صفحه 1:
صفحه 2:
صفحه 3:
| ee ee
+95 oo
صفحه 4:
اما
or are ره
allt Dd
صفحه 5:
صفحه 6:
gahj shade go ai” داخل
قايقم دارم و ديكر جايى برای تو وجود
ندارد".
"یوب
6
۳
صفحه 7:
پس عشق از . . که با یک کرجی زیبا راهی مکان امنی بود کمک خواست.
۳/۸
صفحه 8:
صفحه 9:
I 49 81955 عشق بود.
يس عشق به او كفت :
"اجازه بده تا من با تو بيايم "!
صفحه 10:
۵ عشق من خیلی ناراحت
هستم.احتیاج دارم تا تنها
داش ".
صفحه 11:
عشق این بار سراغ شادی
رفت و او را صدا زد .
اما او آنقدر غرق ای بود که صدای او را نشنید.
صفحه 12:
آب هر لحظه بالا و بالاتر می آمد و عشق دیگر ناامید شده
بود که ناگهان صدایی سالخور ده گفت :
صفحه 13:
هر 5 نه 5 3
Gana آنقدر خونحال شده بود که حتی فراموش کرد نام ير هبرك را يبرسد و
سريع خود را داخل قابق انداخت و جزیره را ترک کرد.
صفحه 14:
وقتى به الل
تازه متوجه شد کسی که" i A a Ta
صفحه 15:
صفحه 16:
صفحه 17:
۳ ۹
صفحه 18: