صفحه 1:
دیدگاه ابن خلدون در مور د
عمران و جامعه شناسی
صفحه 2:
مقدمه
عبدالرحمنابن خلدون در سال (۷۳۲) هجری در تمنس متولد شد - پدرش فردی عللم و فقیه بود
و از کودکی او را به یادگیری زبان, تحصیل فقه و حفظ قرآن تشویق میکرد.
وی در (۱۷) سالگی پدر و مادرش را از دست داد.
۳ در (۲۰) سالگی.به سیاست روی آورد وتا حدود (۴۰) سالگی در فضای پرتلاطم سیاست بود و در
این راه زندانی هم شد.
بعد از لین دورانبه مدت ۴ سال در قلعه لبن سلامهبه انزوا گذرلند و کتابهلیی را تألیف کرد.
سپس در مصر مشغول به تدریس و قضاوت شد - مستی بعد در یک حادثه دریلیی همسر و
فرزندانش را هم از دست داد.
اوبا نگرش تحولی جامعمی انسانی را از مراحل ابتدلیی و بادبهنشینی تا اوج تمدن شهری کاوش
مى كند.
از دید وی. عمران بشرى از بيدليش ننا توسعه (؟) شكل شاخص دارد. )١ باديهنشينى 2(
" از نظر او باديهنشينان و اجتماعهاى ساده با همكارى و
مى كنند و براى رفاه بيشتر به شهرها روی میآورند.
صفحه 3:
جایگاه علم عمران
* از نظر ابن خلدون دانشها و هنر يس از
پیشرفت عمران و آبادلنی ایجاد خواهد
سل .
gl” علم عمران را جزو علمهای ذاتی
میدلند زیرا بررسی لن را برای هر فرد
و اجتماعی لازم و ضروری میداند و
معتقد است که غفلت از آن باعث
کجفهمی. بیبرنامگی. بینظمی و حتی
نابودی و زوال و سقوط دولتها و
نمدنها خواهد شد.
صفحه 4:
موضوع و هدف علم عمران
* موضوع عمرا1990ن خلدون عمران #299891ماع بشرى از دید او
اجتماع بشرى داراى طبيعتى خاص و ماهيتى مستقل است و او دربارهى استقلال
علم عمران مىكويد:
* و در میان دانشها. روش و اسلوب ّن را (علم عمران) آشکار ساختم و دایرهی آن
را در ميان علوم توسعه بخشیدم و گرداگرد ّن را دیوار کشیدم. ن را از دیگر
علمها جدا ساختم و اساس آن را بنیان نهادم.
* تمدن و عمران دارای طبلیع خاصی است که میتوان اخبار را بدانها رجوع داد و
روایات و اخبار را بر آنها عرضه کرد.
* ابنخلدون هدف علم عمران را جستجوی علل حوادث و یافتن مبادی آنها
دانسته و آن را مبنی بر حکمت میداند و چنین اظهار میدارد: ۲
=a
صفحه 5:
موضوع و هدف علم عمران
* وی دربارمی هدف علم عمران میگهید: جستجوی علل و حوادث و یافتن مبادی
آنها دانسته و آن را مبنی بر حکمت میداند و میگوید:
“ «علم تاریخ. علم عمران .... اندیشه و تحقیق دربارمی حوادث و مبادی آنها و
جستجوی دقیق برای بافتن علل آنهاست و علمی است درباری کیفیات وقابع و
موجبات و علل حقیقی آنها وبه همین سبب تاربخ از حکمت سرچشمه میگیرد
و سزاست که از دانشهای آن شمرده شود ».
صفحه 6:
* او همچنین تأکید میکند لین علم مستقل است و آن را از خطلبه و سخنرانیها که برای
راضی کردن مردم و همچنین علم مدنی که هدفش ادارمی جامعه براساس حکمت و
اخلاق است جدا شمرده و میگوید:
۲ «و گویا این شیوه (علم عمران) خود دانش مستقلی باشد. زیرا دارای موضوعی است که
همان مران بشری و اجتماع انسانی است و هم دارای مسائلی است که عبارت از بیان
کیفیات و عوارضی است که یکی پس از دیگری به ذات و ماهیت عمران میپیوندد و این
امر یعنی داشتن موضوع و مسائل خاص از خصوصیات هر دانشی است و معنی علم
همین است. خواه وضعی باشد و خواه عقلی ».
صفحه 7:
* مسائل و روش علم عمران:
* الف) مسائل علم عمران: از نظر او مسائل علم عمران مسائلی است که از ذات و ماهیت بشری نشأّت
گرفته و آنها را چنین معرفی میکند:
«بیان کیفیات و عوارضی است که یکی پس از دیگری به ذات و ماهیت عمران میپیوندد ».
* برای روشن شدن موضوع لازم است کیفیات و حالات مطروحه در لین تعریف را مورد بررسی قرار
دهیم. ابنخلدون خصوصیات عام اجتماعات بشری چون همزیستی. عصبیت. دهلت و اقتصاد را
کیفیاتی میداند که به طور طبیعی بر اجتماع عارض میگردد و همچنین میگوید:
* «بلید دانست که حقیقت تاریخ خبر دادن از اجتماع انسانی. یعنی اجتماع جهان و کیفیلتی است
كه بر طبيعت اين اجتماع عارض مىشود. جون توحش و همزيستى و
جهانگشاییهای بشر و چیرگی گروهی بر گروه دیگر و آنچه از لین عصبیتها و چیرگیهای ایجاد
میشود مانند: تشکیل سلطنت و دهلت و مرلتب و درجات ن و آنچه در پرتو کوشش و كار خويش
به دست میآورد. چون پیشهها و معاش و دانشها و هنرها و عادات و احوللی که در
طبیعت این اجتماع روی میدهد ».
صفحه 8:
*ب) روش علم عمران: از نظر وی روش بررسی و تحلیل علم عمران و اجتماع
بشری بر پایه برهان و عقل است و بر استقرا و مقایسه و استدلال استوار است.
* از آن جهت میگوبیم عقلی که براساس یافتن علل واقعی وبه دور وهم و خیال
است.
ang” این علت استقرایی است که به مطالعهی حوادث میپردازد و سپس
خصوصیات را اعلام میکند.
"او معتقد است علم عمران قیاسی نیز هست زیرا براساس طبیعت و ماهیت کلی
بيك اجتماع حوادث و اخبار را نقد و بررسی میکند وبا ارجاعبه اصول کلی و
اثبات شده به قضاوت میپردازد. ۲
صفحه 9:
* بنیان جامعه:
“ وی توسعهی اجتماعی و ترقی و رشد عمران و آبادی را در نتیجه عصبیت « به
تحلیل برخیبه معنای: بافت روحلنی که کلیهی اعضای سیاسی و اجتماعی از آن
ساخته شدهاند » و پیوستگی مردم جامعه تلقی میکند.
«به اعتقاد وی بادیه نشینی با استفاده از عصبیت به بکپارچگی. پویلیی و سلامت
اخلاقی میرسد وبه سوی پیشرفت و ترقی سیر خواهد کرد و بنیان خود را حفظ
میکند.
"به اعتقاد او دوام و بنیان شهرها تا هنگامی که عصبیت در اشر لذتجویی.
گرایشهای تجملی و اخلاق فاسد شهری تضعیف نشده. برقرار است. اما اگر
عصبیت تضعیف شود آن عصبیتهای قویتر جایگزین آن میشوند.
* ابن خلدون عصبیت را باعث بنیان و قدرت و بنیان اصلی اجتمايپیان
صفحه 10:
* تعریف علم عمران:
* علم عمران یعنی سکونت داشتن و ایجاد کردن شهرها و ایجاد کردن دهکدهها و
جاها برای آرامش داشتن و رسیدن به اهداف متعالی و برای برآورده کردن
نیازهای یکدیگر.
* حال با توجه به تعربف بالا نتایج زیر را میگیریم:
"با تجزیه و تحلیل عناصر و اجزای سازندهی لین تعریف میتوان به دریافت
روشنتری از عمران ناثل آمد. اجزای این تعریف به ترتیب عبارتند از:
۴ «با هم» که حاکی از روابط متقابل اجتماعی است.
<۲) «سکونت گزیدن» دال بر رابطفی انسان و محیط طبیعی است (جغرافیای
=“ اه
صفحه 11:
۲ ۳ «فرود آمدن در شهرها با جایگاه چادرنشینان و دهکدهها» که ناظر بر انواع
اجتماعات (تیپشناسی) انسانی است.
* ۴) «برای نس گرفتن» نشانگر روابط فکری. روانی و فرهنگی است.
* ۵) «به جماعات و گوهها» ناظر بر وجه جمعیتی و دموگرافیک میباشد.
* ۶) «برآوردن نیازمندیهای یکدیگر» تأکید بر جنبهی اقتصادی و معیشتی دارد.
* ۷) کل لین جریان وجود مدیربت و دولتی را ایجاب میکند که اداره و نظام جامعه
بدان وابسته است (وجه سیاسی).
صفحه 12:
* با توجه به این تحلیل میتوان گفت که عمران امری است:
* الف) کلی. یعنی جمیع ابعاد حیات اجتماعی انسان را شامل میشود.
* ب) متحول, یعنی ناظر بر روابط پیوسته و متقابل بین مظاهر مختلف اجتماع است.
*ج) هماهنگ. یعنی بین اشکال زندگی و نهادهای اجتماعی سازگاری و تناسب
برقرار است.
صفحه 13:
" طبق توضیحات او بر حسب محیط جغرافیلیی و نوع سکونت و شیوهی معاش
عمران بشری به دو شکل ظهور دارد:
۴ بادیهنشینی ۲) شهرنشینی
* بادیهنشینی و شهرنشینی:
of” عمران را با تمام گستردگیاش امری واحد تلقی میکند. که در صورت
بادیه نشینی و شهرنشینی نمو پیدا میکند وبه گفتهی او رابطصی طهلی بین
بادیهنشینی و شهرنشینی موجود است که شهرنشینی در تعارضبا بادبهنشینی
نیست و فقط متحول شده از مراحل سیر تحول عمومی عمران هستند.
صفحه 14:
* الف) زمینه پیدایش شهرنشینی:
* بنابرلین؛ نظر ابنخلدون در مورد زمینهی پیدليش شهرنشینی را میتوانبا توجه
به عوامل اقتصادی, روانی و سیاسی در محورهای زیر مشخص نمود:
* الف) بهبود معیشت و اقتصاد
* ب) خوی آرامشطلبی و تجملخواهی انسان
" ج) قدرت و نیروی عصبیت
صفحه 15:
* «هنگامی که بایه نشینان از لحاظ آسایش و رفاه و دارلیی (ناشی از کسب و تجارت) به
هدف مطلوب خويش نائل آيند. آن مقت شوق آرلمش و شهرنشینی که از طبلیع بشر به
شمار میرود. در گن برانگيخته میشودبه شهرهای کوچک و بزرگ فرود میآیند و در
آنها اقامت م ىكزينند ».
* ساختمان کردن شهرها و بنیان نهادن خانهها بیگمان از انگیزهها و تمابلات شهرنشینی
است که تجملخواهی و ناز و نعمت و سکون و آرامش موجب بنیان گذاری آنها
میشود ..... و این وضع پس از مرحلهی بادبهنشینی و انگیزهها و تمایلات آن است.
كه
صفحه 16:
>
ب) نحوهی بنیانگذاری شهرها:
*به اعتقاد او ابجاد شهرها جزبا حاکمیت قوی و یبا کمک اقتصادی یک حاکمیت اپجاد
نخواهد شد زیرا ایجاد شهرها با گرفتن مالیات برای ثروت و سازندگی میسر است.
* «دیگر آن که شهرها و پایتختها دارای هیاکل و ساختمانهای عظیم و عمارات باشکوه
هستند و آنها را برای عموم بنیان مینهندنه مخصوص افراد ویژهای و از اینرو بنیان
نهادن چنین بناهای عظیمی ناچار باید به همدستی گروههای بزرگ و همکاری جمعیتهای
بسیاری صورت پذیرد و از امور ضروری مردم به شمار نمیرود که مورد نیاز همگان باشد تا
آنها را از روی شوق و اضطرار بنا کنند. بلکه ناچار بلید چنین جمعیتهای کثیری را به
اکراه و اجبار با تازبانمی پادشاهی و زور وبا از راه تشویقبه مزد به کار وادارند و پیداست
كه لين همه مزدهای بسیار رلبه یک فرد عادی نمیتوانند بپردازند. بلکه جز پادشاهان و
دولتها کسی قادربه پرداخت آنها نمیباشد: چس برای ساختن قصبا
شهرهای بزرگ هیچ راهی نیست جز اپن که به
صفحه 17:
*چ) کارکرد شهرها و علت ابجاد شهرها:
* شهرها برای دو نیاز است:
)١ ارضاى ميل تجملخواهی و آسایش طلبی ۲ امنیت
* دوام و عمر شهرها:
* به اعتقاد او دوام و عمر شهرها متناسب با عمر و کفابت دولتها است.
” تقسیم کار در جامعه شهرنشینی:
*به اعتقاد او کار دستهجمعی علمل تعیین کنندهی عمران جولمع است - و از نظر او
کار موجب بهبود معیشت و موج رواج بازار و استحکام دهلت است. به اعتقاد او
کار دستهجمعی مبنای ارزش و شاخض وضعیت عمرانی است.
صفحه 18:
* «بلید دانست که هر چه عمران سرزمینها فزونی یلبد و ملتهای گوناگون در نواحی
مختلف آنها سکونت گزینند و بر جمعیت آنها افزوده شود. به همان میزان وضع
زندگی مردم ّن نواحی نیز بهبود مییابد و بر میزان ثروت و بنیانگذاری شهرهای آنان
میافزلید و دولتها و کشورهای بزرگی در سرزمینهای مزبور تشکیل میبلبد و علت
همهی آنها همان فزونی کارهاست».
* «فراولنی و وفور عمران به سرزمینی و نواحی مشرق اختصاص دارد و فزهنی عمران به
علت بسیاری نتایج کارها منشأً منافع و کسبهای فراوان میشود».
صفحه 19:
* از نظر او در شهرها سه نوع کار موجود است:
۴ کشاورزی ۲ صنعت ۴ بازرگانی
* شهرنشینی عامل از خودبیگانگی انسان:
* ابنخلدون موارد زیر را در زندگی شهری موجب از خودبیگانگی انسان میداند:
*) عافیت طلبی ۲ از دست رفتن دیانت ۳ نابودی اخلاق
صفحه 20:
* ابنخلدون در این مورد چنین میگوید:
* «غلیت عمران و اجتماع عبارت از حضارت و تجملخواهی است و هر گاه اجتماعبه غلیت خود برسد.به فساد
بر میگردد و مانند عمر طبیعی کلیفی حیوانات در مرحلی پیری داخل میشود. بلکه میگوبیم خویهلیی که
از حضارت به دست مى آليد. عين فساد است؛ زيرا انسان را بیگمان وقتی میتوان انسان ناامید که بر جلب
منلفع و دفع مضار و استقامت احوال و اخلاق خود براى كوشيدن در لين راه قادر باشد و حال آن كه یک فرد
شهرنشين توانليى ندارد كه نيازمندىهاى خود رابه تن خويش فراهم آورد. .يا بدان سبب که در نتیجهی
آرامشطلبی از آّن عاجز است یابه سبب بلندپروازی کهبه علت تربیت در مهد ناز و نعمت و تجمل پرستی
برای او حاصل آمده است و لین دو صفت هر دو مذموم است؛ و همچنین نمیتولند زیانها را از خود براند. زیرا
خوی دلاوری رابه سبب تجمل پرستی و قهر تأدیب از دست میدهد و در نتیجمی لین متکی به نیروی
نگهبانی و لشکری میشود تا از وی دفاع کند. گذشته از این او غالباً از لحاظ دینی فاسد میشود, زیرا عادات و
فرملنبری از آنها مایهی تباهی وی میشود و ملکات اخلاقی اوبه جز در افراد نادری تغییر مییلبد. چنان که
ثلبت کردیم و هر گاه انسان از لحاظ قدرت خود و سپس در اخلاق و دین خهیش فاسد شود. در حقیقت
انسانیت خود را تباه میکند و مسخ میگردد».
صفحه 21:
75 فروپاشی شهرنشینی 1
*به اعتقاد او شهرنشینی مانند انسان میتولند رشد و کمال داشته باشدیا لین که
رو به زوال و نابودی گام برداشت کند و در صورتی شهرنشینی رو به زوال و
نابودی میرود که تجملگرلیی و مصرف گرابی زیاد شهند و همچنین باج و خراجها
بالا روند و اخلاقیات و معنوبات فراموش شوند.
* «و اصلاح نشدن امور دنیوی وی بدان سبب است که عادات مزبور نیازمندیها و
مخارج بسیار برای او پیش میآورد و لین نیازمندیهابه حدی افزون است که
عولید او در برابر آنها واقعی نیست. زیرابه علت تفننجویی در شهرنشینی
مخارج مردم شهر فزونی میبابد.
صفحه 22:
* کمال حضارت همیشه در پایان دوران دولت و هنگام نیرومند شدن ن روی میدهد و اين
مرحله همان زمان وضع باجهابه وسیلهی دولتهاست. چه در لین مرحله مخارج دولت فزونی
میپلبد و نتیجمی وضع باجها لین است که فروشندگان کالاها اجناس خود را گران میکنند ....
و بالنتیجه مخارج شهرنشینان افزایش مییابد و از مرحلهی میانهروی به اسراف منتهی میشود
و هیچ راهی برای بیرون شدن از لین وضع ندارند. زبرا عادات تجملخواهی و شهرنشینی بر
آنان چیره میشود و از آنها فرملنبری میکنند و کلیی وجوهی را که از راه پیشهها و حرفهها
به دست میآویند. بلید صرف لین گونه تجملات کنند و از اینرو یک به یک گرفتار بینوایی و
فقر میشهند و در ورطصی مسکنت و ناداری غوطهور میگردند و خربداران کالاها تقلیل
میبابند و در نتیجه بازارها کساد میشود و وضع شهر روبه تباهی میگذارد و موجب همهی
اينها افراط در امور شهر نشينى و تجمل خواهى و ناز و نعمت است و اينها مفاسدى است كه بف -
طور عموم در بازارها و عمران شهر روی میدهد».
صفحه 23:
۲ نتیجه:
* الف) هدف علم عمران:
۳ بررسی امور اجتماعی و تاربخی جهت کشف علل واقعی آنها
< ۲) درک علل تحولات تاریخی و اجتماعی و همچنین ساخت کلی اجتماع فارغ از
قضاوتها. ارزش و ملاحظات اخلاقی
*ب) قدرت گرفتن و پیشرفت شهرها و همچنین زوال و نابودی شهرها وابسته به
دولتها است.
* پ) ابتداییترین شکل دولت در بادبهنشینی. که لین شیوه مانع از تمایلات رفاه
طلبانه و تجملات است.
صفحه 24:
* ج) روند پیشرفت عمران را در اجتماع شهری میتوان به شکل زیر ترسیم نمود:
* کار جمعی انسانها - دارلیی و ثروت - صرف دارلیی جهت تهیی وسایل و امکانات رفاهی و
تجملی - ایجاد مشاغل جدید صنعتی و هنری - رواج بازار - بالا رفتن در آمدها و هزینهها -
فزونی عمران و آبادانی - گسترش تمابلات تجملی ...
*ه) اكر عمران شهری به واسطهی گسترش وسایل آسایش و رفاه در حد معقول و در سایه اخلاق
باشد وضعیت تمامی اصناف بهتر خواهد شد. یعنی لین که در شهرهلیی کهبه شکل درست
پیشرفت میکنند حتی گداهای آن شهر اوضاع بهتری نسبت به شهرهای دیگر دارند.
*و) کل جامعه مسیر خیر و سعادت وا بدبختی و زوال را طی میکنند ( جامعه همانند یک
کشتی است که مردم مسافران آن هستند هر کسی جای خودش را سوراخ کند جان همه در
خطر میآفتد. الس
كه
