صفحه 1:
صفحه 2:
مولفین کتاب درسی شما » ادبیات فارسی را به ۳ قلمرو
. (شاخه) تقسیم کرده اند
ا 55 اح
صفحه 3:
Stanek Pugh
تل رزاق عر بيدا و ينحان
+ ۳ oe
زعي لیا ز و ۷ و نم
۵ بو و وقت بحسار آلى بديداد
a
ورغ دوت اتدازى سوى فاك
كل اذ شوق ته خرن در اد ات
ar جنل کم لس از ای
pe a
=}
(i
۳
تام کرد ار
a ۲ 4
١ مام J BS
Tie 1 آم Se Hoi
زرك بيك فر ور کار ft
وى خلان حر ober we
تيل مم wer تم نام
meal رده برداری ز (شار
هسب Seas Sit of
teh Pt
يتين انك بوكب deo
oF Aide Fs dod
اليهى نامه, عطارنیشابوری
صفحه 4:
بسه نسام کسرددگار هسلفلاک كدبيدا كرد آهماز كفى1 ۰ ۱
1 خاي 8
قلمرو زباني
به نام : فعل « شروع مي كنم يا آغاز مي كنم » به قرينه ي معنوي حذف شده است ۱
ds bili aie, ل رات اس 7 2 ص 22227 اسان
سيهر هفت افلاك : هفت آسمان , جمع آمدن « افلاك » ازويژگي هاي زباني متون گذشته
. است .امروزه « هفت فك » گفته مي شود
پیداکرد: آشکارکرد , در اين جا به مفهوم آفرید و خلق کرد كفي از خاك: يك مشت
.خاک
قلمرو ادبي
افلاك و خاك . تلمیح : به آیه ( خلق الانسان من صلصال کالفخار) دارد , انسان را از گلی خشك همچون سفال آفرید
واج آرايي حرف ك
هفت افلاک : مجاز از همه موجودات
قلمرو معناین
. سخنم را به نام آن خداوندي آغاز مي کنم که آفریننده ي آسمان ها است .خداوندي که از مشتي خاك انسان را آفریده است
AR
صفحه 5:
کی فضلخود را بار ها کسن زوحمت بسکفنظر درکار حاکن _2
قلمرو زباني
فضل بخشش احسان نيكويي رحمتمهرباني ب خشایشو عفو مخصوصخداوند-
col gral 5
جناسن اقصاختلافن یار و کار مراعاتتظیر: ف ضلو رحمت
يك نظر درکارِ ما کن : کنایه از توچه وعنایت کردن دل آرايي مصیت او صامت رز
قلمرو معناین
٠ معنى بيت : بروردكارا فصل خودت را كمك و ياورها فراريده وبا ركمنت به كارهاوكردارهاتوكة كن
مفهوم : درخواست بخشش الهي . طلب لطف و رحمت خداوند
صفحه 6:
معن ی روردگارا ! تو روزیدهنده ي همه ي موجودآشکاروپنهان(مجازا همه ي موجودابب وآفریننده هر لنسان
Ub ی
صفحه 7:
نهیکویا ز تسو کام وزبلنم تسویسیهم آشکارا هم 4
.زٍ :هيل ز ] (صوب) اداتق gua
تناسب : گویا , کام : زبان
Met ae ناسو أو
آفرين جه خوشاست
ا
کام: سقفدهان
مجاز : آشکار و نهان من مجاز از کل وجود
تلمیج به علم |
سببق درنگ ویایر بمناست) ظاهر-
ب ا
صفحه 8:
Se SE کنایه پرده از رخسار ب-رداشتر: کنابه از لشکار کرد
/ واج آرابي : ار Sippel
1 a ae
Siig eae a (pal satay ا ا وا توا
.مفهوم: تجلّیو جلوه ي آفریدگار در هستي همه ي هستینشانه اجاز زیباییخداوند است
صفحه 9:
فروغ رویسندازیسویخاک عجلیبنتثها سازیسویخاک _6
فروغ : برتو روشنايي نقش شکل عجایبی قش: ها ترکیبوصفيمقلوب ن قشهاي
عجایب: ج عجیب ؛ چيزهاي شگفت آور و بدیع , شگفتي ها
ا ساي ايت تقش ها : استعاره از زيبابي هاي طبيعت ( كل ها و
3
0
معنن پروردگارا ااگر روشناییچهره ي زیبایترا برجهانتابانیتصویرها و نشانه هاهشگفتآور و تازه او
وسم
مفهوم: در بیانت شأنگیری(پ رورش افتن) اشیايعالم از پرتو وجود خدا/ زیبایآفرینش از پسرتو جماللهی
صفحه 10:
ك(لوشوقتو خنطرهر بهليست از كتشينكهاوبيشمليست 7
شوق: آرزومندي لشتیاق دلبستگي خنديدنكل منظور شکوفا شدنگل
بیشمار : آن که شمرده نشود
. از آنش, Sy هاي بي شمار است: جابه جايي ضميرشخصي پیوسته» از آن جهت رنگ هایش بي شمار است
تناسب شوق تشخيص: خندانيودنكل
خندان
So ge ENS
nd] ey Per cer 0 ۱
حسن تعلیل : علت خيالي و شاعرانه که براي رنگ هاي بي شمار گل آورده شده است
ردكارا ! كلبه سببارزومنديو دلب ستگیبه تودر بهار شكوقا إسنو به علتاشتياقيه-
ايش شمردنينيست -مفهوم: عشقبه خداوند موجدؤيباي يدب
صفحه 11:
هر آرزوصفیکه گسويم؛ بسیشاز نی بسقبرجانم که بسیشکجانجلنی_8
وصف: تشریح. توصیف, ستایش
یقین : اطمینان, اعتقاد
وحور عوج ee ne
ار : آن
معن ی روردگارا ! هرستایشو توصیفیکه در وصفت و بگویم , تو از آنهستي و منمطمئنهستم-
ami جانجانها فسني مفهوم” ines سود ختاوند و تاتولنرلنسازاز دوكیشناضتی/
. خداوند روح و حقیقنب شر و
صفحه 12:
نمرجلنم» نمرجلنم, لهی تودلنیو تو دلنی آرچه خواهی_9
pln ny Ge
لمر الي ل م aes oes Ge ا
مدلنيكه جكونه بايد تورا وصفكرد)
صفحه 13:
عطار
فریدلین ابوحامد محقد عظار نیشابوری (۵۴ ۶۱۸۰ قمری) یکی از عرفان و شاعران ايرانى بلندنام ادبيات فارسی در
پایان سدهٌ ششم و آغاز سدةٌ هفتم است. او در سال ۵۴۰ هجری برابر با ۱۱۴۶ میلادی در نیشابور زلده شد. وی یکی از
پرکرترین شاعران ارانی به شمار میرود و بنا به نظر عارفان در زمینه عرفانی از مرتبی بلابرخوردر بوهاست.
>
| https://ganjoor.net/attar