آموزشعلوم انسانی و علوم اجتماعیادبیات و زبانسایر

4000 واژه ضروری زبان انگلیسی (پارت اول)

تعداد اسلایدهای پاورپوینت: 100 اسلاید جموعه کتاب های 4000 Essential English Words مجموعه ای شش جلدی است که تقریبا ۹۵% از مکالمات عادی و یا حتی نیمه تخصصی زبان انگلیسی را شامل می شوند. شیوه متعارف این مجموعه از کتابها دقیقاً به همان شکل کلاسیک کتابهای لغت تنظیم شده که برمبنای آن پس از تلفظ کلمه، معنای آن و سپس مثالهایی ارایه شده است. هر یک از این کتاب ها مشتمل بر ۳۰ درس است و در هر درس ۲۰ واژه قرار داده شده. در این کتابها روش آموزش لغات به این شکل است که ابتدا واژه ای آورده می شود و بعد از آن برای تثبیت واژه جمله ای هم به عنوان مثال بیان می شود . در این پاورپوینت 100 اسلایدی پنج درس اول این کتاب گنجانده شده که هر لغت همراه با معنی دقیق، نقش کلمه و مثال در یک اسلاید آورده شده که به همراه یک تصویر اختصاصی و جذاب یادگیری را آسانتر و جذابتر می کند. “یکبار برای همیشه کتاب 4000 لغت رو یاد بگیر”

afbiz1778

صفحه 1:
.The woman was afraid of what she saw زن از چیزی که دید ترسیده بود.

صفحه 2:
.A: The food is very good in that restaurant. B:I agree with you آ: غذا در آن رستوران خیلی خوب است. ب: من با تو موافق هستم.

صفحه 3:
«She didn’t do her homework, so her father is a او تکالیفش را انجام نداد بنابرین پدرش ا

صفحه 4:
. 1 ۸۷۲۳۲۷۵ .The bus always arrives at the corner of my street at 4:00 اتوبوس همیشه ساعت 4 به گوشه ی خیابان من می رسد.

صفحه 5:
-The man with the sword attacked the other man first دا تر به مرد دیگر

صفحه 6:
.The bottom of my shoe has a hole in it ته (پایین) کفشم یک سوراخ دارد.

صفحه 7:
۴ د 21657617 باهوش The clever boy thought of a good idea پسر باهوش به یک ایده خوب فکر کرد.

صفحه 8:
.The cruel man yelled at his sister مرد بی رحم بر سر خواهرش فریاد زد.

صفحه 9:
.He finally crossed the finish line after five hours of running او بعد از 5 ساعب دویدن در تهایت از حط پایان عبور کرد.

صفحه 10:
.The other children will hide while you count to 100 در حالی که تا 100 میشماری, بچه های دیگر قایم خواهند شد.

صفحه 11:
.Long ago, people hunted with bows and arrows خیلی وقت پیش مردم با تیر و کمان شکار میکردند. 9

صفحه 12:
.There are a Jot of apples in the basket تعداد زیادی سیب درون سبد قرار دارد.

صفحه 13:
.The Canadian flag has a maple leaf in the middle of it پرچم کانادا یی برگ درخب افرا در وسطش دارد.

صفحه 14:
.I was only a few moments late for the meeting ‎yn‏ فقط بن لحظه برای بلافان در کرده وم ‎ ‎

صفحه 15:
Pleased (adj.) .She was pleased with the phone call she received او با تماس تلفنی ای که دریافت کرد. خوشحال شد.

صفحه 16:
.He promised to return my key by tomorrow او قول داد کلید را تا فردا برگرداند.

صفحه 17:
| ۴ 17 Reply .. ee "She asked him what time his meeting was. He replied, “at three اذ [زن) پرسید که زمان ملاقاتش چه ساعتی است. او (مرد) جواب داد: ساغت 3

صفحه 18:
fi 18 Safe ws) ‏کم‎ ‎Wi‏ ایمن؛ امن ‎ ‎ ‎ ‎.Put on your seat belt in the car to be safe ‏درماشین کمربندت را ببند تا ایمن بمانی. ‎ ‎ ‎

صفحه 19:
His card trick really surprised us حقه ی کارت او وافعا ماررا شگفت رده کرد.

صفحه 20:
1 .The couple can dance quite well آن زوج میتوانند به خوبی پرقصند.

صفحه 21:
-Riding in the rough water was an adventure سواری کردن در آب تآرام یک مایراجوی بود

صفحه 22:

صفحه 23:
.The baby carefully climbed down the stairs نوزاد بادقت از پله ها پایین آمد.

صفحه 24:
Chemical (n.) 24 .The scientist mixed the chemicals داد مند مواد شیمیایی را مخاوط کرد.

صفحه 25:
.She created an igloo from blocks of snow او از بلوک های برفی یک کلبه ی اسکیمویی درست کرد.

صفحه 26:
Evil (adj.) شبطانی. شوم .The evil figure scared us all تصوی تیان هم رها را در سای

صفحه 27:
.The student did an experiment in science class دانش آموز یک آزمایش در کلاس علوم انجام داد.

صفحه 28:
من مگس را با یک مگس کش, کشتم. I Killed the fly with a fly swatter

صفحه 29:
aborato 4 2 ‎works in a laboratory‏ ع طامصر بالج ‏مادر من در یک آزمایشگاه کار میکند

صفحه 30:
.The sound of their Jaugh filled the room صدای خنده شان اتاق را پر کرد.

صفحه 31:
The man’s voice was so Joud that we all could hear him صدای مرد آنقدر بلند بود که همه ی ما میتوانستیم آن را بشنو,

صفحه 32:
.The boy became nervous when he heard the news پسر وفتی که اخبار رازسنید دلوایس بند..

صفحه 33:
هن ۱01660 سروصدا 33 The crying baby made a loud noise نوزاد گریان سروصدای بلندی ایجاد کرد.

صفحه 34:
.His afternoon work project was to paint the room green پروژه کاری بعدازظهر او, نقاشی کردن اتاق (به رنگ) سبز بود.

صفحه 35:
Scare ,, ترساندن» ترسیدن .My uncle was scared by what he saw in the room ار چیزی که در انای دید ترسیده بود.

صفحه 36:
Secret (n.) y wy = .The two boys were sharing a secret دو پسر در حال به اشتراک گذاشتن یک راز بودند.

صفحه 37:
.My boss at me because I was late for work رئیسم بر سرم , چون به سرکار دیر رسیدم.

صفحه 38:
-The two friends smelled the flower دو دوست گل را بو کردند.

صفحه 39:
1 6۶1 از .The way he treated his classmate was terrible رفتاری که او با همکلاسیش داشت, وحشتناک بود.

صفحه 40:
.Business was worse this month than last month کست و کار اين ماه بذتر از ماه قبل بود؛

صفحه 41:
0 "نی 41 ۵ .The alien came in peace موجود فضایی با صلح آمد.

صفحه 42:
.There was a red apple among the green ones یک سید رفرعر درییال سیب های سیر وجود داشت

صفحه 43:
.We used a chart to see how we had improved ما از یک نمودار برای اينکه ببینیم چگونه پیشرفت کردیم, استفاده کردیم.

صفحه 44:
.The sky was filled with white clouds آسمان با ابرهای سفید پرشده بود.

صفحه 45:
Henry could not comprehend the message هنری نتوانست پیام را درک کند.

صفحه 46:
.They described their tree as colorful with gold ribbon and a star ‏آنها درختشان را به عنوان یک درخت رنگارنگ با روبان طلایی و یک ستاره‎ ‏رصت رد‎

صفحه 47:
.Going skiing last winter was the most fun I’ve everhad رفتن به اسکی در زمستان گذشته سرگرم کننده ترین چیزی بود که تا کنون داشته ام.

صفحه 48:
.Since he failed to get the job, he was sad از آنجاییکه او در گرفتن کار شکست خورد, ناراحت بود.

صفحه 49:
۶. 1 ¥ aaj. .The animals came up to the girl حیوانات به سمت دختر آمدند.

صفحه 50:
Grade .., نمره» درجه .I managed to get good grades on my report card من برنامه ریزی کردم تا یک نمره خوب بر روی کارت گزارشم بگیرم.

صفحه 51:
-He ate the carrot instead of the ice cream أو به جای بستنی, هویج خورد.

صفحه 52:
.The library at school is full of books کتابخانه مدرسه پر از کتاب است.

صفحه 53:
.Saturn is the planet with the ring around it زحل سیاره ای با یک حلقه دور آن است.

صفحه 54:
-Karen had trouble writing her report کارن در نوشتن گزارشش مشکل داشت.

صفحه 55:
-He had to read several books for class او مجبور به خواندن چندین کتاب برای کلاس بود.

صفحه 56:
.All the students could easily ve the math problem همه ی دانش آموزان به سادگی توانستند مسئله ریاضی را

صفحه 57:
1 .I was suddenly surprised by the cake my friends brought me من ناگهان با کیکی که دوستانم برایم آوردند. سویرایز شدم.

صفحه 58:
.I suppose I should go home now من گمان میکنم که الان باید به خانه بروم.

صفحه 59:
0111195 e (n.) .The universe is so large that it cannot be measured جهان آنقدر بزرگ است که قابل اندازه گیری نیست.

صفحه 60:
-Michael likes to view himself in the mirror مایکل دوست دارد که خودش را در آینه نگاه کند.

صفحه 61:
It’s appropriate to wear a suit when you go to the office ملاس است وقمی که به آداره میروی یی کت و شلوا وی

صفحه 62:
-Avoid the broken bottle on the floor از بطری شکسته ی روی زمین دوری کن.

صفحه 63:
.She always behaves well when her father is around او هميشه به خوبی رفتار میکند. وقتی که پدرش در اطراف است.

صفحه 64:
-A nice warm bath makes me feel so calm یی شرع كه ان ی ی ۱

صفحه 65:
. was filled with concern after reading the newspaper من بعد از خواندن روزنامه, وجودم پراز نگرانی شده بود.

صفحه 66:
.The baby looked very content sitting on the floor نوزاد از نشستن بر روی زمین خیلی راضی به نظر میرسید.

صفحه 67:
les -t the bus to be here very soon من انتظار دارم اتوبوس خیلی زود اینجا باشد.

صفحه 68:
.We meet frequently, either at the beginning or ending of the week ما اغلب در اول و یا در آخر هفته با هم ملاقات میکنیم.

صفحه 69:
.Smoking is a bad that can kill you سیگار کشیدن یک بد است که میتواند تو را بکشد.

صفحه 70:
۱119 6 a 70 t 0 ee as تدريس كردن pe .My teacher instructs us in several subjects معلم من در چند موضوع به ما تدریس میکند.

صفحه 71:
.The men spoke about issues that were important to the people مردان درباره ی مسائلی که برای مردم مهم بود. حرف زدند.

صفحه 72:
.He spent all his money. There is none left او همه ی پولش را خرج کرد, هیچی نمانده است.

صفحه 73:
.] ‏20ظ‎ to be t and wait until 5 o’clock to leave من بايد مى بودم و تا ساعت 5 برای رفتن صبر میکردم.

صفحه 74:
Positive (adj.) .She has a positive future ahead of her after finishing college او بعد از تمام کردن دانشگاه آینده ی مثبتی را در پیش رو دارد.

صفحه 75:
.punish me, my teacher had me stand in the corner برای تیه کردن من معلمم مرا وادار کرد که در کوش بایستم

صفحه 76:
( یف 6 8 ال 6 8 | يام ‎sor‏ _My lawyer will me in court ‎elise,‏ من در دادگاه خواهد بور

صفحه 77:
1 1 Shake Se 77 (v.) ne .When people shake hands, it usually means they agree وقتی مردم دست تکان میدهند (دست دادن), اين معمولا یعنی موافقت دارند.

صفحه 78:
Llike to spread butter on my toast من دوست دارم کره را روی نان تستم پخش کنم.

صفحه 79:
.My dog and I strolled through the park today من و سگم امروز در داخل پارک قدم زدیم.

صفحه 80:
Village (n.) There are only a few houses in my village در روستای من فقط تعداد کمی خانه وجود دارد.

صفحه 81:
I was not aware of the ringing phone ‏.من از تلفن در حال زنگ خوردن آگاه نبودم‎

صفحه 82:
He hurt his arm badly playing with friends. . او زمانی که با دوستانش بازی میکرد, به طور بدی به بازویش آسیب رسید

صفحه 83:
The blue suit belongs to Paul. کت شلوار آبی به پائول تعلق دارد

صفحه 84:
۱) ۶ e ۳) She stood under her umbrella as the rain continued to fall. ‏.او زیر چتر خودش ایستاد, همانطوری که باران به باریدن ادامه داد‎

صفحه 85:
I made an on my report, so my boss was angry. ‏كسا شد جون من يك خطا در كزارشم انجام رارم‎

صفحه 86:
Rock climbing was a fun experience. .صخره نوردی یک تجربه ی جالب بود

صفحه 87:

صفحه 88:
Hurt. آسیب زدن 88 She hurt her leg falling down the stairs. ‏از بله ها بم بايش آسيب زو‎ goes 1 1 |

صفحه 89:
It’s good judgment to recycle your aluminum cans. ‏ار وی ات که قوطی های آلومیتیومی تان را بازیافت کنرد‎

صفحه 90:

صفحه 91:
It is normal for me to bathe every night. iS ‏معمول است که هرشب حمام‎ yo sly.

صفحه 92:
It is rare for him to miss his flight. ‏.برای او نادر است که پروازش را از دست بدهد‎

صفحه 93:

صفحه 94:
The little girl a special gift from Santa Claus. ‏.دختر کوچولو یک هدیه ی خاص از بابانوئل‎

صفحه 95:
My brother and his family reside in a lovely house on the beach. ‏.برادرم و خانواده اش در یک خانه ی دوست داشتنی در ساحل اقامت میکنند‎

صفحه 96:
As a result of all the rain, the man had to climb on the roof. ‏.در نتیجه ی بارش باران, مرد بايد از يشت بام بالا ميرفت‎

صفحه 97:
You must roll the ball into the pins when you bowl. ‏.تو بايد توب را به داخل بين ها غل بدهى وقتی که بولینگ بازی میکنی‎

صفحه 98:
Since 1992, he has been driving that car. ‏او از سال 1992 آن ماشین را میرانده است‎

صفحه 99:
Visible _ (adj.) The moon and stars were visible in the night sky. ‏.ماه و ستاره ها در آسمان شب قابل دیدن بودند‎

صفحه 100:
You should be careful around a fox, because it is a animal. ‏.تو بايد در اطراف یک روباه مراقب باشی چون یک حیوان است‎

جهت مطالعه ادامه متن، فایل را دریافت نمایید.
10,000 تومان