صفحه 1:

صفحه 2:

صفحه 3:
* الف ) بديع علمى است كه به باز شناسى آرايه هاى ‎١‏ ‏لفظی و معنوی می پردازد. ۱ ‎ee 7‏ yo) Sn a 1 | * آرایه های لفظی عبارتنداز واج آرابی + سجع ؛ ترصیع » جناس » قلب » ملمع

صفحه 4:
واج آرابی ( نقمه ی حروف): تکرار یکت ‎oly‏ ( صامت يا مصوت ) است » در کلمه های یکت مصراع يا یک بیت یا عبارت نثر به گونه ای که کلام را آهنگین می کند و آفریننده ی موسیقی درونی باشد و بر تثیر مخن بیافزاید این تکرار آگاهانه ی واج ها را « واج آرایی » گویند . مئال خیزید و خز آرید که هنگام خزان است باد خنشکت از جانب خوارزم وزان است توضیح در این بیت تکرار واج «خ » و «ز » باعث ایجاد موسیقی درونی شده است . توجه در زبان فارسی بیست و نه واج داریم |( بیست و سه صامت و شش مصوت ) صامت ها همان حروف الفبای فارسی هستند و مصوت ها «س » و <۱» « ی »۰ «9 » می باشند .

صفحه 5:
: آوردن کلماتی در پایان جمله های نثر که در وزن با حرف با حرف آخر یا هر دو ( وزن و حرف آخر ) با هم یکسان 0 منت خدای را عزووجل که و وت وب شک برش مزيد نعمت . ( فعل « است » به ‎Slane aes‏ ۰( 0 © خلاف راه صواب است و نقض رای | ‎Soe‏ ‏۳ ذوالفقار علی ام ( باشد ) أ دی درک ( حذف فعل «باشد » در دو جمله ی چایانی به قرینه ی معنوی حذف شده استه توجه : به نثر مسجع , نثر آهنگین نیز می گویند . سجع در تن نم تق مي شود که nee ‏باش‎ ala ‏دو‎ les ‏نکنه ۲ باعث آهت‎ شود به كونة اى كه دو هماهتك سازد . 1 سجع در نثر حکم قافیه در شعر را دارد . + اگر در پایان جمله ها کلمات اری وجود داشته باشد » سجع پیش از آن می آید . مثال : الهی اگر بهشت چون چشم و چراغ است بسی دیسدار تسو درد و داغ است نكته : گاهی در جملات سجع ممکن است افعال به قرینه ی لفظی يا معنوی حذف شوند .

صفحه 6:
» انواع سجع « ‎feb 2‏ ضايع وضیح : هر دو کلمه داراي هجاي بلند مي باشند لذا هم وزن اند . ‏مثال : طالب علم عزيز اسث و طالب مال ذليل . توضیح : نو کلمه ي « عزیز ل ل بر هجا ‎Saree Wnt Seeger pe ea‏ ۱

صفحه 7:

صفحه 8:
سجم متوازي ج ) 2 «ترازی :به سجعی گفته می شود که کلمات سجع هم در حرف پایانی و هم در وزن یکسان می باشند . منال: باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دريغش همه جا كشيده . توجه : از آن جائیکه سجع متوازی » زیباتر و خوش آهنك تر است و در متون فارسی کاربرد بیشتری دارد . لذا شناخت این نوع سجع برای دانش آموزان عزیز با اهمبت تر می باشد . نمونه هایی از آثار مسجع : اژلین با سجع در مناجات نامه خواجه عبداله ااصاری ( قرن ينجم ) به كار كرفته شد و بعدها سعدی در « گلستان » » جامی در « بهارستان ‎Mp » 6‏ منشی در « کلیله و مه > آن را به حد کمال خود رساندند و در ادامه کسالی چون قائم مقام فراهانی در « منشتأت » و قاآنی در کتاب « پریشان » از آنها پیروی کردند .

صفحه 9:
مثال | مثال ۲

صفحه 10:
« انواع جناس » الف) جناس تام . آن است که دو کلمه جناس از نظر شکل ظاهری و تلفظ کاملاً یکسان . اما از جهت معنی با هم فرق دارند . مغال .عشق شسوری در نهساد ما نهساد جان مسا در بوتسه ی سودا ‎ahem‏ ‏وجود و سرشت ... قرارداد بهسرام که گور_می گرفتی همه عمر . . دیدی که چگونه گور بهسرام گرفت گور خر حيوان نکته . جناس هم در شعر و هم در نثر به کار می رود .

صفحه 11:
انواع جناس ناقص ۱ - جناس ناقص اختلافی ۲- جناس ناقص حرکتی ۳- جناس ناقص افزایشی

صفحه 12:
- جناس اقص اختلافی ‏ ( براى حرف اول ) د جوک زشاخ درخت خویشتن ‎ach‏ را( ( براي حرف وسط)

صفحه 13:
اف آن است كه دو كلمه جناس علاوه بر معنى در حركت ( مصوت كوقاه ) نيز با هم اختلاف دارند ابن جه زاز است جه كفراست و ‎cl dais‏ در دهان خود

صفحه 14:
جناس اقص افزایشی جناس ناقص افزایشی آن است که دو کلمه ‎who‏ علاوه بو معنی » در تعداد حروف نیز متفاوت اند بطوری که یکی از کلمات جناس حرفی در اول » وسط با آخر نسبت به کلمه های دیگر اضافه دارد . مئال اسن ره آن زاد راه و آن منزل است مردرهواكر بيا بيار

صفحه 15:
قلب قلب آ ن است که نويسنده با جابه جا كردن اجزای یک تر کیب وصفی با اضافی » تر تازه و زيبابى را نا معانی جديد نه وجود به 53“ و قرار دادن این دو م خويش رز ‎SS‏ ‏0 حافظ !مظهر روح اعتدال اعتدال روح اقوام ايرانى است نكته ‎als‏ ا ا ل ی آزانه « قلب » بصورت يك تركيب وصفى يا اضافى نباشد .

صفحه 16:
ملمع آن است که شاعر فارسی زبان یک مصراع يا یک بيت از شعر خود را به زبان دیکری ( معمولا به زبان عربی ) بسراید ‎lio‏ سل المصانع ركبا تهيم فى الغلوب قو قدر آب جه دانى كه در كنار فراتى ترجمه بركه ها و تالاب هاى بيابان را از شتر سوارانى سر كشتكان بيابانند بيرس . توجه دافش آموزان عزيز به خاطر بسپارید که در ملمع بيت يا مصراع عربى ( هر زبان ديكر ) بايد سروده ى خود شاعر باشد نه اينكه از کسی یا جایی نقل قول ( تضمين ) كند .

صفحه 17:
بخش دوم و ۳ ‎we Oe ho Se ae‏ از طریق معنی حاصل شود.

صفحه 18:
آرایه های معنوی مراعات نظبر تضاد متناقض نما حس آمیزی تلمیح ایهام ایهام تناسب تمثيل اسلوب معادله حسن تعلیل

صفحه 19:
مراعات نظیر (تناسب ) ‎eos)‏ تنا ست مبان كلما ‏ات می توانه !۱ ‏رار تن ‏هم دیده می ‏ال یه ده ورن برقصدبه صدناز ‏ی ‎١‏ ‏و كل» فلوفر وكلنار ست مراعات نظير ( ‏3 يقن آرایه های مراعات ا م ل ام

صفحه 20:
( ‏ماق‎ By ) 5 Las ‏اک‎ eit 0 ‏شاد ع در شر واف در لتر بار‎ asi ‏_صبح اميد كه بد معتكف برددى غيب کو بسرون آی که کسار شب تار آخر شد‎ : flo ۱ ‏ف‎ ۲ ۱ نکته : فعل ها نیز می توانند آرایه تضاد را به وجود آورند منال : پروردگارا! از خصلت طمع که دنائت آورد و آیرو برد ...

صفحه 21:
متناثض نما ( پارادکس ) ۱ بدهيم به كونه أى كه ظاهراً وجود يكى نقض وجود دیکری باشد . شاعر این امر متضاه را جنان هنرمندانه ‎ee Te‏ ٠. ‏منال : جاهه اشن شولاى عريان است‎ ٠ اال ل ل لل رت ل اللا ‎ee Tee‏ ‎ee BB oe or‏

صفحه 22:
= > حس اميزى ال ا لل ا ا اث حس به جای حس دیگر استفاده شود . و این آمیختگی سبب زیبایی سخن گردد . ۰ ال : ببین چه می گویم . ال اي ل لا ان ‎RE ite‏ ‎Kay ee nae | eee re |‏ 0 ‎a aa a eed‏ ۱ مزه نوشتن ‎Bree Per‏

صفحه 23:
ال آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه ی فال به نام من دیوانه زدن توضیح اشاره به آیه ی «انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض ....» نکته گاهی در آرایه ی تلمیح؛ آرایه ی مراعات نظیر هم به کار می رود . منال ‏ بیستون بر سر راه است » مباد از شیرین خبرى كفته و غمكين دل فرهاد كنيد

صفحه 24:
4 ٠ sto ‏آن است که شا تم مر وت‎ حدیث » مصراع یا بیتی را از بیاورد . 7 نکته_ اگر بیت یا مصراعی از شاعر دیگر به عنوان تضمین بیاورد معمولا نام آن ن اغر به كونه آیکاکر می شون - 7 نکته معمولا عبارت تضمین شده داخل گیومه قرار می گیرد . هدف از تضمین : ۱ - اعتبار بخشیدن به سخن ۲- خلاصه کردن مفاهیم گسترده و طولانی ۳- ضمانت برای اثبات ادعا ‎١ wt‏ جه زنم چونای هردم زنوای ساز اودم .که لسان قیب خونتربنوازد ابن نوا را «همه شب در اين اميدم كه نسيم صبحكاهى ب هيبام آشنابى بنوازداين نوارا» توضيح بيت دوم اين شعر را شهريار از حافظ تضمين كرده است .

صفحه 25:
اغر اق و مسي افراط و زیاده روی کنند » چندان که از حد عادت و معمول بگذرد . نکته ۱ اغراق هم در شعر و هم در نثر کاربرد دارد . نکته ۲ اغراق مناسب ترین آرایه برای تصویر کشیدن یک دنبای حماسی است . ‎٠‏ نکنه ۳ زیاییاغسراق در این است که غیسر معکن را طسوری ‎ ‎

صفحه 26:
1 2 1 9 9 ۹ 3 3 ۱- خوشمزه و گوارا 9 شى است با 2 از ذهن ‎ae Parc‏ ان 4 3 3 4 2 $ مى باشد ن است اما اصطلا" كلام يکي ‎ey‏ ‏سس eo ih 2 ‏وردن وار‎ ای ‎Rt‏ ‏باشد 0 ١ 8 سا ‎wate‏ آن

صفحه 27:
ایهام تناسب له نكته ايهام تناسب مجموعه ای از ابهام و مراعات نظیر است . مثال ‎١‏ چسون شبنم افتاده بسدم پیش آفتاب ‏ مهرم به جان رسيد و به عيوق بر شدم توضیح *واژه ی «مهر» ایهام تناسب دارد ؛ چون معنى مورد نظر شاعر عشق م محبت است اما ‎ee at‏ اژه ی «مهر » به معنی خورشید است که در آين صورت با واژه های « عيبو شاب »تست داز مل ‎eae‏ رن همه را نفسه و تسرانه یکی است توصيع

صفحه 28:
a. آن است که شاعر با نو سنده به تناسب بش » حکایست » ‎cites Syst ote‏ و تند 6 أب طريق باه نظريات خود را به ‎plan‏ نماید و نجه در ميان مهم نتیجه ی تمثیل می باشد می توآلد سرمشقی برای موارد متفاوت باشد . نکته _ در این داستان ها و حکابات ( تمثیل ها ) هر یک از حیوانات یا اشیا و جمادات نماد و نشانه ی جیزی هستند . ملا در د تا اوّل شیر نماد حق و قدرت مطلق » کرک ناد اسان ان جود ين و تسا رو د انسان هاى عبرت يذير و سل سوه می باشند . در کتاب پیش دانشگا اهي مبحث حسب حا درسهای ( افسانوی عاشقی و لي غاطر] قر دو داسالى تيل ست أولى » شاعر با آوردن تمثيلى اين نكته را ياد ال الاك حبت عشق ‎a‏ ور باشد ور داستآن جانى در نيران آين نکته ‎eee‏ | متذکر شود :خا ا ل ‎eee‏

صفحه 29:
ارسال المثل اگر گوینده در کلام خود ضرب المثلي را آگاهانه به كار كيرد ويا كلام او بعداً ضرب المثل شود » مي گوییم داراي آرایه ي ارسال المثل است . مثال ‏ آن دم كه دل به عشق دهي خوش دمي بود در كار خير حاجت هيج استخاره نيست مثال و تو نيكي ميكن و در دجله انداز كدايزد در بيابانت دهد باز ( همه ي بيت ضرب المثل است )

صفحه 30:
< ‏کند که در ظاهر‎ Oly ‏وقتی به دو مصراع خوب‎ ‏دوم در حکم مصداقی برای مصرا‎ ‏توان جای دو مصراع را عوض کرد‎ ‏مساوی گذاشت و این ار تباط معنابی‎ . ‏است‎ ‏عيب ياكان زود بر مردم هویدا می شود‎ ‏موی اندر شیر خالص زود بيدا می شود‎ ‏محرم این هوش جز بى هوش نيست‎ ‏مرزبان را مشترى جز كوش نيست‎

صفحه 31:
حسير تعليل آن است كه شاعر با نويسنده براى سخن خود دليلى زیبا و شامرانه می آورد به حوله ای که آین ليل اقل قدرت قانع کردن مخاطب رآ دارد . و این علت سازی مبتنی بر تشبیه است . نکته دلیلی که شاعر برای ادعای خود می آورد در حقیقت دلیلیی واقعی و عقلانی نیست بلکه دلیلی است بر پایه ی ذوق و احساس شاعرانه . مال نقحات صبح دانی زچه روی دوست دارم که به روی دوست ماند که برافکند نقابی توضیح شا اعر دلیل دوست داشتن روشنی صبح را در این می داند که به وه موق اون مانت آگاه که فان از چهرم بر هی دار مثال ۲ از صوفی پرسیدن هنگام غروب خورشيد چرا زرد رو است ؟ گفت : از یم جدابی

صفحه 32:
| براكتدن است ابا در امطلاجادب 7 ‎a Sooty oe‏ ادها ی اس ۱ تس سای = بر ‎MN ees‏ ی کت دس دارند. ۱ نظم و ترتبب بین کلمات « لف و نشر » وعابت شده باشد » آن را( لب و و در غیر این صورت « لف و نشر مشوش » خوانده مي شود : از پاي تا به سر همه سمع و يصر شدم ي « سمع و بصر ) نشر ‎BP‏ ‏ات« لف ‎Tits Sion‏ یس شم تا ۱ دو کس دشمن ملك و دا 4ب دوت ركيب « دشمن ملك و دشمن دين » لف دوتر کیب « بادشاه ار اجب دج مج جج جربار از ۳ مزنب » كويند ‎١‏ ( بادشاه بي حلم دشمن ملك و زاهد بي علم دشمن دين هستند.) ( پادشاه بي حلم و زاهد بي علم .

صفحه 33:
‎ber) i‏ ی ‏چگونه به طریق مختلف مي توان ادا کرد . * بيان شامل مباحث : تشبيه » استعاره » ‎

صفحه 34:
يعنى مانند كردن جيزى به جيز ديكر كه به جهت داشتن صفت با صفاتى با هم مشترک باشند

صفحه 35:
۱- مشبه : کلمه ای که آن را به کلمه ای دیکر تشبیه می كنيم . ۲- مشبه به کلمه ای که کلمه ى تلكو به آن ‎rome aa‏ ۳- ادات تشبيه : كلمات يا وازه هايى هستند كه نشان دهنده ى ون د شباهت مى باشند و ‎ae‏ : همچون » چون » منل » مائند » به سان » شبیه » نظير » قاد د رو وك ۴- وجه شبه : صفت يا ويزكى بيت مشبه و مشبه به ‎(cal ts): ee‏ منال : على مانند شير شجاع است. مشبه ادات مشبه به وجه شبه « مشبه » و « مشبه به » طرا دارند درد کر نم ‎el Sipe le‏ «ادات تشبیه » و «وجه شبه » می توآنند یک تشبيه ‎Eo Sel pa teh Sie‏ با داشتن دو ركنن مشبهه و « مشبه به » بر قراراست ‎٠.‏ عنال دا ‎eae oar‏ دوست به آب چشم سعدی ست اسر رده که رد سای سختی » در این نکته در تشبیسه وقتی که «وجسه شبه » و «. ادات تشبیه » حدف شود به آن « > مى اكويند . ( تشبیه بلیغ زیباترین و رساترین تشبیه است .) مئال فلتت = است ۰ مین ودوج شود است که ما «مشبة » رأ در اتن وجه شبة به آن د 7 جه 9 ‏ال یم ا‎ a

صفحه 36:
هرگاه در تشبیه یکی از تشبیه ‎Petey‏ ) مضاف ‎aa‏ ۰ به زطرفين تب هی اد شهب ‎ae‏ ‏اضافی » می گویند . در غیر این صورت » تشبیه بیع اضافی است توجه این نوع تشبیه در کتاب های درسی بیشترین کاربرد را دارد. مثال : صبح اميد كه بد معتكف برده ی غب گو بسرون آی که کار شب تسار آخسر شد توضیح امید به صبح تشبیه شده و غیب به پرده . قركيباتى مثل ۹ ستي » همای رحمت » لب لعل » کیمیای عشق » مان ی ونیا » فرگون » نخل ولایت و ... اضافه ی تشبیهی محسوب ‎ial ۳۳‏ هر ‎Ess aati = deni El‏ 9 5 3 از تشه كنب درسي شما ‎a Sui etal hae he‏ از تشبیه مختصر به آن ها مى كنيم .

صفحه 37:
تشییه مفرد تشبیهی که هر یک از «مشبه » یا «مشبه به » آن » يك » چیز است و « وجه شبه» آن از همان یک چیز گرفته می شود . ( شباهت آن ها فقط در یک جیز است) منال : دانش اندر دل جراغ روشن است. a مسیه مشبه به وجه شبه توضیح در این مثال وجه شبه ( روشنی از یک کلمه جراع ) استخراج شده است . یا دآوری تمامی مثالهایی که تاکنون برای شما ذکر کردیم » از همین نوع تشبیه می باشند .

صفحه 38:
7 نب مرف اقا توضیح «مشبه » ترکیبی از دو چیز است ( دیده ی اهل طمع و نعمت منیا )و دهتبه نهآ در ما ‎iG‏ ‏معنی : همانطور که چاه با ثبنم پر نمی شود » چشم حریصان نیز با نعمت دنيا سير نمى شود . نکته : در تشبيه مركب در حقيقت يك شكل كلى به شكل كلى ديكر همانند مى شود .

صفحه 39:
ww ‏استعاره‎ ‏ص3۳۳ بخ ی‎ ‏استعاره در لغت به معنی عاریت گرفتن و عاربت خواستن‎ ۱ ۱۵ ‏است اما در اصطلاح استعاره نوعی تشببه است که‎ 9 ۶ ‏یکی از طرفین تشببه ( مشبه با متبه )را کر‎ ۰ ‏دیگر را اراده کرده باشند‎ 0000 00 ‏اصل استعارم بر تشيه استوازاس ا‎ | a ۱ 2 ‏استعاره فقط یک رکن از تشبیه ذکر می تتوو و‎ ۱۳۲۵۲۵) ‏تلا ذهنی بیشتری وا می دارد‎ ۰ ‏زیباثر و خیال انگیز تر است‎ 0 ‏ینوی پمک اس‎ ‏خترمی شود » آن داد مج‎

صفحه 40:
سس سس ای آفتاب خوبان می جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه ی عنایت توضيح ۱ استعاره برای معشوق است . ( آفتا ره پات ‎i‏ ‏مثال ۲ صدف وار گوهر شناسان را دهان جز ‎BAY‏ ‏توضیح : «لوَلو » استعاره از سخنان با ارزش است. ( لول شده و سخنان با ارزش ‏ «مشبه » که حذف شده است ۰)

صفحه 41:
استعاره مكنيه " آن است که «مشبه » به همراه یکی از لوازم و ويزكى © «مشبه به » ذکر گردد و خود «مشبه به » حذف شود . کته ۱: گاهی لوازم با ویژگی « مشبه به » در جمله به «مشبه » نسبت داده می شود..

صفحه 42:
اضافه استعاری لان مردى صفاى صحبت ‎dig‏ ‎owe‏ از روزن شب شوکت دیرینه دیده ۰ ...:«شب »رابه اتاقی تشبیه کرده که «روزن يا پنجره » داشته باشد و «روزن » را که یکی از ویژگیهای « مشبه به » بود به «شب » اضافه کرده است جمله ای که در آن آرایه استعاره به کار رفته ادبی تر است » نست به جمله ای که دارای آرایه تشبیه است . * انکنه ان » در معنی حقیقی خود بکار نمی روث و ما « مضاف اليه » را به جيزى تشبيه مى كنيم كه داراى جزء يا اندامى است ولى جنين جزء و اندام كه « مضاف » است براى « مضاف اليه » » یک واقعیت نیست بلکه یک تصور و فرض است . ۰ ,2 دست‌روزگار دس بری رو زا یک مور و قوف 02020202020200 دراستعاره مكنيه جنانجه جح يه ی ایند

صفحه 43:
تشخیص ( آدم نمایی » انسان انگاری » شخصیت بخشی ) فسبت دادن حالات و رفتار آدامی به دیگر بدیده های خلقت است . ( دادن شخصیت آنسانی به موجوداتی غیر از انسان ) مثال! برك های نز دوخت در وزش نسم به رقص در توضيح : : رقصيدن دس ان مق رفتار آنی است که در جا به بركهاى درخت ال ی ,1 سحر در شاخسار بوستانی چه حو عر رت ان در » مادقا رد درا شعیش ای 999 سپید پای در بند 1 ‎stage Je‏ 2 و همانطور که اشاره شد استعا ‎sie‏ ‏که » مشبه به آن «انسان » بان ‎SE BI at pS igo dee og sales‏ غير اضافى . ابرمى كريد و مى خندداز آن كريه , ۲ ‎foe‏ در مثال فوق دو تشخيص به كار رفته ست كريه ‎Feats os ye‏ است و خنده را به جمن . ست روزکار» بای اوهام » دست ‎ ‎ ‎i‏ استعاره ى مكنيه مى باشند » اما استعاره مکنیه زمانی تشخیص است که « مشبه به » ‎tt‏ هس ‎ce‏ ‏عنال | : اختر شب در کنار کوهساران ؛ سر خم می کند ال ۲ دیده ی عقل مست توجرخه ی چرخ پست تو ال ۳ ب صعرا شدم عشق باريد بود سس( ‎em‏ فا اسب » تشد شده که ‎aired‏ الك ‎ry pierre‏ ‏م كك ‏تا ار ‎Bair‏ ‎0

صفحه 44:
اضافه ی اقترانی | حو د توجه به اين كه اضافه ى اقترانی مضافآلیهعملی آست که مضاف انجام می 0 ‎Recen eR re‏ مال! 7 يروردكارا ل مکذار دما به بای ها کدی ار ار دامان وجودم و لي مرا ول نیوا یر 2 ‎i‏ «پا » انجام می دهد ؛ولی 9 ۳ بط أى برقرار نيست بلك وود اقا تاق « ماق انه یک الباسى تشبيه كرده ايم كه دامن واقعيت نيست . منال حسين دست دوستى به من داد . ۳ 3 وجود » را داشته است. دو جزء اضافه ی اقتراني ( مضاف و ‎(a‏ تون مرت أر روى »را ‎cee oe‏ یت قرار دادو یک جمله ساخت. داد که « دست » برای نشان دادن مثال د راضافه ی «دست آرادت ۰ مست ‎een es‏ راز روی ارافت درز ‎oss‏ بخ ای تشخیصم تشخیص ۲ افتراني ز اضافه ی ا, ‎eva‏ وان أز دو تيوه استفادی کرود

صفحه 45:
۰ مجاز به کار بردن واژه اي است در غیر معني حقيقي به شرط وجود قرینه . قرينه در مجاز: نشانه است كه به كمك أن مي توان معني غير حقيقي كلمه اي ر 2 مثال/ ایران در بازي هاي آسيايي شرکت مي کند. کلمه ي « ایران » مجاز از يك تیم ورزشي از ايران است ‎acca ei cake‏ ی تا که رانک رن تست مثال 6: سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بكويم شرح درد اشتیاق توضیح کلمه ي سینه مجاز از انسان عاشق نکته ‎ae ea‏ 0 رود لذا هر استعاره اي نوعي مجاز ست .پس هر مجازي استعاره نیست" تست ها هرد ی

صفحه 46:
3 كناد ‎r‏ ‏كنايه در لغت به معناى بوشيده ب ‎GO oA‏ ابت و در إصطلاح ات كه دارا معنى دور ونزديك ‎٠. «Se‏ كه معنى إن مور ‎nists eas‏ تركيب می ‎saeaicae‏ 0 ا ا ee نکنه: در کنایه الفاظ همه حقیقی اند اما مقصود گوینده معنای حقیقی و ظاهری آن نكت کنایه معمولا در یک جمله یا یک تر کیب به کار می رود ۱/۰ هنوز از دهن بوی شیر آیدش. 1 8 "وس کنایه از اين که هنوز بچه است و بارز ترین نشانه ی بچگی همان شیر خوردن »نال ۲ که رهام را جام باده است جفت. _.

صفحه 47:
برای عضویت در شبکه دانشجویان ایران عده

جان وو خداوند جان نام خداوند به نام به خرد خرد سالم ومحترم سالم عزيز ومحترم همكاران عزيز همكاران پيش كه پيش كاري كه برسانم كاري عرض برسانم به عرض عزيزان به شما عزيزان زحمات شما از زحمات تشكر از تقدير وو تشكر ضمن تقدير ضمن مورد كه مورد اميدوارم كه باشد اميدوارم مي باشد ادبي مي هاي ادبي آرايه هاي از آرايه اي از گزيده اي شماست گزيده روي شماست روي گيرد .. قرار گيرد گرامي قرار سروران گرامي شما سروران عنايت شما عنايت بصيــري بصيــري آرايــــه هاي ادبي « آرايه هاي ادبي » • • • • • الف ) بديع ب ) بيان الف ) بديع علمي است كه به باز شناسي آرايه هاي لفظي و معنوي مي پردازد . بديع بر دو نوع است : -2آرايه هاي معنوي -1آرايه هاي لفظي آرايه هاي لفظي :يعني زيبايي كالم كه با لفظ انجام مي شود . آرايه هاي لفظي عبارتنداز :واج آرايي ،سجع ، ترصيع ،جناس ،قلب ،ملمع . واج آرايي ( نغمه ي حروف ) : تكرار يك واج ( صامت يا مصوت ) است ،در كلمه هاي يك مصراع يا يك بيت يا عبارت نثر به گونه اي كه كالم را آهنگين مي كند و آفريننده ي موسيقي دروني باشد و بر تاثير سخن بيافزايد اين تكرار آگاهانه ي واج ها را « واج آرايي » گويند . • مثال :خيزيد و خز آريد كه هنگام خزان است • باد خنـك از جـانب خـوارزم وزان اسـت • توضيح :در اين بيت تكرار واج « خ » و « ز » باعث ايجاد موسيقي دروني شده است . • توجه :در زبان فارسي بيست و نه واج داريم ( /بيست و سه صامت و شش مصوت ) • صامت ها همان حروف الفباي فارسي هستند و مصوت ها « ـــ » و « ا » « ، ي » « ،و » مي باشند . سجع • • • • • • :آوردن كلماتي در پايان جمله هاي نثر كه در وزن يا حرف يا حرف آخر يا هر دو ( وزن و حرف آخر ) با هم يكسان .باشد مثال : 1منت خداي را عـزووجل كه طاعتـش موجب قـربت است و به شكر اندرش مزيد نعمت ( .فعل « است » به قرينه ي لفظي حذف شده است ) . مثال : 2خـالف راه صواب است و نقض راي اولـوااللباب « است » (حذف لفظي ) ذوالفقـار علي در نيـام ( باشد ) و زبان سعدي در كام « باشد » ( حذف معنوي ) . توضيح :فعل « باشد » در دو جمله ي پاياني به قرينه ي معنوي حذف شده است. توجه :به نثر مسجع ،نثر آهنگين نيز مي گويند . • • • • • نكته : 1سجع در كالمي ديده مي شود كه حداقل دو جمله باشد يا دو قسمت باشد . نكته : 2سجع باعث آهنگين شدن نثر مي شود به گونه اي كه دو يا چند جمله را هماهنگ سازد . نكته : 3سجع در نثر حكم قافيه در شعر را دارد . نكته : 4اگر در پايان جمله ها كلمات تكراري وجود داشته باشد ،سجع پيش از آن مي آيد . مثال : • الهي اگر بهشت چون چشم و چراغ است • • بــي ديــدار تــو درد و داغ اســت نكته : 5گاهي در جمالت سجع ممكن است افعال به قرينه ي لفظي يا معنوي حذف شوند . « انواع سجع » • • • • • الف ) سجع متوازن :آن است كه كلمات سجع فقط در وزن اشتراك داشته دارند . مثال :ملك بي دين باطل است و دين بي ملك ضايع . توضيح :هر دو كلمه داراي هجاي بلند مي باشند لذا هم وزن اند . مثال :طالب علم عزيز است و طالب مال ذليل . توضيح :دو كلمه ي « عزيز » و « ذليل » داراي دو هجا ،يكي كوتاه و يكي كشيده هستند .لذا در وزن يكسانند . سجع مطرف • ب ) سجع مطرف :آن است كه كلمات سجع فقط در حرف يا حروف پاياني با هم اشتراك دارند . • مثال :محبت را غايت نيست از بهر آنكه محبوب را نهايت نيست . • توضيح :كلمه ي « غايت » داراي دو هجا و كلمه ي « نهايت » داراي سه هجا مي باشد پس دو كلمه هم وزن نيستند بلكه فقط در حرف آخر مشترك اند . سجع متوازي • ج سجع متوازي به سجعي گفته مي شود كه كلمات سجع هم در حرف پاياني و هم در وزن يكسان مي باشند . • باران رحمت بي حسابش همه را رسيده و خوان نعمت بي دريغش همه جا كشيده . • از آن جائيكه سجع متوازي ،زيباتر و خوش آهنگ تر است و در متون فارسي كاربرد بيشتري دارد .لذا شناخت اين نوع سجع براي دانش آموزان عزيز با اهّم ّي ت تر مي باشد . • ترصيع • • • • « انواع جناس » • الف) جناس تام :آن است كه دو كلمه جناس از نظر شكل ظاهري و تلفظ كامًال يكسان ،اما از جهت معني با هم فرق دارند . • مثال :عشـق شـوري در نهـاد ما نهـاد جـان مـا در بوتــه ي سـودا نهــاد • قرارداد وجود و سرشت ديدي كه چگونه گور بهـرام گرفت بهـرام كه گور مي گرفتي همه عمر • قبر گور خر گر چه باشد در نوشتن شير ،شير كار پاكان را قيـاس از خـود مگير شير خوردني نام حيوان • نكته :جناس هم در شعر و هم در نثر به كار مي رود . انواع جناس ناقص • -1جناس ناقص اختالفي • -2جناس ناقص حركتي • -3جناس ناقص افزايشي • • • • • • جناس ناقص اختالفي جناس ناقص اختالفي :آن است كه دو كلمه جناس در حرف اّو ل ،وسط يا آخر با هم اختالف داشته باشند . مثال :تنگ است خانه ما را تنگ است اي برادر بر جاي ما بيگانه ننگ است اي برادر ( براي حرف اّو ل ) چوك زشاخ درخت خـويشتن آويختـه زاغ سيـه بـر دو بـال غاليه آميخته ( براي حرف وسط ) جناس ناقص حركتي • جناس ناقص حركتي :آن است كه دو كلمه جناس عالوه بر معني در حركت ( مصوت كوتاه ) نيز با هم اختالف دارند . • مثال :ايـن چـه ژاژ است چه كفر است و فشار – پنبه اي در دهـــان خـود فشار جناس ناقص افزايشي • جناس ناقص افزايشي :آن است كه دو كلمه جناس عالوه بر معني ،در تعداد حروف نيز متفاوت اند بطوري كه يكي از كلمات جناس حرفي در اّو ل ،وسط يا آخر نسبت به كلمه هاي ديگر اضافه دارد . • مثال :ايـن ره ،آن زاد راه و آن منزل است • مــرد رهــي اگــر ،بيــا و بيــار قلب • قلب آ ن است كه نويسنده با جابه جا كردن اجزاي يك تركيب وصفي يا اضافي ،تركيب تازه و زيبايي را با معاني جديد به وجود به وجود آورد و به كنار هم قرار دادن اين دو تركيب به كالم خويش ارزش هنري ببخشد . • مثال :حافظ مظهر روح اعتدال و اعتدال روح اقوام ايراني است . • نكته :گاهي ممكن است اجزاي تشكيل دهنده ي آرايه • « قلب » بصورت يك تركيب وصفي يا اضافي نباشد . • • • • • • ملمــع ملمع آن است كه شاعر فارسي زبان يك مصراع يا يك بيت از شعر خود را به زبان ديگري ( معموًال به زبان عربي ) بسرايد . مثال :سل المصـانع ركبًا تهيـم في الغلوب تو قدر آب چه داني كه در كنار فراتي * ترجمه :بركه ها و تاالب هاي بيابان را از شتر سواراني سر گشتگان بيابانند بپرس . توجه :دانش آموزان عزيز به خاطر بسپاريد كه در ملمع بيت يا مصراع عربي ( هر زبان ديگر ) بايد سروده ي خود شاعر باشد نه اينكه از كسي يا جايي نقل قول ( تضمين ) كند . بخش دوم •آرايه هاي معنوي –يعني زينت و زيبايي كالم كه از طريق معني حاصل شود . آرايه هاي معنوي • آرايه هاي معنوي عبارتنداز : مراعات نظير ،تضاد ،متناقض نما ، حس آميزي ،تلميح ،تضمين ،اغراق ،ايهام ،ايهام تناسب ،تمثيل ،ارسال المثل ،اسلوب معادله ،حسن تعليل ، لف و نشر . • • • • مراعات نظير ( تناسب ) اگر گوينده در كالم خويش مجموعه اي از كلمات را بياورد كه به نوعي با هم تناسب و ارتباط داشته باشند ،آن را مراعات نظير گويند . نكته :تناسب ميان كلمات مي تواند از نظر جنس ،نوع ،مكان ، زمان ،همراهي و ...باشد . نكته :بيشترين كاربرد مراعات نظير در شعر است اما گاهي در نثر هم ديده مي شود . بـرقصــد به صـد نـاز مثال :رود شــاخ گـل در بر نيلوفر گلنـار ها • ( شاخ ،گل ،نيلوفر و گلنار ــــ مراعات نظير ) • نكته :آرايه هاي مراعات نظير ممكن است بين دو كلمه يا بيشتر اتفاق بيفتد . تضاد ( طباق ) • آوردن دو كلمه ي متضاد در سخن به گونه اي كه سبب زيبايي كالم گردد . • نكته :تضاد هم در شعر و هم در نثر بكار مي رود . • مثال :صبح اميد كه بد معتكف پرده ي غيب گو بـرون آي كه كـار شب تار آخر شد • 1 2 2 1 • نكته :فعل ها نيز مي توانند آرايه تضاد را به وجود آورند • مثال : پروردگارا ! از خصلت طمع كه دنائت آورد و آبرو ببرد . ... متناقض نما ( پارادكس ) • آن است كه در كالم دو امر متضاد را به يك چيز نسبت بدهيم به گونه اي كه ظاهرًا وجود يكي نقض وجود ديگري باشد .شاعر اين امر متضاد را چنان هنرمندانه به كار مي برد كه قابل پذيرش است . • مثال :جامه اش شوالي عريان است . • توضيح :واژه شوال به معني « لباس » ،كه براي پوشيدن بدن است و وقتي با « عرياني » همراه مي شود معني ضديت خود را از دست مي دهد . • • • • حس آميزي آميختن دو حس است در يك كالم به گونه اي كه از يك حس به جاي حس ديگر استفاده شود .و اين آميختگي سبب زيبايي سخن گردد . مثال :ببين چه مي گويم . توضيح :شما سخن را با حس شنوايي در مي يابيد اّم ا گويند از شما مي خواهد سخن او را ببينيد كه به اين آميختگي حس ها « ،حس آميزي » مي گويند . مثالهاي ديگر :خبر تلخي بود -روشني را بچشيم -با مزه نوشتن -آواي سبك و لطيف . تلميح • آن است كه گويند در ضمن كالم خويش به آيه ،حديث ، داستان ،واقعه ي تاريخي ،اسطوري و افسانه اي اشاره داشته باشد . • • • • مثال :آسمـان بار امانت نتوانست كشيد قـرعه ي فـال به نـام من ديوانه زدن توضيح :اشاره به آيه ي « انا عرضنا االمانه علي السموات و االرض » . ... نكته :گاهي در آرايه ي تلميح ،آرايه ي مراعات نظير هم به كار مي رود . • مثال :بيستون بر سر راه است ،مباد از شيرين • خبـري گفتـه و غمگيـن دل فرهاد كنيد • • • • • • • • • تضمين آن است كه شاعر يا نويسنده در ميان كالم ( شعر يا نثر ) خود آيه ، حديث ،مصراع يا بيتي را از شاعر ديگر عينًا بياورد . نكته :اگر بيت يا مصراعي از شاعر ديگر به عنوان تضمين بياورد معموًال نام آن شاعر به گونه اي ذكر مي شود . نكته :معموًال عبارت تضمين شده داخل گيومه قرار مي گيرد . هدف از تضمين : -1اعتبار بخشيدن به سخن -2خالصه كردن مفاهيم گسترده و طوالني -3ضمانت براي اثبات ادعا كه لسان غيب خوشتر بنوازد مثال :چـه زنـم چو نـاي هـردم زنـواي سـاز او دم اين نوا را « همه شب در اين اميدم كه نسيم صبحگاهي نـوا را » بـه پيـام آشنـايي بنـوازد ايـن • توضيح :بيت دوم اين شعر را شهريار از حافظ تضمين كرده است . • • • • • اغراق آن است كه در وصف و ستايش يا ذم و نكوهش كسي يا چيزي افراط و زياده روي كنند ،چندان كه از حد عادت و معمول بگذرد . نكته : 1اغراق هم در شعر و هم در نثر كاربرد دارد . نكته : 2اغراق مناسب ترين آرايه براي تصوير كشيدن يك دنياي حماسي است . نكته : 3زيبايي اغـراق در اين است كه غيـر ممكن را طـوري ادا مي كنـد كه ممكن و درست به نظر مي رسد . مثال :شـود كوه آهـن چو درياي آب -اگـربشنـود نـام افـراسيـاب ايهام • ايهام در لغت به معناي درشك و گمان افكندن است اما در اصطالح علم بديع ،آوردن واژه اي است با حداقل دو معني مناسب كالم يكي نزديك به ذهن و ديگري دور از ذهن باشد و معموًال مقصود شاعر معني دور آن است و گاهي نيز هر دو معني مورد نظر مي باشد . • نكته : 1ايهام نوعي بازي با ذهن است به گونه اي كه ذهن را بر سر دوراهي قرار مي دهد . • نكته : 2انتخاب يكي از دو معني ايهام در يك لحظه بر ذهن دشوار است و اين امر باعث لذت بيشتر خواننده مي شود . • نكته : 3شرط شناخت ايهام در آن است كه خواننده معاني مختلف يك واژه را بداند . • مثال :حكايت لـب شيرين كالم فرهاد است شكنج طره ي ليلي مقام مجنون است • توضيح :واژه « شيرين » دو معني دارد -1 :خوشمزه و گوارا • -2نام معشوقه ي فرهاد ايهام تناسب • • • • • • ايهام تناسب :به كار گيري واژه اي با حداقل دو معني كه يك معني آن مورد نظر شاعر و پذيرفتني است و معني ديگر با كلمه يا كلماتي از بيت يا عبارت تناسب دارد . نكته :ايهام تناسب مجموعه اي از ايهام و مراعات نظير است . مثال : 1چـون شبنم افتـاده بـدم پيش آفتاب مهرم به جان رسيد و به عيوق بر شدم توضيح :واژه ي « مهر » ايهام تناسب دارد ،چون معني مورد نظر شاعر عشق و محبت است اما غير از اين معني واژه ي « مهر » به معني خورشيد است كه در اين صورت با واژه هاي « عيوق و آفتاب » تناسب دارد . مثال : 2گـر هـزار اسـت بلبـل اين بـاغ همـه را نغمـه و تـرانه يكـي اسـت توضيح :واژه ي « هزار » به دو معني است -1 :بلبل -2عدد هزار كه در اين جا منظور شاعر معني دوم است اما غير از معني فوق كلمه ي « بلبل » با كلماتي چون « باغ ،نغمه و ترانه » تناسب دارد . • • • • تمثيل آن است كه شاعر يا نويسنده به تناسب سخـن خـويش ،حكايـت ، داستـان يا نمونه و مثالي را ذكر مي كند تا از اين طريق ،مفاهيم و نظريات خود را به خواننده يا شنونده منتقل نمايد و آنچه در اين ميان مهم است نتيجه ي تمثيل مي باشد كه مي تواند سرمشقي براي موارد متفاوت باشد . نكته :در اين داستان ها و حكايات ( تمثيل ها ) هر يك از حيوانات يا اشيا و جمادات نماد و نشانه ي چيزي هستند . مثال در درس عبرت از كتاب سال اّو ل شير نماد حق و قدرت مطلق ،گرگ ً نماد انسان هاي خود بين و گستاخ و روباه نماد انسان هاي عبرت پذير و تسليم شده مي باشند . در كتاب پيش دانشگاهي مبحث حسب حال درسهاي ( افسانه ي عاشقي و تسلي خاطر ) هر دو داستاني تمثيلي است كه اّو لي ،شاعر با آوردن داستاني تمثيلي اين نكته را يادآور شده است « :انسان بايد از موحبت عشق بر خوردار باشد ودر داستان تسلي خاطر جامي در پي آن است كه اين نكته ي عرفاني را متذكر شود « :خاطر از ياد معشوق پر كرد » . ارسال المثل • اگـر گـوينده در كالم خود ضرب المثلي را آگاهانه به كار گيـرد و يا كالم او بعدًا ضـرب المثل شود ،مي گوييم داراي آرايه ي ارسال المثل است . • مثال : 1 • • مثال :2 • • آن دم كه دل به عشق دهي خوش دمي بود در كار خير حاجت هيچ استخاره نيست تــو نيكــي ميـكـن و در دجـــله انــداز كـــه ايــزد در بيــابانــت دهـــد بــاز ( همه ي بيت ضرب المثل است ) اسلوب معادله • آن است كه شاعر دو مصراع يك بيت را به گونه اي هنرمندانه بيان كند كه در ظاهر هيچ گونه ارتباطي با يكديگر ندارد اما وقتي به دو مصراع خوب دقت كنيم در مي يابيم كه مصراع دوم در حكم مصداقي براي مصراع اّو ل است تا جايي كه مي توان جاي دو مصراع را عوض كرد و ميان آن ها عالمت مساوي گذاشت و اين ارتباط معنايي نيز بر پايه ي تشبيه استوار است . • • • • مثال : 1عيب پاكان زود بر مردم هويدا مي شود موي اندر شير خالص زود پيدا مي شود مثال : 2محـرم اين هوش جز بي هوش نيست مرزبـان را مشتـري جـز گـوش نيــست حسن تعليل • آن است كه شاعر يا نويسنده براي سخن خود دليلي زيبا و شاعرانه مي آورد به گونه اي كه اين دليل ادبي قدرت قانع كردن مخاطب را دارد .و اين عّلت سازي مبتني بر تشبيه است . • نكته :دليلي كه شاعر براي ادعاي خود مي آورد در حقيقت دليلي واقعي و عقالني نيست بلكه دليلي است بر پايه ي ذوق و احساس شاعرانه . • مثال • :1 نفحات صبح داني زچه روي دوست دارم كه به روي دوست ماند كه برافكند نقابي • توضيح :شاعر دليل دوست داشتن روشني صبح را در اين مي داند كه به چهره ي معشوق او مي ماند آنگاه كه نقاب از چهره بر مي دارد . • مثال : 2از صوفي پرسيدن هنگام غروب خورشيد چرا زرد رو است ؟ گفت :از بيم جدايي لــفونـــشر • • • • • • • • لف در لغت به معني پيچيدن و نشربه معني پراكندن است اما در اصطالح ادب آوردن دو يا چند كلمه است در بخشي از كالم كه توضيح آن ها در بخش ديگر آمده است . نكته : 1كلماتي كه در بخش اّو ل مي آيند « ،لف » و كلمـاتي كـه به عنـوان توضيـح در بخـش دوم مي آيند « ،نشر » نام دارند . نكته : 2هرگاه نظم و ترتيب بين كلمات « لف و نشر » رعايت شده باشد ،آن را « لف و نشر مرتب » گويند و در غير اين صورت « لف و نشر مشوش » خوانده مي شود . از پاي تا به سر همه سمع و بصر شدم مثال : 1تا رفتنش ببينـم و گفتنش بشنـوم توضيح :واژه هاي « ببينم » و « بشنوم » لف است .و دو واژه ي « سمع و بصر » نشر قرار گرفته است .چون كلمات « نشر» به ترتيب براي توضيح كلمات « لف » قرار نگرفته اند ، لذا به آن « لف و نشر مشوش » گويند . ( بصر شدم تا ببينم ،سمع شدم تا بشنوم ) مثال : 2دو كس دشمن ملك و دينند :پادشاه بي حلم و زاهد بي علم . توضيح :دوتركيب « دشمن ملك و دشمن دين » لف و دوتركيب « پادشاه بي حلم و زاهد بي علم» نشر هستند .لذا چون توضيح « نشر » با « لف » برابر است .آن را « لف و نشر مرتب » گويند ( .پادشاه بي حلم دشمن ملك و زاهد بي علم دشمن دين هستند). • بيان بيان شاخه اي از آرايه هاي ادبي است و به واسطه اي آن شناخته مي شود كه يك معني را چگونه به طريق مختلف مي توان ادا كرد . • بيان شامل مباحث :تشبيه ،استعاره ، مجاز و كنايه . تشبيه تشبيه • يعني مانند كردن چيزي به چيز ديگر كه به جهت داشتن صفت يا صفاتي با هم مشترك باشند . • • • • • • • هر تشبيه داراي چهار ركن يا پايه است : -1مشبه :كلمه اي كه آن را به كلمه اي ديگر تشبيه مي كنيم . -2مشبه به :كلمه اي كه كلمه ي ديگر به آن تشبيه مي شود . -3ادات تشبيه :كلمات يا واژه هايي هستند كه نشان دهنده ي پيوند شباهت مي باشند و عبارتنداز :همچون ،چون ،مثل ،مانند ،به سان ،شبيه ،نظير ، همانند ،به كردار و . ... -4وجه شبه :صفت يا ويژگي مشترك بيت مشبه و مشبه به مي باشد ( .دليل شباهت ) مثال : علي مانند شير شجاع است . مشبه ادات مشبه به وجه شبه • نكته « :مشبه » و « مشبه به » طرفين تشبيه نام دارند .كه در تمام تشبيهات حضور دارند اما « ادات تشبيه » و « وجه شبه » مي توانند در يك تشبيه حذف شوند .كه در اين صورت تشبيه با داشتن دو ركن « مشبه » و « مشبه به » بر قرار است . مثال :دل همچو سنگت ،اي دوست به آب چشم سعدي • • • • • عجـب اسـت اگـر نگـردد كه بگردد آسيابي توضيح :دل به سنگ تشبيه شده است اما وجه شبه « سختي » در اين بيت نيامده است . نكته :در تشبيـه وقتي كه « وجـه شبه » و « ادات تشبيه » حـذف شود ،به آن « تشبيه بليغ » مي گويند ( .تشبيه بليغ زيباترين و رساترين تشبيه است ) . دلش سنگ است . مثال : مشبه مشبه به نكته : 1در تشبيه هميشه وجود وجه شبه در « مشبه به » قويتر و بارز تر است كه ما « مشبه » را در داشتن وجه شبه به آن تشبيه مي كنيم . نكته : 2هر چه اركان تشبيه كمتر باشد تشبيه ادبي تر است ( .البته داشتن مشبه و مشبه به الزامي است ) اضافه ي تشبيهي » يا « تشبيه بليغ اضافي » • • • • • • • • هرگاه در تشبيه بليغ ،يكي از طرفين تشبيه ( مشبه يا مشبه به ) به ديگري اضافه ( مضاف اليه) شود .به آن « اضافه ي تشبيهي » يا « تشبيه بليغ اضافي » مي گويند .در غير اين صورت ،تشبيه بليغ اضافي است . توّج ه :اين نوع تشبيه در كتاب هاي درسي بيشترين كاربرد را دارد . مثال :صبح اميد كه بد معتكف پرده ي غيب گـو بـرون آي كه كـار شب تـار آخـر شد اضافه ي تشبيهي اضافه ي تشبيهي توضيح :اميد به صبح تشبيه شده و غيب به پرده . تركيباتي مثل :درخت دوستي ،هماي رحمت ،لب لعل ،كيمياي عشق ، خانه ي دنيا ،فرعون تخيل ،نخل واليت و ...اضافه ي تشبيهي محسوب مي شوند . توّج ه :دانش آموزان عزيز ! ياد گيري انواع تشبيه براي رشته هاي رياضي و تجربي ( غير انساني ) چندان ضرورتي ندارد .اما از آنجايي كه دو نوع از تشبيه در كتب درسي شما بيشترين كاربرد را دارد ،لذا اشاره اي مختصر به آن ها مي كنيم . • • • • • مفرد تشبيه مفرد تشبيه تشبيهي كه هر يك از « مشبه » يا « مشبه به » آن ،يك ، چيز است و « وجه شبه» آن از همان يك چيز گرفته مي شود ( .شباهت آن ها فقط در يك چيز است ) دانش اندر دل چراغ روشن است . مثال : مشبه به وجه شبه مشبه توضيح :در اين مثال وجه شبه ( روشني از يك كلمه چراغ ) استخراج شده است . يادآوري :تمامي مثالهايي كه تاكنون براي شما ذكر كرديم ،از همين نوع تشبيه مي باشند . • • • • تشبيه مركب آن است كه هريك از « مشبه » يا « مشبه به » دو يا چند چيز هستند و وجه شبه نيز از دو يا چند چيز گرفته مي شود . پـر نشـود مثال :ديـده ي اهـل طمـع به نعمـت دنيـا همچنـانكه چـاه به شبنـم مشبه به وجه شبه مشبه توضيح « :مشبه » تركيبي از دو چيز است ( ديده ي اهل طمع و نعمت دنيا ) و « مشبه به » نيز دو چيز است ( چاه و شبنم ) به اين معني : همانطور كه چاه با شبنم پر نمي شود ،چشم حريصان نيز با نعمت دنيا سير نمي شود . • نكته :در تشبيه مركب در حقيقت يك شكل كلي به شكل كلي ديگر همانند مي شود . استعاره • استعاره در لغت به معني عاريت گرفتن و عاريت خواستن است اّم ا در اصطالح استعاره نوعي تشبيه است كه درآن يكي از طرفين تشبيه ( مشبه يا مشبه به ) را ذكر و طرف ديگر را اراده كرده باشند . • نكته :اصل استعاره بر تشبيه استوار است و به دليل اينكه در استعاره فقط يك ركن از تشبيه ذكر مي شـود و خواننده را به تالش ذهني بيشتري وا مي دارد ،لذا استعاره از تشبيه رساتر ، زيباتر و خيال انگيز تر است . • انواع استعاره :با تّو جه به اينكه در استعاره يكي از طرفين تشبيه ذكر مي شود ،آن را بر دو نوع تقسيم كرده اند . -2استعاره ي مكنيه • -1استعاره ي مصرحه استعاره ي مصرحه ( آشكار ) • استعاره ي مصرحه ( آشكار ) :آن است كه « مشبه به » ذكر و « مشبه » حذف گردد ( .در واقع مشبه به جانشين مشبه مي شود ) . • مثال : 1اي آفتاب خوبان مي جوشد اندرونم • يك ساعتم بگنجان در سايه ي عنايت • توضيح « :آفتاب خوبان » استعاره براي معشوق است ( .آفتاب خوبان « مشبه به » كه ذكر شده و معشوق « مشبه » حذف شده است ) . دهان جز به لؤلؤ نكردند باز • مثال : 2صدف وار گوهر شناسان را • توضيح « :لؤلؤ » استعاره از سخنان با ارزش است ( .لؤلؤ « مشبه به » ذكر شده و سخنان با ارزش « مشبه » كه حذف شده است ) . استعاره مكنيه • آن است كه « مشبه » به همراه يكي از لوازم و ويژگي • « مشبه به » ذكر گردد و خود « مشبه به » حذف شود . • • • • • • نكته : 1گاهي لوازم يا ويژگي « مشبه به » در جمله به « مشبه » نسبت داده مي شود . مثال :مرگ چنگال خود را به خون فالني رنگين كرد . توضيح « :مرگ » را به « گرگي » تشبيه كرده است كه چنگال داشته باشد اما خود « گرگ » را نياورد و « چنگال » كه يكي از لوازم و ويژگي گرگ است به آن ( مرگ ) نسبت داده است . نكته : 2گاهي لوازم يا ويژگي « مشبه به » در جمله به « مشبه » اضافه مـي شود كه در ايـن صـورت « اضافه ي استعاري » است . مثال : 1سر نشتر عشق بر رگ روح زدند يك قطره از آن چكيد و نامش دل شد توضيح « :روح » را به بدني تشبيه كرده كه « رگ » داشته باشد و « رگ » را كه يكي از ويژگي هاي « مشبه به »است به « روح » اضافه كرده است . اضافه استعاري • نكته :در اضافه ي استعاري « مضاف • مثال : » در معني حقيقي خود بكار نمي • مردي صفاي صحبت آيينه رود و ما « مضاف اليه » را به چيزي ديده تشبيه مي كنيم كه داراي جزء يا اندامي است ولي چنين جزء و از روزن شب شوكت ديرينه ديده اندام كه « مضاف » است براي « • توضيح « :شب » را به اتاقي تشبيه مضاف اليه » يك واقعيت نيست بلكه كرده كه « روزن يا پنجره » داشته يك تصور و فرض است . باشد و « روزن » را كه يكي از دست روزگار ويژگيهاي « مشبه به » بود به « شب » • مثال : ــــــــــ دست براي روزگار يك اضافه كرده است . تصور و فرض است . • نكته :جمله اي كه در آن آرايه استعاره به كار رفته ادبي تر است ،نسبت به جمله اي كه داراي آرايه تشبيه است . • • روزن شب ـــــــــــــ روزن يا پنجره اي براي شب يك تصور است و وافعيت ندارد . نكته ي مهم :در استعاره مكنيه چنانچه مشبه به ،انسان باشد ،به آن « تشخيص » گويند . تشخيص ( آدم نمايي ،انسان انگاري ،شخصيت بخشي ) • • • • • • • • • نسبت دادن حاالت و رفتار آدامي به ديگر پديده هاي خلقت است ( .دادن شخصيت انساني به موجوداتي غير از انسان ) مثال : 1برگ هاي سبز درخت در وزش نسيم به رقص در مي آيند . توضيح :رقصيدن يكي از حاالت و رفتار انساني است كه در اين جا به برگهاي درخت نسبت داده شده است . چه مثال : 2سحر در شاخسار بوستاني خوش مي گفت مرغ نغمه خواني نكته :هر موجودي غير از انسان در كالم « منادا » قرار گيرد آن كالم داراي تشخيص است . اي مثال :اي ديو سپيد پاي در بند گنبد گيتي اي دماوند نكته :همانطور كه اشاره شد استعاره مكنيه اي كه ،مشبه به آن « انسان » باشد ،تشخيص خواهد بود چه به صورت تركيب اضافي باشد يا غير اضافي . مثال :ابر مي گريد و مي خندد از آن گريه چمن . 2 2 1 1 • • • • • • • • • توضيح :در مثال فوق دو تشخيص به كار رفته است ،گريه را به ابر نسبت داده است و خنده را به چمن . توجه :تركيباتي نظير :دست روزگار ،پاي اوهام ،دست اجل ،قهقه ي قشنگ ،حيثيت مرگ ،زبان سوسن ،دهن الله و ...همگي اضافه ي استعاري مكنيه ( تشخيص ) هستند . نكته :همه ي تشخيص ها استعاره ي مكنيه مي باشند ،اما استعاره مكنيه زماني تشخيص است كه « مشبه به » آن انسان باشد . مثال : 1اختر شب در كنار كوهساران ،سر خم مي كند . مثال : 2ديده ي عقل مست توچرخه ي چرخ پست تو . مثال : 3به صحرا شدم عشق باريده بود . توضيح :در مثال( )1اختر شب به « انساني » تشبيه شده كه سرش را خم مي كند اما خود « انسان » مشبه به است ، نيامده است . در مثال ( )2عقل را به انساني تشبيه كرده و « ديده» كه يكي از ويژگي هاي انسان است به آن اضافه شده اما در مثال ( )3عشق را به باراني تشبيه كرده كه ببارد . تذكر :همان طور كه گفته شد چون مثال( )1و ( « )2مشبه به» آن ها انسان بوده داراي استعاره مكنيه و تشخيص است اما در مثال ( « )3مشبه به » باران است ،لذا فقط استعاره ي مكنيه داريم . • • • • • • • اضافه ي اقتراني -1كافي است كه بدانيد در اضافه ي اقتراني ،مضاف اليه عملي است كه مضاف انجام مي دهد. مثال :1پروردگارا ! روا مدار كه به حريم اجتماع پاي تعدي و تجاوز بگذارند. مثال :2پروردگارا ! مگذار دامان وجودم به پليدي هاي گناه بيااليد. توضيح :در مثال اول تعدي و تجاوز عملي است كه « پا » انجام مي دهد ؛ولي در مثال دوم ،چنين رابطه اي برقرار نيست بلكه« وجود » را به لباسي تشبيه كرده ايم كه دامن داشته است. -2بين دو جزء اضافه ي اقتراني ( مضاف و مضاف اليه ) مي توان عبارت « از روي » را قرار دادو يك جمله ساخت. مثال :در اضافه ي « دست ارادت » -- دست را از روي ارادت دراز كرد . توجه :تركيباتي نظير :دست محبت ،پاي ارادت ،چشم احترام ،ديده ي محبت ،گوش توجه ،چشم اعتنا ،پاي بطالن ،قلم عفو و ... اضافه ي اقتراني مي باشند كه بين همه ي اين تركيبات اضافي ،مي توان « از روي » را قرار داد . • • • • • با توجه به اين كه اضافه ي اقتراني شباهت زيادي به اضافه ي استعاري دارد ،براي شناخت اين دو نوع استعاره از يكديگر ،اضافه اقتراني را توضيح مي دهيم : اضافه ي اقتراني :آن است كه وجود « مضاف » براي « مضاف اليه » يك واقعيت باشد .برعكس اضافه ي استعاري كه وجود « مضاف » براي « مضاف اليه » يك واقعيت نيست . مثال :حسين دست دوستي به من داد . توضيح :دست را به قصد دوستي به من داد كه « دست » براي نشان دادن دوستي يك واقعيت است . نكته :براي تشخيص آسان اضافه اقتراني از اضافه ي استعاري ،مي توان از دو شيوه استفاده كرد: • • • • • • • • مجـــــــــــــــاز مجاز به كار بردن واژه اي است در غير معني حقيقي به شرط وجود قرينه . قرينه در مجاز :نشانه است كه به كمك آن مي توان معني غير حقيقي كلمه اي را فهميد. مثال : 1ايران در بازي هاي آسيايي شركت مي كند. توضيح :كلمه ي « ايران » مجاز از يك تيم ورزشي از ايران است و « شركت در بازي » قرينه است كه به ما كمك مي كند تا بفهميم كه منظور از كلمه ايران كشور ايران نيست . مثال :2سينه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگويم شرح درد اشتياق توضيح :كلمه ي سينه مجاز از انسان عاشق است . نكته :از آنجا كه در استعاره لفظ در معناي حقيقي خود به كار نمي رود ،لذا هر استعاره اي نوعي مجاز است .پس هر مجازي استعاره نيست اما همه ي استعاره ها مجاز است . • • • • • • • • • • كنايـــــه كنايه در لغت به معناي پوشيده سخن گفتن است و در اصطالح سخني است كه داراي دو معني دور و نزديك است .كه معني نزديك آن مورد نظر نيست اما گوينده جمله را چنان تركيب مي كند و به كار مي برد كه ذهن شنونده از معني نزديك به معني دور منتقل مي شود. نكته :در كنايه الفاظ همه حقيقي اند اما مقصود گوينده معناي حقيقي و ظاهري آن نيست. نكته :كنايه معموال در يك جمله يا يك تركيب به كار مي رود . مثال : 1هنوز از دهن بوي شير آيدش. توضيح :كنايه از اين كه هنوز بچه است و بارز ترين نشانه ي بچگي همان شير خوردن است . مثال : 2كه رهام را جام باده است جفت. توضيح :كنايه از اين كه رهام عياش و خوشگذران است و مرد جنگ نيست. مثال :3ببايد زدن سنگ را بر سبوي. توضيح :سنگ را بر سبو زدن كنايه از آزمايش و امتحان كردن است. عباراتي نظير :دست و پا كردن ،روي كسي را به زمين انداختن ،شكم را صابون زدن ، بند از بند گشودن ،زبان در كشيدن ،عنان گران كردن ،دهان دوختن ،پاي در دامن آوردن ،سر زخاك بر آوردن ،دست ندادن ،دست به سياه و سفيد نزدن ،دست روي دست گذاشتن و ...همه كنايه هستند. Title Lorem ipsum dolor sit amet, • consectetuer adipiscing elit. Vivamus et magna. Fusce sed sem sed magna .suscipit egestas Lorem ipsum dolor sit amet, • consectetuer adipiscing elit. Vivamus et magna. Fusce sed sem sed magna .suscipit egestas

51,000 تومان