آموزشادبیات و زبان

ادبیات فارسی دهم - درس پنجم

با سلام و درود تعداد اسلایدها 33 متن درس پنجم با توضیحات و نکات ادبی و کارگاه متن پژوهی / شعرخوانی وتوضیحات آن با انیمیشن ها و رنگ بندی مناسب

radman

33 صفحه
469 بازدید
15 خرداد 1402

صفحه 1:

صفحه 2:
مولفین کتاب درسی شما » ادبیات فارسی را به ۳ قلمرو . (شاخه) تقسیم کرده اند 7۷ 5 2

صفحه 3:
‎Se ۱‏ بر ‎whee ht‏ ‎Tei pte‏ راب بل سکف فادها بوك واو ‎Ko DIF 2 Wb‏ كلسي خرش يرا كشت ورفت بادك ور ناد لى مشیم لت ني ناوا نمسراى. لم كار وال لشت ای نف ‎PH or Oe‏ ‏بد تميس ‎TOO‏ تسل 4 ‎| ۳۲ ‎ ‏م ‎Gu‏ نان ۶ # ‎wih‏ ‏رولك قن اق ار ور ‎wil BE ies 09 P «‏ ‎wh oe Ge ate,‏ ‎FF op‏ ان يِ لاد بد داغداك ع یزرو ‎۲ ‎wee‏ كارواكن ‎Oe‏ بلذدو ‎\ ‎wih 4b oF ‏یم‎ ‎i 2 wal & * ‏3 ‏این 1 شان ثم یز ‎wih‏ ‎۷ ‎\ ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 4:
هم مرگ بر جهان شم نیز بگذرد / هم رونق زمان شما نیز بگذرد -۱ :قلمرو زبانی رونق: فروغ, زیبایی. شکوه / زمان: زمانه, دوران :قلمرو ادبی قالب: قصیده / وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن(رشته انسانی) | سما نير بكدرد. رديف/ جهان. مجار ار زتدكت / مرك بر جهان گذشتن: کنایه از فرارسیدن مرگ او / مرجع شما: ار ان معنا : سرانجام مرگ به سراغ شما خواهد آمد و شکوه روزگار شما نیز .روزی به پایان خواهد رسید ‎ie‏ را

صفحه 5:
وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب / بر دولت آشیان شما نیز بگذرد -۲ قلمرو زبانی: وین: و اين / بوم: جغد. نماد شومی / محنت: اندوه, غم / از پی: برای, به خاطر / دولت: زمان فرمانروایی» دارایی / آشیان: آشیانه | دولت آشیان: دولت سراء آشیانه خوشبختی قلمرو ادبی: بوم: : نماد شومی / بوم محنت: اضافه تشبیهی / بوم محنت بر آشیان کسی گذشتن کنایه از نانودی|قدرت و اعتبار ۶ دولت آشان: ترکیب تشبیهی معنا : اندوه, جفد شوم ویرانگری است که به ما بسنده نمی کند شما را نیز .تابود خواهد پیام: گرفتار اندوه شدن بیدادگران ۳۹

صفحه 6:
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام / بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد -۳ قلمرو زبانی: اجل: مرگ (شبه هماوا: عجله) / خاص: درباریان / عام: توده مردم / حلق: گلو قلمرو ادنی آب اجل: اضافه تشتهی / کوک ‎ysl” Glas‏ کنندم: خفه کدی کشت ناض دعام ایا تضای مجار ار " همه مردم / گلو, حلق. دهان: ‎ae‏ علق تسر گذشتن: کنایه از" مرگ و نابودی او" تلمیح نه ابو" كل نفش ائقة الموت " هر ‎Cul Spo OULU? ul‏ معنا : مرگ که نابودکننده همگان است. روزی شما را نیز نابود خواهد کرد پیام: نابودی ستمگران

صفحه 7:
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد / بیداد ظالمان شما نیز بگذرد -۴ قلمرو زبانی: چون: به علت آن که /داد: عدل و انصاف / به جهان در: دو حرف اضافه برای یک متمم / بقا نکرد: باقی نماند / بیداد: تمه ادبی: داد و بیداد. عادلان و ظالمان: تضاد / واج آرایی: " ‎mse ts‏ که عدل و داد انسان‌های دادگر در جهان باقی نمی‌ماند, پس ستم ستمگران نیز بی گمان از بین رفتنی خواهد .بود ‏ييام: همه جيز در اين جهان نابودشدنى است ‎

صفحه 8:
در مملكت جو غرش شیران گذشت و رفت / این عوعو سگان شما نیز بگذرد -۵ / قلمرو زبانی: مملکت: کشور اغرّش: بانگ, فریاد. خروش ‏ . . قلمرو ادبی: شیران: استعاره از " دلیران و مردان دادگر" / عوعو: واق واق, ” نام آوا", استعاره از «قدرت‌های كك استعاره از يمد ‎Seta‏ /غرش و عوعو, شیران: تم تضاد / گذشت و بگذرد: اشتقاق (رشته لك معنا : ‎c=‏ ن بانگ و خروش انسان‌های دلیر گذشت و رفت. این دای کوش خرس شمازاسان‌های پست بر ری ات پیام: نابودی دستیاران ستمگران

صفحه 9:
بادی که در زمانه بسی شمع‌ها بکشت / هم بر چراغدان شم نیز بگذره -۶ قلمرو زبانی: بسی: بسیار / کشتن: خاموش کردن / چراغدان: جای نهادن چراع قلمرو ادبی: باد: استعاره از " مرگ "/ شمع: استعاره از " انسان‌ها " /باد. شمع: تضاد(باد شمع را می‌کشد) / چراغدان: استعاره از 7 زندگی و وجود / شمع, چراغدان: تناسب / تاد وان سید کنایه از " مرگ و 7 ‏آ کل فش امه توت (هر نفسی جشنده مر"‎ Seat ‏هه‎ .خواهد کرد بيام: مرك ستمكران 3

صفحه 10:
زین کاروانسرا بسی کاروان گذشت / ناچار کاروان شما نیز بگذره -۷ قلمرو زبانی: کاروانسرا:تیم. جایی در راه که کاروانها در آنجا اقامت می‌کنند / بسی: بسیار / کاروان: گروه مسافرانی که با هم سفر می‌کنند قلمرو ادبی: کاروانسرا: استعاره از گیتی معنا : فرما های بسیار در این جهان آمدند و رفتند. ناچار شما نیز روزی ‎Ae‏ ی پیام: تباهی کاروان ستمگران

صفحه 11:
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن / تأثیر اختران شما نیز بگذرد -۸ قلمرو زبانی: مفتخر: سربلند. صاحب افتخار / طالع: سرنوشت., بخت / مسعود: فرخنده / اختر: ستاره قلمرو ادبی: اختر: ستاره, استعاره از عوامل خوشبختی / تاثیر اختران ‎oy,‏ او ی رن ار طالع. اختران: الات «ت» / تلميح به حدیت: الدهز بومان يومٌ ‎SI‏ و يومٌ علیک (روزگار دو روز است: روژی به سود تو و روزی به زیان تو.) ee eee ee ‏پیام: ناپایداری طالع خجسته‎

صفحه 12:
بر تير جورتان ز تحمل سپر کنیم / تا سختی کمان شما نیز بگذرد ‎٩-‏ |[ قلمرو زبانی: جور: ستم يهان / كمان: مجاز آر ” وأ قفرت 55 /سكتر كما و زورمندى؛ ورزيدكّى در تي رآندازى / تير. سپر, كمان: تناسب / تيرم سير: تضاد ‎is‏ با سير برديارى و تحمل در برآير ستم و طلم نب مانند شما ‎(٠‏ ستمگران) پایداری می‌ورزیم تا روزگار کشورداری شما نیز به پایان برسد ‏پیام: شکیبایی در برابر ستم ‎ ‎ ‎

صفحه 13:
ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع / این گرگی شبان شما نیز بگذرد -۱۰ قلمرو زبانی: تو: منظور کشورداران ستمگر / رمه: گله / طیع: سرشت (شبه همأوا: تبع: بيروى) / سيردن: واكذار كردن (بن ماضی: سپرد؛ بن سار ۱ ‎Ee‏ ‏قلمرو ادبی: رمه: استعاره از " توده مردم " کارگزاران ستمگر" / گرگ طبع: درنده خوء ت ل اکن ‎ge eS He ee eee ge le‏ كنا 1ك ‎Dar ae alas‏ سيت هتمه ع توت ور نیج دم .که این ستمگری شما نیز روزی به پایان خواهد رسید پیام: نابودی کارگزاران بیدادگران

صفحه 14:
تاریخ ادیبات سیف قرفانی سیف الدین ابوالمحامد محمد القرغانی از شاعران عالیقدر نیمه دوم قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است. وی بعد از خروج از زادگاه خود (فرغانه) مدتی در آذربایجان و بلاد روم و آسیای صغیر به سر برده است. به طوری که از آثار او استنباط می‌شود وی اهل تصوف و عرفان بوده و سالها به کسب کمالات معنوی و سیر و سیاحت پرداخته است. مجموعه اشعار او از غزل و فصیده و قطعه و رباعی حدود ده الی یازده هزار بیت است. وی ارادتی وافر به سعدی داشته و بین آن دو مكاتباتى شاعر بزرگوار در سال ۷۴۹ هجری در یکی از خانقاه های آقسرا وفات یافت. قصید؛ او که يا مصرع «هم مرك بر جهان شما نيز بكذرد» آغاز مىشود و كويا خطاب به مغولان مهاجم سروده شدة از اشعار معروف اين شاعر آزاده است. بوده است. |

صفحه 15:
قلمرو زبانی در شعری که خواندید. ينج وازة مهم املایی بابید وبنویسید. مه تفاوت معنای فمل«کشت» را دابیات زیر توضیح دهید. هاگفتم که نوش لعلت ما رابهآرزو کشت . گفتاتوبندگی کن کاو بنده پرور آید رونق / محنت/ اجل / خاص و عام / حلق / بقا | غزش | — #بادی که در زمانه بسی شمع‌ها بکشت . هم بر چراغدان شما ‎ann aes‏ 8 برای هر واژة مشخص شده. یک مترادف از متن درس بییید. #بر در بخت بد فرود آید هرکه گیردعنان مرکبش, آز تاصرغسرو # همّت بلند دار که نزد خدا و خلق باشد به قدر همت تواعتبار تو این یمین اعتبار: ارج» ارزش

صفحه 16:
كار كادمتن يزوهى قلمرو ادبی قافیه و ردیف را در یت نخست این سروده مشخّص کنید. [8] در بیت 5 کنایه‌ها را بيابيد و مفهوم آنها را بنويسيد. بر تير جورتان ز تحمّل سير كنيم تا سختی کمان شما نیز بگذرد سختی کمان: کنایه از فیرو و زورمندی , بیت نخست : هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد / هم رونق زمان شما نیز بگذرد قافیه: زمان» جهان / ردیف: شما نیز بگذرد

صفحه 17:
بركن ز بن اين بنا كه بايد از ريشه بنای ظلم برکند . محفدتقی‌بهار درمصراغ اول مقصوذ شض ام از هیناه متهوم «طل م4 ان فا یمنی ناعرو #ظلم»راية «ینا» تشبیه کرده است؛ سپس به سبب شباهت آن دو به هم مشبّه (ظلم) را حذف کرده و فقط مشسبّهبه (بنا) راذكر كرده است تا شباهت را تا مرحلة یکی شدن نشان دهد؛ به اين تصوير خيال انكيزء «استعاره» می‌گویند.

صفحه 18:
ee ee ‏كم‎ ee بس سمس 1113 .. استعاره ۱ هر گاه واژه‌ای به دلیل شباهتی که با واژه دیگر دارد به جای آن به کار .رودء استعاره پدید مىايد استعاره گونه‌ای تشبیه است که در آن مشیّه يا مشبه‌به سترده شده باشد. اگر مشبه بیفتد, استعاره آشکار و اگر مشّه‌به بیفتد. استعاره پنهان پدید می‌آید. به دیگر سخن. اسار ای ین .از ویز نی‌های مشئبه آمده باشد .بر کشته‌های ما جز باران رحمت خود مبار . معناى لفظى > كشته: فرأورده. محصول 5 معناى استعارى > منظور از «کشته» معنای لفظی آن نیست؛ بلکه % مقصود «کردار بندگان» است. کردار بندگان همچون «کشته» ایشان

صفحه 19:
در اضافه استعاری جزء يا ویژگی مشیته‌به به مشیّه اضافه می‌شود. مانند: شاخه معرفت؛ معرفت مانند درختی است که شاخه‌ها دارد. در بنیاد اين اضافه این گونه بوده است: .شاخه درخت معرقت (ترکیب وصفی, اضافه استعاری نمی‌شود) استعاره‌های پرکاربرد: نرگس: چشم, سنبل: گیسو خْقّه: ‎tole‏ کمان: ابروء گل: چهره/گونه, لعل: لب, درّ/ مروارید: دندان» ناوک: مژه, یمن شمه ز۱ توا نيد ممتيزم ماريف (لجيسيد ون ۱ ار دار و مردان دادگر" / عوعود واق واق. " نام آوا" استعاره از " «قدرت‌های ظاهری» / سگان: استعاره از " مزدوران ستمگران

صفحه 20:
‎c 5‏ قلمرو فكرى ‎١‏ با توجه به توضيح زيرء معنى و مفهوم بيت اوّل درس را به نثر روان بتويسيد. سیف‌الدّین محمّد فرغانی, در سده هفتم هجری, هنگامی که شهرهای بزرگ و آباد ایران» در آتش بیداد مغولان می‌سوخت. این شعر را سرود . سیف در این سروده. از رفتار طالمانة فرمانروایان و تاخت‌ وتاز سپاه مغول, با بیان کوبنده‌ای انتقاد می کند. ۲ در بیت زیر مقصود شاعر از «رمه»» «چوپان ‎aceboy‏ «گرگی شبان» چیست؟ ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ‌طبح این گرگي شبان شما نیز بگذرد وا ور ۲ ای ولا ۹ رام درگ به سراغ شما خواهد آمد و شکوه روزگار .شما نیز روزی به پایان خواهد رسید : سوال دوم ‏رحه: دردم» سلت / جویان گرگ صلم: کارگزاران ستمگر و درنده خو / گرگی ‏شبان: ستمگری کارگزاران ‎

صفحه 21:
۴ از متن درس برای حدیث و ‎AT‏ زیره نمونه بیتی مر هر یومان یوم لک و یوم علیک, امام على 31 کل تفس ذائقة ‎das‏ الْمَوْت. سور آل عمران آية ۱۸۵ "۴ سرودة زیر یادآور کدام بیت درس است؟ ما بارگه دادیم, اين رفت ستم بر ما برقصرستمکاران, گویی‌چه‌رسدخذلان خاقانى چون داد عادلان به جهان در, بقا نکرد / بیداد ظالمان ۴ ‎[Bl‏ ..شسا. نی بگذررو. آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام / بر بر دهان شما نیز بگذرد

صفحه 22:
Whe ‏تاک هاک رت وب آبق‎ ۱ 4 ES Uae ote Np 4 vee 2 ESE ah ۳ A ‏کر ای من‎ SSG NA, ‏ابوا لاب‎ ot ‏ها پر زا از آرر‎ 7 چوپ دوسست کحم بو ز ‎WANG‏ ها ونع :د ‎yh‏ ل ا ‎Halt IF bad 2‏ لفت يدنم ناک روز فا شوق او م۹۳ ده شب دزن ای نیم ماس ‎we SAT bb os ۳‏ ب انوا گلنزی خر رای مسا را لاثم وبا اه دا را ‎Jt ws Gest ott 174‏ رما ر 14 قوست نون ب يكن مدا ‎PL‏ ب عالم ‎one‏ را ‎Log Se z‏ ب سر بو وفا راع رم چم ام ش کیت لافق رده و دان ‎ph si FFF at‏ وا را ب ‎CT sii GOT CG‏ ۱ و ثم ول ب وس تن بنش ست ارا

صفحه 23:
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را / که به ماسوا فکندی همه سايه هما را -1 قلمرو زبانی: آیت: نشانه / «را»ی نخست: حرف اضافه؛ به معنای «برای» / ماسوا: مخقف ماسوی الله؛ آنچه غیر از خداست, همه مخلوقات / رحمت: مهربانی, بخشش 1 / فکندی: افکندی, انداختی قلمرو ادبی: قالب: غزل / وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن / قافیه: خداء هما / ردیف: را / هماء پرنده‌ای از راسته شتکاربان» داراف جه‌ای نسینا ذرشت. در زبان پهلوی به معنی فرخنده است و به همین دلیل نماد خوشبختی و کتحایت ‏ ارم ای فتاه ‎fp segs spe‏ نت کی افکندن: کابه ازا اي که کسی | ورد غات قرار ددن بازگردانی: ای علی» ای پرنده رحمت و خوشبختی, تو چه نشانه‌ای از خدا هستی ‎aS.‏ سایه رحمتت را بر همه جهان هستی افکنده‌ای رت رت باب

صفحه 24:
دل اكر خداشناسى همه در رخ على بين / به على شناختم من به خدا قسم خدا را -۲ قلمرو زبانی: رخ: چهره / به خدا قسم: به خدا سوگند می‌خورم» حذف قلمرو ادبی: دل: ای دل» جانبخشی, مجاز از انسان / دل» رخ: تناسب | «خداء علی: واژه آرایی / واج آرایی: «خ بازگردانی: ای دل = ‎een lg ee‏ 1 ل ‎a‏ كم انكر به يردان سوكتد كه كن انه وشيلة على: عداا را بساحم بياة: بزركداشت حصرت علی

صفحه 25:
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن / که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را -۳ قلمرو زبانی: مسکین: بدبخت و بیچاره» تهیدست / کرم: جوانمردی | ‎ys‏ حرف آضاقه به معنای وید Birra eas (Clee ag ES Mp ‏در كانه كبك‎ teas ges, ‏كسى يارى خواستن / نكين: مجاز از ى / تلميج به داستان‎ ‏و رشولة و الذين اعَنُوا‎ i ‏حضرت على و كدا دارد (إنمَا ولیک‎ ‏الذين يقِيِمَونَ الكلاه و بِؤْنُونَ الركاه وَهُمْ اکفون) / گدا: واژه‎ ‏آزاءت / نكين بادشاهي نه كتدى دادن كناءه ار بسار تخشتده ون‎ بازكرداني: اى كداى تهيدستء نزد على برو و در خانه على را بزن؛ زيرا او اتكشترى فرمائروايى اش را از روی جوانمردی به گدا .می‌دهد پیام: بخشندگی حضرت علی

صفحه 26:
شسعرخوان ی __ همای‌رحمت به جز از على كه كويد به بسر که قاتل من / چو اسير توست اکنون به اسیر کن مدارا -۴ قلمرو زبانی: پسر: منظور امام حسن است / قاتل: کشنده؛ منظور ابن ملجم مردای است / مدارا: خوشرفتاری / پرسش انکاری بازگردانی: به جز از علی كه به پسرش می‌گوید که چون قاتل من یر توست با اسیرت خوشرفتاری کن پیام: گذشت و بخشایش حضرت علی

صفحه 27:
1 به جز از علی که آرد پسری ابوالعجایب / که علم کند به عالم شهدای کربلا را ۵ زبانی: آ, قرو ار لا ‎oe‏ 15 ‎i‏ ابوالعجاٍ م حسين . — شگفتی برانگیز / علم: پرچم (هم آوا؛ Dig low lg a ‏رو عرق 5ه شرك عدت‎ onlays se ‏ری ی یکلا زار بهان ادا کر کرداته‎ ‏پیام: بزرگداشت جصرت علی و فرزندش‎

صفحه 28:
i جو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان / چو علی که می‌تواند که به سر برد وفا را -۶ قلمرو زبانی: «چو»ی نخست: هنگامی که / دوست: دلبر یار / پاک: تمام / باختن: از دست دادن (بن ماضی: باخت» بن مضارع: باز) | پاکباز: آن که همه هستی خود را می‌بازد / «چو»ی دوم: مانند / را: حرف اضافه به معنای «برای» / به سر بردن: زندگی کردن ازگردانی: اگر کسی از میان پاکبازان با دوست عهد بیندد, چه کسی همچون علی می‌تواند که وفادار بماند و برای حفظ وفاداری .جان فشاند پيام: استوار پیمانی علی

صفحه 29:
ی رحمت سعرخوانی نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت / متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را -۷ قلمرو زبانى: متخير: سركئئته / نلنه: نثناتء متطون حصرت علی است 7 | مُلى: سرزمين» كشور / فتى: جوان بازگردانی: ته می‌توانم او را خدا بخوانم نه می‌توانم او را بشر عادی .بگویم, سرگشته ام که شاه سرزمین جوانمردی را چه بنامم پیام: بزرگداشت حضرت

صفحه 30:
چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم / که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را ۸۰ شوق: اشتیاق / که: زیرا / لسان غیب: لقب حافظ / نواختن: ساز زدن (بن ماضی: نواخت» بن مضارع: نواز) [puasen lo Panna ‏جه جو جناس لاإكسان؟ / جو باك‎ Gualle els ‏ساز ۷۲- گلو) / دم: مجاز از لحظه / واج‎ slaigS -1) ‏تای: ابهام تناسب‎ ‏آرایی «ن» / نوای شوق: اضافه تشبیهی / دم: مجاز از حرف | دم‎ ‏تکست و دوم: جناس همسان | تناسب: نای نواى» بنوازد؛ نوا / نائء‎ ‏نوای؛ جناس ناهمسان / واه آرایی: توا:/ زدن: ایهام تناسب در معنای‎ ‏«ساز زدن با واژه «نای» و «نوا‎ قلمرو زبانی: چه: چرا / نای: نی / نوا: آواز: سرود؛ آهنگ, دارایی / ۱ بارگردانی: جرا مانتد نای هر له ار سوق وس تکوم ردر251 -خافط ان آهتگ زا مت می نواره و آن را تمتر ازکو مي‌کند پیام: دوستاری حضرت علی

صفحه 31:
سعرخوانی هماى رحمت «همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی / به پیام آشنایی بنوازد آشنا را» ‎٩-‏ 700 : عاشق, دلشده, خود حافظ / نواختن: نوازش کردن» دلجویی كردن بازگردانی: سراسر شب در اين امید به سر می‌برم که نسیم صبحگاهی پیامی از دلبرم بیاورد و با اين پیام از من دلجويى «.کند ييام: اميد به لطف دلبر

صفحه 32:
۳۳9۳ ی رحمت ز نوای مرغ يا حق بشنو که در دل شب / غم دل به دوست كفتن جه خوش است شهریارا 1۰ قلمرو زبانی: نوا: آواز / مرغ: پرنده / مرغ يا حق: كونهاى مرغ / شهریارا: ای شهریار / شهریار: نام هنری, تخلص سخنور بازگردانی: ای شهریار» از آواز مرغ یا حق بشنو که در دل شب غم دلت .را به دلبرت بگویی چقدر شیرین ودلنشین است پیام: راز و نیاز

صفحه 33:
سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار شاعر پارسی‌گوی آذری‌زبان» در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در بازارچه میرزا نصراله تبریزی واقع در چای کنار چشم به جهان گشود. در سال ۱۳۲۸هجری قمری که تبریز آبستن حوادث خونین وقایع مشروطیت بود پدرش او را به روستای قیش قورشان و خشکناب منتقل نمود. دور کودکی استاد در خاستگاه پدری و در آغوش طبیعت و روستا سبری شد که منظومه حیدربابا مولود آن خاطرات است. او تحصیلات خود را در مذرس؟ معحده و فیوضات و متوسطه تبریز و دارالفنی تهران گذراند و وارد دانشکده طن شد. سرگذشت عشق آتشین و ناكام او كه به ترك تحصيل وى از رشتةٌ پزشکی در سال آخر منجر شد, مسیر زندگی او را عوض کرد و تحولات درونی او را به اوج معنوی ویژه‌ای کشانید و به اشعارش شور و حالی دیگر بخشید. وی سرانجام پس از هشتاد و سه سال زندگی شاعرانة پربار در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷ هجری شمسی درگذشت و بنا به وصیت خود در مقبرة الشعرای تبریز به خاک سپرده شد.

39,000 تومان