روانشناسی و روانپزشکی

کتاب شناخت رفتار درمانگری یکپارچه شده با ذهن آگاهی

تعداد اسلايدهاي پاورپوينت: 64 اسلايد الگوی تقویت هم ظهور؛ منطقی برای ادغام ذهن آگاهی فصل 2

پریسا

64 صفحه
1610 بازدید
30 شهریور 1398

برچسب‌ها

صفحه 1:
بسم الله الرحمن الرحیم

صفحه 2:
کتاب شناخت رفتار درمانگری یکپارچه شده با ذهن آگاهی اصول و روش اجرا تالیف :برونو ای.کایون ترجمه: دكتر محمد خدایاری فرد کوروش محمدی حاصل مریم دیده دار

صفحه 3:
‎٠‏ فصل دوم * الگوی تقویت هم ظهور؛ منطقی برای ادغام ذهن آگاهی

صفحه 4:
* خلاصه نکات مهم ۶ طی مراقبه ذهن آگاهی, تعامل پویا (يا هم ظهور) بین حسهای بدن و افکار مشهود است. از انجا كه توجه هشيار ما به طور معمول نمى تواند جند صد ميلى ثانیه تأخیر بین ظهور یک فکر و احساس بدنی همراه با آن را تشخیص دهد (مگر افراد آموزش دیده), ظهور آنها را به صورت همزمان ادراک می کنیم. ‎duo‏ انتخاب نام هم ظهور برای اين پدیده نیز همین است؛

صفحه 5:
* مطایق الگوی هم ظهور تقویت, همه افکار ضمنی يا تلویحی با حس های بدنی ِ همراهشان, هم ظهورهستند. چه یکی از آنها برانگیخته شده باشند یا نشده باشند, ‎cul‏ ‏دلالت می کند که هر حافظه مهمی رمزگذاری شده و در یک تجربه بدنی ذخیره می شود؛

صفحه 6:
= رابطه دوگانهای بین ذهن و بدن برقرار است : شدت و کیفیت اولا شدت حس بدنی هم ظهور با میزان دلالت فردی یک فکر تناسب دارد؛ ثانیا کیفیت حس بدنی هم ظهور نیز با میزان دلپذیر بودن فکر متناسب است. یک فکر دلپذیر با حس بدنی خوشایند هم ظهور خواهد شد. این رابطه در جهت عکس هم صدق می کند. هنكام وارسی بدن خود, حس های خاصی به افکاری که در زمان رمزگذاری با اين حسها پیوند خورده اند, منجر می شوند و بدین ترتیب به طور خودبه خودی هم ظهور خواهند شد؛

صفحه 7:
* هنگام وارسی بدن, به روشهای مختلف حالت روانی و خاطرات خود را نیز وارسی می کنیم. به همین ترتیب بسیاری از تجارب شناختی و هیجانی خودجوش مان مبتنی بر خاطرات و گذشته مان هستند که به زمان حال پازتایشان قی:دهیم. ان امتل پنیادی تداوم بخشى به طرحواره هاست. طرحواره های مستحکم می توانند هنگام درمان, یعنی هنگامی که رویکرد درمانی به آنها مى كويد اطلاعات حسی حرکتی همراه را مورد توجه قرار ندهید, بسیار مقاوم باشند. دقیقا به همین دلیل آموزش ذهن آگاهی جزء اصلی ۷۱8۲ است؛

صفحه 8:
در صورت واکنش, به پیامدهای افکارمان در بدن (حسهای بدنی) واکنش نشان می دهیم. اگر این حسها ناتوشایند باشند. اين واكنش در جهت افزايش. آها جواهد بوق ما بد جودافگار یا محرک واکنش نشان نمیدهیم؛

صفحه 9:
* در حالی که عدم تعادل بايدار بين چهار مولفه شتاسى روانى را ی ایجاد تعادل كاركردى يايدار بين مؤلفه ها ‎)١‏ احتمال سیب شناسی روانی ۳ کاهش داده 9 ‎(Y‏ ‏احتمال بهبود ا آسیب را اقرایش قن دهه و آز عود جلوگیری می کند

صفحه 10:
سه عامل علی دروئی قابل تمایز برای افکار مزاحم وجود دارند: ۱) تکرر, ۲) تازگی فعالیت عصبی و۳) حس های بدنی هم ظهور با آنها. اغلب هرچه با تکرار و تازگی بیشتر به یک فکر بپردازیم. به احتمال بیشتری در ‎UO‏ مراقبه قبل از سایر افکار ظهور خواهند کرد. بعضی از خاطرات قدیمی تر نیز هنگام تجربه ای مشابه با تجربه زمان رمزگذاری سر برمی آورند؛

صفحه 11:
* سرنخهای اساسی حافظه حس های بدنی هستند. این حسها با افکار هم ظهور می شوند و به ما کمک می کنند دریابیم ایا چیزی که ادراک ‎wo‏ کنیم مهم است يا خیر. اظهار شده ‎ole bar sly‏ اهمیت دارند؛

صفحه 12:
۶ با هر واکنش منفی به حسهای بدنی (سرنخهای حافظه), ادراکمان از تهدید و در پی آن جنبه هیجانی خاطراتمان را تقوبت می کنیم. با هر پاسخ خنثی (تعادل فکری به اين سرنخهای حافظه (حسهای بدنی), ادراک تهدید را خاموق كرده و هيجان را از.آن+خاطرة جدا مى كنيم و بدين ترتيب تار و يود طرحواره ها را باز می کنیم؛

صفحه 13:
‎٠‏ * مراقبه ذهن آگاهی موجب انعطاف پذیری عصبی در نواحی قشری مرتبط با خودآگاهی 9 خودتنظیمیهیجان میشود. این امر انتقال تعادل فکری به موقعیت های روزمره را ارتقا داده و به ما امکان میدهد حسهای بدنی ظریف تر را دریابیم و علائم اولیه پریشانی را تشخیص دهیم. این قضیه درمواجهه با استرسورهای روزمره به طور معمول باعث سرسختی عمومی افزوده و مهارت های کنار آمدن بهتر ‎3

صفحه 14:
۰ » اظهار شده که همه اشکال اصول شرطی سازی شامل ناذگنزی-عامل بوده ونوایسته به آن است: ریوپوششن, ظاهری پیوند یک محرک و یک پاسخ. حس های بدنی قرار ذارنذ كه يه عثوان عاملهاق نتيادق عمل مى كننذ. ما باية این حسها را تجربه کنیم و به آنها پاسخ دهیم. با وارسی بدنی, باقی مانده تعادل موجب خنثی شدن این عامل های بنیادی و فروپاشی سریع پاسخهای شرطی ميشود. دلیل لحاظ کردن تعادل فکری به عنوان سازوکار فعال عمده تغییر در مراقبه ذهن آگاهی همین است. اگرچه به طور متفاوت شکل بندی شده است) به عنوان یک آموزه سنتی در آیین اصیل بورمیس ,همین است

صفحه 15:
2 ‏شروع فصل‎ ٠ ‎٠‏ فصل دوم: الگوی تقویت هم ظهور؛ منطقی برای ادغام ذهن آگاهی ‏۰ "آشپزها زیادن, اما مواد اوليه كم است." (درمانجوی سابق, ۲۶ اکتبر ۲۰۰۹)

صفحه 16:
* مطابق الگویی که در ادامه ارائه می شود در حوزه علوم عصب شناختی بعضی پژوهشگران تجربی تغییر رویه عمده ای را در برداشتمان از پردازش اطلاعات پیش بينى كرده اند. در ميان کسانی که معتقدند علوم شناختی در حال گذار به پدیدار شناختی عصبی است, موضع وارلا (۱۹۹۹) از قرار زیر است:

صفحه 17:
* یکی ازز مهمتزین ستتاقلی كه طلى :شالهاق اخير ندر عَلم فهميده شده , اين است كه نمى توان جيزى را بدون تجسد و اشتمال كامل در جهان عينى, به ذهن يا ظرفيت ذهنی نزدیک کرد. اين امر در جریان کنار آمدن 465399 فعال شدن پیوند جدایی ناپذیر در بدن, حرکت و کنار آمدن با جهان مشخص می شود. ظاهرا واضح است. اما در دنیای پژوهش, آنجا که دیگر ایده ها به ویژه ايده ‎sb‏ ‏محاسباتی غالب شده اند, چنین نیست ۰ به آن معنایی كه تلاش كردم به تصویر بکشم, شناخت نه تنها به طور مقرر مجسم شده, بلکه به طور مقرر نیز ظاهر می شود. نام های مختلفی برایش انتخاب شده است:

صفحه 18:
* خودسازماندهی, پیچیدگی يا پویایی های غیرخطی (ص ۷۶ - ۳۲ مدل زیر, به واسطه پدیدارشناختی عصبی تقویت و تجربه واقعی سازوکارهای تقویت, درک ما را از اصول یادگیری گسترش می دهد. این مفهوم یکپارچه ای در مورد چگونگی «هم ظهور شدن» ذهن و ماده برای تولید تجربه است. الگوی مذکور به نظریه مدرن یادگیری, پدیدارشناسی و اصول مراقبة ذهن آگاهی تکیه دارد (برای مطالعه مفهوم پردازی سنتی رو ک : ناراداء ۱۹۶۸). عملیاتی سازی این الگو در دل چارچوب شناختی- رفتاری قرار گرفته است. این الگو به طور ساده ای از طریق مولفه های نوعی و نه صورت بندی مفهومی پیچیده نشان داده شده است.

صفحه 19:
یکپارچه سازی مولفه های ضروری تغییر رفتار * کارکرد غیر آسیب شناختی سیستم اطلاعات کلی مورد نیاز برای تقوبت کردن چیزی که آموخته می"شود: دز شکل ۱ آوزده شده است: به طور خلاصه محرک به واسطه حواس ادراک شده (هشیارانه باناهشیار) براساس طبقات از پیش شکل گرفته و عقاید ناشی از تجربیات گذشته, شخصیت. انتظارات , نیازها و ارزشهای ارزشیابی می شوند و به ظهور احساسات بدنی می انجامند. اين احساسات بدنی احتمالا وقتی به اندازه کافی شدت داشته باشند, با پاسخ آموخته شده ای به آنها واکنش نشان می دهیم. حتی اگر زیر آستانه هشیازی بمانند. اين چهار موّلفه نوعی (شکل ۱) هنگام بهینه بودن سلامت روان در تعادل قرار دارند و همان طور که در ادامه خواهیم دید. اگر کار کرد بهنجار به چالش کشیده شود, درحالت عدم تعادل قرار می يرند.

صفحه 20:
۰ با وجود سلسله مراتب ترسیم شده در این الگو, درونداد به مولفه ادراکی (ادراک حسی) ممکن است از افکار شخص احساسات بدنى يا واكنش هاء وارد شود. در اين صورت این محرکها را محرک درونی می نامند. از اين كذشته الكوهاى خوب آموخته شده واکنش, موّلفه ارزشیابی آگاهانه را دور می زنند )افکار خودکار)؛ محرک مذکور ظاهرا به طور مستقیم از ادراک حسی به تحریک حس بدنی می رود. به دلیل سرعت زیاد هر مولفه در ابراز مستمر خود. حس تداوم و كل بودن را تجربه مى كنيم: اين حس مشابه اصل و است (مانند حركت تورى فلانى هاى تور گه شهرها در مراکز خرید به نمایش گذاشته می شوند)

صفحه 21:
* ویژگی خاص این جریان شناختی, تکیه بر در ونداد مداوم است, مرحله واکنش که آخرین مرحله است. به درونداد (متحرک) ادراکی برای آغاز چرخا پای ثا, بل می شود, به طوری که این جریان هرگز به آخر نمی رسد, حتی دلی خواب, بلافاصله بعد از رخداد یک واکنش, این واکنش ادراک بعدی را تغذیه می کند و اين جرخه به واسطه تقويت خود تداوم می یابد, همان طور که در قسمت های بعد در قالب تبیین شبکه های عصبی برای افکار مزاحم آورده می شود, یک دلیل برای جریان لاینقطع پردارش اطلاعات این است که گذرگاه های حافلة اخیرا پا مکررا فعال شده در مغز بخشی از فعالیت خود را حفظ می کنند که هنگام خواب پا آرامش, به هشیاری در می آیند. (یا هشیار می مانند).

صفحه 22:
* بنابراین انتهای چرخه, ابتدای چرخه بعد خواهد بود و این تداوم ذهنی, تقویت پاسخ و همانند سازی با این فرایند مداوم را امکان پذیر می کند. از دیدگاه تجربی, فرایند تفکر در مجموعه ای از الگوهای وابسته به طرز تفکر, «خودش را سازمان میدهد». ما به طور معمول حس می کنیم که ما افکارمان هستیم, پس تعجبی ندارد که ایده توقف تفکر در مراقبه ممکن است بعضیها را نگران کند, زيرا اين ايده مثل اين است که بگوییم «دیگر نفس نکش» جریان فعالیت شناختی را می توان با اراده آگاه و الگوهای نوعی تعدیل شده به واسطه آموزش مقتضی, تعدیل کرد. این مسئله طی تجربه آموزش ذهن آگاهی, به ویژه هنگام تجربة حس افزود: کنترل بر افکاری که هر لحظه ظاهر می شوند, انعکاس می یابد.

صفحه 23:
گرینبرگ (۱۹۹۴) در بحث تأثیرات درمانی پذیرش, به وجود فرایند تجربه کردن مداوم و درونی اشاره کرده است. همان طور که در مدل حاضر نشان داده شد, گرینبرگ بحث می کند که این فرایند تجربه کردن خودکار است و در دسترس هشیاری و کنترل عمدی نیست, اما تحت تأثیر نمادسازی هشیار از تجربه قرار می گیرد.

صفحه 24:
* نقش و پدیدارشناختی چهار مولفه کارکردی ۶ ادراک حسی ‎٠‏ از چهار مولفة اين مدل, اولین مولفه امکان تماس بین ارگانهای حسی و محرک درونی فکر حس بدنی) یا بیرونی (هر محرک محیطی را فراهم می کند. دریافت محرک. امکان حس كردن دنيا را فراهم مى كند. اين كار كرد دروندادهای عصبی را به بو, مزه, صداء لمس و

صفحه 25:
8 بعضی ها بحث می کنند که اين پردازش اغلب در زير سطوح هشيارى روى مى دهد و اينكه آنچه به آگاهی هشيار مى رسد., بازنمايى آن است. برخى به ويزه طرفداران روانشناسى بوم شناختى مسير سرراست ترى را ييشنهاد مى کنند که به واسطه آن محرک ‎a‏ طور مستقیم از طریق ارگانیسم ادراک و ارزشیابی می شود به طوری که هیچ بازنمایی لازم

صفحه 26:
* اگرچه متخصصان ادراک حسی, این اصول را به تفصیل شرح داده اند (باور", ۱۹۷۷ ؛ سکیولر و بلک ۱۹۹۴), آنها بویایی, چشایی, شنوایی و لامسه, مدل حاضر دو توانایی مهم ادراکی دیگر را نیز تا حدود زیادی طی مراقبة ذهن آگاهی مورد توجه قرار میدهد؛ حسهای ششم و هفتم. یکی از اين حسهاء بینش فراشناختی» نام دارد (تیسدیل , ۵۹ که به ما امکان می دهد وقتی فکری خود را آشکار ‎wo‏ کند, از آن مطلع شویم؛ درست همان طور که بویایی امکان آگاهی از تحریک شدن حسگرهای بویایی از طریق یک بو را فراهم می کند.

صفحه 27:
* در آموزش ذهن آگاهی رشد آگاهی نسبت به افکار خودانگیخته بسیار مهم است. دیگر توانایی های ادراکی به نام حس احشایی (ادراک حالت درونی) نیز به همین اندازه ‎riage‏ زیرا اجازه میدهند حس های درون بدن را دریابیم. البته حس احشایی می تواند تجربه ای هشیار یا ناهشیار باشد. تظاهرات اساسی مانند گرسنگی, سرما یا درد قبل از اینکه در طبقه تجارب قرار گیرند, از طریق پسخوراند حسی حرکتی به شکل چهار مولفه اساسی که پیوسته در حال تعاملند, پردازش می شوند, اين چهار مولفه در ‎Crowd‏ حس احشایی مورد بحث قرار گرفته اند: جرم, دما , حرکت و تراکم..

صفحه 28:
* ارزیابی * این مولفه حوزه پژوهشی گسترده ای را در زمینه علوم رفتاری شامل ميشود که نشان دهنده معماری پیچیده سیستم ها و زیرسیستم های شناختی مطابق با مفهوم پردازی های گوناگون بوده و فراتر از توان این کتاب است. به منظور ارائة الكويق كه دز اينجا توصیف شده (دو نوع بسیار گسترده از پردازش مشاهده شده) طی تمرین ذهن آگاهی را در نظر بگیرید: یکی نقش توصیفی دارد و دیگری در خدمت کارکرد ارزشیابانه یا داورانه است.

صفحه 29:
* بعد از ادراک حسی یک محرک. اولین پردازش گسترده عبارت است از توالى سريع بازشناسی و طبقه بندی محرک, برای مثال «خودکار روی میز است». تا زمانی که آموزش نبينيم به طور هدفمند به اين رویداد ذهنی اولیه بپردازیم, یعنی چیزی که در مورد آموزش ذهن آگاهی روى می دهد در زير آستانه هشیاریمان روى خواهد داد. اين بازشناسی محرک اوليه و خنثى بر يايه اجماع, هنجارها و دانش واقعى است و ما را در درك جهان يارى مى رساند.

صفحه 30:
* اگر محرک در زمان بازشناسی درجه ای از اهمیت شخصی را داشته باشد, به سرعت از طریق یک طبقه پردازش ثانویه دنبال می شود, یعنی ارزشیابی چیزی که تازه بازشناسی شده است. زیرسیستمهای شناختی متعامل" (۱5) تیسدیل و برنارد (۱۹۹۲) با نام «موتور مرکزی» از سیستم رمزگذاری گزاره ای» (واقعی, تفکر توصیفی) و سیستم رمزگذاری «ضمنی» (ارزشیابانه, تفکر داورانه ) ساخته شده اند. اين سيستم هاى رمزكذارى به شدت مشابه ايده شناختهای «گرم» و «سرد» هستند.

صفحه 31:
8 حس احشایی * آموختن «زنده ماندن در جنگل, کلاس درس با محل کار, ابتدائا فرایندی خودکار است. میزان دلالتهای شخصی ناشی از یک بافت, تعیین کننده شدت هم ظهور شدن حس های بدنی است. هرچه فکر بیشتر دلالت داشته باشد, حس بدنی قوی تر خواهد بود که متعاقبا به عامل تعيين کننده مهم پاسخمان تبدیل می شود که در قسمتهای بعد توصیف خواهد شد.

صفحه 32:
* بدون این اتکای نسبی به حسهای بدنی برای یادآوری اهمیت رویدادها, ممکن است به خاطر اوريم که کدام باقص بع‌ظور القوم خطوراک است. بنابراین حس های بدنی هم ظهور نقش بسیار مهمی در حفظ و دسترس پذیری خاطرات هیجانی ایفا می کنند. تفکرات واقعی (رمزگذاری گزارهای) در خدمت مطلع کردن ما از جنبه های واقعی یک پدیده اند, در حالی که تفکرات ضمنی به بقای ما کمک می کنند.

صفحه 33:
* حس های بدنی همراه با تفکر, به وسيله تفکر ضمنی سیستم عصبی را برای واکنش سریع آماده من کنند. به ویژه هنگام مواجهه با موقعیتهای مبهم اين حس بدني است که در مورد موقعيت ناآشنا و امنیت آن, اطلاعاتی به دست ميدهد نه تفكر منطقى. به همين دليل منطقی بودن و واقع گرا بودن نسبت به خاطرات ناخواسته تروماتیک برای بیماران مبتلا ‎PTSD a‏ دشوار است. هنكام رویداد و تشکیل خاطره آن مى توانیم به سهولت و به

صفحه 34:
8 حس های بدنی در یک پیوستار لذت به سه روش اصلى تجربه مى شوند: خوشایند. خنثی و ناخوشایند. در باقت های هیجان طلبی (نوجوانی, مراحل پیش مانیک در اختلال خلقی دوقطبی و غیره) حس ‎sla‏ خنثی اغلب به حمتهای ناخوشايتد منجز من شوند. زويكرد سنتی به ذهن آگاهی چهار ویژگی اصلی حسهای بدن را متمایز می کند که شدت هر

صفحه 35:
* آنها ویژگی های ادراکی هستند, زیرا فقط به صورت ادراکی می توان آنها را ارزیابی کرد (ادراک حسی) نه داورانه ارزشیابی). توانایی ادراک حسهای بدن در ابعاد ادراکی شان, کارکردی از تعادل فکری آموخته شده است. اين چهار ویژگی به طور مستمر طی تجربه فردی تعامل کرده و براساس قوانین احتمالات, ترکیب های بسیار زیادی را محتمل می کنند. اين قضیه را می توان با دیگر وجوه ادراکی مثل بینایی مقایسه کرد که چهار رنگ اصلی (قرمز, زرد, آبی و سبز, از سفید تا سياه درجه بندی میشوند) ترکیبات بی نهایتی از رنگ را به دست میده شده, به اين ترتیب با مشایی, سردار مواقة اسلی (شیرین, ترش, شور و تلخ) ترکیبات بی ‎Sao ly ojo cule‏ مى كنيد

صفحه 36:
۰ حس احشایی در آموزش ذهن آگاهی نقش دارد. همان طور که در ۷:8۲ تأکید می شود, مراجعان همان طور که پیوسته تلاش می کنند حس احشایی را توسعه دهند و ادراک خود را از اولین سرنخهای پریشاتی ارتقا بخشند. فنون وارسی بدنی را برای دوره های طولانی انجام

صفحه 37:
* اخیرا نشان داده شده که تمرین ذهن آگاهی در گذرگاه های مغزی مورد نیاز برای به کار انداختن آگاهی به حس احشایی, انعطاف پذیری هایی ایجاد می کند (لازار و همکاران, ۰۵ ۰) و شاید بتوان گفت که انعطاف پذیری عصبی در گذرگاه های پیشانی نیز روی می دهد و آگاهی فراشناختی را ارتقا می بخشد (کابات-زین, ۲۰۰۵). انعطاف پذیری عصبی عبارت است از ظرفیت نورونها برای سازگار شدن با تغییر محیط (فیتزجرالد و فولان کوران, ۲۰۰۲), براساس اصول یادگیری هب" تعداد پایانه های پیش سیناپسی با توجه به میزان استفاده تغییر کرده و هر تجربه یادگیری پیوند عصبی موجود را تقویت می کند (هب, ۱۹۴۹)

صفحه 38:
* واکنش + اغلب حسهای بدنی به پاسخهای فوری می انجامند و از طریق سیستم اعصاب مرکزی روی تولید مي شوند. آگاهی از حواس و واکنش های بدنی با توجه به شدت و آستانه آگاهی افراد متفاوت است. به این ترتیب استرس که با احساسات زمخت همراه است, از تشخیص احساس های ظریف ممانعت می کند. به ویژه در مورد پاسخ های خودکار. سیستم اعصاب مرکزی پیوسته رفتار را آغاز کرده یا تعدیل می کند. بدون اینکه الزاما به دانش هشیار ما نیازی داشته باشد. خاراندن خودکار خود بعد از احساس گزش مثال واضحی است, مثال دیگر طی خواب است, هنگامی که دریافتمان از رویدادهای حسی بسیار خارج از آگاهی است (گونگا", ۱۹۸۷؛ هارت, ۱۹۸۷).

صفحه 39:
* وز وز مگس در اطراف سر, ممکن است موجب حرکت دستمان در جهت صدا شود و حشره را دور کند, در عين حال به نظر می رسد كه كاملا خواب باشیم. از آنجا که مغز هنگام تولد طوری سیم کشی نشده است که به وز وز مگس پاسخ خاص بدهد (نوزادان از اين ضدا بیزار تیشتند), پیش بعد ان جتد باز كزيدة شدن توسط مكس .وق حس خارش بعد از آن. سیستم اعصاب مرکزی آموخته است مطابق بیزاری اولیه هشیارمان به آن واکنش نشان دهد. هنگام خواب, با سرد شدن هواء با وجود فقدان هشیاری آگاه , بدن احساس سرما می کند و دستها پتو را به روی گردن و شانه می کشند. چه کسی این دستور را میدهد؟ بر پایه الگوهای اکتسابی واکنش, رفتار واکنشی می تواند چه در خواب و چه بیداری, ناهشیار بافند. بتهتریان ساحهمصدوزواکتش در گیال‌تجوه ارزشتاین آست:

صفحه 40:
* واکنش ها می توانند آشکار یا نا آشکار باشند و ‎slo awh ob‏ کلامی يا فیزیکی, سرکوب یا ابراز شوند. رویدادهای ذهنی (مانند گفت و ‎(Wa SoS‏ که به طور کلامی یا فیزیکی به فعل در می ایند نیز به اولین لغزش می بایست لحاظ‌قوژه

صفحه 41:
براساس الگوی هراس کلارک (۱۹۶) پسخوراند واکنش ها به سیستم بعنوان دروندادهای تازه عمل می کنند الگوی ذکرشده اين فرايند تقویت تداوم بخش را در مورد همه پاسخ های آموخته شده قابل کاربرد می دانند نه فقط در مورد حملات هراس حتی مقبول ترین ترس ها برای متال نگرانی والدين در مورد علت تاخیر بازگشت کودک از مدرسه) بعنوان فکرهای هم ظهور با احساسات بدنی برای متال فشار و خركت:ذر ناحيه:يطنى :و تقيير إدما .ذن تواجى ‎wal‏

صفحه 42:
۰ گستراندن حوزه نظریه یادگیری ‎j 2‏ موفقیت آمیز یک حس بدنی ‎du‏ قویت می شود تقویت مثبت). ‏رفتار آزارنده نیز زمانی تقو, ت می شود که حس بدنی ناخوشایندی به طور موفقیت آمیز اغلب به واسطه رفتار اجتنابی) کاهش یابد (تقویت متقی) همان طور که در کار اولیه بی اف اسکینر (۱۹۵۳) توضیح داده شده است, یادگیری عامل هنگامی رخ می دهد که رفتار برای تولید پیامدها, برمحیط «عمل» کند. او برای اثبات شرطی سازی عامل به پیامدهای خوشایند و ناخوشایند ارگانیسم تکیه کرد. ‎

صفحه 43:
‎٠‏ تلاش براى افرايش حس های بدنی خوشایند و كاهش حس هاى بدنى ناخوشايند نيز رفتارهاى عامل را شکل می دهد, به استتنای اينکه در سطح تجربی رفتار, این حسهای بدنی اغلب در سطح زیر استانه ای آگاهی (خودکار) نمود خواهند داشت. جریان پیوسته رفتار عامل دقیق مراقبه ذهن آگاهی است و به همین دلیل در ۱۸۱8۲ مورد تأکید قرار گرفته است.

صفحه 44:
* از توصیف بالا یک دلالت قوی برمی آید: همه رفتارهای آموخته شده فارغ از اینکه سطح پردازش مورد نظر ظریف يا آشکار باشد, دستخوش یادگیری عامل می شوند. اظهار شده که همه اشکال شرطی سازی شامل یادگیری عاصل بوده و به آن وابسته اند. آنها لایه هایی از شرایط مازاد بر نيازند که می توانند یادگیری را فقط در صورتی ایجاد کنند که یادگیری عامل در مبداً فعال باشد. ورای جفت کردن ظاهری یک محرک و یک پات سجن ماه مور دید که ‎lens me age all‏ پاسخ دهیم. به عبارت فنی, حس احشایی بر پاسخ «عمل» مى كند. از اين دیدگاه, حس های بدنی تنها عامل های واقعی اند که هميشه در مبداً یادگیری نمایان می شوند.

صفحه 45:
تبیین سیستم های پویا برای افکار مزاحم همان طور که پیشتر گفتیم, تمرین مراقبه ذهن آگاهی مستلزم رشد زیاد توانایی آگاهی فراشناختی, توجه پایدار و کنترل بازدارنده بر عادتهای واکنشی است. به طور کلی, الگوهای توجه در چارچوب پردازش اطلاعات ساخته و فهمیده می شوند که ضرورتا شامل کنترل سلسله مراتبی است. گفته شده است که این الگوهای توجه از ناتوانی در ارائه تبیین رضایتبخش از چیزی که توجه را هدایت می کند, ‎By‏ می برند (سامرز و فورد, ۱۹۹۵, ص ‎.)۷٩‏

صفحه 46:
* الگوهای شبکه های عصبی توجه, فرضیه های مربوط به پردازش سلسله مراتبی وتری می کنند (کوهن, دونبار و مک کللندا, ۱۹۹۰؛ پاف, هیجدن و هودسون, 1۹۹۰). آنها اظهار می کنترل رفتاری با ساختار زیست شناختی مغز تناسب بیشتری دارد تا با الگوسازی رایانه ای ذهن ۱5 تیسدیل و پرنارد (۱۹۹۳) بعضی از جنبه های الگوی شبکه های عصبی را یکپارچه کرده انست بر جنبه: هایتجزین شناختها تاکید دارد. رویکرد: سيستم هاى آنها در پردازش اطلاعات بیشتر هم تجربه انسان است تا نظریه شناختی سنتی. با توجه به بيست و دو سال تجريه با مراقبه ذهن آگاه معمول, انبوه كزارش هاى شركت كنندكان و داده هاى يديدارشناختى كزارش شده توسط شرکت کنندگان در پژوهش (هرینگ, ۲۰۰۵: کرنفیلد, ۱۹۷۹ ‎"١‏ واسون و هارگریو, ۲۰۰۱), توصیف تفکرات و حس های بدنی هم ظهور طی آموزش ذهن آگاهی به طور شگفت آوري با الگوی شبکه عصبی و همین طور رویکرد ۱5 جور در می آید که در آن گفته می شود شناخت مجسم" است.

صفحه 47:
* الگوهای شبکه عصبی توصیف شده برای پردازش اطلاعات (الگوهای پتفندگرا) ساختار هشترکن:دارید که شافل بت لاید از واجدهای پردازش عصب-مانند بیشمار است که هر واحد نیز سه وضعیت جاری براق فعالیت درد (قتبت,:خنقییا متفی) و هز واجد اقز تحزیک کنقده با بازدارنده بر دیگر واحدها دارد. لایه درونداد. اطلاعات را از محیط دریافت می کند و از طریق آن فعال می شود؛ لایه برونداد اطلاعات را از سیستم دریافت می کند و به طور درونی فعال می شود؛ یک لایه سوم از واحدهای میانی نیز وجود دارد که نه به طور مستقیم از محیط درونداد می گیرد و نه به آن برونداد میفرستد (مک کللند. روملهارت و گروه پژوهشی ۱۹۸۶ ,۳۲۳). براساس این الگوها دانش به صورت الگوهای فعالیت :دز مجموعه ای از واحذها توزنم فی:شود, ‎aSil‏ ‏درون مکان خاصی ذخیره و از طریق یک هیجانات مرتبط با شبکه های خاص و غیره, فعال تر شوند. عامل مرکزی دستکاری شود.

صفحه 48:
8 الگوهای تفکری را که طی مراقبه ذهن آگاهی به صورت پویا در هشیاری ظاهر می شوند, می توان برحسب فعالیت درون شبکه ای و بین شبکه ای تبیین کرد. واکنش های ذهنی معمول درمانجو به حس های بدنی خوشایند و ناخوشایند و افکار هم ظهور, به صورت خودکار پسخوراندهایی به ال کال ‎eas eee a oat cea‏ 2 این ترتیب شبکه را برای حفظ اطلاعاتی که تولید می کند, تقویت می نمایند.

صفحه 49:
“ا به علص :دوين اقگاز مرحم * كاربران خبره ذهن آكاهى به دو بافت عمده اشاره كرده اند كه افكار ناخواسته به هشيارى دخول مى كنند. يكى از اين بافت ها درونى و ديكرى برونى است. منيع بيرونى حواس يرتى شامل همه محركهاى ادراى :شده در محيط خارجى ابننت: بوى كباب همساية حاظرة خوشايند (به همراه هم حس هاى بدنى هم ظهور) بهترين مهمانى شما را در چند سال گذشته و صداى عبور موتور از خيابان خاطره ناخوشايند تصادف (و حس هاى بدنى هم ظهور با أن را به خاطر مى آورد. از آنجا که تمرین مراقبة نشسته مستلزم به حداقل رساندن چنین محرکهای حسی با تمرین در جای ساکت و ارام و با چشم های بسته است. عوامل بیرونی افکار مزاحم اغلب فقط در اوایل دوره آموزش مشکل سازند. به خاطر داشته باشید که با توجه به این مسائل, تمرین در اماکن سربسته موثرتر است.

صفحه 50:
بافت درونی نیز در بعضی درمانجویان مشکل ساز است. بافت درونی منبع مداوم و خودسازمان یافته از افکار مزاحم است که نیازی به محرک بیرونی و انتظار فرد ندارد. افکار مزاحم بیشتر به عنوان پیامد نیروی قعال ساوی غسبن مربوط ‎sa sulle‏ شتوند:تا اينكه پیامد رویدادهای بیرونی باشند. در زمان آرمیدگی در حالی که به تنفس طبیعی (کنترل نشده) یا حس های بدنی توجه می کنیم, شبکه های عصبی دارای بیشترین قدرت. قبل از شبکه های دیگر در هشیاری بازنمایی شده و برای ما به صورت یک فکر ادراک می شوند.

صفحه 51:
* نیرومندی فعال سازی شبکه های عصبی که افکار را فعال می کنند, از طریق سه عامل درونی تعیین می شود: تازگی و تکرر ‎Sled‏ شدگی شبکه های عصبی این افکار, و بار هیجانی آنها (حسهای بدنی مرتبط). هرچه الگوی فعال شدگی تکراری تر و تازه تر باشد, نیروی فعال شدگی اش در اعصابی که آن را تولید می کنند, بیشتر است. به عبارت دیگر, هرچه فکر یا ایده ای با فراوانی و تازگی بیشتر روی دهد, در سلول های مغزی مربوط بیشتر فعال می ماند و بیشتر احتمال دارد که حین آرمیدگی به هشیاری ما وارد شود. برای مثال رویدادهای تازه ای مثل گفت وگوی جالب با همکار, تصویر تصادف اتومبیل یا ترس از مردود شدن در امتحان پیش رو بیشتر احتمال دارد که هنگام استراحت به هشیاریمان وارد شوند.

صفحه 52:
* مثال افراطن اين اصل عبارت است از تجربه اختلال وسواس- بى اختيارى (060. تا وسواسى در اين اختلال را مى توان بر حسب يايدارى شبكه هاى عصبى اخيرا و مكررا فعال شد كرد. بازتوليد مداوم افكار وسواسى سبب مى شود شبكه هاى عصبى به شدت فعال بمائند و به او ازتباطات عصبى را تقويت كنند. متعاقبا افکار وسواسی به طور موفقیت آمیزی با تفکر معمول رقابت کرده و آنها را دچار اختلال می کنند.

صفحه 53:
شکست بارداری بلندمدت فکر بر پایه پدیده بالاء تا زمانی که به طور متعادل به س های با هم بودن برنامه الود افرادی که به آنها واکنش نشان داده می شود), بارداری نگر در مورد افکار مراسم مفید نخواهد بود. اگر نسبت به تجربه بدنی (که هنوز نیمه هشیار است که ابتدائا به بازداری می انجامند بیزاری را تجر احتمال بیشتری آن تجربه بدنی تقویت خواهد شد. کاستر و همکاران (۲۰۰۳) به وضو متتاقض بازداری افکار اضطرابی را طی تهدید قریب الوقوع مشاهده کردند. آنها ثابت کردند که است مدت اضطراب طی بارداری فکر کاهش یابد. اما احتمالا بعد از اتمام بازداری فکر شدت و ف علائم اضطرابی افزايش می یابد

صفحه 54:
* الگوهای شناختی, نظری و کاربسته که اهمیت ذهن آگاهی را مدنظر دارند. چه در مورد درمان اختلال های اضطرابی (اور سیلوه و همکاران, ۲۰۰۳: رومر و اورسیلو, ۲۰۰۳؛ ولز و ماتیو, ۱۹۹۴) یا در مورد اختلال های خلقی (سیگال و همکاران, ۲۰۰۲؛ تیدیل و برنارد, ۱۹۹۳) يا اعتیاد (مارلات و همکاران, ۲۰۰۴, ۲۰۰۶ ویتکیویتز و مارلات, ۲۰۰۶), همگی در ادبیات پژوهشی ظاهر شده اند. کار ولز (۱۹۷۷) نشان دهنده یک دیدگاه شناختی است که ایده پذیرش را در رویکرد ذهن آگاهی وارد کرده است, با اينکه در اين دیدگاه, هیچ ارجاعی به بعد همزمان حسی- حرکتی (حسهای بدنی هم ظهور) داده نشده است؛ یعنی ایده ناپایداری ضمنی است.

صفحه 55:
‎٠‏ حفظ بیماری روانی ‏* مولفة واکنش در مدل هم ظهوری یک پدیده درونی مرتبط با سیستم اعصاب مرکزی است. اما فعال سازی مفرط و پایدار آن به عدم تعادل در فرایند پردازش اطلاعات می انجامد. بر اساس مدل مذکور اسیب شناسی ‎SL‏ روانی نمی توانند در کنار سازوکارهای پردازش اطلاعات متوازن وجود داشته باشند. ‏= آسیب شناسی های روانی هنگامی تسهیل و حفظ می شوند که عدم تعادل به عنوان حالت غالب (پایدار) اين سیستم جا افتاده باشد. به این ترتیب تعادل بین چهار کارکرد مذکور ممکن است احتمال سلامت روانی و تا حدی سلامت جسمی را پیش بینی کند (برای همبستگی بین ذهن آگاهی و عمر طولانی, ر. ک: لانگر, ۹ ۱۹۹۲).

صفحه 56:
۰ بنابراين اتكا بر ويزكى ادراكى (ختتى) محرک و آگاهی از حس های بدن به حداقل و تکیه بر الگوهای عادت ارزشیابانه و واکنشی به حداکثر می رسد. اين مسئله به طور معمول در اولین مراحل تمرین ذهن آگاهی مشاهده میشود. هرچه فرد بیشتر دچار استرس یا تجاربی مثل حالا اضطرابی باشد, کمتر می تواند حس های معمول بدنی مانند وزن و لمس دستها روی دی فشار زیر پا را دریابد. از طرف دیگر, افراد آرام تر با اینکه آموزش ندیده اند, ظاهرا حبها دشواری کمتری در می یابند. البته می توانیم حس های شدیدتر را دریابیم, به ویژه آنهایی د داریم يا نداریم. با وجود این فرد مبتلا به اختلاس هراس نسبت به حسهای زمخت مرتبط با آگاه می ماند, اما احتمالا در عين حال نمی تواند حس های ظریف تر معمول را دریابد.

صفحه 57:
* پاسخ های اضطرابی اگرچه معمول و گاهی ضروری هستند, به چنین عدم تعالی نیز می انجامند. پیامد این استرسها وقتی بیش از حد مورد تأکید قرار گیرد و به طول بينجامد, کارکردی ناسازگارانه است, زیرا عدم تعادل به حالت غالب سیستم پردازش اطلاعات تبدیل می شود. در واقع درمانجویان اغلب گزارش می کنند در موقعیت های معمولی احساس می کنند بیش از حد داوری کرده و بیش از ‎a>‏ اين دوره ها محدود نیست. واکنش گری می کنند. اين ویژگی به ویژه در دوره های برانگیختگی تأکید می شود, اما در عين جال‌جه این دفره‌ها مربوط بيست * با استفاده از منطق تکاملی می توان اين الگو را بر حسب تفاوت در تخصیص توجه طی ادراک تهدید تبیین کرد (په خاطر داشته باشید که کاربرد اين الگو به ترس و دیگر اشکال برانگیخت نیست.

صفحه 58:
* به طور خلاصه از آنجا که پردازش جنبه های ادراکی محرک و حسهای بدن زمانبرند و در خطرهای بالقوه ضروری نیستند, ارگانیسم با تعدیل تخصیص منایع توجه, از سرعت پردازش بر می برد, کاهش گوشش ذهن در پردازش ادراک حسی و حس احشایی, و افزایش انرژی ذهنی برای پردازش ارزشیابی الگوهای طرحوارهای شبکه های حافظه استقرار یافته) و واکنش (تصمیم ب خودکار), می تواند تعیین کننده مرگ و زندگی باشد, توجه داشته باشید که تفکرات فاجعه آمیز در این موقعیت غیرواقعی نیستند, بلکه جزء جدایی ناپذیر یک پاسخ حفظ بقا هستند كه بدون آنها نمی توانیم آن دسته از حس های ناخوشایند بدنی را که می کوشیم با واکنش نشان دادن (در اين مورد فرار کردن) کاهش دهیم, احساس کنیم.

صفحه 59:
برقراری مجدد توازن در سیستم بازیابی تعادل در سیستم پردازش اطلاعات مستلزم شاخص جدید است. آموزش ذهن آگاهی دقیقا همین کار را انجام می دهد. با آموختن توجه عینی (به طور ادراکی و با طبقه بندی واقعی) به همه حس های بدنی و افکار هم ظهور و در عین حال حداقل سازی ارزشیابی و واکنش, توجه بیشتری برای ادراک حسی و حس احشایی در دسترس است و توجه کمتری به ارزشیابی و واکنش اختصاص داده می شود که این توازن بیشتری بين مؤلفه ها برقرار مى کند .تعادل کارکردی ناشی از خودآموزی در امر اختصاص مجدد و پایدار توجه به آنجا که توجه از آن تهی شده است. ‎ay‏ ما امکان میدهد مسائل را از زوایای مختلف مشاهده کنیم و قبل از عمل گزینه های بیشتری را فراهم کنیم. ما عینی تر و واقع بين تر مى شویم.

صفحه 60:
۰ به خاطر داشته باشید که طی تمرین ذهن آگاهی, حتی با وجود کوشش برای عدم داوری و قضاوت ارزشیابی درباره یک فکر يا حس بدنی در حال ظهور (محرک درونی), محرک به طور معمول از پیش با معانی و ارزشها (تفکرات خودکار) پیوند خورده است. متعاقبا تحریک آنها احتمالا حس های بدنی سم ظهور ایجاد.فی کند. با اينکه نگرش :فا طت آفوزش غیرداورانه است و به طور مستقیم از اين تفکرات خودکار آگاه نیستیم, هنوز پیامدهای (حسهای بدنی) این داوری های ‎ars gal es‏ شده بر[ احساسن ی کنیم. تکلیت اصلی غبارت است از عدم واکنش به این حس. های بدنی, با درک اینکه چنین حس هایی با پیوندهای دیرینه تحریک شده اند.

صفحه 61:
‎٠‏ تلاش براى عدم تقويت پاسخ همیشگی (واكنش معنى دقيق تعادل فكرى است. از اين رو تخصيص مجدد توجه به ادراک حسی و حس احشایی به ما امکان میدهد از پیوندهای دیرینه افکار و احساس های بدنی که به طور خودبه خودی طی تمرین ظاهر میشوند, آگاه باشیم و مر را تمرین دهم تا وکنش معمول به ار تقویت نکند. ما بیشتر مشاهده گر می شویم و آگاه می شویم که با وجود عدم داوری منفی ‏درباره یک فکر مزاحم منفی, هنوز حس های ‎ome‏ عر _ زه .1 ألم . [( ات شش سر

صفحه 62:
* بدون تخصیص دوباره توجه کافی به مولفه حس احشایی, این عقیده را حفظ می کنیم که علت ناخشنودی و واکنش ما محرک است. ما درباره علت تجربه مان سود تفاهم داریم و محرک را سرزنش کرده یا تلاش می کنیم آن را تغیبر دهیم

صفحه 63:
* تخصیص مجدد توجه که از طریق الگوی هم ظهوری پيشنهاد شده, با افزایش سریع ادراک حسی در درمانجویان به اختلال استرس پس از سانحه (۳۲5۲) و شرایطی که شامل تجزیه است, به تصویر کشیده می شود. بلافاصله بعد از شروع آموزش, درمانجویان انواع تجارب حسی قوي را شامل احساس لذتهای جدید از راه مزه, بو یا رابطه جنسی گزارش می کنند (ر ک: فصل دهم, نمونة ) کابات - زین (۱۹۹۰, ۲۰۰۵) آگاهی افزایش يافته افراد در مورد مزه را نیز طی تمرین کشمش » توصیف کرده است. طی این تمرین از حاضران تقاضا می شود یک کشمش را به صورت ذهن آگاه بخورند.

صفحه 64:
در صورت ارام تبیین کار کردی- تعادل در منطق ارائه آموزش ذهن آگاهی: درمان برای درمانجویان زیادی قابل هضم تر و مطلوب تر به نظر خواهد رسید. اين درمانجویان ممکن ‎cul‏ در صورت فقدان چنین ادغامی ‎au‏ ‏درمانی که دارای ویژگی های دیگر ذهن آگاهی است, نپردازند. فصل بعد به طور خاص به ارائه منطق ۱5۲ مى يردازد.

جهت مطالعه ادامه متن، فایل را دریافت نمایید.
34,000 تومان