صفحه 1:

صفحه 2:
موضوع سمینار : اینشتین ارائه رهثره : مریم شیری ‎ee‏ ‏استار مربوطه: رلتر فناعتیان تاریغ ۰ ۱۳۹۰/۰۹/۰۹

صفحه 3:
تولد و کودکی "تولد: 14مارس 1879 - در شهر اولم ( آلمان) “دين : يهودى “نام بدر: هرمان اينشتين (كارخانه دار) "نام مادر: پائولین کوخ “مهاجرت به مونیخ یکسال پس از تولد “تا سن چهار سالگی صحبت نمیکرد فرود به مره کاتولیک هدر 5 سالك ‎pau‏ تخرية ع السزلالي الس لزن 5سالكى با كرفتن قطب نما از يدر

صفحه 4:
سوئیس در17 سا ۷تحصیلات خود را درمونیخ آعازودرسونیس دتبا ۳ ppb 7درنورجوالنیایای کندذهنی لقب دادی نودند: مدرقه ی ابتدایی زادر10 سالک ترك كرد. ”ترى تحصیل بعد ازگذراندن یک ترم درد رشان (لویت پولت مونیخ) در 15سالگی, ”مهاجرت به ايتاليا وزندگی درمیلان وترک تابعیت آلمانى در15سالگی. #“تحصيل در دبيرستان أرانو در “اغاز دسلا داتشگاهی در

صفحه 5:
تا ۲< اعد مدرک از مدرشه پلی تکنیک زور در سال 1۹۰۰ اخذ تابعیت سوئیس در سال ۱۹۰۱ اشتغال در دفتر ثبت اختراعات سوئیس و انتقال به شهر ((برن)) درسال 1۹۰۰ 7 ازدواج با میلواماریک (همکلاسی اش ) در سال ۱۹۰۳ کسب دکترا و چاپ چند مقاله در (( آنالن در فیزیک)) از جمله مقاله های مربوط به نظربه ی نسبیت خاص و توضیح اثر فتوالکتریک در سال ‎Ved‏ ‏دعوت به دانشگاه زوریخ و استادی در دانشگاه آلمانی پراگ همچنین استادی در دارالفنون زوریخ در سال ‎1۹۰٩‏ ویلهلم)) در سال ‎1٩۱۴‏ همکار شدن با ماکس پلانک . والترنرنسیت . اروین شرودینگز, ماکس فوان لاوه در سال 1۹۱۴ دووان

صفحه 6:
تدریس در دانشگاه برلین (استاد فیزیک نظری) در سال عام و اوج شهرتش درسال ۱۹۱۶ و ازدواج با دختر عمویش الزا در سال ۱۹۱۹ ‎mess‏ ی سال ‎1٩۲۱‏ ‏عطائعه در باب مباتي فلشفى بح وا شوعی بل شال 1۹۳۷ خروج از آلمان و اقامت در پرینستون آمریکا به خاطر فشار نازی ها در سال ۱۹۳۳ نامه به روزولت درباره خطر دستیابی نازی ها به بمب هسته ای در سال ۱۹۳۹ طرح نظریه وحدت نیروها در سال 1۹۵۲ 7 مرگ بر اثر حمله قلبی در ۱۸ آوریل سال 1۹۵۵

صفحه 7:
هنرتن از هملاران اینشتین Pe BY Os Gwe

صفحه 8:

صفحه 9:
توجیه پدیده رادیواکتیوی وییدایش پادماده 2 اشكال در قانونهاى نيوتن تغییرطول موح ستارگان تن ارم توجیه مدار عطارد

صفحه 10:

صفحه 11:
نامه استاد شهر بار انشتن(انیشتین ] یک سلام ناشناس البته می بخشی ۰ دوان در سایه روشن های ‎Sligo ES‏ خلیایی نسیم شرق می آید. شکنح طزه ها افشان فشرده زیر بازو شاخه های ن رگش‌ث رگس و مریم از آن هایی که در سعیدیه شیراز می رویند رس وی ده 9 و نات سل ها دوان می آید و صبح سحر خواهد به سر کویید در خلوت سرای قصر سلطان ریاضی را. درون کاخ استغناء فراز تخت اندیشه سر از زانوی استغراق خود بردار به این مهمان که بی هنگام و ناخوانده استه دربکشا اجازت ده که با دست لطیف خویش بنوازد؛ به نرمى جين پیشانی افکار بلندت را به آن ابریشم انديشه هایت شانه خواهد زد.

صفحه 12:
نبوغ شعر مشرق نيز با آیین درویشی به کف جام شرابی از سبوی حافظ و خیام به دنبال نسیم از در رسیده می زند زانو كه بوسد دست بير حكمت داناى مغرب را انشتن آفرين بر قوء خلاء با سرعت نوری که داری , در نوردیدی زمان در جاودان پی شد. مکان در لامکان طی شد حیات جاودان کز درک بیرون بوذ بيدا شد بهشت روح علوی هم که دین می کفت.امی گفت جز این نیست تو با هم آشتی دادی جهان دین و دانش را انشتن ناز شست توا نشان دادی که جرم و جسم چیزی جز انرژی نیست اتم تا می شکافد جزو جمع عالم بالاست

صفحه 13:
به چشم موشکاف اهازاهل] عرفان و تصوّف نیز جهان ما حباب روی چین آب را ماند من ناخوانده دفتر هم که طفل مکتب عشقم؛ جهان جسم » موجی از جهان روح می دانم اصالت نیست در مادّه. آنشتن صد هزار احسن و لیکن صد هزار افسوس حریف از کثف و الهام تو دارد بمب میسازد انشتن اژدهای جنگ جهنم کام وحشتنا کك خود را باز خواهد کرد دکر پیمانه عمر جهان لبریز خواهد شد د گر عشق و محبت از طبیعت قهر خواهد کرد جه مى كويم؟ مكر مهرو وفا محكوم اضمحلال خواهد بود؟ مكر آه سحرخيزان سوى كردون نخواهد شد؟ مگر یک مادر از دل «وای فرزندم» نخواهد كفت؟ انشتن بغض دارم در گلو دستم به دامانت

صفحه 14:
نبوغ خود به كام التيام زخم انسان كن سر این ناجوانمردان سنگین دل به راه آور نژاد و کیش و میت یکی کن ای بز رک استاد زمین؛ یک پایتخت امپراطوری وجدان کن تفوق در جهان قاثل مشو جز علم و تقوا را انشتن نامی از ایران ویران هم شنیدستی؟ حكيماء محترم مى دار مهد ابن سينا را به اين وحشى تمدّن كوشزد كن حرمت ما را. انشتن با فراتر نه جهان عقل هم طى كن كنار هم ببين موسى و عيسى و محمّد را کلید عشق را بردار و حل این معقا کن و گر شد از زبان علم این قفل کهن واکن. انشتن بازهم بالا خدا را نیز پیدا کن.

صفحه 15:
منابع : 1- www.wekipedia.com 2- www.hawking.ir 3- www.daneshnameh-roshd.ir کتابلنیشتین‌در 90 دقیقه -4

موضوع سمینار :اینشتین استاد مربوطه :دکترقناعتیان تاریخ 1390/09/09 : تولد و کودکی : ‏تولد14 :مارس – 1879در شهر اولم ( آلمان) ‏دین :یهودی ‏نام پدر :هرمان اینشتین (کارخانه دار) ‏نام مادر :پائولین کوخ ‏مهاجرت به مونیخ یکسال پس از تولد ‏تا سن چهار سالگی صحبت نمیکرد ‏ورود به مدرسه کاتولیک ها در 5سالگی ‏نخستین تجربه ی استداللی اش در 5سالگی با گرفتن قطب نما از پدر تحصیالت خود را درمونیخ آغازودرسوئیس دنبال کرد. ‏درنوجوانی عالقه چندانی به تحصیل نداشت. ‏درمدرسه او را بابای کندذهنی لقب داده بودند. ‏مدرسه ی ابتدایی رادر10سالگی ترک کرد. ‏ترک تحصیل بعد ازگذراندن یک ترم دردبیرستان (لویت پولت مونیخ) در 15سالگی. ‏مهاجرت به ایتالیا وزندگی درمیالن آلمانی وترک تابعیت در15سالگی. ‏تحصیل در دبیرستان آرائو در سوئیس در17سالگی. ‏آغاز تحصیالت دانشگاهی در مدرسه ی پلی تکنیک دوران نوجوانی: دوران جوانی تا آخر عمر : ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ اخذ مدرک از مدرسه پلی تکنیک زوریخ در سال 1900 اخذ تابعیت سوئیس در سال 1901 اشتغال در دفتر ثبت اختراعات سوئیس و انتقال به شهر ((برن)) درسال 1900 ازدواج با میلواماریک (همکالسی اش ) در سال 1903 کسب دکترا و چاپ چند مقاله در (( آنالن در فیزیک)) از جمله مقاله های مربوط به نظریه ی نسبیت خاص و توضیح اثر فتوالکتریک در سال 1905 دعوت به دانشگاه زوریخ و استادی در دانشگاه آلمانی پراگ همچنین استادی در دارالفنون زوریخ در سال 1909 عضویت در فرهنگستان علوم پزشکی و ریاست موسسه ی((وریک کایزر ویلهلم)) در سال 1914 همکار شدن با ماکس پالنک ،والترنرنسیت ،اروین شرودینگز ،ماکس فون الوه در سال 1914  ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ تدریس در دانشگاه برلین (استاد فیزیک نظری) در سال 1914 تکمیل نظریه ی نسبیت عام و اوج شهرتش درسال 1916 جدایی از میلوا و ازدواج با دختر عمویش الزا در سال 1919 اخذ جایزه ی نوبل به خاطر خدماتش به فیزیک نظری در سال 1921 مطالعه در باب مبانی فلسفی مکانیک کوانتومی در سال 1927 خروج از آلمان و اقامت در پرینستون آمریکا به خاطر فشار نازی ها در سال 1933 نامه به روزولت درباره خطر دستیابی نازی ها به بمب هسته ای در سال 1939 طرح نظریه وحدت نیروها در سال 1953 مرگ بر اثر حمله قلبی در 18آوریل سال 1955 پدیده فوتو الکتریک و اخذ جایزه نوبل ت رک ی ح ون را ب نسبیت عام نسبیت خاص برخی نتایج حاصل از نظریات اینشتین توجیه پدیده رادیواکتیوی وپیدایش پادماده اشکال در قانونهای نیوتن تغییرطول موج ستارگان درراه رسیدن به زمین توجیه مدار عطارد کاربردنظریا ت چشم برقی یا فت وس ل لیزر ‏GP ‏S نامه استاد شهریار : انشتن[انیشتین] یک سالم ناشناس البته مى بخشى ، دوان در سایه روشن هاى یک مهتاب خلیایى نسیم شرق مى آید ،شکنج طّر ه ها افشان فشرده زیر بازو شاخه هاى نرگش[نرگس] و مریم از آن هایى که در سعیدیه شیراز مى رویند زچین و موج دریاها و پیچ و تاب جنگل ها دوان مى آید و صبح سحر خواهد به سر کوبید در خلوت سراى قصر سلطان ریاضى را. درون کاخ استغنا ،فراز تخت اندیشه سر از زانوى استغراق خود بردار به این مهمان که بى هنگام و ناخوانده است ،دربگشا اجازت ده که با دست لطیف خویش بنوازد، به نرمى چین پیشانى افکار بلندت را به آن ابریشم اندیشه هایت شانه خواهد زد. نبوغ شعر مشرق نیز با آیین درویشى به کف جام شرابى از سبوى حافظ و خیام به دنبال نسیم از در رسیده مى زند زانو که بوسد دست پیر حکمت داناى مغرب را انشتن آفرین بر تو ، خالء با سرعت نورى که دارى ،در نوردیدى زمان در جاودان پى شد ،مکان در المکان طى شد حیات جاودان کز درک بیرون بود پیدا شد بهشت روح علوى هم که دین مى کفت[،مى گفت] جز این نیست تو با هم آشتى دادى جهان دین و دانش را انشتن ناز شست تو! نشان دادى که جرم و جسم چیزى جز انرژى نیست اتم تا مى شکافد جزو جمع عالم باالست به چشم موشکاف اها[اهل] عرفان و تصّو ف نیز جهان ما حباب روى چین آب را ماند من ناخوانده دفتر هم که طفل مکتب عشقم، جهان جسم ،موجى از جهان روح مى دانم اصالت نیست در ماّد ه. انشتن صد هزار احسن و لیکن صد هزار افسوس حریف از کشف و الهام تو دارد بمب میسازد انشتن اژدهاى جنگ !.... جهنم کام وحشتناک خود را باز خواهد کرد دگر پیمانه عمر جهان لبریز خواهد شد دگر عشق و محبت از طبیعت قهر خواهد کرد چه مى گویم؟ مگر مهرو وفا محکوم اضمحالل خواهد بود؟ مگر آه سحرخیزان سوى گردون نخواهد شد؟ مگر یک مادر از دل «واى فرزندم» نخواهد گفت؟ انشتن بغض دارم در گلو دستم به دامانت نبوغ خود به کام التیام زخم انسان کن سر این ناجوانمردان سنگین دل به راه آور نژاد و کیش و مّلیت یکى کن اى بزرگ استاد زمین ،یک پایتخت امپراطورّی وجدان کن تفوق در جهان قائل مشو جز علم و تقوا را انشتن نامى از ایران ویران هم شنیدستى؟ حکیما ،محترم مى دار مهد ابن سینا را به این وحشى تمّد ن گوشزد کن حرمت ما را. انشتن پا فراتر نه جهان عقل هم طى کن کنار هم ببین موسى و عیسى و محّم د را کلید عشق را بردار و حّل این معّم ا کن و گر شد از زبان علم این قفل کهن واکن. انشتن بازهم باال خدا را نیز پیداکن. : منابع 1- www.wekipedia.com 2- www.hawking.ir 3- www.daneshnameh-roshd.ir 4- دقیقه90 کتاب انیشتین در

62,000 تومان