلهای مختلفی است که به ترتیب زیر است:
صفحات واگرا و صفحات همگرا و مرزهای انتقالی گسلی
صفحات همگرا توسط حرکت صفحات و برخورد و تصادم آنها به یکدیگر به وجود می
آيذ. وقتی که صفحات اقیانوسی با صفحات قاره ای تصادف می کند» صفحات اقیانوسی به
زیر صفحات قاره ای کشیده می شود و می لغزد و باعث به وجود آمدن چاله ها و حفرات
عمیق در کف اقیانوسها می شود. به این مدل از حرکت ساب داکشن یا فرو رانش گفته می .
شود. نمونه ای از اين نوع فرورانش در بین صفحه اقیانوسی بحیح() و صفحه قاره ای
آمریکای جنوبی اتفاق افتاده است. بر اثر تصادم دو صفحه قاره ای کوهزایی های مهم به
وجود می آید که هیمالیا از مهمترین آنها است.
صفحه 46:
صفحات واگرا بر اثر حرکت صفحه ای قاره های به وجود می آید نمونه ای از این صفحات
واگرا را می توان به برامدگی آنلانتیک اشاره نمود. وقتی صفحات از هم دور شوند سنگهای
ذوب شده و داخ که که دمای آنها از خیلی بالا سرد می شود و باعث به وجود آمدن مواد
جدید در صفحات اقیانوسی می شود. اين فرایندهای در کف دریا پخش شده و شناخته شده
است.
مرزهای صفحات گسلی انتقالی به صورت افقی حرکت می کند. به عنوان مثال از اين
حرکت صفحه ای می توان زون گسلشی سن آندریاس حمحل() مج9) را نام برد.
پلیت تکتونیک شاخه ای از علم زمین شناسی ساختمانی است که با فرایندهای حرکات
ضفعه ای:جز ازتبلط آستی دز آثن این حرگات صفحه ایو برخوزدها و تضایم قارة ماب
یکدیگر مواد مذاب داغ به وجود می آید در مقیاس جهانی زمین شناسی به وجود آورنده پدیده
هایی مثل سازندهای زمین شناسی و کوهزایی ها و توزیع زمین لرزه و آتشفشان است.
صفحه 47:
تقویم زمین شناسی
مقدمه
از مدتها قبل دانشمندان زمین شناسی با توجه به ترتیبی که در تهنشینی لایههای مختلف
پوسته زمین وجود دارد» سعی در تدوین جدولی نمودند تا بتوانند هر لایه را در جای خود
ترسیم نمایند. در اوائل قرن هیجدهم زمین شناسان با ادغام نظریههای استنو » هاتن» اسمیت
و کوویر دریافتند تریتب پیچیدهای در سنگهای پوسته زمین وجود دارد که میتواند نماینده
ستون چینه شناسی باشد. مطالعه بر روی ستون چینه شناسی تا قرن نوزدهم به طول انجامید
تا در نتیجه جدولی تدوین شد که امروزه از آن استفاده میشود. در تفسیمات چینه شناسی از
واحدهای مختلفی استفاده میگردد که عبارتند از: ۲ /
صفحه 48:
واحدهای سنگ شناسی
واحدهای سنگ شناسی یکی از تقسیمات چینه شناسی است که ارزش محلی داشته و در
شناسی در آن مشهور باشد میتوان استفاده نمود. واحدهای سنگ
شناسی مبتنی بر خواص عمومی لیتولوژیکی از قبیل خواص فیزیکی » موقعیت چینه شناسی
» صفات اختصاصی و سایر خصوصیات سنگ شناسی است. این تقسیمبندی با توجه به
خواص سنگها و بدون در نظر داشتن زمان تنظیم شده است.
مهمترین واحد تقسیمات سنگ شناسی را سازند (مصلهم)) میگویند. بطور کلی
سازند به مجموع لایههایی گفته میشود که دارای ترکیب سنگ شناسی مشخص بوده و در
سطح نسبثا وسیعی گسترش و امتداد داشته؛ حد فاصل آن با لایههای زیرین و فوقانی کاملا
ie 5 5 1
مشخص باشدء همجنين زمان رسوبكذارى در طول امتداد آن يكسان و قابل نقشه برداری
بوده باشد. بطور کلی ۰ هر سازند سن معینی دارد که ممکن است با تقسیمات زمانی منطبق
صفحه 49:
در تقسیمات ليتوستراتيگرافي سازند به عنوان يك واحد اصلي معرفي شده و از لحاظ رتبه بالاتر از بخش
و پایین تر از گروه است و به شخامتي از زمیتها یا طبقلت میشود که با مشخصات لیتولوژيك
رنگمورفولوژينحوه ي فرسایش.و و منظره ي ظاهري خود از طبقات زیرین و بالايي خود مشخص
ميشودوداراي این مشخصات است ترکیب ليتولوژيي آن مشخص باشد از لحاظ سنگ شناسي مرز
زیرین و بالايي آن مشخص باشد مضخامت آن معلوم باشدمقدار ضخامت سازندها معین و استاندارد
نیست و میتواند از کمتر از متر تا چند هزار متر باشد 6۳-محتویات فسيلي آن مشخص باشد هسن آن
چه بر اساس فسیل هاي موجود و چه بر اساس موقعیت چینه شناسي تعیین شده باشد ۵ گسترش
جغرافيايي آن مشخص باشد و رخنمون هاي آن از جايي به جاي دیگر چه در سطح زمین و چه در
مطالعات زير زمينياز جاهي به جاه ديكر قابل كورليشن باشد «ك داراي مقطع نمون ووم سم و با
منطقه ي نمونسهادجما جره باشد © قابل نشان دادن بر روي نقشه ي زمين شناسي بوده و تهيه ي برش
عرضي و ستون جينه شناسي از آن امكان يذير باشد
صفحه 50:
گروه (0۳۳)) به مجموعه دو یا چند سازند گفته میشود. گروه معمولا به وسیله دگرشیبیهای
مشخص . محدود میگردد. بخش . از تقسیمات کوچکتر سازند است. یک سازند ممکن است از
نظر سیتولوژیکی به واحدهای کوچکتری به نام بخش () تقسیم گردد. 2 (bed)
کوچکترین واحد تقسیمات سنگ شناسی است که معمولا به وسیله قسیلهای شاخص با
شناسی خاص شناخته میشود. فوق گروه (۷۳) 9۲)) به مجموع دو یا چند گروه گفته
میشود. کاربرد سوپر گروه چندان معمول نیست.
SuperGroupGr oupsF ormations Member Beds
صفحه 51:
واحدهای زمانی زمین شناسی
در چینه شناسی با زمان و سنگ سر و کار داریم»
اگرچه اين دو با هم تفاوت بسیار دارند» ولی با
یکدیگر در ارتباط نزدیک میباشند. در اواخر قرن
زمین شناسان متوجه اهمیت و لزوم جدا کردن
تقسیمات زمان زمین شناسی و سنگهای رسوب
نموده در طول زمان » شدند. بر این اساس
واحدهای چینه شناسی را به واحدهای زمانی و
واحدهای زمانی سنگ شناسی تقسیم نمودند.
واحدهای زمانی از بزرگ به کوچک عبارتند از:
الست «(Peried) £993 (Bra) gly (Boa)
دور «(Cpork) عصر (۴))
صفحه 52:
تقسیمبندی دورانها بر اساس دلایل و شواهد دیرینه شناسی » چینه شناسی » تکامل و نابودی
موجودات زنده » کوهزانیها و همچنین پیشروی و پسروی دریاها استوار است. به مجموع
دورانهایی که دارای فسیلهای مشخص هستند» به نام ائون فانروزوئیک (Pkeocervzvir) 5
دورانهابی که فسیلهای آن به خوبی شناخته نشدهاند؛ به نام انون کزییتوزوئیک
(حسعسمرب() یا حیات محلی گفته میشود. ائون فانروزونیک به دورانهای پالئوزونیک یا
دوران دیرینه زیستی » مزوزوئیک یا دوران میانه زیستی و سنوزوئیک یا دوران نوزیستی
تقسیع شده اس
Kilns ow ald ideal yl igs anes gasps gla we
يا نام فسیلهای خاص گرفته شده است. بعضی از دورهها را به دو یا سه زير دوره يا ايوك
نامیده میشود. نام اشکوب (Depo) تقسیم نمودهاند. تقسیمات زیر دوره اشکوب (Epoch)
از اسم محلی که برای اولین بار مطالعه شده و پسوند ین (00/) بکار برده میشود.
صفحه 53:
aos
سادهترین و اولین واحدی که در تقسیم بندی زمان طبقات رسویی به کار میرود بیوزون
است. بیوزن میتواند مجموعه رسوباتی را شامل شود که در آن یک گونه فسیلی جانوری با
ارزش چینه شناسی مشخص قرار داشته باشد.
اشکوب
بعد از بیوزن واحد بزرگتری که از لحاظ زمانی- سنگی به کار میرود» اشکوب است.
اشکوب شامل مجموعه طبقات مربوط به رسوبات دریایی با فسیلهای شاخص است که در
مکان معینی دقیقا مطالعه شده است.
معمولا نام اشکوب را از اسم محلی که اولین بار مطالعه شده است گرفته و یکی پسوند
به آن اضافه میکنند. مثلا اشکوب لوتسین از کلمه لوتس نام قدیمی شهر پاریس »««
گرفته شده است.
هر اشکوب چند بیوزون را شامل میشود. به عنوان مثال اشکوب کامپانین در حوضه
پاریس از دو بیوزون تشکیل گردیده است. چنانچه یک اشکوب شامل بیوزنهای متعدد باشد
آن را به زیر اشکوب تقسیم میکنند. واحد اصلی کرونوستراتیگرافی که در مطالعات چینه
شناسی مورد استعمال بیشتری دارد اشکوب است.
صفحه 54:
مجموعه چند اشکوب یک سبستم را به وجود میآورد. نام هر سیستم از نام یک ناحیه
مشخص يا سری رسوبات به خصوص و یا از نام فسیلهای خاص اشتفاق مییابد.
به عنوان مثال در حالت اول در دوران پالئوزوئیک نام سیستم دونین از ناحیه دون »
(مسرو)) واقع در جنوب غرب انگلستان و در دوران دوم سیستم ژوراسیک از ناحیه ژورا
(سیل) واقع در بین آلمان و فرانسه گرفته شده است.
در حالت دوم نام سیستم کربنیفر از رسوبات کریندار (ذغالدار) و همچنین نام سیستم
گزتاسه از کلمه بونانی, كرتا يه مفهوم رسوبات گر بنکة مشتق شده استک.
سرانجام در حالت سوم دوره نومولیتیک که یک زیر سیستم به شمار میرود و مترادف
پالئوژن است. نامش از فسیل نومولیتس اخذ گردیده است.
aad Goes ay atin Gh eae گبه اخ فخلا سک ریک یب ژین
سیستمهای لاس » ذرگر و مالم تقسیم شده است,
(Grote) dle
سرانجام چند سیستم یک دوران را تشکیل میدهند. که تعریف دوران بر اساس دلایل و
شواهد دیرینه شناسی ۰ چینه شناسی » تغییرات مهم در عالم جانوری و گیاهی یا به عبارت
دیگر تکامل موجودات و همچنین دورههای کوهزایی است.
صفحه 55:
واحدهای زمانی سنگ شناسی
یکی دیگر از تقسیمات چینه
شناسی واحد مانی سنگ شناسی
است. به مجموع سنگهایی که در
یک زمان خاص تهنشین شدهاند»
واحد زمانی سنگ شناسی گفته
میشود. برای مثال به مجموع
توالی لایههای تهنشین شده در یک
دوران را به نام اراتم
aS (Crakew) برای هر
واحد زمانی واحد معادل زمانی
سنگ شناسی منظور شده است. به
همین ترئیب وقتی صحبت از
سيستم دونين به ميان مىآيد»
منظور رسوباتى است كه در طى
دوره دونين (6200 تا SSS
ميليون سال قبل) تهنشين شدهاند.
Carboniferous
Messin
Period / Epoch
CAENOZOIC
Era
PALAEOZOIC
صفحه 56:
زمین شناسي تاريخي از دو کلمه ۲۱510۲2۱ به معني تاريخي و
به معني زمین شناسي گرفته شده است. زمین شناسی تاريخي +
شاخه مهمي از علم زمین شناسي است که از تاریخ تحولات و تکأمل
تدريجي زمین و حبات وجود در آن از ابتداي تشکیل تا به امروز بحث
مينماید. آز ابن رو زمین شناسي تاريخي ارتباط بسیار نزديكي با چینه
شناسي ۰ فسیل شناسي و ژنوکرونولوژي دارد. سیر تحولات پوسته زمین
اعم ال قارماي و اقبائوسي » منشاء و موقعيت قبلي و اوليه قارءهاء زمان
جدايش آنها » تشكيل اقيانوس » منشاء حيات و سير تكاملي آنها در زمانهاي
زمين شناسي » همجنين كوهزاييها و زمان آنها » از جمله
هايي هستند كه در طول تاريخ زمين رخ دادهاند و در تقسيم بندي عمر
زمین به تور عهاي زاعين شناسي اسي نقش اساسي دارند. و رو
eel dB أز.طريق مطالعه ساختمان كنوني ؛ أثرات و شواهة
پديدههاي مختلف به چگونگي وقوع و شکل گرفتن آنها پي برده ميشود.
أطلاعات حاصل از يادكيري تاريخ زمين بسیار با ارزش است.
صفحه 57:
زمین شناسي ساختماني :
زمین شناسي ساختماني از واژه 51۳/1۲۱ به معني ساختاري یا ساختماني و
9 به معني زمین شناسي گرفته شده است. هر کسي که با زمین
شناسي سر و کار داشته باشد» تشخیص ميدهد که پوسته زمین در طي تاریخ
زمین شناسي یک واحد ثابت و غیر متغيري نبوده است بلکه به کرّات در برابر
عوامل داخلي و خارجي در آن تغییر شکل ایجاد شده است. شاهد این مدعي
وجود نواحي عظیم چین خورده يعني سلسله کوههاست که در آن رسوبات و
1 فشرده شده و فرم آنهاً تغبیر کزده است.. عامل دیگر رسویات
دريايي است كه اينى در قلل مرتفع كوهها ديده ميشود و در برخي موارد
هزاران متر از سطح دریا بالاتر قرار گرفته است و اين خود ناپايداري قشر
زمین را نشان ميدهد. بطور كلي ميتوان گفت که زمین شناسي ساختماني و
تکتونیک » درباره ساختهاي مختلف سنگهاي تشکیل دهنده پوسته زمین؛
چگونگي تشکیل و ارتباط آنها با عوامل داخلي زمین بحث ميکند.
صفحه 58:
زمين شناسي اقتصادي شاخهاي از علم زمین شناسي است که پیرامون
شرايط تشكيل مواد » مورفولوژ و ریخت شناسي آنها » بافت و
ساخت آنها » عوامل كنترل كننده يراكندكي مواد معدني » توجيه فني و
اقتصادي آنها و بالاخره تقسيم بندي ز مواد معدني بحث ميكند. در
ا ا re er ۳
زئوفيزيكي و زئوشيميايي و فرآوري مواد انجام ميكيرد. همجنين در
انجام يروزههاي مختلف أكتشافي بايد به مسائل زيست محيطي نيز دقت
لازم را مبذول داشت. مواد معدني » زيربناي اقتصاد و صنعت هر جامعه
را تشکیل ميدهند. بشر از همان آغاز آفرینش خود و در طول تاريخ » بر
حسب نیازمندیها و شناخت » از مواد معدني استفاده کرده است. اکنون نیز
انسان » از تمامي مواد معدني به حالتها و شيوههاي گوناگون »
بهرهبرداري مينماید. به عبارت دیگر همین موأد معدني هستند که پاپه
و اساس تمدن را تشکیل ميدهند. زمین شناسي اقتصادي » پایه و شالوده
اکتشافات معدني و کاربرد مواد حاصل از آن را تشکیل ميدهد.
صفحه 59:
رسوب شناسي
۷ "با رسوبشناسينام خود را از واژم لاتین
Sedimentum گرفته لستکه بسه معنایرسوبکردم لستسنگهاي
رسوبيء از لنباشتذرلتفاشياز خرد شدنلنواع سنكهاوديكر بوجود
لمدملند. لینذرلت معمولابه کمکنیرویگراویته » لب بادويايخ
به محلجدید خود منتفلشده و در لنجا به نرتيبيجدید نوشته مشوند.
برلیثال لمولجيکه به ساحلصخرهها برخورد میکنند» ممکنلست
که از لینطریق؛ دراتویگو شندریا کنار دیگرهرا در هماننزديکي
فرلهم آورند. لینن هشتههایسا سختمشٍدند» سنگیرسوبيت شکیل
ميافت یسکياز مهمترينخاصههايسنگهايرسوبي لایه بندیرسوبات
تشكيلدهندم لنها لست
صفحه 60:
كاني شناسي
ee ie ee,
به معني "كان "يا "كردال"( از Ce a naa
نظر معدن شناسي سي ) مشتقی مشتق شده است. لذا نام فارسي آن يعني "گاني" معروف
موادي است که از کانسارها بدست ميآورند. قرنهاً پپش از دستيابي انسان به
رات و علماستقراب و مصرف آنها » برخي از سنگها و کانیها مهمترین ابزار
دفاعي » زراعي و شکار بشر محسوب ميشدهاند. بشر اولیه تهیه ابزار
» از مو ذاراي سختي زياد همجون سناف جمخاق » كوارتز ۰ ابسیدین
کوارتز و درم محيط زندكياش فراوان بوده استفاده کرده است. نحوه
استفاده و بكاركيري لد آنجنان در ندگي و پیشرفت انسان موثر بوده است
کر ی یش نز انسان اوليه را به سه دوره دیرست » میات
تقسیم شدهاند. همزمان با شناخت فلزات و استخرا
“etd Hise ie eat cig on uig آخاز گرد
بوده است
صفحه 61:
فسیل شناسي پا دبرینه شناسي یا پالئونتولوژي
پالئونتولوژي یا دیرینه شناسي از سه کلمه يوناني ۳۵۱605 به معني "دیرین
و 0۳12 به مفهوم "موجودات" و 10905 به مفهوم "شناخت و بحث کردن
گرفته شده است. فسیل شناسي بحث درباره گیاهان و جانوراني است که سابقاً
در سطح ز ندگاني کردهاند. بقایا و اثراتي را که از گیاهان و جانوراني در
رسویات مختلف زمین دیده ميشود» فسیل مينامند و فسیل شدن عبارت از
مجموع پديدههايي است که در نتیجه آن آثار و بقاياي گیاهان و جانوران در
رسوبات مختلف زمین حفظ ميشوند. نخستین شرط لازم براي اينكه جانور يا
گياهي فسیل شود اين است که با جار كر قروب اراد تساو بواستله
خاک یا عوامل دیگر محفوظ گردد و در میان رسوبات جاي گيرد. بنابراین هر
چه جانور یا گیاه کوچکتر باشد» بهتر باقي خواهد ماند. در صورتي که
جانوران بزرگ به ندرت باقي ميمانند و بصورت فسیل دیده ميشوند.
صفحه 62:
آتشفشان شناسي
ees از فو ities aa Volcanos و
5 به معني "شناخت" گرفته شده است. مي دانیم که زمین در ابتدا به
adel nn glad Son لي ميأيونها سال سال بخش خارجي آن به .
صورت قشر سختي در آمد. این پوسته به دفعات بر اثر عبور مواد مذاب
دروني » سوراخ گردید و سنگهاي آتشفشاني زيادي به سطح أن رسيد. اين عمل
حتي در عصر کنوني نیز ادامه دارد. تمام پديدههايي که با فوران تودههاي
كذ gag Rea برد تشنشاني ميكويند و علمي رأ كه هدف أن بر الور
اين يديده هاست آن شناسي مينامند
وقتي که از فعالیت آتشفشاني صحبت ميشود در فكر خود فورانهاي بزرك »
سیاهایی از گدازه » تهمنهايي از سنكهاي كَرمٍ و خاكستر » گازهاي سمي و
خطرنا و انفجارات شديد در نظر مجسم مينماييم كه با مرك و خرابي همراه .
است. به قول ریتمن كسي که این حوادث را ميبیند هرگز نميتواند فراموش
aS این آمر به قدرت عظیم طبیعت و ضعف نيروي انساني مربوط ميباشد.
صفحه 63:
هيدروژيولوژي با آب شناسي (۲۱۷۵۲۵۱۵90۷) :
هيدرولوژي یا آب شناسي از دو کلمه ۳۱۷0۲۵ به معني آب و 0905 به
معني شناسايي گرفته شده است. هيدرولوژي ؛ علمي است که در مورد .
پیدایش خصوصیات و نحوه توزیع آب در طبیعت بحث ميکند ولي عملا
واژه هيدرولوژي به شاخهاي از جغرأفياي فيزيکي اطلاق ميشود كه كردش
آب در طبیعت را مورد بررسي قرار ميدهد. انجمن علوم و فنون ایالات
متحده تعریف زير را براي هيدرولوژي برگزیده است:
هيدرولوژي علم مطالعه آب کره زمین است و در مورد پیدایش » چرخش و
توزیع آب در طبیعت خصوصیات فيزيکي و شيميايي آب » واكنشهاي آب
در محیط و ارتباط آن با موجودات زنده بحث ميکند بنابراین ملاحظه
ميشود که هيدرولوژي در برگیرنده تمامي داستان آب است.
صفحه 64:
بلورشناسي
ale بلورشناسي یا کريستالوگرافي درباره نحوه تشکیل و رشد بلورها وشکل ظاهري و
ساختمان داخلي آنها ن فبز خرضیات قيزيکي وقيميابي مواد لور گفتگو مي نعاید؛
سنگ شناسي رسوبي
سنگ شناسي رسوبي از دو کلمه بولج 5) به معني رسوبي و روحاصوجة) به معني
سنك شناسي كرفته شده است. سنكهاي رسوبي به دليل داشتن منابع مهم نظير نفت » كاز »
ذغال ۰ آهن » اوارنیم و نیز مواد مورد نیاز در مصالح ساختماني مانند آهک » گچ و غیره
از اهمیت خاصي برخوردارند لذا سنگ شناسي رسوبي يكي از مهمترین شاخههاي علوم
زمین محسوب ميگردد. در حدود 200 از سنگهاي سطح زمین » داراي منشا رسوبي
هستند» و این سنگها عمدتا از ماسه سنگها » سنگهاي آهكي » شیل ها و به مقدار كمتري اما
با همان معروفیت از رسوبات نمک ۰ سنگهاي آهندار ۰ ذغال و چوب تشکیل شده است.
صفحه 65:
سنگهاي آذرین
سنگهاي آذرین ۰ ۲۵66 5دا9860| نام
خود را از واژه Ignis گرفتهاند که در
لاتین به معناي "آتش" است. این سنگهاي
پرورده آتش » زماني تودهاي داغ و مذاب
را به نام ماگما تشکیل میدادهاند» که سرد
شدن تدريجي ماگما ۰ آنها را به سنگ
سخت و جامد تبدیل کرده است. بنابراین
گدازهاي که از دهانه آتشفشان قوران کرده
و بر سطح زمین جاري ميشوده به سرعت
سرد و سخت شده و سنگي آذرین را
بوجودميآورد.
صفحه 66:
دید کلی
این سنگهای پرورده آتش ۰ زمانی
مگماتودهای داغ و مذاب را به نام
تشکیل میدادهاند. که سرد شدن
و جامد تبدیل کرده است. بنابراین
کدازهای که از دهانه آتشفشان فوران
کرده و بر سطح زمین جاری میشود.
به سرعت سرد و سخت شده و سنگی
.آذرین را بوجود میآورد
صفحه 67:
تاریخچه و سیر تحولی
اغلب مولفین یونانی و رومی ۰ آتشفشانها » فعالیتهای آتشفشانی و زمین لرزه ها را توصیف
میکردند. استاربو جغرافیدان و مورخ یونانی (00 قبل از میلاد - 060 بعد از میلاد )
فعاليتهاى آتشفشانى اتنا » سوما - وزوو و جزایر لیپاری را توصیف کرد. او آتشفشانها را به
منزله دریچههای اطمینان تلقی مینمود که از آنها مواد سیال خارج میشود.
در قرن هیجدهم اولین مناظرات و مباحثات تند و شدید درباره ماهیت و منشا سنگها در
گرفت. در مباحثات منشا سنگها مناظراتی بین دسته و گروههای زیر وجود داشت: در یک
طرف نيتونيستها و در طرف دیگر ولکانیستها و پلوتونیستها قرار داشتند. نپتونیستها معتقد.
بودند که سنگهای پوسته متوالیا در یک اقیانوس اولیه تهنشین شدهاند و به نظر آنها بازالت و
گرانیت هر دو سنگهایی هستند که در اين اقیانوس بزرگ را سبب شدهاند. پلوتونیستها اعتقاد
داشتند که زمین از انجماد مواد مذاب و داغ بوجود آمده است و گرانیت را یک سنگ نفوذی
داغ به شمار میآوردند.
صفحه 68:
در سال 10960 واژه ماگما و مفهوم منحصر به فرد ماگمای اولیه توسط اسکراپ عنوان
شد
سرجیمزهال ( ۵0 - 0060 ) به همراه ریمور ( 20 ) و اسپالانزانی
( 26 ) و جورج وات ( 9000 ) پیترولوژی تجربی را پایهگذاری کرد. ..
در سال 106۳0 چاربز داروین ( 000 60000 ) اظهار داشت که انواع مختلف
سنگهای ماگمایی ممکن است از یک ماگمای اولیه اشتقاق يافته باشند به شرط آنکه ترکیب
ماگما با تبلور و جدایش یک یا چند کانی مشکل سنگها تغییر یابد.
در سال 8600 هنری کلیفتون سوربی ( 468 9086 ) جهت مطالعه
میکروسکوپی » اولین مقطع نازک سنگها را تهیه کرد.
اوایل سال 4600 روش طبقه بندی شیمیایی سنگها را ابداع کرد و در اواخر قرن نوزدهم
و اوایل قرن بیستم برخی از روشهای نمایش شیمیایی و نهایتا طبقهبندی شیمیایی سنگها پا به
عرصه ظهور نهاد ( موینسون - لسینگ 90 ۰ کراس » ایدینگز » پیرسون و واشنگتن
609 ارسان ۰0609 نیگلی ۰0660 فون ولف 6868 ).
صفحه 69:
آلفرد لوتاروگز ( 4905 ) از GALS تحت عنوان « منشا قارهها و اقیانوسها » » اصل و
ريشه سوالات پزولوژیستها را به مفهوم 2 ی قاره مربوط دانست.
در سال 99 موریس و oe ویلژوئن اولین توصیف دقیق شیمیایی و سنگ شناسی
biG جلیکی مهم سنگهای آنشفشا را که واجدانواع اولترامافیکها بود» متفر
ساختند.
از آن زمان تا به امروز سنگ شناسی آذرین همانند دیگر رشتههای علوم فراز و نشیبهای.
بسیاری را پشتسر گذاشته و با کوشش پیشگامان علم پترولوژی تجربی ۰ بررسی شرایط
تشکیل کانیها و سنگها ۰ بویژه سنگهای آذرین و دگرگونی رو به رونق نهاد.
صفحه 70:
انواع سنگهای آذرین
انجماد ماگما به سنگهای آذرین » یا در سطح زمین صورت میگیرد و يا در داخل پوسته
زمین » بنابراین بر حسب اینکه ماگما در کجا منجمد شود دو گروه سنگ آذرین خواهیم
داشت.
سنگهای آذرین خروجی: سنگهای آذرینی را که از انجماد ماگما در سطح زمین بوجود میآید
سنگهای آذرین خروجی مینامند.
سنگهای آذرین نفوذی: به آن دسته از سنگهای آذرین که از انجماد ماگما در داخل
پوسته زمین تشکیل میگردد سنگهای آذرین نفوذی گفته میشود. سنگهای آذرین نفوذی خود
در پوسته زمین به اشکال مختلفی منجمد میشوند که شامل موارد زیر میباشند.
صفحه 71:
صفحه 72:
انواع سنگهای آذرین از نظر رنگ
##سنگهای آذ
صفحه 73:
سنگ شناسی دگرگونی
ريشه لغوى
وازه دكركونى » كه از كلمه لاتين -دا--2() به معناى تغيير شكل كرفته شده استء به
اين اشاره دارد که سنگ اولیه ؛ شكل اصلى خود را تغيير داده و به شكل جديد در آمده
است.
صفحه 74:
ديد كلى
سنگهای دگرگونی ۰ سنكهايى هستند كه از تغيير شكل سنكهاى قبلى به علت تغيير شرايط
فيزيكى ( فشار دما ) يا شيميايى و در حالت جامد بموجود مىآيند. يديده دكركونى به محو
و نايديد شدن يك يا مجموعداى از كانيهاى متبلور سنك تعبير مىشود. اين تغييرات ممكن.
است بر روى سنكهاى رسوبى كه در شرايط سطحى به وجود آمدهاند يا در سنكهاى آذرين
که از ماگما متبلور گردیده و یا حتی در سنگهای دگرگونی حادث شود.
در حالت اخیر ۰ شرایط دگرگون شدگی سنگ قبلی تغییر مینماید و اين پدیده با ظهور و
پیدایش یک یا مجموعهای از کانیهای جدید همراه میباشد. بنابراين دگرگونی عبارت از
پاسخی است که هر سنگ در مقابل تغییرات محیط شیمیایی پا فیزیکی از خود بروز میدهد
و این پاسخ به صورت تجدید تبلور کانیهای قدیمی به دانههای جدید و یا پدیدار شدن کانیهای
نو ظهور و تخریب بعضی دیگر تجلی میکند.
صفحه 75:
واژه متامورفیسم برای اولین بار در سال 9660 توسط میح9.)9) عنوان گردید و جیمز
هاتن اولین کسی بود که در کتاب خود به نام فرضیه کره زمین به مفاهیم کلی دگرگونی
انار نمودر ١
سیر تحولی و رشد
Clie de Beawedt 5 سساله() .() که در اولسط قرننوزدهم میزیستهلنده اولین
کسانییودند که دگرگونین احیهلوو دگرگونیمجاورتیرا از هم متمایز کردند و لصطلاح
دگرگونین احیهلیتوسط سسطلب().() وارد لينعلم كرديد.
با عنوان شدن واژه ژئوسنکلینالها توسط اهر" ول ممه().0).ل و بمصباا) در
فاصله سالهای بین 1966 و 1900 ۰ سنگهای دگرگونی ناحیهای معنی و مفهوم دیگری
بيدا كرد. اين دانشمندان دما و فشار بالا و همچنین حرکات زمین ساختی حاکم بر اعماق این
ژتوستکلینالها را عامل اضیلی دگزگوتی تاحیهای دانستند.
صفحه 76:
اقسام دگرگونی
دگرگونی اصابتی یا دگرگونی ضربهای
دم اج مجاورتی یا دگرگونی حرارتی
م«دگرگونی دینامیکی یا دگرگونی کاتاکلاستیک
ae نا اموترمال متامورفیسم 1
"دگرگونی انباشتی یا دگرگونی ترفینی یا ۱
دگرگونی استاتیک
«دگرگونی زیر کف اقبانوسها
#دگرگونی هیدروترمال یا دگرسانی
هیدروترمال
صفحه 77:
اقسام فابریکهای دگرگونی
سنگهایی که فاقد جهت یافتگی برتر میباشند.
سنگهایی که دارای جهت یافتگی برتر و شخصی هستند.
اقسام رخسارههای دگرگونی
رخسارههای دگرگونی مجاورتی ۱
رخسارههای دگرگونی بر اثر وزن یا رخسارههای ترفینی
خرخسارههای دگرگونی ناحیهای
صفحه 78:
انواع دگر"
دك ركوني تي تون انا عوامل موّثر برآن. میزان و وسعت پراكندگي و یا شکل ظاهري تودهي
دكركون شده به گروههاي مختلفي تقسیم نمود. برخي از مهمترین انواع دگرگوني عبارتند از دگرگوني
مجاورتي, دگرگوني ناحيهاي, دگرگوني ديناميکي با حركتي, دگرگوني ندفيني, دگرگوني ناحيهاي,
دگرگوني هیدرونرمال و دگرگوني در زیر کف اقیانوسها. که هر يك مشخصات و ويژگيهاي بافتي. سنگ
شناسي و ... خاص خود را دارا ميباشند.
رك د دى تلحيه اي
+
= دگرگوتي مجاورت =
7 ردي فشار
+
فشار كرما كرما
صفحه 79:
ناسمه( مسب »؟)_دگرگرني ناحيهاي یا عمومي
دگرگوني ناحياي با گسترش زیاد (از چند صد متر تا ۲
هزاران کیلومتر) در نوارهاي كوهزايي وم ehh ol
صفحات پوسته زمین به دو صورت دفني و ديناميکي تاحبه |
اتفاق ميافند. در دگرگوني ناحيهاي میزان دما گاه به gis
هشتصددرجه سانتيگراد و مقدارفشار به دوهزار تا
هزاربار ميرسد و گاهي ممکن است مدت زمان تأثیر
آنها به بيش ازده میلیون سال نیز برسد. اين نوع
دكركوني معمولاً با فعاليتهاي ماكمايي همراه است.
شیست. فیلیت» گنیس» واسلیت از جمله معروفترین
سنگهاي حاصل از دگرگوني ناحيهاي هستند.
زون سنندج- سیرجان در ایران مثال بارزي از دگرگوني نوع ناحيهاي است.
صفحه 80:
Octackests Detar phise Siti دگرگوني
براثر حركات تكتونيكي پوسته زمین و فشارهاي جهتداري که منجربه ایجاد گسلهاي
بزرگ. چینها و وراندگيهاي مهم ميشود. در ساخت سنگهاي سطوح فوقاني پوسته
1 ایجاد ميگردد. به طوري که ساخت قديمي سنگ از رفته و ساخت جديدي
در آن به وجود ميآید. فشار جهتدار موژثر در این نوع دگرگوني سبب پیدایش
شیستوزیته در سنگ ميشود که بر اثر آن ميتوان سنگ را به صورت ورقههاي نازك از
یکدیگر جدا کرد.
يك نوع سنگ دگرگوني شده است که در دگرگونيهاي ديناميکي به وجود
صفحه 81:
دگرگونی اصابتی يا ضربه اي ام سسه() اسهم بو
بر اثر برخورد سنگهاي آسماني (متتوریتها» با سطح زمین و یا تحت تأثیرانفجارهاي هستهاي در
زيرزمين» سنگها دچار دگرگوني ميشوند. اگر سنگ آسماني که با زمین برخورد کرده است پزرگ
و سنگین باشد ميتواند تا محدودهي نسبتاً وسيعي. سنگهاي اطراف خود را ذوب کرده و حتي
مقدار كمي از آنها را به بخار تبدیل نماید.
انفجارهاي زيرزميني نيز بر اثر تشعشعات ناشي از انفجارهاي هستهاي, بخشي از سنكهاء د
اطراف محل انفجار ذوب يا بخار مي كردند و يديده دكركوني در آنها به وقوع مي بيو
سنگهاي تشکیل شده بر اثر اين پدیده داراي كانيهايي هستند که فقط تحت فشار بسيار بالا
تشكيل ميكيرد و اين موضوع اشاره به اهميت بسیار زياد فشار در اين نوع دگرگوني دارد.
صفحه 82:
دگرگوني هیدروترمال جك لصحام طمرماا"
محلولها و آبهاي نفوذياي كه در حين نفوذ در درون زمينء براثر درجه زمين كرمابي و برخورد با
oe و تبخیر ميشوند. يا مواد سيالي که هنگام انجماد توده هاي نفوذي از آن
ز نظر فعل و اتفعالات شيميايي بسیار فعالند و در حین بالاآمدن به آساني با
sie وس ما را عل eal lg anaes تشكيل كانيهاي جديد و يكرك لني
آنها ميگردند. به عنوان مثال بر اثر واكنشهاي بین محلولها داغ با سنگهاي آلیوین و
پیروکسندار این كانيها به سرپانتین تبدیل ميگردند.
صفحه 83:
porar(Poor Detrvorphiswlen stil US دگرگوني زیر
در الر جاشيي كانيها بح sre rid sore aie
اقيانوسي تحت تأثیر فشار بسیار کم و دماي نسبتاً زياد سنگها دچار دگرگوني ميشوند. که
اين نوع دكركوني به نام دگرگوني زیرکف اقیانوسها خوانده ميشود.
دكركوني ناحيه وزني (تدفيني) جام سمج () لدنى ©
زماني كه ضخامت زيادي از رسوبات يا سنكهاي آتشفشاني (قطر بيش ازده كيلومتر) بر
روي هم انباشته ميشوند در اثر افزايش دما و فشار در اعماق زیاد دگرگوني نوع ت
وقوع ميييوندد. در اين نوع دكركوني مهمترين عامل فشار ناشي از ضخامت طبقات
است و دما نقش چنداني ندارد(دما معمولاً کمتر ازچهارصدوپنجاه درجه سانتيگراد است) به
دلیل آنکه در اين دگرگوني هیچگونه فشار جهتداري در کارنیست سنگهاي حاصل بدون
لایهاند.
صفحه 84:
سنك شناسی رسویی
ريشه لغوى
رسای وروی اور امه هر سعي gE iar
شنگ گرفته شده است.
ديد كلى
سنگهای رسوبی به دليل داشتن منابع مهم نظير نفت » گاز ۰ ذغال ۰ آهن » اوارنیم و نيز
مواد مورد نیاز در مصالح ساختمانی مانند اهک » گچ و غیره از اهمیت خاصی برخوردارند
لذا سنگ شناسی رسوبی یکی از مهمترین شاخههای علوم زمین محسوب میگردد. در حدود
0 از سنگهای سطح زمین » دارای منشا رسوبی هستند» و این سنگها عمدتا از ماسه
سنگها: آهکی » شپل.هاو به مقداز کنتری اما با همان معروقیت ان (سویات تمک
ستكياى آهندار « ذغال و چوب تشکیل شده است.
صفحه 85:
تاریخچه و سیر تحولی
مطالعه سنگهای رسوبی از نظر مشخصات ساختی » بافتی و ترکیب شیمیایی آنها ازلین
بار در سال 160720 توسط سوریی انگلیسی انجام گرفت. وی مطالعه سنگهای رسوبی در
مقاطع نازک را برای اولین بار ابداع نمود. بعدها در 969 ۰ کایوی فرانسوی پارهای از
مشخصات مي و مشخصات ماکروسکویی بعضی از سنگهای رسوبی در کشور
فرانسه را » به صورت مصور تشريح و تفسير كرد.
از آن تاریخ به بعد » بل پیروی از کایو » بررسیهای سنگهای رسوبی و کوشش اکثر سنگ
شناسان » عمدتا بر کانی شناسی و تشخیص کانیهای تشکیل دهنده این سنگها متمرکز
گردید. که در اين میان ماسه سنگها و رسوبات ماسهای و از میان کانیها هم . کانیهای
سنگین (دارای وزن مخصوص بیش از 6.06) ۰ بیشتر مورد توجه قرار گرفتند.
صفحه 86:
* در سال ۰908 ونت ورث آمریکایی برای سنجش اندازه ذرات
و دانه های تشکیل دهنده رسوبات تخریبی مقیاسی ارائه داد و به
کمک مقیاس ونت ورث مطالعه دانه سنجی و تجزیههای کمی و
مکانیکی رسوبات بر مبنای اندازه دانه ها و فراوانی آنها ؛ میسر .
گردید.
* سرانجام در ۰95 آدن و کرمباین » مقیاسهای جدیدتری برای
اندازه گیری دانههای رسوبی ارائه دادند و در مکانیسم تجزیههای
مكانيكى 00 خریبی » تسهیلات زیادتری ایجاد mS امروز
هم » مقياسهاى اندازه ككيرى متداول براى مطالعات زسوب شناسى وو
سنكهاى رسوبى » به نام همين افراد معروف بوده و مورد استفاده
سنك شناسان و رسوب شناسان قرار دارد.
صفحه 87:
گروههای اصلی سنگهای رسوبی
رسوبات سیلیسی آواری :
رسوبات سیلیسی آواری (همچنین تحت عنوان رسوبات تریجنوس پا اپی کلاستیک خوانده
میشوند) آنهایی هستند که از خرده سنگهای قبلی که توسط فرآیند فیزیکی حمل و رسوب
کردهاند» تشکیل شدهاند. این گروه شامل سنگها زیر میباشد:
کنگلومراها :
در این سنگها » مواد دانه درشت گرد شده در زمینهای از مواد دانه ریز قرار دارند.
برشها :
مواد دانه درشت گرد نشده در زمینهای از مواد دانه ریز قرار دارند.
ماسه سنگها :
اندازه دانهها در ماسه سنگها » کمتر از 2 میلیمتر است.
گسنگها
اندازه دانهها کمتر از 2 میکرون میباشد.
صفحه 88:
رسویت بیوزرنیک » پیوشیمدای و آلی
رسوباتی هستند که بیشتر منشا بیو ژنیکی بیو شیمیایی و آلی دارند و شامل:
asi,
سنكهاى آهكى مىتوانند هم از طريق ته نشست مستقيم ©0000 از آب دريا و هم از
طريق رسوب كردن اسكلتهاى كربناتى موجودات به وجود آيد.
Sal
چرتها
چرت » یک واژه خیلی کلی برای رسوبات سیلیسی دانه ریز ۰ با منشا شیمیایی » بيو
شیمیایی یا بیوژنیکی است.
۱ did
یکی از مهمترین کانیهای رسوبی فسفاتها ؛ آياتيت میباشد.
ذغال و شیل نفت
ذغال و شیلهای نفتی که از بقایای موجودات زنده قدیمی میباشند انعکاسی از فرآیندهای
دیانژ و دگرگونی دارند.
صفحه 89:
بات ش
اين رسوبات منشا شيميايى دارند و شامل موارد زير مىباشند:
تبخيرىها: تبخيرىها عمدتا رسوبات شيميايى هستند كه يس از تغليط نمكهاى محلول در
آب (بر اثر تبخير) رسوب کردهاند.
آهندار :
آهن » عملا بر اندازه چند در صد در تمام سنگهای رسوبی وجود دارد» وليكن بطور غير
معمول ۰ در جایی که مقدار آهن بیش از ZUG باشد» سنگهای آهندار را تشکیل میدهد.
سوبات آذر آواری :
زضویات آقن_آواززی رسرزقن اهست كه حمدتا از دانههای با PASH GSPN
فعالیتهای آتشفشانی همزمان سرچشمه گرفتهانده تشکیل شدهاند. و شامل موارد زیر
میباشند:
رسوبات اتوکلاستیک :
سنگهای ولکانوژیکی هستند که توسط برشی شدن در جای لاوا تشکیل شدهاند.
صفحه 90:
بات تیک - ریزشی :
اين رسوبات به راحتى از طريق خردههاى آتشفشانى خارج شده از يك مجرا يا
یک شکاف . بر اثر انفجار ماگماتیکی » تشکیل میشوند.
رسوبات ولکانی کلاستیک - جریانی
این رسوبات توسط انفجارات فورانی در محیطهای خشکی ایجاد میشوند. .
هنگامی که لاوای خارج شده » با آب تماس پیدا کند» سرد شدن و خاموشی
سریع » باعث قطعه قطعه شدن لاوا میشود. اين قطعات پس از حرکت در آب
و دانه دانه شدن رسوبات هیدروکلاستیک را تشکیل میدهند.
رسوبات اپی کلاستیک :
رسوباتی هستند که از حرکت و ته نشست مجدد رسوبات ولکانی کلاستیک
ایجاد شدهاند.
صفحه 91:
اهمیت مطالعه سنگهای رسویی
سنگهای رسوبی در ادوار گذشته زمین شناسی در محیطهای طبیعی متفاوتی که امروزه
وجود دارد. رسوب کردهاند. مطالعه اين محیطهای عهد حاظر و رسوبات و فرآیندهای آنها
به درک بیشتر معادل قدینی آنها کمک میکند.
دلایل زیادی برای مطالعه سنگهای رسوبی وجود دارد زیرا ارزش اقتصادی کانیها و مواد
موجود در آنها کم نمیباشد. سوختهای نفت و گاز از پختگی مواد آلی در رسوبات مشتق
شده و سینن) این فواد به یک نگ خرن :هنايب »كه ععينا يك يدك رسوبى متذلقك
است. مهاجرت میکند. ذغال » سوخت فسیلی دیگری است که البته در توالیهای رسوبی
نیز وجود دارد. روشهای رسوب شناسی و سنگ شناسی به طور گسترده در پی جویی
ذخایر جدید این منابع سوختی و سایر منابع طبیعی مورد استفاده قرار میگیرد. سنگهای
رسوبی بیشتر آدن » پتاس » نمک و مصالح ساختمانی و بسیاری دیگر از مواد خام
ضروری را تامین میکنند.
محیطها و فرآیندهای رسوبی و جغرافیای قدیمی و آب و هوای قدیمی » همگی را میتوان از
مطالعه سنگهای رسوبی استتباط کرد. اینگونه مطالعات به شناسایی و درک تاریخ ز مین
شناسی زمین کمک فراوانی میکند. سنگهای رسوبی حاوی زندگی گذشته زمین » به فرم
فسیلها هستند .
صفحه 92:
تسنیا Gtratigr از در واژه ۳ E
slats جينه 2 از
ری ى | raphy 5
صفحه 93:
ديد كلى
مطالعات چینه شناسی از یک طرف مبتتی بر شناخت توالی طبقات رسوبى در .
زمانهای مختلف زمین شناسی به منظور پی بردن به تاریخ حوادث زمین و .
تكامل مرجودات BIN ok طرف نافيكر تغبيرات جانبي رحسار فقا در مكادياق
مختلف را بررسی مینماید که به وسیله آن با وضع جغرافیایی گذشته زمین در
هر زمان آشنا میشویم.
بطور کلی در مطالعات چینه شناسی حوادث مختلف asa) on
ولکانیسم» گرانیتیزاسیون » رسوب گذاری » 5-5 ) مورد بررسی
قرار میگیرد.
امروزه به عبارت ساده منظور از علم چینه شناسی » مطالعه و شناخت رخسارهها
در زمانها و در مکانهای مختلف و ارتباط آنها با یکدیگر میباشد
صفحه 94:
تاریخچه عم چینه شناسی
در سال 460000 میلادی لئوناردو داوینچی (00۳060-1000 میلادی) صدفهای فسیل شده
را در شمال ایتالیا پیدا کرد. وى متوجه شد كه اين صدفها در نواحی دریایی وجود دارند.
این لایهها را بعدا استنو مطالعه کرد و به اين واقعیت پی برد که اين صدفها به علت پوسته
شکننده خود نمیتوانستهاند مسافت زیادی را طی کرده باشند. همچنین وی متوجه شد که
در بین لایهای فسیلدار » لایهای فاقد فسیل وجود دارند. داوینچی حدس زد که طغیانهای
فصلی رودخانهها موثرتر از یک طغیان جهانی هستند. ۰
بی شک یکی از پیشگامان علم چینه شناسی که خدمات ارزندهای به اين علم کرد؛ نیکلاس
استنو محقق برجسته دانمارکی مقیم شهر فلورانس بود. استنو به چند واقعیت مهم پی
میبرد؛ او متوجه شد که مطالعه یک لایه رسوبی بسیار مهم میباشده چرا که دانهای
نگینتر و سپس دانهای ریزتر ته نشین می شوند و هر تغییر در این کمیتها موجب لایه
بندی میشود. وی اين واقعیت مهم را بیان کرد که یک سری لایه که دارای مجموعههای
تخریبی و فسیلی هستند با هم | نشدهاند بلکه لایههای قدیمیتر از لایههای
بالایی هستند و بر همین اساس وی اصل روی هم قرار گرفتن لایهها را بیان کرد.
در سال 07۳60 یک طبیعت شناس انگلیسی به نام جان وودوارد لایه های رسوبی شمال
فرانسه و انگلستان را بر اساس صدفهای مشابه تطابق داد. در سال 107200 شیمیدان
برجسته فرانسوی لاووازیه به ارزش تعیین سن توسط فسیلها و همچنین به ارزش آنها در
تعیین شرایط محیط گذشته پی برد.
صفحه 95:
بر اساس اصل یکسان گرایی ۷۸۱/() جیمز هاتن ۰ در سال 1905 ۰ جی کی اصل
«زمان حال کلید گذشته است» را عنوان کرد. یعنی با مطالعه حوادث امروزی زمین شناسی میتوان
در گذشته زمین نیز این حوادث را پیدا کرد. امروزه این اصل را طاجه() ۴ه عامس:/۳)
امس اكه براح عصلؤل.قارستى ان اضل مئهوان اسطلام حال تممیازی را یه کار ag
صفحه 96:
کاربرد علم چینه شناسی
le چینه شناسی نقش مهمی در زمینههای مختلف زمین شناسی اقتصادی دارد.
از این علم در حفاریهای مربوط به ذخایر نفت و آب و همچنین در کشف
کانساررهای رسوبی و تعیین سن نسبی رگههای معدنی استفاده مینمایند.
در حفاریهای مربوط به آبهای زیرزمینی نیز برای شناسایی چگونگی وضع
ساختمانی و یافتن طبقات غیر قابل نفوذ و عمق سطح ایستابی از چینه شناسی
استفاده می شود.
چینه شناسی کمک شایانی به کشف کانسارهای رسوبی از قبیل بوکسیت ؛
سولفورها» نیتراتها » فسفاتها ؛ خاک نسوز (کانیهای رسی) » زغال سنگ و
از اين قبیل ... که هر یک تحت شرایط خاص رسوبی در ادوار مختلف زمین
شناسی تشکیل شده است» مینماید. به عنوان مثال وجود کانسار بوکسیت در
پرمین بالایی ایران معرف شرایط مطلوب برای تشکیل این کانسار است.
ابراین کشف کانسار بوکسیت در نقاطی که سنگهای پرمین بالایی وجود دارد .
اتپذیر است, همچنین مطالعات چیته شناسی معلوم داشته است که زوراسیک
زیرین و میانی در ايران غربی و مرکزی دوره گسترش بیشتر و وسیع تر
تشکیلات ذغالی است
صفحه 97:
* ارتباط چینه شناسی با سایر علوم
۰ عم چینه شناسی » تازیخ حوالث زمینیرابن سا مطوم sata
بنابراین » میتوان گفت که اين علم تقریبا با تمام علوم زمین شناسی
کم و بیش در ارتباط است. در اين مورد فسیل شناسی اساس و پایه
چینه شناسی به شمار رفته » این دو رشته رابطه نزدیکی با
* در اصل پیوستگی لایههای رسوبی » شناسایی خواص سنگ شناسی
هر رخساره » چینه شناسی را با علم سنگ شناسی مربوط میکند
سرانجام رویهم قرار گرفتن طبقات که ممکن است در اثر عوامل
تکتونیکی تغییر کرده باشد» جهت یافتن طبقات همزمان و ایجاد
تطابق چینه شناسی بین آنها » علم تکتونیک را با چینه شناسی
مربوط میکند. علاوه بر اصول نامبرده میتوان از روی قواعد و
قوانین رسوب شناسی ابتدا و انتهای تشکیل یک طبقه رسوبی را
دقيقا تعيين كرد
صفحه 98:
ای تب کیت کیب تچ ای کی ای ات
پالئونتولوژی یا دیرینه شناسی از سه کلمه یونانی ععاه) به معنی "دیرین" و
مب<) به مفهوم "موجودات" و عرپرا به مفهوم "شناخت و بحث کردن" گرفته
شده است.
صفحه 99:
دید کلی
فسیل شناسی بحث درباره گیاهان و جانورانی است که سابقا در سطح زمین زندگانی کردهاند.
بقایا و اثراتی را که از گیاهان و جانورانی در رسوبات مختلف زمین دیده میشود؛
گیاهانمینامند و فسیل شدن عبارت از مجموع پدیدههایی است که در نتیجه آن آثار و بقایای
و جانوران در رسوبات مختلف زمین حفظ میشوند. نخستین شرط لازم برای اینکه جانور یا
گیاهی فسیل شود این است که گیاه يا جانور در هوای آزاد نماند و بواسطه خاک یا عوامل
دیگر محفوظ گردد و در میان رسوبات جای گیرد. بنابراین هر چه جانور یا گیاه کوچکتر
باشد» بهتر باقی خواهد ماند. در صورتی که جانوران بزرگ به ندرت باقی میمانند و
.بصورت فسیل دیده میشوند
صفحه 100:
2
فسيل شناسى از زمانهاى قديم مورد بحث و توجه انسان واقع شده » حتى انسانهاى دوره
پارینه سنگی اکثرا در صدد تجسس و تحقیق فسیل بر آمده و آنها را کلکسیون مینمودهاند.
عدهای دیگر ۰ از اين فسیلها به عنوان زینت استفاده میکردند (گردنبند و گلوبند و غیره ).
این فسیلها که به توسط انسان جمع آوری شده در اکثر غارهای فرانسه و بلژیک و مصر
دیده میشوند.
سیر تحولی و رشد
آناکسیماندر ( 0 قرن قبل از میلاد ) عفیده داشته است که زمین در اثر تغییراتی به حالت
کنونی در آمده » البته عقاید او متکی به اطلاعات فسیل شناسی و زمین شناسی بوده است.
یثاغورث که پیشوای پیتاگوریسینها بوده چنین مینویسد: قبول کنید که هیچ چیز در اين دنیا
از بين نمیرود بلکه تغییر صورت میدهد و به اشکال دیگری در میآید. کوههای مرتفع .
امروزی قعر دریاهای قدیمی میباشند و یافتن صدفهای دربایی در اين کوهها دال بر اين امر
است.
ارسطو ( ۳60600 سال قبل از میلاد ) تحقیقاتی در جانور شناسی و تشریح مقایسهای و
رویان شناسی کرده است نامبرده عقیده دارد که طغیان دریا در روی خشکیها باعث میشود
که فسیلها به وجود آیند.
فالوپ معنقد بود که فسیلها در نتیجه تخمیر زیرزمینی تشکیل گردیدهاند.
صفحه 101:
* ابو علی سینا پزشک و طبیعیدان معروف ایرانی معتقد بود که فسیلها حیوانات
زندهای بودهاند که سابقا در سطح زمین میزیستهاند.
اردان در سال 666 اعلام کرد صدفهایی که در نواحی دور از دریا پیدا
میشوند معلوم میدارند که آن نواحی سابقا به واسطه دریا احاطه شدهاند.
لامارک ( 0060 - 41۵0۳0 ) کتابی به نام فلسفه جانور شناسی فراهم آورده
و در اين كتاب طريقه اشتقاق جانوران را از یکدیگر بیان کرده است.
داروین ( 4968 - 19009 ) برای مطالعه شعب علوم طبیعی در سن بیست
و دو سالگی عازم آمریکا میگردد و در همین آزمایشگاه طبیعت است که علوم
طبیعی را فرا میگیرد و تنوری تکامل و تغییرات تدریجی برای او آشکار
میگردد. به عقیده وی اشکال مختلف جانوران از یکدیگر منشعب میگردند
صفحه 102:
انواع فسیل شناسی
فسیل شناسی گیاهان»
فسیل شناسی جانوران»
انواع فسیلها
فسیلهای شاخص
اين فسیلهادارای گسترش جغرافیایی وسیع بوده ولی در زمان کوتاه زمین شناسان میزیستهاند. مانند
که منحصرا در کرتاسه میانی وجود داشته استفسیل آمو نیت
وجود داشتهاند و شاخص زمان معین و کوتامدور انهای زمین شناسیاین فسیلها تقریبا در تمام دورهها وإبيا
.زمین شناسی نیستند. مانند برخی دوکفهایها . شکم پایان ۰ مرجانها و غیره
صفحه 103:
فسیلهای رخساره
فسیلهایی هستند که ارزش پالئوژئوگرافی آنها بیش از سم تسیا بو از اين
فسیلها میتوانند معرف وضعیت جغرافیایی وان زیست خود از نظر آب و هوا و
گنر ارط Sty Sin Aina فسول کلنیهای مریجانی حاکی از معوط سا hts +e
هوای استوایی تا نیمه استوایی است.
کاربرد فسیلها در ز مین شناس
مهمترین کاربرد فسیلها در تعیین سن طبقات زمین میباشد.
فسیلها معرف شرایط محیطی جغرافیای دیرینه بوده و در این مورد اطلاعات با ارزشی را
AR pe LLG IER gi
صفحه 104:
ear لت
صفحه 105:
ees رت
TS ضخامت يوسته oll اما نفشه رفایکرایمرجي موه
(دهقی و ماتزیس ۱3۸۲" طرج از توکل مات 1۱۳3۸
ضخامت پوسته ایران بر اساس نقشه كرانيسنجي موهو((دهقاني و ماكريس (©0©©2):طرح از نوكل
(COPPA
صفحه 106:
شكل -اجايكاه زمين شداسى ابران در نوار جين خورده آلب - هيماي
USE > جایگاه زمينشناسي ايران در نوار جين خورده ألب - هيماليا
صفحه 107:
بسياري از زمینشناسان بر اين باوراند که برخورد نهايي دو ورق زاگرس و ایران مركزي به سن کرتاسة
پسین - پاللوسن است. چنانچه اين فرض درست باشد در آن صورت فرآيندهاي ماگمايي ترشيري ارومیه
- بزمان را میتوان ee مأكماتيسم بعد از برخورد قارهاي دانست که وابسته به پديدة فروروانش نیست
(عميدي؛ امامي: (BOF
بیشتر زمینشناسان بر این باوراند که زمان به هم رسیدن و چفت شدگي آغازین دو ورق ايران
مركزي و زاگرس - عربستان در اواخر کرتاسه بوده است. به همین دليل» کمان ماگمايي ارومیه -
بزمان که حاصل فرورانش و چفت شدگي است. باید به سن کرتاسة پسین باشد. در حالي که تكاپوهاي.
آتشفشاني این کمربند در انوسن آغاز شده و در میوسن به بیشترین مقدار رسیده است» يعني زماني AS
گمان میرود فرورانش به پایان رسیده و برخورد نهايي ورقها صورت گرفته است.
به لحاظ وجود رخنمونهاي افيوليتي در محل راندكي اصلي زاكرس؛ وجود یك اشتقاق درون قارهاي
بين ايران مركزي و زاكرس - عربستان حتمي است. وليء محل و زمان اشتقاق» ميزان جدايش بين دو
ورق و حتي زمان به هم رسيدن دوبارة ورقها و جكونكي بسته شدن آن يرسشهايي است كه هنوز به
طور نهايي ياسخ داده نشده است.
افيوليتهاي كرمانشاه و نيريز باعث شدهاند تا كروه بزرگي از زمینشناسان» محل اشتقاق را منطبق بر
راندكي امروز زاكرس بدا
در حالي که فالکن (COP) علوي (600)» محل زمیندرز را در حدود COD کیلومتر به سوي
شمال خاور و در لبة جنوب باختري کمان ارومیه - بزمان میدانند.
چنانچه اشتقاق بين ورق ايران و ورق زاگرس - عربستان محل جدایش دو قارة اوراسیا و گندوأنا
باشد. پديدة اشتقاق بايد بسيار كهن باشد در حالي كه اسميت (©0©27) به زمان يرمين باور دارد و
شواهد مستند دال بر ترياس يسين است.
صفحه 108:
اسمیت. هامیلتون ((۰)07 اشتقاق دو ورق را به پهناي هزاران کیلومتر دانستهاند در حالي که
گروهي از جمله نبوي (906) اشتقاق مورد نظر را از نوع درياي شُرخ میدانند و بر اين باوراند که
بازشدگي قسمتهايي از ایران. در طول شكافهاي سراسري و بوجود آمدن کافتهاء پديدهاي است که
یتوانسته است موجب بوجود آمدن پوستههاي اقيانوسي باشد. و لذا؛ مقدار پوستة اقيانوسي آن چنان نبوده
که بتواند در مراحل فرورانش عمل کند. به نظر اشتوکلین (9606) نیز تتیس جوان میتوانسته يك
گودال باريك باشد و هیچگاه پوستة اقبانوسي زيادتري نسبت به آنچه امروزه در كمربندهاي افيوليتي
نیم تولید نکرده است. و یاه كشفي (19780) با انگارة زمینساخت صفحهاي در جنوب ایران موافق
نيست و بر اين باور است که دیدگاه زمین ناوديسي؛ براي توضیح زاگرس و دیگر رشته كوههاي تتب
سازگاري بیشتر دارد.
زمان و چگونگي به هم رسیدن دوبارة ورقها همچنان میتواند قابل بحث باشد. دگرشيبي میان سازند
ثاربور (به سن ماستر؛ ؛ و مجموعههاي اذ - راديولاريتي ذ
زمینشناسان بسته شدن کافت زاگرس را به سن پیش از ماستریشتین (كرتاسة پسین) بدانند. ولي»
پورحسيني (60)) تودههاي نفوذي الیگوسن - میوسن مناطق نطنز» سرچشمه و جبالبارز را با روند
زمیندرز زاگرس همروند و به دلیل درياي عمان از نوع پوستة اقيانوسي است که با سرعت 6/4
در سال به زیر مکران کشیده میشود (لوپیشون» (0666) و یه در بستر درياي خزره یا
پوستة قديمي اقيانوسي وجود دارد که به طور شیبدار به زیر بخش شمالي (البرز) کشیده شده است
(گالپرین و همکاران؛ 6960 - بربریان و کینگ؛ 1900)). جدا از پوستههاي اقيانوسي در جا (بستر
عمان و خزر)؛ مجموعههاي افيوليتي موجود در امتداد پارهاي از گسلهاي عمدة ایران نیز نوعي پوستة
اقيانوسي نابرجا یند که به دلیل بسته شدن اشتقاقهاي درون قارهاي» به روي پوستة قارهاي رانده شدهاند
و رخنمون آنهاه محل تقريبي مرز قارههاي کهن را ترسیم میکند.
سبب شده است تا
صفحه 109:
« ضخامت پوسته » از نقشه گرانيسنجي موهوء تهیه شده توسط دهقاني و (OOD) uy Sle قابل
تفسیر است. بر اساس این نقشه» در زيرراندگي اصلي زاگرس (زاگرس مرتفع)» بيهنجاريهاي ثقلي به
حداقل (0060 + میلیگال) میرسد و در اين ناحیه. پوستة ایران با 000 تا 260 کیلومتر ضخامت؛
بیشترین ستبرا را دارد. ولي» به سوي جنوب باختر» ناپيوستگي موهو در ژرفاي 00 کبلومتر است» از
این رو به نظر میرسد که در زاگرس, پوسته از شمال خاور به جنوب باختر نازك ميشود. اشنایدر و
برزنجي (006) نیز نشان دادند که در کمربند چینخوردة زاگرس, ناپيوستگي موهوء به سمت شمال
خاوري» حدود يك درجه شیب دارد و در ژرفاي 600 کیلومتر است. ولي؛ در نزديكي راندگي اصلي
زاگرس ناپيوستگي موهو 6 درجه شیب دارد و در ژرفاي 260-06 کیلومتر است.
صفحه 110:
در خاور ایران هم پوستة به نسبت ستبري به ضخامت 6060 تا 40 کیلومتره قابل شناسايي است. در
امتداد ساحل درياي عمان پوسته با ستبراي (66 کیلومتر نازکترین بخش از پوستة ایران است. در مرز
شمالي ايران به سمت درياي خزرء رشته كوههاي البرز ريشهاي نشان نمیدهد و ضخامتي کمتر از 6
کیلومتر دارد. از سوي دیگر. در فرونشستهاي لوت و كويرء پوستة قارهاي با ضخامت کمتر از 60
کیلومتر» در تعادل ايزوستازي است. در کمان ماگمايي ارومیه - بزمان» ضخامت پوسته 66 نا 60
کیلومتر است و در جنوب باختري زون سنندج - سیرجان ضخامت پوسته به حدود (00 کیلومتر میرسد.
دادههاي گرناگون نشان میدهند که میانگین ستبزای پوستة قارهاي بر ایزان: حدزد ith Sah PD
(شكل 0-©). اكرجه افزايش ضخامت يوسته در سنندج - سیرجان و زاگرس مرتفع به رانده شدن ورق
ايران مركزي به روي ورق عربستان و تكرار موهو نسبت داده شده استء ولي با توجه به الكوي
ساختاري ايران؛ ديده ميشود كه افزايش ضخامت بوسته به طور عمده در محل تقريبي برخورد ورقها
است. به همينرو دهقاني و ماكريس؛ ضخيم شدكي يوسته زاكرس مرتفع و سنندج - سیرجان را حاصل
فرآیند فشارشي وابسته به بازشدن درياي سرخ ميدانند و بر اين باورند كه در اين منطقه؛ دكرشكلي بيشتر
در اثر راندگي و جابجايي سفرههاي رانده است و برخورد بين ورق ایران و زاگرس از نوح قاره - قاره
است و در حال حاضر هیچگونه فرورانشي در زیر منطقة راندگي « ايزوستازي پوسته » نقشة
بيهنجاري همايستايي ایران که بر پاية انگارة تعدیل شدة آيري تهیه شده است نشان میدهد که چگالي بلندیها
0 چگالي میانگین پوسته 26/6 چگالي ريشه کوهها 00/0 چگالي گوشتة بالايي 96/6
گرم بر سانتیمتر مکعب و ضخامت عادي پوسته (200 کیلومتر است. نتایج این محاسبات در شکل 6-0
خلاصه شده است (دهقاني و ماكريسء © ©©0).
مطابق این شکل» در نواحي بزرگي از ایران همچون لوت. فرونشستهاي کویر و همچنین رشته
كوههاي خاور ایران و بخش وسيعي از کوه زاگرس؛ بيهنجاريهاي همايستايي بین صفر تا HID
و حاكي از تعادل همايستايي کامل این مناطق است.
صفحه 111:
Nears) > Ol!
مراد از ايران زمينهاي واقع در جنوب باختري زمیندرز تتیس جوان است که شامل بلنديهاي
باختر و جنوب باختري ايران (زاگرس) است و گسترههاي لرستان. خوزستان و فارس را در بر دارد.
از نگاه زمين شناسيء در بارة مرز شمال خاوري ابران جنوبي؛ اتفاق نظر وجود ندارد. زمین شناساني
مانند فالكن (0©©0)؛ مككوييلن (0©700)؛ برو (0©©70)؛ علوي (06000) بخش شمال خاوري
زاكرس را زوني با ساختار بيجيده فمزاة ان سدكهاي دكركوني مي نانند که در فزهنگن زميق شناسي|
ایران؛ به گونهاي فراگیر از آن به عنوان «زون سنندج - سيرجان » ياد مي شود. فرهودي (9726)
و علوي Gold Ula je (IGOR) زاگرس را کمربند آتشفشاني ارومیه - بزمان مي دانند. به نظر
فرهودي» این کمربند بخشي از سیستم كماني کوهزاد زاگرس است که با خط عمان از سیستم كماني
مکران جدا مي شود. ولي. بسياري از گزارشهاي زمین شناسي» از جمله اشتوکلین (©©©0)» نبوي
(GEM) 34 958 (0999) 35183 (1909) أقانباتي (40000) با استناد يه تحولات
زمينساختي» ماگماتیسم - دگرگوني؛ و شرایط رسوبي متفاوت دو سوي راندگي اصلي زاگرس؛ مرز
شمال خاوري این پهنه را بر راندگي اصلي زاگرس منطبق مي دانند. دنبالة جنوب خاوري پهنة زاگرس
توسط گسل ترادیس درون قاره اي میناب (گسل زندان) از حوضة فلیش مکران جدا مي شود» ولي به.
سمت باختر» زاگرس را مي توان تا بلنديهاي خاور عراق و جنوب خاور ترکیه دنبال كرد. به
سوي جنوب - جنوب باختر» ويژگي هاي زمین شناختي زاگرس با اندك تغييراتي در رخساره هاي سنگي
و الگوي ساختاري تا خلیج فارس و سكوي عربستان ادامه دارد. نبود فعاليتهاي آذرین» وجود مادر
سنگهاي متعدد و بسیار غني از مواد آلي. سنگ مخزنهاي متخلخل و تراواي متعدد با سنگپوشهاي
مناسب. شرایط منحصر به فردي را براي تولید و انباشت هیدروکربن در زاگرس فراهم کرده تا این يهنه
از نفتخیزترین حوضههاي رسوبي دنیا باشد (افشارحرب» 19060). از نظر جغرافيايي زاگرس را
میتوان به نواحي لرستان» خوزستان و فارس تقسیم کرد (شکل (OG
صفحه 112:
OPP) che بر پاية انباشته هاي نمكي سري هرمزء زاگرس را به دو
جنوب خاوري؛ یا «حوضة هرمز» و شمال باختري یا «حوضة اهواز» تقسیم
میکند که مرز جدايي این دوء بر خطوارة قطر - کازرون است.
از نظر ز: ناسي از شمال خاور به جنوب باختر» زاگرس شامل زاگرس مرتفع
(زاگرس داخلي)» زاگرس چینخورده (زاگرس بيروني) و دشت خوزستان است. از نظر
الگوي ساختاري از شمال خاور به جنوب باختر» زاگرس شامل زون راندگیها» کمربند
چینخورده» فروافتادگي دزفول و دشت آبادان است.
صفحه 113:
تاريخچة چينهاي زاگرس
همة سنگهاي زاگرس را مي توان به دو گروه پي سنگ دگرگونه پرکامبرین و پوشش رسوبي روي پي
سنك تقسیم کرد. اشتوکلین (0660)» مراحل سه گانة زیر را در تکوین حوضة زاگرس موثر مي داند.
مرحلة فلات قاره (پرکامبرین پسین - تریاس مياني)
مرحلة بزرگ ناوديسي ( تریاس مياني - پلیوسن)
مرحلة پس از کوهزايي (پلیوسن - زمان حال)
علوي )99( با توجه به رخسارههاي سنگي و پیامد رويدادهاي زمينساختي» سنگهاي زاگرس را
به واحدهاي ز بنهشناختي زیر تفسيم :مي كند
0- رخساره هاي en قارة كندواناء به سن يركامبرين يسين - ترياس مياني
©- رخساره هاي فلات قارة جنوب تئيس جوان به سن ژوراسيك - کرتاسه ۱
©- رسوبهاي بيش خشكي سنوزوييك (دريايي - غيردريايي) كه همزمان با كوهزايي آلب و در يك
درياي پسرونده به سمت جنوب باخترء انباشته شده اند.
اوبراين Ly (IOSD) رفتارشناسي سنگهاء رديفهاي رسوبي زاكرس را به كونة زیر تقسیم مي .
کند:
گروه پي سنگ (پرکامبرین)
گروه متحرك زیرین» شامل سري هرمز به سن پرکامبرین پسین - کامبرین» به ضخامت تا ۴)
هزار متر
گروه مقاوم. شامل سازندهاي زمان کامبرین تا میوسن ۰ به ضخامت 0 تا ۲2 هزار متر
»-گروه متحرك بالايي شامل سازند گچساران؛ با TODD متر ضخامت
os SG نامقاوم» شامل سازندهاي میشان» آغاجاري؛ بختياري؛ به ضخامت 0 تا ) هزار متر
صفحه 114:
بررسي چینه نگاري ترادفي پهنة زاگرس نشانگر آن است که این بخش از ایران» در فاصلة
زماني پرکامبرین - تریاس مياني بخشي از ابرقارة گندوانا بوده است. از نریاس مياني» با
تکوین تتیس جوان» شرایط دريايي ويژهاي بر آن حاکم بوده است. از کرتاسة پسین به بعده
پس از سرانجام گرفتن تتیس جوان و برخورد دو ورق زاگرس و ایران مركزي؛
محيطهاي رسوبي از نوع همزمان با كوهزايي بوده اند. اگرچه پيشينة فاز کوهزايي در
پلیوسن بوده است» ولي دگرشكلي» همچنان بر زاگرس تحمیل مي شده است.
صفحه 115:
زيرپهنههاي زاگرس
براي بیان ويژگي هاي عمومي زاگرس مي توان از تلفیق دو دیدگاه
زمينريختشناسي و الگوي ساختاري ياري جست و زاگرس را به دو زيرپهنة « زون
راندگیها » و « زاگرس چینخورده » تقسیم کرد.
زیر پینههای ژاگرس ار نظر پراکندگی زیر پیههای زاگرس از نظرساختاری زیر پیههای جفراقیایی (اگرس
کنبدهای نعکی مجموعه هرمز
شکل ۲-۲- زبر پینههای زاگرس از نگاه جفرافیابیساختازی و گنبدهای نمکی
صفحه 116:
الف) زيرپهنة راندگیها: این زون با پيناي (00» تا ©© كيلومترء به صورت نواري كم يهنا است كه
بلندترین قسمت كوههاي زاگرس را تشکیل مي دهد و به همین رو گاهي به آن زاگرس مرتفع گفته ميشود.
زون راندگي ها (اشتوکلین. ۰0960 زون راندگيهاي همپوشان (فالکن (IGOO شمال خاور
زاگرس (نوگل -منتشر نشده)؛ زاگرس داخلي و سرانجام زون خرد شده نامهاي ديگري است که به اين
بخش داده شده است. مرز شمال خاوري اين زیر پهنه به راندگي اصلي زاگرس و مرز جنوب باختري با
يك راندگي مهم بسته میشود که از شمال كوه كينو و جنوب دهنگان و کوه سبزو مي گذرد (مطيعي,
(ore
در زاگرس مرتفع رخنموني از سنگهاي پرکامبرین دیده نشده است. سنگهاي پرکامبرین پسین تا تریاس
مياني آن رخسارة گندوانايي دارند و همسان دیگر نواحي ایران هستند. ولي» سنگهاي لیاس تا الوسن آن».
با ستبراي نزديك به 200000 متر بیشتر از نوع مارنهاي گلوبي ژریندار» رادیولاریت» افپولیت و .
انباشتههاي آواري از نوع فلیشاند که گاه با فعالیت آتشفشاني زیر دريايي همراهاند. سنگهاي یاد شده
مي دهند که اين بخش, برخلاف امروز» در زمان مزوزوييك تا اوایل سنوزوييك گودترین بخش حوضة
زاگرس بوده است.
صفحه 117:
* جنين مينمايد كه در اثر نيروهاي كششي وابسته به رخداد کوهزايي سیمرین پیشین؛ ستبراي
پوسته در زون راندگیها کاهش یافته. به طوري كه در بخش شمال باختري آن (كرمانشاه)
در طي ترياس بسين - کرتاسه» گودي باريك و عميق يديدار شده و در آن رسوب هاي .
متشكل از آهك (سنك آهك بيستون)؛ شيل؛ ماسه سنكى» راديولاريت
pe lass alts) Ali در بخش جنوب خاوري ابن كردي رب
انوسزايي و تشکیل مجموعه هاي افیو! “
آمیزه هاي افيوليتي یاد شده» به گونة دگرشیب, با سنگ
اني - ريفي كرتاسه بالابي (سازئد تاربور) يوشيده شدهائده در حالي که بخش
هزایی لرامید دچار چین شوردگي و دکرشعني شده است.
بدينسان مي توان نتيجه كرفت
0 در ژون راندگیه رفتار سا
نبودهاند
a دگرشكلي زاگرس مرتفع کهن تر از بخش چین خوردة آن است.
اري و رويدادهاي زمينساختي یکسان و همزمان
صفحه 118:
كفتني است كه فالكن (OP) دو فاز جين خوردكي در اين بخش باور دارد. فاز نخست در اواخر
کرتاسه رخ داده است که رابطة ناهمساز فظيشهاي کرتاسه با رسوبات انوسن مياتي مبین آن است: فا دوم
را از اواخر میوسن تا امروز مي داند که شدت آن در پلیوسن در بیشترین مقدار بوده است.
يكي از ويژگيهاي زاگرس مرتفع؛ وجود راندگي هاي فراوان است. شیب راندگیها به سوي شمال
خاوري است ولي مقدار جابهجايي آنها به خوبي دانسته نیست و تنها با ملاحظة راندگي سنگهاي کامبرین
بر روي رديفهاي پلیوسن مي توان به تصوري از مقدار جابهجايي دست یافت (مطيعي؛ 1972)). چنین
وانمود میشود که در این محدوده. نخست جينها در کرتاسة پسین شکل گرفته و سپس در فاز بعدي»
راندگي ها به وجود آمده باشند (فالکن» 19726۴). ولي؛ بر خلاف شواهد موجود. هیتز و مك کوییلن
(167200) پدیده هاي چین خوردگي و راندگي را به حركتهاي كوهزايي پس از پلیوسن نسبت مي دهند..
کازمین و همکاران ۰600 فلسهاي روراندة زاگرس مرتفع را نهشته هاي انباشته در حاشية غير
فعال سكوي عربستان مي دانند که در محل جدایش ورق زاگرس و ورق ايران مركزي در بخشهاي ژرف
تتیس انباشته شده و پس از برخورد اين دو ورق» به صورت سفره هاي نابرجاء بر روي سكوي عربستان
رانده شده اند.
صفحه 119:
نظریه و جایگاه نونتیس اول و دوم
زان باز تن | 3۳7 | موممیت جقرانبابی =
P نوت | قاری | یدرس
aed
اجدايش EE
tat ee i;
1۴
1 تن اندکی | جدا قردن صفحه ابران :١
wees [Mae | eee |B
Beem | Susy] a,
ل | - احا فل برد
We
ی ون وی وهی توت وین هرن فيط {fos GaN
صفحه 120:
پهنه هاي اصلي رسوبي - ساختاري ایران
مقدمه
داده هاي زمین شناختي ایران نشانگر آن است که فرآيندهاي دروني و بيروني زمین» در زمان و
مکان» پيامدهايي متفاوت داشته اند و به همینروء الگوي ساختاري» تحولات زمينساختي شرایط رسوبي و
زيستي ایران در دورههاي گوناگون زمین شناختي» پيچيدگي خاص دارد. ناهمساني رسوبي و زمينساختي
تا بدانجا است که بیان ويژگي هاي یکسان را براي بسياري از مناطق ایران ناممکن مي سازد و به همین
روء از كذشته هاي دورء تقسیم ایران به پهنه هاي رسوبي - ساختاري گوناگون مورد توجه بوده است.
نخستين بار اشتوكلين (©©©0)؛ با توجه به بيجيدكي هاي ساختاري و شرايط منفاوت رسوبي؛ ایران
را به چند حوضة رسوبي - ساختاري جداگانه تقسیم کرد. اين تقسيم بندي كه بنيادي ترين تعبير و تفسير
بود مبنايي براي کار پژوهشگران بعدي شد. بعدهاء با آگاهي هاي بیشتر. حقایق روشن تري از ويژگي
هاي رسوبي - زمينساختي ایران به دست آمد که ارائة تقسیم بندي هاي جامع تر منطقه اي را ممکن
ساخت که از آن جمله مي توان به کار نبوي (۰)66 افتخارنژاد (۰)606 اشتامفلي (OPO)
بربريان ()©©0)؛ نوگل سادات (منتشر نشده)» علوي (190) آقانباتي (9729) اشاره کرد.
صفحه 121:
بهنه اصلی
5 - هوضد کشنی خزر
3 |3133 | ابادشاس
B43 3 (ورق تور ان) - بهنه فشارشى كبدداغ
ز میندرز تتیس کهن
- سنندح - سیر جان.
3
1
3 آیران میانی
at Sol. (al at 339) 3%
1 43 بلوى بشتبادام
ea Sou: 3
بلوى لوت
1 ِ کوههای شرق اير ان
زميندرز نتيس جوآن
a - زاگرس رورانده
5 ایران جنوبی - زاقرس جين خورده
5 (ورق زاگرس) - فر وافتادگی دزفول
3 - دشت ابادان
صفحه 122:
عواملي که در پهنه بندي ایران؛ به حوضه هاي رسوبي - زمينساختي جدا نقش داشته انده بسیار گوناگون اند که از میان
آنهاء موقعیت ويزة ايران در محل برخورد دو ابرقارة وراسیا و گندوانه چيرگي زمینساخت قطعهاي؛ بلوکي» جدایش و
برخورد ورقه اي قاره اي» تحولات زمينساختي وابسته و سرانجام تداوم عرامل كارآء نقش بيشتري دارند. با این حال» در
يك نكاه دقيق ترء عوامل زیر را مي توان در تقسیم ایران» به حوضه هاي رسوبي - ساختاري جداء مژثر دانست,
* نوع بوسته ( قاره اي - اقيانوسي)
* شرايط حاكم بر حوضه هاي رسوبي كذشته
* تفاوت رخساره هاي سنكي - زيستي ترادفهاي « همزمان » در نواحي كوناكون
* تحولات زمينساختي و بيامدهاي آنهاء مانند شدت و سازوكار جين خوردكي هاء فعاليت هاي ماكمايي (دروني-
بيروني) فرآيندهاي دگرگوني و DOO
* الگوي ساختاري
با توجه به عوامل یاد شده و همچنین تلفیق و جمع بندي دیدگاه هاي گوناگون و به وبژه شواهد دو زمیندرز عمدة تقیس
كهن و تتيس جوان؛ ايران را مي توان به پهنه هاي اصلي رسوبي - ساختاري زیر تقسیم کرد (شکل ). به اين بخشهاء
باید دو پهنة زابل و مکران را افزود که « زابل » بخشي از واحد زميتساختي داریرود افقانستان و « مکران » يك منشور
برافزايشي است که بر فرادیوارة يك زون فرو رانش کم شیب قرار دارد.
صفحه 123:
ايران جنوبي (زاگرس)
مراد از ایران جنوبي زمينهاي واقع در جنوب باختري زمیندرز تتیس جوان است که شامل بلنديهاي
باختر و جنوب باختري ایران (زاگرس) است و گسترههاي لرستان» خوزستان و فارس را در بر دارد.
از نگاه زمین شناسي» در بارة مرز شمال خاوري ایران جنوبي؛ اتفاق نظر وجود ندارد. زمين شناساني
مانند فالكن (0©©0)؛ مككوبيلن g se (JOOP) 938 (JOP) (169600)) بخش شمال خاوري
زاگرس را زوني با ساختار پیچیده همراه با سنگهاي دگرگوني مي دانند که در فرهنگ زمین شناسي
ایران» به گونهاي فراگیر از آن به عنوان «زون سنندج - سیرجان » یاد مي شود. فرهودي (19720)
و علوي (966) مرز شمال خاوري زاگرس را کمربند آتشفشاني ارومیه - بزمان مي دانند. به نظر
فرهودي» این کمربند بخشي از سیستم كماني کوهزاد زاگرس است که با خط عمان از سیستم كماني
مکران جدا مي شود. ولي» بسياري از گزارشهاي زمین شناسي» از جمله اشتوكلين (©©©0)؛ نبوي
(ISO) افتخارنژاد EN ga 4 ALI L (OPO) Aull (10d) ch.» # (COO)
زمينساختي؛ ماگماتیسم - دگرگوني؛ و شرایط رسوبي متفاوت دو سوي راندگي اصلي زاگرس؛ مرز .
شمال خاوري اين پهنه را بر راندگي اصلي زاگرس منطبق مي دانند. دنبالة جنوب خاوري پهنة زاگرس
توسط گسل ترادیس درون قاره اي میناب (گسل زندان) از حوضة فلیش مکران جدا مي شود ولي به
سمت شمال باختر» زاگرس را مي توان تا بلنديهاي خاور عراق و جنوب خاور ترکیه دنبال کرد
صفحه 124:
. به سوي جنوب - چنوب باختر» ويژگي هاي زمین شناختي زاگرس با اندك تغييراتي در
رخساره هاي سنكي و ي ساختاري تا خلیج فارس و سكوي عريستان اذا دارد. نبود
فعاليتهاي آذرين» وجود مادر سنگهاي متعدد و بسیار غني از مواد آلي سنك مخزنهاي
متخخل و تراراي متعدد با سنگپوشهاي مناسبه شرایط متحصر به فردي را برايتولید و
انباشت هیدروکربن در زاگرس فراهم کرده تا اي ترین حوضههاي رسوبي
دنیا باشد (افشارحرب: 0 از نظر جغرافيايي زاگرس را میتوان به نواحي
لرستان» خوزستان و فارس تقسیم کرد (شکل 0-).
بربریان (/10/2) بر پاية انباشته هاي نمكي سري هرمزء زاگرس را به دو
م ل عور باختري یا «حوضة اهواز»
دوء بر خطوارة قطر - كازروز
شمال خاور به جنوب باخترء زا س این رایس بت
دة (زاگرنن ار و دشت خوزستان است. از
باخترء زا
a شامل زون راندگیها» کمربند
شت آبادان است.
صفحه 125:
تاريخچة چينهاي زاگرس
همة سنگهاي زاگرس را مي توان به دو گروه پي سنگ دگرگونه پرکامبرین و پوشش رسوبي روي پي
سنك تقسيم كرد. اشتوكلين (©©1©9)؛ مراحل سه كانة زیر را در تکوین حوضة زاگرس موثر مي داند.
مرحلة فلات قاره (پرکامبرین پسین - تریاس مياني)
مرحلة بزرگ ناوديسي ( تریاس مياني - پلیوسن)
مرحلة يس از كوهزايي (يليوسن - زمان حال)
علوي (0©©02). با توجه به رخسارههاي سنگي و پیامد رويدادهاي زمينساختي» سنگهاي زاگرس را
به واحدهاي زمينساختي - چينهشناختي زیر تقسیم مي کند
C1 رخساره هاي سكويي قارة گندواناه به سن پرکامبرین پسین - تریاس مياني
©- رخساره هاي فلات قارة جنوب تتیس جوان؛ به سن ژوراسيك - کرتاسه 8
0- رسوبهاي پیش خشكي سنوزوييك (دريايي - غيردريايي) که همزمان با كوهزايي آلب و در يك
درياي پسرونده به سمت جنوب باختر انباشته شده اند.
صفحه 126:
: (0960): بر پاية رفتارشناسي سنگهاء رديفهاي رسوبي زاگرس را به گونة زیر
مي کند:
0 گروه پي سنگ (پرکامبرین)
وه متحرك زیرین» شامل سري هرمز به سن پرکامبرین پسین - کامبرین؛ به
ضخامت تا 6 هزار متر
روم ول اي زمن کلبین موس »دنت ۲۲ نوا
تمگووه متهراه نالایی » شامل سازند گچساران؛ با 160000 متر ضخامت
گروه نامقاوم» Sur سازندهاي میشان» آغاجاري؛ بختياري» به ضخامت تا 6
هزار متر
" بررسي چینه نگاري ترادفي پهنة زاگرس نشانگر آن است که این بخش از ایران» در
فاصلة زماني يركامبرين - ترياس مياني بخشي از ابرقارة كندوانا بوده است. از ترياي
مياني؛ با تکوین تتيس جوان» شرليط دريايي ويزهاي بر أن حاكم بوده است. از كرتاسة
پسین به بعده پس از سرانجام گرفتن تتیس جوان و برخورد دو ورق زاگرس و ایران
مركزيء محيطهاي رسوبی از نوع همزمان با کوهزايي بوده آند ار بيشينة فاز
كوهزايي در پلیوسن بوده آست. ولي دگرشكلي» همچنان بر زاگرس تحمیل مي شده است.
صفحه 127:
ب) زيرپهنة زاگرس چین خورده: زاگرس جين خورده, به گفتهاي دیگر «زاگرس
بيروني», با پهناي 150 تا 250 کیلومتر, ناوة 2 حاشیه اي و كراتوني سپر عربستان
است که در مزوزوييك و سنوزوييك در حال نشست پیوسته بوده و ترادفهاي ستبر
رسوبي در آن انباشته میشده است. در گسترة زاگرس چین خورده. s
پرکامبرین پسین تا تریاس مياني. رخسارة گندوانايي و مشابه با دیگر نواحي ایران
دارند. ولي, توالي هاي مزوزوپيك و سنوزوييك آن, با رسوبهاي همزمان دیگر
نواحي ایران, رخساره هاي سنگي و حتي زيستي متفاوتي دارند و بیشتر معرف
رخساره هاي جنوب تتیس جوان است. این نکته نشان مي دهد که از تریاس مياني
به بعد, شرلیط رسوبي حاکم بر زاگرس چین خورده, نسبت به دیگر مناطق ایران؛
تفاوت داشته است.
صفحه 128:
رون ساختماتی پیچیده همراه با سنگهای دگرگونی x
تجح رون راندکی ها (راکرس مرتفع)
إحح برستان
ost EY
77-7 فروبار دزفول
|52 دشت آبادان
شکل ۳-۲-زیر پیتههای عمده زاگرس
صفحه 129:
در زاگرس چین خورده» رخنموني از سنگهاي پرکامبرین دیده نشده و حفاريهاي نفتي نیز تاکنون به بي
سنك نرسيده است. با توجه به بررسي هاي ژوفيزيکي» باور بر این است که پي سنگ پرکامبرین
زاگرس ادامة شمال - شمال خاوري سپر نوبي - عربي است که از شمال خاور افریقا تا عربستان و
حتي در زیر حوضة زاگرس ادامه دارد. پوشش رسوبي روي پي سنگ با مجموعه اي از سنگ نمك؛
انیدریت» سنگآهك» دولومیت سنگهاي آذرین (مجموعة هرمز) آغاز مي شود که تغییرات سني آن از
پرکامبرین پسین تا کامبرین مياني است و بخشي از آنها به صورت حدود 109 گنبد نمكي» از زمان
ژوراسيك به بعد به سطح زمین رسیده اند.
بین سنگهاي کامبرین (سازند میلا) و اردویسین (سازند ايليك)؛ نبود چینه نگاشتي مهمي وجود ندارد.
به نظر مي رسد که يك نبود چینه نگاشتي مهم به بزرگي حدود ۳60 میلیون سال» از اشکوب ترمادوسین
از زمان اردویسین تا ميانة سیلورین در ردیف پالئوزوييك وجود دارد. يك نبود چینه شناختي دیگر به
بزرگي بیش از 200 میلیون سال» بین اواخر فرازنین از دونین» تمامي کرینیفر تا اشکوب ساکمارین از
پرمین مشخص است. در پرمین پسین تمامي زاگرس در زیر يك پيشروي گسترده قرار گرفته که سازند
دالان حاصل آن است. سنگهاي تریاس زاگرس چین خورده. رخسارة كربناتي- تبخيري دارد و شامل دو
سازند کنگان (در زیر) و دشتك (در بالا) است.
صفحه 130:
رسوبات ژوراسيك تا نتوژن زاگرس چین خورده چند هزار متر ضخامت دارند و
به طور همشیب بر روي توالي فلات قاره پالئوزوييك قرار دارند. در توالي
زور سوق ترون اين تلسية نه دگرشيبي ناحیه اي دیده نمي شود با این
حال وجود كودي هاي مستقل جدا شده با يشته هاي برآمده؛ و به ويذه
حركتهاي مشخص زمينساختي» موجب تغييراتي در سنگ رخساره و ضخامت
رسوبات گردیده است. چنین تغييراتي به حركتهاي خشكي زاي پیش ا
كوهزايي نسبت داده شده است که گاهي سبب پسروي کامل دریا» نبودهاي
رسوبي و حتي پديدة لاتريتي شدن گردیده است.
بررسي هاي دیرینه جغرافیا نشان مي دهد که زاگرس چین خورده در همه
جا ويژگي هاي زمین شناختي یکسان ندارد. با تخلیص از کار مطيعي
(9726)» زیر پهنه هاي زیر مي تواند معرف ويژگي هاي بیشتر زاگرس
جين خورده باشد (شكل ©-©).
صفحه 131:
«لرستان » بخشي از زاگرس چین خورده است که روند كلي آن هم راستا با زون راندگیها است. مرز شمال
خاوري آن محدود به مرز جنوبي زون راندگیها و مرز خاوري آن منطبق بر خمش بالا رود و مرز باختر -
شمال باختري آن منطبق بر جنوبیترین تاقدیس زاگرس لست که بر نوار مرزي ایران - عراق منطبق است.
مهمترین ويژگيهاي حاکم بر منطقة لرستان عبارت است از:
* روند شمال باختري - جنوب خاوري.
* ساختار متشكل از تناوب تاقديسهاي بزرك (مائند كبيركوه 000000) و كوجك .
* برخورداري از سه خط وارة شمالي SiR ge la LE a
one aes os 9 گنز نان مر جرب و gal sid. لا ۲ ۲۱
« پهنة ایذه » بخشي از زاگرس چینخورده است که از شمال به مرز جنوبي زون راندگیهاء از جنوب با
مرز شمال فروافتادگي دزفول» از خاور با گسل کازرون و از باختر به امتداد فرضي گسل عامل خمش بالا
رود» محدود ميشود. پهناي زون لیذه از 6*00 کیلومتر در باختر» 006 کیلومتر در شمال بهبهان و 20>
کیلومتر در خاور متغیر است.
از ويژگيهاي این زون در بر داشتن گسل ایذه است که نوعي گسل عرضي امتداد لغز راستگرد» همسان
گسل کازرون» است که در اثر آن زون ایذه به دو بخش شمال باختري و جنوب خاوري تقسیم ميشود. در بخش
شمال باختري هستة تاقدیسها از سازندهاي گروه بنگستان (کرتاسه) تشکیل شده و بدون تلههاي نفتي است ولي
در بخش جنوب خاوري» سنگآهكهاي آسماري (الیگوسن- میوسن) سازندة هستة تاقدیسهاست که بالاآمدگي و
فرسايش كمتري را تشان میدهد. داشتن ميدانهاي نفتي و گازي از ويژگيهاي بارز بخش جنوب خاوري ایذه
صفحه 132:
« فرو افتادگي دزفول » بخشي از پیشگودال زاگرس و داراي ويژگيهاي زیر است:
* يك پديدة ساختاري است که در جنوب باختري زون رلندگیها قرار دارد.
* بیشتر ميدانهاي نفتي ایران را در بر دارد.
از زاگرس چینخورده است که در آن سازند آسماري رخنمون ندارد.
* ميان سه پديدة مهم ساختماني: زون خمشي بالا رود (چپگرد)» زون خمشي جبهة کوهستاني» زون خمشي
- گسلي کازرون (راستگر) جاي دارد.
در فروافتادگي دزفول چند ساختمان مورب نسبت به روند كلي زاگرس وجود دارد که عبارتند از: . .
سه برجستگي ساختماتي » با روند شمالي - جتوبي؛ به نامهاي بلندي هفتگل بلندي هندیجان و قوس خارك
میش, کنترل شده به وسيلة گسلهاي نرمال قطعهاي ژرف پي سنگ» دو خطوارة خاوري - باختري» در شمال
فروافتادگي دزفول» يك خطواره در شمال کازرون که قطعة جنوبي آن 0 متر Gal افتادگي دارد»
ساختار كلي فروافتادگي دزفول و مرزهاي آن (خمش بالارود. خمش جبهة کوهستاني؛ زون گسلي کازرون)
و همچنین روندهاي شمالي - جنوبي و خاوري - باختري آن» ممکن است در ارتباط با گسلهاي پي سنگ
باشند. کهن ترین شاهد حركتي این ساختارهاي خطي؛ متعلق به کرتاسة بالا است. ولي؛ ساختارهاي پیرامون .
فرولفتادگي دزفول و خطواره هاي درون آن؛ به احتمال در ژوراسيك و تریاس و حتي شاید پیش از آن فعال
بوده اند. لين ساختمانهاي خطي تا الیگوسن یا میوسن مياني همچنان پویا بودهاند.
* فروافتادگي دزفول بین 0000060 تا 2006000 متر پایین لفتادگي داردءولي نسبت به مناطق همجوار» از
نظر زمينساختي پایدارتر و چین خوردگي كمتري دارد.
* در كذكيري ابن فروافتادكي عملکزد توأم خطوارة قطر - کازرون (راستگرد) و خطوارة بالارود
(چپگرد) نقش اساسي داشتهاند.
* زمان فروافتادگی پس از آكيتانين (آدامز و بورواء 000)» بورنیگالین (مطيعي: 037260) و
کرتاسة پیشین (قلاوه: 1©97©6) ذانسته شده است. تأييد يكي از اين نظرها دشوار است.
صفحه 133:
« پهنة فارس » از نگاه جغرافيايي» پهنة فارس به دو بخش فارس داخلي و فارس بيروني
0 تقسیم مي شود. فارس بيروني به دو زیر پهنة کوچکتر به نام فارس ساحلي0 و فارس به
تقریب ساحلي 6 تقسیم میشود. بسياري از زمین شناسان» فارس را گسترة واقع درمیان دو
گسل کازرون در باختر و گسل میناب در خاور مي دانند. ولي» مطيعي (9726)» ويژگي
هاي زمین شناسي بخش خاوري فارس را متفاوت مي داند و به آن پس خشكي بندرعباس نام
داده است (شکل -0). بدینسان مرز باختري پهنة فارس با زون گسلي کازرون بسته
میشود و مرز خاوري آن خطي فرضي است که از حوالي بندر نخیلو آغاز و نزديك کوه
فینوء شمال بندرعباس, تا راندگي اصلي زاگرس ادامه مي یابد. مرز شمالي فارس» زون
راندگي ها و مرز جنوبي آن» خط ساحلي خلیج فارس است. مهمترین ويژگي هاي زمین
شناختي پهنة فارس عبارت است از: داشتن شرایط سكويي به دلیل تداوم پي سنگ
عربستان که از قطر به فارس مي رسد و از آن به نام «بلندي گاوبندي» یاد مي شود.
تاقدیسها جهت يافتگي گوناگون؛0)0-968) ۰(-9) و حتي (0)9-80)» دارند. تغیبر
روند ساختارها نتيجة عملکرد گسلهاي پي سنگ و یا چرخش بُردار حرکت صفحة عربي
نسبت به صفحة ایران است.
فارس از نواحي گازخیز و مشهور دنیا است.
صفحه 134:
كومباي (۰)0670/0 بر اين باور است که کمان فارس به درازاي 2060 کیلومتر» فرجام سازوکار دو گسل
میناب (در خاور) و کازرون (در باختر) است به گونهاي که قشر رسوبي رويي بر روي قطعات متحرك پي
سنگ شناوراست.
الگوي چین خوردگي پهنة فارس بیشتر از نوع هم مرکز است که سطوح جدایش زیرین آن در نمكهاي
هرمز و سطوح جدایش فرعي و درون سازندي آن در سازندهاي تبخيري دشتك» شیل پابده و گورپي هستند.
«پسخشكي بندر عباس» محدوده اي از پايانة جنوب خاوري زاگرس است که مرز خاوري آن گسل میناب و
مرز جنوبي آن جبهة چينهاي زاگرس است که از درون خلیج فارس میگذرد. مرز شمالي آن منطبق بر گسل
رازك (برزكرء 0©©00) ويا خطوارة تخلیو - فينو است. مهمترين ويزكي هاي زمين يسخشكي |
بندرعباس عبارتند از
بیشتر تاقدیسها از سنگ نهشتههاي گروه فارس تشکیل شدهاند.
ضخامت سنگ نهشته ها به مراتب بیشتر از ناحية فارسء و از اين نظر شبیه فروافتادگي دزفول است.
تاقدیسها در سه جهت آرایش يافتهاند. دستة نخست. موازي روند عمومي زاگرس (-900)) است. مانند
تاقديسهاي گهگم و فراقون. دستة دوم» روند شمالي - جنوبي دارند مانند تاقدیس میناب دستة سوم؛ روند
خاوري - باختري تا شمال خاوري - جنوب باختري دارند که در تضاد با امتداد كلي تاقديسهاي زاگرس هستند
و شکل گيري آنها به کنترل گسلهاي پي سنگ نسبت داده شده است.
وجود سازند گچساران؛ چشمه هاي نفتي» گچ ترش و چشمه هاي آبگرم گوگردي از ويژگيهاي علقي
بندر عباس و نشانگر ميدانهاي احتمالي نفت در این ناحیه است.
«دشت آبادان» زون ساختاري واقع در انتهاي جنوب باختري زاگرس است. مرز شمالي و شمال خاوري آن
محدود به جبهة چينهاي زاگرس (لبة جنوبي تاقديسهاي سوسنگرد» آبتیمور» منصوري) است و پس از عبور از
جنوب میدان رگ سفید وارد خلیج فارس مي شود. مرز جنوبي دشت آبادان» خلیج فارس و عربستان است
(شکل 0.-9). دشت خشي از جلگة میانرودان(بینالنهرین) است که از نظر زمین شناختي پايانة شمالي
سكوي عربي به شمار میآید.
صفحه 135:
به دلیل پوششهاي آبرفتي جوان» دانسته هاي زمین شناختي» به نتایج حاصل از حفاريهاي
نفتي و مطالعات ژئوفيزيكي محدود است. اين داده ها نشان مي دهند که در زیر رسوبات
پوششي نهشته هاي دورانهاي اول و دوم» به طور ملایم و در روندي شمالي - جنوبي
(روند عربي) چینخورده اند و به ظاهر گذر از رخساره هاي تخريبي و کم ضخامت دشت
آبادان به رخساره هاي دريايي و ستبر زاگرس چین خوردة تدريجي است. به همین دلیل»
افتخارنژاد (960) نواحي دشت گونة خوزستان را بخشي از زاگرس چین خورده مي
داند. ولي برخلاف زاگرس» دشت آبادان توان لرزه خيزي بسیار پاييني دارد به همینرو؛
حقي پور (9660) وجود يك شكستگي بزرگ و پوشیده را؛ با جهت 0000-0802 در حد
فاصل زاگرس چین خورده و دشت محتمل میداند. تمرکز تقريبي کانون زمینلرزه ها در
فصل مشترك تفريبي اين دو زیر پهنه» تأاييدي بر اين نظر است. دشت آبادان داراي ويژگي
هاي زیرا 5
لرزه خیز نیست. تاقدیسها اثر سطحي ندارند» روند ساختارها9) -0) است که با روند
0 - 90) متداول در زاگرس در تضاد است» روند 6۶ - () دشت آبادان قابل تعمیم به
ساختارهاي جنوب عراق» کویت. شمال خلیج فارس و شمال خاوري عربستان است. اين
تاقدیسها از منشأً فشارشي نیستند و زایش آنها در ارتباط با گسلهاي پي سنگ است
صفحه 136:
زمینساخت زاگرس
الگوي ساختاري زاگرس در همه جا یکسان و همانند نیست. بررسي هاي ساختاري
نشانگر آن است که از شمال خاور به جنوب باختر پوشش رسوبي روي پي سنگ در برایر
gleks نشارشتي :واكتش:متفاوتى داشتهاندبيهاكويه اي كهناز نظر ساختاري» هئ نؤاق ريا
يهنههاي زير را در زاكرس شناسايي كرد. ٠
0- زير يهنة راندكي ها: شواهدي از دو فاز جين خوردكي در اين زيريهنه وجود دارد
(فالكن» (COPE فاز نخست در اواخر کرتاسه و فاز دوم از اواخر میوسن تا امروز؛ که
شدت آن در پلیوسن بیشترین مقدار بوده است. اين دو فاز جين خوردكيء پياپي؛ چينهايي با
Nude Tule 62:هزناد من ورطولموح ينك إن ۵ هزاز Ne) AS Sas ly
(OTE اين چینها روند 98) - 000) دارند و سطح محوري آنها مورب و شیب . ۲
صفحهها به سوي 63) است. اين چینها که به طور معمول از انواع بسته هستند» نسبت به
چینه اي پیشین و پسین» از طریق روراندگي ها مرتبط مي شوند و جهت راندگي آنها به
سوي جنوب باختري است. گسلهاي موجود در اين زیر پهنه بیشتر روراندگي و گاه نرمال
اند. شيب كسلهاي راندكي به سوي 002) است. ريختشناسي برجسته و همجنين افزايش
ستبراي يوستة قاره اي در زاكرس مرتفع بيامد عملكرد راندكي هاست.
صفحه 137:
- زیر پهنة چین خورده شامل نواحي جاي گرفته میان راندگي گذر کرده از جنوب اشترانکوه - زردكوه
- دهنگان - سبزو تا لبة جنوبي تاقديسهاي سوسنگرد - آب تیمور - منصوري است که به نامهاي
كمربند جين خورده (اشتوكلين» )۰ زون سادة چین خورده (فالکن 0©786) و كمربند جين
خوردة كوهستاني (فاورء ©0©70) از آن ياد مي شود. داده هاي موجود نشانگر آن است كه جين
خوردكي اين بخش از زاكرس به لحاظ تأثير كسلهاي يي سنكيء حضور كنبدهاي نمكيء راندكي هاي
پنهان» فروافتادگي ها و خمشها جندان ساده نيستء به كونه اي كه نام زاكرس جين خورده و كسليده
©بهتر است.
در اين زير يهنه؛ پوشش رسوبي روي پي سنگ به صورت تاقدیسها و ناوديسهاي کشیده؛ در
راستاي 368) -(6() است که صفحههاي محوري آنها مارپیج مانند تابخورده و به چینها سيماي
زیگموییدال باز داده است. اگرچه روند عمومي ساختاررها؛ 968)-(6() هستند و روند زاگرس دارند ولي»
رسوبهاي شکل پذیر میوسن» عملکرد گسلهاي پي سنگ. تغییر جهت بُردار حركتي صفحة عربستان نسبت
به ورق ایران و سرانجام حرکت گنيدهاي نمکي» تغييراتي را در سیستم و روند كلي چینها به وجود
آوردهاند. بیشترین دگرشكلي هاي محلي در مجاورت گنبدهاي نمکي؛ به ويزه در كنار دو گسل کازرون و
میناب ديده مي شود که حركتهاي راستگرد آنها منجر به تشدید حرکت چرخشي و خميدگي ساختاري در
چینها شده است. بسياري از زمین شناسان؛ تغیبر روند و خميدگي محور چینها را ناشي از عملکرد
دو فاز دگرشكلي پي در پي و جداگانه مي
* فاز نخست, مرحلة فشردگي و ایجاد روندهاي DD — GE
* فاز دوم. مرحلة تغییر شکل بُرشي راستگرد مربوط به گسلهاي امتداد لغز که منجر به شکل گيري
ای ری - باختري شده است» در حالي که خميدگي ها ميتوانند فرجام سازوکار دگرشكلي پیوسته
باشند.
صفحه 138:
در بارة سازوکار و زمان چین خوردگي؛ نظرها یکسان نیست. اشتوکلین (00)» هیتز و مك کوییان
(۰)0970 شرمن (19720) بر اين باورند که حرکات اصلي مربوط به چین خوردگي زاگرس در
اواخر میوسن پاياني و یا پلیوسن آغازین؛ يعني مدتها پس از يكي شدن مجدد لبة ورقه اي زاگرس و ایران
مركزي صورت گرفته است. ولي شواهد ساختاري و چینه نگاري گوياي آن است که چین خوردگي
زاكرسء از کرتاسة پسین آغاز شده ولي در زمان پلیوسن به بیشترین اندازة خود رسیده است؛ که فرجام
آن کاهش پهناي اولیه زاگرس به اندازة 000 درصد است. (<6 درصد در فروافتادگي دزفول و 66 .
درصد یا كمي بیشتر در زاگرس چینخورده. جمالي» (806)). گفتني است که به دلیل تداوم حرکت
پوستة قاره اي عربستان چین خوردگي زاگرس ادامه دارد. جابهجايي افقي امروزي در حدود 0/0 تا
0 سانتیمتر و حركتهاي قائم بیش از دو میلیمتر در سال برآورد مي شود.
صفحه 139:
جينها از 35 نوع؛ بيشتر از نوع دكولمان يا + هستنده پیدایش و توسعة آنها نتيجة حرکات متناوب
ك و يوشش سنكي رويي است. كفتني است كه بيشتر جينهاء به دليل داث بتر در
يهلوي جنوب باختريء نامتقارنائد. در ضمن؛ از شمال 9 به جنوب باختر» ضمن كاهش شدت جين
خوردكيء جينها جوانترند.
دو عامل میتوانند در چينخوردگي نقش داشته باشند (شرمن» 9720) يكي تتشهاي وارده از سوي
ایران مركزي و ديگري حرکت پي سنگ به سوي شمال خاوري و پايداري ورق ایران مرکزي. از آنجا
که نظرية دوم قابل قبولتر است. شرمن نتیجه گرفته است که جدا از فرورانش کرتاسة پسین» باید
ae ديگري» هرچند نه به ژرفاي اولي» در زمان پلیوسن روي داده باشد. سه مورد زیر كواه اين
صفحه 140:
حضور آتشفشانهاي جوان در كمان ماكمايي اروميه - بزمان. روي دادهاي Say Dy ja lta
فرورانش کرتاسة پسین به ظاهردر ائوسن پا 2 آتشفشانهاي كنوني» يس از يك
وقفه ©© ميليون ساله شكل كرفته اند. اين وقفة زماني» طولائيتر تكابوهاي
ی ة باقيماندة كرمايي ترشيري آغازي هستند.
يختشناسي كنوني خلیج فارس. در پرشهاي عرضي» خلیج فارس نامتقارن است. به سخن دیگر» با
اتوز شك ار ساهل امريستان كيت يدتريو ريلاثر مل تنود igs WAS BY)
ضمن داشتن بيشترين زرفاء به سوي شمال باختر و به زير رسوبات آبرفتي ستبر بين النهرين فرو مي
رود. فرونشيني در امتداد محور خليج فارس - بين النورین چند بار تکرار شدهء ولي آخرين بارآن
همزمان با جين خوردكي و فراخاست نهايي زاكرس بوده است.
بالا بودن توان لرزه زمينساختي زاكرس. زاكرس جين خورده؛ توان لرزه خيزي بالايي دارد. وليء
دادههاي موجود در بارة زرفاي كانون زمينلرزههاء وجود يك زون بنيوف را در اين ناحيه تأييد نمي
کنند
2 زير پهنة به تقریب چین خورده» الگوي ساختاري دشت آبادان» به عنوان پايانة شمال خاوري لبة
سكوي عربستان» در مقایسه با زاگرس چین خورده؛ چهار تفاوت عمده دارد.
رديفهاي رسوبي؛ ضمن داشتن رخسارة آواري» چین خوردگي موجي و پهلوهاي بسیار ملایم و باز
دارند.
روند ساختارهاء شمالي - جنوبي (روند عربي) و متفاوت از زاگرس است.
شاجتلها متا هارشي ندازند و شک گيري آنها مریوط به کرد گنلهايزي نتدگ نت
ساختارها رخنمون سطحي ندارند.
صفحه 141:
لرزه زمینساخت زاگرس
از نظر نو زمينساختي» زاگرس چین خورده. در اثر حرکت رو به شمال صفحة عربي و
برخورد آن با صفحة ایران؛ در راستاي شمال خاوري - جنوب باختري فشرده مي شود. به
همین دلیل» در حال حاضر زاگرس تحت تاثیر دگر شكلي» ناشي از فشارهاي زمينساختي با
روند (5690) -0)068) » فرجام همگرايي و برخورد قاره اي» قرار دارد. دگرشکلیها
همراستاي ساختارها و شكستگي هاي آلپي» (60)-0000)؛ و بيش از آلبي؛ ((8)-20
هستند. از این رو عملکرد مشترك این دوء بر روي هم باعث برآیند نوزمينساختي و
لرزهزمينساختي و در نتیجه لرزه خيزي كنوني زاگرس مي شود.
صفحه 142:
64° 60° 56° 52° 48°
شکل ۲ - ۶ - فراوانی رو مر کز زمین لرژههای زاکرس در مقایسه با سایر نواحی ایران
صفحه 143:
عموم بزرگي کمتر از 7 دارند و به ندرت بزرگي زمینلرزه ها از آن بالاتر است. زمینلرزه هاي
زاگرس کم ژرفایند. مقاطع توزیع زمینلرزه ها در عمق نشان مي دهد که اگر چه ژرفاي برخي زمینارزه
ها تا حدود 000 کیلومتر مي رسد؛ ولي بیشتر آنها در ژرفاي حدود 000 کیلومتر متمرکزند. به گونهاي
که مجموعه كانونهاي زمینلرزه به تقریب در درون منشوري به درازاي حدود 460000 و پهناي حدود
0 و ژرفاي0)0 کیلومتر» با روند شمال باختري - جنوب خاوريء قرار دارند. شیب صفحة زیرین
منشور حدود 600 تا 000 درجه به سوي شمال خاور است. بدینسان دیده مي شود که بیشتر زمینلرزه
هاي زاگرس در زیر رسوبات چین خورده رخ داده و زمینلرزه هاي ژرفتر و مربوط به زیر پوستة قاره
اي به تقریب وجود ندارند.
پراكندگي جغرافيايي زمینلرزه ها به گونه اي است که گاهي بر روي شكستگي هاي شناخته شده آلپي و
یا شكستگي هاي کین باز پویا قرار مي گيرند. ولي بسياري از زمینلرزه ها را نمي توان به شكستگيهاي
شناخته شده و يا روند گسلهاي سطحي ربط داد. و لذا؛ باید پذیرفت که رابطة میان زمينلرزه و زمینساخت
زاگرس چین خورده بسیار پیچیده است که اين موضوع مي تواند نتيجة کمبود اطلاعات زمین شنا
لرزه زمينساختي باشد.
صفحه 144:
* در بارة بالا بودن توان لرزه خيزي زاگرس ae ce به چهار مورد زیر اشاره کرد.
ae رم با توجه به گسترش گنبدهاي نمكي و عدم تطابق و
عاها 1 كسلهاي مشخص؛ گنبدهاينمكي و حرکت آنها رز زمینلرزه هاي زاگرس موثر
مي دأند.
و 0 گذار است. همین تنشها
موجب دكرشكلي ورق عويستان و فراواني د إزه هاي تکاس سرد فراواني تبي
بندر عباس se فشارهآي اضافي وأرده از بخش خاوري
sade اشد
را شون مرت هنال شمالي - جنوبي
و کر ابه طور عموم؛ در :دارا حركتها: ane
یا امتداد لفزند در حالي که سازو کار زمینلرزه هاي ژرف زآگرس: Bee
نوع رورانده است.
صفحه 145:
* رها شدن بُرشهاي باقیمانده از پوستة اقيانوسي به درون گوشته. شواهد روي زمین نشان مي دهند که
فرورانش احتمالي پوستة اقيانوسي در شمال خاوري خطراندگي انجام گرفته و لذاء این نظر نمي تواند
سس بر توان لرزه خيزي Ane زاگرس باشد.
گفتني است که بیشتر زمینلرزه هاي زاگرس بدون گسلش سطحي هستند. اين امر میتواند به دلیل وجود
لایه هاي نمكي سري هرمز در مرز پي سنگ و پوشش رسوبي رويي باشد که ضمن تعدیل انرژیها از
رسیدن همة آنها به سطح زمین جلوگيري مي کند. افزون بر اين» وجود رسوبات گچي - انيدريتي وابسته
به چهبنزدمي دالان (پرمین)» دشتك و کنگان (تریاس)» هیت و گوتنیا (ژوراسيك (YL به ویژه سازند
3 اران (ميوسن)؛ از عوامل مزثر در کاهش انرژي و جلوگيري از گسلش سطحي هستند.
بنابراین» براي داشتن گسلش سطحي به يكي از دو عامل. زمینلرزه هاي کم ژرفا و یا زمینلرزه با بزرگي
(OPO chy) SH) SP I te اگرچه همة بهنة ة زاكزس جين خورده؛ در يك رزيم لرزه
زمينساختي پیوسته قرار دارد. ولي مطالعة پراكندگي کانون زمینلرزهها نشان مي دهد که تمرکز کانونها
در همه جا یکسان نیست و در بعضي نواحيء ويژگي لرزه زمينساختي از اهمیت بيشتري برخوردار
است. به باور بربریان (9720) پهنهها و یا نواحي لرزه خیز زیر را مي توان در زاگرس جين
خورنه شتاسايي کرد:
صفحه 146:
« زون لرزهخیز بندرعباس - جیرفت » اين زون از بندرعباس آغاز میشود و تا نزديكي جیرفت؛ در
ايران مركزيء ادامه میيابد. در اين ناحیه زمینلرزهها از نوع متوسط تا ژرفاند (06 تا (100)
کیلومتر) و بزرگي آنها از 0/0 تا 2" در تغییر است. نباز به يادآوري است كه اين روند با هيج يك از
خطوارههاي سطحي همپوشاني ندارد ولي ممکن است نشانگر بلندي عمان باشد.
« زون لرزهخیز گهگم - حاجيآباد » این زون لز بندرعباس آغاز میشود و پس از گذر از زاگرس
چینخورده و زاگرس رورانده در ناحية حاجيآباد به راندگي اصلي زاگرس ميرسد. ژرفاي زمينارزههاي لین
زون از نوع متوسط (06۳ تا 40000 کیلومتر) و بزرگي آنها از 0/0 تا 6 است. اين زون لرزمخيز با هيج
يك از گسلهاي سطحي شناخته شده منطبق نیست.
در « شمال خاوري داراب و یا جنوب خاوري نیریز » کانونهايي پراکنده در راندگي اصلي زاگرس وجود
دارند. ولي از اين ناحيه تا شمال خط کازرون؛ در زاگرس مرتفع» در فاصلة سالهاي 9000 تا 19729
هیچ کانون زمینلرزهاي ثبت نشده و لذا این ناحیه را زون نبود لرزهاي نیریز نامیدهاند.
در « جنوب خاوري گسل کازرون » چندین زون لرزهخیز وجود دلرند که عمدترین آنها عبارتند از: لار»
بستك» قير و طاهري.
در « شمال خاوري كسل كازرون » زونهاي لرزهخيز عمده عبارتند از ميشان» كجساران؛ دزفول.
« زون لرزهخیز صحنه - کنگاور » در محل به هم پیوستن زاگرس رورانده و پهنة سنندج - سیرجان و
در بخش شمال باختري زاگرس قرار دارد. در اين زون که از پهنة رورانده تا ايران مركزي ادامه دارد.
زمینارزهها بزرگ و ویرلنگر بودهاند.
صفحه 147:
تهای هی حنکی
مداهای تا wie هی 7
as 2 | ستک | هم
a oer 7 4 | ستمخون | تممبدان
ote [ose | ote
Sg tear fo وچ
gk c= | مات
ata So ate
مدع weasel OS
ساسا vane Soe
Sow as
عيدانماى تفتى زاكوسٍ
سل ی
allele
سوه
سوت
eS
#سعار ی
هی هتم در دای
كنوات -سورمة
هت اک دص
۳
Senn det
ارهد هر ب وسور مم
ama Es
سوک سس مه
سای سره کت
این جدول نشانگر نام میدان و سنگ مخزن ذخایر نفتي زاگرس است
صفحه 148:
توان اقتصادي زاگرس
وجود ميدانهاي عظیم گاز و نفت سبب شده است تا زاگرس يكي از نفتخیزترین حوضههاي رسوبي
جهان باشد (شکل 0-). جدول زیر نشانگر نام میدان و سنگ مخزن ذخایر نفتي زاگرس است
(افشارحرب؛ 06©)0).
ميدانهاي گازي زاگرس را میتوان به دو واحد بزرگ « گروه دهم » و « جوانتر از دهرّم » تقسیم
کرد. ميدانهاي گازي گروه دهم (سازندهاي فراقون» دالان» کنگان)» بیشتر از نوع ميدانهاي بسیار عظیم
و عظیماند که از آن جمله میتوان به ذخایر پارس جنوبي» پارس شمالي» کنگان» نار» آغار» دالان»
وراوي اشاره کرد.
صفحه 149:
شکل ۷ - ۵ موقعیت چینهشناسی سنگهای منشاه شناخته شده در مزوزوییک و سنوژوییک در خاورمیانه شیٍ
(استوتلى 0149٠
صفحه 150:
مهمترین ميدانهاي گازي جوانتر از دهزم عبارتند از: ميدانهاي تنگ بیجار در سازند سروك» سرخون در
سازند جهرم و عضو گوري؛ گورزین در سازند آسماري؛ سَلخ در سازندهاي سروك و فهلیان كشوي
جنوبي در سازندهاي سروك پایده و آسماري؛ سورو در سازندهاي گدوان و داریان.
جدا از ميدانهاي عظیم نفت و گازء بخشي از توان اقتصادي زاگرس از نوع انباشتههاي فلزي و یا
غيرفلزي است كه عمدهترين آنها عبارتند از: /
« سرب و روي » در سنكهاي رسوبي برمين - ترياس كوه سورمه واقع در جنوب فیروزآباد فارس.
« فسفات » در سازند پابده به سن پالنوژن که در مناطق وسيعي از لرستان خوزستان؛ فارس و
بوشهر گزارش شده ا
it. » و «he » در افيوليتهاي كرتاسة بالايي ناحية نیریز.
ه در محور بندرعباس - سیرجان که به صورت تودههاي پگماتيتي
نیت در حدفاصل سنگآهكهاي سازند آسماري تشکیل شده است
« مس » در تاحية هفتچشمه دوپلان.
« آلومینیوم » در رديفهاي كرتاسة بالا به ویژه بین دو سازند سروك و ایلام. اگر چه عیار ممکن است
تا 90600 برسد ولي بالا بودن سیلیس و ترکیب کانيشناختي ذخایر که از نوع دیاسپور است. فرآوري اين
انباشتهها را غیر اقتصادي مینماید.
صفحه 151:
پرکامبرین در زاگرس : پیسنگ پرکامبرین زاگرس در هیچ نقطهاي رخنمون ندارد ولي» با توجه به
انداز هگيريهاي مغناطیس هوايي؛ گرانيسنجي و بررسيهاي چينهشناختي؛ این باور وجود دارد که پیسنگ
زاگرس دنبالة شمال - شمال خاوري سپر عربي - نوبي است که از شمال خاور آفریقا تا عربستان و حتي تا
حوضة زاگرس ادلمه دارد. اطلاعات ژنوفيزيكي نشان میدهد که در فروافتادگي دزفول» سطح پیسنگ در عمق
©0 كيلومتري زیر سطح درياي آزاد است. در ناحية لرستان این سطح در ژرفاي 0 کیلومتر از سطح دریا
قرار دارد ولي به سمت راندگي اصلي زاگرس. سطح پیسنگ به سرعت بالا ميأید. بر اساس انداز هگيريهاي
گرانيسنجي در فارس داخلي قاعدة پیسنگ در ژرفاي 00 کیلومتر و در کوه دینار - زردکوه در ژرفاي
OO کیلومتر است. تلفیق نتایج مغناطیس هوايي و گرانيسنجي گوياي آن است که ضخامت پیسنگزاگرس
درحدود ©©ا(0)©كيلومتراست.(مطيعي؛ ©01©970).
سنكهاي نادكركوني بركامبرين
سنكهاي نادكركوني بركامبرين ايران در شرايط رسوبي نابرابر تشكيل شدهائد و به همينرو ميتوان آنها را .
به دو گروه بزرگ تقسیم کرد. j
گروه نخست. کهنتر بوده و بیشتر از نوع نهشتههاي دريايي است که با ستبراي زیاد و يكنواختي ترکیب در
بیشتر نواحي ایران رخنمون دارند.
گروه دوم؛ که جوانتر و در بالا است» از رسوبهاي بر قارهاي تشکیل شده که گاهي به انواع تبخيري تبدیل
میشود و در مقایسه با گروه تخست. ستبراي كمتري دارند.
صفحه 152:
عامل اساسي در تفاوت شرایط رسوبگذاري در مجموعة نادگرگوني پرکامبرین ایران همان
رویداد زمينساختي کاتانگایی است که ضمن چین دادن سنگهاي بخش زیرین و تكاپوهاي
ماگمايي اسید» سبب شده تا شرایط دريايي به شرایط نزديك قارهاي تبدیل شود. . .
نادگرگوني
رسوبهاي دريايي نادگرگونی پرکامبرین : از نگاه ترکیب» رسوپهاي دريايي
ایران بسیار یکنواخت بوده و گسترش بسبار زيادي دارند. اين 8 شامل را
نگهاي انباشته شده در آبهاي کم ژرفاء مانند توفهاي شيلي» سيلت سنك و ماء
كه بين لايههايي از آذرآواري» گدازه اسید و پا لايههاي دولوميتي دارند. رنگ متمایل به
بز در آنها عمومیت دارد و به واقع از ویژگيهاي آنها است. با وجود تشابه بسیار زیاد
سلف وكسارم و رتك سريداين نگها در نواحي گوناگون» اسامي متفاوت داده شده است.
جدول زیر معرف واحدهاي سنگچينهاي مورد سخن است که به خوبي با یکدیگر هم ارز ..
و قابل قیاساند.
صفحه 153:
نگهاي پرکامبرین پسین نه تنها در ايران بلكه دركشورهاي همجوار سنك رخسارة ب
در هر حالء به رغم يايداري جانبي رخسارههاء تفاوتهاي رخسارة سنكي در جهت قائم سبب
عة مذکور به چند واحد سنگچينهاي به نامهاي « سازند بایندور »۰ سازند سلطانیه »۰ «
سازند باروت » و « سازند زاگون » تقسیم شود.
=
ea OF ve]
7
——s
PROTEROZOIC
PRECAMBRIAN
chao حرف پر بسن
ختل ۱-۲ - هم ret pS hayes بين فير ( يدون (ld
صفحه 154:
در يك نگاه كلي» در بیشتر پالئوزوييك. حوضههاي رسوبي ایران از نوع آولري بودهاند و فقط در اواخر این
دوران حوضيهاي رسوبي دریا
sone and shale, yy — Stirgesh
0 اه ل
شعل ۱-۶ - مفایسه توالیهای پانلو زوییک در نفاط کوتاکون ایران(آیستوف. و همکارلن 1۹۸۶)
+ حاوي رديقهاي آهكي شيميايي توسعة بيشتري داشتهاند (شکل 0-8)
صفحه 155:
کامبرین در زاگرس
در پهنة زاگرس سنگهاي کامبرین دو رخسارة متفاوت دارند.
در منطقة فارسء بیشتر انباشتههاي تبخيري سري هرمزء سن کامبرین دارد و به نظر میرسد که
سكوي فارس باريكههاي كافتي پرکامبرین پسین تا زمان کامبرین ادامه داشتهاند. به گونهاي که به باور
اشتوکلین (06600)» « کمپلکس هرمز » همارز جانبي و زماني سازندهاي بایندور» سلطانیه؛ باروت» »
زاگون» لالون و عضو (1)) سازند میلا است و حتي قویدل سيوكي (66)) بر اساس شواهد
پالينولوژي» در چاه شمارة (0) درنگ» مرز بالاي نمكهاي هرمز را متعلق به کامبرین بالايي میداند.
صفحه 156:
عم
شکل ع - ۲ - هم ارزی وآددهای سلگچیهای کامپرین ایران ( بدون معیلی))
P4280 zo 1 €
م م م م 4 oa
صفحه 157:
زاهدي (0720) نیز وجود نيشتههاي نمك کامبرین مياني را در زاگرس مرتفع گزارش کرده است و تغییر
سن نمکها از پرکامبرین پسین تا کامبرین سبب شده تا گاهي نمكهاي زاگرس به دو سن متفاوت دانسته شوند»
ولي تداوم شرایط تشکیل نمك از پرکامبرین پسین تا کامبرین پیشین بیشتر محتمل است.
در زاكرس مرتفع» سنگهاي کامبرین به ويزه در كوه دناء زردكوه؛ لشترانکوه» سبزوء چالپرواري برونزد
دارند. رش چالپرواري يكي از کاملترین رديفهاي کامبرین زاگرس است که حدود 00 متر ستبرا دارد
(مطيمي: 00720). در این نواحي (زلگرس مرتفع) رديفهاي کامبرین» سنگ رخسارهاي به طورکامل مشابه
با البرز آذربایجان و گسترههاي وسيعي از ایران مركزي دارند. شباهت سنگشناختي حاكي از شرایط یکسان
رسوبي است. به گونهاي که استفاده از نام سازتدهاي کامبرین البرز - آذربایجان همچنان در پهنة زاگرس
امکانپذیر است .
سازند ملطائیه :
به عنوان رديفهاي آغازین کامبرین» در زاگرس مرتفع گزارش نشده است. ولي در زاگرس چینخورده .
بخشي از سري هرمز میتواند همارز جانبي سلطانیه باشد.
صفحه 158:
سازند باروت :
بوترين رخنمون را دن کوهمبیزی داد که شام 066 متر دولوعيث نازك لايديا
ميانلايههايي | سرخ - ارغواني است. در کوه دناه سازند باروت با GUS متر
مسي ا ا در اين نواحي» سازند باروت سنگوازه
ندارد» ولي با توجه به مقايسههاي منطقهاي به سن ن کامبرین بيشين دانسته شده است.
سازند شيلي زاكون
a ه دنا «(4s COQ) سبزوه لاجین و کوه گره شامل شيلهاي میکادار
Bs 185 از ar تا
ميشود. به گوتهاي
است. ماد
س اليه Pee es
پاياني آن از نوع ماسهسنگهاي و ریزدانه و شیل
دار نقاط Sous در كوههاي زاگرس هم زاگون Rie ندارد» ولي با توجه
به سن کامبرین پیشین است.
صفحه 159:
سازند ماسهسنگي لالون :
در بیشتر نقاط زاگرس مرتفع؛ به جز زردکوه؛ رخنمون دارد. اگرچه در اين نواحي ماسهسنگهاي
كوارتزي ارغواني رنگ لالون شبیه رديفهاي مشابه با دیگر نقاط ایران است؛ ولي نبوي (*96)) بر
این باور است که؛ در مقایسه با دیگر نواحي؛ ماسهسنگهاي لالون زاگرس رنگ روشنتري دارد و کمتر
كوارتزي اسرد
سازند میلا :
در زاگرس به خوبي با برش الگوي آن در البرز قابل مقایسه است (مطيعي: 976). گزچه گاهي
به اين نهشتهها « سازند بازفت » گفته شده ولي واة سازند میلا کاربرد بيشتري دارد. شمال دره بازفت؛
زردکوه. کوه سبزوء كوه لاجين» کوه گره و کوه دناء بخشهايي از زاگرس مرتفع هستند که سازند میلا
رخنمون دارد. ستودهنیا (TOPS) سازند ميلاي زاگرس را به سه عضو تقسیم کرده است.
عضو ) (در پایین)؛ حدود 0 lal. yee با کی قیل لک کهسنگرآر شاخص ندارد.
عضو ظ) (در وسط)» ضخامت متغيري (06 تا 1970 متر) شيلهاي سرخ - سبز و سیلت سنگ
است که در قسمت مياني آن تناوبي از دولومیت وجود دارد. این عضو هم سنگوارة بارز ندارد. .. .
عضو 0 (در بالا )» تضاوب منظمي از سنگآهك ن ازکلایه و شیل است که گاه
لايههاي ماسهسد و دولوميتي به آن افزوده میشود. بر اساس سنگوار ههايسي ماند
Dilepeta sp., Obvkes sp ,ساسا اه مادص 9).؛ سن اين عضوء كامبرين مياني تا يسين
است» ولي بر اساس مطالعات گرده شناسي؛ قویدل (9060) اكريتاركهاي عضوح) را به سن کامبرین
مياني تا بالايي و تا حدي ترمادویسین آغازین از اردویسین میداند.
صفحه 160:
با وجود اورتوسراس, تریلوبیت كرينوييد» بريوزوآ و بازوپاي فراوان» تعیین سن سازند سیاهو تنها بر
مبناي ارزش چينهشناسي گونههاي مختلف پالینومورف قرار داردو قویدل. در محل برش MDD SY
گونه پالینومورف شناسايي کرده که در 0 زون زيستي آکریتارك و <4 زوا كيتينوزوآ سامان داده
شدهاند. بر پاية مطالعات یاد شدهء زمان اردویسین بالايي (کارادوسین - آشگیلین) براي سازند سیاهو
پیشنهاد شده است. گراپتوليتهاي مطالعه شده توسط ریکارد و همکار ( 06006000 ميلادي) منجر به
شناسايي دو زون زيستي شده است.
صفحه 161:
rr re er ey ay
ea = سود مود سید سین
9 0 يك 6 en
شکل ۶ - ۲ - هم ارزی واحدهای سنگ چینهای اردویسین ایران ( بدون معیاس )
Et a FA ates 100 مثر
لإ
ORDOVICIAN
صفحه 162:
زون زيستي سرالسسسم متعلق به آشکوب آشگیل از اردویسین پسین و زون زيستي «مسوممم که
متعلق به جوانترین قسمت اردویسین پسین است.
جدا از برش الگوء سازند سیاهو همچنان در کوه سورمه. چند چاه اكتشافي در فارسء ولي به
خامتهاي متفیر» شناسايي شده است,
سنگوارههاي گوناگون. معرف محيطهاي دريايي است» ولي ساختهاي رسوبي فراوان که در فقهاي
مختلف سازند سیاهو وجود دارد» حاكي است که درياي اردویسین زاگرس ژرفاي چنداني نداشته است.
ويژگيهاي سنگي سازند سیاهو و جایگاه چينهشناسي آن به خوبي قابل قیاس با نهشتههاي شيلي -
ماسهسنگي اردویسین دیگر نواحي ایران و معرف شرایط جغرافياي دیرینه و چگونگي پراکنش سنگهاي
سیلورین در ایران این باور را به وجود آورده است که به لحاظ تداوم حرکات شاغولي وابسته به رخداد
کالدونین و یا گسترش جهاني یخچالها و افت سطح دریاهاه در زمان سیلورین خشكي ایرانزمین وسعت
بيشتري داشته و به همینرو در ايران» دورة سیلورین؛ يك دورة نبود رسوبگذاري است. با این حال» در .
نواحي محدودي از البرز خاوري» ايران مركزي و جنوب خاوري زاگرس سنگهايي به سن سیلورین
گزارش شده است. به همين دليل» نبوي (©©©0) بر اين باور است که در پیامد جنبشهاي زمينساختي
کالدوني» بخش شمال و شمال باختري ایران به صورت خشكي (خشكي کالدوني) درآمده است. مرز
خاوري این خشكي از علیآباد گرگان آغاز و پس از گذر از سمنان و محلات به زردکوه بختياري رسیده
است. ولي» وجود سنگهاي سیلورین در تالش» محدودة اين خشكي را پرسشامیز میسازد.
صفحه 163:
سنگهاي سیلورین ایران بیشتر شامل شیل, سنگ آهك و ماسهسنگي حاوي انواع
گراپتولیت» مرجان؛ بازوپایان تریلوبیت و کنودونت است که نشانگر محيطهاي
رسوبي از نوع کم ژرفا است. يكي از ويژگيهاي سنگهاي سیلورین ايران» فراواني ,
اي آتشفشاني از نوع بازالتهاي زيردريايي است که تأييدي بر يك مرحلة بازشدگي
در پوستة كراتوني سكوي پالئوزوييك ایران است. گفتني است در برخي نقاط ايران
(جنوب گرگان» جنوب خاوري زون سنندج - سیرجان)» سنگهاي آذرین سیلورین
بت به سنگهاي رسوبیز ان زمان SS شترري Ail
یکسان رسوبي است.
صفحه 164:
سیلورین در زاگرس
در كوههاي زاگرس, نهشتههاي سیلورین به طور عمده درکوه گهکم» فراقون» دامنة جنوبي
زردکوه و يا در چاههاي اكتشافي زیره (فارس ساحلي) و پارس فارس) گزارش شدهاند كه
شامل ضخامت متغيري (200) تا 20000 «(fle شيلهاي خاكستري تیرهرنگ میکادار و گراپتولیتدار
است که ميانلايههايي از ماسهسنگ و کمي سنگآهك دارد و در بیشتر جاها با يك واحد کنگلومرايي»
به ضخامت 0/6 متر در روي نهشتههاي اردویسین قرار دارد و با سنگهاي دونین پوشیده میشود.
همانند دیگر نواحي ایران» مرز زیرین و زبرین این رسوبات از نوع دگرشيبي موازي است. فراواني
گراپتولیت سبب شده تا در گذشته» به آن شيلهاي گراپتولیتدار سیلورین نام داده شود. ولي» در حال
حاضر « سازند سرچاهان» معرف سنگهاي سیلورین زاگرس است که برش الگوي آن توسط قویدل
(9720)) مطالعه و معرفي شده است.
سازند شيلي سرچاهان در محل برش الگوء ((06) کيلومتري شمال بندر عباس)» حدود ©00)
متر ستبرا دارد که با رديفهاي ماسهسنگ کنگلومرايي» آهك ماسهاي و سنگاهك آغاز و با شيلهاي
ورقهاي خاكستري تیره و زيتوني حاوي تناوبهايي از ماسهسنگ و کمي سنگاهك ماسهاي داراي
بازوپا ادامه مییابد.
صفحه 165:
در محل بُرش الكوء مرز زیرین سازند سرچاهان به دولوميتهاي دانهریز صورتي را
است که با سازندباروت (گامبرین پیشین)قیاس شده است؛ و اين حدء وضعيت
مرز بالايي سازند سرچاهان نیز ثابت نیست؛ در محل پُرش الگوه ناپیوسته و با سازند...-
ما زاكين» به سن دونين است.
به لحاظ سنگوارههاي شاخص مطالعات ديرينهشناسي انجام شده به روز و قابل اطمینان است
ALES) Gye tt GS OP ayes كيتينوزوآء هلك اسکلوکودونت) قویدل را قادر
ساخته است تا در سازند سرچاهان دو زون زيستي» حاوي گونههاي آکریتارك شناسايي کند. به
و و حك 00001 EGS ليتهاي سازند سرچاهان شامل زونهاي زيستي
مها و ‘scdgwickii هستند که معرف سیلورین پیشیناند
راپتویتدار سیلورین زاگرس غني از مواد آلي است. این باور وجود دارد که سنگ
.)1960 مخاژن ازي افق گروه دهزم. رديفهاي سیلورین هستند (افشارحرب» ot,
صفحه 166:
دونين در ايران
نارساييهاي ديرينهشناسي سبب شده تا بر خلاف دونين بالاء ديرينهجغرافياي دونين بايين و دونين مياني
ايران در يردة ابهام باشد.
تصور عموم زمينشناسان بر آن است كه در آغاز دونين شرايط جغرافياي ديرينة ايرانزمين همانند
اواخر سيلورين بوده به أ که در شمال و شمال باختري ايران خشكي كالدوني و خاور آن با
درياي كم زرفايي يوشيده ميشد كه تحت تأثير حركتهاي شاغولي و رو به بالاي رخداد كالدوني قرار
داشته است (شکل -6۳). به همین دلیل. سنگهاي دونین پایین در بخش بزرگي از ایرانزمین دیده نمیشود
و سنگهاي دونین مياني به طور پیشرونده و باناپيوستگي بر روي سنگهاي کهنتر قرار دارد. در دونین
پسین» از وسعت خشكي كالدوني کاسته شده و در نتیجه نهشتههاي دونین بالايي با گستردگي زیاد و پس
از يك ايست رسوبيء در نواحي زيادي از ايران نهشته شدهاند. با این حال؛ در پارهاي نقاط ایران
مركزي (طبس» کرمان؛ اردکان و 00000)) و البرز خاوري (خوش بیلاق» بجنورد و (00000) رديفهاي
آواري سُرخرنكي (سازند يادها) وجود دارد كه به دليل جايكاه جينهشناسي به سن دونین پیشین
دانسته شدهاند. ولي» سن دونين بيشين به طور يقين مورد تأييد قرار نكرفته و حتي مطالعات بالينولوزي .
گوياي آن است که ماسهسنگهاي مورد نظر سن دونين يسين دارند. جنانجه سن دونين يسين ماسهسنكهاي
سرخ (سازند پادها) حتمي باشد جا دارد که در مورد رديفهاي منسوب به دونین مياني هم تردید داشت.
جدا از رديفهاي منسوب به دونین پایین» وجود فسيلهايي مانند بازوپایان: مرجان» کنودونت و DOD
متعلق به آشكوبهاي ایفلین - ژیوسین نشانگر آن است که شرایط دريايي از دونین مياني آغاز و ۳ a
بالا به بیشترین حد رسیده است. ولي» بررسي پالينومورفهاي دريايي سبب شد تا قویدل سيوكي بر
a باشد که در زمان دونین پیشین و مياني» درياي آزاد از سراسر سكوي ایران عقب sous 01
ج تا دونین پسین ادامه داشته است.
صفحه 167:
دونین درزاگرس
در بخشهايي از شمال خاوري زاگرس (زاگرس مرتفع) به ویژه در نواحي زردکوه اشترانکوه؛ كوه
دناه کوه گهکم و فراقون توالي همگني از ماسهسنگهاي کمي كوارتزي سفیدرنگ با ميانلايههايي از
دولوميتهاي کرمرنگ وجود دارد که در روي شيلهاي گراپتولیندار سیلورین و در زیر ردیف کربناتي
پرمین (سازند دالان) قرار دارند. جایگاه چینشنامبي به ویژه نداشتن ستگرارة شاخص سبب شدمبوه ٩
رديفهاي مورد نظر به سن کربنیفر - پرمین دانسته شوند.
صفحه 168:
yeas oF TOS ce MA 9 gta كائدو تى
وم St a he
استعريد a رش
مس
هي معي .كتيج
Upper’ tate 23)
Miadte (D2
مسي | jetion | ctveston ]تم ] مشیم
Lower /Early D1)
کل ع - 6 - هم آرزی ولحدهای سنگچینهای Cette cape) ola pala
صفحه 169:
(TPP) Jad gi slaty celles نشان داد که بخش بیشتر سنگماسههاي منسوب به پرمو - کربنیفر؛ به واقع سن
دونین مياني - بالايي داشته و جزء كوچكتري از بخش بالايي آن متعلق به پرمین زیر است. مطالعات تكميلي قویدل نشان
داد که بین رديفهاي آواري دونین بالايي و افقهاي آغازین پرمین يك ایست رسوبي به بزرگي بیش از (20) میلیون سال,
بین اواخر فرازنین از دونین» تمامي كربنيفر» تا آشکوب ساکمارین از پرمین وجود دارد. نا پيوستگي مورد سخن سبب شد
تا اين سنگماسهها (سازند فراقون) به دو عضو جداگانه تقسیم شود. يكي « عضو چاليشه » در زير و به سن دونين بسين»
دوم» « عضو زاکین » به سن پرمین پیشین» در بالا . وجود يك ایست رسوبي طولاني در درون سازند فراقون و
ناهماهنگي آن با استانداردهاي چينهشناسي جهاني سبب شد تا کميتة ملي چينيشناسي ایران پیشنهاد تقسیم سازند فراقون به
دو عضو جاليشه و زاكين را نپذیرد. به همین رو براي رديفهاي آواري دونین بالايي نام « سازند زاکین » ا
به تقشتههاي آزاري پزنین نام + منازند فراقرن > داد شد. بن ترتیب با ترجه یه پيشتهاد sj Jud کدرا کي
جينهشناسي ايران» در حال حاضر سازند آاري زاکین (زاکین) معرف سنگهاي دوئین زاگرس است.
برش الگوي « سازند آواري زاکین »۰ در کوه فراقون؛ در 000 کيلومتري شمال بندر عباس» توسط (SPP) Su
معرفي شده است. در این محل» سازند زاکین با 206 متر ستبرا» ردیف به نسبت همگني از ماسهسنگهاي سفیدرنگ با
رنگ فرسایش متمایل به قهوهاي است که ميانلايمهايي از دولوميتهاي دانه ریز قهوهاي, شيلهاي تيرة زغالي و گاهي
کنگلومراي ماسهاي خاكستري دارد. ميانلايههاي شيلي اغلب پوشیده است و نمود روشن ندارند ولي تناوبهاي دولوميتي به
صورت نوارهاي قهوهاي رنگ در زمينهاي از ماسهسنگ مایل به سفید؛ سيماي برجسته دارند. در کوه فراقون» سازند
زاکین بین دو سطح ناپيوستگي محدود است. همبري پاييني آن با سازند سرچاهان (سیلورین) و حد بالايي آن با کنگلومراي
قاعدة سازند فراقون (به سن پرمین پیشین) است.
صفحه 170:
yess 9 سازند آواري زاکین منحصر به آکریتارك و میوسپورها هستند.
حاصل مطالعة پاليینومورفهاي یاد شده شناسايي 9 زون زيستي است. زون
زستی ] و |[ در ستيراي 00 مثن از سازند زاگین گران داردیو سن دودين
پیشین دارد. زونهاي زيستي || و 0۷ در ستبراي 96۴ متر و سن دونین
مياني دارد. دیوزون ۷ دز ستيراي 0/6 مث 0 اين سازند ظاهر و سن
نسبي دونين يسين دارد. بدينسان تغييرات سني اين سازند از دونين بيشين
(زدينين ) تا دونين يسين (فرا ) است.
يا موه نز میدهد که سازند زاکین از نگاه رخسارهاي تفاوت
آشکار با دیگر واحد. ape دونین ایرآن sae) خوش ييلاق» يادهاء
سییزار بهرام؛ Ge دارد. به باور قويدل (مكم097)؛ رديفهاي آواري
زاكين؛ به ویژه از نگاه زيستچينهاي» همانند رديفهاي دونین عربستان همچون
تاویل جوف و جُبه است و نظر به اين که سازندهاي یاد شده در عربستان سنگ
مخزن نفت است. بنابراین سازند زاکین میتواند به عنوان مخازن نفت مورد
توجه باشد.
صفحه 171:
کربونیفر در زاگرس
در اشترانكوه؛ زردکوه کوهدنا و همچنین در نواحي گهکم - فراقون؛ حدود 000 تا 6۳6
مترء رسوبات ماسه سنگي دانهدرشت؛ با لايهبندي نازك تا تودهاي» به رنگ سفید وجود دارد که
در گذشته به سن کربنیفر دانسته ميشد. مطالعات پالينولوژي قویدل (9606) نشان داده است که
ماسهسنگهاي مورد نظر سن دونین پسین (سازندزاکین) و پرمین پیشین (سازند فراقون) دارند. به
كفتة ديكرء در كوههاي زاگرس سیستم کربنیفر يك دورة خروج از آب و فرسایش به بزرگي PO
میلیون سال است (وضع مشابهي در بخش وسيعي از گوههاي سلطانية زنجان و شمال باختري
آذربایجان وجود دارد؛ افتخارنژاد» (WSO
صفحه 172:
شکل ۶ - ۶ - هم ارزی واحدهای سنگ چینهایی کربنیغر ( بدون مقیاس )
۷ 1 1 5 ۱۷۱ ۲ ۸ ۷ ۷۱۸۷۸ ۸
۲ ۷ 8 0 832 4# ك 3
صفحه 173:
پرمین در زاگرس
يافتههاي جدید ديرينهشناسي زاگرس گوياي آن است که ایست رسوبي و چرخههاي فرسايشي پیش
از پرمین این پهنه دست کم به بزرگي PD ميليون استبة به گونهاي که لايههاي 2 سيستم
ن پیشین) و گاهي
پرمین (آشکوب ساکمارین) با دگرشيبي موازي سطوح فرسايشي دونین پسین (فامث
سنگهاي کامبرین را میپوشانند.
nw. se
یه دس هرس مر 33 op py es
omit ری ریس يشي يفده ريسي sms یر
pene
ری یی
ساره عبت ها دای از
رس
Trager oe x
شکل ع - ۷ -انتشار رخسارههای چهار کانه سازند دالان و چگونگی کنترل بلندای زاکرس در آن رخسارهها
(مطیعی ۱۳۷۲)
صفحه 174:
جدا از رديفهاي آواري درياي پيشروندة پرمین» سهم بیشتر سنگهاي پرمین زاگرس از نوع
نهشتههاي كربناتي آهكي است که شباهت كافي به رديفهاي همزمان در عربستان دارد. به همینرو تا
پیش از سال ۰672/2 براي سنگهاي پرمین زاگرس از نام « سازند خوف » استفاده میشد که از
واحد سنگي پرمین عربستان اقتباس شده بود.
بر پاية مطالعات زابو و خرد پیر (9780)) و قویدل (496060) » در حال حاضر دو واحد
سنگچينهاي فراقون (درزیر) و دالان (دربالا)؛ معرف سنگهاي پرمین زاگرس است. گفتني است كه
مجموعة دو سازند فراقون و دالان» همراه با سازند کنگان (تریاس پاييني)؛ يك واحد سنگچينهاي در
مرتبة گروه است که «گروه دهم » نام دارد.
سازند ماسهسنگي فراقون :
برش الگوي سازند فراقون زیر سطحي است و در چاه شمارة يك کوه سیاه انتخاب شده است
(مطيعي. 072). برونزدهاي سطحي این سازند را میتوان در کوه فراقون (000 کيلومتري
شمال بندرعباس) چاليشه, اشترانکوه» کوه گوگرد» کوه دناه کوه گهگم و کوه سورمه دید.
در گذشته عاسهننگهاي فراقون نشانگر سنگهاي پرمو - کربنیفر و زماني هم یادآور رديفهاي
دونین بود. ولي در حال حاضر اين واحد سنگچينهاي تنها نشانگر رديفهاي پيشروندة پرمین پیشین
است. از نگاه سنگشناسي» لايههاي آغازین اين سازند بیشتر کنگلومراي كوارتزي با قلوههاي نیم گرد
است که با آژندي ماسهسنگي و سیمان سيليسي در بر گرفته شدهاند. ولي بیشتر سازند ماسهسنگ
كوارتزي با دانهبندي متوسط تا دانه ريز دلتايي - رودخانهاي است كه تناوبهايي از شيل و لايههاي
أهكي دارد. در جاه انجير (0)؛ كبيركوه (0) و هليان (0) ببشتر اين سازئد شامل شيل است (معليعيه
0
صفحه 175:
ستيرائ سازند فراقؤن از ©6 متر در كوه فراقون تا (60(0 متر در جاليشه متغير است.
در بيشتر نواحي مرز زيرين ماء اي فراقون نابيوسته و ممكن است به كامبرين (كوة دنا)
(ors) san) ويا دونين (كره قراقون و كره كيكم) باشد ولي در همه جا مر
ند ند دا
cons oth alle EE oats Bae Se الكرجه در كنشقه
رديفهاي آواري فراقون را به سن پرمو - کربتیفر دانستهاند ولي pe oo اين
سازند (قویدل» (OOO معرف آشکوب ساکمارین از پرمین پی
كوههاي زاكرس وجود يك نبود جينهشناسي از فرازنين بألايي و
پرمین بيشين -
سازند ما فراقون را میتوان با آواريهاي درياي پیشروندة پرمین در الیرز (سازند
نورود) و din (Gee Dou) dee Sd Ay mea Go puede کرو
صفحه 176:
سازند کنگان : نام کنگان از میدان عظیم گازي كنكان» در حاشية خليج فارسء در ۵6 كيلومتري
جنوب خاوري بندر بوشهر گرفته شده ولي برش الگوي آن در چاه شمارة ()) کوه سیاه دم در خاور
تاقدیس و گنبد نمك خورموج است (مطيعي؛ 060720).
از دیدگاه سنگشناختي» سازند کنگان سه رخسارة متفاوت دارد (زابو - خردپیر 18726).
« رخسارة كربناتي تمیز »۰ شامل كرين استونهاي أنوليتيك؛ يليتي و كل سنك است كه كاهي كمي
انیدریت دارد و به طور بخشي و یا همة آن دولوميتي شده است.
« رخسارة ارژيلي شيلي قاعدهاي »» اين رخساره گسترش جغرافبايي محدود دارد و شامل شب
سنگاهكهاي زسي و لايههايي از دولومیت است. سنگآهكهاي نازکلایه و خاكستري تيرة این رخساره
حاوي اثرات فراوان کرم و دوكفهايهاي نوع کلارایا هستند به همین دلیل شناسايي آنهاء در روي زمین؛
ساده است.
« رخسارة كربناتي تبخيري »۰ رخسارة چيرة سازند کنگان است که به ویژه در لرستان دیده میشود.
به دليل وجود دمجاب runt 9 Olaraia سا( سن سازند کنگان؛ آشکوب اسکیتین از ae
دانسته شده است.
از نظر مهندسي مخازن نفتي» ويژگيهاي سازند کنگان مشابه سازند دالان (پرمین) است. در ضمن در
روي زمين هم تفكيك اين دو سازند دشوار است به همین دلیل» سازند کنگان سومین واحد سنگي از «
گروه دهرّم» است.
گفتتي است که گروه دهزم» افقي بسیار مهم از نظر تجمع گاز است و ذخایر عمدة گاز زاگرس در اين
گروه قرار دارند. سنگ اصلي گروه دهرّم را سازند کنگان و بخش بالايي سازند دالان تشکیل
میدهند. در بخش زیرین سازند دالان نیز مخزن درجه دومي جاي دارد. در مخزن پاييني عضو انيدريتي
نار» از سازند دالان و در مخزن بالايي لايههاي تبخيري دشتك و شیل آغار» سنگ پوش هستند.
صفحه 177:
سازند اهكي دالان :
سازند دالان نشانگر رخسارههاي كربناتي رديفهاي پرمین بالايي زاگرس است. ُرش الگوي این
سازند با 266 متر ضخامت در چاه شمارة (0) کوه سیاه است. بهترین رختمون سطحي آن با
000 متر ستبراء در کوه سورمه (UD) كيلومتري جنوب شیراز) برونزد دارد.
در يك ديد سراسريء باغباني (1960)) سازند دالان را به سن كوبر: تا دورآشامین میداند.
مرز زیرین سازند دالان» از نوع پیوسته و تدريجي و به سازند آواري فراقون است. در بسياري از
نواحي زاگرس يك دگرشيبي در مرز پرمین و تریاس قابل شناسايي است.
سازند دالان در شرایط رسوبي مشابهي انباشته نشده به همین روء این سازند در نواحي گوناگون
سنگ رخسارة متفاوت دارد (شکل <2-4)). باغباني (196) به سه سنگ رخساره و مطيعي
(ITE) 4 چهار سنگ رخساره باور دارند. از تلفیق اين دو دیدگاه» سازند دالان را میتوان به
رخسارههاي زیر تقسیم کرد.
رخسارة كربناتي محدود همراه با سنگهاي تبخيري:
این رخساره که معرف ويژگيهاي عمومي بُرش الگو است به ویژه در نواحي فارس و لرستان
گسترش دارد و نشانگر محيطهاي کم انرژي تا انرژي متوسط است. در اين نواحي» سازند دالان
شامل سه عضو زیر است.
صفحه 178:
شکل 2 ۸۰ - هم ارزی ولددهای سنک چینهای پرمین ( يدون مقياس ).
صفحه 179:
سنگشناسي و محیط رسوبي سازند دالان:
كاووسي (007060)) سنگهاي رسوبي سازند دالان را از دیدگاه رخسارهها و محيطهاي رسوبي در كوههاي
دنا و سورمه بررسي کرده است. بر لساس اين مطالعات؛ ریز رخسارههاي سازند دالان در زیر محيطهاي
درياي Ob زيستآواري و اوييدي؛ تالابي و پينههاي كشندي و در يك سكوي كربناتي نوع رمپ با آب و
هواي خشك» عد للشو س امروزي, نهشته شدهاند.
لاسمي (©1©97) بر ياية تغييرا ت قائم؛ هشت چرخة رسوبي پسرونده (توالي) در سنگهاي سازند دالان
كوه دنا شناسايي کرده است که سه توالي در عضوكربناتي پاييني» سه توالي در عضو انيدريتي نار و دو توالي
در عضو بالايي جاي دارد. ٠
عضو « كريناتي پاييني »؛ با 6600 تا 20000 متر ستبراه شامل سنگآهكهاي دولوميتي و دولومیت با
روزنهداران کوچك؛ جلبك و به ندرت فوزولینید است. این بخش دو افق گچ به نامياي 0) و 0) دارد. بررسيهاي
ديرينهشناسي جامع باغباني (09000) در نواحي مختلف زاگرس: گوياي آن است که عضو كربناتي باييني داراي
چهار زون زيستي زیر است:
4)
((Cohtertoa — Blobtval itera =
i (Bopoly cherie -
(overberktca -
= Devendra
(بابين)
با استناد به اين زونهاي زيستي» عضو كربناتي يايبني» سن گوبرگندینین و مرغابین دارد.
« عضو تبخيري نار »؛ با 060 تا 62050 متر ضخامت. شامل انيدريتهاي ضخيم لايه در تناوب با دولوميتهاي
انوليتي و گچي است. از فارس به سمت زاگرس مرتفع؛ بخش تبخيري نار ابتدا به سنگاهك تبخيري و سپس به
لايههاي كربناتي تغییر رخساره میدهد. زونهاي زيستي زیر سبب شده تا باغباني؛ بخش انيدريتي نار را به سن
ca gg لا Be
صفحه 180:
الا )
- ماعشجسعط)
(Pokrefobavahvdtera ~
Gokwagerics -
٠ - QKoklerica — Clobivabraters
(پایین)
عضو « كريناتي بالايي »؛ با حدود 00000 متر ضخامت؛ شامل سنگاهكهاي انوليتي در پایین و
سنگاهكهاي ميكريتي و دولومیت در بالا است. عضو كربناتي بالايي دو ويژگي دارد. يكي تخلخل
بسیار زیاد که سبب شده تا این عضو سنگ مخزن ذخایر گازي باشد. دوم داشتن اققهاي متعدد گچ که
به ستبرترین آنها افق () نام داده شده است. زونهاي زيستي این عضو عبارتند از:
OY
@aradagevarita -
QReviostizulica -
kota -
صفحه 181:
در زاگرس مرتفع» سازند دالان با حدود 000 متر ستبراء رخسارة كربناتي محض دارد و شامل
رديفهايي از سنگاهك. آهك دولوميتي و دولومیت است که لايبندي آن از متوسط تا تودهاي تغییر
میکند. عدسیها و گرهكهاي چرت در بخشهاي مياني و بالايي اين رديفهاي وجود دارد.
در كوه كرهء زردکوه؛ قلعه کوه و اشترانکوه فراواني مرجانهاء لالهوشان؛ جلبکهاء بازوپایان و
روزنهداراني چون فوزولینیدها. نشانگر رخسارههاي كربناتهاي آلي ساحلي است. ولي؛ در كوههاي
گهکم و فراقون» فراواني فوزولینیدهبازوپایان و جلبك. بیانگر رخسارة كربناتي درياي آزاد با انرژي
متوسط تا کم میباشددرخسارة كربناتي - آواري نزديك ساحل: در کوه دناء سازند دالان شامل آهكهاي
فوزولینیدار است. وجود يك بخش آواري سبب شده تا در اين ناحیه سازند دالان قابل تقسیم یه سه
عضو « سنگآهك پاييني »۰ « ماسهسنگ گیاهدار مياني » و « دولوميتي بالايي » باشد. سه عضو یاد
شده میتواند نشانگر عضوهاي سه گانة برش الگو باشند. ولي در اين نواحي» عضو تبخيري نار با
رديفهاي ماسهسنگي جایگزین شده است. ‘
مرز پرمین تریاس در ایران i
در بیشتر نواحي ایران. سنگهاي حاوي سنگوارههاي آشکوب دورآشامین و بخش بالايي آشکوب
جلفین وجود ندارد و مرز پرمین و تریاس ناپیوسته و از نوع دگرشيبي موازي است که اين دیدگاه با
فقهاي هوازده» ماسهسنگهاي آهني تیره رنگ و یا عدسيهايي از بوکسیت و لاتریت مسجل میشود. با
وجود این در چند ناحية ایران مانند جلفاء شهرضاء آباده» کندوان» آمل» مرز پرمین به تریاس تدريجي
دانسته شده» ولي يافتههاي فسيلشناسي جدید نشان ميدهد که حتي در نواحي اد شده» بعضي از زونهاي
زيستي پرمین - تریاس وجود ندارد. >
صفحه 182:
تریاس در زاگرس
در كوههاي زاگرس به
بولومیتی :دارزند که یه مت
در زاگرس مرتفع» رديفهاي منسوب به تریاس رخسارة كربناتهاي آهكي
گرس چین خورده و خلیج فارس رد
تبخيري به آن اضافه میشود
(شکل 0.-). ات سني این نهشتهها از تریاس پیشین تا تریاس مياني است و تاکنون ايي که
داراي فسيلهاي شاخص تریاس پسین باشند دیده نشده است هرچند که ستودهنیا (89728)) وجود آن را
منتفي نمیداند.
ع "۷
تادبه بلدر عباس شمال فارس wd
hve مهف( ease,
شكل ذ gla Bll - و la aly ike ستگچیهای فریاس حوضه زاکرس
صفحه 183:
در « زاگرس مرتفع »۰ سنگهاي تریاس» بيشترء از نوع سنگآهكهاي لایهلایه و دولومیت است که اثرات
کرم فراوان» دو كفهاي و آمونیت دارد. رخسارة سنگهاي یاد شده شباهت كافي با رديفهاي تریاس پاييني و
مياني البرز و ایران مركزي دارد ولي از آنها پرفسیلتر است. شباهتهاي سنگي گفته شده تا بدانجا است که
شرایط رسوبي یکسان و حتي حوضة رسوبي مشترك را در صفحة زاگرس و صفحة ایران تداعي میکند
و شاید بتوان نتیجه گرفت که يكپارچگي دو صفحة یاد شده تا تریاس مياني ادامه داشته است. آشکار J
که حوضء یاد شده در همه جا ژرفاي یکسان نداشته است. ژرفاي بيشینه در زاگرس مرتفع بوده ولي به
سوي جنوب باختري (زاگرس چین خورده- خلیج فارس)» در اثر کاهش ژرفاء شرایط تبخيري حاکم بوده
است. گفتني است که انباشت رديفهاي تبخيري تریاس منحصر به زاگرس چین خورده نیست. در پارهاي
نقاط ایران مركزي (شمال بهاباده راور» 00060)) هم میتوان افقهاي تبخيري تریاس را دید.
از » سنگهاي تریاس زاگرس معرف تریاس پیشین - مینیند. کاهش ژرفاي درياي تریاس
ياني» انباشت گچ و نبود سنگهاي تریاس بالايي میتواند گوياي عملکرد رویداد سیمرین پیشین و جدایش
زاگرس از ایران مركزي باشد.
زابو و خردپیر» (97260) بر پاية ويژگيهاي سنگي» رديفهاي تریاس زاگرس را به دو نوع زیر
تقسیم کردهاند. i
* نخست» رسوبات كريناتي و رسوبات تبخيري که شامل دو « سازند کنگان » در زیر و « سازند
دشتك » در بالا است» که بیشتر در زاگرس چینخورده و خلیج فارس رخنمون دارند.
* دوم. رديفهاي كربناتي بدون همراهان تبخيري به نام « سازند خانه کت » که در زاگرس مرتفع
رخنمون دارد.
صفحه 184:
تریاس در زاگرس مرتفع :
در زاگرس مرتفع» كريناتهاي تریاس نام « سازند دولوميتي خانیکت » دارند که همارز مجموعة
دو سازندكنكان و دشتك است. پُرش الگوي اين سازند. در تنك كُمبّريء واقع در تاقديس خانهكت
ae add) خاور het و رش مرجع آن در اشترانکوه است.
از نظر سنگشناسي: برش الگوي سازند خاتهکت شامل 0065 متر دولوميتهاي حاكستري زنگ
تیره. بسیار ریزدانه. سيليسي متوسط تا نازك لایه است که 490 متر بالاي آن حالت فروريختگي
و برشي دارد و در رأس آن» دولوميتهاي تودهاي متبلور و متخلخل به رنگ قهوهاي دیده ميشوند.
در رش مرجم این سازند شامل كربناتهاي سي و شیل در بخش پایین و باقي ردیف شامل آهك و
دولوميتهايي از محیط رسوبي کم عمقاند که واجد تركهاي گلي» ساختمانهاي استروماتوليتي و برشهاي
انحلالي است. از ويژگيهاي سنگشناختي پُرش اشترانکوه فراواني ترکیبات ژسي است.
در برش الگو» مرز زیرین خانهکت چندان روشن نیست ولي در اشترانکوه سنگآهكهاي لایهلایه,
حاوي اثر کرم» بر روي كربناتهاي سازند دالان» با ناپيوستگي» جاي دارند. مرز زبرین دولوميتهاي
خانهکت با شیل و دولوميتهاي لیاس (سازند نیریز) ناپیوسته و فرسايشي است.
صفحه 185:
nee گيهاي زیست چينهاي دولوميتهاي خانهکت به نام سور اسب(
نا ee he dices Gh,
جاي دارد. وجود دوكفهايهاي نوع ---!() در يايين» أمونيتهاي
دسج( ) در وسط و دو كفهايهآي نوع 02 ] در بالا سبب شده است تا
وایند (496) دو سوم پاييني سازند خانیکت را متعلق به تریاس و يك سوم
بالايي را متعلق به رتين نأ لياس بدائد. ۳
سازند خانهكث ان ترياس ياييني تا رتين به حساب ميايد جذا از يرشن ١
سازند دولوميتي خانهكت همجنان در نواحي بروجرد (كوه ميش يرور)»
قالبكوهه عزدان: بروعيرد نيز زارش شم است ولي. در بیشتر تقاط راگرس
مرقع(کوه ده که گردهزردگوم)بهلحظ فازهاي فرسايشي پیش i
ژورآسيك همه و یا بخشي از سازند خانهکت فرسوده شده است.
رخسارة سنگي خانهکت یادآور سازند اليکا در البرز و مجموعة دو سازند
شتري و سرخ شیل در ایران مركزي است (شکل -9).
صفحه 186:
تریاس در زاگرس چین خورده :
به جز کوه سورمهء در سایر نقاط زاگرس چین خورده سنگهاي تریاس رخنمون ندارند.
حفاريهاي اكتشافي زاگرس چین خورده و خلیج فارس نشان میدهد که در گسترههاي یاد شده»
رديفهاي تریاس همراهان درخور توجهي از رسوبات تبخيري دارند. از همینرو» رخسارة سنگي
آنها با سازند دولوميتي خانهکت متفاوت است. در اين نواحي دو واحد سنگي کنگان (درپایین) و
دشتك (در بالا) شاخص سنگهاي تریاساند.
اه ی یسب یه
صفحه 187:
سازند تبخيري دشتك: اين سازند بيشتر به نام شيل سودير ناميده ميشد. در محل بُرش الكو (تاقديس
دشتك» PE كيلومتري باختر شیراز) مرز زیرین و زبرین اين سازند گسله است. به همین رو برش
چاه شمارة (0) کوه سیاه» به ضخامت 0618 مترء به عنوان الگو انتخاب شده است. سازند دشتك
رخسارة سنگي ناهمگن دارد از همینرو از پایین به بالاء به شش عضو زیر تقسیم شده است.
« عضو شيلي آغار »۰ در گذشته این عضو را واحد جداکنندة پرمین و تریاس میدانستند و امروزه
عضوي از سازند دشتك به حساب میأید که نام آن از تاقدیس آغار» در حوالي فیروزآباد فارس گرفته
شده که از ذخایر گازي عظیم کشور است. اين عضو شامل (00 تا 6۲60 متر شيل قهوهاي تيره با
تناوبهايي از شيلهاي سرخ و سبز است به همین دلیل سيماي رنگارنگ دارد و با تيغههاي نازك
دولومیت؛ آنیدریت و سیلت سنگ در تناوب است. گسترش جغرافيايي عضو شيلي آغار درخور توجه
است و به تقریب در همه جا گسترش دارد.
صفحه 188:
« عضو تبخيري 6 »۰ به ضخامت 0060 متر» شامل سنگاهك و دولومیت رسي در پایین» آنیدریت
ضخیم لایه تا تودهاي در وسط و يك ردیف شيلي در بالا است.
« بخش تبخيري ۵ »» به ضخامت (6) متر» رديفي از آنیدریت و دولومیت است که گسترش
جغرافيايي زیاد دارد.
« عضو تبخيري 0 »۰ ضخامتي COD UO) wits متر) از دولومیت و آنیدریت است که به طور
جانبي يكي با ديگري جانشین میشود.
» دولومیت سفیدار »۰ شامل يك لاية راهنما از دولوميتهاي سخت و برجسته به رنگ قهوهاي
تیره» متبلور» با دانههاي درشت تا متوسط است که نام آن از چاه شمارة (1)) سفیدار» واقع در 600
کيلومتري جنوب «Sloat گرفته ده است. عضو دولومیت سفیدار در همه جا وجود ندارد. در کوه
سورمه در قاعدة اين عضو يك طبقه کنگلومراي آهكي وجود دارد که شاید بتواند نشان دهندة يك فاز
فرسايشي باشد. i
« عضو تبخيري (0 »۰ شامل تناوبي از دولومیت» آنیدریت و شیل است که گسترش جغرافيايي محدود
دارد.
صفحه 189:
* گفتني است که» از ميان عضوهاي ياد شده دو عض شيلم آغار و دولومیت .
Oe ee a ae رس
ضخامت و دوام هميشگي ندارند. تغییرات جانبي رخسارهها و تبدیل يك عضو
به عضو دیگر و یا حذف شدگي فرسايشي در سازند دشتك زیاد است. با همة
اينهاء اين سازند (دشتك) در نوأحي فارس و لرستان بسیار گسترده است. لازم
به گفتن است که
* در بارة سن سازند دشتك اتفاق نظر وجود ندارد. برزگر (9000) به .
سن تریاس مياني - بالايي» شرکت نفت بریتانیا (8۳) به تریاس پاييني؛
خردپیر و زابو به سن تریاس پاييني تا مياني باور دارند که قابل قبولتر است.
* سازند دشتك نخستین سازند از « گروه کازرون » است. دومین سازند این
گروه « سازند نیریز » به سن ژوراسيك پاييني است.
صفحه 190:
شتل ۷-۵ - هم ارزی واحدهای ستک چینهای ژوراسیک ایران ( بدون مفياس )
صفحه 191:
ژوراسيك در زاگرس
سنگهاي ژوراسيك صفحة زاگرس به عنوان بخشي از نهشتههاي درياي تتیس جوان» در مقایسه با
دیگر نواحي ایران» در شرایط رسوبي به طورکامل متفاوت بر جاي گذاشته شدهاند. به همین رو
رخسارة سنگي - زيستي آنها متفاوت از سایر نواحي ایران است. با وجود اين» در گسترة وسیع
زاكرسء سنگهاي ژوراسيك در همه جا هم رخساره نیستند» به ساني كه ميتوان اين سنكها را به سه
كروه مجزا با سه رخسارة متفاوت زير تقسيم كرد (مطيعيء ©0©372) :
* رخسارههاي كم زرفاي تبخيري كه به ويزه در لرستان و نزديك مرز عراق نهشته شدهانده ولي
رخنمون سطحي ندارند.
* رخسارههاي ژرف كربناتي که در زاگرس چینخورده به ویژه سكوي فارس بر جاي كذاشته
شدهاند. ۷
* رخسارههاي ژرف کريناتي - راديولاريتي که معرف بخشهاي ژرف زاگرس رورانده است که
به ویژه در دو ناحية نیریز و کرمانشاه» به صورت فلسهاي رانده شدة نا برجا رخنمون دارند.
صفحه 192:
با توجه به سه رخسارة گفته شده» سنگهاي ژوراسيك زاگرس در سه ناحية لرستان» فارس و
زاگرس مرتفع قابل شناسايي است (شکل (OG
سازند سر کنو (سرهلو) (۲۱۴ - ۱۵۲ منوا
(oe) le tte سازدد -
(eB) ape fal ape
سرد آنبدرنی عذلیه مقر -
شکل ۵ - ۸ - توالی و رخساره واحدهای سنک چینهای ژوراسیک زاگرس
صفحه 193:
ژوراسيك در ناحية لرستان:
در لرستان و شمال فروافتادگي دزفول» سنگهاي ژوراسيك پایین رخسارة کم ژرفا و تبخيري دارند که
با رسوبهاي ژوراسيك دیگر نواحي زاگرس تفاوت كلي دارند و بیشتر به رسوبهاي هم زمان در oe
شبیه هستند. به همین رو براي واحدهاي سنگچ جينهاي اين زمان (ژوراسيك پابيني) از نامهاي معرفي ث
در عراق استفاده شده است.
ae ي - كلوييدي ژوراسيك پایین لرستان که در چاه شمارة يك تاقدیس امام حسن (خاور
قصرشیرین) شناسايي شدهانده شامل سه سازند « عدایه »۰ « موس » و « علن » است. رسوبهاي
ژوراسيك مياني لرستان بیشتر از نوع شیل و سنگآهكهاي رسي متعلق به حوضههاي رسوبي با ژرفاي
متوسط است که « سازند سرگلو » نام دارد. همبري نيشتههاي ژوراسيك مياني (سازند سرگلو) با
سنگهاي ژوراسيك بالاء از نوع دگرشيبي زاویهدار است که نشانگر يك فاز فرسایش قارهاي است. در .
لرستان» با پيشروي دوبارة درياي ژوراسيك بالاه رديفي از سنگهاي متورق جلبك دار به نام « سازند
تجمه » بر جاي گذاشته شده است. آخرین واحد سنگچينهاي ناحية لرستان» نهشتههاي گچني همراه با
لايههاي ناجيز از شيل خاكستري به نام « سازند گوتنیا » است که برقراري حوضههاي تبخيري و
پسروي درياي ژوراسيك را نشان میدهد.
صفحه 194:
سازند عدایه :
سازندي انيدريتي در تناوب با دولومیت و سنگهاي تیره رنگ است که برش الگوي آن در عراق؛
00 متر ستبرا دارد. مرز بالايي آن با سنگآهكهاي سازند موس تدريجي و همساز است. در پایین»
سازند عدایه با شیلها و سنگآهکهاي خاكستري تیره» با سن نامشخص همبر است. سنگوارههاي این
سازند شاخص نیستند» ولي بر اساس همارزي چينهشناسي» به سن لیاس پسین دانسته شده است.
سازند موس : ۱
نشانگر چرخة پيشروي دریا و شامل 00 متر سنگاهك است که به صورت تدريجي و همساز
روي سازند انيدريتي عدایه قرار دارد. مرز بالايي آن با سازند جوانتر انیدریت علن» همچنان
تدريجي و همساز توصیف شده است. سن ان سازندچندان مشخص یست و نا بر اساس انطباقهاي
ناحيهاي و به احتمال» لیس پسین دانسته شده است.
سازند عن :
در ايران» نزديك به 000 متر انیدریت لايهاي در تناوب با سنگاهك است. سازند عَن رخنمون
سطحي نداشته و شواهد كافي نیز براي تعیین سن آن وجود ندارد ولي با همارزيهاي ناحيهاي» سن
سازند غلن لیاس پسین پذیرفته شده است.
صفحه 195:
۰ _ سازند سرگلو:
سازند سرگلو معرف gets ژوراسيك میانی لرستان است که بیشتر از نوع
شيل خاكستري تيره و سنكأهكهاي رسي نازك لأيه و بودارء متعلق به
حوضههاي رسوبي با ژرفاي مر است. بالاترين لايههاي سازند سركلوء
دار( Perth ey ee
وارة رائيو لاريا است که نشانگر ژرف است وبه يك .
أخثم ميشود در حوالي کرمانشامه باژند میا داراي آمونيتهاي
oe در قالیکوه أشترانكوه و زردكوم سركاو داراي ويزكي
شيلهاي نفتي است و از هر تن آن حدود 000 تا 260 گالن نفت با حرارت
دادن سنگ میتوان به دست آورد (افشارحرب؛ 0
با وجود جدا بودن حوضههاء ويژگيهاي و سني سازند سرگلو» در
خور قياس با سلزند بتمشاء (إيران Se yeh heal ws (seo
جمن بيد است.
صفحه 196:
سازند آهكي نجمه :
پُرش الگوي این سازند در عراق است. در ایران» سازند نجمه؛ به عنوان معرف رديفهاي ژوراسيك
بالايي لرستان» حدود 10) متر سنگاهك پليتي و جلبگي متورق است که ارتباط آن با سنگهاي ژور اسيك
دگرشيبي فرسايشي و با رديفهاي ژوراسيك بالايي (سازند گوتنیا) تدريجي
ارة سازند آهكي نجمه است که چندان شاخص نیستند» ولي سنكوارههاي بيدا
شده در عراق» سن ژوراسیك پسین این سازند را مسجل میسازد.
سازند آنيدريتي گوتنیا :
آخرین واحد سنگچينهاي ژوراسيك بالاي ناحية لرستان و از نوع نهشتههاي انيدريتي است که
نشانگر کاهش ژرفاي دریا و شكلگيري حوضههاي تبخيري - كولابي پایان ژوراسيك است. در ايران
این سازند رخنمون سطحي ندارد ولي رديفهاي انيدريتي موجود در چاه شمارة يك امام حسن و چاه
شمارة 0000 مسجد سلیمان با سازند قوطنیه عراق مقایسه شدهاند. در دو چاه یاد شده» سازند گوتنیا-
02 متر انیدریت و لايههايي از شيلهاي خاكستري تیره است» ولي در شمال لرستان (ایستگاه ..
هفتتنگ)» این سازند شامل 2 متر دولوميتي برشي انحلالي است. نداشتن سنگواره سبب شده تا سن
ژوراسيك پسین (تیتونین) براي آن برآورد شود.
صفحه 197:
شکل ۵ - ٩ -: همارزی جانبی بین سنکهای ژوراسیک Lig زاكرس در
نواحی قارس, خورستان و لرستان
صفحه 198:
جایگاه چينهشناسي نهشتههاي انيدريتي سازند گوتنیا به خوبي با نيشتههاي تبخيري ژوراسيك بالايي فارس
داخلي.(سازتد هيث)؛ البرز (واحد كج و ملافيز) ايران مركزيي (كج مكو) و يمندكهاني نمكي زور اياك
اناحية راور در خور قياس است. اين نهشتههاي تبخيري يادآور رديفهاي مشابه در عربستان و نشانكر
جيركي شرايط آب و هوايي كرم زوراسيك يسين بر كسترههاي وسيع خاورميانه است (شكل -9).
ژوراسيك در ناحية فارس :
در نواحي فارس و جنوب فروبار دزفول» رسوبهاي لیاس از نوع شيلهاي سيلتي - ستكاهكاو 3
دولومیت به نام « سازند نیریز » است. وجود موج نقش» تركهاي گلي» استروماتوليتهاي آهكي و انیدریت
نشانگر محيطهاي رسويي از نوع کمژرفا و یا محيطهاي پهنة كشندي است. در ناحية فارس از اواخر
لیاس و در زمان ژوراسيك مياني» نهشت رديفهاي کربنات دريايي به نام « سازند سورمه » آغاز شده
که به ظاهر بدون هیچگونه ایست رسوبي تا اوایل آشکوب تیتونین ادامه يافته است. در ژوراسيك پسین»
ژرفاي حوسنة فاردن به قدت کاهش يافته به ساني که رخسارههاي کربناتي ننازند سوزیه: پا « ۱
انيدريتهاي هیث » پوشیده میشود. در اواخر ژوراسيك يك چرخة خروج از آب با ظهور دگرشيبي در
ب pete اینت:اولي دز جرالي شیراز» رسوبگذاري كريناتي از منشاً دريايي ژرف» بدون
انقطاع از ژوراسيك تا کرتاسه ادامه داشته است. سنگوارههاي اين لایه گذرء به ویژه انواع کالپیونلیده»
شباهت کامل به بخش جنوب خاوري پهنة سنندج - سیرجان حتي شمال البرز و پهنة کپهداغ دارد.
صفحه 199:
سازند دولوميتي نیریز :
سازند نيريزء به عنوان يكي از سازندهاي « گروه کازرون » معرف سنگهاي آواري خشکیزاد و
رسوبهاي مرز میان ۱ - دريايي زمان لیاس در ناحية فارس است. اين سازند (نیریز)» به دلیل
ماهیت سنگشناختي خاص و فرسايشپذيري؛ داراي فرسودگي عمیق در بين دو واحد سخت و صخرهساز
سورمه (در بالا) و خانه کت (در زیر) بوده و لذا شناسايي آن آسان است.
در ناحية فارس» سازند نیریز بیشتر شيلي و سيلتي است. در حالي که در کوه دنا و زردکوه به طور
كامل كربناتي است. در محل بُرش الكوء سازند نيريز » حدود (0(0© متر ستبرا دارد و شالس يهن
جداگانه است.
يك سوم بخش پاييني آن از دولوميتهاي نازك لاية خرد شده و شيلهاي متمایل به رنگ سبزء يك سوم
بخش مياني از نوع دولومیت با رنگ هوازدة قهوهاي و دولوميتهاي ماسهاي و سيلتي و يك سوم بالايي»
سنگاهكهاي نازك لاية زسي - شيلي است.
به دلیل نبود سنگهاي تریاس بالاه مرز پاييني سازند نیریز با سنگهاي تریاس (سازند خانهکت) نمایانگر
يك مرحلة خروج از آب و مرز بالايي آن در زیر لايههاي داراي عهلارا . از سازند سورمه؛ انتخاب
ميشود. 5 i
دو سوم بخش زیرین سازند نیریز» فسیل شاخص ندارد. يك سوم بخش بالايي آن معرف زون زيستي
سس مسم سا () است که زمان ژور اسيك پیشین (لیاس) را مشخص میکند. بر خلاف
دیگران؛ ریکو (9720)» سازند نیریز را به سن تریاس پسین - لیاس میداند. زابو و خردپیر
( )۰ وجود دولوميتهاي استروماتوليتي» لايههاي زسي برشهاي بسیار ریزدانه و همچنین برش
همراه مواد تبخيري را نشانة نهشت سازند نیریز در محيطهاي دريايي کم ژرفا تا پهنة كشندي میدانند.
اگرچه سازند نیریز» همارز زماني بخشي از گروه شمشك است. ولي هیچگونه شباهت رخسارهاي با آن
ندارد.
صفحه 200:
سازند سورمه :
در گسترههاي وسيعي از فارس» سنگهاي ژوراسيك مياني - بالايي از نوع سنگهاي كربناتي بسیار
همگن است که به طور ناحيهاي (فارس ساحلي) در بالاترین بخش, داراي نهشتههاي انيدريتي (سازند
هیث) است. در محل بُرش الگو (کوه سورمه» 0060 کيلومتري جنوب باختري شیراز)» سید با
0 متر ستبراه سنگاهك دولوميتي و دولومیت است که يك بخش از سنگاهك رسي نازك لایه و با
مقاومت ضعیف. در قسمت مياني دارد. در اثر سنگاهكهاي رسي مذکورء سازند سورمه سيماي سه
قسمتي دارد.
قسمت آغازین سازند سورمه با لايههاي داراي دو كفهاي لیتیوتیس مشخص ميشود. همبري بالايي
سازند سورمه یکسان نیست. گاهي اين مرز به سازند انيدريتي هیث (ژوراسيك بالايي) است و گاهي به
سنگآهكهاي سازند فهلیان (کرتاسة پایینی) است. در حالت دوم» كذر از زوراسيك بالا بهکرتاسة پایین
تدريجي است و سنگآهكهاي ائوليتي سازند فهلیان و یا لايههاي حاوي اج که معرف محیط
دريايي ژرف است. به عنوان مرز انتخاب میشود.
از نظر سني» اگرچه سازند سورمه نشانگر ژوراسيك مياني - بالايي است» ولي زونهاي زيستي .
Prockolca, PPeaderica, Litivtis روز مطجی)) رخواطه؟) و لته عمواهن)
نشانگرآن هستند که سازند سورمه معرف تمام دورة ژوراسيك است.
سازند سورمه همارز « سازند عرب » در عربستان و دیگر كشورهاي عربي است که مخازن بسیار
نفت را در خود دارد.
صفحه 201:
سازند آنيدريتي هبث :
از فارس ساحلي به سوي خلیج فارس و عربستان» نهشتههاي انيدريتي بالاي سازند سورمه» به دلیل
شباهت با نهشتههاي مشابه در عربستان» به نام سازند هیث نامگذاري شده است. در ايران» رخنمونهاي
سطحي این سازند شامل انیدریت با ميانلايههاي كربناتي؛ به ستبراي 000 تا (190) متر است که به طور
دقیق تعیین سن نشده است. سن تیتونین و یا سن ژوراسيك - كرتاسة پیشین قابل پذیرش است.
در كوه عسلويه و کوه گاوبست میتوان انيدريتهاي هیث را دید. در کوه سورمه به جاي انیدریت» حدود
0 متر دولومیت برشي وجود دارد. از فارس به خوزستان» رخسارة انيدريتي به دولومیت تبدیل
شود. سازند انيدريتي هیث یادآور نهشتههاي تبخيري ژوراسيك بالايي - کرتاسة پاييني دیگر نواحي
ایران و پارهاي از كشورهاي همسایه است و میتواند معرف تنشهاي شاغولي مثبت و یا حاصل نوسانهاي
سطح آزاد آب در اقیانوسها باشد.
ژوراسيك در زاگرس مرتفع : :
در زاگرس مرتفع» سنكهاي زوراسيك» ي از يك مجموعة رسوبي رف با تغییرات سني از تریاس
تا کرتاسة پسین هستند. ERS NE ca Ga Ee
رسوبهاي مارني سياه رنكء سنگاهك سيليسي ۱ و رادیولاریت است. در ناحية کرمانشاه» سنگهاي
موردنظر شامل راديولاريتهاي کرمانشاه» anal 2 - هرسین است. در هر دو
ناحیه, سنگهاي یاد شده به صورت فلسهاي رو رانده هستند. اگرچه تشکیل این سنگهاء به احتمال در
ژرفناي حاشية شمال خاوري زاگرس (بلند زاگرس) بوده ولي تشکیل آنها در زون سنندج - سیرجان و
رانده شدن آنها بر روي لبة صفحة زاگرس همچنان امکانپذیر است. 0
صفحه 202:
کرتاسه در زاگرس
به جز ناحية شیراز که در آن رسوبگذاري از ژوراسيك تا کرتاسه پیوسته بوده: در دیگر نواحي
زاگرس؛ پس از ایست رسوبي ژوراسيك پاياني گسترههاي وسيعي از زاگرس با درياي پیشروندة
کرتاسه پوشیده شده است. سنگهاي کرتاسة زاگرس رخسارة سنگي یکسان ندارند و در شرایط رسوبي
gle تاندهاتح :دز داحية ارننتان: تؤالي كزتاسهم:شيلهاق 08 Dy By میت jo WB. jy
اناحية فارس؛ رخنمونهاي كرتاسة بايين نشانكركربناتهاي سكويي است و لذا يذيرفته شده كه در ناحية
الرستان» درياي کرتاسه بيشترين زرفا را داشته و تغييرات رخسارهاي به كربناتهاي سکوبي فارس»
نشانگر کاهش ژرفا در آن امتداد است
صفحه 203:
شکل ۵ - ۱۷ - ارتباط زمانى و مكانى واحدهاى سنگیکرناسة زاگرس
صفحه 204:
در کرتاسة بالايي نیز حوضة زاگرس شرایط يكساني نداشته است؛ در شمال خاوري خوزستان گودي
اصلي بزرگ ناودیس تتیس و از خاور عراق تا فارس ساحلي؛ گودي خوزستان قرار داشته است.
اين دو كوديء با يك بشتة مياني از یکدیگر جدا بودهاند و بر روي همین پشته است که ريفهاي
روديستي سازند تاربور (به سن ماستريشتين) به وجود آمدهاند.
بر خلاف استاندارد جينهشناسي جهانيء سیستم كرتاسة زاگرس به سه بخش پاييني» مياني و بالايي
تقسیم شده است. مهمترین عامل» پيوستگي رسوبگذاري از آلبین به سنومانین است. افزون بر آن» در
مرزهاي بالايي آپتین» تورونین و ماستریشتین ناهمسازي وجود دارد.
« بخش پاييني کرتاسه »۰ دو رخسارة متفاوت دارد. در ناحية لرستان شيلهاي رادیولردار
خاكستري تیره تا سیاه و آهكهاي رسي عمیق « سازند گرو » و در ناحية فارس و جنوب
فروافتادگي دزفول» سه سازند « فهلیان »۰ « گدوان » و « داریان » به سن نئوکومین -
است.
صفحه 205:
* « بخش مياني کرتاسه »۰ با ناپيوستگي آغاز میشود و شامل شیلها و آهكهاي « سازند
كزدمي » به سن آلبین و سنگاهكهاي کم عمق « سازند سروك » به سن سنومانین است.
در این بخش سه فاز فرسايشي زیر ثابت شده !
* در همبري آپتین (سازند داریان) و آلبین (سازند كزدمي)؛ يك زون هوازده شامل
گلوکونیت» سیلت سنگ؛ ماسهسنگ و آهن وجود دارد.
* در پایان سنومانین» يك فاز فرسايشي سبب شده تا آهكهاي سازند سروك به دو بخش
سنومانین و تورونین تقسیم شود.
* فاز فرسايشي پس از تورونین. ۱ 9
« بخش بالايي کرتاسه ». پس از يك ایست رسوبي؛ با سنگاهكهاي کم عمق « سازند
ايلام » آغاز و با شيلهاي عمیق « سازند گورپي » ادامه مبیابد.
در ماستریشتین» با تخریب فرابومهاي شمال خاوري راندگي اصلي» حجم زيادي مواد
آواري موجب نهشت ماسهسنگ. کنگلومراي كريناتي سیلت سنگهاي « سازند امپران
» شدهاند. افزون بر آن» آهكهاي ريفي « سازند تاربور » نیز از رديفهاي كرتاسة بالاي
زاگرس است (شکل 0-4).
صفحه 206:
بخش پاييني کرتاسه در زاگرس
بخش پاييني کرتاسة زاگرس دو رخسارة متفاوت سكويي و پلاژيك دارد. رخسارههاي سكويي
كرتاسة بايين زاگرس شامل سه سازند فهلیان گدوان و داریان است و رخسارههاي پلاژيك آن
بخشي از سازند شيلي گرو است.
سازند آهكي فهلیان :
در کوه دال (برش الگو) نزديكي روستاي فهلیان؛ در (0© کيلومتري خاور دوگنبدان
(گچساران)» سازند فهلیان شامل 06060 تا 706 متر سنگآهكهاي انوليتي متورق تا تودهاي به
رنگ قهوهاي خاكستري با ریخت خشن است که يكي از سنگ مخزنهاي گروه خامي میباشد. در
پایین ca je Gal به طور محلي» برش انحلالي وجود دارد که ممکن است معادل سازند هیث باشد.
صفحه 207:
۰ موی و سای هس مه یی ۳ 3
سازند انيدريتي هیث باشد. اگر فهلیان روي Cue باشد (فارس ساحلي) شناسايي
مرز ساده است. در جایی که هیث وجود ندارد(به ویژه در شمال شیراز)»تفکیك
فهلیان و سورمه دشوار است. ولي واحدهاي آهكي داراي ۹ أباران
که معادل شیلج||86۲۲]56 است» مشخص کنندة مرز ژوراسيك -
است,
مرز بالايي فهلیان با شیلها گدوان واضح است. ولي در جايي که شيلهاي
ن وجود ندارد» مانند ث فروافتادكي تزفول: سار ند فهليان و داريان قابل
LSS نیستند.
بر اساس ریزسنگوارهها: جلبگ» آمونیت» خارپوست و پالینومورف» سن به
سازند فهليان سن نئوكومين ن كعيين 8 است.
سازند فهلیان را میتوان در تمام مناطق فارس شمال خاوري خوزستان و
شمال خاوري لرستان دید» 2< در جنوب غرب لرستان و خوزستان اين سازند
به شیل و سنگآهكهاي سازند گرو تبدیل میشود.
صفحه 208:
سازند شيلي - آهكي گدوان :
سازند گدوان يك واحد بارز شيلي در ميان دو آهك خشن فهلیان (در زیر) و داریان (دربالا) است
بُرش الگوي اين سازند در گوه گدوان در 4*60 كيلومتري شمال خاوري شیراز به ضخامت WED
مترء شامل تناوبي از شيلهاي خاكستري مایل به زرد يا سبز با ميانلايههاي خاكستري از سنگاهك
رسي داراي خرده صدف است.
بر اساس سنگوارههاي موجود» سن سازند گدوان نئوکومین بالايي تا آپتین است. در خوزستان
شمال باختري فارس, اين سازند شيلي است. ولي به سوي جنوب خاوري (فارس)؛ به تدریج
رسوبهاي آهكي تبدیل میشود به گونهاي که در فارس ساحلي. شناخت آن از سازند رويي (داریان)»
دشوار است.
در ميانة سازند گدوان» يك آهك بارز به نام « بخش آهكي خلیج » شناسايي شده است که پُرش آن
در جزيرة خارك» به ضخامت ©) مترء انداز هگيري شده و شامل آهك بي رس متعلق به محیط
دريايي کم عمق و باز است. بخش آهكي خلیج در برخي از ميدانهاي نفتي منطقة زاگرس داراي نفت
است. به شيلهاي گدوان که در پایین و بالاي آهك خلیج دیده میشوند؛ گاهي گدوان پاييني و گدوان
بالايي گفته ميشود.
سازند شيلي گدوان؛ سنگ پوش مخازن فهلیان را تأمین میکند و از مواد آلي نیز غني است و در
تولید نیز به عنوان سنگ مادر نقش دارد (انشارحرب» 19600).
و
3
صفحه 209:
سازند آهكي داریان :
در گذشته به این سنگاهکها « آهك آربیتولیندار » و یا « آهك آپتین - آلبین » گفته ميشد ولي با
انداز هگيري بُرشي در کوه گدوان در شمال دهكدة داریان در شمال خاوري شیراز» نام « سازند
داریان » انتخاب شد (جيمز و وایند 96).
در محل پرش الگوء این سازند شامل 7/6060 متر سنگاهك قهوهاي - خاكستري ستبرلایه تا
تودهاي خشن و صخرهساز است که به داشتن أربیتولین فراوان به سن آپتین شاخص است
مرز پاييني داریان با گدوان تدريجي است ولي در بالاء با کژدمي به شدت فرسایش يافته است و
لايههاي انوليتي و گلوكونيتي آن را از سازند کژدمي جدا میکند.
اگر چه سنگآهكهاي داریان دو واحد شيلي گدوان (در زیر) و كژدمي (دربالا) را جدا میکنده ولي
دو سازند داریان و کژدمي هم زمان هستند (مطيعي؛ 9720). به گفتة دیگر: سازند کژدمي حذف.
میشود و آهك داریان در زیر آهك بنگستان (دوسازند سرك و ایلام) قرار میگیرد. در ناحية ایذه»
سازند گدوان هم وجود ندارد. در اینجا سازندهاي آهكي فهلیان داریان؛ مرك و ایلام روي هم قرار
ميكيرند كه تنها با مطالعه فسيلشناسي میتوان آنها را جدا کرد. سازند داریان سنگ مخزن مهمي در
گروه خامي است.
صفحه 210:
سازند شيلي گرو : _ ر ۱
نام این سازند از تنگ گرو در کبیرکوه لرستان گرفته شذه و رش الگوي آن در (0) كيلومتري
شمال خاوري روستاي قلعه دره مطالعه شده است (جیمز و واینده ۱9)).
تن مخ زرتن الکو :اند کرو زر 06 منز شحانکر ی ۵ عضتو توم لدف وان 9۳ 9اه
كليء سازند گرو از تناوب آهكهاي بسیار سي سیاه رادیولردار با شيلهاي سیاهرنگ
يتي و چرتي آمونیت و بلمنیتدار تشکیل شده است. در هر حال» در لرستان مركزي اين سازند
شيلي است. ولي در فروافتادگي دزفول سنگاهك بیشتر است. مرز پاييني سازند گرو بیشتر به
رسوبات تبخيري هیث و گوتنیا است. مرز بالايي آن بسیار متغیر است. گرو میتواند در زیر
سازندهاي مختلفي مانند ایلام و حتي سازند فهلیان قرار گیرد (مطيعي؛ 197۳0 اين موضوع نتيجة
پيشروي رسوبات ساحلي به حوضة رسوبي گرو است.
پلانکتونها و رادیولرها نشانگر محیط کم انرژي و بي اکسیژن (حوضة ژرف دريايي) است.
ریزسنگوارههاء آمونیت و رادیولر» سن سازند گرو را نتوکومین تا کُنیاسین نشان میدهند.
سازند گروء سنك منشأ نفت با يتانسيل زياد است.
بخش مياني كرتاسه در زاكرس
بخش مياني کرتاسة زاگرس شامل دو سازند کزدمي و مرك است که مرز پايينيآنها به
ناپيوستگي آپتین و مرز بالاي آنها به ناپيوستگي تورونین است. با این حال در ناحية لرستان «
سازند شيلي سورگاه » و در ناحية فارس ساحلي « بخش شيلي لافان » را میتوان جزو کرتاسة مياني
دانست.
صفحه 211:
سازند شيلي كژدمي :
نام سازند کژدمي از قلعة کژدمي در فروافتادگي دزفول (در تنگ گورگورا - شمال گچساران) گرفته
شده كه در محل بُرش الكوء 000 متر شیل قيري خاكستري تیره و گاه سیاه رنگ؛ و داراي لايههليي
از سنگاهك رسي تیره رنگ و مارن است. در هر حال. 00 متر پاييني آن سُرخرنگ و اکسیده است و
دانههاي گلوکونیت را ميتوان تا يك صد متري مرز پایین آن دید. در این سازند. لايههاي آهكي به ویژه
در 000 متر زیرین وجود دارد که زبانههايي از سازند داریان است. اين سازند. سنك منشأ بسيار مهمي
در حوضة رسوبي زاگرس است.
مرز پاييني سازند کژدمي به سنگاهکهاي داریان است که مرزي ناپیوسته بوده و با لايههاي سُرخرنگ
مشخص میشود» ولي مرز بالايي آن با سنگاهكهاي سروك» تدريجي است.
رخسارة شيلي سازند کژدمي را میتوان در تمام خوزستان و فارس دید ولي در ناحية لرستان» کژدمي
رخسارة آهكي دارد. در اين حالت؛ تفكيك سنگاهكهاي داریان؛ كژدمي؛ سروك و ایلام دشوار است. .. .
با توجه به يلانكتونهاء روزنهداران. خارپوستان و آمونیتها (در گذشته نام این سازند شيلهاي آمونیتدار
پودف)» سن سازند شيلي:کزدسی؛ آلبین تا سنومائین اسث.
تغییرات جانبي كژدمي زیاد است. گاهي با سازند گرو جانشین میشود گاه آهكي شده و یا به صورت
زیانه در داخل سازند داریان است و گاهي نیز با سازندهاي بورقان و نیر عمر از کویت و جنوب عراق
تداخل زبانهاي دارد (مطيعي» 1620).
صفحه 212:
سازند آهكي سَروّك :
در گذشته به اين واحد سنگي» سنگآهكهاي هیپوریتدار» سنگآهكهاي رودیستدار و سنگاهك لشتکان
گفته:میشب ولي با ندز هگيزي بنشي 4 aes
سازند وک دو كسار متفاوت دازد. در محل برش الگو و فارس ساحلي» رخسارههاي کم
عمق اين سازند گسترش دارد. در حالي که در ناحية لرستان» میتوان رخسارههاي عمیق سازند
سروك را دید.
« رخسارة کم عمق سازند مرك » در محل برش الگوء شامل fin ODD سنگاهك لايهاي زسي
و سنگاهكهاي گل سفيدي در پایین است ولي بیشتر سازند را سنگآهكهاي سفیدرنگ تودهاي, داراي
چرت و رودیست تشکیل میدهد. ولي در فارس ساحلي» رخسارة کم عمق سازند سرولك» شبیه بخش .
آهكي مودود در قطر و بخش شيلي احمدي در کوبت است که اين اسامي در زاگرس هم بکار ميرود.
« بخش آهكي مودود »» زبانهاي از سازند مودود است» ُرش آن در قطر است و تا عراق و
كو ادامه دارد. در ایران اين واحد سنگي؛ سنگآهك ضخیم لاية آربیتولیندار است كه روي
سازند كزدمي قرار دارد و با بخشي از سازند سروك برابر است.
صفحه 213:
« بخش شيلي احمدي »۰ زبانهاي از سازند شيلي احمدي کویت است که در ایران 00 تا 00 متر
شیل خاكستري حاوي اگزوژیرا» به سن سنومانین است. بخش احمدي به طور همشیب بر روي بخش
ca gt pe Sal ولي به صورت دگرشیب در زیر سازند ایلام است.
« رخسارة عمیق سازند سَروّك ». در لرستان» شامل سنكآهكهاي مارني - رّسي تيره ردك و
نازك لايه؛ با ريزسنگوارههاي پلانکتون فراوان است.
دو رخسارة كم عمق و عمیق سازند سنروّك با یکدیگر ارتباط بين انكشتي دارند. از سوي دیگر:
در شمال ارستان» سازند متروك با شيلهاي عمیق گرو همچنان ارتباط بین انگشتي دارد (شکل 0-
0
مرز باييني سازند سروك با شيلهاي كزدمي تدريجي و مرز بالايي آن با سازند ايلام ناهمساز
فرسايشي و آخشته به تركيبهاي آهن است.
وجود يك ناپيوستگي موازي به سن يس از سنومانين در ميان سازند سروّك» سبب شده تا اين .
سازند به سروك پاييني (سنومانین) و سروك بالايي (تورونین) تقسیم شود.
سازند سَروك پس از سنگاهك آسماري مهمترین سنگ مخزن حوضة زاگرس است (افشارحرب؛
0
صفحه 214:
سازند شيلي سورگاه :
]در ناحية لرستان؛ يك واحد شيلي دو سازند سَروك (در زیر) و ایلام (در بالا) را از یکدیگر جدا
میکند و از سوي دیگر با واحد شيلي گرو ارتباط انگشتي دارد. به این واحد سنگي سازند سورگاه نام
داده شده که رش الگوي آن در تنگ گراب» در پايانة شمال باختري کبیرکوه ایلام اندازهگيري شده
است. در اين محل» سورگاه IPE aL متر شيل خاكستري روشن یا تيرة پیریتدار نرمفرسا در
تناوب با آهك است که در چاههاي حفر شده در لرستان» در ميانة آن» سنگآهكي به ضخامت OD
متر وجود دارد. گفتني است که در لرستان؛ سازند سورگاه سنگ پوش سنگ مخزن سروّك را تشکیل
سازند سورگاه با سازند نروك ناپیوسته همراه با حفرههاي بزرگ و زسهاي ليمونيتي
به ضخامت تا يك متر است. گاهي نیز سورگاه بر روي سازند گرو است. مرز بالايي آن با سازند
ايلام نابيوسته و آغشته به مواد آهندار است.
بر اساس پلانكتونهاي فراوان» محیط رسوبي سازند سورگاه از نوع زرف و سن أن تورونين تا
سانتونین زیرین است.
در فارس ساحلي» يك واحد شيلي سازند سروك (در زیر) و سازند ایلام (در بالا) را جدا میکند:
این واحد شيلي که « بخش شيلي لاغان » نامگذاري شدهه از دیدگاه متفلوت همارز سازند سور
است. تغییرات سني اين شیلها زیاد است. ولي سن سنونین پیشین؛ منطقیتر است (مطيعي» 49728
صفحه 215:
گروه بنگستان :
بر اساس گزارش جیمز و وایند 900 از آلبین تا کامپانین؛ يك چرخة رسوبي از سازندهاي
كزدميء سروّك» سورگاه و ایلام را میتوان در زاگرس شناسايي کرد. به مجموعة سازندهاي یاد شده
گروه بنگستان نام داده شده که نام آن از کوه بنگستان در شمال بهبهان گرفته شده است.
امروزه کوشش میشود تا سازند کژدمي از اين گروه حذف شود. سازند سورگاه هم هميشگي
نیست. در این صورت گروه بنگستان شامل دو سازند سَروّك (در زیر) و سازند ایلام (در بالا)
خواهد بود. در چنین حالتي ترجیح داده میشود به جاي گروه بنگستان از « سازند بنگستان » متشکل
از دو سازند سروك و ایلام استفاده شود (مطيعيء (06726). سازند بنگستان در نتيجة ناپيوستگي
پس از سنومانین و تورونین قابل تقسیم به بنگستان پاييني (بخش سنومانین سروكك)۰ بنگستان مياني
(بخش تورونین سرزك) و بنگستان بالايي (سازند ایلام) است.
بخش بالايي کرتاسه در زاگرس ۱
چهار سازند ایلام» گورپي» تاربور و امیران» نشانگر بخشي از سنگهاي كرناسة بالايي زاگرس
هستند. بخش پاييني سازند ساچون نیز سنگوارة ماستریشتین دارد.
صفحه 216:
سازند آهكي ايلام :
سازند ايلام به دو رخسارة عميق و كم عمق ديده ميشود. برش الكوي اين سازند كه نشانكر
رخسارههاي عميق استء در بايانة شمال باختري كبيركوه در © كيلومتري شهرستان ايلام
اندازهكيري شده است. در اين بُرشء سازند ايلام شامل (0©0) متر سنكآهكهاي رسي دانه ریز
پلاژيك خاكستري = با لايهبندي منظم و ميانلايههاي نازك شيل؛ و سن سان
وجود قلوههاي درشت هماتیت در پاية برش الگوء نشانگر ناپيوستگي رسوبي است که ممکن است
به سازند سروك و یا سورگاه باشد. ولي مرز بالايي آن با سازند گورپي همساز است.
رخسارههاي کم عمق سازند ایلام در نواحي فارس و خوزستان» گسترش دارد که شامل
سنگاهكهاي قلوهاي است که همچنان سن سانتونین تا کامپانین دارد. در برخي نقاط میتوان ارتباط بين
انگشتي دو رخسارة پلاژيك و کم عمق سازند ایلام را دید. ۱
- کامپانین است.
صفحه 217:
سازند شيلي گورپي :
برش الگوي اين سازند در تنگ پابده در شمال مسجد سلیمان (ميدان نفتي لالي) 00)©© متر
ستبرا دارده ولي بيش از معرفي اين بُرشء به اين واحد سنگي « مارن دزك »۰ « مارنهاي
گلوبیژرینا »۰ گفته میشد که شامل سازند گورپي و سازند پابدهبود.
در بیشتر نواحي زاگرس» سازند گورپي شامل مارن» شيلهاي خاكستري مايل به آبي است که
ميانلايمهايي از سنگاهكهاي نازك رسي دارد و به دلیل زود فرسا بودن» سيماي آن فرسوده است. در
فارس داخلي» رخسارة آهكي سازند تابور به طور بین انگشتي جانشین سازند گورپي ميشود. اگرچه
مرز زیرین گورپي با سازند ایلام (درزیر) تدريجي دانسته شده» ولي سطح هوازده در اين مرز
میتواند دگرشيبي خفیف باشد. در نقاطي که ایلام وجود ندارد» گورپي روي سروك بوده و در
اين حالت» ناپيوستگي رسوبي پیش از سازند گورپي آشکارتر است. مرز بالايي سازند گورپي با
سازندهاي مختلف است. در لرستان مرز بالايي گورپي با شيلهاي ارغواني سازند پایده با شواهدي از
دگرشيبي فرسايشي است. سازند گورپي» در همه جا همزمان نیست. در نواحي فارس و خوزستان
مرز زیرین گورپي سانتونین و مرز بالايي آن ماستریشتین است. در لرستان» لايههاي زیرین به سن
کامپانین و لايههاي بالايي تا پلنوسن ادامه دارد. سازند گورپي» سنگ پوش مخازن نفتي روا
صفحه 218:
این سازند (گورپي) داراي دو عضو آهكي رسمي (امام حسن» سیمره) و يك
عضو غير رسمي (آهك منصوري) (dre ees) ram
« عضو أهكي امام حسن » 006۳ متر سنگاهك رسي؛ لايه» ريز دانه و
خاکستری به همراه ميانلايمهاي مارن است. به دلیل سختي بیشتر» در درون
شيلهاي گورپي برجستگي دارد. این عضو بیشتر در لرستان و فروافتادگي
دزفول دیده شده است.
« عضو آهكي سیمره » شامل سنگآهكهاي قهوهاي رنگ داراي دو كفهايهاي .
نوع ارفا است و در مقایسه با بخش آهكي 1 ام حسن» رخسارة کم عمفتري
دارد.
« عضو آهكي منصوري » يك سنگآهك نريتيك منقطع در سازند گورپي
Pg fot Boke tgs sissies Beka fan, banca
ميشود.
صفحه 219:
سازند آهكي تاریور :
سازند آهكي تاربور يك واحد سنگچينهاي از نوع ريفهاي روديستي است که در فارس داخلي
سعه دارد. به همینروء ُرش الگوي آن در کوه گدوان و در نزديگي روستاي تاربور در استان
قاری مطالعه شده است. در محل الگوء سازند تاربور حدود 0*2 متر سنگآهكهاي تودهاي با
مقدار فراواني صدف است که میان دو واحد کمي هوازدة سازند گورپي (در زیر) و سازند ساچون
(دریالا) قرار دارد. همبري آن با واحد زیرین (گورپي) همشیب و ناگهاني است ولي در مرز بالايي
آن مقداري قلوههاي آهني وجود دارد که به يك ناپيوستگي رسوبي اشاره دارد.
سنگوارههاي گوناگون به ویژه لوفتوزیا و سایدرولیتس نشانگر زمان کامپانین - ماستریشتین و
شرایط ریف است. وجود برخي سنگوارههاي گروه خامي و تریاس سبب شده بود تا این سازند به
سن ژوراسيك و یا تریاس دانسته شود که این تصور نادرست است (مطيعي» 9/29).
سنگهاي آذرین با ساخت بالشي به صورت بین لايهاي و یا سنگهاي آذرین دروني بازیكك؛ متعلق به
ترشيري بالايي نیز در اين توالي تداخل دارند (مطيعي» 499).
گفتني است که از فارس داخلي به سوي جنوب باختر» سازند تاربور تغییر رخساره میدهد. نخست
به سنگاهکهاي نازك لایه با منشا عمیق و سپس با رخسارة شيلي سازند گورپي جانشین میشود.
صفحه 220:
امیران : سازند آواري امیران شامل OMe سیلت سنگ
به رنگ سبز زيتوني تیره تا قهوهاي و مقداري سنگاهك و
کنگلومرا با رخسارة فلیش گونه است؛ به همینرو» گاهي با نام ۵ امیران
از آن ياد ميشود. در حوالي خرمآباد. بخش پاييني فليشهاي امیران poss
است که به آن « بخش كنگلومراي خرمآباد » نام دادهاند (مطيعي» (ADRS
سازند امیران ففط در شمال خاوري لرستان برونزد دارد. به همین دلیل برش
الگوي آن در تاقدیس امیران؛ در کنار راه اندیمشك - خرماباد (نزديك روستاي
معمولان) اندازهگيري شده است. مرز پاييني امیران با مارنياي خاكستري
رنگ سازند گورپ همشیب و تدریجي است. مرز بالايي آن ممکن است
aah شیاین آپردک 0 ربا و نگلومراي کشکان » باشد. امیران به
طور جانبي به سازندهاي گورپي و پابده تبدیل میشود. ۲
سازند امیران زمان گذر و در لرستان به سن پالئوسن و در ناحية کرمانشاه
- خرماباد به سن ماستریشتین است.
صفحه 221:
ترشيري در زاگرس
در زاگرس, بدون در نظر گرفتن ابعاد و تغییرات ناحيهاي رخسارههاء رديفهاي ترشيري را
ميتوان به دو بخش جدا تقسیم کرد. يكي ترشيري پاييني» به سن پالئوسن تا میوسن پیشین و دوم»
ترشيري بالايي به سن میوسن پیشین تا پلیوسن و جوانتر (شکل 9-0). در ترسيیر پاييني؛ دو
چرخة رسوبي قابل شناسايي است. .يكي چرخة رسوبي جهرم به سن پالئوسن تا ائوسن مياني و
ديگري چرخة رسوبي آسماري به سن الیگوسن تا میوسن پیشین . ترشيري بالايي» نشانگر ردیف
پسروندهاي به نام چرخة رسوبي فارس است که سن میوسن پیشین تا پلیوسن دارد (مطيعي. .
00
« چرخة رسوبي جهرم »» پس از حرکات کرتاسة پسین؛ در اوایل ترشيري» تمامي زاگرس با يك
درياي پیشرونده پوشیده شد. در مناطق ساحلي این دریا « سازند آواري ساچون »۰ در مناطق کم
عمق « سازند كربناتي جهرم » و در نواحي ژرف « سازند شيلي پابده » رسوب ميکرد.
در اين زمان» در كوههاي زاگرس سه ناوة لنگه» خوزستان و تتیس وجود داشت که با پشتههايي از
یکدیگر جدا بودند. مواد فرسايشي این پشتهها که بیشتر از چرتهاي راديولاريتي است» به گوديها
حمل میشد و ممکن است با رسوبهاي عمیق سازند پایده و یا كربناتهاي جهرم تداخل داشته باشند.
رسوبهاي آواري پشتهها وقتي با سازند پابده همراه است به نام « سازند فليشي امیران » و در
نقاطي که با کربناتهاي جهرم تداخل دارند» « سازند کشکان » نامیده میشوند. در انوسن مياني»
همزمان با رویداد پیرنتن» با پسروي دریاء نواحي سكويي جهرم از آب بیرون آمد و تنها در مناطق
مركزي ناوهها (ناوة لنكه دار خروستاق)؛ زمرب كاري سار وبق ده ده اس بدین ترتیب
جرخه رسوبي جهرم با يك نابيوستكي فرسايشي خاتمه يافته اسث.
صفحه 222:
« چرخة رسوبي آسماري »»
در ائوسن پسین - الیگوسن. شمال خاوري لرستان و سكوي فارس داخلي از آب بیرون مانده ولي
در ناوههاي خوزستان و لنگه» رسوبگذاري نهشتههاي ژرف سازند پابده ادامه داشته است. در پایان
الیگوسن در نتبجة پيشروي آرام و محدود دریا؛ چرخة کوچك آسماري پاييني؛ به سن چاتین » تشکیل
شده است. در مرز الیگوسن - میوسنء در نواحي اهواز ماسههايي نهشته ميشد که از آن به عنوان «
بخش ماسه سنگي اهواز » از سازند آسماري یاد ميشود. در همین زمان» در لرستان» رسوبهاي
تبخيري « بخش کلهر » نهشته شده است. رسوبهاي آکیتانین» با ويژگي محيطهاي کمژرفاء در تمامي
حوضه نهشته شده و (چرخة آسماري مياني) را به وجود آورده است. از چرخة آسماري پاييني به
آسماري مياني» کم عمق شدن دریا محسوس است و حتي دولوميتي شدن رديفهاي آسماري مياني
ممکن است تشانة يكك مرحلة دیاژنز در مرز بالاي آسماري مياني باشد. پس از اين فرسایش, با
پيشروي گستردة درياي بوردیگالین (چرخة آسماري بالايي) در تمامي لرستان و قسمت اعظم _.
خوزستان انباشته شده ولي اين سنكها در شمال خاوري خوزستان وجود ندارد. در اواخر بوردیگالین؛
با أفت سطح دريا شرايط تبخيري حاكم و جرخة رسوبي أسماري به يايان رسيده است.
صفحه 223:
شكل 7-]-لرتباط زمانی و مکللی راحدهای سنگی منوژوبیک زاگرس
صفحه 224:
« چرخة رسوبي فارس »»
به سن ميوسن بيشين - پلیوسن؛ در برگيرندة سازندهاي « گروه فارس » و به طور كلي گوياي
تهشت رسوبهاي همزمان با كوهزايي» در يك درياي پسرونده به سمت جنوب باختري است.
ويژگيهاي رسوبي چرخة فارس؛ در دو سوي زون گسلي کازرون همانند نیست و اين باور وجود
دارد که در آثر بالا آمدن بلندي گاوبندي» سدي دهانهاي در مقابل ناوة خوزستان به وجود آمده است.
در جنوب خاوري بلندي گاوبندي نهشتههاي مارني - شيلي « سازند میشان » و بر روي
بلنديگاوبندي» « بخش گوري » نهشته شده در حالي که در شمال باختري زون گسل کازرون» «
سازند گچناران » در ناوة خوزستان نهشته ميشد. وجود سازند میشان در فروافتادگي دزفول نشانگر
آن است که پایین رفتن این فرو نشست. بعد از سازند گچساران ادامه داشته ولي در نواحي لرستان
فرونشيني متوقف و رسوبگذاري « سازند آغاجاري » آغاز شده است. نهشت آواريهاي آغاجاري از
میوسن مياني آغاز و در زمان پلیستوسن در زیر رسوبهاي « کنگلومراي بختياري » قرار گرفته
است.
واحدهاي سنگچينهاي زیر» که در چرخههاي رسوبي جهرم» آسماري و فارس حضور دارند.
معرف رسوبات ترشيري زاگرس هستند که پيوندهاي زماني و مكاني آنها را میتوان در شکل ۳-۵
دید
ترشيري پاييني (پالنوسن - میوسن پیشین)
چرخة رسوبي جهرم (پالئوسن - انوسن)
صفحه 225:
سازند شيلي يابده :
حدود 00000 متر مارن و شيلهاي خاكستري و لايههاي آهك زسي دريايي است
كه دو بخش غير رسمي به نامهاي « بخش شیل ارغواني » و « بخش آهكهاي
جرتي » دارد. در كذشته؛ از اين سازند با نامهايي همجون سريكنوء مارنهاي
كلوبيزريناء شيلهاي آبي - ارغواني ائوسن و مارنهاي ائوسن ياد ميشد» ولي
امروزه واژة « پایده » معرف این واحد سنگي است که ُرش الگوي آن دز"
تنگ پابده واقع در شمال میدان نفتي لالي مسجدسلیمان» به ضخامت 5/2۵0
مترء مطالعه شده است. بخش پاييني سازند پابده (6260) متر) از جنس شیل و
مارن آبي و ارغواني است که به طور رسمي به آن « شيل ارغواني » گفته
ميشود. ولي بخش باقيمائدة آن» شيلهاي خاكستري و لايههاي آهك رسي و گاهي
چرتدار است. در صد شیل و آهك زسي یکنواخت نیست» گاهي شیل, و گاه آهك .
برتري دارد.
صفحه 226:
پاييني سازند پابده ناپیوسته است. درلرستان مرز پاييني سازند پابده با شیل و
مارنهاي سازند گورپي در قاعدا شيل ارغواني است. وليء در فارس که بخش شیل ارغواني
قاعدة بخش آهكهاي چرتي انتخاب میشود که نشان از دگرشيبي فاز کرتاسة
پاياني دارد و با گرهكهايي از فسفات» دندان ماهي؛ گلوکونیت و در برخي نقاط با کنگلومرا مشخص
ميشود. در بُرش الكو مرز بالاي سازند يابده با سنكاهكهاي سازند أسماري همشيب و تدريجي است
و كاهي نيز سازند يابده در زير سازند جهرم قرار دارد.
در فارس و خوزستان» سن سازند پایده از پالئوسن تا الیگوسن است. در لرستان سن اين سازند از
پاللوسن پسین تا میوسن در نظر گرفته میشود.
صفحه 227:
انیدریتها و دولو | مارني - سيلتي و سپس ماسهاي - کنگلومرايي ميشود. به سوي
جنوب باختري نیز ساچون به آرامي با سازند پایده جانشین ميشود.
سازند آواري کشکان ۱
نام این سازند از رودخانة کشکان گرفته شده و برش الگوي آن در 0 - 700 کيلومتري شمال .
خاوري پلدختر: در کنار راه اندیمشك - خرمآباده 27200 متر ضخامت دارد. این واحد سنگي که به
داشتن رنگ سرخ و رخسارة آواري شاخص است به طور معمول شامل سیلت» ماسهسنگ و کنگلومرا با
قلوههاي رادیولاریت به ویژه چرت فراوان است که به سمت بالا درشت دانه ميشود.
مرز پاييني سازند کشکان با سنگآهکهاي بيوهرمي سازند تلهزنگ ناگهاني و است. در نقاطي
که سازند تلهزنگ وجود ندارده سازند کشکان به طور مستقیم بر روي سازند امیران قرار میگیرد. مرز .
بالايي کشکان با كربناتهاي شهبازان ناپیوسته است و با يك زون هوازده حاوي لیمونیت مشخص ميشود.
جدا از روزنهداران ماسهاي, سازند کشکان سنگوارة شاخص ندارد؛ ولي با توجه به جایگاه ‘
چينيشناسي» این سازند به سن پالئوسن تا ائوسن مياني دانسته میشود.
گسترش جغرافيايي سازند کشکان محدود به لرستان است. از محل پُرش الگو به سوي جنوب باختري؛
اين سازند به صورت بين انگشتي با سازند پایده؛ و به سوي جنوب خاوري به تدریج با آهكهاي تلهزنگ
و شهبازان جانشین میشود.
صفحه 228:
جوز ستان و
دس
کار سیر
حور سنا
برش اندو
هر وإ اد هى
we
برش اندو
woe
a sear ست
me woe Sass underina sun zone
أى ساد نه 15
2011 تنا 381103 كره 5 ع بمب
هه ر نک برش الكو
Trunciritalomes—Poriculanhaera | >
Jase oats a jhe ‘dnorotara snmurose
assemmlage zone
os se
Kea Kamiolanazone 3 = “
سازند ساجو ان افارس واختى | ont
ساز ند باید ۵ >
سازند باید ۵ اغارس داذفى نو سن
این سا ند جر هر شار سس 9
سازته ساجوان =e
سازته ادقه ردك oa am
قاصده سازذه هر و er
ee ردك soa
ps steer
wise | te Soe
بخ ايا بدن بامد هم قرو افتاد:
خو ز ستان . فار سس دز قوان تر 0
oe See
صفحه 229:
سازند آهكي تلوزنگ :ٍ
برش الگوي این سازند درتنگ دوء واقع در 0/0 كيلومتري جنوب باختري ایستگاه راهآهن تلهزنگ (بین
انديمشك تا دورود) مطالعه شده است. در اين محل سازند تلهزنگ شامل ۲20 متر سنگاهكك» خاكستري تا
قهوهايء با لايهبندي متوسط تا تودهاي و مقاوم است که سنگوارة فراوان» به سن پالئوسن تا انوسن مياني دارد.
به طور معمول سازند تلهزنگ بر روي سازند آواري امیران و در زیر سازند کشکان قرار دارد ولي گاهي
به صورت جانبي و به تدریج با این دو سازند جانشین میشود. جدا از دو سازند لمیران و کشکان» تلهزنگ
میتواند با سازند پابده نیز پیوند جانبي داشته باشد به همین دلیل گاه زبانههايي از سازند تلهزنگ در درون
سازند پابده دیده میشود که به آن « بخش آهكي تلهزنگ » نام داده شده است. اين زبانهها شامل سنگآهكك مارني
متورق و گلوکونیتدار است که از فلس ماهي غني بوده و سنگوارة ماهي نیز دارند.
سازند كربناتي شهبازان :
نام این سازند از روستاي شهبازان (درکنارراهآهن اندیمشك - دورود) گرفته شده و رش الگوي آن در
ادامة سازند تلهزنك در تنك دوء در 4/© كيلومتري جنوب باختري ايستكاه تلهزنك قرار دارد. i
سازند شهبازان شامل 0/00 متر دولومیت و آهكهاي دولوميتي با رنگ هوازدة سفید تا قهوهاي با
سيماي ضخیملایه است که به طور پیوسته بر روي سازند آواري کشکان و به طور ناپیوسته در زیر سازند
آسماري قرار دارد. با توجه به فسيلهاي موجود» سن آن ائوسن مياني تا بالايي تعیین شده است.
اي پالئوسن و ائوسن
صفحه 230:
گسترش جغرافيايي سازند شهبازان به طور عمده محدود به شمال خاوري لرستان است.
جانبي این سازند درخور توجه است. از لرستان به سوي جنوب خاوري» كربناتهاي شهبازان به
تدریج با آواريهاي سازند کشکان جانشین میشود و سرانجام در زاگرس مرتفع» سازند شهبازان به
قسمتهاي بالايي سازند جهرم میپیوندد. بدینسان سازند شهبازان؛ با سازندهاي کشکان؛ تلهزنگ پابده
و سازند جهرم ارتباط بين انكشتي دارد.
چرخه رسوبي آسماري (الیگوسن پسین - میوسن پیشین) 1
سازند آهكي آسماري :جوانترین سنگ مخزن پهنة زاگرس است و به همین دلیل. مطالعات گستردهاي
بر روي خواص سنگچينهاي این سازند انجام شده است. در گذشته از اين واحد سنگي به نامهايي مانند
سازند آهكي جریب» سازند آهكي گلهُر و سنگاهك خمیر aly ميشدء ولي سازندهاي ياد شده؛ تنها با بخشي
از پُرش الگوي سازند آسماري مترادف است و تمامي اين سازند را در بر نمیگیرند. نام این سازند از
کوه آسماري (جنوب خاوري مسجد سلیمان) اقتباس و برش الگوي آن در تنگ گل ترش همین کوه
انداز هگيري شده است.
در برش الگوء سازند آسماري با 006 متر ستبرا» شامل سنگاهكهاي مقاوم» کرم تا قهوهاي رنگ با
ريختشناسي کوهساز است که کمي ميانلايمهاي شيلي دارد و به داشتن درزة فراوان شاخص است. در
بُرش الگوء سازند آسماري سن میوسن دارد و قسمت آن؛ به لحاظ تغییر رخسارة جانبي به سازند
پابده» ديده نميشود. ولي؛ رش مکمل این سازند در تنگ تکاب کوه خویر» در 2600 کيلومتري بهبهان؛
نشانگر ويژگيهاي کامل اين سازند است.
صفحه 231:
واهد بالابى أسماري pila
orl aly) AME il a
مبانی hth | قايدة أسمارى itl aly
اسباری بابي
صفحه 232:
سنگاهك آسماري مهمترین سنگ مخزن حوضة رسوبي زاگرس ایران است و چون براي
نخستین بار در خاورمیانه در آن نفت کشف شده است معروفیت جهاني دارد. بهرهدهي يك چاه
متوسط در يك میدان نفتي به نسبت خوب. در حدود 6000000 بشکه در روز است (افشارحرب؛
0660
در بُرشهاي کامل» سازند آسماري داراي دو عضو است. يكي « عضو ماسهستگي اهواز » در
كوب باختزي هوزینتان و دزم: « عض تبخيزي هن » بر لرستان. ان نگاه زینتچینهاوم
یز ان سازند به واه « آسماري پاييني » به سن الیگوسن» « آسساري ميانسي » به سن
ن (آکیتانین) و « آسماري بالايي » به سن میوسن پیشین (بوردیگالین) تقسیم
ولي اين تقسيمبندي در همه جا وجود ندارد. براي نمونه؛ در جنوب باختري سيسخت تنها بعثر
دیده میشود که مرز بالاي آن به سازند رازك است.
در بیشتر نقاط مرز پاييني آسماري به سازند شيلي پابده است ولي در لرستان مركزي: اين
سازند با سازند كربناتي شهبازان و در فارس داخلي با سازند جهرم؛ به طور ناپيوستگي پیوستهنما
(پاراکانفورميتي)» همبر است. در همه جاء سازند آسماري با سازند انيدريتي گچساران پوشیده
ميشود. ولي در فارس داخلي که سازند رازك جانشین گچساران میشود. مرز بالايي سازند آسماري
به سازند آواري رازك است.
صفحه 233:
است که ويژگيهاي ُرش الگوي این سازند تنها در فروافتادگي دزفول قابل قبول است که با اندكي
تغییر در لرستان نیز قابل تعقیب است ولي در نواحي فارس و پسخشكي بندر عباس» ويژگيهاي
سنگچينهاي و زماني آن تغییرات زيادي دارد. براي نمونه:
* در جنوب غربي لرستان» يك رخسارة تبخيري به نام « بخش تبخيري کلهر »۰ به صورت جانبي در
تداخل با رديفهاي كربناتي سازند آسماري است.
* در حاشية جنوبي حوضة آسماري» ماسهسنگهايي به نام بخش « ماسهسنگي اهواز » وجود دارد.
* در ميدانهاي نفتي مسجد سليمان؛ نفت سفيد؛ هفتكل و بارس» يك واحد انيدريتي در قاعدة آسماري
دیده میشود.
* در جنوب فروافتادگي دزفول. سازند آسماري به مجموعهاي از ماسهسنگه سنكآهك و شيل تغيير
رخساره میدهد.
* در مرزهاي شمالي حوضة رسوبي آسماري از جمله در جنوب باختري سیسخت. تنها بخش
آسماري دیده ميشود.
* در جنوب خاوري فارس به ویژه در نواحي قشم و بندرعباس» سازند آسماري با شيلهاي سازند پابده
تداخل بين انكشتي دارد.
* در شمال فروافتادگي دزفول و در كوه آسماري رديف كم ضخامتي از مارن و شيل وجود دارد كه در
زير آهكهاي آسماري و بر روي انيدريت قاعدة آسماري قرار دارد و به سن قبل از آكيتانين بالايي است.
در مناطقي كه انيدريتهاي قاعدة آسماري وجود نداردء مارنهاي موردنظر روي سازند شيلي پابده دیده
ميشوند. در مورد تعلق مارن و شيلهاي موردنظر به سازند يابده و يا آسماريء اتفاق نظر وحود ندارد. به
همينروء به رديفهاي موردنظر لايههاي داراي مس( و گاهي « لايههاي حد wa » نام ده
شده است.
صفحه 234:
خواص زيستچينهاي سازند آسماري
بر اساس کار آدامز و بورژوآ» ۰10722 ويژگي زيستچينهاي سازند آسماري به صورت
جدول زیر است (مطيعي؛ ©067).
عضوهاي سازند آهكي آسماري
سازند آهكي آسماري دو عضو دارد. يكي « عضو ماسهسنگ اهواز » و ديگري « عضو
تبخيري کلهر » که اولي در نواحي جنوب فروافتادگي دزفول و دومي در شمال باختري
فروافتادگي دزفول و جنوب باختري لرستان برونزد دارد (شکل (-0). در ميدانهاي نفتي
اهوازء منصوريء مارون و به سوي جنوب وا جنوب باختر ی اهوال ات
سازند پابده
شکل 2 -۵ - ارتباط تقریبی بین بخش ماسهسنگی اهواژ و رسوبات تبخیری کلیر
صفحه 235:
بخش زیرین سازند آسماري به ماسهسنگآهکي سنگآهك ماسهاي و لايههاي جزيي شیل به نام «
عضو ماسهسنگي اهواز » تبدیل میشود که رش الگوي آن در چاه شمارة (00) میدان اهواز و يك
بُرش كمكي در چاه شمارة (0) میدان آب تیمور است. با توجه به سنگوارههاي موجود در ميانلاييهاي
كربناتي» سن اين بخش الیگوسن تا میوسن پیشین دانسته شده است. اين باور وجود دارد که بخش
ماسهسنگي اهواز» ادامة سازند غار در کویت و جنوب خاوري عراق است که زبانههاي آن fi jpn
تداخل در سازند آسماري تا اهواز ادامه مییابده ولي در سطح زمین رخنمون ندارد.
به طور معمول» این ماسهسنگها به دو قسمت پاييني و بالايي تقسیم میشوند. قسمت پاييني به صورت
عدسيهاي بزرگ در درون حوضة رسوبي آسماري گسترش دارد ولي رخنمون ندارد و با توجه به
مقايسههاي ناحيهاي به سن انوسن پسین تا الیگوسن به شمار میأید. ماسيسنگهاي موردنظر (قسمت
ياييني) از انواع كوارتزوك و کوارتز آنارنیت با سیمان كربناتي و گاهي ژسي است. ويژگيهاي سنكي
این قسمت معرف نهشت در محيطهاي سبخاي ساحلي است. ۷
قسمت بالايي ماسهسنگهاي اهواز» معادل آسماري مياني و بالايي است زیرا که اين ماسهسنگها از
حاشية جنوب باختري حوضة آسماري فراتر رفته و به طرف شمال خاوري با رسوبات كربناتي
آسماري مياني و بالايي ارتباط زبانهاي دارند. این بخش» به علت تنوع محیط رسوبي» سنگشناسي
متفاوتي را نسبت به بخش پاييني نشان میدهد. يكي از ويژگيهاي شاخص ماسهسنگ بالايي اهواز
فراواني كانيهايي از نوع زیرکن» تورمالین» روتيل» گارنت استارولیت» هورنبلند و کیانیت است که
به يك منشا دگرگوني و آذرین اشاره دارند
صفحه 236:
« عضو تبخيري کلهر » به ویژه در جنوب باختري لرستان وجود دارد و در نواحي شمال خاوري
به صورت بين انگشتي با آسماري مياني تداخل دارد. برش الگوي اين بخش در پهلوي جنوبي کوه
اناران 0/006 متر ضخامت دارد و شامل زييس در يايين» مارن به همراه لايههاي نازك آهك در
وسط و ژیپس حاوي دو لایه آهك در بالاست. بخش تبخيري کلهر همارز آسماري مياني است و لذا
سن میوسن پیشین دارد. گفتني است که بر اساس اطلاعات جدید در چاههاي واقع در شمال
فروافتادگي دزفول (چنگوله 0 دانان» دالپری)» ردیف کامل تبغيري شامل انیدریت. هالیت QOS)
متر) و به ندرت سیلویت وجود دارد که جایگاه چينهشناسي مشابهي با بخش تبخيري کلهر دارد به
همینرو رش زيرسطحي چاه شمارة (0) چنگوله به عنوان رش مکمل معرفي شده است. سن بخش
گلهر میوسن پیشین است.
ترشيري بالايي (میوسن پیشین - پلیوسن)
چرخة رسوبي فارس
جرخة رسوبي فارس يك واحد زمينساختي 11111111111
درياي پسرونده به سمت جنوب باختري نهشته شده و تغييرات سني أن از ميوسن ييشين تا يليوسن
است. به همينرو اين جرخه؛ در برگيرندة سازندهاي گروه فارس (گچساران» ميشان» آغاجاري) و
سازند كنگلومراي بختياري است که نشانگر يك فاز پسروي است. ضخامت تقريبي رديفهاي مورد
نظرء در لرستان و سكوي فارس (00000© متر است ولي در فروافتادكي دزفول و يسخشكي
بندرعباس به تقريب (00(0)© متر ضخامت دارد.
صفحه 237:
گروه فارس
در فرهنگ چينيشناسي ایران» گروه فارس شامل سازندهاي گچساران در زیر میشان در وسط و
آغاجاري در بالا است. استونلي (19/۳9) و مطيعي (۰)9/26 سازند کنگلومرايي بختياري را
يك واحد سنگي از گروه فارس میدانند. مطالعات مرتبط به این گروه» تاريخچة دیرینه دارد که در
جدول زیر خلاصه شده است.
سال واحد سنگ چینهای
- كروه طبقات دارى بكتن
- كروه طيقات داراى اويسترؤلكتت
-گروه ژیبس بایینی
- سری فارس بالایی
- سری فارس میانی
- سری فا
- سری فارس بالایی
- سری فارس میانی
صفحه 238:
سازند تبخيري گچساران (فارس پاييني) :
سازند گچساران به عنوان پوشسنگ ميدانهاي نفتي آسماري نخستین سازند گروه فارس است که در
مناطق فروافتادگي دزفول + تانق حوبت خاي قاين ss ge این سازند زمانگذر است به
گونهاي که که مرز پاييني آن در حوالي جزيرة قشم به الیگوسن و شاید الوسن برسد ولي در نواحي
شمالي سن بوردیگالین (میوسن پیشین) دارد. در ناحية فارس» اين سازند به بخشهاي چهل» چمپه و
مول تغییر رخساره میدهد ولي در نواحي مجاور راندگي زاگرس» به سازند رازك تبدیل ميشود.
از نگاه مهندسي» سازند تبخيري گچساران يك واحد سنگي با رفتار شکلپذیر است» به همینرو» در
سطح زمین بُرش کامل ندارد و برش تلفيقي چاههاي میدان گچساران به عنوان برش الگو (غیر
رسمي) دانسته شده که 2" عضو و (OD متر ستبرا دارد. سنگ نمك» انیدریت» مارنهاي
رنگارنگ سنگاهك و مقداري شیل بیتومیندار» بدون نظم چينهاي؛ واحدهاي اصلي سازند گچساران.
هستند.
صفحه 239:
ويژگي عضوهاي هفتگانة برش الگو به شرح زیر است.
ويژگفتني است که ضخامت و سنگشناسي بخشهاي هفتگانة برش الگو و عضوهاي سه گانة منطقة
فارس ثابت نیست. به همینرو در بیشتر نواحي این سازند (گچساران) قابل بخشبندي نیست و با نام
كلي گچساران از آن یاد ميشود.
تناوب انیدریت. مارن خاکستری و سنکآهک (قابل تفسیم به ۵ زون)
انیدربت. مارنهای سُرخ و آهک (در پایین)سنگ نمک (وسط) انیدریت و مارن )23 (My
تناوب انیدریت. مارن سرخ سنگ نمک و لایههای ناک سنکآهک
تناوب سنک نمک شیم.مارنهای خاکستری انیدربت. کم لابههای آهکی
انیدریت. مارنهای خاکستری شیم
سنگ نمک, انیدریت. مارن خاکستری. باندهای نازک سن گآهک
۵ چرخه تبخیری شامل انیدریت. مارن. آهک و کمی شیل پیتومیندار
مارنهای سرخ واحد ژیپس در تناوب با آهکهای ژیپسی و ژپس
سنگآهک. دولومیتهای ژیپسدار. مارنهای سرخ, ژپسهای قهوهای
ژیپس, انیدریت در تناوب با مارن و آهک ناک لایه
صفحه 240:
سنگوارههاي جانوري موجود در سازند گچساران متعلق به محيطهاي گولابي و لبشور به طور عموم
شامل میه() ,اه( و به طور محلي شامل عدروامسی!(() است. استراکود و بریوزو[ به همراه
لصاح () ۰ رم Sk ck 2 wlivids 5 Peceroplis Porseusis ¢ Deudritra
سازند آواري رازك :
از جنوب باختري زاگرس (زاگرس چینخورده) به سمت شمال خاوري اين ارتفاعات (زاگرس (ails
سازند تبخيري گچساران با حضور يك واحد تدريجي؛ به رديفهاي آواري سُرخرنگي dy نام « سازند
رازك » ميرسد. به همینرو درگذشته رازك درون سازند گچساران دستهبندي ميشد و گاه نیز عنوان «
رخسارة ماسهسنگي گچساران » داشت. 4
در حال حاضر این نهشتههاي آواري يك واحد سنگي رسمي است که برش الگوي آن در پهلوي شمالي
کوه جهرم. به ضخامت 60/۸66 متر» متشکل از مارنهاي سرخ رنگه سبز تا خاكستري سيلتي با
هوازدكي كم همراه با مقداري آهك سيلتي است كه به طور ابر روي سازد لكل اسماري وهر
زير « عضو آهكي كوري » از سازند ميشان قرار دارد. وليء مرز بالا و يايين آن در همه جا يكسان
نيست. براي نمونه در لرستان» سازند رازك در زير سازند آغاجاري است و يا در شمال بندر عباس اين
سازند روي مجموعة نمكي هرمز و در زير آهك كوري قرار دارد. ضخامت سازند رازك نيز متغير
است. كاهي كمتر از (0© متر و گاهي تا بیش از 196000 متر اندازهگيري شده است.
صفحه 241:
از رازك فسيلهاي زيادي گزارش شده و تغییرات سني آن نیز در خور توجه
است. سازند رازك در لرستان به سن بوردیگالین تآ میوسن بالايي» در
تاحية فارس مركزي از بوردیگالین تا میوسن مياني؛ در بندر عباس
الیگوسن تا میوسن پیشین و در حوالي سيسخت از آكي تانین تا میوسن
بيشين است. با توجه به تغييرات زياد pe زيستچينهاي و زمان
اي اين باور وجود دارد كه سازند رازك رسوبات آواري حوضة
تبخيري سازند كجساران و باحتمال سكوهاي كربناتي سازند أسماري
so
به سوي جنوب و جنوب باختر» سازند رازك به طور زبانهاي با سازند
گچساران چایگزین میشود. این جايگزيني کم و بیش با جايگزيني سازند
تاربور با گورپي و سازندهاي ساچون و جهرم با سازند پایده هم محل
است,
صفحه 242:
سازند مارني میشان (فارس میاني) :
از اواخر بوردیگالین با فرونشست نواحي واقع بین سكوي فارس و فروافتادگي دزفول محیط
دريايي گسترش يافته و سازند گچساران با يك درياي پیشرونده و کم ژرفا پوشیده شده است, در
گذشته به نهشتههاي مارني سبزرنگ این دریا» « گروه آرژيلي » و یا « مارنهاي انگورو » گفته
ميشد» ولي امروزه نام « سازند مارني میشان » دارد که نام آن از دهکدهاي واقع در SO
کيلومتري جنوب - جنوب خاوري گچساران گرفته شده است.
در برش الگو (میدان نفتي گچساران) سازند میشان شامل 2060" متر مارن خاكستري و آهكهاي
زسي سرشار از پوسته و صدف سنگوارهها است. 000 متر قسمت پاييني سازند بیشتر سنگاهكهاي
داراي کرم است که به نام لايههاي کرمدار نامگذاري شده و به سمت جنوب خاوري با سنگآهكهاي
ريفي « بخش گوري » از سازند میشان جایگزین ميشود.
از محل بُرش الگو به سمت شمال خاوري زاگرس» سازند میشان ماسهاي است ولي در
فارس داخلي و بندرعباس بیشتر رخسارة سيلتي دارد. گاهي در اين سازند لايههاي سرخ رنگي وجود
دارد که حاصل نهشت دوبارة مجموعة هرمز دانسته شده است. در نقاطي که اين آواريها ضخامت
زیاد دارنده به آن « عضو ماسهسنگي میشان » گفته ميشود.
به استثناي فارس داخلي که میشان بر روي سازند رازك است در دیگر نقاط میشان بین دو سازند
گچساران (در زیر) و سازند آغاجاري (در بالا ) قرار دارد. مرز پاييني آن ناگهاني و مرز بالايي آن
تدريجي است. از میدان نفتي گچساران به سمت لرستان» سازند میشان در جهت به رخسارة
تخريبي آغاجاري تبدیل ميشود» به همین دلیل در لرستان سازند میشان گزارش نشده است.
صفحه 243:
سنگاهك ريفي عضو گوري از سازند میشان به داشتن مقدار زيادي آپراکولینا و دیگر ریز
سنگوارهها شاخص است. افزون بر آن روزنهداران پلانکتون؛ دو كفهايهاء شکم پایان؛ خارپوستان
سن این سازند را از میوسن پیشین تا میوسن مياني مشخص ميکنند.
عضو آهكي گوري : ike + ۱
در گذشته این واحد سنگي به نامهاي « سازند گوري » و یا « آهك أپرکولینا » خوانده ميشد ولي
امروزه عضوي از سازند میشان است که برش الگوي آن در تنگ گوري در 00 کيلومتري جنوب
خاوري شهرستان لار» به ضخامت 610) متر» شامل سنگآهكهاي کرم رنگ» سخت» خشن» برجسته
و حاوي سنگوارههاي فراوان با تناوب مارن خاكستري است.
مرز يايين اين عضو كه ممکن است ناگهاني و يا همشیب باشده با سازند گچساران و یا سازند
رازك است. مرز بالايي گوري با سازند میشان گاهي تدريجي و گاهي ناگهاني است.
تغییرات ضخامت عضو آهكي گوري زیاد است به گونهاي که در ناحية بندرعباس تا 46000
متر ميرسد ولي از فارس به سوي خوزستان» عضو گوري نازك ميشود و در شمال باختري گسل
کازرون ناپدید ميشود. عضو گوري در میدان گازي سرخون نقش سنگ مخزن دارد.
صفحه 244:
سازند آواري آغاجاري (فارس بالايي) :
سازند آغاجاري که در گذشته به نامهاي گروه آبي طبقة آ قات داراي پکتن واسلي» طبقات
سُرخرنگ و فارس بالايي نامیده ميشده توالي ستبري (گاهي تا 0000000 متر) از نيشتههاي آواري
سرخرنگ و همزمان با كوهزايي است که گسترههاي وسيعي از لرستان» خوزستان و فارس و حتي
عراق» سوریه و ترکیه را زیر پوشش دارد. ولي در خوزستان و لرستان این سازند بیشتر از انواع
رسوبات درياچهاي: خلیج دهانهاي و رودخانهاي است» در حالي که در فارس ساحلي و جزيرة قشم
ويژگيهاي دريايي دارد.
نام اين سازند از شهرستان آغاجاري اقتباس و رش الگوي آن در طول جادة guna asl كان
نفتي آغاجاري مطالعه شده است. در اين برش» سازند آغاجاري شامل POSS مترء تناوب تكراري
چرخههايي است که به طرف بالا دانهریز ميشود. هر چرخه. به ضخامت 10 تا 16000 متر؛ با
لايههاي ماسهسنگي آهكي» به ضخامت 2 تا 6 مترء به رنگ قهوهاي تا خاكستري آغاز و با لاية
ضخيمي از مارن سُرخرنگ در تناوب با لايههاي نازك سیلت سنگ و ماسهسنگ ریز دانه ادامه ميیابد
ولي در يك نگاه منطقهاي» سازند اجاري به دو رخسارة متفاوت ديده ميشود. در فارس داخلي؛ بندر 2
عباس» شمال فروافتادگي دزفول و مرز ایران - عراقء سازند آغاجاري رخسارة ماسهسنگي دارد. در
حالي که» در فارس ساحلي و بخش مياني و جنوبي فروافتادگي دزفول» رخسارة اين سازند مارني است.
مرز پاييني اين سازند با واحد سنگي میشان بیشتر تدريجي است و در آغاز مارنهاي سرخ انتخاب
ميشود. ولي؛ در لرستان که سازند میشان وجود ندارد» سازند آغاجاري بر روي سازند گچساران نهشته
شده است. مرز بالايي آغاجاري» با و یا بدون بخش لهبري» با سازند کنگلومراي بختياري است که گاه
تدريجي و همشیب و گاه ناگهاني و دكر:
صفحه 245:
در فروافتادگي دزفول» سازند آغاجاري بیشترین ضخامت را دارد ولي به سمت
قاور و جنوب خاورء» ستبراي این سازند کاهش ميیابد. در این روند» کاهش
ضخامت سازندآغاجاري با افزایش ضخامت سازند میشان همراه استتء با
همينروء گاهي ننازندهای آغاجاري و میشان همزمان دانسته ميشوند و به همین
يت الست وس ا از ميوسن ميائي تا پایوسن فرض ميشود. آماه
rdeal gh g TS فیس Coad از شمال باختر به جنوب خاور و از
شمال خاور به جنوب باختر» سن این سازند جوانتر ميشود.
ريزسذكوارههاي سارند آغجاري بهمحيطهاي آب شیرین تا لب شور تعلق
دارند که بیشتر در سنگاهكهاي ماسهاي قاعدة این سازند دیده ميشوند.
Moa Ges sda es een cae
دید که بیشتر سن پلیوسن دارند. آثاري از اسب هیپاریون نیز در بخش لهبري
گزارش شده که متعلق به پلیوسن است. بنابراین سن آغاجاري میوسن بالايي تا
پلیرسن است.
صفحه 246:
عضو آواري لهتري در بخشهايي از خوزستان و جنوب باختري لرستان در بالاتری سازند
آغاجاريء توالي همگني از مارنهاي سيلتي و سیلت سنگ به رنگ نخودي تا خاكي؛ وجود دارد که
در گذشته به نام بختياري پاييني و یا لايههاي بدبوم نامیده ميشد. ولي امروزه؛ به دليل شباهتهاي
سنگشناختي» این نهشتهها عضوي از سازند آواري آغاجاري به نام « لتهبّري » دانسته ميشوند که
ردیف حدواسط از رسوبات رودخانهاي مآندري (سازند آغاجاري) به رسوبات رودخانههاي بریده بریده
و I) gl ag pence بعماری) اسر
برش الگوي این عضو در تنگ تکاب واقع در حدود 400 كيلومتري شمال خاوري شهر هفتگل
اندازهگيري شده که شامل 0/26ستر سیلت سنگ؛ مارنهاي سيلتي - گچدار» ماسهسنگ كربناتي و
ژیپس است و يكي از ويژگيهاي آن. درشت شدن دانهها به سمت بالا است. اين عضو رنگ نخودي تا
خاكي دارد به همین رو گاهي تفكيك آن از واحدهاي جوان حاصل از فرسایش سازند آغاجاري و
کنگلومراي بختياري دشوار است.
به سمت شمال خاوري و جنوب خاوري لهبري به صورت زماني (قانم) و مكاني (جانبي) و به حالت
بين انكشتي به سازند آغاجاري تبدیل ميشود. به همین دلیل, گاهي تفكيك اين دو دشوار است. ولي
رنگ نخودي و فرسودگي بیشترء کمك زيادي براي تفكيك لهبري از آغاجاري است. در عضو لهبري؛
سنگوارههاي محيطهاي لب شور تا شيرين كم عمق بيدا ميشود. آثار هیپاربون متعلق به پلیوسن» از
جمله آثار یاقت شده در عضو لهبري است.
صفحه 247:
حوضة نمكي جنوب خلیج فارس
در جنوب جزيرة قشم و در حوالي بندر ستانه يك حوضة نمكي» به احتمال» همارز گچساران وجود
دارد. ولي این حوضه (تنگه هرمز)» از فروافتادگي دزفول جدا بوده و از نظر سني با سازند گچساران
مغایرت دارد. در این حوضه (قشم) سازند آسماري وجود ندارد و سازند گچساران شامل ضخامتهاي
زيادي سنگ نمك» انیدریت و مارن است که روي سازند پابده و زیر سازند میشان قرار دارد (مطيعي؛
(ore
سازند كنكلومراي بختياري : ,
سازند كنگلومراي بختياري ويژگي رسوبات آبرفتي - كوهيايهاي حاصل از فرسايش ارتفاعات را دارد
كه بيشتر شامل كنكلومرا و ماسهسنكآهكي است كه كاهي به صورت همشيب و كاهي دكرشيب بر روي
سازندهاي کهنتر نهشته شده است.
باسك (0©020)؛ سازند بختياري را به سه بخش ياييني؛ مياني و بالايي تقسيم كرد. ولي امروزه بخش
ياييني» عضوي از سازند آغاجاري به نام لهبري است و به مجموعة بخش مياني - بالايي نیز بختياري .
گفته ميشود که ُرش الگوي آن در شمال مسجد سلیمان (گدار لندر) شامل 00600 متر کنگلومرا با _
قطعاتي به ابعاد خرسنگ» قلوه سنگ و ریگ به سنهاي گوناگون است که با کلسیت درشت دانه و رس
سيماني شدهاند.
در محل بُرش الكوء يك سوم زیرین اين سازند از کنگلومراي تودهاي؛ مقاوم با هوازدگي به نسبت گم و
عدسيهايي از ماسهسنگهاي کنگلومرايي است و دو سوم بالايي شامل کنگلومراي تودهاي و دیواره ساز
است. ضخامت این سازند در مناطق مختلف متفاوت است. به گونهاي که در ناحية بندرعباس؛ aoe
متر و در بهبهان (چاه شمارة460) (060) متر ميباشد.
صفحه 248:
گسلهاي ايران
مقدمه
گسلها نوعي ساختار خطي» همراه با جابهجايي هستند که بر تحولات زمينساختي و همچنین تکوین
حوضههاي ساختاري - رسوبي ایران آثر در خور توجه داشتهاند. از اين میان؛ اثر گسلهاي طولي عمده؛
همزمان با جنيشهاي کوهزايي كاتانگايي (پرکامبرین پسین) به مرانب بيشتر است.
شكل 1-8 (الف) سه جيك اصلى شكستكى در پی سنگ ((خطوط نانزک) و کسل های اصلی امروزی (خطوط شخیم)
و موقعیت پینههای ساختاری - رسوبی
شتل ۱-۹ زب)- تفش کسلها در تفکیک. حوضههای ساختاری-رسوبی عمده (نوکل سادات 19۷۸
صفحه 249:
روند این گسلها در بیشتر جاها با روندهاي زمينساختي مربوط به چينخوردگي كاتانگايي همخوان
است و در راستاي شمالي - جنوبي قرار دارد؛ ولي روندهاي شمال باختري - جنوب خاوري (روند
زاگرس) نیز گزارش شده است. جدا از دو روند گفته شده. روند سومي در راستاي شمال خاوري -
جنوب باختري بر گسلهاي ایران حاکم است؛ به گونهاي که سه امتداد اصلي (شکل -) قابل
تشخیص است (نوگل سادات؛ 06726) .
0- جهت شمال باختري - جنوب خاوري که با امتداد زاگرس» زون سنندج - سیرجان» کمان
ماگمايي ارومیه- بزمان و البرز باختري هم روند است.
-O جهت شمال خاوري - جنوب باختري که با امتداد البرز خاوري, گودال کویر بزرگ موازي
است.
روند شمالي - جنوبي که با جهت يافتگي لوت و تمام مناطق خاور گسل نایبند و شمال
يزمان؛ مشخص است. 1
گسلهاي یاد شده. به طور عموم مرز واحدهاي ساختاري - رسوبي مختلف ايران را تشكيل ميدهند
و با فعاليت خودء موجب تغييرات عمده در رخسارههاي سنكيء ستبراي رسوبات به ويزه تحولات
زمينساختي (ماگماتیسم دكركوني؛ شدت و الكوي جينخوردكي (00000) ميشوند و لذاء شناخت آنها
از نظر زمان تشكيلء فعاليتهاء تأثير آنها بر زمينشناسي ايران و لرزهزمينساخت بسيار ضروري
است:
صفحه 250:
ويژگيهاي عمومي گسلهاي ایران
به جز حالتهاي استثنايي» ويژگيهاي زیر در گسلهاي ایران عمومیت دارد.
0- گسلهاي داراي روند شمالي - جنوبي و یا شمال باختري - جنوب خاوري؛ به سن پرکامبرین
پسین» و حاصل كوهزايي كاتانگايي هستند.
©- كسلهاي شمالي - جنوبي و شمال باختري - جنوب خاوري از انواع امتدادلغز راستگرد هستند.
3- گسلهاي داراي روند شمال خاوري - جنوب باختري» به سن دونین و حاصل عملكردهاي
احتمالي جنبشهاي زمينساختي کالدوني هستند
گسلهاي شمال خاوري - جنوب باختري تغییر شکل برشي چپگرد دارند.
0 گسلهاي مربوط به رخدادهاي زمينساختي چرخة آلپي بیشتر موازي روند زاگرس؛ يعني امتداد
تقريبي (000*00) درجه دارند.
.گسلهاي ایران نقاط ضعیف پوسته هستند که رها شدن انرژي متمرکز را ممکن میسازند و لذا گسلها
به ویژه انواع طولي عمده (با طول بيش از ده کیلومتر) در لرزهخيزي ایران نقش دارند (به جز گسلهايي
POD 2 48 هزار سال كذشته حركت نداشتهاند). در اين ميان : اي بینام نادیده گرفته شوند. .
جراكه بسياري از كسلهاي بينام نيز ميتوانند لرزهزا باشند. براي مثال ميتوان به بزركترين زمينلرزة .
ايران با بزركي 7/8 در CO سيتامبر ©0970 (شهريور ©09©7) در شهر طبس اشاره كرد كه بر
روي يك كسل بينام و ناشناخته روي داده است (بربریان» 1960).
> قرارگيري کانون زمینلرزههاي سدة بیستم در درازاي بسياري از گسلهاي ایران» نشان میدهد که
بسياري از گسلهاي ایران هنوز فعال هستند.
0 گسلها در تحولات زمينساختي گوناگون (دگرشيبي» چينخوردگي» ماگماتیسم و (0000)) نقش
موثري داشتهاند. براي نمونه؛ بسياري از تكاپوهاي آتشفشاني شكافي ایران از طریق گسلها و بازشدگي
آنها به سطح زمین رسیدهاند.
صفحه 251:
©- در ریخت زمینساخت امروز ایران» گسلهاي طولي و عمده نقش سازنده داشتهاند به گونهاي که
بسياري از روندهاي ساختاري كنوني ایرانزمین نتيجة حرکت افقي و قائم گسلها است (شکل -).
-O در بین گسلهاي ایران؛ انواع ب گشته و راندگیهاه نقش بيشتري در دگرشكلي پوسته داشتهاند.
به گفتة دیگر» دگرشکلی کنوني ایران بیشتر در ارتباط گسلهاي معکوس حدکوه و دشت به ویژه
راندگیهاء و کمتر در ارتباط با گسلهاي امتداد لغز میباشند.
1« بیشتر گسلهاي قديمي داراي حرکتهاي راستگرد هستند در حالي که گسلهاي فعال كنوني
همگي امتداد لغزچپگرداند.
0 برخي از گسلهاي فعال كنوني ایران؛ از نوع عمیق چند نقش میباشند. براي نمونه میتوان به
گسلهاي طولي برگشته - راندة پهنههاي مکران و کپهداغ اشاره کرد که در زمان تشکیل حوضة
رسوبي از نوع عادي بودهاند ولي پس از برقراري رژيمهاي فشارشي به انواع برگشته تبدیل
شدهاند.
0 يك گسل در گذر تكاملي فعالیت خود» ممکن است گاه راستگرد» گاه چپگرد و گاه بدون
حرکت باشد.
OP در طول يك گسل؛ مقدار و سازوکار جابهجايي؛ یکسان و همانند نیست و ممکن است بخشي,
از يك گسل به صورت فشارشي و بخش دیگر آن به صورت كششي عمل کند.
صفحه 252:
شکل ۷-۹- نام و پراکند کی جغرافیایی کسلهای عمده ایران
صفحه 253:
گسلهاي ایران را میتوان بر اساس زمان پیدایش» زمان آخرین حرکت و پراكندگي جغرافيايي
دسته بندي کرد.
در نقشة لرزهزمینساخت ايران (بربریان» 19>20)) گسلهاي ایران به سه دسته عمدة زیر تقسیم
شدهاند:
0 گسلهاي زمينلرزهاي جوان: که در طي رويدادهاي زمينلرزهاي و مخرب زمان حال به
وجود آمدهاند و یا دوباره فعال شدهاند مانند گسل ایپك» گسل دشت بیاض و 0000).
گسلهاي كواترنري: گسلهايي هستند که در دو میلیون سال گذشته حرکت داشتهاند (مانندگسا
کلمرد) ولي به ظاهر زمين اريخي و ثبت شده ندارند.
.گسلهاي پیش از كواترنري اين كسلها سني بیش از دو میلیون سال دارند ولي به احتمال از
زمان جنبشهاي آلپ پاياني تاکنون حركتي نداشتهاند. با اين حال؛ نبايد اين كسلها را مرده تصور
کرد چراکه ممکن است حركتهاي جوان آنها ناشناخته باشد. در ضمن, در بسياري از حالات؛ ممکن
است در اثر فرسایش» پوشش گياهي و یا عملکرد انسان» نشانةحركتهاي جوان این گسلها از بين
رفته باشد. لذا؛ هرگز نباید اهمیت این گسلها را نادیده گرفت.
در اين نوشتار» دستهبندي گسلها بر اساس پراكندگي جغرافيايي آنها است دربارة زمان پیدایش»
زمان آخرین حرکت و لرزهخيزي آنها مطاليي بیان شده است (شکل 9-0).
صفحه 254:
گسلهاي زاگرس
راندگي اصلي زاگرس :
راندگي اصلي زاگرس از شمال بندرعباس تا ناحية مریوان» در طول 19060 کیلومتر امتداد
دارد. در ناحية مریوان این گسل وارد خاك عراق میشود و بار دیگر به ناحية سردشت میرسد و از
سردشت وارد خاك ترکیه میشود. نخستین بار ریچاردسون و لیس از آن به عنوان زون راندگي نام
بردند. گانسر (9660)) آن را خط راندگي اصلي نامیده است.
هکل ۷۰:۹ نار مسحه: كسمل جوات hel بو فونه ميري اليا
صفحه 255:
این مسیر گسلي در اواخر پرکامبرین و در اثر كوهزايي كاتانگايي شکل گرفته و از آن به بعد در
شكلگيري حوضة زاگرس و در تغییرات ساختاري و رخسارهاي طرفین خود موثر و کنترل کننده
بوده است.گسل زاگرس اثر چشمگيري در لرزهخيزي ایران دارد و در حال حاضرء به ویژه بخش
شمال باختري آن و يا گسلهاي منطبق بر این زون شكستگي فعالیت جوان داشته و لرز هخيزي
تاريخي و ثبت شده دارند.
راستاي گسل زاگرس از مرز ترکبه تا خاور حاجیاباد بندعباس؛ شمال باختري - جنوب خاوري
(0090008)) است ولي در اين يهنه؛ پیچش مییابد. از اين مکان به سمت جنوب» گسل زاگرس با
درازاي 06060 کیلومتر داراي روند شمال باختري - جنوب خاوري (020068()) است. این بخش
از گسل زاگرس به نامهاي خط عمان» گسل زندان و یا گسلة میناب نیز نامیده شده است.
سازوکار گسل زاگرس راندگي - فشاري است. شیب گسل در بخش با راستاي 00068 به
سمت شمال خاوري (رانده شدن ایران مركزي بر روي زاگرس) و در بخش 072)060() به سمت
خاور شمال خاوري (رانده شدن مکران بر روي زاگرس) است.
صفحه 256:
مطالعات برو و ریکو (۰))9720 نشان میدهد که راندگي اصلي زاگرس يك شكستگي تنها نیست»
بلکه در حقیقت دو گسل راندگي اصلي است که گاه با هم موازي بوده و گاه بر هم منطبق شده. ولي؛
گاهي نیز به طور قابل ملاحظه از یکدیگر دور میشوند. از نظر زمان پیدایش؛ دو گسل تا حدي با
یکدیگر تفاوت دارند. گسل قدیمیتر که در جنوب باختري قرار دارد؛ يك كسل معکوس کم شیب و
مشخصکنندة حد جنوب باختري ایران مركزي و زاگرس است. این گسل جابهجايي افقي حدود 400
کیلومتر دارد. گسل جوانتر به سمت شمال خاور شیب زیاد دارد و يك گسل معکوس با زاوية نزديكك
به قائم و با مزلفه راستگرد است. مشاهدات زمينشناسي حرکت راستگرد این گسل را تأييد ميكند و به
احتمال همین حرکات موجب جابهجايي سنگهاي تبخيري در زاگرس بوده است. به گونهاي که
سنگهاي مذکور که به طور عملي باید در حوضة تبخيري پرکامبرین در امتداد قطر - کازرون تشکل
يافته باشند» امروزه در زردکوه بختياري يعني 60000 تا 00000 کیلومتر دورتر قرار دارند. گسل
(هاي) جوان منطبق بر گسل اصلي زاگرس را چالنکو و برو (9*26۴) به نام گسل اصلي عهد
حاضر خواندهاند که منطبق بر گسل قديمي است. این گسل» يك ساختار تنها نیست بلکه زون بارب
از قطعات گسل منفرد و مجزا و به طور عمومي راستگرد است و طرح همپوشان دارد. از جنوب
خاوري به شمال باختري» قطعات گسل اصلي عهد حاضر عبارتند از گسل دورود گسل نهاوند؛
گسل گارون (قارون)» گسل صحنه» گسل مروارید و گسل پیرانشهر (شکل 0-9).
LS اصلي عهد حاضر داراي فعالیت لرزهخيزي بالايي است و بسياري از زلزلههاي عهد
حاضر در امتداد آن صورت گرفته است و حرکات كواترنري اين گسل از نوع امتداد لغز راستگرد
است كه با تغيير شكل رسوبات كواترنر همراه است. شرح مختصر بخشهاي كوناكون 6 اصلي
عهد حاضر به شرح زیر است.(بربریان» 19729 ب).
صفحه 257:
- گسل دورود :
داراي روند عمومي شمال "0619 و به طول تقريبي 10060 کیلومتر است که از جنوي EDs
حوالي بروجرد امتداد دارد. آخرین حرکت نسبت داده شده به این گسل مربوط به زلزلة مخرب سیلاخور
در سال 909 است.
گسل نهاوند :
در دنبالة گسل دورود است که از 0 كيلومتري باختر بروجرد تا شمال باختري نهاونده در يك
راستاي شمال (0)©© درجهه امتداد دا این گسل از چند قطعة مجزا تشکیل شده که خود نامهاي
جداگانه دارند. 9
- گسل گارون :
به موازات كسل نهاوند و در فاصلة تقريبي 000 كيلومتري جنوب باختري آن قرار دارد. این گسل که
در حاشية جنوب باختري دشت نهاوند قرار دارد رسوبات آبرفتي کواترنر را از سنگهاي دگرگونة گارون
جدا میکند. حرکات جوان این گسل» همانند گسل نهاوند» با تغییر شکل رسوبات کواترنر و به ویژه
زمینلرزة 006 نهاوند به اثبات رسیده است. d
گسل ضتحته:
كسل صحنه با طول نزديك به (0000 كيلومترء در يك روند 05 © © ©() تا 05 LS 2 DOOD
كارون و كسل مرواريد را به يكديكر وصل ميكند. جالنكو اين كسل را به سه قطعة جنوب خاوري؛
مركزي و شمال باختزي تقسيم نفودة انت:
مزواريه :
بخشي از كسل اصلي عهد حاضر است كه در منطقة كامياران قابل رؤيت است. امتداد آن -©0©0)
0 است. در نزديكي کامیاران؛ اين كسل يك تو يك بزرگ را محدود کرده است که در امتداد
گسل آلتراسیون هیدروترمال توسعة گسترده دارد. خش لغزهاي سطح گسل گوياي حرکات بسیار جوان آ
صفحه 258:
گسل پیرانشهر :
نخستین بار افتخارنژاد (97۳)) اين گسل را به نام گسل پیرانشهر نامید. داراي روند شمال باختري
- جنوب خاوري است که مرمرهاي ژوراسيك - کرتاسه را در جنوب باختري از آبرفتهاي کواترتر در
شمال خاوري جدا میکند. چالنکو و برو (26۳ )این گسل را قطعة شمال باختري گسل اصلي عهد
حاضر دانستهاند. زمینلرز ههاي متعددي از سال 966 تاکنون بر روي این گسل ثبت شده است.
گسل کازرون :
گسل شمالي - جنوبي کازرون در 10 کيلومتري باختر اين شهرستان قرار دارد. طول آن 90
کیلومتر برآورد شده و گسلي است پيسنگي و قديمي که ضمن کنترل مرز باختري حوضة نمكي هرمز؛
بر رسوبات زاگرس نیز اثرگذار بوده به گونهاي که ساختارهاي زاگرس را با جهت راستگرد خمیده و
جابهجا کرده است. در استان فارس؛ این خمش بسیار چشمگیر است.
شواهد نشان میدهد که گسل کازرون با روند به تقریب شمالي - جنوبي و یا شمال شمال باختري -
جنرب جنوب خاوري دا رای حرکت زاسنگودبجزیی است. براي نمونه روندهاي: زعینساختیپ یوکس
خلیج فارس نشان میدهد که خط مرزي سكوي عربستان و واحد زاگرس به و ن گسل در جهت
راستگرد جابهجا شده است. به ظاهر این گسل مرز باختري گسترش حوضة تبخيري پرکامبرین پسین -
کامبرین ايران را تشکیل میدهد و در طول آن دو گنبد نمكي رخنمون دارد. (اسفندياري و برزگر»
99
نبود دادههاي ریزلرزهاي و کمبود کانون زلزله نشانكر عدم فعاليت جديد اين كسل استء اما
زمينزلزلههاي ژانویه 19012 و اکتبر 19720 در بخش جنوبي گسل کازرون» نشانگر فعالیت بخشي
از گسل کازرون در دورة كواترنري است (بربریان» 97 با) .
صفحه 259:
گسل دنا (دینار) :
ل دنا با راستاي شمال شمال باختري و شیب به سمت خاور شمال خاوري يكي از گسلهاي اصلي
زاگرن اسکا که بیش ان یکسد کیلومتز ملول دارد و طرفین خود زا به نو بخش با ويذكيها؟|
زمينساختي لرزهزمينساختي و ريختشناسي متفاوت تقسیم کرده است.
شکل ۶-٩ -کسل ترادیسی میتاب (جداکننده پیته زاکرس از پیته مکران)
صفحه 260:
در نقشة ژئوفيزيك هوايي» ژرفاي پیسنگ مغناطيسي در بخش باختري گسل دنا حدود ده هزار متر و
در بخش خاوري آن» بین ) تا 9 هزار متر زیر سطح دریاست. ان نتیجه شده است که بخش
خاوري این گسل؛ به همراه پیسنگ به صورت فرابوم بالا آمده است.
گسل دناء يكي از شكستگيهاي اصلي در پي سنگ پرکامبرین زاگرس است که با فعاليتهاي بعدي خود؛
در مواردي بر رسوبات زاگرس تأثیر گذاشته است. بدینسان که رسوبات زاگرس را در مناطقي قطع و
در مناطقي باعث پیچش و تغییر راستاي اين رسوبات و ساختارهاي آنها شده است.اطلاعات ژنوفيزيك
هوايي مغناطيسي بخش جنوبي گسل دنا را به صورت دو شاخه نشان میدهد. يكي از شاخهها به طرف
ب میرود و در امتداد خط کازرون قرار میگیرد. شاخه دیگر به سوي جنوب شرق و شیراز میزود.
زون گسلي دنا در انتهتي شمالي خود يعني جايي که به گسل بزرگ زاگرس تزديك میشود نیز شاخه شاخه
یشود و به سمت شمال باختر متمایل میشود. در ضمن اطلاعات ژئوفيزيكي گسل مهم ديگري را در
امتداد شمالي گسل دنا نشان میدهد که تا درياي خزر ادامه دارد.با بررسي نقشههاي زمينشناسي» عکس
هوايي و تصويرهاي ماهوارهاي چنین به نظر میرسد که گسلة دنا افزون بر جنبش فشاري» داراي جنبش
راستالغز از گونة راستبر مهمي نيز است. اين جنبشء سبب پیچش و کشش پوزة رشتة شمالي کوه دنا شده
و اختمال میرود کوه هزاردره و چرو ادامة جابهجا شدگي کوه دنا به صورت راستبر باشد.از ويژگيهاي
: دناء بيرونزدكي شماري در درازاي آن است. در مسیر اين گسل» در
بخش باختري كوه دناء سازندهاي زاكون و لالون (كامبرين) بر روي سنكهاي كرتاسه رانده شدهاند
(ستودهنياء ©0©70). در كسترة شمال كوه دناء در دامنة باختري كوه درهبادامي و كوه كمانه سنكهاي
كرتاسه بر روي دشت و يا سازند بختياري (يليوسن) رانده شدهاند (بربريان و قرشيء ©©©0).
صفحه 261:
در ناحية میناب دو واحد زمينساختي - رسوبي زاگرس و مکران در مجاورت یکدیگر قرار میگپرند.
مرز جدايي اين دو واحد» منطبق بر گسلي است که به نام رسوبات فليشي اولیگوسن - میوسن پاکستان؛
« گسل زندان » نامیده شده است. ولي؛ امروزه از آن به عنوان گسل میناب ياد ميشود (شكل ©-:6).
گسل میناب» که بخشي از خط اورال - عمان - ماداگاسکار (فورون» 66<0)) میباشد؛ يك گسل امتداد
لغز راستگرد است که مرز بین صفحة قارهاي زاگرس و پوستة اقيانوسي عمان را تشکیل میدهد که اثر
آن را در طول 5000 کیلومتر میتوان دنبال کرد.
با توجه به دادههاي زمينشناسي؛ تفسیر عكسهاي هوايي, دادههاي لرز هشناسي» باور بر آن است که
زون گسلي میناب» امتداد لغز است و بلوك خاوري آن به سوي جنوب حرکت کرده است.
ب فالكن iil OS jx (JOOP) راستگرد به احتمال در كرتاسة پسین
صورت كرفته است. اماء وجود كنبدهاي نمكي در زاكرس و خليج فارس و
سبب شده تا بعضي از زمينشناسان» سن اين كسل را (000© ميليون سال بدانند.
لازم به يادآوري است که در حال حاضرء حرکت در طول این گسل از نوع رورانده است و از اوایل
كواترنري حرکت امتداد لغز نداشته است. (قرشي» 1965).
صفحه 262:
كسل اركل :
كسل اردّل با درازاي حدود 0900 کیلومتر» شیب به سمت شمال خاوري و راستاي باختري - جنوب خاوري» به
موازات راندگي زاگرس در گسترة اردل - ناغان قرار دارد. سازوکار اين گسل فشاري بوده در مسیر آن سازندهاي
پالنوزوييك همراه با گروه كرتاسة بنگستان (از شمال خاوري) بر روي دشت و سنگهاي کرتاسه (در جنوب باختري)
رانده شدهاند. در شمال باختري ارئل در درازاي گسل اردل» چند گنبد نمكي بيرونزدگي دارد.
کانون مهلرزهاي زمینلرزههاي سل 9 ۰660 ۰660 906 و 97272 ميلادي در راستاي
گسل ارذل قرار دارند ولي همبستگي این زمینلرزهها با جنبش گسل ارذل روشن نیست. بررسي گسل ارئل در زمان
رویداد زمينلرزههاي سال GOP ميلادي ناغان هیچگونه جنبشي را در راستاي آن نشان نداده است (بربریان و
نبويء MBP?
گسل زردکوه :
گسل زردکوه با سازوکار فشاري؛ راستاي شمال باختري - جنوب خاوري و شیب به سمت شمال خاوري؛ به
موازات جنوبي گسل اردل قرار دارد. رودخانة بازفت در مسیر گسل زردکوه و به موازات جنوب باختري آن جریان
دارد.
در مسیر گسل زردکوه سنگهاي کامبرین و اردویسین از سمت شمال خاوري بر روي سازند بختياري (در جنوب.
باختري) رانده شدهاند (COPS china yr) كسل زردكوه با درازاي دستكم (0©) كيلومترء بخشي از مرز ميان
بلند زاگرس و زاگرس چینخورده را تشكيل ميدهد.
گسل آغاجاري :
این گسل نوعي راندگي به درازاي نزديك به 1000 کیلومتر است که روند شمال باختري - جنوب خاوري دازد و
در اثر عملکرد آن تاقدیس آغاجاري و تاقدیس پازنان بر روي دشت آبرفتي آغاجاري رانده شدهاند.
گسل مارون : گسل مارون در شمال باختر گسل آغاجاري و در کمربند زاگرس چینخورده قرار دارد. طول آن
نزديك به 200 کیلومتر است و روند 6900-(00) دارد. سازوکار گسل مارون از نوع راندگي Ags
eS C) ahh: ار زین stud emda (ghee taba gy
صفحه 263:
زمین شناسی نفت از دو Petroleum Geology a8 تشکیل شده که اصطلاح پترولیوم (روغن سنگ)
» دو كلمه لاتين بترا » يعنى سنك واليوم » يا روغن را شامل میشود و 6601091 هم که به معنی
میباشد.
صفحه 264:
ديد كلى
نفت يا يتروليوم نوعى قير و يا بيتومين است كه به صورت مجموعهای .
از هیدروکربورهای مختلف » به اشکال مایم و در مخازن
زیرزمینی وجود دارد. پترولیوم در یم و زمین شناسی ©
اصطلاطا بهتر کیلت هیدر وکر فزرهای راطلاق می شود که LAER
چاههای نفت از داخل زمین استخراج میشوند. شکل اصلی
پترولیوم در داخل مخازن به صورت گار است که به نام گاز طبیعي
ناميدم مىشود بخشى از يتروليوم در شرايط متعارفى ( 06 درجه
سانتیگراد و x ee een ale
که به آن نفت خام يند و بخش دیگر به همان صورت گاز باقی
میماند.
صفحه 265:
تاریخچه و سیر تحولی
مواد نفتی از زمانهای بسیار قدیم مورد Jes میگرفته است. نادر شاه با استفاده از روشن کردن
شعلهای نفت موفقیت گیری در فتح هندوستان بدست آورد. بیشتر تولیدا تا نیمه قرن نوزدهم از
طریق چشمههای نفتی با گودالهای کم عمق و چاههای دستی حفر شده در مخازن نفتی که عمق ۰ صورت
میگرفته است. حفاریهای نسبتا عمیقتر جهت استخر اج نثت در ابتدا در ناحیه پچل بورن فرانسه صورت گرفته
است. در این ناحیه ماسههای نفتی در سطح زمین بطور قابل ملاحظهای گسترده میباشد.
بهرهبرداری از شیلهای تفتی در سال 160۳ در شیلهای کربتیفر ناحیه توربن اسکاتلند آغاز شد. تکنولوژی
حفاری با سیم بکسل در سال 9 ترسط کلنل دریک به کار گرفته شد. همزمان با آن » رشد سریع حفاری
در آمریکای شملی و تقاط دیگر چهان آغاز شد. تولید هدروکربور مایع در ننه قرن نوزدهم با [جدات و
توسعه پالایشگاهها به سرعت توسعه یافت.
با رشد و گسترش پالایشگاهها انواع تولیدهای نفتی مشتمل بر گازهای سبک , نفت سبک ۰ نفت سنگین و
مشتقات سنگینتر هیدروکربوری تولید شد. با شروع جنگ جهانی اول ( 46006 - 6000 ) نياز به مواد
نفتی به شدت افزایش یافت. اولین چاه نفت در 000 در یک ساختمان تاقدیسی در ایالت پنسیلوانیای آمزیکا
حفر گردید. در ایران هم اولین چاه نفت در 060600 در تاقدیس مسجد سلیمان در شمال اه از به نفت رسید.
صفحه 266:
صفحه 267:
منشا نفت
منشا نفت به احتمال قريب به يقين از مواد آلى است. به اين معنى که بقایای گیاهی و جانوری پس از نهشته
شدن در کف حوضههاى رسوبى و مدفون شدن به وسيله رسوبات اوليه » در معرض يارهاى واكنشهاى
بيوزنيك قرار مىكيرند و به ازاء افزايش ضخامت رسوبات به تدريج تبديل به مواد هيدروكربورى و
نفتهای خام اولیه میشوند. كذشت زمان و استمرار تحولات مكرر شيميايى و بیوشیمیایی » كيفيت نفتهاى
اوليه را ارتقا داده و نهايتا آنها را به نفت خام قابل استفاده براى مصارف مختلف تبديل مىكنند.
برای تشکیل نفت تجمع مواد آلی به مقدار قابل ملاحظه و کافی ۰ ضروری است. این نیاز در حوضههای .
رسوبی تامین میگردد که » مولد آلی در آنها درصد بالایی از مواد رسوبی را تشکیل دلده و نهشتگی اين دو
به صورت توام و هم زمان صورت میگیرد. حاصل آنکه نفت در طبقات رسوبی غنی از مولد آلی تشکیل
خولهد شد. برای تشکیل نفت طبقات مولد نفت ؛ افزون بر فراوانی مواد آلی ۰ حفظ آنها در لابلای رسوبات
در برگیرنده : از شروط اساسی است. چنانچه روند نهشتگی مواد در حوضههای رسوبی به قدر کافی
سریع باشده فرصتی برلی تجزیه و فساد مواد آلی باقی نمانده و موجبات حفظ آنها » فراهم خولهد شد
پس از مدفون شدن مواد آلی در داخل رسوبات و تامين ضخامت لازم از رسوبات جدید رویی » با دخالت .
عوامل بیوژنیک و فیزیکو شیمیایی خاص ۰ مولکولهای آبی به مولکولهای هیدروکربوری ساده و نفتهای
اولیه که از ساختار مولکولی پیچیده برخوردار هستنده تبدیل و تحول مییابده سرانجام با پلیمریزه شدن
هیدروکربورهای فوق ۰ تحول آنها به مولکولهای منظم و بزرگ و یا کوچک با آرایش مولکولی منظم در
نفت خام مایع و گاز تکمیل میگردد. این تحولات در رسوبات و سنگهای مولد نفت ۰ انجام میگیرد. معمولا
این نوع سنگها از جنس شیلهای سیاه رنگ است که به آنها شیلهای آلی هم میگویند.
صفحه 268:
تودههای نفتی بر حسب آنکه در سطح زمین ظا شوند و یا در داخل طبقات
زیرزمینی مدفون و محبوس شده باشند به دو گروه زیر تقسیم میشوند:
ترشهای
مواه نفتی در محلهای ماع از لإرايق كتعنتشكويا و اوتنك نان هبو ره به سطح
مر وب تیا و زر لذج خسن از از يا مایع
را تشکیل میدهند. >
ترش ها سطحى به صورت مايع و كاي : در اين نوع كسترشهلى سبلي
مواد هيدروكربورى به صورت 0 از » همراه مواد تخريب يافته سر
راه » به سطح مىرسند و از آن ه موتوان به موارد زير اشاره كرد:
سرچشمه نفت : مواد نفقتی ممکن است به صورت Se
درز ها : شکافها * نسطوح گسلی 1 معطوح دگرشیبی و با مطوح چینمبد
طبقات به صورت چشمه نفت » در سطح زمین ظاهر شوند.
كل فشانها و جريانهاى كلى : كل فشانها كازهاى برفشار در حال فورانى هستقد..
که همراه آب » کل » خرده سنگها و گاهی اوقات هم نفت مایع » از مجاریای
که به سطح زمین راه باز کزدهاند کارح میشوند.
صفحه 269:
گسترشهای سطحی جامد : در پارهای از موارد گسترشهای سطحی
به صورت مایعات بسیار غلیظ و گاهی هم به شکل خمیری دیده
میشوند» این قبیل نفتهاً » تحت نامهای مختلف از قبیل تار »
اسثالت » موم » پیچ و قیرهای سخت و شکننده معرفی میشوند. و
شامل موارد زیر میباشند:
نفتهای جامد پراکنده : نفت آغشته به مواد رسوبی » به طور
مخقف در مجازرت اتسفرقرر گرته و به تدريج كسيد شد وابه
adie
مجتمعهای نفتي wai ینش از هیدروکرینهای جامد؛ به
hide ee cos و فضاهای خالی داخل طبقات را اشغال
کردهاند.
شیلهای نفتی : واژه شیل ننتی به انواع مختلف شیلهای قیردار که
و مق کل ماه تا آست» اطلاق میگردد. این
مواد که در واقع حد واسط بین مواد آلی اولیه و نفتها است. کروژر
نامیده میشود
صفحه 270:
گسترشهای مواد نفتی در زیرزمینی» عمدتا از نظر ارزش اقتصادی آنها طبقهبندی
میکردند و شامل موارد زیر میباشند.
مخازن نفتی : مخزن نفت سادهترین شکل جمع یک ذخیره نفتی در زیر زمين وا
کی ول اسر لعف انس
۱ چند در وضعیت مشترک و خا شناسی » اعم از
ميدان نفتى : وقتى جند مخزن در و, مشتر. uel و
ساختمانی و پا چینه شنا Bh كر فته باشنده جنين مجمو عه shay
مخازن را میدان نفتی میگویند.
حوضنه لفتي حوضبههای se coll ضه نفتی » منطقه و یا محدوده جغرافیاییای است
که در انمیذانها ز مخازن تفتی متعددی بروجودذارده که رهمه آتبا در یک
مجموعه زمين شناسى مربوط به شرايط محيطى و رسوبى معين و مستقل كرد
امدهاند
صفحه 271:
موارد کاربرد نفت
نفت خام استخراج شده از چاههای نفت ؛ لازم است جهت مصرف ؛ پالایش
شده تا انواع سوختهاى مآیع و گازی از آن بدست آید. فرآرردههای پالایشگاهی
برحسب درجه تقطیر و فرایندهای تصفبه » از انواع بسیار زیادی برخوردار
است: WG Gas jks. Gees Si Sd aay)
عنوان مواد اوليه براى ای صنایع مادر در جهان امروز است که تنها بر مبنای .
فرآوردههای پالایشگاهی استوار است. ٠
ارتباط زمین شناسی نفت با سایر علوم
اصتولا زمین ناسی لفث بطور گنقزدهای فن ازقباظ با این راشختهای رن
شناسی بوده و برایریک نفر زمین شناسی تفت آگاهی از موارردخکر سلاو را
زير الزامی میباشد:
فیزیک » ژئوفیز ae ae شناسی فیزیکی ؛
شناسی تاریخی ز شتامبی ساختما » فیسل شناسی » چینهثناسی
سیگ سناسی BIS SIMS)
زیرزمینی شیمی » زد نیمی » ریاضی » شکل شناسی شیمی فیزیک حفاری
