صفحه 1:
| آشنايى بامفهوم مزاج .
در طب ستتیابران
صفحه 2:
www.tabaye.i
صفحه 3:
* امور طبیعیه اموری هستند كه به وجود آمدن و تعادل انسان به آنها بستگی دارد و شامل
هفت جزء است
‘BeBe BoE eee -
صفحه 4:
* _ مزاج در لفت به معنی در هم آمیختن است و در طب سنتی مفهوم کیفیت یکسان و جدیدی است که در نتیجه ی در
“ هم أميختن اركان با يكديكر و فعل و انفعال أنها به وجود مى أيد. 2
* از ديدكاه طب سنتى هر جسم مركبى از تركيب جهار ركن تشكيل شده و آنچه این اجسام را از هم متفاوت می کند ۰ ۰ ۸ .
اختلاف مقدار این عناصر در آنهاست
٠ * مزاج در کل به ٩ مزاج اصلی(ذاتی) تقسیم می شوند که ممکن است بر حسب شرایط محیطی و خاص مثل فصل »
سن . جنسیت و مكان زندكى تحت تأثير قرار بكيرند[مزاج اكتسابى) 5
07 * اكر بدن انسان از مقادير متناسب خاك. آب هوا و أت عنصرى تركيب شده باشد مزاج معتدل به وجود مى أيد و
3 , , اگریک یا دو رکن برتری داشته باشنده مزاج های دیگر به وجود مى أيد
یا مفرد است يا مركب
منطو ازامزاج مقره این انش که تتها یک کیفیت مشترک پس دو رکن غلبه پیدا کرده و در نسبجه نوع مراع بر
اسبایتن_خواص آن گیفیت مشخص مي شود
صفحه 5:
2 _ هرگاه که صورت دو رکن با یکدیگر باز کوشند و هرریک اندر كوهر يكديكر اثر كنند آثرا استحالت كويد
استحالت قوت هر دو شكسته شود و صورتى و طبيعتى ميانه يديد آيد آنرا مزاج كويند. 8
i ۸ > ی Ae it
و هر كاه كه از اين جهار صورت كه با يكديكر بازكوشند و با يكديكر برآيند و از دو ديكر يكى قوى تر آيد مزاج
اندر أندو كه'برابر آيئذء معتذل:باشد و اين دو كه يكى قوى تر ايد مزاج را بدين قوى تر باز خوانند.
مثلاً اكر در نسردى و كرمى معتدل أبد و خشكى بر ترى غلبه كند كويند مزاج خشك است
صفحه 6:
1 گرم و خشک(صفراوی) .. *
ی گرم و تر (دموی) *
سرد و تر(بلغی) ۰
سرد و خشک(سوداوی) 3
جدول ©: انواع مزاج غیر معل » ستاره نشان دهنده ى افزايش عنصرى خاص است..
صفحه 7:
3 چ
5 و رطويت يشتر بأد طول i ol ge Sp only pot pe همطل ol نسم م شود
-” نخست مرحله رشد که از بد LS, Use digs Gua Flos Calg میزن خرارت و رطوبتآن EWM
١ اين مرحله اختلال رشد به علت به هم خوردن تعلال حرارت و رطوبت است.
= بين +7 تا +6 سالقى مرحله ى جوانى است كه طى أن رطوبت غريزى به أرامن از ست مى رود و ماج به سمت کرمی و خشکی می رود. در
لين مرخله فرد مسستعد ب خواني Abby است.
.- مرحلهدى مبانسالى يعنى از 5۰ تا ۷۰ سالگی را دوران جافتادكى مى كوبند كه در أن قواى بدن به تدريج تحليل مى روندء هر اين دوره حرارت
4 غریزی افت مي کند و مزاج به سمت سردى و خشسكى مى رود. انسان در اين دوران مستعد بيمارى هاى سوداوى مانند بواسيرء واريس و
1 اکسری تی شود
- مرحلهی ely apd fl Allo Ve fy Salalah nates ABU oye این افرد سرد و ترآت لته بشتر ما تقد
که در سن کهولت مزاج فرد متغير و تابع شرايط محیط و رژیمغذیی است.
ne ۳
0 سالكى يه يعد ۳ emo
aie مره و Sb گرم و خشک گرم و تر
جدول a8 EI -١ 92 سین ake
صفحه 8:
- فصل بهار كرم و تر استء در اين فصل اقرادى كه مزاج كرم و تردان(دموی) خصوساً ار در سن رشد هم بشند, مشکلات
بیشتری خواهند داشت. 1
- فصل تاستان گرم و خشک است؛ بتابراين علايم كرمى و خشكى (صقراوى) که در سن جونی هم هستند تشدیدمی شود.
- فصل پیز سر و خشك اسست. اين فصل اوج بروز ييمارى هاى بوستى مانند اكزما وترك ليهاست و بيمارى هاى فكرى شيوع
با ۳
- فصل زمستان سرد و تر و زمینه ساز تشدید با بروز بیماری های بلغمی است. هئ
صفحه 9:
* مزاج مردان نسبت به زنان گرم تر و خشک تر است. خانم ها بیشتر از آقایان دچار بیماری
7 های بلغمی مانند ورم و درد مفاصل می شوند.
طبع خشک و گرم باشد در ذکور در مؤنث سید و تر یابد ظهور
صفحه 10:
جغرافیای آنجا وابسته است.
- مزاج مناطق کوهستانی سرد و خشک است و جوانان بامزاج گرم در فصل تابستان بهتر است به
صفحه 11:
Lac! مزاج
اعضای مختلف بدن انسان از نظر ترکیب نسبی ارکان با هم " 7 3۴
متفاوتند.علت این تفاوت در وظیفه و عملکردی است که بر عهده 7
ی آنهاست.
— قلب گرم رین و خشک تری عضو است زر قلب ها عضو
جوا در جل حکت وهی حرکت زد رت وخشکی
eas
كبد كرم ترين و ترترين عضو است زيرا مهم ترين/عامل رشد و
تفذيه ى بدن است.
آفریده شده است تا به غلت وروداطلاعات
فراوان دچار له ی خشکی و گرمینشود.
7 پوس به ون پست دس قلسل وبر
صفحه 12:
حكم آن یاری كند وقت علاج.
يا حكيم آرد جدا يا در كنار
با بسودن مى توان دركش كتى.
رستنى؛ جنبيدنى يا در مكان
از مزاج مفرد آن را آيتى,
سردى از خاك است و طبع آب راست
از تری پرسی در ابر است و در آب
در جهان باشد مر او را اثتلاف
جمع آید تا نباشد در تضاد
وصف أن با ركن غالب شد به دست
‘nue جمع جار است از برائ لمتحان
یا که خاک و آبآید در ميان
هر جه ما كفتيم باشد اصطلاح.
من نياوردم در اينجا تازه واج
eh og S
phox —
بعد از اين كويم تو را علم مزاج
از مزاح ار پرسیم باشد چهار
آخشکی و گرمی و سردی و تری
یافت می گردد در ارکان و زمان
أسطقس را هست حد و غایتی i
قره ى كرمى در أتش يا هواست 1
فرق دارد تا نباشد اتحاد.
اغير عنصر دان مرکب هر چه هست. 7
معتدل کان هست قون و نشان
در هم آمیزد به یک میزان در آن
اين تعادل مى ثمائد يرقرار
نی که تن خالی بگردد زین چهار
طبع غالب را تويا زاتش بدان
ايا بكيرد طبع نسبت از رياح
جون رسائدم قول خود تا نه مزاج
یب منتی ی تا
صفحه 13:
از آنیابم خروج
در بهاران نوبت جوش دم ست در زمستان چیرگی با بلفم است
موسم ياييز تن سودايى ست فصل تابستان بدن صفرايى al
7 چون که با مصداق آن گردد قاس درک می گردد مزاجش با حیاس
خشکی و گرمی از آن یبد ظهور هر جه باشد تلخ وشيرين » تند و شور Ee
هست اگر گس یا که بش و قابض است خشک و سرد است آنچه ترش و حامض ad 5
طبع آن را معدل ده اختصاص أبكى شد یا بیدش طعم al
سرد و تر در خوش گوار بی مَرست هر چه چربی دارد آن گرم و ترست
مزاج سنين
asians كآدمى ما را مثال مختاف در مزاجش اختلاف آيد يه سال
در حرارت هر دو را يكسان بدان كرمي كيدك يود هون جرات
; طبع كودك را ترى كر سيره است اليك خشكى در جوانى جيره ست
و وقت پیری مثل آن يا بدتر است. در میاسالی چو سردی برتر است
طبع بيران خام وبس متغير است ابر مزاج هر دو خشكى مهتر است.
در مزنث سرد و تر يابد ظهور طبع خشک و گرم باشد در ذکور
صفحه 14:
در بیان رنگ ها - رنك بيست
طبع سرد و ثر مر او را همرهى است
لاجرم طبعش به خشکی رو نمود
يس بدان »كرمى به أو انباز شد
3 طبع سردى كيردش اندر ميان
معتدل باشد طبيعت بى مقال.
۴ بهر تاثیری که دارد هر مکان
' يس سیه گرددجلود مردمان
ریشن و باریک باشد همزمان
مى شوى از هر مزاجى باخبر
رنگ را بر طبع تو بيرو شمار
تيره و مات است اگر » سودایی است
گر سفید عاجی است از بلغم است.
اعتدال شخص گردد برترار
در سیه مو طبع گرم آید پدید
سرد ناقص را تو در بوری بجور
بوری و سرخی کند چون هندمی
ماج مقان ما
رنگ موی سر
گر بدن را تازگی وفربهی است.
استخوانی ظاهر و لاغر چو بود
گر عروق او درشت و باز شد.
ور به ظاهر شد عروقش ضد آن.
جون كه ظاهر شد ميان اين دو حال
رنگ را مبنای سنجش تو تدان
گرم باشد چون ديار زنكيان
سرد اسلثر است و جلد مردمان
هفت اقليم ار كه آرى در نظر
معتدل باشد جو اقليم جهار
زرد كندمكون بود صفرایی است.
آدمی را سرخی از فرط دم است.
چون مفید و سرخ آمد در کنار
سرد باشد طيع فرد مو هید
تعباً گرم است طبع سرع مو
معتدل باشد مزاج آدمی
tt
