نظریه داروین…انسان در اسلام

نظریه داروین…انسان در اسلام

اسلاید 1: بسم الله الرحمن الرحیم موضوع : آفرینش انسان (نظریه داروین) برگرفته از کتاب کلام جدید مهرماه96

اسلاید 2: پیشینه تئوری بات وتحول انواعچگونگی خلقت انسان ازمباحثی است که اززمان پیدایش انسان بوده حال ما می خواهیم رابطه ی بین آیات مربوط به خلقت انسان ونظریه های تکاملی دانشمندان ومتفکران را بررسی کنیم هدف اصلی ما یافتن سرچشمه ی حیات وزندگی انسان است که آیاانواع جانوران وگیاهان ازابتدا به اینگونه بودند وتولیدمثل کرده اند یا اینکه همه ی آنهابه یک یاچندنوع ساده وپست برمیگردند ودراثرعوامل مختلف محیطی وطبیعی شکل های متنوعی پیداکرده اند؟!نظریه اول که درگذشته بیشترموردقبول بودمکتب فیکسیسم یاثبات انواع ونظریه دوم که ازقرن 19موردپسنداندیشمندان واقع شدمکتب ترانسفورمیسم یاتبدیل انواع نام دارد.دیدگاه اول قائل به انواع خلقت های مستقل است به این معناکه انسان ازانسان وسایرحیوانات ازانواع خاص خودپدیدآمده اندولی دیدگاه دوم منشا پیدایش انواع کنونی،موجودات وانواع پیشین ومغایرمعرفی می کند.نظریه تحول سابقه زیادی دارداما به مدت طولانی طرفداری نداشت که باآمدن شخصیت هایی مثل لامارک،داروین و...دوباره جایگاه علمی خود راپیداکرد.دراواخرقرن18 واوایل قرن19 دانشمندی به نام کوویه فرضیه آفرینش رامطرح کردبه اینگونه که:جانداران دردوره های مختلف زمین شناسی پدید آمدندولی ذراثرانقلاب های بزرگ درزمین منقرض شدندودوباره خداوند گروه های دیگری ازحیوانات رابه صورت کامل تر آفرید و دوره های بعدی نیز به همین ترتیب. این نظریه به کاتاستروفیسم یعنی انقلابات عظیم درسطح زمین معروف است.اوهرگونه خویشاوندی بین جانوران امروزی وقدیمی رامنکرشد وبه نظریه ثبات انواع تمایل پیداکرد.درعهد کوویه افرادی مثل بوفون،لامارک وقویترازآنهاداروین توانستندبرای آن تئوری یک جایگاه علمی بازکنند.بوفون اعتقادداشت:اثرتغییردرمحیط برساخت فرد معمولاکم است،لامارک مغتقدبود:اگرتغییرات ثابت وبه مدت طولانی شود اعضای قدیمی راتغییرخواهدداد وبراثرنیازاعضای جدید رابه وجودمی آوردمانند زرافه.

اسلاید 3: نخستین دانشمندبیولوژیکی که به نظریه تحول ارزش علمی دادلامارک بود که استقبال چندانی نشد زیرامکانیسم تغییراتی که او پیشنهادمی دادموردپذیرش دانشمندان قرارنگرفت.مکتب های فرضیه تکاملمکتب های لامارکیسم، نئولامارکیسم، داروینیسم، نئوداروینیسم، مکتب قائلان به جهش وموتاسیون پنج مکتب ازمکاتب تئوری تبدل انواع به شمارمی روند.مکتب لامارکیسملامارک جانورشناس فرانسوی نخستین زیست شناسی بود که فرضیه تحول راباانتشارکتاب فلسفه جانورشناسی تاحدودی برپایه علمی استوارکرد.او قوانین طبیعی راخارج ازمشیت الهی نمیدانست ومحرک اصلی تکامل رانیرویی می دانست که ازطریق قانون استعمال وعدم استعمال موجب پیدایش انواع عالی ترمی شد.لامارک معتقدبودهرموجودجانداری درمرحله نخست،بسیارپست وساده بودهکه به سبب علل وعواملی به انواع برتری تحول یافته است عواملی مانند:شرایط محیط،استعمال وعدم استعمالاعضا،میل واراده جانوروانتقاال صفت اکتسابی.مکتب نئو لامارکیسمفرضیه نئولامارکیسم از گوپ طبیعی دان آمریکایی می باشد.این تئوری بانظریه لامارک درزمینه تبدل انواع ونقش عواملی چون شرایط محیطی، استعمال وعدم استعمال اعضاوانتقال صفات اکتسابی همدلی داردولی درمورداراده وتمایل جانداران برای تغییرشکل بامکتب لامارکیسم هماهنگ نیست بلکه معتقداست به سبب تاثیر مستقیم محیط زندگی برجانوران وگیاهان، درآنهاتغییراتی حاصل می شودواین تغییرات اکتسابی به صورت ارثی به نسل های بعدانتقال می یابند.

اسلاید 4: مکتب داروینیسمسومین فرضیه به چارلزداروین زیست شناس انگلیسی تعلق دارد.به سیاحت جهان پرداخت وسالهادرخشکی ودریابه سربردوقتی برگشت 20 سال درمشاهدات یادداشتی خودتفکروتحقیق کرد وباجمع بندی آنهاتصمیم به نظریه تحول انواع گرفت.اومعتقدشد تمامم موجودات دراثرتکامل به یکدیگر مبدل میشوند وهیچ نوعی بدون مقدمه وبه صورت دفعی آفریده نشده است.اودرسال 1837روزنامه ای بااین مضمون منتشرکردودرسال1854کتاب منشاانواع راتمام کردودرسال1859منتشرکرد.اودراولین اثرخودازذکرانسان پرهیزکرد ولی درسال 1871منشا پیدایش انسان رادرکتابی به نام تبارانسان اریه نمود.نظریه داروین درواقع گسترش سیاست اقتصادی کلاسیک به دنیای حیوانی وگیاهی بود.مطالعه رساله مالتوس دراین کتاب درباره جمعیت دروی تاثیرزیادی گذاشت.مالتوس دراین کتاب درصدداثبات این بودکه جمعیت روی زمین باتصاعدهندسی افزایش می یابددرحالیکه امکانت اقتصادی نمی تواند تامین کننده نیازهای آنهاباشدازاین روباید قسمت اعظم هرنسلی قبل ازسن بلوغ دراثرحوادث طبیعی،جنگ وسایرآفات ازبین بروندتااین تعدیل صورت گیرد. برای مثال تعدادانسان هادر25 سال دوبرابرشده دردوقرن به 500میلیارد میرسد داروین بامطالعه این رساله برای تفسیرتعادل جمعیت وجانوران عصرتنازع بقارابه کاربردکه ازانتخاب طبیعی وسپس بقای اصلح تحقق می یابدوی زمین وجانداران رابه چندین دوره تقسیم کرده بود.داروین باارایه تئوری تکاملی خودصریحابااصول مسیحیت مانندنجات بخشی عیسی، آفرینش انسان ازدیدگاه تورات،شباهت خداوآدمی،فینالیسم وغایت گرایی وبرتری انسان ازحیوانات به ستیزپرداخت گرچه درباره عدول وی ازدینداری دلیل قاطعی وجودندارد.پیش فرض های فرضیه داروینپیش فرض هایی که فرضیه داروین برآن استوارهستند:1- اصل علیت2- اصل حرکت

اسلاید 5: 3- اصل تبدل تغییرات کمی به کیفی4- اصل بقای ماده وانرژی5- اصل اضداد6- اصل ترکیب7- اصل نفی درنفیاصول وارکان تئوری دارویناوبا درهم آمیختن تجربه حسی ونظریه پردازی عقلی،اصول زیرراارایه کرد:1- تاثیرمحیط2- تغییرات تصادفی3- تنازع بقا4- اصل استعمال وعدم استعمال5- اصل انتقال صفات اکتسابی ازطریق وراثت6-انتخاب اصلح یابقای انسب

اسلاید 6: داروین وانسانداروین اختلاف های انسان وحیوان را چه به لحاظ جسمی چه روانی کمی میدانست وبه هیچ وجه به تفاوت کیفی اعتقادنداشتوی اصرارداشت که اجدادچهارپای انسان ابتداروی دوپای عقب می ایستاده اندالبته نه به طور کامل ،واین خودمنشاپیدایش موجودات دوپابوده است.تنازع بقا وتغییرمحیط خارجی نقش زیادی درتکامل انسان داشته است.داروین درتبدیل میمون آدم نمابه انسان برای دوعامل جغرافیایی واقتصادی سهم برابری قائل بودبدین صورت که انسانهنگام کم شدن موادغذایی درمیدان تنازع بقا به تنوع جویی درتغذیه عادت کردوگامی به طرف تکامل برداشت بسیاری ازدانشمندان مخالف این تفکرشدند برای نمونه لایل اعتقادداشت انسان با جهشی غیرمنتظره تکامل یافته است.والاس نیزادعاکردپیدایش نوع انسان رابایددرشکلی خاص ازتکامل که خارج ازقالب داروینیسم است جستجوکردوبراین باوربودکه آدمی فقط به کمک استعدادتوانست خوذراازچنگال طبیعت خارج سازدبنابراین والاس باتکیه برخصوصیات آدمی منکرتطبیق تیوری انتخاب طبیعی برتکامل انسان بودوروح آدمی رامحصول طبیعی نمی دانست.ویسمان هم بااعتقادبه تمایزروح وجسم تفاوت های جنین شناسی وفیزیولوژیکی انسان وحیوان وعدم مشابهت روانشناسی ۀن دو،مخالفت خودراباداروین ابرازکرد.ارزیابی تئوری داروینتااینجاروشن شدکه تئوری تحول انواع داروین برشش اصل استواراست وجانوران دراثرتغییرات زیستی ومحیطی،تنازع بقا،استعمال پاره ای ازاعضا وعدم استعمال برخی دیگر،به تغییرات جسمی نایل می ایند وباانتخاب اصلی امورمناسب رابرمیگزینند.درنهایت هم این تغییرات اکتسابی ازطریق توارث،باعث تحول وتنوع گونه ای درسرزمین جانداران می شوند.