صفحه 1:
صفحه 2:
up Sluis rigls el a ۳
صفحه 3:
ال 53 )12(
گذری و نظری بر شعر امروز
صفحه 4:
صفحه 5:
کاش دست دوستی هرگز نمی دادی به من
آرزوی وصل از بیم جدایی بهتر است
صفحه 6:
فاضل نظری . #۲
زادهنكام : 184
00 ron By
صفحه 7:
فاضل نظری . شاعر جوان و توانمند . تاکنون فقط در قالب
عزل شعر سروده.
درونمابه ی بیشتر اشعار او . است.
ترکیب ها و تعبیرهای نو و بکری در اشعارش دیده می
شود ؛ حانند این بیت:
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
le زوى تسل رلزلة هاست
صفحه 8:
7" ابیاتی از کتاب ضد :
" دل از سیاست اهل ربا بکن . خود باش .
" خاکیان بالاتر از افلاکیان می ایستند
eae ۱
" خودشناسی قدم اول عاشق شدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد
" مگو شرط دوام دوستی . دوری است ؛ باور کن
همین یک اشتباه از آشنا . بیگانه می سازد
" کافرم در دیده ی زاهد ؛ ولی در دين عشق
آفرین بر کفر باید گفت و نفرین بر نفاق .
صفحه 9:
از با صیبرتد یامه که
تا کام جشینهای زمستاتیات کنتد
os teas eee ده ییج»» تو را «ایرهای تار»
cblegilyle aS aslguce jee 558
Bee Jo ole SIGs یه این رها eae
برتى كه وقداقئ ات كد ee
كن رت شین یه تپ توح مین
تشايد يه خاك مردهداى ارزاتىات كتتد
ضرق رحیم و رجیم نیست
که قبیطاتیانت کتفد
یک تقطه
تقطداى
ده هميیشه صراد نبیست
BS OGL ase is ae eo
صفحه 10:
بى قرار توام و در دل تنكم كله هاست
reper aera Pd) 000
مثل عكس رخ مهتاب كه افتاده در آب
در دلم هستى و بين من و تو فاصله هاست
آسمان با قفس تنك جه فرقى دارد؟!
ی
بى تو هر لحظه مرا بيم فروريختن
ا 0
صفحه 11:
عقل منطق داشت . حرفش را به کرسی می نشاند
دل سراسر دست و يا مى زد ؛ ولی بیهوده بود
صفحه 12:
به دربا می زنم . شاید به سوی ساحلی دیگر
مگر آسان نماید مشکلم را مشکلی دیگر
من از روزی که دل بستم به چشمان تو . می دیدم
که چشمان تو می افتند دنبال دلی دیگر
به هر كس دل ببندم بعد از اين » خود نيز مى دانم
به جز اندوه دل کندن . ندارد hole دیگر
من از آغاز در خاکم . نمی از عشق می بینم
مرا می ساختند ای کاش! از آب و گلی دیگر
صفحه 13:
طوافم لحظه ی دیدار چشمان تو باطل شد
من اما همچنان در فکر دور باطلی دیگر
به دنبال کسی جامانده از پرواز می گردم
مگر بیدار سازد غافلی را غافلی دیگر ...
صفحه 14:
صفحه 15:
تصوّر کن بهاری را که از دست تو خواهد رفت
خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت
شبی در پیچ زلف موج در موجت تماشا کن
نسیم بی قراری را که از دست تو خواهد رفت
مزن نير خطا. آرام بنشین و مگیر از خود
تماشای شکاری را که از دست تو خواهد رفت
هميشه رود با خود میوه ی غلتان نخواهد داشت
به دست آور اناری را که از دست تو خواهد رفت
به مرگی آسمانی فکر کن ؛ محکم قدم بردار
به حلق آویز داری را که از دست تو خواهد رفت
صفحه 16:
شیر وقتی در پی مردار باشد » مرده ای ست
شیر اگر هم سفره ی کفتار باشد . شیر نیست
اّلین شرط معلم بودن . انسان بودن است
شيخ این مجلس کهنسال است ؛ امّا پیر نیست
صفحه 17:
صفحه 18:
=
oe
پایان
مجموعه(ی «خوبان باربظا کوّق»
3 ۹
/
