صفحه 1:
we ورن
صفحه 2:
مقدمه
٩سال 616 هجری یادآور تلخ ترین وهولناک ترین حادثه ای است
که این سرزمین به خود دیده است. در این سال مغولان با
هجوم خانمان سوز و وبرانگر خود بزرگترین فاجعه ی تاریخ
ایران وا رقم زدند و حکومتی دا پی ریختند که حدود یکصد و
بيست سال دوام آورد. آنان در این مدت با وحشی گری و
سبعیت تمام هر چه خواستند , کردند و هر گونه میل داشتند ,
عمل تحودند و کسی را بارای عقاومت و اعتراض در مقابل
سقاکی آنان نبود , تا سرانجام در پایان لین عصر يعنى حدود
نیمه هاي قرن هشتم هجری یکی از جنبش های اصیل مردمی
بر پایه ی اعتقادات شیعی در خراسان شکل گرفت و طومار
چند ده ساله این قوم خونریز و ستمگر را در هم پیچید .
صفحه 3:
مقدمه
#نخستین منبع درباره سربداران, كتاب تاريخ
سربداران است. از مولفی نامعلوم که به طور
غير مستقيم در آثار تاریخ نگاران بعده مانند
حافظ ابرو و فصیحی خوافی و عبد الرزاق
سمرقندی و معین الدین اسفزاری و میر خواند
خواند میر؛به ما رسیده.از این رو در همه آنها با
یک روابت اضلی و اختلافات جرئی مواجهيم. در
میان این منابع تنها دولتشاه سمرقندی است که
علاوه بر تاريخ سیاسی-نظامی سریداران به
جنبههای اجتماعی دولت آنان نیز توجه میکند.
صفحه 4:
© قیام سربداران که از بطن مردم طبقات پایین جامعه و
از ميان کشاورزان وپيشه وران و کارگران سر برآورد , به
همت پاک مردانی صافی poo و با ایمان به نتیجه رسید و
sly نخستین بار در تاریخ ایران حکومتی بر پایه ی اراده
و خواست مردم فرودست جامعه شکل گرفت که حدود
شاه سال دواه ام
صفحه 5:
ورعينه هاق els
#شيخ خلیفه ی مازندرانی که از اوضاع سیاسی , فرهنگی ,
اجتماعی و مذهبی عصر احساس نارضایتی می کند , در
پی کشف حقیقت شهر به شهر می گردد و با سریداران
عقیده و فرهنگ مردم به مباحثه می نشیند و چون همه را
سرگرم کار خویش می یابد , به دنبال آگاهی بخشیدن به
توده ی مردم به بیهق می رسد. , بذر آگاهی را مى ياشد
و مردم را به بیداری و بازگشت به خویش می خواند.
صفحه 6:
تعداد یاران و طرفداران شيخ
حسن جوری دومین رهبر
فکری ناراضیان خراسان با
توجه به عزیمت اجباری
(تبعیند) وی از خراسان به
عراق و شدت یافتن ظلم و
جور و بهره کشی توان
فرسای حکام و مالکان بزرگ
محلى از مردم شهررها و
روستائيان بى نوا هر روز از
روز قبل بیشتر می شد., به
صفحه 7:
دلایل وزمینه های قیام سربداران
در این میان واقعه ای در دهکده باشتین واقع در
چهار فرسنگی جنوب غربی سبزوار رخ داد که باید
آن را نخستین جرقه آشکار ( با کبریت) انقلاب
ملی ناراضیان شیعه مذهب خراسان در قرن
هشتم هجری دانست که از مدتها قبل آماده
اشتعال و گسترش بود. در حقیقت واقعه باشتین
که شرح آن خواهد رفت بهانه ای برای روشن
کردن آتش این انقلاب همگانی در خراسان بود که
طنین آن در اندک مدت تمام نواحی خراسان و
کومش ( قومس) و جوین و اسفراین و گرگان و
مازندران را در بر گرفت.
صفحه 8:
آغاز قیام و خروج سربداران در قریه باشتین
واقعة تظورى كة مورخان زونلعة لند جتن أست كه يك يا بنع تن .از ابلجیان
ca اموران صاحب دیوان علاءالدین محمد هندو وزیر خراسان در سال ۶ ۷۳
هجری به منظور گرفتن مالیات های جنسی برای چندمین بار به قریه باشتین که
مرکز یکی از ۱۲ بلوک ولایت بیهق بود, آمدند و در منزل برادران حسن و حسین
حمزه که گوبا از معتمدان سرشناسن انجا بودند سکنی گزیدند و از آنان شراب
و شاهدطلبيدند. حسن و جسین حمزه که مرذانی غیرتمندبوذند و از باران و
هواداران شیخ حسن جوری رهبر فکری سازمان جنبش ناراضیان شیعه مذهب
خراسان به شمار می رفتند. به اسم جوانمردی و فتوت که جزء خوی و خصال
نیکوی مردم آن سامان شده بود, پس از تهیه و آوردن شراب از بابت شاهد عذر
خواستند. ولی آن میهمانان نمک ناشناس پس از خوردن شراب در طلبیدن شاهد
اصرار کردند. و با ی شرمی خواستار دختران و زنان آن خانه یا محله شدند. کار
این هوس و مبل شهوانی بجائی رسید که خود درصدد دست یافتن به شاهد دز
آتن غانته برآمدند ی تولته میرخوا لد حسشی و حسین دز باب شاهت.
عذرخواستند. اما آنان توجه نکردند. و خواستند که برزنان خانه دست درازی
صفحه 9:
آغاز قیام و خروج سربداران در قریه باشتین ©
در چنین موقع و موقعیتی با توجه به آماده بودن محبط اجتماعی
و اینکه مردم آتن سامان از ستمگری و بیداد و بی حرمتی و
رسوائی حکام بى دين و بی انصاف ایلخانان مغول و مالکان و
مأموران رذل و هرزه خوی آنان بجان آمده بودند. این دو برادر
جوانمرد و غیرتمن د باشتینی طاقتشان طاق شده گفتند: اگر
سرمان بدار رود حاضریم ولی زیر بار چنین ننگ و ذلتی نمی
رویم. پس آنگاه بیدرنگ به اندرون خانه هجوم برده و برای حفظ
ناموس خود ينج تن ايلجى نمک ناشناس را که به عنوان میهمان
ناخوانده در آنجا سکنی گزیده بودند. از دم تیغ بران گذراندند و
آنان زا به؛دیار تفستن فرستادند.
صفحه 10:
به این ترتیب, قیام از خانهی برادران
حمزه آغاز شد و باشتین را فرا گرفت و
از آنجا به سایر نقاط بیهق رسید.
صفحه 11:
عوامل وزمینه های قیام
ورود شیخ خلیقه مازندرانی به سبزوار که مدتی در آمل و سمنان به سر
برده بود و با علمای زمان چون شیخ بالوی آملی و شیخ علاء الدین
سمنانی و شیخ am gall GLE اللّه حموی, حشر و نشر داشت
مصادف با چنین اوضاع پر آشویی بود.با استقرار او در مسجد جامع شهرء
مردم سبزوار گرد او جمع آمدند.شهر سبزوار برای تبلیغات مزیور بسیار
مناسب و خوب انتخاب شده بود چرا که روستائیان و قشرهای پایین
شهری از شیعیان متعصب و مخالف قدرتهای موجود بودند و از سوی 2
سبزوار از کانونهای میهن پرستی ایران بود و بر طبق یک افسانه بسیار
قدیمی تن به تن رستم و سهراب, پهلوان حماسه شاهنامه در آنجا به
وقوع پیوسته بود.این عوامل باعث شد بسیاری از شهرنشینان و تقریبا
تمام روستائیان اطراف, بخصوص جوانان که مجذوب تبلیغات شیخ خلیفه
شده بودند, مرید وی گردند.ارادت آنان به شیخ چنان شد که ایلخانان و
فقهای اهل تسنن از نفوذ او به هراس corel در صدد قتل او بر آمدند
شبانه او را در مسجد جامع» خفه کردند.اما درانظار عموم چنان جلوه دادند
Quis oS خود کشی کرده است.
صفحه 12:
مرگ او زمینه قیام و انتقام را از عمال
ایلخانی و فقهای درباری فراهم آورد.از
این رو شیخ خلیفه را بنیان گذار نهضت
سربداران به شمار آوردهاند
صفحه 13:
Gas » حسن جوری که در سبزوار ملازم
و همراه شیخ بود و از آوازه بیشتری
برخوردار بود. يس از مرك شيخ با
سفرهاى سياسى خودء مردم ديار
نیشابور». خبوشان, ابیورد و مشهد را به
مخالفت با مغولان و ایلخانان فرا
میخواند
تاانجا که فقهای اهل تسنن ارغون شاه
را علیه خسین جوری, بعتوان شخصی که
خلق را به تشیع فرا میخواند و افکار
اتقلابی داردء شوراندند. شیم حسن. بهٌ
دستوز ارغون شاه ایتدا در نند و سین
در دژی محبوس شد
صفحه 14:
قتل شیخ خلیفه و دستگیری حسن جوری زمینه بروز نهضت را
فراهم آورد.قتل پنج تن ایلچی در روستای باشتین که اهالی آن
مرید شیخ حسن جوری بودند عاملی شد برای درگیری ماموران
حکومتی و اهالی باشتین و در این میان عبد الرزاق که معتقد به اين
بود (به مردی سر خود بر دار دیدن هزار بار بهتر a: aS نامردی
کشته (uo به کمک باشتینیان آمده, دامنه نبرد به سبزوار کشیده
شد
صفحه 15:
ظفر بر حاکمان مغول
سال 736 ه.ق آغاز کار سربداران بود. نوشته اند که هفتصد نفر
با عبد الرزاق بیعت کردند وخود را سریدار نامیدند توده عظیمی
از مردم سبزوار و روستاهای تابع آن با چنگ و دندان از اين
حرکت ملی حمایت می کردند " خواجه علاءالدین محمد وزیر " که
به هيج روى pol نبود چنین جنبشی را آن هم در قلمرو
فرمانروایی خویش تحمل کند درنتیجه " خواجه جمال الدین محمد
" را با یک هزار سوار کار آزموده به دفع عصیانگران سربدار
فرستاد که بسیاری از آنان به قتل رسیدند و باقیمانده پای به
فرار نهادند .امیر عبدالرزاق به برادر خود » وجیهه الدین مسعود
دستور داد سپاه منهزم خواجه علاءالدین را تعقیب کند وکار
جج ااا ants eS ot
صفحه 16:
ظفر بر حاکمان مغول
خواجه به محض آگاهی سیصد مرد جنگی را با خود همراه کرد
و به سوی استرآباد فرار کرد سربداران به تعقیب او پرداختند
واو را در یکی از روستاهای کوهستان " کبود جامه" دستگیر
واحتمالا پس از محاکمه ای کوتاه اعدام کردند «سریداران پس
از این پیروزی اموال وخزاین خواجه را مصادره کردند ویس از
پیوستن به نیروهای عبدالرزاق در باشتین به آسانی شهر
سبزوار را گشودندوامیر عبد الرزاق به عنوان اولین امیر اين
سلسله پذیرفته و دامنه نهضت در کوتاه مدت به دیگر شهرها
sh oly
صفحه 17:
پایتخت سربداران
سریداران, سبزوار را که مردم
Lal از قرن های نخستین
اسلامی به تشیع اشتهار داشتند
مرکز حکومت خود قرار دادند و
با صوفیان و مردانی که به
دوستی ال علی (ع) مشهور
بودند, رابطه ارادت برقرار
کردند. وشاعران را به مدیحه
سرائى از اهل بيت اطهار وا
داشتند.
صفحه 18:
ساطت امير وجیهه الدین مسعود
عبدالرزاق به دلیل نداشتن جایگاه مردمی وفساد اخلاقی مورد
قیول اکثریت نبود تا اینکه به قتل رسید و پس از او امیر وجیه الدین
بعنوان فرمانروا انتخاب گردید
این امیر "سلطان" نامیده شده و بیشترین پیروزیهای سربداران در
زمان سلطنت او بوده است .در فاصله سال های 739 و 740 امیران
مغول ومتحدان آنها بوسیله امیر مسعود کاملا سرکوب شدند با
اينكه شيخ حسن جورى به فرمان امير ارغون شاه رئيس امراى
مغول خراسان در زندان به سر مى برد طرفداران و مريدان او
صفوف لشكر امير مسعود را ير كرده بودند .
صفحه 19:
آزاد سازی شيخ حسن حسن از زندان ارغون شاه
برخی گفته اند امیر وجیه الدین مسعود به منظور تحکیم اساس
دولت خود و بهره گیری از نیروی عظیم پیروان شیخ , شخصا با
تعدادی از سواران زیده و وفادارش به دژ یازر حمله برده وشیخ
حسن را آزاد ساخت و با احترام از او در خواست کرد که با
رهنمودهای خردمندانه خویش در مبارزه سربداران با مغولان و
دشمنان مردم یار ویاورشان باشد شیخ هم پذیرفت و به اتفاق به
شیزوار آمدید»
صفحه 20:
تحستين جنگ بزرگ این امبر جنگ همرمان با
سه امير ترك ومغول بوده . اين سه امير
عبازت بودند از::امير أرغون sane pel Gla
توکال واقیر محمود استفرایتی :منایع خوجود
به اتفاق از كمى عدد سباهيان سريدار وان
كثرت عدد سياهيان اميران خراسان سخن
كفته اند اين اميران به توصيه و تحريك امير
ارغون شاه متحد ليده تودئد وشرار يود
همزمان به هنگام نیمروز بر سربداران بتازند
صفحه 21:
ولی از آنجا که آشفته بازار قدرت در آن ایام سبب شده بودکه هر
امیر خود داعیه دار ریاست باشد هر کدام میل داشتند که افتخار
سرکوب امیرمسعود را به خوداختصاص دهند برخی از منابع تاریخی
نوشته اند: وقتی ارغون شاه از شکست مفتضحانه دو امیرمتحد
خود آگاه شد بدون اینکه جنگ کند فرار کرد .امیر مسعود پس از اين
پیروزی توانست بخش وسیع خراسان غربی را به تصرف آورد و
قلمرو سریداران را وسعت بخشد سربداران پیروز وسر بلند وارد
نیشابور گشتند , حدود قلمرو ایشان از مغرب به دامغان » از شرق
صفحه 22:
توغاى تيمور وسريداران
توغاى تيمور خان كه به قولى آخرين ايلخان مغول بود بس از
مشاهده و استماع بيروزيهاى سربداران وتسلط ايشان بر سبزوار و
نيشابور با ارسال بيك وايلجى به سوى شيخ حسن وامير مسعود به
ايشان ييشنهاد كرد كه از او اطاعت كنند او با آنكه سلحشوری
عامی وبی سواد بود بسیار حسایگر بود , بی گدار به آب نميزد آرزو
داشت سریداران را فرمانبردار خود کند خصوصا که آنان با چیرگی
بر امیران خراسان مدعیان ورقیبان بالقوه وبالفعل او را سرکوب
کرده بودند.اما شیخ حسن پس از مشورت با امیر مسعود ودیگران
برای ایلخانان چنین پیام فرستاد که:"پادشاه ومارا اطاعت خدای عز
وعلاى بايد كرد و مقتضای قران مجید عمل می باید نمود و هر که
< تيد ود عد جد يف دقن ا ديد ل قر مد يم
صفحه 23:
توغاى تيمور وسريداران
توغاى تيمور يس از دريافت ييام شيخ كفت : "ايشان سر ياغى كرى
دارند "او بدرستی دریافته بود که سریداران هرگز مطیع او نخواهند شد.
بنا به قولی هفتاد هزار مرد مسلح گرد آورد و عازم نیرد با سریداران شد
سربداران نیز با سپاه مختصر خود عازم مازندران شدند قبل از آغاز جنگ
ءامیر مسعود پیکی به سوی توغای فرستاد که "گر شما وما به فرمان
ایزد سبحان عمل نمائیم حرب از میان برخیزد وهر که سرکشی کرد به
فعل خود گرفتار آید توغا تیمور خان خير به ایشان روان کرد که شما
مشتی روستائی می خواهید که تا ما را مأمور امر خود گردانید ومردم را
فریب دهید ". وجنگ در گرفت .
برخی از تاريخ نكاران رقم سپاهیان توغای تیمور را در این نبرد هفتاد
صفحه 24:
توغاى تيمور وسريداران
آخرين ايلخان مغول به بيروزى در اين جنك خيلى اهميت مى داد نه تنها
مسئله آبرو وحيثيت او مطرح بود
بلكه او موجوديت خود ومرك وزندكى دولتش را وابسته به نتيجه اين نبرد
می دانست , جنگ سختى در كرفت تاريخ نكاران ٠ تاريخ جنك را سال
0 نا 743 نوشته اند .آوازه سلحشوريها ى سربداران وقدرت ايمان
آنها موجب شده بود كه ترس در دل نيرو هاى مغول رسوخ كند يس از
یک نبرد سخت عده زيادى از مغولان كشته شدند از جمله برادر
ايلخان »امير ارغون شاه وبقيه امرا و سياهيانى كه قبلا ضرب شصت
سریداران را چشیده بودند » رو به فرار نهادند و سياه توغاى از هم
يراكنده شدند خود ایلخان هم فرار کرد اما توغای تیمور با وجود شکست
سختی که خورده بود به ایلخانی خود در منطقه گرگان ودشت کماکان
صفحه 25:
امیران سرپداری پس از امیر مسعود
وجیه الدین امير مسعود پرافتخارترین امیر سربداران بود که در سال
5 هجری درحین حمله به مازندران کشته شد ويس از وى 9 تن ديكر
به آمارت رسیدندکه هزیک از آنان اقداماتی را در راستای تجکیم
حکومت سربداری وتوسعه قلمرو انجام دادند
برخی درجهت آبادانی کوشیدند وبرخی در جهت رفاه مردم وبخشش
WL گام برداشتند وبعضی نسبت به گسترش قلمرو حکومت تلاش
نمودند.
صفحه 26:
رهبر مذهبی عامل پیروزی سربداران
از مجموعه منابع تاریخی موجود چنین بر می آید که توجه و
ارادت عامه به شیخ حسن جوری به مراتب بیش از فرمانبرداری
آنان از امیر وجیه الدین مسعود بود .در مسجد جامع سبزوار به
هنگام خواندن خطبه ابتدا نام شیخ را می آوردند سپس نام امیر
L
دولتشاه می نویسد : "خواجه مسعود در آخر عمر مرید شیخ
الشیوخ حسن جوری شد ".امیر مسعود که می خواست از
محبوبیت و اعتبار شیخ برای استواری بنای سلطنت خود بهره
گیری کند به ظاهر نا گزیر از ابراز ارادتمندی بود ولی از اقبال و
توجه بیش از حد مردم به شیخ نیز بیمناک بود .
صفحه 27:
کح سک ۳ 2
رهبر مذهبی عامل پیروزی سریداران
پتروشفسکی می نویسد :
"در دولت سربداران گویی دو رئیس وجود داشت , یکی
روحانی یعنی شیخ حسن و دیگری سیاسی يا وجیه الدین
مسعود" و می افزاید « در آغاز متفقا کار می کردندولی بعدها
بین آنها اختلاف نظر پیدا شد و به دو طایفه تقسیم شدند اتباع
شیخ حسن جوری را شیخیان خوانند واتباع امیر مسعود را
سربدار ".اختلاف اين دو به نفع دشمنان آنان بود در نتیجه با هم
متحد شدند و لشکرهای پراکنده را جمع کردندبا پیدایش چنین
زمینه و شرایطی و کسب و انتشار اخبار از سوی طرفین ؛
شیخ حسن جوری مصلحت دید که بیش از هر اقدامی امر به
صفحه 28:
زوال دولت سربداران
اختلاف های درونی عامل سقوط سربداران شد: زیرا آنان با حمايت عالمان دين به
قدرت رسیده بیدید.-چنانکه گذشت وق آنان این زهیران دیص را مخالف منافع جود
Wo دیدند در صدد قتل آنان برمی آمدند که این سبب تزلزل در پایه های حکومت شد,
حتی خواجه علی مقید, آخرين امير سربدار با بيروان شيخ حسن به مبارزه برخاست و
بسیاری از آنان را کشت. از این رو عده ای به مخالفت با او برخاستند به ویژه آنکه او
از امیر تیمور در سرکوبی مخالفان کمك خواست و به استقبال او رفت. این موجب شد
كه قردم همراهمخالفان در عزم خود در يركتازى خواجه على مصمم باشتد. و در :مقايل
نیروهای امیر تیمور مقاومت کنند. گرچه در اين راه مخالفان موفقیتی به دست نیاوردند.
خواجه علی در پناه امیرتیمور بود تا اینکه در جنگی گشته شد و با مرگ وی حکومت
سربداران برچیده شد. وعاقبت بدست بیگانه ای خونخوار بنام امیرتیمور گورکانی
502
صفحه 29:
ارتباط سربداران با علما ومراکز شیعی
طوریکه نوشته اند دولت لیعه مذهب سریداران با برخی از عالمان بزرگ
شیعه که در خارج از ایران سکنی داشتتد رابطه برقرار کرد و یاپ مکانبه را
با مراکز مهم شیعه افتتاح نمود. از جمله با حلب و جبل عامل در لبتان که از
زمان ابن شهر آشوب (قرن ششم هجری) یکی از مراکز مهم شیعیان
دوارذة آمامی محسوب فى شد تماس خاصل کرد وعالمان انجا به
منظور هدايت مردم و اجزاى دفيق شتغائر هذهب شيعه به خراسان دعوت
شدند. بر اثر همين دعوتها و مراودات بود كه فقيه معروف, شهيد اول شيخ
شمس الدین محمد مکی (مقتول به سال ۷۸۶ هجری ) کتاب مشهور خود
بعنی اللمعة الدمشقيه را به نام,سلطان على مؤيد سربدارى آخرين امير
سربداران تألیف کرده به خراسان فرستاد. تا شيعيان آن ديار بر طيق فتاوى
او که بر آکن کناب متدرج اسب عمتل اند ادن كناب و شرح لحن آر
مشهورترین کتاب های فقهیه امامیه یعنی شیعیان دوازده امامی است و
هنوز نیز شرح لمعه, از کتاب های معتبر درسی طلاب علوم دینی می باشد
این اقدام مهم بودکه خواجه علی موید به شهید اول لقب فقيه
سربداران بخشید,
صفحه 30:
ویتگی های دولت سربداران
همانطور که پیش از این ذگرشد ویژگهای دولت
سربداران عبارت است از
» اعتقاد به تشیع علوی و پیروی از دوازده امام بود که
جزء معتقدات طبقه پائین و متوسط اجتماع ایرانی از
قرن اول هجری محسوب مى شد
دولت سربداران . نخستین دولت مستقل ملی شیعیان
دوازده امامی در ایران است.
» رهبران فکری این جنبش از صوفیان روشن ضمیر و
مردم گرای شیعه مذهب عصر خود بوده اند.
» فرمانروایان سربدار از میان پیشه وران و روستائیان
برخاسته اند.
صفحه 31:
1 2 x a
ویژگیهای فرمانروایان سربدار
وان ربا i
ee eke ible pl
ميناميدند و نام خويش را در خطبه می
أوردند و سكه به اسم خود ميزدند با اين
وصف تمايلى به انجام تشريفات و
شکوه و جلال سازمانی که لازمه زندگی
درباری است نداشتند.
صفحه 32:
ویزگیهای دولت سربداران
نهضت سربداران از ویژگیهای خاصی برخوردار
است.این نهضت برای ارج نهادن به ارزشهای
انسانی و دفاع از مسائل اخلاقی و وجدانی پدید
آمد يه تعبير خوانة مير نسب در أن معتبر لبود
این جنبش, نهضتی خود جوش و مردمی بود و
شهریان و روستائیان همه در آن شرکت
داشتند:زمامداران آنان سلاظینی بناج و تخت بودند
و از پهلوان گرفته تا قصاب و کشاورز و درویش
متصدى امور ميشدند
صفحه 33:
برخی از اقدامات فرمانروایان سربدار
ارجمله اقدامات-.قرما بروايان. سريدار تقليل ميزان خراج محصول و لو سایر
عوارض ومالبات هایی که مطایق شریعت اسلام نود
البته بدین طریق تمام آرزوهای روستائیان جامه عمل نپوشید, ولی حتی تا این
آنداره هم نیت به سیاست مالیاتی ایلتانان مفول وحتی غازان خان, پارشان را
فوق الغاذه سک می کرد.
بدین ترتیب اقداماتی که فرمانروایان سربدار در زیر فشار مردم بعمل آوردند
موجب افزايش نیروهای تولیدی در قلمرو ایشان گردید. اطلاعات مختصر مندرج در
منابع موجود شاهد این مدعا است مثلا میرخواند درباره یحیی کرابی هفتمین
فوماتروای سریذاران هی تویسداکه: از طايت عذل و ذأذ ولایت او بلهایت.
آبادانی و معموری رسید , خواند مير درباره وی می نویسد : « مملکتش معمور و
آبادان گشت »
صفحه 34:
سربداران ازنگاه محققین
دولت شاه از احیای قناتها در ولایت طوس و مشهد صحبت مى
داردحافظ ابرو و در وصف خراسان در نیمه دوم قرن هشتم هجری
از رونق و ترقی ولایت بیهق در عهد فرمانروایان سربدار سخن می
كويد و یادآور می شود که شهر سبزوار, پایتخت سربداران, در پایان
دوره حکمرانی ایشان توسعه یافت و به یکی از بزرگترین شهرهای
ایران مبدل گشت.
چنانکه معلوم است نفوذ فکری و عقیدتی سربداران و به ویژه جناح
افراطی آن نهضتی بسیار عمیق بود و از حدود خراسان تجاوز می
کرد, بطوریکه نهضت های مردم سمرقند و کرمان و دیگر شهرها نیز
بانیم سربداران خوانده شد.
صفحه 35:
سربداران ازنگاه محققین
پطروشفسکی محقق معروف روسی درباره اهمیت
جنبش ملی سریداران در قرن هشتم هجری می نویسد:
علی رغم ظاهر مذهبی و عرفانی ( سیستیک ) نهضت
سربداران را باید ترقی خواهانه دانست زیرا جنبش
مزبور, قشرهای وسبع تولید کنندگان را در بر گرفت و
آنان را به مبارزه مسلحانه بخاطر منافع اجتماعی
خويش عليه بهره كشى فئودالی و فاتحان بیگانه دعوت
کرد.
صفحه 36:
سربداران ازنگاه محققین
احسان طبری محقق معاصر درباره سریداران می نویسد:
«سریداران دعوی داشتند که می خواهند کاری کنند که حتی یک تاتار تا قیام
قیامتت خهمته ور خاک ابران نزتد. آنهتا تالم صوفی را بارشیوه عیاری و
جواتمردىم در آمیخته و نخستین هنکهای دروشال سم راید او اد
جلیش را از طقیلی گوی وگدانی و مقاومت منفی به تیردهای خونین مردانه
راهتمار ی کردند. حوذ عتوان سرداربه کته از آمادگنی درویشان برای 2ST
سرخود یا سر دشمن را بردار ببینند حکایت می کند. نماینده روحیات پرخاشگر
اين جنبش است.»
صفحه 37:
و آخرین تحقیق اینکه:
در زمان حکومت سربداران دهقانان فقط سه دهم محصول جمع آوری
دم زا که عنوان مالیات به دولت:می پرداختن و اضافته بر felis oul
دیناری از آنها به عنوان ماليات گرفته نمی شد. فرمانروا, مقربان و
سربازان همه یک جور لباس می پوشیدند و جامه های آنها شامل پارچه
هایی از پشم گوسفند یا شتر بود, در خانه فرمانروا هر روز گردهمایی
تشکیل می شد که حاضران غذا می خوردند. در این اجتماع هر كس اعم
از تزوتمند و پینوا منى جوانست شتركت كند وغذا بجورد. جررى ها معمولا
از ميان دهقانان بركريده مي stad شهاره آنها در إغاز دوازده هزار تن,
بعدها هيجده هزار تن و سرانجام بيست و دو هزار تن مرد ررميده بود
صفحه 38:
عنوان سربدار
در يايان اين تحقيق و تألیف توضیح این مطلب لازم بنظر می رسد که جنیش
سربداران در قرن هشتم هجری از حدود خراسان و کومش ( قومس ) و گرگان
تجاوز کرد و در سمرقند و کرمان و دیگّر شهرها قیامهایی در دوره تیمور
گورکانی بهوفیع پپوست که به اسم سریداران خوانده شده است:
با توجه به نوشته های کتابهای تاریخ این دوره احتمال داده می شود که بعد از
واقعه باشتین و قیام مردانه سریداران (اوصاف سربداری صفت عام قیامهای
مردمی شده, مانند سریداران سمرقند و به همین علت در بعضی اسامی کلمه
سریتاره صورت آقب با صنت آمده ماند: Glee) سردار و ملوگ تسر,دارو یا
a Sil بنابه توصیه و صلاحدید سازمان زیرزمینی شیعیان دوازده امامی و
غیرتمندان ملی و ناراضیان از حکومت بیگانه در مشرق و شمال شرق ایران در
قرن هشتم هجری ام سزندار بوسیله رسولان مععدد به عنوان ميل و آرم ملف
و مقاوم در برابر پیگانگان بشمار آمده و تثبیت: شده آست
صفحه 39:
ماهیت حکومت سربداران
شاید بتوان گفت سربداران قبل از صفویه تنها سلسله
محلي بودند که مذهب تشیع را به عنوان ایدئولوژي
فكري حاکمیّت خود انتخاب کرده و در راه بسط و
گسترش آن کوشیدند ولي متاسفانه چالش بین دو گروه
درون دولتي از يك سو و تهدید دشمنان خارجي از سوي
دیگر از همان آغاز ارکان این دولت را لرزانده و به سوي
اضمحلالش راند. تنفر از عنصر مغول و تثبیت ایدئولوژي
تشیع به عنوان زيربناي فكري حکومت از ويژگي ها و
مختصات این دولت بودکه نزديك به پنجاه سال پایید و
oly را براي حاکمیّت صفویان هموار ساخت. أن ها
فعالانه در راه راندن عنصر بیگانه از مرز و بوم خود از
جان خود مایه گذاشتند و تا آخرین بقاياي مغولان را از
ایران نراندند از پاي ننشستند.
صفحه 40:
تاثبرجنبش سرپداران برسایر انقلابات
در میان سلسلههای امرائی که بعد از برافتادن
ایلخانان در ولایات مختلفه ایران مدتی امارت و
تسلط يافتهاند» سربداران اگر چه نه از جهت
وسعت مملکت و قدرت و شکوت با امرای دیگر
قابل مقایسه هستند و نه از حیث دوام دولت و
عظمت آثار, ولى از يك بابت در تاريخ ايران قبل
از تشكيل سلسله صفويه اعتبارى خاص دارند و
آن قيام ايشان است به مخالفت با اهل تسنن به
عنوان غلمداری از مذهب شیعه و سعی در
انتشار آداب و احکام اين دین.
صفحه 41:
گر چه سربداران از حیث مدت حکومت و وسعت
قلمرو مقام شامخی نداشتند, اما اهمیت آنان
بیشتر در آن است که آشکارا و بیپروا از مذهب
تشیع دفاع میکردند و نبرد آنان با همسایگان
شرقی خود, آل کرت که Jal wold تسنن بودند
نبردی مذهبی, عقیدتی بود که سالها به طول
انجماید. ( حافظ ابرو:همان, جلد 11 صص 453-
451.(
شیخ خلیفه و شیخ حسن جوری وعظ و تبلیغ خود
را بر مبنای تشیع اثنی عشری و اعتقاد به ظهور
قريب الوقوع امام زمان و آيين مهدويت قرار
داده بودند.امرای سریداری بویژه شمس الدین
علی و خواجه علی موّید نیز از این مذهب حمایت
میکردند
صفحه 42:
امیران دولت سربداران و مدت حکومت آنان ©
) پهلوان امیر عبدالرزاق باشتینی دو سال و یکماه (از سال ۶ ۱7۷۳ VY A
جری.
te پهلوان امیر وجیه الدین مسعود باشتینی هفت سال (از سال ۱7۷۳۸ ۷۴۵
هجری )
۳) پهلوان محمد آیتیموردو سال (از سال ۷۴۵ تا ۷۴۷ هجری )
۴) کلواسفندیار یکسال و یکماه (از سال ۷۴۷ تا ۷۴۹ هجری )
۵ پهلوان امیر شمس الدین فضل الله هفت ماه (از سال ۷۴۹ تا ۷۴۹ هجری)
۶) خواجه یحیی کرابی چهار سال و هشت ماه (از سال ۷۵۳ تا ۷۵۹ هجری)
۷) خواجه ظهیر کرایی یکسال (از سال ۷۵۹ تا ۷۶۰ هجری)
۸) پهلوان حیدر قصاب یکسال و یکماه (از سال ۷۶۰ تا ۷۶۱ هجری )
)٩ لطف الله فرزند پهلوان امیرمسعود یکسال و سه ماه (از سال ۷۶۱ تا ۷۶۲
هجرى )
۰) پهلوان حسن دامغانی چهار سال (از سال ۷۶۲ تا ۷۶۶ هجری )
۱ خواجه نجم الدین علی موّید هفده سال (از سال ۷۶۶ تا ۷۸۳ هجری - مرگ
اب
صفحه 43:
کتابنامه
1-آژند, یعقوب, قیام شیعی سربداران , نشر گستره, تهران 1363.
2-اين بطوطه:محمد بن عبد الله:سفر نامه ابن بطوطه؛ ترجمه محمد على موحد انتشارات آگاهء
تهران» 1370.
3-اسمیت, جان ماسون:خروج و عروج سربداران ؛ ترجمه بعقوب آژند» انتشارات دانشكاه تهران,
تهران؛ 1361.
4-اقبال آشتبانی:عباس:تاريخ مغول؛ امیر کبیر؛ تهران 1376.
5-امانی, محمد حسن:شهید اول فقیه سربداران , سازمان تبلیغات اسلامی؛ تهران؛ 1372.
6-پطروشفسکی, ایلیا پا ولوویج؛نهضت سربداران خراسان؛ ترجمه کریم کشاورز, پیام» tales
1351«
7-حافظ ابروء عبد اللّهِ بن لطف اللّه:زيده التواريخ: تصحیح کمال حاج سید جوادی, انتشارات
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ تهران, 1372.
8-خواندمیر, غباث الدین:تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر» تهران, 1313.
9-دولتشاه سمرقندی:تذکره الشعراء به تصحیح محمد رمضانی, خاور: تهران, 1366.
0-رشید باسمی غلامرضا:احوال این یمین:شرق, تهران, 1303.
1-سمرفندی:کمال الدین عبد الرزاق:مطلع سعدین و مجمع بحرین؛ به اهتمام عبد الحسین
نوایی؛ کتابخانه طهوری, تهران» 1353.
2-قصیحی خوافی؛ احمد بن محمد:مجمل فصیحی, تصحیح محمود فرخ؛ باستان؛ مشهد. 1341.
3-کسروی تبریزی احمد؛:تاریخ پانصد ساله خوزستان, خواجوء بیجاء 1362.
14-مير خواند؛ محمد بن خاوندشاه:روضه الصفاء تصحیح جمشید کیانفر, اساطیر, تهران, 1380.
5-مرعشی, ظهر الدین:تاریج گیلان و دیلمستان, به تصحبح منوچهر ستوده, انتشارات اطلاعات,
تهران: 1364.
اریخ طبرستان و روبان و مازندران؛ مطبوعاتی شرق, تهران؛ 1345
a an ۱ و و