ادبیات و زبان

تحلیل داستان بیژن ومنیژه

40 صفحه
465 بازدید
22 اردیبهشت 1402

صفحه 1:
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند جان وخرد كزين برتر انديشه برنكذرد 00 ‏ا ل‎ ed Nod Re ve

صفحه 2:
‎Te ade aed‏ لساك ب ‎Peron rele) err ee‏ " كردآورنده:امير معصوم زاده ‎ee Oe Sis" a ‏"2 برديس شهيد بهشتى مشهد ‎

صفحه 3:
ابتدا؛شاهنامه " شاهنامهاثر حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی حماسه‌ای منظوم در ‎se‏ ۲۱۳۳ بزركترين و برجستهترين حماسههاى جهان است كه سرايش آن سى سال به طول انجاميد. * محتوای این شاهکار ادبی اسطوره‌هاء افسانه‌ها و تاریخ ایران از ابتدا تا فتح ايران توسط اعراب در سده هفتم است كه در جهار دودمان پادشاهی پیشدادیان کیانیان» اشکانیان و ساسانیان خلاصه می‌شوند

صفحه 4:
شاهنامه فردوسى شامل سه دوره است: ۱-بخشی لزان تاریخ اساطیری سرزمین ماست (از عهد کیومرث تا ما 222111011111111 يي ‎te‏ ل ی اي ل ها ‎peeve arte ret Peri‏ Ree 2 Tet ae و ل ‎De‏ را ‎es Lai!‏ تم کی 95 ‎Oda eae gal‏ آن شرو شاهنامه لعده است

صفحه 5:
۱ It ae ‏شاهنامه فردوسى است كه روايت عشق بيزن (يهلوان ايرانى)»‎ ‏پسر گیو به منیژه» دختر افراسیاب (شاه توران) را به تصویر‎ ‏م ى كشد‎ ا لا هایی است که از شاهنامه ی ابومنصوری ‎om Sense re Ter Se rome os‏ ‎٠‏ -روزکاری که هنوز سخن استاد پختکی و استواری 2 و ‎wa‏ مى از ‎

صفحه 6:
Pe) ee ecg ۱ eee nr RE Peres Se Teal Tee Toe ‏ل‎ poe end PB re eat tee eM ‏ال‎ Bia) 0 eB nt DD) noel oe Teal so) CS SE eee BCS SL ola os eye) ‏سيم كركين يهلوان صاحب نام دربارخويش به جنك با كرازان‎ ‏فرستاد‎

صفحه 7:
وزان بسنجید بیژن به راه کمربست و بنهاد برس ر كلاه بیاورد گرگین میلاد را هم آورد ی هم روز فریاد را آنها به مرغ زارى سبز و خرم رسيدند كه در آن شكاروصيد ‎ere reese me ey‏ peered ye) ۱ ne kT Sy Bie eee co 110110111111111 Fel hee ۱ ‏و‎ Se ‏ل‎ ‏دراوردند و سيس دور آنها دايره اى از آقش به وجود آوردند‎ ‏ا ل ل ا ا‎ 10 ‏که آن جا‎

صفحه 8:
‎ee Le RI on rey)‏ ا داد. چندی بعد یکی از پهلوانان مشهور ایران زمین یعنی گر گین که اي ‎Cs Eee TOL tS ek‏ را نابود کند.یک روز بیژن را مخاطب قرار داد د به او گفت: ‏ای جوانمرد من تا اکنون جنگجویی مثل تو ندیده ام.تو آینده ‎et eB eS Re Tea Steet‏ ونوش برداخت.

صفحه 9:
ا ‎eee‏ 0 | دختری زیبا و دل فریب دارد؟ ‎we, new) Arey)‏ رک سا ‏منیژه کجا دخت افراسیاب درخشان کند باغ چون آفتاب الت ‎

صفحه 10:
" گرگین گفت:ای جوان.بخت و اقبالت بلند است ما اکنون درست درجابى قرار داریم که منیژه برای گردش و تفریح به آنجا می ل ' بيزن كه سراز با نمى شناخت كفت:اكر اين كار را براى من انجام دهی و ترتیب ملاقات ما را بدهی هر کاری که از من خواسته باشی ۱ * _گرگین که از دشمنی خونی ایرانیان با تورانیان خبر داشت مطمئن ‎PORE Ree ea Pty] eT)‏

صفحه 11:
صبح روز بعد بیژن و گر گین به راه افنادند تا به خیمه گاه منیژه بروند. چند ساعت رفتند تا به باغی بزرگ رسیرند که منیژه با ندیمه هایش در آن جا زندگی می کردند.گرکین در حالی که خیمه منیژه را به بیژن نشان داد به او گفت: بدو گفت گرگین برو شاد باش هميشه ز اندوه آزاد باش

صفحه 12:
ed heen AS teal s os ec Pore te rep rere ie hear ‏موهایش را شانه می کرد.همین که چشم بیژن به چهره زیبایش افتاد‎ ‏احساس کرد که محبت او دردلش جای گرفته است‎ ۱ RSP IS Ee! Se ee Le ere ese ie

صفحه 13:
eee eee ee eee ts ae Deed Lee OS SDE te te Sale] Pes eC Bren BTL ame ‏به ابن باغ مى آيم ولى نا اكنون هيج غريبه اى را در اينجا نديده ام.‎ ل ل ال ‎Re‏ ‏" برین جشنگه بر ندیدیم کس ترا بینم ای سرو آزاد وس

صفحه 14:
" آیا تو از پری زادگان هستی که توانسته ای ازچنگ نگهبانان باغ بكريزى و به نزد من بيايى؟ *" سياوش كفت:اى برى روى زيبا من از برى زادكان هستم و ‎eee‏ يي ل ال ل 0 دست روزگار مرا به اینجا کشانده است. ‎Oe TO SMC IS DL) teat al‏ " سياوش نيم نزبريزادكان ازايرانم از شهر آزادكان ‎AOL Me eee rey Te‏ ست

صفحه 15:
۱ 0 جانشان به خطر می افتد. گر کین که نقشه خودرا انجام بافته دیده بود ‎en tor od Perret ey tome)‏ 1 كرد 1 0 زا

صفحه 16:
بیژن که از عاقبت کار خویش میترسید ازمنیژه خواست تا به او اجازه دهد به ایران زمین باز گردد وبعد با خانواده اش برای خواستگاری او بیاید تا کارشان جنبه شرعی وقانونی پیدا گردد منیژه که طاقت دوری بیژن را نداشت فرمان داد در پایان آن شب در جام شراب بیژن داروی بیهوشی بریزند.اورا ببهوش نمودند ودر داخل پتوی بیچیدند وبا خود به کاخ بردند Be ‏الل‎ Sar] Ce Re ttc tt LL DS) ty a]

صفحه 17:
ek SO ee Pee Re ‏برکالسکه ای سوار نموده و به سوی مقصدی نا معلوم در حرکت‎ ‏هستند.فردای آن رئجوز بیژن به هوش آمد و خود را در کاخ منیژه‎ ‏دید و از اينکه اورا با حیله به آن جا آورده اند خشمگین شدو به او‎ ‏كفت:‎ ل ‎OE Mk aie‏ وممکن است من نابود شوم.منیژه در حالی که اورا نوازش میکرد گفت:باور کن طاقت دوری تورا نداشتم واگر کار ناشایستی کرده ام ‎OSB LE Sale tee Me TE‏ فراموش كرده و منرا از ياد خواهى بردواز اين ناراحت نباش ‎res‏ ۱[

صفحه 18:
یکی از ندیم های افراسیاب ازماجرا آن دو با خبر شد وبه نزد شاه توران آمد وگفت: ‎Ree Ce eee er On eee er |‏ ل ۱ اين خبر به خشم آمد او انتظار نداشت که دخترعزیزش بدون اجازه اوبا جوانی پبوند سازد خصوصا اگر آن جوان از دوشمنان قسم خورده اويعنى ايرانيان باشد به همين جهت يكى از سردارانش را به اا ارس ‎TS BLE)‏ ا لل ل ا لت " بدو گفت ازین کار ناپاک زن هوشیواربا من یکی رای زن

صفحه 19:
۱ eT he har) RO et PRT Sa Cae eee ee Om RST ne ‏ا‎ Fe Cee SE ee ey en i) ‏او فرمان داد تا به کاخ منیژه رفته و از صحت ماجرا مطلع شده‎ ‏وجوان ایرانی را دستگیر کرده و به نزد بیاورد‎ برو با سواران هوشيارسر نكهدار مركاخ را بام ودر نگر تا که بینی به کاخ اندرا ببند و کشانش بیار ایدرا

صفحه 20:
گرسیوز به کاخ منیژه و بیژن را در آنجا دستگیر نمود و دست و پای او ‎eee eS Oe Pose eee SL‏ ‎DT See ee re STC Bee‏ ی ۱ * بر آن سان به نزدیک افراسیاب ببردند رخ زرد و دیده پر آب * جنين است كردنده كار جهان كه ماتم كند سور را در زمان

صفحه 21:
| نادان. چگونه جرات کردی به کاخ دخترم پای گذاری و ناموس من را مورد تجاوز قرار دهی#مگر نمی دانی که من با ایرانیان دشمن هستم واكر شخصى از آن سرزمين جرات كند و قدم به توران زمين بكذارد خونش مباح خواهد بود.خصوصا اگر او چشم ناپاک به نوامیس قورافيان داشته باشد. OD ak te aeRO TE Pay al eel Ea bee ere ag Care| Pore) ae ee eT ee Tease St DUE at Se) ie ‏برسانند تا سايرين عبرت كرفته تا جنين كارهابى را انجام ندهند‎

صفحه 22:
* بيزن كفت:اى بادشاه توران زمين من از نزديكان رستم دستان ل ل ل ا ‎aad‏ دا از ری نا ولا ی سا ی شايد اين جوان راست بكويد و از اقوام و خويشان رستم يهلوان باشد. آن وقت بعد از كشتن او رستم با ما كينه ورزد و كشور ‎Oe TU ro RTT BEE SST MSEC]‏ 00

صفحه 23:
" افراسیاب که در تمام امور کشور با پیران ویسه مشورت می کرد و ای ار ی در بين كذشت و فرمان داد او را درجاهى عميق زندانى كنند. " افراسیاب گرسیوز را فراخواند و به او فرمان داد: و يهن دو دستش به زنجیر برکش به غل یکی بندروی به کردار پل

صفحه 24:
ee ‏ی ی را‎ OS) ‏پاره کرد و صورت خود را خراشید و به سوی چاهی که بیژن در‎ ‏آن بون امد.‎ ا يل ال طرف دیگر بیژن که درون چاهع زندانی بود به ندای معشوق ‎CT rend tered‏ ۱ eee ie me eee ey] ۱ ae ee LL Bese ten)

صفحه 25:
" از طرف ديكر هنكامى كه كركين به تنهايى به ايران بازكشت پادشاه وپهلوانان او را مورد سوال و خطاب قرار دادن و از حال ‎Tomes)‏ ل نلك re ee re ‏ل‎ ‎۱۳۳ ‏ال رل‎ Ee ey | bined] a CONG sla ‏الل‎ SS S19 tyne CAT guy Fen 9 yd ln gS ilo * ee ee eo dol TS ‏ا‎

صفحه 26:
گیو از سخن پادشاه شگفت زده شد وپرسید ای شاه بزرگ ایا از ‎Teo sheen‏ 1 ‎Deny eer eth‏ 19 ORS he oT OT TOL ed ببردوداستان بیژن رابرایش تعریف کند واز او بخواهدواز او ‎OSB UNC. TO Sy eee]‏ كندرستم به محض انكه نامه شاه را خواند خود را به دربار او ‎a omic Sr Tie SSP on‏ 1 كذاشتن بين بكشند اما رستم وساطت كردوشاه كركين راعفوكرد

صفحه 27:
Oe Dr Be gt TS SEG STE ‏ل‎ ‎Esa TeL‏ ل ل از کار بگذرد.سپس به دلاوران و پهلوانان فرمود از میان سربازان ‎Be‏ هر ۱ بار آنها سکه های طلا باشد. انواع کالاهای ایرانی را همراه داشته باشد ‎Oe ST Ton rere Sb ee) Le) RENE ee ele]

صفحه 28:
‎ney ged‏ 02000 0ك ‎ee ee ene) 0‏ ‏رستم به انتظار او نشست بعد از آنکه پیران ویسه به شهر بازگشت و رستم را دید او را نشناخت . ‏رستم به او گفت:ما تاجران و بازرگانان ایرانی هستیم که برای تجارت به اينجا آمده و مى خواهيم اجناس خود را بفروشيم سبس سكه ها و ا ل ‎ee non rr ey‏ ا ‎Pees EU ge re re‏

صفحه 29:
اف 0 آورده بودند به كوش همه مردم از جمله منيزه رسيد.او خود را به کاروانیان ایرانی رسانید تا خبر زندانی شدن بیژن را به اطلاع شاه ‎wiley Oty!‏ منیژه وقتی به نزد کاروانیان رفت او را به نزذ رستم بردند. منیژه قضیه بیژه و ماجرای زندانی شدن او را برای رستم تعریف کرد. رستم زمانى كه ماجرا را شنيد و فهميد قوطئه اى در كار نيست مرغى را پخت و انگشتری را در میان آن گذاشت وبه منیژه داد تا برای بیژن 5

صفحه 30:
* هنكامى كه منيزه مرغ را به بيزن داد تا بخورد .زمانى كه بين ‎ere) alt or)‏ ل ل ‎ed‏ ا اد ‎Pe‏ eT Cs De Tee eye Oe ee Te ‏ا ل ا‎ ‏يارى ده.‎ ‏ی اب‎ ۱ as SU Eee Se Ce Tey) ‏بيزن درآن زندافى است آتش روشن كند قا راهنماى آنها باشد.‎

صفحه 31:
رستم با همراهان خويش به نزديك جاه رسيد وسنك روى آرا كنار زد ‎ed)‏ ا ‎See SS TS‏ رستم ميدانست كه از زندان بيزن ديوان نكهبانى ميكنند از اين رو به ‎at Uy oad‏ ا ل ل ‎wi‏ Peper Camry eee) CAMS coe Be) ‏بر آمدند ولی کاری ازیش نبرده ودست از پا دراز تر باز گشتند.خبر‎ ‏رها شدن بين از زندان زمانى كه به افراسياب رسيد كه او از مرز‎ ‏ايران عبور كرده بود.‎

صفحه 32:
رستم بيزن و منيزه را به ايران آورد و ايشان را به حضور شاه رسانيد و داستان رهابى بيزن را براى شاه تعريف كرد BSR oy Rl Lee ed ee ew ‏بعد جشن عروسى با شكوهى برايشان ترتيب داد.تا جند روز ايران‎ ‏زمین غرق شادی و نشاط بود و بیژن و منیژه زندگی سعاتمندی را‎ آغازكردند و سالهاى سال به زندكى خود ادامه دادند.

صفحه 33:
1 9 شخصیت های داستان: کیخسرو:پسر سیاوش قهرمان وپهلوان مشهور ایرانی ونوه ی کیکاووس که ‎een ee Troe Te ein ets‏ 1 ‎rE re Bare ls Bie eats ae‏ دلير ودلاور بوده است. ختر افراسیاب پادشاه توران که از زیبایی وجمال او در توران زمين وايران مثل او نبوده است. ا ا ا ل 0

صفحه 34:
درون مایه ی داستان : ROS ET ST ees SB SS ieee Lael oa ‎et‏ ی ان ‎PB eC et Sree SS ale oP Dead Seb BC. coal") el ee tee La Lae ‏ار ار ا‎ ‏*" حزنى كه درياى عشقى زود اغاز اما ديريا خانه و خانواده وقاج و تخت وجلوه هاى خيره كننده ى ظاهرى ان را رها مى كند و به ا ا ا ا ‎ON re‏ می شود و به اردوی مخالف می پیوندد . ‏* -از سوی دیگر بیژن دلیرمردی که در نبردها جان بر کف نهاده و ‎eerCs‏ رت ‎Sr ee re eas)‏ ا ‎200

صفحه 35:
موضوع اصلی داستان : -موضوع داستان روایتی عاشقانه است و رویدادهای پهلوانی از نوع ‎Pe rye ene eae ey Pei heer‏ ‎tC tee ey Ted)‏ سا Ce er NC re ell oie Sewn SS Sy ell ‏کار رفته. عشق تعبیه ایران بعد از اسلام است که همه جیز در آن‎ ‏ا اف و(‎ Ten ees ‏زمینی دارد.‎ Oat Dak he Bet meal) ale ele Ie) ee eSB ET MS oe ore TOS S| oe we wes Cee ee dl

صفحه 36:
هدف فردوسى در سرودن ابن داستان : * -هدف فردوسی بیان پهلوانی های بیژن نبوده بلکه بیشتر توصیف نیروی شگفت انگیز عشقی بوده است که از جهت استحکام و پاکی ‎cea)‏ سا * -فردوسی در توصیف این عشق به ظاهرزمینی»جوهره ی اصلی عشق می بیند . کیمیایی که نیاز زمان اوست .عشقی که در هنگام نزول ار سيا تفت ی ۱ ‎Lad‏ را

صفحه 37:
زمان داستان : * -سالهای پایانی فرمانروایی سامانیان است .امیران ترک فرمانبری ‎ne ee ny ed‏ ل | و با نیرنگ از بين می برند » گماشتگان عباسی تعصبات نژاد پرستی و را Let eee ee ed ere Tee eae eS ere sere ee) : ‏توصیف کرده است‎ ‎se le eS ae‏ بود به جويندكان بر جهان تنى بود

صفحه 38:
‎ee Cee Re STO rae‏ لين ‎Tad Lee Diced oP PY ol aed ele halal? by‏ ‎I LS reek Sey Reed ES od‏ تا ‎Oe gee eee Meet Sa Test‏ ‎TS tC Bite BB) rte h‏ ‎PTO lee heel eR otto Pale Ta la Fl tee oe Cra TOs TSS formes ‏را براى افرينش اثر هنرى اماده مى كند‎

صفحه 39:
نقش های داستان : | ‎eRe Cadi alta Seam‏ الت ‎Teal‏ ا ل ل ا ی ۱ Pre UN eateea ee rom Preah peer Sree ‏ازان به كنابه سخن نمى كويد بلكه داستان دلدادكى را بر سر زبان‎ ‏ل ا ا ل ل م ل ل‎ ‏رهكذر اندوهى به دل راه نمى دهد و تنها غمى كه او را مى ازارد‎ ‏تا‎

صفحه 40:
53 ءاث ۳4 9 بیژن ومنیژه در نگاه پایانی: * برخورد بیژن ایرانی و منیژه تورانی با یکدیگر» موانعی که برسر راه ‎Ue eck aL‏ رل ا ا ایرانی) ماجرای مفصلی است که فرودسی آن را در کمال زیبایی و ‎POR er yeee Pron Perper‏ ۱9[ * چه قدرتی میدان‌های جنگ پهلوانی‌ها و قهرمانی‌ها را درکنار ‎RR Re ee Tee fee ree‏ Byres

39,000 تومان