علوم انسانی و علوم اجتماعی تاریخ و بیوگرافی

اسماعیلیان فرمانروایان کوهستان

esmailiyan

در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونت‌ها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.




  • جزئیات
  • امتیاز و نظرات
  • متن پاورپوینت

امتیاز

درحال ارسال
امتیاز کاربر [1 رای]

نقد و بررسی ها

  1. Javad

    سلام خسته نباشید خود کتابش نمیزارید به صورت pdf

  2. ppt.ir

    سلام ممنون نه متاسفانه وبسایت فقط مخصوص فایل های پاورپوینت است.
    پشتیبانی ppt.ir

نظر خود را بنویسید

اسماعیلیان فرمانروایان کوهستان

اسلاید 1: به نام خداگرد آورنده : علی شلتوکیموضوع : اسما عیلیان فرمانروایان کوهستاندبیر مربوطه : آقای خان احمدی

اسلاید 2: از همان سده‏های نخستین اسلام تا اوایل عهد ایلخانیان و در طی یک دوران نسبتا طولانی، تاریخ ایران تحت تأثیر فرقه اسماعیلیه قرار گرفت. فعالیت این فرقه مقارن پیدایش سامانیان شکل گرفت. اما دعوت آنها در ماوراء النهر و خراسان با مقاومت شدیدی رو به رو شد به طوری که در عهد غزنویان نیز کسانی که منسوب به این فرقه بودند، به شدت مورد آزار و تعقیب قرار می‏گرفتند. اوج فعالیت آنها، در عهد سلجوقیان بود که در طی آن، مدت برای براندازی حکومت و خلافت می‏کوشیدند و از ایجاد ناامنی، به عنوان وسیله‏ای برای بروز اغتشاش و هرج و مرج سیاسی استفاده می‏کردند. اسماعیلیان با سایر فرقه‏های مشابه تفاوت چندانی نداشتند، جز آن که اقدام امام جعفر صادق «ع» را در عزل پسرش اسماعیل جایز نمی‏دانستند . بعدها بعضی از اولاد اسماعیل، با ادعای استمرار امامت در اعقاب وی به نشر دعوت تازه‏ای دست زدند که آنها را از سایر فرقه‏های شیعه متمایز می‏کرد. دعاوی آنها از جمله قبول به تأویل آیات و کشف باطن احکام بود که منجر به عقایدی می‏شد که بزرگان این فرقه، آنها را از طرفداران و کسانی که تازه به این فرقه گرایش پیدا کرده بودند، مخفی نگه می‏داشتند.

اسلاید 3: به هر حال دعوت آنها ناظر به براندازی خلافت عباسیان و وعده ظهور امام فاطمی بود. ( البته تا پیش از اینکه با فاطمیان مصر اختلافات سیاسی پیدا کنند.) پیشروان این فرقه، غالباً امامت را بعد از امام جعفر صادق «ع» / 148 ق / 765 م، خاص محمد بن اسماعیل می‏دانستند که در عین حال او را صاحب شریعت می‏خواندند و مدعی بودند که شریعت او ناسخ شریعت جاری است. در عین حال برای اقامه دعوت خویش، قتل مخالفان را جایز و حتی لازم می‏شمردند تا جایی که همچون خوارج، مایه خوف، وحشت و نفرت عامه مردم واقع شدند. این فرقه، سبعیه «هفت امامی» خوانده می‏شدند چرا که ائمه را منحصر به هفت تن می‏دانستند و محمد بن اسماعیل را امام هفتم و قائم امر می‏شمردند. به این ترتیب با دوام امامت او، شریعت را منسوخ و اباحه را جایز می‏دانستند. از این رو خلافت فاطمی را که به وسیله عبیدالله بن محمد و همچنین بر اساس قول به امامت اسماعیل، در مصر بنیاد نهاده شد «297 ق / 909 م» پیروی نکردند و به همین دلیل مستقل باقی ماندند. دعوت فاطمیان و آغازی برای اسماعیلیه

اسلاید 4: دشمنی اسماعیلیه با سلجوقیاندرباره زندگی حسن صباح مأخذ قابل اعتماد، همان «سرگذشت سیدنا» است که با کمی اختلاف در کتاب جهانگشای جوینی، جامع التواریخ رشیدی و تاریخ اسمعیلیان ابو القاسم کاشانی آمده است. در این باب، آن چه که درباره مکاتبه، بین حسن صباح و ملکشاه سلجوقی ذکر شده، بی شک نادرست است و از میزان اطمینان چندانی برخوردار نمی‏باشد. از آن گذشته قصه‏ای را هم که به موجب آن، حسن صباح، عمر خیام، و خواجه نظام الملک را سه یار دبستانی عنوان می‏نمود، مغایر با قراین تاریخی است که در نهایت برای درگیری حسن صباح با خواجه وزیر، حاجتی به این داستان پردازیها وجود ندارد. حکومت سلجوقیان بر تدبیر خواجه استوار بود و از طرفی تصمیم حسن صباح در بر هم زدن دولت سلجوقیان که البته هدفی از پیش نبرد، قتل خواجه را الزامی می‏کرد، در نهایت این امری بود که فداییان اسماعیلیه در انجامش توفیق یافتند «485 ق / 1092 م»

اسلاید 5: دولت اسماعیلیان :حکومتی است در سال ۴۸۳ (هجری قمری) با تسخیر قلعه الموت در قزوین پایه گذاری شد و دوره فرمانروایی آن تا ۶۵۴ (هجری قمری) ادامه یافت. مرکز فرمان دهی اسماعیلیان الموت قزوین ، و عمده فعالیت آن‌ها مبازه با خلفای بنی عباس و قبایل مغول بود. حسن صباح به عنوان شاخص ترین فرمانروای اسماعیلیان با انجام تبلیغات وسیع در بین کشاورزان و بینوایان توانست حوزه قدرت خود را تا سوریه کنونی گسترش دهد. سرانجام دولت اسماعیلیه پس از ۲۰۰ سال حکومت در قزوین با حمله هلاکو خان مغول از بین رفت

اسلاید 6: جایگاه مذهبی :اسماعیلیه یا باطنیه فرقه‌ای از شیعه امامیه‌است که معتقدان آن، محمد بن اسماعیل برادرزاده موسی کاظم را آخرین امام می‌دانستند. ظهور این فرقه اصلاً نتیجه اختلاف در امامت اسماعیل بن جعفر صادق با برادرش موسی بن جعفر بوده‌است. اسماعیلیان معتقدند که پس از مرگ جعفر صادق(در قرن هشتم میلادی) امامت به پسر بزگتر وی می‌رسید؛ اما چون پسرش اسماعیل پیش از پدر درگذشته بود، امامت به محمد بن اسماعیل منتقل شد که سابع تام است و دور هفت با او تمام می‌شود و پس از او امامت در خاندان وی باقی ماند. آنها در میان اهل سنت به «باطنیان»مشهورند و شیعه هفت امامی نیز نامیده می‌شوند. اسماعیلیه به دو فرقهمستعلوی و نزاری تقسیم می‌شوند.

اسلاید 7: حاکمان اسماعیلی :

اسلاید 8: ادبیات:ادب فارسی در نزد اسماعیلیان اهمیت بسیاری داشت و به خاطر اینکه بیشتر پیروان آنان از مردمان عام بودند بیشتر کتاب‌های خود را به فارسی می‌نوشتند. از آنها نوشته‌ها و شعرهایی به زبان فارسی بر جای مانده‌است.بزرگترین شاعر و نویسندهٔ اسماعیلی ناصرخسرو است که در قرن پنجم هجری می‌زیست. از دیگر شخصییت های ادبی پیرو فرقه ی اسماعیلیه؛ حکیم سعدالدین بن شمس الدین نزاری بیرجندی قهستانی معروف به حکیم نزاری قهستانی (نیمه ی دوم سده هفتم و آغاز قرن هشتم هجری قمری)است که متاسفانه به همین علت پیرو اسماعیلیه بودنش؛ به هیچ عنوان از او در ایران معاصر نامی آورده نشده و کمتر کسی از این شخصیت ادبی گمنام؛ نام و نشانی شنیده است. دیوان قائمیات از حسن محمود کاتب اثری نویافته و در خور توجه در ادبیات اسماعیلی است.

اسلاید 9: حسن صباح (۴۶۴ قمری - ۲۶ ربیع‌الثانی ۵۱۸ قمری) از ایرانیانی بود که در دوره سلجوقی قیام کردند. مذهب وی و پیروانش شیعه اسماعیلیه نزاریه بود که شاخه‌ای از پیروان امامان است اما به هفت امام اعتقاد داشتند و امامت را بعد از جعفر صادق حق فرزند وی اسماعیل دانسته و او را موعود (آخر الزمان) و امام آخر می‌دانستند. مرکز قدرت اینان در مصر بود که خلفای فاطمی مصر این مذهب را در این کشور رسمی اعلام کرده بودند.

اسلاید 10: حسن بن علی بن محمد بن جعفر بن حسین بن محمد صباح حِمَیری (=حسن صباح که در تاریخ معروف به سیدنا نیز هست) همان طور که خود می‌گوید مذهب شیعه اثنی عشری داشت و اهل ری بود. پدرش او را به مدرسهٔ امام موفق (نیشابور) برد تا نزد او تحصیل کند. در بعضی منابع از حسن صباح، عمر خیام و خواجه نظام‌الملک به عنوان سه یار دبستانی یاد شده‌است.پس از تحصیل به مصر رفت و آنجا با خلیفه فاطمی، المستنصر بالله ملاقات کرد. فرقهٔ او را نزاریه نیز می‌نامند زیرا او بر سر جانشینی المستنصر با امیر الجیوش مخالف بود. المستنصر دو پسر داشت به نام‌های نزار و مستعلی. او ابتدا پسر اولش نزار را جانشین خود کرد اما با مخالفت امیرالجیوش، مستعلی را به عنوان جانشین خود اعلام کرد. اختلافات آن‌ها هم از همین جا شروع شد. طبق اعتقاد اسماعیلیان نصب اول قبول است و نصب دوم باطل. سپس به ایران آمد و از آنجایی که کلامی آتشین و پرنفوذ داشت روز بروز بر طرفدارانش افزوده شد. بعد از یک دوره طولانی و تسلط بر منطقه الموت، قلعه‌های زیادی در سراسر ایران تصرف کرد. مهم‌ترین این قلعه‌ها قلعه الموت در نزدیکی ۵۰۰ متری روستای گازرخان

اسلاید 11: حسن صباح در پی بیماری کوتاهی، در ۲۶ ربیع‌الثانی ۵۱۸ قمری درگذشت. او را در نزدیکی قلعه الموت به خاک سپردند. مقبره او، که بعداً کیابزرگ امید و دیگر رهبران نزاریه ایران نیز در آنجا دفن شدند، تا هنگامی که به دست مغولان ویران گشت، زیارتگاه اسماعیلیان نزاری بود

اسلاید 12: مذهب باطنی :طرفداران حسن صباح به او اعتقاد بسیار داشتند و دستوراتش را کاملاً اجرا می‌نمودند. اما دشمنانشان آنها را ملحد می‌نامیدند (ملحد = کافر، این کلمه اسم مفعول کلمهٔ لحد است و علت این که مسلمانان اسماعیلیان را ملحد می‌خواندند این بود که گمان می‌بردند پذیرفتن عقاید اسماعیلیان مانند آن است که انسان خود را دفن کند و سنگ لحد را بروی خود بگذارد). تحقیق و پژوهش دربارهٔ این فرقه، مخصوصا باطنیان الموت کار دشواری است؛ زیرا باید مطالب را از بین صدها لعن و نفرین و تعریف و تمجید دریافت.

اسلاید 13: علت نامیده شدن آنها به باطنی سه مورد ذکر شده:چون طرفداران حسن صباح دین خود را مخفی می‌کردند به باطنی معروف شدند.آنها معتقد بودند که آنچه را که در دین‌شان به آن اعتقاد دارند از باطن قرآن و معانی درونی دین برداشت می‌کنند و بنابراین باطنی نامیده شدند.هدف باطنی انها بازگردانیدن ایران به شکوه و عظمت پیش از حمله اعراب بود.هدف اصلی حسن صباح بازگردانیدن ایران به شکوه و عظمت پیش از حمله اعراب بود و از آنجایی که حسن صباح یک دین جدید را ترویج می‌کرد و با خلفای عباسی و حکام سلجوقی دشمن بود، بنابراین در ایران مخالفان بسیاری پیدا کرد و خلفای عباسی بر ضد او رسالاتی سرشار از دروغ منتشر می‌کردند و او را فردی خون‌خوار و ستمکار معرفی می‌نمودند.

اسلاید 14: فدائیان‎:شیوهٔ حسن صباح در از بین بردن مخالفان کشتن مستقیم افراد به همراه جانفشانی قاتل بود. مکتب صباح که به الموتیان نیز شناخته می‌شد، به نام فدائیان معروف بود. آنها اولین افرادی بودند که هدف را برتر از وسیله می‌دانستند. و به خود اجازه می‌دادند با تظاهر و تزویر، به سازمان دشمن نفوذ کنند. آن‌ها فقط مخالفان خود را که برای گسترش فرقه اسماعیلیه خطر ناک می‌دیدند می‌کشتند، هر چند مسائل ناشی از اشغال ایران و فساد روزافزون خلفای عباسی در رشد و گسترش این جنبش بی‌تاثیر نبود. فداییان باطنی، بسیاری از سران سلجوقی را کشتند و این کار را نیز در زمان جانشینان حسن صباح از جمله کیابزرگ امید ادامه دادند. نهضت آنان نزدیک به ۹۵ سال ادامه داشت تا اینکه هلاکوخان شعلهٔ این جنبش را خاموش کرد و آخرین رهبر آنان که رکن الدین خورشاه نام داشت را به قتل رسانید. البته بعضی آن‌ها را به نام حشاشین می‌شناسند که اشتباه است زیرا حشاشین، حشیش فروش بودند وحشیش رابه صورت دارو می‌فروختند نه برای آدم کشی

اسلاید 15: آن‌ها هیچ‌گاه از زهر و تیر استفاده نمی‌کردند و هیچ‌گاه از پشت به کسی خنجر نمی‌زدند.اگر چه گاهی اوقات گرفتار مامورین می‌شدند یا کار آن‌ها با زهر و تیر راحت تر می‌شد. این فرقه در ده سطح طراحی شده و به افراد در سطوح پایین‌تر گفته می‌شد که قرآن علاوه بر معنای ظاهری معانی عمیق تر و نهفته‌ای نیز دارد. پیروان حسن صباح، فدائیان ودوستان خوانده می‌شدند. در آخرین سطح (امامت)، فرد همه چیز را حتی تجربه‌های شخصی خویش را تنها در صورتی می‌پذیرد که عقل بر آن حکم دهد.عقاید بدین حد سخت‌گیرانه تنها در عده‌ای از اندیشه‌های بودایی دیده می‌شود. حسن صباح عقیده داشت همهٔ افراد توانایی رسیدن به بالاترین سطح را ندارند و بنابراین بیشتر افراد را در رده‌های پایین و برای اطاعت از اوامر خویش نگاه می‌داشت.بسیاری از سازمان‌های زیرزمینی مانند روشن‌ضمیران و فراماسونری شیفتهٔ حسن صباح و سازماندهی او بوده‌اند.

اسلاید 16: افسانه‌ها نادرست در مورد حسن صباح :در مورد زندگی حسن صباح افسانه‌های زیادی وجود دارد. بعضی موارد نیز به اشتباه به او نسبت داده می‌شوند. مانند فرمان قیامه القیامه (یا قیام قیامت) که در زمان حسن (ملقب به علی ذکره السلام) داده شده بود و نباید او را با حسن صباح اشتباه گرفت، بلکه او جانشین محمد پسر کیا امید بود. در واقع شعار ابن صباح علیکم بالقلاع بود.بعد از به قدرت رسیدن حسن صباح قلعه‌ای در قهستان تحت فرمانروایی شیرزاد قهستانی اداره می‌شد که هنرجوها با اختیار کامل وارد قلعه شده و بعد از ورود به قلعه اخته شده و مرتاضگونه تمرینات هنرهای رزمی و آدم کشی را فرامی‌گرفتند و با پاک کردن افکار اضافی جسم و روح خود را یکی کرده و دارای اراده آهنین شده و راهی مأموریت می‌شدند.ولی در اکتشافات باستان‌شناسی چنین مکانی یافت نشد.در مورد بهشت‌هایی که در پشت قلعه وجود داشته نیز در منبع خاص و معتبری اشاره نشده است.

اسلاید 17: دژ الموت:قلعه الموت یکی از قلعه‌های منحصر به فرد تاریخی در ایران است. دژ الموت در شمال شرقی روستای گازرخان(قصر خان) و بر فراز صخره‌ای به ارتفاع ۲۱۶۳ متر از سطح دریا که بلندی صخره از زمین‌های پیرامون خود ۲۰۰ متر و گسترده دژ ۲۰۰۰۰ متر مربع می‌باشد قرار دارد. این کوه از نرمه گردن (میانه نرمه‌لات و گرمارود) شروع شده و به طرف مغرب ادامه پیدا کرده است. صخره‌های پیرامون قلعه که رنگ سرخ و خاکستری دارند، در جهت شمال شرقی به جنوب غربی کشیده شده‌اند. پیرامون دژ از هر چهار سو پرتگاه است و تنها راه ورود به قلعه در انتهای ضلع شمال شرقی است که کوه هودکان با فاصله‌ای نسبتاً زیاد بر آن مشرف است.. این قلعه یکی از جاذبه‌های گردشگری الموت محسوب می‌شود.

اسلاید 18: حاکمیت قلعه :حمدالله مستوفی دربارهٔ این قلعه گفته است که این بنا به دست «داعی الحق حسن بن زید الباقر» بنا شده است. حسن صباح در سال ۴۸۶ هجری قمری این قلعه را تصرف کرد و اکنون دژ به نام دژ حسن صباح نیز نامیده می‌شود. عمده شهرت دژ به علت فعالیتهای نظامی-امنیتی حسن صباح درآن بوده است.معماری قلعه :قلعه الموت را مردم محل «قلعه حسن» می‌نامند. این قلعه از دو بخش غربی و شرقی تشکیل شده است. قسمت باختری که دارای ارتفاع بیش‌تری است به نام جورقلا (یعنی قلعه بالا) و پیلاقلا (یعنی قلعه بزرگ) خوانده می‌شود. طول قلعه حدود یک صد و بیست متر و عرض آن در نقاط مختلف بین ده تا سی و پنج متر متغیر است. دیوار شرقی قلعه بالا یا قلعه بزرگ که از سنگ و ملاط گچ ساخته شده است، کم‌تر از سایر قسمت‌ها آسیب دیده است. طول آن حدود ده متر و ارتفاع آن بین چهار تا پنج متر است. در طرف جنوب، در داخل صخره اتاقی کنده شده که محل نگهبانی بوده است. در جانب شرقی این اتاق، دیواری به ارتفاع دو متر وجود دارد که پی آن در سنگ کنده شده و پشت کار آن

اسلاید 19: نیز از سنگ گچ بنا شده است و نمای آن از آخر می‌باشد. در جانب شمال غربی قلعه بالا نیز دو اتاق در داخل سنگ کوه کنده‌اند.در اتاق اول، چاله آب کوچکی قرار دارد که اگر آب آن را کاملاً تخلیله بکنند، دوباره پرآب می‌شود. احتمال می‌دهند که این چاله با حوض جنوبی ارتباط داشته باشد. در پای این اتاق، دیوار شمالی قلعه به طول دوازده متر و پهنای یک متر قرار دارد که از سطح قلعه پایین‌تر واقع شده است و پرتگاه مخوفی دارد. در جانب جنوب غربی این قسمت قلعه، حوضی به طول هشت متر و عرض پنج متر در سنگ کنده‌اند که هنوز هم بر اثر بارندگی‌های زمستان و بهار پر از آب می‌شود. در کنج جنوب غربی این حوض، درخت تاک کهن‌سالی که هم‌چنان سبز و شاداب است، جلب توجه می‌کند.این قسمت از قلعه، به احتمال زیاد، همان محلی است که حسن صباح مدت سی و پنج سال در آن اقامت داشته و پیروان خود را رهبری می‌نموده است. در جانب شرقی قلعه، پاسداران قلعه و افراد خانواده‌های آنها ساکن بوده‌اند در حال حاضر، آثار کمی از دیوار جنوبی این قسمت باقی مانده است. در جانب شمال این دیواره، ده آخور برای چارپایان، در داخل سنگ کوه‌کنده شده است.

اسلاید 20: گذشته از آثار دیوار جنوبی، دیوار غربی این قسمت به ارتفاع دو متر هم چنان پابرجاست؛ ولی از دیوار شرقی اثری دیده نمی‌شود. در این سمت، سه آب انبار کوچک در دل سنگ کنده‌اند و چند اتاق نیز در سنگ ساخته شده که در حال حاضر ویران شده‌اند. بین دو قسمت قلعه؛ یعنی قلعه بالا و پایین، میدانگاهی قرار دارد که بر گرداگرد آن، دیواری محوطه قلعه را به دو قسمت تقسیم کرده است. در حال حاضر، در میان میدان آثار فراوانی به صورت توده‌های سنگ وخاک مشاهده می‌شود که بی‌شک باقی مانده بناها و ساختمان‌های فراوانی است که در این محل وجود داشته و ویران گشته‌اند.به‌طور کلی باید گفت، قلعه‌الموت که دو قلعه بالا و پایین را در بر می‌گیرد، به صورت بنای سترگی بر فراز صخره‌ای سنگی بنا شده و دیوارهای چهارگانه آن به تبعیت از شکل و وضع صخره‌ها ساخته شده‌اند؛ از این رو عرض آن به‌خصوص در قسمت‌های مختلف فرق می‌کند. از برج‌های قلعه، سه برج گوشه‌های شمالی و جنوبی و شرقی هم‌چنان برپای‌اند و برج گوشه شرقی آن سالم‌تر است. دروازه و تنها راه ورود به قلعه در انتهای ضلع شمال شرقی قرار دارد. مدخل راه منتهی به دروازه، از پای برج شرقی است و چند متر پایین‌تر از آن واقع شده است. در این محل، تونلی به موازات ضلع جنوب شرقی قلعه به طول شش متر و عرض دو متر و ارتفاع دو متر در دل‌سنگ‌های کوه کنده شده است. با گذشتن از این تونل، برج جنوبی قلعه و دیوار جنوب غربی آن، که روی شیب تخته سنگ ساخته شده است، نمایان می‌گردد.

اسلاید 21: این دیوار بر دشت وسیع گازرخان که در جنوب قلعه قرار دارد، مشرف است؛ به نحوی که دره الموت رود از آن دیده می‌شود. راه ورود به قلعه با گذشتن از کنار برج شرقی و پای ضلع جنوب شرقی، به طرف برج شمالی می‌رود. از آنجا که راه ورود آن در امتداد دیوار، میان دو برج شمالی و شرقی، واقع شده است استحکامات این قسمت، از سایر قسمت‌ها مفصل‌تر است و آثار برج‌های کوچک‌تری در فاصله دو برج مزبور دیده می‌شود. دیوارهای اطراف قلعه و برج‌ها، در همه جا، دارای یک دیوار پشت‌بندی است که هشت متر ارتفاع دارد و به موازات دیوار اصلی بنا شده است و ضخامت آن به دو متر می‌رسد. از آنجا که در تمام طول سال، گروه زیادی در قلعه سکونت داشته و به آب بسیار نیاز داشته‌اند؛ سازندگان قلعه با هنرمندی خاصی اقدام به ساخت آب انبارهایی کرده‌اند و به کمک آب‌روهایی که در دل سنگ کنده‌اند، از فاصله دور، آب را بر این آب انبارها سوار می‌نموده‌اند.در پای کوه‌الموت، در گوشه شمال شرقی، غار کوچکی که از آب رو مجراهای قلعه بوده، دیده می‌شود. آب قلعه از چشمه «کلدر» که در دامنه کوه شمال قلعه قرار دارد، تأمین می‌شده است. مصالح قسمت‌های مختلف قلعه، سنگ (از سنگ کوه‌های اطراف)، ملات‌گچ، آجر، کاشی و تنپوشههایی سفالی به قطر ۱۰ سانتی‌متر است. آجرهای بنا که مربع شکل و به ضلع بیست و یک سانتی‌متر و ضخامت پنج سانتی‌مترند، در روکار بنا به کار برده شده‌اند

اسلاید 22: در ساختمان دیوارها، برای نگهداری دیوارها و متصل کردن قسمت‌های جلو برج‌ها به قسمت‌های عقب، در داخل کار، کلاف‌های چوبی به‌طور افقی به کار برده‌اند. از جمله قطعات کوچک کاشی که در ویرانه‌های قلعه به دست آمده، قطعه‌ای است به رنگ آبی آسمانی با نقش صورت آدمی که قسمتی از چشم و ابرو و بینی آن کاملاً واضح است. امروزه در دامنه جنوبی کوه هودکان که در شمال کوه قلعه‌الموت واقع شده است، خرابه‌های بسیاری دیده می‌شود که نشان می‌دهد روزگاری بر جای این خرابه‌ها، ساختمان‌های بسیاری وجود داشته است.در حال حاضر، اهالی محل خرابه‌های این محوطه را دیلمان‌ده، اغوزبن، خرازرو و زهیرکلفی می‌نامند. همچنین در سمت غرب قلعه، قبرستانی قدیمی معروف به «اسبه کله چال» وجود دارد که در بالای تپه مجاور آن، بقایای چند کوره آجرپزی نمایان است. در قله کوه هودکان نیز پیه‌سوزهای سفالین کهن به دست آمده است. سال بنای قلعه‌الموت در کتاب نزهه‌القلوب حمدالله مستوفی، دویست و چهل و شش ه -. ق ذکر شده که هم‌زمان با خلافت المتوکل خلیفه عباسی می‌باشد.

اسلاید 23: امکانات دفاعی :تنها راه ورود به قلعه الموت در انتهای ضلع شمال شرقی، چند متر پایین تر از برج شرقی دژ واقع شده که کوه هودکان با فاصله نسبتا زیاد بر آن مشرف است. در این محل تونلی در تخته سنگ بریده شده که دارای ۶ متر طول، ۲ متر عرض و ۲ متر ارتفاع است. در دامنه جنوبی کوه قلعه، خندقی به طول تقریبی ۵۰ متر و ۲ متر عرض کنده و آنرا از آبی که از داخل قلعه می آمده پر می کرده‌اند تا هیچ راه نفوذی از آن جبهه متصور نباشد. بر روی دامنه‌های دیگر نیز هرجا بیم بالا رفتن مهاجمان می رفته خندق‌هایی کنده شده و دیوار بالایی آنها را مورب برآورده‌اند تا امکان هر عبوری را محدود نماید.

اسلاید 24: تخریب قلعه :این قلعه در شوال ۶۵۴ هجری قمری به‌دستور هلاکو به آتش کشیده و ویران شد و از آن پس به‌عنوان تبعیدگاه و زندان مورد استفاده قرار گرفت. همچنین از سال ۹۳۰ هجری قمری و ابتدای حکومت شاه طهماسب صفوی تا سال ۱۰۰۶ هجری قمری قلعه کالبدی سالم داشته است.متاسفانه حفاری‌هایی که در دورهٔ قاجار برای یافتن گنج در قلعهٔ الموت انجام شده، سبب ویرانی آن شده‌است.

اسلاید 25: قلعه الموت بر سر کوهی است که اطرف آن را پرتگاههای عظیم و بریدگیهای عجیب فرا گرفته است .این رشته کوه از نرمه گردن میان نرمه لات و گرمارود شروع شده و به طرف مغرب ادامه پیدا کرده است . صخره مزبور که به رنگ سرخ و خاکستری است ، در جهت شمال شرقی به جنوب غربی واقع شده است. پیرامون دژ از هر چهار سو پرتگاه است و تنها راه رسیدن به دژ درجانب شمال قرار داردکه عبارت ازراه بسیارباریکی است .دژالموت حدود ۱۵۰ مترازسطح پیرامون کوه ارتفاع داردکه ارتفاع کلی آن از سطح دریا ۱۹۵۰ متر است.این قلعه در زمان خلافت متوکل و به دست «حسن بن زید الباقری »‌از علویان مازندارن در سال ۲۴۶ هجری قمری ساخته شد و هنگامی که معمور و آباد بوده ، رونق خاصی داشته است و دارای اطاقهای متعدد حوض هایی عمیق جهت نگهداری عسل ،مایعات و جامدات و نیز انبارها و تونلهایی در آن تعیبه شده بوده است.قسمت غرب آن که ارتفاع بیشتری دارد «جور قلا»یعنی« قلعه بالا» و«پیلا قلا» یا «قلعه بزرگ » و سمت شرقی آن «جیر قلا» یعنی« قلعة پایین» و«پیاز قلا» یا« قلعة کوچک» نامیده می شود . طول قلعه ۱۲۰ متر و وعرض آن بین ۱۰تا ۳۵متر متغیر است دیوارهای آن دو متر عرض دارد . وجود چند کیلومتر آثار ساختمانی و قبرستان در پیرامون قلعه، نشان دهنده وسعت آن بوده است .

اسلاید 26: تنها راه باریک ورودی قلعه از شمال شرقی می باشد . و بقیه را پرتگاههای مخوف فرا گرفته است ودر دامنه جنوبی قلعه با آن که شیب تندی دارد و منتهی به پرتگاه می شود ولی باز برای جلوگیری از نفوذ احتمالی دشمنان خندقی به طول ۵۰متر و عرض ۲ متر حفر کرده اند . که مملو از آب بوده است و قسمت بالای خندق، به طور مورب کوه را تراشیده اند و هر شکافی را به دیوار بلند سنگی بسته اند .تا امکان هر گونه صعودی را از میان برده باشند .قلعه پایینچنانکه گفته شد قلعه پائین یا قلعه کوچک در جانب شرقی قلعه بالا قرار داشته و باحتمال محل اقامت و زندگی نگهبانان و پاسداران قلعه و افراد خانواده های آنها بوده است . در حال حاضر آثار کمی از دیوار جنوبی این قسمت مشاهده می گردد .بین دو قسمت قلعه یعنی قلعه بالا و پائین میدانی قرار دارد که دیواری در یک سوی آن قرار دارد که محوطه قلعه را به دو قسمت تقسیم می نموده است .دیوار مزبور بر دشت وسیع جنوبی گازرخان مشرف است به نحوی که دره الموت رود از آنجا مشاهده می گردد .راه ورود به قلعه با عبور از کنار برج شرقی و گذشتن از پای ضلع جنوب شرقی به طرف برج شمالی می رود . از آنجا که راه ورود در امتداد دیوار واقع بین دو برج شمالی و شرقی است ، وضع استحکاماتی این قسمت از سایر قسمتها مفصل تر است چنانکه آثار برجهای کوچکتری در فاصله دو برج مزبور مشاهده می گردد .دیوارهای اطراف قلعه و برجها در همه جا دارای دیوار پشت بندی است که هشت متر ارتفاع دارد و به موزات دیوار اصلی بنا گردیده و ضخامت آن به دو متر می رسد .

اسلاید 27: دژ لمسر:دژ لمبسر یا لمسر که در شمال شهر قزوین و در منطقه الموت در شمال شرقیشهر رازمیان واقع شده است و قدمت آن به دوران ساسانیان باز می گردد و در دورهسلجوقیان مورد استفاده گسترده قرار گرفت. این قلعه از مهمترین پایگاههایاسماعیلیان پس از دژ حسن صباح می باشد و در بخش الموت غربی در شهرستان قزوین واقع شده است. متاسفانه پیرامون سال ساخت این بنا در اسناد تاریخی یادی به میان نیامده است. این قلعه ابعادی در حدود ۴۸۰ متر در جهت شمالی-جنوبی و ۱۹۰ متر در جهت شرقی-غربی دارد. پس از فتح قلعه لمسر، حسن صباح،کیا بزرگ امید را به حکومت بزرگترین قلعه اسماعیلیان نزاری در الموت غربی، منصوب کرد

اسلاید 28: لمبسر قلعه مستحکم اسماعيليان در ۳ کيلومتري شمال شرقي شهر رازميان - مرکز بخش الموت غربی - قرار دارد. دره هاي عميق نينه رود و لمه دسترسي به آن را از شرق و غرب غيرممکن ساخته اند و تنها از دو دروازه شمالي و جنوبي مي توان به دژ وارد شد. شيب کوه که از شمال به جنوب کشيده شده و اختلاف دو سطح آن به ۱۵۰ متر مي رسد حدود ۴۸۰ متر طول دارد و پهناي قلعه بيش از 190 متر است، این موارد شرایط استثنایی برای دژ به وجود آورده که موجب تسخیر ناپذیر خواندن این قلعه شده است. این قلعه که در بخش الموت غربی واقع گردیده مهمترین مقر برای دفاع از الموت در برابر هجوم از سوی غرب بود.

اسلاید 29: ديواره هاي عظيم دولايه با ارتفاعي افزون بر ۱۰ متر از سنگهاي بسيار بزرگ، که اکنون تنها بقایای ناچیزی از آن باقی مانده است، وظیفه محافظت از قلعه در برابر هجمه دشمنان بود. ساختمان اصلي در بخش شمالي دژ با ديوارهايي به قطر ۱۲۰ سانتي متر از سنگ تراشيده، جایگاه اصلی کیا بزرگ امید فرمانروای قلعه بوده است.از نکات شگفت آور در مورد این قلعه، سازوکار حیرت انگیز جمع آوری و ذخیره آب باران، سیستم آبرسانی و همچنین مخازن غلات در جنوب و جنوب شرقی آن است که سبب می شد علی رغم محاصره بلند مدت ساکنان آن به حیات ادامه دهند.از استحکامات شمالی قلعه که تنها راه نفوذ و دسترسی به آن بوده، اثری به جای نمانده است . اما با توجه به آثار باقی مانده، این بخش مسلما دارای دروازه و برج و باروهای عظیم بوده است. برای ساخت استحکامات این قلعه از مصالح سنگ با ملات ساروج یک پارچه استفاده شده است.[۴] وسعت کم نظير قلعه لمبسر اجازه مختصر کشت به اهالي آن مي داده تا در مواقع محاصره خودکفا باشند.

17,000 تومان

خرید پاورپوینت توسط کلیه کارت‌های شتاب امکان‌پذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.

در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.

افزودن به سبد خرید